کتاب، چاپ و نشر

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


صهیونیسم جهانی به مرور زمان توانست "کلمه" را در خدمت اهداف و طرحهای توسعه طلبانه خود بگیرد. کتاب سیاست اقتصادی ملتهای کهن، نوشته باردومسنل یهودی که در سال 1878 منتشر شد، تبیین کننده آرمان صهیونیسم جهانی است. او در این کتاب می گوید:

"کسانی که تلاش ما برای دستیابی به حاکمیت جهان را به استهزا می گیرند، نمی دانند که اکنون تمام ثروت جهان در دست ماست. به دلیل اتحاد و برتری اندیشه و حسن مدیریت ما، این ثروتها روز به روز فزونی می یابد. قدرت فعلی ما می تواند جهان را مطابق دلخواه ما به گردش درآورد، همان گونه که در گذشته، ملت کنعان را تحت فرمانبرداری خود درآوریم. کسانی که در قدرت ما تشکیک می کنند، آن گاه که ببینند، ما چگونه آرمان انسانیت، یعنی صلح و برادری را در سایه دولت جهانی آینده خود تحت پوشش قرار خواهیم داد، ناامید خواهند شد.

بدین لحاظ صهیونیستها علاوه بر نفوذ و سیطره بر رسانه های گروهی و تبلیغاتی جهان سعی کرده اند تا نفوذ خود را به همه جا تعمیم دهند و بر بزرگترین شبکه های چاپ و نشر کتاب و مؤسسه های انتشاراتی استیلا یابند. صهیونیستها در ایالات متحده آمریکا بر بیش از پنجاه درصد از مؤسسه ها و شبکه های چاپ و نشر تسلط دارند. شرکت انتشاراتی راندوم هاوس که جنت کرف یهودی آن را پایه گذاری کرد و مؤسسه انتشارات سایمون اندشوستر که ریچارد سایمون و ماکس شوستر آن را تأسیس نموده اند از مشهورترین مؤسسه های انتشاراتی جهان به شمار می آید."

یکی از قدیمی ترین مؤسسه های انتشاراتی آمریکا به نام هارپر و رو (Harper U Row)و نیز مؤسسه انتشاراتی بریتانیایی ویلیام کالینز (William Collins) توسط رابرت مردوخ قدرتمندترین سلطانرسانه ای جهان خریداری شده است.

گریس هالسل خبرنگار المجله در واشنگتن به سلطه صهیونیسم بر مراکز انتشاراتی آمریکا اعتراف می کند و می نویسد:

"بر من کاملاً محرز شده که یهودیها به طور کامل بر صنعت نشر، به ویژه در نیویورک تسلط دارند و حتی مراکز انتشاراتی که در اختیار غیریهودیهاست مانند دایل دای و مکفروهیل و مکمیلان همگی یهودیانی را که در رأس پستهای حساس و تصمیم گیرنده قرار دارند به استخدام خود درآورده اند."

به همین لحاظ "تقریبا غیرممکن است که یک نویسنده بتواند ناشر مهمی پیدا کند که یک کتاب ضد صهیونیستی را چاپ و منتشر کند". میزان تسلط صهیونیسم بر مراکز انتشاراتی فرانسه نیز بدان پایه رسید که متفکر مشهور روژه گارودی که زمانی ناشران فرانسه و سایر نقاط جهان برای چاپ و نشر آثار او بر یکدیگر پیشی می گرفتند، پس از اینکه وی به دین مبین اسلام گروید و کتاب ریشه های اسطوره ای سیاست اسرائیل را تألیف کرد حتی یک ناشر فرانسوی حاضر نشد که کتاب او را چاپ کند. خالد قشطینی از نویسندگان فلسطینی با بیان اینکه تمام انتشارات غرب در اختیار کامل صهیونیستهاست و اینان همگی کوشش خود را در کتمان حقایق و ترویج کذب و جعل دروغ به کار می برند تا حقوق ملت فلسطین را به کلی پایمال و نابود کنند در مقاله ای در این باره می نویسد:

"مرکز پژوهشهای فلسطینی و پژوهشکده مسائل فلسطین که در حقیقت دو آکادمی بزرگ هستند و در سالهای اخیر گروهی از پژوهشگران عرب با شهرت جهانی را به استخدام خود درآورده اند تاکنون حدود یکصد و بیست کتاب و جزوه به زبان عربی، انگلیسی و زبانهای دیگر منتشر کرده اند ولی همه کوششها برای پیدا کردن یک کتابفروشی یا مغازه برای عرضه کردن این کتاب در غرب بی نتیجه مانده است حتی برخی از کتابخانه های دانشگاهی از پذیرش کتابهای این دو مرکز امتناع می ورزند. نیاز بهیادآوری نیست که روزنامه ها با فصلنامه های سیاسی و ادبی هم توجهی به منشورها این دو بنیاد نشان نمی دهند، حال افراد عرب نیز بهتر از این نیست. از هنگام صادر شدن قطعنامه تقسیم (فلسطین) در سال 1947 ، با اینکه مؤلفان عربی، کتابهای بسیاری در همه جا منتشر کرده اند ولی در برابر انبوه کتابهای منتشر شده از سوی صهیونیستهای اسرائیلی در انگلیس و آمریکا، هیچ کتابی از یک نویسنده عرب راجع به این قضیه منتشر نشده است."

این در حالی است که کتابهای سر تا پا دروغ و خصمانه صهیونیستها علیه مسلمانان در تیراژ بسیار وسیع در سطح جهان چاپ و منتشر می شود و آنها حتی از امکان شبکه اطلاع رسانی اینترنت در راستای ترویج افکار و دسیسه های شیطانی خود بهره می گیرند.

کتاب انقلاب یهودی نوشته اسرائیل الداد (Israel Eldad) (نک: الداد، اسرائیل) ازجمله این کتابهاست.

