مؤسسه سیاست گذاری برای مردم یهود

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


مؤسسه سیاست گذاری برای مردم یهود (The Jewish People Policy Planing Institute=JPPPI)از جمله مؤسسه ها و محافل فکری است که گزارشهای آن، هم جنبی علمی و هم جنبی کاربردی دارد. روند تاثیرگذاری این مؤسسه رو به افزایش بوده است. این مؤسسه جدیدترین گزارش خود تحت عنوان "ارزیابی سالانه 2007، گزارش اجرایی شماره 4، ابعاد اجتماعی " (Annual Assassment 7002, Excutive Report No.4- Societalaspects)را در 90 صفحه منتشر کرد. اگرچه JPPPIنسبت به سایر سازمانهای صهیونیستی، چندان سابقه ای ندارد اما به یکی از مهمترین محفل های فکری (Think Tank)صهیونیستی تبدیل شد. گزارشهای تهیه شده توسط این مؤسسه که از زاویه دید یک سازمان صهیونیستی تهیه می شود. از اهمیت بسیار زیاد در حوزه سیاستگذاری و اجرایی رژیم صهیونیستی و سازمانهای صهیونیستی در کشورهای مختلف برخوردار است. JPPPIدر ظاهر به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی و مستقل در سال 2002 توسط "آژانس یهود برای اسرائیل "تشکیل شد. یکی از اهداف اصلی مسئولان این مؤسسه تاثیرگذاری بر جهت گیری ها در سطوح محلی، منطقه ای و حتی بین المللی نسبت به یهودیان است. این مؤسسه چالشها، تهدیدات و فرصت هایی که پیش روی مردم یهود است را بررسی و استراتژیهای بلندمدتی را برای آنها تدوین می کند که این استراتژیها به دولت اسرائیل و مهمترین سازمانهای صهیونیستی جهت اجرا ارائه می شود.

در کنفرانس گذشته JPPPIکه با حضور صدها کارشناس در بیت المقدس برگزار شد، مهمترین چالشها فرصت های پیش روی یهودیان به بحث و بررسی گذاشته شد و نتایج آن نیز در قالب یک گزارش مفصل تدوین شد. مهمترین گزارش هایی که تاکنون JPPPIتهیه کردة به شرح زیر است:

1ـ ارزیابی سالانه از وضعیت و پویایی مردمیهود.

2ـ آلترناتیوهای پیش روی مردم یهود:2030.

3ـ سیاستهای جمعیتی یهودیان.

4ـ تقویت موفقیت مردم یهود به عنوان ابرقدرت در حال ظهور

5ـ مدیریت بحران های مردم یهود.

6ـ تحول رهبری مردم یهود.

7ـ استراتژی مردم یهود در قبال اسلام.

8ـ هویت جهانی یهود.

9ـ ارتقای تصاویری که از مردم یهود وجود دارد.

10ـ محیط ژئوپلیتیک؛ فرصت ها و چالشها.

11ـ ارزیابی سالانه 2004 ـ2005؛ مردم یهود بین افول و ظهور

12ـ جهان در حال تغییر سریع 2004

13ـ یک طرح استراتژیک برای تقویت بیت المقدس 2007

14ـ چین و مردم یهود: تمدن قدیم در عصر جدید 2004

15ـ کنفرانس جهانی مردم یهود 2005

16ـ قدرت نرم ـ یک ارزیابی ملی 2005

17ـ مقابله با آنتی سمیتیسم ـ چشم انداز استراتژیک

18ـ گزارش هشدار شماره 2: جمعیت یهودـ حقیقت ها، چشم اندازها و چالشها 2003

19ـ گزارش هشدار شماره 2: ضدیت نوین با یهودیت 2003

ـ نقشه راه برای مردم یهود در سال 3) 2006 ـ2025)

عناوین این گزارشها نشان می دهد که JPPPI مهمترین و اساسی ترین مسائل مربوط به یهودیان جهان از جمله جمعیت، اوضاع سیاسی اقتصادی آنان )به معنای اهم آن شامل رژیم صهیونیستی و یهودیان سایر کشورها( را تعقیب می کند. از اینرو ارزیابی دقیق این گزارشها می تواند چالشها و فرصت های جهان یهودـ البته از منظر JPPPI-را به ما نشان دهد. لازم به ذکر است که در این گزارشها، راهکاریهایی نیز ارائه می شود.

گزارش سال 2007 مؤسسه:

در گزارش جدید، ابتدا چارچوب ارزیابی سال 2007 JPPPIمشخص می شود و آنگاه خلاصه ای از مهمترین مطالب بخشهای متفاوت آن استخراج و ارائه می شود.

