کوچ یهودیان از فلسطین

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۷ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


مقدمه:

منظور از کوچ، مهاجرت از اسرائیل به خارج یا مهاجرت معکوس است که به عبری، "یریدا" (Yeridah)یعنی "نزول" خوانده می شود و مهاجران به خارج، "یوریدیم" یعنی "کوچندگان یا افول کنندگان" یا "مرتدان" نامید می شوند که در مقابل "عولیم" یعنی "صعودکنندگان" قرار دارد. شاید این نامگذاری به خودی خود، نشانگر نگرش صهیونیست ها به جنبش کوچ است که آن را یک جرم اخلاقی و خیانت به اصول صهیونیسم می پندارند. حتی کوچندگان، اصطلاحا "دیاسپورای اسرائیلی" نامیده می شوند؛ زیرا برای جنبش صهیونیسم، مشکل ایجاد می کنند.

دیاسپورا، اصطلاحی است که به یهودیانی اطلاق می شوند که خارج از فلسطین "پراکنده هستند" و به دلیلی نمی توانند به فلسطین مهاجرت کنند. امااین که "پراکندگانی" شکل بگیرند که در گشته ساکن فلسطین بودند، چیزی است که منطق صهیونیست ها آن را نمی پذیرد. پراکندگی (دیاسپورا)، حالتی از غربت است که درک مضمون آن در چنین وضعیتی دشوار است.

از تحولات مهم، این است که تصمیم به کوچ کردن از نظر اجتماعی پذیرفته شده است؛ به طوری که برخی از کوچندگان در تلویزیون اسرائیل، از ماجرای موفقیتشان در ایالات متحده می گویند و در نشریات نیز آگهی هایی درباره اسرائیلیانی به چاپ می رسد که می خواهند خانه های خود را بفروشند تا برای مهاجرت آماده شوند. این کارها در گذشته به طور پنهانی انجام می گرفت؛ زیرا کوچ شمار زیادی از اسرائیلیان، همچون از دست رفتن شمار زیادی از مهاجران شوروی، پایه های مشروعیت صهیونیسم را متزلزل می کرد.

بنابراین سازمان صهیونیسم می کوشد تا از حجم این مشکل بکاهد. مثلاً شمار اعلام شده کوچ، اگرچه اشاره ها و مفاهیم مهمی دارد اما همه حقیقت را منعکس نمی کند؛ زیرا بیشتر آنها برگرفته از آمارهای رسمی صهیونیستی در داخل و خارج اسرائیل است و لذا حتی تردیدهای رهبران صهیونیسم را نیز برمی انگیزد. در موارد بسیاری، حتی کسانی مانند آریل شارون ابراز می دارند که شمار اعلام شده از شمار واقعی بسیار کمتر است.

از سوی دیگر، یک تعریف "قانونی روشن و دقیق" برای واژه "کوچنده" ـ از نظر مدت بقاء آن در خارج ـ وجود ندارد؛ به ویژه آن که بخش بزرگی از مهاجران، اسرائیل را با مجوز مهاجرت، ترک نمی کنند. به علاوه آمارها، کسانی را که در خارج زندگی می کنند و از دو تابعیت برخوردارند، دربرنمی گیرند. آنها در خارج ـ برای گریز از مالیات و خدمت سربازی ـ خود را "اسرائیلی" معرفی می کنند. همچنین شمار زیادی از دانشجویانی که چندین سال را برای تحصیل در خارج می گذرانند به اسرائیل باز نمی گردند.

الف ـ کوچ یهودیان در دوره قیمومیت انگلیس:

از ابتدای مهاجرت اولی که مربوط به وعده بالفور و تحت الحمایگی بریتانیا بر فلسطین بود، تعداد زیادی از یهودیانی که جنبش صهیونیستی آنها را تحریک کرده و به فلسطین مهاجرت داده بود، بعد از اینکه حقیقت دروغ پردازیهای رژیم صهیونیستی برای آنها واضح شد، این سرزمین را ترک کردند. همچنین بخشی از کسانی که به فلسطین مهاجرت کرده بودند (به خاطر وعده های صهیونیستها)، بعد از اینکه فهمیدند امکان جامه عمل پوشاندن صهیونیست به آنها میسر نیست و از طرف دیگر خودشان با محیط موجود سازگاری ندارند، از آن سرزمین کوچ کردند. و نویسنده یهودی "عموس ایلون" در کتابش می نویسد (نام کتابش: اسرائیلیها تأسیس کنندگان و فرزندان) حدود 60 تا 70% از مهاجرین مهاجرت اول و دوم در ابتدای دوره تحت الحمایگی، فلسطین را ترک کردند.

