نظامی گری اسرائیل در خاورمیانه

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


مقدمه:

در میان تمامی کشورهای جهان، اسرائیل تنها دولتی است که نظامی گری در آن بر تمام امور کشور غالب بوده و عمده شخصیتهای مطرح اسرائیل دارای سوابق نظامی اند. همچنین تنها کشوری که سالانه 5/12 درصد از کل بودجه کشور را صرف طراحی و تولید تسلیحات نظامی کرده و علاوه بر آن از کمکهای چند صد میلیون دلاری آمریکا نیز در جهت ارتقاء توان نظامی خود بهره مند می شود، رژیم صهیونیستی است.

رهبران جنبش صهیونیسم و بنیانگذاران رژیم صهیونیستی با این باور کار خود را آغاز کردند که دولت صهیونیستی برای همیشه در بحران "موجودیت" دست و پا می زند و علت آن هم این است که در قلب یک منطقه عربی قرار گرفته است که هرگز آن را به رسمیت نمی شناسد و در این منطقه ایمن نخواهد بود.

نتیجه ای که رهبران جنبش صهیونیسم به آن رسیده بودند، این بود که جنگ میان عربها و دولت صهیونیستی یک نبرد بر سر موجودیت است نه بر سر مرزها و زمین و منابع طبیعی. به همین خاطر راهبرد صهیونیستها در این خصوص برای فیصله دادن به این نبرد به نفع خود استفاده از "زور" بود و زور هم جنبه نظامی دارد و همین امر به حاکمیت خوی نظامی بر همه جامعه صهیونیستی انجامید، تا جایی که دیوید بن گوریون اولین نخست وزیر صهیونیستی اظهار داشت: "اسرائیل عبارت از یک جامعه متشکل از جنگجویان است."

بن گوریون این گونه صادقانه به تأثیر نظامی گری در جامعه صهیونیست اعتراف می کند. این جامعه که قدرت را امری مقدس می انگارد، تنها به ارزشهایبرخاسته از قدرت احترام می گذارد.

این رژیم در قالب کمک نظامی خارجی، در سال 1977 اجازه یافت تا مبلغ 107 میلیون دلار را صرف ساخت تانک "مرکاوا" کند و در سال 1983، برای ساخت هواپیمای "لاوی" ویژه حملات زمینی، خواستار دریافت کمک مشابهی شد. کنگره آمریکا در سال 1983 اصلاحیه ای را به قانون تخصیص بودجه مالی 1984 افزود و طی آن به اسرائیل اجازه داد تا 300 میلیون دلار از بودجه مربوط به کمکهای خارجی این کشور را در آمریکا و 250 میلیون دلار از آن را در اسرائیل صرف ساخت هواپیمای "لاوی" کند. این موارد، نمونه هایی از سابقه اسرائیل در امور نظامی ـ تسلیحاتی است که هیچ کشوری از چنین امتیازاتی برخوردار نبوده و نیست.

آنچه باعث می شود، رژیم صهیونیستی را حکومتی بر پایه قوانین نظامی و نظامیگری بدانیم، تفاوت چشمگیری است که میان روابط نظامی در اسرائیل با روابط فرهنگی، اجتماعی و... وجود دارد. تاکنون هیچ سندی مبنی بر اختصاص بودجه ای در حدود یک دهم بودجه نظامی، برای پرداختن به مسائل فرهنگی و... در اسرائیل تدوین نشده است و این خود شاهدی است بر نظریه مذکور.

علاوه بر آن، جامعه اسرائیل نیز یک جامعه نظامی است و یک فرایند نظامی گری متوالی را طی می کند. سیاستمداران، ژنرالهای بازنشسته هستند و مدیران نهادهای اقتصادی و آموزشی و تربیتی نیز از فرماندهان نظامی و فارغ التحصیلان ارتش بوده و روزنامه ها و رسانه های گروهی نیز مملو از تحلیلگرانی هستند که عمر خود را در ارتش سپری کرده و پس از بازنشستگی به فعالیتهای رسانه ای روی آورده اند.

