انجمنها و سازمانهای صهیونیستی جهان: تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۸
انجمنهای دینی یهودی که در اغلب کشورهای جهان و در ابتدا به منظور برآورد نیازهای اجتماعی تشکیل شده بود، در جهت تشکیل مراکز و انجمنهای فرعی که توجه ویژه ای به موضوع انتقال یهودیان به فلسطین داشتند، مورد بهره برداری قرار گرفت.
این انجمنها عبارتند از:
دوستداران صهیون و بنی موشیعه (فرزندان موسی)، "حفراه لهنتسیات" جهت گسترش کار و حرفه، دوستداران زمان کهن (جوفت سقات عفار)، عزراه (کمک)، به پیش (قدیمه)، کشتیرانی (هیفل بنی اسرائیل)، کول سیرائیل، حضریم (آلیانس) و هیاس (برای کمک به یهودیان و مهاجران و حمایت از آنان) و ...
تمامی اینها به عنوان زیرساخت جنبش صهیونیسم به وجود آمد و [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] رو بنای خود را روی آن استوار کرد.
بدون تشکیل سازمانهای یادشده، تماس با امپریالیسم جهانی و به ویژه استعمار انگلیس هبوعیل و سپس آمریکا و نیز بدون رسوخ در اندیشه صهیونیستی در بحثهای گوناگون توده های یهود، تمامی فعالیتهایی که در نهایت به برپایی دولتاسرائیل منجر شد، بی نتیجه می ماند.
جناحهای رقیب یا هم پیمان، بی توجه به سرشت اختلافات و انشقاقهای موجود در سازمانهای وابسته به سازمان صهیونیسم جهانی، توانستند به طور نسبتا کامل توده های یهود را در قبضه بگیرند و دامی بگسترانند که کمتر کسی قادر به فرار از آن بود.
هر یهودی که به سرمایه معینی دست می یافت، توسط صهیونیسم عمومی جذب می شد. یهودی متدین، توسط سازمانهای جوانان یا زنان یا سازمانهای صنفی وابسته به "مزارحی" جذب می گردید. کارگر یهودی نیز توسط شبکه سازمانهای وابسته به جنبش کار صهیونیستی (که مرام سوسیالیستی را برای خود اعلام کرده بودند) محاصره شده بود.
یهودی خرده بورژوا یا وابسته به طبقه متوسط ، آکنده از روح گرایشهای فردی، توسط (صهیونیسم تجدیدنظرطلب) جلب می گردید. سرانجام هر یهودی که به نوعی توانسته بود از فرو افتادن در دام سازمانهای صهیونیستی رهایی یابد، توسط سازمانهای یهودی (غیرصهیونیستی) نظیر: اتحادیه جهانی سازمانهای "سفارادی" یا کنگره جهانی یهود و نظایر آن جذب می شد.
[[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] همگان را دربرمی گیرد. به طور کلی [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] چه نسبت به سازمانهایی که به گونه مستقیم وابسته بدان هستند، یا سازمانهای دیگری که به طور مستقیم بدان وابسته نیستند، ستون فقرات آنها را تشکیل داده است. شایان یادآوری است که [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] توسط نخستین کنگره صهیونیستی برگزار شده از 29 تا 31/8/1897 در شهر بال ( سویس) به وجود آمد. (نک: صهیونیسم، جنبش)
این کنگره تا سال 1903 سالی یک بار، پس ازآن سالی دوبار و پس از جنگ دوم جهانی هر چهار یا پنج سال یک بار برگزار می شد. این کنگره پس از این تاریخ که پیش از آن در شهر "بال" یا سایر شهرهای اروپا برگزار می شد در شهر قدس برگزار گردید.
در این کنگره نمایندگانی از سازمانها، احزاب و اتحادیه های صهیونیستی اسرائیل از حدود 30 کشور که فعالیتهای صهیونیستی در آنها آزاد بود، شرکت می کردند. تا سال 1960، اعضای کنگره از راههایی که در کشورهای مختلف تفاوت داشت، توسط دارندگان "سندهای شیکل" (واحد پول در سرزمینهای اشغالی) انتخاب می شدند.
این سندها توسط [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] منتشر شده و به یهودیان فروخته می شود و دارندگان آنها حق دستیابی به کارت عضویت در [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] را پیدا می کنند. شمار اعضای کنگره و نمایندگان یهودیان کشورهای مختلف براساس شمار سندهایی که طی دو سال پیش از برگزاری کنگره فروخته می شد، تعیین می گردید سپس فروش "سندهای شیکل" به یک سال پیش از برگزاری کنگره محدود گردید.
از سال 1921 به اعضای [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] که در فلسطین زندگی می کردند حق داده شد تا نمایندگانی به نسبت دوبرابر نمایندگان یهودیان سایر کشورها انتخاب کنند.
به موجب فقره سوم از ماده 17 اساسنامه [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] که در سال 1959 به شکل جدیدی تصویب شد، نسبت ثابتی جهت نمایندگی در کنگره در نظر گرفته شد که این نسبت در مورد اسرائیل به 38% اعضای کنگره و ایالات متحده آمریکا 29% و سایر کشورهای جهان 33% تعیین شده است.
