اتیوپی ـ اسرائیل، روابط

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


در آغاز دهه پنجاه اتیوپی تحت حمایت آمریکا بود. آمریکا در جزیره کانیو نزدیک شهر اسمره یک پایگاه نظامی تأسیس کرد. مأموریت این پایگاه تا حدود زیادی شبیه مأموریت ناو جاسوسی آمریکا "لیبرتی" بود که در تجاوز پنجم ژوئن سال 1967 به کار گرفته شد. وظایف بسیار مهمی به عهده این پایگاه گذاشته شده بود شامل: پیگیری ماهواره ها، ضبط و انتقال مخابرات بی سیم و کلیه تماسهای اردوگاه سوسیالیسم. در تاریخ 3/2/1971 مجله لبنانی الحوادث طی گزارشی که در این خصوص منتشر ساخت اعلام کرد در این پایگاه مکالمات نظامی به هر زبانی که باشد سریعا ترجمه شده و رمز آنها حل می شود و درواقع بزرگترین ایستگاه فرستنده آمریکا در خارج کشور و نخستین جای پای آمریکا در شاخ آفریقا به شمار می رود. در سال 1960 آمریکا با امپراتور هیلاسیلاسی قراردادهایی امضاء کرد و به موجب آن متعهد شد که در مقابل توسعه پایگاه "کانیور" 40 هزار نظامی اتیوپیایی را آموزش دهد.

با وجود زمینه دشمنی اسرائیل با جنبشهای آزادیبخش ملی و وفاداری آن به امپریالیسم آمریکا، روابط اسرائیل ـ اتیوپی در دوران امپراتورهیلاسیلاسی و درپی تجاوز سه جانبه سال 1956 به مصر، گسترش یافت. در سال 1957 امپراتور اتیوپی از بن گوریون با درخواست بن گوریون که به منزله تلاش آمریکا برای تثبیت موقعیت اسرائیل در آفریقا بود، موافقت کرد.

در تاریخ 14/9/1960 نیروی هوایی اسرائیل به امپراتور هیلاسیلاسی که مواجه با یک کودتای نظامی شده بود، کمک کرد تا هواپیمای وی بتواند فرود آید. امپراتور در امریکای لاتین مشغول گردش بود که کودتا رخ داد. وی از گلدا مایر که وزیر خارجه بود، درخواست کمک کرد. مایر ضمن قبول این درخواست، ماجرا را به بن گوریون گفت و او به شرط اشغال پایگاه "اسمره" توسط نیروی هوایی اسرائیل به منظور تأمین فرود هواپیمای امپراتور، با این درخواست موافقت کرد. در سال 1961 بن گوریون طی یک نامه شخصی به امپراتور اتیوپی، از وی درخواست کرد شناسایی دیپلماتیک و رسمی و کامل اسرائیل را اعلام کند. پس از اجرای مقدمات آن در سپتامبر 1963 رژیم اتیوپی اسرائیل را به رسمیت شناخت.

در سال 1971، اسحاق رابین و حاییم بارلو و سپس موشه دایان و اباابان و شمعون پرز به اتیوپی مسافرت کردند. از آن تاریخ اسرائیلیها در دستگاههای سیاسی و اقتصادی و نظامی رژیم حاکم بر اتیوپی نفوذ کردند و در زمینه های زیر فعالیت زیادی کردند:

1 ـ اسرائیلیها مدیریت فعالیتهای نیروهای امنیتی و ضدانقلابی و ضداطلاعاتی اتیوپی را به عهده گرفتند. در این زمینه یک افسر سابق ارتش اسرائیل ضمن اشراف کلی بر دستگاههای امنیتی اتیوپی فعالیت این دستگاهها را مشخص و تصویب می کرد.

2 ـ اداره مرکز آموزش عالی نیروهای امنیتی اتیوپی در آدیس آبابا توسط کارشناسان اسرائیلی.

3 ـ احداث چند مرکز و پایگاه جنگی در اتیوپی به خصوص در اریتره.

در این خصوص جبهه آزادیبخش اریتره گزارش داده بود که اسرائیلیها یک پایگاه هوایی در جزیره "حالب" واقع در دریای سرخ، روبروی بندر حالب تأسیس کرده اند.

4 ـ اسرائیل برای سرکوب جنبش آزادیبخش اریتره و دیگر جنبشهای رهایی بخش، کمکهای بی دریغی در اختیار اتیوپی گذاشت.

