جنگ 33 روزه اسرائیل ـ حزب الله

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


محتویات

مقدمه:

رژیم صهیونیستی در 21 تیرماه 1385 به بهانه آزادسازی دو سرباز دستگیر شده خود، یک آرایش نظامی برای حمله به جنوب لبنان را تدارک دید. این نگرش، برداشت ساده و آزادی است از بحرانی که ریشه آن به واقعیتی پیشتر از آن باز می گردد. بر این اساس، آغاز بحران، دیگر ناشی از یک حادثه ساده و عصبانیت اسرائیل تحلیل نمی شود، بلکه این اتفاق در چهارچوب سیاستهای برنامه ریزی شده رژیم صهیونیستی برای خروج از یک بحران خودساخته قابل تحلیل است که ریشه های آن را باید در لبنان و فلسطین جستجو کرد.

رژیم صهیونیستی از سال 2000 میلادی که تحت فشار عملیات مقاومت اسلامی لبنان ناچار به عقب نشینی از جنوب لبنان شده بود با حمایت همه جانبه آمریکا خود را آماده جنگی می ساخت که از رهگذر آن اعتبار از دست رفته ارتش صهیونیستی را بازسازی کند و کسانی را که جرأت مقاومت در مقابله با این رژیم را به خود داده بودند سرکوب کنند و نقش و تأثیرگذاری آنها در صحنؤ سیاسی لبنان را محدود و خنثی نماید.

حزب الله لبنان به عنوان یک جنبش مردمی و تشکل سیاسی لبنان، در نتیجه فرایند مقاومت در دو دهه هشتاد و نود میلادی بر ضد اشغالگرانصهیونیست، در ابعاد ملی دارای شاخه ای نظامی، مسلح و کارآزموده به نام مقاومت اسلامی شده بود که پیروزی نهایی و آزادسازی سرزمینهای اشغالی جنوب لبنان آن را از مشروعیت سیاسی و مردمی و مقبول و محبوب و قابل توجهی برخوردار ساخته بود.

از این رو حزب الله برخلاف همه احزاب سیاسی لبنان به نیروهای سیاسی تأثیرگذار قابل توجهی نه تنها در لبنان بلکه در سطح منطقه تبدیل و حتی الگو و اسوه ای برای جنبشهای اسلامی فلسطین برای مبارزه آنها یا رژیم صهیونیستی شد. از سوی دیگر این جنبش، دفاع و حمایت از جمهوری اسلامی ایران و تقابل و رویارویی با هر نیروی متجاوز به ایران را یک مسئولیت شرعی برای خود تلقی کرده است.

در این خصوص سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در مقاطع مختلف از جمهوری اسلامی ایران به صورت مستمر حمایت و مواضع جانبدارانه ای را از ایران در برابر هر گونه تهدید خارجی علیه ایران اتخاذ کرده بود. وی حتی یک بار در سال 1381 در مصاحبه با خبرنگار روزنامه همشهری در پاسخ به این سؤال که اگر غرب به ایران حمله کند، شما چکار خواهید کرد به طور صریح و روشن اظهار داشت:

"حزب الله مدیون کمکها و حمایت های جمهوری اسلامی ایران است. ما از ولایت فقیه که نمود آن را در مشخص رهبری ایران می بینیم، اطاعت محض داریم و گوش به فرمان ولایت فقیه هستیم و در این باره، هر چه ولایت فقیه دستور دهند، آن را بدون چون و چرا و با تمام توان اجرا خواهیم کرد. دفاع از جمهوری اسلامی ایران یک مسئولیت شرعی است."

افزون بر استحکام روابط ایران و حزب الله و تثبیت موقعیت این جنبش در لبنان، انتخاباتدموکراتیک فلسطین منجر به حاکمیت یافتن جنبش (حماس) شد. این جنبش از همان ابتدا عنوان می کرد به هیچ وجه حاضر به پذیرش حاکمیت اسرائیل و توافقات گذشته آن رژیم با رهبران سابق تشکیلات خودگردان نیست. در لبنان نیز رژیم صهیونیستی کوشید تا با عقب نشینی از اراضی جنوب لبنان، فلسفه وجودی حزب ا... برای مبارزه را کمرنگ، خلع سلاح آن را عملی و نهایتا ـ در نبود دشمنی به نام اسرائیل برای لبنان ـ ساختار تشکیلاتی حزب ا... را حذف کند اما هیچ یک از پیش بینی های اسرائیل در فلسطین و لبنان صورت واقعیت نیافت.

بر همین اساس اسرائیل به دنبال خلق فرصت و بهانه ای بود که حملات خود به حزب ا... و حماس با هدف نابودی آنان را عملی سازد، لذا با پیدایش این فرصت، اسرائیل حملات سنگین زمینی و هوایی خود به حزب ا... را طرح ریزی و اجرا کرد. هدف حملات اسرائیل در جنوب لبنان هم آگاهانه و هم اجباری بود؛ حملاتی که عمدتا متوجه زیرساخت های اقتصادی و استراتژیک بود، کاملاً آگاهانه بود زیرا رژیم صهیونیستی گمان می کرد، نابودی زیرساخت های لبنان فشارهای لازم و ضروری بر دولت لبنان برای خلع سلاح هرچه زودتر حزب ا... را فراهم می کند.

البته این حمله، اجباری هم بود زیرا حزب ا... جنبشی است که بیشتر از آنکه بر ساختار، سازمان و نهاد تکیه داشته باشد بر هدایت و رهبری معنوی متکی بوده است لذا اسرائیل هیچ هدف مستقیم بنیادین برای حذف فیزیکی جنبش حزب ا... در دست نداشت. بر پایه این جریانات و اندیشه ها و به دنبال حمایت های بی دریغ غرب و آمریکا از اسرائیل، دامنه حملات و زمان اجرای آنها هر روز گسترده تر و بیشتر شد که نقطه اوج آن بمباران گسترده و شدید مناطق غیرنظامی لبنان و کشتار وحشیانه "قانا" توسط رژیم صهیونیستی بود. فاجعه ای که مواضع کشورهایمختلف را در قبال لبنان فعال کرد.

الف ـ زمینه سازی تجاوز:

با توجه به حمایت متقابل این حزب الله و ایران و در مجموع تأثیرگذاری هر دو در منطقه، آمریکا و رژیم صهیونیستی تصمیم گرفتند جنبش حزب الله لبنان را سرکوب و نابود کرده و سپس طرح مورد نظر خود در منطقه را اجرا کنند. برای اجرای این طرح لازم بود تا زمینه های لازم آماده سازی شود. از این رو در پی مشکلات آمریکا در عراق، این قدرت ابتدا ایران و سوریه را عاملان دخالت در مسائل داخلی عراق معرفی کرد. سپس از طریق پرونده هسته ای ایران و تهدید به صدور قطعنامه در شورای امنیت علیه ایران، سیاستهای خود را پیگیری کرد.

آمریکا ضمن متهم ساختن سوریه به حمایت از تروریستها، خواستار خروج این دولت از لبنان شد. در نهایت با پیگیری های آمریکا و فرانسه، قطعنامه 1559 در شورای امنیت تصویب شد و فشار آمریکا بر سوریه وارد مرحله جدیدی گردید. این قطعنامه از سه محور اصلی تشکیل شده بود: خروج سوریه از لبنان، خلع سلاح حزب الله و خلع سلاح گروههای فلسطینی مقیم لبنان. نیروهای سوریه سرانجام پس از 29 سال مجبور به خروج از لبنان شدند.

این وضعیت، موجب خشنودی اسرائیل، آمریکا و اروپاییان، اغلب کشورهای عربی و نیروهای مخالف سوریه در لبنان شد.

ترور رفیق حریری، نخست وزیر سابق لبنان، در 14 فوریه 2005 که به زلزله و تحول بزرگ سیاسی در لبنان تعبیر شد، فضای سیاسی این کشور را کاملاً دگرگون کرد. این واقعه بستر مناسبی برای شعارها و اقدامات جریان 14 مارس فراهم آورد و آن را به جریانی بزرگ تبدیل کرد که توانست در انتخابات پارلمانی اکثر کرسی ها را کسب کند و به ریاست فؤاد سینوره تشکیل دولت دهد.

جریان 14 مارس متشکل از احزاب و شخصیت هایی است که مخالف حضور سوریه (در گذشته) و نفوذ این کشور در لبنان بوده اند، آنها به شدت خواستار تعقیب پرونده ترور رفیق حریری، نخست وزیر اسبق لبنان، در دادگاه بین المللی هستند. سعد حریری، فؤاد سینوره، ولید جنبلاط، سمیر جعجع و امین جمیل از شخصیت های برجسته این جریان به شمار می روند.

تحولات سیاسی لبنان به تدریج تقسیم بندی جدید از ائتلاف ها را ایجاد کرد. در حالی که ائتلاف حزب الله، جنبلاط، سعد حریری و عون بزرگترین ائتلاف انتخاباتی به شمار می رفت. پس از مدتی شیعیان (حزب الله و امل) و میشل عون در یک جناح و حریری، سینوره، جنبلاط، جعجع و امین جمیل در جناح مقابل قرار گرفتند. به تدریج آمریکا و سایر قدرتهای خارجی نیز با استفاده از قطعنامه 1559 و بهره برداری از فضای احساسی نشأت گرفته از ترور رفیق حریری، موفق شدند حزب الله و هم پیمانان داخلی، خارجی اش را در موضع انفعالی قرار دهند.

سیاستهای یاد شده آمریکا علیه سوریه ایران و حزب الله لبنان به موازات سیاستهای سرکوب کننده رژیم صهیونیستی علیه دولت مردمی حماس در غزه، شرایط ویژه ای ایجاد کرد که از جنگی پنهان با ائتلاف بعضی دولتهای عربی منطقه با آمریکا و همراهی با رژیم صهیونیستی علیه حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان حکایت می کرد.

ب ـ روند جنگ:

عملیات جنبش مقاومت اسلامی لبنان (حزب الله) با نام عملیات "وعده صادق" علیه یک پایگاه اسرائیلی در مزارع اشغالی شبعا در صبح روز چهارشنبه 21 تیرماه 1385 (12 ژوئیه 2006) بهانه ای برای ششمین جنگ اسرائیل برای سرکوب و نابودی کامل حزب الله لبنان شد. رژیم طی جنگهایپیشین (1948، 1956، 1967، 1973، 1982) روندهای تأسیسی، توسیعی و تثبیتی را پشت سر گذاشته بود. اما در این جنگ برخلاف جنگهای پیشین، فقط با حزب الله لبنان جنگیده و هیچ ارتش کلاسیک (با پشتیبانی یک دولت) در برابر آن قرار نگرفت.

رژیم صهیونیستی پس از این عملیات متهورانه حزب الله لبنان که منجر به کشته شدن هفت سرباز اسرائیلی و زخمی شدن 12 سرباز دیگر و اسارات دو نظامی اسرائیلی شد، حملات نظامی همه جانبه ای را علیه لبنان آغاز و ضمن تأکید بر مردود دانستن مذاکره برای آزادی اسرا اعلام کرد تا تحقق شرایطی چون خلع سلاح حزب الله و ایجاد کمربند امنیتی در جنوب لبنان به حملات خود ادامه خواهد داد.

به عقیده بسیاری از کارشناسان، پاسخ رژیم صهیونیستی به عملیات حزب الله بسیار عجولانه صورت گرفت اما در عین حال چنین واکنشی در مقابل عملکرد مبارزاتی لبنانیان و فلسطینیان قابل پیش بینی بود. به اسارت گرفته شدن دو سرباز اسرائیلی بهانه برای به نمایش گزاردن استحکام و سختی اراده حکومت جدید اسرائیل به رهبری (ایهود اولمرت را به وجود آورد ضمن اینکه این جنگ نشان داد رژیم صهیونیستی از قبل برای انجام چنین عملیاتی برنامه ریزی کرده که صرفا به دنبال بهانه ای برای حمله مجدد به لبنان بود.

از همان روزهای نخست جنگ مشخص بود که بر اثر عملکرد ارتش رژیم صهیونیستی، اساسا مردم غیرنظامی و زیرساخت ها خسارت می بینند و این کار تنها موجب تجدید قوای نیروهای مقاومت می شود و اهداف این رژیم در این جنگ به تحقق خواهد پیوست.

این جنگ که 33 روز به طول کشید در چهار مرحله متمایز قابل تفکیک است که عبارتند از:

مرحله اول:

آغاز حمله هوایی و گسترده اسرائیل به لبنان و هدف قرار دادن مراکز شهری و تأسیسات زیربنایی و پاسخ محدود حزب الله بر روی مراکز نظامی اسرائیل در حاشیه جدار مرزی و نابود کردن سیستم استراق سمع الکترونیکی و ارتباطی مستقر در نقاط مرزی. با این اقدام تا مدتی در ارتباط واحدهای نظامی اسرائیلی در مناطق شمالی (فرماندهی شمال) و یگانهای در خط، اختلال ایجاد شد و امکان رهگیری و شنود فعالیت و تحرکات مقاومت اسلامی و ارتباطات رادیویی آنها وجود نداشت و مختل بود.

مرحله دوم:

پس از کشتار گسترده مردمی در مناطق مختلف لبنان توسط رژیم صهیونیستی، حزب الله به شلیک موشکهای جدید در شعاع مناطق شمالی فلسطین اشغالی پرداخت و ناو جنگی ساعر را در ساحل بیروت هدف قرار داد که به فرار و کم رنگ شدن نیروی دریایی از معادله جنگ انجامید. در این مرحله، نیم میلیون آواره صهیونیست از شمال به مناطق مرکزی فرار کردند و دو میلیون نفر در پناهگاهها بر روی دست رژیم صهیونیستی باقی ماندند.

مرحله سوم:

آغاز درگیری های زمینی محدود اسرائیل در محور مارون الرأس، بنت جبیل و عیترون که با حضور نیروهای زرهی، کماندوهای ورزیده "تیپ گولانی" و نیروهای ویژه چترباز "آغوز" در سایه حملات شدید توپخانه و هوایی صورت گرفت.

پاسخ حزب الله در این مرحله، مقابله مؤثر زمینی، عقب راندن نیروهای اسرائیلی، وارد کردن خسارتهای سنگین به آنها (48 کشته، 71 زخمی، 15 تانک منهدم شده میرکاوا و 5 بالگرد) و گسترششعاع شلیک موشکی تا حیفا و مناطق نزدیک از جمله استانهای مهم طبریا، نهاریا، حیفا، جلیل، عکا، صفد و تا حدودی ناصره بود.

مرحله چهارم:

اسرائیل به جنگی ترکیبی (زمینی، هوایی و کماندویی) دست زد که با عملیات گسترده هلی برن 250 کماندو در نزدیکی بعلبک و بر روی بیمارستان الحکمه آغاز شد. در این عملیات، هزار نیروی ویژه اسرائیلی به تصور اینکه رهبران حزب الله با گروگانهای اسرائیلی در دشت بقاع مستقرند دست به عملیات زدند که با ناکامی و دادن تلفات پایان یافت. با این حال، حملات هوایی و توپخانه ای و حمله از محورهای زمینی با هدف اشغال یک نوار 6 تا 7 کیلومتری بین روستایی یا شهرها و تلاش برای کسب یک موفقیت زمینی، تا روزهای پایان جنگ ادامه داشت.

اسرائیل به کارگیری گسترده هواپیماهای بدون سرنشین هر گونه جسم متحرک در جاده ها یا مناطق جنوب، بیروت و بقاع را هدف قرار می داد و شرایط بسیار دشواری را تحمیل می کرد، با این حال، به نتیجه نهایی نرسید.

ج ـ نقش آمریکا در جنگ اسرائیل علیه حزب الله:

اظهارات، مواضع رسمی و عملکرد آمریکا در قبل و در هنگام جنگ رژیم صهیونیستی علیه حزب الله لبنان، نشان دهنده این واقعیت است که آمریکا نقش مهمی در راه اندازی و استمرار این جنگ داشته است.

بنابه اظهارات عماد مصطفی، سفیر سوریه در واشنگتن، "دیک چنی" معاون رئیس جمهور آمریکا به مارنصرالله صُفیر، سراسقف مارونی لبنان، ابلاغ کرده است:

"ما سوریه را از لبنان اخراج کردیم، ولی شما نتوانستید حزب الله را خلع سلاح کنید. به همین دلیل، از اسرائیل خواستیم تا این مأموریت را انجام دهد."

سایر مقامات آمریکایی مانند بوش و خانم رایس نیز منویات و مواضع خود را در حین جنگ پنهان نکردند و در نگاهی کلان، منتظر زمینه های مطلوب از نتایج جنگ بودند تا نظام منطقه ای جدیدی را در خاورمیانه پایه ریزی کنند. از این رو، بوش، جنگ لبنان را مبارزه علیه "فاشیسم اسلامی" دانست و خانم رایس وزیر خارجه آمریکا کشتار قانا توسط اسرائیل را "درد زایمان خاورمیانه جدید" ارزیابی کرد.

برخی از گزارشها نیز که توسط منابع آگاه منعکس شده حاکی است که علاوه بر تعدادی هواپیمای پیشرفته آمریکایی برای به کارگیری بمب های هدایت شونده جدید ارسال شده از دو فرودگاه انگلستان ـ که نقش پل هوایی ارسال تسلیحات برای ارتش را داشت ـ حضور تعدادی ژنرالهای چهار ستاره آمریکایی در اتاق جنگ مشترک با فرماندهان اسرائیلی نیز بر دخالت نسبی آمریکا در جنگ لبنان کفایت می کند.

افزون بر آن، تلاشهای دیپلماتیک و فعالیت های سیاسی آمریکا در خلال جنگ نیز، حاکی از نقش مؤثر آمریکا در جنگ رژیم صهیونیستی علیه حزب الله لبنان است. به ویژه با آشکار شدن آثار شکست در دولت صهیونیستی و در پی درخواست سران آن از برخی کشورهای اروپایی برای مداخله سیاسی در روند جنگ، اقدامات میانجی گرانه اروپا با سفر نخست وزیر فرانسه و هیئت آلمانی و فرانسوی به کشورهای منطقه، تلاش برای برقراری مذاکرات آتش بس را آغاز کردند.

در پی این حرکت، آمریکا به عنوان مهمترین متحد استراتژیک اسرائیل، برای عقب نماندن ازدیپلماسی اروپا، تلاش کرد تا سناریوی جدیدی را به منظور برون رفت هر چه سریع تر رژیم صهیونیستی از مشکلات ایجاد شده، مطرح نماید. از آنجا که دستیابی به اهداف این سناریو شرایط بهتری را برای صهیونیستها از نظر داخلی و منطقه ای به همراه داشت و مانع از سقوط دولت اولمرت می گردید. لذا سران این رژیم تصمیم به اجرای آن گرفتند.

بدین ترتیب از روز دهم طی توافق به عمل آمده تقسیم کاری در صحنه نبرد و بین الملل، بین آمریکا و اسرائیل صورت پذیرفت و این دو کشور به طور هماهنگ سناریوی جدید را اجرایی نمودند.

اسرائیل برای تحقق این سناریو می بایست ظرف مدت یک هفته بخشی از خاک جنوب لبنان تا رودخانه لیطانی را به تصرف خود درآورد. آمریکا نیز در راستای اجرایی کردن سناریوی مذکور با پشتیبانی عمومی و لجستیکی از عملیات نظامی رژیم صهیونیستی، کنترل صحنه بین المللی و ممانعت از محکوم شدن رژیم صهیونیستی زمینه را برای مداخله نیروهای چند ملیتی فراهم کند و در پایان هفته و پس از دستیابی رژیم صهیونیستی به برتری نسبی، با مداخله سیاسی و با موضع حمایت آمیز و استفاده از این شرایط، موضوع آتش بس، ایجاد دیوار حائل، اجرای قطعنامه 1559 و آزادسازی بدون قید و شرط دو اسیر را خواستار گردد.

به دنبال شکست رژیم صهیونیستی در مثلث بنت جبیل، عیترون و مارون الرأس و وارد آمدن تلفات و خسارات سنگین به این رژیم، اختلاف نظرهای فیمابین نظامیان و مقامات سیاسی اسرائیل وارد مرحله تازه ای گردیده است و به سطوح مراکز مهم تصمیم گیری راه یافت.

در این راستا حاخامهای یهودی و برخی از فرماندهان ارتش صهیونیستی خواهان اثبات اقتدار اسرائیل با پیروزی نظامی بودند و استدلال می کردند که تنها از این طریق است که می توان امنیت روانی رابه جامعه اسرائیل باز گرداند و هیمنه شکسته شده آن را ترمیم کرد.

در مقابل برخی از اعضای پارلمان، مقامات امنیتی، برخی از اعضای کابینه و بخشی از ژنرال های ارتش خواهان توقف عملیات نظامی، برقراری آتش بس و استقرار نیروهای چند ملیتی و ایجاد دیوار حائل بودند تا رژیم صهیونیستی از بحرانهای داخلی (مهاجرت معکوس، فرار سرمایه، مهاجرت نخبگان، سقوط بورس و...) نجات یافته و موجودیت آن حفظ گردد. با توجه به شکستهای مذکور و قوی تر شدن دیدگاه دوم، گمانه زنی ها بر پذیرش آتش بس از سوی دولت اولمرت دلالت می کرد.

با سفر دوم رایس به تل آویو، عملیات بمباران قانا و عملیات نظامی در مثلث کفرکلا، طیبه و العدیسه با هدف فراهم آوردن شرایط برتر و نشان دادن شدت عمل به مردم و دولت لبنان و تحمیل شرایط مورد نظر آمریکا و رژیم صهیونیستی به اجرا درآمد. این امر مؤید این نکته بود که از این پس آمریکا قصد دارد علاوه بر فرماندهی صحنه جنگ و در اختیار داشتن سطوح تصمیم گیری و تعیین زمان آتش بس، کنترل صحنه بین الملل را شخصا بر عهده گیرد تا رژیم صهیونیستی به هیچ وجه به دلیل فجایع انسانی نظیر قانا توسط محافل بین المللی و شورای امنیت محکوم نگردد. از این رو بود که رایس در جلسه محرمانه با فرماندهان عالی رتبه اسرائیل تصریح کرد:

"نگران سقف زمانی نباشید، جنگ را ادامه بدهید."

موج دوم عملیات زمینی رژیم صهیونیستی که به نسبت موج اول، از گستردگی و استعداد رزمی بیشتری برخوردار بود نیز مصادف با سفر دوم رایس به اسرائیل گردید. بدین ترتیب حزب الله لبنان در مرحله جدید جنگ، در مقابل بک جبهه آمریکایی ـ صهیونیستی قرار گرفت و این مهم، نابرابری مقاومت اسلامی را در مقابل محور شیطنت و جنایت عالممضاعف باخت.

د ـ خسارتهای جنگ:

در طول جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه حزب الله لبنان به دو طرف خسارتهای جانی و مالی و لجستیکی وارد آمد که به شرح زیر می باشد:

1 ـ خسارتهای لبنان:

ـ حدود 1130 لبنانی که بیشتر آنان را غیرنظامیان تشکیل می دادند شهید و 3600 نفر نیز مجروح شدند. کمیته عالی لبنان اعلام کرد: از ابتدای تهاجم اسرائیل در 12 ژوئیه 2006 به لبنان، دست کم 1130 غیرنظامی شامل 30 درصد کودکان کمتر از 12 سال و نیز 35 نظامی کشته شده اند. همچنین 61 نیروی حزب الله، هفت عضو جنبش امل، یک عضو جبهه خلق برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی کل، چهار ناظر سازمان ملل و یک حافظ صلح سازمان ملل (یونیفل) کشته شده اند.

ـ کمیته عالی امدادرسانی لبنان اعلام کرد: آمار قربانیان متعلق به اجساد شناسایی شده است و شامل اجسادی که هنوز در زیر آوار باقی مانده اند نمی شود. هیچ ارقام دقیقی از قربانیان در حومه جنوبی بیروت که در زیر آوار موفونند در دسترس نیست. این درگیری ها به آوارگی بیش از 915792 نفر انجامید که 000,220 تن آنان خاک لبنان را ترک کردند که 000,100 نفر آنان خارجی یا خارجی لبنان تبار بودند.

افزون بر خسارتهای جانی حزب الله لبنان و آوارگان این کشور، در اثر بمبارانهای هوایی و حملات دریایی رژیم صهیونیستی به مراکز، تأسیسات و شهرهای مختلف لبنان، خسارتهای زیادی به مراکز مسکونی و تأسیسات زیربنایی این کشور وارد آمد. "دولت لبنان اعلام کرد که 31 مکان حیاتی از جمله فرودگاهها، بنادر تجاری و صیادی،ایستگاههای هیدرولیک آبی، پالایشگاه نفت و مرکز نیروگاه برق کاملاً نابود و منهدم شده اند. دست کم 80 پل، 94 جاده ارتباطی، بیش از 125 ایستگاه خدماتی و حدود 900 شرکت آسیب جدی دیده اند. بیش از 30 هزار منزل مسکونی، اداره، مغازه و دفاتر تجاری نیز به طور کامل تخریب شده اند.

علاوه بر این، بر اثر حمله اسرائیل دو بیمارستان عمومی بنت جبیل و میس الجبل کاملاً منهدم شدند و سه بیمارستان دیگر به شدت آسیب دیدند."

2 ـ خسارتهای اسرائیل

ـ حدود 112 نظامی اسرائیل در درگیری های لبنان و 41 غیرنظامی اسرائیل در حملات مشکی حزب الله به شمال شهرکهای صهیونیست نشین کشته و 400 نظامی و 2500 شهرک نشین صهیونیست نیز زخمی شدند.

ـ حزب الله، 120 دستگاه تانک فوق پیشرفته و مدرن مرکاوا از نسل چهارم، 30 دستگاه تجهیزات زرهی، دو فرزند ناوچه ساعر، پنج فروند قایق توپدار جنگی، سه بالگرد آپاچی و دو فروند بالگرد پیشرفته دیگر را منهدم کرد.

البته یک پژوهشگر آمریکایی به نام بریان هارینگ طی گزارشی از جنگ 33 اسرائیل علیه حزب الله با بیان اینکه آمار و ارقام مربوط به خسارتهای جانی و مالی اسرائیل در جنگ با لبنان به دروغ اعلام شده تصریح کرده است:

"در جنگ لبنان دو هزار و 300 اسرائیلی کشته شدند در حالی که این رقم بنابر اعلام منابع اسرائیلی، بالغ بر 119 تن بود. 600 تن از این کشته ها در نتیجه جراحات وارده کشته شدند. علاوه بر این 700 تن از مجروحان اسرائیلی هنوز در قید حیات بوده و 65 تن از اسرائیلی ها نیز بر اثر آوار، جان خود را از دست دادند.

در بخش دیگر این گزارش آمده است:

در جنگ اخیر لبنان، 93 تانک و نفربر اسرائیلی خسارت دیده و 65 تانک و نفربر نیز به طور کامل تخریب شدند. طبق این گزارش، جنگنده های اسرائیلی 12 هزار حمله هوایی انجام دادند. نیروی دریایی اسرائیل در این جنگ، دو هزار و 500 فروند موشک و خمپاره را مورد استفاده قرار دادند.

به موجب این گزارش، اسرائیل در جنگ 33 روزه، 600 کیلومتر از راههای ارتباطی، 73 پل، 31 هدف غیرنظامی همچون فرودگاه بیروت و بنادر، 25 پایگاه سوخت، 900 مکان تجاری، 350 مدرسه و درمانگاه و 15 هزار منزل را نابود کرد.

از سوی دیگر، اغلب خسارتهای لبنان در جنگ با اسرائیل، غیرنظامی بوده است، به گونه ای که 30 درصد از مجموع قربانیان لبنانی را کودکان زیر 13 سال تشکیل می دهند.

افزون بر خسارتهای وارده به تجهیزات نظامی رژیم صهیونیستی، از آنجا که بخش عمده ای از درآمدهای رژیم صهیونیستی، از بخش کشاورزی و صنعت گردشگری تأمین می شود، کشیده شدن دامنه جنگ به عمق اراضی اشغالی موجب وارد شدن خسارتهای سنگینی به پیکره اقتصادی جامعه اسرائیل شد. این جنگ نیز برای اسرائیل هزینه های اقتصادی زیادی داشته است که در ذیل به آنها اشاره می شود.

1) هزینه های بخش کشاورزی:

پرتاب موشکهای حزب الله به عمق اراضی اشغالی، از یک سو موجب وارد شدن خسارت به زمینها و محصولات کشاورزی به طور مستقیم و از سوی دیگر مانع برداشت محصولات کشاورزی در مساحتی به وسعت 180 هزار دونم (جریب) در شمال فلسطین اشغالی شد.

2) هزینه ها در بخش گردشگری:

صنعت گردشگری در سرزمینهای اشغالی بسیار اهمیت دارد و یکی از راههای درآمد رژیم صهیونیستی جذبتوریست ها و گردشگران جهانی به سوی بیت المقدس است. کاملاً روشن است که امنیت در بحث توریسم نقش مهمی را ایفا می کند و در جنگ 33 روزه با آشکار شدن ناتوانی این رژیم در ایجاد امنیت، خسارت زیادی به صنعت گردشگری وارد شد. به گزارش دفتر مرکزی آمار اسرائیل، گردشگری در اسرائیل طی این جنگ 33 روزه 25 درصد افت داشته است و گردشگران زیادی سفر خود به اسرائیل را لغو کرده اند.

3) خسارتهای وارده به کارخانه های حیفا و شمال سرزمینهای اشغالی:

میزان خسارتهای مالی مستقیم به کارخانه های موجود در مناطق حیفا و شمال اسرائیل طی جنگ 33 روزه بالغ بر چهار میلیارد و 300 میلیون شیکل بوده است. گفتنی است بیشتر این خسارتها در نتیجه توقف تولید در کارخانه ها در جریان جنگ حاصل شده است.

4) خسارتهای وارده به منازل و خودروها:

جنگ 33 روزه، موجب تخریب کامل 200 منزل در اراضی اشغالی و وارد آمدن خسارتهای جدی به پنج هزار و 500 منزل و نابودی 500 دستگاه خودرو شده است.

به گزارش روزنامه جروزالیم پست، حملات موشکی حزب الله به اسرائیل روزانه 122 میلیون دلار به اسرائیل خسارت وارد می کرد که این امر موجب تضعیف اعتماد به اقتصاد اسرائیل می شود.

ه ـ دستاوردهای جنگ 33 روزه برابری حزب الله:

گذشته از تعیین برنده یا بازنده نهایی این جنگ در بعد نظامی و میزان تحقق اهداف مدنظر طرفین، حزب ا... به عنوان یکی از طرف های فعال این درگیری با عملکرد منحصر به فرد خود توانست تحسین و اعجاب بسیاری از ناظران، رسانه های خبری و افکار عمومی جهان را برانگیزد و در سطوح داخلی،منطقه ای و فرامنطقه ای به کسب دستاوردهایی نایل شود. این دستاوردها عبارتند از:

1 ـ عرصه داخلی لبنان:

1) تغییر وضعیت و ثبات موقعیت سیاسی حزب ا...:

پیش از شروع جنگ، عرصه لبنان شاهد اختلافاتی بود که بر اثر ترور رفیق حریری، تحولات این کشور را تحت الشعاع قرار داده بود و پیش از آن نیز، با تصویب قطعنامه 1559، درخواست ها برای خروج نیروهای سوری از این کشور تشدید شده بود.

ارتش سوریه مجبور به ترک خاک لبنان شد و به دلیل معرفی سوریه به عنوان عامل ترور حریری توسط رسانه های حامی رژیم اسرائیل، احساسات ضدسوری در میان احزاب و گروه های لبنانی در اوج خود قرار گرفت.

بنابراین، نیروهای موسوم به 14 مارس با مشارکت فعال سعد حریری رهبر فراکسیون اکثریت مجلس لبنان و ولید جنبلاط رهبر دروزی های لبنان خواستار برکناری امیل لحود رئیس جمهور این کشور شدند و دلیل مخالفت های خود را نیز حمایت وی از حضور سوریه در لبنان عنوان کردند.

در این میان، حزب ا... به همراه جنبش امل که با برکناری لحود مخالف بودند، برای نجات لبنان از جنگ داخلی پیشنهاد کردند گفت وگوهای ملی به منظور بررسی و حل مسائل مهم داخلی و حصول تفاهم میان همه گروه ها برگزار شود.

علاوه بر آن، خروج نیروهای سوری از لبنان باعث ایجاد خلأ قدرت در این کشور شد و فضا را برای طرح موضوع خلع سلاح حزب ا... لبنان طبق قطعنامه 1559 شورای امنیت فراهم کرد.

در این شرایط، حزب ا... با ابتکار عمل خود و انجام عملیات وعده صادقانه که پاسخی عملی به وعده سید حسن نصرا... برای آزادسازی اسرای لبنانی و عرب در بند اسرائیل به شمار می رفت، ضمن واردکردن خساراتی به ارتش اسرائیل موفق شد دو سرباز اسرائیلی را با هدف مبادله اسیران به اسارت بگیرد.

حزب ا... به عنوان یک حزب برخاسته از جمعیت 40 درصدی شیعی لبنان، پس از این عملیات موفق شد شرایط سیاسی و معادلات داخلی لبنان را به نفع خود تغییر دهد و تلاش برای خلع سلاح خود را با چالش مواجه کند.

2) اتحاد گروه ها و احزاب لبنانی:

با توجه به توصیفات فوق الذکر در مورد شرایط داخلی لبنان و وجود فرقه ها و گروههای متعدد لبنانی، رژیم اسرائیل بر ایجاد و تشدید اختلاف میان آنها و انزوای حزب ا... و سپس معرفی این جنبش به عنوان طرف اصلی نبرد خود حساب ویژه ای باز کرده بود اما همه گروههای لبنانی در مقاومت در برابر اسرائیل با حزب ا... هم صدا شدند تا جایی که سعد حریری این جنگ را جنگی علیه تمام مردم لبنان دانست و اظهار داشت اسرائیل دشمن مشترک همه ماست و حزب ا... یک سازمان لبنانی محسوب می شود و نباید فراموش کرد که در رگ های رزمندگان حزب ا... خون لبنانی جریان دارد. ولید جنبلاط نیز علاوه بر اذعان به پیروزی حزب ا...، خلع سلاح آن با استفاده از زور را رد کرد.

3) امکان مشارکت در بازسازی لبنان:

همچنین سید حسن نصرا... طی سخنرانی های خود بر مشارکت حزب ا... در امر بازسازی لبنان تأکید و پس از پایان جنگ به هر یک از خانواده های جنگ زده که منزل خود را طی جنگ از دست داده اند 12 هزار دلار کمک مالی کرد. مشارکت در امر بازسازی و سرمایه گذاری در پروژه های ملی و خصوصی علاوه بر جلب حمایت بیشتر مردم، پایه های نفوذ حزب ا... در اقتصاد لبنان را نیز تقویت خواهد کرد.

2 ـ عرصه منطقه ای:

1) عدم تحقق اهداف اسرائیل در عملیات نظامی:

یکی از راه های تعیین برنده یا بازندهدرگیری های نظامی و سیاسی، ارزیابی عملکرد و موفقیت طرفین در میزان تحقق اهداف اولیه آنهاست. در ابتدای جنگ 33 روزه، هر یک از طرفین اهدافی را به عنوان حداقل مطالبات خود تعیین و در جهت دستیابی به آنها تلاش کردند.

آزادی دو سرباز به اسارت گرفته شده اسرائیلی، متوقف کردن حملات موشکی حزب ا... به اسرائیل که اعماق سرزمین های فلسطین اشغالی را ناامن ساخته بود، تخریب زیر ساخت های موشکی حزب ا... و نابودی مقاومت لبنان به عنوان عامل بازدارنده حملات بعدی به اسرائیل و ایجاد منطقه حائل در لبنان به منظور تأمین امنیت اسرائیل از جمله اهداف مدنظر طرف اسرائیل بود که با مقاومت حزب ا... بارها در طول جنگ، سطح مطالبات خود را کاهش داد و در نهایت نتوانست اهداف خود را در بعد نظامی محقق سازد.

2) تبدیل به یک قدرت نظامی و ایدئولوژیک:

حزب ا... با مقاومت خود، به یک گروه قدرتمند نظامی مطرح در سطح منطقه تبدیل شد و بر اثربخشی عمل به ایدئولوژی مقاومت در برابر اسرائیل تأکیدی دوباره کرد و به عنوان یک حزب شیعی به یک قدرت ایدئولوژیک در سطح منطقه مبدل شد.

3) افزایش میزان ایستادگی در برابر اسرائیل و امیدبخشی به عرب ها:

حزب ا... طی جنگ 33 روزه رکورد ایستادگی در برابر اسرائیل را ارتقا داد. اسرائیل که در جنگ های قبلی همواره پیروز میدان بود این بار با مقاومت بی سابقه در کشوری مواجه شد که در جنگ 1982 طی چند روز تا پایتخت آن پیشروی کرد. علاوه بر این جمعیت عرب که دچار یأس و ناامیدی شده بودند با مشاهده چنین امری بار دیگر نسبت به آینده امیدوار شدند.

4) اثبات قدرت مؤثر جنگ چریکی در برابر اسرائیل:

شرایط موجود، حزب ا... را به ایننتیجه رساند که باید توازنی میان روش های سنتی مبارزاتی خود، شیوه های مدرن جنگی و نیز توان نظامی کنونی اش ایجاد کند. بنابراین با استفاده از شیوه های جنگ چریکی و فرسایشی که درست در مقابل شیوه ضربتی اسرائیل قرار دارد، تلفات بسیار سنگینی در بعد انسانی و تجهیزاتی به اسرائیل وارد کرد و اقتدار اسرائیل را در سطوح اطلاعاتی و نظامی به چالش کشید.

5) غافلگیری رهبران اسرائیل:

حزب ا... توانست با هدف قرار دادن عمق سرزمین های اشغالی، رهبران رژیم صهیونیستی را غافلگیر کند. اسرائیل که همواره سعی می کرد در برخورد با دشمنان خود جنگ را به خاک حریف کشانده و از درگیر شدن شهروندان خود در صحنه جنگ ممانعت به عمل آورد، این بار با ابتکار عمل حزب ا... در کشاندن جنگ به سرزمین های اشغالی مواجه شد.

عدم آمادگی بافت جمعیتی اسرائیل برای مقابله با چنین وضعیت بی سابقه ای باعث شد امنیت اسرائیل زیر سؤال برود و ثبات امنیتی آنکه محصول چند دهه تلاش آمریکا و هم پیمانان غربی اش بود و نقش مهمی در جذب مهاجر و سرمایه ایفا می کرد، دستخوش نابسامانی شود.

چنین امری قطعا در روند مهاجرت به اسرائیل و جایگاه امنیتی آن در درازمدت بی تأثیر نخواهد بود. همچنین حزب ا... توانست در زمینه اطلاعاتی شکست سختی را به اسرائیل وارد کند. به طوری که اسرائیلی ها به شنود مکالمات خود توسط حزب ا... اعتراف کردند و مشخص شد که حزب ا... اطلاعات دقیقی از امکانات ارتش اسرائیل دارد. همچنین حزب ا... توانست در انهدام تانک های مرکاوا و ناوچه های اسرائیلی، خارج از پیش بینی اسرائیلی ها عمل کند.

6) به چالش کشیده شدن طرح الحاق:

طی این جنگ، طرح الحاق اولمرت که تنها توجیه بهقدرت رسیدن حزب کادیما محسوب می شود به چالش کشیده شد و اکنون این حزب و دولت اولمرت در سطح اسرائیل با چالش روبه روست. علاوه بر این، عدم اجرای طرح الحاق باعث افزایش محبوبیت حزب ا... در میان مردم فلسطین شد.

7) موفقیت در جنگ روانی:

عملکرد منحصر به فرد حزب ا... در جنگ روانی باعث شد اسرائیلی ها به این نکته اعتراف کنند که سید حسن نصرا... استاد جنگ های روانی است. همین امر دلیل دیگری بر موفقیت حزب ا... در به کارگیری شیوه های نوین جنگی به شمار می رود.

8 ـ مطرح شدن شبکه المنار در سطح منطقه:

همچنین دقت پوشش خبری شبکه المنار وابسته به حزب ا... باعث شد شبکه آمریکایی فاکس نیوز به عنوان شبکه ای پر بیننده که به نمایندگی از اسرائیل جنگ را اداره می کرد، مخاطبان خود را حتی در میان اسرائیلی ها از دست داده و در جایگاهی پایین تر از المنار قرار گیرد.

9) ترویج استراتژی مقاومت در منطقه:

حزب ا... علاوه بر ایجاد توازن در منطقه به سمبل مقاومت مبدل شد و با ایجاد خودباوری در میان ملت های عرب افق های تازه ای را در برابر آن باز کرد تا جایی که کشورهای بحران زده منطقه از جمله سودان، از نحوه مقاومت آن درس گرفته و عمرالبشیر رئیس جمهور این کشور که مخالف استقرار نیروهای سازمان ملل در خاک دارفور است اظهار داشت در صورت ورود نیروهای بین المللی به دارفور، مانند جنگ حزب ا... با اسرائیل، ما نیز با نیروهای سازمان ملل خواهیم جنگید.

10) افزایش حمایت های مردمی:

حمایت گسترده مردمی کشورهای منطقه و بعضی از دولت های آنان از لبنان و حزب ا... افزایش یافت. این حمایت های مردمی که باعث شد بسیاری از ملت های منطقه در برابر دولت هایشان قرار بگیرند و به چالشکشیده شوند، نمایانگر میزان محبوبیت حزب ا... در میان آنهاست، به طوری که طبق یک نظرسنجی به عمل آمده در مصر، سید حسن نصرا... محبوب ترین چهره خاورمیانه در میان مصری ها شد.

11) کاهش اختلافات مذهبی:

همچنین مقاومت حزب ا... باعث کمرنگ شدن اختلافات موجود میان فرق اسلامی شد و علمای سنی مذهب الازهر و اعضای مجمع فقهای شریعت اسلامی در آمریکا و... از حزب ا... حمایت کرده و با گرایش های مخالف آن مقابله و گروه هایی همچون اخوان المسلمین مصر صرف نظر از گرایش های مذهبی برای ارسال نیرو به لبنان اعلام آمادگی کردند. چنین امری باعث شد که روند عادی سازی روابط با اسرائیل در سطح منطقه ای با چالش مواجه شود.

12) تضعیف جایگاه اشغال لبنان در دکترین امنیتی اسرائیل:

همچنین حزب ا... در جریان این جنگ و ایستادگی در برابر اسرائیل، ایده اشغال لبنان در دکترین امنیتی اسرائیل را تضعیف کرد و به اسرائیل فهماند که اگر بخواهد لبنان را به اشغال خود درآورد باید در فکر تقویت توان نظامی خود باشد یا راه های دیگری را برای تحقق اهداف خود در این کشور پیدا کند.

3 ـ عرصه فرامنطقه ای:

1) افزایش احساسات ضداسرائیلی:

حزب ا... لبنان طی این جنگ توانست احساسات ضداسرائیلی را در سطح جهان افزایش دهد. راه پیمایی های گسترده در سراسر جهان به ویژه آمریکا و کشورهای آمریکای لاتین و خاورمیانه نشان از وارد آمدن آسیب جدی به وجهه اسرائیل دارد که این خود دستاورد عمده ای برای حزب ا... محسوب می شود.

چنین اقدامی علاوه بر لطمه به حیثیت اسرائیل، راهگشای اقدامات مشابه توسط دیگر کشورهاست. همچنین با رشد اقدامات موسوم بهآنتی سمیتیک در جهان همزمان با جنگ لبنان، احساس نفرت از اسرائیل و همدردی با دفاع مشروع لبنان، به اوج خود رسید.

اگرچه حزب ا... موافق آزار یهودیان غیرصهیونیست نبوده است ولی از آنجا که افزایش این اقدامات ناشی از آگاهی مردم جهان نسبت به اقدامات اسرائیل است، برای حزب ا... یک دستاورد محسوب شد.

2) تزلزل روابط دیپلماتیک اسرائیل با کشورهای دیگر:

در این جنگ، با آسیب رسیدن به وجهه جهانی اسرائیل، روند روابط دیپلماتیک آن با سایر کشورها تحت الشعاع قرار گرفت. به طور مثال ونزوئلا سفیر خود را از اسرائیل فراخوانده و کشورهایی همچون السالوادور سفارت خود در این کشور را از قدس به تل آویو منتقل کردند.

3) افزایش انتقادات داخلی از کشورهای حامی اسرائیل:

علاوه بر این، گسترش احساسات ضدآمریکایی و ضدانگلیسی موجب شد این دولت ها با انتقادات شدیدی از سوی مردم خود مواجه شوند، چنانکه جرج گالووی یکی از منتقدان مشهور سیاست بلر تأکید کرد، خاورمیانه جدید، توسط صفوف مقاومت لبنان، فلسطین و عراق برپا خواهد شد و سیاست های آمریکا و انگلیس باعث ترویج افراط گرایی در خاورمیانه و جهان می شود. علاوه بر این 40 تن از اعضای حزب کارگر انگلیس در اعتراض به سیاست های این کشور در لبنان از سمت خود کناره گیری کردند.

4) توسعه فرهنگ مقاومت:

همچنین حزب ا... توانست فرهنگ مقاومت را بیشتر به مردم جهان بشناساند کاری که اگر حزب ا... می خواست در شرایط عادی آن را انجام دهد باید مدت ها وقت و هزینه صرف می کرد و با توجه به امکانات محدود خبررسانی اش، این امر بسیار سخت بود.

5) به چالش کشیدن طرح خاورمیانه جدید

حزب ا... لبنان، طی این جنگ 33 روزه ایجاد خاورمیانه جدید مورد نظر آمریکا را ناممکن ساختزیرا با مقاومت خود در برابر اسرائیل، اشغال لبنان به عنوان اولین مرحله اجرای این نقشه را غیرعملی نشان داد و از سوی دیگر احتمال تعرض به سوریه و ایران که طبق نقشه خاورمیانه جدید باید تغییر اساسی در این کشورها ایجاد می شد را تضعیف کرد و با این اقدام خود از ضربه زدن به کشورهای حامی خود جلوگیری کرد.

6) اثبات ناکارآمدی شورای امنیت:

عملکرد شورای امنیت طی جنگ 33 روزه برای افکار عمومی جهان سؤال برانگیز بود، زیرا در حالی که تمام مردم جهان خواستار برقراری آتش بس بودند، این شورا در این زمینه از خود ضعف بسیاری نشان داد و آمریکا با تصویب قطعنامه ای برای برقراری آتش بس در جریان جنگ مخالفت کرد. این موضوع نشان داد که شورای امنیت با رویکردی جانبدارانه در راستای منافع اسرائیل و آمریکا گام برمی دارد.

و ـ هزینه های جنگ برای رژیم صهیونیستی:

1 ـ چالشهای سیاسی اسرائیل:

هر چند رژیم صهیونیستی توانست به بهانه تلاش برای آزادی اسرای خود به طور گسترده به مواضع حزب ا... و زیر بناهای لبنان حمله و خسارتهای بسیاری را به این کشور وارد کند، اما ادامه درگیری ها و طولانی شدن جنگ، به نفع این رژیم تمام نشد و این دولت را با چالشهای سیاسی مختلفی در حوزه های داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای مواجه ساخت.

1) داخلی:

ـ انتقادات از دولت اولمرت:

با ادامه درگیری ها در لبنان دولت اولمرت با انتقادات زیادی مواجه شد و پس از اتمام جنگ و پذیرش قطعنامه 1701 شورای امنیت، انتقادات علیه اولمرت در عرصه داخلی اسرائیل شدت گرفت. نوک تیز این انتقادات متوجه عدم آمادگی دولت برایجنگ بود. یوری آریل نماینده کنست و رهبر حزب اتحاد ملی ـ مذهبی پس از پذیرش قطعنامه 1701 با انتقاد از این اقدام دولت، از اولمرت خواست تا استعفا دهد.

وی در این رابطه معتقد بود، پس از اینکه ملت بهای بی کفایتی دولت را با جان خود پرداخته است، اینک دولت از ما می خواهد تا با پذیرش آتش بس، بهای سنگین تری را بپردازیم. افزایش انتقادات از اولمرت با گذشت زمان افزایش بافت تا جایی که وی در تابستان 2008 در اثر فشارهای سیاسی وارده، اعلام کرد از پست نخست وزیری کناره گیری می کند و در انتخابات داخلی خوب کادیما نیز شرکت نمی کند.

ـ انتقادات از دان هالوتص:

مردم شمال اسرائیل که بیش از یک ماه و بدون امکانات در پناهگاهها بسر بردند به خوبی می دانند که ارتش در این جنگ پیروز نشده لذا خواستار توضیح شفاف رئیس ستاد کل ارتش و وزیر دفاع شدند و از سوی دیگر، مقامات رژیم صهیونیستی نیز این حقیقت تلخ را پذیرفته اند و از این رو به دنبال توجیهی برای این شکست می گردند.

یک مسئول عضو کمیته تازه تأسیس تحقیق و بازرسی رژیم صهیونیسم اظهار داشت. "زمان حساب و کتاب نزدیک است اسرائیل در این مرحله، شاهد سقوط شماری از چهره های برجسته سیاسی و نظامی صهیونیست خواهد بود." وی در ادامه به افزایش درخواست ها برای برکناری دان هالوتص از سمت ریاست ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی اشاره کرد و گفت: عمیر پرتس و دان هالوتص چنین قرار گذاشته اند که رئیس ستاد کل ارتش به بهانه وضعیت وخیم جسمانی استعفای خود را تقدیم پرتس کند تا این بار، این مقام صهیونیست، برای توجیه شکست های دولت قربانی شود.

2) منطقه ای:

ـ تضعیف جایگاه رژیم صهیونیستی در منطقه:

آریل شارون با اجرای طرح عقب نشینی از نوارغزه تا حدی شرایط را برای توسعه سیاست خارجی منطقه ای این رژیم فراهم کرده بود اما شکست در برابر حزب ا... لبنان، مجدداً این رژیم را به نقطه اول بازگرداند.

ـ تقویت روحیه مقاومت در منطقه:

این جنگ موجب گشوده شدن افقی جدید در مقابل نیروهای مبارز و فرماندهان نظامی عرب شد و ثابت کرد، ارتش اسرائیل علی رغم همه امکانات و تجهیزاتش، شکست پذیر است. به عبارت دیگر، جنگ 33 روزه، حزب ا... را به عنوان اسوه مقاومت در میان دولتها و کشورهای عرب مطرح ساخت؛ نکته ای که رژیم صهیونیستی از آن واهمه دارد.

3) فرامنطقه ای:

ـ تهدید جایگاه رژیم صهیونیستی در جهان:

عدم موفقیت این رژیم در مقابل حزب ا... جایگاه آن به عنوان حافظ منافع امپریالیستی غرب به ویژه آمریکا را تضعیف کرد. رژیم مذکور با وجود حمایت و کمک آمریکا و با در اختیار داشتن فرصت کافی نتوانست به اهداف از پیش تعیین شده برسد. آمریکا که به دنبال خاورمیانه جدید بود، پس از جنگ، حزب ا... را نیز در صف نخست مخالفان قدرتمند خود دید.

برخی از تحلیل گران، همچون شامیل سلطانوف تحلیلگر سیاسی و از نمایندگان دومای روسیه معتقدند نبرد اخیر در لبنان بار دیگر نشان داد، جهان اسلام در مقابل فشارهای آمریکا سر تسلیم فرود نمی آورد. وی اظهار داشت، همگان حتی دشمنان حزب ا... نیز می گویند، درگیری در لبنان باعث افزایش محبوبیت لبنان در خاورمیانه شده است.

