تبلیغات صهیونیستی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۵


منظور از تبلیغات، فعالیتی است که هدف آن تأثیرگذاری بر دیگران است تا مواضعی اتخاذ کنند که اگر این تأثیر نبود، چنین موضعی نمی گرفتند. مفاهیم دیگری مثل تماس، اطلاع رسانی و جنگ روانی با تبلیغات در ارتباط است. تبلیغات صهیونیستی یکی از سه مبنایی است که راهبرد مهاجرنشین صهیونیستی مبتنی بر آن است (یعنی منازعه مسلحانه، برنامه ریزی منظم تبلیغاتی و دیپلماسی فعال).

این مبانی بر یکدیگر تأثیر متقابل می گذارند. هر یک از آنها هم زمینه دیگری و هم ادامه دیگری است؛ مثلاً تبلیغات، زمینه را برای منازعه مسلحانه فراهم می سازد و متعاقب آن نیز ادامه پیدا می کند. سپس دیپلماسی وارد عمل می شود تا دست آوردهای تبلیغات و منازعه مسلحانه را حفظ کند.

پس از تشکیل نخستین کنگره صهیونیسم به سال 1897 در شهر بال سوئیس، تئودور هرتزل بنیان گذار صهیونیسم، درباره اهمیت تبلیغ و نقش آن در تبادل اندیشه و ارتباط یهودیان پراکنده در نقاط مختلف جهان مطالبی را عنوان کرد. پیش از آن نیزحاخام یهودیان پراک به نام "راشورون" اعتقاد داشت که اگر "طلا و پول، قدرت برتر در جهان باشد روزنامه نگاری قدرت دوم خواهد بود." براین اساس صهیونیستها اصول شیوه های تبلیغی، اهداف و روشها و ابزار و نیز استراتژی خود را در چهار چوب عقاید دینی و سیاسی خود مشخص کردند.

پروتکل پنجم از پروتکلهای حکمای صهیونیست تصریح دارد که باید افکار عمومی را با تغییرات در تمامی نواحی به سوی خود جلب نماییم. (نک: پروتکلهای حکمای صهیونیست) به طور کلی صهیونیسم می گوید: "لازم است کارهای خود را متناسب با افکار عمومی بنا کنید و همسویی با افکار عمومی در واقع چیزی است که نهایتا موضع حکومتها را تعیین می نماید و عملکرد آنها را در جوامع دموکراتیک مشخص می کند... آینده حرکت صهیونیستها و سرنوشت آنها را با روی خوش نشان دادن به افراد، هر چند که دوست و بزرگتر باشند، تعیین نکنید. لازم است به دامن ملتهای جهان بازگردید و به تبلیغات گسترده آنان در چهارچوب نفوذتان میان دوستان خود اقدام کنید."

بدین لحاظ تبلیغات صهیونیسم که هم پیوند با اهداف آن است تمامی جهان را در برگرفت. تاریخ طرفداری جهانیان از صهیونیسم در برخی از کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی نیز به پیش از بنیادگذاری دولت صهیونیستی باز می گردد و هواداری کنونی آنان، چیزی جز استمرار تاریخی گذشته نیست.

تبلیغات اسرائیل را از تبلیغات صهیونیستی نمی توان جدا دانست؛ زیرا میان این دو یک رابطه تاریخی برقرار است و اگرچه هر یک از این دو،سازمان های مستقل خاص خود را دارند، اما اصولاً تبلیغات اسرائیل، صهیونیستی است و فعالیت تبلیغاتی صهیونیسم نیز اصولاً در جهت منافع اسرائیل است.

این تداخل اسرائیل و صهیونیسم که شبیه ادغام این دو در یکدیگر است، تنها منحصر به زمینه تبلیغات نیست، بلکه تداخل و همکاری میان آن دو گاه به صورت نهادها و سازمان های مشترک درمی آید.

نگاهی به شمار یهودیان در آلمان غربی در سال 1971 نشان می دهد که از 30هزار تن نمی گذرد امّا شمار صهیونیستهای شاغل در رسانه های گروهی مطلقا با این شمار کوچک یهودیان تناسب ندارد.

این شمار فراوان روزنامه نگاران، ناشران و کارگردانان در یک حرکت صهیونیستی ضد عربی مشارکت دارند که سازمان موساد کنترل و هماهنگی میان آنها را به عهده دارد. از گزارشهای سازمان مرکزی جاسوسی آمریکا (سیا) که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1358 توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان تسخیر سفارتخانه آمریکا در ایران ه .ش/1979م، به دست آمده چنین برمی آید که موساد به طور اساسی پیرامون جمع آوری اطلاعات و کنترل عملیات اجرایی و تبلیغاتی خارج از اسرائیل با به کارگیری شبکه وسیعی از کارگزاران و مزدوران در سراسر دنیا برای کنترل عملیات سیاسی و تبلیغاتی و تروریستی عمل کرده است.

علاوه بر جمع آوری اطلاعات در مورد تسلیحات و تکنولوژی و هرچیز مربوط به تجهیزات دفاعی و سیاسی، اقدامات زیادی نیز در زمینه های تبلیغاتی انجام داده اند. بنابراین برای تحقیق و تحلیل پیرامون موضوع تبلیغات و شبکه های تبلیغاتیصهیونیستی/اسرائیل باید موارد زیر را در نظر گرفت:

الف ـ مبانی تبلیغات صهیونیستی.

ب ـ موضوعات تبلیغات صهیونیستی.

ج ـ عوامل تبلیغاتی اسرائیل.

د ـ تبلیغات صهیونیستی اهداف و نقش آن بر تحقق آماج سیاست خارجی اسرائیل.

ه ـ استراتژی تبلیغات اسرائیل و سیاست تئوریک آن در برابر اروپا، آمریکای شمالی، آفریقا و آسیا.

و ـ سیاست تبلیغاتی تطبیق شده در درون و برون اسرائیل (فلسطین اشغالی).

ز ـ ابزارهای تبلیغاتی صهیونیسم.

ح ـ مراکز تبلیغاتی درونی و برونی اسرائیل.

ط ـ مطبوعات صهیونیستی:

ی ـ عوامل موفقیت تبلیغات صهیونیستی.

محتویات

الف ـ مبانی تبلیغات صهیونیستی:

تبلیغات صهیونیستی، مبتنی بر شکل و مضمون اصلی و فراگیر صهیونیسم است (یعنی ملت اندام وار رانده شده ای که از غرب به شرق منتقل می شود تا از یک عنصر سربار، به عنصری مفید تبدیل شود و در چارچوب کشور کارکردی، منافع غرب را تأمین کند و یهودیان جهان را در پشت کشور حمایت گر غربی بسیج کند). این به معنای آن است که باید به چند کشور قدرتمند روی آورد و باید تبلیغات را در سطوح مختلف توسعه داد.

1. تبلیغات صهیونیستی در درجه اول باید متوجه کشور امپریالیست حامی در اروپای غربی و آمریکای شمالی باشد. این کشور از طرح صهیونیسم حمایت می کند و در مقابل آن کشور صهیونیستی بایدمنافع کشور حامی را تأمین و از آن حمایت کند.

2. تبلیغات صهیونیستی باید متوجه نیروی انسانی مورد نظر (یعنی یهودیان) باشد و آنها را در جهت طرح کارکرد صهیونیسم بسیج کند.

3. تبلیغات صهیونیستی باید در میان مهاجران صهیونیست صورت پذیرد تا آنها بتوانند به وضعیت جنگی مداومی که طرح صهیونیسم بر آنها تحمیل کرده است ادامه دهند.

4. تبلیغات صهیونیستی باید در مورد نیروی انسانی دیگری که مورد نظر است و هیچ یادی از آن نمی شود ـ یعنی اعراب فلسطینی و همه اعراب دیگر ـ فعالیت کند تا بتواند از نظر روانی آنها را شکست دهد و بر عملیات سرکوب آنها سرپوش گذارد و یا آن را توجیه کند.

5. تبلیغات صهیونیستی باید در میان مردم آسیا، آفریقا و سراسر جهان فعالیت نماید تا طرح صهیونیسم را توجیه کند.

روشن است که مأموریت تبلیغاتی به عهده همه رهبران جنبش صهیونیسم است؛ مثلاً هرتزل، کتاب سرزمین کهن نوین را به همین منظور نوشت و ژابوتنسکی نیز به همین علت از آفریقای جنوبی به آمریکای شمالی رفت و آمد می کرد. وایزمن، یکی از رهبران جنبش صهیونیسم و نخستین رئیس جمهور اسرائیل نیز می گفت: "ما تا آن جا که ممکن است باید افکار عمومی را با فعالیت هایمان هماهنگ سازیم". رهبران کشور صهیونیستی نیز نقش مشابهی ایفا کردند.

یکی از دلایلی که نشان می دهد تبلیغات صهیونیستی دارای یک مأموریت است، تغییر جهت سریع این تبلیغات است مثلاً پیش از صدور اعلامیهبالفور، تبلیغات صهیونیستی بر نیاز یهودیان به یک مهین ملی در هر نقطه جهان که باشد متمرکز بود. اما پس از مشخص شدن راهبرد امپریالیسم بریتانیا و همزمان با تصمیم به تقسیم کشور عثمانی، فلسطین ـ و فقط فلسطین ـ به تنها کشوری که یهودیان می توانند در آن زندگی کنند تبدیل شد.

