وینوگراد، گزارش کمیته

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


با پایان یافتن جنگ تابستان 2006 اسرائیل علیه حزب الله لبنان که به جنگ 33 روزه معروف و با شکست فاحش اسرائیل همراه بود، پارلمان (کنیست) اسرائیل و وزارت دفاع رژیم صهیونیستی، کمیسیونهایی را برای تحقیق درباره این جنگ تشکیل دادند. همزمان نخست وزیری همه یک گروه تحقیق تشکیل را داد. هرچند که براساس قانون اسرائیل، توصیه های این گروه الزام آور نیست.

کمیته وینوگراد، به عنوان کمیته ای حقیقت یاب درباره دلایل و زمینه های شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه لبنان به دنبال افزایش اعتراضات سیاسی و اجتماعی به نتایج جنگ و پس از مقاومت های فراوان اولمرت در برابر مطالبات جناح اپوزیسیون مبنی بر تشکیل "کمیسیون رسمی" برای بررسی عملکرد مقامات ارشد سیاسی و نظامی، به ریاست الیاهو وینوگراد که یک افسر بازنشسته بود تشکیل شد. وجوه تمایز کمیته وینوگراد از کمیسیون رسمی درمواردی نظیر: "ماهیت دولتی"، "عدم الزام به انتشار گزارش در سطح جامعه" و "محدودیت دامنه اختیارات" آن، بازمی گشت.

از آنجا که این کمیته از طرف دولت مأمور تهیه گزارش شده بود، تصور می شد که قطعا توصیه هایش هم جهت با دولت است، بنابراین بسیاری در ابتدا این حرکت را مورد تمسخر و حمله انتقادی قرار دادند. اما زمانی که در اواخر ژانویه 2008 گزارش منتشر شد و در همان آغاز "ایهود اولمرت" نخست وزیر، عمیر پرتس" وزیر جنگ، "ژنرال دان حالوتس" رئیس ستاد ارتش اسرائیل را به عنوان سه عنصر اصلی شکست اسرائیل معرفی نمود، نگاهها تغییر کرد.

برخی این گزارش را نشان دهنده پویایی ساختار سیاسی موجود در اسرائیل می دانند. حتی "سید حسن نصرالله"، دبیرکل حزب الله لبنان گفت: "ما باید به این کار احترام بگذاریم، (به راهکاری در این نظام که حاضر است به شکست خود اعتراف و مسئولین آن را هم معرفی کند). در حالی که در بسیاری از کشورهای عربی هیچ یک از رهبران و مسئولان بلندپایه حاضر نیست، اعتراف کند که حتی یکبار در عمرش اشتباه کرده است."

در این گزارش، بیش از یکصد بار از واژه "ناکامی" استفاده و اساسا سعی شده است که واژه شکست به کار گرفته نشود. این گزارش از یک بعد، سلبی و از بعد دیگر ایجابی است.

الف) بعد ایجابی:

اعتراف کامل و روشن به شکست و ناکامی اسرائیل در این جنگ بعد ایجابی آن است در حالی که بسیاری، چه در داخل اسرائیل و چه در خارج از آن در این موضوع تشکیک می کردند. می توان گفت اعتراف خود اسرائیل، در این زمینه حجت نامه است.

ب) بعد سلبی:

گزارش از این نظر که اسرائیل را کاملاً بیدار کرده، سلبی است. چنانچه در گزارشاشاره شده، حجم فاجعه بسیار بزرگ است، و اسرائیل باید برای تغییر شرایط موجود و در جهت تبدیل تهدید به فرصت و برای تقویت و اصلاح ساختار سیاسی، خود را آماده کند.

