کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (American Israel Public Affairs Committee) که (AIPAC)علامت اختصاری آن است، سازمانی آمریکایی یهودی است که در سال 1954 به منظور تأثیر گذاردن بر سیاست های آمریکا در خاورمیانه تأسیس شد تا این سیاست ها را با منافع اسرائیل و صهیونیسم هماهنگ سازد. این سازمان یک گروه فشار (لابی) رسمی برای تبلیغات به نفع اسرائیل از سوی یک گروه یهودی آمریکایی است و از قوی ترین گروه های فشار در ایالات متحده و تأثیرگذارترین آنها به شمار می رود.

کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل به منظور پشتیبانی از دیدگاه های دولت اسرائیل حملات فشار را رهبری می کند و برای تقویت ائتلاف آمریکا و اسرائیل و بازداری از ائتلاف میان ایالات متحده و جهان عرب که ممکن است برای اسرائیل زیان آور باشد، فعالیت می کند. همچنین بر اهمیت استراتژیک اسرائیل برای ایالات متحده و غرب و نیز توان بی نظیر آن در حمایت از منافع آمریکا چه در جلوگیری از توسعه شوروی (در گذشته) و چه در مبارزه با تروریسم بین المللی و یا در مقابله با هر شکل جدیدی از تهدید در منطقه خاورمیانه، پس از سقوط اردوگاه کمونیسم تأکید می کند.

افزون بر آن تأکید می نماید که اسرائیل مانند ایالات متحده دولتی دموکراتیک و در نتیجه پایگاهی مطمئن است؛ در حالی که همسایگان غرب آن ملت های عقب مانده، پراکنده و مستبدی هستند که رژیم های ناپایدار بر آنها حکومت می کنند. این کمیتههمچنین از قوانینی که به موجب آن آمریکا به اسرائیل کمک می کند و برای افزایش کمک های دائمی و پرداخت وام ها و کمک های بلاعوض و نیز ارتقای سطح روابط اقتصادی اسرائیل با آمریکا و جایگزینی داد و ستد تجاری به جای کمک، فشار وارد می کند.

از سوی دیگر، کمیته با قوانینی که به موجب آن آمریکا به کشورهای مخالف منافع اسرائیل کمک می نماید، مخالفت می ورزد و حملات علیه فروش سلاح به کشورهای عربی و نیز علیه تحریم عربی و علیه سازمان آزادی بخش فلسطین را رهبری می کند.

محتویات

الف ـ سابقه کمیته:

ریشه تاریخی تأسیس این سازمان به سال 1951 باز می گردد؛ زمانی که اشعیاء کوین (Isaiah kevien) ، عضو شورای صهیونیستی آمریکا پس از مذاکرات بسیار با رهبران اسرائیلی نظیر ابا ابان و موشه شارت و تدی کولک (Tedd Kollek) به شورای صهیونیستهای آمریکا پیوست و اعلام داشت که هدفش مبارزه برای وضع قوانینی در حمایت از اسرائیل است.

هدف اولیه این گروه، افزایش کمک اقتصادی آمریکا به اسرائیل بود. کنن در کتابش به نام "خطوط دفاعی اسرائیل، دشمنان و دوستان او در واشنگتن"، در مورد وضع اسرائیل در سال 1951 چنین می نویسد "اسرائیل به کمک اقتصادی آمریکا نیاز داشت تا بتواند انبوه مهاجران را جذب کند در ضمن به اقتصاد خود نیز رونقی بخشد." او در جای دیگری از کتاب توضیح بیشتری داده و می نویسد:

متأسفانه وزارت خارجه آمریکا با هر کمکی به اسرائیل مخالفت می نمود زیرا از عکس العمل آن بر اعراب ترس داشت. خط مشی سیاسی آمریکا در آن زمان بر این نکته تأکید داشت که دادن همه نوع کمک به اسرائیل موجب خواهد شد تا اعراب، در جرگه جنگ سرد، به شوروی بپیوندند. به هرحال موضع منفی وزارت خارجه ما را مجبور می کرد تا از کنگره کمک بگیریم.

دوران فعالیت اولیه این کمیته تقریبا همان داستان زندگی کنن است که به عنوان یک صهیونیست مبارز و پرشور فعالیت می کرد. او در دهه 1940 با کنفرانس یهودیان آمریکا همکاری داشت و در سال 1947 نماینده مطبوعاتی آژانس یهودیان در نیویورک شد. پس از تأسیس اسرائیل در سال 1948، به عنوان سخنگوی ابا ابان سفیر اسرائیل و هیأت اعزامی آن کشور به سازمان ملل، خدمت نمود. در سال 1951 به شورای صهیونیستهای آمریکا پیوست و به دادگستری آمریکا اطلاع داد که دیگر به عنوان نماینده یک قدرت خارجی خدمت نمی کند و به موازات آن در دفتر کنگره و وزارت خارجه آمریکا، رسما به عنوان یک لابیست ثبت نام نمود:

نک: لابیها (محافل طرفدار اسرائیل)

کنن در سالهای 1951 تا 1953 نماینده شورای صهیونیستهای آمریکا در واشنگتن بود. این شورا به عنوان مؤسسه ای که از پرداخت مالیات معاف بود نمی توانست به طور تمام وقت، برای تصویب قوانین کنگره به فعالیت بپردازد. از طرف دیگر به دنبال شایعه تحقیقات سال 1954 درباره گروههای سیاسی فعال در مجلسین کنن، نام کمیته ای را که به سرپرستی خود چنین فعالیتهایی داشت، تغییر داد و نام کمیته صهیونیستی آمریکا برای امور عمومی را بر آن نهاد. این کمیته، به جز خصوصیت معافیت از مالیات (که از این پس نتوانست از آن استفاده نماید) تمام خصوصیات دیگر شوراهای صهیونیستهای آمریکا، از جمله خصوصیات رهبری و عضویت در آن را، تماما حفظ نمود.

در سال 1959 تحت فشار گروهها و سازمانهای غیرصهیونیستی، این لابی، نام خود را به "کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل" تغییر داد تا بتواند براساس سیاست های آمریکایی عمل کند که در خاور نزدیک بیشترین تأثیر را در حل مسالمت آمیز درگیری اعراب و اسرائیل داشته باشد. این کمیته براساس قوانین گروه های فشار (لابی) محلی در کنگره آمریکا ثبت شده است.

این قوانین به گروه های مختلف که دیدگاه ها یا منافع خاصی دارند اجازه می دهد که نظریات خود را با اعضای کنگره یا کمیسیون های آن ارائه دهند. این گروهها (بیشتر سازمانهای غیرصهیونیستی و دفاعی) که به علت معافیت از مالیات، نمی توانستند در کنگره، رأسا و به طور تمام وقت در کار لابی را انجام دهند، در توسعه و تکامل کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل نقش مهمی را ایفا کردند.

کنن درباره اقدامات اولیه خود برای تشکیل کمیته امور عمومی چنین می نویسد: "ما تمام سازمانهای یهودی اعم از صهیونیستی و غیرصهیونیستی را در لیست قراردادیم. سازمانهایی که خود مایل به انجام کار سیاسی (لابی) در دو مجلس نمایندگان و سنا نبودند ولی در عین حال تمایل نداشتند درهای کنگره را به روی ما بگشایند."

سازمانهایی که کنن به عنوان حامیان کمیته امور عمومی از آنها نام برده عبارتند از: مجمع ضدافتراء، کمیته یهودیان آمریکا، کنگره یهودیان جهان در آمریکا، شورای ملی زنان یهود و هداساه. بدین ترتیب لابی که به این صورت تشکیل می گردد، در واقع ترکیبی است از سازمانهای یهودی آمریکا و نمایندگان دولت اسرائیل.

آیپک فشارهای سیاسی خود را با کمیته یهودیان آمریکا و گروه مخالفان افترا و نیز کنگره یهودی آمریکایی و کنفرانس آمریکایی رؤسای سازمان های بزرگ یهودی هماهنگ می کند. اما به نظر می رسد میان این سازمان های سه گانه با آیپک در زمینه تعیین مسؤولیت ها و ترسیم سیاست ها اختلافاتی وجود دارد. این سازمان ها، آیپک را در نامه ای که در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد متهم به اتخاذ مواضعی ناهماهنگ با گروه های سازمان دهی شده یهودی کردند و خواستار مشورت آیپک با ایشان پیش از اعلام مواضعش در زمینه مسائل کلی و عمومی شدند.

این سازمان ها سه گانه همچنین به فکر ایجاد گروه فشار دیگری بودند (که این مسأله منتفی شد).آیپک همچنین به خاطر نفوذ سیاسی روزافزون در انتخابات مجالس قانون گذاری آمریکا و نیز در سیاست خارجی این کشور در خاورمیانه داشت، مورد حمله برخی رسانه های آمریکایی قرار گرفت. این حمله منجر به استعفای مدیر امور پارلمانی آیپک و هیأت تحریریه Near East Report شد و شاید این ماجرا به کاهش نفوذ آن در آینده منتهی گردد.

آیپک نشست های سالانه ای برپا می کند که در آن اعضای فعال، رهبران گروه های یهودی، نمایندگان گروه های موردنظر، ده ها تن از سیاستمداران و شخصیت های برجسته اسرائیل و آمریکا شرکت می کنند و از این طریق مواضع سیاسی و اولویت های کاری موجود اعلام می شود. آیپک برنامه های خود را به دو قوه مقننه و مجریه در دولت آمریکا و کنفرانس های سیاسی (در سطح ملی) احزاب جمهوری خواه و دمکرات که هر چهار سال یکبار پیش از انتخابات این کشور برپا می شود، ارائه می دهد و برای جلب حمایت آنها مواضعی بی طرف نسبت به هر دو حزب اتخاذ می کند.

آیپک زمینه فعالیت های خود را به خارج از چارچوب سنتی قانونی توسعه داده تا بتواند در مؤسسات و گروه های آمریکایی علاقه مند به مسأله فلسطین مانند دانشجویان، کلیساهای پروتستان لیبرال و اقلیت ها به ویژه سیاه پوستان تأثیر بگذارد. آیپک در سطح دانشگاه ها دوره های درسی آزادی را به منظور تعلیم و سازمان دهی دانشجویان طرفدار اسرائیل تشکیل می دهد و آنها را برای مقابله با عناصر دانشگاهی مخالف اسرائیل یا طرفدار فلسطین سازمان دهی می کند، بدین گونه که آنها را به افراط و تندروی یا مخالفت با ایالات متحده یا دشمنی با یهودی و یهودیت منسوب می کند.

آیپک برنامه هایی نیز برای نزدیک شدن یهودیان و مسیحیان به یکدیگر دارد و تلاش می کند تا روابط آنها را بهبود بخشد و زمینه مشترکی را با سازمان های سیاه پوستان و دیگر سازمان های اقلیت ایجاد کند؛ یعنی سازمان هایی که بیم آن می رود درنتیجه روی آوردن به جهان سوم به دشمنی با اسرائیل گرایش پیدا کند.

برای مقابله با این مسأله، آیپک وانمود می کند که اقلیت ها در جهان عرب و در زیر حاکمیت رژیم های عقب مانده و مستبد تحت سرکوب و ستم قرار دارند و نیز بر این مسأله تأکید می نماید که سیاه پوستان در تلاش برای پشتیبانی از فلسطینیان و کمک به آنها چیز زیادی به دست نخواهند آورد. آیپک نسبت به فعالیت های لابی عربی نگران است و آن را از طریق سازمان ها و دستگاه های خود را در ایالات متحده زیرنظر دارد. اگرچه لابی عربی به علت نداشتن تشکیلات و ضعف پایگاه مردمی و کمی آراء فعالیت چندانی ندارد، اما در سال 1982 شاخه ای در آیپک مسؤول نظارت و تحلیل دائمی لابی عربی و بررسی راه های مقابله با آن شد.

کمیته اسرائیلی آمریکایی امور عمومی در بخش اجرایی خود رؤسای سی و هشت سازمان بزرگ یهودی آمریکایی را زیر پوشش دارد و دائما درحال فعالیت است. بودجه اعلام شده این کمیته در سال 1980 بالغ بر 3/1 میلیون دلار برای حمایت از این بخش اجرایی بود. بودجه آیپک از طریق پرداخت حق عضویت (24 هزار عضو) و نیز کمک های دیگر تأمین می شود. این لابی باید گزارش های مالی خود را در هر سه ماه یک بار به وزیر خارجه و رئیس مجلس نمایندگان ارائه کند. بالاترین مقام آیپک مدیر اجرایی آن است؛ اما معمولاً رئیس آن از ثروتمندان با نفوذ و دارای احترام و شخصیت میان یهودیان داخل آمریکاست و به یکی از مؤسسات و سازمان های مهم وابسته است.

ب ـ ساختار سازمانی:

وقتی که در سال 1951 نام کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل انتخاب گردید، یک شورای ملی مرکب از نمایندگان محلی و رهبران سازمانهای یهودی برای آن تشکیل داده شد. این شورا از افرادی تشکیل می گردید که شدیدا علاقه مند به انجاماقدامات حمایتی از اسرائیل بودند و به گفته کنن "یا می توانستند برای کمیته اعانه جمع آوری کنند و یا از روابط دوستانه خود با افراد کنگره به نفع اسرائیل استفاده نمایند." کمیته اجرایی که عملاً مجری اهداف کمیته است، به نحو بسیار گسترده ای سازماندهی شد.

در حال حاضر رؤای 38 سازمان یهودی در آن عضویت دارند و به عبارت دیگر تشکیلاتی است که معرف 5/4 میلیون یهودی می باشد. مراکز منطقه ای کمیته مسؤول هماهنگی اعضای محلی و کارکنان کمیته در واشنگتن است. اعضا، سالیانه 35 دلار حق عضویت می پردازند و طبق گزارش کمیته، اعضای آن از 22000 نفر به 44000 نفر در سال 1983 افزایش یافت.

نقش کلیدی را در کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل، مدیر اجرایی در دست دارد. این پستی است که از سال 1954 تا سال 1974 توسط کنن اداره می گردید و بعد از او به موریس آمیتی (Morris Amitay) رسید که دستیار حقوقی سناتور دمکرات ابراهام ربی کف (Abraham Ribicoff) بود. در سال 1981 توماس داین آمی تی جانشین او گردید. توماس داین برای مدتی در گروه داوطلبان صلح خدمت کرد سپس به عضویت وزارت امورخارجه درآمد. داین، برای مدتی اداره امور مسائل امنیتی را برای کمیته بودجه سنا به عهده داشت و مدتی نیز دستیار حقوقی سناتورها، ادوارد کندی، فرانک چرچ و ادوارد موسکی (Edward Muskie) بود.

