انتقال یهودیان به فلسطین پس از تشکیل اسرائیل

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


در روز 14 مه 1948 بن گوریون تأسیس کشور اسرائیل را به جهانیان اعلام کرد. به دنبال خروج انگلیس از این سرزمین (از سال 1948.م) به طور عملی و رسمی "حکومت قیمومیت انگلیس" به شکل گسترده ای، به بیرون راندن اجباری اعراب از فلسطین و انتقال یهودیان جهان به این سرزمین و اسکان آنها به جای مسلمانان اقدام کرد. این مهم ترین طرحی بود که مورد توافق صهیونیسم و استعمارگران قرار گرفت. موفقیت این طرح، متکی به تحریک جوامعی علیه یهودیانی بود که در آن زندگی می کردند تا توجیهی برای فرار یهودیان وجود داشته باشد و سرانجام بیرون بروند و درهای فلسطین را به روی خود باز ببینند.

پس از ایجاد کشور اسرائیل در سال 1948 درهای فلسطین اشغالی به روی یهودیان مهاجر باز شد به طوری که بیش از یکصد هزار یهودی به فلسطین اشغال شده سرازیر شدند.

در سال 1950 چیزی به نام "قانون بازگشت" صادر شد که به موجب آن به هر یهودی حق بازگشت به اسرائیل داده شد. (نک: بازگشت، قانون ـ)

در سال 1952 قانون تابعیت صادر شد که به موجب آن هر یهودی به عنوان اسرائیلی شناخته و ازتابعیت دولت اسرائیل برخوردار می شد، (یعنی به محض ورود به فلسطین اشغالی از تابعیت دولت اسرائیل برخوردار می شد).

الف ـ از سال 1948 تا 1951:

بین 15/5/1948 تا آخر سال 1978 بیش از یک میلیون و نیم مهاجر یهودی وارد فلسطین اشغالی شدند که از آنها حدود 600 هزار تن ـ (معادل 40 درصد از مجموع مهاجرانی که به اسرائیل از ابتدای تأسیس آن رسیده بودند) در چارچوب مهاجرتهای دسته جمعی طی سالهای (1951ـ1948) به آنجا رسیده بودند. این مهاجرتهای دسته جمعی از سه مرکز و مکان وارد می شدند که عبارتند از: پادگانها، اردوگاههای یهودیان سرگردان و آواره در اروپا و نیز قبرس. یهودیان اروپای شرقی، یهودیان سرزمینهای عربی و به ویژه عراق و یمن، و در مرحله آخر یهودیان مغرب (مراکش).

اولین کسانی که پس از تأسیس اسرائیل به فلسطین اشغالی انتقال یافتند 25 هزار یهودی بودند که هنوز در اردوگاههای ویژه ای در جزیره قبرس اقامت داشتند، و بین ماههای مه تا اوت سال 1948 انتقال آنها به فلسطین به پایان رسید. و سپس بین ماههای سپتامبر تا دسامبر همان سال حدود 70 هزار مهاجر دیگر از اردوگاههای یهودیان بی خانمان در اتریش، ایتالیا و آلمان، وارد فلسطین شدند. بین ماههای ژانویه تا آوریل سال 1949 نیز حدود 100 هزار مهاجر یهودی که سرزمین اصلی خود را در خلال اشغال آن توسط نازیها، ترک کرده بودند، وارد فلسطین اشغالی شدند.

بدین ترتیب در طول سال اول از تأسیس اسرائیل حدود 239 هزار و در سال 1950 بیش از170 هزار تن و در سال 1951 بیش از 175 هزار یهودی که اکثرا از کشورهای عربی از جمله مغرب عربی (620 هزار تن)، عراق (220 هزار تن) و یمن (200 هزار تن) به اسرائیل وارد شدند.

این قبیل مهاجرتهای دسته جمعی تا پایان سال 1951، ادامه داشت. اما منابع صهیونیستی تصریح کرده اند که کار انتقال یهودیان به فلسطین تا پایان ماه مه سال 1949 به موجب پیمان منعقده بین آژانس یهود و امام یمن که مهاجرت یهودیان یمن به فلسطین اشغالی را آزاد کرد، به پایان رسیده است.

این منابع معتقدند که توافقنامه ای در همان زمان با بعضی از شیوخ امارات جنوب یمن برای تسهیل عبور یهودیان از این امارات به عدن به امضا رسید. آنچه از این امر به دست آمد این بود که انتقال بیش از 818,48 یهودی مهاجر یمنی از راه عدن در 430 مرحله پرواز در یک فاصله زمانی بین مه 1949 تا سپتامبر 1950، انجام شد. صهیونیستها بر این عملیات انتقال یهودیان یمن، نام عملیات "بساط سحری" گذاردند.

این منابع همچنین معتقدند که یک پیمان سرّی در ماه مه سال 1950 بین حکومت نوری سعید در عراق و آژانس یهود به امضاء رسید که به موجب آن، حکومت عراق با انتقال یهودیان عراق به فلسطین اشغالی به شرط خارج شدن آنها از تابعیت عراقی موافقت نمود. سپس حدود 114 هزار یهودی عراق بین ماه مه 1950 تا دسامبر 1951 به فلسطین اشغالی منتقل شدند. هواپیماهایی که یهودیان را منتقل می کرد ابتدا از بغداد و قبرس پرواز کرده و سپس از آنجا به فرودگاه لّدُ می رفتند ولی بعدا پروازها مستقیما از بغداد به لّدُ انجام می گرفت. اسرائیل بر روی عملیات انتقال یهودیان مهاجر عراق نام عملیات"عزرا و نحمیا" یا عملیات "علی بابا" گذاشته بود.