وضعیت [[نظامی گری اسرائیل در خاورمیانه|نظامی گری اسرائیل در خاورمیانه]] را می توان براساس شاخصهای ذیل ترسیم و تبیین نمود:

الف ـ گسترش تسلیحات نظامی:

در میان کشورهای خاورمیانه اسرائیل رتبه نخست را در طراحی و تولید تسلیحات کشتارجمعی داشته و تنها کشوری است که بودجه نظامی آن، به انضمام کمکهایی که از آمریکا دریافت می کند تقریبا معادل یک سوم بودجه کل کشور است. رژیم صهیونیستی از هر فرصتی برای تقویت و گسترش صنایع نظامی خود استفاده کرده، با نام "تولید تجهیزات دفاعی" به گسترش ابزار نظامی می پردازد و هر گونه تحرک نظامی و ساخت تسلیحات جنگی توسط کشورهای دیگر را حرکتی تروریستی قلمداد کرده و آن را خطری برای خود می داند و به بهانه دفاع و ارتقاء توان دفاعی خویش، ساخت و گسترش تسلیحات کشتارجمعی را در دستور کار خود قرار می دهد. به عنوان مثال، می توان از واکنش رژیم صهیونیستی در قبال ساخت موشک بالستیک شهاب 3 توسط ایران یاد کرد. شائول موفاز که در سال 2000 ریاست ستاد مشترک ارتش اسرائیل را عهده دار بود، با اشاره به خطر جدی موشک شهاب 3 برای اسرائیل، تنها راه فرار از نابودی را گسترش تسلیحات نظامی دانسته و در این میان، طراحی و ساخت تعدادی موشک، به بهانه مقابله با شهاب 3 را ضروری می داند. در همین راستا تولید تعدادی هواپیمای جنگی به نام "پویی توربو" (Popeye Turbo) که قابلیت استتار در میان ابر را دارند، برای مقابله با این موشک جدید ایران آغاز شد. ارتقاء سطح کیفی موشک جریکو 2 که بنابر ادعای منابع غربی و اسرائیلی، برد آن تا 2000 هزار کیلومتر افزایش پیدا کرده و همچنین طراحی ضد موشک "آرو" از جمله اقداماتی اند که در همین راستا (به بهانه مقابله با تهدیدات ایران) در دستور کار اسرائیل قرار گرفته و تنها نمونه ای از فعالیتهای رژیم صهیونیستی برای گسترش و تولید تسلیحات نظامی در منطقه به شمار می روند. (نک: موشکهای بالستیک).

البته حمایتهای آمریکا در جهت گسترش تسلیحات نظامی اسرائیل نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. (نک: ایالات متحده آمریکا ـ اسرائیل، روابط)

میزان حمایتهای آمریکا از صنایع نظامی اسرائیل در مقایسه با کمکهای این کشور به اسرائیل در زمینه مسائل اقتصادی ـ تجاری نشان دهنده صعود نرخ کمکهای مالی برای تقویت امور نظامی اسرائیل و کاهش کمکهای تجاری ـ اقتصادی آمریکا به این دولت است.

نرخ کمکهای مالی آمریکا به اسرائیل که برای ارتقاء سطح کیفی و کمی تولیدات نظامی این کشور اختصاص یافته، از سال 2000 به بعد به مرز دو میلیارد و 500 میلیون دلار رسید، در حالی که میزان کمکهای تجاری ـ اقتصادی آمریکا به رژیم صهیونیستی در سال 2008 به حدود صفر می رسید که این مهم، خود نشانگر اهمیت تقویت توان نظامی اسرائیل برای آمریکاست.

ب ـ افزایش تولیدات نظامی اسرائیل:

حرکت اسرائیل به سوی تولید تجهیزات دفاعی و تهاجمی را می توان در شش دوره یا دهه زمانی زیر ـ که تولیدات در هر دهه نسبت به قبل افزایش داشته ـ طبقه بندی کرد:

1 ـ دهه 50:

در این دهه، رژیم صهیونیستی درصدد گسترش صنایع نظامی - تسلیحاتی خود برآمد و با بعضی از کشورها نظیر فرانسه وارد مذاکره شده. در سال 1953 به تأسیس مؤسسه "صنعت هواپیماسازی اسرائیل" پرداخت و تولید موشکهای "شاویت" را آغاز کرد. در سال 1954 به گسترش امور تسلیحاتی خود در زمینه "موشکهای هدایت شونده" پرداخت و مذاکراتش با دولت فرانسه نیز برای همکاری در تولید تسلیحات نظامی به ثمر نشست. در سال 1958 مؤسسه تحقیقات نظامی و گسترش تسلیحات اسرائیل (رافائل)، موشکی موسوم به "لوز" (Luz) را آزمایش کرد که این موشک قابلیت پرتاب زمینی (زمین به زمین)، زمین به هوا و دریا به دریا را داشت و برد زمینی این موشک حدود 27 کیلومتر بود. شرکت رافائل در همین سال ساخت موتور موشک را در دستور کار خویش قرار داد

2 ـ دهه 60 :

در این دهه، اولین سری موشکهای "جریکو یک" که اسرائیل با همکاری فرانسه تولید کرده بود، آزمایش شد. برد مفید این موشک زمین به زمین 235 تا 500 کیلومتر و میزان خطای آن یک کیلومتر بود و سکوی پرتاب آن توان پرتاب 4 تا 8 موشک در ساعت را داشت. این موشک تا سال 1968، 16 مرتبه آزمایش و ایرادات آن تا حدود زیادی برطرف شد.

آغاز جنگ 6 روزه در سال 1967، یکی از تحولات دهه مذکور به شمار می آید. در این سال رژیم صهیونیستی به تولید هواپیماهای جنگی روی آورد و تصمیماتی را در این جهت اتخاذ کرد و سفارش ساخت هواپیمای جنگی با نام آریه (Arie) ، به مؤسسه IAI داده شد. هواپیمای مذکور پس از آزمایشهای متعدد، در سال 1974 به طور کامل به مرحله بهره برداری رسید.

پس از جنگ 1967 رژیم صهیونیستی لزوم ساحت یک سری تانک نفربر برای جنگهای زمینی را احساس کرد و فورا دستور طراحی چنین جنگ افزاری صادر شد. این تانک - نفربر در جنگ یوم کیپور در سال 1973 مورد استفاده قرار گرفت.

3 ـ دهه 70:

اسرائیل اوایل دهه 70 به تولید تانکهای M51 ، پرداخت که این نوع تانک از روی یک مدل آمریکایی موسوم به AMX-13 طراحی شده بود. این تانک به سرعت جایگزین تانکهای HVMS شد. همچنین در این دهه ساخت تانکهای M60 و M61 که مدلهای پیشرفته تر تانک M51 بودند را آغاز کرد که مزیت این تانکها، افزایش قطر لوله و گلوله تانک سرعت بیشتر و برد پرتاب طولانی تر بود. در سال 71، تولیدموشکهای "جریکو یک" اسرائیل به شش فروند در ماه افزایش یافت که هر موشک، به طور میانگین بین 1 تا 5/1 میلیون دلار هزینه در برداشت. پس از جنگ یوم کیپور در سال 1973 اسرائیل به سوی ارتقاء تجهیزات نظامی خود، به ویژه هواپیماهای جنگی گام برداشت. در سال 1974 نخست وزیر وقت اسرائیل شیمون پرز با رئیس جمهور آفریقای جنوبی جان ورستر در ژنو دیدار محرمانه ای داشت که در دو کشور متعهد شدند در هنگام جنگ، هر گونه کمک نظامی را به یکدیگر ارائه کنند. در این میان، قراردادی بین اسرائیل و آفریقای جنوبی، برای استفاده از فضای هوایی طرف آفریقایی منعقد شد که با استفاده از آن رژیم صهیونیستی قادر به انجام آزمایش موشک بالستیک "جریکوـ 2" در این کشور شد و در سال 1977 اسرائیل تولید "جریکو ـ 2" را آغاز کرد.

4 ـ دهه 80 :

در دهه 80 رژیم صهیونیستی عمده فعالیتهای خود را بر ارتقاء موشک "جریکو -2" متمرکز کرد و به طراحی و ساخت موشکهای هوا به زمین "پیتون" (Python) پرداخت که در جنگ 1982 لبنان از آن استفاده کرد. در این دهه اسرائیل مدلهای پیشرفته تر "پیتون" اعم از پیتون 3 و 4 را نیز تولید کرد.