پست ریاست کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل معمولاً به اشخاص ثروتمند، بانفوذ و مورد احترام سازمانهای یهودی سپرده می شود. اولین رئیس کمیته، حاخام فیلیپ برن استاین یکی از فعالان به نام کنگره یهودیان جهان در آمریکا و کنگره یهودیان جهان بود و افرادی هم که بعد از او ریاست کمیته را به عهده گرفتند، اکثرا از فعالان سرشناس سازمانهای یهودی بوده و سالها به عنوان دستیار حقوقی برای سناتورها و نمایندگان کنگره خدمت کرده و در مبارزات انتخاباتی تجربه فراوانی کسب نموده بودند.

وقتی که کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل کار خود را آغاز کرد، کنن، تنها لابیست رسمی و ثبت شده کمیته بود و فقط چهار کارمند داشت ولی از سال 1960 به بعد کمیته شروع به استخدام افراد جوانی نمود که ضمن برخورداری از موقعیت مناسب محلی و داشتن رابطه با سازمانهای یهودی، با کنگره و مسائل سیاسی نیز آشنایی کافی داشته باشند.

در تحقق این هدف، کمیته فعالانه به جستجوی کارکنان و حامیانی در میان دستیاران کنگره و فعالان مبارزات انتخاباتی و سیاسی روی آورد و برای جلب آنان، حقوق سطح بالایی پرداخت می کند و علاوه برآن، تجارب سیاسی پرارزشی را در اختیار آنان قرار می دهد. همچنین این کمیته با ارائه آموزشهای رسمی سیاسی لازم سعی می کند تا از افراد جوان و مستعد و علاقه مند به امور سیاسی، حامیانی با تجربه در امور سیاسی و طرفدار اسرائیل بسازد. در این راستا کمیته تا بدانجا پیش می رود که تعدادی از افراد جوان و فعال آن چندین کمیته عملیاتی سیاسی به نفع اسرائیل تشکیل داده و در زمینه هایی که کمیته امور عمومی به موجب قانون از فعالیت در آن منع گردیده، شروع به فعالیت می نمایند.

ج ـ امور مالی کمیته:

اصل بودجه کمیته رقمی بود در حدود 50000 دلار که مبلغ 13000 دلار از آن هم به عنوان حقوق به کنن پرداخت می شد. خود او اعتقاد داشت با توجه به این که اعانات و کمکهای پرداختی به این کمیته برای پرداخت کنندگان، امتیاز معافیت از مالیات را در برنداشت و از طرفی هر یک از سازمانهای عضو کمیته هم برای خود مخارجی داشتند، جمع آوری همین مقدار کمک هم کاری دشوار است، ولی با اوجگیری حمایت از اسرائیل که از سال 1967 به بعد به وجود آمد، این وضع به کلی دگرگون شد.

امروزه امور مالی کمیته از محل حق عضویت و کمکهای مالی که افراد و سازمانها می پردازند تأمین می گردد. با این که پرداخت کنندگان از امتیاز معافیتهایمالیاتی برخوردار نمی شوند مع الوصف کمکهای مالی به این کمیته روبه افزایش است. در سال 1973 بودجه کمیته به 250000 دلار و در سال 1974 به 400000 دلار افزایش یافت.

در سالهای 1977ـ1978 بودجه کمیته به 750000 دلار رسید و شش سال بعد به سه برابر افزایش یافت.

کمیته امور عمومی به عنوان یک لابی داخلی آمریکا مجبور است سالیانه در چهار نوبت گزارش مالی خود را به وزارت خارجه و دفتر مجلس نمایندگان تسلیم کند ـ کمیته برای سال مالی 1980 درآمد خود را 1074420 دلار و برای سال 1982، 8/1 میلیون دلار گزارش داد.

ولی برای پی بردن به ارقام حقیقی تر می بایست به فرمهایی که کمیته برای سازمان مالیاتهای آمریکا تکمیل می کند رجوع شود. طی این فرم که به پرسشنامه 999 معروف است، کمیته درآمد خود را از اول مارس 1980 تا 28 فوریه 1981 مبلغ 1458714 دلار و برای سال 1982، 2444533 دلار اعلام نمود. در مقابل، مخارج لابی در سال 1981 مبلغ 1851423 دلار گزارش گردید. در مورد درآمد و هزینه های سال 1983 کمیته اطلاعاتی در دست نیست. فقط رقم اعانات دریافتی در این سال 5/2 میلیون دلار گزارش شده است که با توجه به این که این مبلغ بخشی از درآمدهای کمیته اعلام شده، پس جمع درآمد مسلما بیشتر از سال گذشته بوده و نتیجتا می توان گفت که درآمد کمیته هر ساله افزایش یافته است.

کمیته امور عمومی، به کمکها و اعانات بزرگ که معمولاً بعضی از افراد می پردازند توجه داشته و بدین منظور باشگاهی را به نام کاپیتال دایر نموده که چند صد نفر عضو داشته و هرکدام از آنها مبلغی بیش از 2000 دلار در سال می پردازند. باشگاه دیگری اخیرا در واشنگتن دایر گردیده که اعضای آن یک هزار دلار حق عضویت پرداخته و علاوه بر آن اعانه نیز می پرداختند. براساس آماری که انتشار یافته درمجموع از 5/2 میلیون دلار اعانه جمع آوری شده در سال 1983، مبلغ 2میلیون دلار آن توسط 1500 نفر پرداخت گردیده که هرکدام حداقل مبلغی بیش از 500 دلار پرداخته اند. این پرداختهای انفرادی به ویژه از این جنبه حائز اهمیت بسیار است که پرداخت کننده، بابت اعانه و کمکش نمی تواند از معافیتهای مالیاتی استفاده کند.

کمیته در نشریه ای که جنبه گزارش مالی دارد، هر سه ماه یک بار، و نشانی و مبلغ اهدایی افرادی را که بیش از 500 دلار اعانه پرداخته اند چاپ می کند. با یک نگاه سطحی به این لیستها به خوبی می توان دید که اعانات بزرگ، از جانب طرفداران سرسخت حمایت از اسرائیل می باشد. یکی از رؤای کمیته، به نام مورتون سیبرمن در سال 1980 مبلغ 5000 دلار، در سال 1981، 6000 دلار و در سال 1983، 8500 دلار اعانه پرداخت کرد. رئیس قبلی این سازمان، لارنس وین برگ، در سال 1980، 25000 دلار، در سال 1981، 30000 دلار و در 1982، 35000 دلار پرداخت کرد. رئیس اخیر کمیته، رابرت اشواز شیکاگو، 15000 دلار در سال 1980، 14000 دلار در سال 1982 و 12000 دلار در سال 1983 پرداخت کرده است.

اگر دقیق تر به اسامی این لیستها توجه کنیم، این موضوع کاملاً روشن می شود که اغلب اعطاکنندگان کمکها از طبقه ثروتمند و مرفه بوده و علاوه براین به طور فعال در کارهای سیاسی هم شرکت دارند. نمونه ای از این افراد، شخصی است به نام ماکس فیشر که رهبر یهودیان در ائتلاف با حزب جمهوری خواه برای انتخاب ریگان و بوش است. و یا فرد دیگری به نام اشروین برگ که در تشکیل کمیته های سیاسی به نفع اسرائیل فعالیت زیادی کرده و در مبارزات انتخاباتی آمریکا، به کاندیداهای طرفدار اسرائیل کمک فراوانی نموده است.

خصوصیت دیگری که از فهرست اسامی افراد اعانه دهنده می توان استخراج نمود، روند افزایش اعانات است به ویژه در مواقعی که کمیته مسألهسیاسی مهمی را در کنگره تعقیب می کند، همانند فروش آواکسها به عربستان سعودی، این مسأله از طرفی نشان می دهد که کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل، سازمانی است توانا و برخوردار از حسن شهرت و در عین حال مورد اطمینان یهودیان برای فعالیتهای سیاسی به نفع اسرائیل.

طبق قوانین آمریکا، کمیته امور عمومی فهرستی از کمک کنندگان را به دفتر مجلس تسلیم نمود. این فهرست که مربوط به دور انتخاباتی سالهای 1983ـ1984، حاوی صدها اسم بود که هرکدام حداقل 500 دلار کمک کرده بودند. در میان اسامی نام پرمان وِک نویسنده مشهور نیز دیده می شد. در سال 1984 نه نفر و هرکدام بیش از 20000 دلار اعانه پرداختند و بالاترین اعانه فردی در این سال 51000 دلار بود.

د ـ نقش آیپک در حمایت آمریکا از اسرائیل:

کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل "آیپک" بیشتر از هر سازمان یهودی دیگر در آمریکا مدافع سیاستهای دولت وقت در اسرائیل است. تنها مورد استثناء که درباره آن تبلیغات زیادی هم انجام گرفت، حمایت مبهم "توماس واین" از طرح صلح ریگان، مورخه اوّل سپتامبر 1982 بود. با این طرح هم وقتی با مخالفت شدید دولت اسرائیل روبه رو گردید، امور عمومی هم تغییر نقش داد و در کنگره شروع به مخالفت علیه آن نمود.

اولویت کمیته در دهه های اوّل فعالیتش تنها افزایش کمکهای آمریکا به اسرائیل بود، ولی بعد دامنه فعالیتهایش را وسیع نمود که با فروش اسلحه به مصر شروع شد و بعدا به ترتیب، عراق، عربستان سعودی و اردن را نیز شامل شد. در دهه 1980 اولویت دیگری برای کمیته مطرح گردید و آن مبارزه برای تبدیل وام آمریکا به اسرائیل به صورت کمک بلاعوض بود (که در سال 1983 اساسا تصویب گردید) از نظر ایدئولوژی، کمیته امور عمومی رویچند موضوع وسیع تکیه و تأکید می کند: به نفع آمریکاست که از اسرائیل حمایت کند زیرا اسرائیل، هم قابل اطمینان است و هم تنها متّحد استراتژیکی آمریکا در منطقه که می تواند سدی در مقابل قدرتهای مخالف آمریکا باشد و این موضوع در دوران ریگان بیشتر از گذشته آشکار شد.

کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل براساس روشی که دارد بلافاصله با به وجود آمدن مسأله ای خارجی و موضعی که نیاز به فعالیتهای سیاسی در مجلسین دارد، شروع به فعالیت می نماید. به عنوان مثال به هنگام حمله اسرائیل به لبنان، رهبری دفاع از اسرائیل را به عهده گرفت (و این رهبر کمیته در مقابل کمیته فرعی امور خارجه کنگره برای مسائل اروپا و خاورمیانه در 13 ژوئیه 1982 شهادت و گواهی داد) و پشت صحنه برای نگه داشتن تفنگداران نیروی دریایی آمریکا در لبنان و حمایت از آن طرح شدیدا به فعالیت سیاسی پرداخت.

مسائل دیگری که این کمیته در طول سالهای گذشته این کمیته به آنها پرداخته کم و بیش همان مسائلی است که اکثر سازمانهای یهودی در جهت حمایت از اسرائیل در برنامه خود قرار داده اند و نمونه های آن عبارتست از بایکوت اعراب، رأی سازمان ملل، مسائل مربوط به جبهه آزادیبخش فلسطین، انتقاد و تعداد زیادی از سازمانها به اسرائیل، افسانه پناهندگان و دهها موضوع دیگر در جهت این که آمریکا در سیاست خود نسبت به اسرائیل و خاورمیانه 6 موضوع را مدّنظر قرار دهد:

1ـ تبدیل وام آمریکا به اسرائیل به صورت کمک بلاعوض.

2ـ عدم فروش اسلحه به اردن.

3ـ حمایت از اسرائیل در صورتی که این کشور ناچار شود در مقابل تهدید از سوی لبنان، اقدام به پاسخ گویی نماید.

4ـ انجام اقدامی از طرف آمریکا نسبت به موضع منفی سازمان ملل.

5ـ تغییر در تصمیم دولت آمریکا در موردحذف عراق از فهرست کشورهای حامی تروریسم و عدم فروش هواپیمای باربری به آن کشور.

6ـ برای پیشرفت در زمینه صلح، آمریکا حمایت مجدد خود را از قرارداد کمپ دیوید اعلام و از طریق همکاریهای استراتژیکی با اسرائیل، بر اتحاد دو کشور تأیید و تأکید نماید و عربستان و اردن را دلیل خرید اسلحه از شوروی تحت فشار گذارده و آنها را به خاطر این گونه اعمالشان تنبیه نماید، ازیک لبنان مقتدر و مستقل، موکول به اخراج سوریه از این کشور، حمایت کرده و برای پیشرفت خط مشی آمریکا در مورد استقلال انرژی کمک نماید.

در کنفرانسی که در ژوئن 1982 برای تعیین خط مشهای سال آتی کمیته تشکیل گردید، اهداف کمیته با توجه به اولویت آن بدین ترتیب تعیین شد:

1ـ تأمین کمکهای خارجی بیشتر برای اسرائیل

2ـ همکاری استراتژیکی بیشتر بین آمریکا و اسرائیل

3ـ به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل از طرف آمریکا

4ـ اتخاذ خط مشی های اقتصادی و بازرگانی در جهت تأمین منافع بیشتر برای اسرائیل.

پس از مشخص شدن اولویتها، کمیته هر یک از آنها را دقیقا مورد بررسی قرار داد و پس از بحثهای سیاسی لازم، برای آنها طرحی تهیه و تدوین نمود و بدین ترتیب عملیات و فعالیت سیاسی "لابنیگ" برای تحقق این اهداف در کنگره شروع گردید. (منظور از لابنیگ مجموعه فعالیتهایی است که برای متقاعد کردن و یا جلب موافقت نماینده یا تعدادی از نمایندگان از طرف فرد و یا افراد گروهی به نام لابی انجام می گیرد. خواهش برای تصویب قانونی بحث و مناظره از جمله روشهایی است که در لابنیگ به کار گرفته می شود.)

بحث کمیته در مورد جلب کمکهای بیشتر آمریکا و لزوم آن، بر جنبه های دیپلماسی، دفاعی و اقتصادی قضیه تکیه داشت. از نظر دیپلماسی، به همسو بودن و لزوم ارتقأ منافع آمریکا و اسرائیل، قابلاطمینان بودن اسرائیل و برخورداری هر دو کشور از سنتهای دموکراتیک و در مقابل عدم ثبات جهان عرب، ایران و افغانستان اشاره داشت. از نظر دفاعی، مخالفت با شوروی، تشریک مساعی در اطلاعات امنیتی ... و اعراب تسلیحات نظامی عظیمی را تدارک دیده اند و این اسرائیل است که هزینه های کمپ دیوید را می پردازد، از اعضای کنگره درخواست می نمود که 5/2 میلیارد دلار کمک به اسرائیل پرداخت شود و به هر نوع لایحه ای که به نحوی میزان کمک آمریکا را کاهش دهد رأی مخالف دهند.

در نتیجه این بحثها و فعالیتهای کمیته، اسرائیل در سال 1984 توانست 5/2 میلیارد دلار کمک از آمریکا دریافت نماید.

