صهیونیسم سیاسی

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


"صهیونیسم سیاسی" (Political Zionism) اصطلاحی است مترادف با "صهیونیسم دیپلماتیک" (Political Zionism) . واضع پایه های صهیونیسم سیاسی یا دیپلماتیک، هرتزل بازیگر بزرگ و بلامنازع صهیونیست، بود؛ ماکس نورد و جاکوب کلاتزکین از مهم ترین پیروان او بودند.

اصطلاح "صهیونیسم سیاسی" یا "صهیونیسم دیپلماتیک" برای فرق گذاشتن میان اولین نشانه های برآمدن صهیونیسم قبل از تئودور هرتزل (1904ـ1860)، مثل دوستداران صهیون (و نیز صهیونیسم وطنی یهودیان ثروتمند غربی) و جنبش صهیونیسم به کار می رود؛ جنبشی که هرتزل آن را سازمان داد و شروع آن به سال 1869 (تاریخ انتشار دولت یهود) باز می گردد.

صهیونیسم سیاسی بر پایه دو هدف و الهام گرفته از دو جنبش قوی اروپای سالهای دهه آخر قرن نوزدهم، یعنی لیبرالیسم و ملی گرایی، نضج گرفت. صهیونیسم سیاسی با امتزاج دو هدف فوق الذکر و با بهره گیری از جو بیزاری حاکم بر اروپای قرن نوزدهم تلاش می کرد وحدت میان یهودیان را احیا کرده، آنها از ظلم و سمتی که در اروپای شرقی و به ویژه روسیه به آنها روا می شد برهاند.

راه حل صهیونیسم سیاسی برای "مسئله یهود" تأسیس دولت ملی یهودی با اکثریت شهروندان یهودی در سرزمین فلسطین بود. از دیدگاه صهیونیسمسیاسی، "یهودیان" قبل از هر چیز یک "قوم" هستند.

رهبران سازمان های صهیونیستی قبل از هرتزل ضرورت و ناگزیری تکیه بر امپریالیسم را در عملی کردن طرح صهیونیسم درک نکرده بودند و گمان می بردند که مهاجرت و اسکان در فلسطین با تلاش و کوششی متکی به خود و با تکیه بر صدقات ثروتمندان یهودی بدون هیچ گونه تضمین های استعماری، انجام شدنی است. اما هرتزل، از ابتدا ضرورت و ناگزیری تکیه بر امپریالیسم را درک کرد و از همین رو پی برد که پیش از دست زدن به تلاش های وطن گزین نفوذی، پرداختن به تلاش های دیپلماتیک برای تضمین حمایت غرب از طرح صهیونیسم، ضروری است.

ایده آل های هرتزل در خصوص سرزمین موعود در مقایسه با مذهب یهود نوعی حرکت سکولار بود. برداشت شخص هرتزل از صهیونیسم، کاملاً غیرمذهبی و مخالف تعالیم دین یهود بود. صهیونیسم سیاسی هرتزل عمدتا طرحی برای مقابله با اقدامات ضد یهود و حل آن یا بازگرداندن یهودیان به "ارض موعود"شان در فلسطین بود. هرتزل، شکل جغرافیای کشوری را که قرار بود در آینده ایجاد شود در "دولت یهود" توصیف کرده بود: "باید به نسبت پیشرفت بازرگانی خارجی خود به دریا راه پیدا کنیم. نیز باید مالک زمینی گسترده و پردامنه باشیم تا کشاورزی جدید خود را در مقیاسی بزرگ در آن زمین اجرا کنیم. شعار تبلیغاتی ما باید چنین باشد: "فلسطین داود و سلیمان" وسعت آن: "از رود نیل تا شط فرات"."

پس از برپایی اولین کنگره صهیونیستی در شهر بال سوئیس در آگوست 1897 وی به خوبی دریافته که برای تأمین هدفهایش باید علاوه بر جذب سرمایه، حمایت قدرتهای بزرگ اروپا را نیز به دست آورد. بههمین دلیل در سفرش به آلمان یا قیصر ویلهلم دوم پس از آن با سلطان عثمانی ملاقات کرد. در این ملاقاتها هرتزل تلاش بسیاری کرد تا فواید موافقت آن دو را با طرح مهاجرت یهودیان به یک منطقه که از آن خودشان باشد، شرح دهد، اما تلاش وی برای جلب نظر ویلهلم دوم و سلطان عبدالحمید عثمانی بی نتیجه ماند.

پس از آن هرتزل به دولت بریتانیا رو می آورد و با ژوزف چمبرلین مشاور دولت بریتانیا در امور مستعمرات ملاقات کرد. اما در آن زمان (1903) وعده ای که داده شد، پیشنهاد در ارائه منطقه ای خودمختار به یهودیان در شرق آفریقا (اوگاندا) بود. هرتزل در کنگره ششم جنبش صهیونیسم در سال 1903، اوگاندا را جهت مأمن موقتی یهودیان پیشنهاد و در عین حال تأکید کرد که این مسئله تنها یک راه حل موقتی است و هیچ تأثیری در هدف غایی و نهایی صهیونیستها که همانا تشکیل دولتی یهودی در ارض موعود است ندارد. وی با در نظر گرفتن سه پیش فرض، به سه نتیجه کلی رسید که بعدها پایه و اساس صهیونیسم سیاسی را تشکیل داد. او که به شدت تحت تأثیر ماجرای "دریفوس" بود مفروض های خود را چنین تعریف کرد:

1) یهودیان، در سراسر دنیا، در هر کشوری که باشند، مجموعا یک قوم را تشکیل می دهند.