ـ از بین رفتن توجیه اقدامات یک جانبه رژیم صهیونیستی:

جنگ 33 روزه موجب شد تا اقداماتیک جانبه این رژیم چه در لبنان و چه در فلسطین توجیه خود را از دست داده و دیگر این رژیم از تأییدات سابق بین المللی برخوردار نباشد. در این راستا می توان به اقدام هوگو چاوز نسبت به فراخواندن سفیر ونزوئلا از اسرائیل و قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی با این رژیم از سوی این کشور اشاره کرد علاوه بر آن، تجاوزات رژیم صهیونیستی موجب شد یکی از مناطق تجاری در جنوب ترکیه ممنوعیت تجارت با صهیونیست ها را در پیش گرفته و پلاکاردی در این منطقه مبنی بر ممنوعیت ورود اسرائیلی ها ـ قاتل کودکان ـ و معامله با آنان نصب شود.

ـ آشکار شدن نیاز بیش از پیش اسرائیل به آمریکا:

از سوی دیگر آمریکا نیز دریافت به منظور تحقق اهداف آتی خود، باید اسرائیل را بیش از پیش تقویت و حمایت کرده و با مشخص شدن نقاط ضعف آن در جنگ و آزمایش تسلیحات و استراتژی های جدید در آن، از تکرار چنین اشتباهاتی در آینده جلوگیری کند.

2 ـ هزینه های روانی:

1) اقدامات رژیم صهیونیستی در جنگ روانی:

یکی از مهمترین محورهای جنگ 33 روزه در لبنان جنگ روانی بود. در ذیل برخی از اقدامات آمریکا، اسرائیل و دشمنان لبنان در این رابطه را ذکر می کنیم.

ـ تخریب وجهه حزب ا...:

دشمنان لبنان ـ اعم از داخلی و خارجی ـ برای تضعیف حزب ا...، آن را یک نیروی خارجی معرفی می کردند که به منافع لبنان نمی اندیشد، بلکه در خدمت منافع سوریه و ایران است. مسئولان رژیم صهیونیستی مرتباً تأکید می کردند، اسرائیل با لبنان و ملت آن مسئله و مشکلی ندارد، بلکه مشکلحزب ا... است که لبنان را به خاطر منافع سوریه و ایران به ویرانی کشانده است. حتی برخی ادعا می کردند، وقایع لبنان به پرونده هسته ای ایران مربوط می شود و عملیات وعده صادقانه حزب ا... اساساً به دستور ایران صورت گرفته تا بدین ترتیب فشار از روی ایران برداشته شود.

ـ سوءاستفاده از باورهای دینی مردم: برخی از رژیمهای عربی با سوءاستفاده از باورهای دینی مردم وارد جنگ روانی و تبلیغاتی علیه حزب ا... لبنان شدند. مطرح کردن مسئله شیعه و سنی و فتوای معروف بن جبرین مبنی بر حرمت کمک به حزب ا... یا حتی دعا کردن برای پیروزی آن در همین محمور می گنجد.

ـ تلاش برای انزوای حزب ا... در لبنان: رژیم صهیونیستی با استفاده از امکانات تبلیغاتی وسیع خود، از همان ابتدا، سعی داشت این ایده را القا کند نیروهای لبنانی از حمله به حزب ا... حمایت می کنند.

ـ استفاده از فن کاریکاتور برای تخریب وجهه سید حسن نصرا...:

رژیم صهیونیستی با دست یازیدن به فن کاریکاتور در مجلات و روزنامه ها، تصویر دبیر کل حزب ا... را گاه به صورت یک افعی و گاه به صورت یک اختاپوس ترسیم می کرد تا شاید از این طریق از محبوبیت سید حسن نصرا... بکاهد.

ـ ارسال نامه های تهدیدآمیز به مردم لبنان:

رژیم صهیونیستی اقدام به انتشار نامه های هشدارآمیز و تهدید گونه میان مردم لبنان کرد تا به این ترتیب اراده مقاومت را در هم بشکند.

ـ تخریب مؤسسات تبلیغاتی و اطلاع رسانی حزب ا...:

رژیم صهیونیستی به منظور جلوگیری از تلاشهای حزب ا... در امر اطلاع رسانی، بارها اقدام به تخریب و بمباران مؤسسات تبلیغاتی حزب ا... از جمله شبکه تلویزیونی المنار کرد اما با این حالنتوانست صدای مقاومت را قطع کند و این مؤسسات همچنان به فعالیت های خود ادامه دادند.

2) واکنش مقاومت نسبت به اقدامات رژیم صهیونیستی:

ـ پاسخ فعالان صحنه های اطلاع رسانی: در مقابل تبلیغات گمراه کننده رژیم صهیونیستی، علاوه بر حزب ا...، تعداد زیادی از علماء دانشمندان و فعالان صحنه های اطلاع رسانی نیز به این رژیم پاسخ دادند و با نوشتن مقالات و صدور بیانیه های مختلف سعی کردند، این ایده که مبارزه حزب ا... در درجه نخست برای دفاع از لبنان و منافع آن بوده است و فرصت های ناشی از پیروزی مقاومت در لبنان، به همه ملت های عرب و امت های اسلامی برمی گردد را اثبات کنند.

همچنین این عقیده که "همان طور که اسرائیل حق گرفتن اسلحه از آمریکا را به خود می دهد، لبنان و فلسطین نیز این حق را دارند که از کمکهای ملت های مسلمان برای دفاع مشروع از خود بهره گیرند." در این پاسخ ها به چشم می خورد.

ـ سخنان صریح، جدی و هدفمند سید حسن نصرا...: حزب ا...:

لبنان سعی کرد با اطلاع رسانی مناسب، نقشه رژیم صهیونیستی را ناگام بگذارد. سخنان نصرا... نه تنها از نظر لبنانی ها و عربها، بلکه از نظر فرماندهان اسرائیلی و مردم آنها نیز صادقانه و جدی تلقی می شد.

مردم اسرائیل که در پناهگاهها بسر می بردند اذعان می کردند، تنها حرفهای مقاومت لبنان و سید حسن نصرا... را باور داشته و تنها براساس اعتماد به گفته آنان حاضرند به منازلشان بازگردند.

در این میان، شبکه فاکس نیوز که به نمایندگی از سوی رژیم صهیونیستی، وظیفه مدیریت خبری جنگ با حزب ا... را برعهده داشت، جایگاه پیشین خود در میان اسرائیلی ها را از دست داد و این افراد برای دریافت خبرهای واقعی به شبکه المنار مراجعهمی کردند.

ز ـ عوامل طولانی شدن جنگ:

عملیات جنبش مقاومت حزب ا... با نام عملیات "وعده صادقانه" در صبح روز چهارشنبه 21 تیرماه 1385 (12 ژوئیه 2006) بهانه ای برای ششمین جنگ اسرائیل شد. رژیم صهیونیستی طی جنگهای پیشین (1948، 1956، 1967، 1973، 1982) روندهای تأسیسی، توسیعی و تثبیتی را پشت سر گذاشته بود.

این رژیم به دلایل متعدد سعی کرده است تا ضمن فرار از جنگ فرسایشی، حملات برق آسا و پیشدستانه را در دستور کار خود قرار دهد. اما ناتوانی اسرائیلی ها در به کارگیری این تاکتیکها در جنگ 33 روزه به وضوح قابل مشاهده بود.

علی رغم اینکه شورای امنیت سازمان ملل پس از 31 روز از آغاز حملات گسترده اسرائیل به لبنان، قطعنامه 1701 را تصویب کرد و دولت لبنان و جنبش حزب ا... آن را پذیرفتند، اما رژیم صهیونیستی ضمن سه برابر کردن تعداد نیروهای نظامی خود در جنوب لبنان و تمرکز در محور شرقی (عدسیه، طیبه، قنطره، غندوریه و علمان) تلاش کرد تا خود را به رود لیطانی رسانده و به اصطلاح برگهای برنده خود را افزایش دهد.

پنج هفته نبرد نیروهای مقاومت حزب ا... در برابر ارتش مسلح اسرائیل تعجب ناظران را به دنبال داشته است. سران اسرائیل در ابتدای این حملات اعلام می کردند که طی چند روز یا حداکثر یک تا دو هفته، به حملات حزب ا... پایان می دهند اما عواملی در سطح داخلی (اسرائیل ـ لبنان)، منطقه ای و فرامنطقه ای موجب طولانی شدن این جنگ شد که عبارتند از:

1 ـ سطح داخلی:

رژیم صهیونیستی و حزب ا... لبنان به عنوان دو متغیر اصلی در بحران اخیر، بیشترین نقش درطولانی شدن جنگ را به خود اختصاص می دهند.

1) رژیم صهیونیستی:

علی رغم اینکه دکترین نظامی اسرائیل بر حملات پیشگیرانه و برق آسا مبتنی است اما در جنگ 34 روزه با حزب الله، ضعف های این رژیم در وجوه اطلاعاتی، نظامی و امنیتی به موازات مواردی چون حمایت افکار عمومی، مطبوعات و جناح تندرو از نبرد زمینی در طولانی شدن بحران مؤثر بوده اند.

(1) شکست اطلاعاتی: نظامیان اسرائیلی به ویژه پس از تصرف مناطقی از جنوب لبنان و مشاهده استحکامات حزب ا... در این منطقه به ضعف اطلاعاتی خود اقرار کردند. سران نظامی اسرائیل حدود دو هفته از طریق بمباران هوایی تلاش کردند تا پرتاب موشکها توسط حزب ا... را متوقف کنند اما با مشاهده بی نتیجه بودن این روند، آنان عملیات زمینی را در دستور کار خود قرار دادند.

دان هالوتص، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل در پاسخ به سؤال خبرنگار تلویزیون این رژیم که پرسیده بود: آیا شما از توان حزب ا... غافلگیر شده اید؟ اعلام کرد: از احداث استحکامات نه، ولی از حجم و میزان و کیفیت این استحکامات که در داخل زمین بنا شده و روی زمین اثری از آنها نبود، غافلگیر شدیم. طبیعتاً ضعف اطلاعاتی مذکور و عدم شناسایی دقیق اهداف، یکی از دلایل طولانی شدن جنگ محسوب می شود.

(2) شکست نظامی: از ویژگی های بارز و بی سابقه جنگ میان اسرائیل و حزب ا...، شکست های نظامی پی درپی این رژیم در جنوب لبنان است. ناکامی عملیات کماندویی اسرائیلی ها در بعلبک، صور و...، شکست در مثلث عیترون، بنت جبیل و مارون الرأس، تلفات 20 نفره در پیشروی به سوی قنطره، زمین گیر شدن نیروهای اسرائیلی در عیتا الشعب، هدف قرار گرفتن سه ناوچه نظامی ساقط شدن سه بالگرد و چند بالون جاسوسی، انهدام حدودیکصد دستگاه تانک پیشرفته مرکاوا و بلدوزر و در مجموع کشته شدن حدود 120 سرباز و افسر اسرائیلی از جمله خسارات و شکست های نظامی محسوب می شود. در این رابطه انهدام تانک مرکاوا توسط موشکهای ضد زره از سوی حزب ا... با بازتاب گسترده ای روبه رو بوده است.

در مجموع شکست های فوق الذکر، موجب شده اند تا سران نظامی اسرائیل برای دستیابی به اهداف خود، همواره خواستار تمدید مهلت از سوی کابینه شوند.

(3) ابهام در اهداف: نامشخص بودن اهداف نهایی اسرائیلی ها را باید یکی از عوامل مهم در طولانی شدن جنگ به حساب آورد. ترور سیدحسن نصرا...، نابودی جنبش حزب ا...، انهدام توان موشکی این جنبش، تضعیف جایگاه حزب ا... و انزوای آن در لبنان، عقب راندن آنان از منطقه جنوب رود لیتانی، وارد کردن حداکثر ضربه به آنها با هدف حفاظت از شهرک نشینان شمال اسرائیل، بازگرداندن هیمنه نظامی رژیم صهیونیستی، اشغال یک نوار مرزی در جنوب لبنان با هدف استقرار نیروهای بین المللی و... از جمله اهداف اسرائیلی ها طی یک ماه جنگ اخیر بودند که اعلام شدند. سردرگمی اسرائیلی ها در تعین هدف نهایی و طرق دستیابی به آن در کشیده شدن مدت زمان بحران به پیش از یک ماه مؤثر بوده است.

(4) اصرار نظامیان بر گسترش عملیات: خاطره ناخوشایند حضور 18 ساله صهیونیست ها در جنوب لبنان باعث شده بود تا نسبت به عملیات زمینی در این منطقه بسیار محتاطانه تصمیم گیری شود. در عین حال طی یک ماه جنگ نظامیان به دفعات متعدد خواستار تمدید مهلت و توسیع حوزه عملیاتی شده بودند که در نهایت پس از گذشت یک ماه از حملات، نیروهای احتیاط به صحنه نبرد وارد شدند و حوزه تصرفات خود را گسترش دادند.

(5) تأکید سران سیاسی تندرو بر تحصیلاهداف: اولمرت و کابینه اش، تنها از ناحیه نظامیان برای گسترش عملیات تحت فشار نبودند، بلکه رقبای وی و احزاب تندرو نیز بر این ایده پافشاری می کردند. نتانیاهو، حدود یک ماه پس از شروع جنگ اعلام کرد که برای دستیابی به اهداف تعیین شده، در آغاز جنگ با لبنان قرار داریم. همچنین یووال اشتینیتز یکی از اعضای لیکود و عضو کنست، از تصمیم کابینه امنیتی در موافقت با تداوم عملیات زمینی و گسترش آن، استقبال کرد.

(6) مطبوعات حامی جنگ: در میان مطبوعات اسرائیلی، تعدادی از آنها در راستای نظرات نظامیان و سران سیاسی تندرو حرکت می کردند. روزنامه جروزالیم پست یکی از این مطبوعات است. این روزنامه در سرمقاله 10 اوت آورده است: "تصمیم کابینه در اعزام 40 هزار سرباز به جنوب لبنان برای کمک به 7 هزار نفری که در این منطقه حضور دارند در شرایط کنونی بهترین تصمیمی بود که دولت می توانست اتخاذ کند، زیرا هر چه در جبهه جنگ دستاوردهای بیشتری داشته باشیم دیپلماتها بهتر به مذاکره می پردازند.

همچنین مطبوعات حامی جنگ با انتشار نظرسنجی ها (یا نظرسازی ها) از جامعه اسرائیل مبنی بر موافقت با شروع عملیات زمینی یا گسترش آن، در حقیقت یکی از بانیان طولانی شدن جنگ به شمار می روند.

2) حزب ا... لبنان:

جنبش حزب ا... لبنان، پس از عملیات وعده صادقانه و اسارت دو سرباز اسرائیلی اعلام کرد که خواهان جنگ با رژیم صهیونیستی نیست. بلکه فقط با هدف تبادل اسرا و الزام رژیم صهیونیستی به اجرای توافق قلبی مبنی بر آزادی همه اسرای لبنانی اقدام به اسیر کردن دو نظامی اسرائیلی کرده است اما اسرائیلی ها به این بهانه تاکنون بیش از هزار لبنانی را شهید و میلیاردها دلار به لبنان خسارت وارد کردند. عوامل زیر در تداوممبارزه حزب ا... لبنان با رژیم صهیونیستی و در نتیجه طولانی شدن جنگ تأثیر گذار بوده است.

(1) توفیق حزب ا... در حفظ اسرار نظامی: یکی از دلایل پیروزی حزب ا... در مقابله با اسرائیل، انسجام سازمانی و حفظ طرحها، استراتژیها و اسرار نظامی است، به طوری که رژیم صهیونیستی طی سالهای قبل نه تنها موفق به کسب اطلاعات از نحوه عملکرد این جنبش در جنوب لبنان نشد، بلکه اعلام کرد جنبش حزب ا... به سیستم اطلاعاتی اسرائیل نیز نفوذ کرده است. هوشیاری اعضای این جنبش در مقابله به موقع در برابر عملیات کماندویی اسرائیلی ها در بعلبک و صور را باید در این رابطه مدنظر قرار داد.

همچنین علی رغم حملات موشکی و هوایی بسیار گسترده اسرائیلی ها علیه مواضع حزب ا...، نه تنها هیچ یک از سران سیاسی و نظامی این جنبش هدف قرار نگرفتند بلکه پایگاههای موشکی این جنبش نیز کمترین آسیب را متحمل شد تا جایی که در آخرین روز نبرد (سی و سومین روز) هم حدود 250 موشک توسط حزب ا... پرتاب شد.

(2) استراتژی جنگ مرحله ای: جنبش حزب ا...، یکباره تمام توان و ظرفیت نظامی خود را در صحنه عمل ارائه نکرد، بلکه به تدریج و با توسعه مرحله ای جنگ از سوی رژیم صهیونیستی، واکنشهای مناسبی را از خود بروز داد. موشکباران شمال اسرائیل در چند روز اولیه، سپس موشکباران حیفا و در مرحله بعد شهرهای مابعد حیفا (عفوله، بیسان، خضیره و...) باعث شد اسرائیلی ها به تدریج به توان و ظرفیت این جنبش پی برده و سیاستهای خود را با آن تنظیم کنند. همچنین تلفات جانی و مالی و خسارات نظامی اسرائیلی ها به تدریج و با گذشت زمان افزایش یافت.

(3) حفظ پشتوانه مردمی در لبنان: جنبش حزب ا...و به ویژه شخص سید حسن نصرا...، در برابر عملیات روانی رژیم صهیونیستی نسبت به ایجادفاصله میان حزب ا... و شیعیان از یک سو و دیگر طایفه ها (سنی ها و مسیحیان) و رقبای سیاسی (گروه 14 مارس) از سوی دیگر، کاملاً هوشیارانه عمل کرد.

این وضعیت موجب شد علی رغم سرمایه گذاری های فراوان رژیم صهیونیستی در این مورد، به تدریج و با گذر زمان حمایت لبنانی ها از حزب ا... افزایش یافت. تا جایی که رقبای سیاسی این جنبش و به ویژه فؤاد سینیوره، نخست وزیر لبنان نیز در آن مقطع، به جرگه حامیان آن پیوستند.

2 ـ سطح منطقه ای:

یکی از ویژگی های متمایز جنگ 33 روزه در مقایسه با جنگهای گذشته رژیم صهیونیستی با اعراب، اطمینان خاطر این رژیم از عدم همراهی جهان عرب با حزب ا... لبنان بود. کشورهای عربی، جنگهای گذشته را جنگ اعراب و اسرائیل نام می گذارند اما این جنگ را جنگ میان اسرائیل و جنبش حزب ا... لبنان معرفی کردند. در سطح منطقه ای چندین عامل در طولانی شدن جنگ تأثیرگذار بوده اند که عبارتند از:

1) همراهی رژیمهای عربستان، مصر و اردن با سیاستهای اسرائیل:

مواضع و عملکرد رژیمهای سه کشور عربی مصر، اردن و عربستان طی جنگ اسرائیل علیه لبنان، عمدتاً در چارچوب اهداف رژیم صهیونیستی تفسیر می شود. ماجراجویی خواندن عملیات حزب ا... توسط عربستان، تلاش مصر و اردن در مقصر دانستن حزب ا... در این جنگ گسترده تحمیل شده از سوی اسرائیل و عدم تلاش جدی آنها برای قطع حملات این رژیم، در چارچوب مدعای فوق است.

مواضع مذکور سبب شد تا وزارت امور خارجه اسرائیل طی بیانیه ای از مواضع کشورهای عربی در این رابطه، تجلیل نماید. مواضع فوق حتی از سوی بسیاری از مردم جهان عرب و به ویژه فلسطینیانمورد انتقاد قرار گرفت و سید حسن نصرا... نیز از سران دول عرب خواست تا فقط با اسرائیلی ها همراهی نکنند.

2) خیزش کند ملل عرب:

مواضع انتقادی تعدادی از سران عرب، شیعی بودن جنبش حزب ا... و مقصر قلمداد شدن این جنبش توسط رسانه ها به عنوان عامل شروع جنگ، موجب شد تا ملل عرب نیز، دیرتر از مردم کشورهای غیرعرب اعتراض خود به گسترش این جنگ را اعلام کنند و لذا مردم در کشورهای عربی به تدریج و با اوج گرفتن اعتراضات در کشورهای اروپایی و اسلامی غیرعرب، با برگزاری تجمعات، مخالفت خود را اعلام کردند.

فتوای چند مفتی وهابی، در حرام بودن هرگونه کمک و حتی دعا برای پیروزی جنبش حزب ا...، هر چند با مخالفت گسترده علمای جهان اسلام اعم از شیعه و سنی همراه بود، از یک سو بازتاب گسترده ای در میان رسانه ها و جنبشهای اسلامی داشته و از سوی دیگر مبین خاستگاه و نظرات بخش عمده ای از جامعه عربستان به عنوان یکی از کشورهای مهم عربی است موضوعی که در جنگهای گذشته رژیم صهیونیستی با اعراب، بی سابقه بود و طبیعتاً وضعیت فوق الذکر بر افتراق و اختلاف میان جوامع و کشورهای عربی ـ اسلامی و همچنین افزایش جرأت و جسارت رژیم صهیونیستی نسبت به گسترش حملات مؤثر بوده است. نهایت اینکه روند مذکور موجب شد تا رژیم صهیونیستی در گسترش و توسیع عملیات و طولانی شدن شرایط منطقه ای بهتری برخوردار باشد.

3) عملکرد ضعیف سازمانهای عربی ـ اسلامی:

به طور طبیعی، تلاش جهت دار سران عرب در قبال جنگ اسرائیل علیه لبنان و حمایت ضعیف ملل عرب از حزب ا... لبنان، موجبات ضعف در عملکرد سازمانهای وابسته را نیز به دنبال داشت. اتحادیه عرب در نشست قاهره که در اول جنگتشکیل شده بود، نتیجه ای جز تشتت آرا و انشقاق میان کشورهای عرب در دو دسته حامیان و مخالفان حزب ا... در برنداشت. علی رغم گذشت چند هفته و با وجود در خواست یمن برای تشکیل نشست سران عرب، این موضوع به دلیل به حد نصاب نرسیدن تعداد اعضای در خواست کننده، محقق نشد.

به دنبال این تحولات، سازمان کنفرانس اسلامی پس از سه هفته، در مالزی با حضور حدود یک سوم اعضای سازمان نشستی را برگزار کرد و سرانجام، کشورهای عرب، اجلاس وزرای امور خارجه اتحادیه عرب را در بیروت برگزار و طی آن بر حمایت از طرح 7 ماده ای سینیوره تأکید کردند.

محور عربی مصر، اردن و عربستان طی این بحران تلاش کرد تا خود را در مقابل محور ایران، سوریه و حزب ا... قرار دهد و در این راستا، از اهرم اتحادیه عرب به جای سازمان کنفرانس اسلامی، بهره برداری کرد.

3 ـ سطح فرامنطقه ای:

بررسی مواضع و عملکرد سازمانها و کشورها در سطوح سه گانه، نسبت به جنگ اسرائیل علیه لبنان، مبین این واقعیت است که رژیم صهیونیستی عمدتاً به پشتوانه حمایت سطح فرامنطقه ای موفق به طولانی کردن جنگ و گسترش حملات خود شد. در این راستا، آمریکا، انگلیس، فرانسه و دیگر قدرتهای بین المللی، سازمان ملل و ارکان وابسته به آن و اتحادیه اروپا در سطح فرامنطقه ای مدنظر قرار دارند.

1) حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی:

آمریکا و اسرائیل را متحدانی استراتژیک معرفی می کنند. طبیعتاً در این چارچوب، اهداف رژیم صهیونیستی در منطقه همچون تضعیف حزب ا... و حامیان آن، اهداف آمریکا نیز محسوب می شوند. این وضعیت سبب شد تا دولت آمریکا به هر شکل ممکن از رژیم صهیونیستی در برابر حزب ا... حمایت کند.انتقال تجهیزات و تسلیحات نظامی مثل بمبهای عظیم سنگرشکن و لیزری و خوشه ای، رایزنی های سیاسی سران آمریکا به ویژه رایس و دیگر مقامات وزارت امور خارجه این کشور با سران اروپایی و آسیایی با هدف تأمین حداکثر منافع اسرائیل، در خواست کنگره آمریکا از اتحادیه اروپا برای تروریستی اعلام کردن جنبش حزب ا...، نپذیرفتن قطعنامه پیشنهادی اعراب برای حل بحران، اعمال نفوذ و فشار در جهت تغییر محتوای قطعنامه به سود رژیم صهیونیستی، تهدید ایران و سوریه به عنوان حامیان حزب ا... و غیره از جمله سیاستهای حمایتی آمریکا از رژیم صهیونیستی محسوب می شوند.

مطرح شدن طرح خاورمیانه جدید از سوی رایس و اعلام این مطلب که جنگ اخیر، درد زایمان برای تولد خاورمیانه جدید است، پرده از اهداف آمریکا برداشت.

دولت آمریکا در تعیین سیاستهای مذکور از حمایت سران و کشورهای اروپایی نیز برخوردار بود. آنان در کنفرانس سران گروه 8، جنبش حزب ا... و جنبش حماس را در شروع بحران اخیر مقصر معرفی کرده بودند و در این میان انگلیس، بیش از بقیه، با سیاستهای آمریکا همراهی کرد. به همین خاطر در تظاهرات کشورهای عربی ـ اسلامی، علاوه بر پرچم های اسرائیل و آمریکا، پرچم انگلیس نیز به آتش کشیده می شد. این امر (همراهی انگلیس با آمریکا) حتی اعتراض جدی مسلمانان مقیم انگلیس را به دنبال داشت.

رایس، پس از صدور قطعنامه 1701 با اشاره به مسئولیت دولت لبنان برای خلع سلاح حزب ا... از تحریم بین المللی فروش سلاح به حزب ا... خبر داد و گفت: در صورتی که ایران و سوریه به حزب ا... سلاح بفروشند، این کار به عنوان نقض تحریم بین المللی تلقی خواهد شد. رایس همچنین بر عدم اشاره به موارد درخواستی حزب ا... (مبادله اسرا و تخلیه شبعاتوسط اسرائیل) در قطعنامه 1701 تأکید کرد.

مجموع تلاشهای آمریکا در حمایت مادی، معنوی و سیاسی از رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین دلایل طولانی شدن حملات این رژیم به ملت لبنان به شمار می رود.

2) ناکارآیی شورای امنیت:

طبق منشور سازمان ملل، مهمترین وظیفه این سازمان حفظ صلح و امنیت بین المللی است و شورای امنیت به عنوان مهمترین رکن این سازمان، نقش اصلی را در تأمین هدف فوق برعهده دارد، اما به دلیل سلطه آمریکا بر این سازمان، عملاً هرگونه تصمیم علیه سیاستهای این قدرت و متحد استراتژیکش غیرممکن بوده است. طی چند هفته جنگ و به دلیل ناتوانی شورای امنیت در اتخاذ یک تصمیم قاطع در قبال حملات روزافزون رژیم صهیونیستی به لبنانی ها و کشته شدن چهار نفر از اعضای یونیفل در جنوب لبنان، اعتراضات نسبت به این سازمان افزایش یافت و در بعضی کشورها به صورت نمادین، تابوت سازمان ملل تشییع شد.

3) رسانه های جهانی و انحراف افکار عمومی:

رسانه های اسرائیلی و حامیان تبلیغاتی این رژیم در دنیای غرب، طی چند روز ابتدای بحران لبنان، با تأکید بر موضوع دو نظامی اسیر اسرائیلی، عملا افکار عمومی جهان را از موضوع اصلی (کشتار لبنانی ها توسط رژیم صهیونیستی) به موضوع فرعی (دو اسیر اسرائیلی) منحرف کرده بودند. این موضوع، طبیعتاً در آگاهی و اطلاع رسانی افکار عمومی نقش بسزایی داشت و به صورت هدفمندانه و غیرمستقیم طولانی شدن جنگ و گسترش حملات اسرائیل سهیم بود.

ح ـ مواضع وزارت امور خارجه اسرائیل در قبال جنگ:

1 ـ استراتژی خروج (Exit Strategy):

ایهود اولمرت در غروب 12 جولای، جلسهویژه بررسی کیفیت مواجهه اسرائیل با مسئله دستگیری سربازان اسرائیلی توسط حزب اللّه را تشکیل داد. زیپی لیونی وزیر امور خارجه در حالی در این جلسه حاضر می شد که قبل از آن نیز در داخل مجموعه وزارتخانه متبوع خویش، به بحث در مورد بحران جنوب و شمال اسرائیل پرداخته بود.

وزیر امور خارجه در این جلسه تأکید کرد که اسرائیل باید استراتژی خود را بر یافتن راهکاری متمرکز کند که لبنان را مجبور به اجرای قطعنامه 1559 شورای امنیت مبنی بر خلع سلاح حزب اللّه کند تا بدین وسیله اسرائیل از تهدیدات حزب اللّه رهایی یابد.

سرانجام پس از بحث و بررسی فراوان، هیئت دولت ضمن انتشار بیانیه ای خواستار نابودی کامل و همه جانبه حزب اللّه شد. البته استنباط لیونی از این بیانیه به گونه ای دیگر بود، چرا که وی می پنداشت ارتش اسرائیل قادر است تنها در طی یک شبانه روز حملات خود را کامل کرده یا در بدترین حالت، اهداف خود را با یک روز تأخیر، محقق سازد، اما روز بعد یعنی 13 جولای، فهمید که نیروهای دفاعی اسرائیل بدون طرح، اندیشه و یک استراتژی مناسب وارد جنگ شده اند.

به همین دلیل وزارت امور خارجه تصمیم گرفت تا طرحی دیپلماتیک و نه نظامی را برای پایان بخشیدن به جنگ لبنان تهیه کند. بدین منظور، آبرامویچ (Abramovich) مدیرکل وزارت امورخارجه، معاون امور سیاسی خود، یوسی گال (Yossi Gal) را مأمور تشکیل یک تیم سری در وزارتخانه برای بحث و بررسی در مورد وضعیت موجود و تدوین "استراتژی خروج" کرد. اساس کار این تیم سری بر این فرضیه مبتنی بود که عملیات نظامی، به آزادی اسراء و خلع سلاح حزب اللّه منجر نخواهد شد ضمن آنکه ارتش قادر نیست برای یک دوره طولانی در لبنان باقی بماند.

بنابراین، راه حل پیشنهادی، اعزام یک نیروی توانمند بین المللی بود تا ضمن تقویت ارتش لبنان برای گسترش سیطره و حاکمیت دولت بر جنوب کشور، در زمینه سرکوب حزب اللّه نیز دولت لبنان را یاری کند.

زیپی لیونی با ادعای اینکه حزب اللّه تنها یک سازمان تروریستی مخالف اسرائیل نبوده، بلکه تهدیدی برای کل جهان غرب به شمار می آید، درصدد بود تا از توانایی بخشهایی از جامعه بین المللی که منافع مشترکی با اسرائیل داشتند، حداکثر بهره برداری را به عمل آورد.

به اعتقاد لیونی از آنجا که وزارت امور خارجه وظیفه خلق و ایجاد فرایندهای دیپلماتیک برای حل مسائل کشور را بر عهده دارد، لذا یکی از بهترین راهکارها برای خروج اسرائیل از بحران لبنان، جلب حمایت بین المللی از اسرائیل است؛ راهکاری که تنها در سایه مذاکرات دیپلماتیک اسرائیل با سایر کشورها و گاه در فرایندی غیرعلنی به دست می آید.

در 14 جولای تیم سری وزارت امور خارجه، یک پیش نویس ابتدایی از اصول "استراتژی خروج" را تهیه و دو روز بعد جزئیات بیشتری از آن را در اختیار لیونی گذاشت. راهبرد اصلی این پیش نویس، تلاش برای صدور قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل بود. به توصیه این پیش نویش اگرچه عملیات نظامی، حزب اللّه را تضعیف می کرد، اما موفقیتها و دستاوردهای بلندمدت نیازمند توافقات سیاسی بود.

به ادعای لیونی، وزارت امور خارجه از نخستین روزهای جنگ درصدد بهره گیری از روشهای دیپلماتیک و خروج از چهارچوب دفاعی و رقابت نظامی بود. لیونی در پاسخ به انتقاد مقامات نظامی که وزارت امور خارجه را متهم به سنگ اندازی در مسیر ارتش و نیروهای دفاعی می کردند اظهار داشت: روند دیپلماتیک در صدد کاهش فرصتهای عملیات نظامینیست، بلکه درصدد است به موازات آن حرکت کند. به اعتقاد وی از آنجا که اهداف دیپلماتیک پایدارترند، وزارت امور خارجه به اجتناب از افراط در عملیات نظامی و تدارک آینده ای بهتر و صلحی پایدار برای اسرائیل می اندیشد.

از نظر وزارت امور خارجه، تغییر وضعیت در لبنان، به رقابت صرف نظامی و توانایی اسرائیل در آن زمینه بستگی ندارد، چنانکه ادامه جنگ یا توقف آن نیز تماما به اسرائیل وابسته نیست، چرا که تغییر وضعیت موجود تا حدود زیادی وابسته به آن دسته از وقایع عمدتا غیرنظامی است که بعد از درگیری های نظامی رخ خواهند داد، چنانکه تا حدود زیادی به عملکرد دولت و نخست وزیر لبنان و واکنش جامعه بین المللی نسبت به جنگ وابسته است. به اعتقاد لیونی نقش مقامات سیاسی نیز فقط "خرید زمان" برای ارتش به منظور اجرای عملیات نظامی نیست، بلکه تضمین فرایندی است که در پایان عملیات نظامی به خلق موقعیت بهتر و پایدارتری برای اسرائیل بیانجامد.

از نظر لیونی این اقدام به معنای بسط حوزه های تأمین منافع ملی اسرائیل از طریق جامعه بین المللی است که برخلاف گزینه تهاجم تنها مورد تأیید دوستان اسرائیل نیست.

تهیه کنندگان پیش نویس و طرح اولیه "استراتژی خروج" هشدار می دادند که اگر اسرائیل ابتکار عمل را در دست نگیرد، جامعه بین المللی بدون توجه به منافع اسرائیل درصدد رسیدن به صلح با طرف لبنانی برخواهد آمد. اولین مسئله ای که مورد تأکید پیش نویس اولیه و تمامی ملحقات بعدی آن بود، آزادی فوری و بدون قید و شرط اسرای اسرائیلی بود. دیگر اصول پیش نویس "طرح استراتژی خروج" عبارت بودند از:

1ـ صدور یک قطعنامه جدید از سوی شورای امنیت برای جایگزینی با قطعنامه 1559 سازمان ملل.

2ـ اعزام ارتش لبنان به جنوب آن کشور و حمایت یک نیروی حافظ صلح بین المللی از آن، برای عمل به تعهدات مندرج در فصل هفتم منشور سازمان ملل و در صورت نیاز اعطای مجوز استفاده از سلاح.

3ـ غیرنظامی کردن منطقه حائل بین مرزهای اسرائیل و رودخانه لیتانی.

4ـ خلع سلاح حزب اللّه با اتخاذ یک طرح منظم و مکانیسم نظارتی.

5ـ اتخاذ یک مکانیسم سیاسی ـ امنیتی هماهنگ از جانب اسرائیل و لبنان.

6ـ کمک بین المللی به لبنان به منظور پیشرفت در اجرای قطعنامه 1559.

7ـ اعمال تحریم تسلیحاتی شبه نظامیان غیردولتی لبنان از سوی سازمان ملل.

پیش نویس توصیه می کرد که این ابتکار باید از سوی آمریکا و فرانسه دنبال شود بدون آنکه اثری از حضور اسرائیل در آن باشد زیرا حضور اسرائیل موجب تحریک مخالفان بین المللی اسرائیل می شود. از نظر وزارت امور خارجه، اسرائیل و جامعه بین المللی با تهدید عمومی محور شرارت و تنفر (یعنی حزب اللّه) مواجه بوده و هر دو نیز یک هدف مشترک دارند؛ قطع سیطره حزب اللّه بر زندگی لبنانی ها و اسرائیلی ها و پایان دادن به تهدید صلح و امنیت منطقه.

تقویت سیطره و حاکمیت ارتش لبنان در جنوب و اعزام آن به این منطقه، مانع حمله حزب اللّه به اسرائیل خواهد شد، زیرا از نظر حزب اللّه ارتش لبنان یک ارتش خودی و داخلی است که منافع مشترکی را تعقیب می کند و در صورت بروز ناکارآمدی در عملکرد آن، بهانه ای برای تضعیف ارتش لبنان در اختیار اسرائیل قرار خواهد گرفت.

2 ـ تشدید اختلاف اولمرت ـ لیونی:

علی رغم تدوین "استراتژی خروج" از سویوزارت امور خارجه بستر مناسبی برای اجرای آن فراهم نشد و برخلاف نظر وزیر امور خارجه که درصدد بود پس از بمباران مواضع حزب اللّه، عملیات نظامی به منظور آغاز فرایند دیپلماتیک پایان یابد، زمزمه هایی مبنی بر تداوم عملیات نظامی و تجدیدنظر در اصول و اهداف جنگ به گوش می رسید.

اولمرت در 14 جولای به هیئت دولت پیشنهاد کرد، ارتش، منطقه "ضاحیه" را به طور کامل بمباران کند. منطقه ضاحیه محل استقرار دفاتر اصلی حزب اللّه و منزل نصراللّه بود، اما عده ای از اعضای هیئت دولت از جمله لیونی و آوی دیختر (Avi Dichter) ضمن مخالفت با این حرکت معتقد بودند که حزب اللّه در واکنش به این عمل حیفا را بمباران خواهد کرد. سرانجام این پیشنهاد تصویب شد و دامنه جنگ گسترش یافت.

لیونی سرانجام در تاریخ 16 جولای موفق به دیدار خصوصی با اولمرت شد و پیشنهاد خود برای حل "دیپلماتیک" بحران را مطرح کرد، اما اولمرت با این استدلال که نیروهای دفاعی اسرائیل به زمان بیشتری برای نابودی مقاومت حزب اللّه و تحقق اهداف اسرائیل در جنگ نیاز دارند، با طرح لیونی مخالفت کرد. با رد طرح لیونی از سوی اولمرت شکاف میان نخست وزیر و وزیر امور خارجه تشدید شد. لیونی اگرچه می دانست که تداوم جنگ، از حمایت سیاسی عمومی و گسترده ای برخوردار است و طرح او در اقلیت است اما به تلاش خود برای متقاعد کردن اولمرت در جهت پذیرش طرح ادامه داد.

غروب روز 16 جولای، اولمرت از طریق گزارش کانال 2 اسرائیل متوجه شد که وزیر امور خارجه، طرح خود برای استقرار یک نیروی بین المللی در لبنان را در اختیار عموم قرار داده است. نخست وزیر از افشای این مسائل به شدت برآشفت.وزیر امور خارجه که مدعی بود این طرح برخلاف نظر وی منتشر شده است گروهی را مأمور تعقیب و دستگیری افشاکنندگان طرح کرد.

لیونی و آبرامویچ نگران بودند که اولمرت به بهانه افشای این طرح ـ آن هم قبل از اینکه به صورت جدی و کامل به دولت ارائه شود ـ از ارائه آن در هیئت دولت و عملی شدن آن جلوگیری کند. از آن پس لیونی برای دیدار با اولمرت دچار مشکل شد و اغلب با تعویق دیدار از طرف اولمرت مواجه شد.

در 18 جولای، ایهود اولمرت ضمن دیدار با یک گروه از دیپلماتهای وزارت امور خارجه در اشاره به امکان استقرار یک نیروی چند ملیتی گفت: علی رغم مطلوبیت پیشنهاد مذکور، تجارب گذشته نشان داده که این اقدام، فاقد تضمین کافی است چرا که پیش از این نیز یک نیروی بین المللی در لبنان حضور داشته است و ما می بینیم که آنها به چه کاری مشغولند. من می خواهم در مورد این مسئله محتاط باشید، چرا که به نظر من صحبت کردن در این باره زمان بیشتری می خواهد.

دفتر اولمرت این سخنان را به عنوان یک بیانیه منتشر کرد. پیام آن نیز کاملاً آشکار بود؛ اولمرت از طرح وزیر امور خارجه خود انتقاد کرده و اجرای آن را غیرممکن می دانست.

همین امر موجب شد تا علی رغم تلاش لیونی برای ملاقات با اولمرت در جهت تبیین مواضع و نکات طرح، اولمرت به بهانه های مختلف از دیدار با لیونی سرباز زند.

3 ـ تغییر قواعد بازی:

در 19 جولای، گروه 8، قطعنامه ای را صادر کردند که ضمن حمایت از اهداف اسرائیل، از حزب اللّه به خاطر آغاز بحران انتقاد می کرد. مفاد این قطعنامه، مقامات سیاسی و نظامی اسرائیلی را متقاعد کرد که جامعه بین المللی به اسرائیل اجازهمی دهد تا دامنه عملیات نظامی را برای رسیدن به اهداف خود گسترش دهد. اما در همان حال دفتر نخست وزیر، خواستار اعلام نظر وزارت دفاع و سازمان دفاعی اسرائیل در مورد اعزام نیروی بین المللی به منطقه به عنوان بخشی از مفاد قطعنامه گروه 8 پیش از اتخاذ هرگونه موضع رسمی از سوی اسرائیل شد.

برخی مقامات اسرائیلی معتقد بودند که اسرائیل باید ناتو را متقاعد کند تا به عنوان یک نیروی بین المللی، نیروهای واکنش سریع خود را به لبنان اعزام کند اما فرانسه شدیدا با این رویکرد مخالف بود زیرا می خواست خود رهبری نیروهای بین المللی را در دست گیرد.

سرانجام اولمرت در 23 جولای و پس از حمایت نیروهای دفاعی اسرائیل با کلیات طرح دیپلماتیک لیونی از جمله استقرار یک نیروی بین المللی مقتدر در لبنان و تحریم تسلیحاتی حزب اللّه به خاطر تغییر قواعد بازی در لبنان (Changin the Rules Game inlebanon) موافقت کرد و این طرح مبنای رویکرد رفتارهای آتی اسرائیل شد.

اگرچه دامنه همکاری بین لیونی و اولمرت افزایش یافت اما اختلاف نظر در مورد برخی از مسائل از جمله تاریخ تقریبی پایان جنگ نیز همچنان باقی بود. در حالی که اولمرت و ارتش همچنان خواهان فرصت و زمان بیشتری برای تکمیل اهداف نظامی بودند لیونی معتقد بود که ادامه جنگ هیچ کمکی به اسرائیل نمی کند.

علی رغم تمامی مسائل از این تاریخ به بعد اسرائیل یک موضع مشترک در قبال "استراتژی خروج" اتخاذ کرد و تا پایان جنگ کلیه مذاکرات دیپلماتیک و تماسهای نظامی ـ سیاسی از سوی یک تیم به رهبری یورام توربویچ (Yoram Torbowicz) رئیس دفتر اولمرت سازماندهی و هدایت می شد، اماباز هم موضع گیریهای داخلی اسرائیل در مورد حوزه و کیفیت قدرت نیروهای بین المللی متفاوت و ناهماهنگ بود. بحث بر سر این بود که آیا نیروی بین المللی قادر خواهد بود برای اجرای قطعنامه شورای امنیت بر طبق فصل هفتم منشور سازمان ملل از اعمال قدرت استفاده کند یا مطابق فصل ششم فقط ناظر باقی خواهد ماند؟

در حالی که وزیر امور خارجه مدافع فصل هفتم بود، نیروهای دفاعی موضعی دوگانه داشتند: گروهی خواهان اعزام نیرویی بودند که با تمامی توان خود اعمال قدرت کند. در حالی که عده ای دیگر معتقد بودند که این اندازه از قدرت، آزادی عمل اسرائیل را برای مبارزه با تروریسم در لبنان کاهش می دهد.

در 10 آگوست و پس از تصویب پیش نویس طرح فرانسه و آمریکا در شورای امنیت، لیونی درصدد سفر به نیویورک به منظور شرکت در جلسه شورای امنیت برآمد و چند روز پیش از سفر، مطبوعات را در جریان برنامه خود قرار داد ولی تنها ساعاتی قبل از پرواز، اولمرت را از طریق تلفن در جریان سفر خود گذاشت.

اولمرت نیز به لیونی، دستور داد در داخل اسرائیل بماند و در عوض شیمون پرز را به نیویورک اعزام کرد. اولمرت به لیونی گفت که حضور لیونی در سازمان ملل منجر به اعمال فشار علیه اسرائیل خواهد شد. پیام کاملاً واضح بود: این واکنش، تنبیهی برای لیونی، به خاطر مواضع مستقل او در جنگ لبنان، از سوی اولمرت بود.

شورای امنیت در 11 آگوست قطعنامه ای را به تصویب رساند که اسرائیل از پذیرش آن خودداری کرد زیرا آن را مطابق منافع خود نمی دانست. اولمرت بعدها گفت که وی در صبح 11 آگوست تصمیم گرفت تا عملیات زمینی را گسترش دهد تا از آن به عنوان ابزاری برای اعمال فشار برای تصحیح قطعنامه استفاده کند.

پرتس مدعی بود که او طی یک گفت وگوی طولانی، نخست وزیر را متقاعد به آغاز عملیات کرده است. بعدازظهر همان روز، لیونی در یک گفت وگوی تلفنی با رایس به وی گفت که اسرائیل نمی تواند با این }قطعنامه {موافقت کند. لیونی نسبت به بندی از قطعنامه معترض بود که می گفت اسرائیل باید مزارع شبعا را به سازمان ملل واگذار کند. همچنین وزیر امور خارجه نسبت به عدم تحکیم مفاد قطعنامه در مورد تقویت یونیفل کاملاً برآشفته بود، چرا که به نظر وی یونیفل قدرت کافی برای اعمال نظارت بر مرز لبنان و سوریه برای جلوگیری از قاچاق اسلحه را نداشت. مشروط کردن آزادی اسرای اسرائیلی، به آزادی زندانیان لبنانی در بند اسرائیل نیز یکی دیگر از مفاد مورد انتقاد لیونی بود.

مجموعه عوامل فوق باعث شد تا زیپی لیونی در تماس تلفنی با رایس و مشاور امنیت ملی آمریکا استیو هدلی (Steve Hadley) اعلام کند که اسرائیل عملیات زمینی خود را گسترش می دهد.

بر همین اساس یکی از مقامات ارشد دفتر نخست وزیر بر این عقیده است هنگامی قطعنامه مورد موافقت اسرائیل قرار گرفت که آمریکا تمامی توان خود را برای تأمین منافع اسرائیل به کار بست و فرانسه نیز فهمید که دیگر ترفند و سیاستی برای تضمین منافع خود و لبنان علیه اسرائیل در اختیار ندارد. به دنبال تصویب قطعنامه 1701 شورای امنیت، ایهود اولمرت آن را عاملی برای تغییر در توازن استراتژیک به نفع اسرائیل و زیان حزب اللّه خوانده و اعلام کرد این قطعنامه ضمن فراهم آوردن شرایط لازم برای اجرای قطعنامه 1559 از بازگشت اوضاع به حالت سابق و تقویت تسلیحاتی مجدد حزب اللّه جلوگیری می کند.

زیپی لیونی نیز قطعنامه 1701 شورای امنیت را باعث تغییر در قواعد بازی میان اسرائیل و لبنان دانست؛ تغییری که (از نظر لیونی) نتایج آن دردرازمدت به سود اسرائیل خواهد بود.

در مجموع، روش وزارت امور خارجه اسرائیل و شخص زیپی لیونی برای حل بحران لبنان اگرچه با بی توجهی و بی مهری اولیه هیئت دولت و شخص نخست وزیر مواجه شد اما پس از جنگ به یک پایگاه قدرت برای وزیر امور خارجه مبدل شد.

لیونی به سبب پیشینه نظامی، اطلاعاتی و سیاسی خود در ارتش، موساد و وزارت امور خارجه به خوبی از ماهیت نزاع و شاخصهای مؤثر آن آگاه بود و توانست به حلقه وصل "کبوترها" و "بازهای" اسرائیل مبدل شود. لیونی معاون نخست وزیر و فرد شماره 2 کابینه اسرائیل و حزب کادیما که به دلیل روحیه استقلال طلبانه خود در خلال بحران لبنان از حلقه نزدیکان اولمرت کنار گذاشته شده بود، توانست از حمله افکار عمومی نسبت به ناتوانی های اولمرت در مدیریت جنگ نیز برکنار بماند.

به گونه ای که براساس نتایج نظرسنجی مؤسسه "داهاف"، وزیر امور خارجه برای احراز پست نخست وزیری بالاتر از اولمرت قرار گرفت. مؤسسه افکارسنجی "ماگار موهوت" نظرسنجی تلفنی جدیدی را برای رادیو اسرائیل انجام داد که براساس نتایج آن، زیپی لیونی از شانس بیشتری برای رهبری حزب کادیما و بالتبع نخست وزیری اسرائیل نسبت به ایهود اولمرت و شیمون پرز برخوردار شد.

ط ـ مواضع کشورها، مجامع و سازمان های بین المللی در قبال جنگ:

مواضع سازمانهای بین المللی و کشور جهان در قبال بحران لبنان براساس دو محور بازیگر ـ راه حل (اسرائیل و حزب اللّه لبنان به عنوان بازیگران و آتش بس فوری و اقدام سیاسی در مقابل ادامه حملات نظامی به عنوان راه حل) را می توان به دو حالت و موضع کلی تقسیم کرد. گروهی به سردمداری آمریکا در حمایت جانبدارانه از اسرائیل،حزب اللّه را آغازگر جنگ دانسته و حملات نظامی اسرائیل را حق ذاتی و طبیعی آن رژیم برای دفاع از خویشتن تفسیر کردند و آمریکا به همراهی کشورهایی از اتحادیه اروپا همچون انگلیس، بلژیک و آلمان با این دیدگاه اعتقاد داشتند حل این که حملات اسرائیل بایستی باید تا خلع سلاح عملی حزب اللّه، ادامه یابد اما در مقابل این دیدگاه، دسته ای دیگر از کشورها عمدتا به رهبری فرانسه، توافق طرفین در مورد توقف خشونتها و آتش بس فوری را خواستار بودند و فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و برخی دیگر از کشورهای اروپایی اگرچه حملات طرفین مبارزه را محکوم کردند اما اعتقاد داشتند بحران، از طریق دیپلماسی و سیاست امکانپذیر است.

نکته حائز اهمیت در مواضع جهانی در قبال بحران لبنان، انفعال رسوای رژیمهای عربی (جز لبنان و سوریه) نسبت به حزب اللّه لبنان است. این دولتها که با اندیشه ترس از قدرت گیری شیعه، در ابتدای امر به انتقاد و حتی محکوم کردن حملات حزب اللّه پرداختند، تنها در سایه تظاهرات مردمی بود که در یک چرخش ظاهری و آن هم تنها با ارسال کمکهای مادی، به حمایت از لبنان تغییر موضع دادند.

ایران و سوریه به همراه لبنان و دیگر کشورهای مسلمان غیرعرب منطقه خاورمیانه نیز حملات اسرائیل به لبنان و مراکز غیرنظامی را به شدت محکوم و بر حق حاکمیت و تمامیت ارضی لبنان در برابر تجاوزات اسرائیل تأکید کردند.

1 ـ سازمان ملل:

کوفی عنان در 20 ژوئیه از طرفین درگیری خواست تا هرچه سریع تر حملات خود را متوقف سازند. وی از حزب ا... (به خاطر آنچه آن را شروع کشمکش می نامید) و از اسرائیل به خاطر استفاده نامحدود و بی حد و حصر از نیروهای نظامی انتقاد کرد. کوفی عنان از حزب ا... خواست تا دو سربازاسرائیلی را آزاد کند. وی سپس هیئتی سه نفره را مأمور کرد تا طی سفر به خاورمیانه طرفین را به خویشتنداری دعوت کنند.