در جای جای این کتاب به عربها به ویژه فلسطینیان توهین شده است و دیگر مذاهب غیریهودی نیز تحقیر شده اند در حالی که از صهیونیستها همانند پیامبران تعریف و تمجید شده است. به عنوان نمونه در فصلی از این کتاب که عربها انگل و آدمخوارند نام دارد از پناهندگان فلسطینی به عنوان کسانی که به هزینه افراد دیگر زندگی می کنند نام می برد و می نویسد فلسطینیان این زندگی انگلی را به کار سخت ترجیح می دهند.

برای توصیف اینکه عربها چگونه با همدیگر رفتار می کنند "ال داد" در صفحه 138 کتاب خود می نویسد:

"عربها نوعی سادیسم (دیگر آزاری) دارند که حتی برای آدمخواران ناشناخته است، که حداقل از خوردن اعضای قبیله خود پرهیز می کنند".

او ادامه می دهد که:

عربها در مقاومت علیه صهیونیستها به بریدن بدنهای زنده و مرده، و بریدن سرها و اندامهای جنسی شان،بیرون ریختن شکمهای باز و نظیر اینها که اتفاقات عادی برایشان است، متوسل شده اند.

وی هیچ فرصتی را برای تحقیر و توهین نژاد عرب و ذهنیت عربها فرو نگذاشته است و در صفحه 137 کتاب می نویسد:

هر کسی که به خاورمیانه و با ذهنیت اعراب آشنا باشد، یا کسی که صرفا بولتن های جنگی آنها را دنبال کرده باشد می فهمد که فهم عربها از حقیقت چیزی ناقص و معیوب است.

وی برای روشن شدن موضوع (ص 137) داستان عربی زیر را مثال می زند:

یک مرد عرب می خواهد استراحت کند، که بچه های او سر و صدا ایجاد می کنند. وی برای ساکت کردن آنها می گوید در بازار دارند زیتون مجانی پخش می کنند بچه ها به آنجا می دوند ده دقیقه بعد نیز خود وی سریعا لباس می پوشد و با تعجب می گوید چی، در بازار دارند زیتون مجانی پخش می کنند پس چرا من در خانه نشسته ام.

ال داد قتل عام روستاییان دیریاسین توسط صهیونیستها را نبردی علیه آدم خواری می شمارد و در (ص 145) می گوید:

برخلاف عربهای آدم خوار ما هیچ گاه به شهروندان انگلیسی، زنان و بچه ها حمله نکردیم. حمله به روستای معروف دیریاسین یک حمله تروریستی نبود یک حمله نظامی علیه پایگاه نظامی مسلط بر ورودی شهر محاصره شده اورشلیم بود، پایگاهی که پناهگاه گروههای غارتگری شده بود که به وسایل نقلیه و شهروندان یهودی کمین می زدند. بیست و پنج هزار عرب، شامل زنان و بچه ها در یک نبرد کشته شدند.

این محقق صهیونیست ضمن تعریف و تمجید از صهیونیستها آنها را همانند پیامبران می داند و هرتزل را با حضرت موسی "ع" مقایسه می کند و می گوید: بنابراین تعجب آور نیست که او (هرتزل) مثل یک موسای مدرن فکر می کرد. آن گاه هرتزل را در رده حضرت موسی "ع" قرار می دهد، سپس شروع به مقایسه او با حضرت مسیح "ع" می کند. حداقل اینکهاین یهودیان (سنتی) منتظر مسیحی بودند که خود یک یهودی پایبند باشد، و اینها حکومت جدید را با خطوط و دستورالعملهای طولانی مذهبی فریفتند. هرتزل این فرصت را به آنها نداد. زبان او یک زبان جدید بود که آنها نمی شناختند یا درک نمی کردند.

این نویسنده صهیونیست در صفحه 32 کتاب خود ضمن تحقیر سایر مذاهب در مورد حضرت عیسی "ع" گفته تحقیرآمیزی دارد و می گوید:

خود عیسی ممکن است صرفا ساخته و پرداخته ذهن باشد، فردی که هرگز نبوده است.

در رابطه با تقدّس فلسطین برای مسیحیان نیز در صفحه 103 کتاب، اهانتهای خودش را به مسیحیت ادامه می دهد و بیان می دارد:

تنها این منطقی است در نظر داشتن اینکه این دین (مسیحیت) تولدش در این سرزمین (فلسطین) بوده و اینکه همه افسانه ها و اسطوره های اساسی آن مبتنی بر رویدادهای خاصی هستند، بالاتر از همه، این رویدادهای مرتبط با زندگی و مرگ پایه گذارش است که گمان می رود در این مکان اتفاق افتاده است. لیکن این هیچ ارتباطی با وابستگی و پیوند ملی و سیاسی با این سرزمین ندارد. از این رو، رویدادهای دین مسیحیت افسانه هایی هستند که (احتمالاً) در فلسطین اتفاق افتاده اند.

وی در جای دیگر (ص 112) رفتار نازیها را انسانی تر از رفتار عربها معرفی می کند و اظهار می دارد:

منابع قابل اعتماد اخیر فاش می کنند که حتی هیتلر بدنام آماده شده بود تا بسیاری از کودکان یهودی را از آلمان آزاد کند اما مفتی بزرگ (حاج امین الحسینی) او را از این کار باز داشت و بچه ها به کام مرگ فرستاده شدند.

لودویک لوویسون نویسنده یهودی آمریکایی، کتابی تحت عنوان اسرائیل نوشته است. در بخشی از کتاب مزبور چنین می خوانیم:

یهودی، یهودی باقی خواهد ماند و پیوستگی او با دیگران غیر ممکن است. این حقیقت را همگاندریافته اند و هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند. بنابراین همگان باید موجودیت و دولت ما را به رسمیت بشناسند.

