انتفاضه دوم (الاقصی ـ 2000)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


انتفاضه الاقصی، دور دوم انتفاضه فلسطین می باشد. این قیام پس از اینکه اشغالگری و جنایتهای صهیونیستها ـ پس از مذاکرات صلح اعراب و اسرائیل و تشکیل حکومت خودگردان فلسطین در غزه و اریحا به ریاست یاسر عرفات ـ تداوم یافت شروع شد. ریشه های اصلی این انتفاضه را می توان ناامیدی مردم فلسطین از حکومت خودگردان فلسطین برای بازگرداندن حقوق پایمال شده آنان، و مخالفت توده های مردمی فلسطین با ادامه مذاکرات تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی و نیز هماهنگی های امنیتی با آن علیه نیروهای مبارز، نام برد.

فلسطینیان پس از پشت سر گذاشتن همه تجربه های گذشته و راه حلهای سازش با رژیم صهیونیستی بر این مسأله تأکید کردند که تنها راه حل درگیری و کشمکش با صهیونیستها، استفاده از قوه قهریه و جهاد است. بدین لحاظ هنگامی که احساسات دینی آنها از سوی "آریل شارون" در دیدارش از مسجدالاقصی نادیده گرفته شد دور دوم انتفاضه و قیام فراگیر خود را شروع کردند. به همین لحاظ به این قیام انتفاضه الاقصی گفته می شود.

محتویات

الف ـ علل و پیش زمینه های انتفاضه الاقصی:

همان طور که در بالا بدان اشاره شد ریشه های اصلی و علل و پیش زمینه انتفاضه الاقصی شامل موارد متعددی است. در ذیل به مهم ترین آنها اشاره می شود.

1 ـ پیروزی حزب ا... در جنوب لبنان:

یکی از علل و پیش زمینه های دور جدیدانتفاضه عقب نشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان می باشد. این عقب نشینی طلسم شکست ناپذیری اسرائیل را شکست و پیروزی حزب ا... این مسأله را ثابت کرد که در سایه مبارزه و اتحاد می توان دشمن، دشمنی مقتدر و تا بن دندان مسلحی همچون اسرائیل باشد.

2 ـ شکست مذاکرات کمپ دیوید دوم:

پس از آنکه مذاکرات کمپ دیوید دوم از تیر ماه تا شهریور 1379 و در نهایت بعد از دو هفته مذاکرات طولانی بدون دستیابی به نتیجه ای ناکام ماند، این امر را ثابت کرد که رژیم صهیونیستی حاضر به عقب نشینی از مواضع سخت و اولیه خود نیست و قدس شرقی را به عنوان پایتخت کشور مستقل فلسطین نخواهد پذیرفت و با بازگشت آوارگان فلسطینی به وطنشان مخالف است.

3 ـ به تعویق افتادن اعلام کشور مستقل فلسطین:

براساس توافقنامه وای ریور (سپتامبر 1999) قرار بود در تاریخ 13 سپتامبر 2000 کشور مستقل فلسطین اعلام شود. اما این امر بر اثر فشارهای سیاسی و اقتصادی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا به تعویق افتاد. این امر باعث شد تا مردم فلسطین از روند مذاکرات قطع امید کنند، چرا که مردم فلسطین شاهد آنند که 7 سال از امضای پیمان اسلو (1993) می گذرد اما فلسطینیان بدون دستیابی به حقوق حقه خود، همچنان در حالت "نه جنگ، نه صلح" به سر می برند. فلسطینیان با به تعویق افتادن اعلام کشور مستقل فلسطینی دریافتند که به آن آرزو و آرمان خود که همان زندگی در کشورمستقل فلسطین می باشد دست نخواهند یافت. لذا سر خورده از مذاکرات سازش، تلاش کردند خود سرنوشت خویش را رقم زنند.

4 ـ سیاستهای سرکوبگرانه اسرائیل:

فشار رژیم صهیونیستی مبتنی بر تحقیر فلسطینیان به عنوان شهروندان درجه دو، تبعید و اخراج آنها، ضرب و شتم و تخریب خانه ها و... جملگی فشارهای متراکمی بودند که فلسطینیان را به واکنش فرا خواند. سیاست های اسرائیل در از بین بردن هویت اسلامی ـ عربی فلسطین و تثبیت، ماهیت صهیونیستی در این سرزمین نیز یکی از عوامل مؤثر در شکل گیری دور جدید انتفاضه است.

5 ـ دیدار شارون از مسجدالاقصی:

تمامی عوامل فوق پیش زمینه های دور جدید انتفاضه به شمار می رود. اما علت نهایی آغاز انتفاضه، دیدار آریل شارون رهبر حزب لیکود از مسجدالاقصی است. روز 7/7/1379 شارون به همراه 3000 سرباز ارتش رژیم صهیونیستی وارد مسجدالاقصی شد. این امر موجب جریحه دار شدن احساسات مسلمانان گردید چرا که بنابر گفته یکی از فلسطینیان شارون از مسجدالاقصی دیدار نکرد بلکه وی با ورود خود به این مکان مقدس، آنجا را نجس کرد. اعتراض شدید مسلمانان به این اقدام تحریک آمیز شارون به درگیریهای خونینی انجامید. به دنبال کشتار مسلمانان در مسجدالاقصی، دور جدید انتفاضه آغاز شد.

ب ـ چگونگی شروع و سیر انتفاضه الاقصی:

با توجه به وضعیت تنش آلود پیش آمده وبن بست در مذاکرات صلح بر سر قدس، حزب تندرو لیکود به رهبری آریل شارون دست به اقدامی بی سابقه در جهت تثبیت و به کرسی نشاندن حاکمیت اسرائیلیها در منطقه "جبل هیکل" ـ مجموعه ابنیه واقع بر روی تپه مقدس که اکنون شامل مسجدالاقصی، مسجد قبة الصخره و چند بنای دیگر می شود ـ زد. وی اعلام نمود که در تاریخ پنج شنبه 7 مهر ماه 1379 (28 سپتامبر 2000) تصمیم دارد به مناسبت فرارسیدن سال جدید عبری وارد مسجدالاقصی ـ که به عقیده صهیونیستها بر روی ویرانه های معبد سلیمان ساخته شده است ـ شود.

وی در همین راستا از اعضای حزب لیکود دعوت کرد تا او که وی را همراهی کنند. اقدام به این کار در حالی صورت گرفت که تا پیش از آن هیچ یک از مسئولین رژیم صهیونیستی به خود اجازه دیدار مسجدالاقصی را نداده بود.

پیش از انجام این دیدار، مجلس قانونگزاری تشکیلات خودگردان با صدور بیانیه ای در غزه، ضمن محکوم کردن تصمیم رئیس حزب لیکود برای آلوده کردن مسجدالاقصی را محکوم و این تصمیم را تحریک آمیز ارزیابی کرد. و رژیم صهیونیستی را مسئول "پیامدهای وخیم اقدام شارون" اعلام کرد.

جنبش حماس نیز در همان زمان طی اعلامیه ای بیان داشت: "... اقدام شارون نشانگر این است که دشمن اشغالگر در هیچ شرایطی حاضر نیست از بیت المقدس چشم بپوشد، بلکه از راه مذاکرات، زمینه را برای تصاحب دایمی قدس و بنای معبد سلیمان به جای مسجدالاقصی فراهم می آورد." در ادامه همین بیانیه حماس از مردم فلسطین دعوت کرد تا با حضور در مسجدالاقصی از ورود شارون جنایتکار به این مکان مقدس جلوگیری کنند و به هربهایی نگذارند پای او به صحن مقدس مسجدالاقصی برسد.

علی رغم این هشدارها، شارون روز پنج شنبه 7 مهرماه با حمایت 3 هزار پلیس و سرباز وارد حرم شریف (مسجدالاقصی) شد. پیش از این وی مسجدالاقصی را یکی از مهمترین اماکن مقدس یهودی عنوان کرده و مخالفت فلسطینیان با این دیدار را تأسف آور و ناموجه دانسته بود. وی در اظهار نظر درباره انگیزه استقرار صدها پلیس و مأمور امنیتی برای حفظ جانش گفت: "اگر پلیس و ارتش برای حفاظت از یک نفر این همه نیرو مستقر کرده است برای حراست از سراسر بیت المقدس چقدر نیرو لازم خواهد داشت؟"

در همان هنگام رادیو اسرائیل ضمن بر شمردن تدابیر اجرا شده از سوی رژیم صهیونیستی گفت: "در چارچوب این تدابیر هزاران نظامی و پلیس اسرائیلی در مراکز بازرگانی، شهرها، اماکن پر ازدحام، ایستگاههای اتوبوس، مراکز تفریحی، و سازمانهای دولتی مستقر شده اند."

پس از رفتن شارون به مسجدالاقصی روزنامه فرانسوی زبان فیگارو ضمن مصاحبه ای از وی سؤال کرد که چرا صرفا برای قدرت نمایی به مناطق مقدس مسلمانان مثل مسجدالاقصی رفتید؟ او در پاسخ گفت: "من به مسجد نرفتم بلکه بر عکس به مقدس ترین اماکن یهودیها رفتم و برای رفتن به آنجا مجوز از هیچ کس لازم نبود، چرا که همه این اماکن در واقع مال ماست! و من به باراک یادآوری کردم که قدس به هیچ وجه تجزیه پذیر نیست و الی الابد در دست ما خواهد ماند."

لیکن اقدام شارون به مثابه جرقه ای در انبار باروت روند به بن بست رسیده سازش بود و باعثشد تا مردم فلسطین با احساس خطر درباره تهاجم اسرائیلی ها به مقدس ترین ارزشهای خود که نمودار هویت اسلامی و عربی فلسطینیان است بار دیگر انتفاضه را به راه اندازند.

در نخستین روز انتفاضه جدید، دامنه تظاهرات و درگیریها از بیت المقدس و اطراف مسجدالاقصی شروع شد و به دیگر شهرهای کرانه غربی و نوار غزه مانند "رام الله" و "غزه" تسری یافت. در این روز حداقل 4 تن فلسطینی شهید و دهها تن از آنها زخمی شدند.

در روز شنبه 9/7/1379 رادیو اسرائیل گزارش داد: در جریان درگیریها و نبردهای خیابانی 24 ساعت اخیر، 47 نظامی اسرائیلی و همچنین 15 شهرک نشین زخمی شدند. این رادیو به نقل از منابع فلسطینی گفت که در این درگیریها همچنین هشت فلسطینی کشته و صدها تن دیگر زخمی شده اند. با ادامه اوضاع ناآرام در سرزمینهای اشغالی، فرماندهی ارتش رژیم صهیونیستی، ورود شهرک نشینان و نظامیان را به مناطق خودگردان ممنوع اعلام کرد. رادیو تل آویو نیز ابراز نگرانی کرد که در صورتی که حکومت فلسطینی تدابیر لازم را نیندیشد ممکن است دامنه نبردهای خیابانی در روزهای آینده گسترش یابد.

نکته قابل ذکر آنکه از روز شنبه، سرزمینهای اشغالی در حالت اعتصاب همگانی قرار گرفت و همه فعالیتها در این مناطق متوقف شد.

در چهارمین روز انتفاضه، دامنه آن نیز حتی بخشهایی از سرزمینهای اشغالی 1948 ـ که اشغال شده و معمولاً آرام بودند ـ در بر گرفت و تعداد شهدای فلسطین از مرز 35 تن و زخمیها از 1000 تن گذشت. در این روز صحنه ای در سطح رسانه هایتصویری جهان به نمایش درآمد که احساسات مردم جهان را جریحه دار کرد. جریان از این قرار بود که در برخوردهای روز سه شنبه (9/7/1379) فلسطینیان و نیروهای رژیم صهیونیستی در غزه، کودک 12 ساله ای به نام "محمد جمال الدُرّه" هدف گلوله سربازان اسرائیلی قرار گرفت و در آغوش پدر جان سپرد. صحنه به شهادت رساندن این کودک و مجروح کردن پدرش که به مدت 45 دقیقه در میان رگبار گلوله های سربازان اسرائیلی قرار داشتند به قدری متأثرکننده بود که حتی کلینتون رئیس جمهور آمریکا نیز اظهار داشت: "از دیدن این صحنه تکان خوردم." این واقعه عمق ددمنشی سربازان رژیم صهیونیستی و قصد آنان برای قتل عام فلسطینیان را نشان داد.

در ادامه درگیریها و تشدید آن، برای نخستین بار رژیم صهیونیستی ضمن استفاده از چرخبالهای توپدار، اقدلام به پرتاب موشکهای ضد تانک به مراکز تشکیلات خودگردان فلسطین در همین رابطه رادیو صدای فلسطین اعلام کرد: "در این حمله مجتمع مسکونی در مرکز پلیس و چهار دستگاه خودرو هدف موشکهای هوا به زمین چرخبال توپدار اسرائیلی در شهر غزه قرار گرفتند."

درگیریها هر روز در انتفاضه گسترده تر شد، به نحوی که در پایان ششمین روز آمار شهدا و مجروحان فلسطینی به 60 شهید و 1300 زخمی رسید. این تعداد در سه ماهه اول انتفاضه به حدود 400 شهید و 14000 مجروح فلسطینی افزایش پیدا کرد.

در تحولی جدید در روز پنج شنبه 21 مهر ماه 1379 چرخبالهای توپدار اسرائیلی، حملات بی سابقه هوایی، زمینی، و دریایی به شهرهای غزه و رام الله در کرانه غربی انجام دادند. این حملاتنشانگر عمق انتفاضه جدید و اثرات آن بود.

پس از آن، "فاروق قدومی" رئیس بخش سیاسی ساف و حکومت خودگردان اعلام کرد که فلسطینیان ساکن در مناطق اشغالی به محاصره نیروهای اسرائیلی درآمده و این نیروها مانع ورود دارو و تجهیزات درمانی برای مجروحان حوادث اخیر می شوند. در همان روز رویداد دیگری نیز رخ داد. رادیو اسرائیل در این روز خبر داد که سه نظامی اسرائیلی در رام الله در کرانه غربی رود اردن به دست تظاهرکنندگان خشمگین فلسطینی کشته شدند. و یک نظامی اسرائیلی نیز به شدت زخمی شده است. پلیس فلسطین پیش از به هلاکت رسیدن سه نظامی مزبور آنان را به پاسگاه پلیس انتقال داد اما تظاهرکنندگان فلسطینی با حمله به پاسگاه و زخمی کردن 14 پلیس فلسطینی، سه سرباز مذکور را به قتل رساندند.

از سوی دیگر حکومت خودگردان نیز اقدام به آزاد کردن زندانیان حماس از زندانهای خود کرد (لازم به ذکر است که حدود 120 عضو حماس توسط مقامات فلسطینی در غزه و در کرانه غربی رود اردن در بازداشت بودند)، رژیم صهیونیستی نیز در واکنش به این اقدام در رادیوی اسرائیل درباره امکان حملات فلسطینیان در روز یا حتی ساعات آتی هشدار داد و اعلام کرد ارتش اسرائیل علاوه بر به حال آماده باش درآمدن، نیروهای ذخیره را نیز به خدمت فراخوانده و همه مرخصیها را لغو کرده است.

"افرایم اسنه" وزیر جنگ اسرائیل نیز پس از انجام حملات هوایی اسرائیل علیه مواضع فلسطینیان تأکید کرد نیروهای این رژیم برای مقابله با فلسطینیان هر کاری از دستشان برآید انجام خواهند داد و نظیر ده روز گذشته به مهاجمان حمله خواهندکرد.

در پی آن باراک نخست وزیر رژیم صهیونیستی کوشید با توسل به زور و اعمال خشونت آمیز انتفاضه را متوقف کند. اما نتیجه آن معکوس بود و انتفاضه ساز و کارهای خود را متحول و سلاح جدید همچون خمپاره انداز را وارد صحنه کارزار کرد. سلاحی که شهرکهای صهیونیستی را زیر رگبار آتش قهر خود گرفت و به فرار انبوه شهرک نشینها انجامید. علاوه بر این عملیات شهادت طلبانه حتی در قلب رژیم صهیونیستی یعنی تل آویو و غیره رشد فزاینده ای یافت.

در پی شکست صهیونیستها در توقف انتفاضه، باراک سرنگون شد. این بار صهیونیستها "آریل شارون" را ـ که او نیز وعده تأمین امنیت و توقف انتفاضه را داده بود ـ برگزیدند.

پس از روی کار آمدن شارون نیز، عملیات جهادی و شهادت طلبانه فلسطینیان شتاب و شدت بیشتری به خود گرفت به نحوی که ـ فقط طی مدت 6 ماه ـ جنبش حماس حدود 13 عملیات شهادت طلبانه و جهاد اسلامی نیز چندین عملیات شهادت طلبانه انجام داد.

عملیات شهادت طلبانه حماس که توسط شهید "سعید حوتری" در روز 1/6/2001 م (11/3/1380) به مورد اجرا گذاشته شد، به اوج خود رسید و بر اثر آن و به اعتراف خود صهیونیستها 21 کشته و بیش از یکصد مجروح ـ که حال بسیاری از آنها وخیم گزارش شده ـ برجای گذاشت. انتفاضه به واسطه عملیات شهادت طلبانه، خمپاره اندازها و ساخت جنگ افزارهای جدید، رعب و وحشت را در دل صهیونیستها برانگیخت و موج مهاجرت صهیونیستهای متجاوز به فلسطین را متوقف کرد. بهگونه ای که مراکز و اداره مهاجرت یهودیان از فلسطین مملو از ارباب رجوع شد و مطبوعات (اسرائیل) به نقد و بررسی مشروعیت حضور صهیونیستی در فلسطین و آینده آن پرداختند.

ج ـ تحول در مبارزات انتفاضه:

احتیاج پدر اختراع است، این ضرب المثلی است که انتفاضه نیز آن را به اثبات رساند، با توجه به استفاده صهیونیستها از پیشرفته ترین و کشنده ترین سلاحها برای سرکوبی انتفاضه، مردم مسلمان فلسطین نیز به فکر استفاده از حداکثر امکانات موجود برای مقابله با این ددمنشی صهیونیستها بر آمدند. آنها از هر وسیله ای ـ از فلاخن گرفته تا گاریهای بمب گذاری شده ـ برای مبارزه با دشمن غاصب صهیونیستی استفاده کردند.

حجم تلفات رژیم صهیونیستی و افزایش تعداد عملیات خود گواهی بر این مسأله است.

طی یک سال اول انتفاضه تلفات صهیونیستها بیش از 163 کشته و صدها مجروح بود که از این میان طی 15 عملیات شهادت طلبانه 60 صهیونیست کشته و 438 تن دیگر زخمی شدند.

سیر تحول در مبارزات جوانان انتفاضه را می توان به ترتیب زیر عنوان نمود:

1 ـ گلوله های سنگی

سنگ معمولی در دست کودک و نوجوان فلسطینی به یک گلوله پر قدرت در انتفاضه تبدیل شد با نگریستن به وضعیت سربازان صهیونیست و وحشی که به آنان در حین سنگ اندازی این جوانان و نوجوان دست می دهد، حجم کارایی این تکه های سنگ روشن شده است.

سنگ ابتدایی ترین سلاح در دست یک فلسطینی است، جوانان به چند گروه تقسیم می شوند، تعدادی سنگ تهیه می کنند، گروهی سنگ های بزرگ را به قطعات کوچکتر تقسیم می کند، و گروهی هم آن را به سوی سربازان نژادپرست صهیونیست پرتاب می نمایند، پس از مدتی هر گروه جای خود را به دیگری می دهد، تا گروه پرتاب کننده ضمن استراحت به جمع آوری سنگ بپردازد.

یکی از روش های رسیدن به سنگ به جوانان انتفاضه از طریق گاری هایی است که الاغ آن را می کشد، صاحب گاری یا الاغ گاری یا پالان الاغ را پر از سنگ کرده و آن را به سوی منطقه درگیری می فرستد. به محض رسیدن به منطقه درگیری جوانان این سنگ ها را خالی نموده و الاغ بار دیگر نزد صاحبش باز می گردد.

2 ـ تیرکمان سنگی:

این وسیله که یکی از وسایل بازی بچه هاست در انتفاضه به سلاحی استراتژیک برای جوانان انتفاضه مبدل شد و توانست بسیاری از سربازان تا بن دندان مسلح صهیونیستی را راهی بیمارستان کند، حتی تعدادی از جوانان فلسطینی از "تیله" و گلوله های شیشه ای استفاده می کنند.

3 ـ لاستیک های ماشین:

جوانان فلسطینی از لاستیکهای آتش گرفته برای استتار خود و نیز به منظور جلوگیری از پیشروی سربازان صهیونیستی استفاده می کنند.