این نویسنده در کتابش در مورد "دیوید بن گوریون "(کسی که در موج دوم مهاجرت در سال 1906 به فلسطین مهاجرت کرده بود) می نویسد که وی گفت حدود 90% از کسانی که در موج (مرحله) دوم به فلسطین مهاجرت کرده بودند. قبل از سال 1929 فلسطین را ترک کردند.

در هنگام ظهور نشانه های بحران اقتصادی در اسرائیل و مناطق اشغالی در سال 1926 که به دنبال تطبیق و اجرای برنامه های صهیونیستی به وجود آمده بود، موج مهاجرتهای برعکس یهودیان آغاز شد. پس تعداد یهودیان کوچ کننده از فلسطین در سال 1926 به 000/13 نفر یا چیزی معادل نصف تعداد مهاجرین که به این منطقه در همان سال آمده بودند، رسیده است.

در سال 1927، از فلسطین حدود 6000 یهودی کوچ کردند و این بیش از آن رقمی بود که در این سال به این منطقه مهاجرت کرده بود. و همچنین در سال 1928 تعداد کوچ کنندگان از فلسطین تقریبامساوی با تعداد مهاجرین به این سرزمین بوده است. یعنی یک رقمی در حدود 178/2 نفر.

در سال 1929 نیز تعداد کوچ کنندگان مجموع مهاجرینی بود که در این سال به این منطقه رسیده بودند (یعنی 249/5 مهاجر) و به دنبال این مسئله رژیم تحت الحمایگی بریتانیا وارد میدان شد و با موج مهاجرت معکوس یهودیها مقاومت کرده و از بانکهای بریتانیا مبلغی را برای نمایندگی یهودی قرض کردند تا در جهت پرداختن به بیکاران و سرمایه گذاری و تأسیس مراکز تولیدی و کاربر استفاده نماید. همچنین این نمایندگی خودش از آمریکا نیز چنین وامهایی را دریافت نمود.

از سوی دیگر در دهه 20 و بخشی از دهه 30 به خاطر به قدرت رسیدن نازی ها در آلمان و به وجود آمدن جنگ جهانی دوم و به تصویب رساندن قوانینی مبنی بر وضع قید و بندهایی برای مهاجرت یهودیان به سرزمینهای ایالات متحده و اروپای غربی و... نسبت مهاجرت برعکس تا اندازه ای کم شد.

اطلاعات، درباره شمار کوچندگان است؛ اما از آن نتیجه گرفته می شود که میزان کوچندگان در سراسر دوره قیمومیت انگلیس، 17 درصد از کل مهاجران به فلسطین بوده است.

ب ـ کوچ یهودیان پس از تشکیل اسرائیل:

پدیده کوچ یهودیان از فلسطین بعد از تأسیس دولت اسرائیل تکرار گردید. پس از تشکیل اسرائیل کوچ یا فرار یهودیان از فلسطین و یا مهاجرت برعکس یکی از مشکلاتی است که رژیم صهیونیستی از آن رنج می برد، چون افزایش و ازدیاد تعداد یهودیان مهاجر (کوچ کننده) از فلسطین در سالهای پس از اشغال فلسطین باعث شد جمعیت یهودیان در فلسطین اشغالی روبه کاهش گذارد. کاهش تعداد مهاجرین یهودی به فلسطین بوده که گویای عمق بحرانی است که رژیم اسرائیل با آن درگیر می باشد. و از اینجاست که طبقات متوسط صهیونیستها در صدد سرپوش گذاشتن بر اخبار مربوط نسبت به کوچیهودیان و پنهان نگاه داشتن تعداد آنها بوده و سعی زیادی، از راههای مختلف و وسایل عملی مختلف، بر راضی کردن آنها جهت بازگشت به فلسطین اشغالی و مانع شدن از مهاجرت جدید آنها از فلسطین، از خود نشان داده اند.