چارچوب گزارش JPPPI:

گزارش ارزیابی سال 2007 مؤسسه سیاست گذاری برای مردم یهود که ریاست پروژه آن برعهده حاییم ای واکسمن (Chaim I. waxman) و با همکاری تعداد زیادی از کارشناسان صهیونیست از جمله رامی تال (Rami Tal)آهارون آرازی (Aharon Arazi)آوی گیل (Avi Gil)یودی لیون (Udi Lion)امانوئل سیوان (Emmanuel Sivan) و... تهیه شده از پیش درآمد، مقدمه و سه بخش تشکیل شده است. پیش درآمد گزارش توسط دنیس راس (Dennis Ross)رئیس شورای تخصصی JPPPIنوشته شده است. وی در این مقدمه به تفاوتهای اساسی گزارش جدید این مؤسسه با گزارشهای قبلی آن اشاره می کند. پیامدهای جنگ 33 روزه حزب الله و اسرائیل برای مردم یهود و تمرکز بر برخی مسائل اجتماعی یهودیان وجوه متمایز این گزارش است. راس تحولات مثبت و منفی سال 2007 برای یهودیان را در این گزارش از هم تفکیک کرده و نزدیکی اسرائیل و برخی همسایگان عرب سنی آن به یکدیگر علیه تهدیدات فزاینده ایران را مهمترین تحول مثبت ارزیابی کرده است. حاییم واکسمن نیز در مقدمه دو صفحه ای گزارش JPPPI خلاصه ای از بخشهای متفاوت این گزارش را برای مخاطبان توضیح داده و در پایان ابراز امیدواری کرده که در آینده با به دست آوردن اطلاعات لازم سایر ابعادی که در این گزارش به آنها پرداخته نشده، مورد بررسی قرار گیرند.

الف ـ روند سیاست گذاری برای یهودیان در جهان امروز:

در این بخش دستور کارهای استراتژیک و خطمشی ها دهگانه برای مردم و رهبران یهود پیشنهاد شده است. این موارد عبارتند از:

1 ـ اسرائیل:

1) امنیت مهمترین مسئله ای بود که در سال 2007 به خطر افتاد. باید تمامی توانای یها برای مقابله با خطرات تروریسم اسلامی افراطگرا و ممانعت از دستیابی ایران به توانایی های هسته ای بسیج شوند.

2) توزیع ناعادلانه ثروت بیشتر شده )در بین یهودیان( و نشانه های فقر خود را نمایان کرده اند یافتن مکانیسم هایی برای توزیع مجدد و مؤثر ثروت ضروری است.

3) استانداردهای آموزش باید به سطح کشورهای بسیار توسعه یافته افزایش یابند.

2 ـ مسائل اقتصادی اجتماعی:

1) در حالی که آموزش در میان یهودیان گسترش یافته اما درباره کیفیت آن نگرانی وجود دارد. باید در زمینه تکنولوژی اطلاعات (IT)تلاشهای بیشتری انجام شود.

2 ) اگرچه یهودیان می توانند از پیامدهای جهانی شدن استفاده کنند، اما جوامع یهودی باید تلاش کنند که اختلاف و برتری آنها با غیریهودیان در این عصر، کاهش نیابد.

3) میان وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی بالاتر و دسترسی بیشتر یهودیان به خدمات و تسهیلات رابطه وجود دارد. باید دستیابی آنها به خدمات بیشتر شود.

3 ـ اروپا:

جمعیت یهودیان در اروپا از نقطه نظر تاریخی با یک کاهش بسیار زیاد مواجه شده است. برخی سیاستها همانندسازی (Assimilation)باعث شده که یهودیان در دیگر گروهها ادغام شوند. به طور کلی باید سیاستهای زیر را در مورد اروپا به کار گرفت:

1) جوامع:

1ـ1) شناسایی جوامع آسیب پذیر و کمک بهزیرساخت های آنها.

2ـ1) جست وجوی منابع جدید برای کمک به آنها.

3ـ1) آموزش رسمی یهودیان باید افزایش یابد. باید برای تحصیل در مدارس یهودی اروپا که به علت خصوصی بودن آنها، مشکلاتی برای استفاده همه یهودیان به وجود آمده، تدابیری اندیشید.

4ـ1) باید آموزشهای غیررسمی یهودیان نیز افزایش یابد. در کشورهای اروپایی کمبود شدید معلمان وجود دارد. باید برنامه Brith rightآمریکا در اروپا نیز اجرا شود.

2) رهبری:

1ـ2) هماهنگی میان رهبران در دو سطح داخل و سطح اروپا مورد نیاز است.

2ـ2) میزان نفوذ و قدرت یهودیان در انتخابات کشورهای اروپایی به شدت کاهش یافته است. با مهاجرت گسترده مسلمانان به اروپا در آینده، قدرت یهودیان باز هم کاهش خواهد یافت. کشورهای مسیحی اروپایی برای مقابله با مسلمانان تندرو به سوی یهودیان روی می آورند. باید برای این وضعیت سیاستهای جدیدی اتخاذ کرد. این همکاری می تواند باعث مقابله بیشتر با آنتی سمیتیسم در اروپا شود.

4 ـ جوامع یهودی آمریکا و جنگ دوم لبنان:

1) باید سیاستهایی برای آماده کردن رهبران جوامع یهودی، روشنفکران و جهت دهندگان به افکار عمومی در زمینه درک بیشتر مسلائل امنیتی اسرائیل اتخاذ کرد.

2) طرحهای بلندمدتی برای تقویت نفوذ یهودیان متناسب با تغییرات در حوزه های فرهنگی ، سیاسی و جمعیتی باید آماده شود.

5 ـ مهاجرت:

در این قسمت مهمترین آمار و ارقام و وضعیت مهاجرت یهودیان به اسرائیل طی سال 2007 به ویژه در مقایسه با سالهای قبل بررسی شده است.

