چین ـ اسرائیل، روابط

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


پیشینیه روابط چین و رژیم صهیونیستی به سال 1979 بازمی گردد. در 22 فوریه این سال یک هیأت از مقامات بلندپایه نظامی اسرائیل به قصد انجام مأموریتی رهسپار چین شد و راه را برای فروش تسلیحات به جمهوری خلق چین هموار ساخت. به این ترتیب روابط نظامی میان چین و رژیم صهیونیستی شکل گرفت و از ابتدای دهه هشتاد روابط سری اسرائیل با چین آغاز شد. پس از تزلزل در نظام دو قطبی جهان و تسلط آمریکا بر جهان، این روابط جنبه علنی پیدا کرد و جهان سوم و کشورهای غیر متعهد بدون هم پیمان شدن درصدد ایجاد روابط با اسرائیل برآمدند و در این حین چین سعی کرد جایگاه جهانی خود را حفظ کند.

آنچه اسرائیل را بر آن داشت تا به پکن نزدیک شود نفوذ بر دولت چین به منظور تضعیف مناسبات این کشور با اعراب بود. همچنین در آن زمان چین کمونیست در غوغای دوقطبی و جنگ سرد، روابط حسنه ای با ایالات متحده آمریکا نداشت و غرب نیز حاضر به فروش اسلحه به چین نبود.

در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی تصمیم گرفت مناسبات خویش را با چین توسعه دهد و دروازه های این کشور را به سوی صنایع دفاعی باز کند. در این میان مرد "مائوتسه دونگ" و روی کار آمدن رهبر جدید چین باعث شد پکن آمادگی خویش را برای پذیرش سرمایه گذاریهای خارجی اعلام کند و اسرائیل نیز از فرصتهای تجاری پیش آمده در چین استفاده کرد به ویژه آنکه تلاش تل آویو بر آن بود تا با بسط رابطه با چین ضمن دستیابی به بازارهای این کشور، یک مشتری دایم برای صنایع دفاعی خود پیدا کند.

تمایل چین برای تجهیز به فناوری نظامی پیشرفته غربی نیز فرصت مناسبی را در اختیار اسرائیل قرار داد تا در بازارهای داخلی چین را به روی صنایع دفاعی خویش بگشاید به ویژه آنکه در طول جنگ سرد چین از سوی از کشورهای غربی تحریم شده بود و همزمان نیاز به تجهیزات نظامی و مدرنیزه ساخت ارتش، این کشور را به سمت ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی کشانید.

جنبه دیگر اهمیت همکاری نظامی رژیم صهیونیستی با چین در این است که رژیم صهیونیستی می کوشد از این طریق، حوزه نفوذ خویش را در خاور دور نیز گسترش داده و به بازارهای این منطقه نیز دسترسی داشته باشد. افزون بر آن، تلاش نمود تا جایگاه یهودیان را در جامعه چین بهبود بخشد و همچنین زمینه را برای مهاجرت آنها به سرزمینهای اشغالی فلسطین فراهم کند.

بازارهای پر مصرف چین با توجه به جمعیت و مساحت قابل توجه آن جاذبه های فراوانی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد. علاوه بر خرید و فروش تسلیحات نظامی، بهبود و توسعه مزارع کشاورزی نیز از دیگر برنامه های مشترک پکن ـ تل آویو بود که در راستای طرح بسط مناسبات دوجانبه امکان پذیر شد.

اهمیت دیگر این روابط برای تل آویو به مسألهرابطه اعراب و چین بازمی گردد. رژیم صهیونیستی تلاش می کرد تا با دور ساختن چین از اعراب، ایجاد هر گونه رابطه نزدیک را میان آنها محدود سازد. به ویژه اینکه اعراب حوزه نفوذ قابل توجهی در چین و سایر کشورهای خاور دور داشتند. اندونزی، سنگاپور و مالزی به همراه چین از جمله کشورهای خاور دور می باشند که دولتهای عربی به بسط روابط دیپلماتیک با آنها تمایل داشتند. جاذبه هایی که این کشورها برای اعراب دارند مانند جمعیت زیاد و بازار مصرف، کشورهای عربی را به سمت توسعه مناسبات با آنها رهنمون ساخت. وجود همین جاذبه ها برای رژیم صهیونیستی نیز باعث شد این رژیم حضور خود را در منطقه مذکور مستحکم سازد.