محدوده زمانی این تحقیق از زمان عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال 2000 تا روز پنجم این جنگ 33 روزه است. اینکه سال 2000 مبنای شروع قرار می گیرد، به معنای آن است که گزارش، ریشه های شکست را از زمان عقب نشینی اسرائیل در برابر حزب الله در سال 2000 می داند، اما از آنجا که اسنادی که در اختیار این کمیته قرار داده شده بود، تا روز پنجم جنگ را فرا می گیرد، فقط تا این مرحله بررسی گردیده و اعلام شده است که بقیه در فاصله زمانی دیگر و در مرحله بعدی بررسی و اعلام خواهد شد. گزارش 230 صفحه است، 170 صفحه آن به زبان عبری منتشر شده ولی در تمامی سایتهای غیر عبری فقط خلاصه ای از گزارش آمده است. 50 صفحه این گزارش محرمانه و درباره علل آغاز جنگ است و طرفها و کسانی را که در تصمیم گیری آغاز جنگ مشارکت عملی داشتند، نیز دربرمی گیرد.

الف ـ توصیف گزارش:

نکات برجسته گزارش مذکور عبارت بودند از:

ـ مسئولیت کامل تصمیم گیری های دولت و عملیات ارتش بر عهده اولمرت است.

ـ وی بدون تفکر و بررسی راههای جایگزین جنگ، اقدام به آغاز نبرد کرده است.

ـ علی رغم تجربه اندک اولمرت در زمینه نظامی، وی در مورد گزینه جنگ با دیگران مشورت نکرد.

ـ اولمرت مسئول عدم تعیین اهداف جنگ به طور واضح و آشکار است.

ـ اولمرت در تعیین اهداف مبهم جنگ نیز بهصورت شخصی و بدون مطالعه کافی درباره ارتباط اهداف و برنامه های عملیات، اقدام کرده است.

ـ پرتس نیز از دانش و تجربه اندکی در زمینه مسائل سیاسی، نظامی و دولتی برخوردار بوده و از درایت کافی در زمینه نحوه استفاده از قوای نظامی به عنوان ابزاری برای تحقق اهداف مورد نظر بی بهره بود.

ـ پرتس، علی رغم ضعفهای فوق، بدون مشورت و رایزنی با عناصر مجرب، تصمیم گیری کرد.

ـ وزیر دفاع میان اهداف تعیین شده و راههای تحقق آنها و نیز اقدامات نظامی و سیاسی، تناسب و هماهنگی برقرار نکرد. لذا می توان گفت، عملکرد پرتس در جنگ 33 روزه بسیار ضعیف بود.

ـ هالوتص نیز در تصمیم گیریهای خود شخصی عمل کرده و از هماهنگی لازم با مسئولان سیاسی، برخوردار نبوده است.

ـ عملکرد وی کاملاً بی پروا بوده و محافل سیاسی را در جریان پیچیدگی های جنگ قرار نداده است.

ـ وی نیز گزینه های غیرنظامی را مورد بحث و بررسی قرار نداد.

ـ وی به دروغ به نخست وزیر و وزیر دفاع اعلام کرده بود که ارتش از آمادگی و برنامه ریزیهای کامل برخوردار است.

گزارش مذکور با اشاره به مسئولیت کابینه های پیشین در زمینه کسب اطلاعات و آمادگیهای لازم برای مواجهه با بحران، اعلام کرد:

ـ افزایش نیروهای حزب الله، پس از عقب نشینی یکجانبه اسرائیل از جنوب لبنان نیز یکی از عوامل شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه محسوب می شود.

- عملکرد نخست وزیران و وزرای سابق دفاع نیز در این شکست بی تأثیر نبود، چرا که تلاش اینافراد می توانست باعث بهبود سطوح نظامی و سیاسی اسرائیل شود.

گزارش نهایی وینوگراد که پس از یک سال و نیم منتشر شد، در شرح 500 صفحه ای خود، از جنگ دوم لبنان به عنوان فرصتی بزرگ اما از دست رفته یاد کرد و دولت و ارتش را به دلیل ناکامی در مدیریت صحیح جنگ به شدت مورد انتقاد قرار داد اما این گزارش به لحاظ لحن و محتوای انتقادآمیز آن در مقایسه با گزارش موقت این کمیته که در ماه آوریل سال 2007 منتشر شد و شخص اولمرت را به دلیل اشتباهات فاحش و تصمیم گیری عجولانه به شدت مورد انتقاد قرار داد، کاملاً متفاوت است.