6 ـ فرهنگ یهودی:

سیاستهای زیر برای خلاقیت بیشتر فرهنگ یهودی پیشنهاد می شوند:

1) مطالعه خلاقیت و یهودی

2ـ6) ایجاد مراکز و تسهیلات زیاد برای انجام فعالیت های فرهنگی از جمله فستیوالها

3) تبدیل بیت المقدس به عنوان پایتخت تمدنی و فرهنگی یهودیان با تأکید ویژه بر خلاقیت فرهنگی

4) تشویق جوانان برای خلاقیت فرهنگی

5) توسعه طرح های متفاوت برای خلاقیت فرهنگی از جمله فیلم سازی

7 ـ الگوهای جمعیتی یهود:

1) اتخاذ سیاستهایی برای پذیرش کودکانی که هم پدر و هم مادر آنها یهودی نیستند در جامعه یهودی

2) ارائه خدمات اجتماعی و مالی به خانواده های طبقه متوسط که 3 یا 4 فرزند داشته باشند.

3) علی رغم تمام حساسیت ها، تغییر دین نسبت به گذشته راحت تر شده و از این رو باید معیارهای سنتی در این رابطه متحول شوند.

8 ـ تفکر استراتژیک:

جنگ دوم لبنان نشان داد که تفکر استراتژیک به میزان بسیار زیادی ضعیف است و این موضوع برای آینده مردم یهود بسیار مهم است. باید تفکر استراتژیک مردم یهود افزایش یابد.

9 ـ تعمیق مطالعات درباره مسائل و مشکلات اجتماعی یهودیان:

گزارش ارزیابی سالانه یهودیان، کمبود اطلاعات کافی درباره ابعاد اجتماعی حیاتی یهودیان را نشان داد. بنابراین، تدوین استراتژی بدون اطلاعات مناسب در این زمینه با مشکل مواجه می شود پس باید تحقیقات در این زمینه ها افزایشیابد.

10 ـ توسعه رهبری مردم یهود:

موضوع رهبری مردم یهود به طور مستقیم در گزارش ارزیابی سالانه JPPPIبررسی نشده است. زیرا در این رابطه مطالعاتی در حال انجام است و اختلافاتی در زمینه شرائط لازم رهبران برای مقابله با چالشهای قرن 21 وجود دارد. به هر حال باید در این زمینه تأمل و تفکر کرد.

در ادامه بخش اول گزارش، جدولی تحت عنوان برخی شاخص ها درباره یهودیان جهان در سال 2007 آمده است. در این گزارش آمار جمعیت یهودیان جهان در سه ستون: 1970، 2007 و پیش بینی آن در سال2020 آمده است:

ب ـ تحولات و چالش های مهم:

بخش دوم گزارش ارزیابی سالانه JPPPIکه نسبت به سایر بخشها مفصل تر است، شامل سه فصل به شرح زیر است:

1 ـ واکنش جوامع یهودی آمریکا به جنگ 2006 حزب الله و اسرائیل:

این فصل با عبارت زیر شروع شده است: جنگ اسرائیل و حزب الله در تابستان 2006، جوامع یهودی آمریکا و سایر کسانی که در خاورمیانه، منافعی دارند را غافلگیر کرد. یهودیان آمریکا اغلب در بحرانهای حاد، و روی اسرائیل متمرکز می شوند اما تابستان 2006 حماس و حزب الله وضعیتی را به وجود آوردند که پیش از آن، سابقه نداشته است: در ادامه آمده است که: تحولات دیگری نظیر خروج شارون از عرصه سیاسی اسرائیل و ایجاد کادیما، نخست وزیری ایهود اولمرت و طرح عقب نشینی یکجانبه از بخشهایی از کرانه باختری، انتشار گزارش استفن والت و جان میرشایمر و حمله به لابی یهودیان در آمریکا نیز در همین دوره رخ داد.

به زعم نویسندگان این گزارش، اگرچه قبل از تحولات مذکور به ویژه انتشار گزارش والت و میرشایمر، اختلافاتی میان یهودیان آمریکا دربارهاسرائیل وجود داشت اما پس از این تحولات، میان آنها درباره حمایت قاطع از اسرائیل اجماع حاصل شد. رهبران یهودیان آمریکا نه تنها حمایت آمریکا از اسرائیل به ویژه در مقطعی که از لحاظ داخلی و بین المللی خطر انزوای آن وجود داشت، را خواستار شدند، بلکه تلاش کردند اختلافات قدیمی در بین یهودیان آمریکا و اسرائیل را نیز مرتفع کنند. تحولات نیمه 2006 به این سو موجب شد که جوامع یهودی آمریکا که از صحنه درگیری ها دورند، اقدامات جدی برای حمایت از اسرائیل انجام دهند زیرا این بار، دیگر موضوع ناکامی مذاکرات دیپلماتیک پشت درهای بسته مطرح نبود بلکه موضوع حملات کاتیوشا و به اسارت گرفتن سربازان اسرائیل در میان بود.

