آرنز، موشه
موشه آرنز (Moshe Arenz) استاد دانشگاه، یکی از رهبران بارز حزب "حیروت" اسرائیل، نماینده کنست (پارلمان اسرائیل) و از سیاستمداران فعال راستگرای اسرائیل و از دوستان نزدیک مناخیم بگین، سالها در مجلس اسرائیل و حکومت آن رژیم حضور فعالی داشته است. وی اگرچه هیچ گاه موفق به تصدی ریاست دولت نشد، اما در زمینه تأثیرگذاری بر سیاستهای حزب لیکود و سیاستمداران بلندپایه این حزب نقش مؤثری داشته است.
محتویات
الف ـ پیشینه شخصی:
موشه آرنز در 27 دسامبر 1925 در شهر کائوناس لیتوانی متولد شد و دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی خود را در شهر ریگا (Riga)یعنی همان جایی که جنبش بتار (Betar)به وسیله جایوتینسکی تأسیس شد، گذراند. وی در سال 1939 و به دنبال تشدید حملات نژادپرستانه نسبت به یهودیان به همراه خانواده خود به آمریکا مهاجرت کرد و شهروند آن کشور شد. در آغاز جوانی به جنبش "بتار" (جنبش جوانان محرّک) پیوست. سپس به استکهلم و بعدا نیویورک کوچ کرد تا فعالیتهای خویش را در جنبش بتار ادامه دهد. در سال 1940 با ژابوتنسکی ملاقات کرد. آرنز تحصیلات خود را در آمریکا در رشته های مهندسی مکانیک (از مؤسسه تکنولوژی ماساچوست) و مهندسی هوانوردی (از مؤسسه تکنولوژی کالیفرنیا) سپری کرد.
از مؤسسه فنی ماساچوسِت [در آمریکا ]فوق لیسانس مهندسی پرواز دریافت کرد و سپس از مؤسسه فنی کالیفرنیا مدرک دیگری گرفت. وی به استخدام ارتش آمریکا درآمد و در خلال جنگجهانی دوم در یگان مهندسی ارتش خدمت کرد.
او در سال 1948 و پس از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی و شروع جنگ با اعراب به اسرائیل مهاجرت کرد و از فعالان جناح راستگرای اسرائیلبه شمار آمد. وی در سال 1949 به تحصیل خود در رشته مهندسی پرواز ادامه داد. سپس برای ادامه تحصیلات به آمریکا بازگشت و به مقام استادی علوم پرواز دست یافت. در مؤسسه "تخنیون" به تدریس پرداخت، سپس مسئولیتهای بسیاری را در سازمان توسعه صنعت هوایی اسرائیل به عهده گرفت، و مدیر فنی کارخانه های سازنده هواپیماهای اسرائیلی در "لَد" شد. وی رئیس گروه تجهیز و پیشرفت هواپیماهای شناسایی بود و به پاداش تلاشهایش در این راه، جایزه "امنیت اسرائیل را تصاحب کرد. وی عضو سازمان پرواز و فضانوردی آمریکا است. تألیفات بسیاری در زمینه مکانیک پرواز و فشار هواپیماهای جت دارد.
ب ـ پیشینه سوابق اجرایی و سیاسی:
موشه آرنز به محض مهاجرت و ورود به اسرائیل به نیروهای آیرگون به رهبری مناخیک بگین ـ همان کسی که وی بخش اعظم دوران حیات سیاسی خود را با او گذراند ـ پیوست. آرنز به عنوان یکی از اعضای مؤسس حزب "حیروت" (آزادی Feedom) به بگین کمک کرد تا میراث و منصب ولادیمیر ژابوتنسکی ـ صهیونیست تجدیدنظرطلب که در سال 1940 به طور ناگهانی مرده بود ـ را متصرف شود.
در دهه 1940 آرنز همچنین به عنوان نماینده سازمان جوانان جنبش بتار در آمریکای شمالی فعالیت می کرد. در سال 1971 وی جایزه دفاعی اسرائیل (Israel Defense Prize) را دریافت کرد. در سال 1973 آرنز به طور رسمی و همزمان با انتخاب به عنوان نماینده کنست از حزب لیکود وارد فعالیتهای سیاسی شد. در سال 1977 نیز مجددا انتخاب گردید. بین سالهای 1974 تا 1982 وی رئیس کمیسیون امور خارجه و دفاع کنست بود. در سال 1982 و به دنبال نخست وزیری بگین، آرنز به سمت سفیر اسرائیل در واشنگتن و سال بعد پس از برکناری آریل شارون به دلیل نقشی که در کشتارهای فلسطینیان در اردوگاههای "صبرا" و "شتیلا" داشت وی به جای آریل شارون به وزارت دفاع منصوب شد.