پدیده مهاجرت برعکس، یک پدیده قدیمی و ملازم مهاجرت صهیونیستها به فلسطین می باشد. ولیکن پس از جنگ 1972 گسترده تر گردید. این پدیده بعد از جنگ 1973 و آنچه از مشکلات و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی امنیتی از آن در رژیم صهیونیستی به وجود آمد، ابعاد جدیدی به خود گرفته است.

سرشماریهای اسرائیل به وجود مهاجرتهای برعکس منظم از زمان تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948 تا به امروز، اشاره دارد. روزنامه "عل همشمار" اسرائیلی در تاریخ 27/5/1975 تعداد متوسط کوچ کنندگان از این سرزمین را در بین سالهای 1948 تا 1974 در حدود 000/8 نفر در سال ذکر کرده است.

این سرشماریها نشان می دهد رقم مهاجرتهای برعکس به شکل قابل ملاحظه ای در سالهای بحران اقتصادی اسرائیل و پس از آن، در حال افزایش بود. در سال 1952 که در واقع سال بعد از مهاجرتهای دسته جمعی بزرگ ـ که از سال 1948 تا 1951، ادامه داشت ـ می باشد، تعداد کوچ کنندگان به رقمی در حدود 13000 نفر رسید که چیزی معادل 35/53% از تعداد مهاجرینی بود که در آن سال به فلسطین اشغالی رسیده بودند.

در سال 1953 که در آن تعداد مهاجرین به حداقل خودش رسیده بود، نسبت کوچ کنندگان در این سال نسبت به مهاجرین بیش از 110% بوده و تعداد و نسبت کوچ کنندگان به مهاجرین به فلسطین در سالهای 1958 تا 1960 که یک دوره بحران اقتصادی اسرائیل بود، بین 6/34 و 4/42% در نوسان بود. این نسب در سال 1966 به 50% رسید.

بعد از جنگ اکتبر 1973 بحران کوچ مطابقت پیدا کرد و تعداد کوچ کنندگان مطابق با تعداد مهاجرین به فلسطین گردید و علی رغم به وجود آمدن بهبودیاندک در ارقام کوچ کنندگان در سالهای 1976 و 1977 و 1978 ولیکن تعداد آنها مجددا در سالهای بعد روبه افزایش نهاد و نسبت آنها به مهاجرین حدود 8/53% در پایان سال 1978 رسید.

منابع صهیونیستی تعداد کسانی را که از ابتدای تأسیس دولت اسرائیل تا این سال از آن کشور کوچ کرده اند، چیزی در حدود 000/450 نفر اعلام کردند که در میان آنها 000/300 نفر به طور رسمی و 000/150 نفر بقیه شبه رسمی از کشور مهاجرت کردند. این افراد به خاطر تفریح و جهانگردی درس و تحقیق و حتی به عنوان مأموریتهای رسمی برای نمایندگی یهودیها خارج شدند ولیکن سرانجام در همانجا اقامت گزیدند.

بیشتر کوچ کنندگان به ایالات متحده رفتند و تا سال 1978 چیزی حدود 000/300 نفر در آنجا اقامت کردند. ولیکن بقیه در سایر نقاط جهان مثل کانادا و کشورهای اروپای غربی و آمریکای لاتین و آفریقای جنوبی و استرالیا پراکنده شدند.

البته پدیده کوچ و مهاجرت برعکس تنها مسئله شخصی مهاجرین یهودی به فلسطین نبوده بلکه یک پدیده عام و عمومی است. لذا روزنامه هآرتس در تاریخ 18/12/1977 ذکر کرد که حدود 30% از کوچ کنندگان از متولدین در فلسطین اشغالی و حدود 50% از متولدین اروپای آمریکا و بقیه از آفریقا و آسیا می باشند.

در میان این کوچ کنندگان تعداد زیادی و نسبت بالایی از قشر تحصیل کرده و دارندگان مدرکهای بالای تحصیلی و دانشگاهی و صاحبان حرفه های آزاد مانند مهندسان، پزشکان و... بودند. در روزنامه "عل همشمار "آمده است که تعداد مهاجرین مهندس از فلسطین اشغالی به 30000 مهندس در مقابل 000/18 مهندس موجود در اسرائیل رسیده بود.