خط تبلیغاتی صهیونیسم در آلمان نازی با خط تبلیغات محافل روشنفکری سوسیالیستی یا محافل سرمایه داری آمریکایی تفاوت دارد. شاید این ویژگی بوقلمون وار در تبلیغات (که نشانگر کارایی آن است) بیشتر در تبلیغات صهیونیستی خطاب به اعراب نمود پیدا می کند. پیش از سال 1948 از ضرورت تقسیم فلسطین با اعراب سخن به میان می آمد، اما پس از این تاریخ، نه تنها دیگر این مسأله مطرح نمی شود، بلکه حتی تقسیم، به عنوان افراط و تروریسم توصیف می شود و تهدیدی برای بقای یهود به شمار می رود.

با وجود این، تبلیغات صهیونیستی تا سال 1956 از یهودیت و کشور یهود دفاع می کرد و لذا ملیت عربی را مورد حمله قرار نمی داد و حتی تردید در این نمی کرد که به اعراب یادآور شود که با یهودیان، ریشه مشترک دارند. اما تبلیغات پس از جنگ 1956، به تخریب ملیت عربی و بزرگنمایی برتری یهودی بر تمام جهانیان همت گماشت. پس از سال 1967، این تبلیغات شیوه تحریک آمیزی را در پیش گرفت به طوری که از یهودیت تمجید می کرد، از صلح عبری و ضرورت تحمیل آن بر منطقه سخن می گفت و اصرار می ورزید که اسرائیل یک کشور کارکردی و نیرومند است و یاریگر منافع غرب در منطقه بر ضد قومیت عرب است.

از کمپ دیوید تا اسلو که طی آن اتحاد شوروی فرو پاشید و ملی گرایی عربی به قهقرا گرایید و دو سازمان حماس و جهاد اسلامی ظهور کردند، اسرائیل منطق تبلیغاتی نوینی را در پیش گرفت و لذا از نظم نوین جهان دفاع می کند و بر روابط اقتصادی میان اسرائیل و کشورهای خاورمیانه (که در گذشته کشورهای عرب خوانده می شدند)، و نیز بر مقابله با جنبش های اسلامی و بازسازی اسرائیل تأکید می کند و تلاش می کند که اسرائیل را که قبلاً با همه در حال جنگ بود، یک کارشناس اقتصادی انعطاف پذیر و آماده تفاهم و یک کشور فنی جلوه دهد که به مسایل ایدئولوژیک چندان اهمیت نمی دهد.

ب ـ موضوعات تبلیغات صهیونیستها:

موضوعات اصلی تبلیغات صهیونیستی، به طور خلاصه به این شرح است:

1. اشاعه توجیهات مختلف صهیونیستی مبنی بر این که یهود یک ملت اندام وار (ارگانیک) سفیدپوست غربی یا یک ملت یهودی خالص و یا یک ملت سوسیالیست است که از حقوق بشر دفاع می کند. اما موضوع اصلی در کلیه این توجیهات این است که گروه های یهودی در واقع یک "امت یهودی" واحد هستند که برای تأسیس یک کشور یهودی در فلسطین، باید آنها را گردهم آورد و به هیچ وجه نباید اعراب را در نظر گرفت تا آنها ناپدید شوند و اگر برحسب ضرورت یادی از آنها شود باید چهره آنها را تخریب کرد.

2. تبلیغات صهیونیستی در غرب (به ویژه پیش از صدور اعلامیه بالفور) تلاش می کرد تا وجهه یهودی را بازسازی کند تا بتوان آن را در خدمت طرحصهیونیسم درآورد. یهودی تا هنگامی که در خارج از سرزمین موعود قرار دارد، انسانی بی ریشه و سربار است و احساس غریبی می کند. او همواره در طول تاریخ مورد ستم بوده است (از اخراج یهودیان پس از ویرانی معبد توسط تیتوس گرفته تا نسل کشی آنها توسط هیتلر). این یهودی به انسانی عبری، نیرومند و جنگجو تبدیل می شود و لذا می توان از خود و از منافع تمدن غرب دفاع کند.

3. تبلیغات صهیونیستی در میان گروه های یهودی این گونه القاء می کنند که وجود آنها در جهان اغیار، آنان (و هویتشان) را به خطر می اندازد. تمرکز تبلیغات صهیونیستی بر این بود که یهودیان را فراخواند تا برای حفظ ویژگی خود و هویت یهودیشان از گتو خارج شوند و به اسرائیل مهاجرت کنند.

4. تبلیغات صهیونیستی بر این تمرکز داشت که به قضیه دشمنی ازلی با یهودیان و نابودی آنها توسط نازی ها و کشتار شش میلیون یهودی دامن بزند. هدف آن نیز سوءاستفاده از جهان غرب و توجیه روند ریشه کنی فلسطینیان از کشورشان و تقویت همبستگی یهودیان بود.

5. از موضوعات اصلی که تبلیغات صهیونیستی مطرح می کند، مسأله بقاء است. بنابراین کشور صهیونیستی، یک کشور متجاوز نیست، بلکه فقط تلاش می کند تا از بقاء و امنیت خود حفاظت کند. ماهیت این بقاء، در هر دوره و برحسب موازین قوا تفاوت پیدا می کند.

6. در مورد مهاجران صهیونیست، تبلیغات صهیونیستی بر حقوق مطلق تاریخی آنها و بر مسأله بیداری یهودیان تأکید می کرد. به علاوه تبلیغاتصهیونیستی وجهه دوگانه ای را از مهاجر صهیونیست ارائه می داد که از یک سو وی را همواره مورد تهدید اعراب و از سوی دیگر او را بسیار نیرومند جلوه می داد؛ به طوری که هیچ کس نمی تواند او را تهدید کند و او می تواند باقی بماند و دشمنانش را نابود کند و آنها را در درون سرزمینشان سرکوب نماید. تبلیغات صهیونیستی بر قضیه تربیت اجتماعی تأکید می کرد تا به آمیختگی مهاجران و نسل های جدید در جامعه اسکانی کمک کند.

7. تبلیغات صهیونیستی کوشید تا احساسات سامی ستیزی را از یهودستیزی به عرب ستیزی تبدیل کند و به جای ویژگی هایی نظیر خیانت، بخل، دشمنی و حیله گری که بر یهودی حاکم بود، او را صلح جو، متمدن، امین، باهوش و صادق جلوه دهد و از سوی دیگر توانست ویژگی های منفی را به اعراب نسبت دهد و آنها را عقب مانده، وحشی، آزمند و ذاتا متجاوز جلوه دهد. در نهایت امر، عرب غایب می شود و اثری از او باقی نمی ماند.

8. تبلیغات صهیونیستی علیه اعراب، در چارچوب جنگی روانی صورت می گیرد که هدف آن تخریب روحیه اعراب و حتی تخریب شخصیت قومی اعراب و القاء مفاهیمی مثل "ارتش شکست ناپذیر دفاعی اسرائیل" و "صلح عبری" است. این جنگ روانی که پیش از سال 1948 زیرنظر اداره روانی نظامی (وابسته به آژانس یهود) صورت می گرفت، ساکنان عرب را با شایعه انتشار وبا و کثرت قربانیان آن به وحشت می انداخت. اعلامیه هایی را منتشر می کرد و با بلندگوهایی که بر روی خودروهای زرهی نصب شده بود از ساکنان می خواست که پیش از شانزدهم ماه مه از منطقه خارج شوند و این را تنهاراه پیشگیری از مرگ و میر بیشتر عنوان می کرد. حتی رویدادهای خشونت باری که توسط صهیونیست ها علیه اعراب صورت می پذیرفت، دقیقا برنامه ریزی شده بود و جنبه تبلیغاتی را رعایت می کرد به طوری که برخی از شاهدان این رویدادها را زنده می گذاشت تا بتوانند فرار کنند و در مناطق مجاور، جو رعب و وحشت ایجاد کنند.

پس از سال 1948، فعالیت های تبلیغاتی در مناطق اشغالی عربی، زیر نظر وزارت دفاع و دستگاه اطلاعات اسرائیل صورت می گیرد. از دیگر نهادهای دست اندرکار تبلیغات، رادیو اسرائیل در قدس است که برای اعراب فلسطینی و کشورهای عربی و بخش عربی هیستادروت، برنامه پخش می کند. تبلیغات صهیونیستی که برای اعراب صورت می گیرد بر اشاعه تقسیمات طایفه ای و فروپاشی مقاومت در برابر اشغالگری تأکید می کند.

به طور کلی تبلیغات صهیونیستی مبتنی بر اصول گمراه سازی است. این امر، نه از راه دروغ آشکار، بلکه از راه مختصرگویی و به کارگیری زبان مبهم و پیچیده صورت می گیرد. صهیونیست ها گهگاه به تحریف های پرزرق و برق نیز متوسل می شوند. به گفته آبا اِبان، دیپلماسی اسرائیل معمولاً وقتی راه حلی را برای نزاع اعراب و اسرائیل انتخاب می کند از پیش می داند که اعراب، نمی توانند آن را بپذیرند. پس از آن، ابزار تبلیغات از آن راه حل، تعریف و تمجید می کند.