2) یهودیان در همه وقت و همه جا، تحت آزار و ظلم بوده اند.

3) یهودیان غیرقابل ادغام و جذب در ملت هایی هستند که در بین آنها زندگی می کنند.

نتایج عملی هرتزل از این سه فرض، نخست جلوگیری از ادغام و هضم یهودیان و از بین رفتن و در خطر بودن نژاد سامی در بین ملت های دیگر؛ دوم،ایجاد یک "دولت یهودی" تا تمام یهودیان جهان در آن گردهم آیند و "کانون" روحانی و مرکز اشاعه ایمان و فرهنگ یهودی باشد و سوم اینکه این دولت باید در یک محل خالی و بی مدعی مستقر شود، بود.

پس از مرگ هرتزل در سال 1904، رهبری جنبش صهیونیسم را حیم وایزمن به عهده گرفت و مرکزیت نهضت از وین به آلمان منتقل شد.

وایزمن صهیونیسم سیاسی (دیپلماتیک) را تلاش برای جهانی کردن مسأله یهود، یا قرار دادن آن در طرح استعماری غرب، تعریف کرد.

صهیونیسم سیاسی از آن جهت که معتقدان به آن همه یهودی هستند، با صهیونیسم غیریهودی فرق دارد و از آن جهت که به یهودیان از خارج و به عنوان جمعیت سرباری نگاه می کند که باید با تأسیس یک دولت کارکردی برای آن، از شرش خلاص شد، با صهیونیسم غیریهودی تفاوتی ندارد. صهیونیست های دیپلماتیک، معمولاً یا یهودیان آلمانی هستند و یا یهودیانی با پیشینه آلمانی یا غربی مدرن. بنابراین، آنان از یهودیت به معنی قومی و دینی یا سکولار آن، به کلی دورند. اما با این حال، این عده خود را در متن طرح صهیونیستی یافتند؛ زیرا یهودستیزان آنان را یهودی می دانستند و نیز آمدن یهودیان یدیشی موقعیت آنان را در خطر انداخته بود و آنان به ناچار باید سریعاً حرکتی می کردند که شکل صهیونیسم وطنی به خود گرفت.

صهیونیست های سیاسی به طرح صهیونیستی فقط به عنوان طرحی برای نجات دادن اروپا از جمعیت سربار یهودی، اهمیت می دادند و بنابراین به مسائل سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی هیچ اهمیتی نمی دادند. آنان چون نسبت به جهان غرب شناخت داشتند، می توانستند نقش رابط را میان غرب و مادهانسانی موردنظر در اروپای شرقی بازی کنند و با جهان به زبان خودش سخن می گفتند؛ لذا توانستند قرارداد صهیونیستی خاموش را شکل دهند و به فعالیت های سیاسی و دیپلماتیکی دست زنند که به قرارداد یا اعلامیه بالفور انجامید.

صهیونیسم سیاسی، در ابتدای تشکیل، با استقبال عده کمی از یهودیان روبه رو شد و مخالفتهای بسیاری با این روند از میان یهودیان برخاست. اولین گروه مخالفان که موافقان آسیمیلاسیون (ادغام در جوامع دیگر) بودند، عقیده داشتند که یهودیان در میان اقوام و ملل دیگر به راحتی در حال گذراندن زندگی هستند و جنبش صهیونیسم سعی دارد آرامش به وجود آمده پس از سالها تلاش را برهم بزند. گروه دیگر که اکثر آنها را یهودیان ارتدوکس تشکیل می دادند، از دیدگاه مذهب به پدیده صهیونیسم می نگریستند و معتقد بودند که "مهاجرت" یا "بازگشت" یهودیان به ارض موعود تا آن زمان ظهور نکرده بود.

پس از صدور اعلامیه بالفور، صهیونیسم سیاسی یا دیپلماتیک از میان رفت و یهودیان همانند شده (آسیمیله) جهان غرب اشکال دیگری از صهیونیسم را اختیار کردند که همان "صهیونیسم عمومی"؛ "صهیونیسم تجدیدنظرطلب" و "صهیونیسم پراکندگی" بود.

مآخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.
  2. سروش نژاد، احمد: صهیونیسم (نوزایی، استقرار،

فروپاشی)، نشر نی، تهران، 1385.

  1. احمدی، حمید: ریشه های بحران در خاورمیانه، انتشارات کیهان، تهران، 1377.

ـ اسدی، بیژن: "صهیونیسم سیاسی: تبدیل آرمان مذهبی به آرمان سیاسی"، فصلنامه مطالعات منطقه ای، ج 4، 1379.