زمانی که بگین در سال 1983 از سمت نخست وزیری کناره گرفت، رقابت سختی میان شامیر و آرنز برای تصدی پست نخست وزیری درگرفت. وی به عنوان یک سیاستمدار باوقار و متین شناخته می شد. آرنز امیدوار بود همانند سلف خود اسحاق رابین، از سمت سفیری به کرسی نخست وزیری دست یافته و آن را تصرف کند. موقعیت جناحی آرنز در درون حزب لیکود تا حد زیادی متزلزل و تضعیف شده بود.
دیوید لوی و موشه کتساف از فعالان سیاسی جناحی مخالف آرنز، از نامزدی اسحاق شامیر برای تصدی پست رهبری حزب حمایت می کردند و نهایتا در انتخابات می 1984، اسحاق شامیر توانست با پشت سر گذاشتن آرنز به ریاست حزب لیکود برگزیده شود و در همین سال، موشه آرنز وزیر مشاور حکومت "اتحاد ملی" شد که یکی از مهمترین اقدامات وی در این دوره، پیگیری پروژه "وارد کردنجتهای جنگنده لاوی" به اسرائیل بود؛ پروژه ای که آرنز شخصا از سال 1980 مقدمات آن را فراهم آورده بود، اما همزمان با انتصاب ایهود باراک به سمت قائم مقام فرماندهی ارتش، IDF ، مخالفتها با این طرح آغاز شد.
در سالهای 1984 و 1988 مجددا به نمایندگی مجلس انتخاب گردید و در دولت اسحاق شامیر وزیر مشاور و سپس وزیر خارجه شد.
در سال 1988 رقابت آرنز و شامیر برای ریاست حزب لیکود مجددا آغاز شد و اگرچه آرنز در این دوره حمایت نتانیاهو از شاگردان و دست پروردگان سیاسی خود را به همراه داشت، اما برنده رقابت باز هم شامیر بود. آرنز که مدت چهار سال سمت وزارت مشاور را برعهده داشت، این بار به عنوان وزیر امور خارجه و در ژانویه 1990 به دنبال استعفای اسحاق رابین، برای دومین بار به عنوان وزیر دفاع منصوب شد. به دنبال انتصاب آرنز به وزارت دفاع، ایهود باراک از سمت خود استعفا کرد، زیرا نگران بود که آرنز از وی به خاطر پروژه "لاوی" انتقام بگیرد. اما آرنز استعفای او را نپذیرفت و در نتیجه روابط بین این دو نفر حسنه شد، اگرچه در سیاستها و استراتژیهای خود اختلاف نظر داشتند.
آرنز تا سال 1992 در سمت وزیر دفاع حضور داشت. در این سال در دوره سیزدهم مجلس مجددا انتخاب شد، ولی استعفا داد به دلیل این که حزب لیکود در انتخابات از رابین (رهبر حزب کارگر) شکست خورد و در نتیجه این شکست، آرنز از فعالیتهای سیاسی کناره گیری کرد.
شکست حزب لیکود به رهبری اسحاق شامیر در انتخابات پارلمانی، به گسترش بحران در حزب دامن زد. بحرانهای مالی ای که نتیجه 15 سال فساد مالی غیرقابل کنترل اعضای رهبری بود. اعضای جوان تر لیکود با هدف قرار دادن مسند ریاست حزب امیدوار بودند که بتوانند به اصلاح حزب پرداخته و موقعیت و جایگاه آن را بهبود و ارتقا بخشند. در این دوره، آرنز از نتانیاهو (معاون وزیر امور خارجه دولت شامیر) در مقابل رهبر جنگ طلب جناح مقابل یعنی آریل شارون حمایت می کرد. حمایتی که سرانجام در کمال ناباوری به پیروزی نتانیاهو انجامید.
علی رغم این که وی از از شاخص ترین نامزدهای رهبری حزب لیکود به جای رهبر سابق آن اسحاق شامیر بود ولی به وی به عنوان یکی از "بازهای" حزب حیروت نگریسته می شود. او با توافقنامه کمپ دیوید منعقده بین مصر و اسرائیل و نیز عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از صحرای سینا و لبنان مخالف بود.