کمیته تحقیقاتی وینوگراد در گزارش نهایی خود نیز، استفاده اسرائیل از بمبهای خوشه ای در طول جنگ دوم لبنان را مغایر قوانین بین المللی عنوان کرد. این کمیته در عین این که اعلام کرد اسرائیل در مجموع، چه در مرحله آغاز جنگ و چه در مرحله انجام عملیات نظامی در خاک لبنان مطابق قوانین بین المللی عمل کرده است، اما استفاده ارتش اسرائیل از بمبهای خوشه ای در طول جنگ 33 روزه را به دلیل تأثیر مخرب و درازمدت آنها، برخلاف قوانین بین المللی دانست.

کمیته وینوگراد در بخش جداگانه ای از گزارش نهایی خود با اعلام نادرست بودن استفاده از بمبهای خوشه ای به دلیل عدم انفجار بسیاری از آنها در زمان فرود و خطراتی که از این بابت تا مدتها متوجه غیرنظامیان خواهد بود، خواستار تجدیدنظر مقامات اسراییلی در استفاده از بمبهای خوشه ای در آینده شد.

گزارش مذکور در راستای تبیین علل ناکامی اسرائیل در برابر حزب الله، انتقادات زیادی را متوجه ارتش و دولت کرد اما در عین حال، اولمرت را مسئول اصلی ناکامی های جنگ ندانست. کمیته وینوگراد همچنین، از آتش بس سازمان ملل به عنوانیک دستاورد مهم برای اسرائیل یاد کرد و برخلاف نظر منتقدین اولمرت، تصمیم بحث برانگیز وی در رابطه با انجام یک تهاجم زمینی گسترده به لبنان پس از اعلام آتش بس را، نه متأثر از ملاحظات حزبی و سیاسی که ناشی از توجه اولمرت به منافع ملی اسرائیل خواند.

از این رو، گزارش مذکور، تصمیم اولمرت مبنی بر انجام عملیات زمینی گسترده اسرائیل پس از اعلام آتش بس را علی رغم "دستاوردهای محدود و هزینه های دردناک آن"، مشروع و قابل دفاع می داند. به عقیده اعضای کمیته وینوگراد، دولت اسرائیل پس از اقدام نیروهای حزب الله تنها دو گزینه پیش روی خود داشت؛ یکی انجام یک حمله هوایی و توپخانه ای سنگین علیه حزب الله که تنها چند روز به طول بیانجامد و دیگری تغییر کلی اوضاع و شرایط حاکم بر مرزهای شمالی کشور از طریق اعزام نیروی زمینی به جنوب لبنان بود.

ب ـ نتایج و پیامدها:

با انتشار نتایج اولیه این کمیته، پیرامون تحقیقات صورت گرفته درباره عوامل تأثیرگذار بر شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه، حجم قابل توجهی از واکنش ها و مطالبات سیاسی،کابینه اولمرت را در بر گرفت. مطالبات مذکور عمدتاً بر دو وضعیت سقوط کابینه یا اصلاح سیاستهای آن استوار بود، مطالباتی که حیات سیاسی کابینه سی ویکم را به دفعات نشانه گرفت.

برخی از کارشناسان، سقوط کابینه را امری حتمی و برخی دیگر محتمل می پنداشتند و در این میان شانس بقای کابینه، همچنان در هاله ای از ابهام قرار داشت.

نتایج کمیته مذکور، طی سه مرحله زیر منتشر شد.

در مرحله نخست، انتشار شایعاتی پیرامون نتایج اولیه تحقیقات - مبنی بر مسئولیت دان هالوتص در شکست نظامی مذکورـ منجر به استعفای رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل (هالوتص) پیش از انتشار رسمی گزارش اولیه شد.