جدول شماره (1) حرکت کوچ کنندگان یا مهاجرت کنندگان برعکس را بین سالهای 1948 تا 1978 بیان می کند:

جدول شماره (1) حرکت کوچ کنندگان یا مهاجرت کنندگان برعکس را بین سالهای 1948 تا 1978 بیان می کند:

%%%محل جدول%%%

%%%محل جدول%%%

در چهارچوب تلاشهای حکومت اسرائیلی و آژانس یهود جهت متوقف ساختن افزایش موج کوچ کنندگان از یک جهت و باز گرداندن آنها از طرف دیگر، یک کمیته ویژه در ارتباط با مسائل کوچ کنندگان تأسیس گردید که به نام کمیته "هموطنان برگشته" معروف شد. نمایندگان و سفیران آژانس یهود و حکومت اسرائیل برای بازگرداندن کوچ کنندگان به فلسطین اشغالی و دادن وعده هایی به آنها به شهرها و کشورهایی که یهودی ها در آنجا زندگی می کردند، رفتند. و به کوچ کنندگانی که در بین سالهای 1968 تا 1970 به فلسطین اشغالی بازگشت می کردند، امکانات و تسهیلات زیادی داده می شد.

در چهارچوب تلاشهایی که رژیم صهیونیستی جهت بازگرداندن مهاجرین انجام می داد، نوید یک سری امکانات و تسهیلات جدیدی از جمله مسائل اشتغال، مسکن، وام، حقوق، مالیات گمرکی، معافیت مالیاتهایی که قبلاً پرداخت می کردند و غیره در سال 1978، اعلام گردید (البته این مزایا شامل کسانی می شد که تا اواخر سال 1978 به فلسطینبازمی گشتند).

در آنجا پدیده دیگری بعد از سال 1970 بروز کرده که شکل و رنگ جدیدی از رنگهای مهاجرت برعکس به خود گرفته است که همان پدیده ارتداد از مهاجرت به فلسطین اشغالی (اسرائیل) بین یهودیان اتحاد جماهیر شوروی می باشد و... پدیده ارتداد بین مهاجرین اتحاد جماهیر شوروی در حال افزایش سالانه می باشد، یعنی هر سال نسبت به سال بعد در حال افزایش است، همان طوری که از جدول شماره (2) به وضوح مشخص می گردد.

براساس آمارهای اسرائیلی، شمار کوچندگان از این کشور را از هنگام تأسیس آن تا پایان سال 1993 می توان حدود 800,471 نفر یعنی با میانگین سالانه 500,10 نفر برآورد کرد. اگر به خاطر آوریم که شمار مهاجرانی که در همین دوره به اسرائیل مهاجرت کردند، 477,363,2 نفر، یعنی با میانگین تقریبی 500,52 نفر در سال است، میزان کوچ کنندگان تا پایان سال 1993 تقریبا به 20 درصد کل مهاجران به اسرائیل می رسد و گفتنی است که این نسبت (نسبت افول کنندگان به بالاروندگان) تا اوسط دهه هفتاد 14 درصد بوده است. این نسبت پس از آن روبه افزایش گذاشت تا در اوایل دهه نود، به اوج خود رسید؛ چه در سال 1993 به 8,40 درصد رسید. این نشان دهنده افزایش شمار کوچندگان، در برابر کاهش شمار مهاجران به اسرائیل است.

دلایل زیادی وجود دارد که نشان می دهد، ارزیابی شمار کوچندگان به حدود تنها نیم میلیون، تلاشی است که از سوی سازمان صهیونیسم، برای کم نشان دادن حجم این پدیده صورت می گیرد. برخی از منابع معتقدند که شمار کوچندگان به 750 هزار نفر می رسد که این تعداد با کل مهاجران صهیونیست در سال 1948 برابر است. این پدیده بعضی از روزنامه های اسرائیلی را بر آن داشت که به این مسأله شگفت انگیز، و به "خروج از صهیون" اشاره کنند.

واژه "خروج" در فرهنگ دینی یهودی، با خروج از مصر و صعود به صهیون مرتبط است، اما"خروج از صهیون" پدیده ای است که با اسطوره صهیونیسم، تناقض دارد.