یکی دیگر از اولویتها برای کمیته، مسأله همکاری استراتژیکی آمریکا و اسرائیل بود که سعی می نمود موافقت نمایندگان کنگره را نسبت به این موضوع جلب نماید. بحث مهمی که کمیته در این مورد پیش کشید، توانایی استثنایی و بی نظیر اسرائیل به حفاظت از منافع آمریکا و جلوگیری از توسعه طلبی شوروی در خاورمیانه بود و همچنین نقشی که به خوبی علیه تروریسم بین المللی در مصر، اردن و لبنان ایفا نموده بود.

کمیته در سال 1983 در یادداشتی در همین رابطه چنین می نویسد "در نتیجه وجود اسرائیل، شرق مدیترانه که روزی زمینی مستعد برای ماجراجویی شوروی بود، امروز رابطه پایداری با غرب دارد و مدیترانه که روزگاری در نظر آمریکا یک حوضچه بوده، امروز برای آمریکا دریاچه ای گردیده." در خاتمه یادداشت فهرستی از موارد استفاده آمریکا از توافقنامه همکاری استراتژیکی آمریکا و اسرائیل نقل گردیده (این توافقنامه شامل مواردی است از قبیل محافظت از خطوط ارتباطی آمریکا در مواقع بحرانی تا هواپیماهای آمریکایی بتوانند از محل دیگری استفاده نمایند، کمکهای ذیقیمت دریایی، فرودگاهها و بنادر آماده و در دسترس، انبارهای لازم برای تسلیحات و سوخت و تجهیزات آمریکا،بیمارستانهای مجهز برای بستری کردن مصدومها و مجروحها جنگ احتمالی آمریکا در خلیج فارس و چند مورد دیگر) بدین نحو، کمیته امور عمومی سعی می کند تا با فشار به وزارت دفاع آمریکا ترتیبی دهد که آمریکا از اسرائیل به عنوان پایگاهی برای نیروهای سریع خود استفاده کند و به علت اهمیت موضوع در وزارت خارجه آمریکا بخش ویژه ای برای امور استراتژیکی اسرائیل دایر نماید.

اولویت دیگر برای کمیته، مسأله به رسمیت شناختن اورشلیم (بیت المقدس) به عنوان پایتخت اسرائیل از طرف آمریکا بود و به عبارت دیگر انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به اورشلیم و بستن کنسولگری آمریکا در شرق بیت المقدس که به حمایت از فلسطینیان شهرت داشت. موضوع دیگری که به خاطر آن کمیته سعی داشت تا نظر موافق کنگره را جلب نماید، خط مشی های اقتصادی و تجاری آمریکا بود. کمیته پیشنهاد می نمود که آمریکا بخشی از کمکهای خود را به واحد پول اسرائیل (شیکل) بپردازد و تأکید داشت که این کمک ضمن آن که صادرات آمریکا را افزایش خواهد داد، با خرید تسلیحات نظامی اسرائیلی توسط آمریکا، امتیاز این نوع تجهیزات برای پیمان ناتو هم تضمین خواهد شد و بالاخره قوانین ضد بایکوت آمریکا را نیز عمل خواهد کرد.

مجموعه تصمیمات سیاسی کمیته که در سال 1983 اتخاذ گردید، در نشریه "گزارش خاور نزدیک" به چاپ رسید و حاوی این نکات است: قانون تضمین می نماید بدهی اسرائیل از کمکهای داخلی که در همان سال مالی دریافت می کند تجاوز ننماید. آمریکا هیچ نوع اسلحه ای به اردن نفروشد. آمریکا جبهه آزادیبخش فلسطین را به رسمیت نشناخته و این جبهه را شرکت در مذاکرات، ندهد (با توجه به این که 80 درصد اردنیها فلسطینی هستند بنابراین فلسطین و فلسطینیان از این جهت نماینده دارند.)

علاوه بر این، آمریکا و متحدان آن می بایست علیه شبکه ای که از جبهه آزادیبخش فلسطین،شوروی و لیبی تشکیل شده جنگی را آغاز کند. لابی اعراب (فعالیت سیاسی اعراب) در کنگره که قصدش بی اعتبار کردن اسرائیل و بی اهمیت جلوه دادن اتحاد آمریکا و اسرائیل است، می بایست کاملاً شناسایی شده و علیه آن مقابله گردد. دوستان اسرائیل می بایست روابط نزدیکتری با رسانه های گروهی برقرار کرده و به صورت جمعی انتقاد کنند. اورشلیم پایتخت اسرائیل است و آمریکا می بایست سفارت خود را به آنجا انتقال دهد. با توجه به این که یهودیان حق دارند در هرجا که دلخواه آنهاست سکونت کنند، لذا اشغال غزه و کرانه غربی رود اردن غیرقانونی نبوده و سدّی در مقابل صلح محسوب نخواهد گردید.

ایالات متحده می بایست صادرات نفتی کشورهای غیر اوپک را تشویق کرده و برای تبدیل انرژی از نفت به ماده دیگر و همچنین در جهت صرفه جویی در مصرف آن اقدامات لازم را به عمل آورد و از رقابت در قیمت نفت حمایت نماید. چنانچه سازمان ملل قصد اخراج اسرائیل از این سازمان را نماید، ایالات متحده ... آن دسته از یهودیانی که از سال 1948 برای فرار از کشورهای عربی اموال خود را از دست داده بودند کمیته از دولت آمریکا درخواست کرد که پرداخت غرامت از طرف اعراب را تأیید کند.

موضوع دیگری که در کنفرانس شایع شده بود، احتمال وجود بحران در روابط واشنگتن و تل آویو بود که از اعضای کنفرانس و حامیان اسرائیل خواسته می شود تا خود را در مقابل این بحران احتمالی آماده کنند.

ضمنا پیشنهاد گردید که تکیه و تأیید بر فساد و عقب افتادگی کشورهای عرب می تواند بهترین حربه در بحث علیه این موضوع باشد.

ه ـ نفوذ آیپک در کنگره آمریکا:

علت مؤثر واقع شدن اقدامات این کمیته در کنگره، به کار بستن تاکتیکهای سیاسی است که طیسالها فعالیت مداوم و تجربه حاصل گردید. حامیان کمیته را دو شبکه بزرگ تشکیل می دهند که کمیته از هردو به نوبه خود استفاده می کند. شبکه اوّل را شخصیتهای معروف و به گفته ای، پایگاههای مردمی تشکیل می دهند.

ایجاد شبکه ای از نخبگان و استفاده از آنان، کاری بود که کمیته امور عمومی از همان سالهای اولیه پیدایش خود انجام داد، به ویژه سعی برآن داشت تا از نفوذ این افراد در کنگره استفاده کند.

شیوه عملکرد آیپک در کنگره بدین گونه است که به هریک از اعضای کنگره گزارشی درباره چگونگی رأی دادن به نفع اسرائیل ارائه می دهد و اعضای کنگره را در جریان بیانیه ها و اسناد خاصی که درباره اسرائیل و تأیید نظرات آن دولت به کنگره عرضه می شود، قرار می دهد. این تمهیدات با ارتباط های تلفنی و دیدارهای حضوری با اعضای کنگره و اظهار دوستی با دستیاران آنها انجام می شود. این دستیاران در پشت پرده نقش مهمی در تعیین سیاست های خاص، پیشنهاد مواضع خاص و برقراری ارتباط با موکلان نمایندگان کنگره دارند.

آیپک بیشتر بر اعضایی که به کمیسیون های اصلی ویژه کمک های خارجی یا سیاسی وابسته اند و نیز دیگر اعضای با نفوذ تمرکز می کند. این کمیته همواره فهرستی از اسامی کسانی را که به رأی دادن مطابق آموزه های لابی صهیونیستی پای بند هستند در دست دارد، تا بتواند در بولتن ها و نشریات لابی از آنها تمجید کند و همچنین در کنفرانس ها و ضیافت های شام از آنها دعوت نموده، گزارش های مثبتی از عملکرد آنان به انتخاب کنندگان ایالت هایشان ارائه دهد.

اولین فعالیت مهم این کمیته در کنگره، کوشش برای افزایش کمک آمریکا به اسرائیل به مبلغ 100 میلیون دلار در دهه 1950 بود. اولین گام کنن، رهبر این لابی (کمیته) ملاقات با رهبران سازمانهای یهودی آمریکا و دست یافتن به تماسهایی با بعضی از افراد کنگره از طریق آنان بود. علاوه براین، او با بازرگانان وشخصیتهای مالی ملاقاتهایی انجام داد. یکی از این افراد بارنی بالابان (Barney Balaban) صاحب کمپانی مشهور فیلمبرداری پارامونت بود که دستیارانش ترتیب ملاقات کنن را با سناتور جمهوری خواه وین مورس (Morse Wayne) و سناتور دمکرات پل دوگلاس (Paul H. Douglas) دادند و این هر دو از حمایت کنندگان و پی گیری کنندگان لایحه در سنا گردیدند. جان اسپارک من (Jahn Sparkman)سناتور دیگری بود که از طریق یکی از بازرگانان یهودی به کنن معرفی گردید. ایجاد چنین شبکه ای از افراد با نفوذ و چگونگی استفاده از آنان را کنن در قسمتی از خاطرات خود چنین نقل می کند:

"من دوستان زیادی را در واشنگتن و نیویورک ملاقات کردم از جمله جان اوکز(John Oakes) از روزنامه نیویورک تایمز، هاری بهر (Harry Baehr) از روزنامه نیویورک هرالدتریبون. هر دو روزنامه مقالات بسیار قابل توجهی را در جهت خواسته های ما به چاپ رساندند. ما توانستیم با دو نماینده یهودی کنگره در کمیته امور خارجی مشورت کنیم، این نمایندگان عبارت بودند از جاکوب جاویتس (Jacob J. Javits)از حزب جمهوری خواه و ابراهام ربی کف (Abraham Ribicoff) از حزب دمکرات. اوتا کالپ هابی (Oveta Calp Hobby) که رئیس یک سازمان معروف مطبوعاتی در هرستون بود به واشنگتن آمد تا ضیافت شامی به افتخار اباابان سفیر اسرائیل و سناتور کانالی (Cannally) رئیس کمیته خارجی سنا و همکار جوانش لیندون جانسون (Lyndon Jahnson) (بعدا رئیس جمهور آمریکا گردید) ترتیب دهد. در این ضیافت چند تن از رهبران دو حزب مثل ویسی مور (Wicey Moore) و والتر جرج (Walter F.George)شرکت کردند که ما توانستیم بعدها از کمک آنها در کمیته خدمات لشکری استفاده نماییم.

در حقیقت حتی امروز هم کمیته امور عمومی به طور وسیعی از این تکنیکها استفاده می کند. ایجادارتباط با شخصیتهای کلیدی در رسانه های گروهی، مشاوره و هماهنگی با گروهها و اشخاص بانفوذ طرفدار اسرائیل، ترتیب دادن ضیافتها و جلسات ملاقات و ضیافت شام به افتخار شخصیتهای اسرائیلی که از آمریکا بازدید می نمایند و استفاده از روشهایی که در جمع آوری اعانات مرسوم است، ازجمله تکنیکهایی است که کمیته مورد استفاده قرار می دهد.

علاوه براین در دهه 1950 تکنیکهای دیگری نیز معرفی شد، از جمله در سال 1951 کنن رهبر کمیته، یک گروه 23نفری از نمایندگان کنگره را در سفری به اسرائیل همراهی نمود و این نمایندگان اکثرا افرادی بودند که بعدها توصیه ها و نظریات آنان در حمایت از اسرائیل به جهتی از جهات مفید واقع شد. به طوری که یکی از تصمیمات متخذه که کمیته در کنفرانس تعیین خط مشی های سال 1983 این بود که به یهودیان توصیه شود از کاندیداهایی که از اسرائیل بازدید نکرده اند به هیچ وجه حمایت نشود.

تکنیک دیگری که ثابت شد بسیار مفید بوده و کاربرد خوبی هم داشته، پرورش و تربیت دستیاران حقوقی برای نمایندگان کنگره بود و استفاده از آنان در جهت تحقق اهداف کمیته بود. آمیتی و داین، هر دو از رهبران کمیته امور عمومی، کار خود را در ابتدا به صورت دستیار نمایندگان شروع کردند. کمیته همواره کوشش کرده تا از نظر دستیاران حقوقی برای نمایندگان بانفوذ کمبودی نداشته باشد. چون در واقع آنها هستند که نمایندگان و یا سناتورها را در مسیر حمایت از اسرائیل قرار می دهند. علاوه براین کمیته سعی دارد نمایندگان بانفوذ و کلیدی را در کنگره برگزیند و به نحوی برای آنها دستیار انتخاب کند و یا دستیاران آنها را جهت حمایت از کمیته جلب نماید.

دستیاران معروف در سال 1986 عبارت بودند از ماکس کامپل من (Max Kamplman)دستیار هوبرت همفری (کاندیدای اسبق ریاست جمهوری) روی میلن سون (Roymillenson) و بسی دیگ (Bess Dick)دستیاران جاکوب جاوئیس و امانوئلسلر (Emanuel Celler)که به ترتیب، ریاست کمیته امور خارجی و کمیته امنیت سنا را به عهده داشتند.

دستیاران حقوقی و قانونی و کارکنان کنگره، نقش بسیار مهمی را پشت پرده در حمایت از خط مشی های سیاسی به عهده دارند. این افراد هستند که مواضع نمایندگان خودشان را معرفی و همچنین بین آنها و مردم را ترتیب می دهند. وظایف دیگری که این دستیاران انجام می دهند عبارتست از: مکاتبه و پاسخ به موکلین، بررسی و تهیه نطق نمایندگان، انجام خدمت در کمیته های فرعی مجلسین، تهیه فهرست از خواسته های موکلین، ترتیب دادن جلسات ملاقات با آنها و سایر ملاقاتهای خارجی نمایندگان و تهیه خلاصه صورتجلسات و نتایج حاصل از مذاکرات.

نمونه ای از مفید واقع شدن این دستیاران را به نحوی می توان در اوایل سال 1983 مشاهده نمود. در این سال کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل مبارزه ای را علیه خط مشی دولت آمریکا نسبت به اسرائیل در قضیه لبنان شروع کرد. در 4 فوریه کمیته گزارشی ارائه داد که شامل نظریات یک متخصص رسمی دولت اسرائیل درباره لبنان بود و در متن آن دلیل این که چرا اسرائیل می بایست در لبنان بماند و چرا طرح صلح ریگان قابل اجرا نیست، تشریح گردیده است.

به دنبال این گزارش، کمیته به طور مستقیم یادداشتی درباره همین موضوع برای اعضای کنگره فرستاد و در 13 فوریه، داین رهبر کمیته، مقاله ای در روزنامه واشنگتن پست تحت عنوان "فشار اسرائیل بی صدا است" نوشت که در راستای مخالفت با طرح ریگان بود.