گ. پ. سیترن، نویسنده یهودی آمریکایی، در کتاب سرزمین موعود می نویسد:

ما ملتی خاص هستیم. حتی اگر میان ما و مسیحیان اختلافات دینی و مذهبی هم نباشد. ما در طول قرنها، علی رغم آوارگی، ثابت کرده ایم که به وحدت قوی خود بیش از هر ملت دیگری پایبند هستیم و به نژاد خاص خود هم بیشتر از دیگران تعصب داریم."

یکی دیگر از این کتابها، رمان دنیای تجاوزگران (The World Of ropers)نوشته جوما تام بلک (Juma Tham Black)است. این کتاب که یکی از مشهورترین و رایج ترین کتابها در بازار جهانی است، داستان یک آمریکایی را به تصویر می کشد که دارای اصالت عربی است و چندین سال است که زنان را مورد تجاوز قرار می دهد. این شخص جرم تجاوز را از پدرش به ارث برده و به نوبه خود آن را برای فرزندان خود به ارث می گذارد و آنها نیز روش تجاوز پدرشان را پیشرفت و توسعه می دهند. این شخص همچنین قاتل زنان یهودی و فرزندان آنان است، برادری مجنون و خواهری فاسد دارد.

کتاب The Panited Bird که چیزی شبیه یک زندگینامه است توسط یک صهیونیست لهستانی الاصل به نام جرسی کوزنسکی نوشته شد و در سال 1965 م. به زبان انگلیسی به چاپ رسید. مؤلف در این کتاب مطالبی سرتاپا کذب را در مورد دوران کودکی خود در خلال جنگ جهانی دوم به رشته تحریر درآورده است. وی در این کتاب به سادیسم کشاورزان لهستانی و تجاوزات جنسی شرم آور آنها علیه یهودیان اشاره می کند و موارد دیگری از اعمال دشمنانه آنها را تبیین می نماید.

اما پس از مدتی معلوم شد که مؤلف کتاب به تنهایی در کنار کشاورزان لهستانی (غیریهودی) زندگی نمی کرده بلکه به همراه پدر و مادرش در کنار کشاورزان لهستانی زندگی می کرده و این کشاورزانکاملاً آگاه بودند که این خانواده یهودی هستند. بدین شکل دروغ پردازیهای مؤلف کتاب روشن شده است.

با این وجود کتاب مذکور مورد توجه جوامع یهودی قرار گرفته و تبلیغات زیادی برای آن شده به نحوی که برای مدتی پرفروش ترین کتاب بود و به چند زبان زنده دنیا ترجمه گردید. حتی با فشار صهیونیستها برای تدریس راه خود را به مدارس و دانشگاههای آمریکا باز کرد.

ایلی ویزل درباره کتاب می گوید:

"(این کتاب) از مهم ترین محکومیتهای نازیهاست که با شفافیت و اخلاصی خاص نوشته شده است."

حتی زمانی که دروغ پردازیهای این کتاب هم فاش شد باز هم ویزیل در توصیف آن گفت: اثر جالب است.

"پس از اینکه در سال 1976 کماندوهای اسرائیلی توانستند با حمله به فرودگاه "انتبه" در اوگاندا، گروگانهای هواپیمای اسرائیلی از دست چریکهای فلسطینی آزاد کنند، صهیونیستها این پیروزی را در بوق و کرنا کرده و سیل مقاله ها، مصاحبه های مطبوعاتی، فیلمهای سینمایی و تلویزیونی و دهها عنوان کتاب، به بازارهای جهان روانه کردند که تمام این آثار، از دلاوریها و ایثار بنی اسرائیل درباره نجات جان گروگانها مدیحه سرایی می کردند.

از مبالغه آمیزترین کتابها در این باره کتاب نود دقیقه در انتبه نوشته ویلیام استیونسن، روزنامه نگار انگلیسی طرفدار صهیونیسم و دیگری کتاب عملیات تندر، تألیف یهودا اونیر جانشین سردبیر مجله نیروی هوایی اسرائیل بود.

ویلیام استیونسن، پس از جنگ 1967 اعراب و اسرائیل، کتاب دیگری با عنوان بکوب صهیون نوشت که در آن از دلاوریهای اسرائیلیها سخن گفته است. او در سال 1970 کتاب دیگری با نام قدرت نیروی هوایی اسرائیل تألیف و منتشر کرد.

انتشارات ویلیام هانیمن یهودی، در سال 1974، کتابی با عنوان عقابی در آسمان منتشر کرد. نویسنده این کتاب ویلبر اسمیت از آفریقای جنوبیبود. کتاب اسمیت، پر از دلاوری اسرائیلیها و اهانت نسبت به مسلمانان بود. روی جلد کتاب عکسی از یک جوان عرب با چهره ای زشت و مسلسل به دست به چشم می خورد که میان دو جوان خوش سیما ـ دختر و پسر ـ یعنی دو قهرمان اسرائیلی قصه، جدایی انداخته بود. در قسمت زیرین عکس، تصویری از یک جنگنده اسرائیلی با ستاره شش پر، در حال پرواز بر فراز بیت المقدس خودنمایی می کرد. کتاب مزبور تا سال 1982، یعنی طی هشت سال، 18 بار تجدید چاپ شده است."

کتاب تقلبی و مملو از دروغ دیگری که در چند سال گذشته وارد بازار شده آوارگان (Fragments)نام دارد که آن را بنیامین ویلکو میرسکیی نوشته است. مؤلف آن نیز این کتاب را همانند نویسنده کتاب سابق به شکل زندگینامه تألیف کرده است.

نویسنده در این کتاب، دوران کودکی خود را به عنوان یک یتیم به تصویر کشیده و آن را مملو از حوادث خشونت بار نموده است. او در کتابش نگهبانان اردوگاهها را سادیسم و دیوانه توصیف نموده و عنوان می نمود که چگونه این نگهبانان را دیده که جمجمه کودکان یهودی را می شکستند. او در این کتاب به بعد از جنگ جهانی دوم هم سر زده و از بدرفتاریهای همکلاسیهایش در مدرسه نیز یاد کرده است.