5 ـ دهه 90:

عمده ترین تسلیحات تولیدی اسرائیل در دهه 90، موشکهای کم برد زمین به زمین، موسوم به "اسپیک ـ ار" (Spike-er) بود. برد این موشک 8 کیلومتر و طول آن حدود 167 سانتیمتر است که برای جنگهای زمینی طراحی شده و موشک ضد تانک نیز به شمار می آید. مدل پیشرفته تر این نوع موشک نیز با نام "ماپاتس" (Mapats) ، برای انهدام تانک در اواسط دهه 90 در اسرائیل تولید شد که دو ویژگی برجسته نسبت به مدل قبلی داشت؛ اول اینکه از یک دوربین شکاری برای هدف گیری دقیق برخوردار بود که روی سکوی پرتاب قرار داشت و دیگر اینکه برد آن بیش از 11 کیلومتر بود. از دیگر تحولات این دوره، ارتقاء ساختمان تانک M61 و تبدیل آن به تانکی موسوم به "گرادلار (Gradlar) بود. تانک مذکور که با نام BM-21 نیز از آن یاد می شود، تانکی با سرعت 70 کیلومتر در ساعت و کالیبر گلوله 122 میلیمتر است. از این تانک، در مواقع لزوم، می توان به عنوان سکوی پرتاب موشکهای لار (Lar) و گراد (GRAD)استفاده کرد. برد موشکهای مذکور 45 کیلومتر است.

6 ـ سال 2000 به بعد:

از آغاز قرن 21، اسرائیل دور جدیدی از پیشرفته کردن تسلیحات نظامی خود را آغاز کرد که از آن جمله می توان به تلاش برای تقویت موشک جریکو ـ 2 و ساخت جریکو ـ 3 و نیز ساخت تانک مونستر (Monster) اشاره کرد. رژیم صهیونیستی به بهانه مقابله با موشک شهاب 3، ساخت موشکهای جریکو را آغاز کرد و سپس به توسعه آنها پرداخت. موشک جریکوـ 3، آخرین موشک از این خانواده است که حدود 4 هزار کیلومتر برد داشته و در حال حاضر در مرحله تولید است. همچنین تولید تانک ـ نفربر مونستر که طراحی آن در اواخر دهه 90 صورت پذیرفت، در اوایل سال 2000 به مرحله آزمایش و ورود به چرخه تسلیحاتی اسرائیل رسید که به لحاظ سرعت، برد گلوله و طراحی بدنه کاملاً متفاوت از سایر تانکهاست. لوله پرتاب گلوله در این تانک، قابلیت باز و بسته شدن را داشته و در حالت عادی، شبیه یک خودرو نظامی است. از دیگر تولیدات نظامی اسرائیل پس از سال 2000، طراحی و تولید موشک لار ـ 160 (LAR-160) است که نوعی موشک خوشه ای محسوب شده و قادر به پرتاب 13 تا 18 موشک در 20 ثانیه است. منابع اسرائیلی عنوان کرده اند که کمترین برد این نوع موشک حدود12 کیلومتر است. لازم به ذکر است که تسلیحات معرفی شده در این بند تنها تولیدات داخلی اسرائیل و آنچه رژیم صهیونیستی مدعی است که توسط متخصصان اسرائیلی طراحی و تولید شده است را شامل می شود.