در دوران ریاست جمهوری ریگان، [[امور عمومی اسرائیل و آمریکا، کمیته|کمیته امور عمومی اسرائیل و آمریکا]] توانست با استفاده از وجود این دستیاران یک شبکه وسیع ارتباطی برای خود تهیه کند و بدین وسیله در تمامی زمینه های سیاسی فعالیتی گسترده داشته باشد. ارتباط کمیته با کاخ سفید به دو طریق انجام می گرفت:

الف) از طریق مقامات رابط که با همکاریآمریکا و اسرائیل این ارتباط به نحو فزاینده ای تقویت می شود.

ب) از طریق یهودیان جمهوریخواه و حامیان ریگان که بعضی از آنها ارتباط بسیار نزدیکی با شخص ریگان داشتند. با این که کمیته با داشتن چنین ارتباط نزدیک با کاخ سفید می تواند از طریق قوه اجرائیه خواستهای خود را تأمین نماید مع الوصف ترجیح داده است که طبق روش سنتی بیشتر به کنگره متوسل شود.

کمیته به طور غیرمستقیم و از طریق کمیته های کار سیاسی به نفع اسرائیل، هزینه مبارزات انتخابی اعضای کنگره را تأمین می کند.

این کمیته ها به عنوان نیروهای سیاسی مهم در ایالات متحده پس از اصلاح قانون انتخابات فدرال در سالهای 1974 و 1976 تشکیل شدند و می توانند تا سقف هزار دلار به کاندیداهای سیاسی خود کمک مالی ارائه دهند. هر گروه از افراد می توانند یک کمیته فعالیت سیاسی تشکیل دهند که این کمیته می تواند تا مبلغ 5000 دلار به هر کاندیدا در هر انتخابات کمک کند. لذا بسیاری از کارمندان آیپک و دوستانشان شمار زیادی از این کمیته های فعالیت سیاسی تشکیل داده اند که اغلب آنها در سال 1980 تأسیس شده است.

تعداد کمیته های طرفدار اسرائیل بین 33 تا 54 کمیته و مهم ترین آنها کمیته ملی فعالیت سیاسی است. این کمیته ها هیچ نشانه و اشاره ای چه از راه دور و چه از نزدیک به اسرائیل یا خاورمیانه و یا سیاست های خارجی ندارند. این در واقع نشان دهنده مواظبت شدید رهبران یهودی بر این نکته است که مبادا مسأله تأثیرگذاری "پول یهودیان" مطرح شود یا به خریدن سیاستمداران متهم شوند (این کمیته ها در خلال انتخابات سال 1984 حدود 25/4 میلیون دلار به کاندیداهای کنگره کمک کردند).

آیپک از طریق این کمیته ها بر آن عده از اعضای کنگره که اسرائیل را تأیید نمی کنند یا به مسائل عربی علاقه مند هستند، فشار می آورد و برای نابود کردنفرصت های انتخاباتی آنان تلاش می کند. آیپک عملاً توانسته است برخی اعضای کنگره مانند چارلز پرسی را که با فروش هواپیما به اسرائیل در سال 1982 مخالفت کرد و نیز پل ویندلی که با یاسرعرفات ملاقات نمود و موضعی مثبت نسبت به قضیه فلسطین داشت و افراد دیگری نظیر آنها را از میدان انتخابات کنگره به در کند.

افزون بر آن، آیپک کمک های دیگری نیز به اعضای کنگره ارائه می دهد (مانند نوشتن سخنرانی های رسمی آنها) یا پژوهش هایی را برای آنان انجام می دهد. نشریه ادواری کمیته با نام Near East Report(گزارش خاور نزدیک) از بانفوذترین نشریه های مربوط به خاورمیانه در بین اعضای کنگره است.

آیپک نام اعضای (فعال) بخش سیاسی در ارتباط با موضوعات مطرح شده در کنگره را به گروه های یهودی اعلام می کند تا چنانچه ثابت شود که این اعضا طرفدار اسرائیل هستند در انتخابات به آنها کمک مالی کنند.

اکثر حامیان کمیته از طبقه نخبگان، سناتورها و نمایندگان مجلس هستند که اغلب آنها از حزب دموکرات و تعدادی نیز جمهوریخواه می باشند. به هر حال هر دو گروه جزء حامیان و طرفداران اسرائیل محسوب می شوند.

در این میان کمیته همواره سعی کرده که بی طرف بماند و یا به عبارت دیگر طرفداری خط مشی هر دو حزب است. زیرا اولین درخواست آن برای کمک به اسرائیل مورد تأیید هر دو حزب قرار گرفت.

در میان سناتورهای مشهوری که همواره حامی کمیته و به عبارتی طرفدار اسرائیل می باشند می توان از این افراد نام برد: سناتور "ادوارد کندی"، سناتور "دانیل هانیهام"، سناتور "هنری جکسن"، "کریستوفر داد" نام برد.

در اواخر سال 1982 روزنامه اورشلیم پست، روزنامه رسمی اسرائیل از یک ستاد طرفدار اسرائیلدر مجلس نمایندگان نام برد که به طور غیررسمی و به ریاست "سیدنی یاتس" تشکیل شده بود. آن روزنامه اضافه می کند که این گروه حتی به طور غیررسمی تشکیل جلسه داده و دوباره از انتخاب یک استراتژی قانونی برای حمایت از اسرائیل بحث می کند.

به نوشته همین روزنامه، این گروه، برای موضع گیری نسبت به اسرائیل در سال 1982 با مناخیم بگین نخست وزیر اسرائیل ملاقات کرد. در گزارش آن از آخرین رویدادها و خبرهای کمیته در سال 1982 چنین آمده است:

پایان مبارزات انتخاباتی در دوّم نوامبر 1982 برای دوستان اسرائیل حاوی خبرهای خوشی است، 14 سناتور طرفدار اسرائیل مجددا انتخاب شدند. دو سناتور یهودی دوره گذشته مجددا انتخاب شدند و 2 سناتور جدید یهودی نیز بر آنها افزوده شد. و در مجموع تعداد سناتورهای یهودی به 8 تن رسید.

در مجلس نمایندگان وکلایی که از اسرائیل حمایت می کردند مجددا انتخاب شدند و یک نماینده از 24 نماینده یهودی؛ با شکست موجه شد. ولی 7 عضو جدید یهودی به نود و هشتمین کنگره آمریکا افزوده شد و جمع نمایندگان یهودی را نیز به 30 تن رساند.

در رقابت از نظر تعداد سناتورها و نمایندگان مجلس در این سال طرفداران اسرائیل از موقعیت چشمگیری برخوردار شدند... در چند حوزه انتخاباتی هر دو کاندیدا ـ چه برای سنا و چه برای مجلس نمایندگان ـ یهودی بودند و توانستند رقبای خود را به آسانی شکست دهند.

نکته کاملاً تکان دهنده در گزارش کمیته، قبول بلاتردید این فرضیه بود که هر نماینده یهودی به خودی خود طرفدار اسرائیل است و ارزش خاصی برای کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل دارد. تعبیری که با گذشت سالها در کمیته به وجود آمده فعال بودن بیشتر این کمیته در سنای آمریکا نسبت به مجلس نمایندگان است.

علت این موضوع هم بر این باور است کهسناتورها دوستان و متجدین باارزش تری می باشند. در هر حال نظر کمیته همواره معطوف به سناتورها و نمایندگانی است که در کمیته های امور خارجی و یا تعیین خط مشی های سیاسی، نقش کلیدی را دارند و از نفوذ و اعتبار بیشتری برخوردارند.

علاوه بر این کمیته سعی دارد تا آنجا که ممکن است برای انتخاب کاندیداهای یهودی برای پستهای مهم در کمیته ها اعمال نفوذ کند و به جایگزین کردن آنها کمک کند.

در حالی که سنا و مجلس نمایندگان هر دو همواره به حمایت از اسرائیل رأی می دهند ولی همه نمایندگان طرفدار محض اسرائیل نبوده و همه لوایح و قوانین نیز کاملاً به نفع اسرائیل نمی باشد. به همین علت کارکنان کمیته امور عمومی و کنگره را دقیقا زیرنظر قرار می دهد.

در این راستا تمام وقایعی که به نحوی از انحاء با روابط و کمکهای خارجی کار می کند، نقش کمیته امور عمومی را به "پتویی مرطوب بر روی کمیته خارجی" توصیف می کند. به طور کلی در تمام جلسات علنی کمیته ها، نماینده ای از کمیته امور عمومی شرکت می کند و بدون توجه به مقام افراد در کمیته ها روشی مداخله جویانه نسبت به تمام کارکنان دارد.

در جلسات غیرعلنی نیز کمیته، همیشه نماینده ای طرفدار اسرائیل را به نحوی شرکت می دهد. کمیته امور عمومی از کلیه سخنرانیهای نمایندگان مخالف، نظریات غیررسمی آنها، و حتی از متن نامه ای که برای موکلین خود می نویسند مدارک دقیقی جمع آوری می کند که اصطلاحا مدارک کنگره ای می گویند. کمیته این مدارک را مرتب می خواند و بررسی می کند و چنانچه موضوعی قابل توجه باشد، بلافاصله در آن رابطه شروع به ملاقات با نمایندگان و مقامات مربوطه می کند.

کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل به میزان زیادی از دوستان خود در کنگره استفاده می کند، آشکارترین نوع استفاده وضع قانون و کسب کمکهایبیشتری برای اسرائیل است. مانع دیگر کمیته استفاده از سخنرانیها و نامه نگاریهای نمایندگانی است که به طرفداری از اسرائیل موضوعی را طرح می کنند و یا سخنرانیهای تهیه شده توسط کمیته و یا تحقیقاتی که کمیته به عمل آورده، مورد استفاده قرار می دهند.

در این صورت کمیته بلافاصله متن سخنرانیها و یا تحقیقات را در اختیار مطبوعات، رادیو و تلویزیون، مفسّرین، رهبران جوامع محلی و یا افراد بانفوذ و سرشناس قرار می دهد تا نظری که به نفع اسرائیل بیان شده به نحو وسیعی گسترش یابد. بدین ترتیب علاوه بر نفوذ قدرت خویش، از نام افراد سرشناس و صاحب نفوذ در جهت مقاصد خود بهره می جوید. در ذیل دو نقل قول از افراد سرشناس آمریکا که کمیته در جهت تبلیغ نظریات خود در نشریه اش آورده ذکر می شود.

"بدون کوششهای مداوم و خستگی ناپذیر کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل در طول بیست سال گذشته، امنیت اسرائیل و اتحادش با غرب در خاورمیانه شدیدا آسیب می پذیرفت."

از سخنان عالیجناب کلیفوردکس

"وقتی که به اطلاعاتی درباره خاورمیانه نیاز داشتم، این احساس برایم اطمینان بخش بود که می توانم روی کمک قابل اعتماد و اطلاعات حرفه ای و تخصص کمیته حساب کنم."

از گفته های عالیجناب فرانک چرچ

و ـ مشخصات و خصوصیات تشکیل دهندگان آیپک:

اعضا و تشکیل دهندگان آیپک که ریشه در بطن جامعه سازمان داده شده یهودی دارند به دو طریق شکل گرفته اند:

1 ـ از طریق هماهنگی با رهبریت سازمانهای محلی، مذهبی و صهیونیستی که اغلب آنها در هیأت مدیره کمیته عضویت دارند.

2 ـ از طریق توسعه و گسترش عضویتهای انفرادی.

این دو بخش متداخل، تشکیل دهندگان اصلی کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل می باشد.

کمیته از بدو تأسیس اش از جوامع محلی یهودی برای برقراری ارتباطات و همچنین جمع آوری اعانات استفاده کرده است. در زمینه فعالیتهای سیاسی (لابینگ)، کمیته اقدامات خود را با دو سازمان بزرگ یهودی که وقت زیادی را صرف این نوع فعالیتها در کنگره می کنند هماهنگ می کند. این دو سازمان که زیربنای آنها جوامع محلی یهودی است عبارتند از: کمیته یهودیان آمریکا (نک: یهودیان آمریکا، کمیته) و مجمع ضد افتراء (نک: مجمع ضد افتراء بنای ب.نای.برتس).

علاوه بر این، کمیته همکاری گسترده ای با کنفرانس رؤسای سازمانهای بزرگ یهودی دارد. بدین ترتیب کمیته ضمن بهره برداری از شبکه های موجود، از شرکت و همکاری گروههایی که کاری به امور لابی ندارند نیز استقبال کرده و نتیجتا معرف تشکیلات وسیعی می شود که هدف و خواسته هایش محدود به اعضا کمیته نبوده، بلکه منعکس کننده نظریات و خواسته های جوامع وسیعی از یهودیان آمریکاست. در مبارزه علیه فروش آواکس به عربستان سعودی نویسنده ای به نام "روبرت تافیورلیشت" فعالیتهای کمیته را چنین توصیف می کند:

"به نظر من می بایست فهرست پستی همه یهودیان در کشور به کار گرفته شود، من چندین نسخه از رونوشت نامه فرم شده ای را دریافت کردم که در آن تقاضای اعانه شده بود و در همه آنها علت این درخواست چنین ذکر شده بود: ما قصد داریم فروش آواکسها را در همان قدم اوّلش متوقف کنیم.

ضمیمه نامه یادداشتی بود در مخالفت با فروش آواکسها که من می بایست آن را امضا کرده و به همراه چکی در پاکتی می گذاشتم که ضمیمه نامه بود و برای واشینگتن، پست می کردم. بدیهی است این اعتراض من از طریق لابیهای کمیته امور عمومی به سناتور و نماینده انتخابی من تسلیم می شد."

تصویری که کمیته از خود در اذهان ایجاد کرد،به مراتب چیزی بزرگتر و بیشتر از یک لابی (گروه سیاسی فعالی در حاشیه مجلسین) است. علت آن هم وسعت عمل و تنوع فعالیتهایی است که کمیته نظر خود را بر آنها متمرکز کرده است. "توماس داین" یکی از رهبران کمیته در این رابطه چنین می گوید: "ما تنها یک کمیته امور عمومی نیستیم، ما نوعی جنبش هستیم و یک عامل سیاسی که نه لیبرال است و نه محافظه کار، نه دموکرات است نه جمهوریخواه.

ما در رأس جامعه طرفداران اسرائیل قرار داریم، ما برای گسترش حمایت از اسرائیل برای سالهای باقی مانده از این قرن، فعالیت و محاسبه می کنیم."

برای تحقق این هدف، کمیته همواره سعی کرده تا پایگاه وسیع مردمی داشته و بتواند، ادعای نمایندگی از طرف آنها، نفوذ بیشتری را برای خود دست و پا کند. نکته دیگری که کمیته شدیدا بر آن تأکید می کند نیاز به جماعتی است که از آگاهیهای سیاسی برخوردار باشند. در رابطه با اهمیت این موضوع "توماس داین" رهبر کمیته در یکی از مصاحبه های خود چنین می گوید:

"هر یهودی می بایست عضو کنگره ای باشد و در فعالیتهای فدراسیون محله خود شرکت کند... هر یهودی می بایست عمیقا به جریانهای سیاسی علاقه مندی و توجه نشان دهد."

