مطبوعات صهیونیستی

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


اهمیت سلاح تبلیغاتی در تأثیرگذاری بر تغییر و تحولات جریانهای فکری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، توجه یهودیان جهان را به اهتمام بیشتری نسبت به مطبوعات و روزنامه ها جلب کرده است. به همین لحاظ صهیونیسم جهانی از زمانهای گذشته برای به زیر سلطه کشیدن مطبوعات، توطئه های عمیق و حساب شده ای را طراحی کرد. آنچه به طور مشخص درباره میزان نفوذ و سیطره صهیونیسم جهانی بر مطبوعات جهان می توان گفت این است که بنابر آنچه در برخی منابع آمده این است که "سرمایه داری یهود از سالهای حدودا اواسط قرن هیجدهم تاکنون در اروپا اداره شمار بسیار زیادی از نشریات را در اختیار گرفته است و قسمت عمده مطبوعات را تحت کنترل خود درآورده است."

آدمیرال ویلیام گای کار در کتاب خود به نام مهره ها روی صفحه شطرنج نوشته است:

یک یهودی به نام آدم وایزهاپ که استاد علم لاهوت و حقوق بین الملل دانشگاه نکولدشتات آلمان بوده در [ تاریخ یکم مه ]سال 1776 انجمنی پنهانی برای یهود [ به منظور توطئه برای کنترل جهان ]تأسیس کرد و آن را انجمن نورانیان (روشنفکران) نامید. وایزهاپ، برای تحقق هدف اصلی این تشکیلات که سیطره بر جهان بود، اساسنامه ای قرار داد. در اصل چهارم این اساسنامه آمده است:

"نورانیان باید مطبوعات و تمام رسانه های دیگر را در سیطره خود داشته باشند."

"در سال 1869 راشورون ـ حاخام یهودی ـ در سخنرانی خود در شهر پراک لهستان درباره اهمیت رسانه ها در نظر یهودیان گفت:

اگر طلا نخستین قدرت ما برای سیطره بر جهان است، مطبوعات باید دومین قدرت ما باشد."

اهمیت این ابزار و سلاح تبلیغاتی برایصهیونیسم در کنترل افکار و شستشوی مغزی مردم جهان چنان مهم و حیاتی بود که در کنگره صهیونیسم در سال 1897 م. که به رهبری تئودور هرتزل در شهر بال سوئیس برگزار شد تصمیماتی در مورد چگونگی سیطره بر رسانه های فراگیر به ویژه مطبوعات - که در آن زمان قوی ترین رسانه محسوب می شد - گرفته شد که به پروتکلهای رهبران صهیونیسم معروف گردید. البته مطبوعات اغلب کشورهای اروپا حتی از چند دهه پیش از برگزاری کنگره بال، در سیطره صهیونیستها بود، اما فعالیت این نشریات چنان نبود که بتواند چهره آنان را نزد ملتهای اروپایی زیبا کند. این امر، صهیونیستها را واداشت که در این کنگره به فکر راه چاره ـ از طریق فعال کردن نشریات ـ بیفتند.

یکی از سندهایی که ثابت می کند مطبوعات اروپا پیش از برگزاری کنگره "بال" در سیطره صهیونیستها بوده، مقاله ای است که در ماهنامه انجمن گسترش مسیحیت در بین یهود در آوریل 1846 یعنی نیم قرن پیش از برگزاری کنگره صهیونیستها چاپ شده است. در این مقاله آمده است:

"روزنامه های سیاسی اروپا تا حدود زیادی در سیطره یهودیان است. بر این اساس، چنانچه کسی بخواهد برای دستیابی به قدرت سیاسی با آنان رودررو شود، بلافاصله مورد تهاجم گسترده مطبوعات عمده اروپا قرار می گیرد.

نشریه "گرافیک" چاپ انگلیس نیز در شماره بیست و ششم ژوئیه 1879 خود نوشت:

"مطبوعات قاره اروپا تا حدود زیادی در سیطره یهودیان است".

صهیونیستها نیز به این مسأله اعتراف کرده اند. اباابان وزیر امور خارجه اسبق رژیم صهیونیستی و مؤلف کتاب قوم من (تاریخ بنی اسرائیل) در این باره می گوید:

"یهودیان در لهستان به کارهای خانه سازی، صادرات، امور بانکی و بسیاری از فعالیت های بازرگانی اشتغال داشتند و خدمات مفید و مؤثری نسبت به اهالی و کشور لهستان انجام داده بودند. ضمنا در امور مطبوعات و نشریات دخالت مستقیم داشته، اداره امور چندین روزنامه مهم را به عهده داشتند که انتشارمجلات هفتگی و نشریات گوناگون از اشتغالات عمده یهودیان در لهستان می بود."

درباره اهمیت این سلاح تبلیغاتی صهیونیستها برای بهره گیری از آن در سلطه بر جهان، تاکنون تصریحات زیادی از سوی آنها شده است. ازجمله اینکه:

"ادبیات و روزنامه نگاری دو قوه مهم در آموزش و پرورش هستند و برای همین است که ما تمامی روزنامه ها را در اختیار خواهیم گرفت و بدین ترتیب نفوذ نشریات مخالف را خنثی کرده و در افکار عمومی رخنه می کنیم."

آنها همچنین اعتراف می کنند که:

"مطبوعات نماینده آزادی بیان هستند و دولتها نتوانسته اند از این قدرت استفاده کنند و این قدرت در دست ما افتاده است. به وسیله همین مطبوعات است که در حالی که در حاشیه تاریکی قرار گرفته ایم به آنچه در روشنی است توجه داریم و نفوذ خود را به دست آورده ایم. با کمک همین مطبوعات است که طلا به قیمت سیل خونها و اشکهایی که ناچار از ریختن آنها بوده ایم در دست ما انباشته شده است."

همچنین تصریح می کنند که:

"مطبوعات را طوری تربیت خواهیم کرد که برای ما ممر درآمدی باشند. و بدین ترتیب خود را از هر حمله ای که از طرف مطبوعات باشد مصون و محفوظ داریم."

همچنین در پروتکل دوازدهم آمده است:

"تمام کانالهایی (منظور رسانه هاست) که بازگوکننده اندیشه هاست باید به طور کلی در دست ما باشد. هرگونه چاپ و انتشارات باید از آن ما باشد. ادبیات و مطبوعات، مهم ترین و قدرتمندترین کانالهای تبلیغاتی و آموزشی است و باید زیر سیطره ما باشد. دشمنان ما نباید رسانه ای در اختیار داشته باشند که به وسیله آن اندیشه های خود را بروز دهند. در غیر این صورت باید عرصه را چنان بر آنان تنگ کنیم تا از طریق این رسانه به ما حمله کنند.

هیچ خبری به هیچ کجا درز پیدا نمی کند مگر اینکه ما اجازه داده باشیم. برای دستیابی به این خواسته باید بر رسانه های خبری ـ که تعدادشان در جهان کم است ـ سیطره داشته باشیم. در آن صورتتنها خبرهایی که ما انتخاب می کنیم، به گوش جهانیان می رسد.

باید تمام مطبوعات را در قبضه داشته باشیم تا هر وقت بخواهیم، احساسات مردم را درباره مسأله ای برانگیزانیم و هر زمان اراده کنیم، جدلهایی را که در خدمت منافع ما باشد، به راه بیندازیم و از این طریق بر اذهان سیطره پیدا کنیم.

ما مطبوعات مختلف با گرایشهای متفاوت خواهیم داشت. هر کدام از این نشریات طرفدار طایفه ای خواهند بود، از سلطنت طلب گرفته تا جمهوریخواه و انقلابی و حتی هرج و مرج طلب. این مطبوعات، مانند ویشنو خدای هندوها ـ صدها دست خواهد داشت و هر دستی نبض دگرگون شونده افکار عمومی جهان را برای ما اندازه خواهد گرفت.

نشریاتی خواهیم داشت که به ما حمله کنند و با ما مخالفت بورزند. اما اتهامهای این نشریه ها بی پایه و اساس است و از این طریق می توانیم افکار عمومی را متقاعد کنیم که هیچ کدام از مخالفان ما برای مخالفت خود دلیل حقیقی ندارند و فقط تهمت می زنند.

باید در صورت نیاز توانایی برانگیختن احساسات ملّت و آرام کردن آن را داشته باشیم. ما این کار را هر طور که شد یعنی خبرهای راست یا دروغ انجام می دهیم. ما خبرها را طوری رواج می دهیم که مردم بپذیرند، اما پیش از آن باید ببینیم جای پایمان چقدر محکم است.

باید مطبوعات مهم و به ویژه مطبوعات ظاهرا مخالف را به دست کسانی بسپاریم که سوء سابقه اخلاقی دارند. در آن صورت اگر این اشخاص نافرمانی کنند، فورا سوابق آنان را افشا می کنیم تا دیگران عبرت بگیرند."