هنگامی که اعراب، با چنین پیشنهادی مخالفت می کنند، صهیونیست ها خطاب به جامعه جهانی از این که اعراب پیشنهاد مسالمت آمیزشان را نپذیرفته اند، ابراز ناخرسندی می کنند. هنگامی کهاهداف متعدد، مستلزم شیوه های متعدد و صداهای متعددی باشد، تبلیغات اسرائیلی ابزارها را به گونه ای به خدمت می گیرد تا بتواند صداهای مختلفی را منتشر کند.

بنابراین هم صدای چپ میانه رو و هم صدای راست افراطی و صدایی که میان آن دو قرار دارد در تبلیغات صهیونیستی به گوش می رسد و به همه صداها اجازه داده می شود که در چیزی شبیه ارکستر، بروز کند تا هر کس، همان صدایی را که دوست دارد بشنود (به همین علت، به این روش، "دیپلماسی ارکستر" گفته می شود).

از روش های اصلی تبلیغات صهیونیستی این است دستگاه های تبلیغاتی اسرائیل کسانی را که به کار می گیرند که متخصص جنگ روانی اند و اسرار این حرفه به خوبی می دانند.

ج ـ عوامل تبلیغاتی اسرائیل:

مهم ترین عوامل تبلیغاتی اسرائیل عبارتند از:

1. خبرنگاران خبرگزاری های غربی، روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی در اسرائیل که همه آنها از اسرائیل هستند.

2. ایجاد روابط با شخصیت ها و گروه های مؤثر امنیتی چه از راه دیدار یا مکاتبه و استفاده از این رابطه، در جهت اهداف اسرائیل.

3. سازمان های صهیونیستی در سراسر جهان، با به خدمت گرفتن شخصیت ها، نهادها و مراکز تبلیغاتی و پژوهشی ـ که مطبوعات و نشریات در اختیارشان قرار داده می شود ـ فعالیت های تبلیغاتی می کنند. آنها با همکاری وابستگی های مطبوعاتی در این مطبوعات و نشریات، برای اسرائیل تبلیغمی کنند.

4. سازمان های صهیونیستی می کوشند تا میان اسرائیل و کشورهایی که در آنها اقلیت های یهودی وجود دارد، گروه های دوستی و همبستگی (پزشکی، اقتصادی، حقوقی و غیره) تشکیل دهند. در این گروه ها شخصیت های یهودی و غیریهودی عضویت دارند که کارشان تبلیغ برای اسرائیل است.

5. شبکه گسترده ای از مجلات صهیونیستی در سراسر جهان.

برنامه ریزی تبلیغات اسرائیل در خارج، به عهده اداره تبلیغات، وابسته به وزارت امور خارجه است. سفارتخانه ها، کنسولگری ها و مراکز تبلیغاتی اسرائیل (که وابسته به سفارت ها هستند) و مهم ترین آنها در نیویورک، پاریس، بوینوس آیرس و زوریخ قرار دارند، کار تبلیغاتی انجام می دهند.

همان طور که پیش تر گفته شد، سازمان جهانی صهیونیسم در فعالیت های تبلیغاتی صهیونیستی، نقش مهمی ایفا می کند. سال 1969 در تاریخ مأموریت تبلیغاتی این سازمان، سال تعیین کننده ای بود؛ زیرا در این سال تصمیم گرفته شد که خبرگزاری یهود تشکیل شود و این خبرگزاری و سازمان مذکور، وظایفی مستقل از یکدیگر داشته باشند و سازمان جهانی صهیونیسم، فقط به کار تبلیغات بین المللی بپردازد. این سازمان دفاتر و ادارات مرکزی متعددی در اختیار دارد که کار تبلیغاتی صهیونیسم را هدایت می کنند. روشن است که این سازمان صهیونیستی با صدها سازمان صهیونیستی دیگر که کار تبلیغاتی انجام می دهند رابطه نزدیک دارد. این سازمان ها در سراسر جهان پراکنده اند و ظاهرا مستقل اند؛ مثل سازمان ندای واحد یهود و صندوق اجتماعی درفرانسه.

علاوه بر صدها سازمانی که ظاهرا مستقل هستند، بسیاری از سازمان های اسرائیلی در خارج، کار تبلیغاتی انجام می دهند؛ مثل شعبه های احزاب و هیستادروت که یک بخش روابط خارجی و یک بخش همکاری بین المللی دارد که در خارج، نقش تبلیغاتی مهمی را در میان محافل کارگری و سازمان های کارگری خارجی ایفا می کنند.

د ـ تبلیغات صهیونیستی اهداف و نقش آن در تحقّق هدفهای سیاست خارجی رژیم صهیونیستی:

تبلیغات صهیونیستی ماده مهمی از مواد برنامه ریزی عمومی اقدامات صهیونیسم است. با نگرشی به نخستین کنگره صهیونیستی در سال 1897 در "بال" سوئیس می بینیم که این کنگره بر ماده سوم مورد تصویب کنگره یعنی بر تبلیغات و آموزش جهت ایجاد میهن ملّی یهود در فلسطین تأکید می ورزد. تبلیغات صهیونیستی در کنار اهداف جنبش جهانی صهیونیسم به حرکت افتاد و با انواع ابزارها جهت تحقق این هدفها ادامه یافت و مشخص شد که چگونه این تبلیغات، تحریک افکار عمومی "متفقین" را جهت فشار بر حکومت انگلیس برای لغو قیود مهاجرت یهودیان به "فلسطین" به عهده گرفت و در این راستا از ستمگری نازیها به یهود سود جست.

به طور کلی صهیونیستها از زمان بنیانگذاری جنبش صهیونیسم، از تبلیغات خود و ایجاد شبکه های گسترده تبلیغاتی در سراسر جهان، اهداف متعددی را دنبال کرده اند که همه آنها در پروتکلهای حکمای صهیونیست مطرح شده و پیرامون جلبافکار عمومی جهان به سمت خود و نابودی جوامع فکری و فردی غیر یهودیان دور می زند. (نک: پروتکلهای حکمای صهیونیست). مهم ترین این اهداف را می توان در موضوعات زیر خلاصه کرد:

1 ـ تحریک عواطف و احساسات مردم و بعضا برانگیختن جدلها و کشمکشهای شخصی و داخلی بین جوامع غیر یهودی.

2 ـ هدف دیگری که صهیونیسم از راه سلطه یابی بر ابزارهای تبلیغی در پی آن است، اتلاف ساعاتی از وقت مردم است که هر روز دو یا سه ساعتی را مشغول به خود کنند.

3 ـ تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهان و اخلاق ملتها، نمود بارز و عینی این مسأله موفقیت آنها در مورد تجویز انحراف جنسی در جهان است.

4 ـ به خدمت درآوردن غیر یهودیان همچون برده برای یهودیان در تمام دنیا و به دست گرفتن قدرت در جهان. تبلیغات صهیونیستی پیش از بنیاد گذاری دولت صهیونیستی به گونه ای بر اعضای سازمان ملل متحد اثر گذاشت که مسأله فلسطین در نظر افکار عمومی جهان، به مسأله خلق ستمدیده یهود تبدیل شد که گویی برای استقلال خویش مبارزه می کند و جهت گشودن دروازه های کشورش به روی آوارگان خویش در جهان تلاش می ورزد. تبلیغات صهیونیستی بدین گونه و به این روال و در این راه تا پس از برپایی دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین ادامه یافت و توانست اطلاعات دروغین پیرامون مبارزه موجود در فلسطین را به افکار عمومی گیتی بباوراند. این مبارزه به عنوان یک مسأله مرزی و مسأله آوارگان قلمداد می شد.

افزون بر آن، رژیم صهیونیستی سیاستخارجی خود را در مرتبه نخست، بر به کار گرفتن حداکثر نفوذ بین المللی جهت تأیید استقلال "دولت اسرائیل" و تمامیت ارضی آن، قرار داد.

در این راستا تبلیغات صهیونیسم سعی دارد اسرائیل را در برابر اروپای شرقی به عنوان جامعه ای انسانی و پیشرفته به تصویر بکشد و در این راه به کیبوتز (kibbutz)، (نک: کیبوتز) و نظامهای تعاون سوسیالیستی و اشتراکی مباهات می ورزد و چنین ادعا دارد که میان صهیونیسم و فلسفه غرب فاصله زیادی است و بارها از اتحاد جماهیر شوروی درخواست کرده که اجازه دهد یهودیان به اسرائیل مهاجرت کنند. اروپای شرقی را یک ملت نمی شمارد و با هر یک از دولتها طبق شرایط خاص خود برخورد می نماید.

از این رو اسرائیل خود را در برابر آفریقا به عنوان دولت کوچکی که مردمش از فشارهایی همچون فشارهای وارد بر سیاهان آفریقا به تنگ آمده، مطرح می نماید و گاهی نیز درباره نگرانی خود در مورد اعراب و مسلمانان با کنایه به خرید و فروش برده و تأکید بر اهمیت استفاده از تجربیات منحصر به فرد و مؤر در رشد و گسترش و توانایی دانشمندان یهودی بر تبدیل صحراهای خشک به سرزمینهای آباد و مزایای همکاری با اسرائیل سخن می گوید تا از این راه محاصره اقتصادی اعراب را بشکند. اسرائیل از طریق خطوط و ابزارهای تبلیغاتی وسیع خود را به عنوان یک ضرورت تاریخی، سیاسی و تمدنی جهانی در دنیا مطرح می کند. این موارد عبارتند از:

1 ـ تمدن اسرائیل مرتبط به موجودیت غربی است.

