ترکیه ـ اسرائیل، روابط: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۵


محتویات

الف ـ وضعیت یهودیان در عثمانی پیش از تشکیل اسرائیل:

در سال 1492 میلادی پادشاه ارغوانی فردینالد ایزابل ملکه قشتالی بازپس گیری اسپانیا از دست مسلمانان را به پایان رساند و اسپانیا شاهد موج گسترده ای از پاکسازی مسلمانان در درجه اول و سپس یهودیان گردید و به یهودیان مهلت داده شد تا دین خود را تغییر دهند و یا اسپانیا را ترک کنند.

قسمت اعظم یهودیان تصمیم گرفتند از یهودیت روی گردانند و دین مسیح را بپذیرند ولی کسانی که ترجیح دادند یهودی بمانند، تصمیم گرفتند به منطقه بالکان، ایتالیا، ترکیه (عثمانی) مهاجرت کنند که در عثمانی مورد استقبال قرار گرفتند. آشنایی یهودیان مهاجر عثمانی با زبان عربی و تسلط به امور بانکی و صرافی و روابط آنان با کشورهای دیگر، به آنها امکان داد تا در زمانی که دولت عثمانی در پی گسترش روابط خود با دولتهای اروپایی بود، پستهایمتعددی در دستگاه دولتی به دست آورند.

قرن شانزدهم میلادی به عنوان عصر طلایی یهودیان عثمانی به شمار می رود زیرا که برخلاف قلع وقمع و رعب و وحشتی که یهودیان در اروپا شاهد بودند در این کشور با رفتار مسالمت آمیز مسلمانان مواجه شدند.

در اوایل قرن هفدهم میلادی، با شروع عقب نشینی عثمانیها و افول امپراطوری عثمانی به ویژه پس از پیدایش جنبشهای آزادی خواهانه یهودی، که یهودیان را به مهاجرت به سرزمین موعود در فلسطین دعوت می کرد، شمارش معکوس نفوذ یهودیان در عثمانی شروع شد.

بدین ترتیب در خلال دو قرن هیجدهم و نوزدهم میلادی، یهودیان دولت عثمانی در سراشیبی سقوط قرار گرفتند. فعالیتهای آنها تا اوایل قرن بیستم و تا زمان تأسیس جمهوری ترکیه و عقد قرارداد لوزان که به موجب آن حقوق و امتیازات اقلیتهای موجود در ترکیه از جمله اقلیت یهودی به رسمیت شناخته شد، از سر گرفته نشد. با این همه این رابطه تازه تجدید یافته نیز به دلیل تبلیغات ناسیونالیستی ـ صهیونیستی و پیشامدهای پس از آن، قطع شد. یکی از این پیشامدها تحمیل "مالیات وجود" بود که همه مالیات دهندگان را براساس وابستگی دینی آنان در برمی گرفت به نحوی که مسلمانان 5 درصد و یهودیان 10 درصد مالیات می پرداختند.

برای پرداخت این مالیات برخی از یهودیان مجبور شدند تا همه مایملک خود را به فروش رسانند که نهایتا به ورشکستگی آنان انجامید (مالیات مذکور پس از شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم در سال 1944 لغو شد اما آثار آن همچنان برجامعه یهودیان ترکیه باقی ماند).

در سال 1927 تعداد یهودیان ترکیه به حدود 83 هزار تن می رسید که نیمی از آنان در استانبول زندگی می کردند. در سال 1945 تعداد آنها به 77هزار تن کاهش یافت. با تصمیم دولت ترکیه مبنی بر اجازه مهاجرت یهودیان به فلسطین، فشار افکار عمومی اسلامی ترکیه که متمایل به اعراب بود، بالا گرفت. در نتیجه دولت ترکیه مجبور شد دستور منع مهاجرت را صادر کند.

آن دسته از یهودیانی که در دوران جمهوری تازه تأسیس دولت اسرائیل (1948)، در ترکیه باقی ماندند به سرمایه گذاری در صنایع مختلف روی آوردند. و نیز طی جنگ جهانی دوم دارای یک شرکت کشتی رانی در استانبول بودند که تمام این فعالیتها بر "مؤسه پیمان جهانی یهود" متکی بود.

ب ـ وضعیت یهودیان در ترکیه پس از تشکیل اسرائیل:

پس از تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948، و به رسمیت شناخته شدن آن توسط ترکیه در سال 1949، مهاجرت یهودیان ترکیه به فلسطین اشغالی مجاز دانسته شد و دولت ترکیه با هزینه خود کشتیهایی برای مهاجران فراهم ساخت.

یهودیان ترکیه از سال 1946 تا دهه پنجاه نمایندگانی در پارلمان داشتند ولی پس از دهه پنجاه کسی به عنوان نماینده این اقلیت در پارلمان حضور نداشت و این امر برخلاف میل دولت ترکیه بود.

در فاصله سالهای 1973 ـ 1982 تعداد یهودیان ترکیه به 23هزار تن رسید که غالبا اسپانیایی تبار بوده و 3400 شرکت واردات و صادرات از 3800 شرکتموجود را مالک بودند. آنان دارای نفوذی دیرینه در احزاب بورژوا و رسانه های گروهی (روزنامه ها، شرکتهای تبلیغاتی، چاپخانه ها و مراکز تولید کاغذ) بودند و یک نشریه به زبان عبری و ترکی و یک روزنامه فرانسوی زبان منتشر می کردند.

از اواسط دهه هشتاد دولت ترکیه، یهودیان ترک را که اغلب جزو سرمایه داران بزرگ به شمار می رفتند تشویق کرد تا فعالیتهای خود را علنی سازند و این برخلاف رسم معمول آنان در میان مسلمانان بود. به این ترتیب، ثروتمندان یهودی بیش از پیش در برابر دیدگان جامعه ظاهر شدند تا جایی که فعالیتهای "جک کمحی" یکی از بزرگترین سرمایه داران یهودی ترک، همیشه در رأس اخبار اجتماعی جامعه ترک قرار می گرفت.

روزنامه "جیروزالیم پست" در شماره 20 مارس 1992 به نقل از "دیوید اسیو" رئیس خاخام های یهود ترکیه، در مورد اوضاع یهودیان در آن کشور گفت: "در اینجا دولتی وجود دارد که از همه شهروندان خود حمایت می کند. ما در اینجا هیچ گونه ترسی نداریم". همین روزنامه در پایان مقاله و تحت عنوان "سرنوشت خطرناک یهودیان ترکیه" نوشت: "ولی چه کسی می داند فردا چه خواهد شد."

ج ـ پیشینه روابط دیپلمات ترکیه و اسرائیل:

پس از پیروزی مصطفی کمال، عصمت اینونو در 10 نوامبر 1938 قدرت را در ترکیه به دست گرفت. اندکی بعد اختلاف سوریه و ترکیه بر سر استان اسکندرون بالا گرفت. اینونو این استان را یک راه حیاتی برای کشور خود بر دریای مدیترانه می دانستو از این رو بر الحاق آن به ترکیه به چند دلیل استراتژیک اصرار می ورزید. از این تاریخ ترکها در تمامی دیدارهایشان با مسئولان سوریه تقاضای حذف استان اسکندرون از نقشه سوریه را به عنوان مقدمه بهبود روابط فی مابین مطرح کرده اند. آنچه که در این بین بیشتر به بحرانی شدن وضع کمک کرد، شناسایی رسمی رژیم اسرائیل توسط ترکیه و نیز موضع قاطع و نهایی آن رژیم در پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی "ناتو" به عنوان هم پیمان آمریکا، حامی اول رژیم صهیونیستی بود.

ترکیه در 28 مارس 1949 ـ یعنی ظرف کمتر از یک سال از استقرار رژیم صهیونیستی ـ به عنوان نخستین کشور مسلمان موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت و عملاً روابط دیپلماتیک خود را ابتدا در سطح کاردار و سپس در سطح سفیر با این رژیم آغاز کرد. پس از به قدرت رسیدن عدنان مندرس در ترکیه پیشرفتهای قابل توجهی در روابط این کشور با اسرائیل حاصل شد. در این زمان ترکیه یک قرارداد اقتصادی با اسرائیل به امضا رساند که براساس آن به روش پایاپای، در برابر ورود کالاهای صنعتی از اسرائیل، گوسفند و کالاهای مختلف به آن کشور صادر کند. پس از کودتای سال 1960 ترکیه، روابط طرفین به سطح نماینده ارتقا یافت.

در سال 1964 ترکیه تصمیم گرفت به بررسی راههای فوری تشویق سرمایه گذاریهای خارجی که جایگزین کمکهای در حال کاهش آمریکا گردد، بپردازد. اسرائیل این فرصت را مغتنم شمرد و به برقراری برخی تماسهای محرمانه با وزارت امور خارجه ترکیه پرداخت. در این تماسها پیشنهادات ذیلمطرح شد:

1 ـ اسرائیل و در پی آن صهیونیسم جهانی، شرکتهای آمریکایی و صهیونیستی و دیگر شرکتهای همکار را جهت سرمایه گذاری در ترکیه تحت فشار قرار دهد.

2 ـ دولت ترکیه نیز به نوبه خود در پی ایجاد آرامش سیاسی در داخل و کسب حمایت ملی باشد تا راه ورود سرمایه های خارجی را هموار کند.

3 ـ دولت ترکیه به تقویت روابط خود با اسرائیل بپردازد.

توافق اقتصادی فوق در روز 13/3/1964 گسترده تر شد.

پس از این تاریخ یکی از کارشناسان سازمان همکاری توسعه اقتصادی اسرائیل به نام "اندرال" همراه با وزیر اسکان اسرائیل و مدیرکل برنامه ریزی به منظور گفت وگو با مقامات ترک پیرامون مشارکت ترکیه در کنفرانس برنامه ریزی منطقه ای کشورهای دریای مدیترانه که قرار بود در اسرائیل برگزار شود وارد آنکارا شدند. بعدها "لیبیت بورد اوغلو" وزیر عمران روستایی ترکیه در پی دعوت مقامات اسرائیلی جهت اطلاع از بررسیهای ویژه عمران روستاها وارد اسرائیل شد. در تاریخ 4/6/1964 اعلام شد که شرکت هواپیمایی ملی ترکیه اقدام به برقراری یک پرواز مستقیم بین استانبول، آنکارا با اسرائیل کرده است و شرکت هواپیمایی ترکیه و شرکت هواپیمایی اسرائیل "ال عال" در زمینه نمایندگی با همدیگر همکاری کنند.

روابط ترکیه و اسرائیل علی رغم تجاوز سه گانه علیه مصر در سال 1956 و جنگ اعراب ـ اسرائیل در سال 1967 همچنان پابرجا ماند و در پایان دههشصت به سطح مبادله سفیر رسید و "موشه کول" وزیر امور سیاحتی و عمران اسرائیل از ترکیه دیدار کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با دومین کودتای نظامی در ترکیه به سال 1980 روابط ترکیه و اسرائیل همزمان با روابط ترکیه ـ اعراب، شاهد پیشرفتهایی بود. ترکیه مبنای این که دو کشور اسرائیل و ترکیه هم پیمان استراتژیک مورد اعتماد آمریکا در منطقه اند به تحکیم روابط خود با این کشور اقدام کرد.

اسرائیل، عده ای از ترکها را که در جریان حمله سال 1982 به لبنان، همراه با گروهی فلسطینی به اسارت درآمد بودند، به ترکیه تحویل داد و این اقدام، بیانگر استحکام روابط فی مابین تلقی گردید. اسناد و اطلاعات افشا شده توسط سازمان آزادی بخش فلسطین و نهایتا اسناد و مدارک به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران نشان داد که هم پیمانی ترکیه و اسرائیل همچنان ادامه داشته است.

روابط دیپلماتیک ترکیه و اسرائیل در طول دوران جنگ سرد کمرنگ و پنهان بود اما پس از پایان جنگ سرد، با افزایش اهمیت ژئوپلیتیک ترکیه در راهبرد منطقه ای کلان آمریکا و تبدیل شدن این کشور به کانون تسهیل برنامه های آمریکا در خاورمیانه، روابط ترکیه و اسرائیل که ابتدا متأثر از رویکرد منطقه ای دولت لائیک ترکیه و همچنین نیاز این کشور به لابی های صهیونیست در آمریکا برای توسعه روابط اقتصادی و نظامی با ابرقدرت غرب بود، ابعاد پیچیده تر و متنوع تری به خود گرفت.

رابطه اسرائیل و ترکیه که به گفته برخی کارشناسان، وجود اشتراکاتی نظیر غیرعرب بودن، تمایل به ارزشهای فرهنگی و قالبهای سیاسی غرب، احساس تعلق خاطر به اروپا، برخورداری از اقتصادیپویا و صادرات محور، اعتقاد به دموکراسی مبتنی بر سکولاریسم و ترس از حکومت دینی، همجواری با دول متخاصمی چون عراق و سوریه و نیز همزیستی مسالمت آمیز نژاد ترک و یهود در طول قرون متمادی در برقراری، حفظ و توسعه آن بی تأثیر نبوده است تا آنجا ادامه یافت که امروزه اسرائیل پس از آمریکا نزدیکترین متحد ترکیه در جهان و اتحاد نظامی این دو مهمترین تحول استراتژیک منطقه طی 60 سال اخیر به شمار می رود.

د ـ روابط سیاسی ترکیه و اسرائیل:

پس از جنگ جهانی اول ترکیه در دایره نفوذ امپریالیسم غرب قرار گرفت و بعد از جنگ جهانی دوم، به عضویت پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) درآمد و بعدها عضو مؤس پیمان بغداد عهدنامه مرکزی "سنتو" گردید. روابط ترکیه و اسرائیل رسما در تاریخ 29/3/1949 (1328ه . ش) آغاز شد و این زمانی بود که ترکیه اسرائیل را به رسمیت شناخت.

به دنبال اقدام مصر در ایجاد موانع برای عبور کالاهای اسرائیلی از کانال سوئز، که شورای امنیت سازمان ملل مشغول بررسی آن بود، نماینده ترکیه شدیدا از مواضع اسرائیل جانبداری کرد. این موضع گیری اثرات سویی بر کشورهای عربی گذاشت. اما حزب دمکرات ترکیه پس از به قدرت رسیدن در مه 1950 به منظور گمراه کردن افکار عمومی از یک سو و ایجاد سیاست نزدیکی با کشورهای عربی از سوی دیگر، اقدام به محدود کردن توسعه روابط با اسرائیل نمود.

در پی امضای پیمان بغداد در سال 1955 و تجاوز سه جانبه به مصر در سال 1956، روابطاسرائیل و ترکیه قدری تیره گشت و ترکیه سفیر خود را از اسرائیل فرا خواند ولی در همان حال رژیم صهیونیستی را مطمئن ساخت که این اقدام به منظور حفظ پیمان بغداد صورت گرفته و به هیچ وجه روابط فی مابین را تحت الشعاع قرار نخواهد داد. پس از کودتای 14 ژوئیه 1958 در عراق و خروج این کشور از پیمان بغداد و نیز کاهش نفوذ حزب دمکرات ترکیه و بازگشت حزب مردم به قدرت، ترکیه مجددا روابط دیپلماتیک با اسرائیل را از سر گرفت و مرحله جدیدی از همکاری و پیشرفت روابط اقتصادی و فنی بین دو کشور شروع شد.

در سال 1958 م. "گلدا مایر" وزیر امور خارجه اسرائیل دیدار محرمانه ای از ترکیه به عمل آورد که طی آن یک پیمان سیاسی ـ اقتصادی در چارچوب تکمیل حلقه های "پیمان سوار" که شامل ایران، ترکیه، اتیوپی و اسرائیل بود، با تأیید آمریکا و به منظور بستن راه بر "نفوذ شوروی سابق" و نیز سرنگونی جمال عبدالناصر در مصر، به امضای "بن گوریون" و "عدنان مندرس" نخست وزیران دو کشور رسید.

در کنفرانس لندن در سپتامبر 1959 ترکیه از کشورهای امپریالیستی و طرحهای آنان برای ماندن در مصر دفاع کرد. مسأله به این صورت بود که ترکیه از طرح "جمعیت نفع بران" از کانال سوئز که توسط آمریکا و انگلستان و فرانسه ارایه شده بود، دفاع کرد و به محض تأسیس، به عضویت آن درآمد.