5 ـ احداث چندین مرکز رادار در جزایر دریای سرخ. در این خصوص، اسرائیل طبق یک قرارداد که توسط روزنامه لبنانی النهار در تاریخ 16/1/1972 منتشر شد، یک شبکه طولانی رادار در طول ساحل دریای سرخ، احداث کرد و موشکهای هوک ساخت اسرائیل را نیز در اختیار اتیوپی گذاشت.

"الیاهو سلفتر" (ELIAHO SILFTER) یکی از روزنامه نگاران اسرائیلی در روزنامه صهیونیستی هاآرتس مورخه 13/1/1978 نوشت:

اسرائیل در سه زمینه علیه انقلابیون اریتره و مهاجمان شمال شرقی به اتیوپی کمک می کند:

اول: اعزام کارشناسان و مربیان آموزشی اسرائیلی به اتیوپی.

دوم: کمک در تغییر هواپیماها و دیگر تجهیزات این کشور.

سوم: آموزش خدمه تانکهای اتیوپی در اسرائیل که همه اینها در سایه سلاحهای ساخت شوروی انجام می گیرد، که اسرائیل آنها را در سال 1967 و جنگ یوم کیپور به دست آورد.

وی ادامه می دهد که من می دانم که اسرائیل درهمکاری با اتیوپی از سنن دیرینه ای پیروی می کند، و منافع مشترکی وجود دارد... و مسائلی هست که باید مطرح کنیم. این برای اسرائیل مهم است که اریتره ای ها و اعراب بر دو سوی باب المندب مسلط نشوند و آن را تبدیل به یک دریاچه عربی نکنند. در سال 1971 گلدا مایر در جریان دیدار از آمریکا به رئیس جمهوری وقت ریچارد نیکسون پیشنهاد کرد، پیمان نظامی میان اسرائیل و اتیوپی و آفریقای جنوبی تشکیل شود.

حاییم بارلیو در سفری که در همان سال به اتیوپی داشت، موفق شد امپراطور "هیلاسیلاسی" را متقاعد کند که تسهیلات دریایی و هوایی نظامی برای یک نیروی ضربتی اسرائیل را از طریق پایگاه آمریکایی موجود در نزدیک اسمره به نام "کانیو" در اختیار رژیم اسرائیل قرار دهد. این تسهیلات شامل سوخت و مهمات رسانی به بمب افکنهای نوع فانتوم و اسکای هوک اسرائیل بود. اتیوپی همچنین یک پایگاه دریایی ویژه ناوچه های موشک انداز در نزدیکی اریتره، 200 کیلومتری مرز مصر، در اختیار اسرائیل گذاشت.

رژیم صهیونیستی از اتیوپی انتظار داشت تا این کشور جای پایی را برای اسرائیل کنار دریای سرخ باز کند. چون اتیوپی از لحاظ امنیتی و استراتژیکی ـ به نوشته روزنامه هاآرتس ـ برای اسرائیل مهم ترین کشور آفریقایی است.

دکتر آر. س. سوزان جنلسن(D.R. S. Suzan Gnelson) استاد مطالعات آفریقایی در دانشگاه عبری درباره روابط اسرائیل و اتیوپی در دوران امپراطور هیلاسیلاسی می گوید:

"هر دو کشور هدف استراتژیک واحدی دارند و آن دور کردن شوروی از دریای سرخ است هر دوکشور، مشکلات یکدیگر را در رابطه با همسایگانشان درک می کنند. مشکلات اسرائیل با کشورهای عربی و مشکلات اتیوپی با سومالی و سودان و جبهه آزادی بخش اریتره می باشد. در این استراتژی اسرائیل و اتیوپی، با منافع آمریکا همسو می شوند. به گفته "لیاهوسلفتر" ـ فرستاده روزنامه صهیونیستی هاآرتس ـ خراب کردن شوروی وسیله اعراب مسأله ای انجام شدنی است. لذا اتیوپی ای ها، به رخنه روسها در دریای سرخ توجه دارند و این امر آنان را نگران می کند، در این زمینه منافع اتیوپی نه تنها با منافع اسرائیل که با منافع آمریکا نیز همسو می شود."

اباابان وزیر خارجه اسبق اسرائیل در مورد اتیوپی چنین می گوید: "جای پایی برای اسرائیل در کنار دریای سرخ، محاصره اقلیمی تحمیلی را جبران می کند و با به هم پیوند دادن اقیانوسهای شرقی و غربی از طریق یک نوار باریک زمینی، اسرائیل می تواند به صورت پلی درآمده و از روی آن به طرف همه ملتها در همه قاره ها عبور کند و بدین گونه می توان ملل آسیا و اروپا را از تکیه بر کانال سوئز آزاد کرد."