علاوه بر یهودیان یمن و عراق، از ماه مه 1948 تا پایان سال 1951 حدود 119 هزار یهودی از رومانی و 732,103 یهودی از لهستان ـ که دو سوّم یهودیان لهستانی را تشکیل می دادند ـ و حدود 37 هزار تن از بلغارستان و 35 هزار یهودی دیگر از لیبی به فلسطین اشغالی مهاجرت کردند.

برخی منابع نیز شمار یهودیانی که پس از تأسیس کشور تا سال 1951 مهاجرت کردند را حدود 687 هزار نفر اعلام کردند. در میان آنها 106163 نفر از یهودیان لهستان و 17912 نفر یهودی رومانیایی و 24731 نفر از چکسلواکی بودند. همچنین آن عده که "یهودیان اردوگاه ها" خوانده می شوند (که بازمانده های مهاجرت غیرقانونی هستند) و شماری از یهودیان بالکان و یوگسلاوی نیز مهاجرت کردند.

ب ـ از سال 1952 تا 1964:

تعداد مهاجران بین سالهای 1952 تا 1954 به دلیل مسائل، مشکلات و بحرانهای اقتصادی و بیکاری در اسرائیل به شدت کاهش یافت و تعداد آنها از 175 هزار تن در سال 1951 به 24 هزار تن در سال 1952 و سپس به 326,11 تن در سال 1953 و حدود 19 هزار تن در سال 1954 رسید.

مهاجرتهای دسته جمعی مجددا در سال 1955، از سر گرفته شد ولی به صورت محدود، به طوری که به اندازه سه سال اول تأسیس رژیم صهیونیستی نمی رسید. مرحله دوّم مهاجرت دسته جمعی تا سال 1957 استمرار یافت. در این مرحله بیش از 165 هزار مهاجر که بین آنها 70 هزار تن از مغرب، 267,15 تن از تونس، 446,3 تن از لهستان، و 562,14 تن از مصر بودند به این منطقه مهاجرت کردند.سپس انتقال یهودیان سیر نزولی را طی کرد و برای بار دوّم در سالهای 1958 و 1960 تعداد مهاجران به کمتر از 75 هزار تن رسید که بیشتر آنها (702,41 تن) نیز از شرق اروپا بودند. از رومانی تنها 697,27 تن مهاجرت کرده بودند.

آخرین موج مهاجرتهای دسته جمعی همان مهاجرتی بود که بین سالهای 1961 تا 1964، انجام گرفت و در چهارچوب آن بیش از 215 هزار تن از مهاجران که از کشورهای مغرب عربی و دولتهای شرق اروپا بودند، وارد فلسطین شدند.

نتیجه تأسیس کشور صهیونیستی ایجاد بسیاری از دشواری ها برای یهودیان عرب بود؛ به ویژه این که دولت صهیونیستی همانگونه که در رسوایی لافون آشکار شد ـ کوشید تا در امور داخلی یهودیان عرب دخالت کند.

قابل ملاحظه است که جامعه عرب به سوی سوسیالیسم و ملی کردن بخش خصوصی گرایش داشت و اعضای گروه های یهودی در جهان عرب، با اقتصاد آزاد و منافع ملی بیگانگان در ارتباط بودند (و شمار زیادی از یهودیان عرب، درای گذرنامه های خارجی بودند). سرانجام انتقال یهودیان به کشور صهیونیستی، تا حدودی تحرک اجتماعی قابل توجهی را برای برخی از طبقات یهودیان عرب ایجاد کرد. بنابراین، شمار زیادی از یهودیان کشورهای عربی از جمله 45731 یهودی یمنی، 123625 یهودی عراقی، 30242 یهودی لیبیایی، 16607 یهودی از مصر و 21784 یهودی از ایران به فلسطین اشغالی کوچ کردند.

ج ـ از سال 1965 تا 1973:

تعداد مهاجران در سه سال 1965 و 1966 و1967 به دلایلی به اندازه قابل توجهی کاهش یافت. یعنی از حدود 55 هزار تن در سال 1964 به 736,30 مهاجر در سال 1965 و 730,15 مهاجر در سال 1966 و 327,14 تن در سال 1967 رسید. بیشتر مهاجران در این سالها از آمریکای لاتین بوده اند. آژانس یهودی پس از سال 1965 در مقابل کاهش تعداد مهاجران و افزایش نسبت کوچ کنندگان از فلسطین اشغالی، به منظور افزایش تعداد مهاجرت اختصاص داد. از این رو شروع به تشویق و ترغیب مهاجرت مقدار زیادی از امکانات خود را به این مسأله یهودیان جهان به فلسطین اشغالی کرد.

این مهاجرت به نام "مهاجرت دائم" و یا "مهاجرت موقت" معروف بود. برای این منظور نیز هتلهای ویژه ای برای اسکان مهاجران موقت ـ برای مدّت شش ماه یا به مدّت یکسال که در خلال آن زبان عبری را یاد می گرفتند و... ـ اختصاص یافت. در جنگ ژوئن سال 1967 به دلیل اشغال شهرها، عملیات انتقال گسترده نظیر سال 1948 صورت نگرفت ولی پس از پایان جنگ، اسرائیل یک سلسله اقدامات برای یهودی سازی فلسطین و انتقال یهودیان به فلسطین انجام داد. از جمله این اقدامات، اخراج انفرادی مبارزان فلسطینی از سرزمین مادری شان بود.

آژانس یهود دامنه این فعالیتها را گسترده تر کرد و مراکز زیادی را برای استقبال از این مهاجران اختصاص داد. در دوره بین تجاوز اسرائیل در سال 1967 و جنگ نیز 1973 تعداد مهاجران به ویژه پس از باز شدن درهای فلسطین بر روی یهودیان اتحاد جماهیر شوروی ـ از ابتدای سال 1970 ـ به نحو چشمگیری افزایش یافت، و تعداد مهاجران به 544,20 مهاجر در سال 1968 و 804,37 تن در سال 1969 رسید. همچنین در سال 1971 به 930,41 تنو 56 هزار تن در سال 1972 و 55 هزار تن در سال 1973 رسید.