ج ـ مطالعه تطبیقی صنایع نظامی اسرائیل و سایر کشورهای خاورمیانه:

1 ـ نرخ واردات تسلیحات نظامی در میان کشورهای منطقه:

تجهیز یک کشور به تسلیحات نظامی، عمدتا با هدف افزایش قدرت دفاعی در برابر خطر تهاجم قدرتهای رقیب صورت می گیرد. بی شک بهره مندی از توان تولید تسلیحات نظامی در همه کشورها، یکسان نبوده و استعداد هر کشور در ساخت ابزار نظامی با توان کشورهای دیگر متفاوت است و به همین دلیل کشورهایی که از توان فنی و تکنولوژیک برای تولید تسلیحات نظامی برخوردار نیستند، نیاز خود به تجهیزات نظامی را با واردات تسلیحات از کشورهای دیگر، تأمین می کنند. واردات تجهیزات نظامی در قرن بیستم به طور جدی تری مدنظر دولتمردان قرار گرفت، به طوری که به طور متوسط سالانه بیش از 63 میلیارد دلار صرف خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی می شد، اگرچه این وضعیت از سال 1987 روبه اقول نهاد و از رونق واردات تجهیزات نظامی کاسته شد.

مهمترین عوامل بروز این وضعیت، عدم بروز جنگهای گسترده و جهانی، استقرار صلح و ثبات نسبی در جهان و توانمندی برخی کشورها در ساخت تسلیحات نظامی بود. نرخ واردات تسلیحات در عرصه بین الملل در سال 1994 با کاهش 80 درصدی نسبت به سال 1987، به 8/12 میلیارد دلار رسید. در این میان، خاورمیانه بیشترین و اروپای شرقی کمترین سهم از واردات تسلیحات نظامی در سال 1993 را به خود اختصاص دادند.

خاورمیانه که از دیرباز استراتژیک ترین نقطه جهان بوده، بیشترین نرخ واردات تجهیزات نظامی را داشته است، چراکه به دلیل وجود منابع سرشار سوختی و راه داشتن به آبهای آزاد، اغلب کشورهای این منطقه همواره در معرض تهاجم سایر مناطق قرار داشت و به همین دلیل، دفاع از استقلال سیاسی، مهمترین بهانه کشورهای منطقه برای واردات اسلحه و تقویت قدرت نظامی خود برای کاهش خطر حمله دولتهای متجاوز بوده است. حجم واردات نظامی خاورمیانه در سال 1984، تقریبا 44 درصد کل واردات تسلیحاتی جهان بود که این رقم در مقایسه با سال 1994، حدود 8/11 درصد کمتر بوده است. در فاصله زمانی (1994ـ1984) کشورهای بحرین، قبرس و امارات متحده عربی کمترین نرخ واردات را داشتند و در نیمه دوم این دهه (1994ـ1990) مصر، اسرائیل، لبنان و عمان نیز از حجم واردات خود کاستند. در سالهای 1994ـ1992 حجم واردات برخی از مهمترین کشورهای خاورمیانه به قرار زیر است:

%%%محل جدول%%%

اسرائیل در میان کشورهای منطقه، ظاهرا رتبه سوم و در برخی مواقع رتبه دوم واردات تسلیحات را از آن خود کرده است که با توجه به کمکهای آمریکا و حجم سنگین تولید تسلیحات در داخل اراضی اشغالی، داشته های تسلیحاتی این رژیم، بیش از چیزی است که در آمار اخیر آمده است.

براساس آماری که در سال 1999ـ1998 از داشته های تسلیحاتی کشورهای همسایه اسرائیل به دست آمد، مشخص شد که بسیاری از ابزارهای مدرن جنگی، منحصرا در اختیار رژیم صهیونیستی بوده و سایر کشورها از داشتن آنها محرومند که از آن جمله می توان به جنگنده های F4-2000 ، F15A/B ، F16C/DB اشاره کرد. این رژیم حتی هواپیماهای F15 را مدرنیزه کرده و نسل جدید هواپیماهای جنگنده و بدون خلبان را تولید کرده است.

بنابر گزارش شبکه عربی تلویزیون اسرائیل (22/12/1384 - 13/3/2006) روزنامه معاریو گزارش داد که نیروی هوایی ارتش اسرائیل (IAF) در حال افزایش قدرت خود در زدن اهداف دوربرد از طریق مدرنیزه کردن هواپیماهای F-15 و مجهز کردن خود با نسل جدیدی از هواپیماهای جنگنده و بدون خلبان است. این روزنامه به طور ویژه به هواپیمای بدون خلبان از نوع "ماهتس" پرداخته و نوشت این هواپیما ساخت صنایع هوایی اسرائیل بوده و قادر است با سرعت 30 کیلومتر و به مدت 40 ساعت به طور مداوم پرواز کند. به استناد منبع مذکور، این هواپیما می تواند به مدرن ترین سیستم دوربینی و راداری مجهز شود. به استناد منبع مذکور، نیروی هوایی اسرائیل 50 فروند هواپیمای جنگنده آمریکایی از نوع (F-16) را از آمریکا خریداری کرده است.