4 ـ کوکتل مولوتوف:

سلاحی است که از دیرباز مورد استفاده قرارگرفته است و جوانان فلسطینی از آن برای مقابله با سربازان صهیونیست استفاده کرده اند.

علاوه بر آن جوانان فلسطینی از شیشه های خالی، پرتاب دوباره گاز اشک آور هم استفاده می کنند.

5 ـ عملیات شهادت طلبانه:

توازن وحشت معادله ای است که سلاح شهادت طلبها آن را در صحنه فلسطین به وجود آورده است، توازنی که شارون آن را "وحشت اسلامی" نامیده است.

به رغم دهها پژوهش و گزارشهای مختلف اطلاعاتی که در مورد افرادی که عاشق شهادت و مرگ در راه خدا هستند اما مسئولان امنیتی رژیم صهیونیستی علنا خود را در مبارزه با این پدیده که ملت فلسطین به آن معروف شد، ناتوان اعلام کرده اند.

آنان علنا اعلام کرده که تاکنون در مورد چگونگی جذب افراد شهادت طلب توسط جنبشهای جهاد اسلامی و حماس سر در گم می باشند.

با گسترش انتفاضه گروه های دیگری نیز به جرگه شهادت طلبان پیوسته اند که از آن جمله ورود دو فدایی عضو جنبش خلق برای آزادی فلسطین به یک مرکز نظامی صهیونیستی و گشودن آتش به سوی نظامیان موجود در آن است.

در این بین 164 صهیونیست به هلاکت رسیدند که 59 تن بر اثر 12 عملیات شهادت طلبانه و 105 تن دیگر هم در نتیجه دیگر عملیات مجاهدین کشته شدند.

طبق آمار منتشر شده در مطبوعات صهیونیستی 21 صهیونیست به وسیله خودروهای بمب گذاری شده، 18 تن به وسیله زبر گرفتن شدن یابه ضرب چاقو از پای در آمده، 66 تن به ضرب گلوله به قتل رسیده اند.

66 تن از صهیونیستهای به هلاکت رسیده در مناطق اشغالی سال 1948 کشته و 98 تن هم در مناطق اشغالی سال 1967 که تحت کنترل رژیم صهیونیستی است کشته شده اند.

51 تن از کشته شدگان نظامی، 72 تن از شهرک نشینان شهرک های مناطق 1948 هستند.

علاوه بر آن 10 نفر از مجاهدین فلسطینی در حال گذر از مناطق امنیتی ایجاد شده بین کرانه باختری و مناطق تحت اشغال رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. که 7 تن از آنها از اهالی شهر جنین بودند.

طبق آمار منتشر شده، 9 تن از مجاهدان مجری عملیات شهادت طلبانه تحصیلات دانشگاهی یا دانشجو بوده اند.

چند تن از آنها متأهل بوده اند که از آن میان می توان به شهید علی الجولانی 30 ساله اشاره نمود که دارای سه فرزند بود.

از سال 1993 تاکنون 103 عملیات شهادت طلبانه صورت گرفته است که اولین عملیات شهادت طلبانه از آن جنبش جهاد اسلامی انجام شد.

ویژگی های مجریان عملیات شهادت طلبانه به ترتیب زیر است.

47 درصد از مجاهدان دارای مدارک دانشگاهی، 29

درصد مدارک دبیرستانی

24 درصد تحصیلات ابتدایی

17 درصد متأهل، 83 درصد مجرد

64 درصد در مقطع سنی 18 تا 22 سال

26 درصد بین 30 تا 42 سالهحداقل 180 صهیونیست در جریان این عملیات کشته و صدها تن دیگر زخمی شدند.

6 ـ اهداف اصلی عملیات نظامی مجاهدین فلسطینی در انتفاضه:

اکثر عملیات نظامی مجاهدین فلسطینی طی انتفاضه بر دو هدف نیروهای نظامی رژیم اشغالگر قدس در کرانه باختری و نوار غزه و شهرک نشینان به همراه شهرکهای صهیونیست نشین بود که در این چارچوب جنبشهای جهاد اسلامی و حماس مرکز ثقل عملیات شهادت طلبانه خود را در مناطق اشغال شده 1948 و مراکز پر رفت و آمد و پر جمعیت موجود در عمق اسرائیل متمرکز کردند.

7 ـ روشها و تاکتیکهای مبارزاتی مجاهدین فلسطین در انتفاضه:

1 ـ گشودن آتش از سلاحهای سبک و مسلسلها به سوی مواضع نظامی و شهرکهای صهیونیست نشین (مواضع ثابت صهیونیستی)

2 ـ ایجاد کمین و گشودن آتش به سوی اهداف متحرک نظامی و شهرک نشینان.

3 ـ گشودن آتش از خودروهای متحرک به سوی اهداف صهیونیستی

4 ـ تک تیراندازی

5 ـ حمله به وسیله نارنجک

6 ـ حمله به وسیله آر پی جی.

7 ـ تله های انفجاری و مین های ضد نفر بر.

8 ـ عملیات شهادت طلبانه و خودروهای بمب گذاری شده.

در این چارچوب از ابتدای آغاز عملیات شهادت طلبانه تا آغاز انتفاضه مسجدالاقصیجنبشهای جهاد اسلامی و حماس 72 عملیات انجام دادند که با میانگین 9 عملیات در هر سال بوده است در حالی که طی هشت ماه اول انتفاضه مسجدالاقصی حداقل 13 عملیات صورت پذیرفت و این رقم پس از گذشت چهاردهمین ماه انتفاضه از مرز 30 مجاهد شهادت طلب هم گذشت.

9 ـ به دلیل سبک و قابل حمل بودن گلوله های خمپاره و نیز خمپاره انداز کاربرد زیادی بین مجاهدین فلسطینی پیدا نموده و باعث شد تا بسیاری از شهرک نشینان صهیونیست از چهاردیواری خانه های خود خارج نشوند.

د ـ اقدامات سرکوبگرانه اسرائیل در انتفاضه الاقصی:

با آغاز انتفاضه الاقصی، فعالیت و اقدامات غیر انسانی و سرکوبگرانه رژیم اسرائیل تشدید شد. مجازات دسته جمعی علیه فلسطینیان در نوار غزه و کرانه باختری، حملات موشکی به مراکز بهداشتی، درمانی و آموزشی، کشتار فلسطینیان بی گناه و حمله به روزنامه نگاران از جمله اقدامات سرکوبگرانه این رژیم در انتفاضه الاقصی است.

1 ـ کشته و مجروح کردن فلسطینیان:

پس از گذشت یک سال از انتفاضه الاقصی تعداد شهدای انتفاضه به 700 و تعداد مجروحان به بیش از 35 هزار تن رسید. به گزارش سایت اسلام اون لاین (6/7/1380 ـ 28 سپتامبر 2001) تعداد شهدای انتفاضه الاقصی از 15 سپتامبر 2000 تا 15 سپتامبر 2001 به 700 شهید رسید که چهار پزشک آلمانی، یک نیروی امدادی صلیب سرخ و چهار امدادگر دفاع ملی نیز جزء شهدا بوده اند.در مدت یک سال انتفاضه الاقصی 35 هزار فلسطینی بر اثر شلیک گلوله های سربی، موشک و خمپاره مجروح شدند که حدود هزار نفر از مجروحین برای مداوا به بیمارستانهای عربی کشورهای منطقه و سایر کشورهای خارجی منتقل شدند. در این میان تعداد 164 مجروح و همراه شامل 15 زن و 4 کودک برای مداوا به ایران انتقال یافتند. 37 درصد مجروحین انتفاضه الاقصی زیر 18 سال دارند و بیش از نیمی از مجروحین از ناحیه سر، سینه، گردن و شکم هدف قرار گرفته اند.

وزارت بهداشت فلسطین تعداد مجروحانی که دچار معلولیت دائم شده اند را 2500 نفر اعلام نمود که در بین این معلولین 537 کودک وجود دارد. در زمان انتفاضه الاقصی 11 کودک در پشت موانع نظامی به دنیا آمدند و 161 اتومبیل اورژانس نیز نتوانستند از موانع ارتش عبور کنند.

دکتر "نعیم ابوالحمص" وزیر آموزش و پرورش فلسطین اعلام نمود که از آغاز انتفاضه تاکنون بر اثر اعمال تجاوزگرانه و کشتار صهیونیستها، 97 دانش آموز جان باخته اند در حالی که تا اواخر ماه اوت، 2151 نفر دانش آموز نیز دچار مصدومیت یا معلولیت های دائمی شده اند.

علاوه بر شهید و مجروح شدن تعدادی از دانش آموزان، مدارس آنها نیز به پادگانهای نظامی اسرائیلی تبدیل شد که می توان از مدرسه "اسمه بن المنفذ" و "بنات جوهر" ذکر کرد. دبیرستان دخترانه "سیله الظهر" در مدت دو روز و در زمان امتحانات به یک پادگان نظامی تبدیل شد.

در مدت 62 روز، 6 مدرسه بسته شد و منع آمد و رفت منجر به تعطیلی کامل 66 مدرسه و تخلیه 5 مدرسه دیگر شده است.

90 مدرسه از زمان شروع انتفاضه الاقصی تا 21/5/1380 بمباران شد. 272 مدرسه نیز که در نزدیکی خط تماس قرار داشتند روزانه مورد تجاوز اسرائیلی ها قرار گرفتند. بعضی از این بمبارانها در زمانی رخ می داد که دانش آموزان مشغول امتحان دادن بوده اند. بعضی از این مدارس نیز مانند دبیرستان پسرانه "الخضر" با بلدوزر خراب شدند.

تا 21/5/1380 نیروهای اشغالگر 21 معلم و 76 دانش آموز و 20 دانشجوی پیش دانشگاهی را بازداشت کرد و همچنین تا این زمان نیروهای اشغالگر به 22 مدرسه حمله کردند و دانش آموزان را کتک زدند.

"مصطفی برغوثی" مسئول امور کمیته های امدادرسانی در سرزمینهای اشغالی اعلام کرد که از بین شهدا 30 درصد زیر 18 سال و 6 درصد بالای 50 سال سن دارند. 57 درصد از شهدا در منازل مسکونی محل کار و یا هنگام عبور و مرور از خیابانها یا اماکن دیگر به شهادت رسیده اند و 99 درصد بر اثر اصابت گلوله به قسمتهای فوقانی بدن مانند سر و صورت و شکم جان باخته اند.

ددمنشی و سبوعیت رژیم صهیونیستی در کشتار فلسطینیان، در شهر و اردوگاه آوارگان فلسطینی "جنین" به اوج خود رسید. پس از اینکه هواپیماهای بمب افکن و چرخبالهای رژیم صهیونیستی، شهر و اردوگاه جنین را مورد هدف بمباران و موشک باران قرار دادند نیروهای نظامی صهیونیستی از دوم آوریل 2000 در عملیات خود موسوم به "دیوار دفاعی" و در پناه تانکهای خود، دست به کشتار گسترده مردم بی پناه این اردوگاه زدند. آنها صدها فلسطینی را به شهادت رسانده و صدها تن دیگر را نیز زخمی کردند. حتی به آمبولانسها اجازه انتقال مجروحان بهبیمارستان را ندادند. پیکرهای بسیاری از مجروحان و شهیدان در خیابانها بر جای ماند و نظامیان رژیم صهیونیستی اجازه جمع آوری آنها را به امدادگران ندادند. پیکرهای بسیار دیگر نیز زیر آوارهای ساختمانهای تخریب شده باقی ماند.

بر طبق آمار وزارت بهداشت تشکیلات خودگردان از میان مجروحان انتفاضه الاقصی، مجروحیت در قسمت پایین بدن 3/25 درصد است و در سر و گردن 23 درصد و مجروحیت در نتیجه استنشاق گاز 5/15 درصد است. جراحت در اندام فوقانی 4/15 درصد، در سینه 5/7 درصد و مجروحیتهای مختلف جسمی به 5/5 درصد و شکم 1/5 درصد می باشد. مجروحیتهای دیگر 7/2 درصد است.

نوع اسلحه ای که منجر به مجروح شدن می شود نیز مهم است. تعداد جراحتها بر اثر گلوله جنگی 25/36 درصد و گلوله های پلاستیکی 28 درصد و استنشاق گاز اشک آور 40/15 درصد و اصابت ترکش 5/6 درصد و در نتیجه سقوط از بلندی 40/4 درصد و در اثر مجروحیتهای دیگر 45/9 درصد می باشد. براساس این سرشماری در کرانه باختری و غزه تعداد کسانی که چشمانشان را از دست داده اند 23 نفر می باشد که بعضی دو چشم خود را از دست داده اند.

2 ـ ترور رهبران انتفاضه:

ترور رهبران انتفاضه توسط جوخه های مرگ رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و انتفاضه به شمار می رود.

براساس آخرین آمار موجود در سال اول انتفاضه، 45 تن از مجاهدین و کادرهای انتفاضه بهدست جوخه های مرگ رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. از آن جمله می توان به شهید یاسر ماجد احمد اسلامی اشاره کرد که در تاریخ در 6 مهر 1370 به شهادت رسید.

از دیگر رهبرانی که به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند ابوعلی مصطفی رهبر جبهه خلق برای آزادی فلسطین بود.

همچنین شهیدان جمال منصور و جمال برکات از رهبران سیاسی حماس و اسامه جباره از فتح را هم باید به این آمار افزود.

اکثر این ترورها به وسیله چرخبالهای آپاچی ساخت آمریکا و با استفاده از موشکهای هدایت شونده توسط هواپیما صورت پذیرفته است. مثل بمباران منزل صلاح شحاده مسئول نظامی حماس در شهر غزه به تاریخ 31/4/1381 که در اثر آن وی به همراه همسر و فرزندانش و نیز چندین کودک دیگر به شهادت رسید.

3 ـ بازداشت فعالان انتفاضه:

طی دوازده ماه اول انتفاضه رژیم صهیونیستی بیش از چهار هزار فلسطینی را بازداشت نمود که از آن میان 1000 فلسطینی همچنان در بازداشت نیروهای صهیونیستی باقی ماندند تا بدین شکل تعداد بازداشت شدگان در بند رژیم صهیونیستی به بیش از 2500 فلسطینی برسد.

از میان این تعداد بازداشت شده 300 تن کودک هستند.

13 زن در بند رژیم صهیونیستی قرار دارند که از آن میان 3 تن زیر 18 سال می باشند.

طی انتفاضه 80 تن تحویل حبس احتیاطی شدند تا کل تعداد بازداشت شدگان به 85 تن برسد.در حالی که ماده 42 از توافقنامه چهارم ژنو و ماده 9 از اعلامیه جهانی حقوق بشر صراحتا اذعان دارند که به هیچ وجه نمی توان فردی را بی دلیل بازداشت یا اخراج نمود.

این افراد همگی در زندان مجدو زندانی بودند.

51 فلسطینی در بند بیش از پنجاه سال سن داشتند.

لازم به ذکر است که تا پایان سال 2001 بیش از 400 زندانی فلسطینی در زندانهای رژیم صهیونیستی قرار داشتند که پیش از قرارداد اسلو در سال 1993 توسط صهیونیستها بازداشت شده اند. تا پایان این سال نیز 500 فلسطینی به زندان ابد محکوم بودند. 20 زندانی محکومیت های بالای 20 سال داشتند و 30 زندانی از مناطق اشغالی سال 1948 بودند. 13 زندانی نیز از اهالی جولان می باشند.

علاوه بر آن 22 زندانی هم از اهالی کشورهای عربی هستند.

طی انتفاضه مسجدالاقصی نیروهای رژیم صهیونیستی بیش از 15 هزار کارگر فلسطینی را به بهانه ورود غیرقانونی به مناطق اشغال شده در سال 1948 دستگیر کردند. این عده پس از مجبور شدن به پرداخت جریمه های سنگین آزاد شدند.

نوع بازداشت های صورت گرفته توسط نیروهای رژیم صهیونیستی را می توان بازداشت های دسته جمعی و کورکورانه خواند. هدف از این بازداشت ها سرکوب کردن بیشترین تعداد ممکن از فلسطینیان است.

نحوه بازداشتها نیز از طریق ایجاد پستهای متحرک ایست و بازرسی در کنار یورش به منازل مردم انجام گرفته است.

اکثر یورشها به مناطق "ب" و "ج" صورت پذیرفت.

نیروهای صهیونیستی با ایجاد ایستگاههای ایست و بازرسی سیار، در جاده ها، روی پل ها در فرودگاه اقدام به بازداشت فلسطینیان می کنند.

رژیم صهیونیستی با استفاده از نیروهای مخصوص اقدام به ربودن تعدادی از مجاهدان فلسطینی نموده است که از آن میان می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1 ـ یوسف سلامه طبیش (44 ساله) از اعضای جنبش جهاد اسلامی فلسطین.

2 ـ عمر جبارین از اعضای حماس.

3 ـ عیسی محمود دبابسه 50 ساله که ساعاتی پس از ربوده شدن به دست صهیونیستها به شهادت رسید.

ددمنشی صهیونیستها به حدی رسید که مجروحان فلسطینی را از داخل آمبولانسها بیرون کشیده و بازداشت می کردند.

علاوه بر آن صهیونیستها از حربه گروگانگیری اقوام و برادران افراد تحت تعقیب، به منظور تسلیم شدن استفاده می کنند.

براساس اسناد مستند و مستدل نود درصد از بازداشت شدگان مورد شکنجه قرار گرفته اند. شکنجه گران صهیونیستی حتی کودکان و نوجوانان را هم از این امر مستثنی نساختند.

کودکان و نوجوانان فلسطینی مورد شدیدترین شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفته و علیه آنان خشونتهای شدیدی چون ضرب و جرح و اهانت اعمال شده است.

بسیاری از کودکان فلسطینی برای ساعتهای طولانی از خوابیدن منع می شوند. دست و پاهای آنان با زنجیر به شکل دردناکی بسته می شود، کیسه های سیاه بر سر و صورتشان قرار داده می شود و سرشان در داخل آب سرد و یخ قرار داده می شود.تعدادی از زنان بازداشت شده در زندان های رژیم صهیونیستی چنان مورد شکنجه قرار گرفتند که مسئولان زندان مجبور شدند آنها را به یکی از بیمارستانهای خارج از زندان [بیمارستان ابوکبیر] انتقال دهند.

4 ـ تخریب خانه ها:

رژیم صهیونیستی از آغاز انتفاضه جنگ گسترده ای را علیه منازل و ساختمان های متعلق به فلسطینیان به عنوان یک عمل انتقامجویانه نسبت به ادامه انتفاضه شکوهمند مسجدالاقصی شروع کرد.

انهدام منازل مردم بی دفاع فلسطین به وسیله بلدوزرهای صهیونیستی از یک سو و به وسیله موشک های هوا به زمین هلیکوپترها و هواپیماهای این رژیم دیگر به مسئله روزمره در خبرهای جهان مبدل شد.

در این زمینه علاوه بر منازل مسکونی بسیاری از کارخانه ها و حتی مراکز پلیس عرفات نیز مورد حمله قرار گرفت و منهدم شدند.

در این حملات رژیم صهیونیستی از سلاح های تحریم شده مانند بمب های حاوی گاز استفاده کرد و با استفاده از جنگنده های اف 15، اف 16، هلیکوپترهای آپاچی، موشک های هدایت شونده به وسیله لیزر، ناوهای جنگی و تانک آنها را بر سر مردم بی دفاع فلسطین فرو ریخت.

طی یک سال اول انتفاضه رژیم صهیونیستی 6193 باب منزل مسکونی را منهدم کرد.

308 باب در نوار غزه 76 باب در کرانه باختری و شهر قدس.

181 واحد تجاری صنعتی و اداری توسط صهیونیستها با خاک یکسان شدند که از این میان 130واحد در نوار غزه و 51 واحد در کرانه باختری بود.

57 واحد از آن واحدهای صنعتی و کارگاه بود که 36 واحد از آنها در نوار غزه و 21 واحد در کرانه باختری بود.

رژیم صهیونیستی همچنین بسیاری از مدارس را بمباران و تخریب کرد. از زمان شروع انتفاضه الاقصی تا 21/5/1380 بیش از 90 مدرسه بمباران شد. 272 مدرسه نیز که در نزدیکی خط تماس قرار داشتند روزانه مورد تجاوز صهیونیستها قرار گرفتند. بعضی از این بمبارانها در زمانی رخ داد که دانش آموزان مشغول امتحان دادن بودند. بعضی از این مدارس نیز با بولدوزر خراب شدند.