اباابان در توضیح اهمیت جای پا بودن اتیوپی طی مقاله ای در مجله آمریکایی مسائل خارجی نوشت: "بازارها و دوستی ها و روابط فنی و فرهنگی و اقتصادی اسرائیل در صورت لزوم می تواند زمینه ای میان ملل معاصر آن سوی محاصره عربی، داشته باشد... شتاب اسرائیل به سوی آفریقا اینک از مخالفت اعراب با پذیرش حقیقت وجود اسرائیل، ضرورت بیشتری پیدا کرده است." اسرائیل از ناپایداری واقعیت سیاسی در کشورهای نوخاسته آفریقایی که بیش از 35 کشور آن از اوایل دهه پنجاه بهبعد استقلال یافته اند، بهره برداری کرد و توانست به داخل قاره آفریقا رخنه کند. سپس تلاش گسترده ای را برای تسلط بر دریای سرخ شروع کرد تا از این طریق بتوانند به راحتی به آفریقا و شرق آفریقا ارتباط پیدا کند.

اباابان در نوزدهم ژوئن 1967 طی نطقی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت: "باز شدن تنگه های تیران به روی کشتیرانی اسرائیل، عنصر تازه ای به نقشه ترابری جهان افزود و اسرائیل روی این عنصر جدید پلی ساخت تا آن را به کشورهای دوست در آسیا و شرق آفریقا متصل کند. پلی تشکیل شده از شبکه روابطی که اسرائیل توانست در سالهای اخیر برقرار کند. روابطی که اسرائیل آن را مایه افتخار خود می داند، زیرا بر این تافته آینده اقتصادی، اسرائیل بافته می شود."

رژیم صهیونیستی از بدو تأسیس، دسترسی به دریای سرخ و اشراف و تسلط بر دهانه های شمالی و جنوبی آن را مورد توجه قرار داده و پیوسته در این راه تلاش کرده است. مطالب زیر بیانگر این تلاشها و نقش اتیوپی در آن است: در تاریخ 10/3/1949، نیروهای اسرائیلی ارتش اردن را در دهکده "ام الرشراش" (بندر ایلات فعلی) مورد حمله قرار دادند.

بن گوریون در یادداشتهای خود تحت عنوان "سالهای مبارزه طلبی" (صفحه 121) می نویسد: "در جریان جنگ سال 1948 رسیدن به ام الرشراش، غیرممکن بود. زیرا در رأس مثلثی قرار دارد که دشمن بر دو ضلع آن مسلط است. به علاوه جایی بود به مثابه دام مرگ و بعد از امضای قرارداد ترک مخاصمه و آتش بس با مصر و تأمین یکی از دو جناح مثلث، حرکت دادن نیروهای اسرائیلی به سوی خلیج عقبه، امکان پذیر شد." در سال 1954 کاتسنلسون (Katsnelson)نوشت: "ما ناوگانهای دریایی عظیمی داریم که همه در بنادر جهان، فعالیت دارند... لذا برای آینده آن چنان باید آماده شویم که ناوگانهای دریایی و جنگی ما بتوانند محاصره تحمیلی اعراب را در هم بشکنند و از طریق تبدیل تدریجی دریای سرخ به یک دریاچه یهودی، ما هم به نوبه خود، برخی از کشورهای عربی را محاصره کنیم."

در تاریخ 29/10/1956 اسرائیل در آغاز تجاوز سه جانبه به مصر در جریان حمله به سینا، شرم الشیخ را اشغال کرد. در تاریخ 4/5/1957 اسرائیل از شرح الشیخ عقب نشینی کرد و به جای آن نیروهای واکنش سریع سازمان ملل مستقر شدند و بدین گونه آزادی عبور کشتیهای اسرائیلی در خلیج عقبه تأمین شد. "موشه کارمل" وزیر ترابری اسرائیل مدتی بعد اعلام کرد که "شرکت کشتیرانی اسرائیل، ایجاد یک سازمان حمل و نقل دریایی میان "تیران" در دریای سرخ و "اشدود" در دریای مدیترانه را به منظور حمل و نقل کالاهای تجاری از مبدأ آفریقا به مقصد اروپا و برعکس به عهده گرفته است."

در پی وقوع تحولات سیاسی یمن شمالی، خطر ممنوعیت آزادی کشتیرانی اسرائیل در دریای سرخ افزایش یافت. اسرائیل مسأله بسته شدن احتمالی تنگه های تیران به وسیله ارتش مصر را دستاویز قرار داد. همین امر را نیز زمینه تجاوز ژوئن سال 1967 جلوه داد. دستگاه دیپلماسی رژیم صهیونیستی به منظور تلافی بسته شدن راه به روی کشتیرانی اسرائیل در دریای سرخ از طریق جزیره میون (بریم) برای همکاری با استعمارگران انگلیسی فعال شد و اباابان برای بررسی موضوع با "هارولد ویلسن" و "جورج براون" ملاقات کرد. انگلیس کوشید که به این جزیره متشبث بماند، اما بر اثرپافشاری حکومت نوپای یمن جنوبی، مجبور شد از آنجا خارج شود.