درپی کودتای نظامی سال 1960م. (1339ه . ش) ترکیه به فرماندهی "جمال گورس" روابط دو کشور به سردی گرایید. ولی در سال 1961 روابط دیپلماتیک رسمی میان دو کشور مجددا برقرار شد و به سطح سفیر ارتقا یافت. پس از تجاوز اسرائیل بهکشورهای عربی در سال 1967 ترکیه کاملاً در کنار اسرائیل قرار گرفت. هنگامی که کشورهای اسلامی از آن کشور خواستند اقدامی ظاهری در جهت همبستگی با اعراب و مسلمانان انجام دهد، این رژیم در حالی که تمام کشورهای اسلامی و سوسیالیستی و آفریقایی روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل را کاملاً قطع کرده بودند، خواستار برقراری صلحی دایم و عادلانه در خاورمیانه شد و فقط مخالفت خود را با الحاق سرزمینهای دیگران به طرف متجاوز (بدون ذکر نام اسرائیل) اعلام کرد.

اسرائیل در سال 1971 فعالیت جنبش آزادی بخش ترکیه و نیروهای ترکیه و نیروهای مبارز آن را دستاویز قرار داد و دولت ترکیه را تحت این عنوان که جنبشهای آزادی بخش ترکیه از جنبش آزادی بخش ملی عرب کمک می گیرند، برضد مردم عرب شوراند. در تاریخ 28/5/1971 سفیر ترکیه در سازمان ملل متحد گفت: "هیچ شک و تردیدی نیست که تروریستهای ترک در اردوگاههای تروریستهای عرب آموزش دیده اند. ترکیه مساعی خود را نزد دولتهایی که این اردوگاهها در خاک شان وجود دارد، مبذول داشته است."

در تاریخ 1/9/1975 ترکیه از راههای دیپلماتیک از اسرائیل خواست که تحریم ارسال اسلحه آمریکایی به ترکیه را لغو کند. یکی از کارمندان وزارت خارجه ترکیه به روزنامه صهیونیستی معاریو گفت:

"لغو این تحریم برای منافع اسرائیل مناسب است .... ترکیه تنها کشوری است که با اسرائیل روابط دیپلماتیک دارد و از دیدگاه اسرائیل، ترکیه به غرب گرایش دارد و این امر به معنای آن است که ترکیهارزش استراتژیک و سیاسی بزرگی نزد اسرائیل دارد، و دیپلماتهای اسرائیلی کوشیدند نزد ترکها تأکید کنند که اسرائیل در یک ترکیه باثبات و شکوفا ذینفع است و لذا (اسرائیل) از لغو تحریم ترکیه توسط آمریکا، پشتیبانی می کند."

البته روزنامه آمریکایی نیوزویک نوشته بود که به اصطلاح "لابی صهیونیستی" در کنگره آمریکا در پاسخ به موضع ترکیه که اجازه داده بود پل هوایی شوروی (سابق) به مصر در جریان جنگ اکتبر سال 1973 از آسمان ترکیه عبور کند، اعضای کنگره را تشویق کرده بود که مدت تحریم ارسال اسلحه آمریکایی به ترکیه تمدید شود... و اسرائیل این اقدام ترکیه را فراموش نکرده و هرگز فراموش نخواهد کرد.

در سال 1980 هنگامی که اسرائیل بیت المقدس را به عنوان پایتخت خود اعلام کرد دولت سلیمان دمیرل هیچ گونه موضعی در برابر این عمل صهیونیستها اتخاذ نکرد. ترکیه پس از کودتای نظامی 1980 اعلام کرد روابط خود را در سطح دبیر دوم که به عنوان قائم مقام سفیر انجام وظیفه می کند کاهش می دهد. تفسیر رسمی که برای این عمل ارایه شد، موضع گیری انعطاف ناپذیر رژیم صهیونیستی در ارتباط با کشمکش اعراب اسرائیل و مسأله فلسطین بود ولی در همان زمان وزارت خارجه ترکیه تأکید داشت که قطع روابط دیپلماتیک با اسرائیل بسیار دور به نظر می رسد.

این موضع ترکیه هیچ گونه تغییری در ماهیت روابط مستحکم با اسرائیل به وجود نیاورد زیرا تورگوت اوزال نخست وزیر وقت ترکیه در مصاحبه با یکی از مجلات کشورهای حوزه خلیج فارس پیرامون ماهیت روابط ترکیه و اسرائیل و دورنمای آن گفت:"روابط ما با اسرائیل در سطح بالایی نیست، ما سطح رابطه را کاهش داده ایم. من معتقدم که روابط ما با اسرائیل آن اهمیت سابق را ندارد به ویژه که یک دولت عربی همانند مصر با اسرائیل رابطه برقرار کرده است. پس چشم پوشی از اسرائیل ممکن نیست و می بایست راههای ارتباطی را با این کشور ایجاد کرد تا به طور مسالمت آمیز به یک صلح همه جانبه دسترسی پیدا شود. ما معتقدیم رابطه با اسرائیل ممکن است نقش مثبتی را به نفع اعراب به ترکیه واگذار کند."

فعالیت صهیونیستها به سوی بهبود بخشیدن روابط با ترکیه همزمان با نشانه های مثبتی که این کشور از خود بروز می داد پیش می رفت و به منظور محاصره جهان عرب به وسیله کمربندی از مجموعه کشورهای طرفدار اسرائیل و دارای اختلافات نژادی و استراتژیک با اعراب، بر مبنای نظریه بن گورین توسط اسرائیل پی گیری شد. در این راستا کنیسه یهودیان در استانبول منفجر شد و در آن زمان سرکردگان طرفدار صهیونیسم در داخل هیأتهای سیاسی و مؤسسه های آکادمیک بر آن شدند تا احساسات ضد عربی را برانگیزند این امر منجر به آن شد که وزارت امور خارجه ترکیه سطح نمایندگی سیاسی خود در اسرائیل را تا حد مشاور بالا برد.

اسرائیل این اقدام را به حساب توانایی خود در برداشتن گامی جدید در بهبود روابط با ترکیه گذاشت به نحوی که تقدیم استوارنامه مشاور جدید به وزارت خارجه اسرائیل، با دیدار رسمی وزیر امور خارجه ترکیه از تل آویو همزمان گردید.

دکتر حسن تونی استاد روابط بین المللی دانشکده علوم سیاسی آنکارا دلیل ترکیه برایاستحکام بخشیدن روابط با اسرائیل را مبتنی دو هدف می داند:

اول: جذب و به دست آوردن پشتیبانی سرکردگان بین المللی یهودیان به ویژه آمریکا علیه سرکردگان ارمنی و یونانی.

دوم: تمایل ترکیه برای ورود به بازارها و مؤسه های پولی بین المللی که بی شباهت به باشگاهی نیستند که کلیدش در دست اسرائیل باشد. در رابطه با اسرائیل برخی محافل ترک گامهای آن کشور را به تمایل دولت عبری جهت جولان دادن در منطقه آسیای میانه تفسیر می کنند، منطقه ای که "حییم هرتزوگ"، به عنوان منطقه عظیم از آن یاد کرده است.

علی رغم روند مثبت پیشرفت روابط ترکیه ـ اسرائیل، این روابط به ویژه در اوایل دهه هشتاد شاهد پدیده هایی منفی بود. این پدیده ها زمانی ظاهر شد که دولت ترکیه در اعتراض به اعلام پایتخت شدن بیت المقدس و نیز سیاست اسکان یهودیان در مناطق اشغالی، ضمن محدود کردن روابط با اسرائیل، اغلب دیپلماتهای خود را از این کشور فرا خواند. سخنگوی دولت در امور قبرس نیز در تاریخ 17/2/1982 در پاسخ به جنایت صهیونیستها در مسجدالاقصی و سیاست توسعه طلبانه اسرائیل در مناطق اشغالی، قطع روابط با این کشور را اعلام کرد.

در تاریخ 24/9/1982 "شیمون پرز" نخست وزیر اسرائیل یک هیأت پارلمانی ترکیه متشکل از چهارتن از اعضای حزب سوسیالیستی دمکرات ترکیه را به حضور پذیرفت. رئیس هیأت طی این دیدار ضمن ابزار امیدواری نسبت به بهبودی روابط فی مابین دو کشور گفت: "این دیدارها در کشور خودمان با انتقادهای شدیدی روبه رو گردید [برحسبادعای رادیو اسرائیل] ولی ما امیدواریم روابط دو کشور که در طول تاریخ نزدیک بوده، بهبود یابد و ما اعلام می داریم که نظرات خود را درباره این دیدارها به مسئولان ترکیه منتقل خواهیم کرد". این دیدار 10 روز به طول انجامید. تورگوت اوزال ضمن محکوم کردن این دیدار گفت: این دیدار با سیاست دولت ترکیه منافات دارد. وی اضافه کرد "این دیدار در شرایطی که ترکیه سعی در تحکیم روابط خود با جهان عرب و جهان اسلام دارد، نمی بایست انجام شود. ترکیه هر چند روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل قطع نکرده ولی لااقل سطح آن را کاهش داده است. (روابط دو کشور از نوامبر 1980 در سطح دبیر دوم قرار داشت).

از دیگر پدیده ها و نشانه های منفی در روابط دو کشور، مخالفت ترکیه با اعزام یک هیأت بازرسی اسرائیلی به استانبول بود. منظور از اعزام هیأت، به تعبیر روزنامه هارتص، جهت به دست آوردن مدارکی جهت مشخص گرداندن سازمان مسئول "کشتار" کنیسه "ناویه شالوم" بوده است. تلاشهای صورت گرفته جهت قانع ساختن دولت ترکیه در لغو مخالفت خود با شرکت دکتر یوسف بورگ وزیر ادیان اسبق صهیونیستها در تشییع جنازه افراد مذکور نیز بی ثمر ماند.

شیمون پرز نخست وزیر صهیونیستها در این مورد گفت: "ترکها مخالفت خود را این گونه توجیه کردند که نمی خواهند تشیع جنازه، شکل سیاسی به خود گیرد" وی اضافه کرد: "ما هم این را نمی خواهیم ولی به زودی حاخام موردخای الیاهوبه، به عنوان نماینده در مراسم شرکت خواهد کرد".

در سال 1985 "تورگوت اوزال" نخست وزیروقت ترکیه در دیدارش از واشنگتن از تماسهای محرمانه ای که با لابی صهیونیست داشت، پرده برداشت. خبرنگار روزنامه اسرائیلی "معاریو" در استانبول در گزارش منتشره خود در تاریخ 14/4/1985 در این باره می افزاید. "اوزال در این دیدار همچنان تأکید داشت که ترکیه علاقه فراوانی به حفظ روابط خود با اسرائیل دارد و هرگونه حضور اسرائیل را به عنوان نیرویی باارزش در منطقه به ویژه به عنوان جزئی از جهان آزاد، نادیده نخواهد گرفت." در توجیه این موضع گیری اوزال، قائم مقام وزیر امور خارجه ترکیه در آنکارا به یک مقام عرب گفته است: "ما هم برای خود و هم برای شما، حفظ این کانال ارتباطی بین اسرائیل و ترکیه را مفید می دانیم".

لابی صهیونیسم در کنگره آمریکا نیز به نوبه خود به حمایت اقتصادی از ترکیه پرداخت و این کشور را تشویق کرد تا با یهودیان صهیونیست (به ویژه در ترکیه) که امتیازات مالی و اقتصادی مهمی دارا می باشند، روابط خود را حفظ کند.

روابط ترکیه و اسرائیل پس از دکرگونیهای اتحاد جماهیر شوروی سابق و کشورهای اروپای شرقی مراحل مطلوبی را پشت سر گذارد. ملاقاتی که میان شیمون پرز وزیر امور خارجه اسرائیل و همتای ترک او در سال 1987 صورت گرفت به تحکیم روابط دو کشور منجر شد. این ملاقات، اولین نوع در سطح وزیران بود.

منابع رسمی ترکیه در آوریل 1990 م. (مصادف با 25/2/69 ه . ش.) اعلام کردند که ترکیه ارتقای روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل و سازمان آزادی بخش فلسطین را مورد بررسی قرار داده است.

یک منبع رسمی ترکیه گفت "ما به طور جدیاحیای روابط را در سطح سفارت مورد نظر قرار داده ایم و در این اندیشه هستیم که هماهنگ با آن، سطح نمایندگی سازمان آزادی بخش فلسطین را نیز ارتقاء دهیم."

دولت ترکیه در حالی با رژیم صهیونیستی سفیر مبادله کرد که انتخاب بیت المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی و نیز مسأله مهاجرت یهودیان شوروی (سابق) به اراضی اشغالی مورد اعتراض کشورهای اسلامی قرار داشت.

به دنبال افزایش جنایتهای صهیونیستها برضد مردم مسلمان فلسطین در مه 1990م. (مصادف با 3/3/69 ه . ش.) دولت ترکیه در تصمیم خود مبنی بر ارتقای سطح روابط با تل آویو تجدید نظر کرد. یک مقام بلند پایه ترک ضمن اعلام این مطلب گفت: "ترکیه احساس می کند شرایط کنونی برای ارتقای روابط دیپلماتیک آنکارا و تل آویو مناسب نیست." وی افزود حوادث اخیر در سرزمینهای اشغالی باعث شد تا آنکارا برقراری روابط دیپلماتیک در سطح سفیر را به تعویق اندازد. وی گفت: "ترکیه موضوع ارتقای روابط خود با اسرائیل را عمیقا بررسی می کند ولی تاکنون هیچ گونه تصمیم گیری قاطع در این رابطه به عمل نیامده است."

شرکت هواپیمایی ترکیه در مه 1990 (مصادف با 3/3/69 ه . ش.) بدون سروصدا اولین پرواز مستقیم به تل آویو را آغاز کرد. شرکت مزبور برخلاف معمول هیچ گونه تبلیغات و یا خبری در این رابطه منتشر نکرد. طبق برنامه های اعلام شده در ماهنامه "ای. بی. سی" که تعرفه های کلیه پروازهای بین المللی درآن به چاپ می رسد، شرکتهای هواپیمایی ترکیه و رژیم صهیونیستی با انجام شش پرواز شهرهایاستانبول و تل آویو را به یکدیگر وصل کردند. یلدرم اگ بولوت نخست وزیر وقت ترکیه در نوامبر 1990 (مصادف با 8/9/69 ه . ش.) در نامه ای که به مناسبت روز همبستگی با مردم فلسطین خطاب به کمیته احقاق حق مردم فلسطین در سازمان ملل ارسال کرد ضمن محکوم کردن کشتار مردم مسلمان فلسطین توسط نیروهای صهیونیستی، اسرائیل را عامل به بن بست کشیده شدن اقدامات صلح جویانه در منطقه دانست و وضعیت مناطق تحت اشغال اسرائیل را بسیار حاد و نگران کننده توصیف کرد.

وی همچنین در این نامه تأکید کرد ترکیه حمایت خود را از مبارزه بر حق کمیته احقاق حق مردم فلسطین مجددا اعلام می دارد. وی در بخش دیگری از نامه خود با اشاره به این که در جریان حوادث مناطق اشغالی، تعداد بسیاری از مردم فلسطین به قتل رسیدند گفت "تشدید درگیریها در مناطق اشغالی به نفع نیروهای افراطی در فلسطین و اسرائیل خواهد بود". در این نامه، ترکیه ضمن مثبت توصیف کردن مواضع سازمان آزادی بخش فلسطین، رژیم صهیونیستی را به اتخاذ مواضع همسو با ساف در قبال اقدامات صلح جویانه در منطقه دعوت کرد. در اواخر سال 1991 ترکیه روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل و سازمان آزادی بخش فلسطین را به سطح سفیر ارتقا داد و جزو اولین کشورهایی بود که اعلامیه دولت فلسطین (ساف) را در سال 1988 به رسمیت شناخت.

در تاریخ 17/7/1992 در پایان دیدار 24 ساعته "حاییم هرتزوگ" رئیس رژیم صهیونیستی از ترکیه که به دعوت مؤسسه "صده پنجم استقبال عثمانیها از یهودیان اخراجی سال 1492 از اسپانیا"صورت گرفت روابط دو کشور شاهد پیشرفت جدیدی شد. در اعتراض به دیدار "هرتزوگ" از ترکیه حدود یک هزار تن پس از اقامه نماز جمعه در مسجد بایزید با سر دادن شعار "انتفاضه تا نابودی اسرائیل" و به آتش کشیدن پرچمهای اسرائیل و آمریکا و پرتاب سنگ به دفتر شرکت هواپیمایی اسرائیل (ال ـ آل) تظاهراتی انجام دادند.

به دنبال حمله رژیم صهیونیستی به صفوف نمازگزاران فلسطینی و قتل عام دهها مسلمان روزه دار در حرم ابراهیم در شهر الخلیل، در فوریه سال 1994 (مصادف با 6/12/72) هزاران تن از شیعیان ترکیه که در استانبول زندگی می کنند با برپایی مراسمی، خشم و انزجار خود را از کشتار وحشیانه مسلمانان بی دفاع فلسطینی ابراز کرده و خواستار تداوم انتفاضه تا آزادی قدس شریف شدند. در این مراسم هزاران تن از زنان و مردان مسلمان ترک یک صدا شعارهای الله اکبر، راه شهیدان ادامه دارد. لااله الاالله ـ اسرائیل عدوالله، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر آمریکا، فلسطین گور اسرائیل خواهد شد، سر دادند.