جان انگلند یکی از اعضای هیئت اعزامی، حملات اسرائیل به لبنان را برخلاف قوانین بین المللی خواند. کوفی عنان در جلسه شورای امنیت گفت آنچه در حال حاضر ضروری تر به نظر می رسد توقف فوری جنگ به سه دلیل است: جلوگیری از کشتار بیشتر غیرنظامیان، ارسال نیازهای فوری و انسان دوستانه و سرانجام ارتقای شانس دیپلماسی، برای اینکه یک راه حل همیشگی برای بحران جاری بیابد.

دبیرکل سازمان ملل، حمله اسرائیل به قانا را به شدت محکوم کرد و از اعضای شورای امنیت خواست تا آنها نیز این عمل وحشیانه را محکوم کنند. کوفی عنان گفت: فاجعه قانا یادآور حادثه ای است که ده سال قبل، 100 انسانی که به همان روستا پناه برده بودند را کشت. ما باید پایانی برای چرخه خشونت در منطقه بیابیم.

یکی از مهم ترین دغدغه های سازمان ملل اعزام نیروی بین المللی برای استقرار در مرزهای لبنان و اسرائیل به عنوان پاسدار صلح بود ولی شورای امنیت در ترکیب نیروهای اعزامی دچار تردید و شک بود. انتظار می رفت کشورهای عضو یونیفل (نیروهای سازمان ملل در جنوب لبنان) و 25 کشور عضو اتحادیه اروپا در فهرست دعوت عنان قرار داشته باشند.

مسئله اصلی، فرستادن نیروها در زمانی کوتاه و در بهترین وضعیت ممکن بود. آمریکا در واکنش به این مسئله عدم تمایل خود به شرکت در نیروهای اعزامی را اعلام کرد و اسرائیل و آمریکا از طرح اعزام نیروهای ناتو به جای نیروهای حافظ صلح حمایت کردند.

2 ـ آ.سه.آن:

عبدا... احمد بداوی نخست وزیر مالزی و رئیس دوره ای آ.سه.آن در نشست سالانه کوالامپور موقعیت کنونی خاورمیانه را تهدیدکننده امنیت و صلح جهانی دانست. وی خشونت و کشتار در خاورمیانه را محکوم کرد و آن را غیرمعقول دانست و گفت هجوم نظامی به لبنان نادیده گرفتن حق حاکمیت این کشور است.

آ.سه.آن تمامی طرف ها را به خویشتنداری دعوت کرد و از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا وارد عمل شده و نیروهای حافظ صلح را برای برقراری آتش بس و جلوگیری از تهاجمات اسرائیل راهی لبنان کند.

3 ـ جنبش غیرمتعهدها:

جنبش غیرمتعهدها، حملات سنگین اسرائیل به نوار غزه و لبنان را محکوم کرد و از قدرتهای بین المللی خواست برای جلوگیری از خشونت، نیروهای خود را در منطقه مستقر کند.

4 ـ سران "گروه 8":

مواضع سران "گروه 8" با توجه به وسعت و مدت حملات اسرائیل به لبنان، به دو دسته به رهبری آمریکا و فرانسه تقسیم می شد. در حالی که آمریکا عجله ای برای برقراری آتش بس فوری و توقف شدت و گستردگی حملات نداشت، فرانسه تحقق یک آتش بس فوری برای توقف بحران را ضروری می دانست. سران "گروه 8" در اجلاس خود در سن پترزبورگ روسیه ضمن نکوهش و انتقاد از افراط گرایان به عنوان عاملان خشونت، حق اسرائیل برای دفاع از خود را پذیرفته و اعلام کردند که به افراط گرایان و حامیان آنها اجازه نمی دهند خاورمیانه را به آشوب بکشانند. برای خارج شدن از بحران،سران "گروه 8"، توقف اقدامات نظامی حزب ا...، آزادی اسیران اسرائیلی و پایان حملات به اسرائیل را ضروری دانستند.

1) آمریکا:

در حالی که تنها 27درصد آمریکایی ها مدافع ایفای نقش فعال آمریکا در حل مناقشه اسرائیل و حزب ا... بودند، جرج بوش اظهار کرد که اسرائیل حق دارد در مقابل حملات حزب اللّه از خود دفاع کند. وی گفت: سربازان اسیر اسرائیلی باید بازگردانده شوند. آمریکا ضمن رد درخواست جامعه جهانی برای توقف فوری درگیری ها با درخواست اسرائیل مبنی بر استفاده از ماهواره ها و بمب های هدایت گر لیزری موافقت کرد و هدف حمله نظامی به لبنان را ایجاد بیشترین تغییر ممکن در منطقه خاورمیانه دانست.

بوش تأکید کرد که هدف آمریکا از فرصت به وجود آمده، ایجاد بیشترین تغییر ممکن در منطقه است. رئیس جمهور آمریکا در اظهاراتی، حزب ا... و سوریه را به خاطر ایجاد بحران سرزنش کرد. بوش عامل بدبختی مردم لبنان و مشکلاتشان را حزب ا... دانست چنانکه به نظر او، فعالیتهای حماس نیز باعث بیچارگی مردم فلسطین شده است. بوش از جامعه جهانی خواست تا ریشه مشکل یعنی حزب ا... را نابود و قطع کنند. در 15 ژوئیه، بوش از سوریه خواست تا از نفوذ خود بر حزب ا... برای بر زمین گذاشتن سلاحها استفاده کند.

کاندولیزا رایس در سفر خاورمیانه ای خود طرحی مبنی بر عقب نشینی اسرائیل از مزارع شبعا و آزادی اعراب در بند اسرائیل را تهیه کرده بود. در این سفر رایس تلاش کرد تا همکاری کشورهای عربی برای استقرار نیروهای بین المللی در لبنان را جلب کند. این طرح شامل کمک به لبنان در زمینه تسلط کامل ارتش این کشور بر کلیه اراضی لبنان و تهیه جدول زمانی برای عقب نشینی اسرائیل از مزارع شبعا با هدف وادار کردن همه طرف ها به پذیرش خلعسلاح حزب ا... در مقابل آزادی تعداد زیادی از اسیران عرب در بند اسرائیل بود.

در ادامه تلاش های آمریکا، 210 نفر از نمایندگان دمکرات و جمهوریخواه کنگره طی نامه ای از خاویر سولانا خواستند تا اتحادیه اروپا، نام حزب ا... را در فهرست اسامی سازمانهای تروریستی قرار دهد در حالی که در میان اعضای اتحادیه اروپا، درباره تروریست نامیدن حزب ا... اجماع نظر وجود نداشت.

بیل فرست (Bill Frist) رئیس فراکسیون اکثریت مجلس سنای آمریکا، سوریه و ایران را به خاطر حمایت از حزب ا... مسئول بحران دانست. در این بین نمایندگان کنگره و سنا قطعنامه ای را تحت عنوان قطعنامه 921 در حمایت از اسرائیل تصویب کردند که به نظر آیپک نشان دهنده حمایت آمریکا از اسرائیل در تمامی زمان ها و منعکس کننده تمایل آمریکا به حضور در کنار اسرائیل در مواقع بحرانی است.

به دنبال کشتار وحشیانه قانا توسط اسرائیل، جرج بوش رئیس جمهور آمریکا بدون هیچ اشاره مستقیمی به این واقعه گفت که کشتار غیرنظامیان، تمرکز فعالیت های جهانی را برای توافق بر سر ارائه یک پاسخ واحد به بحران ایجاب می کند.

2) کانادا:

استفان هارپر نخست وزیر کانادا ابتدا در واکنش به بحران بیان کرد که اسرائیل به طور طبیعی حق دارد، در مقابل حملات حزب اللّه از خود دفاع کرده و به حملات نظامی گسترده دست بزند. وی گفت: من فکر می کنم پاسخ اسرائیل تحت این شرایط "اندازه گیری شده" (Meseaured) بوده است.

هارپر اضافه کرد لازم است حزب ا... و حماس اسیران اسرائیلی را آزاد کنند و هر کشوری که در منطقه بر این سازمانها نفوذ و تأثیر دارد باید پایان خشونت را ترغیب کرده، حق حیات اسرائیل را به رسمیت شناخته و دیگر کشورها را به این روندتشویق کند. سخنان هارپر با انتقاد مجامع داخلی مواجه شد. حضور 30 هزار لبنانی در کانادا و اعتراضات آنان باعث شد تا هارپر سخنان و مواضع خود را تعدیل و اصلاح کند.

البته در داخل کانادا مواضع و جناح بندیها یک دست و هماهنگ نبود در حالی که روزنامه "تورنتو استار" از شدت حملات اسرائیل و نامتناسب بودن آن انتقاد می کرد. روزنامه نشنال پست از موضع کانادا و دولت اسرائیل جانبداری می شود.

در این رابطه، نخست وزیر کانادا به همراه "پلیترمک" وزیر امور خارجه خود، ضمن طرفداری از اسرائیل خواهان خویشتنداری طرفین و دعوت به آتش بس بودند. هارپر در 18 جولای گفت که ما نه تنها آتش بس، بلکه دستیابی به یک راه حل را خواستاریم و راه حل، تنها زمانی به دست می آید که هر طرف برنامه های مشخصی داشته و حق حیات دیگری را به رسمیت بشناسد.

هارپر ضمن اشاره به عدم پذیرش حاکمیت اسرائیل از جانب حزب ا... و حماس، هدف حزب ا... را تشدید خشونت دانست. هارپر مسئولیت کشتار تمامی غیرنظامیان اسرائیلی و لبنانی را برعهده حزب ا... دانست و به همین دلیل، حزب ا... را مورد نکوهش و انتقاد قرار داد. در ضمن هارپر اعلام کرد که نیروهای کانادایی را به لبنان اعزام نخواهد کرد.

3) انگلیس:

انگلیس که در میان کشورهای اروپایی نزدیکترین مواضع نسبت به آمریکا را اتخاذ کرده بود، ضمن معرفی حزب ا... به عنوان آغازگر درگیری اخیر در منطقه، برقراری آتش بس را تنها در صورتی ممکن دانست که حزب ا... دو سرباز اسیر شده اسرائیلی را تحویل مقامات اسرائیلی دهد. انگلیس از حماس نیز خواست سرباز اسرائیلی را هرچه سریع تر آزاد کند. تونی بلر در 16 جولای ایران و سوریه را به خاطر آن چه وی شادمانی آنها از بحران خاورمیانه می نامید، مورد انتقاد قرار داد.

نخست وزیر انگلیس طی بیانیه ای، با ادعای درک کامل نیاز، اهداف و آرزوهای دو طرف، تنها راه حل بحران را اعزام نیروهای سازمان ملل به منطقه دانست. در ضمن، وی اسرائیل را ترغیب کرد که اقداماتش حساب شده و متناسب باشد.

این دیدگاه مورد انتقاد جدی جک استراو وزیر امور خارجه پیشین انگلیس و رئیس کنونی مجلس عوام انگلستان قرار گرفت. وی ضمن انتقاد از تهاجم اسرائیل به لبنان، آن را نامتوازن و نامتناسب خواند و اقدامات اسرائیل را به وجودآورنده وضعیت خطرناک در منطقه دانست.

4) آلمان:

آنجلا مرکل صدراعظم آلمان نه تنها اسرائیل را آغازگر جنگ ندانست، بلکه نقطه شروع جنگ را دستگیری سرباز اسرائیلی توسط حزب اللّه خواند. بنابراین به نظر وی مسئولیت بحران نیز متوجه حزب ا... است. مرکل در پایان اجلاس سران "گروه 8" گفت: ما ابتدائا می خواهیم سربازان اسرائیلی به سلامت به اسرائیل برگردانده و حملات به اسرائیل متوقف شوند و سپس اسرائیل به طور طبیعی حملات نظامی را پایان بخشد.

5) ژاپن:

کویزرومی نخست وزیر ژاپن خواستار خویشتنداری اسرائیل شد و اعلام کرد: من عصبانیت اسرائیلی ها را درک می کنم اما امیدوارم اسرائیل با خویشتنداری، پاسخ حملات را به تعویق انداخته و اهمیت صلح را به خاطر داشته باشد.

6) فرانسه:

فرانسه سردمدار مخالفت با مواضع آمریکا در بحران لبنان، تلاش می کند، ابتکار عمل برای حل بحران را در دست بگیرد. پاریس ضمن انتقاد از عدم تلاش آمریکا برای برقراری آتش بس در لبنان، آمریکا و اسرائیل را مسئول این تراژدی می داند. آنچه فرانسه را از آمریکا و شرکای آن متمایز می کند. این است که فرانسه از ابتدا، توقف فوری این خشونت ها را خواستار بود. فرانسه اسرائیل را به انجام اقدام نظامی نابرابر متهم کرده و حملاتاسرائیل را چیزی جز اقدامات نامحدود جنگی با نتایج منفی نمی داند. نماینده فرانسه در شورای امنیت خاطرنشان ساخت که هرچند اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی توان نظامی حزب ا... را تحلیل می برد اما از سوی دیگر موجب تعمیق کینه مردم لبنان و مردم دیگر مناطق نسبت به اسرائیل می شود.

ژاک شیراک بلافاصله بعد از ناکامی رایس وزیر امور خارجه آمریکا در مأموریت خاورمیانه، وزیر امور خارجه خود "دوست بلازی" را مأمور مذاکره برای حل بحران کرد. دوست بلازی در مذاکره با فؤاد سینیوره گفت: از نظر فرانسه، تضمین حاکمیت دولت لبنان، کاملاً واضح و ضروری است.

وی اضافه کرد: اگر همه به آنچه فرانسه در روزهای قبل گفته بود، گوش می دادند این بحران هرگز رخ نمی داد. وی ضمن رد راه حل نظامی برای رفع بحران، خواهان توافق سیاسی و آتش بس فوری شد. نماینده فرانسه در شورای امنیت اظهار داشت که فرانسه در صدد تصویب قطعنامه ای در شورای امنیت برای برقراری آتش بس، روشن شدن مالکیت کشتزارهای شبعا و اجرای قطعنامه های 1559 و 1680 مبنی بر لزوم خلع سلاح گروه های شبه نظامی لبنان و ترسیم مرز میان لبنان و سوریه است. البته باید برای اجرای قطعنامه از زور استفاده کرد.

7) روسیه:

روسیه ضمن انتقاد شدید از اسرائیل در مورد حمله همه جانبه و سخت به لبنان، عملیات و اقدامات اسرائیل را خارج از محدوده و مرزهای اقدام علیه تروریسم دانست. پوتین توقف حملات نظامی را نقطه شروع برای چاره جویی در زمینه تمامی مسائل دانست. ولادیمیر پوتین از اسرائیل خواست خویشتنداری کند اگرچه گفت که از حق حاکمیت و تمامیت ارضی لبنان نیز دفاع خواهد کرد. پوتین بلافاصله پس از اجلاس "گروه 8" گفت، هرگونه حمله تروریستی را محکوم می کند اگرچه این احتمال نیز وجود دارد که اسرائیل از حملات گستردهخود اهدافی بالاتر از بازگرداندن اسیران را درنظر داشته باشد.

8) ایتالیا:

دالما، وزیر امور خارجه ایتالیا ضمن همراهی با فرانسه در بحران اخیر گفت: ما معتقدیم که عکس العمل اسرائیل نابرابر و برای پیامدهای آتی خطرناک است. وی همچنین دستگیری سربازان اسرائیلی از سوی حزب ا... را مورد انتقاد قرار داد و آن را غیرقابل قبول دانست. دالما اضافه کرد رم خواهان آزادی اسیران اسرائیلی است. وزارت امور خارجه ایتالیا در 16 جولای نیز اعلام کرد که ایتالیا در تلاش است موافقتنامه ای را میان اسرائیل و لبنان به امضا برساند.

5 ـ اتحادیه اروپا:

اگرچه مواضع قدرت های بزرگ اتحادیه اروپا در نشست سران "گروه 8" بیان شد اما باقیمانده دولت های این اتحادیه نیز به دو گروه تقسیم می شوند: گروهی مانند بلژیک و دانمارک حملات اسرائیل را به عنوان دفاع از خود قانونی و طبیعی می دانند در حالی که گروهی دیگر چون اسپانیا و هلند از حملات نامتناسب و بی حد و حصر اسرائیل انتقاد می کنند.

اتحادیه اروپا در یک موضع گیری رسمی اعلام کرد که عمیقا در مورد استفاده نامحدود از نیروی نظامی توسط اسرائیل برای پاسخ به حملات حزب ا... نگران است. این اتحادیه کشتار غیرنظامیان و نابودی زیرساخت ها را محکوم کرد. از نظر این اتحادیه تحمیل تحریم هوایی و دریایی علیه لبنان نیز ناعادلانه است.

1) اسپانیا:

زاپاترو نخست وزیر اسپانیا گفت: از دیدگاه ما اسرائیل اشتباه می کند. حمله به لبنان و نوار غزه پیامدی جز تشدید خشونت در منطقه به همراه ندارد. اسپانیا از اسرائیل خواست تا عادلانه با قضیه برخورد کند. از نظر اسپانیا مقابله با این وقایع، باید ازگسترش خشونت که ثبات منطقه را به خطر می اندازد جلوگیری کند. اسپانیا همچنین از حزب ا... خواست تا اسرای اسرائیلی را آزاد کند.

2) هلند:

وزیر امور خارجه هلند در یک موضع گیری رسمی گفت: گرچه هلند عکس العمل اسرائیل را درک می کند اما مشکل بتوان از اسرائیل به خاطر کشتار غیرنظامیان حمایت کرد.

3) نروژ:

وزیر امور خارجه نروژ عکس العمل اسرائیل را کاملاً غیرقابل قبول و آن را یک تهاجم شدید و خطرناک دانست، اگرچه در مقابل، حملات حزب ا... علیه اسرائیل را نیز مورد انتقاد قرار داد و خواهان آزادی سربازان اسرائیلی شد.

4) سوئد:

سوئد ضمن انتقاد از حملات نامحدود اسرائیل گفت: اسرائیل در عکس العمل های خود خطوط قرمز را زیر پا گذاشته است. در همین حال این کشور حملات حزب ا... را نیز مورد انتقاد قرار داد.

5) ترکیه:

ترکیه به عنوان یکی از کشورهای خواهان عضویت در اتحادیه اروپا ضمن هشدار درباره تداوم تهاجم نظامیان صهیونیست به مردم لبنان، لزوم پایان بخشیدن به جنگ را مورد تأکید قرار داد. وزیر امور خارجه ترکیه از طرفین خواست برای جلوگیری از تشدید و گسترش وقایع، هرچه سریع تر برای آتش بس به توافق برسند.

رجب طیب اردوغان نیز با صدور بیانیه ای از اسرائیل سؤال کرد که آیا هدف حملات تصرف کامل لبنان است؟ اردوغان ضمن انتقاد از حملات اسرائیل بیان کرد همچنانکه تصرف لبنان نادرست و اشتباه است، استفاده عظیم و نامحدود از نیروی نظامی نیز اشتباه است. به نظر وی هیچ دلیلی نمی تواند بمباران غیرنظامیان را توجیه کند. نخست وزیر ترکیه اعلام کرد کشورش آمادگی دارد در صورتی که لبنان و اسرائیل در مورد آتش بس به توافق برسند، سربازان خود را برای پیوستن به نیروهای بین المللی در جنوبلبنان به این منطقه اعزام کند. گفتنی است ترکیه از نامزدهای فرماندهی نیروهای بین المللی در جنوب لبنان است.

6) بلژیک:

دولت بلژیک اعلام کرد حملات گسترده و خشونت بار اسرائیل در مقابل حزب اللّه حق طبیعی اسرائیل برای دفاع از خودش است و حزب ا... باید سربازان اسرائیلی را هرچه زودتر آزاد کند.

7) دانمارک:

دانمارک در یک موضع گیری همسو با آمریکا گفت: لبنان باید مسئولیت جلوگیری از حملات بیشتر حزب ا... در جنوب لبنان را برعهده گیرد. اسرائیل حق دارد در مقابل حملات، از خود دفاع کند اما نباید از حداکثر توان نظامی خویش بهره برداری کند.

6 ـ اتحادیه عرب:

اتحادیه عرب یکی از ضعیف ترین دوره های حیات خود را با موضع گیری در قبال بحران لبنان به نمایش گذاشت. تزلزل، بی ثباتی، اختلاف نظر و حتی مخالفت با حزب ا... به خاطر آنچه این کشورها آن را قدرت گیری تشیع در منطقه می نامیدند، چنان غیرمنتظره بود که حتی اسرائیل را نیز به تعجب وا داشت. اتحادیه عرب بدون اشاره به لبنان در یک موضع گیری رسمی، تنها از توسعه تنش و احتمال حمله اسرائیل به سوریه ابراز نگرانی کرد.

عمر موسی دبیرکل اتحادیه عرب در نشست این اتحادیه در 16 جولای در قاهره گفت: روند صلح در خاورمیانه مرده است و تنها راه تجدید فرایند صلح بازگرداندن آن به شورای امنیت است. حتی برخی از گزارش های غیررسمی حاکی از آن بود که رئیس جمهور مصر و پادشاهان عربستان و اردن، نسبت به حملات اسرائیل، از قبل آگاهی داشته اند و آمریکا پیش از حمله اسرائیل به نوار غزه در مذاکراتی جداگانه با مبارک و عبدا...، اقدام تل آویو برای نابودی حماس و به دنبال آن حزب ا... لبنان را به اطلاع آنانرسانده بود و رایس در مذاکرات سری با ملک عبدا...

پادشاه عربستان و مبارک، ضمن تشریح طرح خاورمیانه جدید آمریکا که در آن روند دمکراتیزه کردن خاورمیانه و اصلاحات ساختاری در کلیه کشورهای منطقه مورد تأکید قرار می گرفت به عربستان و مصر وعده داده بود که در صورت همراهی آنان با اقدامات آمریکا و کنترل فضای جهان اسلام در برابر این حملات، این 2 کشور پروسه دمکراتیزه کردن خاورمیانه مستثنی خواهند شد.

موضع گیری اتحادیه عرب و سران آنها به گونه ای بود که حتی اسرائیل به تحسین آن پرداخت. روزنامه معاریو چاپ اسرائیل، در پی موضع گیری های سران عرب نوشت: اسرائیل با این موضع گیری ها به گونه ای رفتار می کند که گویی از پشتیبانی جهانی برای انجام حملات خود برخوردار است. روزنامه نیویورک تایمز نیز انتقاد دولت های عرب از حزب ا... به خاطر تشدید جنگ را به منزله چراغ سبزی به آمریکا و اسرائیل برای ادامه جنگ دانست و تنها با گسترش تظاهرات و تجمعات مردمی در کشورهای اسلامی و عربی بود که سرانجام سران دولت های عربی مجبور به اتخاذ مواضعی هرچند ظاهری در حمایت از حزب ا... شدند.

این رویکرد تنها پس از آن اتخاذ شد که مواضع این کشورها مورد انتقاد شدید مجامع مردمی و رسانه های مستقل قرار گرفت. ستون ها، کاریکاتورها، روزنامه ها و سایت های کشورهای عربی همگی به سمت حمایت از حزب ا... و حمله به آمریکا و به ویژه رایس و طرح خاورمیانه جدید آنان آرایش یافت. افکار عمومی جهان عرب در حال تغییر موضع به سمت حمایت از حزب ا... است. به طوری که سید حسن نصرا... در حال تبدیل شدن به یک قهرمان در جهان عرب است. رسانه های مصری سید حسن نصرا... را با ناصر مقایسه کرده اند.

کارشناسان معتقدند بعد از جمال عبدالناصررئیس جمهور مصر که نماد اتحاد اعراب بود، پس از سال ها این حس دوباره در لبنان ایجاد شده است. به طوری که حتی القاعده نیز به حمایت و جانبداری از مقاومت در برابر اسرائیل پرداخت. در نواری که از شبکه الجزیره پخش شد ایمن الظواهری سعی داشت نشان دهد که نبرد آنان علیه نیروهای آمریکا در عراق در موازات مبارزه با اسرائیل است.

1) عربستان سعودی:

آژانس خبری سعودی به نقل از یک مقام رسمی عربستان سعودی اعلام کرد که مبارزان (چریک های) حزب ا... با ماجراجویی های غیرحساب شده خود بحران خاورمیانه را رقم زده اند. از نظر حکومت عربستان این افراد نه تنها مسئول رفتارهای غیرمسئولانه خود محسوب می شوند بلکه مسئولیت پایان بحران نیز تنها بر دوش آنهاست. اگرچه مدتی بعد سعودالفیصل وزیر امور خارجه این کشور در یک موضع گیری رسمی این سخنان را موضع فردی و شخصی خود دانست اما در جدی ترین حالت، عربستان تنها به کمک یک میلیاردی به لبنان بسنده کرد.

2) مصر:

حسنی مبارک تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان را محکوم اما به طور غیرمستقیم از حزب ا... به خاطر ضربه زدن به منافع اعراب انتقاد کرد. به نظر رئیس جمهور مصر آنانی که می پندارند مصر برای دفاع از لبنان یا حزب ا... وارد جنگ می شود آگاه نیستند که زمان ماجراجویی مصر به پایان رسیده است. این عمل زمانی امکان پذیر بود که جمعیت مصر تنها 24 میلیون نفر بود در حالی که با وجود جمعیت 75 میلیونی کنونی مصر این امر ناشدنی است زیرا شهروندان به توسعه خدمات، اشتغال و مسکن نیاز دارند. مصر استقرار نیروهای مصری در لبنان را به خاطر پرهیز از رویارویی نیروهایش با سایر نیروهای عربی، بعید دانست.

3) اردن:

ملک عبدا... پادشاه اردن نیز تهاجمات اسرائیل به نوار غزه و لبنان را محکوم وخواستار توقف فوری حملات به مناطق غیرنظامی و آتش بس در خاورمیانه شد. سخنگوی مجلس اردن نیز خواستار مخالفت جامعه بین المللی با اقدامات اسرائیل به عنوان نقض وحشیانه حقوق بین الملل شد. همچنین اردن و مصر طی تماسی تلفنی با جرج بوش رئیس جمهور آمریکا خواستار مساعدت وی برای حل مناقشات شدند.

4) قطر:

وزیر امور خارجه قطر از موافقت برخی کشورهای عربی با درگیری اسرائیل و لبنان با هدف از بین بردن حزب ا... ابراز تعجب کرد. البته وی گفت تعجب من از موضع کشورهای عربی در این زمینه به معنای تأیید تمامی اقدامات حزب ا... و حماس نیست. وی ضمن اشاره به وجود دفتر نمایندگی تجاری اسرائیل در دوحه گفت: قطر آمادگی پذیرش هر تصمیمی از سوی کشورهای عربی مبنی بر بسته شدن این دفاتر را دارد اما با این حال وزیر امور خارجه قطر بر اهمیت مذاکره با اسرائیل به منظور حل و فصل مشکلات کنونی تأکید کرد.

5) عراق:

سخنگوی مجلس عراق حملات اسرائیل به لبنان را محکوم کرد و از شورای امنیت سازمان ملل و جامعه بین المللی خواست تا وارد عمل شوند. نوری المالکی نخست وزیر عراق ضمن محکوم کردن اسرائیل خواستار آن شد که جامعه جهانی هرچه سریع تر برای توقف حملات اسرائیل دست به کار شده و استفاده بیش از حد و حصر از نیروی نظامی توسط اسرائیل را محکوم کند.

6) لبنان:

امیل لحود رئیس جمهور لبنان در گفت وگو با آسوشیتدپرس اعلام کرد که هیچ گونه مقابله ای بین حزب ا... و ارتش لبنان روی نخواهد داد و ارتش قطعا به وظیفه خود مبنی بر دفاع از سرزمین لبنان عمل خواهد کرد. وی در ادامه گفت: اسرائیل گمان می کند با بمباران مواضع لبنان می تواند وحدت لبنانی ها را در هم بشکند اما کاملاً در اشتباه است زیرا این اقدامات موجب مستحکم تر شدن صفوف اتحادلبنانی ها خواهد شد. وی با اشاره به جانبداری آمریکا از اسرائیل گفت: آمریکا در راستای اهداف و منافع اسرائیل، مخالف آتش بس است و سلاح های خود از جمله بمب های هوشمند را در اختیار اسرائیل گذاشته است.

از نظر رئیس جمهور لبنان آنچه در حال حاضر باید در اولویت قرار گیرد توقف حملات و آتش بس است و بررسی در مورد استقرار نیروهای بین المللی در جنوب لبنان صرفا موجب اتلاف وقت می شود. رئیس جمهور لبنان با اشاره به برنامه ریزی شده بودن طرح حمله به لبنان توسط اسرائیل گفت: اسرائیل هرگز نخواهد توانست چنانکه خود ادعا می کند لبنان را به 20 سال پیش بازگرداند. امیل لحود تلاش اسرائیل برای ایجاد نوار مرزی در جنوب لبنان و اعزام نیروهای بین المللی به این منطقه را تکرار اقدامی دانست که در کوزوو انجام شد ولی تأکید کرد که لبنان کوزوو نیست.

وی افزود: خلع سلاح مقاومت مسئله ای است که باید میان لبنانی ها حل شود و همه لبنانی ها می دانند که اسرائیل از اختلاف بین گروه ها بیشترین سود را می برد.

نخست وزیر لبنان فؤاد سینیوره نیز مواضع سید حسن نصراللّه را ستود و خواستار صدور فوری قطعنامه شورای امنیت برای برقراری آتش بس فوری و غیرمشروط شد. وی اعلام کرد که حزب ا... بخشی از دولت لبنان و پارلمان آن است. در پی جنایت اسرائیل در قانا کابینه لبنان وزیر دادگستری را مأمور کرد تا به تحقیق در مورد کشتار قانا و دیگر جنایات اسرائیل در لبنان بپردازد و نتیجه آن را به عنوان مقدمه ای برای اقامه دعوی علیه اسرائیل به شورای امنیت ارسال کند.

7) سوریه:

بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در پیامی به ارتش با تأکید بر لزوم افزایش آمادگی و نیز هشدار به دشمن اعلام کرد: ما از کمک به لبنان تحتهیچ شرایطی باز نخواهیم ماند. فاروق الشرع وزیر امورخارجه سوریه، حمله اسرائیل به سوریه را محتمل دانست و گفت: پیش بینی می شود در پی عملیات حزب ا...، اسرائیل دست به اقدامات تلافی جویانه و نظامی علیه سوریه بزند. وی در مورد عملیات حزب ا... گفت: مقاومت مختار است هر آنچه را تشخیص می دهد انجام دهد.

بشار اسد در یک بیانیه رسمی اعلام کرد سوریه که در کنار برادر خود لبنان ایستاده و شهدایی را برای دفاع از آزادی لبنان مانند دفاع از استقلال سوریه فدا کرده است همچون همیشه در کنار مردم عرب که به جنگ در لبنان و فلسطین مشغولند و مقاومت ملی شجاعانه آنها که به دشمن حمله ور شده است، ایستادگی خواهد کرد. تمامی تهدیدات قدرت های جهان که از دشمن حمایت می کنند، ما را از ادامه حمایت از برادرانمان باز نخواهند داشت. رئیس جمهور سوریه، خشونت و کشتارهای اسرائیل در لبنان را بخشی از عملیاتی دانست که توسط نیروهای بزرگ تر حاکم بر جهان طراحی و سازماندهی شده است.

به گفته اسد، اسرائیل برای مخفی کردن شکست های خود در مقابل حزب ا... درباره حقایق صحنه جنگ دروغ می گوید، همان طور که این کار را در برابر گروه های فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه انجام می دهد.

7 ـ کشورهای مسلمان غیرعرب:

اغلب کشورهای مسلمان غیرعرب در بیانیه های مشترک دوجانبه یا چند جانبه به محکوم کردن کشتارهای وحشیانه اسرائیل پرداختند. وزیران امور خارجه مالزی، اندونزی، بنگلادش، ایران و پاکستان در بیانیه ای مشترک تهاجم اسرائیل به لبنان را محکوم کرده و توقف فوری این اقدامات را خواستار شدند. وزیر امور خارجه مالزی حملات غیرقانونیاسرائیل را محکوم و به اسرائیل پیشنهاد کرد تمامی اقدامات نظامی را متوقف کند.

وی گفت: مالزی در پی ارائه راه حلی برای استقرار حافظان صلح در لبنان است. وزیر امور خارجه پاکستان، تجاوز اسرائیل به لبنان و فلسطین را پایمال کردن حقوق دیگران دانست و تأکید کرد این حملات خشونتی آشکار علیه حاکمیت لبنان و مخالف اصول و هنجارهای سازمان ملل است.

به نظر وی راه حل بحران منطقه، خویشتنداری و بازگشت به دیپلماسی و مذاکره است. شوکت عزیز نخست وزیر پاکستان نیز اعلام کرد؛ پاکستان در کنار مردم لبنان مقاومت کرده و خواهان احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی لبنان است. تاجیکستان در یک بیانیه مشترک با ایران و افغانستان از وضعیت ناامن خاورمیانه عمیقا اظهار تأسف کرد. رحمانف رئیس جمهور تاجیکستان اعلام کرد ما خاتمه سریع جنگ و حل مناقشه از طریق مذاکرات را خواستاریم.

8 ـ خاور دور (چین):

وزیر امور خارجه چین به تمامی طرف های درگیر پیشنهاد کرد که از خشونت دست بکشند تا از عواقب مصیبت بار آتی آن در این شرایط جلوگیری کنند. پس از حمله اسرائیل به قانا چین خواستار عذرخواهی اسرائیل شد و اسرائیل را به توقف بمباران اماکن سازمان ملل دعوت کرد. چین از شورای امنیت خواست تا حملات اسرائیل را به شدت محکوم کند. نماینده چین در سازمان ملل اظهار داشت که مقاومت آمریکا در مقابل این محکومیت ها، بر تصمیم گیری و موضع چین نسبت به بحران هسته ای ایران تأثیر می گذارد.

ی ـ مواضع اسرائیلی ها:

مجموعه مواضع موجود پیرامون تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان در سطح جامعه ونظام سیاسی اسرائیل را می توان به دو دسته از مواضع حامیانه و منتقدانه (طرفدار و مخالف) طبقه بندی کرد. بدیهی است که طبقه بندی موجود به سطوح مختلف جامعه اسرائیل تسری یافته و می توان نشانه هایی از آن را در حوزه های سیاسی، حزبی، نظامی، مطبوعات و جامعه اسرائیل مشاهده کرد. در این بخش سعی شده تا با رعایت طبقه بندی فوق، مواضع افراد و شخصیت های سیاسی، نظامی، حزبی، مطبوعات و همین طور عامه مردم اسرائیل ارزیابی شود.

1 ـ مواضع موافقان تهاجم نظامی به لبنان:

در این قسمت مواضع موافقان تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان و تداوم آن را در سطح شخصیت های سیاسی (اعم از رئیس جمهور، نخست وزیر، وزرای کابینه و آن دسته از نمایندگان پارلمان (کنست) این رژیم که حزب سیاسی متبوعشان جزء کابینه ائتلافی اولمرت به شمار می رود)، مقامات حزبی (آن دسته از نمایندگانی که حزب سیاسی متبوعشان وارد کابینه اولمرت نشده و فعالیت سیاسی آنها صرفا در سطح پارلمان خلاصه می شود)، چهره های شاخص نظامی، مطبوعات و جامعه اسرائیل مورد بررسی قرار می گیرد.

الف) شخصیت های سیاسی:

1) موشه کتساف:

موشه کتساف (Moshe Katsav) رئیس جمهور رژیم صهیونیستی با وجود آنکه در غالب موارد به دلیل تشریفاتی بودن جایگاهش در ساختار قدرت اسرائیل از اظهارنظر و موضع گیری در مورد اقدامات و سیاستهای اعمالی رژیم صهیونیستی اجتناب می کند اما با این حال بلافاصله پس از به اسارت گرفته شدن دو سرباز اسرائیلی از سوی نیروهای حزب اللّه، دولت لبنان را به خاطر اعطای استقلال نظامی به این جنبش،به عنوان مسئول ناآرامی های اخیر در شمال اسرائیل معرفی کرد.

وی معتقد بود که اسرائیل مادامی که خطر حزب اللّه را در کمین خود می بیند باید به تهاجم نظامی به جنوب لبنان ادامه دهد. کتساف جامعه بین الملل را نیز ملزم به حمایت از اسرائیل دانسته و پس از پایان تهاجم این رژیم به لبنان وظیفه سنگینی را برای آن (جامعه بین الملل) متصور می شود.

به اعتقاد رئیس جمهور رژیم صهیونیستی، چنانچه جامعه بین الملل پس از خاتمه عملیات نظامی IDF در لبنان به تکلیف خود عمل نکند، حزب اللّه بار دیگر با تکیه بر حامیان منطقه ای خود (ایران) توان نظامی اولیه خود را احیاء خواهد کرد.

2) ایهود اولمرت:

ایهود اولمرت (Ehud Olmert) نخست وزیر رژیم صهیونیستی نخستین فردی بود که لبنان را مسئول حمله مسلحانه حزب اللّه به سربازان ارتش اسرائیل معرفی کرد. وی ساعاتی پس از وقوع این حادثه، از آن نه به عنوان یک حمله تروریستی، بلکه یک اقدام جنگی از سوی کشور همسایه (لبنان) نام برد و رسما دولت لبنان را به تلاش برای برهم زدن ثبات منطقه متهم کرد. اولمرت اعلام کرد تا زمانی که اسرائیل به نتایجی برابر با هزینه های پرداختی اش دست نیابد و تا زمانی که دولت لبنان طعم تلخ عواقب ناشی از حمایت از حزب اللّه را نچشد، هرگز تهاجم نظامی خود به جنوب لبنان را متوقف نکرده و تن به آتش بس نخواهد داد.

رهبر حزب حاکم کادیما معتقد بود، اسرائیل باید از تمام توان خود استفاده کرده و یک بار برای همیشه حزب اللّه را خلع سلاح کند. به اعتقاد وی نیروهای پاسدار صلحی که سالهاست از سوی سازمان ملل متحد در جنوب لبنان مستقر شده اند از کارایی و اختیارات لازم برخوردار نبوده و در نتیجه پس از خلع سلاح حزب اللّه و برقراری آتش بس درمنطقه، حضور یک نیروی بین المللی جدید لازمه حفظ صلح و ثبات در مرزهای اسرائیل است. اولمرت تنها راه حل پایان بخشیدن به جنگ را خلع سلاح حزب اللّه، استقرار ارتش لبنان در جنوب این کشور و آزادی بدون قید و شرط سربازان به اسارت گرفته شده اسرائیلی می دانست.

3) آوی دیختر:

آوی دیختر (Avi Dichter) وزیر امنیت عمومی اسرائیل پس از گذشت چندی پس از آغاز تهاجم نظامی ارتش اسرائیل به جنوب لبنان، روند این تهاجم را بسیار خوب ارزیابی کرد و اعلام داشت: با توجه به عزم دولت برای پایین نگه داشتن میزان تلفات در میان سربازان و غیرنظامیان، نباید انتظار داشت که ارتش اسرائیل مانند آنچه در فیلمهای هالیوودی اتفاق می افتد، یک شبه به تمامی اهداف از پیش تعیین شده خود دست یابد. وی به عنوان یکی از اعضای حزب حاکم کادیما معتقد بود، مادامی که حزب اللّه توان مقاومت در برابر ارتش اسرائیل را دارد، اسرائیل نباید به عملیات نظامی خود پایان دهد چرا که در غیر این صورت حزب اللّه پیروز این میدان معرفی خواهد شد.

4) زیپی لیونی:

زیپی لیونی (Tzipi Livni) وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی از حزب حاکم کادیما پاسخ به تجاوزات خارجی را حق مسلم رژیم اسرائیل دانسته و از طریق انجام مذاکرات مستمر با وزرای امور خارجه آمریکا و اروپا می کوشید تا در سطح بین الملل و حمایت های لازم را برای تداوم تجاوزات نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان فراهم کند. وی در عین اینکه معتقد بود حمله هوایی اسرائیل به روستای قانا و کشته شدن دهها غیرنظامی لبنانی در این حادثه قدرت مانور اسرائیل و حمایت اروپا از عملیات نظامی آن علیه حزب اللّه را به میزان قابل ملاحظه ای کاهش داده است اما تأکید داشت، اسرائیل نباید تحت هیچ شرایطی از خواست خود مبنی بر اجرای قطعنامه 1559 سازمان ملل از سویلبنان که مستلزم خلع سلاح حزب اللّه است، عقب نشینی کند. لیونی همچنین استقرار یک نیروی بین المللی جدید و پرقدرت در جنوب لبنان را لازمه برقراری آتش بس می دانست.

5) شیمون پرز:

شیمون پرز (Shimon Peres) قائم مقام نخست وزیر رژیم صهیونیستی و رهبر سابق حزب کارگر از دیگر موافقان عمده جنگ با لبنان بود. وی که پس از قبول شکست در انتخابات رهبری حزب کارگر به درخواست آریل شارون نخست وزیر پیشین اسرائیل به حزب جدیدالتأسیس کادیما پیوست، از ابتدای جنگ بارها تأکید کرد که ارتش اسرائیل دیگر اجازه استقرار مجدد نیروهای حزب اللّه در امتداد مرز اسرائیل را نخواهد داد. پرز که سابقه نخست وزیری را نیز در کارنامه خود دارد، در سیزدهمین روز از تجاوز نظامی ارتش اسرائیل به خاک لبنان با حضور در نشست ویژه ای که به منظور بررسی روند جنگ در کنست تشکیل شده بود، حزب اللّه لبنان را مسبب و آغازگر جنگ نامید و با بیان این مطلب که رژیم اسرائیل به هیچ وجه تمایلی به نابودی کشور سرسبز و زیبای لبنان ندارد، از مردم لبنان خواست تا همان گونه که سوریه را از خاک خود بیرون راندند، این بار نیز دست در دست یکدیگر داده و سازمان حزب اللّه که به زعم وی زندگی را به کام آنان تلخ کرده است خلع سلاح کنند.

مرد شماره 2 حزب کادیما معتقد بود حزب اللّه با به اسارت گرفتن دو تن از سربازان ارتش اسرائیل، از نظر اخلاقی شکست خورده و به زودی با تداوم تهاجم نظامی ارتش اسرائیل، در جبهه نظامی نیز متحمل شکست سنگینی خواهد شد.

6) حاییم رامون:

حاییم رامون (Haim Ramon) وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی از حزب حاکم کادیما از جمله افرادی بود که پیش بینی می کرد جنگ اسرائیل با حزب اللّه به این زودی خاتمه نخواهد یافت. چرا که به اعتقاد وی توقف فوریجنگ به معنای پیروزی حزب اللّه و تروریسم جهانی بوده و تبعات ناگواری را برای رژیم صهیونیستی به همراه خواهد داشت.

7) اسحاق هرزوگ:

اسحاق هرزوگ (Isaac Herzog) وزیر جهانگردی رژیم صهیونیستی و عضو پارلمانی کارگر، مانند پدر خود حاییم هرزوگ که در خلال جنگ شش روزه اسرائیل و اعراب در سال 1967 و همچنین جنگ یوم کیپور در سال 1973 به عنوان ششمین رئیس جمهوری رژیم صهیونیستی پرونده اسرائیل را برای جهانیان ورق می زد، بنابر درخواست ایهود اولمرت علاوه بر تصدی وزارت جهانگردی وظیفه اطلاع رسانی جنگ را نیز عهده دار و به چهره ثابت جراید و رسانه های رژیم صهیونیستی و جهان تبدیل شد.

وی به عنوان یکی از مدافعان سرسخت انجام عملیات نظامی گسترده در لبنان معتقد بود که اسرائیل برای بازگرداندن ثبات و امنیت به مرزهای خود، چاره ای جز حمله نظامی به لبنان و تغییر قوانین بازی ندارد.

به گفته هرزوگ، اسرائیل در سال 2000 به امید آنکه ورود حزب اللّه به صحنه سیاست از بار تهدیدات نظامی آن کاسته و وضعیت جدیدی را در لبنان رقم خواهد زد، به طور یکجانبه از اراضی اشغال شده لبنان عقب نشینی کرد و از این رو تهاجم به اسرائیل دیگر تحت هیچ شرایطی پذیرفتنی و قابل تحمل نیست.

8) ایلی یشای:

ایلی یشای (Eli Yishai) وزیر صنعت، تجارت و کار رژیم صهیونیستی از حزب شاس نیز از طرفداران تهاجم نظامی اسرائیل به لبنان بود، اما در عین حال روزنامه هاآرتس چاپ تل آویو در تاریخ 19/5/1385 از عدم موافقت وی با گسترش عملیات زمینی ارتش در جنوب لبنان خبر داد.

یشای معتقد بود که عملیات زمینی ارتش نبایدتا زمانی که حملات هوایی سیر طبیعی خود را طی می کند، گسترش یابد و لذا در نشست ویژه ای که به منظور گسترش دامنه عملیات نیروی زمینی تشکیل شده بود، همراه با شیمون پرز و اوفیر پینس ـ پاز وزیر علوم و فناوری رژیم صهیونیستی از حزب کارگر به پیشروی نیروی زمینی ارتش تا رودخانه لیطانی رأی ممتنع داد.

ب) مقامات حزبی:

1) بنیامین نتانیاهو:

بنیامین نتانیاهو (Benjamin Netanyahu)رهبر و عضو پارلمانی حزب لیکود و رهبر جناح اپوزیسیون علی رغم تحولات فراوانی که در نهایت به شکست انتخاباتی حزب وی در مقابل کادیما و خروج او از چرخه قدرت انجامید، یکی از حامیان سرسخت سیاست تهاجم به جنوب لبنان بود.

وی خطاب به اولمرت اعلام کرد مادامی که دولت به یورش نظامی خود علیه لبنان ادامه دهد، حزب تحت حاکمیت او با تمام توان از آن حمایت خواهد کرد. نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی معتقد بود که اگر در مقطع کنونی از دولت حمایت کامل نشود، وضعیت وخیم تری در منطقه ایجاد خواهد شد.

2) جدعون سعار:

جدعون سعار (Gideon Saar) رئیس فراکسیون پارلمانی لیکود نیز بارها بر حق اسرائیل در دفاع از خود تأکید کرد و انجام اقدامات نظامی را تنها راه احیای قدرت بازدارندگی این رژیم می دانست. وی به نمایندگی از حزب اپوزیسیون لیکود، پیش از حمله نظامی ارتش اسرائیل به جنوب لبنان، در پارلمان رژیم صهیونیستی اعلام کرد که حزب لیکود در صورتی که دولت در پاسخ به حمله مسلحانه حزب اللّه به ارتش اسرائیل تصمیم به حمله به لبنان بگیرد، با تمام وجود از این تصمیم حمایت خواهد کرد.

3) یووال اشتینیتز:

یووال اشتینیتز (Yuval Steinitz) عضو پارلمانی اپوزیسیون لیکود نیز همچون سایر لیکودی ها از حامیان افراطی تهاجم نظامی ارتش اسرائیل به لبنان بود. وی که در کمیسیون امور خارجه و دفاع پارلمان رژیم صهیونیستی نیز عضویت دارد، معتقد بود که رژیم صهیونیستی برای مقابله قاطعانه با حزب اللّه و احیای قدرت بازدارندگی خود باید از توقف جنگ اجتناب کرده و هزینه سنگینی را بر دولت لبنان تحمیل کند. اشتینیتز تنها راه جلوگیری از انتقال تسلیحات به حزب اللّه را حمله به بنادر و فرودگاههای لبنان می دانست.

4) اویگدور لیبرمن:

اویگدور لیبرمن (Avigdor Liberman)عضو پارلمانی حزب اپوزیسیون "اسرائیل خانه ماست" علی رغم بحث و جدلهای فراوانی که در رابطه با پیوستن به دولت ائتلافی اولمرت پشت سر گذاشت، مدعی بود که در چنین شرایطی عضو اپوزیسیون یا عضو ائتلاف بودن معنا نداشته و همه باید برای بازگرداندن امنیت به شهروندان اسرائیلی تلاش کنند.

وی به همراه روون ریولین (Reuven Rivlin) عضو پارلمانی حزب راست گرای لیکود که در دولت آریل شارون ریاست پارلمان رژیم صهیونیستی را برعهده داشت، جزء نخستین نمایندگانی بودند که از دولت رژیم صهیونیستی خواستند تا در پاسخ به اسیر شدن دو سرباز اسرائیلی از سوی حزب اللّه علیه لبنان اعلام جنگ کند.

5) افی ایتام:

افی ایتام (Effie Eitam) عضو پارلمانی حزب ائتلافی اتحاد ملی ـ ملی مذهبی تصمیم عمیر پرتس وزیر دفاع رژیم صهیونیستی در مورد تهاجم نظامی به لبنان را تصمیمی شایسته تقدیر و دارای تبعات سنگینی برای سید حسن نصراللّه دبیر کل جنبش حزب اللّه می دانست. بنابر ادعای وی وقتی که فردی چون پرتس (وزیر دفاع) که در نزدافکار عمومی اسرائیل به عنوان مرد صلح شناخته می شود چاره کار را در جنگ با لبنان می بیند، بدیهی است که یک ملت پشت سر او قرار خواهد گرفت.

ایتام که عضو کمیسیون امور خارجه و دفاع پارلمان رژیم صهیونیستی نیز به شمار می رود، معتقد بود، جنگ با لبنان جنگی است که از سوی حزب اللّه بر اسرائیل تحمیل شده و این رژیم چاره ای جز ادامه جنگ تا نابودی کامل حزب اللّه ندارد.

6) زفلون اورلیف:

زفلون اورلیف (Zevulun Orliev) دیگر عضو پارلمانی حزب ائتلافی اتحاد ملی ـ ملی مذهبی نیز از جمله افرادی بود که تأکید داشت اسرائیل باید در نبرد با حزب اللّه پیروز از میدان خارج شود وگرنه در آینده برای بقای خود مجبور است به جنگ های دشوارتری تن دهد. وی با وجود طولانی شدن جنگ اسرائیل با حزب اللّه همچنان تأکید داشت که حزبش کماکان بدون هیچگونه پیش شرط یا چشمداشتی، به حمایت خود از دولت اولمرت ادامه خواهد داد.

ج) چهره های شاخص نظامی:

1) عمیر پرتس:

عمیر پرتس (Amir Peretz) وزیر دفاع رژیم صهیونیستی و رهبر حزب کارگر نیز همچون سایر مقامات سیاسی عالی رتبه این رژیم، بلافاصله پس از حمله مسلحانه نیروهای حزب اللّه به واحدهای گشتی ارتش اسرائیل در مرز فلسطین اشغالی، دولت لبنان را مسئول مستقیم این حادثه معرفی کرد. وی که علی رغم عدم برخورداری از تجارب نظامی لازم تصدی وزارت دفاع رژیم صهیونیستی را به عنوان پاداشی برای پیوستن حزبش به دولت ائتلافی اولمرت دریافت کرد، ساعاتی پس از به اسارت گرفته شدن دو سرباز اسرائیلی از سوی حزب اللّه، در نشست ویژه وزرا و مقامات ارشد نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی که با هدف تصمیم گیری در مورد چگونگی پاسخ اسرائیل به اینحمله تشکیل شده بود، همصدا با اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی، خواستار تهاجم نظامی ارتش به جنوب لبنان و خلع سلاح کامل حزب اللّه شد.