کمیته برای به دست آوردن چنین اعضایی و آموزش آنها برنامه و عملیات خاصی را تدارک دیده است، استفاده از نامه های پستی در قضیه آواکسها، نمونه گویایی از این برنامه و روشهاست. یادداشتی در مخالفت با فروش آواکسها به عربستان سعودی که به ضمیمه نامه ای برای اعضا ارسال می شد، وسیله ای بود برای جمع آوری 5/3 دلار حق عضویت اعضا. در عین حال شکل خاصی از یک نوع فعالیت سیاسی بود.

در فوریه 1982 کمیته از طریق مکاتبه و ارسال نامه شروع به عضوگیری جدید کرد. نامه با سلام به "هموطن عزیز آمریکایی، شروع شده بود و به دنبال آن موضوع فروش آواکسها طرح شده بود. با اشاره بهاین نکته که چگونه کمیته در مبارزه اش علیه آن برنده شده است.

در این رابطه نظریات ستایش آمیز مطبوعات و سیاستمداران درباره کمیته نقل شده بود. در پایان نیز با چرخشی زیرکانه، مسأله عضویت در کمیته به شکل زیر مورد بحث قرار گرفته بود.

کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل یک لابی است و تنها درخواستهای مستقیم آن از کنگره می تواند کمکی به سیاستهای خارجی آمریکا باشد. ولی آنچه که کمیته انجام داده چیزی فراتر از سیاست خارجی است و می بایست به میزان زیادی سپاسگزار آن بود که توانست در عرض سه سال گذشته کمکی متجاوز از 6 میلیارد دلار از آمریکا برای اسرائیل کسب کند.

برای پی بردن به اهمیت نقش عضویت خود در کمیته که حاصل آن کسب چنین کمکی برای اسرائیل است، کافی است که به این ارقام توجه شود. کمیته با بودجه 8/1 میلیون دلاری خود توانست به صورت موفقیت آمیزی و با پی گیری در خواستهایش از کنگره، مبلغ 2/2 میلیارد دلار کمک خارجی در سال 1981 برای اسرائیل کسب کند. به عبارت دیگر کمیته توانست از 35 دلاری که افراد به عنوان حق عضویت می پردازند، به طور غیرمستقیم برای اسرائیل 777/42 دلار کمک جمع کند.

بعد از حمله اسرائیل به لبنان یک دوره عضوگیری مجدد از طریق نامه، شروع شد. نامه هایی که پس از این واقعه برای افراد فرستاده شد با چنین عبارتی شروع می شد "آیا آمریکا به فروش گذاشته شده است؟" ضمیمه نامه نیز فهرستی از سرمایه گذاری اعراب در آمریکا بود. علاوه بر آن نامه دیگری به قلم "داین" رئیس کمیته که چنین شروع می شد "رفیق عزیز، دشمنان اسرائیل ظاهر شده و بر روی صحنه آمده اند." به دنبال این مقدمه نمونه هایی از انتقادهایی که از اسرائیل شده بود، نقل شده است.

در پایان نامه نیز به نحو تأثرانگیزی از خواننده خواسته شده تا برای مبارزه با اعراب، به کمیته امورعمومی بپیوندد با این عبارت که: "نیاز جنبه فوری دارد و امروز زمان آن فرا رسیده است. بهتر است که امروز براساس اصول عمل کرد و فردا به دلیل قدمهایی که برداشته نشده است تأسف نخورد."

کمیته آموزش و تربیت، اعضا را عامل مهمی در موفقیت فعالیتهای سیاسی خود در مجلسین می داند و ترجیح می دهد به جای کثرت در تعداد اعضا، نیرویی با دانش و آگاهی سیاسی داشته باشد. بدین منظور طی نامه های متعدد برای اعضای خود، سعی کرده است تا آنها را در جریان وقایع کنگره قرار دهد و آخرین خبرهای حقوقی و قانونی را در اختیار آنها قرار دهد. در این رابطه برای کلیه اعضای خود نسخه هایی از خبرنامه گزارش خاورنزدیک را ارسال می کند.

کنفرانس سالیانه کمیته که برای تعیین خط مشی ها برگزار می شود، محل مناسب دیگری برای آموزش اعضا و آشنایی آنها با طرح لابی است (چگونگی پیگیری اهداف کمیته از طریق درخواست از سناتورها و نمایندگان مجلس). در کنفرانس سال 1983 این کمیته، حدود 1200 تن از اعضا شرکت کردند که از نظر جغرافیایی به 6 گروه تقسیم می شدند. برای هر گروه، کمیته دوره آموزش خاصی ترتیب داده بود تا آنها با مهارتهای مورد نظر کمیته آشنا شوند.

مطالب آموزش برای این گروهها عبارت بود از چگونگی کنترل و نفوذ بر رسانه های گروهی داخلی، چگونگی انجام فعالیتهای سیاسی در واشینگتن (لابینگ) در حالی که فرد در تمام سال در محل و ایالت دیگری زندگی می کند. چگونگی فعالیت سیاسی به هنگامی که عضوی از پایتخت سیاسی آمریکا بازدید می کند.

علاوه بر این، کمیته کارگاههایی را تدارک دیده بود تا اعضای خود را با مسائل در رابطه با جمع آوری اعانات، چگونگی استفاده از رسانه های گروهی در زمان مبارزات انتخاباتی و رویدادهای سیاسی آشنایی یابند. این برنامه های آموزشی کمیته، توسط افراد با تجربه و سرشناسی همچون "آن فرانگ لوئیس" مدیر امور سیاسی کمیته ملی دموکراتیک، "میچل دانیل"مدیر اجرایی کمیته امور سنای حزب جمهوریخواه و چند تن دیگر اداره می شد. کلاسهای آموزشی دیگری توسط خود کارکنان کمیته دایر شده بود. در این کلاسها "چگونه باید در مجلسین فعالیت سیاسی کرد" تدریس می شد.

و بالاخره تحت عنوان "طرح قانونی" کمیته، اقدام به برگزاری جلساتی کرده بود که در آن چند تن از سناتورها و نمایندگان سرشناس از هر دو حزب سخنرانی می کردند. سال 1983، توجه و تمرکز کنفرانس بیشتر بر روی کنگره قرار داشت تا به امور اجرایی. حتی در مورد مسأله کاندیداهای ریاست جمهوری هم ذکری به میان نیامد.

بیشترین تکیه کنفرانس بر این مطلب بود که چه باید کرد تا نماینده کمیته فردی غیرمناسب و منفی جلوه نکند. به طور مثال به اعضای کمیته توصیه می شد که در هیچ موردی، نمایندگان کنگره را به داشتن احساسات ضد سامی متهم نکنند. حتی اگر اظهارات بعضی از آنها برای اسرائیل بسیار ناخوشایند باشد. وقتی که بعضی از افراد شرکت کننده در کنفرانس، روشهای مقابله به مثل را پیشنهاد می کردند، جواب کارکنان کمیته امور عمومی بر این منوال بود که لابی طرفدار اسرائیل از چنان امنیتی برخوردار هست که بتواند از چنین برخوردهایی با عوارض منفی جانبی آن پرهیز کند.

علاوه بر کنفرانس سالیانه تعیین خط مشی ها که با احساسات و برنامه های آموزشی توأم است، کمیته در مرکز هر منطقه از کشور هم اقدام به تشکیل جلسات آموزشی می کند. در یکی از این جلسات که در ماه مه 1978 تشکیل شد، کمیته جزوه راهنمای محرمانه ای را تحت عنوان "عملیات مؤثر محلی" بین شرکت کنندکان توزیع کرد:

نمونه ای از دستورات کمیته به اعضا و فعالان خود به شرح زیر است:

شخصیتهای کلیدی در هر یک از حوزه های انتخاباتی ناحیه ای کنگره را شناسایی کنید. افرادی که بتوانند در مواقع ضروری به آسانی به نماینده کنگره ویا دیگر واضعین قانون دسترسی یابند. این شخص خواه یهودی یا غیریهودی می بایست نماینده کنگره را به خوبی بشناسد. دوست شخصی او باشد، از آشنایان و همکاران حرفه ای او باشد و یا از فعالان ستاد انتخاباتی او باشد... در مورد نماینده کنگره، ما در همین حدّ که مخالف با زندگی بهتر یهودیان در اسرائیل نباشد، کافی است که توسط این شخص او را کانالیزه کرده و در جهت مصالح اسرائیل نظر او را جلب کنیم.

در ناحیه هایی که شورا و یا فدراسیونهای یهودی وجود دارد شناسایی چنین افرادی کار آسانی است. اطمینان حاصل کنید که تماس این شخصیت با سناتور و یا نماینده کنگره به صورت مداوم بوده و جنبه اتفاقی نداشته باشد. در ضمن تنها در رابطه با مسائل اسرائیل با نماینده تماس نگیرد که چنین وضعی اثر ناخوشایندی بر ذهن نماینده یا سناتور خواهد گذاشت.

توجه به اختلاف اثر، تلفن، تلگراف و یا نامه داشته باشد، باید بدانید که از هر کدام در چه زمانی می توان استفاده کرد.

ـ اولویتها در مسائل را مشخص کنید و قبلاً توان یا عدم توان کنگره را در مورد مسائل شناسایی کنید. جلب کمک بیشتر برای اسرائیل، جلوگیری از ارسال اسلحه برای اعراب و تقویت قوانین ضد بایکوت از اولویتهای ویژه هستند.

ـ نمایندگان کنگره و سناتورها و دستیاران آنها را تشویق و ترغیب کنید که از اسرائیل بازدید کنند. چون هیچ چیزی بهتر از خود کشور و مردم آن نمی تواند معرف اسرائیل باشد.

ـ وقتی که نماینده کنگره در شهرش و یا در جایی موضوع و یا مطلب مهمی در ارتباط با تشکیلات کمیته گفت، بلافاصله شفاها و یا کتبی به ما خبر دهید. اگر در دفتر نماینده ای از کنگره دستیاری وجود دارد که نسبت به اسرائیل احساسات دوستانه دارد و شما او را می شناسید بلافاصله کمیته را از این موضع با خبر کنید.

ـ وقتی تماس کلیدی و مهم گرفته می شود، اطمینان حاصل کنید که طرف تماس شخصا کلیه مدارک و اطلاعات لازم را دریافت می کند.

در سالهای 1980 کمیته شروع به دایر کردن یک سری کلاسهای توجیه مسایل سیاسی کرد زیرا: رأی دهندگان یهودی آمریکا نیاز به کسب مهارتهای سیاسی داشتند تا اطمینان یابند افرادی را که برای پستهای مهم کاندیدا می کنند، از اسرائیل طرفداری خواهند کرد. در ضمن کلاسهای توجیه سیاسی، کلاسهای کادرسازی هم ترتیب دادند تا افرادی که استعداد انتقال مهارتهای خود را به دیگران دارند در آن شرکت کنند.

در آگهی یکی از کلاسها که برای شیکاگو برنامه ریزی شده بود، چنین نوشته شده: "کلاسهای توجیهی صبحها و عصرها دایر می باشد. جلسات صبح؛ عنوان "روابط اسرائیل و آمریکا" چگونگی طرح عملیات سیاسی و چگونگی پرداختن به آن را مورد بررسی قرار داده و سناتور "باب کاستن" و نماینده کنگره "لاری اسمیت" تدریس خواهند کرد.

جلسات بعدازظهر توسط کارکنان کمیته اداره شد و در آنها موضوعاتی همچون، "بی اعتبار کردن اسرائیل و چگونگی پاسخ به آن" و "اسرائیل و جوامع یهودی آمریکا" بحث و بررسی می شود.

ز ـ ارتباط نخبگان و شبکه های تشکیل دهندگان آیپک:

علت موفقیت آیپک و فعالیتهایش تنها همکاری سیاستمداران طرفدار اسرائیل و یا علاقه مندی جوامع یهودی به امور سیاسی نیست، بلکه توانایی کمیته در بهره برداری از ارتباط این دو شبکه به نفع خود است.

به گفته یکی از دستیاران سناتورها، سایر لابیها نیز در مجلسین فعالیتهایی شبیه کمیته امور عمومی اسرائیل در آمریکا دارند. ولی شیوه نزدیک شدن فعالان این کمیته به نمایندگان کنگره و سناتورها و جلب موافقت آنها بیشتر به هنرهای زیبا شباهت داردتا یک فعالیت سیاسی. ضمن آن که عمل آنها نیز از ویژگی خاصی نیز برخوردار است.

در مقاله ای که در مجله "امور خارجی" که توسط سناتور "ماتیاس" در سال 1981 نوشته شده در مورد شیوه فعالیت کمیته چنین آمده است:

"موفقیت سازمان یهودی در کسب موافقت کنگره به پرداخت کمکهای اقتصادی و نظامی به اسرائیل برای سالهای متمادی اهمیت بسیاری دارد. علت این موافقت کنگره، ترس از کمیته نیست، بلکه نتیجه روش و فعالیتهایی است که اعضای این کمیته در متقاعد ساختن نمایندگان به کار گرفته اند. وقتی مسأله ای مهم در ارتباط با اسرائیل در کنگره مطرح می شود، کمیته فورا و در فاصله ای کوتاه تمام اطلاعات و مدارک لازم را تهیه کرده و در اختیار نمایندگان قرار می دهد.

علاوه بر این، از طریق تلفن و یا ملاقات با نماینده، اطلاعات بیشتری را در اختیار او قرار می دهد و اگر نشانه ای از تردید یا مخالفت در نماینده ای دیده شود، بلافاصله سیل نامه و تلگراف به سوی او سرازیر می شود و در پی آن افراد با نفوذ کمیته سعی می کنند با تلفن و ملاقاتهای شخصی نظر مخالف نماینده را تغییر دهند."

دستیار سناتور دیگری درباره روش کمیته، بی پرده تر چنین می گوید:

"سیستم قابل توجهی دارند، اگر رأی به نفع آنها بدهی و یا در مجامع عمومی چیزی ناخوشایند آنها بگویی، نام تو زینت بخش نشریات آنها می شود. علاوه بر این، آنها به نحو ستایش آمیزی گفته هایت را نقل می کنند و به عنوان عقیده و پیشنهادی مهم به نام خودت در روزنامه های سرتاسر کشور به بحث ـ درباره آنهاـ می پردازند. البته برعکس این قضیه نیز صادق است، اگر کاری انجام دهی و یا چیزی بگویی که خوشایند آنها نباشد، از طریق همان شبکه تو را تحریم و سانسور می کنند. بدیهی است چنین فشاری بر نحوه فکری نماینده یا سناتور تأثیر می گذارد. به ویژه اگر در مسأله ای تردید و با نیاز به حمایت داشتهباشد."

نقش کمیته در دادن کمکهای مالی به سیاستمداران و تأیید آنان موضوع بسیار پیچیده است. اگرچه کمیته رسما نمی بایست در این گونه امور دخالتی داشته باشد، ولی شک نیست که فعالانه در این زمینه ها اقداماتی انجام می دهد. البته به نحوی که قانونا مرتکب خلافی نشود. روشهایی که کمیته به کار می گیرد معمولاً استفاده از تواناییهای اعضا و حامیان کمیته است.