با توجه به این امر اسرائیل در تقابل و رقابت با اعراب درصدد برآمد هر چه بیشتر به چین نزدیک شده و دایره روابط خویش را با پکن گسترش بخشد. از سوی دیگر مسأله ای که باید مورد توجه قرار گیرد روابط میان چین و جمهوری اسلامی ایران است. چین پس از کره شمالی و روسیه از جمله مهم ترین شرکای نظامی تجاری ایران در خلال دو دهه پس از پیروزی انقلاب ایران بود. تأمین نیازهای جمهوری اسلامی ایران به تجهیزات و دانش نظامی از جمله مواردی بوده که همواره با اعتراض رژیم صهیونیستی مواجه شده و این رژیم می کوشید به کیفیت این روابط تأثیر گذارد. نگرانی از توسعه فناوری موشکی جمهوری اسلامی ایران از دغدغه های رژیم صهیونیستی بوده و این رژیم در پناه همکاری با چین درصدد برآمد از روابط نظامی ایران و چین جلوگیری کند.

از سوی دیگر چین به دلیل دارا بودن جمعیت و مساحت فراوان و نیازهای گوناگون در زمینه کشاورزی تمایل داشت اسرائیل با احداث مزارع نمونه، الگوهای مناسب کشاورزی و آبیاری خویش را در اختیار چین قرار دهد.

نیاز دیگر چین به رژیم صهیونیستی به مسأله تجهیز نظامی و مدرنیزه سازی ارتش بازمی گردد. چنانچه در پیش آمد همکاری نظامی دو کشور از دهه هفتاد آغاز شد که جوهره روابط اقتصادی آنها را نیز شکل داد. بر این اساس چین مواد خام و کالاهای مورد نیاز اسرائیل را در اختیار این کشور قرار می دهد و رژیم صهیونیستی نیز متقابلاً نیاز چین به فناوری برتر نظامی را برآورده می سازد ضمن آنکه رژیم صهیونیستی به آموزش نیروهای نظامی و ارتش چین نیز مشغول شد. مهم ترین عاملی که چین را به سمت و سوی استفاده از فناوری نظامی تل آویو سوق داد به دوران جنگ سرد و تنش میان دو ابرقدرت بازمی گردد. در آن زمان غرب و آمریکا از فروش هر گونه سلاح به چین خودداری می کردند.

ذکر این نکته لازم است که با پایان یافتن جنگ سرد و رقابت دو ابرقدرت تا حدودی میان آمریکا و چین و به تبع آن غرب و چین تنش زدایی صورت گرفت اما این امر منجر به برقراری همکاری نظامی میان آنها نشد لذا چین ضمن آنکه سیاست خوداتکایی را در پیش گرفت، کوشید تا مناسبات خویش را با دیگر کشورها توسعه دهد. بدین لحاظ برای جبران نیاز تسلیحاتی خویش سعی نمود به کشورهای صاحب فناوری نظامی روی آورد به ویژه آنکه سلاحهای تولید آمریکا در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داشت و با توجه به ممنوعیت ورود این سلاحها از آمریکا به چین، پکن تسلیحات آمریکایی مورد نیاز خویش را از اسرائیل وارد می کرد.

به این ترتیب حجم تبادلات نظامی دو کشور گسترش یافت تا جایی که انواع گوناگونی از موشکها هوا به هوا و دریا به دریا توسط رژیم صهیونیستی به چین فروخته شد.

علاوه بر همکاریهای نظامی میان چین و اسرائیل، در زمینه های دیگر نیز این دو کشور همکاریهای خود را آغاز کردند. به ویژه در سال 1990درپی تغییراتی که در سیاست و ایدئولوژی چین ایجاد شد و منجر به تغییر روابط چین با کشورهای عربی و اسرائیل گردید، چین یک دفتر جهانگردی در تل آویو، و اسرائیل نیز به طور رسمی یک دفتر در پکن افتتاح کرد. در تاریخ 25/1/1992 روابط دیپلماتیک اسرائیل و چین با گشودن کنسولگری در دو کشور، به طور کامل ایجاد شد.