پرتس هدف اولیه جنگ را آزادسازی سربازان به اسارت گرفته شده ارتش و اهداف ثانویه آن را خلع سلاح کامل حزب اللّه و استقرار ارتش لبنان در مرز این کشور با اسرائیل اعلام کرد. به گفته وی، اسرائیل دیگر اجازه نخواهد داد که پرچم حزب اللّه بر فراز مواضع نزدیک به مرز اسرائیل برافراشته شود.

وزیر دفاع رژیم صهیونیستی معتقد بود که عملیات نظامی ارتش اسرائیل در لبنان به زمان و جغرافیای معینی محدود نبوده و این رژیم تا زمانی که اهداف از پیش تعیین شده خود را محقق نیابد، تحت هیچ شرایطی تن به آتش بس فوری و بی قید و شرط نخواهد داد.

2) دان هالوتص:

ژنرال دان هالوتص (Dan Halutz) به عنوان رئیس ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی پس از وزیر دفاع عالی ترین مقام نظامی این رژیم و نزدیک ترین فرد به رهبری سیاسی آن به شمار می رود. وی از جمله اعضای حاضر در نشستی بود که ساعاتی پس از حمله مسلحانه نیروهای حزب اللّه به سربازان ارتش اسرائیل رأی به آغاز تهاجم نظامی به جنوب لبنان داد.

هالوتص در مقام مجری عملیات تهاجم نظامی به لبنان پس از گذشت چند روز از آغاز جنگ اعلام کرد که تنها از طریق بمباران مواضع حزب اللّه توسط نیروی هوایی ارتش نمی توان جنگ را مطابق دستور کار رژیم اسرائیل به سمت جلو هدایت کرد و از این رو اسرائیل ناگزیر باید از نیروی زمینی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند. وی پس از یورش زمینی اسرائیل به خاک لبنان بارها خواستار ازدیاد نیروهای زمینی ارتش در جبهه لبنان شد و اقدام به فراخوان نیروهای احتیاط نمود. وی از جمله حامیانگسترش دامنه عملیات نظامی ارتش اسرائیل در جنوب لبنان بود.

3) یودی آدام:

ژنرال یودی آدام (Udi Adam)فرمانده سابق منطقه شمالی ارتش اسرائیل که تا چندی پیش کارگردان نمایش نظامی نابرابر رژیم صهیونیستی علیه لبنان بود، به عنوان فرمانده نیروهای زمینی، هوایی و دریایی مستقر در جبهه شمال در صف مقدم همان جبهه ای قرار داشت که در سال 1982 پدرش ژنرال یکوتیل آدام نایب رئیس اسبق ستاد کل ارتش اسرائیل در آن، در جریان عملیات نظامی یک مبارز لبنانی کشته شد و نام خود را به عنوان بلندپایه ترین نظامی اسرائیلی کشته شده در جنگ در تاریخ ارتش رژیم صهیونیستی ثبت کرد.

بنابر ادعای آدام، حزب اللّه با وجود تداوم حملات موشکی خود به شمال اسرائیل در طول جنگ متحمل خسارات سنگینی شد. وی از زمان به عنوان پارامتری بسیار مهم برای پیشبرد اهداف منطقه ای رژیم اسرائیل نام برد و بر آن بود که ارتش برای نیل به اهداف از پیش تعیین شده خود نیازمند زمان بیشتری است. فرمانده سابق منطقه شمالی ارتش اسرائیل که برای کسب پیروزی در میدان جنگ فشارهای زیادی را از سوی محافل صهیونیستی تحمل کرد، علی رغم حمایت از انجام اقدامات نظامی علیه حزب اللّه، تنها راه پایان بخشیدن به خشونت را رسیدن به یک راه حل جامع دیپلماتیک و اجرای کامل قطعنامه 1559 شورای امنیت از سوی لبنان می دانست.

د) مطبوعات:

در این بخش، روزنامه مشهور و پرمخاطب جروزالیم پست چاپ تل آویو را به نیابت از مطبوعات راست گرای رژیم صهیونیستی و هوادار تهاجم به لبنان، انتخاب و موضع گیری آن در قبال حمله اسرائیل به لبنان تبیین می شود.

حتی با یک نگاه غیرکارشناسانه به عناوین اخبار، محتوای سرمقاله ها و نحوه پوشش دهی تحولات جنگ هم می توان روزنامه افراطی جروزالیم پست را در صف مقدم مطبوعات اسرائیلی موافق جنگ قرار داد. این روزنامه که در ایام جنگ به زبان گویای حامیان تجاوز نظامی اسرائیل به لبنان تبدیل شده بود، جنگ را مناسب ترین گزینه برای پاسخ دهی به تهدیدات خارجی دانسته و معتقد بود، اسرائیل، باید فارغ از هرگونه فشار بین المللی یا تلاشهایی که از سوی اشخاص، نهادهای بین المللی یا کشورهای مختلف به منظور برقراری آتش بس در منطقه صورت می گیرند، جنگ را تا نابودی کامل حزب اللّه و تحقق اهداف منطقه ای خود به سمت جلو هدایت کند.

روزنامه جروزالیم پست برخلاف مطبوعاتی که با انعکاس ابعاد منفی و مخرب جنگ سعی در اقناع تصمیم گیران رژیم صهیونیستی برای پایان بخشیدن به تجاوز و حل دیپلماتیک بحران داشتند، همواره برای مخاطب خود رؤیای شیرینی را ترسیم می کرد که در پس این بحران و بعد از غلبه ارتش اسرائیل بر حزب اللّه، انتظار جامعه صهیونیستی اسرائیل را محقق می ساخت.

این روزنامه از یک سو با توصیف اغراق آمیز از خودگذشتگی های سربازان ارتش اسرائیل در صحنه جنگ، سعی در تحریک احساسات و عواطف جنگ طلبانه قشرهای مختلف جامعه اسرائیل داشت و از سوی دیگر با انعکاس حمایت های مردمی می کوشید به دولتمردان رژیم صهیونیستی تلقین کند که یگانه راه پاسخگویی به احساسات مردم و قدردانی از ایستادگی آنان در برابر موشک های حزب اللّه تداوم جنگ است.

از نظر گردانندگان این روزنامه، پیروزی اسرائیل در این جنگ، صرفا به حذف فیزیکی نیروهای حزب اللّه و انهدام کامل تسلیحات و زیرساخت هایمربوط به آن محدود نمی شد، بلکه این رژیم باید حامیان خارجی حزب اللّه (سوریه و ایران) را نیز از تبعات این جنگ بی نصیب نمی گذاشت.

ه ) افکار عمومی اسرائیل:

نظرسنجی های متعددی که از زمان آغاز تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان توسط مؤسسات مختلف انجام شدند و در نشریات گوناگون به چاپ رسیدند، همگی از حمایت حداکثری شهروندان اسرائیلی از اقدامات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی علیه جنبش مقاومت حزب اللّه حکایت داشتند. در غالب این نظرسنجی ها که عمدتا به صورت تلفنی انجام شده و طبیعتا مخالفت شهروندان عرب اسرائیل را نیز در سایه حمایت شهروندان یهودی رژیم صهیونیستی کمرنگ نشان می دادند، بیش از 70 درصد شرکت کنندگان اعلام می کردند که جنگ باید تا نابودی کامل زیرساخت های جنبش مقاومت حزب اللّه ادامه یابد. حال آنکه تعداد افرادی که مذاکره را کلید حل بحران می دانستند در اکثر موارد، کمتر از 25 درصد بود.

در یکی از این نظرسنجی ها که به فاصله دو هفته پس از آغاز جنگ صورت گرفت، بیش از 82 درصد شهروندان اسرائیلی عملیات نظامی علیه حزب اللّه را اقدامی درست ارزیابی کردند و از این تعداد 48 درصد عنوان کردند که ارتش باید تا نابودی کامل حزب اللّه به نبرد خود ادامه دهد و 71درصد نیز خواهان گسترش دامنه عملیات نظامی در لبنان شدند.

2 ـ مواضع مخالفان تهاجم نظامی به لبنان:

پس از آگاهی از نقطه نظرات حامیان تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان، در این قسمت از گزارش موضع گیری مخالفان این یورش نظامی نابرابر را در سطح شخصیت های سیاسی، مقامات حزبی،چهره های نظامی، مطبوعات و جامعه اسرائیل مرور می کنیم. همان طور که در بخش بررسی مواضع موافقان عنوان شد، تفاوت میان شخصیت های سیاسی و مقامات حزبی، در عضویت یا عدم عضویت آنها یا حزب متبوعشان در دولت ائتلافی اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی است.

الف) شخصیت های سیاسی:

1) اوفیر پینس ـ پاز:

اوفیر پینس ـ پاز (Ophir Pines-Paz) وزیر علوم و فناوری رژیم صهیونیستی از حزب کارگر از جمله مقامات سیاسی عالی رتبه رژیم صهیونیستی به شمار می رود که در ابتدا با انجام حملات هوایی علیه لبنان موافق بود ولی پس از گذشت حدود سه هفته از آغاز جنگ علنا ادامه تهاجم رژیم صهیونیستی از طریق زمین را غیرضروری و خلاف توافقات اولیه عنوان کرد. پینس ـ پاز معتقد بود که اسرائیل باید به موازات انجام عملیات نظامی علیه لبنان، راه حل دیپلماتیک را نیز مدنظر قرار داده و عدم اعتراض جامعه بین الملل به تداوم عملیات نظامی در لبنان نباید این رژیم را از انجام مذاکره با حزب اللّه بی نیاز کند.

2) دانی یاتوم:

دانی یاتوم (Dani Yatom) عضو پارلمانی حزب کارگر و عضو کمیسیون امور خارجه و دفاع پارلمان رژیم صهیونیستی نیز ضمن مخالفت شدید با ورود نیروی زمینی ارتش اسرائیل به خاک لبنان گفت: "تا به امروز ما همگی از انجام عملیات نظامی علیه لبنان حمایت کرده ایم اما اکنون دیگر زمان آن رسیده است که در مورد ادامه جنگ تجدیدنظر کنیم."

ب) مقامات حزبی:

1) یوسی بیلین:

یوسی بیلین (Yossi Beilin) رهبر و عضو پارلمانی حزب اپوزیسیون میرتس معتقد بود که تداوم حمله نظامی اسرائیل به لبنان درنهایت باعث تغییر نگرش جامعه جهانی نسبت به اسرائیل شده و نتیجه ای جز وقوع بحران سیاسی در لبنان و بازگشت مجدد ناآرامی به مناطق شمالی اسرائیل نخواهد داشت. وی مدعی بود که اسرائیل در تهاجم نظامی خود به جنوب لبنان زیاده روی کرده و دلیلی برای ادامه این نمایش نظامی وجود ندارد.

بیلین در مصاحبه ای با خبرگزاری بی بی سی عنوان کرد که اسرائیل باید از طریق یک کشور یا نهاد بین المللی ثالث با حزب اللّه وارد مذاکره شده و حتی در جستجوی راهی برای مذاکره با سوریه باشد. بیلین مخالفت خود با تهاجم نظامی به لبنان را به گونه ای دیگر نیز مطرح کرد. وی در واکنش به سخنان مناخیم مازوز دادستان کل رژیم صهیونیستی که حمله نظامی ارتش به لبنان را طبق تعریف خود "عملیات نظامی" نامیده و از به کار بردن واژه جنگ در مورد آن پرهیز کرد، با ارائه دادخواستی به دادگاه عالی اسرائیل از دولت خواست تا رسماً اعلام کند اسرائیل با کشور لبنان وارد جنگ شده است.

طبق گفته بیلین، اعلان جنگ از سوی اسرائیل دارای تکالیفی است که دولت از انجام آنها سرباز زد. چرا که براساس قانون پایه دولت، چنانچه دولت اسرائیل علیه کشور دیگری اعلان جنگ کند، علاوه بر آنکه باید ساکنان مناطق جنگ زده را از پرداخت مالیات بر درآمد معاف کند، ملزم به پرداخت خسارت به آنان نیز است.

2) زهاواگال ـ آن:

زهاواگال - آن (Zahava Gal-on) عضو پارلمانی حزب اپوزیسیون میرتس یکی دیگر از چهره های سیاسی مخالف جنگ بود. به اعتقاد وی، رژیم صهیونیستی به جای آنکه در جهت تأمین منافع آمریکا حرکت کند، باید منافع مردم اسرائیل را در نظر گرفته و اجازه ندهد که سربازان ارتش این رژیم قربانی منافع آمریکا شوند.

3) حاییم آرون:

حاییم آرون (Haim Oron) دیگر عضو پارلمانی حزب میرتس نیز حق رژیمصهیونیستی در دفاع از خود را دلیلی برای مشروعیت یافتن تهاجم نظامی به لبنان نمی دانست، به اعتقاد وی، که حمله نظامی به لبنان از حدود تعریف شده خود تجاوز کرده و در صورت ادامه جنگ بیم آن می رود که اسرائیل بار دیگر در باتلاق لبنان گرفتار شود.

4) ران کوهن:

ران کوهن (Ran Cohen) دیگر عضو پارلمانی حزب اپوزیسون میرتس حمله به حزب اللّه را موجه می دانست اما در عین حال معتقد بود که اسرائیل برای نیل به اهداف از پیش تعیین شده خود که همانا مقابله با حزب اللّه و استقرار ارتش لبنان در مرز لبنان با اسرائیل است نباید بنادر، فرودگاه ها و زیرساخت های خدمات عمومی لبنان را هدف قرار دهد.

به اعتقاد وی، یورش نظامیان رژیم صهیونیستی به لبنان نه تنها قدرت بازدارندگی از دست رفته این رژیم را احیا نخواهد کرد، بلکه همواره با گسترش هر چه بیشتر جنگ، این احتمال وجود دارد که اسرائیل حوادث تلخ گذشته را تکرار کرده و بار دیگر در باتلاق لبنان گرفتار شود.

5) طالب الصانع:

طالب الصانع (Talab El-Sana) عضو پارلمانی حزب لیست متحده عرب - تعال از مخالفین عرب تهاجم نظامی ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان بود. وی مدعی بود که آمریکا قدرت تصمیم گیری را از اسرائیل گرفته و از جنگ ارتش اسرائیل با حزب اللّه در جهت پیشبرد اهداف خاورمیانه ای خود استفاده می کند.

به اعتقاد الصانع، این بحران را نمی توان از طریق جنگ حل کرد بلکه اسرائیل باید با حزب اللّه وارد مذاکره می شد. وی در طول جنگ با برپایی یک تظاهرات اعتراض آمیز در تل آویو اعلام کرد، رژیم صهیونیستی، خود در سال 1982 با اشغال لبنان باعث پیدایش حزب اللّه شد و امروز پس از گذشت 24 سال از آن تاریخ می خواهد نسل جدیدی ازمبارزان لبنانی را پایه ریزی کند.

6) احمد طیبی:

احمد طیبی (Ahmad Tibi) دیگر پارلمانی حزب لیست متحده عرب ـ تعال یکی دیگر از مخالفین عرب تهاجم نظامی به لبنان به شمار می رفت. وی در ضمن انتقاد از بی توجهی آمریکا نسبت به برقراری آتش بس فوری در لبنان مدعی بود که تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان حتی اگر با پیروزی مطلق این رژیم نیز همراه شود، مطمئناً به برقراری صلح و ثبات در منطقه نخواهد انجامید.

ج) چهره های نظامی:

جز در میان برخی از نیروهای احتیاط که به واسطه فراخوان عمومی ارتش رژیم صهیونیستی، مجبور به ترک خانه و خانواده خود شده بودند، در میان شخصیت ها و مقامات نظامی این رژیم، مخالفت خاصی با تهاجم به لبنان مشاهده نشد. پرواضح است که در حوزه ای چون حوزه نظامی، تمامی پرسنل ملزم به رعایت سلسله مراتب موجود بوده و به همین دلیل، مخالفت علنی آنان با سیاست های کلی نظام و فرامین فرماندهان ارشد نظامی، به منزله سرپیچی از دستورات نظامی تلقی می شود.

د) مطبوعات:

مطبوعات وابسته ببه جناح چپ رژیم صهیونیستی و در رأس آنها روزنامه هاآرتس چاپ تل آویو از بدو تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان همواره با بزرگنمایی ابعاد منفی جنگ از جمله کشته شدن غیرنظامیان بی دفاع دو طرف، انتشار اخبار مربوط به وضعیت نامناسب ساکنان مناطق جنگ زده شمال، ارائه آمار کشته شدگان اسرائیلی، پوشش خبری جامع تظاهرات ضد جنگ و بررسی آثار مخرب جنگ بر چرخه اقتصاد از بازار خرید و فروش مسکن و مستغلات گرفته تا افت شاخص بورستل آویو و کاهش ارزش شیکل در برابر دلار و همچنین با انتخاب عناوین رعب آوری چون "فرشته مرگ پنجه به در می کوبد"، سعی در اقناع تصمیم گیرندگان این رژیم برای پایان بخشیدن به جنگ و انجام مذاکره داشتند.

هاآرتس ضمن حمایت از حق رژیم صهیونیستی برای دفاع از خود در برابر تهدید خارجی، انجام عملیات نظامی علیه حزب اللّه به منظور بازگرداندن سربازان به اسارت گرفته شده را اقدامی نادرست و غیرضروری دانسته و باور داشت که طولانی شدن جنگ جز تحمیل خسارات مالی و جانی سنگین تر به اسرائیل و احتمال گرفتار شدن مجدد این رژیم در باتلاق لبنان نتیجه ملموس دیگری در بر ندارد.

جدعون لوی (Gideon Levy) تحلیلگر مسائل سیاسی این روزنامه نیز معتقد بود که رژیم صهیونیستی باید هر چه سریع تر بدون اعتنا به فشارهای تلویحی جرج بوش رئیس جمهور آمریکا و تعریف و تمجیدهای تونی بلر نخست وزیر انگلیس، از ریخته شدن خون افراد بی گناه در لبنان و اسرائیل و افزایش هراس و وحشت در میان ساکنان مناطق شمالی جلوگیری کند.

اسحاق لائور (Yizhak Laor) دیگر روزنامه نگار و محقق چپ گرا نیز جزء منتقدین سرسخت یورش ارتش رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان قلمداد می شد. وی معتقد بود، اسرائیلی هایی که در سال 2000 خود را با چنگ و دندان از باتلاق لبنان بیرون کشیدند، اینک وظیفه دارند به افسران ارشد و تصمیم گیران این رژیم بگویند که دیگر جنگ با لبنان کافی است.

ه ) افکار عمومی اسرائیل:

و اما برخلاف نظرسنجی هایی که حکایت از حمایت حداکثری افکار عمومی اسرائیل و به ویژهساکنان مناطق شمالی فلسطین اشغالی از تهاجم نظامی ارتش رژیم صهیونیستی به خاک لبنان داشتند. شهر تل آویو پایتخت سیاسی رژیم صهیونیستی و شهر جنگ زده حیفا واقع در شمال فلسطین اشغالی، بارها صحنه اعتراض شهروندان یهودی و عرب اسرائیل و به ویژه فعالان سیاسی چپ گرا به تجاوزات نظامی این رژیم به خاک لبنان بودند.

در یکی از این تجمعات اعتراض آمیز بیش از 500 فعال چپ گرا از جمله فعالان "ائتلاف زنان صلح طلب" که از سوی مردم عادی نیز همراهی می شدند در پنجمین روز از تجاوز نظامی ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان در مرکز شهر تل آویو گردهم آمده و با تأکید بر غیرضروری بودن جنگ، خواستار انجام هرچه سریع تر مذاکره و مبادله اسرا شدند.

یکی از افراد حاضر در این راهپیمایی به نام "آبیر کوبتی" که به نمایندگی از طرف "ائتلاف زنان صلح طلب" در این تجمع اعتراض آمیز شرکت کرده بود، در گفت وگو با روزنامه هاآرتس چاپ تل آویو با انتقاد از کشتار غیرنظامیان بی گناه لبنانی و دروغ خواندن اخباری که در مورد اجماع کلی شهروندان اسرائیلی از سوی دولت منتشر می شوند، اعلام کرد، به گواه تاریخ، راه حل های نظامی هیچ گاه برای مردم اسرائیل حاصلی جز مرگ و ویرانی در پی نداشته است.

دهها تن از اعضاء و فعالان سیاسی حزب لیست متحده عرب نیز در مقابل سفارت آمریکا در تل آویو، علیه یورش نظامی رژیم صهیونیستی دست به تظاهرات زده و با حمل پلاکاردهایی خواهان توقف سریع جنگ شدند. آنها با سر دادن شعارهایی علیه موضع آمریکا، از جنگ رژیم صهیونیستی با لبنان به عنوان جنگی که بیش از هر چیز منافع آمریکا را در منطقه تأمین می کند یاد کردند، به موازات این تظاهرات ده ها تن از فعالان حزب تعال نیز به رهبری احمد طیبی با حمل پلاکاردهایی در مخالفت باجنگ، در شهر جنگ زده حیفا دست به تظاهرات زده و خواستار توقف فوری جنگ شدند.

در فاصله زمانی چند روز پس از برگزاری این تظاهرات نیز حدود هزار و 500 زن و مرد اسرائیلی با حرکت از میدان رابین تل آویو تا خیابان کینگ جرج این شهر با سر دادن شعارهایی چون "تبادل اسرا بهتر از قربانی شدن انسانهاست" علیه تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان دست اعتراض زدند. در این تظاهرات که از سوی فعالان چپ گرا و همچنین ده سازمان مختلف وابسته به زنان از جمله "ائتلاف زنان صلح طلب" و "جنبش 4 مادران" سازماندهی شده بود، تامار گوزانسکی عضو سابق پارلمان رژیم صهیونیستی، از زنان به عنوان قربانیان اصلی جنگ نام برد و گفت: زنان اسرائیلی در انتخابات سراسری گذشته، به خاطر برپایی جنگ با لبنان، به پای صندوقهای رأی نرفتند و می دانند که به گواه تاریخ جنگ چیزی جز آوارگی و فلاکت عاید زنان نخواهد کرد.

ک ـ مواضع رسانه های فلسطین در قبال حمله اسرائیل به لبنان:

سران کشورهای عربی و رسانه های این کشورها موضع گیریهای گوناگونی در قبال طرفهای متخاصم و پیامدهای جنگ اتخاذ کردند. مقاومت مبارزان لبنانی از سوی برخی مسئولان عرب، به ماجراجویی تعبیر شد و برخی دیگر، حزب ا... را مزدور کشورهایی همچون ایران و سوریه قلمداد و مردم بی گناه لبنان را قربانیان یک جنگ خارجی معرفی کردند. این افراد عمدتا خواستار توقف حملات و آزادی اسرای اسرائیلی بودند. در طرف مقابل، افراد و گروههایی، حزب ا... را نماد مقاومت امت عربی و اسلامی خواندند و با برپایی راهپیمایی ها و انتشار بیانیه هایی، همبستگی خود را با رزمندگان جنبش مقاومت حزب ا... و سید حسننصرا... دبیرکل جنبش اعلام کردند.

موضوعی که در این میان حائزاهمیت است، بررسی مواضع رسانه های عربی به ویژه روزنامه ها است که تا حد بسیاری می تواند به تبیین سیاستهای کلی نظام حاکم و نیز تعیین نگرش و موضع گیری مردم این کشورها کمک کند. این گزارش در صدد است موضع گیری مطبوعات عربی را در سطح جامعه فلسطین (کرانه باختری و نوار غزه) مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. لازم به توضیح است، برای ارائه تصویر تقریبا کاملی از موضع گیری مطبوعات فلسطین، سعی شده است در انتخاب گزینه ها، رسمی و غیررسمی بودن و جهت گیری های سیاسی روزنامه ها و خبرگزاری ها از تنوع کافی برخوردار باشد.

عملکرد رسانه های وابسته یا همسو با تشکیلات خودگردان مانند خبرگزاری وفا و روزنامه القدس در این برهه زمانی نشان داد، رهبران تشکیلات به هیچ عنوان حاضر به مداخله در این بحران و موافقت یا مخالفت با طرفهای متخاصم نیستند اوج موضع گیری های این دسته به محکوم کردنهای سنتی و انعکاس اخبار مخالفتهای جهانی با ادامه جنگ و تجاوزگری ختم می شود. در طرف مقابل، فعالیت آزاد و کاملاً جهت دار منابع مستقل مانند خبرگزاری معا می تواند بازتاب واقعی نگاه ملت فلسطین به این بحران باشد.

1 ـ خبرگزاری فلسطین (وفا):

عملکرد خبرگزاری وفا وابسته به نهاد تشکیلات خودگردان فلسطین در قبال حمله حزب ا... و پیامدهای آن، بازتاب کامل موضع انفعالی ابومازن در قبال این درگیریها بود و هیچ خبری با عنوان حمله نیروهای مقاومت لبنان به سربازان اسرائیلی و اسارت و تلفات آنها در اخبار روز حادثه مشاهده نشد. اولین خبر مرتبط که حدود پنج ساعت پس از وقوع حمله،در سایت وفا وارد شد، به پیام تبریک نمایندگی سازمان آزادیبخش در لبنان به مناسبت عملیات مقاومت اسلامی در جنوب لبنان اختصاص داشت. دومین خبر مرتبط با فاصله دو ساعت از خبر اول به نقل از روزنامه هاآرتس منتشر شد که اولمرت تهدید کرده بود، لبنان را به 20 سال قبل برمی گرداند.

مورد مهم دیگری که در موضع گیری خبرگزاری وفا جلب نظر می کند، بی توجهی این خبرگزاری به جزئیات حملات حزب ا... است. محدود شدن اخبار وفا به محکومیت حملات اسرائیل توسط گروهها و شخصیتهای مختلف بدون ذکر جزئیات حملات طرفهای متخاصم و پرداختن به موضوعات کم اهمیت داخلی می تواند مدعای فوق تلقی شود.

اخبار تلفات نیروهای اسرائیلی و خسارات وارده بر جامعه صهیونیستی در سایت خبری وفا عمدتا از منابع اسرائیلی نقل می شود که در مقایسه با رسانه های عربی با سردی خاصی همراه است. به عنوان مثال خبر کشته شدن 12 نظامی اسرائیلی در حمله موشکی حزب ا... به الجلیل مورد بررسی قرار می گیرد.

این خبر را خبرگزاری معا در ساعت 37:10 روز حادثه منتشر کرد که جزئیات تلفات و مجروحان حادثه، محل اصابت موشک، اظهارات مقامات اسرائیلی و بیانیه مقاومت لبنان را شامل می شد، در حالی که خبرگزاری وفا، خبر را در ساعت 17:14 همان روز به نقل از منابع اسرائیلی نقل کرد.

همه مطالب این خبر از منابع اسرائیلی به ویژه روزنامه معاریو نقل شده اند علاوه بر آن، تأکید خبر بر اظهارنظر و امدادرسانی نیروهای "ستاره سرخ داود" مبنی بر جانخراش بودن منظره کشته ها، فضای مظلومیت بار و فاجعه آمیزی به آن داده است. در حالی که منابع خبری در اولین لحظات وقوع حمله، نظامی بودن تمامی کشتگان حادثه را تأیید کرده بودند. در یک جمع بندی کلی، موضع گیری اینخبرگزاری را می توان، بی تفاوت، ملاحظه کارانه و تحت فشار معرفی کرد.

2 ـ خبرگزاری معا:

خبرگزاری معا در اواخر سال 2004 تأسیس شد. مقر اصلی آن در بیت لحم واقع شده است و در غزه نیز نمایندگی دارد. دقت و سرعت عمل در پوشش اخبار و کیفیت مطلوب، از ویژگی های اخبار این خبرگزاری است.

برای ارائه تصویری کامل از عملکرد خبرگزاریهای فلسطین در قبال بحران لبنان، پس از بررسی مواضع خبرگزاری وفا به عنوان خبرگزاری رسمی تشکیلات خودگردان، خبرگزاری معا به عنوان نمونه ای از خبرگزاریهای غیررسمی فعال در فلسطین انتخاب می شود. البته لازم به ذکر است که خبرگزاریهای دیگری مانند شبکه خبری فلسطین (PNN) و خبرگزاری فلسطین پرس (Palpress) نیز در این سرزمین فعالیت دارند که با توجه به ویژگیهای "معا" از حمله موضع گیری در قبال بحران اخیر و سرعت بالا در پوشش اخبار، خبرگزاری مذکور مورد بررسی قرار می گیرد.

با توجه به فعالیت رسانه های عربی در قبال جنگ لبنان چنین بر می آید که خبرگزاری معا یکی از پرکارترین اعضای این مجموعه در پوشش دادن به آخرین تحولات جنگ اسرائیل و حزب ا... بوده است. اولین خبر مرتبط با حمله حزب ا... به پایگاه نظامی اسرائیل در شمال فلسطین اشغالی در کمتر از یک ساعت ونیم پس از وقوع حمله منتشر شد. عنوان خبر، به خوبی تمام جزئیات حمله و واکنشها را بیان می کند: یک حمله بی سابقه، حزب ا... دو سرباز اسرائیلی را به اسارت گرفت، هفت سرباز دیگر را کشت، پاسخ هواپیماهای بمب افکن اسرائیل و تبریک فلسطینیان.

این خبرگزاری از لحظه وقوع عملیات مبارزانحزب ا... تا پایان همان روز، نزدیک به 30 خبر مرتبط منتشر کرد. پیامهای تبریک گروههای مبارز فلسطینی اعم از گردانهای الاقصی، گردانهای مقاومت ملی، گردانهای قدس و جنبش حماس، موضع گیری سازمانها و شخصیتهای سیاسی و دولتی مانند جمال نزال، عبدا... عبدا...، جمعیت حُسام، پیام اسرای فلسطینی، گزارش جشن و سرور مردم در نوار غزه، جزئیات تصمیم گیری سران اسرائیل و اخبار مربوط به نخستین حملات دو جانبه، محورهای اصلی اخبار مذکور را تشکیل داده اند. استفاده از کلمات محترمانه در وصف دبیرکل حزب ا... لبنان و نیروهای مقاومت و پوشش اتهامات طرف اسرائیلی مبنی بر مداخله ایران در این جنگ و تنظیم عناوین حماسی در اخبار مربوط به ضربات حزب ا... از ویژگیهای مشهود در عملکرد خبرگزاری معا است.

3 ـ روزنامه القدس:

القدس قدیمی ترین و پرتیراژترین روزنامه فلسطین است که در سال 1951 توسط محمود ابوالزلف (1924ـ2004) تأسیس شد. انتشار این روزنامه در سال 1967 در پی مرحله جدید اشغال فلسطین به مانند سایر نشریات قدس شریف متوقف و پس از یک سال مجددا به زیر چاپ رفت. مؤسس این روزنامه در حیات خود از اعضای مطرح سازمان آزادیبخش به شمار می رفت ولی با این حال به دلیل درج برخی مطالب انتقادآمیز، تنشهایی میان وی و عرفات به طور مقطعی اتفاق افتاده بود. در حال حاضر مدیر مسئول این روزنامه که در قدس چاپ می شود را دکتر مروان ابوالزلف فرزند محمود ابوالزلف بر عهده دارد.

از میان سه روزنامه رسمی فلسطین (القدس، الایام و الحیاه الجدیده)، این روزنامه وابستگی یا همسویی بیشتری را با تشکیلات خودگردان از خود نشان می دهد. نکات زیر در بررسی عملکرد "القدس"در قبال عملیات حزب ا... لبنان و پیامدهای آن قابل توجه است:

ـ در تیتر خبر اصلی حمله، عبارتی دال بر حمله حزب ا... یا اسارت و کشته شدن سربازان اسرائیلی به چشم نمی خورد، بلکه از آغاز حملات گسترده اسرائیل به لبنان خبر می دهد که البته بخش عمده آن به پاسخهای نظامی اسرائیل به حمله حزب ا... و تهدیدات سران این رژیم مربوط می شود.

ـ در عناوین این روزنامه، از واکنشهای گروههای مبارز، مسئولان و ملت فلسطین، مطلبی به چشم نمی خورد و در عوض خبری دال بر محکومیت گسترده حمله حزب ا... در مجامع جهانی که خواستار آزادی دو اسیر اسرائیلی شده بودند، در صفحه نخست این روزنامه درج شده بود.

ـ نکته قابل توجه که در میان مطبوعات عربی نادر است، استفاده این روزنامه از کلمه "کشته ها" به جای "شهدا" در مورد قربانیان غیرنظامی لبنانی است. تعمد این رسانه فلسطینی در پرهیز از استعمال کلمه شهید حتی درباره کودکان خردسال لبنانی کشته شده بر اثر حملات هوایی هواپیماهای اسرائیلی، جای تأمل دارد.

سرمقاله های قدس نیز سعی می کند از اعلام موضع صریح در قبال جنگ حزب ا... و اسرائیل اجتناب کرده و تنها به دعوت به اتخاذ شیوه دیپلماتیک و مذاکره برای حل بحران و تبادل اسرا بسنده کرده است. تقریبا می توان گفت، القدس به هیچ وجه خواهان اعلام نظر در مورد عملکرد جنبش حزب ا... و میزان مشروعیت این مبارزه نبود.

علاوه بر این، نوعی بی توجهی عمدی نیز در مطالب القدس نسبت به جنگ لبنان مشاهده می شد. به عنوان مثال سرمقاله 14 ژوئیه یعنی دو روز بعد از آغاز حملات اسرائیل به مناطق مسکونی جنوب لبنان، به بررسی نتایج پایان دوره دبیرستان در فلسطین پرداخته بود و با عنوان "ملتی شایسته حیات" درفضایی رمانتیک، موفقیت دانش آموزان فلسطینی علی رغم شرایط سخت جامعه فلسطین و کشتار کودکان توسط اسرائیل را به تصویر کشیده بود.

مطلبی که در مورد این روزنامه و سایر مطبوعات فلسطینی به چشم می خورد، تغییر محسوسی است که در موضع گیری آنها در قبال این بحران در روزهای جنگ به نسبت اولین روزهای بحران پدید آمده بود. پوشش بهتر اخبار تلفات اسرائیلی ها و جزئیات حملات حزب ا... در جنگ زمینی و شلیک موشک، از مصادیق این تغییر است.

4 ـ روزنامه الایام:

روزنامه الایام به عنوان یکی از سه روزنامه رسمی فلسطین مطرح است.

عنوان خبر حمله مبارزان حزب ا... به مواضع نظامیان اسرائیلی در روزنامه الایام از روزنامه های فلسطینی القدس و الحیاه الجدیده متفاوت بود. در میان این سه روزنامه فقط روزنامه الایام، اصل خبر حمله را در قالب یک تیتر درج کرده بود که البته کلمات مستعمل در تیتر خبر، از رضایت هیئت تحریریه حکایت دارد: "هشت سرباز اسرائیلی کشته شدند و دو تن دیگر در چنگ حزب ا...".

الایام عمده مطالب این خبر تقریبا طولانی را به نقل از تلویزیون المنار وابسته به حزب ا... لبنان منتشر کرد که تمامی جزئیات حمله در آن ذکر شده بود. در ادامه همین خبر، آخرین وضعیت درگیری دو طرف به صورت تقریبا مساوی درج شده و روزنامه به جای پرداختن به اظهارات تهدیدآمیز مقامات اسرائیلی و اتهامات وارده به ایران و سوریه، نام مناطق مورد اصابت بمبها و موشکهای دو طرف را ذکر کرده است. ذکر پیام تبریک جنبش مقاومت اسلامی حماس به مناسبت این حمله موفقیت آمیز، ویژگی منحصر به فرد دیگری است که هیچ یک از دو روزنامه رسمی دیگر و خبرگزاری رسمی فلسطین این کار را انجام ندادند.

عملکرد این روزنامه در پوشش اخبار جنگ در روزهای بعد نیز تفاوت بارزی با خبرگزاری و روزنامه های همسو با مواضع تشکیلات خودگردان دارد. برخلاف الحیاه الجدیده، القدس و وفا، مطلب چندانی درباره اظهارات تهدیدآمیز مقامات سیاسی و نظامی تل آویو در سایت خبری الایام مشاهده نشد و در مقابل، جزئیات حملات موشکی حزب ا... و تعداد موشکهای پرتابی مورد توجه قرار گرفت. مطلب مورد توجه در عملکرد الایام در سرمقاله ها و مقاله های این روزنامه است که شناسایی مواضع این روزنامه در نگاه اول دشوار به نظر می رسد.

حسن البطل سرمقاله نویس این روزنامه از آغاز جنگ حزب ا... و اسرائیل، موضوع نوشته های خود را به این بحران اختصاص داده است. در یک جمع بندی کلی می توان سرمقاله های الایام را بدین ترتیب توصیف کرد:

ـ سعی دارد با بیان بلندپروازی هسته ای ایران، فلسطینیان را به تحرک بیشتر تشویق کند.

ـ نشانی از تلاش برای ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی در مطالب آن به چشم نمی خورد.

ـ سعی دارد موضع به اصطلاح واقع بینانه ای داشته باشد، لذا همانند اسرائیل، حماس و حزب ا... را هم در این بحران مقصر می داند.

ـ علی رغم تمجید از مقاومت لبنان، جمله معروف سید حسن نصرا... مبنی بر "سست تر بودن اسرائیل از لانه عنکبوت" را مورد انتقاد قرار داده و ملت اسرائیل را پاره های فولاد معرفی می کند.

5 ـ روزنامه الحیاة الجدیده:

الحیاة الجدیده یکی از سه روزنامه رسمی فلسطینی است که در سال 1995 توسط نبیل عمرو و حافظ برغوثی در رام ا... تأسیس شده است. نبیل عمرو از شخصیتهای برجسته جنبش فتح است که در زمان عرفات نیز وزیر امور پارلمانی تشکیلاتخودگردان بود. حافظ برغوثی هم که مدیرمسئول و سردبیر روزنامه است، از شخصیتهای معروف فلسطینی است که عملکرد سیاسی و مالی او جنجالهایی را در مورد وی ایجاد کرده است.

الحیاه الجدیده در روز پنجشنبه 13 ژوئیه خبر اسارت دو سرباز اسرائیلی و کشته و زخمی شدن 29 سرباز دیگر به دست مبارزان حزب ا... را اعلام و در پی آن اعلام موضع هر دو طرف مبنی بر موافقت کابینه اولمرت با تهاجم گسترده نظامی به لبنان و هشدار نصرا... مبنی بر پرهیز اسرائیل از تشدید بحران را منتشر کرد.

در این خبر، مطلبی در مورد موضع گیری کشورها و اتهام وارده به ایران و سوریه مبنی بر حمایت از مبارزان لبنانی به چشم نمی خورد. نکته دیگری که در لابه لای اخبار این رسانه به چشم می خورد، استفاده از عنوان "شهدا" در مورد قربانیان لبنانی است، در حالی که روزنامه های القدس و الایام از آغاز جنگ حزب ا... با اسرائیل در هیچ موردی حتی کشتار کودکان در قانا، عنوان شهید را برای قربانیان به کار نبرده و به لفظ "کشته ها" بسنده کرده اند.

عملکرد الحیاه الجدیده در پوشش خبری آخرین تحولات جنگ به مواضع و منافع مقاومت لبنان نزدیک تر است. بیشتر اخبار این حوزه با بیان مطلبی در مورد آخرین حمله موشکی حزب ا... و جزئیات خسارات وارده به اشغالگران آغاز شده و در ادامه از تعداد شهدای لبنانی در پی حملات هوایی اسرائیل سخن به میان می آید، هرچند در مواردی تهدیدات سران رژیم صهیونیستی مبنی بر تشدید حملات را نیز در لابه لای اخبار ذکر می کند. به طور کلی می توان گفت این روزنامه در مقایسه با دیگر روزنامه های تشکیلات خودگردان مدافع عملکرد حزب ا... است و ارائه کمک رسانه ای و توجیه افکار عمومی را در دستور کار خود قرار داده است.

در مورد مقالات و سرمقاله های این روزنامه نیز نکات زیر به نظر می آید:

ـ در موارد متعددی از شروع بحران لبنان، سرمقاله های این روزنامه که توسط حافظ برغوثی نوشته می شود، از بررسی مستقیم جنگ لبنان خارج شده و به مسائل داخلی فلسطین اهتمام می ورزد.

ـ تأکید بر وحدت رویه مقاومت حزب ا... در لبنان و مبارزان فلسطینی در لابه لای مطالب مقالات، بسیار به چشم می خورد.

ـ مقالات روزنامه سعی دارند از ایجاد یأس و ناامیدی اجتناب کرده و بیشتر، از امید به آینده ای سراسر پیروزی صحبت کنند.

ـ انتقاد گزنده و کنایه آمیز از خاموشی ذلت بار سران عرب ویژگی دیگری است که در قالب امثال و حکایات توصیف می شود. به عنوان مثال برغوثی در یکی از سرمقاله های خود با بیان داستانی از یک شیر که اسیر دست یک موش و الاغ شده است، ترجیح می دهد از این جنگل بی صاحب فرار کرده و به جای دیگری نقل مکان کند.

ـ پرهیز از دوگانگی در سیاست داخلی فلسطین (فتح و حماس) و دعوت به چشم پوشی از اختلافات داخلی و آغاز راهی جدید برای رهایی ملت فلسطین از اوضاع موجود توصیه های دیگر مقالات و سرمقاله های الحیاه الجدیده است.

در حالت کلی با یک دسته بندی می توان نکات زیر را در تحلیل مواضع رسانه های فلسطینی عنوان کرد:

ـ منابع رسمی حرکتی محافظه کارانه داشته اند که می تواند ناشی از اعمال فشار آمریکا و اسرائیل یا اعمال نفوذ کشورهای عربی مخالف حزب ا... مانند اردن و عربستان باشد.

ـ رسانه های رسمی از دادن اولویت خبری به تحولات لبنان اجتناب کرده و در عمل با بی تفاوتی نسبی با مسئله برخورد کرده اند.

ـ منابع غیررسمی با واقع بینی بیشتری تحولاترا دنبال کرده و در واقع مسائل حاشیه ای را تا پایان بحران اخیر مسکوت گذاشته اند.

ـ دغدغه رسانه های غیررسمی فلسطینی، در مجموع بیشتر از رسانه های رسمی بوده است.

ـ با گذشت حدود یک ماه از آغاز جنگ و تغییر موازنه قدرت به ضرر اسرائیل، محتوای خبری تمامی منابع ملاحظه کار دچار تغییر نسبی شده و در روزهای پایانی جنگ اهتمام بیشتری به حوادث لبنان داشته و با جرأت و جسارت بیشتری به پوشش تلفات و خسارتهای طرف اسرائیلی پرداختند.

ل ـ مواضع و اقدامات گروههای یهودی مخالف و منتقد اسرائیل:

علی رغم تلاش های وسیع و گسترده سازمانها و گروههای افراطی یهودی در راستای حمایت بی چون و چرای همه یهودیان جهان از تهاجم اسرائیل به لبنان و همچنین تشویق و ترغیب رژیم صهیونیستی نسبت به استمرار حملات هوایی و زمینی به لبنان، برخی از گروههای یهودی ضمن مخالفت با این تهاجم، خواستار تجدیدنظر در سیاست اسرائیل و همچنین اجبار آن به پذیرش آتش بس شدند. در مقطعی که سازمانهای یهودی ملی همچون کمیته یهودیان آمریکا خواستار استمرار حملات اسرائیل به لبنان شدند تا به ادعای خود زمینه نابودی و امحای حزب اللّه به عنوان "یک گروه تروریستی" فراهم شود و سازمانهای یهودی فراملی همچون انجمن ضدافترا از سیاست تهاجمی اسرائیل به خاک لبنان حمایت کردند تا امکان طرح ضرورت آتش بس مهیا نشود.

برخی از گروههای صلح طلب یهودی ضمن انتقاد از به کارگیری راه حلهای نظامی برای حل مشکلات، از دولت آمریکا درخواست کردند با برقراری آتش بس فوری در منطقه مانع افزایش و تشدید هرچه بیشتر بحران شود. در این بین، برخی از جنبشها و گروههای یهودی نیز با سازمان دادنتظاهرات علیه حمله نظامی اسرائیل به لبنان و محکوم کردن این اقدام، خواستار توقف سریع عملیات نظامی رژیم صهیونیستی شدند.

در ذیل مواضع مهمترین گروههای موسوم به صلح طلب یهودی و همچنین گروههای یهودی موسوم به "یهودیان ضدصهیونیست" (Jewish anti-Zionist Groups) یا "یهودیان غیرصهیونیست" (Jews not Zionist) در قبال حمله اسرائیل به لبنان بررسی می شود:

1 ـ ارزیابی مواضع گروههای صلح طلب:

مروری بر مواضع و دیدگاههای گروههای موسوم به صلح طلب یهودی در قبال تهاجم اسرائیل به لبنان نشان می دهد، علی رغم حمایت همه این گروهها از تحقق صلح میان اسرائیل و فلسطینیان، مواضع این گروهها در قبال حمله اسرائیل یکسان نبوده و به دو شکل مختلف بروز یافته است.

1) مخالفین حمله اسرائیل به لبنان:

مهم ترین گروه صلح طلب یهودی مخالف حمله اسرائیل به لبنان، اتحادیه یهودی عدالت و صلح (Jewish Alliance For Justic and Peace) موسوم به بریت زدیک وی شالوم (Brit Tzedek v shalom)است که مأموریت اصلی خود را آموزش و تشویق یهودیان آمریکا برای حمایت از راه حل تأسیس دو دولت اسرائیل و فلسطین معرفی کرده و ریاست هیئت مدیره آن [در حال حاضر ]برعهده مارسیا فریدمن (Marcia Freedman)است، این سازمان، در همان ابتدای شکل گیری بحران اخیر اسرائیل و لبنان خواستار مداخله سریع آمریکا برای تحقق آتش بس همه جانبه شد.

در بیانیه صادر شده از سوی این اتحادیه، ضمن محکوم کردن توسل به جنگ آمده است: "مقابله با تهدیدات حزب اللّه تنها از طریق دیپلماسی و تشکیل یک نیروی بین المللی حافظ صلح امکان پذیر استچرا که نتیجه توسل به جنگ، متحد شدن مخالفین حزب اللّه در لبنان و پیوستن آنها به صف حامیان آن خواهد بود."

صرف نظر از این بیانیه، مارسیا فریدمن رئیس اتحادیه یهودی عدالت و صلح، پیرامون مواضع این جنبش در راستای مخالفت با اقدام نظامی اسرائیل علیه حزب اللّه، در مقاله ای با عنوان ضرورت آتش بس نوشت: "نگرانی ما از واکنش خصمانه اسرائیل به اقدام حزب اللّه از آنجا نشأت می گیرد که چنین واکنش عجولانه ای می تواند منجر به گسترش دامنه درگیری و خشونت شود و بنابراین لزوم قبول یک آتش بس سریع از سوی طرفین درگیری، برای اجتناب از وارد آمدن خسارت بیشتر به امور زیربنایی و زیرساخت های اسرائیل و لبنان ضروری است، ضمن آنکه آتش بس سریع، پیش شرط آتش بس پایدار (Sustainable Truce)خواهد بود."

اقدامات اتحادیه یهودی عدالت و صلح در راستای مخالفت با اسرائیل رهبران اتحادیه مذکور صرف نظر از طرح دیدگاههای خود در راستای مخالفت با حمله اسرائیل به لبنان و استمرار آن، در اولین اقدام نمادین از هواداران خود خواستند با ارسال متن نامه تنظیم شده و این اتحادیه به اعضای کنگره آمریکا، نمایندگان را تشویق کنند تا از جرج بوش بخواهند ضمن مداخله سریع در این مناقشه زمینه برقراری آتش بس و همچنین آزادی سربازان اسرائیلی را فراهم کرده و مانع گسترش بحران در خاورمیانه شود.

در بخشی از این درخواست آمده است: "به عنوان یک یهودی آمریکایی از دولت می خواهیم ضمن همراهی با جامعه بین المللی در دنبال کردن تلاشهای دیپلماتیک، سریعا در بحران پیش آمده دخالت کند تا آتش بس حاصل شده و سربازان اسرائیلی ربوده شده آزاد شوند. بدیهی است با کنار کشیدن آمریکا از این مناقشه، چرخه خشونت تشدیدمی شود چنانکه نتیجه این استراتژی از دست رفتن جان صدها شهروند، تخریب زیرساخت های لبنان و پرتاب صدها موشک به شمال اسرائیل است."

اتحادیه یهودی عدالت و صلح همچنین در اقدام بعدی خود خواستار حضور هواداران این جنبش در تظاهراتی شد که از سوی این سازمان در حمایت از برقراری آتش بس و پایان بخشیدن به چرخه خشونت برگزار شد. در این تظاهرات نیز نقطه نظرات و دیدگاههای این سازمان آمریکایی در قالب "پرسش و پاسخ نامه" اتحادیه توزیع شد.

2) موافقین حمله اسرائیل به لبنان:

مهم ترین گروه صلح طلب یهودی موافق حمله اسرائیل به لبنان، جنبش صلح اکنون آمریکا (American Peace Now)است. این جنبش که در سال 2002 مانند اتحادیه یهودی عدالت و صلح توسط برخی از شهروندان اسرائیلی مقیم آمریکا با هدف تحقق صلح، برقراری آرامش و ایجاد آشتی میان اسرائیل و ملت فلسطین تشکیل شد، پس از آغاز حمله اسرائیل به لبنان با صدور بیانیه ای پیرامون زمینه های آغاز درگیری نوشت: "حزب اللّه به عنوان یک گروه تروریستی لبنانی که از سوی ایران و سوریه حمایت می شود، همواره سعی داشته تا قاعده بازی حاکم در مرز اسرائیل و لبنان را بر هم بزند.

بر همین مبنا شیوه این گروه برای تحقق این هدف، ورود به خاک اسرائیل و حمله به گشتی های نظامی و کشته و مجروح کردن سربازان اسرائیلی است، در نهایت نیز اسرائیل در پاسخ به این اقدامات نبرد نظامی خود با حزب اللّه را آغاز کرد."

در این بیانیه همچنین ضمن توصیف تهاجم اسرائیل به خاک لبنان به عنوان حق دفاع مشروع از سرزمین و شهروندان اسرائیلی آمده است: "اسرائیل مطمئن باشد که اقدامات نظامی آن مشروع و موجه است، همان گونه که حزب اللّه پاسخگوی رفتارهای تحریک آمیز خود به عنوان عامل اصلی تشدیدخشونت و درگیری در منطقه است.

اقدامات جنبش صلح اکنون آمریکا:

اقدام اصلی رهبران جنبش صلح اکنون آمریکا در حمایت از اسرائیل، انتقاد شدید از سیاست خاورمیانه ای بوش و اعلام شکست و ناکامی دولت آمریکا در راستای اجرای قطعنامه 1559 شورای امنیت در مورد خلع سلاح لبنان بود، چرا که مطابق دیدگاه رهبران این جنبش اجرای این قطعنامه با توجه به عقب نشینی کامل اسرائیل از جنوب لبنان تضمین کننده امنیت مرزهای شمالی اسرائیل است.

همچنین رهبران این جنبش ضمن انتقاد از عملکرد بوش در قبال پیشبرد روند صلح میان اسرائیل و فلسطینیان، فقدان توجه به این مهم را زمینه ساز روی کار آمدن گروههای افراطی همچون حماس و حزب اللّه در منطقه اعلام کردند.

2 ـ ارزیابی مواضع و اقدامات یهودیان ضدصهیونیست:

علی رغم تکثر گروههای یهودی ضدصهیونیست که مطابق برخی از گزارشها تعداد آنها به 19 مورد می رسد، تنها سازمان فعال در عرصه سیاسی، سازمان نتوری کارتا (Neturei Karta) است.