اوج سبوعیت و جنایت رژیم صهیونیستی در ارتباط با تخریب و بمباران ساختمانهای متعلق به فلسطینیان در شهر جنین و اردوگاه آوارگان فلسطینی در این شهر نمود یافت. ارتش اسرائیل ابتدا با موشکهای چرخبالهای آپاچی و تانک و توپخانه، این شهر را مورد هدف قرار داد. سپس در دوم آوریل 2002 نیروهای نظامی آن با وارد کردن تانکها و تجهیزات نظامی خود به داخل شهر، فضایی رعب آور را فراهم کردند و پس از کشتار فلسطینیان منازل آنها را تخریب کردند. صهیونیستها منازل ساکنان اردوگاه را همراه با ساکنانش به آتش می کشیدند و سپس با بولدوزر آنها را بر سرشان خراب می کردند.

در اثر این جنایت و ددمنشی صهیونیستها، خانه های زیادی در این اردوگاه تخریب و بخش دیگری از این اردوگاه دچار آتش سوزی شد. طبق گزارش خبرگزاری رسمی فلسطین (وفا) "ارتش متجاوز رژیم اسرائیل با پشتیبانی هواپیماها و سلاحهای پیشرفته جنگی خود اقدام به نابودی اردوگاه جنین کرد." شبکه تلویزیونی الجزیره نیز بهنقل از رئیس بیمارستان جنین اعلام کرد که: "چرخبالهای آپاچی اسرائیل بر فراز این اردوگاه در حال پرواز بود، تاکنون 300 منزل فلسطینیان را تخریب کرده اند."

5 ـ تخریب مزارع:

هر چند از دیرباز صهیونیستها جنگ گسترده ای را علیه کشاورزان فلسطینی به منظور اخراج آنان از خانه و کاشانه هایشان اعمال کردند. اما پس از شروع انتفاضه مردم فلسطین حملات صهیونیستی علیه کشاورزان به طرز قابل توجهی گسترش یافت که زیر و رو ساختن و تخریب زمین های فلسطینیان به ویژه چند روز پیش از برداشت محصول یا ریشه کن نمودن درختان میوه و زیتون از ابعاد مهم این حمله صهیونیستی است.

اعمال تخریبی صهیونیستها علیه کشاورزان را می توان در چند مورد زیر خلاصه نمود:

تخریب زمین های کشاورزی

ریشه کنی درختان میوه خودرو

تخریب تجهیزات و سازه های کشاورزی

تخریب چاههای کشاورزی

کارشکنی در کار فروش و صدور محصولات کشاورزی

جلوگیری از اجرای طرح های کشاورزی

تخریب کندوهای زنبور عسل

جلوگیری از فعالیت کارگران در مزارع و مراتع

صهیونیستها بیش از 34948 دونم از زمینهای کشاورزی را تخریب نمودند.

13576 دونم در نوار غزه و بقیه در کرانه باختری بود.

براساس آخرین گزارشات موجود تعداددرختان ریشه کن شده از مرز 394662 اصله گذشته است.

طبق اطلاعات موجود حجم خسارتهای وارده به بخش کشاورزی طی هشت ماه اول انتفاضه بین 29/9/2000 تا 31/5/2001 به 288266194 دلار رسید.

6 ـ حمله به روزنامه نگاران:

به گزارش سایت "اسلام اون لاین" (6/7/1380 ـ 28 سپتامبر 2001) "اتحادیه روزنامه نگاران فلسطینی" با همکاری "مرکز فلسطینی حقوق بشر" به مناسبت اولین سالگرد انتفاضه الاقصی گزارشی مبنی بر 168 مورد حمله نیروهای رژیم صهیونیستی به خبرنگاران فلسطینی که منجر به کشته و مجروح شدن بیش از 30 نفر آنان شد منتشر کرد.

بر طبق این گزارش، حملات صهیونیستی نسبت به 130 روزنامه نگار فلسطینی 4 روزنامه نگار عرب و 27 روزنامه نگار خارجی صورت گرفته است. نیروهای رژیم صهیونیستی با به شهادت رساندن 3 خبرنگار و مجروح کردن 30 نفر به وسیله گلوله های جنگی و ترکش خمپاره، 25 نفر را با گلوله های سربی و 7 نفر را با شلیک گاز اشک آور و سمی مجروح کردند. علاوه بر آن به سوی 24 نفر نیز تیراندازی کرده اند که جراحتی در پی نداشت و همچنین 19 روزنامه نگار بازداشت شدند و 46 نفر نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

افزون به آن در سال اول انتفاضه الاقصی به 7 مؤسسه مطبوعاتی حمله شد و 7 مورد هم از پخش روزنامه های منتشر شده در کرانه باختری و قدس جلوگیری به عمل آمد که بعضی از آنها بعد از 18 روز به دست شهروندان می رسید.از فجیع ترین جنایتهایی که توسط صهیونیستها انجام شد بمباران مرکز مطالعات فلسطین در تاریخ 31/7/2001 در شهر نابلس بود که طی آن 8 نفر به شهادت رسیدند. در بین این شهدا دو روزنامه نگار به نام های "محمد البیشاوی" خبرنگار سایت اینترنتی اسلام اون لاین و "عثمان ابراهیم عبدالقادر القطنانی" عکاس روزنامه "الحیاه الجدیده" و روزنامه "صورت الحق و الحریه" وابسته به "اعراب 48" وجود دارد.

همچنین گزارش حاکی از این است که 75 درصد از روزنامه نگارانی که مجروح شدند فلسطینی بودند. در صورتی که آنها مانند خبرنگاران خارجی کارت خبرنگاری داشتند و اکثر آنها برای خبرگزاری های خارجی کار می کردند. همچنین شهرک نشینهای صهیونیستی از آزار و اذیت روزنامه نگاران و به ویژه روزنامه نگاران فلسطینی، هیچ تردیدی به خود به راه نمی دادند.

ه ـ خسارتهای فلسطینیان در انتفاضه:

انتفاضه الاقصی هر چند ملت فلسطین را برای مبارزه علیه رژیم صهیونیستی جدی تر نمود اما خسارتهایی نیز به فلسطینیان وارد کرد. مهم ترین این خسارتها عبارتند از:

1 ـ خسارتهای جانی:

1) شهدا: از بدو انتفاضه مسجدالاقصی رژیم صهیونیستی سیاست کشتار و ترورهای فیزیکی را در پیش گرفت و سربازان صهیونیست اجازه یافتند و بلکه به آنان دستور داده شد تا به سوی نیمه بالایی بدن تظاهر کنندگان شلیک شود تا در صورت از پای درنیامدن تظاهر کننده حتما به شدت زخمی شده و دچار معلولیت شود.

سربازان صهیونیستی برایشان فرق نمی کند که طرف مقابلشان مرد است یا زن، کودک و شیرخواره است یا پیرمرد، همه را مورد هدف آتش کینه خویش قرار می دهند.

سازمانها و مراکز مدافع حقوق بشر آمارهای بلند و بالایی را از تعداد شهدا و مجروحان فلسطینی تهیه نموده اند.

تعداد شهدا در سال اول به 843 شهید رسید.

578 تن توسط نیروهای نظامی ارتش رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند.

23 تن توسط شهرک نشینان صهیونیست

22 فلسطینی به دلیل جلوگیری نیروهای صهیونیستی از ادامه حرکت آمبولانس جان سپردند.

30 تن در عملیات شهادت طلبانه به شهادت رسیدند.

حداقل 247 شهید از نوار غزه

حداقل 376 شهید از کرانه باختری

13 شهید از مناطق 1948

حداقل 63 تن هم به دلیل محاصره مناطق شهید شده اند که مشخصات کاملی از آنها در دست نیست.

از بین شهدا 4 پزشک و 6 امدادرسان وجود دارند.

179 شهید کودکان و نوجوانان زیر 18 سال هستند.

60 تن از این تعداد کودکان زیر چهارده سال می باشند.

81 شهید بین 15 تا 18 سال داشتند.

6 شهید زیر چهار سال بودند.

بین شهدا 97 دانش آموز بودند.

17 کودک نیز دچار مرگ مغزی هستند.36 زن بین شهدا دیده می شوند. (با آغاز انتفاضه اول در سال 1987 تنها در نابلس 141 زن به شهادت رسیده اند)

26 تن از این زنان توسط نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی به شهادت رسیده اند.

169 تن از فلسطینیان بر اثر بمباران و گلوله باران صهیونیستی به شهادت رسیده اند.

73 تن از مجاهدین فلسطینی توسط جوخه های مرگ و یا چرخبالها و بمباران هواپیماهای جنگی رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند که از آن میان بسیاری از اعضای جنبش جهاد اسلامی فلسطین و به خصوص فرماندهان سرایاالقدس شاخه نظامی این جنبش و شاخه نظامی جنبش حماس و شاخه نظامی فتح دیده می شوند همچنین تعدادی از فرماندهان گروهانهای دیگر هم دیده می شوند که در رأس آنها ابوعلی مصطفی رهبر جنبش خلق برای آزادی فلسطین بود.

113 کارگر فلسطینی به دست نیروهای صهیونیستی به شهادت رسیدند.

30 تن از مجاهدین نیز در عملیات شهادت طلبانه یا حین انجام عملیات مختلف به شهادت رسیده اند.

3 خبرنگار فلسطینی هم هنگام پوشش خبری انتفاضه به شهادت رسیدند.

براساس اطلاعات موجود: محمد الدره در آغوش پدر به شهادت رسید در حالی که سامر طبنجه در حال بازی در حیاط منزلشان، ابو دراج در اتاق خواب و بر روی تختخواب خود به شهادت رسیدند. در این میان باید از ایمان حجو کم سن سال ترین شهید فلسطینی نام برد، این نوزاد در هنگام شهادت تنها سه ماه سن داشت.

2) مجروحان: براساس آمار تا تاریخ 28/9/2001 حدود چهل هزار فلسطینی بر اثر آتش سلاحهای مختلف صهیونیستی مجروح شده اند، رژیم صهیونیستی در راستای سرکوب فعالان انتفاضه مسجدالاقصی از گلوله های جنگی، پلاستیکی، فلزی، خمپاره و حتی موشک استفاده کرده است.

27 درصد از مجروحان زیر 18 سال سن دارند.

اکثر مجروحیت ها در ناحیه سر، سینه، گردن و شکم است.

جراحت 10 درصد از مجروحان، شدید و خطرناک عنوان شده است . و آنها دچار معلولیت های دائمی شدند.

حدود یک هزار مجروح به بیمارستانهای خارج از فلسطین اشغالی منتقل شدند که از میان تعدادی از آنها در بیمارستانهای جمهور اسلامی ایران بستری شدند.

بیش از 2151 مجروح فلسطینی دانش آموز بودند.

2832 مجروح فلسطینی دچار معلولیت شده اند.

439 تن از معلولان کودکان و نوجوانان زیر 18 سال می باشند.

یک سوم معلولان معلولیت حرکتی پیدا کرده اند.

یک سوم معلولیت حسی پیدا کرده اند.

یک سوم باقی مانده هم دچار معلولیت مغزی و روحی گردیده اند.

36 کودک بینایی یک یا دو چشم خود را از دست داده اند.

1000 مجروح در مناطق اشغالی سال 1948 به ثبت رسیده اند.93 آمبولانس هدف حمله نیروهای صهیونیستی قرار گرفتند.

161 آمبولانس حامل بیماران بدحال توسط نیروهای صهیونیستی از ادامه حرکت جهت رسیدن به بیمارستانهای مجهز منع شدند.

11 مورد زایمان در مراکز ایست و بازرسی و معابری که توسط نیروهای صهیونیستی بسته شده بود، به ثبت رسیده است.

22 فلسطینی به دلیل ممانعت نیروهای صهیونیستی از ادامه حرکت آمبولانس جان سپردند.

191 خبرنگاز در حین پوشش خبری انتفاضه مورد اصابت گلوله قرار گرفته یا از سوی صهیونیستها به شدت مضروب شدند.

20 درصد از ناحیه سینه مورد اصابت قرار گرفتند.

18 درصد از ناحیه سر مجروح شدند.

20 درصد از ناحیه شکم مجروح شدند.

42 درصد هم لوله و ترکش به دست و پایشان اصابت کرده است.

4/66 درصد از کسانی که از ناحیه سر و گردن مورد اصابت قرار گرفتند کودک و از اهالی غزه بودند.

این رقم بری مجروحان کرانه باختری 1/41 درصد است.

6/59 درصد از افرادی که از ناحیه سینه در نوار غزه مورد اصابت قرار گرفتند کودک بودند.

این رقم در کرانه باختری 1/31 درصد بود.

3/39 درصد از افرادی که از ناحیه شکم و لگن در نوار غزه مورد اصابت قرار گرفتند کودک بودند.

این رقم برای کرانه باختری 2/33 درصد است.

41 درصد از گلوله های مورد استفاده قرار گرفته جنگی بوده اند.

35 درصد نیز فلزی با روکش پلاستیکی بوده است.

20 درصد نیز با خمپاره هدف قرار گرفته اند.

3) بهداشتی: یک منبع مسئول در وزارت بهداشت تشکیلات خودگردان نسبت به انتشار بیماریهای مسری بین کودکان فلسطینی هشدار داد. وی علت اصلی این انتشار را عدم رسیدن واکسن های اصلی به مناطق خودگردان به محاصره کامل مناطق فلسطینی عنوان نمود.

به گفته این منبع گاهی برای بیش از پنج ماه واکسن هایی چون فلج اطفال، کزاز، دیفتری، حصبه و غیره به مناطق محاصره شده فلسطینی نمی رسند که این خود موجب ظهور این گونه بیماریها در میان نوزادان و افزایش مرگ ومیر و معلولیت ها بین آنان می گردد.

نیروهای رژیم صهیونیستی علاوه بر جلوگیری از انتقال واکسن و دارو به مناطق فلسطینی محاصره شده از ورود گروههای پزشکی و امدادرسان نیز جلوگیری کردند. حتی تعدادی از مؤسسات پزشکی و آمبولانسها را هم مورد هدف قرار داده اند.

2 ـ خسارتهای مالی و اقتصادی:

اقتصاد فلسطین در یک سال انتفاضه به چند دلیل با مشکلاتی روبه رو شد که می توان در سه بخش آنها را تجزیه و تحلیل کرد.

1) اتکای اقتصاد فلسطین به اقتصاد اسرائیل به میزان بیش از 85 درصد از واردات و صادرات فلسطین.

2) توافقنامه اسلو سیطره اسرائیل بر معابر و گذرگاهها را تکمیل کرد.

3) دست داشتن اسرائیل در سیاست گمرکیفلسطین مطابق با توافقنامه اقتصادی پاریس که در سال 1994 بین آنها امضا شد. در زیر به بررسی این نکات می پردازیم:

تبعیت بازار فلسطین از اسرائیل:

اسرائیل در سال 1967 با اشغال کرانه باختری و غزه اقتصاد فلسطین را در هم شکست و بر اقتصاد آن تسلط پیدا کرد و به این ترتیب فلسطین فقط از طریق اسرائیل می توانست با دنیای خارج خود ارتباط برقرار کند و بازار فلسطین را به بازار اسرائیل ارتباط دهد. این رژیم بازارهای فلسطین را از کالاهای خود اشباع کرد و در عوض در رسیدن کالاهای فلسطینی به بازارهای اسرائیلی کارشکنی می نمود.

اسرائیل با این برهان که به دلایل امنیتی باید کالاهای فلسطینی در بندرها یا گذرگاههای مرزی با مصر و اردن بازرسی شود، رسیدن آنها را به مقصد با تأخیر مواجه می کرد. به این ترتیب این کالاها قدرت رقابت خود را با کالاهای اسرائیلی و خارجی از دست داد. نتیجه دیگر این اقدامات متزلزل شدن بخشهای کشاورزی و صنایع و تأسیسات است که اکثر مواد خام خود را از اسرائیل دریافت می کند و اسرائیل منبع اساسی انرژی برای فلسطین و تأسیسات زیربنایی برای ایجاد فرصتهای شغلی در بخشهای تولیدی فلسطین مثل نفت و گاز و آب و مخابرات می باشد.

مصرف کنندگان فلسطینی در مواد غذایی اصلی مثل شکر، گندم و برنج به اقتصاد اسرائیل وابسته هستند و به این ترتیب اسرائیل می تواند مطابق با تمایلات و خواسته های خود بر ساکنان فشار وارد آورد و اجازه ندهد که این مواد در بازار فلسطینیان راه پیدا کند.

وابستگی کارگران فلسطینی به اقتصاد اسرائیل:

تعداد کارگران فلسطینی در اسرائیل به4/143 هزار کارگر یا 3/22 درصد کل کارگران فلسطین می رسد و منبع اساسی درآمد دهها هزار خانواده محسوب می شود و چه بسا پشتیبان بودجه تشکیلات خودگردان فلسطین نیز باشند. اسرائیل از یک سو این کارگران را برای تقویت اقتصاد خود به کار می گیرد و از سوی دیگر از آنها به عنوان ابزاری برای فشار آوردن علیه فلسطینیان استفاده کرده تا هر موقع که بخواهد از رسیدن آنها به محل کارشان در اسرائیل جلوگیری می کند.

تحمیل مالیات و عوارض گمرکی به فلسطینیان:

براساس توافقنامه اقتصادی پاریس که در 29 آوریل 1994 بین اسرائیل و تشکیلات خودگردان به امضا رسید رژیم صهیونیستی باید مالیاتها و عوارض گمرکی واردت فلسطین از اسرائیل و بندرهای اسرائیلی را جمع آوری کند همچنین مالیاتهای درآمد کارگران فلسطینی در اسرائیل را به آنها اضافه کند و به تشکیلات خودگردان تحویل دهد. این مکانیزم در فلسطین "الحقاقه" نام دارد که 70 درصد از کل درآمدهای عمومی تشکیلات را در بر می گیرد.

این سیاست اسرائیل منجر به آثار منفی اقتصادی بر بخشهای عظیمی از اقتصاد فلسطین شد.

رکود اقتصاد فلسطین:

بیشترین آثار منفی انتفاضه در بخشهای کارگری، صنعت، کشاورزی تجارت داخلی و خارجی نمود پیدا کرد که در زیر به آن اشاره می شود:

  • خسارت دیدن بیش از 125 هزار کارگر فلسطینی شاغل در اسرائیل که روزانه حدود 27 دلار درآمد داشتند به دلیل راه بندان و محاصره اسرائیلی ها.
  • بیکاری 150 هزار کارگر دیگر در کرانه باختری و غزه.* سیاست بستن گذرگاهها و محاصره اقتصادی بر روی بیش از 100 هزار کارگر فلسطینی تأثیر گذاشت و باعث شد که آنها با 2 دلار در روز زندگی خود را اداره کنند.
  • کاهش تولیدات داخلی فلسطین مطابق با برآوردهای بانک جهانی به 630 میلیون دلار و کاهش درآمد سرانه به میزان 11 درصد.
  • خسارت در بخش جهانگردی براساس آخرین آمار تشکیلات خودگردان فلسطین به 220 میلیون دلار تا ژوئیه 2001 رسید که بر کارمندان و کارگران محلی مرتبط با این بخش تأثیر فراوانی گذاشت و این خسارتها در غزه از 40 به 50 درصد و در کرانه باختری از 70 به 80 درصد رسید.
  • بسیاری از راههای ارتباطی مثل گذرگاه "المنطار" در غزه و گذرگاه "العوده" و فرودگاه بین المللی غزه در شهر رفح با خسارتهای بسیاری مواجه شد و اداره آمار تشکیلات خودگردان اعلام کرد که به این بخش 120 میلیون دلار تا 31 می 2001 خسارت وارد آمده است و خسارتهای حمل و نقل را به دلیل آتش گرفتن کامیونها و اتوبوسها و اتومبیلها و تجهیزات کشاورزی و آمبولانس ها 40 میلیون دلار برآورد کرد.
  • میزان خسارتهای ناشی از خرابی اماکن تجاری در حدود 365 میلیون دلار بوده است.
  • نیروهای اشغالگر 3669 منزل را بمباران کردند.
  • تعداد خانه های کاملاً ویران شده 559 خانه است که 226 خانه در غزه و 333 خانه در کرانه باختری بوده است.
  • بمباران مستقیم خطوط آبرسانی و برق در بعضی استانهای فلسطینی 47 میلیون دلار خسارتبه بار آورد. خسارتهای غیر مستقیم دیگر ناشی از ناتوانی فلسطینیان در پرداخت فاکتورهای آب و برق شرکتهای اسرائیلی است که 30 میلیون دلار برآورد می شود.

مطابق با ارزیابی های بانک جهانی ادامه محاصره مناطق فلسطینی تا پایان سال 2001 نتایج زیر را به دست آورد.

1 ـ پایین آمدن تولیدات ملی فلسطین به میزان تقریبا 7/1 میلیارد دلار و کاهش درآمد سرانه تا 27 درصد.