2 ـ اسرائیل یک حقیقت تاریخی است.

3 ـ اسرائیل ایدئولوژی را به عقاید سیاسی معاصر تعبیر می کند.

4 ـ به همین لحاظ، قائل به مبدأ دنیا است.

5 ـ از مسئولیت تاریخی خود دفاع می کند.

6 ـ اسرائیل از نظر جغرافیایی، تاریخی و تمدنی به منطقه یا سرزمینی در خاورمیانه منسوب است.

7 ـ آن منطقه ای که در آن عقاید و جمعیتهایی که از دورترین مظاهر عقب ماندگی تمدنی و نظامی و فرهنگی است وجود دارد.

بدین سان تبلیغات صهیونیسم از افکار عمومی در برابر تثبیت حضور نظامی اسرائیل در منطقه سودجست و در طول چندین سال در مورد مهاجرت یهودیان پراکنده در سراسر دنیا به ویژه کشورهای کمونیستی به دلیل این که بیشتر رهبران صهیونیست از این کشورها هستند، به اهداف خود رسیدند.

ه ـ استراتژی تبلیغات رژیم صهیونیستی و سیاست تئوریک آن در برابر اروپا، آمریکای لاتین آفریقا و آسیا:

تبلیغات رژیم صهیونیستی جهت تحقق آماج صهیونیسم مبتنی بر سیاست دستیابی به هواداران بیشتر است. بن گورین می نویسد: "راه مطمئن تر رسیدن به صلح و همکاری با همسایگان مان از طریق دستیابی به دوستان بیشتر امکان پذیر است. دوستانی که به اهمیت اسرائیل و توان آن در یاری به پیشرفت مردم کشورهای در حال رشد پی خواهند برد و این معنا را به همسایگانمان نیز منتقل خواهند ساخت." رژیم صهیونیستی با استفاده از سیاست و استراتژی تبلیغاتی خویش جهت تضمین وجود خود به عنوانیک ضرورت جهانی تلاش می ورزد.

1 ـ سیاست تبلیغاتی رژیم صهیونیستی در برابر اروپا و آمریکای لاتین:

صهیونیسم در آغاز کار تبلیغاتی خویش بر آموزش یهودیان جهان متکی بوده سپس استراتژی آن به سوی تحقق هدفهای فراگیرتر، جهت یافت. اهدافی نظیر پیوند دادن یهودیان جهان به اندیشه بازگشت به سرزمین مقدس و جذب مهاجران از تمامی نقاط گیتی جهت سکونت در فلسطین، جایی که شیر و عسل از جویبارهایش جاری است و تورات عهد کهن نیز آن را پیشگویی کرده و رهایی از ستم را نوید داده است.

صهیونیسم تنها به این حد بسنده نکرد بلکه رسانه های صهیونیستی از ترس آمیختن یهودیان در جامعه هایی که در آن زندگی می کنند، حمله های غرض آلود و تصورات خیالی خویش را آغاز کردند تا تماس یهودیان خارج با رژیم صهیونیستی همچنان و به طور همیشه باقی بماند، و سرسپردگیشان به آن تضمین گردد و کمکهای مادّی و معنوی شان به این رژیم نیز ادامه یابد. سپس رسانه های گروهی صهیونیستی به تصویر کشیدن گسترده دموکراسی و تمدن رژیم صهیونیستی را آغاز کردند و به ستایش و نشان دادن برتری نژادی یهودیان جهان پرداختند. آنها همچنین دشمنی اعراب با اسرائیل را چنان تصویر کردند که گویی ناشی از تعصب کورکورانه دینی و نژادی است و لذا اسرائیل همیشه در معرض تهدید همسایگان عربش می باشد.

صهیونیستها رسانه های گروهی گوناگون خود را به گونه ای فعال جهت بدنام کردن عربها به کار گرفتند.این امر به وسیله اجرای برنامه ها و سریالهای تلویزیونی و سایر روشهای مزوّرانه و جعل آمارها و حقایق پیرامون عربها و سرزمینهای اشغالی عربی انجام می گیرد. صهیونیستها جهت تحقق اهداف خویش از هیچ کوششی روی گردان نبوده اند و جهان شاهد بوده است که چگونه متخصّصان اسرائیلی را جهت پاسخ به تبلیغات عربی و مسخ حقایق و جعل رویدادها به ایالات متحده آمریکا اعزام می دارند.

با وجود این که همواره آمریکا در جهت تحکیم روابط رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای آسیایی و اروپایی همکاری کرده به صورتی فراگیر موجب تبلیغ و تثبیت اسرائیل در آمریکای لاتین شده است ولی دستگاههای تبلیغاتی صهیونیسم نقش آمریکا را در پنهان نگاه داشتن نفوذ آن و تبلیغ روحیه انسانی در رشد و گسترش جهان سوم و این که تنها تجربه اسرائیل آنان را به این رشد و گسترش می رساند، بازی می کنند.

ادوارد جملیک در این باره می گوید: "دلیل این که آمریکای لاتین تمام اهداف اساسی صهیونیستها و اسرائیل را تأیید می کند، این است که در سازمان ملل تقریبا دیپلماسی یهودی حاکم است و از طرف دیگر به میزان زیادی مربوط به تدابیر آمریکای لاتین در سازمان ملل می باشد. این اصول و تدابیر عبارتند از نوع دوستی، تعالیم کاتولیکی، حق ملتها در تعیین سرنوشت خود، حسن روابط با کشورها، اعتقاد به همگانی بودن عضویت در سازمان ملل".

و این چنین دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم با اتخاذ تاکتیکهای مناسب در برابر مردم آمریکای لاتین به بهترین وجه سرمایه گذاری کرد و با تکیه بر اینروشها توانست موقعیتهای نسبی به دست آورد.

در این مورد "رابینوفتیش" حاخام یهودیان در کنگره خاخامهای دنیا به سال 1952 در بوداپست چنین گفته است:

"شما حمله تبلیغاتی در سال 1930 و موفقیتی را که از این راه به دست آوردیم به خاطر بیاورید. این جریان اولین نتیجه اش این بود که روحیه دشمنی بین آمریکا و آلمان را برانگیخت و در پی این حمله جنگ جهانی دوم آغاز شد. نظیر چنین حمله ای را در تمام دنیا آغاز کرده ایم و در مدّت 5 سال به اهداف و برنامه های خود خواهیم رسید و جنگ جهانی سوم را وحشیانه تر از سایر جنگها به راه خواهیم انداخت".

رژیم صهیونیستی پیش از فروپاشی بلوک شرق، در سمت گیری تبلیغاتی خود به سوی کشورهای اروپای شرقی تلاش می کرد تا اتحاد جماهیر شوروی را در تنگنا قرار داده و آن را در برابر افکار عمومی جهان، در موضع انفعال قرار دهد. اهداف این کار را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

(1) دستیابی به بیشترین تأیید ممکن از جانب اتحاد جماهیر شوروی تا این که این کشور او را در پشتیبانی از رژیم صهیونیستی انعطاف پذیر سازد.

(2) جلوگیری از ژرف تر شدن پیوندهای اتحاد جماهیر شوروی با اعراب.

(3) متوقف ساختن مسابقه تسلیحاتی در منطقه به سود رژیم صهیونیستی.

(4) تلاش فراوان جهت اجازه دادن بی قید و شرط به یهودیان شوروی جهت مهاجرت به فلسطین اشغالی.

2 ـ سیاست تبلیغاتی در مورد آفریقا:

هدف تبلیغاتی صهیونیستی در آفریقا، شکستنانزوای اقلیمی است که توسط اعراب تحمیل شده است و نیز آماده کردن زمینه جهت به کارگیری توانها و امکانات اسرائیلی در آفریقا، افزون برآن، تضمین دستیابی به مواضع موافق کشورهای آفریقایی در سازمان ملل متحد یا حداقل بازداشتن آنها از موضع گیری به نفع اعراب، از اهداف دیگر اوست. رژیم صهیونیستی در این راه بر یگانگی تجربه تاریخی و روانی مردم یهود و آفریقا که همراه با زجر و ستم بوده است دست می گذارد و بر اهمیت تجربه خود به عنوان الگوی توسعه کشورهای آفریقایی تأکید می ورزد (نک: آفریقا و اسرائیل).

رژیم صهیونیستی در سیاست خود نسبت به آفریقا می کوشد تا آفریقایی ها را مطمئن سازد که اسرائیل چشمداشتی نسبت به آفریقا ندارد، قصدش همکاری و صلح است و همواره برای صلح و گفت وگو با همسایگان عرب خود جهت خلع سلاح و ایجاد پیوندهای عادی برای رشد و شکوفایی تمامی خلقهای جهان، تلاش کرده است.

3 ـ سیاست تبلیغاتی رژیم صهیونیستی در آسیا:

هدف از این سیاست در آسیا، بهبود و برپایی پیوندهای عادی با کشورهای آسیایی و وانمود به این که یک وجود تاریخی است و کیان بیگانه ای نسبت به خلقهای منطقه به شمار نمی رود. همچنین هدف دشمن صهیونیستی تأکید بر ایجاد پیوندهای قوی از خلال نقش مثلث اقتصادی اسرائیلی ـ آمریکایی ـ ژاپنی است. تبلیغات صهیونیستی از تفرقه افکنی و ایجاد اختلاف میان کشورها به ویژه کشورهای عربی کوتاهی نورزیده است.