"عزر وایزمن" رئیس رژیم صهیونیستی و "شیمون پرز" وزیر امور خارجه وی در اوایل سال 1994 از ترکیه دیدار کردند.

"تانسلو چیللر" نخست وزیر ترکیه در اکتبر 1994 (مصادف با آبان 1373) یک دیدار رسمی سه روزه از فلسطین اشغالی انجام داد. این نخستین سفر یک نخست وزیر ترکیه به فلسطین اشغالی بود.

پیش از این، مقامهای دو طرف در سطوح مختلف در تل آویو یا آنکارا با یکدیگر دیدار و گفت وگو داشتند. چیللر در سفر خود به فلسطین اشغالی با مقامهای رژیم صهیونیستی دیدار وگفت وگو کرد و در دومین روز اقامت خود در تل آویو به اتفاق "اسحاق رابین" نخست وزیر رژیم صهیونیستی در یک گردهمایی بزرگ با حضور صدها تن از یهودیان ترکیه که به فلسطین اشغالی مهاجرت کرده اند، شرکت کرد. در این دیدار چیللر از اهمیت همکاریهای ترکیه و رژیم صهیونیستی در همه زمینه های سیاسی، اقتصادی و امنیتی سخن گفت و خاطرنشان ساخت که از دیرباز بین دو طرف، همکاریهای گسترده در همه زمینه ها وجود داشته است.

سفر نخست وزیر ترکیه به فلسطین اشغالی چند روز پس از انعقاد پیمان سازش اردن با رژیم صهیونیستی، سفر "بیل کلینتون" رئیس جمهوری آمریکا به منطقه و برگزاری اجلاس اقتصادی دارالبیضا صورت گرفت که همه گامهایی در جهت تحمیل و تثبیت موجودیت رژیم صهیونیستی در منطقه، رسمیت بخشیدن به این اشغالگری، عادی ساختن و گسترش روابط با کشورهای خاورمیانه و سرعت بخشیدن به روند به اصطلاح صلح در خاورمیانه بود.

چیللر پیش از عزیمت به تل آویو در فرودگاه آنکارا به صراحت اعلام کرد "ترکیه با گسترش روابط خود با اسرائیل، سازمان آزادیبخش فلسطین و مصر، به تحکیم روند صلح در خاورمیانه کمک خواهد کرد". وی افزود: "کشورش خواستار عقد قراردادهای مشابه قرارداد امّان ـ تل آویو بین اسرائیل با دیگر کشورهای منطقه است."

بازرگانان و صاحبان صنایع ترک، نخست وزیر ترکیه را در این سفر همراهی کردند. 18 تن از صاحبان صنایع و بازرگانان ترک در این هیأت،یهودی الاصل بودند.

از جمله مسایل اقتصادی مورد بحث در این سفر، موضوع انتقال آب آشامیدنی رودخانه "ماناوگات" بود که در جریان سفر وایزمن رئیس رژیم صهیونیستی به آنکارا مورد بررسی قرار گرفته بود و برای رژیم صهیونیستی اهمیت حیاتی دارد. در مقابل، رژیم صهیونیستی اجرای پروژه مدرنیزه کردن جنگنده های "اف ـ 14" نیروی هوایی ترکیه را بر عهده گرفت.

"اسحاق رابین" نخست وزیر رژیم صهیونیستی پیش از ورود چیللر به تل آویو در گفت وگویی با خبرنگاران ترک گفت: انتقال آب رودخانه "ماناوگات" و همکاریهای امنیتی از اهم مسایل مورد بحث بین دو طرف است. همان گونه که رابین گفت، از دیگر نکات حائز اهمیت این سفر، تحکیم همکاریهای امنیتی بین آنکارا و تل آویو بود.

روزنامه "حریت" چاپ ترکیه در این باره نوشت: در دومین روز سفر چیللر، اجلاس مشترکی با حضور نمایندگان سازمانهای اطلاعاتی آمریکا (سیا) ترکیه (میت) و رژیم صهیونیستی (موساد) در تل آویو برگزار شد.

در این اجلاس، سه طرف درباره همکاریهای امنیتی با یکدیگر علیه آنچه که آن را "تروریسم اسلامی" خواندند، به موافقتهای اصولی دست یافتند.

از دیگر نکات قابل توجه در این سفر، این بود که به رغم حاکمیت رژیم لائیک در ترکیه، تلاش محافل بین المللی و صهیونیستی بر این بود که این رژیم را نماینده واقعی یک کشور اسلامی معرفی و از این راه وانمود کنند که گسترش روابط با آنکارا، گسترش رابطه با دولتی اسلامی در منطقه است. سفرنخست وزیر ترکیه به فلسطین اشغالی، با مخالفت شدید گروهها و محافل اسلامی آن کشور روبه رو شد.

حزب اسلامگرای "رفاه" ترکیه سفر چیللر به اسرائیل را به عنوان لکه ننگی در سیاست خارجی ترکیه توصیف کرد. "عبدالله گل" معاون حزب رفاه در یک مصاحبه مطبوعاتی در مجلس ترکیه گفت: "سفر چیللر به فلسطین اشغالی، غرور مردم مسلمان ترکیه را خدشه دار کرده است." روزنامه "ملی گارته" چاپ اسلامبول نوشت: روابط بین تل آویو و آنکارا در دوران هیچ حکومتی به اندازه دوران حکومت چیللر توسعه نیافته است. این روزنامه افزود: علاقه سرمایه داران یهودی به طرح کشت و صنعت ترکیه "گاپ" در مناطق جنوب شرقی این کشور ناشی از چشمداشت صهیونیستها به خاک ترکیه است.

در پایان دیدارهای چیللر و رابین، دو قرارداد جداگانه در زمینه های مبارزه با به اصطلاح تروریسم، قاچاق و استعمال مواد مخدر و نیز همکاری در امور مخابراتی و پستی به امضا رسید. به موجب قرارداد امنیتی، دو طرف در زمینه مبادله کارشناس و اطلاعات با یکدیگر همکاری می کنند و یک کمیته مشترک امنیتی بین آنکارا و تل آویو تشکیل می شود. انعقاد قرارداد امنیتی بین آنکارا و تل آویو در حالی صورت گرفت که "احمد تکدال" یکی از مسئولان حزب رفاه در یک مصاحبه مطبوعاتی در آنکارا گفت: "اسرائیل خود یک رژیم تروریست است و با چنین رژیمی نمی توان همکاری امنیتی انجام داد."

با پیروزی حزب اسلام گرای رفاه ترکیه در انتخابات و احتمال به دست گرفتن ریاست دولت ترکیه توسط این حزب، نوعی نگرانی در محافل سیاسی اسرائیل نسبت به آینده روابط آن رژیم با اینکشور ایجاد شد اما پس از ائتلاف این حزب با حزب راه حقیقت (راست) ترکیه به رهبری تانسو چیللر این نگرانی برطرف شد. در این مورد هفته نامه صهیونیستی جویش کرونیکل مورخه 13/4/75 مدعی شد که دو حزب تشکیل دهنده دولت ائتلافی جدید ترکیه به دیپلماتهای این رژیم در آنکارا اطمینان خاطر داده اند که رویه دوستانه دولت ترکیه نسبت به اسرائیل همچنان ادامه یابد. سفیر رژیم صهیونیستی در آنکارا نیز اظهار داشت به وی اطمینان خاطر داده شده است که در سیاستهای دولت ترکیه تغییری داده نخواهد شد و نجم الدین اربکان (رهبر حزب رفاه) که از وی به عنوان یک افراطی اسلامی یاد می شد، یک واقع گرا و پراگماتیک است و براساس توافق انجام شده میان حزب رفاه و حزب راه حقیقت درایت دولت ترکیه نسبت به تعهدات خود در قبال خاورمیانه پایبند خواهد بود.

پس از پیروزی حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان در انتخابات پارلمان ترکیه و به دستگیری پست نخست وزیری این کشور، سرانجام پس از طی نمودن روابطی پرچالش (در سیاستهای اعلامی) در روزهای آغازین ماه می 2005 (1 و 2 می) برای اولین بار طی دوران نخست وزیری خویش به اراضی اشغالی 1948 و 1967 سفر نمود. وی که در رأس هیئتی 200 نفره به اسرائیل سفر می نمود با خود 4 تن از وزرا (دفاع، انرژی، کشاورزی و تجارت خارجی)، 110 نفر از نمایندگان مجلس و بیش از 100 بازرگان و تاجر را به همراه داشت.

اردوغان در این سفر با موشه کتساف، آریل شارون، شیمون پرز، ایهود اولمرت، سیلوان شالوم و یوسف لاپید (رهبر حزب اپوزیسیون: شینوی) گفتگوکرد. نخست وزیر ترکیه پس از آن که در مسجدالاقصی نماز گزارد، در رام الله با محمودعباس و احمدقریع نیز ملاقات نمود.

نکته قابل توجه در روابط سیاسی و دیپلماتیک ترکیه با اسرائیل این است که همکاری همکاری دیپلماتیک اسرائیل و ترکیه در زمینه حفظ منافع سیاسی، اقتصادی و امنیتی مشترک همواره و به ویژه پیش از به قدرت رسیدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در ترکیه که از آن تحت عنوان دوران طلایی روابط آنکارا ـ تل آویو یاد می شود، در عالی ترین سطح خود در جریان بوده است. حتی روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه که در ابتدا تهدیدی برای مناسبات عالی طرفین به شمار می رفت نیز جز در موارد خاصی چون انتقاد رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه از ترور شیخ احمد یاسین رهبر جنبش مقاومت حماس توسط اسرائیل و متعاقب آن فراخوانده شدن سفیر ترکیه از اسرائیل، سفر خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس به ترکیه، انتقاد وزارت امور خارجه ترکیه از نقض حریم هوایی این کشور توسط جنگنده های اسرائیلی که در خلال حمله هوایی اسرائیل به یک پایگاه نظامی در سوریه صورت گرفت و انحراف انجمن ضد افترا از سیاست بی طرفی اسرائیل و سازمانهای صهیونیستی آمریکا در قبال کشتار ارامنه، خدشه ماندگاری بر روابط حسنه ترکیه و اسرائیل وارد نساخته است.

روابط دیپلماتیک نزدیک اسرائیل و ترکیه باعث شده که این دو کشور همواره چه از تریبون ملی خود و چه در مجامع بین المللی از منافع یکدیگر حمایت کنند. حمایت ترکیه از راه حل دو دولتی برای حل نهایی مناقشه اسرائیل و فلسطین در طول سفرهایمکرر مقامات سیاسی عالیرتبه این کشور به اسرائیل، حمایت از پیوستن سازمان اسرائیلی "ماگن دیوید آدوم" به کمیته بین المللی صلیب سرخ و تلاش برای آزادسازی سربازان به اسارت گرفته شده اسرائیلی و برقراری صلح میان سوریه و اسرائیل را می توان از مصادیق بارز حمایت دیپلماتیک آنکار از تل آویو برشمرد.

حمایت متقابل تل آویو از آنکارا را نیز می توان به جانبداری بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسبق اسرائیل در سال 1997 از مبارزه دولت ترکیه علیه شورشیان پ.ک.ک و حمایت علنی شیمون پرز معاون وقت نخست وزیری اسرائیل در سال 2006 از پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا خلاصه کرد. در مجموع، پویایی دیپلماسی اسرائیل و ترکیه در قبال یکدیگر حقیقتی است که با پیگیری سفرهای خارجی عالی رتبه ترین مقامات سیاسی دو کشور قابل مشاهده بوده است.

ه ـ همکاری اقتصادی ترکیه و اسرائیل:

در ژوئن 1949 یک قرارداد تجاری و سپس در فوریه 1951 قرارداد حمل ونقل هوایی بین ترکیه و اسرائیل به امضا رسید.

در سال 1963 توافقی بین دو کشور به امضا رسید که براساس آن مبادلات تجاری به ارزش 22 میلیون دلار بین ترکیه و اسرائیل انجام گردد.

در اکتبر سال 1964 اهرون بیکر دبیرکل اتحادیه سندیکاههای کارگری اسرائیل "هیستادروت" و تسوی لیون رئیس بخش روابط بین الملل اتحادیه مزبور بنا به دعوت سندیکای کارگران ترکیه دیداری رسمی از آنکارا انجام داد که طی آن طرفین بهتوافقهایی در زمینه های کشاورزی، اسکان و عمران دست یافتند.

در تاریخ 30/9/1965 توافقی بر سر پرداخت 25 میلیون دلار بین دو کشور حاصل شد.

حجم همکاریهای اقتصادی اسرائیل از دهه پنجاه رو به افزایش گذارد، به طوری که 3/4 صادرات و واردات اسرائیل سهم ترکیه بوده است. جدول ذیل حجم تبادل تجاری این دو را (با مقیاس هزار دلار آمریکا) نشان می دهد.

در بین 13 کشوری که با ترکیه موافقت نامه های دو جانبه امضا کرده اند. اسرائیل رتبه نخست را دارا می باشد. بین صادرکنندگان به اسرائیل ترکیه نیز مقام پنجم را داراست.

آمار رسمی نشان می دهد که بیشترین حجم صادرات ترکیه به اسرائیل را فلزات تشکیل می دهد که در این میان آهن به ارزش 500 هزار دلار، منیزیم 50 هزار دلار و فلزات متفرقه 000,150 دلار حجم صادرات را تشکیل می دهد. خشکبار، بادام، فندق، نارگیل، حبوبات و روغن زیتون مهم ترین اقلام صادراتی اسرائیل به ترکیه می باشد.

پس از تجاوز پنجم ژوئن 1967 اسرائیل به کشورهای عربی، ترکیه موافقتنامه تجاری خود را با اسرائیل لغو کرد. این مسأله کاهش مبادلات تجاری طرفین را به همراه داشت.

روابط ترکیه با کشورهای عربی مخالف رژیم صهیونیستی تا سال 1980 (مصادف با 1359) دست کم در بعد تجاری، اقتصادی سرد بود و کشورهای عربی از روابط خوب بین آنکارا و تل آویو شکایت داشتند. ترکیه به همین دلیل و نیز به علت وابستگی به غرب، مناسبات خود را با تل آویو، بیشتر در قالبدیپلماسی مخفی اجرا می کرد.

در پی کودتای نظامی 1980 (1359 ه . ش) در ترکیه، این کشور با خاتمه دادن به سیاست اقتصاد بسته، طرح اقتصادی معروف به "25 فوریه" را که از سوی "تورگوت اوزال" رئیس جمهور وقت این کشور تهیه شده بود به مورد اجرا گذاشت. این طرح، ضرورت اجرای سیاست اقتصاد بازار آزاد و افزایش حجم صادرات ترکیه و ایجاد هماهنگی در اقتصاد داخلی با بازارهای بورس جهانی را پیش بینی می کرد. ترکیه برای اجرای این طرح به افزایش حجم صادرات خود به کشورهای عربی و منطقه نیاز مبرم داشت و به همین دلیل در سال 1981 (اوایل دهه 1360) به منظور توسعه روابط خود با کشورهای مسلمان، روابط دیپلماتیک خود با رژیم صهیونیستی را به سطح کاردار کاهش داد.

حجم مبادلات بازرگانی ترکیه و رژیم صهیونیستی از نظر دست اندرکاران امور اقتصادی ـ تجاری این کشور به رغم رشد خوبی که داشت به حد مطلوبی نرسیده است.

صادرات ترکیه به فلسطین اشغالی در سال 1987 (1366 ه . ش) 6/21 میلیون دلار بود که این رقم در سالهای بعد به ترتیب به 8/40، 7/30 ، 5/46، 6/78، 90 ،80، 9/49، 2/40، میلیون دلار بود.

واردات ترکیه از فلسطین اشغالی نیز در همین دوره به ترتیب برابر 6/39، 9/49، 5/60، 5/62، 78، 97، 121، 53، 9/58، 4/58، میلیون دلار بود.

بخش عمده ای از صادرات ترکیه به رژیم صهیونیستی را مواد معدنی، شیمیایی، الیاف مصنوعی، خشکبار، غله، مینی بوس دیزلی، سنگمرمر، ماشین آلات الکتریکی و قطعات یدکی، کربنات سدیم بی آب، اشیای شیشه ای، آهن و فولاد تشکیل می دهد.

مهم ترین اقلام وارداتی ترکیه از فلسطین اشغالی نیز عبارت است از بنزین و انواع مختلف حلالها، محصولات شیمیایی و پلاستیکی ، پنبه، بذر، دانه های روغنی، ماشین آلات الکتریکی، ابزار و تجهیزات نوری و لوازم پزشکی.