این تصریحات و توجه ویژه ای که صهیونیستها در کنگره بال سوئیس نسبت به مطبوعات داشتند باعث شد تا اندکی (چند سال) پس از برگزاری این کنگره، بسیاری از مطبوعات فراگیر اروپا و آمریکا به دست صهیونیستها بیفتد و آنها از این ابزار برای زیباسازی چهره خود نزد افکار عمومی جهان استفاده کنند. مطبوعات همچنین به صورت ابزاری مهم و سلاحی تبلیغاتی برای رسیدن صهیونیسم جهانی بهاهداف خود و اجرای دسیسه های شیطانی آن درآمد به گونه ای که آنها نه تنها توانستند در برابر افکار عمومی جهان ایستادگی کنند و بر حکومتها فشار وارد آورند و در تصمیم گیری آنها تأثیر بگذارند بلکه موفق شدند سلطه پنهانی خود را بر بسیاری از کشورها عملی سازند.

سلطه مرئی و نامرئی صهیونیسم جهانی بر مطبوعات جهانی به ویژه بر مطبوعات ایالات متحده آمریکا و اروپا به حدی گسترده و ریشه دار است که در این کشورها حتی برای مطبوعات وابسته به صهیونیسم جهانی رقیبی مشخص و بارز وجود ندارد تا بتواند در مقابل اباطیل و انعکاس اخبار و گزارشهای مغرضانه آنها ایستادگی کند. این واقعیت به ویژه در آمریکا به طور روشن و چشمگیری مشخص می باشد تا جایی که بیشتر مطبوعات این کشور به ابزاری برای تحمیل عقاید سیاسی صهیونیستها تبدیل شده است. این نفوذ و سلطه صهیونیستها بر مطبوعات غربی از چند طریق عمل می گردد:

1 ـ اعطای کمکهای مالی به مطبوعات و تلاش در جهت نفوذ ایادی و عوامل صهیونیسم و گسترش سلطه خویش بر آنها.

2 ـ تلاش در جهت جذب مدیران مسئول و سردبیران مطبوعات و به طور کلی دست اندرکاران اصلی آنها.

به عنوان نمونه "کمیته اطلاعات و روابط عمومی شورای صهیونیسم آمریکا بخش عمده ای از برنامه ها و مطالب ارگان خود را از طریق کمیته های فرعی تخصصی متشکل از حرفه ایها در زمینه فعالیتهای ویژه انجام می دهد. آنها سردبیران مجله ها، روزنامه ها، مسئولین تلویزیونها، رادیوها، سینماها و شخصیتهای عمده این رسانه ها و رهبران مراکز آموزشی را (خریده) و شستشوی مغزی می دهند." تا نشریه های تحت مدیریت آنها به طور کامل تحت سلطه صهیونیسم جهانی درآید.

3 ـ تلاش برای نفوذ و سلطه بر انجمن بین المللی روزنامه نگاران جهان.

متأسفانه این سلطه پنهانی به طور فزاینده و روزافزونی فرهنگ، سیاست و افکار ملتها را تهدیدمی کند. در حال حاضر طبق آمار قابل دسترس انجمن بین المللی روزنامه نگاران که در جهان امروز بیش از یکصد و پنج هزار (105000) عضو دارد آن قدر زیر نفوذ و سلطه صهیونیسم جهانی قرار دارد که بعضا کنگره خود را در تل آویو (فلسطین اشغالی) تحت ریاست و نظارت مستقیم و علنی صهیونیسم جهانی برگزار می کند.

بنابر آمارهای غیررسمی موجود "سازمانهای صهیونیستی بیش از هشتصد روزنامه و مجله در کشورهای مختلف جهان نشر می داده اند که از این تعداد 250 نشریه در ایالت متحده آمریکا و حدود 160 نشریه در کشورهای اروپایی رسما منتشر می ساخته اند". در حال حاضر نیز آمارهای منتشر شده حکایت از این دارد که صهیونیستها در ممالک مختلف جهان جمعا یک هزار و سی و شش (1036) روزنامه و مجله دارند. آمار دیگری نیز حاکی است که تعداد رسانه های تبلیغی صهیونیستها به 760 روزنامه و مجله به زبانهای مختلف دنیا می رسد و این به لحاظ سرمایه گذاری و جلب توجه افکار عمومی از طریق مسائل فرهنگی صورت می گیرد تا بدین وسیله یهودیها افکار عمومی را به سمت خود جلب کنند و مواضع سیاسی خود را در مورد مسائل مهم جهانی اتخاذ نمایند.

با فرا رسیدن سال 1931 در سراسر جهان 204 روزنامه صهیونیستی منتشر می شد و 50 روزنامه نیز گرایشهای صهیونیستی داشت. رشد این تصاحب عمومی "برخی از مخالفان نژاد سامی را برآن داشت که گمان برند یهودیان از راه دست اندازی بر وسایل ارتباط جمعی توطئه هراس انگیزی برای تسلط بر سراسر جهان طرح کرده اند." پس از چندین سال حدود 70% مطبوعات عمومی و نشریات دوره ای غرب زیر نفوذ صهیونیستها قرار گرفت. از این 70% "بیش از 224 نشریه در ایالات متحده آمریکا، 348 نشریه در قاره اروپا که به همه زبانهای اروپایی منتشر می شود و 30 نشریه در کانادا منتشر می گردد" "و تنها در آمریکای لاتین بیش از 130 روزنامه و مجله صهیونیستی به زبانهای عبری، اسپانیایی، انگلیسی و عربی منتشر می شود." که فقط 47 نشریه آن به زبان اسپانیایی منتشر می گردد.

در حقیقت هیچ یک از روزنامه های غربی از سیطره صهیونیستها در امان نیستند. به ویژه روزنامه ها و مجلات آمریکایی که - در سایه سیطره کلی لابی صهیونیستی بر بسیاری از امور اصلی زندگی - در آمریکا منتشر می شوند. این امر در مکانیزم گمراه کننده ای که این روزنامه ها و مجلات در قبال مسائل عربی به ویژه مسائل مربوط به درگیری اعراب و اسرائیل و همچنین مستلزمات آن مورد استفاده قرار می دهند به خوبی آشکار می شود. آنها سعی می کنند افکار عمومی آمریکا و جهان را گمراه کرده و آشکارا و مستقیم به طرفداری اسرائیل بپردازند. با این وجود غرب همواره مطبوعات خود را مستقل پنداشته و پیوسته ندای آزادی مطبوعات خود را سر می دهد و ادعا می کند که این مطبوعات تکیه گاه نظام لیبرالی غرب است و قدرت دولت هرچقدر هم که باشد این مطبوعات تحت سیطره و نفوذ هیچ قدرتی قرار نمی گیرد.

اما پیوسته این سؤال مطرح می شود که آیا رسانه های غرب واقعا آزاد هستند. اگر چنین آزادی عملاً وجود دارد میزان آن چقدر است؟ نقش تبلیغات غرب در آزادی رسانه ها در غرب چگونه است؟ صهیونیسم جهانی تا چه اندازه بر مطبوعات جهان نفوذ و سیطره دارد؟

پاسخهایی که به سؤالها داده می شود نشان می دهد که غرب با صحبت از آزادی رسانه های خود به ایفای نقش گمراه کننده پرداخته و همین رسانه ها طی فرایند شستشوی مغزی جهان به ایفای این نقش می پردازند و در این راه از نفوذ و سیطره صهیونیسم جهانی بی نصیب نمانده اند. صهیونیستها در این راستا آن قدر بر مطبوعات جهان نفوذ و سیطره پنهانی خود را گسترش داده که قادرند از انتشار هر نشریه و نوشته ای که بخواهند جلوگیری کنند و اگر هم منتشر شد تمام نسخه های آن را می خرند. همچنان که در مورد کتاب محقق روسی ایوانف تحت عنوان از صهیونیسم بپرهیزید و همچنین در مورد چند کتاب فرانسوی و انگلیسی که مخالف صهیونیستها بود چنین کردند. دیدگاههای صهیونیستها در مورد فلسطینیان و به طور کلی مسلمانان در مطبوعات غربی کاملاً اعمال می شود. به طور کلی اطلاعاتتبلیغی در مطبوعات غرب دارای مفاهیمی است که به کشمکش تمدنی صهیونیستها مربوط می شود و جایگاه ویژه ای را متناسب با منافع ایدئولوژیک و سیاستهای توسعه طلبانه آنها به دست آورده است. مثلاً جنگ ژوئن را جنگ شش روزه و جنگ اکتبر را جنگ روز کیپور و فداییان و انقلابیون فلسطینی و لبنانی را تروریستهای عرب و سرزمینهای اشغالی را سرزمینهای فتح شده یا آزاد شده و کرانه باختری را یهودا و سامره و مسلمانان مبارز ایران و لبنانی را تروریست و مزدوران اسرائیل را فدایی می نامند.

با توجه به آنچه بیان شد می توان تصریح کرد که روزنامه ها، مجله ها و گاهنامه های یهودی بسیاری در جهان منتشر می شود که بیشترشان آشکارا رویکرد صهیونیستی دارند؛ هرچند دایره توجهات آنها گسترده تر از منشورات صرفا صهیونیستی است. البته این نشریات گاهی از صهیونیسم انتقاد می کنند و چهره ضد صهیونیستی نیز به خود می گیرند.