همچنین پیمان همکاری در زمینه های اقتصادی، فنی، تکنولوژیک، تجهیزات کشاورزی، انرژی الکترونیک و پیشبرد توان موشکهای خود کششی که مورد توجه دو دولت است، امضا شده و بین هیأتهای بلندپایه دو کشور دیدارهایی انجام گرفت. ابتدا موشه آرنز وزیر دفاع وقت اسرائیل از چین دیدن کرد و به دنبال آن هیأتی از اتاق بازرگانی اسرائیل به طور رسمی از چین دیدار کرد. در نتیجه دیدارهای مکرر مسئولان دو کشور در زمینه های اقتصادی و بازرگانی، ارقام تجارت غیر مستقیم و صادرات کالاهای اسرائیلی به چین از 14 میلیون دلار در سال 1991 به 40 میلیون دلار در سال 1992 افزایش یافت.

صاحب نظران گفتند این افزایش نمایانگر رشد حقیقی نیست بلکه نشانگر تجارت غیر مستقیم بین دو کشور است و رشد حقیقی در سالهای آینده ظاهر خواهد شد.

در زمینه سرمایه گذاری، چینیها آماده سرمایه گذاری حدود 350 میلیون دلار در طرح توریسم ساحل دریای میت شدند و برای طرح هتل بزرگ در منطقه عین بوکیک در ساحل دریای میت، گروهی از چین به اسرائیل رفتند.

به دنبال ایجاد این تغییرات در روابط چین و اسرائیل، مسئولان چین به یاسرعرفات رهبر ساف که از این کشور دیدن می نمود، گوشزد کردند که سازمان آزادی بخش فلسطین به امنیت کشورهای منطقه از جمله اسرائیل، احترام بگذارد. این سخن براینخستین بار از طرف کارگزاران چین بیان می شد.

همکاری نظامی چین و رژیم صهیونیستی که از دهه هفتاد آغاز شد طی دهه های بعدی گسترش یافت. حجم خرید و فروش نظامی "دو کشور از آغاز دهه هفتاد تا سال 2000" به میلیاردها دلار رسید. علاوه بر این در سال 1978 هنگامی که روابط چین و ویتنام تیره شد و برخوردهای نظامی بین طرفین به وقوع پیوست رژیم صهیونیستی با اعزام تعداد زیادی سرباز و هواپیما به چین، استراتژی جنگی نوینی برای این کشور طرح ریزی نمود و سیستمهای تسلیحاتی مورد نیاز را در اختیار چین قرار داد.

جنبه عمده همکاری نظامی دو طرف پس از سال 1992 تحقق پذیرفت در این سال طی سفر یک هیأت بلندپایه از مقامات چینی به سرزمینهای اشغالی فلسطین، این کشور طی پیمانی هشت فروند هواپیمای روسی از نوع ایلوشین ـ 76 که مجهز به دستگاههای رادار و هشدار دهنده از طرف رژیم صهیونیستی به چین فروخته شد. براساس آمار موجود حجم خرید نظامی چین از رژیم صهیونیستی در سال 2001 بیش از دو میلیارد دلار بوده است.

یکی از مهم ترین معاهدات فروش تسلیحات نظامی اسرائیل به چین معاهده ای است که در ژوئیه سال 2000 به امضای طرفین رسید. براساس این معاهده قرار بود که رژیم صهیونیستی رادارهای هوایی هشدار دهنده موسوم به "فالکون" را در اختیار چین قرار دهد. ارزش این معاهده 250 میلیون دلار برآورد شده و چین به عنوان پیش پرداخت، 150 میلیون دلار به رژیم صهیونیستی داد.

تنها پس از گذشت چند ماه از انعقاد این قرارداد در سال 2000 اسرائیل به طور یکجانبه آن را لغو نمود که این امر با واکنش شدید دولت چین مواجه شد. این کشور پس از گذشت یک سال از تاریخ لغو این قرارداد، اعلام نمود که به دلیل لغو یکجانبه معاهده تاکنون دو میلیارد دلار به چین خسارت وارد شده وبایستی اسرائیل به این کشور غرامت پرداخت نماید.

مهم ترین عامل لغو معاهده "فالکون" فشارهای ایالات متحده آمریکا بر اسرائیل بود. این فشارها از زمان انعقاد معاهده مذکور با چین آغاز شد و تا جایی ادامه یافت که نهایتا منجر به لغو قرارداد گردید. از ابتدا ایالات متحده با واگذاری چنین سیستمی به چین مخالف بود. دلیل اصلی این مخالفت به اختلافات چین با تایوان بازمی گردد. آمریکا بر این باور بود که در اختیار داشتن رادار هوایی فالکون توسط چین برای امنیت تایوان خطرناک خواهد بود و توازن منطقه را بر هم خواهد زد. لذا با اعمال فشار زیاد بر اسرائیل از تل آویو خواست هر چه سریع تر این قرارداد را لغو کند.