سطح تجارت دو کشور در سال 1988، 20 درصد افزایش یافت و در سال1989 به بیش از 100 میلیون دلار بالغ شد.

همزمان با بحران خلیج فارس و تحولات جهانی این دوران به موازات استقرار کامل سیستم اقتصاد آزاد در ترکیه، مناسبات آنکارا و تل آویو نیز رو به توسعه گذاشت و در سپتامبر 1992 (مهر ماه 1371) انعقاد قرارداد تجارت آزاد میان ترکیه و رژیم صهیونیستی در آنکارا مورد بحث قرار گرفت.

در سال 1992 "عبدالقادر انس" وزیر جهانگردی ترکیه از اسرائیل بازدید کرد. اوزال نیز به منظور ارایه چهره مطلوبی از ترکیه نزد مؤسسه های پولی صهیونیستها در آمریکا از اقلیت یهودیان ترکیه که موقعیت اقتصادی ویژه ای در این کشور دارند بهره گرفت و از آنها خواست تا در این رابطه واسطه شوند.

این امر نهایتا منجر به آن شد که یهودیان ترک به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی بیشتری روی آورند و دیدارهای میان آنها با اسرائیلیان ترک تبار استحکام بیشتری یافت.

ترکیه در ژانویه 1993 (بهمن 1971) سطح مناسبات دیپلماتیک خود با رژیم صهیونیستی را بار دیگر به سطح مبادله سفیر ارتقاء داد و تلاشهایمتقابل برای توسعه همکاریهای میان آنکارا و تل آویو صورت گرفت. همچنین با گسترش روابط سیاسی، مناسبات اقتصادی دو طرف نیز گسترش یافت و آنکارا و تل آویو سطح مذاکرات اقتصادی را تا انعقاد قرارداد تجارت آزاد بین یکدیگر به پیش بردند.

در اکتبر 1993 (آبان 1372) با همکاری سازمان خزانه داری و بازرگانی خارجی ترکیه نمایشگاهی از تولیدات ترکیه در تل آویو گشوده شد. در جریان سفر وزیر جهانگردی ترکیه که نمایشگاه یاد شده را افتتاح کرد دو طرف درباره انعقاد قرارداد تجارت آزاد و حمایت متقابل از سرمایه گذاریها و ممانعت از مالیات بندی مضاعف به توافق رسیدند.

یکی دیگر از گامهایی که در راستای گسترش همکاریهای تجاری میان آنکارا و تل آویو برداشته شده تشکیل شورای کار مشترک ترکیه و رژیم صهیونیستی در آوریل 1993 بود. دومین اجلاس این شورا نیز در اکتبر 1993 (آبان 1372) در قدس برگزار شد.

"عزر وایزمن" رئیس رژیم صهیونیستی، اوایل سال 1994 بنا به دعوت رسمی "سلیمان دمیرل" رئیس جمهوری ترکیه در رأس یک هیأت سیاسی، اقتصادی وارد آنکارا شد. در این سفر یک هیأت از صاحبان صنایع و بازرگانان یهودی نیز به ریاست اتاق بازرگانی و صنایع رژیم صهیونیستی "وایزمن" را همراهی کردند.

"شیمون پرز" وزیر امور خارجه وقت صهیونیستی نیز اوایل سال 1994 و "شیمون شیتریت" وزیر اقتصاد و برنامه این رژیم به همراه گروهی از اعضای کلوپ اقتصادی قدس به ترکیه سفر کردند.

همچنین یک هیأت از ترکیه به ریاست "ایکون دوغان" وزیر مشاور در امور اقتصادی ترکیه به تل آویو رفت.

سفرهای وزیران امور خارجه و جهانگردی ترکیه به فلسطین اشغالی نیز زمینه های توسعه همکاریهای دو طرف را در امور صنایع دفاعی، جهانگردی و امنیتی فراهم آورد.

در جریان سفر رئیس رژیم صهیونیستی موضوع انتقال آب آشامیدنی رودخانه "ماناوگات" ترکیه واقع در سواحل دریای مدیترانه به فلسطین اشغالی مورد برسی و تصویب طرفین قرار گرفت. براساس این طرح در صورت امضای قرارداد صلح میان سوریه و لبنان با رژیم صهیونیستی، طرح انتقال آب "ماناوگات" از طریق کشورهای یادشده اجرا خواهد شد و در صورت تأخیر در این امر آب این رودخانه از طریق دریای مدیترانه به فلسطین اشغالی حمل خواهد شد.

مسأله تأمین آب یهودیان ساکن فلسطین اشغالی یکی از زمینه های همکاری مشترک میان ترکیه و اسرائیل است. رژیم صهیونیستی معتقد است که مسأله آب در آینده اهمیت بیشتری نسبت به مسأله خاک در بین کشورهای منطقه خاورمیانه خواهد داشت. در سال 1367 تورگوت اوزال رئیس جمهور وقت ترکیه پروژه طرح انتقال آب رودخانه های سیحون و جیحون به خاور میانه از جمله فلسطین اشغالی را در قالب پروژه "ماناوگات" پیشنهاد کرد. اجرای این پروژه تا مدتی در هاله ای از ابهام قرار داشت لیکن در پی امضای توافقنامه سازش عرفات و (رئیس ساف) اسرائیل اجرای آن مجددا به صورت جدی مطرح شد.

برخی مطبوعات ترکیه مطرح شدن دوباره اجرای این طرح را اولین نتیجه عملی سازش عرفات با رژیم صهیونیستی قلمداد کرده و اجرای آن را از نظر اقتصادی و سیاسی برای ترکیه با اهمیت و الزامی تلقی کردند.

براساس این طرح یک خط لوله به طول 2 هزار 650 کیلومتر روزانه 5/3 میلیون متر مکعب آب را به سرزمینهای اشغالی فلسطین و برخی از شهرهای خاور میانه منتقل خواهد کرد.

هزینه احداث این خط لوله در زمان پیشنهاد طرح 5/8 میلیارد دلار برآورد شده بود. در آن زمان پیش بینی شد که اجرای آن در حدود 10 میلیارد دلار هزینه در پی داشته باشد. کارشناسان معتقد بودند که در صورت اجرای این طرح، مشکل آب آشامیدنی و کشاورزی رژیم صهیونیستی بر طرف خواهد شد.

رژیم صهیونیستی آب مصرفی خود را از طریق دریای مدیترانه و با استفاده از دستگاههای آب شیرین کن به بهای هر متر مکعب 2 دلار و60 سنت تهیه می کند که در صورت برخورداری از این خط بهای هر متر مکعب آب مصرفی آن به 87 سنت کاهش خواهد یافت.

ترکیه نیز در مقابل، اجرای طرح مدرنیزه کردن جنگنده های اف 14 نیروی هوایی خود به ارزش یک میلیارد دلار را به رژیم صهیونیستی واگذار کرد.

صاحب نظران اعتقاد داشتند که ترکیه، غرب و رژیم صهیونیستی با توجه به افکار ضد صهیونیستی ملت مسلمان ترکیه مشترکا از پیش اقداماتی را برای کاهش حساسیتها انجام داده اند.

روابط اقتصادی و بازرگانی ترکیه در سال 1995 به 450 میلیون دلار رسید.

افزایش حجم مبادلات بازرگانی ترکیه با رژیم صهیونیستی به ویژه پس از انعقاد قرارداد تجارت آزاد بین دو طرف در سال 1997 شتاب بیشتری گرفت. بر پایه گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی مورخ 10/9/1377 واردات و صادرات ترکیه با رژیم صهیونیستی به ترتیب 4/19 و 8/53 درصد نسبت به سال 1996 افزایش یافت. این گزارش افزود در سال 97 میلادی واردات ترکیه از اسرائیل به 229 میلیون و صادرات به این کشور به 391 میلیون دلار رسید.

ترکیه و اسرائیل در راستای گسترش روابط بازرگانی خود در تاریخ 20/11/1378 موافقتنامه جدیدی در مورد همکاریهای مشترک تجاری در تل آویو امضا کردند. به موجب این توافقنامه، دو طرف برای افزایش حجم مبادلات تجاری به دو میلیارد دلار در سال خواهند کرد. ترکیه در این موافقتنامه همچنین آمادگی خود را برای صدور آب آشامیدنی به تل آویو اعلام کرد. افزون بر آن، دو طرف به منظور صدور کالا به آمریکا با استفاده از معافیتهای گمرکی در مورد تأسیس مناطق آزاد تجاری به توافق رسیدند و نیز مقرر شد که شرکتهای اسرائیلی در چهارچوب طرح عظیم کشت و صنعت جنوب شرقی ترکیه موسوم به "گاپ" در اجرای شش پروژه آبیاری شرکت کنند.

در سال 1999 حجم مبادلات بازرگانی ترکیه و اسرائیل به 900 میلیون دلار رسید.

حجم مبادلات تجاری ترکیه ـ اسرائیل، از میزان 450 میلیون دلار در سال 1996 به حدود 2 میلیارد دلار در سال 2004 رسید. همراهی وزرای کشاورزی، انرژی و تجارت خارجی ترکیه با اردوغانو حضور بیش از 100 بازرگان و تاجر در هیأت همراه نخست وزیر ترکیه نشان از اهمیت مبادلات تجاری برای سران ترکیه داشت. در این سفر توافقنامه هایی درباره فروش آب و آماده سازی شرایط برای انتقال گاز روسیه به اسرائیل (از طریق ترکیه) به امضاء رسید.

همچنین گسترش صنعت توریسم از دیگر توافقات طرفین بوده است. طبق اطلاعات منتشر شده از سوی فرودگاه بن گوریون، ترکیه با پذیرا شدن 120 پرواز هوایی از اسرائیل در یک هفته، مقام اول را به خود اختصاص داده است و پس از آن فرانسه، ایتالیا و آفریقای شمالی، به ترتیب با 92، 82 و 70 پرواز در طول یک هفته، در رده های بعدی قرار دارند. این امر نشان از حجم روابط توریستی و نقش آن در گسترش مناسبات فی مابین دارد.

دامنه همکاری و تعاملات اقتصادی اسرائیل و ترکیه که پیش تر پوششی برای مستور نگاه داشتن همکاری های نظامی و استراتژیک آنها و با هدف کاهش حساسیت های منطقه ای نسبت به اتحاد استراتژیک این دو در برابر جهان عرب صورت می گرفت، امروزه با تعریف مجموعه جدیدی از نیازها و فرصت ها از گستردگی قابل ملاحظه ای برخوردار شده است. در سال 2007 حجم روابط اقتصادی دو جانبه میان اسرائیل و ترکیه بالغ بر 2/5 میلیارد دلار بوده است که یک میلیارد و 600 میلیون دلار آن به واردات اسرائیل از ترکیه و حدود 900 میلیون دلار به صادرات آن به این کشور مربوط می شود.

عمده محصولات صادراتی اسرائیل به ترکیه را تجهیزات الکترونیکی نظیر قطعات کامپیوتر، محصولات کشاورزی و سیستم های مکانیزه آبیاری وواردات آن از این کشور را عمدتاً مواد خام صنعتی و فرآورده های غذایی تشکیل می دهند. به موجب توافقنامه ای که در سال 2005 میان وزارتخانه های صنایع و تجارت اسرائیل و ترکیه به امضاء رسید، صادرکنندگان محصولات غذایی و کشاورزی از پرداخت عوارض گمرکی در هر دو کشور معافند.

کمبود منابع آبی در اسرائیل، اهمیت هیدروپلیتیک ترکیه در سیاست خارجی اسرائیل را نیز طی دهه اخیر به طرز محسوسی افزایش داده است. در اواخر سال 2002، کابینه اسرائیل با 13 رأی موافق در برابر 2 رأی مخالف با خرید یک میلیارد متر مکعب آب شیرین از ترکیه موافقت کرد. در اوایل سال 2003 نیز دولت ترکیه موافقت خود را با فروش سالانه 15 میلیون متر مکعب آب شیرین به اسرائیل اعلام کرد.

در حوزه سرمایه گذاری خارجی، منطقه صنعتی ایرز در اسرائیل از نقاط خوب سرمایه گذاری برای سرمایه گذاران ترک به شمار می رود. ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل در سفر خود به آنکارا که در اوایل سال 2007 صورت گرفت، بر ضرورت توجه بیشتر دولت ترکیه به سرمایه گذاری در منطقه صنعتی ایرز تأکید کرد.

توریسم نیز یکی از درآمدزاترین صنایع مشترک دو کشور به شمار می رود به گونه ای که در سال 2007 روزانه 26 پرواز برای تبادل مسافر و گردشگر میان ترکیه و اسرائیل در نظر گرفته شده بود.

افزون بر این، احداث یک کریدور انرژی در بستر دریای مدیترانه از اهداف اقتصادی مهم و استراتژیک اسرائیل در منطقه به شمار می رود که در صورت تحقق این هدف و احداث یک خط لولهمستقیم برای انتقال نفت و گاز روسیه از طریق ترکیه به اسرائیل، وابستگی این رژیم به کشورهای نفت خیر خاورمیانه برای تأمین سوخت به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.

و ـ همکاری نظامی و امنیتی ترکیه و اسرائیل:

مهم ترین بعد اتحاد استراتژیک اسرائیل و ترکیه، تبادلات نظامی گسترده تل آویو با آنکاراست.

همکاریهای رژیم صهیونیستی و ترکیه مدتی پس از همکاری اقتصادی وارد فاز نظامی نیز شد. یک هواپیمای نیروی هوایی رژیم صهیونیستی برای تشویق دولت ترکیه به خرید هواپیماهای سوخت رسان از این دولت، در مانور نیروی هوایی ارتش ترکیه در این کشور شرکت کرد.

در یک مانور نیروی هوایی ترکیه که با شرکت هواپیماهای جنگنده اف 16 و اف 4 ارتش آن در ماه مه 1994 (خرداد 1373) برگزار شد رژیم صهیونیستی یک هواپیمای بوئینگ 707 سوخت رسان خود را شرکت داد تا بتواند برای فروش مدلهای مشابهی از این هواپیما که توسط صنایع هواپیمایی این رژیم ساخته می شود تبلیغ کند.

مجله "فلات اینترنشتال" با افشای این خبر آورده است که ارتباطات و مذاکرات نظامی رژیم صهیونیستی با ترکیه از سال 1993 با سفر ژنرال "هرزل بودینگر" فرمانده نیروی هوایی این رژیم به ترکیه آغاز شده بود. وی در این سفر تلاش نمود تا قرارداد بازسازی هواپیماهای جنگنده قدیمی ترکیه را نیز به دست آورد لیکن در این هدف موفق نشد.

ترکیه اگر چه به دلیل بدهیهای هنگفت خارجیکه بالغ بر 67 میلیارد دلار شد برخی از پروژه های نظامی و دفاعی خود را موقتا متوقف کرد لیکن بیشتر برنامه های تسلیحاتی و تولید تجهیزات نظامی آن کماکان فعالیت خود را ادامه داد. بدهیها و تعهدات خارجی ترکیه و بهره مربوط به آن که تنها در سال 1994 بالغ بر 9 میلیارد دلار می شد وزارت دفاع این کشور را از اجرای برنامه های نوسازی نظامی آن که بودجه ای معادل 5/10 میلیارد دلار بود باز نداشت.

"بنیامین بیت هالحمی" در کتاب خود موسوم به "روابط اسرائیل" می گوید: "اسرائیل در زمینه های آموزشی فنی و حرفه ای اطلاعات و سرویسهای امنیتی به ترکیه کمک کرد. در پی آن موساد (سازمان جاسوسی اسرائیل) از سال 1950 مرکزی را در ترکیه تأسیس کرد و در سال 1958 با امضای معاهده "ترایدنت" سازمان اطلاعاتی اسرائیل به آموزش سرویسهای امنیتی ترکیه پرداخت.

در سال 1974 شایعاتی منتشر شد مبنی برآن که اسرائیل در حمله ترکیه به قبرس به آن کشور کمک رسانیده است. از سال 1975 ترکیه موشکهای هوا به هوای اسرائیلی موسوم به "شابریر" را در نیروی هوایی خود به کار گرفت. دستگاهها و ابزار آلات دیگری مانند گلوله های ضد تانک "هتمس" "مسلسل های یوزی" و دیگر مهمات اسرائیلی برای نیروی زمینی خریداری شد".