کناره گیری از فعالیتهای سیاسی تا سال 1996 ادامه داشت تا این که نتانیاهو با پیروزی در انتخابات نخست وزیری به تشکیل دولت اقدام کرد. در ژانویه همان سال آرنز به عنوان وزیر دفاع منصوب شد و سرانجام تلاشهای چند ساله آرنز به ثمر نشست. در این سال آرنز به عنوان وزیر دفاع قراردادی را با آمریکا به امضاء رساند که برمبنای آن، باید رژیم صهیونیستی 102 فروند هواپیمای F-16I ـ که در اسرائیل سوفاه (طوفان) نامیده می شود ـ دریافت می کرد. برمنبای این قرارداد و براساس توافقات حاصله بعدی، رژیم صهیونیستی با دریافت 362 فروند F-16بزرگترین ناوگان این هواپیما پس از آمریکا را خواهد داشت.ارزش کل این قراردادها به مبلغ 5/4 میلیارد دلار است و تحویل تمامی این جنگنده ها تا سال 2008 به طول خواهد انجامید.
اگرچه آرنز از پذیرش تصدی مناصب رسمی سیاسی کناره گیری کرد، اما برخی از ناظران و تحلیلگران رژیم صهیونیستی، وی را تکیه گاه ایدئولوژیک حزب لیکود به شمار می آورند.
به دنبال کناره گیری از تصدی مناصب سیاسی، موشه آرنز به فعالیتهای دانشگاهی و رشته تخصصی خود روی آورد. وی در حال حاضر رئیس هیأت مدیره کالج بین المللی سامریه و یهودیه (JSC) و استاد آن مؤسسه در شهر آریل است. هدف این مؤسسه، تربیت نیروهای جوان اسرائیلی در زمینه رشته های فنی و مهندسی برای تأمین نیازهای آینده اسرائیل است. علاوه بر عضویت در مؤسسه فوق، آرنز عضو شورای سیاسی مؤسسه تحقیقات سیاسی آریل و عضو شورای مرکزی مرکز مطالعات خاورمیانه و آفریقای شمالی موشه دایان است.
ج ـ مواضع و دیدگاهها:
نظرات، آراء و اندیشه های موشه آرنز محصول و پرتوی از پیشینه سیاسی و نظامی او است. تولد و رشد و نمو در محیطی راستگرا و فعالیتهای شبه نظامی در اِرگون از وی نظریه پردازی متعلق به جناح راست در قالب حزب لیکود با پشتوانه فعالیتهای نظامی در وزارت دفاع ساخته است.
1 ـ مذاکرات صلح :
آرنز معتقد است مذاکرات صلح نیازمند یک پیش مقدمه است و تا زمانی که طرفین در زمینه یک آتش بس ضمنی، به توافق نرسند، از صلح خبری نخواهد بود. به عبارت دیگر آرنز بر آن است که قطع خشونت، مقدمات مذاکره را فراهم خواهد کرد و در این رابطه نیز تنها راه فراهم آوردن آتش بس و قطع خشونت خلع سلاح فلسطینیان است.
2 ـ اقلیتها:
آرنز همواره بر اهمیت فراخوانی اعراب به ویژه بدویها به خدمت تأکید داشت. وی هنگامی که برای اولین بار به سمت وزارت دفاع منصوب شد، از این که دریافت ارتش تا چه اندازه نسبت به این مسئله شگفت زده شد و ضمن صدور دستوری خواستار توجه بیشتر به فراخوانی بدویها و دروزیها برای خدمت سربازی شد. وی اعلام کرد که طرح ارتش اسرائیل را برای فراخوانی اعراب مورد بررسی قرار می دهد و آن را به گونه ای که مناسب باشد تغییر خواهد داد. در سال 1998 حدود 235 بدوی (از 185 هزار جمعیت بدویها) به ارتش پیوستند، در حالی که در سال 2000 وی 400 نفر را به خدمت فرا خواند و بر اهمیت به خدمت گرفتن جوانان بدوی برای ممانعت از پیوستن آنها به تندروهای مسلمان تأکید ورزید.
3 ـ دولت فلسطین:
آرنز معتقد است شکی نیست که اگر یک دولت فلسطینی تأسیس شود پنجمین دولت تروریستی در خاورمیانه، تأسیس خواهد شد و به تبع آن مخاطرات فراروی اسرائیل، فزونی خواهند یافت، لذا آرنز بر اینعقیده است که تأسیس یک دولت عرب فلسطینی نه تنها منافع اسرائیل، بلکه منافع آمریکا و حتی جهان متمدن را به خطر می اندازد.
4 ـ تروریسم:
آرنز معتقد است که واگذاری امتیاز به مخالفان اسرائیل در شمال غزه و جنوب لبنان، نه تنها به عقب نشینی و قطع حملات حزب الله در جنوب لبنان نمی انجامد، بلکه در نتیجه عدم تمایل آنها به توقف فعالیتهای تروریستی خود و ادامه حملات، ثبات و استحکام اسرائیل در مرزهای شمالی بر باد خواهد رفت. بنابراین برای توقف تروریسم، انجام اقدامات نظامی، ضروری و لازم است و برای ریشه کن کردن حملات فلسطینیان، ارتش باید نواحی وسیعی از شمال غزه را به تصرف درآورد.