2 ـ افزایش افرادی که زیر خط فقر زندگی می کنند به 7/43 درصد.

3 ـ افزایش نرخ بیکاری بین افراد قادر به کار در کرانه باختری و غزه تا 57 درصد (تعداد کارگران بیکار شده مطابق با آخرین برآورد سازمان مرکزی آمار سال 2000 به 270 هزار کارگر رسید).

پدیده رکود بازار کار در وضعیت معیشی خانواده های فلسطینی تأثیرگذار بود. به طور خلاصه آثار این پدیده در نتایج مطالعاتی که اداره مرکزی آمار فلسطینی از برگزیده ای از خانواده های فلسطینی در حدود 3489 خانواده از 19 ماه می 2001 تا 5 ژوئیه 2001 انجام داد نتایج زیر به دست آمد.

2/14 درصد از خانواده های فلسطینی به طور کامل درآمد خود را از دست دادند در حالی که در مطالعه ای که در ماه می همین سال انجام شد این مقدار بین 7/10 درصد بود و در بین دو مطالعه به 1/32 درصد رسید 6/9 درصد در کرانه باختری و 5/22 درصد در غزه.

3 ـ خسارتهای بخش صنایع:

  • خسارتهای بخش صنایع فلسطینی 25/899میلیون دلار تا ماه می 2001 برآورد می شود.
  • تولیدات صنعتی تا مقدار 80 درصد یعنی نزدیک به 5 میلیون دلار کاهش یافت.
  • عملیات ساختمان سازی تا 90 درصد کاهش یافت.
  • هزینه کارگاههایی که ماشین نظامی اسرائیل تخریب کرد به 24 میلیون دلار می رسد.

4 ـ خسارتهای بخش کشاورزی:

  • خسارت های کل تا 31 می 2001 نزدیک به 288 میلیون دلار بود.
  • از بین بردن 13 هزار دونم از زمینهای کشاورزی با درختان و محصولات آن.

قطع 2675 هزار درخت زیتون تا ماه اوت 2001.

خراب و آلوده کردن دهها چاه آب.

5 ـ خسارتهای بخش بهداشت و درمان:

نیروهای اسرائیلی از آغاز انتفاضه از حرکت کادرهای پزشکی و تجهیزات و ادواتی که بیمارستان ها و داروخانه ها به آن احتیاج دارند جلوگیری کردند. سربازان اسرائیلی سه راننده آمبولانس را به قتل رسانده و بسیاری از بیماران و مجروحان از تأخیر عمدی رسانیدن آنها به بیمارستانها از سوی مقامات اسرائیلی شکایت کرده اند. مهم ترین خسارتهای بخش بهداشت در زیر آورده می شود.

  • خسارتهای بخش بهداشت و درمان تا حدود 167 میلیون دلار.
  • حدود 99 امدادگر از بین 220 امدادگر و داوطلب مجروح شدند.
  • به 57 اتومبیل امدادی یعنی حدود 62درصد از آنها خسارت وارد آمد.
  • اتومبیلهای آمبولانس وابسته به جمعیت هلال احمر فلسطین با موانع بسیار زیادی مواجه شدند زیرا نیروهای اشغالگر 145 بار راهها را بستند و روند دستیابی به کمکهای پزشکی به اورژانسها و مراکز کمکهای اولیه با مشکل مواجه گردید.
  • بیمارستانهایی که مورد اصابت و حملات موشکی اسرائیل واقع شده است عبارتند از:
  • بیمارستان بیت جالا، بیمارستان فرانسه، بیمارستان الیمامه در بیت لحم، بیمارستان بیت المقدس و بیمارستان علیا در الخلیل.
  • از جنبه روانی، بمباران محله ها و روستاهای فلسطینی بر روحیه هزاران کودک و نوجوان فلسطینی خصوصا در سنین بین 8 سالگی تا 14 سالگی تأثیر گذاشته است. طبق گفته رئیس مرکز پزشکی وابسته به برنامه های بهداشت روانی دکتر "جمال قنق" در کودکان عارضه های روحی از جمله بدخوابی و آشفتگی و ترسهای شبانه و کابوس و خوابهای آشفته مربوط به همین حوادث و عدم تمرکز در مطالعه و حواس پرتی و آشفتگی فکری دیده شده است و به دلیل شدت آسیب تعدادی از کودکان توانایی صحبت کردن را از دست دادند.

6 ـ خسارتهای بخش آموزش و پرورش:

  • 90 دانش آموز از زمان آغاز انتفاضه به شهادت رسیده اند. 2151 دانش آموز مجروح و یا معلول شدند. به دلیل وجود موانع نظامی در بهترین حالت 10 درصد از آموزگاران و در بدترین حالات 90 درصد آموزگاران نتوانستند خود را به مدرسه برسانند.
  • افزایش هزینه آموزگاران و دانش آموزان در نتیجه بالا رفتن کرایه راهها علاوه بر از بین رفتنجلسه های آموزشی دانش آموزان و کارشکنی در ارتباط بین اداره ها و مراکز تحصیلی.
  • حرکت دانشجویان با سختی همراه بود. به عنوان نمونه 700 دانشجو از جنوب استان غزه که در دانشگاه اسلامی در شهر غزه تحصیل می کردند نتوانستند به منازل خود بازگردند و مجبور شدند که در دانشگاه بخوابند و کلاسهای درس هم خود به خود تعطیل می شد.
  • نیروهای اسرائیلی با محاصره بعضی راهها 174 مدرسه را بستند که به این ترتیب 000,90 دانش آموز فلسطینی نتوانستند به مدرسه راه یابند.

چهار مدرسه به پادگانهای نظامی تبدیل شد و سی مدرسه دیگر نیز توسط سربازان اسرائیلی تخریب شد.

7 ـ خسارتهای بخش صنعت، عمران و ساختمان:

کل خسارتهای وارده بر صنعت و ساختمان و عمران توسط نیروهای اسرائیلی بیش از 26 میلیون دلار می باشد. (به نقل از www.pcbs.org) حمله به مناطق مسکونی به نوعی یک مجازات جمعی است که غیر نظامیان را هدف گرفته است و منجر به جابه جایی دست کم 3000 نفر شده است.

بسیاری از فلسطینیان خانه های خود را رها کرده و با اقوام خود و برخی از آنها نیز در اردوگاههای اضطراری زندگی می کنند. حقوق اولیه غیرنظامیان فلسطینی در برخورداری از خانه ای امن در بیشتر نواحی کرانه باختری و نوار غزه نادیده گرفته شده است.

8 ـ خسارتهای بخش صنعت جهانگردی:

ناامنی در مناطق خودگردان فلسطین باعثرکود درآمد صنعت جهانگردی شده است. به گونه ای که کاهش ورود جهانگردان باعث تعطیلی هتل ها و مراکز توریستی و... شده است. از سوی دیگر سیطره و تسلط بنگاههای صهیونیستی بر صنعت جهانگردی منطقه، نمی تواند چندان درآمدی را برای این مناطق در بر داشته باشد.

براساس آخرین آمار تشکیلات خودگردان فلسطین، تا ژوئیه 2001 خسارت در بخش صنعت جهانگردی به 220 میلیون دلار رسید که بر کارمندان و کارگران محلی مرتبط با این بخش تأثیر فراوانی گذاشت. این خسارتها در غزه از 40 به 50 درصد و در کرانه باختری از 70 به 80 درصد رسید.

پیامدهای اقتصادی سیاستهای رژیم صهیونیستی برای فلسطینیان طی انتفاضه الاقصی

مقدمه:==

رژیم صهیونیستی پس از اشغال کرانه باختری و نوارغزه، سعی کرد از اقتصاد برای رسیدن به اهداف سیاسی خود استفاده کند، از این رو با به وجود آوردن زمینه های فعالیت اقتصادی در سرزمینهای اشغالی 1948 تلاش کرد تا انگیزه های مقاومت در برابر اشغالگری را تضعیف کند، به این ترتیب که فرد فلسطینی با برخورداری از کار و درآمد قابل قبول، از موضع مقاومت در برابر اشغال غافل شود. از این رو، رژیم صهیونیستی نیروی کار فلسطین را برای کار در داخل اراضی اشغالی 1948 تشویق کرد. سپس با تحکیم اوضاع اقتصادی خود تلاش کرد تا میزان وابستگی اقتصادی فلسطینیان به خود را افزایش داده و مانع ایجاد اقتصادی مستقل برای تشکیل دولتی مستقل شود، لذا با کاهش تسلط فلسطین بر منابعطبیعی، تضعیف بخش های کشاورزی فلسطین، ایجاد محدودیت در توسعه صنعتی و... به تدریج سیاست خود را عملی کرد.

شروع انتفاضه الاقصی از سوی مبارزین فلسطینی با تشدید تحریم اقتصادی اسرائیلیها نیز همراه بود و رژیم صهیونیستی به مدد برنامه ریزی بلندمدت و از پیش تعیین شده تلاش کرد تا ضمن مقابله با روند فوق، همچنان اقتصاد فلسطینیان را تحت سیطره خود داشته باشد. زیرا این پدیده علاوه بر دستاوردهای قابل ملاحظه ای که در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی برای فلسطینیان به همراه داشت، اما موجب شد اشغالگران سیاست های تجاوزکارانه خود علیه اقتصاد فلسطین را بسیار شدیدتر دنبال کرده و خسارتهای هنگفتی را به این بخش وارد آورند و در نتیجه، وابستگی اقتصاد فلسطین به رژیم صهیونیستی، بیش از پیش نمایان شود.

الف) وضعیت اقتصادی اراضی اشغالی 1967 پس از انتفاضه اول:

به طور کلی در فاصله زمانی میان 1994 تا 1999 تحولی در ساختار اقتصادی اراضی اشغالی 1967 فلسطین به وجود نیامد زیرا در مرحله انتقالی روابط اقتصادی و تجاری تغییری نیافته بود و در این مرحله اقتصاد این منطقه بیشتر به کمک های خارجی متوسل می شد. رژیم صهیونیستی در این دوره سعی کرد سیطره خود بر بازار و بخش تجاری فلسطین را از طریق توافقنامه اقتصادی پاریس، دریافت مالیات های غیرمستقیم، رواج سیستم پولی رژیم صهیونیستی با متداول کردن شیکل به عنوان واحد اصلی پول در بازار، بانک ها و معاملات تجاری و ایجاد محدودیتبرای عبور و مرور کارگران افزایش دهد.

به این ترتیب خسارت های زیادی به پیکره اقتصاد فلسطین وارد آمد به طوری که میزان این خسارت در مرحله انتقالی فقط طی سالهای 1993 تا 1996، دو میلیارد و 800 میلیون دلار برآورد شد. در دوره نخست از مرحله انتقالی یعنی از نیمه دوم سالهای 1994 تا نیمه اول سال 1996 اوضاع اقتصادی فلسطین تا حدودی مناسب بود اما پس از آن به تدریج اوضاع اقتصادی دچار چالش های متعدد شد.

در ذیل وضعیت اقتصادی اراضی اشغالی 1967 در سالهای پیش از انتفاضه در بخشهای مختلف اقتصادی به طور مجزا بررسی می شود:

1 ـ میزان تولید داخلی و درآمد ناخالص ملی: براساس آمار موجود میزان تولید داخلی و درآمد ناخالص ملی در برهه زمانی 1994 تا 2000 دارای رشد قابل ملاحظه ای بوده است. به طور که میزان تولید ناخالص ملی در سال 1995 براساس قیمت های ثابت سه میلیارد و 490/4 میلیون دلار بوده و در سال 1996 به سه میلیارد و 577 میلیون دلار و در سال 1999 به چهار میلیارد و 833/4 میلیون دلار افزایش یافت اما در سال 2000 به دلیل شرایط سیاسی و امنیتی ویژه به چهار میلیارد و 619/2 میلیون دلار کاهش یافت. جدول شماره (1)، میزان تولید ناخالص ملی و درآمد ناخالص ملی را براساس قیمت های ثابت و متغیر طی سالهای 1994 تا 2004 را به خوبی نشان می دهد.

2 ـ سطح زندگی مردم: آمار موجود نشان می دهد که میانگین هزینه هر خانوار فلسطینی از 601 دینار اردنی در سال 1995 به 593 دینار اردنی در سال 1996 کاهش یافته است. البته این میزان کاهشبیشتر در نوارغزه که درآمد ساکنان آن کمتر بود متمرکز شد. تا سال 1997 این کاهش هزینه ها همچنان ادامه یافت و میانگین هزینه ماهانه هر خانوار فلسطینی به 579 دینار اردنی کاهش یافت. و این میزان در سال 1998 به 547 دینار اردنی رسید. سطح فقر در اراضی فلسطینی در سال 1996، 24 درصد، در سال 1997، 23 درصد و در سال 1998، 20 درصد بود اما در سال 2000 به ویژه در اواخر آن سال، به دلیل محاصره و تحریم تحمیلی علیه ساکنان فلسطینی از سوی رژیم صهیونیستی، این میزان به 40 درصد افزایش یافت و میانگین بی کاری کارگران فلسطینی نیز افزایش یافت.

3 ـ میزان جمعیت و نیروی کار: تعداد ساکنان فلسطین در سال 1997، دو میلیون و 865 هزار و 683 نفر بوده است. این میزان در سال 2000 به سه میلیون و 224 هزار و 450 نفر رسید. جدول شماره (2) بیانگر تعداد ساکنان فلسطینی مناطق اشغالی 67 در نیمه هر سال است.

در سال 2000، 53 درصد این میزان جمعیت، افراد 15 سال به بالا بوده اند که 43 درصد آنان نیروی کار محسوب می شدند. از این نیروی کار 83/6 درصد نیروی کار تمام وقت، 6/4 درصد نیروی کار نیمه وقت و 10 درصد بیکار بودند در جدول شماره(3) نحوه توزیع نیروی کار فلسطین در بخشهای مختلف از سال 1995 تا 2006 ذکر نشده است.

براساس پیش بینی مرکز آمار فلسطین، جمعیت در نیمه سال 2008 با میانگین رشد 4/23 به چهار میلیون و 546 هزار و 28 نفر در نیمه سال 2009 با میانگین رشد 4/14 به چهار میلیون و 740 هزار و 283 نفر و در سال 2010 با میانگین رشد 4/05 به چهار میلیون و 938 هزار و 264 نفر می رسد.

در سال 1999 تعداد 139 هزار کارگر در اسرائیل وشهرک های صهیونیست نشین فعالیت می کردند در حالی که در سال 1998 این تعداد 119 هزار نفر بودند.

تعداد کل کارگران فلسطینی در سال 1998، 596 هزار نفر بود که در سال 1999 این میزان به 668 هزار نفر افزایش یافت و میزان بیکاری تا قبل از شروع انتفاضه الاقصی به دلیل ایجاد فرصت های شغلی در اراضی اشغالی 48، به 13 درصد کاهش یافت.

4 ـ بخش صنعت: آمار موجود نشان می دهد که میزان سهم بخش صنایع و برق فلسطین در تولید ناخالص ملی از 18 درصد در سال 1995 به 15 درصد در سال 1996 کاهش یافت سپس در سال 1997 به 15/8 درصد افزایش یافت و در سال 1998 به 16/8 درصد رسید.

5 ـ بخش کشاورزی: بخش کشاورزی یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی فلسطین محسوب می شود که فرصت های شغلی در آن نسبت به سایر بخش ها بیشتر است اما این بخش به دلیل سیطره اسرائیل بر منطقه (ج)- که قسمت وسیعی از اراضی کشاورزی در آن واقع شده ـ و مصادره اراضی آن خسارت دیده است. آمار موجود نشان می دهد که سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی از 35/6 درصد سال 1992 به 11 درصد در سال 1995 کاهش یافت، سپس در سال 1996 به 12 درصد رسید اما در سال 1997 همچنان سیر نزولی خود را ادامه داد و به 10/8 درصد رسیده، سپس در سال 1998 به 11/3 درصد افزایش یافت اما در سال 2000 به 9/5 درصد کاهش یافت.

6 ـ بخش تجاری: بخش تجارت خارجی فلسطین بیشتر به تعامل با رژیم صهیونیستی وابسته است و تعامل تجاری فلسطین با کشورهای عربیبسیار ضعیف است. براساس آمار موجود، صادرات کالا از کرانه باختری و نوارغزه در سال 1997، 581 میلیون دلار و میزان واردات دو میلیارد و 425 میلیون دلار، در سال 1998 میزان صادرات 598 میلیون دلار و میزان واردات سه میلیارد و 716 میلیون دلار بود. در سال 1999، میزان صادرات کالا 615 میلیون دلار بود. اما در اواخر سپتامبر سال 2000 میزان صادرات کالا به دلیل تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین به 591 میلیون دلار کاهش یافت. در بخش تجارت داخلی فلسطین، ارزش افزوده مربوط به فعالیت های تجاری داخلی در سال 1999 به 551 میلیون و 600 هزار دلار رسید که نسبت به سال 1998، 11/5 درصد رشد داشت. این بهبود چشمگیر با سطح درآمدهای ناشی از تداوم و افزایش مشغولیت کارگران فلسطینی در بخشهای اقتصادی اراضی اشغالی 48 مرتبط بود. در سال 1999 ارزش افزوده بخش تولید به 74/5 درصد رسید.

7 ـ بخش گردشگری: فعالیت بخش گردشگری فلسطین تا حدود زیادی به برخی مکانهای مهم گردشگری دارای جایگاه دینی و تاریخی وابسته است اما با تجاوزات صورت گرفته توسط اشغالگران از سال 1967 و محاصره مداوم شهر قدس از مارس 1993، این بخش متحمل آسیب زیادی شد.

8 ـ سیستم پولی: در سایه فقدان واحد پول فلسطینی در اقتصاد اراضی اشغالی 67، فلسطین سالانه 600 میلیون دلار خسارت می داد و با رواج سیستم پولی رژیم صهیونیستی در بازار فلسطین و در نتیجه با کاهش ارزش شیکل در سال 1998 به میزان 22 درصد، اقتصاد فلسطین و میزان درآمد فلسطینیان با چالش جدیدی مواجه شد.

با روی کار آمدن تشکیلات خودگردان تحولاتی رخ داد که موجب توسعه سرویس بانکی فلسطین شد. براساس آمار موجود، شعبه های بانکی متعددی در کرانه باختری و نوارغزه تشکیل شدند. به طوری که تعداد بانک های فعال ملی، عربی و خارجی در فلسطین به 22 بانک و تعداد شعبه های آنها به 118 شعبه رسید. در سال 1994 بالاترین نهاد بانکی فلسطین (بانک مرکزی) تأسیس شد تا کلیه فعالیتهای بانکی تحت نظارت آن دنبال شود. موجودی بانک ها نیز تا حدود زیادی افزایش یافت به طوری که از یک میلیارد و 441 میلیون دلار در سال 1995 به سه میلیارد و 857 میلیون و چهار هزار دلار در سال 1999 رسید و در سپتامبر سال 2000 به چهار میلیارد و 817 میلیون دلار افزایش یافت.

9 ـ بازار بورس: بازار بورس فلسطین نیز از زمان تأسیس در سال 1997 فعالیت قابل ملاحظه ای داشته است، به طوری که این بازار در ابتدا فعالیت خود را با 18 شرکت و سرمایه 81 میلیون و 600 هزار دلار شروع کرد و در اواخر سال 2000 سرمایه آن به 776 میلیون دلار افزایش یافت. به ویژه اینکه با وضعیت اوراق مالی در سال 1999 و سه ماهه سوم سال 2000 رشد بسیار مطلوبی داشته است.

10 ـ کمک کشورهای کمک کننده: میزان کمک کشورهای کمک کننده از سال 1994 تا اوایل سال 2000 به سه میلیارد دلار رسید. این در حالی است که کشورهای کمک کننده در این برهه زمانی متعهد به پرداخت پنج میلیارد و 700 میلیون دلار بودند.

ب) وضعیت اقتصادی در اراضی اشغالی 1967پس از انتفاضه الاقصی:

انتفاضه الاقصی علاوه بر آنکه به مبارزه ملتفلسطین با رژیم صهیونیستی ابعاد تازه ای بخشید، باعث شد با تشدید خسارتهای اقتصادی برای فلسطینیان که به دلیل تشدید محاصره و تحریمها به بار آمد، عمق وابستگی اقتصاد فلسطین به رژیم صهیونیستی عیان شود.