تسلط صهیونیستها بر مطبوعات جهانی عمدتا بر روی مطبوعات کشورهای آمریکا، انگلیس و فرانسه، آلمان و روسیه نمود بیشتری دارد.

الف ـ مطبوعات آمریکا:

توان امپراتوری رسانه ای یهودیان آمریکا در استفاده از مطبوعات به عنوان ابزاری در راستای یهودگرایی و سلطه بر افکار عمومی این کشور بسیار زیاد است. پس از اخبار تلویزیونی، روزنامه ها مؤثرترین رسانه های خبری ـ اطلاعاتی تاثیرگذار در جامعه آمریکا می باشند.

نقش مطبوعات در آمریکا مثل نقش مادر در خانواده است. به همین لحاظ حضور صهیونیستها در مطبوعات آمریکا بیش از جاهای دیگر مشهود است. آنها به مطبوعات آمریکا روی آورده و مراکز اصلی آن را به اشتغال و زیر سلطه مستقیم و سیره مرئی و نامرئی خود درآورده اند. "علی رغم اینکه انجمن مطبوعاتی آمریکا 800 عضو دارد و تنها 20 نفر آنها یهودی هستند اما تمامی شاه کلیدهای مطبوعاتی آمریکا ـ که در سیاست داخلی و خارجی این کشور مؤثر است ـ در دست این 20 نفر می باشد." این تعداد محدود توانسته اند با هدایت مطبوعات به سمتسیاستهای جهانی صهیونیسم، خوراک فکری و خبری میلیونها آمریکایی را تهیه کنند. بیش از "1483 نشریه خبری ـ اطلاعاتی در آمریکا منتشر می شود." شاید این گونه به ذهن متبادر شود که با وجود این حجم از نشریات در آمریکا تضمین مناسبی برای مقابله و نظارت بر رشد و سلطه اقلیت خاصی بر اکثریت جامعه باشد، اما این گونه نیست.

براساس اسناد موجود، در ایالات متحده آمریکا نخستین روزنامه به معنای واقعی کلمه، در سال 1728 توسط بنیامین فرانکلین از اعضای بلندپایه سازمان فراماسونری به نام پنلسوانیا گازت در فیلادلفیا منتشر شد. "در ژانویه 1741 آندره برادفورد نخستین مجله هفتگی را در آمریکا تحت عنوان آمریکا مگزین منتشر کرد و هفت روز بعد بنیامین فرانکلین مجله هفتگی دیگری را به نام جنرال مگزین منتشر ساخت."

ژوزف پولیتزر(Josehp Puglitzer) یکی از مشهورترین پیشگامان مطبوعات نوین آمریکا به شمار می آید. او در سال 1864 یعنی یک سال پیش از پایان جنگهای داخلی آمریکا از زادگاه خود در مجارستان به آمریکا مهاجرت کرد. این شخص که اصلاً یهودی بود، در سال 1878 نشریه ای را به نام سنت لوئیس پست دیسپاچ (stlouid post Dispotch)منتشر ساخت و در سال 1883 مشهورترین نشریه وقت آمریکا را به نام نیویورک وُرد (The Newyork world)از صاحب آن جی گلد (Joy Gold)خرید. از آن پس، دو نسخه از آن یکی صبح و دیگری عصر به بازار عرضه می شد. این روزنامه در سال 1897 با احتساب چاپهای صبح و عصر، روزانه دو میلیون نسخه منتشر می کرد.

نخستین نشریه ای که در آمریکا به نام صهیونیستها منتشر شد روزنامه برج مراقبت صهیونیسم نام داشت که آن را یک تاجر یهودی به نام شارل تارزسل تأسیس کرد. این شخص جنبشی را بنیان گذاشت که بعدها به نام شاهدان یهوه مشهور شد.

آغاز قرن بیستم، شاهد جهشی وسیع در انتشار مطبوعات آمریکایی بود، به طوری که در سال 1914 تعداد نشریات روزانه و هفتگی به پانزده هزار روزنامهرسید. اما این تعداد به هنگام جنگ جهانی اوّل و سپس جنگ جهانی دوم رو به کاهش نهاد. "در سال 1945، چهار پنجم روزنامه های آمریکا مالکانی مستقل داشتند و بیشتر به صورت محلی و توسط افرادی از جنس مردم منتشر می شدند؛ اما آن روزها سپری شده اند. اکثر روزنامه های مستقل تا میانه دهه 1970 به افراد خاصی فروخته شدند. امروزه اکثر روزنامه های محلی به وسیله تعداد اندکی از مدیران آنها که صدها و گاهی هزاران کیلومتر دورتر از آن محل زندگی می کنند، خریداری شده است.

برخی از روزنامه های آمریکایی به دلیل وسعت انتشار، روی افکار عمومی غرب و به ویژه افکار عمومی آمریکا تأثیر بسزایی دارند. بازوان اختاپوس صهیونیسم به این روزنامه ها نیز رسیده و توانسته است سیطره خود را تقویت کند. کمتر از 20 درصد از 1483 روزنامه آمریکا، مالکانی مستقل دارند و بقیه وابسته به زنجیره های چند روزنامه ای می باشند. فقط 104 روزنامه تیراژی بیش از یکصد هزار نسخه دارند.

توان و تاثیرگذاری یهودیان بر مطبوعات آمریکا با ذکر مثالهایی از سه روزنامه مطرح آمریکا و دنیا مشخص می شود. سه روزنامه وال استریت ژورنال، نیویورک تایمز و واشنگتن پست. این سه روزنامه بر مالیه آمریکا و سرمایه های سیاسی این کشور حاکم هستند و از روزنامه هایی می باشند که بر سیاست و حکومت آمریکا تأثیر قابل توجهی دارند و عملاً خط مشی حرکت سیاست و اقتصاد آمریکا را تعیین می کنند. اینها هستند که تعیین می کنند چه چیزهایی خبر هستند و چه چیزهایی خبر نیستند. این سه روزنامه خبر آفرین هستند و بقیه صرفا کپی کننده اخبار می باشند. هر سه این روزنامه ها در دستان یهودیان می باشند.

"روزنامه وال استریت ژورنال در سال 1981 به لحاظ تیراژ در رأس مطبوعات آمریکا قرار گرفت. تیراژ روزانه این روزنامه در آن سال به 000,950,1 نسخه می رسید، و در سال 1982 نیز با همین تیراژ منتشر می شد. این روزنامه تحت تملک شرکت داوجونز و کمپانی می باشد که در نیویورک واقع است. شرکت مذکور مالک 24 روزنامه و مجله دیگر است که مجله بارونز معروف ترین آنهاست. رئیسشرکت پیترآرگان یهودی است. وی سمت رئیس و ناشر وال استریت ژورنال را نیز در اختیار دارد. در نیویورک دو روزنامه وال استریت ژورنال و نیویورک تایمز مهم ترین و برترین روزنامه ها هستند.

روزنامه دیلی نیوز با تیراژ 000,600,1 نسخه در روز در مرتبه دوم قرار گرفت. صهیونیستها علی رغم اینکه این دو روزنامه به صهیونیسم روی خوش نشان می دادند، همواره سعی داشتند که بر آنها سیطره کامل پیدا کنند. شرکت برادران وارنر که در تملک خاندان یهودی وارنر است، بارها تلاش کرده که نام سهام دیلی نیوز را خریداری کند." روزنامه نیویورک تایمز در سال 1815 میلادی به وسیله دو غیر یهودی با نامهای هنری جی رایموند و جورج جونز بنیان نهاده شد. پس از مرگ اینها، این روزنامه در سال 1896 به وسیله یک ناشر یهودی ثروتمند با نام آدولت اوچز خریداری شد. آرتور شولز برگر از نبیره های اوچز در حال حاضر ناشر ومدیر کل نیویورک تایمز است. سر دبیر این روزنامه جوزف للی ولد یهودی است. خانواده شولز برگر علاوه بر نیویورک تایمز مالک 33 روزنامه دیگر از جمله بوستون گلوب (BOSTONGLOBE) که از سال 1993، آن را به قیمت 1/1 میلیارد دلار خریدند، 12 مجله از جمله مجلات مک کال و فامبلی سیرکل با تیراژ پنج میلیون نسخه ای برای هر یک از اینها، هفت ایستگاه رادیویی و تلویزیونی و یک سیستم تلویزیون کابلی و سه شرکت انتشارات کتاب نیز می باشد.

سرویس اخبار نیویورک تایمز، اخبار، گزارش و عکسهای خود را به 506 روزنامه، خبرگزاری و مجله دیگر می فروشد. این روزنامه در سپتامبر 1999 تیراژی برابر با یک میلیون و 86 هزار نسخه داشت، به طور غیر رسمی در حوزه های اجتماعی، مد، سرگرمی، سیاسی و فرهنگی تعیین کننده خط مشی در آمریکا می باشد و حتی برای چندین دهه در قرن 19 به عنوان روزنامه ملی آمریکا مطرح بود.