نتوری کارتا به عنوان یک جنبش مذهبی معتقد است تنها مأموریت یهودیان به عنوان یک قوم این است که ضمن خودداری از درگیری با سایر اقوام، در میان آنها زندگی کنند و به همین دلیل نیز صهیونیسم را ملی گرایی مادی توصیف می کند که هیچ ریشه ای در اعتقادات دینی یهود ندارد و بنابراین باید با آن مبارزه کرد. در همین راستا پس از حمله اسرائیل به لبنان این سازمان با صدور بیانیه ای اعلام کرد:

"حمله ددمنشانه و وحشیانه اسرائیل علیه ملت لبنان و تخریب زیربناهای این کشور اقدامیجنایتکارانه و در تعارض با اصول انسانی و بشردوستانه است چرا که تنها بهانه این حمله ناجوانمردانه حمله حزب اللّه به ارتش اسرائیل بود، در حالی که این سؤال مطرح است که چرا باید جان صدها هزار نفر از زنان، مردان و کودکان بی گناه در معرض خطر قرار گیرد؟ آیا حمله جاری پس از تهاجم اسرائیل به نوار غزه و کشتن انسانهای بی گناه، دومین بخش از اقدامات جنایتکارانه این رژیم نبود؟"

در بخش دیگری از این بیانیه آمده است:

"هر چند به راحتی گفته می شود که اقدام ارتش اسرائیل، اقدامی دفاعی بوده و در واکنش به رفتار حزب اللّه شکل گرفته است، لیکن باید این موضوع را مطرح کرد که چرا افراد بی گناه باید تاوان چنین مجازاتی را پس بدهند، در حالی که به سادگی ریشه های مسئله یعنی ماهیت اشغالگرانه اسرائیل فراموش می شوند. ملت یهود از تجاوز به دیگر ملت ها منع شده است، در حالی که تشکیل دولت اسرائیل مبتنی بر تجاوز به حقوق ملت فلسطین بود.

به همین دلیل نیز ما هرگونه تهاجم به ملت فلسطین و لبنان را محکوم می کنیم و هر اقدامی در راستای ایجاد صلح و ثبات برای اسرائیل را شکست خورده می دانیم.

همان گونه که مفاد این بیانیه نشان می دهد، مخالفت نتوری کارتا به عنوان یک گروه یهودی ضدصهیونیست با حمله اسرائیل به لبنان و معرفی رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم متجاوز از آنجا نشأت می گیرد که مطابق دیدگاه رهبران مذهبی این جنبش، تشکیل اسرائیل چنانکه از سوی بنیانگذاران آن مطرح شده، به عنوان وعده خداوند به قوم یهود مبنی بر بازگشت به ارض موعود نبوده است و به همین دلیل ریشه هر بحرانی از تأسیس نامشروع اسرائیل نشأت می گیرد.

اقدامات سازمان نتوری کارتا:

سازمان نتوری کارتا صرف نظر از صدور بیانیه ای که در آن به مواضع و دیدگاههای انتقادی اینجنبش در قبال حمله اسرائیل به لبنان پرداخته شده بود، اقدام به سازماندهی تظاهرات مختلفی در اقصی نقاط جهان کرد. اولین تظاهرات این جنبش در 18 جولای 2006 مقابل مقر سازمان ملل در نیویورک بود که در آن پلاکاردهای با مضمون محکومیت حمله اسرائیل به لبنان درج شده بود. دو روز بعد، رهبران نتوری کارتا با برگزاری تظاهرات مشابهی در بوستون خواستار برقراری آتش بس فوری میان طرفین شدند.

در 22 جولای نیز هواداران این جنبش در لندن و تورنتوی کانادا اقدام به برگزاری تظاهرات کرده و خواستار توقف حملات هوایی و زمینی ارتش اسرائیل به لبنان شدند. رهبران نتوری کارتا همچنین در تظاهراتی که از سوی کمیته عرب ـ آمریکایی مبارزه با تبعیض (American-Arab Anti-Discrimination committee) در مقابل سفارت اسرائیل در واشنگتن سازماندهی شده بود، شرکت و پلاکاردهایی با مضمون محکومیت اسرائیل به عنوان یک رژیم نژادپرست و تروریست با خود حمل کردند.

رهبران این گروه همچنین تلاش کردند تا در تاریخ 28 جولای نیز تظاهرات مشابهی را در داخل اراضی اشغالی در بیت المقدس برگزار کنند. پس از این تظاهرات نیز شعبات این جنبش در آمریکا و انگلیس به ترتیب در تاریخ های 28 و 30 جولای اقدام به برگزاری تظاهرات ضدجنگ در راستای برقراری آتش بس فوری کردند. در این تظاهرات تابلوها و پلاکاردهایی با مضمون "لزوم توقف خونریزی ها" "لزوم استقرار نیروهای بین المللی" و "صهیونیسم معادل جنگ، خونریزی دیکتاتوری، تحقیر و توهین" حمل شد.

مواضع و برنامه های ضدجنگ یهودیان مخالف صهیونیسم در مخالفت با حمله اسرائیل به لبنان نشان داد که تلاش سازمانهای افراطی یهودی در ایجاد یک اجماع فراگیر میان همه یهودیان در راستای حمایت ازحمله اسرائیل به لبنان به بهانه مقابله با تروریسم، با ناکامی روبه رو شده است، تا آنجا که حتی برخی از گروههای صلح طلب حامی اسرائیل نیز برخلاف سیاست رژیم صهیونیستی مبنی بر خودداری از پذیرش آتش بس و استمرار تهاجم نظامی به امور زیربنایی، خواستار مداخله سریع آمریکا و برقراری آتش بس شدند.

برای نمونه، سازمان صدای یهودیان برای صلح (Jewish for peace) که با هدف حمایت از آرمانهای صلح طلبانه اسرائیل و فلسطینیان و تأکید بر پایان بخشیدن اشغال نوار غزه و کرانه باختری و همچنین حل معضل آوارگان فلسطینی در سال 1996 در آمریکا تأسیس شد، علی رغم محکوم کردن اقدام حزب اللّه در به اسارت گرفتن سربازان اسرائیلی، به طور صریح به مخالفت با حمله اسرائیل به لبنان پرداخت و حتی اقدام آمریکا در وتو قطعنامه شورای امنیت را محکوم کرد.

در این میان، با توجه به اختلاف به وجود آمده میان گروههای یهودی، برخی از سازمانهای صلح طلب یهودی نیز به جای حمایت یا مخالفت با حمله اسرائیل به لبنان، استراتژی سکوت را انتخاب کردند. برای نمونه سازمان هواداران یهودی صلح (Jewish peace fellowship) که حتی با هدف مخالفت با جنگ و ممانعت از کشته شدن غیرنظامیان اسرائیلی و فلسطینی تأسیس شده است، از اتخاذ هرگونه موضع گیری خودداری کرد.

م ـ واکنش سازمانهای یهودی:

هرگاه در سرزمینهای اشغالی فلسطین یا کشورهایی که در آنها یهودیان زندگی می کنند، اتفاقی رخ می دهد، اسرائیل و سازمانهای یهودی به صورت یک شبکه، نسبت به آن واکنش نشان می دهند.

تهاجم گسترده نظامی اسرائیل به لبنان جدیدترین مصداق برای نظر مذکور است. در خلالجنگ، سازمانهای یهودی به شیوه های مختلف، واکنش نشان دادند.

این سازمانهای طی جنگ اسرائیل و حزب اللّه لبنان اقدامات مشترکی در زمینه صدور بیانیه، برگزاری راهپیمایی، ارسال نامه به مقامات اسرائیلی و دیگر کشورها، اعزام هیئت هایی به اسرائیل، انتشار مقاله و درج آگهی در روزنامه های مختلف را برای اعلام حمایت خود از اسرائیل، به اجرا گذاشتند. این سازمانها در تبلیغات خود روی این نکات تأکید می کردند:

اسرائیل حق دارد از خود دفاع کند و آنچه در جنوب لبنان رخ داده، تهاجم یک نیروی خارجی به اسرائیل است. ایران و سوریه دشمن اسرائیل محسوب می شوند و باید با آنها برخورد شود. حزب اللّه باید خلع سلاح شود.

علاوه بر این، سازمانهای مذکور کمک هایی را از نظر مالی و دارویی برای اسرائیل جمع آوری کردند. در سایت های اینترنتی این سازمانها ادعا می شد که نمایندگان آنها به مناطق شمال سرزمینهای اشغالی سفر کرده اند. اما این تبلیغات بیشتر یک جنگ روانی بود زیرا هیچ تصویری در این رابطه در سایت های مذکور درج نشده است.

1 ـ کمیته یهودیان آمریکا:

1) اعزام هیئت به اسرائیل:

فعالیت هایی که کمیته یهودیان آمریکا از زمان تهاجم اسرائیل به لبنان انجام داده، قابل مقایسه با دیگر سازمانهای یهودی نیست. این کمیته اولین سازمان یهودی بود که اعلام کرد هیئتی را برای اعلام حمایت به تل آویو اعزام می کند.

این هیئت که در رأس آن دیوید هریس مدیر اجرایی کمیته یهودیان آمریکا قرار داشت، 18 تا 20 جولای 2006 به سرزمینهای اشغالی سفر کرد. درباره ضرورت انجام این سفر، هریس گفت: هم اکنونخشونتها علیه اسرائیل به بالاترین حد خود رسیده و مردم نمی خواهند به آنجا سفر کنند.

وی گفت: حملات حزب اللّه به اسرائیل در حالی انجام می شود که اسرائیل در می 2000 از جنوب لبنان خارج شد و به طور کامل قطعنامه 242 شورای امنیت را اجرا کرد اما دولت لبنان نتوانسته است قطعنامه های بین المللی را اجرا کند. هنوز این دولت در جنوب لبنان، اقتداری ندارد و نمی تواند صلح و امنیت را در مرزهای مشترک با اسرائیل ایجاد کند. هیئت اعزامی کمیته یهودیان آمریکا ضمن ملاقات با رهبران سیاسی و مقامات نظامی اسرائیل، از مناطق شمال و جنوب اسرائیل بازدید کرد.

هنگامی که هیئت مذکور در اسرائیل به سر می برد، دیوید هریس نامه ای به این شرح برای جرج بوش ارسال کرد:

"رئیس جمهور عزیز:

از اسرائیل برایتان نامه می نویسم: اوایل هفته گذشته همراه با 40 تن از اعضای کمیته یهودیان آمریکا طی مأموریتی برای اعلام همبستگی با اسرائیل وارد این کشور شدم.

طی سه روز اقامتمان از جوامعی در شمال و جنوب این کشور دیدار کردیم که مورد هدف حملات مداوم موشکی قرار گرفته اند. با زخمی هایی که در اتاقهای بیمارستان به سر می برند، ملاقات کردیم و سعی کردیم تا حدی موجبات تسلی خاطر آنها را فراهم آوریم.

طی سه فرصت مناسب در خیابانهایی که ناگهان به منظور تسهیل در روند کار پلیس در تعقیب تبهکاران مظنون به بمب گذاری انتحاری در اورشلیم و تل آویو برای چند ساعت مسدود می شدند، نشستیم. ما در طول مدت حضورمان در اسرائیل با دو مسئله عمده مواجه شدیم: اول، همان گونه که به خوبی می دانید، اسرائیل کشور مردم شجاع و با اراده است. آنها کاملاً درک می کنند که این جنگ که بر آنها تحمیل شده، تنهابه خاطر امنیت و رفاه اسرائیل نیست، بلکه به دلیل ایجاد مناقشه ای بزرگ تر میان آن دسته از افرادی است که خواهان دفاع از ارزشهای دموکراتیک و شرافت انسانی اند با آن دسته از کسانی که از بین بردن این ارزشها را خواستارند.

دوم، ما موضع آمریکا در بحران کنونی و ایستادن دوشادوش این کشور در کنار اسرائیل را مورد تقدیر قرار می دهیم واقعا دوستی پابرجای آمریکا و تعهد شخصی شما، برای مردم این کشور منبعی از الهام بخشی و حق شناسی است.

آقای رئیس جمهور خواهشمندم مراتب قدردانی خالصانه مرا به خاطر حمایتتان از اسرائیل و نیز ارزشهایی که به خاطر آنها مقاومت می کند، بپذیرید."

کمیته یهودیان آمریکا پس از بازگشت از اسرائیل نیز نامه ای برای ایهوداولمرت نخست وزیر این رژیم نوشت و مجددا حمایت خود از وی را اعلام کرد.

2) صدور بیانیه:

کمیته یهودیان آمریکا علاوه بر اعزام هیئتی به اسرائیل، بیانیه های متعددی در حمایت از اسرائیل منتشر و در چندین روزنامه آمریکایی نیز چاپ کرد. در یکی از بیانیه های این کمیته آمده است: کمیته یهودیان آمریکا به شدت حملات مرگبار حزب اللّه علیه نیروهای ارتش اسرائیل که به مرگ هشت تن و ربوده شدن دو تن دیگر انجامید، را محکوم می کند.

این حمله موجب افزایش تنش در مرزهای لبنان و اسرائیل و نیز افزایش تنش در منطقه شده است. هیچ توجیهی برای حمله به اسرائیل وجود ندارد. اسرائیل به قطعنامه 242 عمل کرده است اما دولت لبنان به حزب اللّه اجازه داد که خود را علیه اسرائیل تجهیز کند. دولت لبنان مسئولیت کامل حمله به کشور همسایه خود را برعهده دارد.

به علاوه ایران و سوریه نیز مسئول بحران اخیرمحسوب می شوند. این دو کشور در سطح جهانی از تروریسم حمایت می کنند به حزب اللّه از نظر مالی، نظامی و آموزشی کمک می کنند. حمایت ایران و سوریه از حزب اللّه، حماس و جهاد اسلامی نقض صریح قطعنامه های شورای امنیت است.

3) پیام رادیویی:

دیوید هریس، مدیر اجرایی کمیته یهودیان آمریکا در یک پیام رادیویی در آمریکا ادعا کرد که حزب اللّه یک تهدید خطرناک برای اسرائیل، آمریکا و بقیه کشورهای دنیاست.

وی گفت: همان گونه که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا گفت، هدف حزب اللّه این است که می خواهد آشوب در جهان ایجاد کند اما هدف اسرائیل این باید باشد که چنین اجازه ای را به آن ندهد. خلاصه پیام رادیویی هریس به شرح زیر است:

خاورمیانه به نظر بسیار پیچیده می رسد اما فهم آن با این واقعیات ساده است:

واقعیت: تا حادثه 11 سپتامبر 2001، حزب اللّه نسبت به سایر گروههای تروریستی، تعداد بیشتری از آمریکایی ها را کشته بود و سایر کشورها نظیر فرانسه و آرژانتین نیز از حملات مرگبار حزب اللّه صدمه خورده بودند.

واقعیت: حزب اللّه میزان زیادی سلاح از ایران دریافت کرده است. زرادخانه حزب اللّه که بیش از 13 هزار موشک در آن قرار دارد، توسط ایران و از طریق سوریه ایجاد شده است. تصور کنید که روزی ایران به سلاح هسته ای دست یابد. آیا آن وقت حزب اللّه به آن سلاح دست نمی یابد؟

واقعیت: حزب اللّه به دنبال نابودی اسرائیل است و رهبران آن این مسئله را به وضوح اعلام کرده اند.

واقعیت: حزب اللّه یک دولت در درون دولت لبنان ایجاد کرده، به قطعنامه شورای امنیت اهمیت نداده و حاکمیت لبنان را به خطر انداخته است.

4) ارسال نامه برای رهبران جهان:

یکی دیگراز اقدامات کمیته یهودیان آمریکا، درخواست و فراهم کردن امکان ارسال نامه برای جرج بوش رئیس جمهور آمریکا، کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل و وزیر امور خارجه فنلاند ـ رئیس دوره ای اتحادیه اروپا ـ در سایت اینترنتی خود بود.

کمیته یهودیان این عنوان را برای اقدام خود انتخاب کرده بود: "به رهبران جهان بگویید از اسرائیل حمایت کنند." این کمیته به مخاطبان خود اعلام کرد که اسرائیل هم اکنون با یکی از سخت ترین مقاطع تاریخ خود مواجه شده است و سازمانهای تروریستی در دو جبهه، جنگ با آن را آغاز کرده اند: حزب اللّه در شمال و حماس در جنوب. بخش هایی از دولت لبنان و فلسطین نیز از این گروهها حمایت می کنند. با ارسال نامه به رهبران جهان بخواهید از اسرائیل حمایت کنند.

در این قسمت از سایت اینترنتی، نمونه ای از نامه ای که برای جرج بوش ارسال شده، درج شده بود.

علاوه بر اقدام مذکور، کمیته یهودیان آمریکا همچنین نامه جداگانه ای برای کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا و کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل نوشت. در نامه این کمیته به رایس آمده است: ما به موضع گیری شما برای حمایت از اسرائیل افتخار و از موضع شما درباره آتش بس تقدیر می کنیم.

کمیته یهودیان آمریکا در نامه خود به کوفی عنان، از کشته شدن چهار نیروی حافظ صلح در مرزهای لبنان و اسرائیل ابراز تأسف کرد اما در عین حال، با اظهارنظر دبیرکل سازمان ملل مبنی بر اینکه اسرائیل این نیروهای حافظ صلح را عمدا مورد هدف قرار داده است، مخالفت و اعلام کرد که نباید قبل از انجام تحقیقات کامل درباره نحوه کشته شدن این افراد، نتیجه گیری کرد.

5) انتشار مقاله در نشریات:

رابرت گودکیند (Robert Goodkind)رئیس کمیته یهودیان آمریکا در سرمقاله روزنامه "شیکاگو سان ـ تایمز" ادعا کرد کهحمله حزب اللّه به اسرائیل بخشی از حمله به یهودیان در سراسر دنیاست. به نوشته وی این حملات از مرکز فرهنگی یهودیان آرژانتین (آمیا) در بوئنوس آیرس در 12 سال پیش آغاز و هم اکنون به مرحله حمله موشکی به شمال اسرائیل رسیده است.

وی با اشاره به نحوه انفجار آمیا در 18 جولای 1994 و انتخاب بخشهایی از سخنان سید حسن نصراللّه دبیرکل حزب اللّه مدعی شد: برای حزب اللّه، یهودیان در آرژانتین یا هر مکان دیگری هدف بالقوه ای برای حمله خواهند بود.

به ادعای وی حزب اللّه یک سازمان آنتی سمیتیست است و شبکه المنار بارها یهودیان را موجوداتی پست تر از انسان معرفی کرده است.

وی همچنین نوشت: قبل از حادثه 11 سپتامبر که جهان با مفهوم جهاد آشنا نشده بود، اسرائیل مورد هدف سازمانهای تروریستی اسلامگرا نظیر حماس و حزب اللّه قرار می گرفت.

گودکیند می افزاید: هزاران موشک در شمال اسرائیل فرود می آیند و کسی نیست بپرسد که چرا ایران و سوریه 12هزار موشک در اختیار حزب اللّه قرار داده اند.

سازمانهای اطلاعاتی غرب به خوبی آگاهند که ایران موشک و سلاحهای ضدهوایی، تجهیزات پیشرفته جاسوسی و مهمات را از طریق سوریه به جنوب لبنان می فرستد. امروز اسرائیلی ها برای بازگشت ایهود گلدواسر (Ehud Goldwasser) ، الداد رگو (Eldad Regev) و گیلاد شالیت (Gilad Shalit)که توسط حزب اللّه و حماس ربوده شده اند، دعا می کنند.

یهودیان جهان نیز مانند 12 سال پیش که با خانواده های 85 کشته آمیا ابراز همدردی کردند، امروز نیز با خانواده های کشته شدگان اخیر در اسرائیل همدردی می کنند.

6) انتشار ویژه نامه:

کمیته یهودیان آمریکا،ویژه نامه ای در 26 صفحه تهیه کرده که در مقدمه آن به اظهارات محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران اشاره شده و از وی نقل شده که ما هم اکنون در میانه یک جنگ تاریخی بین اسلام و غرب قرار داریم که صدها سال پیش آغاز شده است.

نویسندگان این ویژه نامه ادعا می کنند: برای شناخت بهتر حزب اللّه که به اسرائیل حمله کرده و تلاش دارد اهداف ایران را برآورده کند، شواهد روشنی وجود دارند. در این ویژه نامه اظهارنظرهایی از جان هوارد، نخست وزیر استرالیا، تونی بلر، نخست وزیر انگلیس، استفن هارپر نخست وزیر کانادا، سریل سوبودا وزیر امور خارجه چک، نیکلاس سارکوزی وزیر کشور وقت فرانسه، آنجلا مرکل صدراعظم آلمان، جرج بوش رئیس جمهور آمریکا و نیز گزیده هایی از نشریات آلمانی، عربی، انگلیسی، ایتالیایی و آمریکا علیه حزب اللّه نقل شده است.

در این نقل قول ها، حزب اللّه به عنوان آغازگر بحران اخیر معرفی شده و از حق اسرائیل برای دفاع از خود نیز حمایت شده است.

2 ـ آیپک:

کمیته روابط عمومی آمریکا ـ اسرائیل (آیپک) که نقش لابی یهودیان در کنگره آمریکا را ایفا می کند، طی جنگ میان اسرائیل و حزب اللّه لبنان، تلاشهای خود را بر اعمال محدودیت های قانونی علیه حامیان حزب اللّه متمرکز کرد.

این سازمان یهودی در سایت اینترنتی خود، هر روز اخبار مربوط به بحران مذکور را درج کرده و عنوان لوگوی خود را "آیپک، درخواست اضطراری برای اقدام، اسرائیل در جنگ، حالا زمان رهبری است" انتخاب کرده بود.

1) اعزام هیئت به اسرائیل:

یکی از نخستین اقدامات آیپک، اعزام تعدادی از نمایندگان یهودی وغیریهودی کنگره آمریکا به اسرائیل بود که مقدمات این سفر توسط آنتونی واینر نماینده دمکرات از نیویورک و شلی برکلت نماینده دمکرات از نوادا که هر دو یهودی اند، فراهم شد.

12 عضو یهودی کنگره آمریکا به علاوه 9 نماینده دیگر در سفر 3 روزه خود به اسرائیل با مقامات ارشد اسرائیلی دیدار کرده و از برخی مناطق نظیر کریات بلالیک (Kiryat Blalik) در حومه شهر حیفا بازدید کردند.

2) صدور قطعنامه در کنگره آمریکا:

با تلاش آیپک، کنگره آمریکا قطعنامه ای تصویب کرد که در آن از اقدامات نظامی اسرائیل علیه حزب اللّه و حماس حمایت و این اقدامات، حق دفاع از خود و مشروع تعبیر شد.

به علاوه این قطعنامه، خواستار آزادی فوری سربازان اسرائیلی توسط حزب اللّه و حماس شده و ایران و سوریه نیز به علت حمایت از حزب اللّه تقبیح شده اند. این قطعنامه با 410 رأی موافق در مقابل هشت رأی مخالف تصویب شد.

پس از تصویب این قطعنامه، آیپک اعلام کرد: کنگره تأیید کرد که پاسخ اسرائیل به حملات تروریستی مانند اقدامی که هر دولت دارای حاکمیت دیگر نظیر آمریکا انجام می دهد، مشروع است.

3) درخواست تحریم سوریه:

نمایندگان طرفدار آیپک در مجلس نمایندگان آمریکا درخواستی را مطرح کردند که براساس آن از جرج بوش رئیس جمهور آمریکا خواسته شد، قانون پاسخگویی سوریه مصوب سال 2003 را به طور کامل اجرا کند.

در این نامه همچنین از سوریه به عنوان عامل ناامنی در عراق و واسطه ایران و حزب اللّه برای انتقال سلاح، نام برده شده است.

از سوی دیگر با تلاش آیپک نامه ای برای امضاء در سطح مجلس نمایندگان آمریکا به گردش درآمد که در آن از اتحادیه اروپا خواسته شده بود تا رسماحزب اللّه را یک گروه تروریستی اعلام کند. در این نامه آمده بود که علی رغم حمله حزب اللّه به شهروندان غیرنظامی اسرائیل، اتحادیه اروپا تاکنون اقدام مناسبی علیه حزب اللّه نداده است.

در سایت اینترنتی آیپک اسامی نمایندگانی که دو نامه مذکور را امضاء کرده اند، به علاوه متن نامه ها، درج شده است.

3 ـ انجمن ضدافترا:

یکی دیگر از سازمانهای یهودی آمریکا، انجمن ضدافتراست که از زمان تهاجم اسرائیل به لبنان، تلاشهای زیادی در حمایت از این رژیم انجام داده است. این سازمان در بالای وب سایت اینترنتی خود، این جمله جرج بوش را با حروف درشت قرار داده است:

"اسرائیل حق دارد از خودش دفاع کند، جرج بوش، 13 جولای 2006"

در بیانیه ای که انجمن ضدافترا پس از تهاجم اسرائیل به لبنان صادر کرد و بالای آن نیز سخنان جرج بوش درج شده، آمده است:

"ربودن سربازان

قتل غیرنظامیان

ترور پایدار

حزب اللّه ـ که توسط ایران و سوریه پایه گذاری و حمایت می شود ـ جنگ با اسرائیل را آغاز کرده و حماس به حملات خود علیه اسرائیل ادامه می دهد.

حال، بیش از هر زمان دیگری، دولت دموکراتیک اسرائیل نیاز به حمایت گسترده جهانیان دارد.

ما از جناب رئیس جمهور، برای اعلام حمایتش، تشکر می کنیم و از اروپا و سایر کشورها می خواهیم از وی پیروی کنند."

1) ارسال نامه:

باربارا.ب. بالسر (Barbara B.Balser) و آبراهام فاکسمن در نامه ای به جرج بوشنوشتند: ما از شما می خواهیم که از اسرائیل به دلیل اقدامات تهاجمی حماس در جنوب و لبنان در شمال آن، حمایت کنید. امروز، حزب اللّه شهر حیفا و سایر شهرها و روستاهای اسرائیل را موشکباران می کند. شما می دانید که بحران اخیر با ربودن سربازان اسرائیلی در قلمرو حاکمیت آن و پرتاب موشک از لبنان و غزه آغاز شده است. ما از شما می خواهیم به طور مستقیم تلاش کنید تا سربازان ربوده شده اسرائیلی، آزاد شوند و پرتاب موشک ها به اسرائیل را نیز که موجب گسترش خشونت ها شده، متوقف کنید.

دنیا نیز باید مانند شما بدون هیچ گونه ابهامی درباره حماس، حزب اللّه و دولت هایی که آنها را کمک کرده و سلاح در اختیار آنها قرار می دهند و از تروریسم حمایت می کنند، مانند ایران و سوریه که در قبال افزایش تنش های اخیر مسئولند ـ اعلام موضع کند. ما در این برهه حساس کمک دولت شما به اسرائیل در مقابل این تهدید بزرگ را خواستاریم.

2) درخواست تحریم المنار:

یکی دیگر از اقدامات انجمن ضدافترا، درخواست از وزارت دارایی آمریکا بود تا در مقابل شرکت های آمریکایی که به شبکه تلویزیونی المنار وابسته به حزب اللّه خدمات می دهند، وارد عمل شود.

آبراهام فاکسمن، مدیر ملی انجمن ضدافترا در این رابطه اظهار داشت: "در شرایطی که دنیا نظاره گر حملات تروریستی حزب اللّه و نقش حیاتی این رسانه (المنار) در عملیات تروریستی این گروه است، آمریکا باید هرچه سریع تر نسبت به قطع حمایت شرکت های آمریکایی از حزب اللّه، اقدام کند. بسیار تکان دهنده است که دسترسی به تلویزیون رسمی یک سازمان تروریست نه تنها برای بینندگان دنیای عرب، بلکه برای میلیونها کاربر اینترنتی، امکان پذیر است."

انجمن ضدافترا طی نامه ای به هنری پالسون (Henry. Palson) وزیر دارایی آمریکا اعلام کرد کهسایت شبکه تلویزیونی المنار (www.Almenartv.com)اخیرا روی چندین سرور واقع در آمریکا راه اندازی شده که این امر به منزله نقض آشکار "قانون اجرایی 13224" است که به موجب آن انجام هرگونه معاملات تجاری با نهادهای تروریستی جهانی ممنوع است.

حزب اللّه نیز از سوی وزارت امور خارجه آمریکا به عنوان یک سازمان تروریست جهانی شناخته شده است. در گذشته نیز وزارت دارایی به شدت با فعالیت های حزب اللّه در آمریکا برخورد کرده است.

به گفته انجمن ضدافترا، شرکت های eNom Incو Bellevue در واشنگتن اقدام به ثبت نام سایت (www.manartv.com) کرده و این سایت اخیرا روی سرورهایی در نیوجرسی و نیویورک قرار گرفته است.

فاکسمن اظهار داشت: "اقدامات قاطع در مورد این مسئله به منزله نشانه ای از تعهد آمریکا نسبت به از بین بردن روابط سیاسی خود با گروههایی نظیر حزب اللّه و قطع خدمات اجتماعی آنان است."

3) درج آگهی در روزنامه ها:

انجمن ضدافترا در برخی روزنامه های آمریکا و اروپا نیز آگهی های علیه حزب اللّه و حماس را درج کرد. این انجمن در آگهی هایی که در مورخه 15 و 16 جولای 2006 در روزنامه اینترنشنال هرالد تریبون منتشر کرد، از کشورهای اروپایی خواست "با توجه به حملات حزب اللّه و حماس علیه اسرائیل، علیه تروریسم مستحکم بایستند."

در متن این آگهی ها جملاتی از مقامات اروپایی ذکر شده بود. برای مثال این جمله به نقل از فیلیپ دوست بلازی وزیر امور خارجه فرانسه در یکی از این آگهی ها منتشر شد:

"حماس باید تغییر کند. موضع جامعه بین المللی تغییر نمی کند." جمله دیگر به نقل از رئیس سیاست خارجی اروپا، این بود: "طرف هایی کهخشونت را محکوم نمی کنند، نمی تواند شریک مذاکرات صلح در آینده باشند." یک جمله دیگر به نقل از جک استراو وزیر امور خارجه سابق انگلیس این بود: "هدف حزب اللّه نابودی اسرائیل است. این موضع و فعالیت های تروریستی و نظامی حزب اللّه قابل پذیرش نیست."

4 ـ کنفرانس رؤسای سازمانهای عمده یهودیان آمریکا:

1) صدور بیانیه:

کنفرانس رؤسای سازمانهای عمده یهودیان آمریکا که 51 سازمان یهودی را شامل می شود، از جمله مهم ترین سازمانهایی یهودی بود که از نخستین روز آغاز تهاجم به لبنان فعالیت های خود را در حمایت از اسرائیل آغاز کرد. این سازمان که نقش لابی در قوه مجریه آمریکا را ایفا می کند، در 12 جولای 2006 بیانیه ای با امضای هارولد تانر (Harold Tanner)رئیس و مالکوم هوئنلین مدیر اجرایی با عنوان "جامعه بین المللی باید حمله به اسرائیل را محکوم و از حق اسرائیل برای دفاع از خود، حمایت کند"، اعلام کرد: اسرائیل از آن سوی مرزهای بین المللی خود مورد هدف قرار گرفته است.

جامعه بین المللی باید به طور جمعی و شفاف، از حق اسرائیل برای دفاع از خود و حفظ امنیت شهروندانش حمایت کند. دولت لبنان به دلیل آنچه در محدوده تحت حاکمیت آن، انجام شده، مسئول است. سازمان ملل از دولت این کشور خواسته که حزب اللّه را خلع سلاح کند اما تاکنون گامی در این راه برداشته نشده است. در مقابل، حزب اللّه به بخشی از دولت لبنان تبدیل شده و در سطح وزیر در این دولت حضور دارد.

جامعه بین المللی نباید انتظار داشته باشد که اسرائیل این حملات موشکی و آدم ربایی را از لبنان و نوار غزه تحمل کند و هیچ توجیهی برای این اقدامات وجود ندارد. جامعه بین المللی که تاکنون برای خلعسلاح لبنان ناکام مانده، باید بر دولت لبنان فشار وارد کند تا هرچه سریع تر سربازان اسرائیلی را آزاد کند. حزب اللّه تنها زندگی مردم اسرائیل را ضایع نکرده، بلکه شهروندان لبنانی را نیز قربانی اهداف افراط گرایانه خود کرده است.

تمام طرف هایی که از عملیات تروریستی در نوار غزه و جنوب لبنان حمایت می کنند، به ویژه ایران و سوریه باید پاسخگو باشند.

2) اعزام هیئت به اسرائیل:

پس از صدور این بیانیه، کنفرانس رؤسا، آمادگی خود را برای اعزام نمایندگانی به اسرائیل اعلام کرد. رهبران این سازمان از جمله تانرو هوئنلین همراه یک هیئت 50 نفره از 23 تا 25 جولای به اسرائیل سفر کرده و با مقامات ارشد این رژیم از جمله ایهود اولمرت دیدار کردند. هوئنلین گفت: این بسیار مهم است که ما حمایت خود را از اسرائیل نشان دهیم، لذا به نمایندگی از یهودیان آمریکا به اسرائیل می رویم.

هوئنلین گفت: به نظر می رسد که حمایت یهودیان آمریکا، امروز بیش از زمان جنگ شش روزه است. وی در یک کنفرانس خبری در بیت المقدس گفت: هدف از سفر ما این است که نشان دهیم، سفر به اسرائیل از نظر امنیتی خطری ندارد.

ایهود اولمرت در دیدار با این هیئت گفت: وقتی که مردم اسرائیل در شمال کشور زیر آتش قرار دارند، (اشاره به تهاجم به لبنان) چه پاسخی از این مناسب تر خواهد بود ما تروریست ها را شکست می دهیم حتی اگر یکی یکی آنها را تعقیب کنیم.

3) برگزاری تظاهرات:

برگزاری تظاهرات، اقدام دیگری بود که کنفرانس رؤسا برای حمایت از اسرائیل انجام داد. سایت اینترنتی این سازمان در اطلاعیه ای از طرفداران خود خواست تا 17 جولای تجمع کنند.

در متن این بیانیه آمده بود: اسرائیل از آن سوی مرزهای بین المللی خود مورد حملات تروریستیقرار گرفته، دو سرباز آن ربوده و بیش از هزار موشک از طرف لبنان و نوار غزه به سوی آن پرتاب شده است.

کنفرانس رؤسا، یک هفته پس از تظاهرات اول در نیویورک، راهپیمایی دیگری را سازماندهی کرد. این سازمان از تمامی طرفداران خود در سراسر آمریکا خواست در این راه پیمایی ها شرکت کنند.

در این تظاهرات سناتور هیلاری کلینتون (همسر رئیس جمهور سابق آمریکا نیز شرکت کرد. تظاهرات کنندگان پرچمهای اسرائیل را با خود حمل می کردند. آنها پارچه نوشته هایی که روی آنها نوشته شده بود: "اسرائیل باید حق دفاع از خود را داشته باشد" و "ترور را متوقف کنید" را نیز حمل می کردند.

هیلاری کلینتون طی سخنرانی در این گردهمایی ضمن محکوم کردن حماس و حزب اللّه و دولت های حامی آنها گفت: این نوع جدید توتالیتاریسم در قرن 21 است.

4) انتقاد از عنان:

هنگامی که کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل متحد ضمن انتقاد از تنبیه جمعی لبنانی ها و استفاده بیش از حد اسرائیل از زور، خواستار آتش بس فوری شد، کنفرانس رؤسا در واکنش به این اظهارنظر اعلام کرد: ما شگفت زده شدیم که دبیرکل سازمان ملل در سخنان خود به تروریسم که عامل اساسی این حوادث است، اشاره نکرد.

5) تلاش برای احیای صنعت توریسم اسرائیل:

یکی دیگر از اقدامات کنفرانس رؤسا، اجرای برنامه ای برای حمایت از صنعت توریسم در اسرائیل بود. با توجه به اهمیت ویژه ای که صنعت توریسم برای اسرائیل دارد، حملات موشکی حزب اللّه باعث شد که این صنعت به میزان بسیار زیادی صدمه ببیند.

کنفرانس رؤسا اعلام کرد، هزینه اقامت توریست هایی که به شمال اسرائیل سفر کنند، را تا پایان سال جاری میلادی در هتل ها پرداخت خواهدکرد. هوئنلین در یک کنفرانس خبری گفت: هدف از این اقدام تداوم جریان درآمد برای صنعت توریسم اسرائیل است.

انجمن هتل داران، وزارت توریسم اسرائیل، دفتر نخست وزیری و تشکیلات خودگردان فلسطین در اجرای این طرح با کنفرانس رؤسا همکاری می کنند.

رافائل فاربر (Rafhael Farber) معاون انجمن هتل داران اسرائیل گفت: این یک ایده بزرگ است. در شرایط کنونی برخی توریست ها سفر خود به اسرائیل را به تعویق می اندازند، من نمی دانم این چه معنایی دارد، اسرائیل هم اکنون نیاز به حمایت دوستان خود دارد.

5 ـ سایمون ویزنتال:

اگرچه سایمون ویزنتال براساس تقسیم کاری که میان سازمانهای یهودی انجام شده، هدف خود را بزرگداشت هولوکاست و تعقیب جنایتکاران نازی توصیف کرده است، اما در خلال جنگ اسرائیل و حزب اللّه لبنان، همگام با سایر سازمانهای یهودی به اعلام موضع در حمایت از اسرائیل برخاست.

1) صدور بیانیه:

حاخام ماروین هایر رئیس سایمون ویزنتال در نخستین روزهای تهاجم اسرائیل به لبنان، خطاب به طرفداران این سازمان اعلام کرد: "من هنگامی با شما صحبت می کنم که دولت یهودی در زیر آتش قرار دارد. اسرائیل و مردم آن با بزرگ ترین چالش طی سالهای اخیر مواجه شده اند و تنها در عرض کمتر از چند ماه این اتفاقات برای اسرائیل رخ داده است.

حزب اللّه، گروه تروریستی لبنانی مورد حمایت ایران، از مرزهای اسرائیل عبور کرده، دو سرباز آن را ربوده و هشت نفر دیگر را کشته است. ساعاتی پس از آن موشک های حزب اللّه در شمال اسرائیل از جمله حیفا فرود آمد و تعداد زیادی از افراد بی گناه را کشت.دولت لبنان علی رغم درخواست قطعنامه 1559، حزب اللّه را خلع سلاح نکرده است."

هایر ادامه داد: "گروه تروریستی حماس بیش از یک هزار موشک قسام به سوی سدروت، شهر اسرائیلی واقع در اراضی 1948 پرتاب کرده است. آنها عملیات انتحاری زیادی انجام داده اند که منجر به مرگ تعداد زیادی از افراد غیرنظامی اسرائیلی شده است و حالا هم یک سرباز اسرائیلی را ربوده اند.

من و شما درباره آینده اسرائیل مسئولیت داریم. خواهشمندم کمکهای خود را به مرکز سایمون ویزنتال بفرستید زیرا بدون سازمانهایی نظیر سایمون ویزنتال جامعه، بین الملل همچنان دولت یهودی را تحقیر می کند.

مرکز سایمون ویزنتال، خود را متعهد می داند تا برای حمایت از اسرائیل تلاش کند. ما امیدواریم که مردم سراسر جهان از دولت اسرائیل حمایت کنند.

حمایت مالی و معنوی شما از مرکز سایمون ویزنتال می تواند نقش آن را در شرایط حساس کنونی در حمایت از حق دفاع اسرائیل از خود، تقویت کند.

2) درخواست برای کنترل کمکهای آمریکا به عراق:

سایمون ویزنتال حمایت از اسرائیل را به شیوه های دیگر نیز تعقیب کرد. این مرکز از دولت آمریکا درخواست کرد که بررسی کرده و توضیح دهد که آیا کمکهای اخیر دولت عراق به لبنان، به حزب اللّه می رسد یا خیر.

این درخواست پس از آن مطرح شد که شبکه تلویزیونی الفرات (Alfurat) عراق گزارش داده بود دولت عراق 20 میلیون دلار به لبنان کمک کرده است. همچنین در این گزارش فهرستی از کمکهای محرمانه از سوی وزارتخانه ها و سازمانهای مهم عراق از جمله کمک ده میلیون دیناری حزب اللّه عراق به لبنان، مطرح شد.

ماروین هایر اظهار داشت: "با توجه به بیانیه صادره از سوی محمود المشهدانی، رئیس مجلسعراق که در قاهره اعلام کرده بود که از حزب اللّه به عنوان یک جنبش مقاومت مشروع و درستکار حمایت می کند، از دولت آمریکا می خواهیم که بررسی کند کمکهای یادشده از بودجه آمریکا نباشد و از آن در جهت منتفع ساختن این سازمان تروریستی استفاده نشود.

آمریکا تریلیون ها دلار را برای آزادی عراق صرف نکرده است که آنها از این بودجه آمریکا، در جهت حمایت از فعالان تروریستی حزب اللّه استفاده کنند. بنابراین این امر باید مورد رسیدگی قرار گیرد.

3) برگزاری راهپیمایی:

سایمون ویزنتال نیز مانند دیگر سازمانهای یهودی، برای حمایت از اسرائیل راهپیمایی برگزار کرد. در راهپیمایی که 13 جولای در لس آنجلس برگزار شد، آرنولد شوارزنگر (Arnonld Schwarzengger)فرماندار کالیفرنیا و آنتونیو ویلارگوسا (Antonio Villaraigosa)شهردار لس آنجلس سخنرانی کردند و قبل از سخنرانی آنها، ماروین هایر گفت: ما امروز در اینجا جمع شده ایم تا حمایت خود را از مردم و دولت اسرائیل که قربانی حملات حماس و حزب اللّه شده اند، اعلام کنیم.

اجازه بدهید، با صراحت اعلام کنم که این درگیری بر سر مرزهای 1948 یا 1967 نیست. این نبردی است که در آن، دشمنان به دنبال یهودزدایی در خاورمیانه اند. سالها از اسرائیل انتقاد می شد که چرا از جنوب لبنان و نوار غزه خارج نمی شود تا آنها اقتصاد خود را بازسازی کنند و در منطقه صلح ایجاد شود. اما وقتی که اسرائیل از این دو منطقه خارج شد، حملات تروریستی تشدید شد و آنها سربازان اسرائیلی را ربودند.

در منطقه نوار غزه، پاسخ عقب نشینی آریل شارون، به قدرت رسیدن دولت تروریستی حماس بود و شهر سدروت را زیر حملات راکت های خود قرار دادند و پس از حفر تونل، گیلاد شالیت را ربودند. با این وصف اسرائیل باز هم یک پاسخ قاطع به آنهانداد و سازمان ملل در ادامه دیپلماسی شکست خورده نیم قرن گذشته خود، اسرائیل را به علت تنبیه جمعی فلسطینیان مورد انتقاد قرار داد.

اینک زمانی است که سازمان ملل باید اعلام کند، تفاوتی میان گروههای تروریستی همچون: القاعده، حماس و حزب اللّه قائل نمی شود. این گروهها به هم شباهت دارند و هدف نابودی تمدن غرب را دنبال می کنند. ما به حماس و حزب اللّه می گوییم که مردم اسرائیل شکست ناپذیرند و نسل به نسل زنده خواهند ماند.

پس از هایر، "آرنولد شوارزنگر" سخنرانی کرد. وی اظهار داشت: اجازه دهید اول درباره حاخام هایر سخن بگویم، زیرا همان گونه که حاخام هایر پیشتر اشاره کرد، ما 25 سال است که یکدیگر را می شناسیم و با هم رابطه داریم و طی این 25 سال اوقات خوشی را با یکدیگر داشته ایم. اینک وی از من خواسته است تا در جمع آوری کمک برای مرکز سایمون ویزنتال به او کمک کنم.

تاکنون طی 25 سال گذشته نیز نه تنها در لس آنجلس بلکه در سراسر کشور به جمع آوری کمک برای این مرکز پرداخته ایم و اینک می خواهم تشکر کنم. از حاخام هایر به دلیل دوستی دیرینه اش متشکرم. وی کمکهای زیادی به من کرده است. دوستی ما دوطرفه است.

هر زمانی که نیاز به مشورت داشتم به وی تلفن می زدم. به ویژه زمانی که من فرماندار شدم کمکهای زیادی به من کرد و به راستی توصیه های وی بسیار مفید بود. بنابراین، هنگامی که از من خواست تا در این تظاهرات که در حمایت از اسرائیل برپا شده است شرکت کنم، پذیرفتم و به او گفتم: حتما خواهم آمد، یقین داشته باش.

به نظر من هر کشوری حق دارد در قبال حملات تروریستی، از خود دفاع کند. همگی ما کشتار انسانهای بی گناه را محکوم می کنیم و شکی وجودندارد که به اسرائیل این حق داده شده است تا اقدامات مناسب را در این راستا انجام دهد و موجبات امنیت و آسایش مردمش را فراهم آورد.

من با اسرائیل و مردم کالیفرنیا و نقاط دیگر که دوستان یا اعضای خانواده آنها در آن منطقه حضور دارند، ابراز همدردی می کنم و برای مردم لبنان دعا می کنم که به صلح دست یابند زیرا آنها نیز از اقدامات تروریستها بی نصیب نمانده اند.

امیدوارم که آنها بتوانند کشور خود را احیاء کرده و بدون جنگ و خشونت در آن زندگی کنند.

آنتونیو ویلاراگوسا شهردار لس آنجلس نیز گفت: ممکن است این تظاهرات در غرب لس آنجلس و در عصر روز یکشنبه کار کوچکی به حساب آید ولی برای خانواده هایی که در حیفا و نهاریا حضور دارند و نیز برای آن دسته از کسانی که طی هفته های اخیر در شمال و جنوب اسرائیل در معرض حملات موشکی بی وقفه حماس و حزب اللّه قرار داشته اند امری بسیار مهم تلقی می شود.

ما در این تظاهرات شرکت نکرده ایم که تنها به ابراز نگرانی عمیق خود بپردازیم، بلکه آمده ایم تا برپا خیزیم و همبستگی شدید خود را اعلام داریم. امروز آمده ایم تا با تمامی قربانیان مناقشه و نیز تمامی خانواده ها در اسرائیل، لبنان و غزه ابراز همدردی کنیم.

آمده ایم تا بر این واقعیت تأکید کنیم که صلح بدون امنیت برقرار نمی شود. آمده ایم تا بر حق وجودی اسرائیل تأکید کنیم و از حق انکارناپذیر اسرائیل در دفاع از خود، دفاع کنیم.

خانمها و آقایان، 60 سال است که اسرائیل در صلح و امنیت کامل بسر نبرده است. بیایید تا همبستگی خود با مردم این کشور را اعلام کرده و برای آنها دعا کنیم.

4) دیدار با نمایندگان سازمان ملل:

علاوه بر اقدامات مذکور، هیئتی از مرکز سایمون ویزنتال بارابرت اور (Robert Orr)، معاون دبیرکل سازمان ملل و دیگر مقامات این سازمان در نیویورک دیدار کردند. در این دیدار، اعضای خانواده دانیل والتز (Daniel Wultz) که فرزند آنها در عملیات فلسطینیان در تل آویو کشته و پدر این خانواده نیز به شدت مجروح شده بود، حضور داشتند.

نمایندگان مرکز سایمون ویزنتال در این دیدار گفتند: ما از اینکه کوفی عنان اعلام کرده، حزب اللّه باعث آغاز بحران اخیر شده، تقدیر می کنیم اما آن بخش از سخنان وی که گفته است، اسرائیل بیش از اندازه از زور استفاده کرده و مردم لبنان را دسته جمعی مجازات می کند، را رد می کنیم.

5) ارسال نامه برای یونسکو:

این مرکز همچنین با ارسال نامه ای برای کویچیرو ماتسوورا (Koichiro Matsuvra)مدیرکل یونسکو، از اقدام این نهاد بین المللی برای برگزاری برنامه "یک دقیقه سکوت و پنج دقیقه عبادت برای صلح در لبنان" انتقاد کرد.

شیمون ساموئلز مدیر روابط بین الملل مرکز سایمون ویزنتال در این نامه نوشت: "ما معتقدیم که شما از تلاشی که برای کشاندن یونسکو به سمت حمایت از تروریستها و دولتهای حامی آنها در حوادث اخیر لبنان انجام شده است، اطلاع ندارید. یونسکو باید در مورد قربانیان اسرائیلی توسط موشک های حزب اللّه نیز یکسان برخورد می کرد."

6 ـ کنگره یهودیان آمریکا:

کنگره یهودیان آمریکا، در خلال جنگ اسرائیل و حزب اللّه لبنان، در مقایسه با سایر سازمانهای یهودی چندان فعال نبوده است. مهمترین اقدام این سازمان، صدور بیانیه ای بود که نیل گلداشتاین مدیر اجرایی آن به شرح زیر صادر کرد:

"آنها که معتقدند صلح در منطقه خاورمیانه به وسیله خشونت حاصل می شود، در اشتباهند. ماباید در مورد صلح با افراد خواهان پایان دشمنی و خصومت امیدوار باشیم، باید گروگانها را آزاد کنیم و در برابر تروریستها مقاومت کنیم، تشکیلات سازمانی حماس برای فعالیتهای تروریستی باید در منطقه نوار غزه از بین برود و حزب اللّه در لبنان باید خلع سلاح شود.

همچنین باید تدابیری در رابطه با مقاومت در برابر خشونتهای مجدد تروریستها در آینده اندیشیده شود تا از فعالیتهای آنان جلوگیری شود.

به کسانی که برای تروریستها محل امنی به وجود می آورند و به کسانی که با تخطی از دستورات شورای امنیت سازمان ملل، به تروریستها اجازه ادامه فعالیت می دهند، نباید اجازه ادامه کار را بدهیم. آنها باید دست از فعالیتهای تروریستی خود بردارند و مسئولیت فاجعه ای که برای مردم خود و به ویژه اسرائیل، به وجود آورده اند را بر عهده گیرند. یک آتش بس که به آنها اجازه حضور در منطقه را بدهد و آنها را به سمت فاجعه ای دیگر برای مردم اسرائیل و لبنان سوق دهد، نباید حاکم شود.

تاریخ بیانگر این است که کسانی که از تروریسم استفاده می کنند، اغلب به خشونت متوسل می شوند. یاسر عرفات و جانشین بعدی او محمودعباس، مصادیق این موضوع به شمار می آیند که قادر به کنترل تروریستهای فلسطینی نیستند. سوء عمل آنهاست که چنین رژیمی متشکل از تروریستهای حماس به وجود می آید و قدرت نمایی می کند.

مورد مشابه در لبنان است که با عدم پذیرش قطعنامه 1559 شورای امنیت سازمان ملل در مورد خلع سلاح همه نیروهای شبه نظامی از جمله حزب اللّه توسط نخست وزیر آن فؤاد سینیوره، اتفاق افتاد. او به جای اجرای قطعنامه، حزب اللّه را به مشارکت در یک ائتلاف دولتی دعوت کرد. نتیجه چنین اعمالی رودررو شدن با تروریستها است."

7 ـ سازمان صهیونیستی آمریکا:

سازمان صهیونیستی آمریکا (The Zionist Organization of America) تبلیغات حمایت از اسرائیل را به دو شیوه انجام داد. از یک سو، مسئولان این مرکز در برنامه های شبکه های تلویزیونی آمریکا شرکت کردند و ضمن اعلام حمایت از اسرائیل، خواستار نابودی حزب اللّه شدند و از سوی دیگر مانند سایر سازمانهای یهودی، راه پیمایی هایی را در حمایت از اسرائیل برگزار کردند. مورتون کلاین، رئیس ZOA در برنامه "Paul Zahn Tonight" شبکه سی ان ان شرکت کرد. وی در این میزگرد که در 19 جولای برگزار شد درباره بحران لبنان نظرات خود را اعلان کرد.