این کتاب در زمان انتشار، یک کتاب کلاسیک در مورد هولوکاست (کوره های آدم سوزی نازیها) توصیف گردید و جوایز متعددی از سوی سازمانهای مختلف یهودی به سوی مؤلفش سرازیر شد.

از آن پس مؤلف کتاب به کنفرانسهای مربوط به هولوکاست دعوت و حتی سخنرانی افتتاحیه نیز به وی واگذار می شد و حتی تمامی مؤلفان آثار هولوکاست او را ستودند.

اما دیری نپایید که معلوم شد این کتاب وهم و خیال و دروغی بیش نبوده است. زیرا مؤلف کتاب در زمان جنگ جهانی دوم در سوئیس بوده و از آرامش آنجا لذت می برده و از آن فراتر اصلاً او یک یهودینبوده است.

به دلیل این رسوایی، ناشران آلمانی و آمریکایی کتاب وی را از بازارها جمع نمودند. در اطلاعات بعدی نیز فاش شد که مؤلف مذکور از متولدین سوئیس بوده و نام اصلی اش هربرونو داسکر است.

فنکلشتاین در توضیحی درباره این حادثه می نویسد:

"تجارت هولوکاست اصولاً براساس وارونه جلوه دادن تاریخ برای رسیدن به اهداف ایدئولوژیک استوار است".

"از آغاز دهه هفتاد، دستهای پنهانی صهیونیسم، دهها عنوان کتاب با یک نام، یعنی عربها (The Arabs) به کتابفروشیها روانه کردند. این کتابها در ظاهر تحت پوشش دوستی با اعراب نوشته شده بود، اما در واقع، سطر سطر آن، سم پاشی علیه اعراب و مسلمانان بود.

این قبیل کتابها، بدون استثناء تصویر واحدی، چون: عقب مانده، کینه توز، شهوتران و وحشی از شخصیت عرب نشان می دادند.

از جمله این کتابها می توان از کتاب جهان عرب، تألیف موربرگر، نام برد. او در این کتاب می نویسد:

"تاریخ ثبت کرده است که قدرت عرب به اسلام بسته است. بنابراین باید با اسلام مبارزه شود تا آنها نتوانند قدرتی داشته باشند."

جان لوکاره می نویسد انگلیسی، در گفت وگویی با مجله الوطن العربی (شماره 322) اظهار داشته است:

تصویر رایج در ذهن غربیها، درباره اعراب از دو حالت خارج نیست؛ این تصویر یا یک شیخ ثروتمند صاحب چاه نفت است که اموال خود را دیوانه وار خرج می کند، یا ساربانی ژنده پوش و کثیف.

ازجمله کتابهای دیگری که در زمره این کتابها قرار دارد کتاب دانیال گولدهاگن است که تحت عنوان (Hitler,s Willing Excutioners)چند سال پیش به چاپ رسیده و در چند مجله معروف دوره ای و مهمحتی برای چندبار مکرر مورد بررسی قرار گرفته است.

مجله نیویورک تایمز آن را یکی از آثار انگشت شمار جدید خوانده که مستحق گرفتن لقب معلم را دارند.

مضمون کتاب در مورد این طرز تفکر است که آلمانیها به طور طبیعی از یهودیان متنفر بوده و با ظهور نازیسم فرصت قتل عام آنان را یافتند.

دیری نپایید که این کتاب به دومین کتاب پرفروش تبدیل گردید و نیم میلیون نسخه از آن به فروش رسید و به 13 زبان هم ترجمه شد.

ایلی ویزل ضمن اشاره به دلایل و اسناد موجود در این کتاب، آن را ستود. این صهیونیست این کتاب را "مشارکت ممتاز در فهم و آموزش هولوکاست" توصیف نمود.

این کتاب مملو از حوادث تحریف شده و تناقضهایی است که گولدهاگن برای هیچ یک از آنها دلیل باارزش و مهمی ارائه نکرده است. در رأس این ابهامها دلیل "کینه طبیعی آلمانیها نسبت به یهودیان" است.

این کتابها نمونه هایی از صدها و بلکه هزاران کتابی است که توسط صهیونیستها یا به رشته تحریر درآمده و یا توسط آنها اعمال نفوذ شده و برای تقدس صهیونیست و تحقیر سایر مذاهب و قومیتها به ویژه اسلام و عربها در سراسر جهان توزیع شده است. علاوه بر این صهیونیسم اهتمام خاصی را برای تأثیر بر کتب درسی و دانشگاهی از خود نشان داده است. زیرا مطالب این کتابها به مثابه خوراک فرهنگی است که افکار نسل آینده از آنها تغذیه می کنند. همان نسلی که صهیونیسم تأکید دارد افکارشان را بشوید و خود آن را پرورش دهد تا در خدمت اهداف و نقشه های شیطانی و توسعه طلبانه آن درآید.

در پژوهشی که از سوی انجمن ملی اعراب مقیم آمریکا، مندرج در روزنامه الدستور چاپ اردن، مورخ 7/2/1981 آمده بود؛ فقط 17% از کتابهای درسی آمریکا، اطلاعات صحیحی در مورد اسلامارائه می کنند. 50% این کتابها حاوی اطلاعات نادرست و 33% بقیه، اطلاعاتی ارائه می کنند که نیاز به تصحیح و تعدیل دارد.

برای نمونه در کتابهای مدارس یا دانشگاههای آمریکا، بخت النصر به شکل پادشاهی مستبد و وحشی تصویر می شود که یهودیهای فقیر و صلح جو را تار و مار کرده است.