در سال 1960 عضویت فردی لغو شد و راه یابی به کنگره براساس انتخابات نسبی فهرست هایی قرار گرفت که بیانگر اتحادیه ها و سازمان صهیونیستی در میان یهودیان مختلف جهان بود. کرسیهای ویژه "اسرائیل" براساس پیروزی ای که اعراب و گروههای صهیونیستی در انتخابات کنیست (پارلمان اسرائیل) به دست می آورند توزیع می شود که معمولاً پیش از برگزاری کنگره انجام می گیرد.
به عنوان نمونه شمار اعضای بیست و هشتمین کنگره در سال 1972 به 599 نماینده رسید که به شکل زیر تقسیم شده بود: 200نفر از "اسرائیل"، 152 نفر از ایالات متحده، 81 نفر از آلمان غربی، 17 نفر از کانادا، 53 نفر از آمریکای لاتین، 8 نفر از اسرائیل، 8 نفر از آسیا و 13نفر از آفریقا. افزون برآن، 67 نماینده به نمایندگی از 28 سازمان صهیونیستی از 24 کشور دیگر نیز شرکت داشتند.
گرایشهای سیاسی اعضای کنگره یاد شده براساس زیر بود: 61 نفر از جنبش کار، 100نفر از کنفدراسیون سراسری جهانی صهیونیسم، 88 نفر از جنبش دینی "همزراحی"، 81 نفر از اتحادیه سراسری جهانی صهیونیستها، 49نفر از اتحادیه جهانی جنبش "حیروت ـ هتساحر"، 33نفر از اتحادیه جهانی احزاب متحد کارگری (مبام)، 20 نفر از سازمان جهانی زنان صهیونیست، 13 نفر از آزادگان مستقل و 14 نفر از غیروابسته ها.
در کنگره 29 که از 20 تا 28/2/1978 در شهر قدس برگزار شد، شمار نمایندگان تقریبا برابر با شمار آنان در کنگره پیشین (28) یا حدود 600 نماینده بود. شمار افراد جنبش کار از 167 به 96 و شمار افراد (مبام) از 33 به 26 کاهش یافت. در عوض نمایندگان کنفدراسیون سراسری جهانی صهیونیسم از 100 به107 نفر و نمایندگان اتحادیه جهانی جنبش "حیروت ـ هتساحر" و اتحادیه سراسری جهانی صهیونیستها از 130 به 177 نفر افزایش یافتند. سایر کرسیهای کنگره میان احزاب و گروههای دیگری که در کنیست نماینده دارند توزیع شده بود نظیر (لاعام، دموکراسی، شلی، آزادگان مستقل، حقوق شهروندان و بلاتوشارون) و اتحادیه های جهانی.
آشکار است که سبب تغییراتی که در کنگره 29 به وجود آمد، پیروزی "لیکود" بر "معراخ" (کارگر) در نهمین دوره انتخابات 1977 بود. وضعیت کنگره سی ام نیز که در اوایل ماه دسامبر 1983 تشکیل گردید چندان تفاوتی با کنگره پیش از آن نداشت.
اتحادیه های جهانی ای که از عضویت کامل در کنگره 29 برخوردار شدند عبارت بودند از:
1ـ اتحادیه جهانی یهودیان شرقی ( اتحادیه سفارادی) با 15 نماینده.
2ـ اتحادیه جهانی یهودیان اصلاح طلب با 12 نماینده (مرکز آن در ایالت متحده آمریکا).
3ـ سازمان جهانی زنان صهیونیست (ویزو) با 20 نماینده. هیأتهای وابسته به [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] به صورت هیأتهای ناظر در جلسه های کنگره شرکت می کنند. آنان حق بحث و گفت وگو و اظهارنظر را دارا هستند اما حق رأی دادن ندارند.
این هیأتها عبارتند از: کمیته مرکزی، شورای سراسری صهیونیسم، نمایندگان یهودیان مقیم در کشورها و نمایندگان سازمانهای کشوری صهیونیستی و اعضای هیأت قضایی.
همچنین هیأتهایی از جوانان، دانشجویان و اعضای جنبش هجرت، جهت مشارکت در جلسه های کنگره (به صورت ناظر) دعوت می شوند. این گونه هیأتها برای نخستین بار در کنگره 27 که از 9تا 19/6/1968 در قدس برگزار شد شرکت کردند.
در کنگره 29 که از 20 تا 28/2/1978 در قدس برگزار گردید، نمایندگانی از سازمانهای یهودیان جهان و به نمایندگی از کنیسه ها و فرقه های گوناگون یهود شرکت جستند. از آن میان:
1ـ اتحادیه جهانی یهودیان شرقی.
2ـ سازمان جهانی "ماکابی".
3ـ انجمن جهانی یهود پیشرو (اصلاح طلب).
4ـ شورای عالی کنیسه های محافظه کار.
5ـ کنگره جهانی کنیسه ها و ارتدوکسها.