آنان به اختلاف و تفرقه دامن زده و در این مورد با در پیش گرفتن شعار "تفرقه بینداز و حکومت کن" در راه استعمار کهن گام نهاده اند. دستگاه تبلیغی صهیونیسم تمام سعی خود را به کار برده تا اسرائیل را به عنوان یک کشور آسیایی در کنار سایر کشورهای آسیایی نشان داده و در این راستا فرهنگ آسیایی را میان مردم اسرائیل گسترش دهد و به آموزشهای خود بعد آسیایی ببخشد.

اسرائیل سعی داشته خود را کشوری پیشرفته و رشدیافته که برای تحقق صلح تلاش می کند معرفی نماید و از بابت این که کشورهای بزرگ آسیایی نظیر چین، اندونزی و پاکستان آن را به رسمیت نشناخته اند، به ظاهر توجهی ننموده است. ولی با این وجود با کمک ایالات متحده آمریکا در راه استحکام روابط با ژاپن گام برداشته است. این روابط را با حمایت دانشگاهها، کیبوتزها، تاریخ و آثار سیاحتی و...انجام می دهد. (نک: ژاپن و اسرائیل، روابط ...)

و ـ سیاست تبلیغاتی تطبیق شده در درون و برون فلسطین اشغالی:

1 ـ سیاست تبلیغاتی تطبیق شده در خارج اسرائیل:

بن گورین در کتاب سالانه دولت به سال 61 ـ 1960م به گونه ای فشرده گفته است: "برماست که شمار هر چه بیشتری از کارشناسان آموزش دیده را به کشورهای در حال رشد اعزام کنیم به شرطی که این اشخاص بفهمند و آگاه باشند که نه تنها کاری در برابر دریافت حقوق انجام می دهند، بلکه مأموریت مهمی را به انجام می رسانند و لذا باید کار آنان از موضع انسانی و برادرانه و بدون تکبر و غرور، در برابرمردمی که اینها در میانشان کار می کنند، صورت گیرد. فرستادگانی که از این نوع باشند، همچنان که به اسرائیل بهره می رسانند، کشورهای محل خدمت شان را نیز بهره مند می سازند.

با توجه به این شیوه، مشاهده شده که روش تبلیغات تطبیقی در اعزام کارشناسان، ارایه فرآورده های فرهنگی و هنری، ادعای دفاع از حقوق بشر، تماس با شخصیتهای جهانی، بهره برداری از فاجعه های بین المللی جهت تبلیغات در رسانه های گروهی، جذب دوستان و رویارویی با دشمنان در سطح جهان نمایانده شده است.

2 ـ سیاست تبلیغاتی تطبیق شده در اسرائیل:

در کتاب سالانه "اسرائیل" در سال 65ـ1964م، آمده است: "هیچ شیوه ای جهت تشریح اهداف و آرزوهای اسرائیل و در نتیجه، جذب دوستان خوب برای آن، بهتر از گفت وگوی رودررو در اسرائیل نیست."

دولتهای رژیم صهیونیستی جهت نشر اهداف و جذب دوستان و هم پیمانان، گامهای دیگری برداشته اند که از آن میان، دعوت از شخصیتهای جهانی و میهمانان رسمی و غیر رسمی جهت اطلاع از "نشانه های تمدن پیشرفته در اسرائیل" و قانع کردن آنان با واقعیتهای موجود است.

همچنین از برگزاری کنفرانسها، جشنها و دوره های آموزشی برای هیأتهای بیگانه در مسایل گوناگون به ویژه مسایل کشورهای در حال رشد آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا، باید نام برد. این روشها به ویژه از نظر آکندن ذهن بیگانگان از اندیشه ها وعمل متدلوژیک رژیم صهیونیستی بسیار خطرناک است. در زمینه این گونه فعالیتها به یهودیان خارج نیز باید اشاره کرد. افزون بر آن برپایی مجسمه های یادبود، برقراری دوستیها و ترجمه آثار ادبی برخی از نویسندگان و رهبران کشورهای در حال رشد به زبان عبری و فعال کردن جهانگردی در سرزمینهای عربی اشغالی است.

ز ـ ابزارهای تبلیغاتی صهیونیستی:

از آنجا که صهیونیسم دارای اهداف فکری، اقتصادی و سیاسی است و آن را از اصولی برداشت کرده که برایش مهم می باشد، ابزارهای خود را برای رسیدن به این اهداف نیز مشخص کرده است. مهم ترین ابزارهایی که صهیونیسم در این خصوص به کار گرفته عبارتند از:

1 ـ ابزارهای فکری:

ابزار فکری در گذشته بوده و همچنان وجود خواهد داشت و عبارت است از فراماسونری فکری و برخی انجمنهای جمعیت لاینز که از اهداف آن مبارزه با عقاید و افکار صحیح در دنیا و جایگزینی افکار گمراه کننده برای دورساختن ملتها از عقاید دینی و اصول انسانی و ارزشهای اخلاقی است. (نک: فراماسونری در فلسطین).

2 ـ ابزارهای سیاسی:

ابزار سیاسی مهم ترین ابزار صهیونیستها به شمار می رود و از آن برای پیگیری و به نتیجه رسیدن اهداف یهودیان جهان استفاده می شود و فعالیتهای آن به صورت اشکال زیر است:

1) تشکیلات اقتصادی و مالی در سطح بانکها و حکومتهای گوناگون در جهان.

2) تشکیلات اقتصادی و مالی در سطح بانکها و بازارهای تجاری و بورسهای جهانی.

3) تشکیلات علمی و فرهنگی در سطح دانشگاههای دنیا که یهودیان در آنها وجود دارند.

4) تشکیلات تبلیغاتی در سطح روزنامه ها و مجلات و نشریات دوره ای و شرکتهای تبلیغی در تمام دنیا و به تمام زبانها.

3 ـ ابزارهای اقتصادی:

ابزار اقتصادی از مهم ترین مراکز مالی و بانکهای یهودی پراکنده در نقاط دنیاست و نقش خود را در ارتباط با اقتصاد عمومی جهان و آمریکا خصوصا با هدف تأثیر گذاردن بر نظریات اقتصادی تمام کشورهای دنیا برای مقاصد سیاسی ایفا می کند.

4 ـ شبکه های تبلیغاتی و اطلاع رسانی غربی و صهیونیستی:

ابزار تبلیغی در حوزه شبکه تبلیغاتی صهیونیسم از مهم ترین ابزارهاست و در تمام دنیا و بین تمام یهودیان دنیا گسترش پیدا کرده است و تمام توان فکری و اقتصادی خود را به واسطه تبلیغات به همراه فراماسونری در تفتیش عقاید و افکار به کار می گیرد. صهیونیسم در طرح ریزی افکار ملت یهود و سیاستها و فرهنگ و به کارگیری امکانات اقتصادی مراکز مالی یهود در عملیات گسترده به منظور خرید مجلات، روزنامه ها و خبرگزاریها و افراد مؤر در سیاست کشورها با هدف حمایت از مسایل یهود تلاش فراوان می کند.

بدین لحاظ یهودیان جهان سعی دارند بر تمام خبرگزاریها به منظور استفاده در چهارچوب منافع خود مسلط شوند.

مسأله تسلط جنبش صهیونیسم به تبلیغات غربی و وادار شدن سازمان جاسوسی اسرائیلی "موساد" در این جریان و هدایت آن به سمت منافع استراتژیک، مسأله ای نیست که زاییده امروز و شرایط حال باشد بلکه با میزان فشار صهیونیستها که سعی دارند بر عقل و فکر اروپا و آمریکا مسلط شوند مرتبط است. با دستیابی جنبش صهیونیسم به مهم ترین مؤسات آمریکا و تأثیرگذاری بر آنها در طی چهار دهه، آنها توانسته اند برنامه های صهیونیستی خود را در مورد کشورهای غربی عملی سازند.

آمار نشان داده که یهودیان بر شبکه ها و دستگاههای تبلیغی آمریکا و انگلیس به صورت خاص مسلط شده اند. زیرا صاحب بیش از 230 روزنامه در تیراژ حدود 8 میلیون نسخه می باشند همچنین تمام شبکه های تلویزیونی مشهور تحت نفوذ و زیر نظر یک یهودی، مانند مارنوف، ویبیام شوارد گلانسون و... اداره می شود.

جنبش صهیونیسم علاوه بر تسلط بر شبکه ها و دستگاههای تبلیغی غربی و آمریکا، از چندین شبکه اطلاع رسانی جهت اجرای اهداف تبلیغاتی خود استفاده می کند. (نک: اطلاع رسانی، شبکه ها و بنگاهها)

5 ـ ابزارهای هنری و سینمایی:

دستگاه تبلیغی صهیونیسم سعی کرده با کمک و استفاده از دستگاههای تبلیغی غرب با پرداخت پولهای هنگفت از ابزارهای مهم تبلیغی هنری وسینمایی غرب در جهت اهداف خود استفاده نماید. این ابزارها عبارتند از:

1) کاریکاتور:

صهیونیستها توانسته اند با پول خود مشهورترین کاریکاتوریستها را بخرند و روی آنها تأثیر بگذارند. از جمله این کاریکاتوریستها می توان به "هربلوک" در مجله واشنگتن پست، "مولدن" در "کرونکل" و "زیب" در "بستون کلوپ" اشاره کرد. کاریکاتورها نیز دارای مضامینی است که مؤد مواضع صهیونیستها و مخالف با اعراب است. به طوری که عناوین طرحهای خود را با کلماتی همچون "دشمن"، "یک دنده"، "پست و فرومایه"، "تروریست"، "نامتمدن" و "متخلف" نام نهاده اند. این طرحها و کاریکاتورها رویارویی و دشمنی با مسلمانان و فلسطینیان را تبلیغ و ترویج می کند.