1 ـ سیاست های اقتصادی رژیم صهیونیستی پس از انتفاضه الاقصی:

از زمان شروع انتفاضه الاقصی رژیم صهیونیستی عرصه زندگی را برای ملت فلسطین در زمینه های مختلف دشوارتر و حلقه محاصره را تنگ تر کرد. در چنین شرایطی اقتصاد بیمار و وابسته فلسطین نیز بیش از پیش با شرایط دشواری مواجه شد. از مهمترین اقدامات رژیم صهیونیستی در این زمینه عبارتند از:

1) بستن گذرگاهها، مرزها و کلیه مسیرهایی که فلسطین را به جهان بیرون ارتباط می داد.

2) جداسازی مناطق شهرها و روستاهای فلسطینی و در انزوا نگه داشتن برخی از آنها.

3) جلوگیری از رفتن دهها هزار کارگر فلسطینی به سر کار یا ممانعت از بازگشت آنان به محل سکونتشان و اعمال فشار روانی علیه آنان.

4) تحمیل محدودیت بر روند صادرات و واردات و معاملات تجاری.

5) تخریب زیر ساختها و مزارع کشاورزی، منازل و کارخانه ها و...

2 ـ بازتاب سیاست های رژیم صهیونیستی در قبال انتفاضه در بخشهای مختلف اقتصادی:

با تشدید محاصره و تحریم فلسطینیان پس ازانتفاضه الاقصی، اقتصاد فلسطین بیش از پیش آسیب دید. به طوری که محمد جراده معاون وزیر دارایی وقت، در تاریخ 9/5/2001 در غزه اظهار داشت: با تداوم محاصره اقتصادی و سیاسی تحمیلی علیه ملت فلسطین طی تقریباً هشت ماه گذشته، تشکیلات خودگردان متحمل خسارتی نزدیک به پنج میلیارد و 800 میلیون دلار شده است. این رقم بیانگر این مطلب است که میانگین خسارت روزانه فلسطین 26 میلیون دلار بوده است. در ذیل بازتاب سیاست رژیم صهیونیستی پس از انتفاضه الاقصی در بخش های مختلف اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرد.

1) بخش کارگری: محاصره و اعمال فشار علیه اراضی فلسطین موجب فلج شدن بسیاری از بخشهای کاری و فعالیت های اقتصادی و در نتیجه افزایش میزان بیکاری شد.

ـ ممانعت از فعالیت نزدیک به 130 هزار کارگر فلسطینی در اراضی اشغالی 48 که از این میزان 45 هزار نفر دارای مجوز فعالیت بودند، موجب شد، این تعداد کارگر از دریافت حداقل دستمزد کارگری در اراضی اشغالی 48 محروم شوند و این بخش از فعالیت های کارگری ، روزانه متحمل 3/5 میلیون دلار خسارت شود. میانگین دستمزد هر کارگر در اراضی اشغالی 48 روزانه 27/5 دلار بوده است.

ـ 132 هزار کارگر فلسطینی از فعالیت در بخش های مختلف اقتصادی در اراضی اشغالی 1967 محروم شدند. دلیل این محرومیت عدم توانایی این افراد در حاضر شدن در محل کار به دلیل محاصره رژیم صهیونیستی و بسته بودن مسیرها یا نبود موادخام لازم برای ادامه تولید بود. این امر موجب شد تا کارگران بخش داخلی متحمل خسارتی نزدیکبه سه میلیون دلار به طور روزانه شوند، با توجه به اینکه میانگین دستمزد آنان در اراضی اشغالی 1967 روزانه 25 دلار بوده است.

ـ ایجاد محدودیت در صیادی، بستن بندر و جلوگیری از صیادی نزدیک به دو میلیون دلار به شیلات آسیب وارد کرد.

2) بخش صنعت: بخش صنعت فلسطین از زمان تأسیس تشکیلات خودگردان رشد قابل ملاحظه ای داشته است به طوری که میزان سرمایه گذاری خارجی در این بخش افزایش یافت و تعداد تأسیسات صنعتی به 14 هزار و 471 عدد رسید. این بخش 13 درصد کل تولید داخلی فلسطین را تأمین می کند. اما با تنگ تر شدن حلقه محاصره رژیم صهیونیستی این بخش شاهد عقب گرد ملموسی بود. بسته بودن گذرگاهها و راههای ارتباطی فلسطین موجب شد تا موادخام مورد نیاز بخش صنعتی به طور کامل تأمین نشود لذا بسیاری از مؤسسات صنعتی به طور کلی یا جزئی فلج شدند. ممانعت از صادرات مواد صنعتی، توقیف بخش عمده ای از کالاها و موادخام صنعتی توسط رژیم صهیونیستی، بمباران بسیاری از تأسیسات صنعتی، قطع جریان برق، مانع تراشی برای حضور کارگران این بخش در محل کارشان و تحمیل مالیات های گزاف از سوی رژیم صهیونیستی بر محصولات صنعتی و... ضررهای غیر قابل جبرانی را به این بخش اقتصادی فلسطین وارد آورد به طوری که بخش صنعت روزانه دو میلیون و 700 هزار دلار ضرر می دهد.

آمار موجود نشان می دهد میزان تولیدات صنعتی پس از انتفاضه در مقایسه با سالهای قبل از انتفاضه به میزان 65 درصد کاهش داشته است. به دنبال سیطره جنبش حماس بر نوارغزه نیز، اسرائیلروند محاصره تحمیلی علیه ملت فلسطین و فلج کردن اقتصاد مریض فلسطین را دنبال کرد به طوری که با بسته بودن مستمر گذرگاهها و راهها، لغو کد گمرکی ویژه نوارغزه، ممانعت از برقراری ارتباط میان بازرگانان نوارغزه با همکاران خود در کرانه باختری یا اراضی اشغالی 1948، جلوگیری از ورود موادخام مورد نیاز صنایع، اعمال فشار بر بانک های نوارغزه، و...

وضعیت اقتصادی در اراضی فلسطین به ویژه نوارغزه بسیار بحرانی شد. قبل از شروع انتفاضه الاقصی، در بخش صنعت 73 هزار کارگر بیکار وجود داشتند که امید بازگشت آنان به سر کار وجود داشت اما این امر محقق نشد و میانگین بیکاری به 50 درصد رسید.

براساس بیانیه های صادره از سوی اتحادیه کل صنایع فلسطین، 90 درصد کارخانه های صنعتی موجود در نوارغزه، موادخام خود را از اراضی اشغالی 48 و یا خارج اراضی فلسطین تأمین می کنند. اقدامات رژیم صهیونیستی از 12/6/2007 موجب بیکار شدن 18 هزار کارگر فلسطینی در نوارغزه شده است.

جدول شماره، میزان تولید ناخالص ملی براساس قیمت های ثابت از بخش صنعت در سالهای پس از انتفاضه را نشان می دهد.

3) بخش کشاورزی: کشاورزی یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی فلسطین محسوب می شود به طوری که 12 درصد کل تولید داخلی را تشکیل می دهد، اما با اعمال سیاستهای رژیم صهیونیستی پس از شروع انتفاضه الاقصی ، این بخش به شدت آسیب دید. از مهمترین آسیب های وارده عبارتند از:ـ تخریب و از ریشه درآوردن 374 هزار اصله درخت بارور که شامل 109 هزار درخت زیتون و 113 هزار درخت مرکبات بوده است. این خسارتها به اضافه خسارتهای وارده به تأسیسات کشاورزی ، طی هشت ماه نزدیک به 92 میلیون دلار به بخش کشاورزی ضرر وارد کرده است.

ـ مصادره هزاران جریب از اراضی کشاورزی برای توسعه شهرک سازی و جاده سازی.

ـ بسته بودن گذرگاهها و جلوگیری از صادرات محصولات کشاورزی به خارج اراضی فلسطین و نیز ایجاد محدودیت در حمل و نقل این محصولات در داخل اراضی فلسطین آسیب زیادی به محصولات کشاورزی به ویژه میوه ها و سبزیجات وارد کرده است.

ـ تخریب مراتع و مرغداری ها و جلوگیری از رفت و آمد کشاورزان و رسیدگی آنان به مزارع و... بر روند پاسخگویی نیاز بازار داخلی فلسطین آثار منفی و فاحشی را بر جا گذاشته است.

ـ اعمال چنین سیاستهایی از سوی رژیم صهیونیستی به طور مستقیم و غیرمستقیم به بخش کشاورزی آسیب های زیادی وارد کرد به طوری که صرفاً چند سال طول خواهد کشید تا وضعیت به چند سال پیش از ژ بازگردد. براساس برآورد وزارت کشاورزی فلسطین، میزان خسارتهای وارده به این بخش تنها طی 8 ماه از انتفاضه، به بیش از 288 میلیون دلار رسید.

طبق آمار ارائه شده توسط مرکز آمار فلسطین میزان تولید ناخالص ملی براساس قیمت های ثابت از بخش کشاورزی و شیلات در سالهای پس از انتفاضه در جدول شماره (5) ذکر شده است.

4) بخش تجاری: رژیم صهیونیستی با بستنگذرگاهها و مرزها از همان روزهای نخست انتفاضه موجب توقف صادرات فلسطین شد. از آنجا که 85 درصد تولیدات فلسطین به اراضی اشغالی 1948 صادر می شد، توانایی رژیم صهیونیستی در ضربه زدن به این بخش اقتصاد فلسطین کاملاً محرز است اما در مورد واردات و صادرات با کشورهای جهان آمار نشان می دهد که محاصره اقتصادی فلسطین و مصادره درآمدهای مالیاتی توسط رژیم صهیونیستی موجب فقدان بودجه لازم برای این امر شده است. به طوری که میزان خسارت وارده به این بخش طی هشت ماه بالغ بر 402 میلیون دلار بوده است.

جدول شماره 6 و 7 میزان صادرات و واردات فلسطین را در فاصله زمانی 2001 تا 2005 نشان می دهد. با توجه به آن می توان از روند عقب رفت این بخش اقتصاد فلسطین آگاه شد.

5) بخش حمل و نقل: در این بخش 4/8 درصد کل کارگران فلسطینی فعالیت می کنند و تقریباً 23هزار و 400 خودرو تجاری معادل 17 درصد کل خودروهای موجود در فلسطین در اختیار وزارت راه و ترابری قرار دارد. از این میزان هشت هزار و 770 وسیله متعلق به حمل و نقل عمومی است و 80 شرکت با 741 کامیون در این بخش فعالیت می کنند که درآمد روزانه هر کامیون 250 دلار است. اما به دلیل محدودیت های اعمالی از سوی رژیم صهیونیستی، این بخش تنها 10 درصد از توان خود را به کار می گیرد.

6) بخش گردشگری: این بخش تنها بخشی است که با تأسیس تشکیلات خودگردان، فعالیت خود را به طور جدی شروع کرد و مکانهای گردشگری دارای جایگاه دینی و تاریخی، به ویژه دو شهر بیت لحم و اریحا و نیز ساحل غزه دارای اهمیتفوق العاده ای در این بخش است. این بخش ده درصد (10%) تولید ناخالص ملی را پوشش می دهد اما نبود امنیت به دلیل اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین، به طور مستقیم و غیرمستقیم موجب ایجاد خسارت در این بخش شد. کار در هتلها و مراکز خدماتی گردشگران قبل از شروع انتفاضه بخش بزرگی از کارگران را مشغول کرده بود اما پس از انتفاضه فعالیت این افراد تقریباً به صفر رسید و صدها کارگر این بخش بیکار شدند.

7) بخش پست و مخابرات: پس از انتفاضه، بخش پست به صورت کامل تعطیل شد زیرا حتی از عبور و مرور خودروهای پستی نیز ممانعت به عمل می آمد و امکان ارتباط با جهان بیرون بسیار کم شد. به دنبال تخریب زیر ساخت های بخش مخابراتی، خسارتهای فراوانی به این بخش نیز وارد شد به طوری که میران خسارت تنها طی دو ماه از انتفاضه الاقصی به هشت میلیون دلار رسید.

8) بخش بانکی: آمار و گزارشهای دقیقی در مورد میزان خسارات وارده به بخش بانکی در فلسطین پس از انتفاضه الاقصی در دست نیست، اما به طور کلی می توان گفت که محاصره تحمیلی بخش بانکی فلسطین موجب شده تا برخی از بانک ها به برخی فعالیت های سنتی از جمله پرداخت حقوق کارمندان، دریافت مبالغ آب، برق، تلفن، و... محدود شدند.

رژیم صهیونیستی با اعمال فشار و محاصره تحمیلی، موجب شد تا بانک ها با کمتر از 40 درصد توان حقیقی خود فعالیت کنند. از زمان شروع انتفاضه الاقصی ، بیش از 65درصد سپرده های بانک های فلسطین و سودهای آن که به عنوان امانت در اختیار بانک های رژیم صهیونیستی بود، توقیفشد، میزان چک های برگشتی افزایش یافت و بسیاری از بازرگانان اسرائیلی با چک های این بانکها دیگر معامله نمی کردند.

پس از پیروزی جنبش حماس در انتخابات فلسطین و به دنبال تحریمهای صورت گرفته از سوی آمریکا و هم پیمانان آن و اعمال فشار بر بانکها، وضعیت این بخش بحرانی تر شد به طوری که میزان سپرده های موجود در بانک ها در آگوست 2006، تنها به چهار میلیارد و 100 میلیون دلار آمریکایی رسید، در حالی که یک ماه قبل از پیروزی حماس در انتخابات، یعنی در ماه دسامبر این میزان چهار میلیارد و 200 میلیون دلار آمریکا بود.

این در حالی است که در سپتامبر 2000 میزان سپرده ها سه میلیارد و 721 میلیون دلار بود اما سه سال بعد و در سپتامبر 2003 این میزان به سه میلیارد و 647 میلیون دلار رسید، در حالی که طی سه سال قبل از انتفاضه الاقصی، میزان این سپرده ها به طور میانگین سالانه 21/3 درصد افزایش می یافت.

9) بخش سرمایه گذاری: در سایه انتفاضه الاقصی این بخش نیز دچار آسیب های عمده ای شد. انصراف بسیاری از شرکت های خارجی فعال در عرصه سرمایه گذاری، تأخیر در اجرای برخی طرحهای مربوط به گسترش مناطق آزاد و صنعتی و حتی متوقف شدن فعالیت های مربوط به آن و... موجب شد تا فضای رشد اقتصادی در بخش سرمایه گذاری فلسطین دچار نقصان و بحران شود.

سیطره رژیم صهیونیستی بر بخشهای اقتصادی فلسطین نتیجه انتفاضه الاقصی نبوده، بلکه این امر یک طرح از پیش برنامه ریزی شده بود که از سال 1967 برای مقابله با هر گونه امکان تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی، دنبال می شد. سیاستهایی ازقبیل اخذ مالیات های گمرکی از کلیه کالاهای خارجی که از طریق اراضی اشغالی 48 وارد اراضی فلسطینی می شود، جمع آوری مالیات بر درآمد و مالیات بیمه های اجتماعی کارگران فلسطینی شاغل در اراضی اشغالی 48 و واریز این مبالغ به خزانه رژیم صهیونیستی، رایج کردن شیکل به عنوان پول رسمی در اراضی اشغالی 67، از بین بردن زیرساخت ها در فلسطین، محرومیت فلسطینیان از به کارگیری منابع طبیعی شان (زمینها و آبها)، ایجاد موانع و قیود فراوان در سر راه فعالیت های اقتصادی و... پیش از انتفاضه الاقصی نیز دنبال می شدند.

این انتفاضه، تنها موجب شد تا از یک سو سیاست های تجاوزکارانه اشغالگران و هدف اصلی آنان تبیین شود و از سوی دیگر میزان وابستگی اقتصاد فلسطین به این رژیم طی سالهای قبل از انتفاضه به دلیل سازش و مذاکرات صورت گرفته سران فلسطین و امتیازدهی آنان، به عنوان یکی از مشکلات اصلی برای بقای فلسطینیان، خود را نشان دهد، زیرا مقایسه آمار موجود مربوط به بخشهای مختلف اقتصادی فلسطین در سالهای قبل و بعد از انتفاضه روشن می کند که وضعیت اقتصادی اراضی اشغالی 1967 پیش از انتفاضه الاقصی نیز چندان مناسب نبوده و هیچ ضمانتی برای بهبود آن در سالهای آتی وجود نداشت هر چند که انتفاضه الاقصی نیز موجب شد تا رژیم صهیونیستی، حلقه محاصره اقتصادی علیه فلسطینیان را تنگ تر کرده و آنها را تحت فشار قرار دهد.

و ـ خسارتهای صهیونیستها در انتفاضه:

انتفاضه تأثیرات متعددی بر روی صهیونیستها برجای گذاشت و خسارتهای زیادی را بر رژیمصهیونیستی تحمیل کرد. عمده ترین تأثیرها عبارتند از:

1 ـ تأثیرات اقتصادی:

دور جدید انتفاضه و بروز خشونتها و درگیریها در سرزمینهای اشغالی که به بحرانی فراگیر در منطقه تبدیل شد خسارتها و زیانهای بسیاری را بر پیکره اقتصادی این رژیم وارد ساخت و مشکلات و معضلات اقتصادی آن را دو چندان کرد.

وقوع انتفاضه و ناآرامی ها در مناطق فلسطینی و ایجاد تنش و بحران در منطقه، کاهش چشمگیر حجم سرمایه گذاریهای خارجی در اسرائیل را به همراه داشت. این امر باعث شد تا اسرائیل فرصتهای مناسب برای جذب سرمایه گذاری خارجی را از دست دهد و هزینه های مضاعفی را متحمل شود. روزنامه "جروزالم پست" طی گزارشی که در تاریخ (9 نوامبر 2000) منتشر کرد، از خروج 3/1 میلیارد شیکل (هر دلار معادل 62/4 شیکل می باشد) از شرکتهای سرمایه گذاری سهام در ماه اکتبر خبر داد. براساس این گزارش دارایی های شرکتهای نامبرده در ماه اکتبر به دلیل وقوع رویدادهای خشونت آمیز در انتفاضه میزان هشت درصد کاهش یافت. یعنی از 75/47 میلیارد به 94/44 میلیارد شیکل رسید.

با توجه به این که یکی از مشکلات اقتصادی اسرائیل وابستگی راهبردی این رژیم به نیروی کار خارجی ـ به ویژه صهیونیستها و فلسطینیان ـ است، کاهش مسافرتهای داخلی و امتناع فلسطینیان از پرداخت صورت حسابهای بازرگانان یهودی، ضربه بزرگی را به اقتصاد اسرائیل وارد کرد.

2 ـ تأثیرات نظامی و امنیتی:

انتفاضه الاقصی تأثیر و پیامدهای نظامی وامنیتی متعددی برای رژیم صهیونیستی در بر داشته است.

اختصاص بودجه های نظامی بیشتر نسبت به سایر بودجه های تخصیصی، افزایش تعداد نیروهای امنیتی، صرف هزینه های زیاد برای تجهیز به تسلیحات گوناگون و به تبع آن تلفات جانی و مالی و دهها پیامد دیگر از جمله این موارد می باشد.

1) افزایش تخصیص بودجه های نظامی:

از آغاز انتفاضه الاقصی نوعی عدم توازن بین تخصیص بودجه در بخشهای مختلف جامعه صهیونیستی به وجود آمد. در شرایطی که ارقام بودجه دفاعی اسرائیل رو به افزایش را نشان می داد اما در برخی از بخشهای دیگر بودجه در سطح پایین تری قرار می گرفت. رژیم صهیونیستی به افزایش پنج درصدی بودجه دفاعی خود پرداخت و آن را از 40 میلیارد شیکل در سال 2000 به 42 میلیارد شیکل در سال 2001 افزایش داد و جدا از این، رقمی معادل 4 الی 5 میلیارد شیکل از بودجه دولت نیز برای تأمین هزینه های امنیتی در نظر گرفته شد. (روزنامه هاآرتس 29/3/1380)

بودجه کل اسرائیل در سال 2001 معادل 8/254 میلیارد شیکل (معادل حدود 60 میلیارد دلار) بود که یک ششم بودجه اسرائیل را بودجه نظامی تشکیل می داد. تخصیص این رقمهای سنگین برای امور نظامی ـ امنیتی حاکی از نیاز رژیم صهیونیستی برای بالا بردن توان امنیتی خود به منظور مقابله با انتفاضه الاقصی بوده است. در این راستا شائول موفاز رئیس ستاد ارتش اسرائیل گفت: انتفاضه الاقصی ما را با هزینه های سنگین و پیش بینی نشده ای روبه رو کرده است و وزارت دارایی در نهایت مجبور خواهد بود به درخواست ارتش پاسخ مثبتدهد. (روزنامه هاآرتس 29/3/1380)

این اقدام در شرایطی صورت پذیرفت که ذخیره بودجه اکثر بخشهای موجود رو به اتمام رفت و خزانه داری وزارت دارایی با کمبود بودجه برای تأمین خسارات ناشی از بیکاری مواجه شد. (روزنامه هاآرتس 3/6/1378)

کاهش بودجه آموزش و پرورش و اعتراض معلمان به دلیل کسری حقوق. (روزنامه هاآرتس 6/6/1378)

کسری بودجه به میزان 50 میلیون شیکل برای دانشسراها و مشکلات مالی دانشجویان، و دهها نمونه دیگر از مصادیق عدم تخصیص بودجه متناسب در بخشهای مختلف است.