صهیونیستها، یا طرفداران آنها در کتابهای خود، هیچ گاه از کینه توزی نسبت به اسلام و مسلمانان غافل نمی شوند. مثلاً وقتی اخبار فعالیتهای اتمی پاکستان منتشر شد، کتابی از سوی صهیونیستها تألیف و به چاپ رسید که در آن اروپاییان را بر ضد مسلمانان تحریک می کرد. این کتاب چنین ادعا می کرد که پاکستان کشوری اسلامی است و چنانچه به سلاح اتمی دست یابد برای تمدن غرب خطرساز خواهد بود. از پلیدترین کتابها در این باره کتابی با عنوان بمب اسلامی نوشته دو نفر یهودی صهیونیست، به نامهای استیو وایزمن و هربرت کراسی بود که در آمریکا منتشر و در سطح جهان توزیع شد."

پروفسور ریچارد ویلسون، هماهنگ کننده پژوهشهای اجتماعی مدارس ایالت مونتگمری آمریکا تأکید می کند که حداقل نیمی از کتابهای درسی مدارس آمریکا، اطلاعات نادرستی درباره جهان اسلام ارائه می دهند.

"انجمن مسلمانان کانادا در سال 1976، با دشواری فراوان توانست وزارت آموزش و پرورش آن سامان را متقاعد کند که برای بازبینی دهها کتاب درسی مربوط به اسلام و مسلمانان، از چند نفر کارشناس مسائل اسلامی دعوت کند. پس از موافقت این وزارتخانه، این اشخاص توانستند از ادامه تدریس برخی کتابها، که در آن به مسلمانان اهانت شده بود، جلوگیری کنند. برخی کتابهای یادشده، تاریخی و مخصوص دانش آموزان دوره دبیرستان، با عناوین ذیل بود:

جهان امروز ما، سفری به گذشته، جشنوارهگذشته، ریشه های امروز، الگوهای تاریخی، یک میلیون سال نخستین، اروپا و جهان امروز و ظهور تمدن غرب.

علی رغم اقدام مزبور، کینه توزیهای صهیونیستی، بار دیگر با استخدام وان کیتی و بلاکبرن، در بخشهای پژوهشهای اسلامی و خاورمیانه ای دانشگاه آنتاریو، به کتابهای درسی کانادا راه یافته است. این دو نفر در گزارشی اهانت بار، مدعی شدند که نزول قرآن کریم در حیات پیامبر اکرم (ص) تکمیل نشده، بلکه سیصد سال پس از وفات آن حضرت به اتمام رسیده است.

درباره نقشه های صهیونیستی، به منظور کشتن روح ایمان در جوانان، باید به نظریه تربیتی بوری یهودی فرانسوی اشاره کرد. این نظریه با نام آموزش استدلالی در برنامه های درسی بسیاری از کشورهای غربی گنجانده شده است.

نظریه مزبور می گوید:

"انسان نباید چیزی را که نمی بیند یا براساس استدلال حسی و ملموس، موجودیت آن اثبات نمی شود، ایمان بیاورد."

کتاب قدس الاقدس، نوشته الان ویلیانرد آلاس خبرنگار آمریکایی طرفدار صهیونیسم از دیگر آثار ضد اسلامی است. این کتاب از سوی انتشارات گراندا در لندن، تحت مالکیت لرد برنشتاین یهودی، منتشر شده است. مؤلف در کتاب خود ادعا می کند که قرآن کریم با کتابهای آسمانی دیگر تفاوت دارد، زیرا از حقایق تاریخ تهی است."

"یکی دیگر از کتابهای صهیونیستی که غربی ها را به کینه توزی علیه مسلمانان برمی انگیزد، حطین دوم تألیف بنیامین عامی درور یهودی آمریکایی است. نویسنده این کتاب، درباره خطر بیداری اسلامی به اروپاییان و آمریکاییان هشدار می دهد. کتاب مزبور تصریح و تأکید می کند؛ چنانچه کشورهای دوست اسرائیل، برای مهار نهضت اسلام دست به کار نشوند، اعراب به زودی بر نیروهای اسرائیلی پیروز خواهند شد.

از جمله کتابهای دیگری که نشانگر تکاپوی مرموز صهیونیستها در عرصه فرهنگ جهانی است، کتاب خنجر اسلام نوشته جان لانت و اسلام مبارز نوشته جانسون است. این دو کتاب مسلمانان را به شکل دشمنانی وحشی و افسانه ای برای غرب تصویر می کنند."

اگناس گلدزیهر خاورشناس یهودی در کتاب عقیده و شریعت در اسلام، بسیاری از اصول و حقایق اسلام را به صورت تحریفی و وارونه معرفی و ارائه کرده است.

"سر ویلیام مویر" خاورشناس اسکاتلندی در کتابی تحت عنوان خلافت، پیدایش، انحطاط و سقوط آن به طور وقیحانه دین اسلام را مورد اهانت قرار می دهد. او در سال 1876 کتابی تحت عنوان زندگی محمد تألیف کرد. وی در این کتاب ادعا می کند که تعالیم اسلام از ادیان سابق گرفته شده است. مویر همسو با صهیونیسم، در کتاب مزبور کینه توزی را به جای می رساند که دین اسلام را سرسخت ترین دشمن تمدن، حقیقت و آزادی قلمداد می کند.

ماکسیم رودنسون یهودی فرانسوی نیز در کتابی تحت عنوان محمد به اسلام و قرآن اهانت کرده است. وی چند کتاب دیگر درباره اسلام، تحت عناوین جادوی اسلام (1981)، اسلام و سرمایه داری (1966)، مارکسیسم و جهان اسلام (1974) و اعراب (1979) نوشته است."

یکی از مواد درسی مدارسی که در ایالات متحده آمریکا تحت سیطره صهیونیستها قرار داشت، کتابی است به نام چگونه قوم یهود رشد کرد؟، در این کتاب 283 صفحه ای که مردخان آی سولوف مدیر فرهنگی معبد بیت ایل آن را تألیف کرده است از آغاز تا پایان بر حق تاریخی و عقیدتی یهودیان در فلسطین تأکید و تصریح شده است. "سراسر کتاب با مظلوم نمایی از مصیبت هایی سخن می گوید که یهودیان از دست آشوریان، بابلی ها و مصریان کشیده اند! این مظلوم، این به منظور جلب عواطف واحساسات مردم جهان، به نفع یهود تنظیم و تدوین شده است."