مرحله دوم انتشار نتایج که در تاریخ 7 می 2007 صورت گرفت، بر شدت اعتراضات موجود در قبال کابینه اولمرت افزود. الیاهو وینوگراد در تبیین محتوای گزارش در این مرحله اظهار داشت: "تصمیمات اتخاذ شده از سوی دولت اسرائیل، از زمان ربوده شدن دو سرباز اسرائیلی توسط حزب الله تا پایان جنگ 33 روزه و نیز سخنرانی ایهود اولمرت در کنست، در تاریخ 17 ژوئیه 2007 که در آن اهداف جنگ را مطرح کرد، اشتباه بود." (عرب 48، 1/5/2007)

براساس گزارش مذکور، بخش عمده مسئولیت شکست اسرائیل در جنگ با لبنان بر عهده ایهود اولمرت نخست وزیر، عمیرپرتس وزیر دفاع وقت و دان هالوتس رئیس سابق ستاد کل ارتش قرار گرفت.

پیامدهای گزارش وینوگراد را در موارد ذیل می توان خلاصه کرد:

1 ـ ارزیابی بسیاری از ناظران سیاسی اسراییل در واکنش به انتشار گزارش وینوگراد این بود که نتایج این گزارش و قضاوت هایی که در آن شده، ایجاب نمی کند که اولمرت از پست نخست وزیری کنار رود. اما نمایندگان احزاب اپوزیسیون بر این امر پافشاری کردند که مسئولیت اصلی متوجه دولت است و اولمرت باید کناره گیری کند.

2 ـ مقامات ارشد وزارت دفاع اسراییل انتشار گزارش نهایی کمیته وینوگراد در مورد علل شکست اسراییل در جنگ دوم لبنان را به یک "زلزله" تشبیه کردند. از سوی دیگر رئیس ستاد کل ارتش اقدامات خود در جهت رسیدگی به توصیه های گزارشوینوگراد را آغاز کرده است. این در حالی است که گروهی از مقامات نظامی پس از انتشار گزارش مذکور بیان داشتند که پاره ای از مشکلاتی که در این گزارش به آنها اشاره شده مرتفع شده و دیگر لزومی برای رسیدگی مجدد به آنها وجود ندارد.

یکی از مقامات ارشد نظامی در همین رابطه گفت: "اعضای کمیته (وینوگراد) به خوبی از نقایص موجود در ارتش اطلاع دارند و در نهایت به دو تا سه سال زمان برای جبران خسارت وارده به IDF در طول جنگ نیازمندیم اما باید به سختی تلاش کنیم."

3 ـ برخلاف عرصه سیاسی داخل اسرائیل، که انتشار گزارش کمیسیون تحقیقاتی وینوگراد، موج شدیدی از مخالفت با کابینه اولمرت را در آن ایجاد کرده است، در خارج اسرائیل، اولمرت از حمایت بیشتری برخوردار بوده و سازمانهای مختلف صهیونیستی سعی کرده با توجه به استعفای هالوتس، وی را به عنوان مقصر اصلی شکست اسرائیل در برابر حزب الله معرفی کرده و با تلاش در جهت تقسیم هزینه های جنگ بین تمامی سطوح و مقامات تصمیم گیرنده در اسرائیل و نیز بزرگنمایی نقاط قوت اسرائیل در این جنگ، کابینه اولمرت را از خطر سقوط نجات دهند.

4 ـ سازمانهای صهیونیستی دنیا به گزارش انتقادآمیز کمیسیون تحقیقاتی وینوگراد در مورد عملکرد رهبری سیاسی و نظامی اسرائیل در طول جنگ 33 روزه نیز از دریچه دیگری نگاه می کنند. در همین راستا، کنفرانس رؤسای سازمانهای بزرگ یهودی آمریکا پس از انتشار این گزارش، طی بیانیه ای تشکیل کمیسیون وینوگراد برای رسیدگی به علل شکست اسرائیل در برابر حزب الله را بیانگر ماهیت دموکراتیک دولت اسرائیل خواند.