محتویات
- ۱ مؤسسه های صهیونیستی و نهادهای آن:
- ۲ الف ـ شورای عمومی صهیونیسم:
- ۳ ب ـ کمیته اجرایی:
- ۴ ج ـ ریاست سازمان صهیونیسم جهانی:
- ۵ د ـ دادگاه کنگره صهیونیسم:
- ۶ ه ـ وکیل عمومی سازمان صهیونیسم جهانی:
- ۷ و ـ بازرس مالی سازمان صهیونیسم جهانی:
- ۸ جناحهای موجود در سازمان صهیونیسم جهانی:
- ۹ اتحادیه های جهانی شرکت کننده در کنگره 29:
- ۱۰ مآخذ:
مؤسسه های صهیونیستی و نهادهای آن:
کنگره صهیونیستی را می توان به عنوان پارلمان جنبش صهیونیسم جهانی به شمار آورد که از نظر تئوریک، بالاترین قدرت در [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] است. کنگره، قوانین را تصویب می کند، گزارش دیگر مؤسه های صهیونیستی را دریافت کرده و مورد بررسی قرار می دهد سیاستهایشان را مشخص می سازد و مؤسسه های جنبش صهیونیستی و نهادهای مرکزی آن را انتخاب می کند که عبارتند از:
الف ـ شورای عمومی صهیونیسم:
این شورا از نظر سلسله مراتب و اهمیت پس از کنگره قرار دارد و در فاصله میان برگزاری دو کنگره، از اختیارات آن برخوردار است. احزاب و اتحادیه ها برحسب نسبت نمایندگیشان در کنگره صهیونیستی در این شورا حضور می یابند.
این شورا حداقل سالی یک بار تشکیل جلسه می دهد. میان جلسات دو شورای صهیونیستی، کمیته ای متشکل از حدود 20 عضو امور روزانه مربوط به آن را انجام می دهد.
ب ـ کمیته اجرایی:
وظایف آن اجرای مصوبات کنگره و شورای عمومی صهیونیسم است و در برابر هر دو مسئول می باشد. عضویت در کمیته اجرایی (درحال حاضر) طبق نسبت نمایندگی ـ احزاب و گروههای صهیونیستی در "کنیست اسرائیل" تقسیم می شود. از کنگره 27 سال 1968 تاکنون معمول شده است تا شماری از یهودیان غیر صهیونیست نیز به عضویت کمیته اجرایی درآیند.
شمار اعضای کمیته اجرایی در زمان "هرتزل" از پنج تن بیشتر نبود درحالی که در کنگره 28 سال 1971 به 21 عضو رسید. مرکز اصلی کمیته اجرایی شهر قدس است و شعبه ای نیز در شهر نیویورک و دفتری در لندن دارد. این کمیته به وسیله اداره هایش که ریاست آنها به عهده یک یا چند عضو کمیته اجرایی است، انجام وظیفه می کند:
1ـ اداره پذیرش مهاجرت.
2ـ اداره مهاجرت جوانان.
3ـاداره جوانان پیشاهنگ.
4ـ اداره اسکان.
5ـ اداره سازماندهی.
6ـاداره تبلیغات.
7ـ اداره روابط خارجی.
8ـ اداره آموزش و فرهنگ "در نقاط پراکنده جهان".
9ـ اداره آموزش تورات در "نقاط پراکنده جهان".
10ـ اداره حسابداری.
11ـ اداره مدیریت.
12ـ اداره صندوق بنیادگذاری.
ج ـ ریاست سازمان صهیونیسم جهانی:
هرتزل از سال 1897 تا هنگام مرگش در سال 1905 ریاست سازمان را به عهده داشت. در کنگره سوم (27/7 تا 2/8/1905) یک رهبری سه گانه به وجود آمد. کنگره تا سال 1946 یک رئیس برای [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] و رئیسی برای کمیته مرکزی انتخاب می کرد. کنگره 22 در سال 1946 برای سازمان رئیس انتخاب نکرد. این منصب تا سال 1956 خالی بود تا این که کنگره 24 "ناحوم گولدمان" را برگزید.
همچنین کنگره 27 در سال 1968 و کنگره 28 و کنگره 29 برای سازمان صهیونیسم رئیس انتخاب نکردند و رئیس کمیته اجرایی به مثابه رئیس [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] به شمار می رفت. البته علت عدم گزینش رئیس [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] به ضعف سازمان در برابر "دولت اسرائیل" که به نحوی ملموس بر جنبش مسلط شد، باز می گردد.
کادرهای حزبی درجه دوم احزاب و گروههای اسرائیلی، بالاترین پستهای [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] را به عهده می گیرند درحالی که کادرهای قدیمی و باتجربه جهت رهبری "دولت" به کار گرفته می شوند.
از سوی دیگر، رئیس کمیته اجرایی ـ که معمولاً به گروه پرنماینده در کنگره صهیونیستی وابسته است ـ می تواند در شرایطی که منجر به برپایی "دولت اسرائیل" گردیده است، کار معمولی سازمان را پیش ببرد بدون این که موجودی مکرر و بی فایده به شمار آید یا این که (در صورت انتساب به گروه اقلیت که احتمالش بسیار ضعیف است) به اختلافهای بیهوده منجر شود.
د ـ دادگاه کنگره صهیونیسم:
حداکثر از 25 عضو تشکیل می شود از جمله رئیس و نواب رئیس که شمارشان به پنج تن می رسد. دادگاه می تواند منشور سازمان را تغییر داده، قانونی بودن تصویب نامه های مؤسسه های مرکزی صهیونیستی را مورد سؤل قرار دهد و اختلافهای میان مؤسسه ها به غیر از اختلافهای مالی، را حل و فصل کند.
ه ـ وکیل عمومی سازمان صهیونیسم جهانی:
وظیفه وی دفاع از منافع سازمان در برابر دادگاه کنگره و ارائه پیشنهادات قانونی به سازمانهای مرکزی صهیونیسم است و در انجام این وظایف، از یاری دو معاون و یک اداره حقوقی گسترده برخوردار است.
