اسپانیا ـ اسرائیل، روابط

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


اسپانیا تنها کشور اروپایی است که تا سال 1986 نه اسرائیل را به رسمیت شناخت و نه روابط دیپلماتیک با آن برقرار نمود. بعد از گذشت پانصد سال از ماجرای اخراج یهودیان از اسپانیا در دوره زمامداری ملک فردیناند و بعد از گذشت ده سال ازمرگ فرانکوی دیکتاتور و روی کار آمدن خوان کارلوس، دولت اسپانیا به ریاست فیلیپ گونزالس در نیمه اول سال 1986 یعنی قبل از برگزاری انتخابات عمومی اسپانیا در ژوئن 1986 تصمیم این کشور دایر بر به رسمیت شناختن اسرائیل را اعلام نمود.

در این رابطه وزیر امور خارجه اسپانیا طی مصاحبه ای در دی ماه 1364 (ژانویه 1986) اظهار داشت دلایل و شواهدی وجود دارد که دولت سوسیالیست اسپانیا از اوایل ماه ژانویه (1986) به تدریج گامهایی در جهت به رسمیت شناختن اسرائیل بر می دارد.

وی گفت، روابط با اسرائیل در نیمه اول سال (1986) برقرار خواهد شد و انتظار می رود دولت اسپانیا به دشمنی پانصد ساله خود با یهود ـ از زمان اخراج یهودیان توسط ملک فردیناند خاتمه دهد.

اصرار دیرینه اسپانیا عدم برقراری روابط با اسرائیل، به علل تاریخی از سال 1492 میلادی مربوط می شود. در آن سال ملک فردیناند یهودیان را به خاطر فتنه انگیزی، توطئه چینی و تحریک ملت اسپانیا علیه رهبران، آن از کشور خود بیرون راند و از آن تاریخ تا برقراری رابطه دیپلماتیک با اسرائیل، مقامات اسپانیا عملاً از ورود یهودیان به داخل کشورشان جلوگیری به عمل آوردند. به همین خاطر خاخامهای یهودی از سرتاسر جهان طی پیامهایی یهودیان را به مبارزه علیه اسپانیا و تحریم اقتصادی و نپذیرفتن تولیدات آنها دعوت می کردند.

هنگامی که ژنرال فرانکو به قدرت رسید، رهبران صهیونیستها به شیوه های مختلف تماسهایی با وی برقرار کردند تا دوستی و اعتماد او را به خاطر به رسمیت شناختن اسرائیل به خودشان جلب نمایند ولی او به خاطر همگامی با سیاست خارجی اسپانیا وبا در نظر گرفتن روابط دیرینه اش با جهان عرب، حاضر نشد در مورد این موضوع به بحث و گفت وگو بنشیند خصوصا که دریافته بود اسرائیل به حقوق اعراب تجاوز کرده و به همین خاطر به رسمیت شناختن آن را جایز ندانست.

موضع اسپانیا تا زمان مرگ فرانکو در سال 1975 همچنان ثابت و دست نخورده باقی ماند، اما هنگامی که پادشاه خوان کارلوس زمام امور کشور را به دست گرفت، صهیونیستها بعد از یک سال موفق شدند روابطی نیمه رسمی با دولت اسپانیا برقرار سازند. زمینه برقراری روابط به این نحو فراهم گردید که مقامات اسپانیا اجازه دادند کنگره جهانی یهودیان شاخه اروپا در مادرید تشکیل گردد و ناحوم گلدمان این مسأله را به عنوان یک پدیده مهم سیاسی و تاریخی توصیف کرد.

البته با وجود اینکه کشورهای عربی در مورد برقراری روابط اسپانیا با اسرائیل به نخست وزیر اسپانیا هشدار دادند و او را تهدید نمودند چنانچه کنگره یهودیان در مادرید تشکیل گردد، آنها از دادن وامی به مبلغ نیم میلیارد دلار به اسپانیا خودداری خواهند نمود ولی علی رغم این هشدارها و تهدیدات، کنگره مزبور برای اولین بار با مشارکت هفتاد نماینده از اروپای شرقی و غربی و با حضور هیأتی متشکل از یهودیان اسپانیا بالغ بر 12 هزار نفر یهودی در سرزمین اسپانیا تشکیل گردید.