بیشتر کوچندگان دارای مهارت های شغلی و عملی هستند و حتی شمار زیادی از آنان افسر و دیپلمات هستند. روزنامه هاآرتس در 24 اوت 1987 نوشت که 171 افسر از درجه سرهنگ به بالا از اسرائیل، کوچ کرده اند و این برابر با 10 درصد از کل افسران با درجه سرهنگ به بالا است که در ارتش اسرائیل، خدمت کرده اند. همچنین 400 دیپلومات که از 1966 تا 1985، در مأموریت های دولتی به ایالات متحده رفته بودند، وضعیت خود را تغییر داده و در ایالات متحده سکنی گزیدند.

کوچندگان، نخست از مهاجران بودند، اما در اواخر دهه هفتاد، یک سوم کوچندگان از نسل صبرا بودند؛ نسلی که در "سرزمین موعود" زاده و بزرگ شده بودند. این میزان در نیمه دهه هشتاد، به 70 تا 80 درصد می رسد. به علاوه میزان بالایی از کوچندگان از میان اهالی کیبوتس ها هستند.

روند کوچ، تا حدود زیادی تحت تأثیر اوضاع امنیتی اسرائیل است، به طوری که میزان کوچندگان از نیمه دهه هفتاد و دقیقا پس از جنگ سال 1973 افزایش یافت و این افزایش با انتفاضه، شدت بیشتری پیدا کرد. در مقابل، مهاجرت به اسرائیل در همین دوره کاهش یافته است و حتی شمار کوچندگان (14600) حدود 12 درصد بیش از شمار مهاجران به اسرائیل در سال 1988 بود. رشد کوچندگی، با وجود کاهش نسبی در آغاز دهه نود ـ در برابر افزایش مهاجرت یهودیان شوروی ـ در سال 1992 به 24 هزار نفر و در سال 1993 به 31 هزار نفر رسید.

به رغم توان اسرائیل در فراهم کردن درآمدهای اقتصادی از راه دریافت کمک ها، عامل اقتصاد، مهم ترین سبب کوچ به شمار می رود و این شگفت آور نیست؛ زیرا در درجه نخست، انگیزه مهاجرت اقتصادی بوده است. همچنین، روند کوچ به ساختار تخصصی نیز مرتبط است و با تشدید اختلاف، میان تخصص های مهاجران در کشورهایی که از آنجاآمده اند با زمینه های جذبشان در اسرائیل، روند کوچ، افزایش می یابد و انتظار می رود که کوچ مهاجران شوروی ـ که در اوایل دهه نود به اسرائیل سرازیر شدند ـ افزایش یابد؛ زیرا تخصص های علمی و دانشگاهی و فنی در میان آنها بیش از حد است و ناتوانی بازار کار اسرائیل در جذب آنها از مهم ترین عوامل مهاجرت ایشان به خارج است.

از دیگر عوامل مهم مهاجرت به خارج از اسرائیل مشکل هضم و جذب مهاجران در جامعه اسرائیل است؛ زیرا مهاجران از فرهنگ ها، عادات، ویژگی های قومی و تمدنی بسیار متفاوتی برخوردارند. به علاوه، نبود برابری و گستردگی اختلاف میان طوایف یهودی و همچنین دشواری های ناشی از ناآگاهی از دین یهود را نیز باید بدان افزود. ناآگاهی از دین یهود، مشکلی است که مهاجران در اسرائیل با آن روبه رو هستند؛ زیرا بسیاری از آنها گوشت خوک می خورند و با زنان غیریهودی ازدواج می کنند و ساده ترین موازین شریعت یهودی را نمی دانند و در این حال، با نهاد مذهبی متعصب حاکم بر اسرائیل روبه رو می شوند که ازدواج با غیریهودی را نمی پذیرد.