همچنین در برخی موارد، داشته های نظامی رژیم صهیونیستی از مجموع داشته های تمام کشورهای عربی بیشتر است. به عنوان مثال 75 فروند جنگنده F16A/Bدر اختیار اسرائیل و تنها 25 فروند از آن در اختیار تمام کشورهای عربی است.

در مورد هواپیماهای اطلاعاتی نیز در حالی که اسرائیل نزدیک به 40 فروند از این نوع هواپیماها را در اختیار دارد، تمامی کشورهای عربی مجموعا کمتر از 25 فروند از این هواپیماها را در اختیار دارند. رژیم صهیونیستی از نظر دارا بودن هلیکوپترهای نظامی ـ شکاری نیز حرف اول را در مقایسه با کشورهای عربی و خاورمیانه می زند. آخرین آمار از داشته های اسرائیل بیانگر آن است که تعداد 42 فروند از هلیکوپترهای پیشرفته شکاری از نوع AH-64A در اختیار اسرائیل قرار داشته، در حالی که تنها 36 فروند از هلیکوپترهای مذکور در اختیار کلیه کشورهای عربی و خاورمیانه است. در مورد هلیکوپترهای مدلهای AH-1 و Hughes500Dنیز که به ترتیب تعداد 14 و 35 فروند از آنها در اختیار اسرائیل است، هیچ یک از کشورهای عربی با کشورهای محدوده خاورمیانه نمونه ای از آن را در اختیار ندارد.

در میان کشورهای آسیایی و اتحادیه عرب، تنها 6 کشور از فناوری و تولید موشک بالستیک برخوردارند که وضعیت آنها (به استثنای ایران) به شرح زیر عبارت است:

براساس اظهارات منابع غربی در سال 2005، اسرائیل در تولید موشک بالستیک، رتبه چهارم را پس از کشورهای روسیه، آمریکا و چین در اختیار دارد که البته کره شمالی هم در همین جایگاه (چهارم) قرار دارد.

در مورد تسلیحات هسته ای و شیمیایی نیز اسرائیل در خاورمیانه در رتبه نخست قرار دارد. بنابر اظهارات منابع غربی، رژیم صهیونیستی، هم دارای بمبهای شیمیایی است و هم دارای تسلیحات هسته ای. بنابر اظهارات منابع مذکور، پس از رژیم صهیونیستی که صددرصد دارای تسلیحات کشتارجمعی شیمیایی و هسته ای است، نمی توان در آسیا کشوری را یافت که بتوان گفت به طور یقین دارای چنین تکنولوژیهایی است.

براساس آخرین آمار، در سال 2005 اسرائیل با توجه به رسمیت، تعداد افراد نظامی و فعالیتهای جنگی، نظامی ترین کشور در خاورمیانه معرفی شده است که وضعیت آن را می توان در جدول زیر مشاهده کرد.

%%%محل جدول%%%

مآخذ:

  1. کلارید آر. مارک: روابط اسرائیل و آمریکا، مترجم: عبدالله بیچرانلو، پژوهشکده مطالعات راهبردی، دی 1382.
  2. بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، 25/4/1385، شماره 203، 26/12/1384، شماره 288.
  3. النعامی، صالح، "نظامی گری در نظام آموزشی اسرائیل"، نشریه پیام فلسطین، دفتر حماس در تهران، شماره 47، شهریور 1386.
  4. www.fas.org/news/iran/2000/000716-iranl.
  5. www.fas.org/nuke/guide/israel/missile/index.html.
  6. http://meria.idc.ac.il/images/graph.gif.
  7. www.nti.org/e-research/profiles/Israel/Missile/3571-3572.html
  8. www.israeli-weapons.com/weapons/aircraft/arie/arie.htm.