5 ـ شهرک سازی:
بنابر ادعای آرنز، شهرکها یک حقیقت مسلم روی زمین محسوب می شوند که هیچ کس نمی تواند آن را تغییر دهد و در نهایت شهرکها مرزهای دایمی اسرائیل را تشکیل خواهند داد. آرنز مخالف سرسخت عقب نشینی از شهرکها و طرفدار توسعه آنها در منطقه است. به نظر آرنز، اسرائیل باید آنچه را انجام دهد که "حق" است. بر همین اساس موشه آرنز زمانی که در سال 1998 وزیر دفاع بود، سعی کرد تا طی چند ماه باقی مانده از حضور خود در این سمت، شرایط را برای توسعه شهرکهای صهیونیست نشین در مناطق کرانه باختری و نوارغزه فراهم کند، زیرا از یک سو احتمال به قدرت رسیدن حزب کارگر در دوره آتی انتخابات اسرائیل در آن زمان (1999) و توقف احداث شهرکهای یهودی نشین توسط دولت جدید وجود داشت و از سوی دیگر، مسئولیت احداث شهرکهای صهیونیست نشین، برعهده وزارت دفاع رژیم صهیونیستی است.
به عبارت دیگر احداث شهرکهای یهودی نشین در تمام مناطق کرانه باختری و نوارغزه در نهایت باید به تصویب وزیر دفاع اسرائیل برسد.
6 ـ بیت المقدس:
موشه آرنز به منظور ایجاد یک مرز جغرافیایی متصل و پیوسته در شرق بیت المقدس، طرح جامعی را ارائه کرد که به موجب آن شهرک یهودی نشین "معالیه ادومیم" به بیت المقدس شرقی متصل می شد. این طرح منطقه غرب شهرک معالیه ادومیم و همچنین مناطق خالی از سکنه نزدیک به روستاهای الزعیمو عیزریه واقع در حومه بیت المقدس شرقی را در برمی گیرد که ترجمان عملی این طرح، توسعه حوزه نفوذ اسرائیل بر بیت المقدس و ادغام آن به عنوان عضوی جدانشدنی از اراضی رژیم صهیونیستی است.
آرنز در راستای حفظ موجودیت یکپارچه بیت المقدس در سال 2000 اظهارات مارتین ایندیک سفیر وقت آمریکا در اسرائیل را به شدت محکوم کرد. ایندیک معتقد بود راه حلی برای بن بست موجود بر سر بیت المقدس به جز تقسیم این شهر وجود ندارد، اما موشه آرنز به همراه ایهود اولمرت شهردار وقت بیت المقدس این اظهارنظر را محکوم کرده و آن را بازتابی از مواضع ایهود باراک نخست وزیر وقتبرای جلب نظر آمریکا دانستند.
7 ـ قرارداد اسلو:
از دیدگاه آرنز قرارداد اسلو مملو از خطر برای اسرائیل است. اسلو اسرائیلیها را مجبور می کند تا آنچه فلسطینیان "حق بازگشت" می خوانند را محترم بشمارد. اگر این حق اعطا شود هزاران فلسطینی ادعای بازگشت به سرزمین اسرائیل را خواهند داشت و بنابراین دولت یهودی منحل خواهد شد. اسلو آشکارا به فلسطینیان این احساس را می دهد که تمامی کرانه باختری را تصرف کنند. بنابراین حملات تروریستی اعراب فلسطینی علیه اسرائیل به دنبال عقب نشینی اسرائیل بسیار شدیدتر شد.
8 ـ ایران:
موشه آرنز معتقد است که در منطقه خاورمیانه سه کشور تروریست وجود دارند که عبارتند از: ایران، عراق و سوریه اقدامات این کشورها نه تنها تهدیدی برای اسرائیل و متحد اسرائیل آن آمریکا، بلکه برایتمامی جهان متمدن بوده و خواهد بود.
مآخذ:
- بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، 8/5/1385، شماره 305.
- بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، 20/11/1377، شماره 31 (گزارش سیاسی).
- شریدة، محمّد: رهبران اسرائیل، بیژن اسدی و مسعود رحیمی، انتشارات کویر، 1378.
- www.Jpost.com/servlet/satellite.
- www.mfa.gov.il/MFA Archive/2000-2009/2001/3moshe %20 Arens.