2) سینما:

پس از صدور اعلامیه بالفور، سینمای صهیونیستها شاهد تحول چشمگیری بود. این تحول به خاطر فیلم "سرزمین" که جنگ صهیونیسم علیه انگلیس و اعراب را به نمایش گذاشته بود صورت گرفت. از دهه سی، صهیونیستها به تدریج خود را وارد سینمای هالیوود کرده و سلطه خود را بر سینمای بزرگ آمریکا در هالیوود آغاز نمودند. با شروع دهه شصت، سینمای جهان به سمت اهداف صهیونیستها دگرگون شد. صهیونیستها سینماگران جهان را برای به تصویر کشیدن و ساختن فیلمهایی در سرزمین اشغالی خود جذب کردند. در دهه هشتاد سینمای صهیونیست به موفقیتهای زیادی رسید و توانست به ستاره های بزرگ و کارگردانهای معروف سینما دست بیابد و سینمای ایتالیا، فرانسه، انگلیس و آلمان (غربی) را به مالکیت خود درآورد.

تمامی امکانات سینمایی صهیونیسم از زمانهایگذشته تا به حال در دست تولیدکنندگان آمریکایی و اروپای غربی بوده است و بیشتر فیلمها به شیوه هالیوودی به تصویر کشیده می شد. تولیدات ویژه سینمایی در اسرائیل از سال 1950 آغاز شده است. نخستین فیلم هنری به نام "آرامش" در سال 1950 ساخته شد. در سال 1954 قانونی به تصویب رسید که موجب گسترش فعالیتهای سینمایی شد.

از فیلمهایی که در این دوران ساخته شده می توان به "یادآوری" ساخته "ف: آریتوس" که وقایع محاکمه آیشمن را به تصویر کشیده است و فیلم کمدی دیگر ساخته "ی: کشیونا" و دو فیلم در سالهای 1964 و 1969 که به تأسیس کنگره های ویژه برای سرمایه گذاری در صنعت سینمایی داخلی به عنوان "سنفلید و اسرائیل" منجر شد، اشاره کرد.

فیلمهای سریالی و برنامه های شبیه به آن که رواج بیشتری دارد نیز بلندگوی مبلغان صهیونیست شده است مثلاً سریال "مرد شش میلیون دلاری" و همچنین سریالهای کمدی مانند "یک روز در هر مرتبه" که مضمون آن زن عرب محجبه ساکن خانه ای است تا به عنوان صیغه انجام وظیفه کند تا این که بالاخره روابطی عاطفی برقرار می شود و سرانجام، زن را به جرم زنا سنگسار می کنند تا می میرد. اینها تماما سعی برای تبلیغ در جهت تعرض و هتک حرمت دین اسلام و پیروان آن است.

در فیلمهای "پلیس" و "مک لود" مرد عرب که به صورتی زشت که دختران جوان و بی گناه را به مرگ یا ورطه فساد می کشاند ایفای نقش می کند. سریال تلویزیونی "دزد دریایی" نسبت به سایر سریالها از حمله بیشتری علیه اعراب برخوردار است. در این سریال چهره اعراب در قرن شانزدهم به تصویر کشیدهشده است. دستگاه تبلیغی صهیونیستها از تولید هرآنچه که ترویج و گسترش فرهنگ مخالف با اعراب و مساعدت با صهیونیسم و موجودیت غاصب آن در فلسطین باشد سرباز نمی زند. عملکرد این دستگاه برای خدمت به اهداف و مقاصد صهیونیستها و تسلط کامل آنها بر سیاست در غرب و بر اقتصاد، توسط سرمایه ها و به انحصار درآوردن تجارت و صنعت در جهان می باشد.

میانگین تولیدات سینمایی صهیونیسم در سالهای دهه هفتاد بین 12 تا 15 فیلم در سال بود و از سال 1961 آرشیو فیلم در جهت خدمت به اهداف تبلیغی، در حیفا به راه افتاد. همچنین یک استودیو در بیت المقدس و یکی دیگر در تل آویو تأسیس شد. بیشتر فیلمهای رژیم صهیونیستی با همکاری شرکتهای سینمایی در آمریکا، فرانسه، ایتالیا، آلمان (غربی) و ژاپن ساخته شده است. صهیونیستها فیلمهای زیادی ساخته اند که در آنها اعراب مورد حمله قرار گرفته اند. تاریخ و چهره و رفتار آنان را بد جلوه داده اند. مانند فیلمهای: "پسر شیخ"، "شیخ و رقاصه مصری"، "خرطوم".

تمامی این فیلمها به یک نتیجه منتهی می شود و آن عبارتست از این که صهیونیستها با برتری پیدا کردن بر وسایل تبلیغی جهان، مقاصد و اهداف و سیاستهای خود را مطرح کنند و با هدف قرار دادن افکار عمومی علیه اعراب به پیروزی دست یابند.

ح ـ مراکز تبلیغاتی درونی و برونی اسرائیل:

1 ـ مراکز تبلیغاتی داخلی اسرائیل:

1) دفتر مرکزی اطلاعات:

هدف این دفتر تربیت شهروند فلسطین اشغالی به گونه ای است کهدرباره هدفهای ملّی رژیم صهیونیستی و مواضع سیاسی آن نسبت به مسایل عمده، اندیشه یگانه ای داشته باشد. این دفتر از دو بخش تشکیل می شود:

(1) بخش فیلم: وظیفه آن تهیه عکسهای تبلیغاتی و توزیع آن در داخل و خارج و تهیه نشریه خبری سینمایی است که به زبانهای گوناگونی در خارج توزیع می شود.

(2) بخش ماوراء بحار: که به وسیله برپایی کنفرانسها و سمینارها و انجام پژوهشها و انتشار کتاب سالانه رژیم صهیونیستی جهت استوار ساختن پیوند میان کشورها و سازمانهای یهودی و غیر یهودی در خارج تلاش می کند.

2) دفتر مطبوعاتی دولت:

که سخنگوی دولت در برابر مطبوعات داخلی و خارجی و پخش کامل خبرهای مربوط به حکومت رژیم صهیونیستی است. این دفتر در بر گیرنده قسمت پژوهشها، قسمت مراجع و قسمت کتابخانه و آرشیو و شماری از خبرنگاران است.

3) بنگاه رادیوی صدای اسرائیل:

مؤسه مستقلی است که به طور مستقیم به نخست وزیری مربوط می شود. این مؤسه روزانه و به طور متوسطه بر 15 موج از چهار ایستگاه و به 11 زبان برنامه پخش می کند که تمامی جهان را بر حسب زبانهای مختلف زیر پوشش قرار داده است.

4) اداره مرکزی وزارت خارجه:

در وزارت خارجه اسرائیل سه اداره در خدمت تبلیغات قرار دارند که پیش از هرچیز جهت جذب دوستان عمل می کنند و عبارتند از:

(1) اداره تبلیغات: که تحولات سیاسی کنونی و ابزارهای رشد جامعه فلسطینی اشغالی را پی گیری می کند.

(2) اداره روابط فرهنگی: که وظیفه گفت وگو پیرامون قراردادهای فرهنگی با کشورهای بیگانه و اجرای این قراردادها را به عهده دارد و در این راستا نسبت به برخی شروط نیز (آموزش زبان عبری، تبادل برنامه های رادیو تلویزیونی و تبادل هیأتهای آموزشی) سختگیر است.

(3) اداره همکاری بین المللی: که وظیفه آن اعزام کارشناسان جهت کار در خارج، نظارت بر تدریس برخی دروس تطبیقی در دانشگاه عبری قدس و نیز نظارت بر برخی مؤسه های عالی آموزش نظیر "انستیتو تکنولوژی" حیفا و "انستیتو آفری آسیایی" در تل آویو است.

5) اداره همکاری و ارتباط خارجی وزارت دفاع:

وظیفه اش در درون و برون اسرائیل باخبر ساختن پیوسته مردم از مشکلات دفاع با تمامی وسایل در دسترس است. اداره همکاری و ارتباط خارجی در بر گیرنده چند بخش است که عبارتند از:

(1) بخش کمک به کشورهای بیگانه.

(2) بخش آمریکای لاتین.

(3) بخش کشورهای آفریقایی فرانسوی زبان.

(4) بخش گزینش آموزش دهندگان کار در خارج.

(5) بخش پژوهشها و انتشارات.

6) انجمنهای دوستی: انجمنهای دوستی رژیم صهیونیستی با کشورهای بیگانه در زمینه های جغرافیایی و سیاسی گوناگون می باشند.