و ـ بازرس مالی سازمان صهیونیسم جهانی:
وظیفه وی بررسی فعالیتهای مالی و اقتصادی [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] و ارائه یک گزارش سالیانه در این باره و مداخله در اختلافات مالی میان نهادهای سازمان و اظهار نظر پیرامون آن در شورای عمومی صهیونیسم در برابر کنگره است.
جناحهای موجود در سازمان صهیونیسم جهانی:
در نخستین کنگره سال 1897 سه جناح به ظهور پیوستند.
گرایش نخست: گرایش سیاسی به رهبری هرتزل بود که خواهان تأمین حمایتهای لازم برایبرپایی دولت یهود توسط یک یا چند کشور بزرگ بود. این گرایش توسط "ماکسیم نورداو" (جد حقیقی جنبش صهیونیسم تجدیدنظرطلب) و "ولفسون" و "وایزمن" (اجداد صهیونیسم سراسری) دنبال شد.
گرایش دوم: گرایشی بود که خواهان ادامه اسکان یهودیان در فلسطین ـ که پیش از برگزاری نخستین کنگره صهیونیستی آغاز شده بود ـ و نیز افزایش و سازماندهی و گسترش آن بود. و ریشه های این گرایش در انجمنهای "دوستداران صهیون" و "آموزشهای مکابی" بود که "اسرائیل زاتفویل" نمایانگر آن بود. وی نخستین انشعاب در میان سیاستمداران و عملگرایان را در [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] به وجود آورد.
گرایش سوم: این گرایش به احیا و نشر آموزشهای دینی و اخلاقی دین یهود توجه داشت و دولت را ابزاری برای تحقیق این موضوع به شمار می آورد. رهبر این جناح و گرایش به نام خاخام "شلبل سکافر" از کنگره صهیونیستی به شهر "بالتیمور" آمریکا روی آورد و هسته جنبش "مزراحی" را در سال 1902 همراه با خاخام "ی.ل فیشمن" و نویسنده یهود "زنیف یعفتس" بنیاد نهاد.
جنبش "مزراحی" از هنگام برگزاری هشتمین کنگره صهیونیستی در لاهه هلند (از 14 تا 21/8/1907) به عنوان یک سازمان مستقل در میان [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] به شمار می رود. مرکز جنبش "مزراحی" پس از جنگ جهانی اوّل به قدس منتقل شد. در سال 1949، کنگره جهانی مؤسسان جنبش "مزراحی" در قدس برگزار شد. جنبش "مزراحی" در سال 1956 با "هبوعیل همزاحی" در حزب ملی متدین (مفدال) ادغام شد (نک: مفدال، حزب)به تدریج بر اعتبار عملگرایان از یک سو و جنبش کارگری از سوی دیگر افزوده شد. این امر به کنگره های جنبش صهیونیسم که شهرک سازیهای یهودی نشین در زمینه کشاورزی را در "کنگره هشتم" و "شهرهای تعاونی" را در کنگره نهم و ترجیح "اتوواربورگ" بر "وولفسون" را به تصویب رساندند، منعکس شد.
در حالی که نمایندگی جنبش کارگری صهیونیستی در کنگره دوازدهم سال 1921 از 8 درصد تجاوز نمی کرد. در کنگره 17 در سال 1931 به 29 درصد و در کنگره 19 در سال 1935 به 35 درصد افزایش یافت. جنبش کارگری با دو جناح ]ماپام و ماپای] از اوایل دهه سی تا اواخر دهه هفتاد از نسبت بالایی از حمایت نمایندگان در کنگره های صهیونیستی و نهادهای [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] برخوردار شد. در درون "اسرائیل" نیز کارگران صهیونیست [ماپام و ماپای ]به اضافه گروههای دیگر از همان هنگام برپایی حکومت "اسرائیل" تا سال 1977 در ائتلافهای آن شرکت داشتند.
موضع جنبش "صهیونیسم سراسری" نیز میان جنبش دینی صهیونیستی (مزراحی) و جنبش کارگری صهیونیستی قرار داشت و با قدرت منابع مالی و پیوندهای بین المللی اش تا مدتها بر سازمان صهیونیسم جهانی چیرگی داشت. به عنوان نمونه جنبش "صهیونیسم سراسری" در کنگره 12 در سال 1921 به 73 درصد کرسیهای نمایندگی دست یافت.
انشعاب ژابوتنسکی و بنیادگزاری اتحاد جهانی "صهیونیسم اصلاح طلب" توسط وی، به تضعیف سازمان صهیونیسم سراسری منجر شد که در کنگره 19 در سال 1935 تنها به 35 درصد کرسیها دست یافت.
پس از آن، صهیونیسم دستخوش یک رشته انشعاب شد که با انشعاب گروه (الف) از گروه (ب) آغاز شد.
گروه (الف) وایزمن حامی او انگلیس را تأیید می کرد. برعکس گروه (ب) که با وایزمن مخالف بود به مواضع آمریکا نزدیک شد.
مبارزه میان این دو گروه با تشکیل کنفدراسیون جهانی سراسری صهیونیسم که توسط دکتر "اسرائیل گلدشتاین" و "رزاهالبرین" در سال 1958 در لندن پایه گذاری شد، به پایان خود رسید. این کنفدراسیون حدود نیم میلیون عضو را که در 24 کشور پراکنده هستند بر می گیرد.