فیلیپ گونزالس بعد از گذشت چند روز از تشکیل کنگره و بعد از پیروزی حزب سوسیالیست در اکتبر 1982 به تماسهای خود با حزب کارگر اسرائیل از طریق جریانات سوسیالیسم جهانی همچنان ادامه داد. سوسیالیستهای میانه روی اسپانیا معتقد بودند که همکاری با اسرائیل جایز نیست خصوصا اینکه اینرژیم تنها رژیم خاورمیانه بود که جنبشهای دموکراتیک اسپانیا را در عهد دیکتاتور فرانکو مورد حمایت قرار داد.

نخست وزیر اسپانیا با تعیین موضع خود در قبال برقراری روابط با اسرائیل اظهار داشت که اسپانیا تمایل شدیدی به ادامه روابط دیرینه با کشورهای عربی دارد و دولت سوسیالیستی تلاش می کند با اعراب وارد گفت وگو و همکاری شود و هرگز قبل از انجام مشاورات با تمامی کشورهای ذیربط، اسرائیل را به رسمیت نخواهد شناخت و اسپانیا به طور قطع در این زمینه تصمیم مستقل اتخاذ خواهد نمود و قبل از هر چیز مصالح اسپانیا را در نظر خواهد گرفت.

نخست وزیر اسپانیا صراحتا اعتراف کرد که برخی از احزاب سیاسی راستگرا و چپگرا و حتی صهیونیستها وی را برای به رسمیت شناختن اسرائیل تحت فشارهای مداوم قرار می دهند. وی در توجیه برقراری روابط با اسرائیل اظهار داشت که این امر ممکن است به مشارکت اسپانیا در یافتن راه حلهایی برای بحران خاورمیانه منتهی گردد خصوصا اینکه کشور متبوعش روابط دوستانه ای با جهان عرب و مناسباتی با شیمون پرز رئیس حزب کارگر اسرائیل و نخست وزیر این رژیم دارد.

در نظر مقامات دولت اسپانیا، عدم برقراری روابط با اسرائیل و ایجاد این رابطه با کشورهای عربی، به عنوان یک موقعیت استثنایی بین دیگر کشورهای اروپایی که با هر دو طرف روابط و مناسباتی دارند، تلقی می گردید.

مسأله به رسمیت شناخته شدن اسرائیل از سوی اسپانیا مدتها محور بحث و جدل محافل رسمی و مردمی اسپانیا قرار گرفت و موافقین و مخالفین، هر کدام نظریاتشان را در این زمینه ابرازداشتند. بیان اظهارات پیرامون این مسأله همچنان ادامه داشت تا اینکه در آغاز دی ماه سال 1364 وزیرخارجه اسپانیا صراحتا اعلام نمود که روابط با اسرائیل در اوایل ماه سال جاری بر قرار خواهد شد.

البته انتظار می رفت که روابط بین دو طرف قبل از پایان سال 1985 (آذرماه 1364) برقرار گردد ولی حملات هوایی رژیم صهیونیستی به مقر سازمان آزادی بخش فلسطین، موعد اجرای تصمیم را به تأخیر انداخت و طبیعی شدن روابط دو رژیم در آوریل سال 1365، قبل از فرا رسیدن ماه ژوئن 1986 و قبل از موعد برگزاری انتخابات عمومی اسپانیا، انجام گرفت.

نیروهای اسپانیایی هوادار برقراری روابط با اسرائیل، از اقلیت کتلانی مخالف رژیم اسپانیا منتسب به منطقه کتالونیا و نمایندگان حزب محافظه کار و برخی از شخصیتهای سیاسی دوستدار اسرائیل تشکیل می شد.

و اما نیروهای مخالف به رسمیت شناخته شدن اسرائیل شامل اعضای حزب کمونیست اسپانیا، حزب راستگرای افراطی، گروهی از جوانان عضو حزب سوسیالیست حاکم، اسپانیاییهای عربی الاصل، انجمن دوستی با ملتهای عربی و بالاخره، کمیته دفاع از مسایل عربی اسپانیا بودند.