در ادامه گزارش، کمکهای مالی که توسط سازمانهای مختلف یهودی، به دولت اسرائیل در خلال و پس از جنگ 33 روزه انجام شد، بررسی و اعلام شد که یهودیان ارتدوکس، اصلاح طلب و محافظه کار، یک جبهه واحد برای حمایت از اسرائیل تشکیل دادند. اگرچه اختلافاتی میان جوامع یهودی آمریکایی پس از این جنگ به وجود آمد، اما آن گونه که در گزارش آمده راست ها و چپ های طرفدار اسرائیل در آمریکا نشان دادند که در مواقع بحرانی، تمام اختلافات خود را برای حمایت از اسرائیل کنار می گذارند و در این مقاطع حتی صلح طلب ترین حامیان یهودی اسرائیل در آمریکا، از اقدامات تهاجمی اسرائیل حمایت می کنند. در ادامه این گزارش، تحلیل های متفاوتی که از سوی حامیان چپ گرا و راست گرای یهودی اسرائیل در آمریکا در نشریات یهودی در نقد مقامات اسرائیل چاپ شده بود، نیز بررسی شده است. حامیان راست گرای اسرائیل در نوشته های خود، عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال 2000 و نیز عقب نشینی از نوارغزه در سال 2005 را زمینه ساز جنگ 33 روزه اعلام کردند. دیوید هریس مدیر اجرایی کمیته یهودیان آمریکا در این رابطه نوشت: ناکامی این ایده که شما با عقب نشینی به امنیت دست می یابید، به نمایش درآمد. سازمان صهیونیست آمریکا(ZOA)نیز پس از جنگ 33 روزه اعلام کرد: هشدارهای این سازمان در زمینه عدم عقب نشینی، نادیده گرفته شد و تحولات مذکور، صحت آن هشدارها را نشان می دهند.

در جمع بندی این بخش از گزارش آمده است: یهودیان آمریکا از شیوه نظامی اسرائیل برای دفاع از خود حمایت می کنند اما این شیوه در عمل چندان مؤثر نبوده است. آنها در خلال بحران های حاد، اختلافات خود را کنار می گذارند اما پس از آن مجدداً اختلافات از سر گرفته می شوند.

2ـ تحولات اسرائیل در سال 2006ـ2007:

در این بخش برخی از تحولات مهم اسرائیل در اواخر سال 2006 و 2007 بررسی شده است. خلاصه این موارد به شرح زیر است:

1) پیامدهای جنگ لبنان:

جنگ دوم لبنان بر بسیاری از تحولات جامعه اسرائیل اثر گذاشت. اگرچه تلفات این جنگ برای اسرائیل پایین بود اما در مقایسه با جنگ های پیشین، طولانی ترین جنگ محسوب می شود.

در این فصل با اشاره به نحوه آغاز جنگ، نوشته شده که در مرحله نخست، از حمله اسرائیل به لبنان حمایت شد اما با عدم دستیابی فوری به پیروزی و حملات موشکی حزب الله به شمال اسرائیل، دامنه این حمایتها کاهش یافت و انتقادات بین المللی از اسرائیل نیز آغاز شد. این جنگ می تواند پیامدهای بسیار زیادی در آینده ژئوپلیتیک منطقه داشته باشد و به همین دلیل در داخل اسرائیل، نظرات متفاوتی درباره آن وجود دارد. اکثر مردم معتقدند این جنگ خوب مدیریت نشد. برخی معتقدند این جنگ نباید آغاز می شد و برخی دیگر نیز اعتقاد دارند که پاسخ اسرائیل باید با حمله زمینی به لبنان تداوم می یافت. حتی در جامعه اسرائیل درباره اینکه این دولت به "پیروزی "رسید یا "شکست "خورد، اختلاف نظر زیادی وجود دارد. نقاط ضعف مدیریت این جنگ در گزارش وینوگراد آمده است. پیامد بلندمدت جنگ دوم لبنان، به عبرت گیری اسرائیل از درس ها و نقاط ضعف خود در این جنگ بستگی دارد.

یکی دیگر از تحولات مربوط به اسرائیل در این فصل به "فلسطینی ها" اختصاص یافته است. در این فصل آمده است که یکی از موانع عمده ناکامی اسرائیل در توقف حملات موشکی حزب الله به شمال اسرائیل، حملات راکتی گروههای فلسطینی در جنوب اسرائیل به ویژه شهر سدروت بود. در حالی که اسرائیل به دنبال یک شریک صلح در کرانه باختری بود، یک شبه دولت توسط حماس در نوارغزه به وجود آمد. آینده روابط اسرائیل و فلسطین و حتی منطقه خاورمیانه در سال 2008 تا حد بسیار زیادی بستگی به نحوة برخورد با حماس که مورد حمایت ایران است، خواهد داشت.

2) سوریه:

روابط اسرائیل و سوریه نیز طی این مدت بی ثبات بود زیرا دمشق از یک طرف همکاری خود با ایران را تقویت و از سوی دیگر حزب الله را تسلیح کرد و در عین حال خواستار مذاکره با اسرائیل شد. در داخل اسرائیل یک نظر واحد در مورد نحوه برخورد با سوریه وجود ندارد و عدم حمایت آمریکا از مذاکرات سوریه و اسرائیل نیز مسئله را پچیده تر کرده است.