در اوایل سال 1981 میلادی در فرانسه، انجمنهای صهیونیستی به ریاست روچیلد اجتماعی را تشکیل دادند و در آن شرایط خود را برای یکی از نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری آن کشور اعلان داشتند. از مهم ترین این شرایط گنجاندن درس تاریخ قوم یهود در برنامه تعلیم و تربیت فرانسه بود. آنان به نوعی خاص می خواستند فصلی در خصوص کشتار یهودیان توسط آلمان نازی در این درس آورده شود.

از همین جا می توان به تلاش صهیونیسم در جهت شستشوی مغزی جهانیان و تربیت آنان در خدمت به اهداف خویش پی برد. لازم به ذکر است که یهود تورات و تلمود را به فرزندان خویش در مدارس حکومت اسرائیل درس می دهد. این کار به صورت متمرکز انجام شده و ساعات زیادی در هفته بدان اختصاص می یابد. از مهم ترین موضوعاتی که به آنان آموخته می شود، موضوع نبردی است که در "سفر یشوع" از تورات تحریف شده آمده است.

تدریس این موضوع از مهم ترین توصیه های وزارت آموزش و پرورش اسرائیل به شمار می رود. زیرا این سفر بی برکت تأثیرات نامطلوبی بر روحیات دانشجویان یهودی دارد.

چندی پیش نیز در فرانسه، کتابی ظاهرا علمی منتشر شد که در آن پیشگوییهای ستاره شناس مشهور فرانسوی نوسترا داموس چاپ شده بود. در لابلای پیشگوییها به همراه نقشه های صهیونیستی سعی شده، چهره مسلمانان نزد افکار عمومی غرب مخدوش جلوه داده شود و کینه های تاریخی و دینی علیه مسلمانان برانگیخته شود. در این اثر پیش بینی شده که تمدن غرب از سوی اسلام به طور وحشیانه ای مورد حمله قرار خواهد گرفت که آغاز آن از لیبی و عراق خواهد بود."

لئون بلوم، نویسنده یهودی فرانسوی، سردمدار نویسندگان کتابهای مستهجن و مسائل جنسی در عصر حاضر است. کتاب ازدواج او تنها در فرانسه،بیش از هفت میلیون نسخه چاپ شد. لئون بلوم متولد بلغارستان و نام اصلی او بلیوکارنونگلستین است. لئون بلوم، تحت حمایت گروههای فشار صهیونیستی، چندین بار در فرانسه به مقام نخست وزیری این کشور رسید.

سراسر کتاب 345 صفحه ای ازدواج خالی از هر گونه شرم و حیای فطری است. این کتاب از دختران فرانسوی دعوت می کند که در عمق مسائل جنسی فرو روند. لئون بلوم تأکید می کند که دختران به هنگام بلوغ باید از تمام تواناییهای جنسی خود بهره برند و پیش از ازدواج به خواهشهای تن پاسخ گویند و در تمام ماجراجوییهایی که برایشان پیش می آید، حداکثر بهره را برند، زیرا فرصت حقیقی لذتها، دوره بلوغ است."

"در اواخر سال 1978 کتابی تبلیغاتی، با عنوان تاریخ پنهانی اسرائیل 1917 - 1977 توسط ژاک دوی روجی و مارسی کارمیل نوشته و از سوی انتشارات اولویه اوربان در فرانسه منتشر شد. ژاک دوی روجی دارای دو تابعیت فرانسوی و اسرائیلی است و سالهای متمادی گزارشگر مجله انگلیسی اکسپرس در اسرائیل بود.

ژاک دوی روجی، چهار کتاب تبلیغاتی دیگر برای صهیونیسم نوشته است. کتابهای او عبارتند از: دو خروج، قانون بازگشت، صد هزار یهودی در دریا و اسرائیل رودرروی مرگ.

مارسی کارمیل یهودی فرانسوی، کتاب دیگری نیز به نام ارتباطات کیسینجر نوشته که از سوی انتشارات اسرائیلی یدیعوت آهارانوت در سال 1975 منتشر شده است."

کتاب سوار پنجم از جمله کتابهای دیگر در این باره است که همزمان در دو کشور انگلیسی و فرانسه منتشر شد. این کتاب مسلمانان، به ویژه فلسطینیان را جانی و تروریست می نامد. کتاب به وسیله لاری کوتر انگلیسی و دومینیک لابیر فرانسوی نوشته شده است. این دو نفر که قلم خود را در خدمت صهیونیسم به کار گرفته اند، بیشتر کتابهای تبلیغاتیصهیونیستی دیگری از جمله با عنوان اورشلیم (قدس) تألیف و منتشر کرده بودند."

هارولد ویلسون نخست وزیر و رهبر اسبق حزب کارگر انگلیس در ترویج تبلیغات صهیونیستی سهم فراوانی داشته است. او کتابی به نام ارابه اسرائیل نوشته است. او در این کتاب ضمن ستایش از صهیونیستها، به برپایی دولت اسرائیل با هدف تحقق وعده های عهد عتیق (تورات) تأکید می کند و بر ایمان مسیحیان نسبت به این وعده اصرار می ورزد.

مجله انگلیسی اکونومیست در تاریخ 15 ژانویه 1983 سه کتاب کاملاً صهیونیستی را معرفی و درباره آنها تبلیغ کرده است.

کتاب نخست، اطلس هولوکاست نام دارد و توسط مارتین گلبرگ یهودی انگلیسی نوشته شده است. این کتاب حاوی 300 نقشه از اماکنی است که ادعا شده، هیتلر، یهودیان را در آنجا سوزانده است. 60 عکس فتوگرافی نیز ضمیمه کتاب مزبور است که از آنها به عنوان قربانیان عملیات کشتار یهودیان به دست نازیها یادشده است.