روزنامه واشنگتن پست نیز به مانند نیویورک تایمز به وسیله غیر یهودیان بنیان نهاده شد. این روزنامه در سال 1877 میلادی به وسیله استیلسون هوتچینز بنیان نهاده شد و در سال 1905 به وسیلهجان آرمک لین خریداری شد و برای ادوارد بی مکلین به ارث گذاشته شد. در ژوئن 1933، واشنگتن پست دچار ورشکستگی شد. این روزنامه ورشکسته به وسیله یوگین مایر از سرمایه داران یهودی و شریک سابق برنارد باروخ معروف به سزار صنعتی آمریکا در دوران جنگ جهانی اول بود. واشنگتن پست در حال حاضر به وسیله کاترین مایر، دختر یوگین مایر هدایت می شود. وی سهامدار اصلی روزنامه و رئیس هیأت مدیره شرکت واشنگتن پست است. در سال 1979 وی پسرش دونالد را به عنوان ناشر روزنامه منصوب کرد. تیراژ روزنامه 763 هزار نسخه در روز است و چاپ روز شنبه آن 1/1 میلیون نسخه فروش دارد.

شرکت واشنگتن پست، عمده سهام چند روزنامه دیگر را نیز در اختیار دارد، از جمله روزنامه های گازت (GAZETTE) و یازده نشریه نظامی، مهم ترین مجله ای که مالکیت آن با شرکت واشنگتن پست است، هفته نامه نیوزویک می باشد.

واشنگتن پست با همکاری نیویورک تایمز، روزنامه اینترنشنال هرالد تریبون را که در سراسر کشورهای انگلیسی زبان دنیا به صورت روزانه پخش می شود، منتشر می کند.

در حال حاضر "در آمریکا هر صبح تعداد 339 نشریه از چاپخانه خارج می شود. در نیمروز نیز 17 نشریه دیگر و غروب هر روز 1403 نشریه به دست خوانندگان آمریکایی می رسد. به عبارتی روزانه چاپخانه های آمریکا تعداد 1759 روزنامه منتشر می کند. علاوه بر این تعداد، هر یکشنبه 688 نشریه دیگر در 52 میلیون نسخه چاپ می شود و در نواحی مختلف آمریکا توزیع می گردد. تعداد مجلات هفتگی آمریکا نیز به حدود 800 مجله می رسد و افزون بر این تعداد، حدود بیست و دو هزار نشریه دیگر به صورت فصلی یا گاهنامه به چاپ می رسد."

طبق آمارهای منتشر شده، "تعداد روزنامه هایی که روزانه در آمریکا به فروش می رسد بالغ بر 60 میلیون (حدود 966/711/61) نسخه است. این روزنامه ها از سوی 1745 مؤسسه انتشاراتی منتشر می شوند. انسان در وهله اول گمان می کند این تنوع و اختلاف نشان دهنده آن است که مقام خاصی منابع مطبوعاتی را احتکار نکرده و در اختیار خود نگرفتهاست اما به سرعت می فهمد که نیمی از مؤسسه های انتشاراتی به طور مستقیم و نیمی دیگر از آنها به طور غیرمستقیم در اختیار یهودیان و تحت کنترل آنهاست." افزون بر آن بر توزیع چنین رقم حیرت انگیزی از مطبوعات حدود 1700 شرکت توزیع، اشراف و نظارت دارند که صهیونیسم بر نیمی از آنها سیطره کامل و بر نصف دیگر آنها نیز تسلطی کمتر ولی نفوذی مؤثر دارد. "روزنامه های مخصوص صهیونیستها که در آمریکا تاکنون منتشر شده بالغ بر 244 روزنامه می باشد که 158 روزنامه آن به زبان انگلیسی منتشر می شود." تیراژ این روزنامه ها به طور تقریبی به بیش از چهار میلیون نسخه می رسد. علاوه بر آنکه مجلات صهیونیستی دیگری نیز وجود دارد که از نام آنها وابستگیشان به صهیونیسم معلوم است نظیر: زادسا، جویش پرس، نشنال جویش، تشلی و...

سه مجله مهم آمریکا یعنی تایم، نیوزویک و یو.اس نیوزاند وُرلد ریپورت نیز تحت اختیار یهودیان می باشد.

هفته نامه تایمز با تیراژ 1/4 میلیون نسخه در هفته، از زیرمجموعه های مجتمع تایم وارنر کامیونیکیشنز (Communications Warner Time) است. مجتمع تایم وارنر در سال 1989 از ادغام دو شرکت تایم (Varner Communication) تشکیل شد. مدیر عامل تایم وارنر کامیونیکیشنز، جرالد لدین یهودی است.

هفته نامه نیوزویک نیز با تیراژ 1/3 میلیون نسخه در هفته تحت تملک شرکت واشنگتن پست است که مالک این شرکت کاترین مایر گراهام یهودی است.

یو.اس نیوز ورلد ریپورت با تیراژ هفتگی 2/2 میلیون نسخه تحت تملک مورتیمر بی زوکرمن یهودی است. وی مالک روزنامه های آتلانتیک مونتلی (Atlantic Monthly) و دیلی نیوز است. دیلی نیوز ششمین روزنامه پرتیراژ آمریکا می باشد.

در اینجا کافی است اشاره کنیم که "بیش از 50 مجله، روزنامه و نشریه علمی و ادبی تنها در نیویورک به زبانهای مختلف منتشر می شود که به نفع یهود کار می کنند." سیطره غیرمستقیم صهیونیستها برمطبوعات به شکل زیر صورت می گیرد:

همه می دانند که ادامه حیات و شکوفایی یک روزنامه یا مؤسسه مطبوعاتی از راه 25 یا 50 سنتی که خریدار روزنامه می پردازد به دست نمی آید بلکه از راه تبلیغات تجاری که به روزنامه ها سفارش داده می شود و هزینه های زیادی که سفارش دهندگان برای این تبلیغات به منظور تبلیغ و ترویج تولیداتشان می پردازند تأمین می شود. از سوی دیگر همه می دانند که بخش زیادی از سرمایه آمریکا در اختیار یهودیان است، اینجاست که می توان مثل معروف "هر چقدر پول بدهی آش می خوری" را ذکر کرد.

به عنوان مثال چهار شرکت مطبوعاتی در آمریکا عبارتند از:

نیوهاوس (Newhous) این مؤسسه نام خود را از یک مهاجر یهودی روسی به نام ساموئل نیوهاوس گرفته است. این مؤسسه 49 روزنامه منتشر می کند که 21 روزنامه از آنها در روز یکشنبه منتشر شده و 5 میلیون نسخه از آنها توزیع می گردد. این مؤسسه علاوه بر آن دارای 20 مجله است که مشهورترین آنها گلامور (Glamour) ، هاوس (house) ، گاردن (Garden)و سلف (self) می باشد. همچنین باید به مجله مشهور بارید اشاره کرد که یکشنبه ها منتشر شده و هر هفته 22 میلیون نسخه از آن توزیع می گردد. این مؤسسه همچنین حدود 20 ایستگاه تلویزیونی خصوصی در اختیار دارد.

جراید و مجلات آمریکایی به گونه ای که اسرائیل به خاورمیانه نگاه می کند به این منطقه می نگرند. همچنان که انتشار آنها از نظر کمی و موضوعی تماما در جهت منافع صهیونیستی و بر ضد مسلمانان مبارز می باشد. افزون بر آن، مقالات روزنامه ها و سرمقاله های معروفترین مجلات و جراید روزانه، مهم ترین کار خود را مذمّت و سرزنش رهبران عرب و مسخ چهره های آنان در میان افکار عمومی جهان و توهین به مسلمانان و کشورهای اسلامی قرار داده اند.

در آمریکا نشریاتی به چاپ می رسد که رهبران عرب را همچون اشراری ترسو و بزدل و ثروتمندانی هوسباز و مسلمانان مبارز کشورهایشان را عامل بیگانه معرفی می کنند. یکی از این نشریات که نقشعمده ای در انحراف افکار عمومی جهان به نفع صهیونیستها دارد نشریه کانن (Canon) می باشد. این نشریه نتیجه برنامه ریزی مبلغان صهیونیستی است. هدف این نشریه نابود ساختن مقاومت مسلمانان در برابر رژیم صهیونیستی همچون سرخپوستان آمریکاست. این نشریه اعراب را مجرم مادرزادی معرفی می کند و این را به تنهایی برای حق حیات قائل نشدن برای اعراب کافی می داند.

در اینجا مجالی برای ذکر نام مطبوعات امریکایی تحت سلطه صهیونیسم جهانی و تمام صهیونیستهایی که در مطبوعات آمریکایی رخنه کرده اند و برای تقویت سیطره صهیونیسم تلاش می کنند نیست اما می توان تأکید کرد که هیچ روزنامه یا مجله آمریکایی وجود ندارد که چند نفر یهودی در آن به عنوان روزنامه نگار، عکاس، مفسر و یا گزارشگر مشغول به کار نباشند.