برخی از منابع مطبوعاتی از جمله الدنیا و الحیاة اشاره می کنند که پس از سال 1982 و خروج ساف از بیروت و دستیابی ترکیه ـ توسط اسرائیل ـ به اسامی هسته های مقاومت ارمنی که در لبنان با ساف همکاری می کردند،قرارداد امنیتی جدیدی به منظور تبادل اطلاعات بین ترکیه و اسرائیل به امضا رسید.(اسامی ذکر شده طی اشغال لبنان توسط صهیونیستها به دست آمد)

منابع یاد شده اضافه می کنند که پس از امضای قرارداد و قبل از آن مسئولان اسرائیلی بازدیدهای متعددی از ترکیه به عمل آوردند که بارزترین آن بازدید وزیر کشاورزی "اربیه گفنی" بود که در طی ده سال در نوع خود منحصر به فرد بود.

1 ـ پیمان نظامی امنیتی ترکیه و اسرائیل در سال 1996:

با تغییر شرایط نظام بین الملل پس از سال 1990 مانند پایان جنگ سرد، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز همکاریهای نظامی و امنیتی ترکیه و اسرائیل افزایش یافت. نظریه پردازان سیاسی و نظامی، عوامل چندی را موجب تکوین این روابط و نهایتا انعقاد پیمان امنیتی ـ نظامی میان این دو کشور دانستند که برخی از آنها عبارتند از:

1ـ بهره برداری مشترک از منابع غنی آب منطقه

2ـ ایجاد پیمان دفاعی در مقابل ایران و سوریه

3ـ نفوذ در آسیای مرکزی و قفقاز

4ـ تأسیس بلوکهای جدید اقتصادی در مقابل کشورهای عربی

5ـ فقدان عمق استراتژیک فلسطین اشغالی

6ـ سیطره نظامیان رژیم صهیونیستی بر سیاست و ماهیت غیر بومی و غاصبانه این رژیم که آن را نیازمند به یک متحد و هم پیمان نظامی کرده است.

7ـ پیمانهای نظامی برای رژیم صهیونیستی نقطه اطمینان و ضامن امنیت ملی آن است.

در اواخر سال 1995 ترکیه با مدرنیزه کردن 54 فروند هواپیمای اف ـ 5 خود، این هواپیماها را به مناقصه گذاشت که رژیم صهیونیستی در آن برنده شد.

2 ـ تحول در روابط ترکیه و اسرائیل:

روابط ترکیه و اسرائیل از سال 1996 پیشرفت باشتابی در زمینه های امنیتی و نظامی داشته است. به طوری که روابط نظامی به ویژه در زمینه هوایی به طور موازی جهت پیشبرد روابط تجاری و دیپلماسی بین دو کشور بهبود یافت و فرماندهان نیروی هوایی دو طرف اقدام به دیدارهای متقابل نمودند. از جمله دیدار وزیر دفاع اسرائیل دیوید عفری و رئیس اطلاعات نظامی سابق، "اوری سیوی" از ترکیه، و دیدار معاون رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ترکیه ژنرال "چوبک" بیر در 22 فوریه 1996 را می توان یادآور شد. که در این دیدارها پیمانها و قراردادهای مهم نظامی بین دو کشور در تل آویو به امضا رسید.

مهم ترین پیمان نظامی بین ترکیه و اسرائیل در سال 1996 با مبلغ 600 میلیون دلار بین ترکیه و اسرائیل امضا شد که به موجب آن اسرائیل تعمیر و تجهیز 56 فروند هواپیمای جنگی فانتوم اف ـ 5 ساخت آمریکا را که نیروی هوایی ترکیه در اختیار دارد در خانه های شرکت صنایع هوایی اسرائیل به عهده گرفت.

برای انجام این معامله اسرائیل متعهد شد که قرض 430 میلیون دلاری ترکیه را تأمین کند و همچنین آنکارا را در زمینه های سیستم دفاعی و ارتباطات یاری نماید.

برخی دیگر از مفاد این پیمان عبارت است از:

1ـ تبادل اطلاعات بین سازمانهای جاسوسی دو کشور.

2ـ پرواز آزمایشی ـ آموزشی مشترک جنگنده های دو کشور، بدون حمل سلاح در فضای هوایی یکدیگر

3ـ آموزش نیروهای ضد شورش ترکیه در جنوب شرق این کشور برای سرکوب کردهای استقلال طلب

علاوه بر این، دو طرف در سه حوزه آموزشی، همکاری در زمینه صنایع نظامی و همکاریهای اطلاعاتی ـ جاسوسی نیز به توافق رسیدند.

3 ـ واکنشهای منطقه ای و محلی نسبت به قرارداد 1996 ترکیه و اسرائیل:

ـ مارتین کرامر رئیس انستیتوی دایان ـ تل آویو در باره این قرارداد اظهار داشت:

" قرارداد ترکیه با اسرائیل یک قرارداد تشریفاتی نیست بلکه قراردادی استراتژیک با ابعاد وسیع است"

ـ مطبوعات و منابع خبری اسرائیل نیز به بیان جزئیات این پیمان و ابعاد آن پرداختند. در این راستا روزنامه "یدیعوت احرنوت" به نقل از منابع امنیتی اسرائیلی در شماره 5/4/1996 نوشت:

"موافقتنامه همکاری نظامی و امنیتی میان اسرائیل و ترکیه از سوی مدیرکل وزارت دفاع اسرائیل "دیوید عفری" و نماینده رئیس ستاد مشترک ترکیه طی دیدار از اسرائیل به امضا رسید."

این روزنامه با استناد به همین منابع می افزاید که "از این پس هواپیماهای نیروی هوایی اسرائیل می توانند در حریم هوایی ترکیه به پرواز درآید و قوانین هوایی را در جهت آموزش رعایت نماید و اگرچنانچه ترکیه هم مایل بود می تواند در آسمان اسرائیل هواپیماهای خود را به پرواز درآورد."

ـ یک تحلیل گر نظامی اسرائیل بنام "الکس فشمان" نیز به روزنامه "یدیعوت احرنوت" گفت: "تصمیم ترکیه در مورد اجازه فرود آمدن به هواپیماهای اسرائیلی و نیز سوخت گیری و انجام آموزشهای ویژه به نیروی هوایی ترکیه به ویژه در پایگاه أخنه نزدیک مرز سوریه یک اقدام سیاسی با ابعاد بسیار مهم تلقی می شود."

فیشمان افزود: "این اولین بار است که نیروی هوایی اسرائیل امکان انجام عملیات هوایی در کشوری دیگر در خاورمیانه و همکاری عملی با نیروی هوایی کشور عضو پیمان ناتو را پیدا می کند."

فیشمان در شرح جزئیات پیمان می گوید: "منظور از این پیمان فقط پرواز دادن هواپیماهای اسرائیل در آسمان ترکیه نیست بلکه یک نوع مبادله اطلاعات ضد جاسوسی بین دو کشور محسوب می شود. با این توضیح که اهمیت محتوای این پیمان در آن است که هواپیماهای نیروی هوایی اسرائیل به زودی در نزدیکی مرز سوریه به موجب همین پیمان به پرواز در می آید."

ـ رادیو ارتش اسرائیل نیز در تاریخ 7/4/1996 اظهار داشت که امضای این پیمان با مساعدت و همکاری ایالات متحده آمریکا انجام گرفته است.

این رادیو اعلام کرد که دستگاه اطلاعات اسرائیل می تواند به اقدامات جاسوسی و جمع آوری اطلاعات و استراق سمع از سوریه و ایران در مرز این کشورها با ترکیه بپردازد.

ـ در عین حال منابع خبری ترکیه سعی در کماهمیت جلوه دادن این پیمان نمودند. روزنامه "دیل نیوز" در شماره 4/4/1996 نقل می کند "این پیمان فقط اجازه استفاده از حریم هوایی ترکیه را به اسرائیل می دهد و این پیمان در سطح یک همکاری استراتژیکی و تکنولوژی بین دو کشور آن هم در فوریه گذشته طی دیدار نماینده رئیس ستاد مشترک ارتش ترکیه از اسرائیل به امضا رسید."

این روزنامه به نقل از "اولطان سونغولار" وزیر دفاع ترکیه می نویسد: "تصمیم ترکیه مبنی بر اجازه این کشور به اسرائیل در استفاده از پایگاههای هوایی و آسمان ترکیه به دلیل محدود بودن حریم هوایی اسرائیل و مشکل بودن عملیات آموزش هوایی اسرائیل صورت گرفته است." وی می افزاید این تصمیم (پیمان) موقعیت مادی در کنار کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی به اسرائیل می دهد که به گفته وی آغاز حسن نیت با اهداف صلح طلبانه می باشد.

ـ نماینده رئیس ستاد مشترک ترکیه "جویک بیر" نیز سخنرانی که در مرکز تحقیقات واشنگتن ایراد نمود و رادیو اسرائیل آنرا پخش کرد اهداف نظامی و امنیتی پیمان را به شرح ذیل بیان کرد:

1ـ همکاری ضد اطلاعاتی: اسرائیل از ترکیه در مورد جمع آوری اطلاعات از سوریه و ایران در خواست همکاری کرد. بیر اظهار داشت که اولین هدف اسرائیل سوریه می باشد و ایران هدف بعدی اسرائیل است. وی همچنین اضافه کرد که دو کشور به جمع آوری اطلاعات با استفاده از تجهیزات ماهواره ای خواهند پرداخت.

2ـ کمک به ارتش ترکیه: در مقابل همکاری اطلاعاتی ترکیه با اسرائیل ارتش این کشور کمکهایتکنیکی و آموزشی به آن خواهد داد. و علاوه بر یاری ارتش ترکیه در برقراری و سازمان امنیت و دفاع از مرزها به ویژه در مقابل عملیات حزب کارگران کرد مخالف، تجهیزات و سلاح پیشرفته در اختیار نیروهای مسلح ترکیه مستقر در مرزهای ایران و عراق و سوریه قرار خواهد داد.

3ـ سنجش ارزیابی استراتژیکی: دو کشور اقدام به تدارک هیأتی مشترک جهت بررسی و ارزیابی وضعیت استراتژیکی با هدف هماهنگی و برنامه ریزی لازم به هنگام حالت فوق العاده یا هر گونه وضع اضطراری می پردازند.

روزنامه ملیت چاپ ترکیه در تاریخ 7/6/1996 متن کامل پیمان را که شامل بندهای ذیل می شود درج کرد:

مبادله تجارب نظامی و اطلاعاتی دو طرف.

مبادله دیدارهای نظامی و آکادمیک و گروهی.

اجرای دوره های آموزش نظامی مشترک بین دو کشور.

ارسال ناظر نظامی در زمان اجرای مانورهای نظامی.

مبادله تجارب نظامی در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و تاریخی با استفاده از امکانات بایگانی و قدیمی بین دو کشور.

دیدار بخشهای دریایی(نیروی دریایی) از بندرهای یکدیگر.

دیدار گروهها و تیمهای ورزشی و هنری ارتش دو کشور با یکدیگر.

همکاری در زمینه های عکاسی و فیلمهای نظامی.

4 ـ تحلیل دیگر ناظران سیاسی:

ناظران سیاسی، تحلیلها و دلایل عمیقی در باره محتوای بندهای پیمان بیان می کردند از جمله این که این پیمان تأثیر عظیمی بر منطقه و آرامش آن خواهد گذاشت. برای این که ترکیه یکی از بزرگترین کشورهای اسلامی و مهم منطقه است و آمریکا و اسرائیل توجه ویژه به این کشور دارند.

"پرفسور تخمانی امیکام" کارشناس اسرائیل در امور ترکیه دانشگاه "بارایلان" تل آویو اهمیت ترکیه را چنین توصیف می کند:

"با وجود این که ترکیه یک کشور اسلامی بوده و اسلامگرایان در انتخابات اخیر نفوذ قوی خود را تثبیت کرده است ولی اسرائیل به ترکیه به عنوان یک هم پیمان طبیعی (عادی) بزرگ می نگرد."

امیکام تأکید کرد: "ترکیه بر منابع آبی سوریه و عراق دسترسی دارد و مرز مشترک با این دو کشور در کنار ایران دارد و این دو کشور با مشکل سرسخت اقلیت و گروههای اصولگرا مواجه است."

با این تصور بود که شیمون پرز نخست وزیر اسرائیل با درک اهمیت و نقش ترکیه تلاش فراوانی در جلب موافقت پارلمانی اروپا در "استراگبورگ" برای دستیابی به موافقتنامه قراردادهای گمرکی با ترکیه آن هم از طریق ایجاد ارتباط با رهبران احزاب کمونیستی در کشورهای اتحادیه اروپا و راهی کردن آنها در رأی دادن به نفع این پیمان انجام داد.

در هر صورت، پیمان جدید اسرائیل ـ ترکیه با توجه به آشکار شدن اهداف و جزئیات آن اساسا یک پیمان استراتژیکی بود و موجب قدرتمندتر شدن اسرائیل و توسعه یافتن استراتژی اسرائیل و نیز تسلطآن بر کشورهای منطقه شد.

در این راستا خطرات احتمالی ذیل متوجه کشورهای اسلامی خاورمیانه شد.

افزایش نیرو در خاور میانه به نفع اسرائیل به طوری که این پیمان نیروی دفاعی بیشتری به آنها بخشید و میدان وسیعی برای تحرکات نظامی و تسلط بر منطقه و موقعیت و مکان کافی به منظور آموزش و مانور و جمع آوری اطلاعات ضد جاسوسی برای اسرائیل فراهم نمود. که به نا به سامانی اوضاع و در گیری دایم منطقه می انجامد.

قطع روابط یا سردی روابط اعراب و ترکیه علی رغم نقاط مشترک بین دو ملت ترک و عرب.

وارد آمدن خسارت و آسیب به منافع ارزشمند مردم ترکیه قبل از اعراب در اثر بحرانهای داخلی ترکیه، علاوه بر مشکلات خارجی و تیرگی روابط آن با کشورهای همجوار. این در حالی است که ترکیه اختلاف دیرینه با یونان، و روسیه از زمان تزار، داشته و از روابط خوبی با کشورهای عربی بر سر آب فرات و دجله برخوردار نبوده است. همچنین با ارمنستان و گرجستان هم ارتباط خوب و حسنه ای نداشت.

از دست رفتن تدریجی فرصت سوریه و عراق در دستیابی مساوی آب فرات و دجله بر اساس قوانین بین المللی. این همکاری به ترکیه فرصت موضع گیری مناسب در برابر مسأله آبهای فرات و دجله را داد.

فراهم ساختن فرصت مناسب برای اسرائیل به منظور وارد ساختن ضربه به ایران و حمله هوایی به نیروگاهها هسته ای این کشور.

در پرتو چنین پیمانی، ابعاد تحرک اسرائیل ـغرب و تلاش احزاب و نیروهای ترکیه از جمله ارتش این کشور برای کنار زدن حزب رفاه اسلامی و ممانعت از عهده دار شدن قدرت در ترکیه ـ علی رغم کسب بیشترین آرا، در انتخابات پارلمانی ـ به خوبی آشکار شد.

در حالی که بازی گفت وگوها و درگیریها بر سر تقسیم پستهای وزارتی انجام می گرفت. مقدمات پیمان استراتژیکی ترکیه و اسرائیل با نظارت آمریکا در حال انجام بود.

با شروع اجزای بندهای پیمان نظامی هوایی ترکیه ـ اسرائیل در اواخر آوریل 1996 براساس منابع دیپلماسی اسرائیل در آنکارا، واکنشهای متعددی از سوی برخی کشورهای عربی بلافاصله پس از امضای پیمان نشان داده شد ولی فقط در چارچوب تبلیغاتی و مطبوعاتی باقی ماند بی آن که هیچ مانعی بر سر راه اجرای این پیمان ـ که خطرات بزرگی متوجه منطقه و آرامش آن و نیز تغییرات موازنه قدرت کردـ قرار بگیرد.

پس از انعقاد این پیمان، سطح همکاریهای نظامی امنیتی ترکیه و اسرائیل به بالاترین حدّ خود رسید تا جایی که رژیم صهیونیستی نقش بارزی را در دستگیری اعضای گروه حزب الله و مبارزان کرد مسلمان ترکیه و نیز دستگیری عبدالله اوجلان رهبر حزب کارگران کرد این کشور ایفا کرد.

در چهار چوب همین قرارداد امنیتی نظامی بین ترکیه و اسرائیل، دو طرف در تاریخ 29 ژوئن 2001 نخستین مانور مشترک هوایی خود را با حضور نیروهای آمریکایی در ارتفاعات آناتولی واقع در قونیه ترکیه به نام رزمایش "عقاب آناتولی" برگزار کردند.

اهداف این مانور عبارتند بودند از:

1ـ حمله شبانه و رهگیری صوتی.

2ـ بمباران و حملات هوا به زمین.

3ـ انجام عملیات ضد پدافند به ویژه مقابله با حمله موشکهای ضد هواپیمای سام (sam) .

4ـ رهگیری هواپیماها و عملیات هوا به هوا.

این رزمایش براساس طرح مانور آموزشی سالیانه آمریکا تحت عنوان "پرچم سرخ" در مسافتی بالغ بر 260 کیلومتر مربع با شرکت 62 هواپیما به شرح زیر برگزار شد.