کتاب دوم آنتی سمیتیسم فرانسه در دوره دریفوس نوشته استیون ویلسون و درباره ماجرای دریفوس، جاسوس یهودی فرانسوی است.

کتاب سوم، سوسیالیسم و یهود نوشته رابرت ویستریخ است. این نویسنده از ساموئل یوسف اگنون برنده جایزه ادبیات نوبل پیروی می کند و فقط به زبان عبری که آن را زبان خدا می داند می نویسد."

افزون بر آمریکا و اروپا که اغلب مؤسسه های چاپ و نشر کتاب تحت نفوذ و سیطره مرئی و نامرئی صهیونیسم قرار داشت در دوران رژیم شاهنشاهی ایران نیز آمریکا و صهیونیسم جهانی از طریق دست نشاندگان و عناصر خود در سازمان فراماسونری تلاش کردند تا صنعت چاپ و نشر کتاب را در ایران زیر نفوذ خود درآورند. این تلاش به ویژه پس از کودتای 28 مرداد 1332 که لزوم کنترل هرچه بیشتر بر انتشارات و کتب را الزامی کرده بود بیشتر و گسترده تر شد. "بر این اساس، چاره جویی در اینزمینه در دستور کار کارگزاران فرهنگی رژیم قرار گرفت تا به طریقی و با اتخاذ روش و پیدا کردن راهکارهایی، حوزه کتاب را هم امن و بی خطر نمایند. در این اوضاع و احوال، تنی چند از سرکردگان فراماسونری ایران با بهره گیری از تجارب کانون های استعماری در دیگر کشورها، طرح تأسیس بنگاه ترجمه و نشر کتاب را ارائه دادند، تا زیر پوشش آن، امر ممیزی و کنترل کتاب قبل از چاپ انجام شود. این طرح به تصویب دولت کودتاگر رسید و مقدمات اجرایی آن آغاز شد. اختیار اداره این تشکیلات در دست فراماسونرها بود. به طوری که سید حسن تقی زاده، استاد اعظم فراماسونری و عضو لژ بیداری ایران مشاور عالی آن بود و اسدالله علم و جعفر بهبهانیان در شمار اعضای هیئت مدیره آن بودند. بازرس این بنگاه نیز یک فراماسونر به نام ادوارد ژوزف بود که در لژهای مهر و آفتاب عضویت داشت. برای سرپرستی این تشکیلات به دنبال یک چهره ظاهرا فرهنگی ـ که در عین حال فراماسونر هم باشد ـ می گشتند. به همین سبب به سراغ احسان یارشاطر ـ که در ایام تحصیل در لندن برای فراماسونری عضوگیری شده بود ـ رفتند و اداره این سازمان را به وی سپردند.

بنگاه ترجمه و نشر کتاب ظاهرا با هدف چاپ و انتشار کتاب های معتبر تاریخی و فرهنگی ایجاد شده بود. این تشکیلات غیر از اعمال سانسور و ممیزی و ساماندهی امور مربوط به آن می کوشید تا به مدد بودجه و اعتبارات کلان دولتی، نویسندگان و مؤلفین را به تدوین و تألیف کتاب ها و آثاری در حمایت از فرهنگ ایران منهای اسلام و مقوله شاهنشاهی پهلوی تشویق نمایند."

احسان یارشاطر در سال 1335 تشکیلات دیگری را با هدف تکمیل تأثیرگذاری بر کار نشر و رواج فرهنگ چاپلوسی و مداهنه در بین ناشران کتاب و مؤلفان و نویسندگان ایجاد کرد. این تشکیلات انجمن کتاب نام داشت. وظیفه این انجمن، اعطایی کمک مالی به ناشران و انتخاب"کتاب برگزیده سال"، اهدای جایزه ای با عنوان "جایزه سلطنتی کتاب" و بردن نویسندگان و مؤلفان به حضور شاه و فرح و دادن وام و تسهیلات مالی به ناشران و نویسندگان چاپلوس و بریده از مردم بود.

سرپرستی بنگاه ترجمه و نشر کتاب و انجمن سلطنتی کتاب از نخستین روز تأسیس تا آخرین رو حیات رژیم پهلوی به عهده احسان یارشاطر بود. وی از نظریه پردازان نظام پهلوی در عرصه رواج ناسیونالیسم باستانگرا، ناسیونال شووینیسم، سلطنت شاهنشاهی و ضدیت با زبان عربی و آداب و سنن اسلامی و وابستگان به صهیونیسم جهانی و عضو سازمان فراماسونری به شمار می آید.

در کنار تلاش گسترده و اهتمام خاصی که صهیونیسم جهانی برای انتشار کتابهای موردنظر خویش در جهت تحریف تاریخ یهود و نیز انحراف افکار عمومی جهان دارد از انتشار هر گونه کتابی که شائبه ضدیت با صهیونیست داشته باشد جلوگیری کرده و به شدت با نویسندگان و مؤسسه های انتشاراتی این گونه کتابها برخورد می کنند. صهیونیستها با یهودیانی که در مقابل هجوم افسار گسیخته افکار صهیونیستی از یهودیت توحیدی دفاع می کنند بی رحمانه با آنها مبارزه می کنند. آنها حتی برای اینکه صدای یهودیان ضد صهیونیست را خاموش کنند از هیچ اقدامی هرچند توأم با فشارهای ضد یهودی باشد فروگذار نمی کنند. نحوه برخورد آنها با اشخاص همچون موشه منوهین، اسرائیل شاهاک، خانم فلیسیالانگر، حاخام المربرگر و دیگر ضد صهیونیستهای یهودی در هیچ صورت بهتر از رفتار نازیها در سالهای جنگ دوم جهانی نبوده است. صهیونیستها با همین شیوه تعرضی توانستند بسیاری از یهودیان را مجبور به سکونت و اطاعت از خود نمایند.