سلطه صهیونیسم بر روی مطبوعات تخصصی و هنری نیز در ایالات متحده آمریکا کسترش یافته است. این سیطره به وضوح در صفحات مجله هنری سینمایی فاریتی ملاحظه می شود. "در یکی از شماره های این مجله اعلامیه ای در یک صفحه کامل چاپ شده بود که در آن امضای 171 نفر از دست اندرکاران سینما به چشم می خورد که اغلب آنها یهودی بودند." در این اعلامیه آمده بود که این عده مبالغ کلانی را برای حمایت از نامزدهای انتخاباتی کنگره آمریکا که با رژیم صهیونیستی احساس همدردی می کنند پرداخت کرده اند.

صهیونیسم برای مطبوعاتی که به مسائل مالی و شغلی اهتمام می ورزند، نیز اهمیت خاصی قائل است. آنان تسلط کاملی بر مجله آمریکایی بیزنس ویک (Business week) پیدا کرده اند که مجله ای تخصصی است و تأثیر بسیار شگرفی بر محافل سرمایه داری و اقتصاددانان جهان دارد.

صهیونیسم موفق شده تا به طور مخفیانه در کادر تحریریه تعدادی از مجلات علمی تخصصی نفوذ کرده و از آنها به نفع مصالح خویش بهره برداری کند. ازجمله این مجلات، مجله آمریکایی نشنال ژئوگرافیک National (Geographic) است که از شهرت خاصی در زمینه جغرافیا برخوردار است. اینمجله برای نویسندگان صهیونیست تسهیلات ویژه ای قائل است.

یکی از مسائلی که صهیونیسم جهانی در ارتباط با سیطره بر مطبوعات و رسانه های گروهی جهان به آن توجه کرده است سیطره بر مراکز انتشار و توزیع روزنامه هاست. به عنوان نمونه "یک مرکز انتشاراتی صهیونیستی به نام انگلو جوئیش پرس در حدود 140 روزنامه در بیش از چهل میلیون نسخه منتشر می سازد." بسیاری از این نشریات علاوه بر داخل آمریکا در خارج از مرزهای این کشور نیز توزیع و پخش می شوند.

سلطه صهیونیستها بر مطبوعات آمریکا به قدری ریشه دار و چشمگیر است که تقریبا تمام مطبوعات صهیونیستی در این کشور بدون رقیب می باشند. طبق آمارهای "منتشره 97 درصد شهرهای آمریکا که دارای روزنامه محلی می باشند تقریبا فاقد روزنامه رقیب هستند و حتی در شهرهایی که رقابت بین روزنامه ها وجود دارد بیشتر ظاهری و اسمی است. ازجمله اینکه، روزنامه های صبح یک شهر با روزنامه های عصر آن رقابت می کنند در صورتی که هر دو روزنامه فوق متعلق به یک فرد می باشند. برای نمونه روزنامه صبح نیواور لئانز با عنوان تایمز پیکایون و روزنامه عصر نیواورلئانز، استیروآتیمز و روزنامه صبح اسپرینگ فیلد یونیون و روزنامه عصر ایونیگ اسپرینگ فیلدنیوز همه متعلق به یک یهودی به نام ساموئل نیوهاوس می باشد." در کنار این تعدد و تکثر روزنامه ها و انحصار آنها در دست صهیونیستها، آنها به منظور آشکار نشدن نام صاحبان اصلی روزنامه و نشریات از نامهای مختلف و مستعار استفاده می کنند. در حالی که چندین روزنامه و مجله متعلق به یک نفر صهیونیست با نامهای مستعار و مختلف می باشد. نشریه مور که در نیویورک منتشر می شود در مقاله ای در این باره می نویسد:

یهودیان برای آنکه تا این حد در صحنه رسانه های گروهی شناخته نشوند نامهایی را که شاخص یهودی بودن آنان است تغییر داده، مثلاً آقای پالن مالک سی بی اس (C-B-S) نام خود را به پالینسکی تغییر داده و عده ای از آنان نام همسرانشان را بر خود نهاده اند، برای مثال مالک واشنگتن پستهمان خانم مایر است که امروز به کاترین گراهام معروف است و همچنین بعضی از جراید اقدام به شبیه سازی کرده اند یعنی خود را شبیه جراید ضد صهیونیست جلوه داده اند."

خود صهیونیستها به گونه ای دیگر بدین مسأله اعتراف کرده و می گویند:

ما برای ازبین بردن بعضی چیزها و تغییرات دیگر، آنها (برخی مطبوعات خود) را وادار می کنیم که به خود ما حمله کنند.

در ارتباط با سلطه وحشتناک پنهانی صهیونیسم جهانی بر مطبوعات آمریکا همین بس که یک یهودی آمریکایی می نویسد:

"برای من شنیدن این مورد که مطبوعات آمریکا تحت سلطه و انقیاد صهیونیسم است، مشمئزکننده می باشد و... به علاوه تبلیغات وسیع و دامنه داری که به بمباران افکار عمومی پرداخته است با بی توجهی با فعالیتهای ساده قابل رفع و رجوع نمی باشد، اگر یکی از این ارباب جراید بخواهد با تکیه بر حقایق و واقعیتها مطلب بنویسد بلافاصله نابود خواهد شد."

در ذیل مهمترین نشریات صهیونیستی آمریکا معرفی می شود:

1. روزنامه Daily News Bulltin که توسط خبرگزاری یهودی wish Telegrafic Agency چاپ می شود و مرکزش نیویورک است.

2. هفته نامه یدیشی Jewish Forwardکه در نیویورک منتشر می شد و اکنون به زبان انگلیسی منتشر می گردد.

3. نشریه یدیشی Morning freiheitکه یک روز در میان در نیویورک منتشر می شود و گرایش سوسیالیستی دارد.

4. هفته نامه Jewish Press که در نیویورک منتشر می شود.

5. هفته نامه Jewish Week که باز در نیویورک منتشر می شود.

6. مجله Commentary که از سال 1945 توسط کمیته یهودی آمریکایی چاپ می شود و از مهمترین مجله های انگلیسی زبان جهان است.

7. فصل نامه Present Tense که توسط کمیته یهودی آمریکایی و با همکاری انجمنمنشورات یهودی در آمریکا چاپ می شود.

8. سالنامه American Jewish Year Book .

9. ماهنامه فکری Moment که همچون مورد قبلی توسط کمیته یهودی آمریکایی منتشر می گردد.

10. ماهنامه Congress Monthly .

11. فصلنامه علمی Judaism که پژوهشهایی را درباره یهودیت عرضه می کند و مانند مورد قبلی از منشورات کنگره یهودی آمریکایی است.

اما درباره انتشاراتی های مهم یهودی باید گفت که از مهمترینشان انتشارات Herzl در نیویورک است و سپس Jewish Publicatio Society در فیلادلفیا Bloch Publication Company ـ که سال 1854 در نیویورک تأسیس شد ـ و Schocken Books .

ب ـ مطبوعات انگلستان:

صهیونیستها وقتی سخن از اروپا به میان می آورند، از کشور انگلستان به عنوان یکی از مهم ترین مراکز نفوذ و تأثیر سیاسی خود یاد می کنند. بر این اساس، طبیعی است که آنها برای سیطره یافتن بر مطبوعات این کشور، تلاشهای خستگی ناپذیری از خود نشان دهند به ویژه مطبوعاتی که از شهرت و اعتبار بالایی در سطح جهانی برخوردار باشند.

آن گاه که از مطبوعات انگلستان سخن به میان می آید، روزنامه معتبر تایمز (The Times)به عنوان یکی از مشهورترین روزنامه های انگلیسی جلوه گر می شود. این روزنامه نخستین بار در سال 1788 میلادی و به قولی 1785 منتشر شد و صهیونیسم جهانی و در رأس آن یهودی انگلیسی روچیلد (Rothschild)سرمایه گزافی هزینه کردند تا این روزنامه را تحت نفوذ و تسلط خویش درآورند.

روچیلد مبالغ کلانی به جان والتر صاحب این روزنامه می داد تا تایمز همچنان در خدمت صهیونیستها باشد.

آنها از این طریق توانستند بعضی از رؤسای یهودی هیئت تحریریه را خریداری کنند و بر آنسیطره یابند.

صهیونیستها رفته رفته به خریدن سردبیر یا بعضی از خبرنگاران بخشهای سیاسی و اقتصادی این روزنامه بسنده نکردند و برآن شدند تا بخشی یا تمام روزنامه را خریداری کنند. این امر در سال 1908 میسر شد زیرا مالکیت آن به فیکونت نورث کلیف یهودی و سِرجان الرمن وارنهالز و سِر یومری برتون رسید. در سال 1916 م. خانواده یهودی استر بخش بزرگی ازاین روزنامه را خریدند و برادر بزرگ این خانواده به همین واسطه لقب کنت گرفت. از آن زمان به بعد، این روزنامه سرسخت ترین مدافع رؤیاهای صهیونیستی بوده به ویژه از زمانی که رابرت مردوخ میلیونر یهودی که تابعیت استرالیایی دارد. این روزنامه را در اوایل دهه 1980 م. به طور کامل خرید، به یک روزنامه خالص و صددرصد صهیونیستی تبدیل شده است.