بیشتر مهاجران از اروپا (به ویژه روسیه) و آمریکای شمالی و لاتین (یعنی از جهان غرب) می آیند.

مهاجرت یهودیان گرجستان در طی این مدت صورت گرفته است و شمار کلانی از آنها مهاجرت کردند.

بدین ترتیب در این دوره حدود 200 هزار تن که حدود 55 هزار تن از آنها از شوروی بودند وارد اسرائیل شدند. به گونه ای که جمعیت یهودیان از 65 هزار تن و 700 تن در سال 1948 به بیش از سه میلیون تن در این سال رسید. یعنی طی 25 سال، حدود 5/2 میلیون تن بر جمعیت یهودیان افزوده شد.

د ـ از سال 1974 تا 1990:

تعداد مهاجران پس از جنگ اکتبر به دلیل بعضی مشکلات داخلی و اقتصادی و اجتماعی در اسرائیل ـ در اثر این جنگ ـ و تمایل یهودیان کشورهای مختلف جهان به ترکیب با جوامعی که در آن زندگی می کردند ـ چون در آن صورت یک زندگی بهتری را در مقابل مهاجرت به اسرائیل به دست می آوردند ـ کاهش یافت. از طرف دیگر مهاجرتهای گسترده ای به کشورهای آمریکا و اروپای غربی به جای اسرائیل صورت گرفت. مهم تر از همه، امکانات موجود در اسرائیل برای پذیرش و استقبال مهاجران یهودی در این سرزمین محدود بود و بسیاری از مشکلات اجتماعی دیگر، نیز باعث کاهش تعداد مهاجران شد.

بدین ترتیب کار انتقال یهودیان به فلسطین پس از سال 1973 به 31981 کاهش یافت و به دنبال آنتعداد مهاجران در سال 1974 به 30 هزار تن رسید که 40 درصد این تعداد را مهاجران موقت تشکیل می دادند.

از سال 1975 به میانگین عادی خود 20028 (1975) 19754 (1976)، 21429 (1977) رسید.

در سال 1978 در نتیجه دیدار انورسادات رئیس جمهور مصر از اسرائیل، روند انتقال یهودیان به فلسطین شدت گرفت و لیکن هنوز پایین تر از اندازه ای بود که صهیونیستها انتظار داشتند. و بدین لحاظ تعداد مهاجران به 26394 تن رسید در حالی که خواست صهیونیستها رقمی در حدود 35 هزار تن بود.

بنابراین هنوز اکثریت یهودیان مهاجر از جهان غرب هستند. این کاهش را تنها در چارچوب بحران جامعه اسرائیل از نظر اقتصادی و معنوی و تحلیل رفتن هویت یهودی در خارج (نک: مهاجرت یهودیان شوروی) می توان تفسیر کرد، به طوری که انگیزه مهاجرت، صرفا اقتصادی رشد و عنصر اقتصادی، به تنهایی از مرکزیت تفسیری برخوردار شد.

در کتاب سرشماری سالیانه اسرائیل ـ که در سال 1977 صادر شد ـ آمده است که از بین 077,3 میلیون یهودی که در پایان سال 1977 در اسرائیل سکونت داشتند حدود 436 هزار تن آنها از مغرب آمده بودند و یا این که در اسرائیل از پدر و مادر مغربی به دنیا آمده اند و حدود 343 هزار تن لهستان و 290 هزار تن از رومانی، 262 هزار تن از عراق (یا عراقی الاصل)، 256 هزار تن از روسیه، 164 هزار تن از یمن و 80 هزار تن از آمریکای شمالی و جنوبی آمده بودند.

با آغاز سال 1989 انتقال یهودیان شوروی و یهودیان فلاشا آغاز شد و در سال 1990، حدود20038 یهودی به اسرائیل انتقال یافتند.

یکی از مطبوعات صهیونیستی (دافار، شماره 13 ژوئیه 1984) آمارهای مختلف مهاجرت را این گونه تفسیر می کند: "میان سال های 1978 تا 1983 بیش از 127 هزار نفر به اسرائیل مهاجرت نکردند، اما میان سال های 1971 تا 1976 (یعنی در طی سال های حکومت معراخ) 224 هزار نفر مهاجرت کردند، در حالی که شمار مهاجران از شرق و غرب از سال 1948 تا 1953 حدود 717 هزار نفر بود که در کیان کوچکی جذب شدند که شمار جمعیت آن در آن زمان از 80000 نفر فراتر نبود".

هدف روزنامه این است که کاهش مهاجرت به رژیم صهیونیستی را چنین تفسیر کند که اسرائیل در دوران دولت بگین، برخلاف دوره دولت کارگر، مرکز جذب یهودیان جهان نبوده است. روشن است که عملاً در سال 1980 (با 20248 مهاجر) کاهش شدیدی در حجم مهاجرت یهودیان ایجاد شد. سپس این کاهش در سال 1981 (با 12599 مهاجر) شدیدتر شد و این پایین ترین رقمی است که از 29 سال پیش به ثبت رسیده است (زیرا در سال 1953 پایین ترین شمار در تاریخ مهاجرت، به ثبت رسید که 11575 مهاجر بود).

با این حال شمار مهاجران سال 1981 نسبت به شمار جمعیت یهودیان در فلسطین اشغالی، پایین تر بود؛ زیرا آنان در سال 1953 از یک میلیون فراتر نمی رفت و سپس در سال 1981 نزدیک به چهار میلیون نفر شد.

ارقام سال های 1982 و 1983 نشان می دهد که همین روند ادامه پیدا کرده است. در سال 1984، به دلیل مهاجرت یهودیان فلاشا، افزایش نسبی به وجود آمد و سپس در سال 1985 شمار مهاجران رو بهکاهش گذاشت.