1ـ شش فروند هواپیمای اف ـ 16 متعلق به آمریکا.

2ـ 46 فروند هواپیمای جنگی متعلق به ترکیه.

3ـ ده فروند هواپیمای اف ـ 16 متعلق رژیم صهیونیستی.

این رزمایش دارای ویژگیهای زیر بود:

1. در این رزمایش از بمبهای اورانیوم ضعیف شده استفاده شد.

2. ارتفاع اندک پرواز جنگنده ها که حدودا 50 الی 100 متری ساختمانهای مسکونی منطقه پرواز بود.

این رزمایش به لحاظ زمانی به فاصله اندکی از مانور دریایی اژه و تنها چند هفته پس از آن که رژیم صهیونیستی مناطق فلسطینی از جمله شهر نابلس را بمباران کرد انجام شد.

کسب آمادگی مشترک در برابر تهدیدات بالقوه منطقه ای (به ویژه از جانب ایران و سوریه) و ضرورت تبادل اطلاعات برای پیشگیری از وقوع حملات تروریستی از سوی گروه القاعده و سایر گروههای جهادی از جمله مفروضاتی بوده است که در قبال برپایی رزمایش های نظامی مشترک و انجام پروازهایشناسایی، ترکیه را در چارچوب همکاریهای مشترک امنیتی در کنار اسرائیل قرار داده است.

نیروهای نظامی اسرائیل و ترکیه بارها توانمندیهای نظامی خود را در خاک ترکیه یا سواحل دریای مدیترانه و به بهانه کسب آمادگی برای مقابله با تروریسم و تأمین امنیت منطقه به نمایش گذاشته اند که از جمله مهمترین آنها می توان به مانور هوایی "عقاب آناتولی" در سال 2001 با هدف آمادگی در برابر حملات موشکی کشورهای همسایه به ترکیه و مانور دریایی "پری دریایی" در سال 2003 با هدف تأمین امنیت آبهای بین المللی اشاره کرد. انجام این مانورها که همواره انتقاد کشورهای منطقه و حتی افکار عمومی ترکیه را به همراه داشته است، عالی ترین تجلی هم پیمانی و اتحاد استراتژیک اسرائیل و ترکیه محسوب می شود.

5 ـ گسترش روابط نظامی ـ تسلیحاتی:

روابط ترکیه و اسرائیل در عرصه تسلیحاتی و نظامی پس از پیمان استراتژیک طرفین در سال 1996 همواره روبه افزایش بوده است. در سال 2005 در سفر اردوغان نخست وزیر ترکیه، وزیر دفاع ترکیه نیز وی را همراهی می کرد و حتی "وجدی گونول" دو روز پس از بازگشت اردوغان به ترکیه در اسرائیل ماند تا قراردادهای نظامی را تکمیل نماید. در این سفر اردوغان توافقنامه ای به ارزش نیم میلیارد دلار برای مدرن کردن 30 فروند هواپیمای جنگنده شکاری F4 با اسرائیل امضاء نمود. همچنین در چارچوب قراردادی که دو هفته قبل از سفر اردوغان به اسرائیل منعقد گردید، ترکیه توافق خرید 30 فروند هواپیمای جاسوسی بدون خلبان به ارزش 200 میلیون دلار رابا اسرائیل به امضاء رساند. اسرائیل تاکنون 54 فروند جنگنده شکاری ترکیه را نوسازی کرده است.

در 22 دسامبر 2005، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل دان هالوتص، برای انجام برخی مذاکرات سیاسی ـ نظامی وارد "آنکارا" شد و از سوی مقامات نظامی ترکیه مورد استقبال قرار گرفت.

یکی از نتایج اعلامی دیدار مذکور، انعقاد چندین قرارداد نظامی ـ تسلیحاتی، میان مقامات اسرائیل و ترکیه بود. براساس یکی از توافقات صورت گرفته، رژیم صهیونیستی متعهد شد تا اسرائیل مدرنیزه کردن 170 تانک M60 ترکیه را به انجام رساند.

همچنین ترکیه موفق به عقد قراردادی در رابطه با خرید تعدادی هواپیمای جنگنده F4 و F5 و تعدادی هواپیمای بدون خلبان از رژیم صهیونیستی شد که بنابر اظهارات منابع اسرائیلی ارزش آن حدود 80 میلیون دلار است. ترکیه توافق خرید تعدادی موشک زمین به هوا را نیز با اسرائیل امضاء کرده است که این موشکها قابلیت نصب روی هواپیماهای جنگی ترکیه را هم دارند.

در سال 2007 معاملات نظامی اسرائیل با ترکیه در زمینه فروش تسلیحاتی چون سیستم دفاع موشکی Arrowانواع هواپیماهای جنگنده و بدون سرنشین، تانک مرکاوا و تجهیز ارتش این کشور به سلاحهای فوق پیشرفته به بهانه تقویت بنیه نظامی آن در برابر تهدیدات روزافزون منطقه ای بیشترین حجم مبادلات خارجی اسرائیل را تشکیل داد. از اواسط دهه 90 میلادی و در پی تغییر تعریف پیشین اسرائیل و ترکیه از نیازها، تهدیدها و فرصت های خود بود که روابط طرفین در زمینه های نظامی گسترش قابلملاحظه ای پیدا کرد. افزون بر این، نگرانی ترکیه از قطع کمک های تسلیحاتی آمریکا و امید اسرائیل به فروش با واسطه تسلیحات خود به کشورهای منطقه از کانال ترکیه را نیز می توان از علل فرعی توسعه معاملات نظامی طرفین و تبدیل شدن اسرائیل به بزرگترین تأمین کننده تسلیحاتی ترکیه برشمرد.

ز ـ نظرها و دیدگاهها:

رژیم صهیونیستی، ترکیه را ناتوان ترین حلقه مجموعه کشورهای اسلامی غیرعربی به علت اوضاع اقتصادی به هم ریخته و ارتباط تنگاتنگ آن کشور با آمریکا و عضویت در پیمان ناتو ـ که اسرائیل خود یکی از فرزندان غیرقانونی آن است ـ پنداشته است. به منظور شناخت دیدگاههای استراتژیک اسرائیل در رابطه با ترکیه باید به سخنان "ابا ابان" یکی از رهبران صهیونیسم در کتاب صدای اسرائیل اشاره شود. وی کتاب خود را در سال 1950 و به هنگامی که نمایندگی کشور خود در سازمان ملل را عهده دار بود منتشر کرد.

در این کتاب چنین آمده است "داشتن روابط مستحکم با ترکیه به اسرائیل رنگ، بو و شناسنامه خاورمیانه ای می دهد ضمن آن که آن کشور بازار مهمی برای فروش تولیدات ما خواهد شد و در نتیجه روزنه ای در دیوار محاصره اقتصادی علیه اسرائیل به وجود خواهد آمد".

در جای دیگر می گوید: "مبادله روابط میان ترکیه و اسرائیل دلیل صحت منطق اسرائیل است که خود را دارای هویتی خاورمیانه ای می داند. اسرائیل ترکیه را بازار مهمی برای فروش کالاهای صنعتی و منبع حیاتی دریافت مواد غذایی و مواد خام، یافت واین نهایتا به این معناست که منفذ دیگری برای اسرائیل به منظور نزدیک شدن به پایان محاصره اقتصادی عربی، گشوده شده است".

اسرائیل اهمیت خاصی به ترکیه می دهد زیرا این کشور تنها بازمانده ای است از روابط استراتژیک به وجود آمده توسط "دیوید بن گورین" اولین نخست وزیر صهیونیست اسرائیل با کشورهای مجاور جهان عرب. کشورهایی که در رأس آنها ایران زمان محمدرضا شاه پهلوی و اتیوپی قرار داشتند. با هدف تأثیرگذاری بر مصر و سرچشمه رود نیل و تأثیرگذاری بر کشورهای عربی که احتمال درگیر شدن در جنگ با اسرائیل داشتند. استراتژی ذکر شده قبلاً به نام "استراتژی کشورهای همجوار منطقه عربی" نامیده می شد.

در این راستا حادثه جنگ داخلی 1958 لبنان و تحولات عراق و خاورمیانه به وقوع پیوست که این فرصت را برای بن گورین به وجود آورد تا استراتژی خود را به آمریکا بقبولاند زیرا او در یادداشت محرمانه ای به آیزنهاور رئیس جمهوری اسبق آمریکا تصویر وحشتناکی از عبدالناصر و کمونیسم شوروی (سابق) و تبعات ناشی از تحت کنترل درآمدن خاورمیانه تا آفریقا از ایجاد پیمانی بین اسرائیل ـ ترکیه ـ ایران و اتیوپی با هدف بنیانگذاری آنچه که او "سد قدرتمند غیرقابل نفوذ در برابر خیزش ناصری ـ شوروی" نامید، پشتیبانی کند.

ایده او با تحسین آیزنهاور و جان فوستر دوالاس (وزیر امور خارجه وقت) روبه رو شد. بدین ترتیب بن گورین برای اجرای استراتژی خود چراغ سبز آمریکا را دریافت کرد و اسرائیل با اتکا به حمایتهای مالی ـ نظامی آمریکا با جدیت به اجرایاین استراتژی در دهه های پنجاه و شصت پرداخت. در پی آن روابط محرمانه ای با ایران، ترکیه و اتیوپی برقرار شد.

نک: [[ایران و اسرائیل (روابط رژیم شاهنشاهی ـ)]]

ن.ر: [[اتیوپی و اسرائیل (روابط ـ).]]

شیمون پرز در اهمیت ترکیه برای رژیم صهیونیستی گفته است: "برقراری یک روابط مستحکم بین اسرائیل و ترکیه به اسرائیل هویت خاورمیانه ای می بخشد. علاوه بر آن که ترکیه بازار بزرگ و مناسبی برای اسرائیل می گردد و به این ترتیب شکافی در محاصره اعمال شده توسط اعراب علیه اسرائیل ایجاد خواهد شد".

روزنامه "هاآرتس" در ارزیابی روابط رژیم صهیونیستی با ترکیه می نویسد: "روابطمان با ترکیه هیچ گاه مسأله دوستی شدید نبوده است نه به صورت علنی و نه پنهانی". اما مطبوعات صهیونیستی به توسعه روابط کشورهای عربی و ترکیه که در راه بهبودی گام نهاده است با احتیاط شدید می نگرند.

روزنامه "معاریو" می نویسد: "مشکلات مرزی پیشین میان حکومتهای آنکارا و دمشق علت وجود مصالح مشترک نظامی میان ما و ترکیه بود... اکنون آشکار می شود که ابوبکر یونس جابر رئیس ستاد ارتش لیبی از فرصت دیدار از ترکیه بهره جسته و با آن کشور درباره روابط و همکاری نظامی دو کشور گفت وگو کرده است. رئیس ستاد ارتش ترکیه نیز پیش از وی در ماه سپتامبر سال 1978 از لیبی دیدن کرده بود. به همین دلیل نسبت به وضع ایران و بهبودی روابط میان ترکیه و لیبی نگرانیم".

همان گونه که انقلاب ایران، این کشور را از امپریالیسم جهانی و در نتیجه از رژیم صهیونیستی دور ساخت. کودتای نظامی ترکیه به رهبری "کنعاناورن" با شادی دوایر حاکم در غرب و اسرائیل روبه رو شد. رژیم صهیونیستی در ارزشیابی روابط میان ایران و ترکیه از یک سو و کشورهای عربی از سوی دیگر به موانع و فرهنگهای ارتجاعی که در نتیجه قدرت استعمارگران در میان عربها و ترکها و فارسها کاشته شده بود، متکی است.

"دیوید کاما" در کتاب خود به نام "چرا ستیز و تا کی؟" این دیدگاه را بیان داشته و می نویسد:

"میان ایران و ترکیه و عربها، تعارض نیرومند و شدیدی وجود دارد. یک معارضه فرهنگی نیز هست که محو ناشدنی است. همچنین یک معارضه جغرافیایی وجود دارد که احتمال دارد وضعیت مشخصی را به وجود آورد. ایران و ترکیه، مرزهای مستقیمی با کشورهای مرکزی عربی در خاورمیانه دارند. این واقعیت تأثیر فراوانی بر روابطشان با کشورهای عربی همسایه می گذارد، روابطی که میان دشمنی سرد و دشمنی فعال تا مرز برپایی جنگ، در حال نوسانند".

"یهودا میلو" کاردار اسرائیل در آنکارا که پس از یک دوره سرد در روابط دو کشور در سال 1985 در پست خود مشغول به کار شد می گوید:

"ترکیه می تواند ضمن حفظ رابطه با اسرائیل فلسطینیها را نیز مورد حمایت خود قرار دهد. او معتقد است می توانیم بگوییم علی رغم موفقیتهای به دست آمده در سطح رسمی و دولتی نفوذ در جامعه ترکیه محدود بوده است. زیرا اختلاف دینی و سیاست "تجاوزکارانه" اسرائیل علیه اعراب و مسلمانان مانع از هر گونه همدردی مردم ترکیه نسبت به ایده های صهیونیستی شده است. مقامات ترکیه نیز به نوبه خود علی رغم وجود کانالهای ارتباطی وهمکاری با اسرائیل نمی توانند، افکار عمومی مخالف صهیونیسم را نیز از نظر دور داشته باشند. به همین دلیل سطح نمایندگی دیپلماتیک اسرائیل ثابت ماند.

همکاریهای تجاری ضعیف و روابط فرهنگی وجود ندارد. تعداد یهودیان توریست بازدیدکننده از ترکیه سالانه در حدود 5 تا 7هزار تن می باشند. اسرائیلیها به نوبه خود سعی دارند از راههای فرهنگی و ورزشی روابط متقابل با ترکها را توسعه بخشند".

وی اظهار داشته است: "هنگامی که افکار عمومی ترکیه واقعیت اسرائیل را به عنوان کشوری با مساحت 21 کیلومتر مربع و جمعیت 3/4 میلیونی که 6/3 میلیون آن یهودی می باشند در نظر بگیرند در آن صورت اسرائیلیها مشکلی در رابطه با ارایه نقطه نظرات خود به ویژه نزد رهبران احزاب نخواهند داشت."

یهودا میلو در پایان ابراز امیدواری می کند که ترکیه از حوادث اروپای شرقی "درس عبرت" بگیرد و قدمهایی در جهت تشنج زدایی در رابطه با اسرائیل بردارد. به گفته وی بیش از 120هزار یهودی ترک در اسرائیل ساکن هستند که همگی افرادی فعال، با نشاط و شهروندانی مطمئن برای اسرائیل هستند. آنها سفرهای بسیاری به ترکیه می کنند زیرا این کشور را وطن دوم خود می دانند. یهودیان ترک اسرائیل در نزدیک سازی نقطه نظرهای ترک ـ اسرائیلی، پل مهمی را به وجود آورده اند و همچنین زمینه مساعدی را ایجاد کرده اند که سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی اسرائیل می توانند از آن بهره برداری کنند".

آنچه که همکاری ترکیه و اسرائیل را آسان می کند خط مشی مبارزه جدید اعراب پس از شروع انتفاضه فلسطین با رژیم صهیونیستی و فشارهایآمریکا می باشد. "ریچارد آرمیتاژ" نماینده [[بوش، جورج، فرایند صلح با اسرائیل در دوره ریاست جمهوری|جورج بوش]] رئیس جمهور وقت آمریکا و هماهنگ کننده فعالیتهای این کشور در امور خاورمیانه و کمک به گروه کشورهای مستقل نیز طی یک مصاحبه مطبوعاتی در 29 ژوئیه 1992 در بیت المقدس جنبه دیگری از اهداف همکاری ترکیه اسرائیل را در دوران رشد اصول گرایی اسلامی در منطقه فاش ساخت.

او می گوید: "هدف اصلی آمریکا در آسیای میانه جلوگیری و یا سنگ اندازی در برابر اصولگرایی اسلامی تحت رهبری ایران و جا انداختن این مطلب در اذهان آن ملتهاست که اسرائیل با تجارب خود می تواند به توسعه طرحهای کشاورزی در کشورهایی که از کمبود آب رنج می برند کمک کند و برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه، ترکیه به عنوان یک کشور مسلمان و لائیک بهترین وسیله خواهد بود و می تواند این الگو را که اسلام و دموکراسی تعارضی با یکدیگر ندارند ارایه دهد: آرمیتاژ معتقد است که اسرائیل و ترکیه در حال حاضر تنها الگو برای طرحهای مشترک به شمار می روند".