همچنین اتحادیه جهانی سراسری صهیونیسم یا (صهیونیستهای سراسری) در همان سال 1958 بنیاد نهاده شد. و در ژوئیه 1962 کنگره ای به ریاست "ایمانوئل نیومن" برگزار کرد. این اتحادیه، سازمانهایی را نظیر سازمانهای کنفدراسیون پیش گفته در بر می گیرد.
این دو گروه در درون اسرائیل به دو حزب لیبرال (که بخشی از ائتلاف لیکود و پیش از آن ناحال را تشکیل می داد) و حزب لیبرال مستقل (که به مواضع کارگر نزدیک است) تبدیل شدند.
جنبش حیروت ـ هستاجر: این جنبش دنباله رو مکتب سیاسی هرتزل است و "ماکسیم نورداو" را نیاکان بزرگ خویش می شمارد. این جنبش نزد "نورداو" و "ولادیمیر ژابوتنسکی" آموزش دیده است. وی در سال 1914 با کمیته اجرایی سازمان صهیونیسم درباره تشکیل نیروهای ویژه یهودی برای جنگ در فلسطین ـ که ضرورتا زیر فرماندهی انگلیسیان نباشد ـ اختلاف پیدا کرد. اختلاف ژابوتنسکی با رهبری جنبش صهیونیسم پس از جنگجهانی اول ـ با وجود انتخاب وی در سال 1921 به عنوان عضویت کمیته اجرایی سازمان صهیونیسم ـ از سر گرفته شد. وی پس از موافقت سازمان صهیونیسم با کتاب سفید (که انگلیس در سال 1922 منتشر کرد) از جنبش کناره گرفت.
ژابوتنسکی پس از دو سال و نیم، سازمان صهیونیستی نوینی به نام "اتحادیه صهیونیستهای اصلاح طلب" را تشکیل داد که بعدها به سازمان صهیونیستی ملحق شد. سپس در اوایل دهه سی، یک بار دیگر از این سازمان بیرون رفت.این کناره گیری از سازمان باعث انشعاب در جنبش ژابوتنسکی شد، به گونه ای که "شتریکر" و "لیشتایم" با وی به مخالفت برخاستند. ژابوتنسکی کمیته اجرایی جنبش خود را منحل کرد و مخالفانش حزب دولت یهود را به وجود آوردند. (ن. ر: ژابوتنسکی)
در سپتامبر 1935 ژابوتنسکی یک کنگره مؤسسان برگزار کرد و بنیادگذاری "سازمان صهیونیسم نوین" را اعلام کرد. فعالیت این سازمان تا سال 1946 به دراز کشید تا اینکه با انضمام به حزب "دولت یهود" که به "حزب صهیونیستهای اصلاح طلب متحد" تغییر نام داده بود به [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] پیوستند.
در سال 1948 "جنبش حیروت" به رهبری مناخیم بگین که جنبش "بتار" در لهستان را رهبری می کرد تشکیل شد. وی از سال 1943 فرمانده گروه تروریستی "اِتسل" شد که جنبش تجدید نظر طلب در دهه سی آن را به وجود آورده بود. بگین و هوادارانش وجود جنبش اصلاح طلب را نادیده گرفتند. این دو جنبش در نخستین انتخابات کنیست (پارلمان) با دو فهرست نامزدهای جداگانه شرکت کردند.
پس از آن گفت وگوهایی انجام گرفت که بهپیوستن "حیروت" به اتحادیه جهانی اصلاح طلبی صهیونیست، منجر شد. (ن. ر: حیروت، جنبش)
نقش احزاب، دسته ها و جنبشهای سیاسی دیگر همچنان در حاشیه است و فعالیت آنها در نهایت به یکی از گرایشهایی که قبلاً به آنها
اشاره شد تمایل دارد.
اتحادیه های جهانی شرکت کننده در کنگره 29:
سه اتحادیه جهانی زیر با عضویت کامل نظیر سایر احزاب و گروهها و سازمانهای صهیونیستی در کنگره شرکت کردند.
1 ـ اتحادیه جهانی یهودیان شرقی:
فدراسیون سفاردیها در فلسطین در سال 1920 تشکیل شد. سپس سازمان مرکزی سفاردیهای اسرائیل به وجود آمد.
کنگره سیزدهم که در "کارلوی واری" چکسلواکی (6ـ18/8/1923) خواهان گردهمایی نمایندگان یهود سفاردی شد و تصمیم گرفت تا برای تشکیل کنگره جهانی انجمنهای سفاردی در قدس، فعالیت آن آغاز شود. در تاریخ 10/2/1952 یک کنگره در قدس برگزار شد. در آن مسایل یهودیان سفاردی که مهمترینشان فقر و ضعف فرهنگی و تضاد با اشکنازیها بود را مورد بحث قرار گرفت داد. (ن. ر: سفاردی، یهودیان)
این کنگره تصمیم به ایجاد اتحادیه یهودیان سفاردی گرفت. [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] نیز از این گرایش حمایت کرد و با کمک مالی به دفتری که برای این منظور در قدس تشکیل شده بود به پشتیبانی از آن همت گماشت.در تاریخ 15/8/1925 کنگره جهانی سفاردی انجمنهای سفاردی در شهر "وین" و با حضور هیأتهایی به 68 نماینده، و از پانزده کشور، برگزار شد. این کنگره تصمیم به ایجاد اتحادیه سراسری جهانی انجمنهای سفاردی گرفت. یک کمیته اجرایی که مرکز آن قدس بود، تشکیل شد. وظیفه این کمیته تدوین برنامه اتحادیه و دامنه فعالیتهای (فرهنگی، ملّی، دینی و غیره) آن بود. "لوواد یا قمحی" تا چند سالی ریاست دبیرخانه اتحادیه را به عهده داشت.