بدون تردید شمار مهاجران یهودی به فلسطین اشغالی (تا آغاز مهاجرت یهودیان شوروی در سال 1989) کاهش یافت؛ اما نمی توان دلیل این کاهش مهاجرت را بر سر کار بودن حزب لیکود و قرار داشتن حزب کارگر معراخ در اپوزیسیون دانست؛ زیرا در دوره های چند ساله حکومت احزاب کارگری مثل دوره 1952 تا 1954 و دوره 1965 تا 1968 نیز شاهد کاهش روند مهاجرت بوده ایم؛ که دوره اخیر زمان پیش از تهاجم اسرائیل در سال 1967 و زمان پس از آن را در برمی گیرد. گفته می شود که کاهش مهاجرت در آن زمان شدیدتر بود؛ به حدی که میزان رشد مهاجرت، منفی شد. برخی تحلیلگران سیاسی بر این باورند که این یکی از دلایلی بود که رژیم صهیونیستی را واداشت تا به مصر، اردن و سوریه حمله کند.

کاهش یا افزایش تعداد مهاجران به تغییر احزاب حاکم در اسرائیل بستگی ندارد؛ زیرا نقاط اختلاف احزاب صهیونیست، چندان به مهاجر صهیونیست مربوط نمی شود، بلکه دلیل آن حرکت هایی است که خارج از محدوده اراده صهیونیسم یا یهودیت قرار می گیرد. این مهاجرت، به دو دلیل اصلی صورت می گیرد که سومی ندارد: عامل رانش از کشور اصلی و عامل جذب در اسرائیل. عامل رانش، حجم مشکلاتی است که یهودیان در کشورهایی که در آن زندگی می کنند یا در آن هستند، اگر مشکلات افزایش پیدا کند و به وخامت گراید، گرایش به مهاجرت، افزایش می یابد (مانند دوره هیتلر در آلمان، فشارهای اقتصادی در اتحاد شوروی و بسته شدن درهای مهاجرت به ایالات متحده). اما عامل جذب بستگی دارد به این که رژیم صهیونیستیتا حدودی از ثبات سیاسی و رفاه اقتصادی برخوردار باشد.

چنین وضعیتی پس از کمک های اقتصادی آلمان و پس از جنگ 1967 پیش آمد. به طوری که کمک های مالی از سوی یهودیان جهان و ایالات متحده به رژیم صهیونیستی سرازیر گشت و زمین های گسترده ای به اسرائیل ملحق شد؛ این زمین ها عرصه پویایی به شمار می رود، که شهرک نشینان در آن جنب و جوش می کنند و از ثمرات و نتایج کار خود فایده می برند.

ممکن است عامل رانش در میهن اصلی، به حدی نیرومند باشند که هر نقطه دیگری، عامل جذب باشد. اما در هر صورت انگیزه مهاجرت صهیونیستی، صهیونیسم نیست. جنبش صهیونیسم، مهاجرت به سرزمین موعود را برای تأسیس کشور صهیونیستی تبدیل به یک فکر محوری کرد. صهیونیست ها ادعا کرده اند که هدف واقعی از تأسیس کشور صهیونیستی، پناه دادن به مهاجران است، اما واقعیت نشان می دهد که هدف واقعی تأسیس یک دولت کارکردی حمایت از منافع غرب است و لذا به گفته بن گوریون، مهاجر یهودی چیزی جز یک ابزار نیست و بخشی از دیوار بر پا شده برای دفاع از کشور اسرائیل است. او یک دیوار انسانی از گوشت و خون است و یک دیوار سنگی نیست.

این حقیقت در کنفرانس اویان در سال 1938 ـ که برای بررسی مشکل مهاجران یهود، برگزار شد و هیأت های 31 کشور در آن شرکت داشتند ـ آشکار شد. حکومت نازی به یک هیأت یهودی از آلمان اجازه داد که در همایش شرکت کند. نمایندگان کشورهای غربی به باز کردن درهای کشورهایشان به روی پناهجویان، علاقه ای نشان ندادند؛ اگرچه ایالاتمتحده اعلام آمادگی کرد که سالانه 30 هزار مهاجر را می پذیرد و همچنین دومینیکن با ورود همزمان 100 هزار نفر از آن پناهجویان موافقت کرد.

اعضای یهودی کنفرانس، نسبت به مهاجرت یهودیان به کشورشان موضع سردی داشتند. اما اعضای سازمان جهانی صهیونیسم با بی اعتنایی و خصومت با طرح کنفرانس برخورد کردند؛ زیرا در آن صورت جریان مهاجرت اسکانی به فلسطین به سوی نقاط دیگر منحرف می شد. خود این موضع صهیونیستی نسبت به مهاجرت یهودیان، که یهودی را به یک ابزار و وسیله تبدیل می کند دلیلی بر آن است که جنبش صهیونیسم می کوشد تا ایالات متحده را به بستن درهای خود به روی مهاجران شوروی سوق دهد.

بدین ترتیب جامعه اسرائیلی جامعه ای متشکل از اصول مختلف، تابعیت های مختلف و با ریشه های عمیق است که در میان افراد آن چیزی جز میل به تجاوزگری و توسعه طلبی و آزار و اذیت به ملت عربی الاصل فلسطین چیز دیگری پیدا نمی شود.

مهاجرت یهودیان که با رؤیاهای اقامت در سرزمین موعود انجام می شد، کار ایجاد شهرک سازی یهودیان و تأسیس دولت صهیونیسم و تثبیت و قوام آن را تسهیل کرد و عاملی بسیار مهم در ثبات و پایداری اسرائیلی محسوب شد. این مسأله را به طور واضح از طریق گفته های "بن گوریون" یکی از رهبران صهیونیسم می توان دریافت. وی در مقابل پارلمان ایستاد و گفت: "مهاجرت دسته جمعی یهود، تأسیس دولت اسرائیل را امکان پذیر کرد و به برکت همین مهاجرت، ممکن است که اسرائیل پایدار بماند".