البته استفاده از این افراد، به میزان زیادی، به ثروت، کمکهای مالی، فعالیتهای سیاسی و درجه علاقه مندی آنان به تبعیت از خط مشی های کمیته بستگی دارد. معمولاً روش کمیته بدین صورت است که از اعضای خود می خواهد تا در مبارزات انتخاباتی منطقه خود و یا در انتخابات ایالتی به کاندیدای مورد نظر کمک مالی کنند و این کمک را به کمیته گزارش دهند تا اعضای آن در آینده بتوانند از این موضوع استفاده کرده و به نماینده بگویند فلان مبلغ دلار را ما دادیم.

ضمنا کمیته به یک نکته توجه خاص دارد و آن کمک اضطراری و فوری است. چون آثار زیادی بر آن مترتب است. در کنفرانس 1983 در این رابطه صریحا چنین گفته شد: "اگر پول حرف آخر را می زند، پول اول فریاد می کند." این که کمیته توانست نقش خود را در دادن کمکهای مالی و انجام تعهداتی به نفع کاندیداهای مورد نظر، با ایجاد کمیته های سیاسی ـ که سازمانی قانونی برای این نوع کمکها بود ـ به خوبی ایفا کند.

در کنفرانس سال 1983 رسما گزارش شد که بیش از 300 کاندیدا در سال 1983 از کمکهای مالی کمیته استفاده کرده اند. ضمنا تصریح شد که این کمکها نه تنها در موفقیت کاندیداها مؤثر واقع شده بلکه بر تشکیلات احزاب سیاسی نیز تأثیر فراوان گذاشته است.

کمیته از انواع و اقسام فشارهای مختلف بر نمایندگان استفاده می کند. به عنوان مثال کافی است تانماینده ای چیزی ناخوشایند در مورد اسرائیل بگوید و یا انتقاد و اظهار مخالفتی کند، بلافاصله کمیته این موضوع را بزرگ کرده و بین کنیسه ها و جوامع یهودی توزیع می کند و آن نیز به نوبه خود، شدیدا نماینده را مورد انتقاد قرار می دهند.

مورد دیگر وقتی است که کمیته آگاه شود که یکی از نمایندگان کنگره قصد دارد اعلامیه مخالفی علیه اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل در لبنان صادر کند.

بلافاصله کمیته ترتیبی می دهد که گروهی از حاخامهای همشهری نماینده، به واشینگتن پرواز کرده و او را از این کار منصرف کنند. به طور کلی آوردن اعضا و افراد مخالف به واشینگتن و در فشار قرار دادن نمایندگان، برای تغییر نظرش یکی از روشهایی است که کمیته از دهه 1960 شروع به استفاده از آن کرد. "کنن" یکی از رهبران کمیته در این باره چنین می گوید: "این روش ما بوده تا از اعضا بخواهیم به نمایندگان کنگره و مقامات دولت بگویند چه سیاست و خط مشی را می خواهند."

علاوه بر روشهایی که در بالا ذکر شد، از فشارهای عاطفی و روانی نیز استفاده می کند، به طور مثال در هیاهوی فروش آواکسها به عربستان سعودی به هر نماینده کنگره یک جلد از کتاب "هولوکاست" (داستان قتل عام یهودیان متوسط نازیها) داده شد.

شیوه دیگر کمیته فعالیتهایی است که با ارسال نامه و گاه کارت پستال از مناظر کنیسه ها و محلهای خاص انجام می دهد.

به گفته یکی از دستیاران کنگره سیل این نامه ها وقتی شروع می شود که مسأله ای در ارتباط با اسرائیل مطرح شده و یا موضوع فروش اسلحه به یکی از کشورهای خاورمیانه پیش کشیده شود. معمولاً هدف از ارسال این نامه کمک به موضع گیری از طرف نمایندگان مردد است.

در سال 1977 نماینده ای به نام "توماس دانی" در مورد لزوم یک کمک 7/1 میلیارد دلاری به اسرائیل، در تردید بود. حال آن که او خود از نمایندگان طرفدار سرسخت اسرائیل محسوب می شد، در مورداو چنین نقل می کنند که می گوید اگر نشانه ای از حمایت هم محلیهای خود که فقط 5 درصد آنان یهودی اند ببینید، به لایحه کمک رأی موافق خواهید داد. دو روز بعد او 3000 تلگراف دریافت می کند که موکلین او از وی می خواهند تا رأی مثبت دهد و او ناگزیر چنین می کند.

نمونه دیگری در مورد "ادلای استیونس" نقل می کنند که در دشمنی با اسرائیل شهوت داشت.

او نه تنها رأی تمام یهودیان را از دست داد بلکه با سیل نامه هایی که کمیته برای اهالی و ساکنان "ایلینویز" فرستاد به کلی در انتخابات شکست خورد و یا سناتور "ری بی کف" که از سیاستهای مناخیم بگین نخست وزیر وقت اسرائیل و همچنین کمیته انتقاد کرد و مدعی شد که راه آنها دشمنی با اسرائیل، با آمریکا و جوامع یهودی است، زیرا سیلی از تلگراف و نامه از مردم "کنتیکات" قرار گرفت.

کمیته نیز برای اعضای خود در این شهر یادداشتی فرستاد تا "ری بی کف" در مهمانی ناهاری با یاسر عرفات شرکت کرده است. پس از آن موضوع به روزنامه های یهودی کشیده و از آن داستانها ساخته شد.

کمیته برای تماسهای هر یک از اعضای کنگره فهرستی کامپیوتری تهیه کرده است. این فهرست حتی شامل تماسهایی است که به عنوان مثال نماینده ای با اعانه دهندگان به ستاد انتخاباتیش و یا در یک صحبت خصوصی با دوستانش مطالبی گفته است. کمیته این اطلاعات را از طریق عوامل و ایادی خود و نیز از طریق کمک سایر سازمانهای یهودی به ویژه "فدراسیونهای محلی" جمع آوری کرده تا در مواقع لازم به عنوان فشار بر نماینده و مطرح کردن نقطه ضعف او از آنها استفاده کند.

دو حادثه در سال 1975 نشان داد تا به چه اندازه کمیته به نخبگان و حمایت اعضای تشکیل دهنده اش اتکا دارد. در هر دو مورد از این دو شبکه برای فشار بیشتر بر دولت استفاده می کند. مورد اوّل در واکنش به فروش باطریهای سیستم ضد هوایی"هاک بارون" است که کمیته با بهره جویی از شبکه نخبگان و از طریق دستیاران سناتور "کلیفوردکیس" و نماینده کنگره "جاناتان بینگ هام" هنگامی که به قضیه پی برد بلافاصله موضوع را با سفارت اسرائیل چک کرد، سپس یادداشتی در دو صفحه در اعتراض به این موضوع برای کلیه نمایندگان کنگره و شعبه های منطقه ای سازمانهای یهودی در 397 شهر فرستاد.

مورد دوّم که به کودتای کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل معروف شد بدین قرار است که 76 سناتور در ماه مه 1975، نامه ای به رئیس جمهور "جرالد غورد" نوشتند و از او خواستند تا دولت نسبت به درخواستهای فوری کمک اقتصادی و نظامی به اسرائیل زودتر پاسخ دهد.

در این مورد هم کمیته با همکاری نزدیک شبکه نخبگان و افراد سرشناس، ترتیبی داد تا سناتور "جکس" مسئولیت نوشتن نامه را بپذیرد و به گرفتن امضا برای آن پرداخت. سناتورهای دیگری نیز همچون "جاکوب جاویتس"، "ابراهام ری بی کف" و "الترماندیل" و دیگران آن را امضاء کردند. در این مورد هم تماسهای کلیدی را دستیاران سناتور "جاوتیس" و "جی برمان" برقرار کرد. این نامه که طرح آن توسط رهبر کمیته تهیه شده بود در روزنامه "نیویورک تایمز" به چاپ رسید و در سطح وسیعی توزیع شد. اثر آن چیزی بیش از توقع طراحان آن بود.

سیاستمدارانی که همواره موضع طرفدار اسرائیل داشته و رابطه نزدیک با کمیته داشته اند، در کلیه نشریه ها، یادداشتها، سخنرانیها، کنفرانسها و ضیافتهای شام به صورتی مورد ستایش و تحسین قرار می گیرند. به هر کدام از آنها نیز ـ با توجه به مدارکی از رأی آنها در مورد مسائل مختلف وجود دارد ـ جوایز و القابی داده می شود. از جمله "دوست حقیقی اسرائیل" البته باید توجه داشت که چنین سیاستمداری که طرفدار اسرائیل است جایزه واقعی را به هنگام انتخابات دریافت می دارد. چون تمام یهودیان رأی خود را به او می دهند و در مبارزات انتخاباتی به آنها کمک مالی می کنند.

ح ـ گسترش برنامه های آیپک و هدف آنها در زمینه های غیرتضمینی:

به میزان زیادی انرژی کمیته معطوف به اهدافی شده که خارج از زمینه های قانونی کمیته است. به عنوان نمونه، کمیته سعی دارد تا حمایت کلیسای بنیادگرای مسیحی را بیشتر جلب کند. زیرا این گروه بیشتر از طرفداران کلیسای پروتستان نسبت به حقوق بشر علاقه مندی نشان می دهند. در این رابطه کمیته، برنامه هایی را تدارک دیده بود که در کنفرانس سال 1983 ارایه کرد و بیش از 50 تن از مسیحیان از 35 ایالت آمریکا در آن شرکت کردند.

طبق دستورالعمل "شورای ملی مشورتی جوامع یهودی" که توصیه می کنند یهودیان به علت وجود دلایل مشترک سعی کنند تا روابط خود را با اقلیت سیاه پوست بهبود بخشند، کمیته در نوامبر1983 کنفرانسی را درباره اهداف و خواستهای مشترک یهودیان و سیاه پوستان برگزار کرد. در این کنفرانس شخصیتهای برجسته سیاه پوست و رهبران کمیته سخنرانی کردند.

علاوه بر این قرار شد یهودیان از کاندیدا توری جکی جکسون سیاه پوست برای ریاست جمهوری آمریکا حمایت کنند. ولی این موضوع موجب تیرگی روابط و بحث و مناظره های بسیاری بین سیاهان و یهودیان شد که کمیته فعالانه در رفع آنها کوشید.

در کنفرانس تعیین خط مشی ها در سال 1983، کمیته امور عمومی از ترس این که مبادا تبلیغات و القائات جهان سوم سبب مخالفت سیاه پوستان و دیگر اقلیتها با اسرائیل شود بر این نکته تأکید بسیار داشت که اعراب نسبت به اقلیت سیاه پوست رفتار خوشایندی نداشته و اصولا" سیاه پوستان با مبارزات و مسائل فراوانی که دارند از حمایت فلسطینیان سودی نخواهند جست. در این کنفرانس سه تن از ده تن سیاه پوستی که شرکت کرده بودند، نوارهای کارکنان کمیته را به سینه زده بودند.

ط ـ لابی اعراب (فعالیتهای سیاسی آیپک در مجلسین در رابطه با اعراب):

تمرکز فزاینده فعالیتهای کمیته بر روی مسأله ای که عنوان لابی به آن داده برخاسته از موضوعات و مسائلی است که در آمریکا به طور کلی به وجود آمده است. از جمله مسائلی که می توان به آنها اشاره کرد احساس همدردی در حال افزایشی است که در میان دانشجویان، لیبرالها، اقلیتها و کلیساها نسبت به فلسطینیان به وجود آمده است. و از طرف دیگر، افزایش آگاهیهای مردم درباره تسلیحات نظامی اسرائیل و مشکلات داخلی آن کشور موجب شده تا اسرائیل به دلیل بودجه سنگین نظامیش و فعالیتهایی که در این زمینه دارد، از طرف گروههایی مورد انتقاد شدید قرار گیرد.

کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل تصمیم گرفت تا پاسخ مناسب و مؤثر سیاسی و ایدئولوژیکی، به آن دهد. این تصویر نمودن عقب گرایی، ارتجاعی بودن و استبداد همسایگان عرب اسرائیل، قرار داشت. لذا با تأکید بر این مسأله ـ که زنان تحت ظلم هستند، حقوق برابر برای مسیحیان مورد انکار اعراب است (در ضمن اشاره به این دارد که اورشلیم زیر نظر اسرائیل وضع بهتری خواهد داشت) و بالاخره اعراب طرفدار برتری نژاد هستند، خرید و فروش برده نمونه ای است برای اثبات تاریخی این ادعا و از این قبیل دعاوی دیگر ـ اعراب را محکوم کرد.

البته پیش کشیدن تمامی این بحثها نه تنها به دلیل مشروعیت بخشیدن به اسرائیل، بلکه به نحوی جلوگیری از توسعه و گسترش احساسات طرفدار فلسطینیان است. بدیهی است که بدین ترتیب دیگر نیازی نخواهد بود که اسرائیل فعالیتهای دفاعی وسیعی را در پیش داشته باشد.

منتقدین لیبرال و چپ به عنوان طرفداران شوروی و مخالف آمریکا و بالاخره گروههای متعصب، از نظر کمیته، هیچ کدام وزنه ای نیستند،فقط در کمپهای دانشجویی به روابط با آنها اهمیت داده می شود. موضع کمیته نسبت به گروهها و سازمانهایی که رسما تشکیلاتی دارند تا حدودی جدی تر است. این گروهها عبارتند از: "انجمنهای اعراب آمریکا"، "کمیته ضد تبعیض"، مؤسسه آموزشی آمریکاییان" و "شورای امور اعراب و آمریکا.

ناگفته نماند که کمیته امور عمومی در مورد این مؤسسات نیز به عنوان تشکیلاتی که فاقد پایگاههای مردمی هستند و نفوذ رأی و فعالیتهای وسیعی ندارند، اهمیتی قائل نشده و جمعا آنها را به عنوان یک لابی ثروتمند و قدرتمند ارزیابی می کند.

با این اوصاف در اوت 1982 کمیته امور عمومی خانم "آی گوت" (محقق) را به صورت تمام وقت استخدام کرد تا لابی اعراب را زیر نظر گرفته و فعالیتهای آن را کنترل و تجزیه و تحلیل کند. او در سخنرانی خود در کنفرانس 1983 توصیه کرد تا فعالیتهای این سازمانها زیر نظر قرار گیرند.

وی معتقد بود که کمک گرفتن بعضی از این سازمانها از کشورهای عرب صرفا جنبه حق السکوت دارد چون از قراردادهای پشت پرده باخبرند. و این خود زمینه هایی برای زیر فشار قرار دادن آنها در مواقع ضروری است.