ج ـ تحلیل فوروارد از گزارش وینوگراد:

پس از گذشت نُه ماه از پایان جنگ دوم اسرائیل در لبنان، گزارش موقت کمیته تحقیقاتی وینوگراد منتشر شد. کمیته وینوگراد در نتیجه گیری خود، این حقیقت آشکار را نادیده گرفت که جنگ 33 روزه به نوعی با پیروزی حزب الله بر اسرائیل به پایان رسید وگرنه مرز اسرائیل و لبنان به گونه ای که طی 40 سال اخیر بی سابقه بوده است تا این حد رنگ آرامش به خود نمی دید. به تعبیر دیگر، نحوه اداره جنگ اخیر اسرائیل با لبنان مطمئناً با کاستی هایی همراه بوده است اما نباید فراموش کرد که در حال حاضر روحیه حزب الله برای آغاز یک عملیات نظامی جدید علیه اسرائیل به شکل قابل ملاحظه ای تخریب شده و به گفته اولمرت، اوضاع حاکم بر مرزهای شمالی اسرائیل اکنون متفاوت از گذشته است.

دعاوی اصلی گزارش وینوگراد را می توان در سه مقوله خلاصه کرد: نخست آنکه ارتش اسرائیل پس از عقب نشینی سال 2000 از جنوب لبنان، خود را برای یک تقابل نظامی دیگر مهیا نکرد. دوم آنکه ایهود اولمرت نخست وزیر در تصمیم خود مبنی بر آغاز تهاجم نظامی به حزب الله شتاب زده عمل کرد و سوم آنکه دولت اسرائیل پس از تصمیم گیری در مورد جنگ از دوراندیشی لازم برخوردار نبود و به موقع دستور فراخوان عمومی نیروهای احتیاط را صادر نکرد.

اما حقیقت ماجرا چیز دیگری است. سیاست خویشتن داری در برابر تجاوزات حزب الله نه از سوی اولمرت که از جانب اسلاف وی یعنی آریل شارون و ایهود باراک پایه ریزی شد و نه تنها از جانب عمیر پرتس که از سوی وزرای قبلی دفاع نظیر شائول موفاز و بنیامین بن الیعزر که به ظاهر با کفایت تر از پرتس بودند نیز مورد حمایت قرار گرفت. مضافا اینکه اینسیاست هم از سوی کنست و هم از جانب مردم و افکار عمومی اسرائیل مورد پذیرش واقع شد. بنابراین قربانی کردن اولمرت و پرتس و انداختن تمام بار تقصیر بر دوش آنها دور از انصاف بوده و از انجام تغییرات لازم جلوگیری می کند. تصمیم به اصطلاح شتاب زده اولمرت در پی یک حمله ناگهانی و ربوده شدن دو سرباز اسرائیلی صورت گرفت. اولمرت در برابر این وضعیت تنها دو راه پیش رو داشت و آن اینکه یا سریعا تصمیم به جنگ بگیرد یا هرگز دست به چنین اقدامی نزند. فردی که در چنین موقعیتی قرار می گیرد، هرگز نمی تواند در حین تصمیم گیری کلیه جوانب امر را بسنجد و هر کس که نظری جز این دارد، بی شک از سلامت عقل برخوردار نیست.

زمانی که اولمرت تصمیم به جنگ گرفت، فرصت لازم برای دوراندیش و پیش بینی تبعات برای دوراندیشی و پیش بینی تبعات این جنگ را نداشت و در واقع با فشار مردم و بسیاری از اعضای کنست که هم اکنون خواستار استعفای او شده اند علیه حزب الله اعلام جنگ کرد. در مورد کندی عملکرد دولت در طول جنگ نیز باید اذعان داشت که ترس از افزایش شمار تلفات عامل اصلی اتخاذ چنین رویکردی بود، ضمن آنکه این دان هالوتص رئیس وقت ستاد کل ارتش اسرائیل بود که با انجام عملیات زمینی مخالفت می کرد و اولمرت و پرتس هیچ کدام مخالفتی با حمله زمینی در کنار حمله هوایی نداشتند. عدم فراخوان نیروهای احتیاط نیز خواسته هالوتص بود و اولمرت چاره ای جز اعتماد کردن به ژنرالش نداشت.