پدیده بحرانی کوچ از اسرائیل ـ از نظر عملی ـ ضربه ای است که به قلب اهداف طرح نظامی صهیونیسم وارد می شود؛ زیرا اگر یهودی که از کشورش به فلسطین اشغالی مهاجرت می کند به یکی شهروند جنگ طلب اسرائیل تبدیل می شود. روند عکس آن (یعنی کوچ و سقوط) باعث می شود که مهاجر جنگ طلب صهیونیست، به شهروند یهودی در یک کشور دیگر تبدیل شود. اهمیت قضیه در این است که شمار زیادی از کوچ کنندگان، از میان اعضای کیبوتس ها، افسران بلندپایه، خلبانان و مهندسان صنایع نظامی هستند و با توجه به این که طرح صهیونیسم در درجه نخست یک طرح مسلحانه است، بخش زیادی از مشروعیت حقیقی اش را در برابر خود و غرب (و حتی در برابر اعراب) از توانایی هایی جنگی اش برمی گیرد.

می توان گفت که بحرانی شدن قضیه کوچ، مسأله ارتباط میان جنبش صهیونیسم از یک سو و یهودیان جهان، از سوی دیگر را مطرح می کند که این نشان می دهد که جنبش صهیونیسم در میان یهودیان جهان، منزوی است و توانایی آن را ندارد که در محافل آنان به شکل فعال، تأثیر بگذارد و آنها را به مهاجرت و سکونت در فلسطین اشغالی ترغیب کند، بلکه از تبلیغات پوشالی صهیونیسم و از تناقض نهفته در ساختار ایدئولوژی صهیونیسم ـ که مبتنی بر مهاجرت دادن یهود و بازگشت آنها به زمین موعود است ـ پرده برمی دارد. اما رویدادها ثابت کرد که تبعیدگاه بابلی در ایالات متحده، نیرویی است که حتی پیشگامان ملت یهود، یعنی مهاجران صهیونیست ـ نمی توانند جلو آن را بگیرند.

ج ـ کوچ یهودیان پس از انتفاضه الاقصی:

به دنبال انتفاضه الاقصی و شکست های مکرر رژیم صهیونیستی از جمله در جنگ تابستان 2006 لبنان و تبعات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی این شکست ها بر این رژیم، میانگین مهاجرت یهودیان به فلسطین روبه کاهش نهاد و در مقابل کوچ یهودیان از فلسطین به سرزمین های مادری خود و یا کشورهای دیگر از جمله آمریکا و اروپای غربی افزایش یافت. در این میان، پیروزی های مقاومت در فلسطین و لبنان و به قدرت رسیدن جنبش حماس، شهرک نشینان صهیونیست را بیشتر به این باور رسانده است که نمی توانند در امنیت و آسایش در فلسطین اشغالی زندگی کنند.

با این وجود، رهبران صهیونیست در رسانه ها به خصوص رسانه های عبری مدام از مهاجرت یهودیان به فلسطین سخن می گویند، اما هیچ وقت اشاره ای به کوچ یهودیان از فلسطین نمی کنند و در واقع اظهارنظر در این باره در رسانه های صهیونیست ممنوع است. هر کس در رژیم صهیونیستی در این خصوص سخن می گوید، خود را تحت پیگرد قانونی قرار داده است. به این دلیل که پرداختن به مسأله"کوچ یهودیان" خیلی از شهرک نشینان متردد را به خصوص با توجه به اوضاع بد معیشتی و امنیتی "اسرائیل" به ترک شهرک ها وا می دارد.

65 درصد صهیونیست ها به مهاجرت می اندیشند. در این جا به مطالبی که یوسی بیلین از نمایندگان کنست در جلسه ای سری از آنها پرده برداشت و بخش هایی از آن به رسانه ها درز پیدا کرد، اشاره می کنیم. وی در این جلسه گفته بود که 65 درصد از صهیونیست ها از اندیشه مهاجرت به خارج فلسطین اشغالی حمایت می کنند و تعداد زیادی از کسانی که برای تحصیل به خارج می روند، در صدد بازگشت نیستند.

این نماینده کنست تأکید می کند که بیشتر فرزندان مسئولان و مقامات سیاسی بلندپایه رژیم صهیونیستی از بیم جانشان هم اکنون در خارج از فلسطین اشغالی زندگی می کنند. حتی خود این مقامات فرزندان خود را به ترک فلسطین اشغالی تشویق می کنند. اعضای خانواده های نخست وزیران قبلی دولت عبری از جمله بن گوریون، مناخیم بگین و اسحاق رابین و بنیامین بن الیعازر وزیر جنگ سابق و متان فلنایی از وزرای سابق از جمله این افراد هستند.