3) محیط استراتژیک:

جنگ دوم لبنان و تقویت نفوذ ایران و اسلام رادیکال، ژئوپلیتیک منطقه را تغییر داده است. در واقع حزب الله و حماس به نیابت از ایران بحرانهای مذکور را آفریدند. به علاوه تهران، هولوکاست را انکار می کند. به این دلایل در داخل اسرائیل اعتقاد بر این است که این کشور توسط ایران و اقمارش محاصره شده است. پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی گذشته فلسطین و قدرت نظامی آن در غزه نشان می دهد که محمود عباس نمی تواند یک شریک صلح برای اسرائیل باشد و به همین دلیل تغییر دیدگاه برخی کشورهای عربی و تبدیل برخی از "نه"های سه گانه ای که در کنفرانس خارطوم (1967) یعنی نه صلح، نه شناسایی و نه مذاکره با اسرائیل به "بله" در کنفرانس سران عرب در بیروت (2002) و ریاض (2007) را نمی توان در روند مذاکرات صلح مثمر ثمر ارزیابی کرد. اگرچه برخی از کشورهای عرب میانه رو، برقراری روابط صلح آمیز با اسرائیل را یک هدف استراتژیک برای خود می دانند اما با درگیرشدن آمریکا در عراق و بروز مشکلات داخلی در آمریکا تلاش جدی ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای برای اسرائیل بسیار خطرناک شده است. و مهمترین مسئله استراتژیک آن را تشکیل می دهد.

4) اقلیت های اسرائیلی:

روابط میان یهودیان و اعراب اسرائیل در طیفی از نگرش های جداسازی و ادغام در حرکت است. وقتی اسرائیل خود را یک دولت یهودی می داند، این اقلیت باید در آن حل شود. با برخورداری اعراب اسرائیل از خدمات اجتماعی و بهتر شدن وضعیت آنها، هنوز این اقلیت، یک مسئله برای دولت اسرائیل محسوب می شود.

5) تغییر رهبری:

با رفتن آریل شارون به کما در سال 2006 دوره حکومت نسل قدیم رهبران اسرائیل پایان یافت و نسل جدیدی به قدرت رسیده که از نظر مردم چندان دارای اقتدار نیست. این افراد بیشتر منافع شخصی خود را دنبال میکنند. در یک نظرسنجی که در می 2007 توسط دانشگاه بن گوریون انجام شد، 82 درصد پاسخ دهندگان گفتند که دیگر هیچ رهبری نمی تواند در اسرائیل ویژگی های بن گوریون را داشته باشد. یک نویسنده اسرائیلی در مراسم سالگرد ترور رابین، رهبران جدید اسرائیل را توخالی نامید. برخی معیارهای تقسیم بندی های سنتی بین چپ ها، راست ها، طرفداران صلح و طرفداران زمین در اسرائیل تغییر و پشتوانه ایدئولوژیک حمایت از دولت کاهش یافته است.

6) چالش فساد:

رواج فساد در بین برخی از مقامات ارشد سیاسی دولت اسرائیل به یک بحران تبدیل شده است. فساد رئیس جمهور سابق اسرائیل باعث شده که احساس شود موج فساد در این کشور فراگیر می شود و به همین دلیل نظرسنجی ها از کاهش میزان اعتماد به رهبران اسرائیل حکایت می کنند.

7) ثبات دولت:

علی رغم همه مشکلاتی که ذکر شد، در دولت ایهود اولمرت ثبات قابل ملاحظه ای مشاهده می شود و احتمال سقوط این دولت بسیار کم است. یکی از دلایل این ثبات، توانایی اولمرت در ائتلاف احزاب شکست خورده در انتخابات قبلی پارلمان است.

8) کارکرد اقتصادی:

اوضاع اقتصادی اسرائیلمثبت است و برای نخستین بار میزان صادرات آن از واردات بیشتر شده و بازار سهام این کشور، رکوردهای جدیدی را به دست آورده است و بسیاری از اسرائیلی ها خود را سرمایه گذاران بین المللی می دانند. بخش عمده جامعه اسرائیل نیز از موفقیت های اقتصادی بهره مند می شوند اما با این اوصاف تعداد فقرا همچنان بالاست و این یک مشکل اقتصادی ـ اجتماعی عمده برای اسرائیل محسوب می شود.

9) بین ظهور و سقوط:

پایان بخش این فصل، جمع بندی کلی اسرائیل و ترسیم چشم انداز آینده آن است. به زعم نویسندگان، اسرائیل هم شاهد موفقیت و هم ناظر ناکامی بوده و نقاط قوت و ضعف آن یکسان است. آینده اسرائیل به عبرت گرفتن از ناکامی ها در گذشته، بازسازی رهبری و کمک بیشتر مردم یهود بستگی دارد.

3ـ یهودیان اروپا 2006 ـ2007:

در مقدمه این فصل آمده است که امروز اروپا دوران گذار خود را طی می کند، جمعیت آن به شدت در حال کاهش است، مهاجرت گسترده مسلمانان آن در حال افزایش بوده و روند همگرایی و سکولاریزه شده آن در حال شدت یافتن است. مهمترین تحولات یهودیان اروپا طی این دوره به شرح زیر بررسی شده است:

کاهش جمعیت:

به علت پایین آمدن نرخ موالید، سیاستهای همانندسازی، مهاجرت و ازدواج درون گروهی تعداد یهودیان اروپا به شدت کاهش یافته است. تعداد یهودیان در جمهوری های استقلال یافته از شوروی سابق نیز ـ که در این گزارش در چارچوب اروپا بررسی شده ـ نیز از دهه 1990 به این سو کاهش یافته و هم اکنون به 413 هزار نفر رسیده است. در اکثر کشورهای اروپایی تراز بین مرگ و تولد یهودیان منفی است. آلمان تنها کشور اروپایی است که جمعیت یهودیان آن از دهه 1990 به بعد، افزایش یافته که دلیل آن مهاجرت یهودیان جمهوری های استقلالیافته از شوروی به این کشور است. آلمان پس از اسرائیل بیشترین میزان افزایش تعداد یهودیان در جهان را دارا است اما مشکلی که برای آلمان در آینده به وجود خواهد آمد، اختلافاتی است که میان تازه واردها (New Comers)و قدیمی ها (Oldtimrs)به وجود آمده است زیرا همه تازه واردها در نهادهای قدیمی جذب نمی شوند. به علاوه مشکلات دیگری نظیر کمبود حاخام و معلم برای تازه واردها وجود دارد. به گزارش وزارت کشور آلمان 60 تا 85درصد یهودیان تازه وارد نیازمند خدمات رفاهی دولتی اند و یهودیانی که از شوروی سابق مهاجرت کرده اند، علیرغم تحصیلات بالا، در بخشهای اقتصادی جذب نشده اند. یکی از دلایل این بیکاری ندانستن زبان آلمانی است. براساس قوانین جدید آلمان، مهاجرین یهودی باید زبان آلمانی بلند باشند.

نویسندگان گزارش که بخش عمده مطالب این فصل را به وضعیت اقتصادی و اجتماعی یهودیان آلمان اختصاص داده اند، نتیجه گیری می کنند که پیش از این یهودیان در اروپا، جزء طبقه متوسط یا متوسط به بالا بودند اما حالا آنها این موقعیت طبقاتی خود را از دست داده اند. در سوئیس که میزان بیکاری سه درصد (3%) است و درآمد سرانه شهروندان آن نیز بسیار بالاست، یهودیان برای تأمین امکانات خود به سازمانهای یهودی روی می آورند. در فرانسه بسیاری از یهودیان در مناطق حاشیه شهرها زندگی می کنند و چون اکثر مهاجران مسلمان نیز در چنین مناطقی زندگی می کنند، یهودیان قربانی خشونت آنها می شوند.

یکی دیگر از موضوعات این فصل "آنتی سمیتیسم جدید" است. این نوع آنتی سمیتیسم که مطالعات زیادی درباره آن انجام شده، از سال2000 به عنوان یک پدیده عمومی در اروپا آغاز شده است. مرکز نظارت بر بیگانه هراسی و نژادپرستی (EUMC)از سال 2002 گزارشهای زیادی درباره آنتی سمیتیسم در اروپا تهیه کرده است. در این گزارش، یهودیان چون مسئول اقدامات دولت اسرائیل شمرده می شوند، به آنها حمله می شود. ضدیت با اسرائیل (Anti-Israelism)که بیشتر ازسوی مهاجران مسلمان اروپا که تعداد آنها نیز بسیار زیاد است انجام میشود، همان آنتی سمیتیسم جدید است. نهاد حامی سازمانهای یهودی فرانسه (کریف) نیز گزارشهایی را در این رابطه منتشر کرده است. در این قسمت از گزارش، به آمار اقدامات آنتی سمیتیستی در انگلیس، آلمان، سوئیس و دیگر کشورهای اروپایی نیز اشاره شده است.

در جمع بندی این فصل آمده است که علیرغم کاهش جمعیت یهودیان و آنتی سمیتیسم جدید در اروپا، یهودیان در این قاره هنوز بسیار فعالند و نشریات و فستیوالهای یهودی در سراسر این قاره برگزار می شوند، کنیسه های جدید افتتاح می شوند و مراسم سالگرد کشتار قربانیان یهودی نظیر کریستال ناخت برگزار می شود.

ج ـ ابعاد اجتماعی مردم یهود:

بخش سوم گزارش ارزیابی سالانه JPPPI برخی جنبه های اجتماعی زندگی مردم یهود را مورد بررسی قرار داده است. این جنبه ها به طور مختصر عبارتند از:

1 ـ الگوهای مذهبی یهودیان:

در مقدمه این فصل آمده است که اختلافات درون مذهبی یهودیان آمریکا طی سالهای اخیر به شدت کاهش یافته که این یک تحول محسوب می شود اما برخی مانند جک ورتیمر (Jack wertheimer)معتقدند که میان گرایشهای مختلف مذهب یهود، اختلافات زیادی وجود دارد. با این وصف این گرایشها، علیرغم اختلافات ایدئولوژیک، خود را جزء یک جامعه مشترک می دانند و با یکدیگر همکاری می کنند. همکاری گرایشهای مختلف مذهبی یهودیان آمریکا در خلال جنگ لبنان، نوید همکاری های بیشتر در میان آنها را می دهد. در اسرائیل وضعیت متفاوت و پیچیده تر است. اختلاف میان ارتدوکس ها و رفرمیست ها شدت گرفته است. برای مثال مردخای الیاهو، حاخام اعظم سابق در روز یوم هاشوا گفت: هولوکاست مجازات گناه یهودیت رفرمیست (Reform Judaism)بود و یک هفتهبعد، در مراسم تشییع فرزند یک حاخام رفرمیست که در نبرد با فلسطینیان کشته شده بود، ارتدوکس ها شرکت نکردند. هم اکنون نهاد حاخامی به علت اختلافاتی که در مورد مسائلی چون ازدواج و تغییر دین وجود دارد، به شدت دچار اختلاف شده و قدرت یافتن برخی گرایشهای مذهبی از جمله شاس نیز باعث وخامت اوضاع و تشدید اختلافات مذهبی شده است. تصویب برخی قوانین مذهبی با حمایت شاس از جمله قانون ناهاری(Nahari Law) که براساس آن، مؤسسات آموزش غیررسمی نیز کمک هایی مانند مدارس دولتی دریافت می کنند ـ پیامد قدرت یافتن برخی گرایشهای مذهبی است. اختلافات میان سکولارها و مذهبی ها نیز زیاد است. این اختلافات در پیشنهاد طرح هایی به کنست درباره روزهای تعطیل در اسرائیل به خوبی خود را نشان داده است. سکولارها اعلام کرده اند که یکشنبه نیز در کنار روز شنبه تعطیل شود. مسائل جدید اجتماعی نیز باعث شد که برخی از یهودیان به تفاسیر جدید از متون یهودی توجه کنند و گروههایی مانند Mimizrachshemeshو Maaglei Tzedekنگاه جدیدی به مسائل عدالت اجتماعی داشته باشند. طی 50 سال اخیر تغییرات اقتصادی ـ اجتماعی در میان جمعیت حریدی های اسرائیل به وجود آمده است. حریدیها هم اکنون 15 درصد کرسی های کنست را به خود اختصاص داده اند. یکی از دلایل قدرتمندی این گروه، نرخ بسیار بالای موالید است (4/7 در مقایسه با 2/1 میانگین موالید در اسرائیل و 1/1 برای زنان دیاسپورا) در سال 2007 از هر سه دانش آموز که در پایه نخست دبستان ثبت نام کرد، یکی از آنها به سیستم مدارس حریدی متعلق بود.

بقیه این فصل به بررسی مسائل اقتصادی ـ اجتماعی و پیامدهای سیاسی قدرتمندی حریدیها در جامعه اسرائیل پرداخته و در پایان نتیجه گیری شده که به دلیل حضور گسترده حریدی ها در عرصه های مذکور، چالشهای مهمی در داخل اسرائیل و روابط آن با دیاسپورا در آینده به وجود خواهد آمد.

2 ـ الگوهای خانوادگی یهودیان:

در سنت یهود اصطلاح meatشامل دو بخش می شود؛ بخش عمومی که کنیسه است و بخش خصوصی که خانواده است. این دو بخش برای همکاری های جمعی مردم یهود از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند. وقتی گفته می شود که خانواده در سنت یهود در حوزه خصوصی قرار می گیرد، به معنی فارغ بودن آن از ابعاد اجتماعی و جمعی نیست و ارتباط وثیقی با هویت و تمدن یهودی دارد. در مورد خانواده یهودی یک الگو وجود ندارد. یهودیان در حقیقت "یک ملت پراکنده در میان سایر ملتها به حساب می آیند" و به همین دلیل خانواده یهودی، خود را با فرهنگ بزرگتری که در درون آن مشغول زندگی است، سازگار می کند. اختلافات زیادی میان اشکنازها، سفاردی ها، میزراحی ها و... و حتی در داخل هر یک از اینها نیز وجود دارد. بنابراین خانواده یهودی در لهستان با خانواده یهودی در آلمان متفاوت است و در آلمان نیز با ترکیه تفاوت دارد و... بنابراین در مواردی مانند نرخ موالید، فرهنگ های متفاوتی بر خانواده های یهودی حاکم است. البته تفاوتهایی میان خانواده یهودی به عنوان یک واحد یهودی با خانواده های کشورهای متبوع آنها وجود دارد.

درباره ازدواج نیز تفاوت زیادی میان خانواده های یهودیان در کشورهای متفاوت وجود دارد. برای مثال یک پسر یا دختر جوان یهودی در آمریکا ممکن است با یک غیریهودی ازدواج کند. در فرانسه نیز فرهنگ ازدواج خانواده های یهودی با آمریکا شباهت دارد. در اسرائیل جوانان تمایل دارند که در سنین پایین تر ازدواج کنند و حتی ترجیح می دهند که زوج ها قبل از ازدواج با هم زندگی کنند. درباره میزان تمایل جوانان یهودی برای زندگی با اعضای خانواده خود بین سن 18 تا 35 سالگی نیز تفاوت زیادی با غیریهودیان وجود دارد. حدود نیمی از آنها ترجیح می دهند که با خانواده زندگی کنند.

در ادامه این فصل آمده است: از قرن 19 به این طرف، خانواده های یهودی در اروپا و آمریکا ترجیح داده اند که فرزندان کمتری به دنیا بیاورند. ازدواج های بین قومی باعث می شود که تعداد یهودیان در اروپا و آمریکا به یک اقلیت کوچک تنزل یابد. فرزندانی که ازچنین ازدواج هایی متولد می شوند، اغلب ترجیح می دهند به عنوان یهودی شناخته نشوند. به عکس در اسرائیل نرخ موالید بالاتر است. این نرخ در دهه 1990 حدود 2/6 درصد بود و در سال 2005 به 2/7 درصد افزایش یافت. در حالی که در اسرائیل خانواده های گسترده وجود دارد، خانواده های یهودیان خارج اسرائیل بیشتر هسته ای اند. در مورد طلاق نیز نگرش یهودیان در اروپا آزادانه و مثبت است و حتی در آمریکا، میزان طلاق بین یهودیان از دیگر گروهها بیشتر است. بقیه مطالب این بخش به بررسی جنبه های مختلف ازدواج یهودیان با غیریهودیان و پیامدهای آن اختصاص یافته است.