گلدامایر نیز اظهار داشته بود که "چگونه می توانیم بدون مهاجرت، دولتی داشته باشیم". درهمین زمینه یکی از مسئولان آژانس یهود نیز اعلام کرد که: "اگر چشمه مهاجرت خشکیده شود، حتی اگر پیمان مسالمت آمیز با همسایگانمان ببندیم، نمی توانیم دولت یهود را حفاظت کنیم و اعراب ما را خواهند بلعید، بدون این که اثری از ما باقی بماند".

اظهارات صهیونیستها و اقدامات سریع دستگاه هیأت حاکمه اسرائیل در رابطه با انتقال یهودیان به فلسطین، از درک خطر نسبت رشد اندک جمعیت اعراب ـ که هر سال به لحاظ داخلی فقط با مقایسه با یکدیگر طبق آمارهای موجود، جمعیت مسلمانان در سرزمینهای اشغالی بیشتر شده و به طور گسترده ای خطر بر هم زدن توازن جمعیت را برای صهیونیستها مضاعف کرده، ـ ناشی می شود.

مورد بالا را پروفسور "رابرت باکی" از دانشگاه عبری قدس در تحقیق خود ـ که در سال 1986 ارایه داد و از جدیدترین بررسیها محسوب می شود و آکادمی یهود نیز آن را تأیید کرده ـ ، تأکید کرده است. وی طی یک بررسی اعلام نمود که "ملت یهود رو به اضمحلال است و با فرارسیدن سال 2025 در حدود یک سوم از فرزندانش را از دست خواهد داد." همچنین کتاب "اسرائیلی در حوالی قرن بیست و یکم" که در فوریه 1984 منتشر شد در بررسی خود تحت عنوان "ساکنان اسرائیل در آغاز قرن آینده" اعلام نمود که: "در سال 2000. م، در حدود 36 تا 37 درصد از مجموع یهودیان جهان (در حال حاضر 25 درصد) در اسرائیل متمرکز خواهند شد. در حالی که تعداد ساکنان غیر یهودی آن به نسبت 22 درصد از کل ساکنان آن بیشتر می شود و سن نسلهای اسرائیل در آینده به سمت پیری تغییر خواهد کرد و در نسبت جوانان کاهش رخ خواهد داد."

آمارها و بررسیهای فوق الذکر که بیانگر رکودجمعیت یهود در مقابل مسلمانان است، رهبران صهیونیسم را بر آن داشت تا بیش از پیش، به انتقال یهودیان به فلسطین اشغالی توجه کنند. از این رو آنها سعی کرده اند تا به هر نحو ممکن با کمک آمریکا و برخی کشورها و ایجاد جاذبه برای یهودیان جهان مجددا سیل مهاجرت یهودیان را از نقاط مختلف به ویژه کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی (سابق)، اروپای شرقی و برخی کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین به اسرائیل سرازیر کنند. زیرا این مهاجرتها، جزئی تفکیک ناپذیر از نقشه استراتژی سیاسی نظامی اسرائیل در انضمام و الحاق دیگر سرزمینها به سرزمینهای اشغالی خود و نیز اساس و پایه ای برای ایجاد مستعمره نشینی و احداث شهرکهای یهودی نشین و سیطره و استیلا بر سرزمینهای اعراب است.

در حقیقت اشغال یهودیان به فلسطین به مثابه خونی است که در پیکر آن تزریق می شود که به محض قطع شریانهای آن، حیات خود را از دست می دهد. از این رو رژیم صهیونیستی که و بدون مهاجرت و انتقال یهودیان به سرزمینهای اشغالی نمی تواند حیات سیاسی، نظامی داشته باشد به طور گسترده ای به احداث شهرکهای یهودی نشین دست زد تا هم زمینه اسکان یهودیان مهاجر را فراهم کند و هم به اهداف توسعه طلبانه خود دست یابد.

ه ـ دیگر منابع یهودیان مهاجر:

رژیم صهیونیستی علاوه بر انتقال یهودیان شوروی به فلسطین اشغالی، اقدام به جمع آوری یهودیان پراکنده در جهان و انتقال آنها به فلسطین نیز کرده است. پس از ورود یهودیان "فلاشه" اتیوپی، برای انتقال یهودیان "گالاسما" روس که یک قرن ونیم پیش (حدود سالهای 1840) به دین مسیح گرویده بودند بوقهای تبلیغاتی صهیونیسم به کار افتاد.

در اثنای جنگ نفت (تجاوز عراق به کویت) در خلیج فارس در سال 1370، (1991.م) حدود 250 یهودی کرد شناسایی، و پنج خانوار از آنها به فلسطین منتقل شدند.

در 2/3/1990 نیز پانزده خانوار متشکل از 56 سرخپوست پرویی در مدت کوتاهی در سرزمین خودشان توسط یکی از حاخامهای یهودی قدس به نام "ابی هیل الیاهو" به دین یهود درآمدند. این روحانی یهودی مدعی است که سرخپوستان پرویی جزو 10 قبیله سرگردان اسرائیل می باشند که هم اکنون در اسرائیل اسکان داده شده اند.

هم اکنون حاخامهای یهودی اسرائیل در مورد این که چه کسی ریشه خالص یهودی دارد با یکدیگر شدیدا اختلاف دارند. اسحاق شامیر نخست وزیر (وقت) اسرائیل در این رابطه گفته بود که برای او مطرح نیست که چه کسی یهودی می باشد، آنچه برای او مهم است خدمت صهیونیسم به اهداف اسرائیل و پایبندی به نظام آن می باشد. به همین دلیل صهیونیستها سعی می کنند در برخوردهای خود نرمش بیشتری نشان دهند تا بتوانند تعداد بیشتری را به طرف اسرائیل جذب کنند و با صهیونیست کردن آنها حس طمع ورزی را در یهودیها رشد داده و آنها را به کوره آتش طمع ورزیهای صهیونیستی به داخل فلسطین انتقال دهند.