ناظران غربی روابط اسرائیل ـ ترکیه را در نکات زیر خلاصه کرده اند:

1 ـ محاصره سوریه و تضعیف آن کشور در درجه اول، زیرا اسرائیل، سوریه را علی رغم گفت وگوهای ادعایی صلح، دشمن اصلی خود می داند. ترکیه نیز به دلایل عدیده تاریخی و نژادی به ویژه پس از حمله عراق به کویت، به دیده شک به سوریه نگاه می کند. عمده ترین این دلایل اختلاف بر سر مالکیت استان اسکندرون می باشد. برخی اعتقاد دارند که فشار اسرائیل و ترکیه به آمریکا باعث شد تا نام سوریه همچنان در لیست کشورهای حامیتروریسم وزارت امور خارجه آمریکا قرار گیرد. ترکیه و اسرائیل هر کدام منافعی در عقیم ساختن بهبودی روابط سوریه، آمریکا دارند، همان گونه که در طی جنگ خلیج فارس و پس از آن صورت گرفت.

2 ـ هدف دیگر ترکی ـ اسرائیلی، متزلزل ساختن هم پیمانی ایران ـ سوریه است، چرا که رژیمهای ترکیه و اسرائیل آن را خطری برای منافع خود تلقی می کنند. اسرائیل محور سوریه ـ ایران را تنها مانع نظامی باقی مانده فرا راه خود پس از شکست عراق می داند. ترکیه نیز این محور را تنها مانع رویاروی گسترش نفوذ آن کشور در جهان عرب به شمار می آورد.

3 ـ جلوگیری از روی کار آمدن رژیمی طرفدار سوریه در عراق پس از صدام حسین. اسرائیل و ترکیه هر حرکتی را به سوی بهبودی روابط عراق ـ سوریه زیر نظر دارند زیرا همان گونه که اسرائیل از به وجود آمدن جبهه شرقی هراس دارد ترکیه نیز از امکان پدید آمدن هر گونه توافقی بین سوریه و عراق احساس نگرانی می کند.

4 ـ جلوگیری از همراهی جمهوریهای آسیای میانه با اعراب در کشمکش آنها با اسرائیل و یا همگامی با ایران علیه ترکیه.

5 ـ هدف پنجم که برخی آن را مهم ترین هدف می شمارند جلوگیری از رسیدن سلاحهای هسته ای موجود در کشورهای آسیای میانه به ایران و کشورهای عربی می باشد. بدین لحاظ ترکیه از گسترش نفوذ اسرائیل در این جمهوریها استقبال کرده است. اسرائیل فشارهای دیپلماتیک و تجاری زیادی را اعمال می کند تا دوستانی برای خود در آسیای میانه دست و پا می کند در این راستا روابط رسمی باقزاقستان ـ ازبکستان ـ آذربایجان ـ قرقیزستان و تاجیکستان ایجاد شده و تلاش فراوانی صورت می گیرد تا تجارب کشور "اسرائیل" در زمینه های کشاورزی، الکترونیکی و نظامی به این جمهوریها فروخته شود. (نک: آسیای میانه و اسرائیل، روابط کشورهای).

ح ـ مواضع جامعه یهودیان ترکیه در قبال اسرائیل:

روابط دو کشور ترکیه و اسرائیل در سطح روابط کامل دیپلماتیک می باشد. علاوه بر آن که اسرائیل دارای سفارتخانه در آنکاراست، کنسولگری این رژیم به دلیل تجمع یهودیان در شهر استانبول، واقع شده است. گذشته از روابط فرهنگی و تبادل توریست از هر دو کشور تلاش گسترده ای در خصوص وسعت بخشیدن به همکاری میان دو کشور در زمینه های مختلف نظامی، اقتصادی و صنعتی انجام شده است. در این میان مواضع یهودیان ترکیه در قبال اسرائیل همواره مؤید سیاستهای رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی بوده است.

یهودیان ترکیه ضمن ابراز خرسندی از رفتار مناسب دولتمردان ترک در تمام برهه های زمانی نسبت به اقلیت یهودی، در عین حال با اشاره به حجم عظیم مهاجرت یهودیان ترک به اسرائیل که در سالهای دهه چهل و پنجاه میلادی رخ داد، خاطرنشان می سازند که این سیل مهاجرت تنها به دلیل تمایل قبلی هر یهودی مخلص نسبت به زندگی در سرزمین مادری (!) خود بوده است.

جامعه یهودیان ترکیه درصد کوچکی از جمعیت شصت و هشت میلیونی کشور ترکیه راتشکیل می دهد. یهودیان ترکیه به دلیل آنچه پیش تر شرح آن گذشت، در خصوص پناه دادن آنها از سوی سلطان عثمانی و نیز رهانیدن آنها از ماشین جنگی نازیها خود را بسیار مدیون ملت ترک می داند و در عین حال معتقدند به عنوان یک یهودی تعلق خاطر خود به ارض اسرائیل را طبق تعالیم تورات حفظ نموده، اما نسبت به ملت ترک نیز احساس همبستگی می نمایند.

"اسحاق هاله وا" (Isak Haleva) حاخام اعظم کنیسه استانبول در مصاحبه ای که با روزنامه "ترکیش تایمز" به تاریخ اول می 2001 انجام داد در خصوص رابطه یهودیان ترکیه یا اسرائیل می گوید: "یهودیان ترکیه از گذشته های دور دارای پیوندها و علقه های عمیق دینی و اعتقادی با اسرائیل بوده اند، و ترکیه در این میان می تواند برای تحکیم روابط خود با اسرائیل - در زمینه های متعدد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، بر وجود چنین پیوندهایی تکیه کند". وی در جای دیگری از مصاحبه اش با ترکیش تایمز با اشاره به رابطه حسنه یهودیان و مسلمانان در داخل ترکیه از همسایگان عرب ترکیه می خواهد تا الگوی ترکیه را جهت برقراری رابطه با یهودیان و کشور اسرائیل برگزینند.

ط ـ نقش جامعه یهودیان ترکیه در روابط میان ترکیه و اسرائیل:

انفجارهای پانزدهم نوامبر 2001 در کنیسه های استانبول تنها واقعه در جامعه یهودیان ترکیه بود که توجه افکار عمومی و ناظران حوادث خاورمیانه را به این جامعه کوچک اقلیت جلب نمود. رژیم صهیونیستی در نخستین واکنش به حادثه، سیلوانشالوم، وزیر خارجه این رژیم را برای بررسی ابعاد مختلف حادثه و خسارات وارده به دو کنیسه و همچنین دیدار با عبدالله گل، همتای ترک خود به ترکیه اعزام نمود. آریل شارون، نخست وزیر اسرائیل نیز جلسات هفتگی کابینه را با تسلیت به بازماندگان کشته شدگان این حادثه آغاز کرد و در سخنانی خاطرنشان ساخته "بار دیگر تروریسم، پیکره واحد ملت یهود را هدف قرار داد، لذا بر هر یهودی واجب است طبق تعالیم تورات به کمک برادران یهودی خود بشتابد."

سایت Ujafendy به نقل از رویتر از یک دیپلمات اسرائیلی که نام وی را آشکار نساخته است، آورده است که ترکیه مورد حمله تروریستهای مسلمان که با اسرائیل خصومت دارند، واقع شده است. در تفاسیر دیگری که از این حادثه و پیامدهای آن ارائه شده ترکیه تنها کشور مسلمان دموکراتیک معرفی شده است که دارای روابط حسنه و نزدیک با اسرائیل می باشد و به همین دلیل به آتش خشم تروریسم نسبت به یهودیان گرفتار شده است. همچنین در تفسیری که در سایت خبری "جویش جوانان" در خصوص حادثه انفجار کنیسه استانبول منتشر شده بود نویسنده مدعی است که حمله به ترکیه و بمب گذاری در دو کنیسه معروف شهر استانبول تنها به دلیل اعمال فشار بر ترکیه در جهت تجدیدنظر در مناسباتش با اسرائیل و آمریکا صورت پذیرفته است.

در این میان سامی کوهن، تحلیلگر سیاسی روزنامه ترک زبان ملیت، با اشاره به روابط پیشین ترکیه و اسرائیل، در تحلیل سیاسی خود از واقعه می نویسد: "حملاتی از این دست به پیکره جامعهیهودیان ترکیه، تنها منجر به نزدیکتر شدن و همکاری بیشتر ترکیه، ایالات متحده و اسرائیل در جنگ علیه تروریسم خواهد شد." در جمع این تفاسیر نویسندگان به گونه ای محسوس تلاش نموده اند با پیوند زدن جامعه یهودیان ترکیه به جامعه یهودیان سراسر دنیا و به ویژه اسرائیل که خود را متولی امنیت و آسایش تمام یهودیان جهان می انگارد، مسائل امنیتی ترکیه و اسرائیل را به یکدیگر پیوند زنند.

جامعه یهودیان ترکیه گذشته از مسائل امنیتی، با حضور فعال در عرصه سیاست و مطبوعات و همچنین صنعت و تجارت در برقراری ارتباط میان ترکیه و اسرائیل نقش بسزایی را ایفا می نمایند به عنوان مثال "جفی کامهی" مدیر کارخانجات زنجیره ای "پروفیلو" (Profilo) و آقای "اوزیر گاریح" (Uzeyir Gorih)مدیر شرکت "آلارکو" (Alavco) دارای روابط بسیار نزدیک با حلقه های سیاسی رده بالا در ترکیه هستند. همچنین می توان از سامی کوهن نام برد.

وی چنانچه که پیش تر نیز اشاره شد، مفسر و تحلیلگر سیاسی روزنامه معروف ملیت است که تفسیرهای سیاسی پیچیده وی به ویژه در زمینه سیاستگذاری خارجی ترکیه و مسائل خاورمیانه بسیار مشهور است. "دنیل پایپس" (Daniel Pipes) در مقاله ای که در روزنامه ترکیش تایمز به تاریخ اول سپتامبر 1994 منتشر شد، بدون ذکر نام، از وجود افراد یهودی رده بالا در وزارت امورخارجه و همچنین دفتر ریاست جمهوری ترکیه خبر می دهد، که جهت برقراری روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی هرچه نزدیکتر با اسرائیل تلاش می کنند به عقیده پایپس اسرائیل در نظر این افراد نه تنها شریک تجاریمناسب، بلکه همکار امنیتی کارآمدی محسوب می گردد.

ی ـ تنش ها و واکنش های قضیه کشتار ارامنه توسط امپراتوری عثمانی در روابط ترکیه و اسرائیل:

ماجرای قتل عام ارامنه در فاصله سالهای 1915 تا 1923 میلادی توسط نیروهای وابسته به امپراتوری عثمانی حساسیت برانگیزترین مسئله در نزد افکار عمومی ترکیه و مهمترین عامل تنش زا در سیاست خارجی این کشور به شمار می رود. طبق ادعای دولت ارمنستان و گروههای ارمنی آمریکا، دولت عثمانی در آخرین سالهای زمامداری خود اقدام به نسل کشی آگاهانه ارامنه کرده و در این میان، حدود 1/5 میلیون شهروند ارمنی که عمدتاً در آناتولی و مناطق اطراف آن سکونت داشتند را براساس نقشه ای از پیش تعیین شده در خلال جنگ جهانی اول قتل عام می کند. در مقابل، دولت ترکیه که وارث امپراتوری عثمانی به شمار می رود، با وجود اذعان به این واقعه تاریخی، آمار واقعی را حدود 300 هزار نفر اعلام می کند.

دولت ترکیه همچنین ضمن تکذیب نقشه از پیش تعیین شده برای نسل کشی ارامنه، مدعی است که آنان به دلیل استقلال طلبی و همسویی با سربازان روسی در جریان یک جنگی داخلی طولانی مدت جان خود را بر اثر درگیری های مسلحانه از دست داده اند؛ جنگی که به ادعای مقامات ترک، تلفات مشابهی را نیز به جبهه عثمانی تحمیل کرده است.

با توجه به ادعای تاریخی ارامنه مبنی بر تملک بخشی از خاک ترکیه و لزوم پرداخت غرامت بهبازماندگان، دولت ترکیه هرگز در برابر فشار گروههای ارمنی برای اقرار آنکارا به این اتهام تاریخی تسلیم نشده و به خوبی توانسته است از به رسمیت شناخته شدن ادعای ارامنه از سوی دولتهای مختلف جلوگیری کند. رؤای جمهور آمریکا نیز با آگاهی از حساسیت فوق العاده ترکیه به این مسئله، هیچگاه در سالروز وقوع این حادثه اتهامی را متوجه مقامات آنکارا نکرده اند چرا که ترکیه نشان داده است در واکنش نشان دادن به اتهامات لحظه ای درنگ نمی کند.

اسرائیل نیز همچون آمریکا با توجه به اهمیت روابط استراتژیک خود با ترکیه، همواره بی طرفی خود را در قضیه کشتار ارامنه حفظ کرده و ضمن ابراز همدردی با دولت ارمنستان و ابراز تأسف از تألمات وارده به ارامنه در خلال جنگ جهانی اول، از ایراد هر گونه اتهام به آنکارا خودداری کرده است. به گفته مقامات ترکیه، بی طرفی اسرائیل در این قضیه توأم با حمایت محسوس سازمانهای صهیونیستی آمریکا از مواضع ترکیه (به دلیل اهمیت این کشور برای تأمین منافع اسرائیل در منطقه) نقش غیرقابل انکاری در شکل گیری و توسعه روابط فیمابین ایفا کرده است.

اهمیت بی طرفی در این قضیه برای اسرائیل تا آنجاست که در مطبوعات و رسانه های گروهی این رژیم نیز از هر گونه بحث آشکار در مورد اقدامات امپراتوری عثمانی در خلال جنگ جهانی اول اجتناب شده و حتی پارلمان رژیم صهیونیستی نیز در مارس 2007 بنابر درخواست صریح ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل، بحث در مورد قتل عام ارامنه در فاصله سالهای 1915 تا 1923 را از دستور کار خود خارج کرد. زیپی لیونی وزیر امور خارجهاسرائیل در توجیه درخواست اولمرت آشکارا اعلام کرد که بحث در مورد کشتار ارامنه روابط استراتژیک اسرائیل و ترکیه را با چالش مواجه خواهد کرد.

انحراف خواسته یا ناخواسته اسرائیل از سیاست بی طرفی یا عدم پاسخگویی کامل به انتظارات آنکارا گهگاه تنشهای کوتاه مدتی را نیز در روابط طرفین ایجاد کرده است. به عنوان مثال، در سال 1997، معرفی یک استاد دانشگاه و کارشناس مسائل عثمانی به نام "ایهود تولیدانو "به عنوان سفیر جدید اسرائیل در ترکیه خشم مقامات آنکارا که معتقد بودند وی در سال 1981 در یک برنامه رادیویی با ارامنه ابراز همدردی کرده است را برانگیخت و عدم قبول استوارنامه وی از سوی وزارت امور خارجه ترکیه باعث شد که اسرائیل فرد دیگری را به عنوان سفیر خود در آنکارا معرفی کند.

در سال 2000، اظهارات "یوسی سارید" وزیر وقت آموزش اسرائیل از حزب میرتس در سالروز کشتار ارامنه، باعث شد که دولت وقت ترکیه علی رغم عذرخواهی رسمی اسرائیل و تأکید مجدد بر مواضع قبلی خود در قبال این واقعه تاریخی، ضیافت رسمی سفارت اسرائیل در آنکارا که به مناسبت سالروز استقرار رژیم صهیونیستی برپا شده بود را تحریم کند. در سال 2003 نیز دولت اسرائیل در پی فشار آنکارا از سخنرانی یک زن ارمنی در مورد حوادث سال 1915 در مراسم پنجاه و پنجمین سالگرد تشکیل رژیم صهیونیستی جلوگیری کرد.

در مقایسه با موارد مذکور، انحراف انجمن ضدافترا از موضع واحد اسرائیل و غالب سازمانهای صهیونیستی آمریکا همزمان با تلاش اعضای دمکرات کنگره آمریکا برای صدور یک قطعنامهنمادین علیه نسل کشی ارامنه توسط دولت عثمانی تشنج شدیدتری را در روابط تل آویو- آنکارا ایجاد کرد به گونه ای که ترکیه بلافاصله پس از آگاهی از تغییر موضع ناگهانی انجمن ضدافترا و اطلاق واژه نسل کشی به حوادث سال 1915، سفیر خود در اسرائیل که برای تعطیلات به کشورش آمده بود را برای ابلاغ مراتب نارضایتی آنکارا از عدم نظارت کامل تل آویو بر عملکرد سازمانهای صهیونیستی آمریکا و اعلام هشدار نسبت به در معرض خطر قرار گرفتن روابط حسنه طرفین روانه اسرائیل کرد.

متعاقب این عمل، "پینهاس آویوی" سفیر اسرائیل در آنکارا و "مردخای آمیهای" سرکنسول این رژیم در استانبول نیز جهت ایراد پاره ای توضیحات به طور جداگانه به وزارت امور خارجه ترکیه فراخوانده شدند.