بعد از خروج استعمارگران انگلیسی از عدن و تأسیس جمهوری دموکراتیک یمن، همکاری اسرائیل و اتیوپی به منظور جلوگیری از تبدیل شدن دریای سرخ به یک دریاچه عربی، بیش از پیش مستحکم شد و اسرائیل به اتیوپی کمک کرد تا بتواند در برابر جنبش رهایی بخش اریتره مقاومت کند. ژنرال یهود شفاط هرکابی (Yehshofal Herkabi) که مسئول اطلاعات نظامی اسرائیل بود در روزنامه صهیونیستی معاریو در تاریخ 12/2/1975 گفته است:

"اسرائیل به هر قیمتی باید مانع ظهور یک اریتره مستقل شود، زیرا این کشور پیرو اعراب خواهد بود و دریای سرخ را تبدیل به یک حوضچه عربی خواهد کرد و این امر عواقب وخیمی برای اسرائیل به دنبال خواهد داشت."

در سال 1970 اسرائیل جزیره حالب را که 40 کیلومتر مربع مساحت دارد و در 20 کیلومتری جنوب شرقی بندر عصب واقع است، اجاره کرد و در آن پایگاه دریایی و هوایی احداث نمود. همچنین یک پایگاه در بخش غربی اریتره نیز به نام "رواجبات" و دو پایگاه دیگر به نام های "مهکلای" در "اسمره" تأسیس کرد که یکی از آنها ویژه فعالیتهای جاسوسی است. علاوه بر آن به منظور کنترل حرکتهای دریایی کشورهای همجوار عربی و ناوگانهای دریایی شوروی در جزیره "وهلک" ایستگاههای رادار تأسیس کرد.

در تاریخ 11/9/1971، حاییم بارلیو از اتیوپی دیدن کرد و مدت کمی بعد از آن نیز مجددا دیدار دومی از این کشور کرد و در تاریخ 12/3/1973 خبرگزاریها گزارش دادند که اسرائیل چند جزیره کوچک در نزدیکی باب المندب را اشغال کرده است.اسرائیل هم اعتراف کرد که این جزیره ها را هشت ماه پیش به وسیله یک نیروی کماندویی در لباس غیرنظامی و بدون برافراشتن پرچم تصرف کرده است. اسرائیل همچنین اعتراف کرد که یک پایگاه ارتباطاتی در جزیره کوچکی به نام "زطیر" در فاصله 32 کیلومتری ساحل جمهوری یمن جنوبی، تأسیس کرده است.

در تاریخ 28/3/1973، اباابان اعلام کرد: "امنیت اسرائیل به امنیت و آزاد ماندن دروازه خروجی آن به دریای سرخ بستگی دارد و اسرائیل به هر قیمتی که باشد از این دروازه خروجی دفاع خواهد کرد."

در جریان جنگ ششم اکتبر سال 1973 نیروی دریایی مصر با همکاری نیروی دریایی جمهوری دموکراتیک یمن، مدخل باب المندب را محاصره کرد، اما این محاصره به عنوان یکی از شرایط مجهز کردن ارتش دوم محاصره شده مصر به مواد غذایی، لغو شد.

در آوریل سال 1974 اسرائیل دو ناوچه موشک انداز از نوع "ویشف" به نیروی دریایی خود در دریای سرخ افزود. در پی آن "شلومورائیل" فرمانده سابق نیروی دریایی اسرائیل طی مقاله ای در روزنامه صهیونیستی معاریو در تاریخ 26/4/1974 نوشت: "این دریا می تواند دریای سرخ را که در گذشته نقطه ضعف اسرائیل بود، به هنگام جنگ تبدیل به صحنه ابتکار عمل اسرائیل کند و برای پشت جبهه مصر و راههای دریایی آن تهدید کننده تلقی شود و تسلط مصر بر کانال سوئز، تنها یک کلید در این گذرگاه آبی به نفع مصر باشد، اما کلید دوم و مهم تر می تواند در دست اسرائیل باشد، مشروط بر این که بداند چگونه برتری دریایی در منطقه دریای سرخ و حفظ آن رامتحول سازد."