در خصوص آمار یهودیانی که پس از تشکیل اسرائیل از سراسر جهان به فلسطین اشغالی انتقال یافته اند رئیس آژانس یهودیان در تاریخ 5/2/1372 اعلام کرد که از سال 1948 میلادی تاکنون بیش از دو میلیون یهودی وارد اسرائیل (سرزمینهای اشغالی)شده اند. وی همچنین تصریح کرد که حدود یک میلیون و پانصد هزار یهودی طی چهار سال گذشته از سراسر جهان وارد اسرائیل شده اند. مشارالیه همچنین تأکید کرد که تا سال 1998 بیش از 500 هزار یهودی دیگر به سوی این کشور مهاجرت خواهند کرد.

ن. ر: مهاجرت بزرگ یهودیان ـ 1989.

ن. ر: مهاجرت یهودیان و ارتش اسرائیل.

و ـ مواضع قدرتهای جهانی نسبت به انتقال یهودیان به فلسطین:

1 ـ موضع آمریکا:

آمریکا در خصوص اسکان یهودیان در کرانه غربی و نوار غزه و پیشگیری از خطرات انتقال یهودیان به فلسطین، سیاست مزوّرانه ای را در پیش گرفت. واقعیت امر بدین صورت می باشد که بوش (رئیس جمهوری وقت آمریکا) در سال 1989 در "مالت" طی ملاقات با گورباچف (آخرین رئیس جمهور شوروی) شرط کرد که انتقال یهودیان شوروی به فلسطین در قبال اطلاعات فنّاوری و کمکهای آمریکا به شوروی صورت گیرد و قوانینی که دولت بوش برای جلوگیری و پیشگیری از ورود یهودیان مهاجر به آمریکا وضع کرده است حاکی از نقش حمایتی آمریکا از جنبش صهیونیسم می باشد که در ایجاد اسرائیل بزرگ دست دارد.

دولت آمریکا هزینه سنگین مالی برای اسکان مهاجران را بهانه کرد حال آنکه این کشور سابقا هزینه اسکان آنها را در آمریکا تقبل کرده بود. همین کشور هزینه اسکان یهودیان در فلسطین را نیز به عهده گرفت.

علی رغم اظهارات مکرر و مواضع رسمی آمریکا مبنی بر این که شهرک سازی مانعی در قبالطرحهای صلح می باشد، امتناع و خودداری این کشور از رأی مثبت دادن به قطعنامه 17/2/1990 سازمان ملل ـ که به موجب آن مهاجران در کرانه غربی و نوار غزه نباید اسکان داده شوند ـ پرده از اظهارات دروغ آمریکا برداشت.

این کشور بررسی مشروعیت و قانونی بودن شهرک سازی بر طبق معیارهای قانون بین المللی را نیز رد کرده و با آن مخالفت ورزید.

2 ـ موضع شوروی:

شوروی سابق بزرگ ترین مرکز تجمع مهاجران یهودی به شمار می رفت. علی رغم اولین موج مهاجران که از آنجا آغاز شد این کشور (روسیه کنونی) هنوز پس از آمریکا و فلسطین سومین مرکز تجمع یهودیان به شمار می آید. مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل وقت اعلام کرده بود که اسرائیل همچون فاجعه نازیها که یهودیان پراکنده را مجبور به مهاجرت کردند محتاج یک فاجعه مشابه می باشد و با وجودی که فاجعه و حادثه مشابه آن رخ نداده و لیکن این مهاجرت دسته جمعی که امروز نشانه هایی از آن را می بینیم دینامیک حرکت خود را در تغییر و تحولات تأسف باری که در سالهای اخیر در شوروی روی داده، یافته است و در تعدادی از جمهوریهای شوروی و نیز در ارتش آن، تعصبات نژادی و ملی و درگیریهای خونینی را به وجود آوردند.

به طوری که در سایه این اوضاع نابسامان اقتصادی، سازمانهای فاشیستی به قدرت رسیدند و زمینه برای مدعیان صهیونیستی انتقال یهودیان به فلسطین هموارتر شد. در سایه عدم ثبات امنیتی و اقتصادی شوروی که از اواخر سال 1987 به وجود آمد و در سایه فضای باز سیاسی که گورباچف ایجادکرد و به دنبال آن یلتسین رئیس جمهور روسیه گرایش شدیدی به غرب و صهیونیسم پیدا کرد، صهیونیستها نهایت سوءاستفاده را کردند و تبلیغات خود را در میان یهودیان گسترش دادند. در حالی که این تبلیغات چندین دهه بود که به صورت پر حجم انجام می شد تا آنها را برای مهاجرت به فلسطین مجبور کنند.

یهودیان شوروی نیز با توجه به مشکلات موجود اقتصادی در روسیه تمایل داشته اند تا اگر امکان داشته باشد در خارج از کشور خودشان نیز از امنیت و ثبات و رفاه اقتصادی برخوردار باشند.

یکی از کشورها مراکز تجمع مورد نظر یهودیانی که جمهوریهای شوروی سابق را ترک می کنند آمریکا می باشد. لیکن با محدودیتها و موانعی که آمریکاییان در پیش روی آنها قرار داده اند، فلسطین به صورت تنها پایگاه آنها درآمده است.