برخی از حوادث جنگ نیز بر اثر اشتباهات فردی صورت گرفت. به عنوان مثال، ناوچه نیروی دریایی اسرائیل به این دلیل مورد اصابت موشکهای حزب الله قرار گرفت که یکی از سربازان بدون مشورت با افسر مافوق خود، سیستم دفاع الکترونیکی ناوچه را خاموش کرده بود. در مجموعمی توان گفت که تمامی افراد و مجموعه ها از دان هالوتص و افسران حاضر در جنگ گرفته تا سطوح لجستیک و اطلاعاتی و همچنین فرماندهی جبهه داخلی، در ناکامی اخیر اسرائیل در برابر حزب الله دخیل بودند و نباید صرفا دامنه اشتباهات را به اولمرت و پرتس محدود کرد.

د ـ مواضع احزاب اسرائیل:

به دنبال انتشار گزارش نهایی کمیته تحقیقاتی وینوگراد در مورد علل ناکامی اسراییل در جنگ 33 روزه، برداشت طیف های سیاسی مختلف از درون مایه این گزارش، متفاوت به نظر می رسد. در حالی که مقامات دفتر نخست وزیری اسراییل و هواداران اولمرت مدعی اند که گزارش نهایی وینوگراد سند تبرئه اولمرت به شمار می رود، مقامات جناح راست معتقدند که این گزارش بر ضرورت استعفای اولمرت دلالت دارد.

بر همین اساس، "زفی هندل" نماینده پارلمانی حزب راستگرای اتحاد ملی عنوان کرد: گزارش مقدماتی وینوگراد به وضوح کفایت اولمرت در مدیریت جنگ را زیر سؤل برد. از این رو، اولمرت نباید با سوءاستفاده از محتوای مبهم گزارش نهایی وینوگراد همچنان در مسند قدرت باقی بماند.

حزب اپوزیسیون لیکود نیز در واکنش به انتشار گزارش نهایی وینوگراد با صدور بیانیه ای خواستار قبول مسئولیت جنگ توسط اولمرت و استعفای وی از سمت نخست وزیری اسراییل شد. این حزب همچنین از ایهود باراک وزیر دفاع و رهبر حزب کارگر درخواست کرد با توجه به اشاره تلویحی اما واضح گزارش نهایی وینوگراد به بی کفایتی اولمرت، به وعده انتخاباتی خود عمل کرده و بزرگترین شریک ائتلافی حزب حاکم کادیما را از ائتلاف خارج کند.

بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود که از دیربازدر آرزوی آن بود که با برانداختن دولت اولمرت بتواند دوباره مقام نخست وزیری را از آن خود سازد، ضمن آن که خواهان کناره گیری فوری اولمرت شد، از باراک خواست تا هر چه زودتر به وعده پیشین خود مبنی بر ترک دولت عمل کند تا راه برای برگزاری انتخابات زودرس هموار شود و بدین وسیله حزب لیکود بتواند در آن پیروز شود.

در مقابل موضعگیری نمایندگان و احزاب راستگرا، "روهاما آوراهام" وزیر مشاور اولمرت از حزب کادیما، جناح اپوزیسیون را به تلاش برای سرنگونی دولت متهم کرد. وی طی بیانیه ای اظهار داشت: جناح اپوزیسیون باید با توجه به نتیجه گیری درست کمیته وینوگراد، از اولمرت و مردم اسراییل عذرخواهی کند.

ایهود باراک رهبر حزب کارگر که مهم ترین شریک ائتلافی در کابینه اولمرت بود، اعلام کرد که از دولت کناره گیری نخواهد کرد. وی که تا چند روز پس از انتشار گزارش وینوگراد سکوت اختیار کرده بود عاقبت نظر نهایی خود را مبنی بر باقی ماندن در ائتلاف اعلام کرد.