یوسی بیلین ضمن اشاره به این که افراد عادی از مهاجرت فرزندان شان ممانعتی نمی کنند، می گوید که قبل از انتفاضه الاقصی سالیانه 70 هزار یهودی به فلسطین اشغالی مهاجرت می کرد، که این رقم در طول انتفاضه به نصف رسیده است.

دکتر حازم ابوشنب کارشناس امور صهیونیستی معتقد است که وضعیت نابسامان و ناامن منطقه که نتیجه جنگ میان صهیونیست ها و فلسطینیان است، بحران های زیادی را در درون جامعه صهیونیستی خلق کرده و پدیده کوچ نیز یکی از این بحران هاست که در نتیجه ترس و وحشت صهیونیست ها و اوضاع بغرنج اقتصادی به وجود آمده است.

ابوشنب می گوید: "انتفاضه تنها تبعات منفی برای اقتصاد فلسطین نداشته است، بلکهصهیونیست ها را هم در بر گرفته است. جامعه صهیونیستی در طول انتفاضه الاقصی شاهد رکود بی سابقه اقتصادی بود که همین امر بر همه جوانب زندگی صهیونیست ها تأثیر گذاشت و در کنار آن هم آنها همچنان در ترس و وحشت زندگی می کنند که این امر به روند کوچ شدت بخشیده است و اکنون به خصوص پس از جنگ لبنان صهیونیست ها احساس می کنند که دیگر امنیت ندارند."

ابوشنب در ادامه می گوید: "در فرودگاه ها شاهد ازدحام جمعیت صهیونیست ها و فرار آنها به خارج بودیم. هر اتفاق مشکل و مسأله ای احتمال دارد یهودیان را به ترک فلسطین وادار کند و ارکان رژیم صهیونیستی را به لرزه در آورد و آینده این رژیم را کاملاً به خطر بیندازد. مهم ترین تبعات این جنگ که مقامات صهیونیست را نگران ساخته، احساس ترس و وحشتی است که به یهودیان دست داده است و چیز دیگری که برای این مقامات نگران کننده است، تصمیم یهودیان برای بازگشت به کشورهای اصلی خود است.

براساس جدیدترین نظرسنجی ها، 65درصد جوانان صهیونیست، اوضاع فلسطین اشغالی را برای ادامه زندگی مناسب نمی دانند.

1 ـ فرار مغزها:

علاوه بر گسترش مهاجرت شهروندان عادی، مهاجرت و خروج متخصصان و دانشمندان صهیونیست از فلسطین اشغالی مسأله ای است که ابعاد کوچ را برای رژیم صهیونیستی فاجعه آمیز ساخته است.

مقام های رژیم صهیونیستی اعتراف کرده اند که هزاران دانشمند صهیونیست از زمان اشغال فلسطین تاکنون از سرزمین های اشغالی مهاجرت کرده اند و به کشورهای غربی پناه برده اند.

بر پایه منابع صهیونیستی، فرار افراد عادی و دانشمندان صهیونیست مهم ترین تهدید برای موجودیت رژیم صهیونیستی به شمار می رود.براساس آمارها 25 هزار تحصیل کرده و دانشمند صهیونیست طی سال های 1991 تا 2006 به آمریکا سفر کرده اند و هزاران نفر دیگر نیز به سایر کشورها رفته اند.

این در حالی است که نتایج نظرسنجی های صورت گرفته در فلسطین اشغالی نشان می دهد نیمی از جوانان صهیونیست ترجیح می دهند به خارج از سرزمین های اشغال شده فلسطینی مهاجرت کنند.

این گزارش می افزاید که درآمد افراد تحصیلکرده در کشورهای صنعتی غرب خیلی بیشتر از "اسرائیل" است. به عنوان مثال یک استادیار دانشگاه در "اسرائیل" ماهانه کم تر از 2000 دلار دریافت می کند، در حالی که همین شخص در خارج می تواند ماهانه 5000 دلار درآمد داشته باشد. همچنین استادهای رشته های مهم در خارج حدود 8000 هزار دلار در ماه حقوق دریافت می کنند.