ز ـ چالشها:

پروژه صهیونیسم با چالش های جمعیتی متعددی مواجه است و مسأله کاهش مهاجرت یهودیان به فلسطین یکی از مهم ترین این چالش ها است. رژیم صهیونیستی در فاصله سالهای 1948 تا 2006 توانست حدود دو میلیون و 900 هزار یهودی را برای اسکان در فلسطین اشغالی جذب کند. از سالهای بعد از تشکیل دولت یهودی در فلسطین و به ویژه دهه پنجاه قرن بیستم منبع اصلی جذب مهاجران، کشورهای عربی و اسلامی بود و طی سه سال (در خلال سال های 1951ـ1948) با مهاجرت 687 هزار یهودی که 442 هزار نفر از آنها از همین کشورهای عربی و اسلامی به فلسطین مهاجرت کرده بودند، جمعیت یهودیان در فلسطین افزایش یافت.مهاجرت "یهودیان عرب تبار" نیز در تأمین نیروی انسانی و نیروی کار که باعث تحکیم پایه های رژیم صهیونیستی و تأمین نیروی لازم برای رشد و ترقی آن می شد نقش داشت. می توان گفت که یهودیان عرب تبار یکی از ارکان مهم دولت عبری را تشکیل می دادند. اما در نیمه اول قرن بیستم تقریبا مهاجرت یهودیان از کشورهای اسلامی به فلسطین روبه اتمام نهاد.

بنابه داده های موجود، در سال 2005 براساس سرشماری های رسمی صهیونیستی، 493 هزار نفر یهودی در مراکش، 239 هزار یهودی در عراق، 142 هزار نفر یهودی در یمن، 122 هزار یهودی در تونس و الجزایر، 69 هزار یهودی در لیبی، 57 هزار یهودی در مصر و 36 هزار یهودی در سوریه و لبنان و تعدادی نیز در ترکیه و ایران و دیگر کشورها زندگی می کردند که به فلسطین مهاجرت کرده اند.

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، صهیونیست ها، یهودیان موجود در این کشور و نیز یهودیان شرق اروپا را نیز به فلسطین مهاجرت دادند و در فاصله زمانی میان سالهای 1989 تا سال 2006 یک میلیون و 224 هزار نفر یهودی از این کشورها به فلسطین مهاجرت کردند. از این رو، بدیهی است که موج مهاجرت از روسیه و اروپای شرقی رو به کاهش بگذارد و به حدود 25-20 هزار نفر در سال برسد، در حالی که این آمار طی دهه گذشته به سالیانه صدهزار نفر می رسید.

مشکلی که صهیونیست ها در آمریکا (با 5 میلیون و 700 هزار یهودی) و کشورهای اروپای غربی (فرانسه 600 هزار و انگلیس با 300 هزار یهودی) با آن روبرو بودند، این بود که این گروه از یهودیان به دلیل اوضاع خوب اقتصادی در اینکشورها مایل به مهاجرت به "اسرائیل" نبودند. از همین رو صهیونیست ها اقدام به جذب یهودیان فلاشا از اتیوپی کردند و در سالهای بعد نیز ادعا کردند که یکی از قبایل هندی یهودی هستند.

بنابه اعلام آژانس جهانی یهود، در سال 2004، 21744 نفر و در سال 2003، 25 هزار نفر یهودی به فلسطین اشغالی مهاجرت کرده اند که این رقم نشانگر کاهش چشمگیر مهاجرت به فلسطین از سال 2000 (زمان شروع انتفاضه) است.

مرکز آمار رژیم صهیونیستی اعلام کرده است: این کم ترین آمار از سال 1989 تاکنون بوده است. میانگین سه سال اخیر مهاجرت یهودیان به "اسرائیل" به شدت کاهش یافته است. در آن زمان میانگین مهاجرت یهودیان سالیانه 9 تا 20 هزار نفر بود. در سالهای دهه نود یعنی از سال 1990 تا 1999 حدود 956 هزار یهودی وارد فلسطین شدند. بیشترین مهاجرت در سال 1990 میلادی بود که در آن سال حدود 200 هزار یهودی به اسرائیل مهاجرت کردند.

در سال 1991 نیز 176 هزار یهودی به فلسطین اشغالی مهاجرت کردند. پس از آن میانگین سالیانه مهاجرت 74 هزار نفر بود. اولین نشانه های کاهش مهاجرت یهودیان از سال 2000 میلادی شروع شد. در این سال تعداد مهاجران یهودی به 60 هزار نفر رسید. در سال 2001 نیز این رقم به 43 هزار و در سال 2002 به 33 هزار و در سال 2003 به 23 هزار تا اینکه در سال 2004 به 21 هزار نفر رسید.

همچنین در سال 2004 مهاجرت یهودیان جمهوری های استقلال یافته شوروی سابق به 10100 نفر کاهش یافت. با وجودی که حاخام های یهودی 60 درصد از مهاجران یهودی شوروی سابق را یهودی نمی دانند، اما به این مهاجران به خاطر داشتن پیوندخویشاوندی با یهودیان، تابعیت اسرائیلی داده می شود.

سیر قهقرایی مهاجرت یهودیان آرژانتین در سال 2004 همچنان ادامه یافت. تعداد این مهاجران حدود 70 درصد کاهش یافته است و به 416 مهاجر در سال 2004 رسید. این در حالی است که در سال 2003، 1464 نفر و در سال 2002 شش هزار نفر بود.

علت اصلی کاهش مهاجرت یهودیان از آرژانتین به بهبود وضعیت اقتصادی این کشور برمی گردد. البته این آمار شامل یهودیانی که از فلسطین اشغالی کوچ داشته اند، نمی شود.

رژیم صهیونیستی نسبت به کاهش جمعیت یهودیان در "اسرائیل" و تأثیرات منفی آن بر آینده این رژیم نگران است. دولت صهیونیستی نیز به کاهش شدید مهاجران یهودی به فلسطین از سال 2006 اعتراف کرده است. در واقع این مسأله اولین عامل نگران کننده این رژیم در بحران جمعیت محسوب می شود.