با وجود همه این تفاسیر هنگامی که وزرای کابینه در صدد برآمدند تا به بررسی طرح "سیلوان شالوم" در ارتباط با نحوه صرف بودجه بپردازند. "بن الیعزر" اظهار داشت با توجه به اوضاع جاری، ارتش بودجه بیشتری را می طلبد. براساس نظر افسران بلندپایه ارتش اسرائیل، نیروهای امنیتی به یک مبلغ مازاد معادل 3 میلیارد شیکل در سال 2002 نیازمندند. (سایت ارتش اسرائیل 15/5/1380)

2) بحران در نیروهای نظامی:

مقابله با انتفاضه، علاوه بر آنکه رژیم صهیونیستی را در تنگنای منابع مالی قرار داد منجر به کارگیری و جذب نیروهای نظامی ـ امنیتی بیشتر شد. این امر تا جایی پیش رفت، که رژیم صهیونیستی تمامی نیروهای احتیاط خویش را که در خارج از اسرائیل به سر می برند به حضور در ارتش فراخواند و از آنها خواست برای خدمت نظامی هر چه سریع تر به اسرائیل بازگردند. همچنین قرار شد تا از زنان به عنوان نیروهای احتیاط ارتش استفاده شود. آموزش و تجهیز شهروندان غیرنظامی ساکن در مرزها و تشکیلگروههای داوطلب نظامی برای مقابله با حملات فلسطینیان، دلیل دیگر بر این مدعاست. طبیعی است جذب گسترده نیروهای نظامی خود مستلزم آن است که بودجه های متناسب نیز در نظر گرفته شود.

در تداوم سیاست رژیم صهیونیستی در جهت تأمین نیروی نظامی مورد نیاز خویش یکی از موارد توجه این رژیم بهره گیری از اعراب اسرائیلی و دروزیان ساکن در سرزمینهای اشغالی می باشد. اسرائیل سعی کرد با استفاده از این افراد، نقصان موجود در دستگاههای امنیتی و ارتش را جبران کند و خلاء حاصل از کمبود نیروهای نظامی خویش را به این وسیله پر نماید.

3) افزایش تلفات نظامیان:

یکی از تبعات نظامی انتفاضه الاقصی افزایش تعداد کشته شدگان و مجروحین نظامیان اسرائیلی است که رقمی معادل 528 تن مجروح و 49 تن کشته را در بر می گیرد. (سایت ارتش اسرائیل 3/7/1370)

با توجه به این که افزایش تعداد تلفات جانی نظامیان صهیونیستی منجر به تضعیف روحیه نظامیان و خانواده قربانیان شد این امر در کاهش میزان گرایش و روی آوردن آنها به خدمت در ارتش تأثیر داشت. همچنین این مسأله موجب شد رژیم صهیونیستی در صدد برآید تا خلاء حاصل از نیروهای از دست رفته خویش را پر کرد و اقدام به جذب و سربازگیری بیشتری کند.

4) تأمین هزینه های بیشتری برای استفاده از شیوه های امنیتی و حفاظتی:

هر چه انتفاضه ابعاد وسیع تری به خود می گرفت مطامع و مقاصد رژیم صهیونیستی برای دستیابی به شیوه های گوناگون به منظور حفاظت از شهروندان خویش افزایش یافت استفاده از ماشین و اتوبوسهای ضدگلوله برای حملو نقل شهروندان، استفاده از گاز اشک آور علیه فلسطینیان، ارایه ماسکهای ضدگاز به شهروندان اسرائیلی، از موارد قابل توجه هستند.

گماردن محافظ و مراقبت از شخصیت ها و مقامات و نیز منازل مسکونی آنها، مسأله ای است که این امر به خصوص پس از ترور "رحاوام زیفی" (وزیر جهانگردی اسرائیل) ابعاد تازه و وسیع تری به خود گرفت. در همین راستا از موفاز رئیس ستاد کل ارتش، دانی ناوه وزیر مشاور، نسیم داهان وزیر بهداشت که در مناطق نزدیک به خط سبز زندگی می کردند خواسته شد تا منازل خود را ترک کنند. همچنین قرار بر آن شد تا پلیس اسرائیل از وزراء و سازمان شین بت از نمایندگان کنست محافظت های ویژه به عمل آورد.

5) گسترش تعداد عملیات شهادت طلبانه:

یکی از راهکارها مؤثر و شیوه های مبارزه مردم فلسطین عملیات شهادت طلبانه می باشد که تاکنون صدها شهید نیز داشته است. کارایی، کثرت و تأثیر این گونه عملیات، هزینه های نظامی سنگین و حجیمی برای رژیم صهیونیستی داشت. از سویی دیگر، اقداماتی نظیر ترور مقامات و رهبران گروههای اسلامی، کشتار فلسطینیان، ایجاد محیط رعب و وحشت نتیجه ای معکوس به دنبال داشت و رژیم صهیونیستی نتوانست در قبال پرداخت هزینه های سنگین، به اهداف و مطامع مورد نظر خویش دسترسی یابد. یعنی با پرداخت هزینه های متعدد مالی و انسانی، فرصتها را نیز از دست داد. نمونه بارز آن ترور رحاوام زیفی وزیر جهانگردی اسرائیل بود که در حقیقت پاسخی بود از سوی جبهه خلق برای آزادی فلسطین به تلافی شهادت ابوعلی مصطفی دبیر کل این جبهه که بازتابهای گسترده ای در جامعه اسرائیل داشت. لذا این گونه اقدامات منجر بهپاسخگویی و مقابله به مثل فلسطینیان شد و دامنه انتفاضه را گسترش داد.

ز ـ مواضع محلی منطقه ای و بین المللی:

1 ـ فلسطینیان:

با شروع انتفاضه الاقصی، شیخ احمد یاسین رهبر جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در پیامی تأکید کرد: "ما به راهمان که همان پیروزی یا شهادت است ادامه خواهیم داد. و اعاده حقوق فلسطینیان و استقرار صلح تنها با مقاومت و زور تحقق خواهد یافت." جنبش حماس نیز از تشکیلات خودگردان خواست تا مذاکرات با رژیم صهیونیستی را متوقف کرده و در کنار مردم فلسطین قرار گیرد.

یاسر عرفات رئیس تشکیلات خودگردان نیز برای تشریح وقایع و مواضع خود راهی مصر شد. نبیل شعث (وزیر برنامه ریزی و همکاریهای بین المللی تشکیلات خودگردان) در این باره به رادیو اسرائیل گفت: "عرفات با هدف تشریح ابعاد رویدادهای جاری در فلسطین اشغالی، عازم فرانسه، انگلیس، ایرلند، بلژیک و لوگزامبورگ می شود و با وزیران خارجه این کشورها و نیز رئیس اتحادیه اروپا دیدار و گفت وگو می کند."

روزنامه "عکاظ" چاپ عربستان به نقل از عرفات رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نوشت: "برای رویارویی با رژیم صهیونیستی آماده به کار گیری هر گونه راه حلی از جمله جنگ است." وی طی مصاحبه ای اظهار داشت: "ما در این شرایط آماده پذیرش هر راه حلی هستیم. ما همواره به دنبال صلح هستیم اما اگر مجبور به دفاع از خود شدیم در جنگیدن تردید نمی کنیم. مردم فلسطین در مبارزات خود راه حلهای زیادی دارند و تاریخ این مردم مملو ازفداکاری است."

پس از این که درگیریها با شدت در فلسطین اشغالی ادامه یافت، "نبیل ابوردینه" مشاور مطبوعات عرفات اعلام کرد که منطقه در آستانه انفجار قرار دارد و اسرائیل و آمریکا باید بهای این جنگ را بپردازند. وی اظهار داشت: "انتفاضه کنونی جنگ برای آزاد سازی سرزمینهای اشغالی از چنگال تجاوزگران و حمایت از مقدسات اسلامی است." وی صلح و سازش بدون بازگرداندن سرزمینهای اشغالی و قدس به صاحبان اصلی آنها را بی معنا دانست، و هفته های آینده را بسیار حساس خواند و تأکید کرد که منطقه با خطر جدی رو به رو است.

احمد جبریل دبیر کل جبهه خلق برای آزادی فلسطین (فرماندهی کل) نیز طی مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی الجزیره اظهار داشت: "انتفاضه مسجدالاقصی نتیجه یک بسیج عظیم مردمی است." وی افزود: "دو روز پیش به شارون اجازه دادند که وارد حرم مسجدالاقصی شود تا چگونگی نصب هیکل سلیمان را که مورد ادعای یهودیان است در حرم مسجدالاقصی بررسی کند." وی ادامه داد: "آنچه اتفاق افتاد یک بسیج مردمی عظیم است و ملت مسلمان فلسطین عزم راسخ دارد که از این حرم شریف و مکان مقدس در برابر جسارت صهیونیستها دفاع کند."

پنج گروه فلسطینی دیگر نیز انتفاضه را تنها گزینه راهبردی برای تحقق اهداف ملت فلسطین دانستند. جنبش ملی فلسطین که از پنج گروه ـ از جمله فتح ـ تشکیل شده، بر ادامه انتفاضه تأکید کرد و مذاکرات 10 سال گذشته و توافقات به عمل آمده با رژیم صهیونیستی را بی نتیجه خواند. این گروهها از انتفاضه به عنوان انتخابی استراتژیک علیه اسرائیلنام برده و اصرار حکومت خودگردان بر ادامه مذاکرات را تقبیح کرده و خواستار کنار گذاشتن مذاکرات ـ که جز وعده های پوچ، حاصلی برای ملت فلسطین ندارد ـ شدند و از حکومت خودگردان خواستند تا برای تسریع پیروزی مردم فلسطین به صف مبارزان بپیوندند.

جنبش فتح با تهدید شارون به خشونت اعلام داشت که زندگی را برای شهرک نشینان تنگ خواهیم کرد. این جنبش به مبارزین عرب دستور داد تا عملیات خود را علیه شهرک نشینهای یهودی و سربازان اسرائیلی افزایش دهند. جنبش فتح سقوط شارون و شهرکهای یهودی را هدف اصلی خود برشمرد و به قدرت رسیدن شارون را عاملی تشدید کننده در توسعه انتفاضه و استمرار آن اعلام کرد. این جنبش یک مجموعه اقدامات سازمان یافته به منظور تقویت وحدت ملی و کنترل اوضاع داخلی را اتخاذ کرد.

جنبش حماس و جهاد اسلامی با تهدید اسرائیل به یک سری عملیات در خاک این رژیم، خواستار تشدید انتفاضه بدون توجه به تغییر کادر رهبری اسرائیل شدند. این دو گروه خاطرنشان ساختند که عملیات شهادت طلبانه فلسطینیان نشان می دهد که جنایات رژیم صهیونیستی نه تنها خللی در عزم راسخ مردم مظلوم فلسطین در تداوم انتفاضه به وجود نیاورده بلکه آنان را مصمم تر و ثابت تر کرده است. این دو گروه همچنین خواستار توقف روند سازش شدند.

عبدالعزیز الرنتیسی یکی از رهبران حماس ضمن تأکید بر جهاد مسلحانه، آن را تنها راه حفظ جان شهروندان فلسطینی و جلوگیری از کشتارهای خونین آنها دانست. ابومرزوق عضو حماس نیز اعلامکرد که سیاستهای پشت پرده بر ضد انتفاضه به خصوص در فرانسه، طابا و شرم الشیخ همچنان ادامه دارد و فشار صهیونیستها جز تشدید انتفاضه نتیجه ای نخواهد داشت.

جهاد اسلامی نیز با بمب گذاری در بیت المقدس و در گذرگاه صوفا در رفح و غزه، نقش بسیار مهمی در تشدید انتفاضه داشت. این گروه همچنین با قاتل خواندن باراک و شارون، آنها را به یکسری عملیات در خاک اسرائیل تهدید کرد.

سازمان آزادی بخش فلسطین که متشکل از جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین، جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جنبش فتح عرفات می باشد، ضمن تأکید بر بازنگری در سیاست مذاکره با رژیم صهیونیستی از سوی تشکیلات خودگردان خواستار از سرگیری انتفاضه شدند. این گروهها با تهدید شارون نتایج مذاکرات را چیزی جز اتلاف وقت و خنثی سازی انتفاضه و در هم ریختن اوضاع نیروهای ملی فلسطین و دلسرد کردن حامیان عربی و اسلامی و بین المللی از انتفاضه ندانستند.

این گروهها ضمن رد مذاکرات، جهاد همه جانبه را تنها راه نجات ملت فلسطین دانستند. جبهه دموکراتیک و جنبش خلق بیانیه صلح را به باد انتقاد گرفته و تأکید کردند که انتفاضه می بایست برای وادار کردن رژیم صهیونیستی به پذیرش حق بازگشت 7/3 میلیون آواره فلسطینی و تأسیس کشور مستقل فلسطین ادامه یابد. جبهه خلق نیز خواستار توقف مذاکرات سازش از سوی حکومت خودگردان شده و با تأکید بر اجرای قطعنامه های 242، 338 و 194 مبارزات مسلحانه و مردمی را مکمل یکدیگر دانست.

جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جنبش فتحانتفاضه نیز ضمن رد مذاکرات سازش، بر تأسیس کشور مستقل فلسطین که بیت المقدس پایتخت آن باشد و بازگشت پناهندگان فلسطینی به کشورشان تأکید کردند.

2 ـ اسرائیل:

پس از شدت گرفتن انتفاضه الاقصی رژیم صهیونیستی در مقابله با خیزش انتفاضه دست به تحرکات سیاسی دامنه داری در سطح منطقه ای و بین المللی زد. از جمله "شلموبن آمی" کفیل وزارت خارجه اسرائیل برای تشریح مواضع اسرائیل درباره تحولات جاری در مناطق خودگردان و تلاش برای متوقف کردن ناآرامی با مسئولان دهها کشور جهان تماس گرفت.

از سوی دیگر "لیران وبونبون" یک سخنگوی حزب لیکود اسرائیل گفت: "با توجه به شرایط موجود و بحرانی که در حال حاضر از روند مذاکرات حاکم شده است تصور می کنم که گفت وگوها بدون نتیجه به آخر رسیده است. تمام مقامات و مردم اسرائیل متوجه شده اند که شرایط کنونی بسیار بحرانی است و توافقنامه اسلو که هفت سال پیش امضا شده است یک اقدام پوچ و واهی می باشد.

آریل شارون رئیس حزب لیکود نیز با تقدیر از اقدامات سرکوبگرانه ارتش اسرائیل، باراک را به سرکوب هر چه بیشتر فلسطینیان تشویق کرد. وی در سخنانی که از رادیو اسرائیل پخش شد، گفت: "حزب لیکود از دولت اسرائیل و نیروهای امنیتی که با مقابله با اعمال خشونت آمیز برخاسته حمایت می کند." وی همچنین تشکیلات خودگردان را به نظارت و راه اندازی درگیری و نبردهای خیابانی متهم کرد و همه احزاب و گروههای سیاسی صهیونیسم را بهآماده باش فراخواند.

روزنامه های اسرائیلی نیز ـ با توجه به گسترش انتفاضه و نیز درگیریهای پیش آمده و حملات نیروهای اسرائیلی به فلسطینیان که بی سابقه بود ـ درباره فروپاشی کامل روند صلح مطالبی را درج کردند. از جمله روزنامه "هاآرتس" نوشت: "با ادامه درگیری [در سرزمینها اشغالی، نخست وزیر اسرائیل به این باور رسیده که روند سازش به کلی از هم فروپاشیده و هیچ گونه امکان بازسازی آن در مرحله کنونی وجود ندارد." به نوشته این روزنامه باراک در جلسه خصوصی با لحن قاطعانه گفته است که همه چیز به سادگی نابود شد و آنچه صورت گرفته بود بر باد رفت.

باراک ضمن توصیف کردن عرفات به کژدم گفت: "ما می خواهیم از رودخانه ای عبور کنیم که عرفات عقرب در آن وجود دارد که طبیعتش نیش زدن است." روزنامه "یدیعوت آهارنوت" نیز نوشت: "کلینتون هم معتقد است که تلاشهای هشت ساله اش به هدر رفته و ممکن است موافقت باراک با دیدار شارون از مسجدالاقصی عمدی بوده باشد تا بدین وسیله از بار صلح شانه خالی کند و نامش به عنوان کسی که با تقسیم قدس موافقت کرده در تاریخ ثبت نشود."

3 ـ منطقه:

با شروع انتفاضه الاقصی، واکنشهایی از سوی کشورهای اسلامی منطقه ابراز شد. در این میان مواضع کشورهایی همچون عربستان سعودی، مصر، اردن، سوریه و جمهوری اسلامی ایران بیشتر از دیگر کشورهای اسلامی قابل تأمل بود.1) عربستان سعودی:

عربستان سعودی ضمن اعتراض شدید به تهاجم وحشیانه نیروهای اسرائیلی که منجر به شهادت هفت فلسطینی در مسجدالاقصی شد از جامعه بین المللی خواست تا اقدامهایی برای جلوگیری از تجاوز به اماکن مقدس اسلامی به عمل آورند.

به گزارش روزنامه الشرق الاوسط (11/7/1380 ـ 3 اکتبر 2001) عربستان سعودی با پرداخت مبلغ چهل میلیون دلار به صندوق بانکی انتفاضه قدس در مجموع مبلغ 250 میلیون دلار به این صندوق از ابتدا تاکنون پرداخت کرد. این در حالی است که کشورهای عمان، بحرین، سوریه، الجزایر و قطر کمکهای نقدی خود را به ارزش 10، 3، 7، 30 و 50 میلیون دلار به حساب این صندوق واریز کردند.

حمایت عربستان سعودی از انتفاضه الاقصی به کمکهای نقدی محدود نشد. از اقدامات دیگر این کشور تشکیل سمینار دو روزه انتفاضه الاقصی با حضور مقامات بلندپایه خود و تلاش برای ایجاد یک مکانیزم عربی واحد برای کسب حمایت اتحادیه اروپا و روسیه در جهت جلوگیری از سیاستهای سرکوبگرانه رژیم صهیونیستی می توان اشاره کرد.

روزنامه "المدینه" و "البلاد" چاپ ریاض نیز در سالگرد انتفاضه مردم فلسطین ضمن حمایت از تداوم قیام مردم فلسطین خواستار تشکیل جبهه ضد صهیونیستی و تشکیل یک ائتلاف بین المللی برای مبارزه با جنایات رژیم صهیونیستی شدند.

کمیسیون اداری صندوق الاقصی و انتفاضه نیز در نشست خود به ریاست "یوسف ابراهیم البسام" نماینده عربستان در بانک اسلامی توسعه برای اجرای برنامه ها و طرحها و کمکهای فوری به مردم فلسطین 2/59 میلیون دلار اختصاص داد.

2) مصر:

پس از ناکام ماندن اجلاس پاریس برای پایان دادن به موج اعتراضات مردمی و خاموش کردن شعله های انتفاضه، اجلاس شرم الشیخ با شرکت حسنی مبارک رئیس جمهور مصر تنها یک هفته بعد از شروع درگیریها در سرزمینهای اشغالی آغاز به کار کرد. لیکن به دلیل امتناع باراک از حضور در این اجلاس، این نشست بدون دستیابی به توافقی ناکام ماند. ولی رایزنی های حسنی مبارک ادامه یافت و مذاکرات شرم الشیخ با هدف آتش بس میان طرفین در تاریخ 25/7/1379 از سرگرفته شد. ارمغان رهبر مصر برای مردم فلسطین قرار دادن کلیه مسئولیتهای سرکوبی انتفاضه بر عهده تشکیلات خودگردان بود. روند حمایت از توقف انتفاضه در صدر برنامه های سیاسی دولت مبارک قرار گرفت تا آنجا که بعد از گذشت 3 ماه تلاش مستمر، این کشور تلاش کرد تا مذاکره کنندگان اسرائیلی و فلسطینی را پای میز مذاکره فراخواند.

عمرو موسی وزیر امور خارجه مصر نیز طی اظهاراتی در قاهره، رژیم صهیونیستی را مسئول ناآرامیهای جاری در سرزمینهای اشغالی فلسطین معرفی کرد.