موشه منوهین یهودی سرشناسی که با نوشتن کتاب انحطاط یهودیت در عصر ما خشم صهیونیستها را برانگیخت، درباره انتشار کتاب خود مطالبی شنیدنی دارد. وی بعد از همه کارشکنی هایصهیونیستها برای جلوگیری از انتشار کتابش می گوید:

"من می دانستم که یک شبکه قوی و پرتوان صهیونیستی از ناشران، ویراستاران، رهبران همه گونه اعتقادات مذهبی، سیاستمداران و دار و دسته های اجیر و غیر اجیر "یهودیان حرفه ای" وجود دارد. و همچنین می دانستم که صهیونیست تشکیلاتی است شیطانی، همیشه حاضر و ظاهرا همیشه قادر. اما هنوز آماده پذیرش آنچه بر من گذشت نبودم. در مدتی کوتاه پس از چاپ کتابم طی یورشی سراسری، نامرئی، زیرزمینی و فوق العاده سازمان یافته، رد کتاب را گرفتند تا مانع توزیع آن شوند. هر حرکت مرا سرکوب کردند و تنها و داغان باقیم گذاشتند، شخصیت مرا در جامعه یهودیان آمریکا خرد کردند. من با افشای هبوط یهودیت و انحطاط آن در عصر ما به واسطه سرکوب آرمانهای روحانی، اخلاقی و معنوی، عدالت و انسانیت، به وسیله ناسیونالیستهای یهودی بود که تصمیم گرفتم به مردم خود کمک کنم و این ناسیونالیستهای یهودی کسانی بودند که ناآگاهانه سوپرناسیونالیسم ستمکارانشان را از روسیه تزاری و آلمان نازی تقلید می کردند."

منوهین در ادامه مشکلات خود برای انتشار کتابش می گوید تصمیم گرفتم حالا که از توزیع کتاب جلوگیری می کنند آن را به صورت نوار تکثیر نمایم و جالب است بدانیم که تا مسافتی بعید هیچ کس از ترس باندهای صهیونیستی جرأت نکرد به منوهین نوار ضبط بفروشد.

یهودی دیگری به نام "بن هکت" که روزگاری صهیونیستی دو آتشه بود با نوشتن کتابی به نام پیمان شکن دیدگاههای پیشین خود را ترک گفت و پی برد که صهیونیستها در تبانی با نازیها، یهودیان غیر وابسته به خود را که تحت سلطه نازیسم گرفتار شده بودند، به حال خود رها کردند و فقط مردان جوان را مجبور به مهاجرت به فلسطین کردند تا به هر قیمت در آنجا اکثریت سکنه یهودی را به دست آورند. کتاب بن هکت افشای مستند این واقعه بود و ماشین افترای صهیونیستها توانست از انتشار این کتاب وتوزیع آن جلوگیری کند.

در ترتیب دادن این گونه دروغ پردازیها، محور اصلی اولاً این بود که فورا انتقادکنندگان را ضد یهودی، بی ایمان، ترک مذهب کرده، کمونیست و غیره می گفتند و در نهایت آنها را خائن و دیوانه و مستوجب عقوبت قلمداد می نمودند. به هنگام انتشار کتاب انحطاط یهودیت در عصر ما بنگاههای تبلیغاتی صهیونیستها نوشتند:

"یهودیان کسی را که ایمان یهودیت خود را از دست می دهد و علیه مردم خودش تبلیغ می کند "مشومه" می خوانند و موشه منوهین چیزی نوشته که زرادخانه ضد یهودی و ضد اسرائیلی اعراب و خیانت به یهودیت و ضد صهیونیستها را غنا می بخشند."

صهیونیستها با همین دروغ پردازی ها اذهان یهودیان ساده را نیز آلوده ساختند و در واقع در برابر کتاب منوهین، یک جنگ تمام عیار به راه انداختند.

در سال 1965 در نمایشگاه جهانی کتاب، دانشجویان عرب فلسطین کتاب "انحطاط" یهودیت در عصر ما از منوهین را به نمایش گذاشتند (در سن خوزه و لوس آنجلس)، صهیونیستها به مسئول غرفه فلسطین تکلیف کردند که این کتاب را از نمایشگاه جمع کند. محمد عدوان دانشجوی مسئول فلسطینی از این کار سر باز زد. صهیونیستها نمایشگاه را تحت فشار گذاشتند و او از مسئول غرفه خواست کتاب مزبور را از غرفه بردارد اما او قبول نکرد. سپس صهیونیستها با تظاهراتی وحشیانه، نمایشگاه را تخریب کردند. مسئول نمایشگاه نیز رسما به مسئول غرفه کتاب نوشت یا کتاب را بردارید یا غرفه تان را تعطیل کنید. عاقبت فلسطینیان در اعلامیه ای نوشتند "ما این کتاب را موافق یهودیان و یهودیت می دانیم. البته ضد صهیونیستی است ولی ضد یهودی نیست..." آنها در نهایت مجبور شدند غرفه خود را با سرداران شعار مرگ بر نژادپرستی تعطیل کنند. (ن. ر: دایره المعارفها)

مآخذ:

  1. ابوغنیمه، زیاد: یهود در فرهنگ، تبلیغات و رساله های غرب، عبدالفتاح احمدی، مؤسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه، 1380.
  2. حکم غیابی، ترجمه م. ح. روحانی، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1355.
  3. نیمه پنهان، سیمای کارگزاران فرهنگ و سیاست، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، جلد دوازدهم، زمستان 1380.
  4. مصطفوی، علی اصغر: ایرانیان یهودی، انتشارات بامداد، 1369.
  5. العریضی، یحیی: من یحکم امریکا فعلاً، دارالرشید، 1999.
  6. مجله نداالقدس، سال سوم، شماره 56.
  7. المجله، چاپ انگلستان، 9 مارس 1984.
  8. Willam Shaw Cross: Murdoch; Pan Books; London; 1993.