سفر ناگهانی علی باباجان وزیر امور خارجه ترکیه به اسرائیل و تماس تلفنی رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه با ایهود اولمرت نخست وزیر و شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل برای اعمال فشار تل آویو بر انجمن ضدافترا که به تغییر موضع سریع این سازمان نیز منجر شد از دیگر اتفاقاتی بود که در فضای روابط خارجی دو کشور رخ داد.

پرز در پاسخ به تماس تلفنی اردوغان مؤداً اظهار داشت که موضع رسمی اسرائیل در مورد نسل کشی ارامنه بر هیچ کس پوشیده نیست و لازم است که آنکارا از هر گونه برداشت کلی از عملکرد غیرمنتظره انجمن ضدافترا پرهیز کند. دفتر نخست وزیری اسرائیل نیز طی بیانیه ای ضمن تأکید مجدد بر اهمیت روابط تل آویو با آنکارا، از حمایتبی دریغ اسرائیل از مواضع ترکیه در آمریکا خبر داد(28)اما به راستی دلیل حمایت اسرائیل از موضع آنکارا و تلاش لابی های صهیونیستی کنگره علیه گروههای ارمنی آمریکا برای حفظ و توسعه روابط طرفین چیست؟

ک ـ علل بی طرفی اسرائیل در قضیه کشتار ارامنه:

همان گونه که پیشتر عنوان شد، موضع گیری گزینشی اسرائیل در برابر وقایعی چون نسل کشی در دارفور و کشتار ارامنه نشان از پیچیدگی روابط این رژیم با تنها دوست منطقه ای خود دارد؛ روابطی که با پیچیده تر شدن معادلات منطقه ای و وقوع تحولات جدید در نظام بین الملل، بر اهمیت و ضرورت حفظ و توسعه آن افزوده می شود.

برخی از مهمترین دلایل حمایت بین المللی رژیم صهیونیستی از موضع آنکارا در مورد پاکسازی قومی ارامنه عبارتند از:

1 ـ تحدید دامنه همکاریهای نظامی و اقتصادی تل آویو ـ آنکارا:

مهمترین دلیل اسرائیل برای حمایت از موضع ترکیه، نگرانی از تحدید دامنه همکاریهای استراتژیک نظامی و اقتصادی با این کشور است چرا که آنکارا بارها با صراحت اعلام کرده است که تداوم همکاری ترکیه با اسرائیل تا حد زیادی منوط به فهم این مسئله نزد طرف اسرائیلی است و آنکارا در ازای اتحاد منطقه ای خود با اسرائیل از این رژیم انتظار دارد تا ضمن حفظ موضع بی طرفی خود، با استفاده از لابی های ذینفوذ در کنگره از صدور قطعنامه علیهآنکارا جلوگیری کند. تهدید ترکیه به قطع یا کاهش همکاریهای منطقه ای با تل آویو زمانی حائز اهمیت است که بدانیم بنا بر اقرار صریح سیاستمداران اسرائیلی، نیاز اسرائیل به حفظ روابط با ترکیه بسیار فراتر از نیاز آنکاراست.

در سال 2007 حجم مناسبات اقتصادی اسرائیل و ترکیه بالغ بر 2/5 میلیارد دلار بود که با احتساب معاملات نظامی گسترده و پرفایده رژیم صهیونیستی با این کشور، این رقم به بیش از 10 میلیارد دلار می رسد. این در حالی است که مناسبات اقتصادی دو جانبه هیچ یک از کشورهای عرب و نفت خیز منطقه از مرز دو میلیارد دلار فراتر نمی رود. رژیم صهیونیستی قراردادهای نظامی هنگفتی را با ارتش ترکیه منعقد کرده که فسخ یکجانبه هر یک، زیانهای مالی جبران ناپذیری را متوجه این رژیم خواهد کرد. در مقابل، همزمان با اصرار ترکیه بر پیوستن به اتحادیه اروپا و تاکید این اتحادیه بر حذف نفوذ ارتش از صحنه سیاسی این کشور، این احتمال وجود دارد که احزاب سیاسی اسلامگرای ترکیه و به ویژه حزب حاکم عدالت و توسعه از پتانسیل بیشتری برای اعمال نظر بر مناسبات نظامی این کشور برخوردار شوند.

اگرچه حزب عدالت و توسعه مانند حزب اسلامگرای رفاه که زمانی رهبر آن "نجم الدین اربکان" پس از تصدی پست نخست وزیری ترکیه پیام تبریک همتای اسرائیلی خود بنیامین نتانیاهو را بدون پاسخ گذاشت علنا پس از به قدرت رسیدن سخنی در محکومیت روابط تل آویو- آنکارا بر زبان نیاورده است اما به دلیل اشتراکات فراوان این حزب با حزب اسلامگرای رفاه، عدم تلاش مجدانه رژیمصهیونیستی برای حمایت بین المللی از موضع آنکارا می تواند بهانه خوبی برای تسلیم شدن ترکیه در برابر فشارهای روز افزون منطقه ای باشد.

2 ـ تضعیف نقش میانجیگرانه ترکیه به عنوان تنها دوست اسرائیل در منطقه:

جایگاه استثنایی ترکیه به عنوان پلی میان اسرائیل و کشورها و سازمانهای متخاصم منطقه نظیر سوریه، حماس و حزب الله امتیاز بزرگی است که "پینهاس آویوی" سفیر اسرائیل در آنکارا نیز به آن اذعان دارد. ترکیه به عنوان تنها دوست اسرائیل در منطقه تلاشهای میانجیگرانه فراوانی را برای حل یا کاهش اختلافات موجود میان اسرائیل و سوریه، اسرائیل و پاکستان و اسرائیل و جنبش مقاومت حماس به انجام رسانده که عدم تداوم آنها رژیم صهیونیستی را در چارچوب تعاملات و تعارضات منطقه ای خود با چالش میانجی مواجه خواهد کرد.

دیدار مقامات ترکیه با سران حماس برای پیروی از شروط کمیته چهارجانبه تلاش برای آزادی سربازان به اسارت گرفته شده اسرائیلی توسط نیروهای مقاومت حماس و حزب الله و سفر علی باباجان وزیر امور خارجه ترکیه به سوریه برای تشویق این کشور به مذاکره با اسرائیل و همچنین حضور در کنفرانس آناپولیس را می توان از مصادیق تلاشهای میانجیگرانه آنکارا برشمرد. علاوه بر این، حمایت صریح ترکیه از طرح صلح نقشه راه آمریکا و راه حل دو دولتی برای حل قضیه فلسطین نیز امتیاز دیگری است که اسرائیل خواهان از دست دادن آن نیست.

3 ـ تشدید نگرش ضد اسرائیلی در میان افکار عمومی ترکیه:

ترکیه به عنوان کشوری با اکثریت مسلمان هیچگاه وجود روابط حسنه با اسرائیل را در سطح افکار عمومی خود نپذیرفته است. سوء قصد به جان سلیمان دمیرل رئیس جمهور سابق ترکیه توسط یک شهروند ترکیه ای بلافاصله پس از عقد اولین قرارداد نظامی این کشور با اسرائیل در سال 1996 خود گویای پیوند اسلام و سیاست در میان افکار عمومی ترکیه است. براساس نظرسنجی یکی از روزنامه های ترکیه در سال 2004، بالغ بر 80 درصد مردم این کشور از اسرائیل به عنوان یک دولت تروریستی یاد کرده و جنایات این رژیم علیه ملت فلسطین را محکوم می کنند.

تظاهرات گسترده مردم ترکیه در اعتراض به مشارکت این کشور در مانورهای نظامی اسرائیل در سال 2003) و درخواست میلیونی شهروندان استانبولی برای آزادی نمایندگان شورای قانونگذاری فلسطین در سال 2007 را نیز می توان از مصادیق دیگر ریشه دار نبودن روابط تل آویو - آنکارا در نزد افکار عمومی ترکیه برشمرد. بنابراین، با توجه به حس نوع دوستی مردم ترکیه نسبت به مردم فلسطین، اظهارات هدفمند مقامات ترک مبنی بر نگرش یکسان مردم ترکیه نسبت به اسرائیل و سازمانهای صهیونیستی آمریکا و همچنین نظرسنجی سال 2007 روزنامه "زمان" چاپ ترکیه که بی تفاوتی اسرائیل را پس از تلاش گروههای ارمنی آمریکا به عنوان دومین عامل مؤثر در پیگیری کشتار ارامنه در کنگره آمریکا بر می شمرد پر واضح است که رژیمصهیونیستی برای جلوگیری از غلبه افکار عمومی بر سیاست حامیانه دولت، تلاش خود را برای حمایت متقابل از موضع آنکارا در مجامع بین المللی ادامه داده است.

4 ـ تضعیف راهبرد منطقه ای برای مقابله با ایران و سوریه:

اسرائیل در راستای تجمع حمایتهای منطقه ای علیه برنامه هسته ای ایران توانسته است با تهدیدآمیز نشان دادن ایران و بسط دامنه این تهدید به ترکیه، دولت آنکارا و به ویژه ارتش این کشور را نیز به اتخاذ موضع واحدی سوق دهد که تجلی آن را می توان در انجام مانورهای نظامی سه جانبه با آمریکا، مذاکرات قبلی طرفین در مورد ایجاد یک سپر دفاعی مشترک و نیز مخالفت مقامات آنکارا با استفاده از حریم هوایی این کشور برای عبور هواپیماهای مسافربری ایران به لبنان به دنبال بروز جنگ 33 روزه اسرائیل با جنبش مقاومت حزب الله مشاهده کرد.

در راهبرد منطقه ای اسرائیل علیه سوریه نیز ترکیه به دلیل همجواری با مرزهای شمالی این کشور از اهمیت ویژه ای برخوردار است و استفاده از حریم هوایی وسیع آن علاوه بر آن که می تواند در هر گونه حمله احتمالی به ایران کارگشا باشد، اطلاعات ارزنده ای را نیز می تواند در مورد تحرکات نظامی سوریه در مرزهای شمالی خود در اختیار اسرائیل قرار دهد. از این رو، بروز تنش در روابط تل آویو - آنکارا همکاری استراتژیک این دو در زمینه تبادل اطلاعات، انجام رزمایشهای زمینی و هوایی مشترک، مشارکت نیروهای ترکیه ای در یونیفل که با درخواست صریح اسرائیل صورت گرفت و در مجموع راهبرد منطقه ایاسرائیل علیه ایران و سوریه را با مشکل مواجه خواهد کرد.

5 ـ قطع همکاری ترکیه با نیروهای آمریکایی در عراق:

در شرایطی که بحث در مورد ایجاد نظام فدرالی در عراق، ترکیه را پس از گذر از تهدید صدام اکنون با تهدید جدیدی تحت عنوان تشکیل دولت کردستان در شمال این کشور مواجه ساخته است بدیهی است که هر گونه فشار بر ترکیه در مورد نسل کشی ارامنه، این کشور را از طریق حمله به پایگاههای حزب جدایی طلب پ.ک.ک یا قطع همکاری با نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه به سمت انجام اقدامات تلافی جویانه و تشدید ناامنی و بی ثباتی در منطقه سوق خواهد داد. در چنین شرایطی، با توجه به منافعی چون نفوذ هر چه بیشتر در مناطق همجوار ایران که اسرائیل در ازای پرداخت هزینه های هنگفتی چون احتمال تشکیل دولت شیعی در جنوب عراق و اتحاد منطقه ای آن با ایران در جست و جوی آنهاست، پر واضح است که این رژیم تحقق منافع امنیتی خود در شمال عراق را در گرو تداوم وضعیت موجود و حفظ ثبات در مناطق کرد نشین این کشور می بیند.

از این رو، ترکیه به عنوان یکی از کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با تداوم حمایت لجستیک خود از نیروهای آمریکایی مستقر در عراق به طور غیرمستقیم پاسخگوی نیازهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل به شمار رفته و اسرائیل مطمئناً از هر اقدام تنش زایی که ترکیه را در وضعیتی رو در رو با خود قرار دهد پرهیز خواهد کرد

6 ـ تضعیف جایگاه منحصر به فرد هولوکاست در افکار عمومی جهان:

یکی دیگر از دلایل بی طرفی اسرائیل در قضیه کشتار ارامنه و جانبداری از دولت ترکیه در مورد عدم حمایت از اطلاق واژه "نسل کشی" به این رویداد تاریخی، نگرانی از تضعیف جایگاه منحصر به فرد هولوکاست در افکار عمومی جهان است. رژیم صهیونیستی بیش از نیم قرن است که با دستاویز قرار دادن ماجرای به اصطلاح کشتار دسته جمعی یهودیان در طول جنگ جهانی دوم و سیاسی کردن این مسئله، حاکمیت خود بر مناطق اشغالی فلسطین را تداوم بخشیده و از هولوکاست داستانی غیرقابل تکرار ساخته است. بنابراین بدیهی است که اسرائیل هرگز برای حمایت از ارامنه، بزرگترین ابزار تبلیغاتی خود و نماد مظلوم نمایی صهیونیست ها را هزینه نخواهد کرد. این نکته ای است که مقامات ارشد رژیم صهیونیستی مانند یوسی سارید وزیر اسبق آموزش و شیمون پرز رئیس جمهور نیز در اظهارات خود تلویحاً یا علناً به آن اشاره داشته اند.

مآخذ:

  1. پورگشتال، هامر: تاریخ امپراطوری عثمانی، ترجمه میرزا زکی علی آبادی، جلد دوم، انتشارات زرین، پاییز 1367.
  2. مؤسسه "الارض" ویژه مطالعات فلسطینی: استراتژی صهیونیسم در منطقه عربی، انتشارات بین الملل اسلامی، پاییز 1363.
  3. روشندل جلیل: فصلنامه خاورمیانه، "پیمان نظامی ـ امنیتی ترکیه و اسرائیل"، سال پنجم، شماره

2، 1377.

  1. اینبار، افرام: مجله سیاست دفاعی، " خطوط برجسته تفکر استراتژیک نوین اسرائیل"، ترجمه سعید مهاجرانی، سال پنجم، 1367.
  2. بلیر، مسعود: مجله پژوهش یار، "استراتژی نظامی و تسلیحات استراتژیک اسرائیل"، پاییز 1378.
  3. بولتن رویداد و گزارش، مؤسه تحقیقات و پژوهشهای علمی ـ سیاسی ندا، 3/9/1386، شماره مسلسل 366، سال دهم شماره 32 و شماره های 27، 55 و 90.
  4. بولتن رویداد و گزارش صهیونیسم، (حوزه اروپا)، 20/3/1383، شماره 3/46.
  5. بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، 20/2/1384، شماره 246.
  6. نشریه خبرگزاری وفا، سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در دوران حکومت بگین، 10، شماره 2253.
  7. روزنامه جمهوری اسلامی، ابعاد همکاریهای ترکیه و رژیم صهیونیستی، 13 تیر 1373.
  8. روزنامه جمهوری اسلامی ـ روابط آنکارا ـ تل آویو، 19 آبان 1373.
  9. اخبار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، ماههای 2، 3، 7 و 9/1362، 9/1377 و 11/1388.
  10. حمودی، عبدالکریم: ابعاد التحالف الاسرائیلی ـ الترکی و انعکاساته الاقلیمیه، مجله فلسطین المسلمة، محرم 1417، شماره 6.

ـ شبکه عربی تلویزیون اسرائیل (3/10/1384).

  1. www.Haaretzdaily.com/hassen/spages/661349.html.
  2. http://www.anatolia.com/Idid.
  3. http://www.science.co.il/hi/Turkish/Ibid.
  4. www.Haaretz.com/n/17/03.
  5. http://www.jewish journal.com/home/preview.php?=11416.
  6. http://www.daniel pipes.org.
  7. Daniel Pipes, Turkey and the jews, Turkish Times, September 1, 1994.
  8. www.mideastnews.com/turkey-Israel.htm.
  9. www.Turkishdailynews.com.tr/article.php?enewsid=93718/86128.
  10. www.Forward.com/article/90511.
  11. www.meforum.org/article/965.
  12. www.jpost.com/servlet/Satellite?cid=1187779137665/1191257295565$$- pagename=jpost.
  13. www.todayszaman.com/tz-web/yazarDetay. do?haberno=443021.
  14. www.haaretz.com/hasen/objects/pages/print ArticleEn.jhtml?item No=-005119/761838.
  15. www.ejpress.org/article/news/46491.
  16. www.eafjd.org/spip. php? breve846$$lang=en.
  17. www.forward.com/articles/90511.
  18. www.jta.org/cgi-bin/iowa/news/print/20070828 turkeyadl.html.
  19. www.armeniaforeign ministry.com/conference/yossi-sarid.pdf.