3) اردن:

تحلیل و ارزیابی سیاستهای طبقه حاکمه این کشور، به دنبال افشای اسناد محرمانه انگلستان مبنی بر درخواست شاه حسین پادشاه اردن برای دخالت اسرائیل در سرکوب جنبش مقاومت فلسطین در سپتامبر سال 1970 توجیه پذیر معقول می نماید. از همین رو ملک عبدا... فرزند شاه حسین در مذاکرات شرم الشیخ شرکت کرد تا از گسترش شعله های انتفاضه به اردوگاههای آوارگان فلسطینی در اردن جلوگیری نماید. همنوایی شاه اردن با سیاستهای آمریکا و اسرائیل نهایتا منجر به اعزامیوسی بیلین وزیر دادگستری اسرائیل از سوی باراک نخست وزیر به این کشور شد.

ملک عبدا... با استقبال از شروع مجدد مذاکرات اسرائیل و فلسطین و آمادگی این کشور برای ارائه کمکهای لازم، مراتب نگرانی خود را از ادامه انتفاضه ابراز داشت. بنابر اظهارات یوسی بیلین، پادشاه اردن نگران است ادامه انتفاضه از ابعاد اقتصادی، جهانگردی و وضعیت اجتماعی، آینده اردن را تحت تأثیر قرار دهد.

4) سوریه:

سوریه به دنبال شروع انتفاضه از کشورهای عربی خواست تا روابط خود با رژیم صهیونیستی را قطع کنند. فاروق الشرع وزیر امور خارجه سوریه در کنفرانس وزرای خارجه اعراب در قاهره، اسرائیل را عامل ایجاد بحران در منطقه توصیف کرد. مواضع سرسختانه سوریه تحت رهبری بشار اسد رئیس جمهور این کشور منجر به ارسال نامه محرمانه کلینتون رئیس جمهور آمریکا به وی شد.

در این نامه ضمن انتقاد از سیاستهای حافظ اسد در قبال خاورمیانه از جانشین او در خواست شده بود، ملعبه شاگردان پدرش قرار نگیرد. با این حال مواضع سوریه در قبال حمایت از جنبش مردمی فلسطین ادامه یافت. رادیو اسرائیل در تاریخ 6 دی ماه 1379 گزارش داد: برخلاف مصر، دولت سوریه مخالفت خود را با پیشنهادات صلح آمریکا برای توقف انتفاضه اعلام کرد. حمایت سوریها از مردم فلسطین در جبهه سیاسی محدود نشد، از همین رو این کشور با پخش فیلمی از پاپانوئل در حال پرتاب سنگ به سوی سربازان اسرائیلی، حمایتهای فرهنگی خود را از مبارزان فلسطینی اعلام کرد.

روزنامه هاآرتس در تاریخ 28 دسامبر 2000 از تلاش های سوریه برای حمایت از گروههای مبارزفلسطینی ـ جهاد و حماس ـ گزارش داد. در این گزارش به درخواست های مکرر روزنامه های سوریه مبنی بر رد پیشنهادات صلح آمریکا از سوی حکومت خودگردان اشاره شده بود.

پس از کشتارهای نمازگزاران مسجدالاقصی توسط رژیم صهیونیستی روزنامه سوری "تشرین" در باره کشتار نمازگزاران مسجدالاقصی نوشت: "هیچ کس از این کشتار شگفت زده نشد، زیرا صهیونیستها به دست زدن به این گونه کشتارها عادت کرده اند."

در سوریه علاوه بر موضع گیری صریح مطبوعات نسبت به انتفاضه الاقصی و محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه رژیم صهیونیستی، مردم سوریه کمکهای ملی خود به انتفاضه الاقصی را شروع کردند.

به گزارش روزنامه البعث (25/6/1380ـ 16 سپتامبر 2001)، کمکهای مالی کمیته تبلیغاتی منشعب از کمیته مردمی عربی سوریه به انتفاضه الاقصی بالغ بر 170 میلیون لیره سوریه می باشد. کمیته مذکور ضمن درخواست از جهان عرب برای اتحاد با یکدیگر، خواهان اعطای کمکهای مادی و معنوی به فلسطینیان برای شکست برنامه های رژیم صهیونیستی و نیز تضمین ادامه انتفاضه ـ که تمامی اعراب به آن افتخار می کنند ـ شد.

کمیته فوق، کمکهای جمع آوری شده را بدین شرح تقسیم کرد: 25 درصد بین کارگران بیکار، 20 درصد بین کشاورزان خسارت دیده، 20 بین مؤسسات و صاحبان منازل ویران شده، 10 درصد بین دانشجویان، 10 درصد بین بیمارستانها و کمیته ها و انجمنهای مراقبتهای بهداشتی و 10 درصد بین معلولان و مجروحان.

5) ایران:

حمایت این کشور از روند انتفاضه به طور اخص و مردم فلسطین به طور اعم محدود بهچارچوبه زمانی بعد از شروع انتفاضه نبود. حجت الاسلام محتشمی پور دبیر کل کنفرانس بین المللی حمایت از فلسطین در تاریخ 11/10/1379 خواستار گزارش عملکرد وزارت امور خارجه، فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما و هلال احمر در خصوص یکی از مصوبات مجلس شد. طبق این مصوبه که در اردیبهشت ماه سال 69 به تصویب رسید، هر یک از این بخشها موظف به انجام ارائه خدمات در راستای حمایت از مردم مبارز فلسطین شدند.

مواضع رهبر انقلاب به عنوان مرجع ذی صلاح در امر تصمیم گیری سیاستهای خارجی نظام در دیدار چند تن از مسئولان جنبش اسلامی با ایشان رهنمود دولت بود. ایشان با اشراه به ادامه مبارزه و جهاد با دشمن صهیونیستی به عنوان تنها راه حل مسأله فلسطین، حوادث اخیر را نشان دهنده ایمان و بیداری نسل جوان فلسطین و ادامه حرکت انتفاضه ـ علی رغم تهدید با گلوله و خون ـ دانستند. ایشان با اشاره به مردم فلسطین به عنوان افراد محق در امر تصمیم گیری برای سرنوشت سرزمین خود، خواستار برگزاری رفراندم برای تعیین نوع حکومت شدند. حجت الاسلام محمد خاتمی رئیس جمهور ایران نیز با تأکید بر همراهی مردم ایران در کنار ملت فلسطین برای ادامه مبارزه حق طلبانه و شجاعانه خود از این مبارزه به عنوان جهاد در راستای دفاع از مقدسات اسلامی یاد کرد. وزیر امور خارجه ایران نیز خواستار تشکیل یک دادگاه بین المللی برای محاکمه مقامات رژیم صهیونیستی به عنوان جنایتکاران جنگی شد و پذیرش هر گونه صلح تحمیلی را رد کرد.

6) مردم مسلمان منطقه:

پس از شروع انتفاضه الاقصی مردم مسلمان منطقه و رهبران دینیو جنبشهای اسلامی در حمایت از انتفاضه فلسطینیان موضع قاطعی در پیش گرفتند. مسلمانان منطقه در واکنش به انتفاضه دست به تظاهرات وسیعی زدند. از جمله دانشجویان دانشگاه قاهره و دانشگاههای "شارجه" و "عجمان" در امارات متحده عربی و نیز هزاران فلسطینی در لبنان طی تظاهرات گسترده ای رژیم صهیونیستی را محکوم نمودند و از انتفاضه پشتیبانی کردند.

در این میان دکتر "عبدالمعطی دیومی" رئیس دانشکده اصول الدین دانشگاه الازهر مصر طی فتوایی اعلام کرد: "من از همین جا اعلام می کنم که اسرائیلیها را هر جا یافتید بکشید، اکنون زمان جهاد است و بر تمام مسلمانان جهان جهاد واجب است... ما به عنوان مسلمان می گوییم باید این انتفاضه تداوم یابد و بر همه مسلمانان در همه جا آن را یاری و پشتیبانی کنند و پشتیبانی از این انتفاضه باید با خون، مال، سلاح و همه چیز باشد." وی درباره فتوای الازهر درباره قتل اسرائیلیها گفت: "این یک حکم شرعی است و هر جا آنها را در اسرائیل یافتید بکشید چرا که آنان تجاوز خود را از سال 1948 شروع کردند."

سید حسن نصرالله دبیر کل جنبش حزب الله لبنان نیز گفت: "هنگامی که صهیونیستها احساس کنند جسارت آنها به مسجدالاقصی واکنش جهان اسلام را بر نمی انگیزد دست به هر کاری خواهند زد."

4 ـ بین المللی:

1) سازمان ملل:

پس از شروع انتفاضه و شدت گرفتن آن، شورای امنیت سازمان ملل پس از 6 ساعت بحث درباره موج جدید خشونت در سرزمینهای اشغالی اعلام کرد "به دلیل اختلافاعضای شورای امنیت به نتیجه نرسیده است و ادامه بحث در باره بحران در سرزمینهای اشغالی را به بعد موکول خواهیم کرد". در پایان جلسه شورای امنیت "نانسی سودربرگ" یکی از سفرای آمریکا در سازمان ملل به خبرنگاران گفت: "واشینگتن از بیانیه ای که در آن اسرائیل متهم به نقض پیمان ژنو شده باشد حمایت نمی کند."

وی افزود: "اعضای شورای امنیت درباره تنظیم یک بیانیه بحث مفصلی داشتند ولی در خاتمه درباره مفاد این بیانیه اتفاق آرا به دست نیامد." وی همچنین اظهار داشت آمریکا بیانیه ای را که در آن شدت عمل بیش از حد علیه نظامیان فلسطینی شده باشد قابل قبول می داند ولی اسرائیل را به نقض پیمان ژنو در رابطه با حمایت از غیر نظامیان از زمان جنگ متهم نخواهد کرد.

"ناصرالقدوه" ناظر دایم فلسطین در سازمان ملل تأکید کرد که وی عدم صدور بیانیه را به یک بیانیه ضعیف که در آن از پیمان ژنو و محکومیت اسرائیل صحبتی نشده ترجیح می دهند و گفت: "ما به هیچ وجه بیانیه ای که به منافع ملی فلسطین صدمه بزند قبول نخواهیم کرد."

نمایندگان بیش از 50 کشور جهان نیز با سخنرانیهای خود در شورای امنیت سازمان ملل به اسرائیل حمله و اقدامات وحشیانه آن رژیم را در کشتار مردم فلسطین محکوم کردند. در تاریخ 16/7/79 جلسه غیر علنی شورای امنیت سازمان ملل که برای بررسی اقدامات رژیم صهیونیستی تشکیل شده بود بدون نتیجه پایان یافت. این شورا تحت فشار آمریکا نتوانست در مورد مفاد پیش نویس قطعنامه پیشنهادی جنبش عدم تعهد به توافقی اساسی دست یابد. 114 کشور عضو جنبش عدمتعهد خواستار محکومیت رژیم صهیونیستی شده بودند.

در ادامه تحولات نهایتا شورای امنیت سازمان ملل توانست تا در خاتمه 5 روز بحثهای مفصل در شورای امنیت در تاریخ 17/7/79 قطعنامه ای را در محکومیت اقدامات صهیونیستها با رأی ممتنع آمریکا به تصویب برساند. "ریچارد هولبروک" نماینده آمریکا در سازمان ملل درباره این قطعنامه گفت: "از نظر آمریکا این قطعنامه خوبی نبود." وی افزود: "به دلیل تغییراتی که در مفاد قطعنامه داده شد به آن رأی ممتنع داد و در صورتی که ضرورت پیدا می کرد آن را وتو می کردیم."

در این حال با گسترش و تداوم انتفاضه، حمایتهای جهانی از مردم فلسطین اوج گرفت و از کشورهای اروپایی، خاورمیانه تا آمریکای شمالی و جنوبی و آسیای شرقی تظاهرات بزرگی به حمایت از فلسطینیان و محکومیت اسرائیل صورت گرفت. از سوی دیگر "کوفی عنان" در پی وخامت اوضاع منطقه خاورمیانه به اسرائیل آمد و با "باراک" و "عرفات" ملاقات کرد. لیکن از این ملاقاتها نتیجه ای حاصل نشد.

پس از این که حملات اسرائیل به فلسطینیان، شدت یافت، نماینده ناظر فلسطینی در سازمان ملل خواهان تشکیل جلسه اضطراری شورای امنیت شد که با مخالفت نماینده دایم آمریکا در سازمان ملل مواجه شد، وی اظهار داشت: "شورای امنیت روز شنبه گذشته با تصویب قطعنامه 1322 حداقل به طور موقت کارایی خود را برای حل بحران خاورمیانه از دست داده است." در همین شرایط و در پی وخامت اوضاع در سرزمینهای اشغالی فلسطین حملات بی سابقه ای علیه کنیسه ها و دیگر مکانهای مذهبییهودیان در کشورهای اروپایی و به ویژه در فرانسه، انگلیس، و آمریکا صورت گرفت به نحوی که تنها در انگلیس 50 کنیسه مورد حمله قرار گرفت. در آمریکا نیز تظاهرات ده هزار نفری در نیویورک علیه جنایتهای رژیم صهیونیستی انجام گرفت که در آن مسلمانان، مسیحیان، و حتی برخی یهودیان مقیم شرق آمریکا نیز شرکت داشتند که در تاریخ تظاهرات ضد اسرائیلی در آمریکا بی سابقه بود.

2) سازمان کنفرانس اسلامی:

با توجه به وسعت سرکوبی فلسطینیان، سازمان کنفرانس اسلامی از سازمان ملل متحد خواست به منظور پایان دادن فوری به حملات نیروهای صهیونیست علیه فلسطینیان مداخله کند. همچنین این سازمان خواستار تحقیق بین المللی در مورد قتل عام فلسطینیان شد.

3) آمریکا:

در پی شروع انتفاضه و شدت گرفتن خشونتها در سرزمینهای اشغالی مقامات آمریکایی خواهان پایان یافتن درگیریها شدند. از جمله سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید گفت: "آینده بیت المقدس باید پشت میز مذاکره تعیین شود نه در درگیریهای خیابانی." "مادلین آلبرایت" وزیر خارجه آمریکا نیز با ابراز نگرانی درباره درگیریهای خونین در فلسطین اشغالی اظهار داشت: "دوره دیگری از خشونت و درگیری در حال توسعه است که برای گفت وگوهای صلح مخرب می باشد."

وی افزود: "مذاکرات صلح در مرحله حساس قرار گرفته و این مهم است که خشونتها هر چه زودتر پایان پذیرد." "کلینتون" رئیس جمهور آمریکا نیز طی تماس تلفنی با "باراک" و یاسر عرفات خواهان پایان درگیریها و نجات روند صلح خاورمیانه شد. اما در همین حال دو نامزد ریاست جمهوری آمریکا یعنی"ال گور" و "جورج دبلیو بوش" ضمن مناظره ای، با جدیت از رژیم صهیونیستی حمایت کرده و گفتند، عرفات باید هر چه سریع تر با عقب کشیدن مردم خود، به این درگیریها پایان دهد.

پشتیبانی آمریکا از اسرائیل در جریان انتفاضه الاقصی باعث بروز واکنشهای شدیدی در منطقه خاورمیانه شد. و علاوه بر حمله تظاهر کنندگان به سفارتخانه های آمریکا در یمن و سوریه، موضوع انجام حمله انتحاری یک قایق به ناوشکن آمریکایی "کول" در 12 اکتبر 2000 که در بندر عدن برای سوخت گیری و ادامه حرکت به سوی خلیج فارس توقف کرده بود رخ داد که منجر به کشته شدن 17 تن و زخمی شدن 35 تن از خدمه آن شد.

ح ـ آثار و دستاوردهای انتفاضه الاقصی:

علی رغم حدود 700 شهید و بیش از 1400 مجروح فلسطینی در سال اول انتفاضه و به رغم دستگیری و بازداشت بیش از 1000 تن از سوی صهیونیستها ـ طی چند ماه ـ و نیز محاصره و سرکوب فلسطینیان، انتفاضه پیامدها و دستاوردهای فراوانی برای فلسطینیان و نتایج منفی برای صهیونیستها با خود به همراه داشت و آثاری نیز در منطقه بر جای گذاشت. این آثار و دستاوردها عبارتند از:

1 ـ آثار انتفاضه در بعد فلسطینی:

آثار و پیامدهای مثبت انتفاضه الاقصی در بعد فلسطینی شامل موارد ذیل می باشد:

1) انتفاضه الاقصی خشنودی مجدد خداوندی از ملت مسلمان فلسطین و شرف و افتخاری دنیوی و اخروی برای این ملت به ارمغان آورد.این مردم نشان دادند شایستگی نگهداری و پایداری از امانت الهی (قدس و مسجدالاقصی) دارند. آنان که با شهادت خود رستگار شدند و آنان که (مجروحان، دربندان و به پاخواسته ها) اجر شهادت را بردند.

2) این انتفاضه ثابت کرد، ملت فلسطین، مردمی مسلمان و مجاهدی هستند که حاضرند گرانبهاترین سرمایه های خود را (جان و مال و...) خالصانه فدای مقدسات و سرزمین خویش کنند و از این رهگذر به آن دسته از نادانان و یا مرموزانی که او را به کوتاهی و تقصیر متهم کنند، پاسخ گفت.

3) به رغم آن که شارون هر آنچه را که اختیار داشت به کار گرفت و حتی با استفاده از سلاحهای آمریکایی غیر نظامیان فلسطینی را بمباران کرد اما انتفاضه و مقاومت مردم مسلمان فلسطین آبدیده تر شد.

4) این انتفاضه روند ارائه امتیاز دادنها و تضییع حقوق حقه فلسطینیان از سوی تشکیلات خودگردان و همچنین هماهنگی امنیتی با دشمن صهیونیستی را متوقف و به عمر پیمان اسلو پایان داد.

5) این انتفاضه به صهیونیستها نشان داد که قدس و مسجدالاقصی دو خط قرمز هستند و مادامی که یک فلسطینی زنده است هرگز نخواهند توانست هیچ یک از اهداف شوم خود را در اقصی و قدس جامه عمل بپوشانند. این ملتی که بلافاصله پس از ورود "شارون" به مسجدالاقصی چنین قیامی کرده است، بنابراین اگر صهیونیستها بخواهند بیش از این کنند، چه واکنش نشان خواهد داد.

6) این انتفاضه دگر بار موجب وحدت ملی فلسطین شد وحدتی که پیمان اسلو و عملکرد تشکیلات خودگردان آن را دچار تفرقه و تشتت کردهبود. فلسطینیان در سرتاسر فلسطین و خارج از آن خواه در قدس و کرانه باختری و غزه و خواه در خارج از فلسطین و در بخش اشغالی 1948، یکپارچه قیام کردند. صهیونیستها گمان می بردند که توانسته اند ظرف بیش از نیم قرن، هویت، اعتقادات و ملیت فلسطینی را از فلسطینیان بگیرند ولی دیدیم که فلسطینیان ساکن سرزمینهای اشغالی 1948 دوشادوش سایر فلسطینیان قیام کرده و دهها شهید و صدها مجروح را تقدیم داشته و برای هموطنان محاصره شده خویش در غزه و کرانه باختری مواد غذایی و کمکهای مالی ارسال داشتند.

7) انتفاضه مردم فلسطین، باعث به حرکت در آمدن توده های عرب و مسلمان و اعلام همدردی و همبستگی با ملت فلسطین شد. به طوری که مردم مسلمان کشورهای عربی و اسلامی راه پیمایی کرده و خواستار اعلان جهاد بر ضد صهیونیستهای اشغالگر و قطع روابط سیاسی با آنها شدند نظیر آنچه که در کشورهای قطر، عمان، تونس، و مراکش روی داد. این انتفاضه همچنین موجب کم رنگ شدن روابط کشورهایی چون مصر و اردن و... با صهیونیستها شد. از دیگر برکات این انتفاضه این که سران عرب و مسلمان را در اجلاس سران اسلامی در قطر گرد هم آورد و نه تنها روند عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی را متوقف کرد، که باعث تحریم کالاها و منافع آمریکایی از سوی بسیاری از ملتها شد.

8) "باراک" نخست وزیر اسرائیل ناگزیر شد تا برای متوقف کردن آن دست به دامان عرفات، و رژیمهای مصر و اردن شود. افزون بر این انتفاضه "باراک" را بر آن داشت تا ضمن معذرت خواهی از فلسطینیان ساکن بخش اشغالی 1948، خواستار حمایت آنان در انتخابات آتی بشود. این انتفاضهباعث شد تا باراک در مذاکرات میان هیأتهای فلسطینی به ریاست صائب عریقات و هیأت صهیونیستی به ریاست "شلوموبن آمی" در واشینگتن امتیازهایی هر چند ناچیز در خصوص قدس و مسجدالاقصی به طرف فلسطینی بدهد.