در همین راستا کنگره آمریکا اعلام نمود در صورت عدم لغو قرارداد مذکور، ایالات متحده لایحه بودجه کمک به رژیم صهیونیستی را تصویب نخواهد کرد. اما به محض آنکه رژیم صهیونیستی اعلام نمود معاهده فروش فالکون به چین منتفی شده آمریکا ضمن ابراز خشنودی از این تصمیم اعلام رد این اقدام منجر به رضایت کنگره و تصویب بودجه ای برای کمک به اسرائیل خواهد شد.

چین دومین صادرکننده کالا به اسرائیل:

چین با پشت سر گذاشتن آلمان بعد از آمریکا در سال 2007 دومین کشور صادرکننده کالا به سرزمینهای اشغالی فلسطینی بوده است. چین در سال 2007 برای اولین بار توانست در میزان صادرات کالا به اسرائیل از آلمان پیشی گیرد.

اداره مرکزی آمار رژیم صهیونیستی اعلام کرد که میزان واردات کالا از چین به اسرائیل در سال 2007 حدود 6,4 میلیاردر دلار بوده است که این میزان در سال گذشته (2006) 3,3 میلیارد دلار دومین کشور بزرگ صادرکننده کالا به اسرائیل به شمار می رفت.

براساس گزارش این مرکز، میزان صادرات کالا از آمریکا به سرزمینهای اشغالی 1,8 میلیارد دلار در سال 2007 و 2,6 میلیارد دلار در سال 2006 بوده است.

"شالی کاتزینلسون" معاون مدیرکل در مؤسسه صادرات و تعاون بین المللی رژیم صهیونیستی معتقد است که چین سرانجام جای آمریکا را به عنوان صادرکننده اصلی کالا به اسرائیل خواهد گرفت.

وی با بیان اینکه این مسئله در دو یا سه سال آینده رخ نخواهد داد و زمان زیادی برای این کار نیاز است گفت: مسیر کاملاً مشخص است و این امر زمانی رخ خواهد داد.

میزان واردات کالا از کشورهای مختلف به اسرائیل در سال 2007 به ارزش 6,56 میلیارد دلار بوده است که از این میزان 2,24 میلیارد دلار مربوط به کشورهای اروپایی بوده است. بلژیک، ژاپن، روسیه، ترکیه، هند، سوئیس، فرانسه، هنگ کنگ، هلند و کره جنوبی از جمله کشورهای صادرکننده کالا به اسرائیل هستند که میزان صادرات آنها بیش از یک میلیارد دلار بوده است.

1 ـ مناسبات اقتصادی:

به جرأت می توان گفت که چین بزرگترین شریک تجاری اسرائیل در آسیاست. حجم صادرات اسرائیل به چین در نیمه نخست سال 2005، 10 درصد افزایش یافت. نگاهی بر مجموعه موافقتنامه های منعقده میان چین و اسرائیل دلیلی بر مدعای فوق است.

امضای توافقنامه ای در زمینه تکنولوژی برتر میان چین و اسرائیل، زمینه بسط مناسبات دو کشور در رابطه با انتقال تکنولوژی اطلاع رسانی را فراهم کرد. این موافقتنامه میان وزارت صنایع اسرائیل و معاونت شهرداری شهر دالیان چین به امضاء رسید. دالیان از شهرهای مهم چین که از نیروی تحصیلکردهو ماهر قابل توجهی برخوردار است.

در ادامه این روابط می توان به ایجاد یک مرکز مشترک فناوری میان پکن و تل آویو اشاره کرد. دیدار سیلوان شالوم با معاون نخست وزیر چین و گفتگو درباره تحکیم روابط اقتصادی و افزایش حجم مبادلات به میزان پنج میلیارد دلار تا سال 2008 احداث سه پروژه مسکونی، اداری و مجتمع های عمومی توسط اسرائیل در چین، صادرات الماس از اسرائیل به چین به مبلغ 6/29 میلیون دلار در سال 2004، سفر ایهود اولمرت وزیر صنعت و تجارت اسرائیل به چین و امضای چندین قرارداد به ارزش صدها میلیون دلار و دهها مورد دیگر، نشان دهنده حجم وسیع و گستردگی مناسبات پکن و تل آویو است.