طبق انجام یک نظرخواهی از افکار عمومی اسپانیا معلوم گردید که حدود پنجاه درصد از مردم هوادار به رسمیت شناخته شدن اسرائیل و 10 درصد دیگر با این امر مخالف بودند که بررسی این نتایج، ابعاد تأثیر تبلیغات رژیم صهیونیستی در افکار عمومی اسپانیا و فشارهای مداوم در سطح داخلی و خارجی را نشان می دهد.

الف ـ اسپانیا و فشارهای داخلی و خارجی:

دولت اسپانیا به طور مداوم در معرض فشارهای داخلی و خارجی برای به رسمیت شناختن اسرائیل قرار داشت. فشارهایی که در سطح داخلی اعمال می شد، اشکال متعددی به خود می گرفت به گونه ای که علاوه بر مخالفین پارلمان و برخی از احزاب کوچک و اقلیتها، فشارهایی از سوی برخی از یهودیان اسپانیا از خلال انجام فعالیتهای فرهنگی و دینی و تشویق دوستان اسپانیایی خودشان و همچنین از خلال دیدارهای مکرر برخی از مقامات اسرائیلی از اسپانیا و فعالیت رسانه های تبلیغاتی هوادار اسرائیل که افکار عمومی را برای قبول به رسمیت شناختن اسرائیل آماده می ساخت، بر دولت اسپانیا اعمال می گردید.

ناگفته نماند نماینده دائمی اسرائیل در سازمان بین المللی جهانگردی واقع در مادرید که به عنوان سفیر نیمه رسمی این رژیم در اسپانیا تلقی می گردید با تشکیل جلسات، از دیپلماتهای خارجی و مقامات اسپانیا به مناسبتهای گوناگون دعوت به عمل می آورد. هدف از تمامی این فعالیتها که با کمکها و توصیه هایی از جانب اسرائیل صورت گرفت، همانا وارد آوردن فشار بر اسپانیا برای پذیرش به رسمیت شناختن اسرائیل بود.

در مورد آن دسته از نیروها که فشارهایی در سطح خارجی اعمال می کردند بایستی گفت که به مجاری متعددی مرتبط بود. و بیشتر فشارهای وارده بر دولت اسپانیا از جانب آمریکا، جناح هوادار صهیونیسم، و کشورهای عضو بازار مشترک اروپا بود که با اسرائیل روابط مستحکمی داشتند. جناح هوادارصهیونیسم در اسپانیا نقش مهمی در سطح کاخ سفید آمریکا و کمک به اسرائیل در برقراری روابط بین المللی خود ایفا نمود.

به طور مثال هنگامی که فیلیپ گونزالس نخست وزیر اسپانیا در اوت 1983 دیداری از ایالات متحده آمریکا به عمل آورد و هنگامی که ریگان رئیس جمهور آمریکا و جورج شولتز وزیر امورخارجه آن مصرانه از وی خواستند که اسرائیل را به رسمیت بشناسد، هواداران صهیونیسم در ایالات متحده آمریکا از نخست وزیر اسپانیا انتقاد نمودند بعد از به دست گرفتن قدرت که به وعده های خود در مبارزه انتخاباتی مبنی بر ایجاد روابط با اسرائیل عمل نکرده است. در خلال این دیدار، پانزده نفر از اعضای کمیسیون روابط خارجی کنگره آمریکا پیامی به گونزالس عرضه کردند.

در این پیام آمده: "ما می دانیم که کشورتان روابط دیپلماتیک خود را با تمامی کشورها صرف نظر از خط مشهای سیاسی شان حفظ نموده که ممکن است آنها با خط مشهای سیاسی شما مخالف باشند ولی اسپانیا اسرائیل را از این کشورها مستثنی نموده است و قطعا اسپانیا بعد از پیوستن به کشورهای بازار مشترک اروپا تنها عضوی خواهد بود که با اسرائیل روابط دیپلماتیک ندارد. ما معتقدیم که برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل تصمیمی تاریخی است و امیدواریم که اسپانیا این تصمیم را در اسرع وقت اتخاذ کند." این پیام، ابعاد برقراری روابط بین اسپانیا و اسرائیل و انعکاس آن در جنبه های استراتژیکی پیمان آتلانتیک شمالی و هم پیمانان اروپایی و تصمیم آمریکا را دایر بر گسترش روابطش با اسپانیا به عنوان هم پیمان قدرتمندی که بر منطقه شمال آفریقا نظارت خواهد داشت، به طور کامل تشریح نمود.