ه ـ واکنش سازمانهای صهیونیستی آمریکا:

سازمان صهیونیست آمریکا (ZOA)با صدور بیانیه ای در مورد گزارش وینوگراد، قطعنامه 1701 که در پایان جنگ اسراییل و حزب الله منتشر شد را پاداش به تروریسم اعلام کرد.

مورتون ای. کلین (Morton A.Klein)رئیس ملی سازمان صهیونیست آمریکا در این باره اعلام داشت: "کاملاً واضح است که دولت اسراییل امسال و مخصوصاً پس از تصویب قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل به حتی نیمی از اهداف خود ـ همچنانکه دولت اولمرت تنظیم کرده بود ـ نرسیدهاست. این قطعنامه باعث انحلال حزب الله نشد ولی در عوض به محدود شدن توان اسراییل در مقابله با حزب الله در آینده منجر شد. همان طور که ما پیش بینی کرده بودیم، در واقع آزاد کردن تروریستهای زندانی از زندانهای اسراییل آشکارا این پیام را ارسال کرد که تروریسم در تحقق اهداف تروریستها مفید و مؤر است. این اقدام، جهادیون سراسر جهان را تشویق کرد و این پیام را به آنها القاء کرد که نزدیک است در جنگ برنده شوند و برای نابودی اسراییل و خارج کردن آمریکا از خاورمیانه باید دوچندان تلاش کنند. به همین دلیل است که چند روز پس از این اقدام میبینیم محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، مجدداً اعلام می دارد که اسراییل به زودی از صفحه روزگار محو خواهد شد. در چنین شرایطی، ما با وضعی بحرانی مواجهیم. به نظر می رسد، کمیسیون وینوگراد تصمیم گرفته است براساس سند و مدرک داوری کند و در عوض اهداف خود را تغییر داده است. بنابراین میتوان گفت حتی قطعنامه 1701 هم در جهت تأمین امنیت اسراییل ناموفق بوده است و اگرچه در آن زمان پیش بینی شده بود که مؤر واقع خواهد شد ولی موفقیت دیپلمات یک چشمگیری حاصل نشد. حمایت سازمان ملل از تصویب قطعنامه ای که به جای کمک به اسراییل به ضرر آن است، جز برای دشمنان اسراییل، حاصلی نخواهد داشت."

کمیته یهودیان آمریکا نیز در تحلیل محتاطانه ای از گزارش وینوگراد می نویسد: "جنگ 33 روزه اگرچه مشکلاتی برای اسراییل ایجاد کرد و حتی تاکنون الداد رگو و ایهود گولدواسر دو نظامی اسراییلی ربوده شده توسط حزب الله آزاد نشده اند و ایران همچنان به تسلیح حزب الله ادامه می دهد اما حزب الله در جنگ مذکور آسیب های زیادی دید و حضور شبه نظامیان آن در جنوب لبنان کاهش یافت و قطعنامه سازمان ملل نیز باعث حضور نیروهای بین المللی در این منطقه شده است.

آژانس یهود نیز در تحلیلی خلاصه ای از گزارش وینوگراد را درج کرده و ناهماهنگی بین مقامات سیاسی و نظامی را عامل اصلی شکست اسراییل در جنگ با حزب الله معرفی می کند. به گفته آژانس یهود، ایهود اولمرت نخست وزیر اسراییل برخلاف رهبران قبلی اسراییل، نه تنها تجربه نظامی ندارد بلکه یک مقام مافوق ژنرالها (ex-general)هم محسوب نمی شود.

مآخذ:

  1. رویوران، حسین: نبرد وعده صادق، جمعیت دفاع از ملت فلسطین، تیرماه 1386.
  2. بولتن رویداد و گزارش، مؤسسه تحقیقات و پژوهش های سیاسی ـ علمی ندا، 2/19/1386، سال دهم، شماره 46، شماره مسلسل 380؛ شماره مسلسل 338 و 16/11/1386، سال دهم، شماره 42، شماره مسلسل 376.