زیپی لیونی وزیر سابق جذب مهاجران یهود (وزیر کنونی امورخارجه) گفته بود: "دولت اسرائیل در حال بررسی راهکارهای تغییر این وضعیت است و علایق و رغبت های کسانی را که احتمال مهاجرت آنها می رود، بررسی می کند تا اسرائیل را به کشور بسیار جذابی برای یهودیان تبدیل کند."

آمار وزارت جذب یهودیان نشان می دهد که تعداد یهودیانی که طی پنج ماه اول 2006 وارد فلسطین اشغالی شده اند، 7692 نفر است.

در سال 2005، 16835 یهودی وارد فلسطین اشغالی شدند. این در حالی است که در سال 2001 میلادی 63344 نفر به "اسرائیل" مهاجرت کردند.

انتقال یهودیان به رژیم صهیونیستی سنگ بنایاندیشه صهیونیسم و جنبش ملی یهودیان به شمار می رود. بر پایه آمار و گزارشهای موجود بیش از نیمی از جمعیت کنونی (2007) رژیم صهیونیستی در خارج از آن به دنیا آمده اند. کارشناسان مسائل جمعیتی هشدار داده اند که طی بیست سال آینده یهودیان در فلسطین اشغالی و کرانه باختری و غزه به اقلیت تبدیل خواهند شد.

جمع بندی:

انتقال یهودیان جهان به فلسطین و اسکان آنها در مناطق اشغالی فلسطین جولان، کرانه باختری رود اردن و نوار غزه از جمله تهدیدهای بزرگ رژیم صهیونیستی در چارچوب یهودی سازی فلسطین و دیگر سرزمینهای اشغالی عربی است.

گزارشهای مراکز آمار و جمعیت شناختی اسرائیل مبنی بر افزایش جمعیت اعراب ساکن سرزمینهای اشغالی و بر هم خوردن توازن جمعیت اعراب و یهود در فلسطین خواب شیرین یهودی سازی فلسطین سران اسرائیلی را پریشان کرد.

پروفسور رابرت باکی از دانشگاه عبری قدس در تحقیقی اعلام کرد:

"ملت یهود رو به اضمحلال است و با فرا رسیدن سال 2025 در حدود یک سوم از فرزندانش را از دست خواهد داد."

همچنین کتاب "اسرائیل در حوالی قرن بیست و یکم در فوریه 1984 منتشر شد نیز در بررسی خود با عنوان ساکنان اسرائیل در آغاز قرن آینده نوشت:

"در سال 2000 م حدود 36 تا 37 درصد از کل ساکنان آن بیشتر می شود و سن نسل های اسرائیل در آینده به سمت دیگری تغییر خواهد کرد و در شمار جوانان کاهش چشمگیری رخ خواهد داد."این هشدارها و آمارها که حاکی از کاهش جمعیت یهودیان در مقابل مسلمانان بود رهبران رژیم صهیونیستی را بر آن داشت که بیش از پیش به انتقال یهودیان به سرزمینهای اشغالی فلسطین توجه کنند. بر این اساس اسرائیل توانست با کمک آمریکا و تبانی برخی کشورها و ایجاد جاذبه برای یهودیان جهان مجدداً زمینه مهاجرت گسترده یهودیان را از نقاط مختلف به ویژه جمهوری های تازه استقلال یافته شوروی سابق و اروپای شرقی و برخی کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین به فلسطین اشغالی فراهم کنند.

با این وجود باز هم آمارها در سال 2001 و 2003 به ویژه سند معروف "سند سوفر" نشان می دهد که توازن جمعیتی سال 2015 میلادی به نفع اعراب فلسطین رقم خواهد خورد و این چیزی جدای از بازگشت آوارگان فلسطینی به موطن خود است.

این آمارها همزمان شد با شروع انتفاضه دوم ملت فلسطین که نقش بسزایی در کاهش مهاجرت یهودیان به سرزمین های اشغالی فلسطین داشت. تحلیلگران معتقدند که سیاست ساخت دیوارحائل توسط اسرائیل در واقع نشان از ناتوانی اسرائیلی ها در متعادل کردن جمعیت یهودیان و مسلمانان در فلسطین اشغالی دارد.

لذا با ساخت این دیوار که سرزمینهای فلسطین را به دو بخش تقسیم خواهد کرد راهکاری جز جدایی یکجانبه از فلسطینی ها توسط سران اسرائیلی اندیشیده نشده است. سرانی که داعیه ایجاد سرزمین اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات دارند.

مآخذ:

  1. حمیدی، سیدجعفر: تاریخ اورشلیم (بیت


::#المقدس)، انتشارات امیرکبیر، 1364.

  1. شالیند، جرارد: نهضتهای مقاومت فلسطین، ترجمه مهدی خسروی، مرکز نشر سپهر، 1357.
  2. النتشه، شاکر: اسلام و فلسطین، گزارش خبری وفا، مورخه 1/1/1984.
  3. جنبش جهاد اسلامی فلسطین: مهاجرت یهودیان به فلسطین، تحقیق ارایه شده به اولین کنفرانس حمایت از انقلاب اسلامی فلسطین در ایران.
  4. صفاتاج، مجید: انتقال و اسکان یهودیان در فلسطین، روزنامه ابرار، 27/2/1371، ش 1017.
  5. الموسوعة الفلسطینیة، مؤسسه الدراسات الارض، جلد چهارم، 1984.
  6. روزنامه اسرائیلی علی همشار، مورخ 27/6/1986.
  7. مؤسسه فالبر، اسرائیل علی مشارف القرن 21، قدس 1984 م.
  8. نشریه پیام فلسطین، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین "حماس" ـ دفتر تهران، شماره 48، خردادماه 1387.