در ماه مه 1930 کنگره انجمنهای سفاردی در بالکان در شهر بلگراد برگزار شد. این کنگره این بخش را ـ که دفتر آن در قدس به دلایل فراوان و از آن میان مشکلات مالی بسته شده بود ـ دوباره فعال کرد.
شماری از یهودیان شرقی ساکن فرانسه در اوایل دهه سی، یک کمیته اجرایی ویژه خود به وجود آورده و به پیوندهای میان انجمنهای سفاردی جانی دوباره بخشیدند. آنان یک نشریه به زبان فرانسه به نام "یهودیان سفاردی" منتشر کردند و خواهان برگزاری یک کنگره جهانی شدند.
در 26/5/1935 مسیر "فرانسیس مونتویوری" کنگره ای را با حضور 25 نماینده از 13 کشور در لندن برگزار کرد. سه سال بعد یک کنگره دیگر با حضور 39 نماینده به نمایندگی از 26 انجمن از 13 کشور در آمستردام برگزار شد. این کوششها به همان سرنوشت کوششهای پیشین دچار شد.
پیامدهای جنگ جهانی دوم و از آن میان اعلام برپایی "دولت اسرائیل" انجام گفت وگوهایی را در پاریس، لندن و نیویورک ضروری ساخت که منجربه تشکیل کنگره ای شد که در 4/11/1951 در پاریس برگزار شد. در آن کنگره هیأتهایی از 28 کشور و از آن میان هیأت "اسرائیل" شرکت کردند. کنگره به سببحضور برخی شخصیتهای مهم نظیر "رینیه کاسین" (برنده جایز صلح نوبل) و "موشه شارِت" (وزیر خارجه اسرائیل) از جوّ ویژه ای برخوردار بود.
مبالغ ارایه شده از سوی آژانس یهود و انتخاب کمیته اجزایی به ریاست "اشربنیاتوری" به احیای اتحادیه جهانی یاری رساند. "اشربنیاتوری" پس از کنگره قدس در 9/5/1954 کناره گرفت و جای وی را "دتزیل سیباگ مونتویوری" گرفت که تا سال 1968 رئیس این کمیته بود. این اتحادیه به مسایل تبعیض آمیزی که یهودیان شرقی چه در اسرائیل و چه در خارج از آن رنج می بردند،اهتمام می ورزد.
تشکیل شوراهای اقلیمی این اتحادیه در اسرائیل، آفریقا و آمریکا به نتایج مثبتی نیانجامیده است. با این حال، این اتحادیه توانست یک دانشکده که در حقیقت یک مدرسه دینی است در "رامات گان" ایجاد کند و شماری از نشریه ها و کتابهایی که به موضوعات ویژه سفاردیها در اسرائیل و خارج از آن مربوط می شود، منتشر سازد.
همان گونه که پیش از این گفته شد این اتحادیه با 15 نماینده در کنگره 29 صهیونیسم جهانی در سال 1978 شرکت کرد.
2 ـ اتحادیه جهانی یهودیان اصلاح طلب:
این جریان تحت تأثیر جنبش "هاساکالا" یا روشنگرایی و اندیشه های لیبرالی و ایده آلیستی که در قرن نوزدهم رواج داشت، در آلمان به وجود آمد. اصلاح طلبان تصور می کردند که عنایت الهی تنها شامل حال آنان شده است که در تمامی مناطق جهان پراکنده باشند و مردم به اصول آزادی و عدالت و برابری و صلح فراخواند.
آنان اعتقاد داشتند که جدا کردن یهودیان ازاطراف جهان و محدود کردن آنان در محدوده یک "دولت یهودی" از یک سو، توهین به بشریت و از سوی دیگر برخلاف اراده خداوند است. با توجه به این اصول، می توان جریان اصلاح طلب را از پرشورترین گرایشهای لیبرالی و ایده آلیستی برای آمیختن با دیگران به شمار آورد. این سخن آنان در مرکز اصلی شان در ایالت متحده آمریکا رایج بود که "ما از نظر ملیت آمریکایی هستیم و شور و شوق ما برای یک میهن شرقی فلسطینی نیست، قلبهایمان اینجاست خانه هایمان اینجاست، اینجا در آمریکا."
اصلاح طلبان با صهیونیسم مخالفت داشته همچنان که در کنگره سال 1845 فرانکفورت، کنگره سال 1869 فیلادلفیا و کنگره سال 1885 پطرزبورگ و کنگره خاخامهای یهودی در سال 1889 با آن مخالف ورزیدند. از آن جایی که ایالات متحده آمریکا مرکز اصلاح طلبان بود این جریان بیانگر مصالح بورژوازی یهود در جامعه آمریکا بوده و از سیاست داخلی آمریکا پیروی می کرد که در قرن گذشته خواهان ترک هرگونه وابستگیهای اروپایی توسط یهودیان و آمیختن در مردم آمریکا شده بود.