2 ـ مراکز بیرونی تبلیغات رژیم صهیونیستی:

1) هیأتهای دیپلماتیک و کنسولی اسرائیل:

جهت حفظ روابط رسمی میان رژیم صهیونیستی وکشورهای دیگر عمل می کند. همچنین بیانگر مصالح و مواضع و مشکلات این رژیم نزد حکومتهای کشورها و سازمانهای بین المللی و توسعه این روابط است.

2) مراکز تبلیغاتی رژیم صهیونیستی:

(1) مرکز تبلیغاتی صهیونیستی در شهر نیویورک ایالات متحده آمریکا.

(2) مرکز تبلیغاتی صهیونیستی در بوئنوس آیرس آرژانتین.

(3) مرکز تبلیغاتی صهیونیستی در پاریس فرانسه.

(4) مرکز تبلیغاتی صهیونیستی در زوریخ سوئیس.

3) انجمنهای دوستی با اسرائیل:

در تمامی مناطق جهان گسترده اند. این انجمنها در بر گیرنده شخصیتهای سیاسی که در کشورهای خویش از موقعیتهای مهمی برخوردارند می باشند. (نک: انجمنهای صهیونیستی جهان).

4) خانه های فرهنگی رژیم صهیونیستی:

که نظیر انجمنهای دوستی هستند.

5) دانشجویان "اسرائیلی" در خارج:

که رژیم صهیونیستی جدیدترین اطلاعات را در اختیار آنها می گذارد. اینان سمینارهایی در داخل و خارج برگزار می کنند. مطبوعات دانشجویی یهودی در ایالات متحده آمریکا به گونه ای فعال گردید که شمار خوانندگانش در ژانویه سال 1972 به 100 هزار تن رسید. مهم ترین این روزنامه ها عبارتند از ":جویس بوستن"، "جویس راوکال"، "هااوراه"، "داون"، "اسید"، "فلایم"، "وذی سوری"، و...

6) سازمانهای صهیونیستی یهودی در خارج:

مانند صندوق ملی یهود و [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] و آژانس یهود (نک: سازمانهای صهیونیستی جهان).

این سازمانها در نتیجه فعالیت شان در سال 1971 توانستند میراث فرهنگی یهودی عبری را میان نسل جوان یهودی و جهت پیوند دادنش به اسرائیل زنده کنند.

هدف دیگر این امر، رویارویی با تبلیغات "چپگرایانه" ای بود که جوانان یهود را به انتقاد از سیاست نظامی اسرائیل و تأیید گفت وگو با سازمان آزادی بخش فلسطین واداشته است. این انجمنها و سازمانها به فعالیتهای فراوانی در میان صفوف انجمنهای سیاهان آمریکا دست زده از مسأله لبنان و مسأله جنوب سودان و امثال آن سوء استفاده کرده و عربها را به نژادپرستی متهم ساخته اند. هدف آنها از این امر ایجاد شکاف میان سیاهان آمریکا و اعراب است. سازمانهای یهودی همچنین دست به هجوم جهانی وسیعی در میان محافل مسیحی زده تا پشتیبانی آنها را نسبت به یگانه ساختن بیت المقدس زیر سلطه یهود جلب کنند.

ط ـ مطبوعات صهیونیستی:

اهمیت سلاح تبلیغاتی در تأثیرگذاری بر تحولات و جریانهای فکری و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، توجه یهودیان جهان را به اهتمام بیشتر نسبت به مطبوعات و روزنامه ها جلب کرده است زیرا تعداد رسانه های تبلیغی صهیونیستها به 760 روزنامه و مجله به زبانهای مختلف دنیا بالغ گشته و این سرمایه گذاری جهت جلب توجه افکار عمومی ازطریق مسایل فرهنگی صورت می پذیرد تا بدین وسیله افکار عمومی را به سمت خود جلب کنند و مواضع سیاسی شان را در مورد مسایل مهم جهانی اتخاذ نمایند.

مطبوعات یکی از ابزارهای اصلی است که صهیونیستها برای رسیدن به اهداف خود به کار گرفته اند زیرا در این میان توانسته اند در برابر افکار عمومی بایستند، بر حکومت فشار وارد آورند و در تصمیم گیریها تأثیر بگذارند.

مطبوعات در فلسطین اشغالی نسبت به سایر کشورها، به لحاظ تعداد عناوین و میزان تیراژ، شاخص است و با این که جمعیت سرزمین های اشغالی حدود سه میلیون تن است، شمار مطبوعات آن به شرح زیر است:

  • (250) روزنامه که (91) رقم آن به زبانهای غیر عبری منتشر می شود.
  • 50 مجله هفتگی.
  • 100 مجله فصلی و گاهنامه.
  • 70 مجله دیگر که توسط حکومت اسرائیل منتشر می شود.

پرتیراژترین روزنامه های فلسطین اشغالی اغلب پس از برپایی رژیم صهیونیستی به وجود آمدند. مطبوعات اسرائیل در شهر تل آویو متمرکز تغییر که دلایل چندی دارد، از آن میان:

1) شمار زیاد ساکنان این شهر.

2) برای مدتی پایتخت رژیم صهیونیستی به شمار می رفت.

3) تل آویو از نظر تاریخی حومه شهر یافا بوده که مرکز تجمع مهاجران یهود به شمار می رفت. شایان توجه آن که اغلب روزنامه نگاران اسرائیلی دارایاصلیت آمریکایی و اروپایی هستند. با توجه به شمار روزنامه های چاپ شده می بینیم که نسبت به ساکنان فلسطین اشغالی درصد بالایی را تشکیل می دهد یعنی 20 نسخه برای هر 100 تن که بالاترین نسبت در منطقه خاورمیانه است.

دلایل کثرت مطبوعات در فلسطین اشغالی عبارتند از:

1 ـ گوناگونی نژادهایی که جامعه "اسرائیل" از آن به وجود آمده است.

2 ـ وجود شماری از احزاب سیاسی در فلسطین اشغالی.

3 ـ بالا بودن نسبت باسوادی در فلسطین اشغالی به گونه ای که این نسبت در میان یهودیان به 93 درصد می رسد.

4 ـ بسیاری از روزنامه ها به ویژه مطبوعات به زبانهای بیگانه به آمریکا و اروپا و دیگر کشورها ارسال می شود.

منابعی که مطبوعات فلسطین اشغالی را تغذیه می کنند عبارتند از:

1 ـ منابع داخلی: که منظور، آژانس مطبوعاتی "اسرائیل" (اتیم) است.

2 ـ منابع خارجی: خبرگزاری "اسرائیل".

1) خبرنگاران خبرگزاری اسرائیل.

2) خبرگزاریهای جهان.

3) خبرنگاران مطبوعات در خارج.

مطبوعات فلسطین اشغالی زیر قیچی سانسور نظامی قرار دارند. یک دادگاه ویژه تشخیص در صورت اعتراض به تصمیمهای اداره سانسور، برای داوری پیرامون این تصمیمات وجود دارد اما رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی می تواند مصوباتدادگاه تشخیص را نقض کند. شایان یادآوری است که بسیاری از نویسندگان مطبوعات که محاکمه شده و روزنامه هایشان بسته شده به سبب مخالفت با احکام سانسور و انتشار حقایق بوده که با سیاست توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی همخوانی نداشته است.

مهم ترین روزنامه های فلسطین اشغالی عبارتند از:

1 ـ روزنامه های عبری زبان کثیرالانتشار شامل:

1) روزنامه "جروسالم پست":

(روزنامه صبح) که جزو نخستین روزنامه های صهیونیستی منتشر شده به زبان انگلیسی است. این روزنامه در سال 1932 با نام "فلسطین پست" بنیاد نهاده شد. با بنیان گذاری رژیم صهیونیستی در سال 1948 به نام کنونی تغییر نام داد. تیراژ آن در سال 1983 حدود 34 هزار نسخه بود و در روزهای شنبه به 35هزار نسخه می رسید.

2) روزنامه "یدیعوت آحارنوت":

از سال 1943 منتشر می شود تیراژ روزانه آن 100هزار نسخه است و حدود 40 درصد خوانندگان فلسطین اشغالی آن را می خوانند.

رئیس هیأت تحریریه آن (حییم روزبنلوم) است که دارای نوعی مشی لیبرالی است. برجسته ترین نویسنده آن عاموس کنعان است که از مهم ترین مفسران اسرائیلی به شمار می رود و انتقادات و تفسیرهای فراوانی از سیاستهای حکومت به عمل می آورد.

3) روزنامه "معاریو":

(روزنامه عصر)، درسال 1948 بنیاد نهاده شد و حدود 160هزار نسخه در روزهای عادی هفته و 310 هزار نسخه در روز شنبه منتشر می کند و حدود 32 درصد خوانندگان فلسطین اشغالی آن را می خوانند. روزنامه معاریو روزنامه ای است راستگرا و مستقل و برجسته ترین نویسنده آن "تامر گولان" می باشد که دارای روابط استواری با دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل است. همچنین "اریه اونیری" که اندیشه های راستگرایانه دارد. (نک: اونیری، اریه) این روزنامه از مهم ترین پشتیبانان سیاستهای مناخیم بگین و تجمع لیکود به شمار رفته است.