اسرائیل سعی نمود در سال 1974 سقوط "هیلاسیلاسی" و روی کار آمدن "منگستوهایلا ماریام" در اتیوپی ضربه ای به نقشه های صهیونیسم وارد ساخت. اسرائیل تبلیغات گسترده ای را به منظور نجات یهودیان اتیوپی از دست رژیم مارکسیستی جدید، آغاز کرد. این تبلیغات اسرائیل در پی پذیرش یهودیت طایفه یهودیان اتیوپی از "اوفود یا یوسف" حاخام بزرگ یهودیان در سال 1977 صورت گرفت. با روی کار آمدن ائتلاف لیکود در سال 1977، اسرائیل فشارهای خود را بر رژیم "منگستوهایلا ماریام" افزایش داد تا دولت اتیوپی مجوز مهاجرت یهودیان را به اسرائیل صادر کند.

در تاریخ 6/2/1978 که موشه دایان اعلام کرد روابطی میان اسرائیل و اتیوپی وجود دارد، رژیم اتیوپی، هیأت اسرائیلی را اخراج و بدین گونه کلیه روابط خود با رژیم صهیونیستی را قطع کرد. اما اسرائیل سعی کرد به هر صورت ممکن روابط خود را با رژیم کمونیستی اتیوپی به دلیل موقعیت مناسبی که این کشور برای اسرائیل در منطقه دارد برقرار کند. در این زمینه روزنامه صهیونیستی معاریو در تاریخ 22/8/1978 تلاش اسرائیل برای برقراری روابط با رژیم جدید اتیوپی را در نکات زیر خلاصه کرد:

1 ـ تلاش برای باقی ماندن مستشاران نظامی و تکنسینها و کارشناسان اقتصادی اسرائیل در اتیوپی.

2 ـ ادامه روابط اقتصادی اسرائیل و اتیوپی.

3 ـ ادامه کمکهای نظامی اسرائیل به اتیوپی.

قطع روابط اتیوپی با اسرائیل منجر به ایجاد فشار رژیم صهیونیستی بر رژیم مارکسیستی اتیوپی برای صدور مجوز به یهودیان این کشور برای انتقال به اسرائیل شد. با امضای پیمان کمپ دیوید بین مصرو اسرائیل و برقراری روابط سیاسی بین دو رژیم، این فشارها بر اتیوپی بیشتر گردید و بالاخره این فشارها در سالهای 84 ـ 1981 نتیجه داد. در اثر بحرانی شدن اوضاع سیاسی ـ اقتصادی اتیوپی، طی توافقی که بین رژیم این کشور و اسرائیل امضاء شد 7 هزار تن از یهودیان اتیوپی به طور مخفیانه به اسرائیل منتقل شدند (نک: اتیوپی، انتقال یهودیان ـ به اسرائیل). این مسأله نقطه عطفی شد در عادی شدن روابط رژیم صهیونیستی و رژیم اتیوپی، به ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که بزرگترین تکیه گاه رژیم حاکم اتیوپی بود. همچنین با بحرانی شدن اوضاع سیاسی و نظامی اتیوپی در اثر پیشروی نیروهای شورشی به سمت "آدیس آبابا" ـ پایتخت اتیوپی ـ که منجر به فرار "هایلا ماریام" رئیس جمهور اتیوپی از این کشور شد روابط اسرائیل با اتیوپی گسترش یافت و رژیم صهیونیستی بلافاصله "اوری لوبرانی" و سفیر خود در آدیس آبابا را به عنوان دو مقام اسرائیلی مأمور مذاکره با "سافیا گابراکیدن" رهبر جدید اتیوپی کرد. این دو تن، مذاکره ویژه ای با وی به عمل آوردند که اولین نتیجه آن انتقال 500,

14 یهودی اتیوپیایی در تاریخ 24 و 25/5/1991 به اسرائیل بود.

بدین ترتیب دوباره روابط اسرائیل و اتیوپی با انتقال این گروه از یهودیان به فلسطین اشغالی روند عادی به خود گرفت. (ن.ر: یهودیان اتیوپی، انتقال ـ به اسرائیل)

مآخذ:

  1. نشریه مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، شماره 40، شهریور 1372.
  2. عطیه، غسان: فعالیتهای اسرائیل در آفریقا، مجله دراسات الفلسطیننة، بیروت 1973.
  3. مؤسسه الارض ویژه مطالعات فلسطین، استراتژی صهیونیسم در منطقه عربی و کشورهای همجوار آن، انتشارات بین الملل اسلامی، 1363.
  4. روزنامه های صهیونیستی هاآرتس و معاریو، سالهای 1974 ـ 1975 ـ 1978.
  5. روزنامه های عربی الحوادث و النهار، سالهای 1972ـ1971.