رفتن جوانان صهیونیست به غرب نیز برای تحصیل در دانشگاه روند فزاینده ای به خود گرفته است. به عنوان مثال در آمریکا حدود 3600 دانشجوی دختر و پسر صهیونیستی مشغول تحصیل هستند. گزارشهای منابع صهیونیستی نشان می دهد که شمار زیادی از این دانشجویان در خارج خواهند ماند و میلی به بازگشت به "اسرائیل" ندارند.

کشورهایی که صهیونیست های تحصیل کرده ترجیح می دهند، به آن مهاجرت کنند، عبارتند از: آمریکا، انگلیس (20هزار صهیونیست)، کانادا (30هزار صهیونیست).

همچنین مهاجرت یهودیان به فرانسه نیز حدود 15درصد افزایش یافته است.

2 ـ فرار سرمایه:

پس از پیروزی مقاومت اسلامی لبنان مهاجرت از فلسطین اشغالی روند چشمگیری به خود گرفته است. اکنون صهیونیست ها از موشک های حزب اللّه احساس ناامنی می کنند. گزارشهای منتشر شده منابع خبری نشان می دهد که گردشگری در رژیمصهیونیستی در ژوئن 2007 در مقایسه با مدت مشابه آن در سال گذشته 25 درصد کاهش داشته که همین امر فرار سرمایه ها را به دنبال داشته است.

بر پایه داده های اتحادیه صنعتگران "اسرائیل" در سالهای 2001 و 2002 بیش از 850 سرمایه گذار صهیونیست با سرمایه ای بیش از 20 میلیارد دلار از "اسرائیل" مهاجرت کرده اند. (نشریه اتحادیه صنعتگران "اسرائیل" تاریخ 18/1/2003)

پژوهش علمی مرکز مطالعات شلیم در "اسرائیل" این آمار را تأیید می کند. اکنون به بخشهایی از این تحقیق اشاره می شود:

600 تا 700 هزار صهیونیست از "اسرائیل" مهاجرت کرده اند و نوع مهاجرت آنها هم شبیه مهاجرت ساکنان کشورهای فقیر است. افراد تحصیلکرده، متخصصان دانشگاهی و صنعتی کسانی هستند که از فلسطین اشغالی مهاجرت می کنند.

در میان کسانی که طی سال های 1995 تا 2003 به خارج از فلسطین اشغالی مهاجرت کرده اند، صاحبان مدرک فوق لیسانس دو برابر مهاجران دارای مدرک لیسانس و سه برابر کسانی بودند که تحصیلات دانشگاهی نداشتند. همچنین طی سال های 2002 تا 2004 حدود 19 هزار صهیونیست و در سال 2005 نیز 25هزار صهیونیست به خارج از فلسطین اشغالی مهاجرت کردند.

این پژوهش نشان می دهد که شمار زیادی از صهیونیست های کشورهای استقلال یافته شوروی سابق که به فلسطین مهاجرت کرده اند، به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی این کشورها و افزایش فرصت های شغلی آزاد و امکانات زندگی و رفاهی بازگشته اند.

شهرک نشینان صهیونیست که این مرکز مطالعاتی نظر آنها را جویا شده است، عوامل فرار خود از فلسطین اشغالی را این گونه بیان کردند:

1 ـ مالیات بالا.

2 ـ نبود فرصت شغلی مناسب برای تحصیلکرده های جوان.

3 ـ افزایش قدرت مقاومت فلسطین و عملیاتشهادت طلبانه در فلسطین اشغالی 1948 میلادی.

4 ـ کاهش مهاجرت یهودیان به فلسطین اشغالی.

5 ـ حملات موشکی مجاهدان حزب اللّه لبنان.

(ن. ر: مهاجرت معکوس)

مآخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد هفتم، چاپ اول، 1383.
  2. نشریه پیام فلسطین، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین "حماس" ـ دفتر تهران، شماره 48، خردادماه 1387.
  3. Encyclopedia of zionism and Israel, NewYork, 1971.
  4. Immigration and settlement, Jerosatem, 1973.
  5. Amos Elon: The Israelis, founders and sons, New York, 1971.
  6. Raphael Patai: Israel between East and west, philadelphia 1953.
  7. statusucak A bstract of Israel 1970-1976.