فشارهای آمریکا و صهیونیسم از این حد هم فراتر رفت و رهبر اسپانی الاصل انجمن آمریکاییان نامه ای با امضای ده تن از همکاران خود در مجلس سنا به نخست وزیر اسپانیا تسلیم کرد. در این نامه ضرورت تجدید نظر در سیاست اسپانیا در قبال اسرائیل، برقراری روابط دیپلماتیک این کشور با اسرائیل، استحکام روابط بین آمریکا و اسرائیل و امکان استفاده از روابط کشورهای عربی و اسپانیا در ایفای نقش میانجیگری اسپانیا برای حل مسالمت آمیز بحران خاورمیانه قید شده بود.

فشارهای آمریکا و صهیونیسم از طریق اعضای کنگره آمریکا و چارلز پرسی رئیس کمیسیون روابط خارجی کنگره همچنان ادامه یافت. گزارشات حاکی از این بود که در اواسط سال 1983 یک اجلاس سری بین فیلیپ گونزالس نخست وزیر اسپانیا و رئیس کنگره یهودیان در نیویورک تشکیل گردید. در پایان اجلاس مقرر گردید که اسپانیا هرچه سریع تر موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسد و روابط دیپلماتیک با آن برقرار سازد.

همچنین هیأت دولت اسپانیا با قرار داد منعقده بین شرکت "ال عال" اسرائیلی و شرکت "ایبریا"ی اسپانیا برای انجام پروازهای متقابل هفته ای دوبار موافقت نمود. علی رغم فشارهای زیاد آمریکا و صهیونیسم بر اسپانیا، کشورهای اروپایی و اسرائیل برای وادار کردن اسپانیا در به رسمیت شناختن اسرائیل، مسأله ورود اسپانیا به عضویت بازار مشترک اروپا را به عنوان برگ اضافی فشار علیه این کشور به کار بردند.

از اواخر دوران ژنرال فرانکو و انتقال سیستم سیاسی اسپانیا از دیکتاتوری به دموکراسی، اسپانیاییها در انتظار دریافت پاسخ بازار مشترک اروپادر رابطه با قبول عضویت این کشور در بازار مشترک ماندند. به دنبال رسیدن حزب سوسیالیست فرانسه به مقام ریاست دولت، فرانسوا میتران رئیس جمهور فرانسه جانبداری فرانسه از اسپانیا و تلاش برای از بین بردن موانع موجود بر سر راه ورود اسپانیا به بازار مشترک اروپا را به نخست وزیر اسپانیا وعده داد.

در خلال ریاست فرانسه بر بازار مشترک اروپا در آوریل سال 1984 کلودشسون وزیر امورخارجه وقت فرانسه و رئیس اجلاس بازار مذکور اعلام نمود که اینک توافقی اصولی برای گشودن دروازه بازار بر روی اسپانیا وجود دارد. لازم به یادآوری است که مذاکرات میان اسپانیا و بازار مشترک اروپا تا سپتامبر سال 1985 به طول انجامید سپس قرار شد در ژانویه سال 1986 عضویت اسپانیا در بازار مشترک پذیرفته شود.

اسرائیل در مورد ورود اسپانیا و پرتغال به بازار مشترک اروپا واهمه از این داشت که مبادا از قدرت رقابت محصولات کشاورزی از جمله میوه و سبزیجاتش کاسته شود چرا که کشورهای بازار مشترک اروپا هفتاد درصد این گونه محصولات صادراتی اسرائیل را خریداری می کنند. لذا اسرائیل از مسأله ورود اسپانیا به بازار مشترک اروپا سوء استفاده کرد.