2 ـ مناسبات دیپلماتیک:

پیوستگی ارتباطات چین و اسرائیل در سطح سیاسی چین و اسرائیل در سطح سیاسی نیز قابل تأمل و دقت نظر است. دیدار سیلوان شالوم (Silvan Shalom) وزیر امور خارجه اسرائیل با ونگ جیاری (Wang Jiarai) رئیس بخش بین الملل حزب کمونیست چین، دیدار لیاجائو شینگ وزیر امور خارجه چین با همتای اسرائیلی خود و اعلام آمادگی برای گسترش همکاریها در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، دیدار معاون نخست وزیر چین با آریل شارون و گفتگو درباره تحکیم روابط میان دو کشور و تحولات منطقه ای، از نمونه دیدارهای صورت گرفته میان مقامات عالیرتبه دو کشور است.

این دیدارها بستر گفتگوها و مذاکرات دوجانبه میان پکن ـ تل آویو و در نتیجه توسعه روابط دوجانبه در عرصه های تجاری، فرهنگی، سیاسی و نظامی بوده است. در سال 2005 میلادی سمینار بین المللی هولوکاست و قتل عام نانجینگ به مدت چهار روز درشهر نانجینگ واقع در غرب چین برگزار شد. "مؤسسه فرهنگ یهود" وابسته به "دانشگاه نانجینگ" و "مرکز تحقیقات درباره قتل عام نانجینگ" برگزارکنندگان اصلی سمینار بودند.

3 ـ مناسبات نظامی:

مهمترین بخش از مناسبات دوجانبه اسرائیل و چین، روابط نظامی دو کشور است. مبحثی که از یک طرف برای هر دو کشور مهم، اما از طرفی دیگر با واکنشهای منفی آمریکا روبه رو شده است.

اسرائیل نیز با وقوف بر این مطلب در موارد گوناگون کوشیده است ضمن حفظ مناسبات خویش با چین، نظر مساعد آمریکا را جلب کند که نمونه آن را می توان در قالب امضای موافقتنامه ای میان موفاز و رامسفلد وزرای دفاع دو کشور آمریکا و اسرائیل مشاهده کرد. طبق این قرارداد، اسرائیل با عدم صدور تسلیحات و تجهیزات نظامی به چین، درصدد لغو پاره ای از تحریمهای اعمالی آمریکا علیه خویش برآمد.

در همین راستا آموس یارون مدیرکل سابق وزارت دفاع اسرائیل، در پی بحران امنیتی به وجود آمده میان اسرائیل و آمریکا بر سر صدور تجهیزات دفاعی اسرائیل بر چین، استعفای خویش را تسلیم موفاز نمود که مورد موافقت واقع نگردید. بعد از آن یارون این امر را به حل بحران میان تل آویو ـ واشنگتن موکول نمود و سرانجام در اواسط ماه سپتامبر به دلیل بازنشستگی پست خود را تحویل داد.

با وجود این، اسرائیل در مواردی سیاست همکاری نظامی خود با چین را دنبال کرده است. ارتقاء هواپیماهای هارپی (Harpy)توسط اسرائیل که در دهه 90 از سوی این کشور به چین فروخته شده بود و همچنین فروش پاره ای از سیستمهای راداری، تجهیزات دید در شب و وسایل مخابراتی، از جمله اقلام صادراتی اسرائیل به چین محسوب می شوند.

با وجود این، روابط نظامی اسرائیل و چین، چنانچه ذکر شد، تحت تأثیر فشارهای آمریکا، به سردی گراییده است که اوج آن در لغو قرارداد فروش سیستمهای راداری هواپیمای فالکون توسط اسرائیل به چین بود.

مآخذ:

  1. روابط چین و اسرائیل، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، 11/6/1999.
  2. بولتن رویداد و گزارش، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، شماره 114.
  3. مجله الامة، شماره 3، 1992 م.
  4. بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، 13/7/1384، شماره 267.
  5. بولتن هفتگی اخبار فلسطین، مرکز مطالعات فلسطین، 9/6/1387، شماره 117.