در راه پیمایی که توسط ZOA در مانهاتان (نیویورک) برگزار شد نیز حدود 600 نفر شرکت کردند و دانیل ماندل (Daniel Mandle) مسئول بخش خاورمیانه ZOA در این مراسم سخنرانی کرد. در این راهپیمایی مقامات دیگر سازمانهای یهودی و برخی مقامات شهر نیویورک نیز شرکت کردند.

8 ـ شورای امور عمومی یهودیان:

شورای امور عمومی یهودیان (Jewish Council For Public Affire-JCPA) نیز با صدور بیانیه ای از دولت آمریکا خواست تا قانون سال 2003 که در کنگره تصویب شده، در مورد سوریه اجرا کند تا به این وسیله حزب اللّه لبنان تضعیف شود. در بیانیه آمده است که 12 دسامبر 2003، جرج بوش قطعنامه احیای حاکمیت لبنان و پاسخگویی سوریه (the Syria accuntability and Lebanese Soverreinty Restoration Act of 2003) را تأیید کرد.

این قانون به رئیس جمهور اجازه می دهد که یک سری تحریم ها علیه سوریه را برای مجبور کردن آن به اجرای قوانین بین المللی، عدم حمایت ازگروههای تروریستی، توقف برنامه ساخت سلاحهای کشتارجمعی، خروج نیروهایش از لبنان و همکاری همه جانبه با جامعه بین الملل در تحکیم و بازسازی عراق اعمال کند.

اگر سوریه همکاری نکند، رئیس جمهور آمریکا باید به استثنای غذا و دارو، سوریه را به طور کامل تحریم کند و این تحریم ها باید شامل فعالیتهای تجاری و سرمایه گذاری در سوریه، ممنوعیت پرواز هواپیماهای سوریه به آمریکا، کاهش میزان سطح روابط دیپلماتیک با سوریه، ایجاد محدودیت در سفر دیپلمات های سوریه به آمریکا و عدم معامله تجاری با سوریه شود. در حالی که سوریه نیروهای مسلح خود را از لبنان خارج کرد اما بعضی از این نیروها همچنان در آنجا باقی مانده اند و سوریه همچنان مشغول مسلح کردن حزب اللّه است.

بحران اخیر نشان داد که سوریه از اقدامات تروریستی حزب اللّه حمایت می کند و در این زمان دولت آمریکا همه مفاد قانون 2003 را باید اجرا کند.

9 ـ دیگر سازمانهای یهودی آمریکا:

در کنار سازمانهای عمده یهودی آمریکا که ذکر شد، سایر سازمانهای یهودی آمریکا نیز فعال بودند. در اینجا به کمک هایی که توسط سازمانهای یهودی ذکر شده و سایر سازمانها انجام شده، اشاره می شود.

1) دوستان آمریکایی ماگن دیوید آدوم:

(American friends of Magen David Adom- ARMDI)

ماگن دیوید آدوم، 150 آمبولانس و پرسنل را به شمال اسرائیل فرستاده و مرکز خدمات خون ملی MDA را بسیج کرده است تا خون بیشتری را برای بیمارستانهای مناطق تحت حمله فراهم کنند.

2) کمیته یهودیان آمریکا:

صندوق کمک مالی اضطراری اسرائیل، به مؤسسات مرتبط با قربانیان حملات موشکی در شمال و جنوب اسرائیل،کمک خواهد کرد.

3) دوستان ارتش:

یک گروه حامی است که هدف آن مهیا کردن ملزومات برای سربازان اسرائیل است تا زمانی که اسرائیل به اقدامات نظامی خود در نوار غزه ادامه می دهد و نیز تا زمانی که لبنان سربازان اسیر شده را آزاد کند.

4) صندوق ملی یهود:

این صندوق به جمع آوری کمکهایی به منظور انتقال به اسرائیلی هایی که از شمال به اردوگاههای تابستانی در مرکز اسرائیل منتقل شده اند، اقدام کرد.

5) جوامع متحد یهود:

صندوق بحران اسرائیل نیز کمکهای بشردوستانه اورژانسی را برای اسرائیلی های آسیب پذیر نظیر کودکان، افراد سالخورده، مهاجران، افراد ناتوان و قربانیان ترور، فراهم خواهد آورد.

6) ORT :

تمامی پولهای صندوق کمکهای اضطراری برای اسرائیل به فعالیتهای امدادی در اسرائیل اختصاص داده خواهد شد.

7) اتحادیه تهذیب یهودیت:

پولهای صندوق اضطراری اسرائیل در سال 2006 به آژانس یهود داده خواهد شد تا به وسیله آن کودکان اسرائیلی را به مکانهای امن از جمله ساختمانهای ماگن دیوید آدوم و کنیسه های تهذیب اسرائیلی، انتقال دهند.

8) بنای بریث بین المللی:

صندوق اضطراری اسرائیل در این گروه، به قربانیان اسرائیلی ترور کمک خواهد کرد و نیازهای فردی سربازان اسرائیلی را برآورده خواهد ساخت.

10 ـ سازمانهای یهودی فرانسه:

فرانسه نه تنها بیشترین تعداد یهودیان، بلکه بیشترین تعداد مسلمانان در قاره اروپا را نیز در خود جای داده است. بیش از 600 هزار یهودی و حدود 6 میلیون مسلمان غالبا مهاجر شمال آفریقا در این کشور زندگی می کنند. از این رو واکنشها نسبت به تهاجماسرائیل به لبنان در فرانسه نسبت به سایر کشورها گسترده تر بود.

1) سفر رهبران یهودی:

سازمانهای یهودی فرانسه برای حمایت از اسرائیل اقدامات متعددی را انجام دادند که سفر 70 تن از رهبران کریف (سازمان حامی جوامع یهودی فرانسه) به اسرائیل در نخستین روزهای آغاز بحران مهم ترین آنها بود، این هیئت به ریاست ژوزف زریحن (Joseph Zrihen) معاون کریف و با هماهنگی وزارت توریسم اسرائیل به حیفا سفر و همچنین با ایهود اولمرت، زیپی لیونی و شیمون پرز دیدار کرد.

کریف در اقدام دیگری با تعدادی از شهرداران فرانسه برای کمک به اسرائیل و در اختیار قرار دادن تسهیلات برای اسرائیلی های خسارت دیده مذاکره کرد.

به دنبال این تلاشها، شهردار ناشی، خانه های صحرایی برای کودکان اسرائیلی که در کریات شمونه محل سکونت خود را از دست داده بودند، اهدا کرد، شهردار مارسی پیام همدردی برای اسرائیلی ها فرستاد و شهردار پاریس نیز به دنبال درخواست سازمانهای یهودی اعلام کرد که پس از هماهنگی با سفارت اسرائیل در پاریس، شماره حسابی برای دریافت کمک به اسرائیل درنظر گرفته شده است.

2) سفر توریست ها:

یکی از اقدامات سازمانهای یهودی فرانسه برای حمایت از اسرائیل در خلال جنگ 33 روزه، فراهم کردن زمینه برای سفر توریست های یهودی به اسرائیل بود. آن گونه که هاآرتس می نویسد، توریست های فرانسوی بیش از سایر کشورها به اسرائیل سفر می کنند.

این روزنامه می نویسد: در سال 2005 حدود دو میلیون توریست به اسرائیل رفتند که 310 هزار نفر از آنها فرانسوی بودند. در سال 2006 نیز تاکنون 120 هزار توریست فرانسوی به اسرائیل سفر کرده اند. هاآرتس می نویسد: 87 درصد کسانی که در هتل اینکرون (Inn Crown)تل آویو، اتاق رزرو کرده اند، فرانسوی اند. این درصد در مورد هتل های هیلتون و دان هتل تل آویو نیز 50 و 54درصد است. بیشتر توریست های فرانسوی، یهودی اند و در خلال جنگ 33 روزه اسرائیل ـ لبنان، بسیاری از توریست ها سفر خود به تل آویو را لغو کردند. آژانسهای توریستی اعلام کردند که بین 15 تا 20 درصد توریست ها سفر خود را به علت بحران اخیر لغو کردند.

سازمانهای یهودی از جمله کریف و هاکالا لمی (Hakala Leami) بیشترین تلاش برای اعزام توریست به اسرائیل در بحران کنونی را صورت دادند. منابع خبری یهودی برای آرام جلوه دادن اوضاع اسرائیل، از برخی توریست های یهودی نقل قول می کردند که اسرائیل هیچ خطری برای سفر ندارد. یکی از این توریست ها به آژانس یهود گفت: ما امسال نیز نگران سفر به اسرائیل نیستیم زیرا با سال گذشته هیچ تفاوتی ندارد.

این در حالی بود که پرتاب چهار هزار موشک حزب ا... بخش های شمالی سرزمین های اشغالی را برای توریست ها ناامن کرده بود و در مناطق مرکزی نیز توریست هایی که برای خوشگذرانی سفر کرده بودند، قاعدتا از انجام سفر، خودداری می کردند.

یکی از توریست های یهودی فرانسوی که به اسرائیل سفر کرده بود، درباره علت مسافرت خود گفت: وقتی که نخست وزیر (دومینیک دو ویلپن) برای حمایت از اعراب به بیروت رفت، من هم فورا یک اتاق در هتلی در اسرائیل رزرو کردم. سیاستمداران فرانسه معمولاً از اعراب حمایت می کنند، لذا یهودیان باید از دولت اسرائیل حمایت کنند.

3) مهاجرت:

از دیگر اقدامات یهودیان فرانسه، مهاجرت 650 نفر از آنها به اسرائیل بود که البته به نظر می رسد اعلام این رقم بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته و تنها تعداد اندکی به اسرائیل رفتهباشند.

ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل در سخنرانی خود هنگام استقبال از 650 مهاجر جدید فرانسوی، مهاجرت یهودیان به اسرائیل را سلاح مخفی اسرائیل عنوان کرد.

اولمرت گفت: موشک های دشمنان از سلاح مخفی و عظیم ما ضعیف تر بوده و قابل مقایسه با سلاح قدرتمند ما که در مهاجرت ملت یهودی دوستدار دولت اسرائیل و آماده برای ورود به آن جلوه گر شده است، نیست.

4) سفر خانواده اسرای اسرائیلی به فرانسه:

فراهم کردن زمینه سفر خانواده دو اسرائیلی اسیر در لبنان به فرانسه و دیدار با مقامات ارشد این کشور، از جمله دیگر اقدامات سازمانهای یهودی فرانسه بود. خانواده ایهود گلدواسر و الداد رگو با فیلیپ دوست بلازی و دومینیک دو ویلپن وزیر امور خارجه و نخست وزیر فرانسه دیدار کردند. هدف از سفر این خانواده ها، متقاعد کردن مقامات فرانسوی برای تلاش در جهت آزادی اسرای مذکور در لبنان بود.

خانواده رگو گفتند: ما از طریق سازمانهای یهودی درخواست های خود را پیگیری می کنیم. آنها افزودند: برای ما بسیار مهم است که در مدت کوتاهی، این سازمانها مقدمات سفر ما را فراهم کردند.

5) اعمال فشار بر سازمانهای مخالف:

سازمانهای یهودی فرانسه، برای ایجاد ارعاب علیه گروههای مخالف اسرائیل به سازوکار قانونی برای محدود کردن آنها روی آوردند. در این راستا یک سخنگوی دولت فرانسه اعلام کرد که دولت فرانسه تصمیم گرفته تا یک گروه افراطی و آنتی سمیتیست را منحل کند. سایت خبری یهودیان اروپا (Ejpress)در این رابطه نوشت:

"در پی دخالت گروه "تریبوکا" (Tribu KA) در حوادث آنتی سمیتیک می گذشته در خیابان روسیر(Rosiers) ـ خیابانی واقع در محله یهودی نشین پاریس ـ اقداماتی در جهت انحلال این گروه صورت پذیرفته است. در این حادثه 30 نفر از اعضای این گروه در خیابانی واقع در محله مارایس (Marais)به راه افتادند و به تهدید فروشندگان و رهگذران پرداختند و نیکلاس سارکوزی (Nicolas Sarkozy)، وزیر کشور، پیشنهاد انحلال این گروه را مطرح کرد.

وی پس از نشست هفتگی دولت در گفت وگو با روزنامه نگاران اظهار داشت: "رفتار این گروه و اعضای آن تکان دهنده است."

وی افزود: "رفتار آنتی سمیتیک آنها دیگر نیازی به اثبات ندارد و جمهوری فرانسه قادر به تحمل چنین رفتارهایی نیست. وب سایت این گروه بسیار تکان دهنده است و فکر نمی کنم قابل قبول باشد و در آن تصویر یک شامپانزه همراه با یک ستاره داوود به نمایش گذاشته شده است.

ژاک شیراک، رئیس جمهور فرانسه نیز اندکی پس از حوادث خیابان روسیر (Rosiers)، به منظور بحث در مورد آنتی سمیتیسم و خشونت، پذیرای هیئتی از کریف بود. نیکلاس سارکوزی، وزیر کشور اظهار داشت که شمار اقدامات آنتی سمیتیک در کشور پس از کاهش آن در سال 2005 مجددا از اوایل سال 2006 افزایش یافته است.

"تریبوکا"، یک گروه کوچک متشکل از زنان و مردان سیاه پوست است که از برقراری هرگونه ارتباط با سفیدپوستان امتناع می ورزد. این گروه در دسامبر سال 2004 توسط کمی سبا (Kemi Seba) شکل گرفت. وزارت کشور فرانسه اعلام کرد که گروه تریبوکا اینک دارای 30 عضو است."

6) اعتراض به اظهارات وزیر امور خارجه فرانسه:

کریف که سازمان حامی جوامع یهودی فرانسه است، پس از آنکه فیلیپ دوست بلازی وزیر امور خارجه فرانسه در بیروت اعلام کرد که ایران یک عنصر ثبات بخش در منطقه است، به شدت از ویانتقاد و این اظهارات را محکوم کرد.

روژه کوکیرمن (Roge Cukierman) رئیس کریف گفت: بلازی ما را شگفت زده کرد، هر کسی می داند که ماشه بحران اخیر را ایران از طریق حزب ا... چکاند. پس تهران را عنصر ثبات بخش نامیدن، جنایتی علیه حقیقت است. وی افزود: ایران 12 جولای، هنگامی که شورای امنیت می خواست اعمال تحریمها علیه این کشور را به علت ندادن اطمینان درباره فعالیتهای هسته ایش بررسی کند، این بحران را آغاز کرد.

کوکیرمن گفت: امیدوارم، سخنان بلازی، موضع رسمی فرانسه نباشد، وی موضوع را غلط درک کرده و می تواند اظهارات خود را اصلاح کند. اگر بلازی بار دیگر این اظهارات را تکرار کند، باید استعفا دهد.

دیگر سازمانهای یهودی فرانسه نیز نظیر دفتر رصد مقابله با آنتی سمیتیسم (The vigilance Bureau against anti-semitism=BVCA) نیز ادعا کرد که بر اثر این مواضع بلازی ممکن است رئیس جمهور تندرو ایران که بارها درخواست نابودی اسرائیل را داشته است، تشویق شود.

کریف و دیگر سازمانهای یهودی گفته اند که این اظهارات همچنین ممکن است به موج جدیدی از حملات علیه یهودیان منجر شود.

سامی گوژلان (Sammy Gozhlan) رئیس BVCA گفت: ما اخیرا از یهودیانی که به علت تشدید بحران در خاورمیانه توسط مسلمانان، تهدید شده اند، درخواست کمک دریافت کرده ایم. پلیس در حال تقویت امنیت کنیسه هاست و ما نگرانیم که اظهارات وزیر امور خارجه فرانسه، وضعیت را بدتر کند.

کلود باروخ (Claude Baruch) مدیر UPJE یکی از سازمانهای یهودی فرانسه نیز گفت: این وزیر باید استعفا کند، زیرا اظهارات اخیر نشان می دهد کهوی شایستگی تصدی این مقام را ندارد. ما از ژاک شیراک، رئیس جمهور و دومینیک دو ویلپن نخست وزیر فرانسه می خواهیم که با اقدامات لازم چهره فرانسه را پس از اظهارات دوست بلازی ترمیم کنند.

11 ـ سازمانهای یهودی انگلیس:

سازمانهای یهودی انگلیس نیز با توجه به تعداد یهودیان این کشور و سیاست فعال انگلیس در خاورمیانه و ارتباط آن با آمریکا، در جنگ اخیر لبنان، اقدامات زیادی انجام دادند که مهمترین آنها برگزاری تجمع و راهپیمایی حمایت از اسرائیل بود.

هیئت معاونان جوامع یهودی انگلیس که مهم ترین سازمان یهودی این کشور است، سازماندهی اقدامات را در دست داشت.

1) برگزاری تجمع:

به نوشته something jewish بیش از هفت هزار یهودی در مدرسه آزاد یهودیان (The jewish Free school=JFS) انگلیس در منطقه کنتون (Kenton)لندن در حمایت از اسرائیل گرد هم آمدند و جاناتان ساکس حاخام اعظم انگلیس و زی حیفتس (Zyi Heifetz) سفیر اسرائیل در لندن در این مراسم سخنرانی کردند. آنها تعهد اسرائیل و حق آن برای دفاع از خود و تلاش برای پایان دادن به تروریسم در منطقه را مورد تأکید قرار دادند.

به نوشته منابع یهودی گردهم آمدن بیش از هفت هزار نفر، بزرگ ترین تجمع یهودیان انگلیس از سال 2002 محسوب می شود. در آن سال دو هزار یهودی در میدان Traf-algak لندن برای حمایت از اسرائیل در اوج انتفاضه تجمع کرده بودند. در تجمع مدرسه مذکور امکاناتی برای برقراری ارتباط مستقیم با اسرائیل فراهم شد تا شرکت کنندگان آنچه در آنجا اتفاق می افتاد را مشاهده کنند.

سفیر اسرائیل در این تجمع گفت: اسرائیل دررابطه با همسایگان خود، تنها خواهان صلح است و حق دارد برای تأمین امنیت، از خود دفاع کند. اسرائیل می خواهد یک کشور دموکراتیک دارای اصول برابری و عدالت باشد و این پیام دولت اسرائیل است.

جاناتان ساکس نیز گفت: اسرائیل از لبنان خارج شد و اسرائیل نخواست در لبنان باقی بماند و بدین ترتیب، حسن نیت خود را به سازمان ملل نشان داد. اما در حالی که اسرائیل به تعهد خود عمل کرد، جامعه بین المللی نتوانست طرف مقابل آن (لبنان) را به اجرای تعهدات خود وادار کند.

وی افزود: اسرائیل امروز در لبنان می جنگد، چون شش سال پیش از آنجا خارج شد. اسرائیل امروز در نوار غزه می جنگد، زیرا از آنجا خارج شده است. اسرائیل هر نوع حسن نیتی به دشمنان خود نشان داده، صدمه اش را دیده و تلاش اسرائیل برای رسیدن به صلح، به افزایش خشونت علیه آن منتهی شده است.

آلان سنیت (Alan Senitt) رئیس اتحادیه دانشجویان یهودی انگلیس نیز در این مراسم، سخنرانی کرد.

وی افزود: حزب اللّه 12 هزار موشک دارد که برخی از آنها، قادرند تل آویو را هدف قرار دهند. ما در تلاش خود تنها نیستیم. جامعه بین المللی از ما حمایت می کند. سران گروه 8 و وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا اخیرا حمایت خود را از اسرائیل اعلام کردند. رهبران کشورهای متمدن چشمان خود را بر حقیقت نمی بندند و پیام آنها مشخص است: حزب ا... مقصر است و اسرائیل حق دفاع از خود را دارد.

هنری گرانوالد (Henry Grunwald)، رئیس هیئت معاونان یهودیان انگلیس نیز گفت: ما پشت سر کسانی که انتخاب درستی انجام داده اند، آنها که صلح می خواهند، آنها که از نظریه تشکیل دو دولت دفاع می کنند، آنها که پایان چرخه خشونت را خواستارند و سرانجام آنها که از اسرائیل در جنگ با تروریسم دفاعمی کنند، می ایستیم.

وی افزود: اکنون زمان فرستادن پیام حمایت از اسرائیل در این شرایط سخت است. ما در غم بی گناهانی که در هر دو طرف کشته شده اند، شریکیم. اسرائیل حق دارد از خود در مقابل کسانی که به حیطه تحت حاکمیت آن تجاوز کرده اند، دفاع کند. اسرائیل باید در مقابل حملات موشکی حزب ا... از خود دفاع کند.

سایت های خبری یهودیان آمار متناقضی درباره این تجمع منتشر کردند. سایت هیئت معاونان جوامع یهودی انگلیس این تعداد را 7500 نفر ذکر کرد اما یدیعوت آحرونوت آن را 6000 نفر اعلام کرد ولی به نظر می رسد هر دو رقم مذکور اغراق آمیز است و تجمع 7000 نفر آن هم در یک مدرسه امکان پذیر نیست و اگر واقعا این تعداد در یک تجمع شرکت می کردند، به خیابان های مرکزی لندن می آمدند تا این حمایت گسترده خود از اسرائیل را به نمایش بگذارند.

2) اعزام مهاجر:

سازمانهای یهودی انگلیس نیز مانند سایر سازمانهای یهودی در کشورهای اروپا، در یک اقدام نمادین تعدادی مهاجر به اسرائیل فرستادند. به نوشته منابع خبری یهودی 150 یهودی انگلیسی به کمک سازمانهای یهودی این کشور و سازمان نفش بی نفش (Nefesh Binefesh) در میان جمعی از استقبال کنندگان ـ که پرچم اسرائیل را در دست داشتند ـ و نواختن موزیک در فرودگاه بن گوریون پیاده شدند، ایهود اولمرت، نخست وزیر، زیو بویم وزیر جذب مهاجرین و زیو بلیسکی رئیس آژانس یهود، از این مهاجران استقبال کردند. ورود این مهاجران انگلیسی تنها لحظات کوتاهی پس از ورود دو هواپیمای دیگر حامل مهاجران یهودی از کانادا و آمریکا صورت پذیرفت و طی یک ساعت 550 مهاجر جدید به اسرائیل وارد شدند.

اولمرت در دیدار با این مهاجران گفت: زندگی در کشور ما آسان نیست، شما به زودی این رامی فهمید، اما جز اینجا، ما وطن دیگری نداریم. شما در شادی ها و مشکلات، شریک ما خواهید بود و این مایه افتخار اسرائیل است. نخست وزیر اسرائیل با اشاره به جنگ با حزب ا... گفت: اسرائیل منزوی نمی شود و حمایت یهودیان جهان از آن، بیشتر می شود.

3) سفر خانواده های اسرای اسرائیلی به انگلیس:

سازمانهای یهودی انگلیس، کارنیت گلدواسر (Karnit Goldwasser) همسر ایهود گلدواسر که توسط حزب ا... اسیر شده را به لندن دعوت کردند. کارنیت در ملاقات با رهبران یهودی لندن، از تونی بلر نخست وزیر انگلیس خواست تا اطلاعات بیشتری درباره همسرش به او بدهد. وی گفت من از بلر می خواهم که نشانه هایی از زنده بودن همسرم را به من بدهد. من هیچ اطلاعی از او ندارم. هیچ کس جنگ را نمی خواهد. باید کشتار متوقف شود. خانواده من هم خواستار پایان جنگ است. ما جنگ نمی خواهیم اما حزب اللّه با ربودن سربازان اسرائیل و موشکباران مناطق مسکونی و غیرنظامی اسرائیل باعث آغاز این جنگ شد.

4) هشدار درباره آنتی سمیتیسم:

از دیگر اقدامات سازمانهای یهودی انگلیس، دادن هشدارهای متعدد درباره احتمال افزایش اقدامات آنتی سمیتیک همزمان با شدت گرفتن جنگ لبنان بود. سازمان مسئولیت امنیت جامعه (Community Security Trust-CST) که درباره مسائل امنیتی جوامع یهودی اطلاع رسانی می کند، با صدور بیانیه ای هشدار داد که: جوامع یهودی سراسر انگلیس برای افزایش امنیت خود، لازم است در شرایط حساس جنگ لبنان، به طور کامل همکاری کنند و مراقب امنیت شخصی خود باشند.

پس از آنکه ماجرای هواپیماربایی در خطوط هوایی انگلیس ناکام ماند، این سازمان بار دیگر با اعلام اینکه آمار اقدامات آنتی سمیتیک در انگلیسافزایش یافته، نسبت به حمله به یهودیان در انگلیس هشدار داد.

اظهارنظر پیتر تاپسل (Peter Tapsell) از نمایندگان پارلمان انگلیس که اقدامات اسرائیل در لبنان را با جنایات نازیها در محله یهودی نشین ورشو مقایسه کرده بود نیز با واکنش سازمانهای یهودی انگلیس مواجه شد.

12 ـ سازمانهای یهودی آلمان:

آلمان از جمله کشورهایی است که اسرائیل و سازمانهای یهودی از آن انتظار بیشتری دارند. تهاجم اسرائیل به لبنان در حالی آغاز شد که مدت کوتاهی از آغاز به کار رئیس جدید شورای مرکزی یهودیان آلمان که مهم ترین سازمان یهودیان این کشور است، گذشته بود.

شارلوت نوبلوخ در اولین سخنرانی خود به شدت ایران را مورد حمله قرار داد و انتظار می رفت که با توجه به مواضع ضدایرانی وی، سازمانهای یهودی آلمان از اسرائیل حمایت بیشتری به عمل بیاورند. همچنین مواضع دولت جدید آلمان به ویژه آنجلامرکل صدراعظم این کشور که در نخستین روزهای آغاز بحران در خلال نشست گروه هشت در روسیه اعلام کرد، "ما به نیروهای تروریستی و حامیان آنها اجازه ایجاد بحران در خاورمیانه را نمی دهیم." زمینه را برای اعلام مواضع شدیدتر این سازمانها علیه حزب ا...، لبنان و ایران فراهم کرد اما همان گونه که آژانس یهود اعتراف کرد، در آلمان برخلاف مواضع شدید مقامات دولتی، اکثر مردم علیه اسرائیل بودند.

استفان کرامر (Stephan Kramer) معاون شورای مرکزی یهودیان آلمان، در این رابطه گفت: در سطح افکار عمومی آلمان، همدردی کمتری با اسرائیل وجود دارد.

سازمانهای یهودی در آلمان تلاش کردند تا هرنوع تظاهرات حمایت از لبنان را به گروههای نئونازی ارتباط دهند. برای مثال تظاهراتی که در برلین با حضور 2700 تظاهرکننده یا تظاهراتی که در برمن، دوسلدوروف، فرانکفورت یا شهرهای دیگر برگزار شد و تظاهرکنندگان شعارهای مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا سر دادند، توسط سازمانهای یهودی به عنوان اقدامات آنتی سمیتیک سازمانهای نئونازی معرفی شدند.

این در حالی بود که سازمان دهندگان این تظاهرات که سازمانهای آلمانی و عربی بودند، با صراحت اعلام کردند که نئونازی و آنتی سمیتیست نیستند.

1) برگزاری تظاهرات:

سازمانهای یهودی آلمان چند تظاهرات حمایت از اسرائیل برگزار کردند. در تظاهراتی که توسط سازمانهای یهودی در مونیخ برگزار شد، 300 نفر شرکت کردند. تظاهرکنندگان با حمل پرچم اسرائیل، پلاکاردهایی را نیز در دست داشتند که روی آنها نوشته شده بود: "ترور علیه اسرائیل باید متوقف شود" و "نه آنتی سمیتیسم، نه آنتی صهیونیسم".

آندراس ویتن زلنر (Anderas wittenzellner) یکی از سازمان دهندگان این تظاهرات، طی سخنانی گفت: موشک ها در شهرهای اسرائیل فرود می آیند و ربودن دو جوان اسرائیلی توسط حزب ا... باعث آغاز این بحران شد.

پیتر گاتمن (Peter Guttmann) رئیس گروه یهودی آمی چاد (Ame Chad) نیز گفت: جهان باید برنامه های هسته ای ایران را متوقف کند و این اقدام، قبل از دیر شدن، باید انجام شود. سایر سخنرانان نیز در این مراسم گفتند ریشه جنگ اخیر نه در بیروت بلکه در دمشق و تهران وجود دارد.

اعتراض علیه اسرائیل برخلاف آنچه سازمانهای یهودی آلمان اعلام کردند نه اینکه تنها توسط نئونازیها انجام نشد، بلکه حتی یکی ازمقامات ارشد شورای مرکزی یهودیان آلمان نیز به انتقاد از سیاست نظامی اسرائیل در لبنان پرداخت. رولف ورلگر (Rolf Verleger)، رئیس جوامع یهودی ایالت شلسوینگ ـ هولشتاین (Schleswig-Holstein)و عضو شورای اجرایی شورای مرکزی یهودیان به شدت سیاست خشونت اسرائیل را محکوم کرد.

وی طی مصاحبه ای با روزنامه آلمانی تاگس زیتونگ (Tages Zeitung) گفت: شورای مرکزی، چشمان خود را بر این اقدام اسرائیل بسته است و به طور یک جانبه از اسرائیل دفاع می کند. وی گفت: شورای مرکزی یهودیان آلمان باید آینه ای برای انعکاس نظرات 120 هزار یهودی آلمان باشد و از نظر اخلاقی بی طرف بماند.

ورلگر گفت: اسرائیل به همدردی ما نیازمند است اما مسیر غلطی را طی می کند. اسرائیل تنها به پول و سلاح دوستانش نیاز ندارد، بلکه به انتقاد سازنده آنها نیز نیازمند است.

2) اعتراض علیه رسانه ها:

شورای مرکزی یهودیان آلمان، رسانه های این کشور را به انتشار گزارشهای غیرمنصفانه درباره بحران لبنان متهم کرد. این شورا بیشتر از یورگن هانفلد (Yurgen Hanefeld) مدیر شبکه تلویزیونی WDR ـ که بزرگ ترین شبکه منطقه ای تلویزیونی آلمان است ـ و نیز هاید وایزورک زئول (Heide Wieczorek zeul) وزیر توسعه و همکاری های اقتصادی انتقاد کرده است.

هانفلد، حمله اسرائیل به لبنان را محکوم و آن را نقض حقوق بین الملل دانسته است. به نظر سازمانهای یهودی، شبکه WDRاشاره ای به حملات موشکی حزب اللّه به شمال اسرائیل نکرد. نوبلوخ گفت: اظهارات هانفلد، آنتی سمیتیک است.

3) اعمال فشار بر سازمانهای مخالف:

بر اثر تلاش سازمانهای یهودی یودو وویت(Udo Voigt)رهبر حزب ناسیونال دمکرات (NPD)آلمان که سازمانهای یهودی آن را جزء احزاب راستگرا و نئونازی آلمان می دانستند، به علت برگزاری تظاهرات ضداسرائیلی که 40 نفر در شهر وردن در آن شرکت داشتند، دستگیر شد. تظاهرکنندگان در این تظاهرات شعار دادند که اسرائیل کانون نسل کشی است.

به نوشته برخی از سایت های یهودیان آلمان، ممکن است رهبر حزب ناسیونال دموکراتیک آلمان به علت انکار هولوکاست به پنج سال زندان محکوم شود.

4) حمایت از اعزام نیرو به لبنان:

با توجه به اختلافی که میان اعضای ائتلاف حاکم آلمان در مورد اعزام نیرو به جنوب لبنان وجود دارد، سازمانهای یهودی به شدت از استقرار نظامیان آلمانی در این منطقه حمایت کردند. شلومون کورن (Solomon Korn) معاون شورای مرکزی یهودیان آلمان گفت: سربازان آلمانی باید مشارکت کنند اما نباید مستقیما در خط مقدم قرار بگیرند.

مایکل فریدمن (Michel Friedman) از دیگر مقامات یهودیان آلمان ضمن حمایت از درخواست ایهود اولمرت، (برای اعزام نیروهای آلمانی به جنوب لبنان) گفت: اگر آلمان می تواند به افغانستان و کنگو نیرو اعزام کند، پس در این لحظه تاریخی باید از اسرائیل نیز حمایت و با مسئولیت برخورد کند. وی افزود: باید سخنرانی های فراوانی که توسط مقامات آلمان در حمایت ایراد می شود، عملی شوند.

برخی از مقامات یهودی آلمان نیز اعلام کردند که شرایط کنونی برای جبران بخشی از مسئولیت های آلمان در هولوکاست بسیار مناسب است.

13 ـ کنگره یهودیان اروپا:

یکی از نهادهای یهودیان اروپا که طی بحران لبنان اقدامات زیادی را در حمایت از اسرائیل انجام داد، کنگره یهودیان اروپا بود. این سازمان که در سال1986 تأسیس شد و دفتر مرکزی آن در پاریس است، نمایندگی بیش از 5/2 میلیون یهودی در سراسر اروپا را برعهده دارد.

1) اعزام رهبران یهودی:

یکی از نخستین اقدامات کنگره یهودیان اروپا، اعزام 34 تن از رهبران جوامع یهودی اروپا تحت عنوان مأموریت همبستگی (Solidarity Mission)بود. پیربسناینو (Pierr Besnainou)رئیس این کنگره، همراه با اسرائیل سینگر رئیس کنگره جهانی یهود، ریاست هیئت مذکور را برعهده داشتند. تعدادی از نمایندگان پارلمان های کشورهای اروپا از جمله فرانسه و هلند نیز این هیئت را همراهی کردند.

هیئت مذکور اعلام کرد که در 24 جولای با شهردار حیفا دیدار و از مناطقی که توسط موشک های حزب اللّه. تخریب شده بود نیز بازدید کرده است.

بسنانیو گفت: این سفر نشان می دهد که یهودیان اروپا برای بسیج کشورهای عضو اتحادیه اروپا در حمایت از اسرائیل آماده اند.

وی افزود: یهودیان اروپا نقش کلیدی در حمایت دولت های خود از اسرائیل دارند.

این اظهارنظر در حالی مطرح شد که آژانس یهود نوشت: رهبران جوامع یهودی اروپا که به سرزمین های اشغالی سفر کرده بودند، به دولت اسرائیل هشدار دادند که افکار عمومی در کشورهای متبوع آنها با توجه به عملیات نظامی در لبنان به سمت محکوم کردن تل آویو گرایش دارد.

رهبران جوامع یهودی اروپا، در نشست خود با وزرای امور خارجه و دفاع اسرائیل، به دولت اسرائیل یادآوری کردند که باید تلاش کند تا در کشورهای اروپایی، حمایت بین المللی از نبرد علیه حزب اللّه شکل گیرد. به گفته این رهبران، رسانه های اروپایی تصاویری از ویرانی ها، کشته ها و مجروحان لبنانی پخش می کنند که می تواند افکار عمومی را علیه اسرائیل جهت دهد.

زیپی لیونی در دیدار با رهبران جوامع یهودی اروپا در بیت المقدس گفت: مواضع اسرائیل و جامعه بین المللی در یک سو قرار دارد. برای نخستین بار، رهبران هشت کشور صنعتی به علاوه اتحادیه اروپا بیانیه هایی صادر کرده اند که در آنها اشاره شده، این نبرد علیه حزب ا... است نه مردم لبنان.

سرژ کوا جنبائوم (Serge Cwaj genbaum)، دبیرکل کنگره یهودیان اروپا که سفر رهبران یهودی به اسرائیل را سازماندهی کرده بود، گفت: مسئله اصلی این است که چگونه باید افکار عمومی در بلندمدت، این موضوع (نبرد علیه حزب اللّه) را بپذیرد؟

رهبران یهودی اروپا گفتند: هم اکنون اکثر دولت های اروپایی از اقدام علیه حزب ا... حمایت می کنند، اما مردم با این اقدامات مخالفند.

2) درخواست اجرای قطعنامه 1559:

یکی دیگر از اقدامات کنگره یهودیان اروپا، درخواست برای اجرای قطعنامه 1559 شورای امنیت بود.

در این قطعنامه، خواسته شده است تا تمامی گروههای شبه نظامی لبنانی از جمله حزب ا... خلع سلاح شوند. کنگره یهودیان اروپا طی نامه ای به اعضای پارلمان 25 کشور عضو اتحادیه اروپا، این گونه نوشت:

"اعضای محترم پارلمان!

به موجب قطعنامه 425 شورای امنیت سازمان ملل، اسرائیل در می 2000 به صورت یکجانبه از جنوب لبنان عقب نشینی کرد و یک سال پیش آریل شارون طرح جداسازی از غزه را به مرحله اجرا درآورد. که هر دو اقدام از سوی اسرائیل و به منظور برقراری صلح با همسایگان عرب و فلسطینی صورت پذیرفت.

این امر به دولت لبنان و تشکیلات خودگردان فلسطین فرصتی طلایی داد تا از طریق ایجاد فضایی عاری از ترور، کنترل این مناطق را از دست افراط گرایان بگیرند اما عکس این قضیه اتفاق افتاد وحزب اللّه و حماس با تثبیت قدرت خود در این مناطق، از آنها به عنوان مکانی برای انجام حملات تروریستی علیه اسرائیل و نیز به اسارت گرفتن سربازان ارتش در خاک اسرائیل استفاده کردند.

پارلمان اروپا در مارس 2005 قطعنامه ای را به تصویب رساند و خواهان اجرای قطعنامه 1559 شورای امنیت سازمان ملل شد. این اقدام شجاعانه سزاوار این بود که توسط پارلمان های ملی سراسر اروپا دوباره تکرار شود.

اروپا اینک باید از طریق مواردی که در زیر به آنها اشاره شده، نقش حیاتی را در ایجاد صلحی بلندمدت در منطقه ایفا کند:

  • درخواست برای آزادی سربازان ارتش اسرائیل که در غزه و لبنان به اسارت گرفته شدند.
  • درخواست برای انحلال گروه تروریستی حزب اللّه.
  • اعمال فشار بر لبنان به منظور احیای مجدد استقلالش از طریق مستقر کردن ارتش خود در جنوب لبنان.

هم حزب اللّه و هم حماس از سوی ایران و سوریه مورد حمایت قرار می گیرند و از نظر مالی و تسلیحاتی تأمین می شوند و ایران و سوریه درصدد خنثی کردن طرح های اسرائیل برای برقراری صلحی پایدار در منطقه اند.

کنگره یهودیان اروپا قاطعانه از دولت های اروپایی درخواست می کند: تا اقداماتی فوری را در جهت تحریم اقتصادی و دیپلماتیک ـ این دو رژیم که از ترور حمایت کرده، در جهت خنثی کردن تلاشهایی که برای برقراری صلح انجام می دهند و تهدیدی جدی برای دنیایی آزاد محسوب می شوند، انجام دهند.

اسرائیل به عنوان دموکراسی حق دارد از شهروندان خود دفاع کرده و تهدیدات تروریستی که قصد نابودی آن را دارند را از میان بردارد.

یادآوری می کنیم که اروپا نیز وظیفه دارد با تروریسم در هر شکل و قالبی مبارزه کند."

14 ـ یهودیان روسیه:

در روسیه و جمهوری های سابق شوروی تعداد زیادی یهودی وجود دارند و علاوه بر این، پس از سقوط رژیم کمونیستی شوروی، بسیاری از یهودیان این منطقه به اسرائیل رفتند و هم اکنون بیش از یک میلیون یهودی از روسیه و جمهوری های سابق شوروی در سرزمین های اشغالی زندگی می کنند. از این رو سازمانهای یهودی و اسرائیل انتظار داشتند که در خلال بحران لبنان، یهودیان روسیه و جمهوری های سابق شوروی حمایت قاطع خود را از اقدامات اسرائیل اعلام کنند، این در حالی است که سازمانهای یهودی شگفت زده شده و به شدت از آن انتقاد کردند.

سایت آژانس یهود، دو هفته پس از آغاز تهاجم اسرائیل به لبنان در تحلیل مفصلی نوشت: جوامع یهودی دیاسپورا، حمایت و همبستگی خود با اسرائیل را در جنگ این کشور با حزب اللّه نشان دادند اما یهودیان روسیه نسبتا ساکت بوده اند و تنها یک راهپیمایی در مقابل سفارت اسرائیل در مسکو انجام شده است که در آن 50 نفر شرکت داشتند که آن نیز توسط گروههای طرفدار دموکراسی سازماندهی شد و گروههای یهودی روسیه در آن حضور نداشتند. پس سازمانهای یهودی روسیه کجا هستند و یهودیان روسی و کسانی که دوستان و اقوام آنها در اسرائیل حضور دارند، در این شرایط حساس که برای دولت یهودی ایجاد شده است، کجا هستند؟

آژانس یهود می افزاید: فدراسیون جوامع یهودی، گروههای چاباد و دیگر سازمانهای یهودیان روسیه، مراسم دعا و نماز برای حمایت از اسرائیل برگزار کرده اند و برخی از جوامع یهودی روسیه در داخل کنیسه ها و مراکز یهودی، همبستگی خود را بااسرائیل اعلام کرده اند و حتی کنگره سازمانها و جوامع مذهبی روسیه نیز اقدامات مشابهی انجام داده و کنگره یهودیان روسیه به عنوان بزرگ ترین گروه سکولار یهودیان روسیه اعلام کرده که در آینده، برنامه ای جهت اعلام حمایت از اسرائیل در خارج از کنیسه چورال (Choral)، مسکو تدارک دیده است اما آحاد یهودیان روسیه غالبا سکوت کرده اند.

همین سایت اینترنتی درباره واکنش سرد سازمانهای یهودی روسیه می نویسد: توجیه سازمانهای یهودی برای عدم اعلام حمایت گسترده از اسرائیل این است که "در سنت زندگی سیاسی یهودیان روسیه، راهپیمایی جایگاهی ندارد". باروخ گورین (Boruch Gorin) یکی از سخنگویان فدراسیون یهودیان روسیه گفت: در فرهنگ ما، تظاهرات خیابانی معنایی ندارد. تظاهرات در خیابان ها ممکن است در نظر یهودیان آمریکا مثبت باشد اما برای یهودیان آمریکا مثبت باشد اما برای یهودیان روس این گونه نیست. آنچه در لس آنجلس خوب است، ممکن است برای یهودیان روسیه خوب نباشد.

این در حالی است که اولگ اولیانسکی (Oleg ulyansky) اسرائیلی روسی تبار که در مسکو زندگی می کند و در تظاهرات 50 نفری شرکت کرده بود، دیدگاه دیگری دارد. وی می گوید، یهودیان کنونی روسیه شباهت بسیار زیادی با یهودیان دوره شوروی دارند و از اینکه در ملاء عام از هویت یهودی خود یا اسرائیل دفاع کنند، می ترسند. آنتون نوزیک (Anton Nosik) یک ژورنالیست اهل مسکو نیز می گوید: واقعیت این است که یهودیان روسیه توانایی آن را ندارند که درباره بحرانی که در اسرائیل به وجود آمده موضع گیری کنند، زیرا زندگی عادی برای یهودیان روسیه وجود ندارد.

این خبرنگار "مسکونیوز" می افزاید: "اکثر یهودیان روس در سازمانهای یهودی و فعالیتهای آنهامشارکت نمی کنند. به گفته وی اگرچه برخی افراد تلاش کرده اند که تظاهراتی را در حمایت از اسرائیل برگزار کنند، اما تاکنون موفق نشده اند. وی گفت: تمامی سازمانهای ما نه از پایین بلکه از بالا ایجاد شده اند و به همین دلیل آنها در چنین مواردی نمی توانند پاسخگو باشند.

چندین گروه کوچک یهودی ارتدوکس نیز تلاش کردند 31 جولای در نزدیکی سفارت اسرائیل در مسکو در حمایت از اسرائیل راهپیمایی کنند، اما موفق نشدند. در همین ایام، دیگر سازمانهای یهودی روسیه از طریق ایمیل از یهودیان خواستند در این راهپیمایی ها شرکت کنند و حتی از رادیو معروف "اکومسکو" (Echo Moscow) نیز چندین بار درخواست خود را مطرح کردند. اما پس از آنکه به نتیجه ای نرسیدند، اعلام کردند: اجازه بدهید که دوربین ها، جمعیت گسترده تظاهرکننده را نشان بدهند نه صرفا چند پرچم اسرائیل را.

حضور اندک تظاهرکنندگان در راهپیمایی که در مقابل سفارت اسرائیل انجام شد، باعث عصبانیت شرکت کنندگان شد. یکی از این شرکت کنندگان گفت: این تعداد جمعیت، شرم آور است. در مسکو یهودیان زیادی وجود دارند و آنها اقوام زیادی در اسرائیل دارند، پس چرا در این راهپیمایی شرکت نکردند؟ برخی دیگر از شرکت کنندگان اعلام کردند، با توجه به راهپیمایی یهودیان در کشورهای مختلف، حضور تعداد کمی از یهودیان در تظاهرات مسکو، بسیار ناراحت کننده است.

با تلاش گسترده سازمانهای یهودی، در پایان چهارمین هفته بحران لبنان، عده ای از یهودیان روسیه در کنیسه چارول گردهم آمدند. سایت های یهودی تعداد این افراد را "چندصد نفر" ذکر کردند که تحت تدابیر شدید امنیتی، آن هم در نیمه شب در کنیسه مذکور تجمع کردند. در این تجمع، آرکادی میلمن (Arkady Milman)سفیر اسرائیل به سخنرانیپرداخت. وی ادعا کرد: امروز حزب ا... یک تهدید واقعی برای اسرائیل و یهودیان جهان است.

وقتی سازمانهای یهودی روسیه در برگزاری راهپیمایی حمایت از اسرائیل موفق نشدند، به صدور بیانیه روی آوردند. در این رابطه فدراسیون جوامع یهودی روسیه با صدور بیانیه ای حمایت خود را از اسرائیل اعلام کرد. در این بیانیه تهاجم اسرائیل به لبنان، "جنگ برای صلح و امنیت شهروندان اسرائیلی" معرفی شد. در این بیانیه آمده بود: تروریسم یک تهدید جهانی است، ریشه کنی این تهدید در هر منطقه ای باعث ایجاد امنیت برای بشر می شود. از این رو، پیروزی در لبنان نه برای یهودیان، بلکه برای همه مردم دنیا لازم است.

تروریسمی که مردم دنیا از آن رنج می برند، باید به هر شکل ممکن، ریشه کن شود. کاملاً واضح است که گفت وگو با سازمانهای تروریستی غیرممکن است و آنها در روند سیاسی مشارکت نخواهند کرد. تاریخ نشان داده است که سربازان بیش از دیپلماتها در حل این مسائل موفق بوده اند.

این فدراسیون مانند سازمان های یهودی اروپایی به اقداماتی که در حمایت از لبنان انجام می شد، اعتراض کرد. فدراسیون جوامع یهودی روسیه در پی اظهارات محمد کراچای (Muhammad Karachai)معاون اتحادیه مفتی های روسیه مبنی بر اینکه "جنگ اسرائیل در لبنان، ماهیت تهاجمی این کشور که یک هولوکاست واقعی را در لبنان به راه انداخت را آشکار کرد." این فدراسیون خواست تا کراچای اظهارات خود را اصلاح کند.

15 ـ جمهوری های سابق شوروی:

در سایر جمهوری های سابق شوروی به استثنای اوکراین و جمهوری آذربایجان نیز تحرک خاصی در حمایت از اسرائیل انجام نشد.

تظاهرکنندگان در دو شهر اوکراین برای حمایت از اسرائیل راهپیمایی کردند.

حدود دوهزار نفر، که بعضی از آنها حامل پرچم های اسرائیل و پارچه نوشته هایی با عنوان "جلو ترور را بگیرید"، "اسرائیل، آری" و "اوکراین و اسرائیل با هم" بودند، در راهپیمایی شهر کی یف شرکت کردند. "نائوم بن آمی" (Naom Ben-Ami) سفیر اسرائیل در اوکراین، حاخام اعظم و رهبران یهودی و مسیحی اوکراین نیز در این راهپیمایی حضور داشتند.

همچنین حدود 1500 نفر در حمایت از اسرائیل در شهر دنپرو پکت (Dneperopct Rousk) تظاهرات کردند.

در همین رابطه فلدمن، عضو یهودی پارلمان اوکراین، حدود 50 امضاء از قانونگذاران برای حمایت از اسرائیل در جنگ با حزب اللّه، جمع آوری کرد.

به علاوه اوکراین تعدادی از خبرنگاران خود را به نشانه حمایت از اسرائیل به سرزمین های اشغالی اعزام کرد. یاکوداو بلیچ (Yako Dav Bleich) حاخام اعظم اوکراین در این باره گفت: اکثر مردم اوکراین نظر خاصی درباره این بحران و به طور کلی خاورمیانه ندارند.

16 ـ یهودیان کانادا:

در میان کشورهای قاره آمریکا (به استثنای ایالات متحده آمریکا که قبلاً مورد بررسی قرار گرفته بود) یهودیان کانادا نسبت به دیگر کشورها، فعالیت های بیشتری در حمایت از اسرائیل از خود نشان دادند. تغییر دولت کانادا و به قدرت رسیدن استفن هارپر (Stephen Harper) فضای مساعدتری را برای فعالیت یهودیان ایجاد کرده است.

سازمانهای یهودی کانادا معتقدند که به قدرت رسیدن هارپر، باعث شد که دولت کانادا سیاستبی طرفی یک دهه ای خود در قبال اسرائیل را کنار بگذارد و از دولت اسرائیل حمایت بیشتری داشته باشد. نخست وزیر کانادا با آغاز تهاجم اسرائیل به لبنان طی بیانیه ای، اعلام کرد که اسرائیل حق دارد از خود در مقابل حزب ا... و حماس دفاع کند.

بنای بریث کانادا، دو روز پس از تهاجم اسرائیل، مقدمات برگزاری یک تظاهرات حمایت آمیز را در تورنتو فراهم کرد. در این تظاهرات حدود هزار نفر از یهودیان و مسیحیان و حتی هندوها شرکت کرده و خواستار آزادی دو سرباز اسیر اسرائیلی شدند. فرانک دیامانت (Frank Diamant)معاون اجرایی بنای بریث کانادا در این مراسم از مواضع و کمک های هارپر قدردانی کرد.

تظاهرات دیگری نیز که به گفته سازمانهای یهودی دو هزار نفر در آن شرکت داشتند، در حمایت از اسرائیل در ونکور برگزار شد. یاسون مورای (Jason Murray) یکی از اعضای کمیته آمریکا ـ اسرائیل که در این مراسم سخنرانی کرد، گفت: ما 4500 مایل از اسرائیل دوریم و برای افراد بی گناهی که توسط افراط گرایان، در اسرائیل کشته می شوند، دعا می خوانیم، کانادا و اسرائیل در ارزشهایی چون دموکراسی، آزادی مذهبی، آزادی بیان، برابری شهروندان و... اشتراک نظر دارند، پس ما باید از اسرائیل حمایت کنیم.

یکی از مدیران فدراسیون یهودیان ونکور نیز در این مراسم گفت: قبل از آنکه ما درخواست ارسال کمک به اسرائیل را مطرح کنیم، 670 هزار دلار برای ما ارسال شد. ما روزانه یکصد هزار دلار جمع آوری می کنیم و پیش بینی می کنیم 75/2 میلیون دلار برای مردم اسرائیل که بر اثر حملات موشکی حزب اللّه صدمه دیده اند، کمک ارسال کنیم.

نشریه جویش تریبون که مهم ترین هفته نامه یهودیان کانادا است، پس از تهاجم اسرائیل به لبنان، بخش عمده، مطالب خود را به بحران لبنان اختصاصداد. برای نمونه در شماره 20 جولای 2006، تصاویری از اماکن یهودی که توسط حزب اللّه مورد اصابت موشک قرار گرفته بود، به علاوه اخبار متعددی از این بحران درج شده بود. تیتر اصلی این شماره نشریه جویش تریبون، "اسرائیل در زیر حمله" بود.