ی ـ انتشارات آیپک:

کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل حجم بسیار گسترده و انبوهی از چاپ و انتشار گزارشها، یادداشتها، سخنرانیها، تجزیه و تحلیلها و بالاخره نامه ها به وجود آورده و بدین طریق توانسته حداکثر نتیجه را از توزیع این نشریه ها بین گروه نخبگان (سناتورها، نمایندگان کنگره و دستیاران آنها) و اعضا خود به دست آورد. موضوعات منتشره از طرف کمیته ـ به قول یکی از دستیاران کنگره ـ در همه مناسبتها از سخنرانیها گرفته تا مراسم مذهبی و بالاخره حتی در بحثهایی نظیر فروش اسلحه مورد استفاده قرار می گیرد. تعدادی از نشریاتی که این کمیته منتشر کرده است عبارتند از:

1 ـ گزارش از خاور نزدیک:

این نشریه کار خودش را از سال 1957 شروع کرد. در ابتدا به صورت خبرنامه ای چهار صفحه ای بود که گاهی اوقات چاپ می شد. از سال 1970 رسما به صورت هفتگی چاپ شد. تیراژ این نشریه حدود 500 هزار می باشد و به صورت رایگان بین اعضای کنگره، رسانه های گروهی، سفارتخانه ها و مقامات ارشد دولتی توزیع می شود. علاوه بر اشتراک فردی، این گزارش توسط "مجمع ضد افترا" نیز در کمپهای دانشجویی توزیع می شود.

نویسندگان و کارکنان این نشریه همانند اعضای کمیته امور عمومی، افرادی با نفوذ و با قدرت و مدبرند. اکثر آنها چه در زمینه های مطبوعاتی و چه در مقامات سیاسی و کشوری پستهای بالایی را به عهده گرفته اند. تعدادی از آنها سالها به عنوان دستیار حقوقی سناتورها و نمایندگان کنگره سابقه خدمت و تجربه دارند.

این نشریه، دقیقا منعکس کننده خطوط کمیته و دیدگاههای دولت اسرائیل است. در سال 1964 گزارش شروع به چاپ ضمیمه ای نمود به نام "افسانه ها و حقایق" کرد، اما موضوعاتی که بیشتر در این ضمیمه چاپ می شد شامل مسائل خاورمیانه، مسابقه های تسلیحاتی، تعهدات آمریکا در منطقه، درباره ایران، افسانه مربوط به پناهندگان، اظهارات کاندیداها، بایکوت اعراب بود. بالاخره تضاد بین اسرائیل و اعراب. این نشریه به طور وسیع و به ویژه بین کمپهای دانشجویی توزیع می شد و نمونه ای از فعالیتهای جوامع محلی به طرفداری از اسرائیل بود.

2 ـ فروش هواپیماهای جاسوسی آواکس به عربستان سعودی:

این نشریه بلافاصله روز بعد از گذراندن لایحه فروش هواپیماهای آواکس توسط سنا در 1981، منتشر شد. محتوای این گزارش مطالبی انتقادی بود در مورد پذیرش یک سری شرط توسط عربستانسعودی و اطمینانهایی که در زمان فروش آواکسها به آمریکا می داد. علاوه بر این، در نشریه کوشش کرد تا عربستان سعودی را به عنوان حامیان فلسطینیان و مدافع تروریسم معرفی کند و خط مشی عربستان را خلاف منافع آمریکا نشان دهد.

3 ـ جزوه گروههای آزادی بخش فلسطین:

این جزوه حاوی آخرین اخبار در مورد برنامه و عملیات این گروهها و سوابق عملیاتی آنها بود. این جزوه پس از شروع انتفاضه فلسطین و رشد چشمگیر گروهها و جنبشهای اسلامی در فلسطین اشغالی، بیشترین تلاش خود در مورد فعالیت و برنامه های این گروهها و انتفاضه مردم فلسطین متمرکز کرد.

4 ـ آخرین خبرهای قانونی:

این نشریه گزارش سالیانه ای بود حاوی ارزشیابی فعالیتهای سازمان ملل در ارتباط با خاورمیانه، و خط مشی های مقامات اجرایی آمریکا و کنگره که به تفصیل درباره آنها بحث شده بود.

5 ـ گزارشهای [[امور عمومی اسرائیل و آمریکا، کمیته|کمیته امور عمومی اسرائیل و آمریکا]] درباره روابط اسرائیل و آمریکا:

این نشریه که از سپتامبر 1982 منتشر شد حاوی گزارشهایی بود در مورد تلاشهای جدید و مهمی که در جهت ثبت اسرائیل ـ به عنوان بهترین سرمایه استراتژیکی آمریکا در منطقه ـ انجام شده بود.

در ژوئن 1983 کمیته امور عمومی کتاب راهنمایی را چاپ کرد به نام "مبارزه برای بی اعتبار کردن اسرائیل". بخش اعظم این کتاب توسط خانم "آی گوت" یکی از مفسران سیاسی در مورد مسائل اعراب تهیه شده بود.

در مقدمه ای که "توماس واین" یکی از رهبران کمیته برای این کتاب نوشته، علت تهیه چنین کتابی را فعالیتهای گروههایی می داند که دشمنان اسرائیل و آمریکا بوده و قصد دارند ارزشهای اخلاقی و استراتژیکی در روابط دو کشور را تخطئه کنند. اینکتاب راهنما شامل فصلهایی است درباره "حوزه انتخاباتی مصنوعی" ایدئولوژی و نقاط ضعف آن. "لبنان و ماورای آن" و "راهنمایی برای هنرپیشگان".

فصل آخر شامل فهرستی است حاوی اسامی و مشخصات تمام سازمانها و افرادی که بخشی از "مبارزات انتخابات" را تشکیل می دهند. کمیته امور عمومی خود تأیید می کند که در فهرست، خواننده با تنوع زیادی روبه رو خواهد شد و ممکن است برای او این سؤال مطرح می شود که آیا واقعا قصد همه آنها بی اعتبار کردن اسرائیل است؟ ولی مشمول شدن آنها در این فهرست ـ به نحوی که در زیر می آید ـ عملی درست جلوه داده شده است:

بسیاری از سازمانها هدف خود را مبارزه با تبعیض، اعتلای حقوق بشر، دفاع از لبنان، مخالفت با جنگ و بهبود روابط آمریکا با کشورهای عرب و اهداف مثبت دیگری معرفی می کنند. به نظر آنها این اهداف به هیچ وجه ضد اسرائیلی نیست. معهذا وقتی که سازمانی اسرائیلی را به دلیل عملیاتش در لبنان سخت به باد انتقاد می گیرد و در مقابل از فعالیت فلسطینیان، سوریه و ایران که مصیبتهای بزرگی را در این کشور موجب شده انتقادی نمی کند، روشن است که قصدش بی اعتبار کردن اسرائیل است.

چیزی مشابه این وضع، کمیته است که هدف خود را دفاع از حقوق بشر می داند و با اتهاماتی واهی فقط اسرائیل را به باد انتقاد می گیرد. حال آن که شواهد بسیاری از عدم رعایت حقوق بشر از طرف کشورهای عرب را نادیده می انگارد.

این به خوبی نشان می دهد که هدف تنها کوبیدن اسرائیل است. وقتی که هدف خط مشی های اساسی، کاهش امنیت اسرائیل و تضعیف یهودیان آمریکا و اسرائیل باشد بدیهی است فعالیتهای ضد اسرائیل، منافع بیشتر اعراب را تأمین خواهد کرد.

[[امور عمومی اسرائیل و آمریکا، کمیته|کمیته امور عمومی اسرائیل و آمریکا]] بعدا اعلام کرد که در نظر دارد با به روز درآوردن مطالب این راهنما، این کتاب را سالیانه به طور مرتب چاپ کند.

رئیس این کمیته "رابرت اشر" (Robert Asher)، معاونش "مایکل استاین" (Michael Sttein) و مدیر اجرایی آن "توماس.اِ.داین" (Tomas A,Dine)و معاونش "آرتور چوتین" (Arthur Chotin) می باشند.

ک ـ مواضع سیاسی آیپک:

مهمترین مواضع سیاسی کمیته شامل مسائل زیر می باشد:

1 ـ ایران:

پس از آنکه پرونده هسته ای ایران از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل منتقل شد، آیپک با صدور بیانیه ای اعلام کرد: مجازات شورای امنیت باید طیف گسترده ای از تحریم ها علیه رهبران ایران از جمله: ممنوعیت مسافرت آنها، ممنوعیت انتقال تکنولوژی، جلوگیری از دسترسی آنها به اعتبارات و نیز تحریم شدید اقتصادی از جمله ممنوعیت سرمایه گذاری خارجی در ایران را شامل شود.

آن گونه که هفته نامه یهودیان آمریکا (فوروارد) می نویسد: هدایت و رهبری فعالیت های یهودیان آمریکا در جهت تلاش برای تحریم ایران، توسط آیپک انجام می شود. با توجه به نفوذی که این لابی صهیونیستی در کنگره آمریکا دارد، تلاش گسترده ای را برای تصویب مصوباتی که تحریم های یکجانبه آمریکا را علیه ایران گسترش می دهند، انجام می دهد. بخش عمده ای از تلاشهای آیپک در زمینه تحریم ایران به موضوع سرمایه برداری مربوط می شود.

آیپک اخیراً بیانیه ای را درباره اهمیت سرمایه برداری تحت عنوان: "سرمایه برداری؛ ابزار مهمی در ممانعت از هسته ای شدن ایران" صادر کرد. در این بیانیه آمده است: جامعه بین المللی باید ابزارهای اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک را برای توقف فعالیتهای هسته ای ایران بکار گیرد. در حالی که آمریکا و شورای امنیت، تشدید تحریم ها علیه ایرانرا در دستور کار دارند، ممانعت از سرمایه گذاری شرکتهای خارجی در بخش نفت و گاز ایران، فشار بیشتری را بر این رژیم اعمال می کند.

در این بیانیه با ادعای اینکه ایران در حالی به نقض قطعنامه های شورای امنیت ادامه می دهد و شرکتهای آمریکایی از سرمایه گذاری در ایران محروم شده اند که هنوز افراد آمریکایی می توانند به شیوه های مختلف در ایران سرمایه گذاری کنند و سهام شرکتهای خارجی در ایران را بخرند، آمده است: باید در کنگره آمریکا قانون جامع سرمایه برداری به صورتی تصویب شود که هرگونه مفری برای سرمایه گذاری شرکت ها و افراد خارجی به ویژه آمریکایی ها در ایران بسته شود. آیپک در این بیانیه می افزاید: در اواخر دهه 1970 تا اوایل دهه 1990 این شیوه در براندازی رژیم حاکم بر آفریقای جنوبی مؤر واقع شد.

آیپک با اشاره به مواردی چون کاهش سرمایه گذاری خارجی، پایین آمدن تولید نفت، افزایش مصرف داخلی انرژی، انزوای بین المللی و بی ثباتی سیاسی و اقتصادی در داخل ایران، سرمایه برداری را عامل مهمی در جهت اجبار ایران به توقف فعالیتهای هسته ای می داند. در این بیانیه، ایران به عنوان مهمترین تهدید برای آمریکا و متحدان آن و درآمد نفت مهمترین عامل برای ادامه فعالیتهای هسته ای ایران دانسته شده است.

آیپک در مطلب دیگری درباره تحریم ایران در سایت خود از طرحی با این مشخصات نام می برد: Iran Sanctions Enablity Act of 2007- H.R.2347

این طرح توسط بارنی فرانک(Barney Frank)و کریستوفر شیز(Christopher Shays) اعضای مجلس نمایندگان آمریکا پیشنهاد شده است. این طرح، دولت فدرال و دولتهای ایالتی آمریکا را قادر می سازد، شرکتهای خارجی که در بخش نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کنند را مجازات کنند. طرح مشابهی نیز توسط باراک اوباما (Barack obama)و سام براون بک (Sam Brownback)عضو مجلسسنای آمریکا به شماره S.14300با همین مفاد پیشنهاد شده است.

در صورتی که این دو طرح ـ که در نهایت با هم ترکیب می شوند ـ به تصویب برسند، دولت آمریکا باید هر 6 ماه یک بار، شرکتهای خارجی که بیش از 20 میلیون دلار در بخش نفت و گاز ایران سرمایه گذاری می کنند را شناسایی و مجازات کند. ممنوعیت هرگونه معامله آمریکا با شرکتهای مذکور، مجازات شرکتهای طرف معامله با ایران خواهد بود.

2 ـ پیروزی حماس در انتخابات:

پیروزی چشمگیر حماس در انتخابات پارلمانی 25 ژانویه 2006 و تصاحب 74 کرسی پارلمان، سازمانهای صهیونیستی از جمله آیپک را شگفت زده کرد. از این رو آنها در مقابل این پیروزی موضع گیری کردند.

کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل به عنوان یکی از بزرگترین گروه های فشار صهیونیستی مستقر در آمریکا، با استناد به مصوبه پارلمان اروپا و کنگره آمریکا مبنی بر تروریستی بودن گروه حماس، از جامعه جهانی درخواست کرد که از به رسمیت شناختن حماس خودداری کنند.

در اطلاعیه ای که توسط آیپک در این باره منتشر شده، آمده است که آمریکا و متحدانش نباید حماس را به عنوان نماینده فلسطینی ها به رسمیت بشناسند، مگر اینکه این سازمان تجدیدنظر اساسی در ساختار تروریستی و اعمال خشونت آمیز خویش صورت دهد، اسرائیل را به رسمیت بشناسد و به مذاکرات صلح پایبند باشد.

در پایان بیانیه آیپک همچنین از اظهارات جرج بوش مبنی بر عدم مذاکره با گروهی که اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد، قدردانی شده است.

در بیانیه رسمی آیپک، در مورد پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی که در 26 ژانویه 2006 منتشر شد، از تصاحب اکثر کرسیهای پارلمان فلسطین توسط حماس به عنوان ظهور مانعی عمده بر سر راهصلح و دموکراسی در خاورمیانه یادشده بود. آیپک حماس را به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا معرفی کرد که خود را در شرایطی درگیر مسائل سیاسی کرده که هنوز از هدف خود مبنی بر نابودی اسرائیل دست برنداشته است.

آیپک همچنین در این بیانیه مدعی شد دولتی که براساس و بنیان یک سازمان تروریستی بنا شود، تمام تلاشهای انجام شده برای دستیابی فلسطینیان به جامعه ای دموکراتیک را از بین می برد و دیگر امیدی برای دستیابی به صلح میان اسرائیل و فلسطینیان باقی نمی گذارد. آیپک همچنین در این بیانیه اعلام کرد: آمریکا نباید حماس را به عنوان طرف مشروع و قانونی که توانسته است از طریق فرایندهای دموکراتیک در این انتخابات پیروز شود، بپذیرد و تا زمانی که حماس ضمن قبول عدم توسل به خشونت و انحلال زیربناهای تروریستی، حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشناسد و مذاکره و گفتگوی مستقیم با اسرائیل را قبول نکند، آمریکا نباید آن را به رسمیت بشناسد. آیپک همچنین از آمریکا و متحدان آن خواست سیاست قطع رابطه با حماس و سایر گروههای تروریستی فلسطینی را ادامه دهد.