رابرت مردوخ در شرایطی این روزنامه را خرید که صاحبان آن با بحران مالی شدیدی روبه رو بودند و دیگر نمی توانستند به انتشار آن ادامه دهند. آنان فقط در عرض دو ماه بیش از نه میلیون پوند استرلینگ ضرر و زیان دیده بودند. وی که صاحب شرکت نیوز اینترنشنال بود اعلام کرد که این روزنامه را می خرد و تمام زیانهای احتمالی انتشار مجدد آن را که ممکن است در عرض یک سال به 45 میلیون دلار آمریکا برسد متحمل می شود. مردوخ توانست پس از مدت اندکی این روزنامه را سر و سامان دهد و آن را به طور کامل صهیونیستی کند تا بتواند بر روی طبقه ممتاز انگلیس تأثیر و سیطره فکری داشته باشد. زیرا وقتی صهیونیستها روزنامه تایمز لندن را در اختیار دارند، به این معنی است که آنان قدرت تأثیرگذاری روی طبقه ممتاز جامعه انگلیس که کلیه فعالیتهای سیاسی و مالی و اقتصادی جامعه در دست آنهاست را در اختیار دارند. اغلب خوانندگان تایمز از نخبگان سیاست و دین و تجارت و پول هستند. این تأثیرگذاری فقط به انگلیس محدود نمی شود و در نتیجه شامل بیشتر کشورهای اروپایی و حتی آمریکا نیز می شود.

در آماری که در سال 1981 منتشر شد. تیراژ مجموع آنچه از پانزده مجله و روزنامه انگلیسی که در انگلستان و خارج از آن زیر نظر صهیونیسم منتشرمی شود، حدود 33 میلیون (000,867,32) نسخه است. این رقم اندکی بیش از نیمی از جمعیت پنجاه و هشت میلیونی انگلیس است.

"ناگفته نماند که شمارگان مجلات و روزنامه هایی که در تملّک کامل یا نسبی صهیونیستهاست خیلی بالاتر از دیگر نشریات است. مثلاً تیراژ ساندی تایمز 000.373,1 نسخه و تایمز 000,306 نسخه، نیوز اوذی ورلد 000,934,4 نسخه، سال 000,722,3 نسخه است. این نشریات همگی در تملّک رابرت مردوخ هستند. نشریه دیلی تلگراف که به وسیله مورس لوی و لوی لاوسن تأسیس شده روزانه 000,310,1 نسخه و دیلی اکسپرس نیز روزانه در 000,432,2 نسخه توزیع می شوند."

جز اینها، نشریاتی که تنها زیر نفوذ صهیونیستها هستند ولی در مالکیت دیگرانند نیز از تیراژهای بالایی برخوردارند. "مثلاً از دیلی میل، روزانه 000,829,1 نسخه و منچستر گاردین 000,292 نسخه و دیلی میرور نیز حدود جهار میلیون نسخه توزیع می شود."

در ذیل مهمترین نشریات صهیونیستی انگلستان معرفی می شود:

1. هفته نامه Jewish Chronicle که در 1841 تأسیس شد و کهن ترین نشریه یهودی در جهان به شمار می رود. این مجله که مربوط به گروههای یهودی اصلی در انگلستان است 80 درصد از یهودیان را پوشش می دهد و اخبار و موضوعات داخلی و خارجی را مورد بررسی قرار می دهد.

2. فصلنامه Jewish Quarterly که مجله ای فرهنگی است و از سال 1953 منتشر شده است.

3. مجله مستقل Jewish Journal of Socialogyکه هر شش ماه یک بار منتشر می شود. این مجله از 1959 توسط کنگره جهانی یهود منتشر گشته است.

4. مجله Jural of Jewish Studies که در سال 1949 تأسیس شد.

مرکز امور یهودی نیز سه مجله علمی مهم منتشر می کند:

1. مجله تخصصی of Prejudiceکه به قضایای نژادپرستی و یهودستیزی می پردازد.

2. مجله Soviet Jewish Affairs .

3. مجله Christian Jewish Reations .

این مرکز سلسله گزارشهایی را نیز منتشر می کند که به قضایای مهم جهانی که برای یهودیان اهمیت دارد، می پردازد.

مؤسسه Jewish Chronicle Publicationa نیز این کتابها را منتشر می کند:

1. سالنامه Jewish Year Book .

2. راهنمای گردشگری Jewish Travel Guide .

منشورات اتحادیه صهیونیستی نیز از این قرار است:

1. ماهنامه Zionist Review .

2. سالنامه Zionist Year Book .

اتحادیه یهودی The Jewish Educational Development Trust نیز سالنامه ای آموزشی برای یهودیان منتشر می کند.

البته بیشتر سازمانها و معابد یهودی در شهرهای گوناگون انگلستان، گاهنامه هایی منتشر می کنند که توزیعشان محدود است.

ج ـ مطبوعات فرانسه:

علی رغم تعداد اندک یهودیان در فرانسه که جمعیت آنان در سال 1981 حدود هفتصد هزار نفر بود صهیونیستها در زندگی سیاسی و اقتصادی این کشور از نفوذ وسیع و بالایی برخوردارند. رسانه های خبری فراگیر (به ویژه روزنامه ها و مطبوعات) به صورت مستقیم یا غیرمستقیم تحت سیطره صهیونیستهاست. جلال آل احمد در این باره می نویسد:

مطبوعات فرانسه که همچون دیگر بنگاههای انتشاراتی این ملک در دست یهودیان سرمایه دار است چنان افکار عمومی را مسموم و تخدیر کرده اند که نظیرش را تا سالهای دیگر نمی توان دید.

سیطره صهیونیسم به مطبوعات سیاسی محدود و منحصر نمی شود، بلکه دامنه آن به مطبوعات اجتماعی، اقتصادی و هنری نیز کشیده شده است. یکی از این نشریه ها مجله خانواده کارگر است که مجله ای اجتماعی است و به امور کارگرانمی پردازد و منعکس کننده نظرات صهیونیستهاست و از دیدگاههای آنها دفاع می کند. این مجله در پراکنده ساختن سموم و کینه و نفرت بر ضد اسلام حساسیت زیادی از خود نشان داده است.

مطبوعاتی که تحت سیطره صهیونیسم بودند، نقش برجسته ای را در حیات سیاسی فرانسه در طول دوران جنگ جهانی دوم ایفا نمودند. لئون بلوم ازجمله کسانی است که روزنامه مردم (Le Poulaire)را مالک شد که درواقع همان روزنامه روزگار (Lepoque) بود که دوکاییرلس یهودی بر آن اشراف داشت و از متعصب ترین روزنامه های فرانسه در طرفداری از صهیونیسم به شمار می رفت.

نفوذ صهیونیستها در فرانسه و خودبینی و خودپسندی آنها، چنان یهودیان را غرّه کرده بود که جرأت کردند روزنامه ملّت یهود را چاپ و منتشر سازند. این نشریه که با نظارت روخوموفیسکس یهودی اداره می شد در یکی از شماره های خود نوشت:

"ما یهودی هستیم و کاملاً حق داریم یهودی باشیم و اکنون بیش از هر زمان دیگر باید آن را اعلام کنیم. ما باید با افتخار تمام به کوری چشم جهان بگوییم که ما یک ملت هستیم."

ماکس نوردو یهودی نیز در همین روزنامه نوشت:

ما آلمانی یا انگلیسی و یا فرانسوی نیستیم! هویت ما آشکار است، ما با تمام صراحت یهودی هستیم و معتقدات مسیحی شما، معتقدات ما نیست. ما امت ویژه ای هستیم که "هرتزل" آن را به شما معرفی کرده است، و لذا ما هرگز در کوره شما ذوب نخواهیم شد.

همچنین نفوذ صهیونیسم در طول حیات خویش بدانجا رسید که روزنامه فرانسه دربند را در دوازدهم دسامبر 1939 میلادی تعطیل کرد و صاحب آن بللو بواکس را به زندان افکند، زیرا او جرأت کرده بود مقاله ای در این روزنامه چاپ کند که در آن به یهودیان فرانسه حمله شده بود.

در ذیل مهمترین نشریات صهیونیستی فرانسه معرفی می گردد:

1. نشریهTelegraphique Juive Agence.

2. روزنامه صهیونیستی یدیشی Unzer Wort که گرایشهای سوسیالیستی دارد.

3. نشریه یدیشی و چپ گرای Naie Presse .

4. نشریه Tribune Juive .

5. هفته نامه یدیشی Unzer Weg که توسط المزراحی منتشر می شود.

6. هفته نامه یدیشی و بوندی Unzer Stime .

7. ماهنامه L Arche .

8. ماهنامه Information Juive .

9. ماهنامه صهیونیستی La Terre Retrauve.

10. نشریه Amitie France-Israel .

11. ماهنامه آموزشی Hamore .

12. فصلنامه دانشگاهی Novcaux Cahiersکه توسط دانشگاه الیانس اسرائیلیت منتشر می شود.