در صفحه 3 این هفته نامه اتهاماتی علیه ایران مطرح و در خبر این صفحه ادعا شده بود که ایران و سوریه مسئولیت بحران اخیر در لبنان را برعهده دارند و باید پاسخگو باشند. در صفحه 4 هفته نامه جویش تریبون، کاریکاتوری کشیده شده بود که رؤسای جمهوری ایران و سوریه در کنار یک میز، دبیرکل حزب ا... لبنان را آویزان کرده بودند و بر روی میز نیز، صحنه نبرد در فلسطین و لبنان وجود داشت.

کنگره یهودیان کانادا نیز اقداماتی در حمایت از اسرائیل انجام داد.

استفن شنچتر (Stephen Schnchter) از اعضای این کمیته در تظاهرات ونکور گفت: ما از اسرائیل دفاع و برای صلح پایدار، دعا و نیایش می کنیم.

تعدادی از یهودیان کانادا نیز به اسرائیل سفر کردند. سایت های خبری یهودیان کانادا، اخبار مربوط به سفر این افراد را در سطح بسیار گسترده ای پوشش داده و مصاحبه های متعددی را از آنها منتشر کردند.

بنای بریث کانادا نیز از مقامات کانادایی خواست تا مانع برپایی تظاهراتی در حمایت از حزب اللّه شوند. فرانک دیمانت (Frank Dimant) نائب رئیس ملی بنای بریث کانادا این اظهارات را در اتاوا و چند روز پس از تظاهرات 15 هزار تن از ساکنان کبک (Quebec)به ویژه کانادایی های لبنانی که در حمایت از حزب اللّه در شهر مونترال برپا شد، بیان کرد.

یکی از گزارشگران به نام بارباراکی (Barbara Kay) این تظاهرات را یک تظاهرات ضداسرائیلی نامید.

در کانادا، حزب اللّه به عنوان یک سازمان تروریستی به شمار می رود و بنابراین پیوستن به آن یا حمایت از آن غیرقانونی به حساب می آید، ولی این امر بسیاری از اعراب کانادا را از ابراز حمایت صریح خود از این گروه و به اهتراز درآوردن پرچم حزب اللّه در تظاهرات، باز نداشت.

ت ـ شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه:

رژیم صهیونیستی طی 33 روز جنگ با حزب الله تلاش کرد تا با به کارگیری همه توان نظامی خود موفق به تقویت جایگاه منطقه ای خود شود و در راستای تحقق یکی از اهداف مشترک خود و آمریکا یعنی ایجاد خاورمیانه جدید گام بردارد. اما این جنگ افسانه شکست ناپذیری این رژیم را فرو ریخت و مقاومت اسلامی لبنان اجازه نداد این رژیم با وجود حمایتهای مادی و معنوی گسترده آمریکا به اهداف خود دست یابد. لذا دستاوردهای رژیم صهیونیستی در این جنگ ناچیز بوده و در مقابل، در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی، روانی و اقتصادی ضربه های سهمگینی به پیکره جامعه صهیونیستی و ارتش اسرائیل وارد آمد. ضعف اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، ناکامی در اهداف نظامی و بحرانهای سیاسی در عرصه های داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای، بی نتیجه ماندن اقدامات این رژیم در جنگ روانی، وارد آمدن خسارتهای هنگفت در زمینه گردشگری، کشاورزی و تخریب مؤسسات و تعطیلی آنان، همه و همه بیانگر شکست رژیم اشغالگر صهیونیستی در این جنگ بود.

1 ـ شکست نظامی ـ اطلاعاتی:

از ویژگی های بارز و بی سابقه جنگ میان رژیم صهیونیستی و حزب الله لبنان، شکست های نظامی پی در پی این رژیم کاملاً مجهز و مسلح در برابرنیروهای چریکی حزب الله در جنوب لبنان است. مقاومت اسلامی لبنان در طول دوره جنگ در برابر این جبهه آمریکایی ـ صهیونیستی، با مدیریتی هوشمند و شناخت اصول و تدابیر جنگ رژیم صهیونیستی به اجرای اقدامات دفاعی و غافلگیرانه و به کارگیری حساب شده و تدریجی تسلیحات خود پرداخت و جنگی فرسایشی را به رژیم صهیونیستی تحمیل کرد به گونه ای که موجب انفعال و تعجیل ارتش صهیونیستی در استفاده از جنگ زمینی شد. "اسرائیل چه در عملیات هوایی و چه در عملیات سریع و زمینی، نیازمند اطلاعات زیادی بود که بنا به اعتراف مسئولان امنیتی ـ نظامی این رژیم، فاقد آن بود. نفوذناپذیری حزب الله و مقاومت اسلامی در قبال جاسوسان از گره های اساسی دستگاههای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل بود که سیدحسن نصرالله با افتخار از آن یاد می کرد..."

مقاومت اسلامی با به کارگیری تاکتیک های عملیاتی، داشتن برنامه نظامی هوشمند و لایه های دفاعی متنوع، قدرت مانور و انعطاف پذیری، استفاده از روش جابه جایی و فقدان خطوط دفاعی آشکار نیروهای زمینی ـ زرهی رژیم صهیونیستی را سر در گم کرد؛ به طوری که نمی دانستند پیشروی محدود در یک روستا را موفقیت خود و شکست حزب الله بدانند یا آن را دامی برای "قیچی شدن" و تله نظامی ارزیابی کنند. ارتش رژیم صهیونیستی که در پنج جنگ بزرگ با هشت ارتش کشورهای عربی، طی چند ساعت، سرنوشت جنگ را مشخص کرده بود، در این جنگ در مقابل تعداد محدودی از تیمهای عملیاتی حزب الله ناتوان شده بود. نیروهای مقاومت با قابلیت های پنهان و محو شدن در محیط عملیاتی، جابه جایی سریع و کمین گذاری برای نیروهای زمینی، زرهی و تانک و... گامهای نیروهای عملیاتی اسرائیل را با تردید مرگبار روبه رو می کردند.

ناکامی عملیات کماندویی اسرائیلی ها دربعلبک (در بقاع)، صور (در جنوب لبنان) و... شکست در مثلث عیترون، بنت جبیل و مارون الرأس، تلفات 20 نفره در پیشروی به سوی قنطره، زمینگیر شدن نیروهای اسرائیلی در عیتاالشعب، هدف قرار گرفتن سه ناوچه نظامی، ساقط شدن سه بالگرد و چند بالون جاسوسی، انهدام حدود 100 دستگاه تانک پیشرفته "مرکاوا" و بلدوزرو در مجموع کشته شدن حدود 120 سرباز و افسر اسرائیلی از جمله خسارتها و شکست های نظامی محسوب می شود. در این رابطه انهدام تانک مرکاوا توسط موشکهای ضد زره از سوی حزب الله با بازتاب گسترده ای روبه رو بوده است.

افزون بر موارد فوق الذکر، رژیم صهیونیستی در تحصیل اهداف نظامی ناکام ماند. شناسایی کامل منطقه عملیاتی جنوب لبنان توسط حزب الله، یکی از دلایل اصلی توفیق در مبارزه با نظامیان اسرائیلی بود. همچنین استفاده از موشکهای بهینه ضد زرهی و استقرار آنها در محیط استراتژیک، مانع پیشروی نیروهای زمینی رژیم صهیونیستی در خاک لبنان شد و تاکتیک قدیمی این رژیم نتوانست در محاصره روستاها و تصرف چند روزه و پس از آن ورود تجهیزات زرهی با همراهی نیروهای پیاده نظام موفق عمل کند.

علاوه بر آن، نیروی دریایی رژیم صهیونیستی نیز، با پرتاب موشک از سوی حزب الله و انهدام دو ناوچه پیشرفته کاملاً غافلگیر شد. حزب الله ثابت کرد تکنولوژی آمریکا و اسرائیل شکست ناپذیر و قابل نابودی است.

تکیه بیش از حد سران رژیم صهیونیستی بر نیروی هوایی نیز نتوانست هدف آنان مبنی بر تضعیف نیروی حزب الله را محقق سازد. نیروی موشکی حزب الله تا روزهای آخر جنگ، دچار خلل و ضعفی نشد، ضمن اینکه حتی یکی از فرماندهان حزب الله در این حملات کشته یا دستگیر نشدند.

براساس نظرسنجی انجام شده توسط مرکز گلوبث اسمیت که نتایج آن در 15/8/2006 منتشر شد، 58 درصد صهیونیستها اعلام کردند، این رژیم به اهدافی که در جنگ لبنان دنبال می کرد دست نیافته است و تنها سه درصد صهیونیستها بر این باور بودند که دولت عبری به بخش اعظم اهداف خود دست یافته است. به هر حال شکست نظامی رژیم صهیونیستی در مقابل حزب الله، وجهه نظامی این رژیم را در جهان مخدوش کرد. به گفته کارشناسان نظامی و امنیتی این رژیم، ترمیم وجهه اسرائیل و نیروی بازدارنده آن، دهها سال زمان می برد. در کنار آن، برملا شدن ضعف اطلاعاتی رژیم صهیونیستی این شکست نظامی رژیم صهیونیستی را بیشتر مسجّل کرد.

ربوده شدن دو سرباز صهیونیست، غافلگیری نیروی دریایی اسرائیل با موشک حزب الله، مقاومت نیروهای حزب الله، وارد کردن خسارت به نیروهای زرهی رژیم صهیونیستی، ناکامی کماندوهای اسرائیلی در فرود شبانه در بعلبک و صور و ناتوانی این رژیم در جلوگیری از شلیک موشکهای کاتیوشا به خاک خود، همه همه بیانگر ضعف اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بود. این در حالی بود که حزب الله دشمن و اهداف خود را به خوبی می شناخت و ارتش اسرائیل برای نحوه مقابله، در ابهام و سردرگمی قرار گرفته بود. ضعف اطلاعاتی رژیم اشغالگر در زمینه عملکرد و سیاست حزب الله، طبعا بر سیستم نظامی اسرائیل تأثیر گذاشت و موجب ناکامی ارتش در صحنه جنگ شد.

در خصوص شکست نظامی رژیم صهیونیستی در جنگ با حزب الله بعضی استراتژیست ها ضمن بیان دیدگاهها و ارزیابی های خود، بر این شکست صحه گذاشته اند از جمله کردسمن که رفتارها و قابلیت های اسرائیل را در محورهای زیر بیان کرده است.

ـ اسرائیل در اجرای هماهنگی تاکتیکی نیروی هوایی و زمینی ضعیف است؛

ـ ضربات زمینی و هوایی هیچ خسارت جدی به حزب الله وارد نکرده است؛

ـ استراتژی فشار غیرمستقیم به حکومت و مردم، صدمه ای به حزب الله وارد نکرده و نتیجه معکوس داده است؛

ـ از نظر کارکرد سیاسی و امنیتی، نوار امنیتی مورد نظر اسرائیل قابلیت تردید است و جلوه شلیک موشک های حزب الله را نمی گیرد؛

ـ رئیس حکومت و وزیر جنگ اسرائیل فاقد تجربه نظامی هستند؛

ـ اسرائیل و ارتش آن و رهبری نظامی این رژیم عملاً قابلیت جنگی شناخته شده را از دست داده اند.

ارزیابی تاکتیکی از رفتار عملیاتی اسرائیل و تاکتیک های آن در محورهای زیر قابل طرح هستند:

ـ اعتماد بیش از حد به فناوری نظامی و تأثیر آن بر عملکرد نیروهای نظامی اسرائیل که زمینه مناسبی برای اجرای عملیات های ویژه و برجسته مقاومت اسلامی لبنان فراهم کرد؛

ـ ناکامی سیستم دفاع موشکی مستقر بر ناو پیشرفته ساعر 5 (از نوع موشک های باراک) در مقابل ابزارهای هجومی حزب الله و تأثیر آن بر معادله جنگ؛

ـ به کارگیری نمایشی نیروهای ویژه و کماندویی برای پیاده شدن در پشت خطوط حزب الله بدون دانستن اطلاعات دقیق که هفت مورد آن با خسارت و تلفات و بدون دستیابی به نتایج تبلیغ شده پایان یافت؛

ـ تکیه بر شدت آتش بمباران های هوایی، توپخانه و حملات زمینی در چند محور و با هدف کسب پیروزی مهم زمینی که صرفا می توانست کارکرد سیاسی ـ تبلیغاتی داشته باشد و فاقد کارکرد و اهمیت نظامی بود؛

حزب الله نیز در مقابل رفتارهای زیر را به اجرا گذاشت:

ـ استفاده از عنصر غافلگیری در عملیات های کمین، ضد زره با جابه جایی سریع تیمهای عملیاتی؛

ـ استفاده منظم و مستمر از انواع موشک ها با بردهای افزایش یابنده، به طوری که اسرائیل تا پایان جنگ منتظر پدیده غیرمترقبه و جدیدی از سوی حزب الله بود؛

ـ حفظ اقتدار اطلاعاتی، جلوگیری از نفوذ امنیتی و شکست ناکارآمد کردن تلاش های اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل؛

ـ تعیین شعارها و اهداف مرحله ای و برنامه ریزی شده، شکستن فشار عملیاتی و تبلیغات روانی و کسب حمایت ارکان حکومتی و اجتماعی در لبنان و افکار عمومی منطقه ای و جهانی؛

ـ مجبور کردن اسرائیل به تعدیل مستمر شعارها و اهداف جنگی خود، به طوری که از شعار نابودی حزب الله به شعار خلع سلاح کامل و خلع سلاح موشکی با هدف دور کردن حزب الله از مرزهای خود اکتفا کرده است؛

ـ هدایت و مدیریت شجاعانه و حکیمانه سید حسین نصرالله در کلیه جزییات جنگی و سیاسی و به کارگیری حساب شده ابزار دفاعی و امکانات رزمی در مسیری برنامه ریزی شده، تا مرحله تحمیل اراده مقاومت در قبال سیاست تجاوز و اشغالگری اسرائیل.

2 ـ شکست در اهداف:

حمله نظامی 12 ژوئیه 2006 رژیم صهیونیستی به لبنان به بهانه اسارت دو سرباز خود به دست حزب الله لبنان، همان طور که مقامات این رژیم اعلان کرده بودند یک جنگ باز بود که از هر محدودیتی فارغ بود. تصور صهیونیستها این بود که در ظرف کمتر از یک هفته به تمامی اهداف وخواسته های خود خواهند رسید، زیرا در سال 1982 ـ به لبنان در ظرف چند روز بسیاری از مناطق لبنان از جمله بیروت پایتخت این کشور را اشغال کرده و در جنگ شش روزه 1967، در ظرف شش روز، در جنگ با کشورهای عربی، همه آنها را وادار به تسلیم کرده بود.

رژیم صهیونیستی از آغاز جنگ اعلام کرد که ترور رهبران حزب الله و از بین بردن ساختار نظامی آن از مهم ترین اهداف این جنگ است. ترور سیدحسن نصرالله دبیر کل حزب الله که یکی از قهرمانان ملی و عربی و جهان اسلام و دارای ویژگی های رهبر کاریزماتیک است، یکی از اهداف رژیم صهیونیستی بود که به صورت علنی مطرح گردید. رژیم صهیونیستی در طول جنگ، هدف "ترور رهبران حزب الله" را در کنار تلاش برای از بین بردن توان نظامی این حزب، از طریق عملیات جنگی به شدت پیگیری کرد و بر این باور بود که این حملات در نهایت لبنان را وارد مرحله تازه ای خواهد کرد که در آن تشکل های ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی نقش محدودتری را ایفا می کنند. رژیم صهیونیستی همچنین در برنامه ریزی های جنگی خود امیدوار بود تأثیرگذاری های منطقه ای حزب الله به ویژه فلسطینیان را با شکست و سرکوبی این حزب کاملاً از بین ببرد.

با توجه به مواضع و تصریحات مقامات رژیم صهیونیستی و آمریکا از قبل از جنگ 33 روزه تا پایان آن، می توان تصریح کرد که اهداف اسرائیل در این حمله، با اهداف آمریکا در خاورمیانه کاملاً همسویی داشته است. حتی اگر گفته شود اسرائیل، به منظور تحقق اهداف کلان آمریکا، جنگ بر ضد حزب الله لبنان را آغاز کرد سخنی به گزافه نگفته ایم. مهم ترین این اهداف عبارت بودند از:

1. ایجاد خاورمیانه بزرگ و تضعیف و انزوای ایران در آن.

2. نابودی عقبه استراتژیکی جمهوری اسلامیایران.

3. نابودی جنبش مقاومت اسلامی لبنان.

4. ترور رهبران حزب الله، به ویژه "سیدحسن نصرالله" دبیر کل آن.

5. اخراج حزب الله از جنوب لبنان و ایجاد منطقه امن مرزی برای اسرائیل.

6. انحراف افکار عمومی جهان از جنایات اسرائیل (در نوار غزه) و آمریکا (در افغانستان و عراق)

7. به چالش کشاندن نقش ایران در معادلات مهم منطقه ای از جمله روند صلح خاورمیانه.

8. تضعیف ائتلاف ایرانی ـ سوری که با محدودیت حزب الله شکل گرفته بود.

البته در کنار اهداف اصلی فوق الذکر، رژیم صهیونیستی آزادی دو سرباز اسرائیلی را از ابتدای جنگ با حزب الله مطرح می نمود. افزون بر آن، اجرای بخشهای باقی مانده قطعنامه 1559 و ایجاد شرایط سیاسی به نفع جریان هم پیمان با آمریکا در لبنان و یکسره کردن ساختار سیاسی این کشور از دیگر اهداف این جنگ بود تا از طریق این دگرگونی شرایط سیاسی تازه ای برای طرح خاورمیانه مورد نظر آمریکا به وجود آید.

رژیم صهیونیستی علی رغم برخورداری از تجهیزات و تکنولوژی بسیار پیشرفته نظامی زمینی، هوایی، دریایی و اطلاعاتی در جنگ با حزب الله اما نتوانست اهداف خود را در این جنگ محقق سازد. از مهم ترین دلایل و نشانه های شکست اهداف اسرائیل در جنگ با حزب الله لبنان عبارتند از:

1) باقی ماندن بهانه اسرائیل برای شروع جنگ:

رژیم صهیونیستی از همان روزهای نخست اعلام کرده بود جنگ تا زمان بازگرداندن بدون قید و شرط دو سرباز اسیر اسرائیلی ادامه خواهد داشت. اما پس از متوقف شدن جنگ، هنوز اسیران در اختیار حزب الله لبنان قرار دارند.

2) محقق نشدن هدف اشغال جنوب لبنان تا رود لیطانی:

رژیم صهیونیستی ادعا کرده بود جنوب لبنان تا رود لیطانی را در اختیار گرفته و یک منطقه حائل و خالی از عناصر مقاومت ایجاد خواهد کرد، اما این موضع نیز در این جنگ محقق نشد.

3) عدم دستگیری یا کشتن حتی یک فرمانده ارشد حزب الله:

رژیم صهیونیستی در طول جنگ 33 روزه علی رغم ادعای در اختیار داشتن بزرگترین قدرت نظامی در منطقه و با وجود تخریب ساختمان هایی که تصور می رفت اعضای حزب الله لبنان در آنها مستقر شده باشند، نتوانست حتی یک فرمانده ارشد حزب الله را دستگیر کرده یا به شهادت برساند. طبیعتا این امر نشانه ضعف دستگاههای اطلاعاتی این رژیم و به عبارت دیگر توانایی حزب الله در محرمانه نگه داشتن اطلاعات نظامی خود بود.

4) متحمل شدن خسارتهای سنگین:

طی این جنگ خسارتهای زیادی به تجهیزات نظامی رژیم صهیونیستی از جمله تانکها، بالگردها، ناوچه ها و... وارد آمد و هیمنه نظامی این رژیم در هم شکسته شد.

5) ناکام ماندن در ایجاد موج نارضایتی در میان مردم لبنان:

یکی از اهداف رژیم صهیونیستی در حمله گسترده هوایی، زمینی و دریایی به شهرهای لبنان و هدف قرار دادن تأسیسات زیربنایی این کشور از جمله پل ها و فرودگاه بیروت، علاوه بر تخریب و تضعیف قدرت لبنان ایجاد حالتی از نارضایتی و انزجار میان شهروندان لبنانی بود تا این نارضایتی به تدریج به یک اهرم فشار علیه مقاومت تبدیل شود اما واقعیت نشان می دهد که علی رغم تمامی تحولات سیاسی و صف آرایی ها میان گروهها و طوایف مختلف لبنان، مردم این سرزمین همواره از مقاومت حمایت کرده اند. موضع گیری ولید جنبلاط رهبر حزب سوسیالیست مترقی دروزی لبنان در حمایت از مقاومت اسلامی بهترین گواه برای اثبات اینمدعاست. جنبلاط در اظهارات خود از لبنانی ها خواست تا با وحدت و یکپارچگی به جنگ با اشغالگران برخیزند.

6) افزایش محبوبیت حزب الله:

افزایش محبوبیت حزب الله در جهان، زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی و نقطه عطفی برای مقابله با تجاوزات آن به شمار رفت. تظاهرات، اعتصاب ها و کنفرانس های مختلف در دفاع از حزب الله و تیره تر شدن وجهه این رژیم و اقدامات وحشیانه ای در اقصی نقاط جهان این امر را تأیید می کند.

7) شکست تبلیغاتی:

شکست تبلیغاتی رژیم صهیونیستی یکی دیگر از نشانه های ناکامی این رژیم است. اسرائیل با وجود اتخاذ سیاست گمراه کردن، دروغ و فشار بر رسانه ها برای جلوگیری از انتشار اطلاعات مربوط به خسارتها و تلفات جنگ، نتوانست مانع پخش سخنرانی های صادقانه سید حین نصرالله و توانایی شبکه المنار در انتشار وقایع جنگ شود.

3 ـ شکست دکترین امنیتی ـ نظامی اسرائیل:

افزون بر شکست رژیم صهیونیستی در جبهه نظامی با حزب الله و نیز عدم دستیابی به اهداف و خواسته های اعلان شده و نشده خود و نیز خسارتهای تسلیحاتی، مادی و حیاتی که این رژیم متحمل شد، این جنگ دکترین امنیتی اسرائیل را که سالها از آن علیه اعراب استفاده می کرد را خدشه دار نمود و با شکست مواجه شد. رژیم صهیونیستی همواره در جنگهای خویش (پنج جنگ) با کشورهای عربی همواره از اصول جنگ غافلگیرانه، جنگ سریع، جنگ پیش دستانه، جنگ در زمین دشمن و جنگ کوبنده و ویرانگر به عنوان اصول دکترین امنیتی ـ نظامی خود بهره می گرفت و این رعایت اصول را در جنگ با اعراب باعث پیروزی و برترینظامی خود بر اعراب می دانست. اما جنگ 33 روزه خط بطلانی بر این دکترین امنیتی ـ نظامی اسرائیل کشید به گونه ای که حتی کارشناسان امنیتی ـ نظامی اسرائیلی نیز بدان اعتراف کردند. در زیر به برخی از این اظهارنظرها اشاره می شود:

ـ امیر أورن:

"آنچه برای اسرائیل اتفاق افتاد، داستان پیچیده و دردناکی است که در تاریخ اسرائیل بی سابقه است" (سایت عرب 48، به نقل از هاآرتس، 1/8/2006).

ـ یوفال حلمیش، افسر عالی رتبه سرویس اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل:

"در جنگ لبنان غیرحرفه ای عمل کردیم و غافلگیر شدیم. اشکال در سطح اطلاعات میدانی بود که حتی واحدهای نظامی، منطقه نبرد را نمی شناختند و از توان حزب الله اطلاعی نداشتند" (روزنامه الخلیج، 1/8/2006).

ـ هلیل فریش، پژوهشگر مرکز بررسی استراتژیک بگین ـ سادات:

"فناوری نظامی در این جنگ ضربه خورد و نیروی هوایی با انتقادات جدی روبه روست" (شرق الاوسط، 11 آگوست 2006).

ـ یارون ارزامی، استاد دانشگاه عربی:

"این جنگ در کلیه دانشکده های نظامی جهان به عنوان نوع جدیدی از جنگ که باید بخشهایی از آن بازشناسی شود و روشهای بی سابقه جنگی و کیفیت پیروزی در آن مورد بحث قرار گیرد، مطرح است" (شرق الاوسط، 11 آگوست 2006).

ـ یوفال دیسکین، رئیس سرویس اطلاعاتی امنیت داخلی اسرائیل:

"دستگاه های حکومتی طی جنگ به طور مطلق فروپاشیدند و باید به آن اعتراف کرد، زیرا مردم می بینند و می فهمند" (سایت عرب 48، 23/8/2006).

ـ زئیو شیو (تحلیلگر مسائل نظامی)

"سیلی که از حزب الله خوردیم، توان بازدارندگی ما را ضایع کرد" سایت سمانیوز، 11/8/2006)

"جای فراری نیست؛ در مدیریت استراتژیک این جنگ بک مدیریت شکست خورده داشتیم و ارتش تا به حال با چنین جنگی روبه رو نشده بود. باید در بسیاری از نظریه های نظامی خود تجدیدنظر کنیم" (سایت عرب 48، 1/8/2006)

ـ رون تیره، مسئول سابق بخش اطلاعات در نیروی هوایی:

"جنگ لبنان اولین شکست در اصل به کارگیری افراطی قدرت بود که با الگوی عراق برای ایجاد شوک و وحشت به اجرا درآمد" (هفته نامه انتقاد، به نقل از فصلنامه شماره 9 مؤسسه تحقیقات استراتژیک دانشگاه تل آویو)؛

"نیروی هوایی در مقابل سیستم موشکی حزب الله ناکارآمد بود."

ـ عوزی دایان، رئیس سابق شورای امنیت ملی اسرائیل:

"شکست اصل انتقال جنگ جنگ به خاک دشمن؛

آسیب پذیری جامعه اسرائیلی به علت کم بودن آستانه تحمل در مقایسه با جامعه لبنانی" (شرق الاوسط، 23 آگوست 2006)

ـ عوزی عاراد، مسئول سابق بخش تحقیقات در موساد:

"جنگ اخیر، اصل جنگ غافلگیرانه را زیر سؤال برد؛

به کارگیری طولانی نیروهای احتیاط در جنگ فرسایشی، تأثیر منفی در روند جنگ گذاشت" (شرق الاوسط، 23 آگوست 2006).

طی این جنگ حقایقی ثبت شده که بدون لحاظ کردن هر نتیجه سیاسی ـ نظامی برای جنگ، پایه ای برای تغییر استراتژی نظامی اسرائیل است:

ـ اسرائیل با جنگ غیر کلاسیک و چریکی مواجه بود، در حالی که دکترین خود را برای مقابله با ارتش های کلاسیک تعریف کرده بود. لذا تعیین اهداف، موازین قدرت و مفهوم پیروزی و شکست دشوار و موجب سردرگمی و نگرانی مسئولان اسرائیلی شد.

ـ مقاومت توانست برای اولین بار جنگ را به داخل اسرائیل منتقل کند که در تاریخ جنگ های اسرائیل بی سابقه است و فشار و خسارتهای سنگینی بر این رژیم وارد کرد.

ـ اسرائیل از جنگ غافلگیرانه، سریع و کوتاه مدت باز ماند و دچار جنگ فرسایشی شد.

ـ برای اولین بار اسرائیل از اشغال اراضی دشمن بازماند و خسارتهای سنگین بر نیروهای زرهی و انسانی آن وارد آمد.

ـ اسرائیل ضمن به کارگیری تمام توان نظامی خود به ویژه نیروی هوایی، از تسلط بر منابع آتش مقاومت و شلیک موشکهای آن ناتوان شد و ناچار به جنگ دفاعی در سرزمین خود روی آورد. در واقع، الکوی کوزوو در به کارگیری نیروی هوایی برای یکسره کردن نتیجه جنگ ناموفق بود.

ـ برای اولین بار در جنگهای عربی، اسرائیل از کسب اطلاعات مؤثر و امکان نفوذ در سازمان حریف و جمع آوری اطلاعات در مورد اهداف جنگی، اعلام ناتوانی و ناکامی کرد که مستقیما در کارکرد نیروهای نظامی ارتش و نتایج جنگ تأثیر منفی داشت.

ـ در مقایسه با توان تسلیحاتی مقاومت اسلامی، خسارتهای نظامی جدی به ارتش اسرائیل وارد شد.

ـ اسرائیل از کسب تعاطف، همدردی و حمایت جهانی بازماند و صرفا به حامیان سنتی غربی محدود شد؛ در حالی که بیشتر کشورها و افکار عمومی جهان به ویژه افکار عمومی منطقه خاورمیانه تا مرز نگران کننده ای برای آمریکا و اسرائیل، از مقاومت وحزب الله حمایت کردند.

براساس حقایق یاد شده در این جنگ، بیشتر کشورها و دانشگاه های نظام جهان در جست و جوی کشف اسرار پیروزی مقاومت اسلامی در تاکتیک های دفاعی ـ هجومی هستند و بر مسائل زیر تأکید می کنند.

ـ تکنولوژی نظامی پیشرفته و توان نظامی گسترده اسرائیل در مقابل ساده ترین توان موشکی مقاومت اسلامی توفیق و پیروزی به دست نیاورد.

ـ به کارگیری سلاح هر چند ضعیف مقاومت در مقابل ارتش اسرائیل با تکیه بر نیروهای کارآمد، آموزش دیده و برانگیزه حزب الله میسر شد.

ـ اگر کشورهای عربی و اسلامی بخشی از توان نظامی خود را با الگوی حزب الله تجهیز و آماده کنند، برای اسرائیل کابوس غیرقابل تحملی ایجاد خواهد شد.

ـ نوع جنگ حزب الله، استراتژی های نظامی کشورهای عربی را مختل می کند و نقش و حضور مردم و تشکل های مردمی در جنگ و تسلیح آنها، پایه های تفکر نظامی آنها را متحول می سازد.

س ـ استفاده از حربه آنتی سمیتیسم در خلال جنگ:

به دنبال آغاز تهاجم گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان به بهانه آزادی دو نظامی خود، اکثر سازمانهای یهودی در جهان تلاش در راستای حمایت از اسرائیل را آغاز کردند. بخشی از این تلاشها به منظور کمرنگ کردن حساسیت افکار عمومی جهانی نسبت به این تهاجم، استفاده از حربه آنتی سمیتیسم ـ به عنوان ابزاری کارآمد ـ در راستای مظلوم نمایی یهودیان برای خدمت به رژیم صهیونیستی بود.

به همین منظور این سازمانها برای به کارگیری این اهرم در ابتدا تلاش کردند تا ضمن طرح ادعای گسترش آنتی سمیتیسم در جهان متعاقب آغاز بحران،توجه افکار عمومی را نسبت به این پدیده جلب کنند و در گام دوم ضمن ترسیم تأثیرپذیری تحریکات به اصطلاح آنتی سمیتیک از نگرشهای ضد اسرائیلی، زمینه به کارگیری آن را در راستای حمایت از رژیم صهیونیستی فراهم سازند.

1 ـ طرح ادعای گسترش آنتی سمیتیسم متعاقب شروع بحران:

پس از گذشت چند روز از آغاز حمله اسرائیل به لبنان و ناکامی این رژیم در شکست حزب اللّه، سازمانهای یهودی و رسانه های گروهی وابسته به آنها، مدعی شدند که از زمان شروع این بحران نگرشها و اقدامات آنتی سمیتیک به بیشترین میزان خود رسیده است تا آنجا که افزایش آن را می توان با مقطع زمانی پس از حادثه یازدهم سپتامبر و آغاز انتفاضه الاقصی مقایسه کرد.

برای نمونه، آژانس یهود به نقل از سازمانهای یهودی انگلیس مدعی شد: به علت آغاز تنش میان حزب ا... و اسرائیل طی یک ماه اخیر، تحریکات آنتی سمیتیک در انگلیس به بیش از 90 مورد رسیده است. همچنین کنگره جهانی یهود اعلام کرد نتیجه تحقیقات سازمان مسئولیت امنیت جامعه (CST)که در زمینه مسائل امنیتی جوامع یهودی انگلیس فعالیت می کند و به ارزیابی و رصد اخبار و تحولات آنتی سمیتیک می پردازد، نشان می دهد تحریکات آنتی سمیتیک در ماه جولای در مقایسه با همین ماه در سال گذشته، بیش از دو برابر بوده است.

ادعای گرایش به آنتی سمیتیسم در انگلیس همچنین تا آنجا پیش رفت که سازمانهای یهودی مدعی شدند که این رویداد زمینه ساز مهاجرت برخی از یهودیان این کشور شده است. آژانس یهود و کنگره جهانی یهود همچنین تنها یک هفته قبل از انتشار اخبار مربوط به گسترش آنتی سمیتیسم در انگلیس، مدعی گسترش قابل ملاحظه حوادث آنتی سمیتیکدر هلند شده بودند. در همین راستا، آبرهام فاکسمن رئیس انجمن ضدافترا درباره گسترش آنتی سمیتیسم در خاورمیانه اظهار داشت:

"از بحرین تا دمشق و از دمشق تا تهران، نگرش های آنتی سمیتیک به این منظور فراگیر شده تا امکان توجه به انگاره ها و کلیشه های سنتی مبنی بر ترسناک بودن یهودیان فراهم و از این طریق امکان هدایت آن به سمت گسترش تنفر از اسرائیل و یهودیان مهیا شود. فاکسمن همچنین مدعی شد آنتی سمیتیسم همواره در رسانه های گروهی کشورهای عربی و اسلامی یک مسئله معمول بوده، لیکن متعاقب افزایش تنش در خاورمیانه آنتی سمیتیسم به طرز بی سابقه ای افزایش یافت.

2 ـ طرح ادعای تأثیرپذیری تحریکات آنتی سمیتیک از تحریکات ضد اسرائیلی:

دومین گام سازمانهای یهودی در رسانه های وابسته به آنها برای زمینه سازی در راستای استفاده از حربه آنتی سمیتیسم در خدمت اسرائیل، طرح ادعای تأثیرپذیری تحریکات آنتی سمیتیک از تحریکات ضداسرائیلی و برقراری پیوند میان آنها بود. بخشی از این فعالیت، از طریق نشان دادن ارتباط میان فعالیت های ضد اسرائیلی افراد، گروهها و سازمانهای مختلف هر کشور با تحریکات آنتی سمیتیک گروههای به اصطلاح نئونازی و افراطی و بخش دیگری از این فعالیت از طریق ترسیم به کارگیری شاخصها و نهادهای آنتی سمیتیک در تظاهرات و یا حتی دیوارنویسی ها علیه اسرائیل بود.

برای نمونه، مرکز سایمون ویزنتال در یکی از بیانیه های خود ضمن انتقاد از فعالیت های ضد اسرائیلی گروههای ملی کشور شیلی، از آن به عنوان "اقدامات آنتی سمیتیک گروههای نئونازی" یاد کرد که در نتیجه آن، منافع یهودیان این کشور مورد تهدید قرار گرفته است. این سازمان همچنین با ارسالنامه ای به رئیس پارلمان شیلی مدعی شد: از آنجا که تحریکات ضد اسرائیلی، زمینه ساز بروز فعالیت آنتی سمیتیک گروههای نئونازی شده است، دولت شیلی باید برای جلوگیری از فعالیت این گروهها وارد عمل شود.

همچنین کنگره جهانی یهود، متعاقب محکومیت حملات اسرائیل توسط هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا با اعلام نگرانی یهودیان این کشور از تحریکات آنتی سمیتیک دولتی و رسانه ای در این کشور به نقل از کنفدراسیون انجمن های یهودی ونزوئلا اعلام کرد: "اصلی ترین سازمان یهودی ونزوئلا، از دولت و رئیس جمهور هوگو چاوز به دلیل حوادث آنتی سمیتیک که متعاقب صدور بیانیه اش علیه اسرائیل رخ داده است، به شدت گله مند است."

چاوز در مصاحبه با شبکه الجزیره قطر اظهار داشته بود که اقدامات نظامی اسرائیل اقدامی غیرقابل توجیه و یادآور اقدامات فاشیستی هیتلر است. این در حالی است که تنها چند روز پس از صدور بیانیه سایمون ویزنتال در راستای ترسیم تأثیرپذیری آنتی سمیتیسم از تحرکات گروههای ضد اسرائیلی و طرح ادعای مهمترین سازمان یهودی ونزوئلا، انجمن ضد افترا نیز مدعی شد که فعالیت ائتلاف آنس ور (ANSWER Act NOW to stop war and end Racism) به عنوان یک سازمان مخالف جنگ در آمریکا باعث گسترش و تشدید تحریکات آنتی سمیتیک شده است.

انجمن ضدافترا همچنین مدعی شد در تظاهراتی که از سوی این گروه برگزار می شود، انگاره ها و کلیشه های به اصطلاح آنتی سمیتیک همچون نمادهای نازیسم و صلیب شکسته شده مورد استفاده قرار می گیرند. جالب اینکه انجمن ضدافترا پس از درج اظهار چاوز با صدور بیانیه ای ضمن محکوم کردن آن خواستار توجه به پیامدهای چنیناظهاراتی شده بود. در بیانیه این انجمن آمده بود: چاوز زمانی که در مورد خاورمیانه صحبت می کند باید مواظب اظهارات خود باشد و بداند که اسرائیل از زیر خاکستر هولوکاست سربلند کرده است.

3 ـ به کارگیری حربه گسترش آنتی سمیتیسم در بحران لبنان و اسرائیل:

با توجه به آنچه به طور مختصر در مورد زمینه سازی سازمانهای یهودی برای به کارگیری حربه مظلوم نمایی یهودیان در چارچوب مفهوم آنتی سمیتیسم گفته شد، در این بخش به ارزیابی چگونگی استفاده از آن در خلال بحران لبنان اشاره می شود.

1) استفاده ابزاری از حربه گسترش آنتی سمیتیسم برای ترسیم سرنوشت مشترک یهودیان و اسرائیل:

پس از شکل گیری کنفرانس دوربان در آفریقای جنوبی که در آن رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از رژیمهای نژادپرست شناخته شد، همواره یکی از تلاشهای جدی سازمانهای یهودی، ترسیم سرنوشت مشترک یهودیان و اسرائیلی ها و در نتیجه بسیج منابع و توان یهودیان جهان برای خدمت به اسرائیل بوده است. به همین دلیل نیز پس از آغاز بحران میان لبنان و اسرائیل این سازمانها تلاش کرده اند تا بار دیگر نشان دهند که یهودیان و اسرائیلی ها دارای سرنوشت مشترکی هستند.

بنابراین همه منابع یهودی باید در اختیار حمایت از اسرائیل قرار گیرند. برای نمونه پس از طرح اظهارات مل گیبسون مبنی بر اینکه "یهودیان همواره عامل اصلی شروع جنگهای جهانی بوده اند." سازمانهای یهودی مختلف ضمن محکوم کردن این اظهارات و معرفی آن به عنوان یک تحریک آنتی سمیتیک، بر سرنوشت مشترک یهودیان و اسرائیلی ها و عدم تمایز آنها از سوی افراد و جوامع غیریهودی تأکید کردند. در همین راستا حتی پس ازاعمال فشار سازمانهای یهودی و در نتیجه عذرخواهی گیبسون، انجمن ضدافترا اعلام کرد: طرح این عذرخواهی کافی نیست، چرا که جبران کننده بروز تعصب (bigotry) و تنفر ضد یهودی وی نیست. همچنین سایمون ویزنتال در واکنش به این عذرخواهی، از ضرورت تلاش برای برنامه ریزی طولانی مدت همه جوامع یهودی برای مبارزه با بروز تعصب و تنفر ضد یهودی سخن گفت.

ماروین هایر رئیس سازمان نیز در بیانیه خود اعلام کرد: افراد و گروه هایی که ادعا می کنند همواره یهودیان در پشت همه جنگ ها قرار دارند در واقع دروغ هایی را ترویج می کنند که از سوی نازیها و حزب اللّه اشاعه می یابد.

از سوی دیگر سازمانهای یهودی ضمن اشاره به رویدادهای حاشیه ای مراسم سخنرانی سینیامک کینی (cynthia mckinney) نماینده سیاه پوست کنگره آمریکا که در جریان آن محافظه نامبرده ضمن اشاره به حمله اسرائیل علیه لبنان به یهودیان توهین کرده بود، سکوت این نماینده را زمینه ساز تشدید تحریکات ضد یهودی اعلام کردند.

2 ـ به کارگیری حربه گسترش آنتی سمیتیسم در راستای معادل سازی نگرش های ضداسرائیلی با نگرش های آنتی سمیتیک (تأثیرپذیری نگرش های ضداسرائیلی از آنتی سمیتیسم):

سازمانهای یهودی همچنین صرف نظر از تلاش برای ترسیم تأثیرپذیری تحریکات آنتی سمیتیک از اقدامات ضد اسرائیلی، در گام بعدی خود تلاش کردند تا امکان ایجاد همسانی میان این دو مفهوم را فراهم سازند. بر همین مبنا، این سازمانها مدعی شدند عملیات نظامی اسرائیل در لبنان باعث شد، تعداد زیادی از سر مقالات، مقالات و کاریکاتورهایی که در آنها به انتقاد از اسرائیل پرداخته شده، مبتنی بر مضامین آنتی سمیتیک تهیه شوند و در واقع برای شکل گیری و تنظیم آنها از مضامین آنتی سمیتیکاستفاده شود.

همچنین برخی از این سازمانها همچون انجمن ضد افترا مدعی شدند که درج این مقالات و کاریکاتورها در جهان عرب، زمینه ساز طرح کلیشه های قدیمی مبتنی بر آنتی سمیتیسم همچون تلاش یهودیان و اسرائیل برای کنترل سازمان ملل و سیاست خارجی آمریکا شده است.

برای نمونه، انجمن ضدافترا با انتشار بیانیه ای در این راستا مدعی شد: رسانه های گروهی خاورمیانه، همواره سربازان اسرائیلی را به عنوان افرادی خونخوار معرفی کرده و اقدامات آنها را با جنایات نازیها در جنگ جهانی دوم مقایسه می کنند. در این صورت، با توجه به ماهیت آنتی سمیتیک معرفی یهودیان به عنوان افرادی خونخوار و همچنین ماهیت آنتی سمیتیک جنایات نازی ها در قبال یهودیان می توان اذعان کرد که انگاره های ضد اسرائیلی مبتنی بر انگاره های آنتی سمیتیک شکل گرفته اند.

به همین دلیل نیز متعاقب طرح اظهارات چاوز مبنی بر اینکه "آنچه اسرائیلی ها انجام می دهند شبیه اقدامات هیتلر علیه یهودیان و نوعی هولوکاست جدید است." یهودیان ضمن محکوم کردن این اظهارات، مدعی همسان سازی میان نگرشهای ضد اسرائیلی و آنتی سمیتیک و در واقع شکل گیری اظهارات ضد اسرائیلی مبتنی بر کلیشه های آنتی سمیتیک شدند.

4 ـ به کارگیری حربه گسترش آنتی سمیتیسم در راستای حمایت از اسرائیل:

مهمترین و اصلی ترین اقدام سازمانهای یهودی در راستای به کارگیری حربه آنتی سمیتیسم، استفاده از آن در راستای حمایت از اسرائیل بود. در واقع تمام تلاش سازمانهای یهودی در راستای بزرگ نمایی آنتی سمیتیسم ادعایی، ایجاد همسانی میان مفهوم آنتی سمیتیسم و تحریکات ضداسرائیلی و حتیترسیم تأثیرپذیری هر کدام از این دو مفهوم از هم با هدف به کارگیری حربه آنتی سمیتیسم، در راستای حمایت از رژیم صهیونیستی بود. در این بخش به سه نمونه از این تلاشها اشاره می شود:

1) درخواست برای مداخله دولت نروژ در راستای جلوگیری از درج مطالب ضداسرائیلی:

پس از درج کاریکاتوری در روزنامه "اسلودیلی داگبلادنت" (oslo daily Dagbladent)که به اقتباس از صحنه ای از فیلم فهرست شیندلر (schindlers list)ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل در حالی که یک اسلحه در دست دارد، در کنار یک اردوگاه در حال نگهبانی است، جنجال زیادی از سوی سازمانهای یهودی برپا شد. پس از به کارگیری نمادهای نازی توسط روزنامه های نروژ برای توصیف ویژگی جنگ طلبانه اسرائیل به فرماندهان نازی، سازمانهای یهودی ضمن محکوم کردن این اقدام، آن هم در مقطعی که صدها نفر از اسرائیلی ها توسط حملات فرامرزی سازمانهای تروریستی کشته و مجروح می شوند، تحریک به تنفر علیه اسرائیل و حامیان آن از طریق توسل به چنین نمادهای آنتی سمیتیکی را توهین به بازماندگان هولوکاست معرفی کرده و خواستار مداخله دولت نروژ شدند.

سازمانهای یهودی همچنین ابراز امیدواری کردند تا با اجرای قطعنامه 1559 مبنی بر خلع سلاح حزب اللّه لبنان، زمینه پایان تحمل خسارت و جراحت وارده بر شهروندان بی گناه لبنانی و اسرائیل فراهم شود.

2) درخواست برای رفع معافیت مالیاتی از کمک های خیریه ای یهودیان نروژ به اسرائیل:

پس از وضع محدودیت های مالی برای فعالیت های به اصطلاح خیریه ای یهودیان نروژ، سازمانهای یهودی ضمن اعتراض به وضع این محدودیت ها و توصیف آن با رفتارهای رژیم نازی و نظام کمونیستیاتحاد جماهیر شوروی، خواستار توقف سریع این رفتار آنتی سمیتیک شدند در بیانیه سازمانهای یهودی آمده است:

"در مقطعی که شاهدیم یک سازمان تروریستی باعث ایجاد بحران در خاورمیانه شده، نباید اجازه داد که کمکهای خیریه ای یهودیان نروژ به مؤسسات یهودی اسرائیل مشمول مالیات شود."

3) درخواست از دولت آرژانتین برای تعطیل کردن سازمان تبلیغ اسلامی:

پس از پخش اظهارات شیخ محسن علی (Mohsen Ali) یکی از رهبران مسلمانان آرژانتین و رئیس سازمان تبلیغ اسلامی از تلویزیون این کشور مبنی بر اینکه "هر روز شاهدیم که عطش خون آشامی اسرائیلی ها بیشتر می شود." سازمانهای یهودی ضمن محکوم کردن این اظهارات و طرح پیامدها و مخاطرات احتمالی این اظهارات آنتی سمیتیک علیه یهودیان کشور آرژانتین، خواستار مداخله دولت در جلوگیری از به کارگیری کلیشه های سنتی آنتی سمیتیسم همچون خون آشامی یهودیان در راستای ترویج تحریک فعالیت های ضد اسرائیلی شدند.

5 ـ نمونه هایی از گزارشهای ارائه شده توسط سازمانهای یهودی:

1) آمریکا:

آژانس یهود در تاریخ 30 جولای با انتشار مقاله مفصلی پیرامون وضعیت یهودیان شهر سیاتل آمریکا به عنوان شهری مسلمانان زیادی در آن زندگی می کنند، مدعی شد، بحران لبنان زمینه ساز افزایش تنش میان جامعه یهودیان این شهر با مسلمانان آن شده و نمونه بارز آن تیراندازی به فدراسیون یهودیان این شهر بوده است. آژانس یهود همچنین در مقاله مفصلی در تاریخ 14 آگوست مدعی شد: از زمان آغاز تنش میان اسرائیل و حزب اللّه در اواسط ماه جولای، آنتی سمیتیسم به طرز کم سابقه ای گسترش یافته به گونه ای که تعداد حملاتآنتی سمیتیک گزارش شده از ابتدای سال 2005 تا 15 آگوست به میزان 1775 مورد رسیده است.

2) اتریش:

کنگره یهودیان اروپا گزارش داد، درگیری حزب ا... لبنان و اسرائیل باعث گسترش تنش میان یکی از جناح های سیاسی اتریش با رهبران جامعه یهودیان این کشور و طرح اظهارات آنتی سمیتیک شده است.

پس از انتقادات آریل موزیکانت (Ariel Mosickant) رئیس جوامع یهودی اتریش از مواضع یک طرفه دولت اتریش در بحران خاورمیانه، یورگ هایدر از رهبران راستگرای اتریش در واکنش به این انتقادات گفت: "موزیکانت از جمله حامیان صهیونیسم در غرب است که از قتل عام کودکان و شهروندان بی گناه لبنانی و همچنین کشتن نیروهای سازمان ملل توسط اسرائیل، دفاع می کند. بنابراین موزیکانت به عنوان یک رهبر یهودی در کنار اسرائیل عامل جنگ افروزی است و به جای پیدا کردن یک راه حل مسالمت آمیز، چشم را در مقابل چشم در می آورد.

3) استرالیا:

کنگره جهانی یهود اعلام کرد، متعاقب حمله ده مرد به کنیسه ای در حومه شهر سیدنی استرالیا و ضرب و شتم حاخام یوسی ورنیک (Yossi Wernich)پس از آنکه مشخص شد عوامل این حادثه اهل خاورمیانه اند. وی در مصاحبه با رسانه ها اظهار داشت: آوردن بحران کنونی به استرالیا و دامن زدن به آن در این کشور شرم آور است.

4) ونزوئلا:

به گزارش آژانس یهود، متعاقب اظهارات آنتی سمیتیک چاوز در خلال بحران خاورمیانه و توصیف اقدامات اسرائیل در لبنان به هولوکاست جدید، یهودیان ونزوئلا با موجی از حملات آنتی سمیتیک روبه رو شده اند. به گونه ای که تخریب کنیسه ها، درج شعارها و طرح درخواست هایی همچون "یهودیان را اخراج کنید." نمونه هایی از این رفتارها محسوب می شوند.

5) نیوزیلند:

براساس گزارش رسانه های یهودی این کشور، همزمان با افزایش میزان تلفات در جنوب لبنان، شعارهایی نیز روی دیوارهای یک کنیسه در نیوزیلند نقش بسته است که محتوایی کاملاً ضد اسرائیلی دارد. در کنار این شعارها، عبارت های نژادپرستانه ای علیه یهودیان بر دیوار کنیسه نقش بسته است.

سازمانهای یهودی در کنار تلاش برای به کارگیری حربه آنتی سمیتیسم در بحران لبنان و اسرائیل و درج گزارشهای متعدد با این محور، کوشیدند در گزارش ها و تحلیل های خود پیرامون این پدیده، مصادیق و شاخص های آنتی سمیتیک را در پیوند درگیری حزب ا... و رژیم صهیونیستی نشان دهند.

به عبارت دیگر این سازمانها تلاش کردند گزارش های خود را به گونه ای تنظیم کنند که ارتباط آنتی سمیتیسم و بحران خاورمیانه تداعی شود. برای نمونه انجمن ضد افترا در گزارش ماهانه خود با عنوان گزیده هایی از وقایع آنتی سمیتیک در جهان این مصادیق را به این شیوه مطرح کرده است که در پایان به بخشی از آن اشاره می شود:

1 ـ برزیل: درج شعار "لبنان هولوکاست واقعی است" بر دیوارهای کنیسه یهودیان.

2 ـ کلمبیا: درج شعارهای ضد اسرائیلی همچون "مرگ اسرائیل" در کنار شعارهای آنتی سمیتیک همچون "مرگ بر یهودیان"

3 ـ یونان: طرح شعارهای آنتی سمیتیک در تظاهرات علیه اسرائیل.