3 ـ نقشه راه و سیاستهای بوش:

اولین بیانیه آیپک درباره نقشه راه در 30 ژوئن 2003 منتشر گردید. در این بیانیه ضمن اعلام استقبال از نقشه راه از آن به عنوان فرصتی یاد شده بود که در اختیار فلسطینیان قرار گرفته است تا از آن برای بخشیدن به تروریسم و تعقیب صلح موردنظر همسایه اسرائیلی خود استفاده کنند. در این بیانیه ضمن مخالفت با کسانی که این طرح را نپذیرفته اند، از سیاستهای بوش در راستای تأسیس دولت مستقل فلسطینی مشروط به روی کار آمدن رهبران جدید فلسطینی و انحلال زیرساختهای تروریستی حمایت شده بود.

پس از ترور نافرجام عبدالعزیز الرنتیسی ازرهبران فلسطینی و محکومیت این حمله از سوی بوش، آیپک با صدور بیانیه ای ضمن ابراز نگرانی از عدم تمایل ابومازن در راستای مبارزه با سازمانهای تروریستی، به عنوان عامل اصلی حمایت از منافع اسرائیل و جلوگیری از تخریب روند صلح اعلام کرد: دولت اسرائیل می تواند مسئولیت مبارزه با این سازمانها را برعهده گیرد و سیاست آمریکا مادام که حکومت خودگردان قادر به انحلال این سازمانها نباشد، باید در راستای حمایت از اسرائیل در مبارزه با خشونت تنظیم شود. این مواضع پس از اظهارات آری فلیشر سخنگوی کاخ سفید مبنی بر مبارزه با تروریسم به عنوان عامل اصلی توقف روند صلح مورد تأکید قرار گرفت.

4 ـ احداث دیوارحائل:

دیدگاههای آیپک درباره تأسیس این دیوار که مورد انتقاد شدید بوش قرار گرفته بود، در نشریه نیرایست ریپورت (Near East Report)تحت عنوان مانعی برای تروریسم منتشر گردید. در این گزارش ضمن اشاره به حمایت 70 درصدی جامعه اسرائیل از احداث دیوارحائل از آن به عنوان اقدام ضروری در راستای ممانعت از حملات تروریستی یادشده است. همچنین ضمن رد پیامدهای منفی احداث این دیوار از سوی مخالفان از قابلیت آن در راستای مذاکرات طرفین برای رسیدن به توافقنامه صلح سخن رفته بود. درواقع آیپک ضمن اشاره به اظهارات آریل شارون مبنی بر حاکم بودن دیدگاه امنیتی به جای سیاسی در احداث این دیوار به توجیه اقدامات تحریک کننده رژیم صهیونیستی در راستای نقض آتش بس پرداخته بود.

5 ـ برنامه همکاری با نمایندگان دموکرات کنگره:

در اواخر ماه مارس نشریه فوروارد ضمن افشای تلاش برخی از دموکراتها در راستای تدوین قطعنامه پنج سطری برای محکوم نمودن اسرائیل ازتلاش کمیته روابط عمومی آمریکا و اسرائیل برای جلوگیری از انتشار این بیانیه خبر داد. در این بیانیه ضمن اشاره به تأثیر مناقشه اسرائیل و فلسطینیان بر افزایش خصومت میان جهان اسلام و آمریکا از مقامات ایالات متحده درخواست شده بود، اقدامات لازم در راستای بهبود روابط با ملل مسلمان برداشته شود.

هوارد ولینسکی (Howard welinsky)عضو نمایندگان دموکرات و یکی از عاملان اصلی همکاری با آیپک در این باره اظهار داشت: انتشار هر گونه بیانیه ای که در آن مواضع جانبداری از اعراب و ضد اسرائیلی لحاظ شده باشد، ضربه سهمگینی بر منافع این حزب وارد می کند. در نهایت این سطح از همکاریها پس از انتقاد دولت بوش از احداث دیوار امنیتی افزایش یافت. در ابتدا مقدمات سفر 29 نماینده دموکرات تحت رهبری استانی هویر (Steny Hoyer) برای سفر به اراضی اشغالی توسط آیپک فراهم گردید. پس از انتقاد کاخ سفید از این مسافرت، نامه جمعی از دموکراتها در انتقاد به سیاست خارجی بوش در قبال اسرائیل تدوین گردید.

نیتالوی (Nita Lowey) از سازمان دهندگان اصلی این نامه در این باره اظهار داشت: علی رغم عدم وجود تردید درباره سیاست دولت مبنی بر گسترش ارتباط با نخست وزیر حکومت خودگردان، آنچه از آن به عنوان ملاک اصلی سیاست یاد می شود، همان معیارهای اسرائیل برای دفاع از خود به ویژه در قبال حملات انتحاری و مصونیت بخشی به امنیت شهروندان اسرائیلی می باشد. به همین دلیل با هر گونه اقدام دولت مبنی بر هشدار به اسرائیل مخالفت می شود.

ل ـ جاسوسی آیپک برای رژیم صهیونیستی:

پس از افشای اخبار مربوط به جاسوسی کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) در آمریکا برای اسرائیل از طریق "لاری فرانکلین" افسر شاغلدر دفتر خاورنزدیک و جنوب آسیای وزارت دفاع آمریکا پنتاگون و تحلیلگر مسائل ایران انتظار می رفت نظر به حساسیت موضوع و جنبه های امنیتی آن از یک سو و روابط ویژه و استراتژیک رژیم صهیونیستی با آمریکا از سوی دیگر ادامه مجادلات و مباحث مربوط به این موضوع گسترش نیابد. در حالی که نه تنها این مجادلات متوقف نشد، بلکه گستره مباحث و ارائه اطلاعات بیشتر از سوی رسانه های آمریکا، خشم حامیان اسرائیل در آمریکا را برانگیخت.

1 ـ طرح مسئله:

برپایه گزارش خبرگزاری سی بی اس نیوز در اواخر آگوست 2004 دفتر تحقیقات پلیس آمریکا (اف بی آی) اعلام کرد: "تحقیقات خود را در زمینه انتقال اطلاعات طبقه بندی شده و حساس درباره نقطه نظرات و برنامه های آمریکا در قبال ایران از سوی یکی از تحلیلگران پنتاگون به یک گروه لابی حامی اسرائیل آغاز کرده است." سی بی اس به نقل از یک منبع ناشناس اعلام کرد گمان می رود این تحلیلگر پنتاگون یکی از دستورات ریاست جمهوری در مورد سیاست آمریکا در قبال ایران را که در مرحله پیش نویس قرار داشته از طریق آیپک در اختیار اسرائیلیها گذاشته تا آنان در نتیجه دستور مذکور تأثیرگذارند. اهمیت این اطلاعات به این دلیل با مقامات بلندپایه پنتاگون همچون "پائول ولفووتیز" و "داگلاس فیث" ارتباط نزدیکی داشت و در پرونده پرسنلی نامبرده جانبداری صریح از اسرائیل و دیدگاههای تند نسبت به رژیمهای عربی و به ویژه ایران ثبت شده بود.

همچنین بنابر اظهارات برخی از مقامات اف بی آی محکومیت نامبرده در جاسوسی برای آیپک از طریق زیر نظر گرفتن متهم به مدت چند ماه و ضبط نوار مکالمات وی با سران آیپک محرز شده بود.

پس از درج این اخبار، دیگر اطلاعات منتشر شده از سوی رسانه های گروهی از شروع بازپرسی ازمقامات آیپک خبر می داد. مطابق این اخبار صرف نظر از شنود مکالمات تلفنی تنی چند از مقامات آیپک، استیو راسن (Steve rosen)و کیث وایزمن (Keith Wiessomon) به بخش بازجویی اف بی آی فراخوانده شده و پس از انجام بازجویی، هارد درایو کامپیوترهای "راسن" مدیر آیپک در بخش موضوعات مربوط به ایران از سوی مأموران اف بی ای نسخه برداری شده بود. دیگر اخبار نیز از مصاحبه مأموران اف بی آی با فیث، احضار راسن از سوی یکی از قضات برجسته آمریکا و تمرکز این تحقیقات بر نقش نائور گیلون (Naor Gilon)دیپلمات سیاسی سفارت اسرائیل در واشنگتن حکایت داشت.

2 ـ واکنش آیپک:

استراتژی آیپک در قبال این پرونده متفاوت و چندگانه بود. در ابتدا مقامات کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک) سعی کردند با استراتژی سکوت در قبال این اتهامات از کشیده شدن آن به رسانه های گروهی و مجامع عمومی خودداری کنند، اما پس از درج اخبار مربوط به آغاز بازجوییها در مورد دو تن از رهبران آیپک، این سازمان با صدور بیانیه خطاب به هواداران خود اعلام کرد:

همان گونه که مطلع هستید، گزارشهای رسانه ای حکایت از بازجویی یکی از کارمندان وزارت دفاع به دلیل نقض اصول امنیتی و افشای اطلاعات محرمانه دارد. در این گزارشها ادعا شده فرد متهم از طریق ارتباط با دو تن از مقامات آیپک، سیاستهای کاخ سفید در قبال ایران را در اختیار اسرائیل قرار داده است. در اینجا تأکید می کنیم هر گونه ادعایی درباره جاسوسی آیپک و یا کارمندان وابسته به آن نادرست و بی پایه است. آیپک همواره تمایل دارد برای افشای حقیقت با مسئولین همکاری نماید و مطمئن هستیم که دولت به زودی به رفع اتهام از این سازمان اقدام خواهند کرد.

آیپک در سومین مرحله از استراتژی خود از سازمانهای یهودی آمریکا درخواست کرد به حمایتاز این لابی به ثبت رسیده اسرائیل در آمریکا اقدام کنند. در همین راستا مقاماتی همچون "آبراهام فاکسمن" از "انجمن ضدافترا"، "مالکون هنلین" از "کنفرانس نمایندگان مهمترین سازمانهای یهودی آمریکا" و "جک راسن" از "کنگره یهودیان جهان در آمریکا" در حمایت از این سازمان موضع گیری کردند.

"مالکون هنلین" ضمن احمقانه توصیف کردن درج این اطلاعات از سوی مقامات آمریکا و انتشار آن توسط رسانه ها اظهار داشت: "پیامد این اتهامات خطرناک است، زیرا طرح این مباحث ملت آمریکا را با سرگردانی روبه رو می کند. "در تأیید این اظهارات جک راسن اظهار داشت: "باید مشخص شود چه کسی در پس افشای اطلاعاتی اخیر قرار دارد و موضوع از چه قرار است؟" این سطح از حمایت در نهایت مقامات کنگره آمریکا را نیز به موضع گیری وادار نمود.

"رابرت ولسکر" نماینده حزب دموکرات اظهار داشت: "در معرض اتهام قرار دادن افراد منتسب به یک سازمان مهم یهودی در آمریکا مطلوب نیست، زیرا اگر بر فرض فرد یا گروهی وجود داشته باشد که قوانین را نقض کرده باشد خود آن فرد باید پاسخگو باشد و نباید آیپک یا جامعه یهودیان آمریکا را در معرض اتهام قرار داد." وی همچنین با ارسال نامه ای خطاب به قاضی رسیدگی به این پرونده خواستار تبرئه آیپک شد، صرف نظر از نمایندگان دموکرات کنگره برخی از اعضای جمهوریخواه کنگره نیز در حمایت از آیپک موضع گیری نمودند. برای نمونه "آرلن اسپکتر" (Arlen Specter)در مصاحبه با آژانس یهود گفت قاضی این پرونده باید به جای متهم کردن آیپک توجه خود را به سمت چگونگی افشای اخبار مربوط به آن متمرکز کند.

3 ـ واکنش اسرائیل:

پس از درج اخبار جاسوسی، رژیم صهیونیستی ابتدا به تکذیب آن پرداخت. یووال اشتینز مسئول کمیسیون امور خارجه و دفاع کنست از حزب لیکود،ضمن رد این اخبار تأکید کرد که اسرائیل پس از ماجرای جاناتان پولارد هر گونه مراوده اطلاعاتی با آمریکا را قطع کرده است.

پس از طرح اتهام جاسوسی اسرائیل از طریق آیپک، رسانه های گروهی رژیم صهیونیستی نیز از جاسوسی آمریکا در اسرائیل خبر دادند. بدیعوت آحرونوت در این باره نوشت: "بر پایه گزارشات واصله به این روزنامه آمریکا سالهاست که به انجام عملیات جاسوسی در اسرائیل اقدام کرده است، اما جاسوسی آمریکا در اسرائیل برپایه گزارشات واصله این روزنامه اندکی پس از ایجاد سفارت آمریکا در تل آویو در سال 1949 آغاز شد. برپایه این گزارش جاسوسی آمریکا در اسرائیل دربرگیرنده موضوعات حساس همچون پایگاههای هسته ای (دیمونا) بوده و اطلاعات جمع آوری شده از طریق سفارت این کشور به واشنگتن انتقال یافته است."

این روزنامه نوشت: "ارتباط خوب و مناسب سرویسهای امنیتی آمریکا با اسرائیل این امکان را فراهم کرده بود تا آنان به راحتی به اطلاعات تمامی پایگاههای امنیتی و نظامی در اسرائیل دسترسی یابند."

اما علی رغم انتشار چنین گزارشاتی در رسانه های اسرائیل، رژیم صهیونیستی به بهانه عدم ابلاغ افشای این جاسوسی به صورت رسمی از سوی مقامات آمریکا، تنها به تکذیب این خبر پرداخت و از ارائه هر گونه توضیحی خودداری نمود.

مآخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.
  2. أوبْرَین، لی: المنظمات الیهُودیة الامیرکیة و نشاطاتها فی دَعمِ إسرائیل، مؤسسة الدراسات الفلسطینیة، بیروت 1986.
  3. بولتن رویداد و گزارش صهیونیسم، شماره 19، 10/6/1382.
  4. بولتن رویداد صهیونیسم، (آمریکا)، شماره 1ـ54، 8/7/1383 .
  5. بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، (حوزه نظامی ـ امنیتی)، شماره 5/216.
  6. http://www.aipac.org/documents/aipacreleas 0611203.html.
  7. www.aipac.org/documents/aipacreleosc 01/203.html.
  8. www.aipac.com/neareastreport.cfm. 2003.3.21-2003/8/15.
  9. Jta.org(2004/8/27) (2004/9/24).
  10. Haaretz (2004/8/29).
  11. Jerusatem post (2004/9/1).
  12. Forward (2004/9/10).
  13. www.aipac.org/statement.html.
  14. Forward (2004/9/10).
  15. www.Aipac.org. press Release (ganuary 26-2005).
  16. www.forward.com/articles/groups-push- for-sancton.
  17. www.aipac.com/may/9,7002.
  18. www.aipac.com/694.asp.
  19. www.aipac.org/resspage.htm.