13. فصلنامه Amif که توسط انجمن پزشکی یهودیان فرانسه منتشر می گردد.

14. مجله Revue des Etudes Juivesکه از 1880 سالی دوبار به وسیله انجمن پژوهشهای یهودی منتشر شده است.

15. دو ماهنامه صهیونیستی و چپ گرای Les Cahiers Bernard Lazare .

16. دو هفته نامه Conversations Avec les Jeunes که توسط جنبش لوباویچ منتشر می شود.

17. نشریه Massager که متعلق به لیبرالهاست.

18. دو ماهنامه زنانه Revue de la Wize .

شورای consistiors central نیز یک سالنامه و یک تقویم منتشر می کند.

د ـ مطبوعات آلمان:

آلمان یکی از کشورهای اروپایی است که صهیونیسم بین الملل سلطه مطبوعاتی خود را بر آن گسترش داده است به گونه ای که در این کشور "در مورد روزنامه نگاران و خبرنگاران مطبوعات، مقررات سختی به مصلحت صهیونیسم به اجرا درمی آید واربابان مطبوعات موظف به رعایت اصولی می باشند. از جمله همگی موظف هستند اندیشه های نازیسم را تحقیر کنند و نیز موظفند مردم را به سوی آشتی بین دو ملت آلمان و یهود سوق دهند." اگر کسی خلاف این مقررات عمل کند فورا با رفتار خشن و خصومت آمیز و توهین و افترای محافل صهیونیستی و مطبوعات وابسته به آنها مواجه می شود و حتی از سوی دولت این کشور نیز تحت بازجویی و پیگرد قرار می گیرد.

در حال حاضر اغلب مؤسسه های مطبوعاتی در اختیار صهیونیستهاست. از جمله مؤسسه اشپینگر که 30% بازار کل آلمان را شامل می شود و نشریه بیل زاتیگونگ با 5/5 میلیون نسخه و تعداد 8 روزنامه کثیرالانتشار آلمان ـ که جریده دی ولت جزء آنهاست ـ همه توسط شرکتهای صهیونیستی انتشار می یابند."

هنگامی که در کشورهای اروپایی ذکر شده که پایتخت خبری عالم محسوب می شوند صهیونیستها تسلط کامل بر مطبوعات دارند بدیهی است در دیگر کشورهای اروپایی نیز این سلطه وجود داشته باشد. آثار این سلطه جهنمی در اسپانیا، پرتقال، ایتالیا، واتیکان، سوئد، نروژ، هلند و دیگر کشورهای اروپایی به خوبی مشاهده می شود و وقیح ترین نشریات و کانالهای تلویزیونی در اسپانیا مشغول پخش تباهی و فساد و سبعیت می باشند.

ه ـ کانادا:

مهمترین نشریات صهیونیستی کانادا عبارتند از:

1. هفته نامه Canadian Jewish Newsکه با شمارگان 55 هزار در تورنتو منتشر می شود.

2. هفته نامه مجاری زبان Mcnorah که دومین هفته نامه از نظر حجم توزیع است (30 هزار نسخه) و در آمریکا نیز توزیع می شود.

3. دو هفته نامه Jcwish Star که در ادمینتون و کالیگاری به طور جداگانه چاپ می شود.

4. فصل نامه Covcnant که با 12 هزار شمارگان به زبان انگلیسی و فرانسه چاپ می شود.

5. ماهنامه Images که توسط انجمنهای یهودی در دانشگاه یورک و تورنتو در طول سالتحصیلی چاپ می شود.

6. مجله علمی تخصصی Jornal of Psychology and Judaism که در اتاوا منتشر و به صورت محدود توزیع می شود.

و ـ مطبوعات روسیه (شوروی):

صهیونیسم جهانی در دوران انقلاب اکتبر 1917 شوروی و پس از آن نقش و سیطره قابل توجهی در تأسیس مطبوعات و محافل مطبوعاتی این کشور داشته است. "یکی از مشهورترین این روزنامه ها که در قرن نوزدهم در خارج از این کشور منتشر می شد و نقش قابل توجهی در افکار عمومی روسها برای انقلاب اکتبر داشت روزنامه لاکلوش (LACLOSHE)متعلق به هرتزن (HERTZEN) است که به صورت ماهانه در لندن منتشر و به طور قاچاق وارد روسیه می شد." از دیگر روزنامه های وابسته به صهیونیسم که در دوران انقلاب در روسیه فعالیتهای فراوانی داشتند روزنامه راسوت ارگان صهیونیست های روسیه است." نشریات دیگری نیز با عنوانها و نامهای مارکسیستی ـ کمونیستی منتشر می شده اند که اغلب آنها تحت سلطه صهیونیستها بوده است.

پس از انقلاب اکتبر شوروی نیز صهیونیستها در محافل مطبوعاتی شوروی به ایفای نقش پرداختند به طوری که تأثیر بسیاری در برخی مطبوعات کمونیستی داشتند. ازجمله این صهیونیستها می توان از تاهال ـ منکس، نیلویر که در روزنامه ازوستیا مقاله می نوشتند و میشل گلفاندا و اولفاتدو اولگین که روزنامه پرودا ـ ارگان حزب کمونیست شوروی ـ را اداره می کردند نام برد.

چرا صهیونیسم جهانی تا این اندازه به مطبوعات توجه ویژه نشان می دهد؟ جواب آن را باید در اهمیت سلاح مطبوعات در تحت تأثیر قرار دادن جریان تحولات و حوادث فکری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جهان جست وجو کرد. اهمیت این سلاح، صهیونیسم جهانی را به گسترش مطبوعات تحت نفوذ خویش واداشته است تا جایی که تعداد دستهای اختاپوسی آن به صدها روزنامه و مجله به زبانهای مختلف می رسد. صهیونیسم با اینابزار، اقدام به انجام عملیات کنترل افکار کرده و به تربیت فرهنگی افکار عمومی در جهتی می پردازد که برای اتخاذ مواضع سیاسی در قبال مسائل مورد توجه خود بدان نیازمند است.

به همین لحاظ تاکنون توانسته سیطره خویش را بر مطبوعات جهان تحکیم بخشد و آنها را طبق مصالح و برای اجرای مقاصد و نقشه های خویش جهت دهد. صهیونیسم علاوه بر به کار گرفتن این مطبوعات، از آنها به عنوان وسیله ای برای تفرقه و نشر و اشاعه فرهنگ برهنگی و فساد در میان ملتها استفاده می کند. این مجلات در راه برآورده شدن اغراض و اهداف صهیونیسم منتشر می شود و آنان از خلال این امر توانستند از درج هرگونه خبری که به اسلام مربوط می شود، جلوگیری کنند. به عنوان نمونه "رژیم صهیونیستی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بودجه ویژه ای برای مطبوعات ایران داشت که به طور مرتب به روزنامه ها و مجلات می داد. حتی آگهی های تجارتی و غیرتجارتی یهودیان صهیونیست و دوستان آنها نیز بنا بر توصیه آژانس یهود به همین نشریات داده می شد."

اکنون که اوضاع چنین است و این مطبوعات مستهجن، جهان را در قبضه خویش گرفته اند، اگر یک یهودی در معرض بازداشت قرار گیرد و یا هنرپیشه ای بی شرم و آبرو در هالیوود کشته شود و یا اتومبیل یک خواننده مست و لایعقل و یا هیپی زن صفت و نامرد واژگون گردد، آنان در انعکاس این مطالب لحظه ای درنگ نمی کنند. اما همین روزنامه ها آن گاه که به امور مسلمانان برمی خورند، به سکوت مرموزی پناه برده و هرگز لب از لب نمی گشایند! هرچند هزاران مسلمان همچون رمه های گوسفند ذبح شوند و نابود گردند گویا خون مسلمانان پست ترین و بی بهاترین خونهاست.

روشن ترین و بهترین نمونه برای اثبات این ادعا، جنایاتی است که صهیونیستها در مورد مسلمانان فلسطینی و لبنانی انجام می دهند در حالی که ما در مطبوعات بین المللی از آنها جز نجوایی مبهم و اخباری مجمل نمی شنویم. با این وجود غربیها پیوسته ندای آزادی مطبوعات خود را سر می دهند و مدعی هستند که این مطبوعات تحت سیطره وقدرت هیچ کشوری قرار نمی گیرد! اما اندکی دقت و تأمل در پشتوانه مالی بعضی مطبوعات غربی به خوبی می توان فهمید که اغلب آنها به مرکوبی برای سلطه گران غربی و دستگاههای اطلاعاتی آنها تبدیل شده اند و صهیونیسم جهانی به واسطه کمکهای مالی که به برخی از این مؤسسه ها می کند در تار و پود آنها نفوذ کرده است. هرچند که آنها ظاهری مستقل از دولتها داشته باشند. به ویژه در عصر کنونی که سرمایه و رسانه برای سلطه بر جهان از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و مسائل تجاری یکی از راههای گسترده برای سیطره بر رسانه ها به شمار می رود.

