صهیونیسم هماهنگ

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


اصطلاح "صهیونیسم هماهنگ" (Synthetic Zionism) تعبیر دیگری است برای آنچه "صهیونیسم ترکیبی" (به انگلیسی: Synthetic Zionism) نامیده می شود. این اصطلاح را وایزمن در کنگره هشتم صهیونیسم (1907) به کار برد. در این کنگره، صهیونیست های عمل گرا و صهیونیست های دیپلماتیک خواستار آن شدند که عملاً روش های خود را ترکیب کنند. وایزمن تأکید کرد که روش های دیپلماتیک (استعماری) را رد نمی کند، بلکه آن را به تنهایی ناکافی می داند؛ زیرا این روش ها قطعاً باید با فعالیت وطن گزینی تکمیل شوند. به این ترتیب، وی صهیونیسم وطن گزین و صهیونیسم وطنی را پذیرفت.

"اتو واربورگ"، که از 1911 تا 1920 رئیس سازمان بود، درباره این صهیونیسم هماهنگ به صورت دقیق تری سخن گفت: "آن حق تاریخی که پشتوانه مالکیت ما بر فلسطین است... به تنهایی و فی نفسه بر دولت های بزرگ اثری ندارد. ما موظفیم این حق را با یک شکل و محتوای امروزی مطرح کنیم. این شکل و محتوا مبتنی بر استدلال ما خواهدبود. ما دلیل قانونی یا حقوقی (de jure) نداریم. اما می توانیم براساس واقعیت موجود (de facto) استدلال کنیم: فلسطین از جهت اقتصادی تحت نفوذ ماست و تمامی پیشرفت چشمگیر آن، در اصل، فقط وامدار اقدامات ما و قدرت و تأثیر ابزارهای اقتصادی ماست".

وی در اینجا فقط به صهیونیسم دیپلماتیک وطنی یا صهیونیسم وطن گزین اشاره نمی کند؛ بلکه علاوه بر اینها، به صهیونیسم نژادی (حق تاریخی) هم نظر دارد و به فلسطین نیز از دیدگاه جریان های صهیونیستی سه گانه می نگرد و البته بر اهمیت وطن گزینی و سیاست خلق واقعیت تأکید می کند.

شاید سخنان "اوسیشکین" (پس از مرگ هرتزل) از همه دقیق تر باشد. پیشنهاد بازگشت وی فقط مربوط به صهیونیسم وطن گزین دوستداران صهیون و یا صهیونیسم معنوی (صهیونیسم نژادی) و یا صهیونیسم دیپلماتیک (وطنی) نیست؛ بلکه وی خواهان آن است که صهیونیست ها به آمیزه ای از این جریان ها روی آورند. این آمیزه، به تصریح برنامه بال، صهیونیسم سیاسی است. بنابراین، صهیونیسم سیاسی فراخوانی است به سوی شکل و مضمون اصلی و فراگیر و یهودی شده صهیونیسم و دعوتی است به وحدت تمامی جریان های صهیونیستی که در چارچوب این شکل و مضمون می گنجند.

صهیونیست ها در طول تاریخ خود تا حد زیادی به این وحدت دست یافته اند. چنان که می بینیم در اثنای مذاکرات مربوط به اعلامیه "بالفور"، "وایزمن" وطنی با تلاش های دیپلماتیک فوق العاده ای از تغییرات بین المللی برای تحقق هدف وطن گزین (کسب یک ضمانت بین المللی برای عملیات مهاجرت و اسکانصهیونیستی در فلسطین) استفاده کرد.

در پس این فعالیت ها آحاد هاعام استاد وایزمن و مؤسس جریان صهیونیسم نژادی سکولار، قرار داشت. وی از سال 1908 مشاور صهیونیست ها بود و آنان را راهنمایی می کرد که با طرح های مختلف وطن گزین در پی کسب موافقت و حمایت بریتانیا باشند. پس از آن، اعلامیه بالفور به صورت نامه به یکی از ثروتمندان همانند شده غربی که از مخالفت با طرح صهیونیسم به قبول آن تغییر موضع داده بود، مطرح می شود.

می توان گفت که صهیونیسم واقعی، درست مانند اسرائیل، همان صهیونیسمی است که همه جریان های صهیونیستی، اعم از کارگری یا سرمایه داری، رادیکال یا اصلاح طلب، دینی یا سکولار، وطنی یا وطن گزین، را درهم می آمیزد. این آمیزش چنان است که در بررسی فعالیت های این جریان ها می بینیم صهیونیست های خارج [از فلسطین] در عرصه سیاسی به نفع مهاجرنشین صهیونیستی فعالیت می کنند؛ یهودیان جهان را به دنبال آن می کشانند و برای حمایت از آن کمک مالی جمع می کنند. (صهیونیسم وطنی که همه جریان های صهیونیستی خارج از فلسطین را در بر می گیرد)؛ مهاجران به خلق واقعیت های جدید می پردازند (صهیونیسم وطن گزین، شامل جریان های مختلف صهیونیستی و داخل فلسطین)؛ صهیونیسم در داخل بر وحدت هویت یهودی پای می فشارد (صهیونیسم نژادی)؛ این هویت یهودی از منظر جریان های دینی برخاسته از میراث دینی است (صهیونیسم نژادی دینی) یا به عقیده جریان سکولار ربطی به دین ندارد و صرفاً برگرفته از میراث فکری و فرهنگی است (صهیونیسم نژادی سکولار).

با این حال و صرف نظر از تمامی این دسته بندی ها، می بینیم که همه جریان های صهیونیستی در وجه اشتراک اساسی دارند: پذیرش شکل و مضمون اصلی، فراگیر و یهودی شده صهیونیسم؛ اتکای تقریباً کامل به حمایت امپریالیسم از طریق حامی امپریالیستی و گروه های یهودی در غرب چنین است که می توان فرض کرد که همه صهیونیست ها نهایتاً صهیونیست های هماهنگ هستند.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.