4 ـ مجارستان: سازماندهی تظاهرات ضد اسرائیلی توسط سازمانهای افراطی و حمل پرچمهایی با نمادهای آنتی سمیتیک.

5 ـ ایتالیا: تخریب 20 فروشگاه یهودی توسط گروههای آنتی سمیتیک و درج شعارهای ضد اسرائیلی.

6 ـ نیوزیلند: درج مطالب ضد اسرائیلی در کنار مطالب آنتی سمیتیک در راستای زیر سؤال بردن هولوکاست.

7 ـ انگلیس: درج شعارهایی مبنی بر حمایت از حزب ا... بر دیوارهای کنیسه های این کشور.

8 ـ ونزوئلا: درج شعارهای آنتی سمیتیک همچون "یهودیان سگ"، "صهیونیست ها باید از این کشور اخراج شوند"، "یهودیان باید بمیرند"، "زنده باد فلسطین" و "مرگ بر اسرائیل" بر دیوار کنیسه های این کشور.

ف ـ آتش بس:

رژیم صهیونیستی که با بهانه قرار دادن اسارت دو نظامی خود، تهاجم گسترده هوایی علیه لبنان را آغاز کرد انتظار داشت طی حداکثر هفته زیرساخت های حزب الله را به طور کامل نابود کند. در واقع این رژیم قصد داشت تجربه جنگ 1967 را که طی آنها تنها در عرض شش روز زیرساخت های سه کشور بزرگ عربی (مصر،سوریه و اردن) را نابود کرد، تکرار کند اما این رؤیا تحقق نیافت.

از این رو حمله زمینی محدود آغاز شد اما شمارش غیر قابل باور تعداد نظامیان کشته شده و تانکهای منهدم شده آغاز شد و به همین دلیل زیپی لیونی وزیر خارجه اسرائیل اعلام کرد که بزرگترین ارتش دنیا هم نمی تواند در این جنگ با ابزار نظامی پیروز شود.

بنابراین ناکامی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده در تحقق اهداف خود مبنی بر نابودی حزب الله لبنان طی حملات نظامی. گسترده ارتش اسرائیل به لبنان، سیاستمداران این دو کشور را واداشت تا پس از یک ماه تجاوز و حمله به حزب الله و لبنان، راهکار دستیابی به اهداف خویش را تغییر داده و رویه ای دیگر برای تحقق اهداف خود بیابند. از این رو نوعی اجماع بین المللی در مورد توافق برتوقف درگیریها و ایجاد آتش بس به وجود آوردند که سرانجام به تصویب قطعنامه شماره 1701 توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد گردید. قطعنامه ای که یک طرف اصلی بحران یعنی حزب الله در تنظیم آن هیچ نقشی نداشت و طرف دیگر بحران، یک جانبه و آن گونه که خود خواست، آن را نوشت.

تصویب این قطعنامه که منجر به برقراری آتش بین نیروهای متخاصم شد با واکنش های مختلفی از جمله با مخالفت حزب الله روبه رو شد اما سرانجام پس از تعدیلاتی حزب الله با زیرکی این قطعنامه را پذیرفت زیرا اعتقاد داشت که امکان اجرای کامل آن وجود نخواهد داشت.

1 ـ قطعنامه 1701:

شورای امنیت سازمان ملل متحد در نشست روز جمعه 11 آگوست 2006 با تعدیلاتی در پیش نویس قبلی و گنجاندن بعضی از دیدگاههای دولت لبنان و نمایندگان کشورهای عرب اعزامی به مقر سازمان ملل، قطعنامه شماره 1701 را تصویب کرد.عرف بین المللی حاکی از آن است که معمولاً در بحران های بین المللی، شورای امنیت برای جلوگیری از گسترش دامنه بحران، سریع تر قطعنامه صادر می کند. البته نوع رابطه اعضای شورای امنیت (به ویژه اعضای دائم) با طرفین بحران، تأثیر زیادی بر مدت زمان صدور قطعنامه دارد.

هرگاه اعضای شورای امنیت با آغاز تهاجم کشور مهاجم، موافق باشند، به آن چراغ سبز نشان می دهند تا تهاجم خود را ادامه دهد و با کسب امتیازات بیشتر، بر سر میز مذاکره بنشیند. در خلال جنگ اسرائیل علیه لبنان، آمریکا که تأثیرگذارترین عضو شورای امنیت بود، با صراحت مخالفت خود را با صدور قطعنامه و آتش بس فوری اعلام کرد. هدف آمریکا و حتی انگلیس آن بود که اسرائیل با حملات گسترده هوایی، توان حزب اللّه را از بین ببرد و وقتیاین هدف، برآورده نشد، با آتش بس موافقت کرد. قطعنامه 1701 با اجماع آرای 15 عضو دائم و غیردائم شورای امنیت در 11 آگوست 2006 با شماره (s/Res/70) (2006) (20 مرداد 1385) تصویب شد.

در این قطعنامه مواردی همچون "تلاش برای اجرای قطعنامه های پیشین سازمان ملل در مورد لبنان"، "لزوم آتش بس بین دو طرف درگیر یعنی حزب ا... و اسرائیل"، "حمایت از استقرار ارتش لبنان در جنوب"، "تشکیل منطقه ای عاری از نیروهای شبه نظامی و تسلیحات متعلق به آنها در جنوب لیطانی"، "توجه به مسئله اسرای لبنانی و اسرائیلی" "مزارع شبعا" و "استقرار نیروهای یونیفل در جنوب رودخانه لیطانی" مورد بحث و بررسی قرار گرفت. (ن. ر: قطعنامه 1701 شورای امنیت).

مواضع شخصیت های سیاسی اعم از نخست وزیر، وزرای کابینه و نمایندگانی که حزب متبوع آنها با دولت اولمرت وارد ائتلاف شده است و همچنین در میان مقامات حزبی اسرائیل که نقشی در دولت ائتلافی اولمرت نداشته و فعالیت سیاسی آنها صرفاً در سطح پارلمان خلاصه می شود، پیرامون پارلمان خلاصه می شود، پیرامون قطعنامه آتش بس شورای امنیت سازمان ملل که سرانجام پس از گذشت 33 روز از وقوع جنگ مورد پذیرش کابینه رژیم صهیونیستی قرار گرفت مورد بررسی قرار می گیرد.

2 ـ مواضع موافقان پذیرش قطعنامه 1701 شورای امنیت:

در این بخش به منظور اجتناب از تکرار عقاید و نظرات مشابه، مواضع موافقان پذیرش قطعنامه آتش بس شورای امنیت، در سطح شخصیت های سیاسی و مقامات حزبی و تحت عناوین کلی زیر بررسی می شود.

1) قطعنامه منافع رژیم صهیونیستی را تأمین می کند.

پاره ای از شخصیت های سیاسی وچهره های نظامی رژیم صهیونیستی در توجیه علت موافقت با قطعنامه 1701 شورای امنیت عنوان می کردند که این قطعنامه از هر جهت منافعی که این رژیم به طریق نظامی درصدد تحقق آنها بود را تأمین می کند. ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعتقاد داشت این قطعنامه ضمن فراهم آوردن شرایط لازم برای اجرای قطعنامه 1559، از بازگشت اوضاع به حالت سابق و تقویت تسلیحاتی مجدد حزب اللّه جلوگیری می کند.

وی با اعلام این نکته که جنگ اخیر توازن استراتژیک در منطقه را به نفع اسرائیل و به زبان حزب اللّه تغییر داده است، قطعنامه آتش بس شورای امنیت را دستاوردی بزرگ برای رژیم صهیونیستی دانسته و معتقد بود که با اجرای کامل این قطعنامه، حزب اللّه دیگر قادر به سوء استفاده از ضعف نظام سیاسی لبنان نخواه بود.

زیپی لیونی وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی از حزب حاکم کادیما اعتقاد داشت که ادامه راه حل نظامی به تنهایی واقع گرایانه نبوده و هیچ یک از ارتش های جهان نیز صرفاً با تکیه بر اقدامات نظامی قادر به خلع سلاح حزب اللّه نیستند. به گفته لیونی، قطعنامه 1701 شورای امنیت قواعد بازی میان اسرائیل و لبنان را تغییر داده و نتایج آن در درازمدت به سود اسرائیل خواهد بود.

حاییم رامون وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی از حزب حاکم کادیما نیز حزب اللّه را یک نیروی شکست خورده خطاب دانست و اجرای کامل قطعنامه آتش بس شورای امنیت را باعث تغییر اساسی اوضاع در لبنان و تحقق اهداف از پیش تعیین شده این رژیم می داند.

اسحاق هرزوگ وزیر جهانگردی رژیم صهیونیستی از حزب کارگر و ژنرال دان هالوتص رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل نیز موضع مشابهی را در مورد این قطعنامه اتخاذ کرده اند.

2) پذیرش قطعنامه 1701 به معنای پایان جنگ با حزب اللّه نیست.

برخی دیگر از شخصیت های سیاسی و چهره های ارشد نظامی رژیم صهیونیستی در توجیه علت پذیرش قطعنامه شورای امنیت از سوی اسرائیل عنوان می کردند که این قطعنامه مانع دفاع مشروع این رژیم در برابر حملات حزب اللّه نشده و اسرائیل هر زمان که لازم بداند بار دیگر علیه حزب اللّه وارد جنگ خواهد شد.

عمیر پرتس وزیر دفاع رژیم صهیونیستی از حزب کارگر مدعی بود که موافقت با آتش بس به معنای عدم پاسخگویی به حملات آینده حزب اللّه نبوده و اسرائیل در صورت لزوم با تمام قوا به مقابله به مثل خواهد پرداخت.

ایلی یشای وزیر صنعت، تجارت و کار رژیم صهیونیستی از حزب شاس نیز اعتقاد داشت که اسرائیل با وجود موافقت با قطعنامه 1701 باید در صورت نقض آتش بس از سوی حزب اللّه، شهرها و روستاهای جنوب لبنان را به تلی از خاکستر تبدیل کند.

بنی گنتز فرمانده نیروی زمینی ارتش اسرائیل نیز همچون سایر اعضای این گروه آتش بس را به معنای توقف عملیات نظامی اسرائیل علیه حزب اللّه لبنان نمی داند.

3) تصویب قطعنامه فرصت را برای پیشبرد امور از طریق دیپلماسی فراهم می کند.

برخی نیز مانند شیمون پرز قائم مقام نخست وزیر رژیم صهیونیستی از حزب حاکم کادیما، ضمن بزرگنمایی دستاوردهای جنگ یک ماهه این رژیم با حزب اللّه، توجه به دیپلماسی را دلیل اصلی موافقت این رژیم با قطعنامه آتش بس شورای امنیت عنوان می کنند.

4) اجرای قطعنامه مانع وارد آمدن خسارات جانی و مالی بیشتر می شود.

در بین موافقان پذیرش قطعنامه آتش بس توسط رژیم صهیونیستی، این نوع موضع گیری عموماً خاص کسانی است که از ابتداشانسی برای تحقق اهداف این رژیم از طریق جنگ قائل نبوده و تهاجم نظامی به جنوب لبنان را اقدامی نادرست و غیرضروری تلفی می کردند. این افراد به علی رغم حمایت از برقراری آتش بس، همسو با منتقدان پذیرش آتش بس از سوی اسرائیل، تشکیل یک کمیته ویژه را برای نقد و بررسی عملکرد دولت و ارتش در خلال جنگ با حزب اللّه لازم می دانستند.

یوسی بیلین عضو پارلمانی حزب اپوزیسیون میرتس و احمد طیبی عضو پارلمانی حزب لیست متحده عرب ـ تعال که به دلیل انتقاد از سیاست جنگ طلبانه اولمرت یک بار در طول جنگ و یک بار نیز پس از برقراری آتش بس، از پارلمان جلسه علنی رژیم صهیونیستی اخراج شد، از جمله اعضای این گروه به شمار می روند.

3 ـ مواضع مخالفان پذیرش قطعنامه 1701 شورای امنیت:

مواضع و دیدگاههای مخالفان و منتقدان پذیرش آتش بس از سوی رژیم صهیونیستی را در سطح شخصیت های سیاسی، مقامات حزبی و افکار عمومی اسرائیل می توان تحت عناوین کلی زیر مورد بررسی قرار داد.

1) توقف فرایند دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده.

برخی از منتقدان پذیرش آتش بس از سوی رژیم صهیونیستی در توضیح علت مخالفت خود با پذیرش قطعنامه 1701 شورای امنیت، عنوان نموده که اسرائیل با پذیرش این قطعنامه از تحقق اهداف از پیش تعیین شده خود از جمله بازگرداندن سربازان به اسارت گرفته شده ارتش و خلع سلاح و حتی نابودی کامل حزب اللّه باز ماند.

سیلوان شالوم (Silvan Shalom) نماینده پارلمانی حزب اپوزیسیون لیکود پذیرش قطعنامه 1701 شورای امنیت، را یکی از بدترین تصمیمات تاریخ حیات اسرائیل دانسته و یقین دارد که اسرائیل باپذیرش این قطعنامه به هیچ یک از اهداف از پیش تعیین شده خود دست نخواهد یافت.

2) عدم تضمین تحقق اهداف از پیش تعیین شده.

عده ای از شخصیت های سیاسی و مقامات حزبی اسرائیل نیز از این جهت موافقت دولت با قطعنامه 1701 شورای امنیت را مورد انتقاد قرار می دهند که معتقدند قطعنامه مذکور به هیچ وجه تحقق اهداف از پیش تعیین شده اسرائیل را تضمین نمی کند.

شائول موفاز (Shaul Mofaz) وزیر حمل و نقل دولت اولمرت از حزب کادیما که در دولت آریل شارون تصدی وزارت دفاع رژیم صهیونیستی را برعهده داشت، معتقد است که قطعنامه 1701 شورای امنیت، آزادی دو سرباز اسرائیلی به اسارت گرفته شده و نیز خلع سلاح حزب اللّه را تضمین نمی کند در حالی که هدف اصلی اسرائیل از جنگ با حزب اللّه آزادی سربازان اسرائیلی و خلع سلاح کامل حزب اللّه بود. به همین دلیل موفاز تنها عضو کابینه بود که به پذیرش قطعنامه آتش بس شورای امنیت رأی ممتنع داد.

فراکسیون پارلمانی لیکود نیز پس از برقراری آتش بس با اتخاذ موضعی مشابه در پارلمان رژیم صهیونیستی اعلام کرد که قطعنامه 1701 شورای امنیت تحقق اهدافی که دولت در طول جنگ قادر به تحقق آنها نشد را تضمین نمی کند.

3) بی کفایتی دولت و ارتش.

و اما طیف وسیعی از مخالفان قطعنامه آتش بس، پذیرش آن از سوی رژیم صهیونیستی را نشانه بی کفایتی دولت و ارتش اسرائیل در تحقق اهداف از پیش تعیین شده می دانند. این گروه از منتقدان که عمدتاً استعفای نخست وزیر، وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش و همچنین تشکیل یک کمیته ویژه برای نقد و بررسی عملکرد دولت در طول جنگ با حزب اللّه را خواستار شدند، معتقدند که اسرائیل به واسطه تصمیماتنادرست اولمرت و ضعف مقامات ارشد نظامی و امنیتی، جنگ را به حزب اللّه لبنان واگذار کرد.

بنیامین نتانیاهو رهبر جناح اپوزیسیون ناتوانی دولت در تشخیص به موقع تهدید، انجام تدابیر لازم و مدیریت صحیح جنگ را عامل اصلی ناکامی اسرائیل در برابر حزب اللّه می داند.

اعضای پارلمانی حزب ائتلافی اتحاد ملی- ملی مذهبی نیز از جمله ایفی ایتام، آریه الداد، زفلون اورلیف، و زیفی هندل مدیریت نادرست دولت و ضعف عملکرد ارتش را عامل اصلی ناکامی اسرائیل در برابر حزب اللّه و در نتیجه پذیرش قطعنامه آتش بس شورای امنیت، قلمداد کردند. افزون بر این، غالب نظرسنجی های انجام شده نیز انتقاد شدید افکار عمومی اسرائیل نسبت به عملکرد رهبری سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی حکایت دارد.

4) عدم برابری هزینه ها و دستاوردها.

سرانجام در بین مخالفان پذیرش آتش بس برخی از مقامات حزبی نیز همچون یوری آریل (Uri Ariel) دیگر نماینده پارلمانی حزب ائتلافی ملی ـ ملی مذهبی در توضیح علت مخالفت خود با موافقت دولت با قطعنامه 1701 شورای امنیت ضمن انتقاد شدید از بی کفایتی دولت عنوان می کنند که اسرائیل در جنگ با حزب اللّه به دستاوردهای برابر با هزینه پرداختی خود دست پیدا نکرد و از این رو، از نقطه نظر آنان قبول قطعنامه آتش بس شورای امنیت از سوی اسرائیل توجیه پذیر نیست.

ر ـ مواضع روزنامه های عربی منطقه در قبال جنگ لبنان:

از حواشی قابل توجه این جنگ که به گفته شیمون پرز نتیجه آن حکم مرگ و زندگی را برای رژیم صهیونیستی داشت، موضع گیری سران دولتهای عرب و به تبع آن رسانه های این کشورها بود. این موضع گیریها تحت تأثیر چندین پارامتر قرار داشتندکه فرضیه وابستگی جنبش شیعی حزب اللّه به سپاه پاسداران ایران، حمایت تمام عیار آمریکا از طرف دیگر درگیری، سرسپردگی برخی سران عرب به غرب و آمریکا و رابطه آنها با اسرائیل، تجربه تلخ چهار شکست اعراب از اسرائیل و احتمال شکست حزب ا... در رویارویی با ارتش صهیونیستی از مهمترین آنها بود.

به هرحال نبرد مبارزان حزب اللّه لبنان با ارتش رژیم صهیونیستی، بازتاب بسیاری در رسانه های عربی داشت. با این حال میزان توجه این رسانه ها به این جنگ و نحوه پوشش اخبار و ارائه تحلیل درباره علل و پیامدهای آن، از تنوع بالایی برخوردار بود. با دقت در این اخبار و تحلیل مضامین آنها نکات زیر به دست می آید:

1 ـ روزنامه های رسمی و غیررسمی عربی عموما با نوعی محافظه کاری با موضوع برخورد کرده اند. پرهیز از انعکاس دستاوردهای نظامی حزب ا... در جنگ زمینی و حملات موشکی به ویژه در روزهای نخست جنگ از مصادیق این رویکرد است. مثالهایی از این محافظه کاری درباره روزنامه های عکاظ عربستان و الوطن کویت بیان شد.

2 ـ نوع رابطه کشورهای عربی با آمریکا، اسرائیل و ایران در تحلیلها و عناوین اخبار، تأثیر عمده ای داشته است.

3 ـ در مطبوعات لبنان، مخالفت تندی با عملکرد حزب ا... مشاهده نمی شود هرچند در روزهای نخست برخی تأکیدهایی بر لزوم خلع سلاح حزب ا... وجود داشته است.

4 ـ فشار رژیم صهیونیستی بر روزنامه ها و خبرگزاری های فلسطینی، در نوع پوشش اخبار و حوزه فعالیت آنها کاملاً مشهود است.

5 ـ تقریبا تمامی مطبوعات عربی با گذشت حدود 20 روز از آغاز جنگ و شکست هیمنه افسانه ای ارتش رژیم صهیونیستی توسط مبارزانجنبش حزب ا...، تغییر چشمگیری در سیر فعالیتهای خود نشان دادند که پوشش دستاوردهای نظامی حزب ا... در جنگ زمینی و موشکی و انعکاس تعداد تلفات و مجروحان اسرائیلی از مصادیق این تغییر موضع بود.

6 ـ علی رغم برخی انتقادها، شخصیت سید حسن نصرا... در هیچ یک از این روزنامه ها تقبیح نشد و به نظر می رسد همه روزنامه ها با دیده احترام به این مقاومت نگاه می کنند.

در ذیل، موضع گیری چندین روزنامه کشورهای عربی منطقه در قبال جنگ لبنان مورد بررسی قرار گرفته است. لذا سعی شده است گزینه های انتخاب شده بازتاب کامل مواضع جهان عرب در قبال مسائلی همچون میزان حقانیت و مشروعیت حزب ا...، دستاوردهای جنگ و نقش کشورهایی مانند ایران، سوریه و آمریکا در خلق و اداره این بحران باشد.

1 ـ روزنامه عکاظ (عربستان سعودی):

عکاظ یکی از روزنامه های مطرح در جامعه سعودی است که با کمی توجه به کیفیت نقل اخبار و موضع گیری های سیاسی این روزنامه، همسویی قابل توجه آن با مواضع مقامات دولت عربستان مشهود است. این مسئله به ویژه در پوشش اخبار مربوط به جنگ نیروهای مقاومت لبنان با اشغالگران صهیونیست قابل ملاحظه است. عکاظ به تبعیت از دولت عربستان که اقدام مبارزان حزب ا... را یک ماجراجویی نامیده بود، در روزهای آغازین جنگ شیوه خاصی را در پوشش اخبار درگیریها پیش گرفته بود که جزئیات آن به شرح زیر مشهود است:

نخستین خبر عکاظ از حمله حزب ا... به مقر نیروهای رژیم صهیونیستی در شمال اراضی اشغالی در تاریخ 13/7/2006 با این عنوان منتشر شد: "بحران به جبهه لبنان منتقل شد... حزب ا... دواسرائیلی را ربود و هشت نفر را کشت". استفاده از عنوان "ربودن" به جای کلمه "اسارت" (که در مورد افراد نظامی استعمال می شود) و عدم اشاره به نظامی بودن اسرا و کشته های اسرائیلی دو نکته بارز در عنوان این خبر است که حکایت از ناخرسندی مسئولان این روزنامه از عملکرد مقاومت لبنان دارد.

در متن این خبر، جزئیاتی از حمله مذکور و بیانیه حزب ا... آمده است. متن خبر عکاظ چندین تفاوت با اخبار مشابه سایر روزنامه های عربی دارد. در این خبر مطلبی درباره تلفات نظامیان و انهدام تانک ها و زره پوش های اسرائیلی نیامده و در عوض بر این نکته تأکید شده که عملیات در "خارج از مزارع شبعا" به وقوع پیوسته است که به نظر می رسد در راستای اثبات این مسئله باشد که حزب ا... در قالب یک ماجراجویی غیرمنطقی دست به این حمله زده است.

پوشش اظهارات افرادی مانند فؤاد سینیوره نخست وزیر لبنان و سعدالدین حریری رئیس جناح موسوم به المستقبل و رهبر بزرگ ترین فراکسیون پارلمان لبنان در تأکید بر لزوم خلع سلاح حزب ا... و مجازات ماجراجویان! و انجام مقایسه مشکلات به وجود آمده در جامعه فلسطین و محاصره اقتصادی آن در پی پافشاری برخی افراد بر سیاستهای غلط و ناکارآمد! با مشکلات به وجود آمده از حرکت حزب ا... در جامعه لبنان از دیگر ویژگیهای اخبار لبنان در روزنامه عکاظ است.

در لابه لای اخبار عکاظ مطالب قابل توجهی درباره جزئیات دستاوردهای نظامی حزب ا... اعم از تلفات ارتش رژیم صهیونیستی یا انهدام تجهیزات جنگی این رژیم به چشم نمی خورد. البته در مورد خسارتهای وارده از حملات هوایی این رژیم نیز تنها به تعداد کشته ها اعم از غیرنظامیان و مبارزان بسنده و از ذکر جزئیات و اماکن آسیب دیده خودداری شده است.

مطلب قابل توجه دیگر در عملکرد این روزنامه در قبال جنگ لبنان، اخبار فوری آن است. حجم عمده اخبار فوری مرتبط با موضوع، به اظهارات مقامات نظامی تل آویو و دستاوردهای نظامی رژیم صهیونیستی مربوط می شود. به عنوان مثال در تاریخ 12 آگوست چهار عنوان خبر فوری مرتبط با جنگ لبنان به شرح زیر بود:

ـ تل آویو؛ حمله به تجهیزات نظامی حزب ا... حق اسرائیل است.

ـ سقوط دو هواپیمای جاسوسی حزب ا... توسط اسرائیل.

ـ براساس برآورد ارتش اسرائیل، تاکنون 530 مبارز حزب ا... کشته شده اند.

ـ منابع اسرائیلی از ناکامی حزب اللّه در تدارک یک حمله نظامی گسترده به مواضع ارتش اسرائیل خبر دادند.

نکته آخر در پوشش اخبار لبنان توسط روزنامه سعودی عکاظ امتناع از استعمال کلمه شهید برای قربانیان بی گناه حملات هوایی ارتش رژیم صهیونیستی است.

2 ـ روزنامه الجزیره (عربستان سعودی):

"الجزیره" نخستین روزنامه اینترنتی سعودی است و از روزنامه های مطرح این کشور به شمار می رود. در حالت کلی، این روزنامه در قبال جنگ لبنان عملکرد ضعیفی از خود نشان داده است. در تاریخ 13/7/2006 یعنی فردای حمله حزب ا... به مقر نظامیان اسرائیلی هیچ خبر مرتبطی در سایت این روزنامه منتشر نشد و نخستین مطلب مرتبطی که با دو روز فاصله در 14/7/2006 وارد سایت روزنامه شد، خبر فرار خانواده های عرب و سعودی به سوریه و درخواست انتقال پروازهای سعودی از بیروت به فرودگاه دمشق بود.

الجزیره نیز مانند سایر مطبوعات سعودینسبت به جزئیات حملات دو طرف بی تفاوت بود که این موضوع به ویژه در حدود 20 روز اول جنگ مشهودتر بود. تکیه این روزنامه در پوشش خبری بحران لبنان، بیشتر بر جنبه دیپلماتیک و رایزنی های مقامات سعودی با مقامات غربی بود که در آخرین روزهای جنگ هماهنگ با تغییر مواضع این مقامات، با تغییر آهنگ غیرمنتظره به پوشش شکستهای نظامی اسرائیل و حملات مؤثر موشکی رزمندگان حزب ا... روی آورد.

به طور کلی می توان گفت، به دلایلی این روزنامه در 20 روز نخست جنگ تمایلی به ارائه جزئیات جنگ و اهتمام قابل توجه به آثار و تبعات آن نداشته است، هرچند ناخرسندی ملحوظ روزنامه عکاظ از عملکرد حزب ا... لبنان، در مورد روزنامه الجزیره مشاهده نمی شود.

3 ـ روزنامه الوطن (کویت):

روزنامه الوطن را می توان از روزنامه های میانه رو کویت معرفی کرد که ریاست هیئت تحریریه آن را خلیفه علی خلیفه الصباح بر عهده دارد. در این روزنامه خبری در مورد حمله مبارزان حزب ا... به مقر نظامیان رژیم صهیونیستی در شمال اراضی اشغالی و اسارت دو سرباز این رژیم به چشم نمی خورد.

اولین خبر مرتبط با بحران لبنان در روز 13 ژوئیه یعنی یک روز پس از حمله حزب ا... در سایت این روزنامه منتشر شد که از عزیمت بیش از 120 کویتی از لبنان به سوریه در پی ناامن شدن این کشور بر اثر حملات ارتش رژیم صهیونیستی خبر می داد. نکته قابل توجه این است که در این خبر هیچ اشاره ای به علت این بحران و مسائل حاشیه ای آن نشده است.

روزنامه الوطن نیز در روزهای آغازین جنگ از اشاره قابل توجه به جزئیات حملات دو طرف و آمار تلفات و خسارتهای وارده خودداری کرد و در عوض برخی مسائل حاشیه ای را ـ که بدانها اشاره خواهدشد ـ را به طور ویژه مدنظر قرار داد. هرچند برخلاف مطبوعات و روزنامه های سعودی، در مواضع این روزنامه کویتی خصومت و ناخرسندی چندانی با عملکرد مقاومت لبنان به چشم نمی خورد ولی با این حال استفاده این روزنامه از عبارت تند و صریح "موشکهای حزب ا... دو فلسطینی را در ناصره کشت" در اعلام خبر مربوطه جلب نظر می کرد.

دامن زدن الوطن کویت به فرضیه ارتباط حزب ا... لبنان با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز از موارد قابل توجه در عملکرد این روزنامه در قبال بحران لبنان است. الوطن به نقل از برخی منابع مرتبط با رسانه های صهیونیستی از نقش برجسته نیروهای مقاومت حزب ا... در سرکوب شورش اعراب اهل تسنن در اهواز و مقابله با آشوب سال 1999 (تیرماه 1378) در دانشگاه تهران ـ که از آن به انتفاضه دانشجویان یاد می کند ـ سخن گفته و اعلام می کند، علاوه بر این، رزمندگان شیعه حزب ا... دوشادوش نیروهای سپاه ایران در جنگ ایران و عراق نیز حضور داشته اند.

مطلب دیگر در پوشش حواشی مقاومت رزمندگان حزب ا... لبنان توسط روزنامه الوطن کویت، پرداختن به ادعای برخی منابع درباره ارتباط سید حسن نصرا... و مقاومت وی با نشانه های ظهور امام زمان سلام ا... علیه و نیابت دبیرکل جنبش حزب ا... از ایشان بود. الوطن در این باره اظهار نظر دو تن از علمای کویتی با نامهای "شیخ حسین المعتوق" و "شیخ احمدحسین" را در رد این شایعات و تأیید خلوص و حقانیت سید حسن نصرا... منعکس و او را فرماندهی مسلمان و قابل پیروی معرفی می کند.

اهتمام الوطن به جنگ حزب ا... و ارتش رژیم صهیونیستی بیشتر بر ابعاد دیپلماتیک و بین المللی آن متمرکز شده است. این روزنامه در مقایسه با روزنامه های سعودی و فلسطینی با دقت بیشتری به پوشش آخرین اظهارنظرهای مقامات حزب ا... لبنان،سران رژیم صهیونیستی، مقامات سیاسی سوریه و ایران، دبیرکل اتحادیه عرب، رئیس جمهور و وزیر امور خارجه آمریکا، دبیرکل سازمان ملل و نخست وزیر انگلیس اهتمام ورزیده و روند ایجاد آتش بس در سازمان ملل و بحث استقرار نیروهای بین المللی در جنوب لبنان را با جزئیات کامل در اختیار خواننده قرار داده است. در مقابل جز در روزهای آخر جنگ، اخبار چندانی راجع به جزئیات حملات نظامی و آمار تلفات طرفهای لبنانی و اسرائیلی در سایت روزنامه الوطن مشاهده نمی شود.

4 ـ روزنامه الدستور (اردن):

چنانچه قرار باشد مطبوعات عربی را به دو دسته حامیان مقاومت لبنان و مخالفان آن تقسیم کنیم، بی تردید روزنامه الدستور از برجسته ترین مطبوعات حاضر در گروه حامیان این جنبش قرار خواهد گرفت. از اولین روز آغاز بحران و اسارت دو سرباز رژیم صهیونیستی، این روزنامه آخرین تحولات جاری را با دقت مطلوب و با لحنی که پشتیبانی از مقاومت کاملاً در آن مشهود است، پوشش داده است. عنوان نخستین خبر حمله موفقیت آمیز مبارزان حزب ا... به مقر ارتش رژیم صهیونیستی به خوبی گویای این مطلب است:

"تل آویو از اسارت دو سرباز و کشته شدن هشت نفر دیگر و پیشنهاد تبادل اسرا غافلگیر شد. اگر اسرائیلی ها گزینه مقابله را برگزینند، باید منتظر اقدامات غیرمنتظره باشند... حزب اللّه درهای زندان رژیم صهیونیستی را به صدا درآورد."

در متن خبر نیز انجام حمله به گشتی اسرائیلی در داخل خاک لبنان با تأکید عنوان شده که از مظاهر اختلاف مواضع این روزنامه با برخی روزنامه ها مانند عکاظ است. بازتاب جشن و سرور فلسطینیان ساکن اردوگاه های لبنان از حمله موفقیت آمیز مقاومت و اسارت دو سرباز رژیم صهیونیستی نیز از ویژگی هایمنحصر به فرد پوشش این خبر در روزنامه الدستور است.

این روزنامه همچنین اوضاع روحی پریشان اسرائیلی های ساکن مناطق شمالی اراضی اشغالی را به تصویر کشیده و در این رابطه اظهارات برخی از شهرک نشینان را منعکس می کند که قابل توجه است. الدستور به نقل از یکی از ساکنان حیفا با نام "حاییم بن عزری" می نویسد: "بسیاری از ساکنان حیفا این شهر را به مقصد تل آویو و بئرالسبع ترک کرده اند، چاره ما چیست؟ این وضعیت تا کی می خواهد ادامه پیدا کند؟"

الدستور در طول 33 روز مقاومت رزمندگان حزب ا...، پوشش خبری حرکتها و راهپیمایی های مردمی منطقه و جهان در همبستگی با مقاومت حزب ا... را نیز در دستور کار خود داشت. این روزنامه اردنی از معدود مطبوعات عربی بود که اخبار مربوط به تظاهرات ملت فلسطین در نوار غزه و کرانه باختری که از سوی گروههای مبارز و مردم این سرزمین برگزار شد را در سایت خود قرار داد.

عناوین اخبار بحران لبنان در روزنامه الدستور عمدتا تعداد کشته های اسرائیلی یا گزیده هایی از سخنرانی های سید حسن نصرا... بود؛ "مقاومت یک بالگرد را سرنگون کرد، چهار سرباز را کشت، 11 تن را زخمی کرد"، "نصراللّه اگر همه دنیا جمع شوند دو سرباز اسیر جز از طریق مبادله آزاد نخواهند شد." و...

ذکر اسامی شهرکها و مناطق اسرائیلی هدف قرار گرفته توسط موشکهای حزب ا... و شهرها و روستاهای لبنانی آسیب دیده از حملات جنگنده های رژیم صهیونیستی و استعمال کلمه شهید برای قربانیان این جنگ در لبنان از دیگر ویژگیهای مشهود در پوشش خبری جنگ لبنان توسط روزنامه الدستور است.

5 ـ روزنامه الدیار (لبنان):

از بین تمامی روزنامه های لبنانی و عربی منطقه، الدیار را می توان پرکارترین روزنامه عربیجهان در پوشش اخبار این جنگ نامید. حمایت و پشتیبانی قاطع این روزنامه از مقاومت حزب ا... لبنان و انتقاد از مخالفان عملکرد این نیروها در تمامی اخبار مرتبط مشهود است که این فرآیند از وابستگی یا همسویی احتمالی هیئت تحریریه روزنامه با مقاومت لبنان حکایت دارد.

در تیتر خبر اصلی روزنامه چنین آمده است: "مقاومت، عملیات وعده صادق را انجام داد و دو سرباز اسرائیل را به اسارت گرفت. نصرا...: اسرا جز با مذاکره غیرمستقیم و تبادل اسرا بر نخواهند گشت." الدیار برخلاف 8 روزنامه های عربی در متن این خبر ضمن توضیح جزئیات حمله، کشته شدن هشت سرباز و مجروح شدن 21 تن دیگر و اسارت دو سرباز اسرائیلی در روز روشن (حدود ساعت 9 صبح) را شکست مجدد هیمنه ارتش رژیم صهیونیستی پس از عقب نشینی سال 2000 و پایان افسانه شکست ناپذیری آن قلمداد می کند.

الدیار برخلاف برخی روزنامه ها مانند القدس فلسطین، از ذکر اسامی مقامات اسرائیلی تهدیدکننده خودداری کرده و به عنوان مثال در مورد گوینده جمله "لبنان را 20 سال به عقب برمی گردانیم" به جای ذکر نام دان هالوتص رئیس ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی، به عبارت "یکی از فرماندهان جنگی اولمرت" بسنده کرده است که به نوعی تحقیر گوینده و کم ارزش نشان دادن تهدیدات او به شمار می آید. عملکرد الدیار در پوشش کامل موضع گیری های داخلی و اختلافات احزاب اسلامی با نخست وزیر لبنان و ذکر اسامی افراد و اظهارات آنها نیز منحصر به فرد است و در هیچ یک از روزنامه های لبنان و کشورهای عربی به این دقت مشاهده نمی شود.

در بین روزنامه های مطرح جهان عرب، الدیار از معدود روزنامه هایی است که به صراحت موضع گیری دولت سعودی در قبال حمله حزب ا... را ناپسند دانسته و آن را خیانتی به اتحاد اعراب، خونهای شهداو دفاع از شرافت امت عرب معرفی کرده است. عملکرد الدیار در پوشش خبری جنایت قانا نیز قابل توجه بود. این روزنامه به جای تأکید بر تعداد شهدای بی گناه در عنوان خبر، حمله هواپیماهای ارتش رژیم صهیونیستی به یک پناهگاه زنان و کودکان را نشانه ضعف و شکست آن در رویارویی مستقیم با مبارزان حزب ا... دانسته و نوشته بود: "مقاومت پیروز شد... لبنان پیروز شد...". با این اوصاف الدیار را باید یک روزنامه فعال در حمایت از مقاومت لبنان فرض کرد.

6 ـ روزنامه المستقبل (لبنان):

با توجه به تشابه اسمی و ویژگیهای اخبار و مضامین آنها در روزنامه المستقبل، چنین بر می آید که: این روزنامه بی ارتباط با جناح موسوم به المستقبل به ریاست سعدالدین حریری پسر نخست وزیر اسبق و فقید لبنان و رهبر فراکسیون اکثریت پارلمان لبنان نیست، لذا با توجه به وجود اختلاف میان این جناح و مقاومت لبنان و برای تکمیل کار تبیین عملکرد رسانه های لبنانی، علاوه بر روزنامه الدیار، مواضع این روزنامه را نیز مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.

در عملکرد این روزنامه، نه نگاه انتقادآمیز مطبوعات سعودی را شاهدیم و نه با لحن حماسی و جانبدارانه روزنامه های الدیار و الدستور مواجهیم. المستقبل همچنین به مانند خبرگزاری فلسطینی معا در صدد پوشش ساعت به ساعت اخبار جنگ بر نیامده و مانند روزنامه عکاظ یا خبرگزاری رسمی فلسطین (وفا) با بی توجهی کامل با مسئله برخورد نکرده و حرکتی بینابین و توأم با تحلیل را داشته است.

این روزنامه بیشترین اهتمام خود را بر جمع بندی و ارائه اظهارنظرهای مقامات لبنانی، عربی و بین المللی متمرکز کرده است. در بعد داخلی، المستقبل در کنار انعکاس گفته های مخالفان مقاومتمانند ولید جنبلاط و فؤاد سینیوره از پوشش نظرات موافقانی مانند امیل لحود، نبیه بری، سید محمدحسین فضل ا... غفلت نکرده و میانه روی مطلوبی را در بیان موضع گیری های مختلف داشته و شاید خواسته است به موضع گیری رفیق حریری در سال 1996 اقتدا کند که به قول رهبران حزب اللّه با وجود اختلاف نظر با حزب اللّه و مخالفتش با عملیات این جنبش، برای جلوگیری از تجاوز به لبنان از هیچ تلاشی فروگذار نکرد.

در لابه لای اخبار مرتبط با موضوع بحران در این روزنامه می توان اظهارات جرج بوش، تونی بلر، مقامات سوری، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، نمایندگان و اعضای کابینه دولت لبنان، خاویر سولانا، سعودالفیصل، حسنی مبارک، کوفی عنان، سعد حریری، فیلیپ دوست بلازی و افراد دیگر را مشاهده کرد که بازتاب تقریبا کاملی از فعالیتهای دیپلماتیک تمامی طرفهای مناقشه اعم از موافقان و مخالفان مقاومت به شمار می رود، لذا نمی توان عملکرد المستقبل را در راستای تشدید تفرقه در صفوف لبنانی ها قلمداد کرد هرچند نحوه پوشش رویدادهای جنگ اختلافات اساسی با روزنامه هایی مانند السفیر و الدیار لبنان داشته است.

مآخذ:

  1. حجازی، حامد: یک لبنان مقاومت، یک اسرائیل ادعا، انتشارات بصیرت، تهران 1385.
  2. رویوران، حسین: نبرد وعده صادق، جمعیت دفاع مردم فلسطین، تهران 1386.
  3. محمدی، هادی: "جنگ نامتقارن با الگوی حزب الله، فصلنامه مطالعات منطقه ای جهان اسلام، سال هفتم، شماره 27ـ26، تابستان و پاییز 1385.
  4. یزدی قلعه، محسن: [به کوشش]، وعده صادق تهران: نشر شاهد، 1386.
  5. رضوی، سلمان: "بررسی ریشه ها و روند جنگ 33 روزه در عرصه های سیاسی و نظامی"، فصلنامه مطالعات منطقه ای جهان اسلام، سال هفتم، شماره 27ـ26.
  6. مجیدی، هادی: "بررسی مراحل و روشهای جنگیدن حزب الله (تنها پیروز میدان)"، همشهری دیپلمات، نیمه مرداد 1385.
  7. محمودی، هادی: "تحمیل اراده در مرحله جدید جنگ در لبنان (فرصت سازی آمریکا)"، همشهری دیپلماتیک، نیمه مرداد 1385.
  8. بولتن رویداد و گزارش فلسطین، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، 12/6/1385 شماره 65، 29/6/1385، شماره 68.
  9. بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، مؤسسه ندا، (6/6/1385) شماره 308 و (11/8/1385)، شماره 317، (26/6/1387)، شماره 131، 23/5/1385، شماره 307، 6/6/1385، شماره 308.
  10. روزنامه همشهری، 7/10/1381.
  11. مرکز اطلاع رسانی فلسطین، 2/5/1385، 7/5/1385، 31/4/1385، 14/8/2006، 15/8/2006، 13/8/2006.
  12. سایت عرب 48، 3/2/1386ـ23/4/2007.
  13. فلسطین پرس، 30/7/2006، 19/8/2006.
  14. خبرگزاری معا، 3/8/2006، 21/7/2006، 18/8/2006.
  15. روزنامه عکاظ عربستان، 13/7/2006، 17/7/2006.
  16. روزنامه الجزیره عربستان، 14/7/2006.
  17. روزنامه الوطن کویت، 13/7/2006، 20/7/2006، 6/8/2006، 26/7/2006.
  18. روزنامه الدستور عراق، 13/7/2006، 18/7/2006، 21/7/2006.
  19. روزنامه الدیار لبنان، 13/7/2006، 31/7/2006.
  20. روزنامه المستقبل لبنان، 13/7/2006.
  21. روزنامه المنار، 11/8/2006.
  22. روزنامه القدس، 13/7/2006، 8/5/1385، 5/5/1385.
  23. روزنامه الایام، 13/7/2006.
  24. روزنامه الحیاة الجدیدة، 13/7/2006.
  25. روزنامه الشرق الاوسط، 1/5/1385، 6/5/1385.
  26. روزنامه الخلیج، 3/8/2006.
  27. روزنامه دنیا الوطن، 11/8/2006.
  28. روزنامه الجبهه، 14/8/2006.
  29. روزنامه الوطن آمریکا، 20/7/2006، 3/8/2006.
  30. روزنامه جروزالیم پست اسرائیل، 19/7/2006، 13/8/2006، 8/8/2006، 10/8/2006.
  31. روزنامه هاآرتس اسرائیل، 7/8/2006
  32. شبکه عربی تلویزیون اسرائیل، 1/8/2006.
  33. Israel-liban destruction delierees ou "domages collateraux", les attaques israeliennes contre les infrastrutures civiles, Amnesty International Document Public, aout 2006.
  34. www.maannews.net/ar/index.php?opr=show Details$$Do=Print$$ID=37517/37524.
  35. www.russiannews.ru/pers2/print-news. php?new s-id=20928.
  36. www.alarabiya.net/Articlep.aspx?p=26141.
  37. www.watan.com/print.php? sid=7873.
  38. www.islamonline.Net./Arabic/News/2006- 07/25/12. shtml.
  39. JTA, (2006/8/15).
  40. www.haaretz.com/hasen/objects/pages/print ArticleEn.jhtml? itemNo=748351/76432.
  41. www.almoqavmal.tripod.com/galaway.htm.
  42. www.alhayat-j.am/printnews.php?id=31013
  43. http://wwwadl.org/presrele/Asaw- 14/4867-
  44. 14htm.
  45. www.ipost.com/servlet/satellite?cid=115452587371/115425888113$$pa genam=post. 2fprvticle%2 fprinter.
  46. www.wiesenthal.com/site/a pps/nl/content2.asp? c=fWlYlkN8lzH$$b=245494/245491
  47. www.adl.org/lsrael/nswer.asp.
  48. www.adl.org/pres Rele/Asus-12/4869-12.htm.
  49. www.adl.org/israel/rab-media-report/arab- news paper.asp.
  50. www.ita.org/page-print-story.asp? inturicleid=6879$$intcategoryid=4.
  51. www.old.org/Anti-semitism/Anti-semitism. global.incidents.2006.aps.
  52. www.mfa.gov.il/mfa/government/speechestby +by+israeli+leaders/2006/statement.
  53. www.richard silverstein.Com/tikum-olam/2006/08/11/livni-breakes-from-olmert.
  54. http://news.bbc.co.uk/2/hi/middle-east/5199088/5175886.htm.
  55. http://today.reuters.com/news/newsarticle.aspx? Type=top News$$storyid=2006-7-13.
  56. www.democracy. now.org/article.pl? sid=ob/07/12/1431242.
  57. www.un.org/apps/news/story.asp? NewsID=19335.
  58. www.bernama.com.my/bernama/V3/news. php? id=210007/209173.
  59. http://abcnews.go.com/us/wirestory? id=2198687/2193506/219887.
  60. www.pollingreport.com/Israel.htm
  61. http://apnews.myway.com/article/20060713/
  62. D8IR3CI80.html.
  63. www.white house.gov/news/release/2006/07/2006 0713-4html.
  64. http://online wsy.com/public/article/SB 115306760246608000.
  65. www.Foxnews.com/story/o, 2933, 203166,00, 0293320309500.html.
  66. www.aipac.org/PDF docs/press/Hizballah- Hamas-House Reso lution passage.pdf.
  67. www.ustoday.com/news/world/2006-7-31- lebanon-rice.x.htm/mideast.syria.n.htm.
  68. www.the glo beadmail.com/servlet/story/RTGAM. 20060713. wHarper 0713/BN story/Front.
  69. www.canada.com/nationalpost/news/story.htm? id=cd ada2ed-6c3d-4690.
  70. www.guardian.co.uk/uklatest/story D, 5954077, oo.html.
  71. www.nytimes.com/2006/07/31/work/middkeast/31france.htm.
  72. www.aljazeera.com/me/asp? service-ID=11961.
  73. www.forbes.com/business/healhtcore/Feeds/ap/2006/07/20/ap28931194.html.
  74. http://en.rian.ru/Russia/200607/06/51408609.html.
  75. www.jpost.com/servlet/satellite.
  76. http://English.people.com.cn/200607/14/eng 20060714-283042.html.
  77. www.nos.nl/nos/artikelen/2006/07/ort0001.html/In.
  78. http://en.Wikedpia.org.
  79. www.aftenposten.no/English/Local/article 1387017. ece.
  80. www.dn.se/Dnet/jsp/polopoly.jsp? id=148$$a=559274.
  81. www.hemscott.com/news/latest-news/itim. do? newsId=498250860484.
  82. www.cnnturk.com/Turkiye/haber-detay.asp? PID=318.
  83. www.hln.be/hlns/cache/det/art-229542-html.
  84. www.jp.dk/udland/artikel: aid=3840146.
  85. www.forbes.com/entrepreneurs/feeds/ap/2006/7/12/ap287; 2006/7/13/ap287483.html.
  86. www.antara.co.id/en/see news/? id=16380.
  87. www.baztab.com/php? id=44331.
  88. www.nytimes.com/2006/07/28/workd/middleeast/28arabs.html? php.
  89. http://www.english.aljazeera.net/NR/exers/1286D3D8-2820Dhtm.
  90. www.dailystor.com.Lb/article.asp? edition-id=1$$categ-id=74291.
  91. www.Khalifa.com/home/categorg.php? Document ID=13611.
  92. www.kuna.net.kw/home/story.aspx? language=en$$DSNO=86671.
  93. www.onlinenews.com.pk/details.php? id=99895.
  94. www.dawn.com/2006/07/17/top.htm.
  95. www.payvand.com/news/06/jul/1268.html.
  96. www.mpinews.com/htm/Inews/20060728/ta 50724w.htm.
  97. www.ajc.org/atf/cf/42D75369-D582.
  98. www.adl.org/main-israel/crisis-fag.htm.l.
  99. www.jta.org/page-view-breaking-story.asp? intid=3702/3833.
  100. www.btvshalom.org.
  101. www.ga3.org/campain/ceasefire.
  102. www.peacenow.org.
  103. www.jewishnotzionist.org/groups.htm
  104. www.nkusa.org.
  105. www.jewishvoice for peace.org/jvp-Ad.pdf.
  106. pqasb.pqarchiver.com/jpost/access/1083526311.html?dids=1083526311:10835/1078117021.html? dids=1078117021.
  107. www.haaretz.com/hasen/objects/pages/print Article EN.jhtml? itemNo=737687/745185/750491/739042/742747/739090/749944/742751/741690/742713/741690/750338/742764/737745/722275/750416/750490.
  108. News.independent.co.uk/world/middle- East/article1209731.eee=ece.
  109. www.jpost.com/servlet/Satellite? cid=1153292039574/1150885983226/1153291961904/1153292036616/1153292044139/1150886019672/1153292014970/1153292028910/115425859887/$$pagename=Jpost%2FJP.
  110. www.ynetnews.com/Ext/comp/Article layout/cdaArticleprint Preview/1,2505/1, 2506/1,2506,L-3275001.html.
  111. www.imra.org.il (1385/4/28) (1385/5/6).
  112. Newsvote.bbc.co.uk/mpapps/pagetools/print/news.bbc.co.uk/2/hi/middle-east/5.
  113. www.ajc.org/site/apps/n1/content2.asp?c=I12 PHKOG$$b=849241$$ct=276153/2789446/2764445.
  114. www.ajc.org/site/apps/n1/content2.asp? ID=(4c6cc8fo-4EE7).
  115. www.ajc.org/C.IJIt t2pHKOG/b.1122051/
  116. k.8496/Action/b.851561/apps.
  117. www.adl.org/Israel/ads-2006-07-17.asp/Letter- pb.asppres Rele/TerrorismInntl- 93/4857-93.htm/ads/Standaginst.asp.
  118. www.conference of presidents.org.
  119. www.jpost.com/Servlet/Staellite?cid.
  120. www.jta.org/page/view-breaking; 3805/16943/16868/16948/16872/16874/16849 print- story.asp.
  121. www.wiesenthal.com/site/apps/nl/contents/asp? c=fwl=312458/245494/31245/8.
  122. www.ajcongress.org/article.asp? X-id=11866.
  123. www.Zoa.org/2006/07/over-turn.o.htm.
  124. www.thejcpa.org.
  125. www.ejpress.org/print version.aspx? idd=9796/9916/10044/10321/10046/9806/10295/9682.
  126. www.haaretz.com/hasen,No=750519.
  127. www.somethingjewish.co.uk/article/1958.
  128. www.bod.org.uk/bod.
  129. www.ynetnews.com/Ext 25061.
  130. www.workdjewish congress.org/060811.
  131. www.stoff.co.nz/stuff/o, 2106.
  132. www.eurojewcong/org/ejc=532/3531.
  133. www.fsumonitor.com.
  134. www.hcsj.org/Auxpages/07/406.
  135. Jewish Tribune, July 20/2006 circulatinn 62530.
  136. www.cjc.ca=821.
  137. www.cjnews.com/oid=9825.
  138. www.wafa.ps.2006/7/12.2006/8/6.
  139. www.maannews.net.2006/7/12.