این رژیم، شرطی مبنی بر به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی اسپانیا در راستای ورود اسپانیا به بازار مشترک اروپا تعیین نمود. اسرائیل این شرط را چنین توجیه کرد: باعث می شود انجام گفت وگوها در مورد علاقه اسرائیل به بازار مشترک اروپا دشوار گردد.

فرانسوا میتران رئیس جمهور فرانسه از فیلیپ گونزالس نخست وزیر اسپانیا خواست تا کشورش قبلاز ورود به بازار مشترک اروپا، اسرائیل را به رسمیت بشناسد. بالاخره در نتیجه اعمال فشارهای زیاد از سوی جناحهای داخلی کشور و در زمینه خارجی، از سوی آمریکا ـ اروپا و صهیونیسم، اسپانیا در سال 1986 بر برقراری روابط با اسرائیل و به رسمیت شناختن رژیم آن تأکید کرد.

ب ـ واکنش کشورهای عربی:

روابط میان اسپانیا و جهان عرب ریشه های تاریخی داشته و از تحکیم و حسن همجواری برخوردار است. موضع گیری اسپانیا مبنی بر عدم به رسمیت شناختن اسرائیل یکی از عوامل اساسی بر تحکیم و تقویت روابط دوستی و همکاری با جهان عرب بود.

تصمیم دولت سوسیالیستی اسپانیا مبنی بر برقراری روابط با اسرائیل، از سوی اعراب به مثابه نادیده گرفتن مواضع سابق اسپانیا و پیوندهای دوستی که در طول دورانهای سلطنت دیکتاتوری و دموکراسی ادامه داشت، تلقی گردید. اظهارات مقامات اسپانیا عکس العملهای کشورهای عربی مبنی بر محکوم کردن این اقدام را برانگیخت. کشورهای عربی به بروز نتایج نامطلوب در روند روابط اسپانیا و اعراب از جمله بیرون کشیدن داراییهای شان از بانکهای اسپانیا هشدار دادند. به همین دلیل این کشور برای فراهم آوردن اوضاع مناسب تلاش نمود با کشورهای عربی تماسهایی برقرار کند تا اینکه تصمیمی غافلگیرکننده برای کشورهای عربی، تلقی نگردد.

اسپانیا تصمیم خود مبنی بر برقراری روابط با اسرائیل را چنین توجیه نمود که اسپانیا هم می تواند همتراز با کشورهای اروپایی و عربی دارای روابط بااسرائیل تلقی گردد همچنین کشور اسپانیا عربی تر از خود اعراب نیست به ویژه اینکه بعضی کشورهای عربی با اسرائیل روابطی دارند.

این تصمیم با فشارهای کشورهای عربی در جهت ناکامی آن ـ مواجه گردید ولی حجم فشارهای آمریکا و اروپا بیشتر از فشار کشورهای عربی بود.

دولت اسپانیا قبل از اتخاذ این تصمیم تدابیر لازم را اتخاذ نمود به عنوان مثال در اوایل نوامبر سال 1985 این کشور یک هیأت سه نفره شامل نمایندگان مرکز عالی تحقیقات دفاعی، وزارت کشور و وزارت امور خارجه را به خارج اعزام نمود. این هیأت از سفارتخانه های اسپانیا در تونس، قاهره و عمان دیدار کرد. این مسافرت سه روز به طول انجامید. همچنین هیأت دیگری به مدت 48 ساعت از بیروت دیدار نمود.

این دیدارها بنابه گفته یک روزنامه اسپانیایی به طور خیلی محرمانه انجام گرفت که اعضای این هیأت در خلال این دیدارها طرحهایی برای تقویت وسایل ارتباط سریع میان سفارتخانه ها و "دولت اسپانیا" پی ریزی کردند و نیز پانزده روز قبل از اعلام برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل سفارتخانه ها را به واحدهای ویژه مجهز ساختند.