اصلاح طلبان آمریکا به دو جریان تقسیم شدند:
جریانی که به دشمنی خود با صهیونیسم و با برپایی دولت یهود در فلسطین ادامه داد. و از صحنه سیاست داخلی آمریکا، منزوی شد.
جریان دیگر از موضع دشمنی با صهیونیسم به موضع بی طرفی نسبت به آن و از اواسط دهه سی به موضع تأیید آن تغییر جهت داد.
کار این جریان به برگزاری کنگره و تشکیل اتحادیه جهانی منجر شد. این کنگره شاخه هایی در بیست و پنج کشور ایجاد کرد و مرکز اصلی آن به شهر قدس منتقل شد "ریچادهرش" مدیر اجرایی "اتحادیهجهانی یهودیان اصلاح طلب" به پستهایی در کمیته اجرایی [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] دست یافت. این امر پس از تصمیم کنگره بین المللی برگزار شده در ژوئیه 1974 مبنی به پیوستن سازمانهای اتحادیه جهانی اصلاح طلبان به سازمان صهیونیسم جهانی، انجام گرفت.
اتکای این اتحادیه جهانی به ویژه بر شاخه اش در (میلواکی) ایالات متحده آمریکا و مرکزش در آفریقای جنوبی و شاخه هایش در "اسرائیل است.
3 ـ سازمان جهانی زنان صهیونیست (ویزو):
این سازمان در ژوئیه 1920 به ابتکار "ادیث ایدرو"، "مانگودمن"، "هنری تارویل"، "روبیکاسیف" و "ویرا وایزمن" تشکیل شد. کنگره مؤسسان در سال 1920 "روبیکا سیف" را به عنوان رئیس سازمان برگزید و شهر لندن را مرکز اصلی سازمان تعیین کرد.
در سال 1922 یک کمیته اجرایی فلسطینی انتخاب شد و در سال 1930 اتحادیه "هداساه" به عنوان نماینده سازمان در فلسطین تعیین شد. اتحادیه "هداساه" همان اتحادیه زنان صهیونیست در آمریکا است که در سال 1913 به ابتکار "هزدئیل صولد" در نیویورک تشکیل شد. این سازمان در سال 1913 کارهای ارتباطات پستی و پزشکی را در فلسطین انجام می داد و بیمارستانها و درمانگاههایی در فلسطین ایجاد می کرد و بر مهاجرت جوانان از ایالات متحده آمریکا نظارت داشت. (ن. ر: هداساة، جنبش)
کنگره جهانی در سپتامبر 1951 در قدس برگزار شد و مورد زیر را به تصویب رساند.
هدف سازمان متحد ساختن زنان یهودی درباره مسائل زیر است.1) فعالانه در آباد ساختن و حمایت از اسرائیل و به وسیله سازمانها و خدماتشان به "اسرائیل" در زمینه های زیر مشارکت کنند:
الف: آموزش کشاورزی و خدمات خانگی و اقتصاد خانگی و دیگر حرفه ها به دختران جوان.
ب: توجه به کودکان و شیر دادن آنان.
ج: توجه به فعالیتهای جوانان.
د: توجه به مهاجران جدید.
ه : یاری رسانی و آموزش به زنان مهاجر به منظور آمیختن در زندگی کشور جدید.
و: تکامل جنبش (ویزو) به عنوان یک مؤسسه مؤثر در اسرائیل به وسیله اتحاد و با تمامی مؤسسهای وابسته به آن.
2) تقویت پیوندهای فرهنگی و معنوی میان "مناطق پراکنده جهان" و "اسرائیل":
الف: گسترش آموزش زبان عبری، تاریخ ادبیات یهود.
ب: تهیه اطلاعات مهم معاصر برای فعالیتهایی که (ویزو) باید از کانالهای مناسب انجام دهد.
ج: یاری رسانی و تشویق زنان و جوانان در مناطق پراکنده جهان برای مهاجرت به اسرائیل.
فرم سازمانی:
کنگره ای که هر چهار سال تشکیل می شود و عالی ترین نهاد سازمان صهیونیستی زنان است. این کنگره یک خانم رئیس و یک کمیته اجرایی مرکب از 25 عضو از اسرائیل و 25 عضو از کشورهای دیگر را انتخاب می کند. اعضای کمیته اجرایی، رئیس، مسئولیتها و وظایف کمیته را تعیین می کنند و هر یک سال یا 18 ماه نیز جلسات خود را برگزار می کنند. شمار اعضای (ویزو) بیش از 000,300 تن می گردد که (85000) عضو آن در "اسرائیل" و سایرین در 50کشور اروپای غربی، جنوب و مرکز آمریکا، کانادا، آفریقای جنوبی، استرالیا، نیوزلند و شماری از کشورهای آسیا و آفریقا به سر می برند. (ویزو) عضو سازمان جهانی است و در کنگره 29، بیست عضو آن شرکت داشتند.
کنگره 23 به این سازمان حق داشتن یک کرسی در آژانس یهود و چهار کرسی در شورای سراسری صهیونیسم را بخشید. (ویزو) همچنین در شورای سازمانهای زنان در (اسرائیل) و در شورای جهانی یهود عضو است.