بنابراین وقتی گفته می شود که مطبوعات غرب آزاد هستند به این معناست که این رسانه ها از مراکز سیاسی که تصمیمات را اتخاذ می کنند جدا هستند، اما این تنها یک فرضیه تخیلی است، چرا که نمی توان مراکز سیاسی تصمیم گیرنده را از رسانه ها جدا نمود. اگر گروهی از رسانه ها از نفوذ این مراکز خارج شده باشند حتما تحت تأثیر جهات دیگری که از تصمیمات آنها متضرر می شوند قرار دارند. به عنوان یک مثال روشن و عینی می توان به موضوع "تروریسم" در جهان اشاره نمود. چه کسی معنی تروریسم را مشخص می کند؟ تروریست کیست؟ آیا تروریست کسی است که عملی مجرمانه و مخالف منطق انسانی و قوانین وضعی و آسمانی انجام می دهد یا کسی است که با سلاح خود در برابر متجاوز می ایستد؟

در جست وجو برای یافتن چنین تعریفاتی در رسانه های غرب به یکباره با سه نوع اطلاعات روبه رو می شویم:

1 ـ مطبوعات غرب با کسی که مرتکب عمل مجرمانه و مخالف منطق انسانی و قوانین وضعی آسمانی می شوند نه به عنوان تروریست بلکه به عنوان متهم، مجرم و بیمار روانی برخورد کرده و برای پی بردن به دلایل روانی و اجتماعی که او را به ارتکاب جرم سوق داده است وی را تحت آزمایشهای دقیق قرار می دهند.

مسأله ای نیست، می گوییم این شیوه یک شیوه پیشرفته و متمدنانه است که هدف از آن اصلاح نمونه انسانی است که انسانیت وی دچار جنون شده است.

2 ـ مطبوعات غرب با کسی که در مقابل اشغالگر و متجاوز مقاومت کرده و با کسی که به دفاع از خود، سرزمین و وطنش می پردازد به عنوان تروریست برخورد کرده که باید مورد تعقیب بین المللی قرار گیرد و از دیگر دولتها می خواهد که وی را در کشور خود تحت تعقیب قرار دهند. آنها مسأله چنین شخصی را تحت آزمایشهای دقیق نمی گذارند تا ببینند چه کسی سرزمین وی را گرفته و یا اینکه چه اسباب و عواملی وی را به چنین مبارزه ای سوق داده است.

3 ـ تناقضی است که در این سلطه رسانه ای بین یک نمونه و نمونه دیگر یا در میان همان نمونه وجود دارد.

به همین لحاظ است که معتقدیم مطبوعات غربی به معنای واقعی آزاد نیستند در صورتی که باید از نهادهای سیاسی که تصمیمات مشخصی را در قبال فلان منطقه می گیرند جدا باشند. اما اگر مطبوعات با این نهادها همراه شده و تبدیل به صدای این سیاست شوند چنین رسانه ای نه بی طرف است و نه آزاد.

به عنوان مثال موضوع "تروریسم" یا عبارت "تروریسم" که مطرح شد، اگر آمریکا احساس کند که اسلام گرایان در نقطه ای از جهان کارهایی در جهت منافع آمریکا انجام می دهند پس اسلام در آنجا بر وفق مراد است...

همین امر عینا در افغانستان در دوران اشغال این کشور توسط روسها اتفاق افتاد:

وقتی مجاهدان افغانی در افغانستان رودرروی ارتش سرخ شوروی ایستاده بودند رسانه های آمریکا جنبش آنها را خوب و ناب می خواندند.

بیایید به فلسطین اشغالی و جنوب لبنان برویم. در آنجا هر مسلمانی که سلاح در دست دارد و در برابر اشغال صهیونیستی مقاومت می کند تروریست خوانده می شود. این نظریات از آن دوایر سیاسی آمریکا است که مطبوعات غرب آنها را پخش و تکرار می کند.

اگر به شیوه برخورد مطبوعات غرب و به ویژه آمریکا با یاسرعرفات (رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین) نگاه کنیم خواهیم دید که این رسانه ها در طی بیش از 20 سال وی را به عنوان یک شخصیتتروریست خوانده و چنین تصویری از وی ساخته اند. اما ناگهان می بینیم که این رسانه ها یک شبه 180 درجه موضع خود را عوض کرده و یاسرعرفات را انسانی پاک و نرم خو و حامی صلح می شمارند. وقتی همسر وی به آمریکا می رود با استقبال گرم از سوی رسانه های آمریکا روبه رو شده و مانند بانوان درجه یک جامعه با وی رفتار می شود.

چرا این رسانه ها در طی این مدت از عرفات چهره زشت یک تروریست را به تصویر کشیده بودند اما ناگهان وی تبدیل به فردی مورد قبول و خوب می شود؟

جواب آن را باید در وابستگی مالی این مطبوعات به ظاهر مستقل به شرکتها و مؤسسه های تجاری جست وجو نمود که صهیونیسم جهانی بسیاری از آنها را به قبضه خود درآورده و یا با کمک و سرمایه گذاری کلان، عملاً جهت گیریهای سیاسی آنها را مشخص می سازد. در این رابطه نظر لیزلی ماکلوکلین (نویسنده، خبرنگار انگلیسی و مترجم ملکه الیزابت دوم ملکه انگلستان) قابل تأمل می باشد. وی در گفت وگوی صریحی که دکتر یحیی العریضی با وی در مورد نفوذ صهیونیستها در رسانه های غربی داشته است می گوید:

"رسانه های غربی در مورد موضوع تملک آنها توسط برخی از شخصیتها و مؤسسه ها به معنی واقعی کلمه آزاد هستند. اما وی دوباره تصریح کرد که "جان کلام این است که این رسانه ها فقط در چارچوب مسائل تجاری آزاد هستند".

درواقع لیزلی چنین تعریفی را از مطبوعات غرب در حالی ارائه داد که یا نمی دانست چگونه تأکید کند که علت عدم آزادی مطبوعات غرب مسائل تجاری است و یا اینکه می دانست و به نوعی اعتراف کرد که هرچند مطبوعات غربی ظاهری مستقل از دولتها دارند اما در ارائه تحلیلها و پخش اخبار و گزارشها، تابع مؤسسه های غیردولتی هستند که امکان نفوذ صهیونیستها در آنها ـ با توجه به سرمایه های کلانی که دارند ـ وجود دارد و آزادی مطبوعات غربی توهم است تا واقعیت.

مآخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.
  2. تقی پور، محمدتقی، توطئه جهانی، پژوهشی پیرامون صهیونیسم جهانی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، بهمن 1367.
  3. ابوغنیمه، زیاد: یهود در فرهنگ تبلیغات و رسانه های غرب، ترجمه عبدالفتاح احمدی، مؤسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه، تهران 1380.
  4. ابان، ابا: قوم من، ترجمه نعمت الله شکیب اصفهانی، چاپخانه بانک ملی ایران، تهران 1352.
  5. لامبلن، ژرژ: اسرار مخفی سازمان یهود، ترجمه ر ـ ش، مؤسسه مطبوعاتی فرخی، بی تا.
  6. حکم غیابی، ترجمه م. ح. روحانی، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، تهران 1355.
  7. البر، پیر و فرناندترو: تاریخ مطبوعات جهان، ترجمه دکتر هوشنگ خجسته، (بی جا، بی تا)، چاپ اول.
  8. رفاعی، فوادبن سیدعبدالرحمن: نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری و سازمانهای بین المللی، ترجمه حسین سروقامت، سازمان انتشارات کیهان، سال اول 1377.
  9. برگر، المر: خاطرات یک یهودی ضد صهیونیست، ترجمه حسین وجداندوست، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359.
  10. آل احمد، جلال: اسرائیل عامل امپریالیسم، نشر نذیر (کاروان)، تهران 1357.
  11. حجازی، فخرالدین: پنج مقاله، انتشارات بعثت، بی تا.
  12. دعوتی، میرابوالفتح: نفوذ صهیونیسم در مطبوعات، نشر ایام، تهران 1376.
  13. برادسکی، رمان: حقایقی درباره صهیونیسم، ترجمه م. احمدآبادی، انتشارات کتیبه، تهران، پاییز

1358.

  1. حجازی، فخرالدین: نفوذ صهیونیسم در اروپای غربی، انتشارات بعثت، بی نا.
  2. حلاق، عبدالله: الأعلام الیهودی، اسلوب و هدف، الدارالاسلامیة، بیروت، 1985.
  3. العریضی، یحیی: من یحکم امریکا فعلاً، دارالرشید، بیروت، 1999.
  4. تل، عبدالله: خطرالیهودیة العالمیة علی الاسلام والمسیحیة، بیروت، 1979.
  5. روزنامه کیهان، یهودیان و رسانه های آمریکا، 5/8/1384، شماره 18367، به نقل از: خبرگزاری ایسنا.
  6. نشریه خبری وفا، شماره 1169.
  7. نشریه المجله، چاپ انگلستان، 9 مارس 1984 م.
  8. مجله شؤون الفلسطینیة، شماره 91، ژوئن 1979.

::#Encyclopaedia Judaica, volume (1), by macmilan, New york, 1971, p. 193-19.