2 ـ پیامدهای منفی انتفاضه بر رژیم صهیونیستی:

مهمترین این پیامدها شامل مسائل ذیل می باشد:

1) به اعتراف خود صهیونیستها، در مدت زمان اندکی بیش از چهل صهیونیست کشته و چهار صد تن دیگر زخمی شدند (با توجه به رویه صهیونیستها در کاستن از آمار تلفات خود، این رقم به مراتب بیش از آمار اعلام شده می باشد).

همین رقم اعلام شده نیز ضمن ایجاد ترس و وحشت در دلهای صهیونیستها، روحیه آنان را به شدت از هم پاشید. به ویژه این که این تعداد با توجه به تداوم انتفاضه قابل افزایش نیز می باشد.

2) انتفاضه توانست طعم شکست را به باراک نخست وزیر اسرائیل بچشاند. وی علی رغم تمامی اقدامات سرکوبگرانه، قساوت و جنایتی که به کار بست نتوانست انتفاضه را سرکوب کند. لذا ناچار به استعفا شد. این انتفاضه رژیم صهیونیستی را دچار بحران شدیدی کرد و به فراخوان برای برگزاری انتخابات زود رس (نخست وزیری) انجامید.

3) دو حزب "لیکود و کارگر" را تا آستانه شکاف درونی پیش برد و پیامدهای منفی بر این احزاب بر جای گذاشت و باعث رقابت میان رهبران این احزاب یعنی نتانیاهو و آریل شارون از یک سو و باراک و پرز از سوی دیگر شد.

4) این انتفاضه، چهره و ماهیت جنایتکارانه و شقاوت و ددمنشی صهیونیستها در به خاک و خون کشیدن کودکان و جوانان فلسطینی و نیز مظلومیت نمایی دروغین آنان را بیش از پیش بر ملا و رسوا ساخت.

کمااین که نقاب از چهره کریه و تروریستی صهیونیستها در سطح جهانی و منطقه ای برداشت به طوری که برخی کشورها صهیونیستها را به نازیسم ها و فاشیسم های نوین تشبیه کردند. بسیاری دیگر نیز خواستار برچیده شدن این دولت غاصب (اسرائیل) و اعاده فلسطین به مردمانش شدند.

5) این انتفاضه، آمریکا و ادعای آن را در خصوص علاقه مندی شدید به عدالت و صلح زیر سؤال برد و مردم عرب و مسلمان را علیه آمریکا و منافع آن بسیج کرد.

6) انتفاضه در طی چند روز، توانست تلاشهای سالهای متمادی آمریکا و صهیونیستها را برای برقراری و عادی سازی مناسبات با کشورهای عربی و اسلامی بی اثر سازد و موضوع امکان همزیستی مسالمت آمیز با این کیان غاصب را از اذهان بزداید تا رژیم صهیونیستی در رأس دشمنان جهان اسلام قرار گیرد.

7) با توجه به هزینه های بسیار بالای نیروهای نظامی و مهمات به کار رفته و تأثیر آن بر کارخانجات و مؤسسات و به عبارتی تأثیر منفی بر تولید، این انتفاضه میلیونها دلار هزینه برای اسرائیل در بر داشته است. در اثر آن بسیاری از کارخانه ها تعطیل و دهها هزار کارگر و کارمند یهودی کار خود را از دست دادند. همچنین بودجه های بهداشتی آموزشی کاهش یافت تا در جهت تأمین نیازهای ارتش و خرید سلاح مصرف شود.8) به دلیل توقف صنعت توریسم و همچنین تعطیلی برخی کارخانه ها و شرکتهای ساختمان سازی و از بین رفتن محصولات کشاورزی (به دلیل از خودداری فلسطینیان از کار در مناطق اشغالی) صهیونیستها میلیاردها دلار زیان دیدند.

9) انتفاضه موجب افزایش بیکاری در اسرائیل شد. به گزارش روزنامه جروزالم پست (31/5/1380 ـ 22 اوت 2001) افت شدید اقتصاد داخلی و خارجی اسرائیل پس از آغاز درگیریها بین طرفین (انتفاضه الاقصی) موجب شد تا همه روزه تعداد زیادی از مردم، شغل خود را از دست بدهند و خسارات فراوانی متوجه صاحبان صنایع و تکنولوژی شود.

مطابق تحقیقاتی نیز که از سوی بانک مرکزی اسرائیل به عمل آمد، در این زمان درصد عمده ای از افراد بیکار را جوانان و قشر تحصیلکرده تشکیل دادند. براساس پژوهش فوق 56 درصد بیکاران زیر 35 سال سن دارند و تعداد تحصیلکردگان جویای کار در اسرائیل، از مرز 700,21 تن نیز گذشت.

در این دوره، جوانان و تحصیلکردگان بیکار اسرائیلی تلاش کردند تا با یافتن شغلی در خارج از اسرائیل، خود را از بحرانی که با آن دست به گریبان بودند، نجات دهند.

براساس آمار اداره اشتغال وزارت کار و امور اجتماعی، نیز تعداد بیکاران داخل اسرائیل چیزی بالغ بر 402,186 تن برآورده شده است.

10) انتفاضه نه تنها موجب توقف روند کوچ یهودیان به فلسطین شد که بسیاری از مهاجران متجاوز یهودی را به ترک فلسطین واداشت و یا دست کم به این فکر فرو برد تا خود را برای این منظور آماده کنند. این انتفاضه خیلی از صهیونیستها را نسبت بهآینده سر خورده و مأیوس کرد. صهیونیستها با توجه به شکستشان (در دو بعد جنگ و مذاکره) در به زانو درآوردن ملت فلسطین به پذیرش و یا صلح با آنان، اینک از آینده خویش در فلسطین بیمناک شده اند. به طوری که نداهای هشدارآمیز نسبت به آینده تاریک صهیونیستها در فلسطین گسترش یافت.

11) انتفاضه ترس و وحشت را در دل شهرک نشینان صهیونیست کرانه باختری و غزه ترس و وحشت ایجاد کرد و موجب شده تا هزاران تن، این شهرکها را ترک کرد. و بسیاری از آنان نیز از بیم عملیات جهادی، شبانه از این شهرکها خارج شوند.

12) انتفاضه، ادعای صهیونیستها را مبنی بر این که ارتششان نیرومند و شکست ناپذیر است، منتفی کرد. به ویژه در پی شکست مفتضحانه صهیونیستها در جنوب لبنان و هراس آنان از رزمندگان حزب الله، روحیه نیروهای اشغالگر صهیونیستی ـ که خود را در رویارویی با کودکان و جوانان فلسطینی که تنها سلاحشان همان ایمان و سنگ است، عاجز می بینند ـ به شدت متزلزل شد. طی همین مدت بیماریهای روحی و روانی به شکل هولناکی در میان صهیونیستها شیوع پیدا کرد و پدیده فرار از خدمت نظامی در میان صفوف صهیونیستی تسری یافت.

در این خصوص شبکه دوم تلویزیون آرژانتین طی خبری اعلام کرد: "سربازان اسرائیل روحیه خود را از دست داده و بسیاری از آنان به بهانه های مختلف از اردوگاههای نظامی فرار می کنند. فرار سربازان ارتش اسرائیل که در گذشته نادر بود اینک به یک مشکل جدی برای فرماندهان تبدیل شده است."

بر طبق مقایسه صورت گرفته از آمار کشته شدگان و زخمیان رژیم صهیونیستی در طول انتفاضهاز 6 اوت 2001 تا 23 سپتامبر 2001 نتایج زیر حاصل شده است: تعداد کل زخمی ها از 1405 تن به 1743 تن و کشته شدگان از 137 تن به 176 تن افزایش یافته است. همچنین تغییراتی در تعداد کشته شدگان و زخمیها و نوع حملات مربوط صورت گرفته که در مجموع می توان گفت تلفات حاصل از تیراندازی در منطقه "الف" و پایگاههای نظامی طبق آمار اخیر به صفر رسیده، در حالی که مطابق آمار مورخ 6 اوت 2001 مجموع زخمی شدگان و کشته شدگان منطقه "الف" 8 تن و در پایگاههای نظامی 16 تن ذکر شده است.

تغییر قابل ملاحظه دیگر کاهش تعداد تلفات ناشی از انفجار بمب از 43 تن به 9 نفر است در حالی که طبق آمار قبلی ارائه شده تلفات ناشی از بمب گذاری به چشم نمی خورد اما در ارقام ارائه شده جدید 52 تن کشته و زخمی مشاهده می شود از این میان 48 تن از شهروندان و 4 نفر از نیروهای نظامی هستند که این امر با توجه به گسترش عملیات شهادت طلبانه فلسطینیان نکته ای جالب توجه است. سایر موارد کم و بیش یکسان بوده و با اندکی اختلاف، تغییر محسوسی در آنها مشاهده شد.

روزنامه اسرائیلی "یدیعوت" در شماره مورخه 13/3/1380 خود، شمار تلفات صهیونیستها را 125 کشته و 750 زخمی اعلام کرد که بدین ترتیب بوده است.

3 ـ آثار انتفاضه در بعد منطقه ای:

این آثار شامل موارد ذیل می باشد:

1) بستن دفاتر رژیم صهیونیستی و قطع روابط با آن: کشورهای مغرب، تونس، عمان، و قطر زیر فشارهای مردم خود مبادرت به بستن دفاتر سیاسی وتجاری رژیم صهیونیستی در کشورهای خود کردند و نمایندگان رسمی خویش را از فلسطین اشغالی فراخواندند.

2) توبه های دسته جمعی: جمع کثیری از روشنفکران در کشورهای مصر، اردن و غیره که طرفدار عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بودند توبه کرده و علیه آن رژیم که تنها زبان زور را می فهمد اعلان جنگ کردند. این عده تأکید کردند که جهاد تنها راه بازپس گیری حقوق حقه از صهیونیستها ـ این قاتلان انبیا و دشمنان خدا و بشریت ـ می باشد.

عبدالفتاح عساکر (مصر) یکی از این افراد توبه کرده چنین گفته است:

من از گناه خود که به خاطر دفاع از صلح با صهیونیستها مرتکب شدم و فریب جماعت عادی سازی روابط با صهیونیستها را خوردم به درگاه خداوند توبه کردم. صهیونیستها فقط قتل و کشتار را می فهمند. حضرت مسیح (ع) با شاخه صلح زیتون به میانشان آمد ولی دیدیم که چگونه آنها از شاخه صلح زیتون، صلیب ساختند و او را به صلیب کشیدند. پیامبر گرامی اسلام که بهترین درودها بر او باد با آنان (یهود) رفتاری با رحمت و رأفت داشتند ولی مشاهده کردیم که آنها بارها و بارها به جان مقدس ایشان سوءقصد کرده و حتی یک زن یهودی گوشت حضرت را مسموم کرد تا ایشان را از پای درآورد. کما این که یهودیان در شهر مدینه و در غزوه احزاب با مشرکان همدست شده و قصد داشتند مسلمانان را شکست داده و اسلام را از بین ببرند، که امداد الهی، یهود و مشرکان را شکست داد.

عبدالفتاح عساکر همچنین از مسلمانان خواست، صهیونیستها را که دست به کشتار کودکان و جوانان فلسطینی زده اند، از بین ببرند و آنها را از پیکرجهان اسلام ریشه کن کنند، چه آنان (یهود) به فرموده [[آیت الله العظمی امام خمینی، مواضع ـ نسبت به صهیونیسم و اسرائیل|امام خمینی]] (ره) غده سرطانی هستند که باید ریشه کن و نابود شوند.

3) اقدامات ضد صهیونیستی در کشورهای عربی:

(1) البورینی سرباز (فلسطینی تبار) اردنی در بخش باختری رود اردن با تیراندازی به سوی صهیونیستها، دو تن را کشته و تعداد دیگری را مجروح ساخت. وی از سوی پلیس اردن بازداشت و به سه ماه زندان و انفصال از خدمت در ارتش محکوم شد.

(2) در مصر نیز صدها هزار تن به خیابانها ریختند و ضمن سر دادن شعار "مرگ بر اسرائیل" خواستار گشوده شدن مرزها برای جهاد علیه صهیونیستها و بستن سفارت رژیم صهیونیستی در قاهره شدند.

اما مسأله قابل توجه آن نوجوان دوازده ساله مصری است. احمد الشعراوی که از شهادت محمد الدرّه (همسال خود) در آغوش پدرش سخت متأثر شده بود، مدرسه خود را رها کرده و به منطقه العریش (400 کیلومتری قاهره) گریخت تا به فلسطین رفته و همراه نوجوانان فلسطینی، صهیونیستهای اشغالگر را سنگسار کند و انتقام شهید محمد الدرّه را بگیرد.

پلیس، احمد را پس از غیبت چند روزه از مدرسه در نزدیکی مرز نوار غزه و در حالی که عازم میدان جهاد بوده، یافت و او را به خانواده اش بازگرداند.

نادیا جمال آن دختر نوجوان (13 ساله) که از کشته شدن کودکان فلسطینی به شدت سربازان اشغالگر صهیونیستی سخت متأثر شده بود، از خانه و مدرسه اش (مدرسه راهنمایی آزادی) در قاهرهگریخت و کیف مدرسه خود را مملو از سنگ کرد تا یهودیان را سنگسار و انتقام شهدای (کودکان) فلسطینی را بگیرد.

پلیس مصر این دختر را در شهر "السویس" و در حالی که راهی سینا بود، یافت و به خانواده اش بازگرداند.

نکته جالب توجه این که این دختر در حال تحویل به والدین خود سخت می گریست و از افراد پلیس می خواست او را به حال خود رها سازند تا در سرزمین قدس و در دفاع و پاسداری از مسجدالاقصی و کودکان فلسطینی به شهادت برسد.

ط ـ ترفند اسرائیل برای کنترل انتفاضه الاقصی:

با شدت گرفتن انتفاضه الاقصی رژیم صهیونیستی برای کنترل انتفاضه به حربه های گوناگونی از قبیل: حمله نظامی، محاصره اقتصادی، ادامه مذاکرات، ترور رهبران انتفاضه، متوسل شد. علاوه بر این ترفندها، رژیم صهیونیستی در صدد برآمد تا با استخدام مزدورانی از سوی خود فلسطینیان، ضمن جمع آوری اطلاعاتی کامل از روند انتفاضه و ترور رهبران انتفاضه به دست این نیروها، ضربه ای اساسی به فلسطینیان وارد آورده و انتفاضه را مهار و خاموش کند.

براساس تحقیقات دستگاههای امنیتی فلسطین، سرویس های اطلاعات رژیم صهیونیستی جمال عبدالرزاق یکی از فرماندهان اصلی جنبش فتح را توسط دایی و ابراهیم بنی عوده یکی از فرماندهان سرویس نظامی حماس در کرانه باختری را به دست پسر عمویش، حسین عبیات یکی از رهبران بلندپایه تنظیم و دکتر ثابت دبیر کل جنبش فتح در طولکرم رانیز توسط مزدوران دیگری به قتل رساندند. عملیات ترور بیشتر در مناطق تحت تسلط حکومت خودگردان که معروف به مناطق الف است اجرا شد. هدف رژیم صهیونیستی از این اقدام ایجاد آشوب و ناامنی در میان محافل و سازمانهای فلسطینی و تهدید یکپارچگی و انسجام جامعه فلسطینی بود. با این روش اسرائیل و سرویس های امنیتی می خواست تا آن با کمترین هزینه، انتفاضه الاقصی را کنترل کند.

پس از این که این ترفند اسرائیل از سوی برخی عناصر فلسطینی مزدور، علیه فعالان انتفاضه به اجرا در آمد تشکیلات خودگردان، مجد مکاوی 27 ساله و علام بنی عوده 25 ساله را در تاریخ (24/10/1379 ـ 13 ژانویه 2001) به اتهام همکاری با اسرائیل در ترور رهبران انتفاضه، اعدام کرد. مکاوی در داخل یک پاسگاه پلیس در غزه با شلیک گلوله اعدام شد. مکاوی به دلیل خیانت به وطن و به مخاطره افکندن امنیت ملی و فراهم آوردن موجبات مرگ برخی از اعضای فتح، مانند عونی اسماعیل، سامی ابولبن، نائل علی داوی، جمال عبدالرزاق، به اعدام محکوم شد. بنی عوده نیز به اتهام همکاری با نیروهای امنیتی اسرائیل در جاسازی بمبی در ماشین ابراهیم بنی عوده محکوم شد.

انجمن غیر دولتی حقوق بشر و محیط زیست فلسطین در این باره اعلام کرد که از فوریه 1995، دادگاههای فلسطین 35 حکم اعدام صادر کرده اند، فریح ابومدین وزیر دادگستری فلسطین این اعدامها را پیغامی روشن برای کسانی خواند که به فکر خیانت به ملت و سرزمین خود هستند. چند ساعت پس از اعدام افراد نامبرده، دادگاهی در بیت اللحم چهار تن دیگر به نام های محمد دی فلاح و هشام موسی حامد را به اعدام و حنا منصور سلمه و وجیه محمد عوادا...را به حبس ابد محکوم کرد. اما این اقدام تشکیلات خودگردان با واکنشهای شدیدی از سوی رژیم صهیونیستی و جامعه بین المللی روبه رو شد.

اتحادیه اروپا از اعدام فلسطینیان متهم به همکاری با اسرائیل توسط مأموران تشکیلات خودگردان ابراز ناخرسندی کرد. دولت سوئد که ریاست دوره ای اتحادیه اروپا را بر عهده داشت، اعلام کرد: این اعدامها جنبه قانونی ندارد و از مقامات فلسطینی خواست، از اعدام افراد بیشتر در آینده خودداری کند. ایهود باراک نخست وزیر رژیم صهیونیستی پیام اعتراض آمیزی مبنی بر محکومیت اعدام فلسطینیان مظنون به همکاری با اسرائیل منتشر کرد. باراک گفت "بسیار تأسف آور است که تشکیلات خودگردانی که در پی اثبات موجودیت خود می باشد دادگاههای فرمایشی برگزار می کند که یادآور دورانهای تاریک تاریخ می باشند."

موشه کتساف رئیس جمهور اسرائیل نیز از یاسر عرفات خواست بر صحنه تلویزیون ظاهر شود و صریحا دستور قطع این گونه اعدامها را صادر نماید که در غیر این صورت، اسرائیل نمی تواند به گفت وگوهای صلح ادامه دهد. گروههای حقوق بشر اسرائیلی، اعدامهایی را که توسط دولت خودگردان انجام شد، شدیدا مورد انتقاد قرار دادند. "کمیته ملی مبارزه با شکنجه" از یاسر عرفات تقاضا کرد تا دادگاه امنیت ملی را که حکم اعدام مکاوی و بنی عوده را صادر کرده بود، تعطیل کند.

این کمیته ضمن ارسال نامه هایی به عرفات و وزیر دادگستری تشکیلات خودگردان این اعدامها را محکوم کرده و اظهار داشت:

این دادگاه از قوانین بین المللی و اصول اخلاقی تخطی کرده است.

مآخذ:

  1. میرطاهر، سیدرضا: انتفاضه مسجدالاقصی (زمینه ها، روند و پیامدها)، انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ناجا ـ دفتر سیاسی، 1379.
  2. صفاتاج، مجید: انتفاضه الاقصی (قیام دوزخیان سرزمین مقدس)، نشر فلسطین، 1381.
  3. نشریه صدای فلسطین اسلامی، شماره های 28 و 31.
  4. فصلنامه مطالعات فلسطین، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، ویژه انتفاضه، سال دوم، شماره اول، پاییز 1379. ویژه انتفاضه، سال دوم، شماره سوم، بهار 1380.
  5. بولتن رویداد و گزارش، مؤسسه تحقیقاتی و پژوهشهای سیاسی ـ علمی (ندا)، شماره های 79 ـ 95 ـ 96 ـ 100 ـ 101 ـ 102.
  6. روزنامه القدس، 11/12/2000.
  7. بولتن رویداد و گزارش، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، 12/10/1386، شماره مسلسل 370، سال دهم، شماره 36
  8. مرکز آمار فلسطین.
  9. www.Middle. east. News online.
  10. www.Losses and domeg in palstine.
  11. www.Hdip.org.
  12. www.pnic.gov.ps/arabic/eronomy/derasat/derasat- 3-2.html.
  13. www.sis.gov.ps.arabic/roya.
  14. www.rezgar.com/debat/show.art.asp?aid=2069-39k.
  15. www.pcbs.gov.ps.
  16. www.nbprs.ps/inf/page.php%3Fdo%3
  17. Dshow %26action %DiqtSad2+%D8% A7%D...
  18. www.al-akhbar.com/ar/node/9549+ D8%A7 %D9%84%D9 %85%D8%B5% D8% A...