4 ـ شورای عالی کنیسه های محافظه کار:
جریان محافظه کار در میان محافل یهودی اروپای شرقی به کمک تشویق محافل اریستوکرات "سفاردی" در نیمه دوم قرن گذشته به وجود آمد. کنیسه های محافظه کار در نیمه راه میان اصلاح طلبی لیبرالیستی و ارتدوکس جزمی قرار گرفتند. این جریان از تقویت پیوندهای میان یهودیان اروپای شرقی در آمریکای شمالی دفاع کرد که این امر بر مراسم مذهبی کنیسه های محافظه کار نیز تأثیر گذاشت.
از سوی دیگر این کنیسه ها بر خلاف کنیسه های ارتدوکس، آداب و رسوم جامعه ای را که بدان مهاجرت کردند تحریم نکردند. بدین ترتیب به مواضع اصلاح طلبانه نزدیک شده، خود را وارث شرعی اصلاح طلبان و ارتدوکسها به شمار می آوردند. عملاً صفوف محافظه کاران ـ به حساب دو جریان پیشین و به سبب اختلافها و انشعابهای میان آنان ـ تقویت شد. در نتیجه، این جریان جنبش صهیونیست را تحریم نکرد بلکه بر عکس رهبران این کنیسه ها پستهای مهمی را در جنبش صهیونیستی در ایالات متحده اشغال کردند و همان گونه که اشاره شد،شورای عالی کنیسه های محافظه کار در کنگره اخیر سازمان صهیونیسم جهانی، دارای رأی مشورتی بودند.
5 ـ کنگره جهانی کنیسه های ارتدوکس:
این جریان بر بنیاد مذهبی متعصبی تکیه دارد که با ظهور "اگودات یسرائیل"، "ناطوری کارتا"، "هاسیدیه" و "مزراحی" نمایانده شده است. چنانکه گفته شد یهودیان آمریکا در نخستین کنگره صهیونیستی، چهار نماینده داشتند که یکی از آنان خاخام "شلبل سکافر" بود که بیانگر گرایش سوم پیش گفته بود.
سکافر به هنگام بازگشت بالتیمور جنبش (مزراحی) را بنیاد نهاد که شاخه هایش در آمریکا و کانادا گسترش یافت.
با وجود آن که این سازمان در مقابل علم و پیشرفت قرار داشت. با این حال "اتحادیه هیأتهای دینی ارتدوکس"، "انجمن روحانیون یهودی ارتدوکس"، انجمن دانشجویان، انجمن جوانان و مدارس و جمعیتهای خاخام و نظایر آن را به وجود آورد. "اگودات یسرائیل" توانست این جنبش را به جنبشی جهانی تبدیل کند. و مرکزی را در قدس و در [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] برای آن تهیه کند.
جنبش "ماکابی":
نام "ماکابی" همچون نام صهیون از تاریخ کهن یهود گرفته شده است. این نام در گذشته توسط جنبشی پا گرفته در انگلستان، به کار گرفته شد که خواهان بهبود قدرت بدنی جوانان "گتوها" بود. در پایان قرن نوزدهم "افرایم اش کیشور" ریاست سازمان "ماکابی" را به عهده گرفت و ادعا کرد که این سازمان فرقه کهن "ماکابی" را به اجرا در می آورد. این سازمانبرای انگلستان تا چندی پیش مراسم و فراخوانیهای خویش را به صورت پنهانی انجام می داد. این جنبش به گونه ای گسترش یافت که جنبش صهیونیستی نتوانست در انگلستان گسترش یابد مگر به وسیله "ماکابی" و در نتیجه این سازمان هیچ گاه از جنبش صهیونیسم جهانی دور نبوده است.
از سوی دیگر، باشگاههای ورزشی یهودی که در پایان قرن گذشته در مرکز و شرق اروپا ایجاد شدند نامهایی انتخاب کردند که دلالت بر قدرت و تندرستی داشت و به تصمیم کنگره چهارم جنبش صهیونیسم با تشویق "ماکسیم نورداو" متحد شدند. در سال 1900 نخستین نشریه ورزشی به نام "ماکابی" توسط باشگاه "بارکوخفا" منتشر شد تا پیش از جنگ جهانی اوّل این باشگاهها خود را وابسته به اتحادیه ورزشی یهود دانسته و کنگره هایی در تأیید جنبش جهانی صهیونیسم برگزار می کردند.
در آغاز دهه بیست شمار اعضای این اتحادیه به 000,100 عضو زن و مرد و در پایان دهه سی این شمار به 000,200 عضو افزایش یافت. این اتحادیه پس از انتقال مرکزش به تل آویو (پس از تشکیل دولت اسرائیل) مسابقه های (ماکابی) را به تقلید از مسابقه های (المپیک) برگزار می کند شمار اعضای آن در سال 1979 به 000,250 عضو در 33 کشور رسیده است. اتحادیه جهانی "ماکابی" اکنون یک اتحادیه ورزشی جهانی ویژه یهودیان درون و بیرون اسرائیل به شمار می رود و در کنگره (29) سازمان صهیونیسم جهانی به عنوان ناظر شرکت داشته است.
مآخذ:
- برنر، لنی: مشت آهنین، حسین ابوترابیان، انتشارات اطلاعات، 1370.
- بولتن خبرگزاری وفا، سازمان آزادی بخش فلسطین، شماره های 1168ـ1163.