4) روزنامه "هاآرتس":

(زمین) در سال 1949 بنیاد نهاده شد. تیراژ روزانه آن 77هزار نسخه و آزادترین روزنامه راستگرا به شمار می رود. از برجسته ترین مفسران روزنامه/زئیف شیف/نویسنده راستگرا است که در تألیف کتاب "تقصیر" که پس از جنگ 1973 منتشر شد شرکت داشته است. از دیگر نویسندگان این روزنامه، مفسر طنزنویس (مات میخائیل) و نویسنده سیاسی (عوزی نیزیمان) می باشند.

"هاآرتس" یک خبرنگار عرب داشته به نام عطاءالله منصور از شهروندان ناصره که پیرامون مسایل عربی و مشکلات اعراب مطلب نوشت.

5) روزنامه "هلبنون":

(البنان) نخستین روزنامه یهودی است که پس از برپایی دولت صهیونیستی در سال 1957 در فلسطین منتشر شده و تاکنون نیز منتشر می شود.

2 ـ مطبوعات حزبی در اسرائیل:

1) روزنامه "داما":

از سوی اتحادیه سندیکاهای کارگران "هیستادروت" منتشر می شود وبرجسته ترین نویسنده اش "دانی روبنشتاین" است.

2) روزنامه "عل همشمار":

توسط حزب "ماپام" که دارای گرایشهای سوسیالیستی است منتشر می شود. برحسته ترین نویسنده اش "امنون کابلیوک" عضو کمیته مرکزی حزب و نیز خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند است.

3) روزنامه "همفدال":

از سوی حزب دینی که گروه مهم ائتلاف تجمع لیکود را تشکیل می داده منتشر می شود. این روزنامه در میان مذهبی های متعصب در فلسطین اشغالی توزیع می شود.

4) روزنامه "زوها دیرخ":

یا/این راه/که توسط حزب کمونیست اسرائیل (راکاح) به زبان عبری منتشر می شود و با روزنامه دیگر حزب که با نام "الاتحاد" و به عربی انتشار می یابد تفاوت دارد. این روزنامه با عربها و یهودیان به طور جداگانه و با ذهنیتهای مختلف سخن می گوید.

3 ـ مطبوعات عربی زبان اسرائیل:

روزنامه الانباء:

توسط هیستادروت منتشر می شود و طرفدار اپوزیسیون است. این روزنامه پس از جنگ 1967 در قدس منتشر شده و رئیس هیأت تحریریه آن (یعقوب خزمی) از یهودیان عراقی تبار است. مهم ترین هدف این روزنامه تأثیر بر افکار عمومی عربها در فلسطین اشغالی و کرانه باختری و نوارغزه می باشد تا مطیع تر گردند و اشغالگران را تأیید کنند.

4 ـ مطبوعات صهیونیستی خارج از اسرائیل:

حدود 7 درصد مطبوعات عمومی و نشریاتدوره ای غرب زیر نفوذ صهیونیستهاست و این صهیونیستها قادرند از انتشار هر نشریه و نوشته ای جلوگیری کنند و اگر هم منتشر شد، تمام نسخه های آن را می خرند همچنان که در مورد کتاب محقق روسی "ایوانف" تحت عنوان "از صهیونیست بپرهیزید" و نیز در مورد چند کتاب فرانسوی و انگلیسی مخالف صهیونیستها، چنین کردند. روزنامه های مخصوص صهیونیستها که تاکنون در آمریکا منتشر شده 140 روزنامه می باشد که به طور تقریبی تیراژ آنها به 4 میلیون نسخه می رسد. علاوه بر این مجلات یهودی دیگری نیز وجود دارد که از نام آنها وابستگی به یهودیان معلوم است نظیر: "زادسا"، "جویش پرس"، "نشنال جویش"، "نشلی" و...

دیدگاههای صهیونیستها در مورد فلسطینیان و به طور کلی اعراب، در مطبوعات غربی کاملاً اعمال می شود و دیدگاه جراید و مجلات آمریکایی به خاورمیانه، همان دیدگاه اسرائیل است همچنان که انتشار آنها از نظر کمی و موضوعی تماما در جهت منافع اسرائیل و ضد عرب می باشد. علاوه بر این که مقالات روزنامه ها و سرمقاله های معروف ترین مجلات و جراید روزانه، مهم ترین کار خود را مذمّت و سرزنش رهبران عرب و مسخ چهره های آنان نزد افکار عمومی بین المللی قرار داده اند.

اما اصطلاحات تبلیغی غرب همچون مفاهیمی است که به نزاع مدنی صهیونیستها مربوط می شود و جایگاه ویژه ای را متناسب با منافع ایدئولوژیک صهیونیستها به دست آورده است. مثلاً "جنگ ژوئن" را "جنگ شش روزه" ، جنگ اکتبر را "جنگ روزکیپور"، فدائیان و انقلابیون فلسطینی را "تروریستهای عرب" سرزمینهای اشغالی را"سرزمینهای فتح شده" یا آزاد شده و کرانه باختری را "یهودا و سامره" و عرب را تروریست و اسرائیلی را فدایی می نامند.

در آمریکا نشریاتی به چاپ می رسد که اعراب را همچون اشراری ترسو و بزدل و ثروتمندانی هوسباز و مسلمانان مبارز کشورهایشان را عامل بیگانه معرفی می کنند. یکی از این نشریه ها که نقش عمده ای در انحراف افکار عمومی جهان به نفع صهیونیستها دارد. نشریه کانن (connon) است. این نشریه نتیجه برنامه ریزی مبلغان صهیونیستی است. هدف این نشریه نابود ساختن ملت عرب همچون سرخپوستان آمریکا است. این نشریه اعراب را مجرم مادرزاد معرفی می کند و همین را به تنهایی برای نفی حق حیات اعراب کافی می داند.

با توجه به آنچه که در ارتباط با تبلیغات صهیونیسم بدان اشاره شد، موفقیتهای زیر را به طور تخمینی و احتمالی می توان برای دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم بر شمرد:

ـ تضمین تداوم نفوذ صهیونیستها در ترسیم استراتژی آمریکایی انتخابات مجالس نمایندگی و ریاست جمهوری و تعیین سیاستهای خارجی و اقتصادی.

ـ ایجاد روابط مستحکم با بعضی از سازمانهای آمریکای لاتین به منظور تبادلات بازرگانی که بارزترین آن قرارداد ساخت تعدادی از هواپیماهای اسرائیلی "کفیر" برای شیلی است.

ـ دستگاههای تبلیغاتی صهیونیستها توانستند افکار عمومی اروپاییان را کنترل و آنان را بر موجودیت اسرائیلی معترف سازند.

ـ دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم به جبهه آفریقا کهپس از جنگ 1973 با اسرائیل قطع رابطه کرده بودند نفوذ پیدا کرد و در آنجا برای اسرائیل به منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی رسید (نک: آفریقا و اسرائیل، روابط کشورهای ـ) جدیدترین این منافع، انتقال "فالاشا"ی یهودی از اتیوپی به اسرائیل و تجدید روابط با تانزانیا بوده است. (نک: اتیوپی و اسرائیل).

ـ دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم، مهاجران یهودی روسیه و اروپای شرق را طی سالیان گذشته وارد اسرائیل کرد.

ی ـ عوامل موفقیت تبلیغات صهیونیستی:

موفقیت تبلیغات صهیونیستی ناشی از چند عنصر است:

1. تعدد و تنوع سازمان ها و شمار بالای آنها و استفاده آنها از برنامه ریزی علمی.

2. استفاده تبلیغات صهیونیستی از اعضای گروه های یهودی در غرب. این اعضاء (علی رغم استقلال نسبی شان) بخشی اندام وار (ارگانیک) از پیکر غرب هستند. بنابراین تبلیغات صهیونیستی به گونه ای جلوه می کنند که گویا بیانگر دیدگاه یک کشور بیگانه نیست، بلکه بیانگر منافع یک اقلیت قومی است.

3. عدم تبلیغات عربی و ضعف آن در بسیاری از موارد.

شاید سبب واقعی و اصلی این باشد که اسرائیل یک کشور کارکردی است که تمدن و امپریالیسم غرب، آن را برای خدمت به منافع خود تأسیس کرده است و لذا هواداران زیادی دارد؛ زیرابقاء آن به عنوان پایگاه استعمار غرب، بخشی از راهبرد نظامی و سیاسی و تمدنی جهان غرب است.

مآخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد هفتم، چاپ اول، 1383.
  2. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام: اشغالگران قدس، اسناد لانه جاسوسی، شماره 36.
  3. خبرگزاری وفا: تبلیغات و رسانه های گروهی صهیونیستی، نشریه وفا، شماره 1169 و 1170.
  4. عابد، ابراهیم: سیاسة اسرائیل الخارجیة ـ اهدافها و رسائلها و ادواتها، مرکز ابحاث الفلسطینیة ـ دراسات الفلسطینیة 330، بیروت 1968.
  5. عنبتاوی، منذر: اضواء علی الأعلام الاسرائیلی، بیروت 1968.
  6. حلاق، عبدالله: الاعلام الیهودی ـ اسلوب و هدف، الدار الاسلامیة، بیروت 1985.
  7. رزوق، اسعد: الدولة والدین فی اسرائیل، مرکز ابحاث الفلسطینیة (حقائق و ارقام ـ 37) بیروت 1968.
  8. ربیع، حامد عبدالله: فلسفة الدعاویة الاسرائیلیة، بیروت 1970.
  9. Macmillan: encyclopedia yudaica-volumeu, New york, 1971.