پس از برقراری روابط اسپانیا و رژیم صهیونیستی، همکاریهای متقابل این دو رژیم با یکدیگر شروع شد. اسرائیل تکنولوژی پیشرفته ای در زمینه باران مصنوعی و همچنین ساخت وسایل الکترونیکی، در اختیار اسپانیا قرار داد. فعالیتهای جهانگردی یهودیان در اسپانیا روزبه روز گسترش یافت به طور مثال در سال 1984 حدود 60 هزار توریست اسرائیلی از اسپانیا دیدن کردند در صورتی که پس از برقراری روابط، هر ساله این تعدادبه مراتب بیشتر شده و همکاری اسپانیا با رژیم صهیونیستی در این زمینه گسترش یافته است.

با این وجود، تنشهای سیاسی چندی در روابط اسپانیا با رژیم صهیونیستی طی مدت برقراری روابط این دو کشور ایجاد شد که عمدتا ناشی از اقدامات سرکوب گرانه رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان در داخل اراضی اشغالی است و این امر موجب شده تا اسپانیا به منظور حفظ روابط خود با اعراب گاها سیاستهای تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی را مورد حمله قرار دهد.

مثلاً در تاریخ 6/3/1370 ه . ش وزیر امورخارجه اسپانیا طی نطقی، به طور غیرمنتظره سیاست رژیم صهیونیستی در مورد مسأله فلسطین را مورد حمله قرار داد. در این رابطه خبرگزاری جمهوری اسلامی گزارش داد که "فرناندز اوردونیز" وزیر امور خارجه اسپانیا که در کنفرانسی در رابطه با فلسطین در مادرید سخنرانی می کرد گفت "اکنون برای رسیدن به صلح در منطقه خاورمیانه بزرگترین مشکل را اسرائیل ایجاد می کند". وی گفت " علی رغم اینکه اسرائیل و فلسطینیان دریک سرزمین زندگی می کنند ولی اسرائیل بر فلسطینیان سلطه دارد که این رابطه غالب و مغلوب باید از بین برود."

اوردونیز که برای اولین بار طی سالهای اخیر پس از برقراری روابط سیاسی دو کشور به این شکل به رژیم صهیونیستی حمله می کرد افزود، برخورد مسئولین اسرائیل مخالف مصوبات سازمان ملل متحد است.

وی همچنین ایجاد مناطق مسکونی توسط رژیم غاصب اسرائیل در سرزمینهای اشغالی کرانه رود اردن را محکوم کرد. ولی این سیاست چندان طول نکشید و اسپانیا با کمک آمریکا که ماهها برای صلحاعراب و اسرائیل تلاش می کرد در تاریخ 30 اکتبر 1991 میزبان هیأتهای عربی و اسرائیلی برای مذاکرات اعراب و اسرائیل در فرایند صلح خاورمیانه گردید.

ج ـ روابط تجاری:

از سال 2000 میلادی پیشرفت اقتصادی قابل ملاحظه اسپانیا در بخش صنعت و کشاورزی، تمایل به برقراری و توسعه روابط تجاری با این کشور را به طرز محسوسی افزایش داده است. حجم روابط تجاری این کشور با اسرائیل در سال 2006 با 27 درصد افزایش نسبت به سال 2005 به بیش از یک میلیارد و 650 میلیون دلار رسید که استثنائا ارزش صادرات اسرائیل به این کشور از ارزش واردات آن بیشتر بود. در سال 2007، اسپانیا در تجارت خارجی اسرائیل با اتحادیه اروپا پس از بلژیک، آلمان، انگلیس، هلند، ایتالیا و فرانسه در رتبه هفتم قرار گرفت. صادرات اصلی اسپانیا به اسرائیل را ماشین آلات مکانیکی، محصولات کشاورزی و مواد معدنی و واردات این کشور از اسرائیل را نیز عمدتاً دستگاههای الکتریکی و تجهیزات الکترونیکی تشکیل می دهند.

مآخذ:

  1. بولتن خبری خبرگزاری جمهوری اسلامی، سال 1986/1365.
  2. اخبار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران.
  3. الموسوعة الفلسطینیة، جلد اول، 1984.
  4. www.cbs.gov.il/fr-trade/td1.htm.
  5. www.moit.gov.il/NR/exeres/06528F86-585 2-439B-BDFA-D5FC13159999.htm.