فصل سوم این بخش به بررسی ابعاد مختلف سرمایه انسانی (Human Capital)و ساختار نیروی کار، آموزش و بیکاری یهودیان اختصاص یافته است. درباره آموزش آمده است که معمولاً یهودیان در زمینه آموزش و تحصیلات در سطوح بسیار بالایی قرار دارند و تعداد یهودیان با تحصیلات عالیه بسیار بالاست. میانگین حضور جوانان یهودی در دانشگاه نسبت به سایر گروهها در دانشگاهها، بالاتر است. در دهه 1990، بیش از 70 درصد یهودیان آمریکا تحصیلات بالاتر از دبیرستان داشتند. در روسیه نیز وضعیت همین گونه است. در مکزیک دو سوم یهودیان در سال 1991 دارای مدرک دانشگاهی بودند. در آمریکا میزان حضور یهودیان در دوره دبیرستان در سال 2001 به بالاتر از 90 درصد و این میزان در دانشگاه به 67 درصد رسید. در اسرائیل نیز میزان تحصیلات بالاست.

3 ـ اشتغال:

با توجه به میزان بالای تحصیلات یهودیان، آنها از نظر اشتغال مشکلات چندانی ندارند.سه نسل از یهودیان که از اروپا و خاورمیانه به آمریکا مهاجرت کرده اند در مقایسه با دیگر مهاجران، به مشاغل مناسب تری دست یافته اند. طی این سه دهه میزان گرایش یهودیان از اشتغال در بخش صنعتی به تجارت بسیار افزایش یافته است.

علاوه بر میزان بالای اشتغال، یهودیان در سطوحمدیریتی بالاترین سمت ها در مشاغل خود قرار دارند. در دهه 1990، بیش از 56درصد مردان و 49 درصد زنان یهودی در سطوح مدیریتی و حرفه ای مشاغل خود قرار داشتند. این میزان در سال2001 به 63 و 53 درصد افزایش یافت. در اروپا نیز وضعیت مشابه است. در سال 2001 در انگلیس، 42 درصد یهودیان در مشاغل حرفه ای، تخصصی و فنی مشغول بودند و 25 درصد آنها در مناصب مدیریتی و البته میزان و سطح اشتغال یهودیان در کشورهای در حال توسعه متفاوت است. با توجه به توزیع جغرافیایی یهودیان در شهرها و کشورهای خاص، قدرت اقتصادی و اجتماعی آنها نیز بیشتر در این مناطق متمرکز شده است. حدود نیمی از یهودیان (6 میلیون و 790 هزار نفر) در 5 شهر بزرگ: تل آویو، نیویورک، بیت المقدس، لس آنجلس و حیفا زندگی می کنند. حدود 25 درصد نیز در فلوریدا، بئرسبع، فیلادلفیا، پاریس، شیکاگو، بوستون، سان فرانسیسکو، لندن، تورنتو، واشنگتن، بوئنوس آیرس، بالتیمور، دیترویت، مسکو و حتی در قسمت های خاصی از شهرهای مذکور مستقر شده اند.

در ادامه این فصل به بررسی وضعیت یهودیان در نظام جهانی پرداخته شده و آینده یهودیان جهان به تحولات سیاسی ـ اجتماعی در عرصه جهانی ارتباط داده شده است. مهمترین چالشهای پیش روی یهودیان براساس عواملی که تحلیل شده به شرح زیر بررسی شده اند:

1ـ یکی از نگرانی های عمده یهودیان این است که پیامدهای جهانی شدن اقتصاد و ظهور قدرتهای جدید جهانی ممکن است موقعیت اقلیت یهودیان در کشورهای پیشرفته کنونی جهان را به خطر بیندازد.

2ـ توزیع ناعادلانه منابع میان یهودیان از چالشهای مهم پیش روی آنها در آینده است. شکاف میان یهودیان فقیر و غنی به شدت در حال افزایش است.

4 ـ مهاجرت یهودیان

در مقدمه این فصل آمده است که مهاجرت یک پدیده بسیار مهم و تأثیرگذار برای یهودیان ـ بوده است زیرا تأثیرات بسیار زیادی بر روی فرهنگ و مشارکتآنان دارد. آمار نشان می دهد که بین سالهای 1840 تا 1914 حدود 2/7 میلیون یهودی جابه جا شده اند که اکثر آنها از اروپای شرقی به آمریکا مهاجرت کرده اند. بین سالهای 1915 تا 1948 حدود 650 هزار نفر به آمریکا رفتند، 480 هزار نفر به فلسطین و 465 هزار نفر به دیگر کشورها از جمله آرژانتین، کانادا و سایر کشورهای آمریکا لاتین مهاجرت کردند. از سال 1948 تاکنون نیز حدود پنج میلیون یهودی مهاجرت کرده اند که حدود 60 درصد آنها به اسرائیل رفته اند. در دهه 1990 تعداد زیادی از یهودیان میان کشورهای مختلف جابه جا شدند. جهانی شدن نیز در مهاجرت یهودیان بسیار تأثیرگذار بوده است. تعداد یهودیانی که امروزه ترجیح می دهند در یک مکان زندگی نکنند، در حال افزایش است. این وضعیت حتی در اسرائیل نیز مشاهده می شود. اگرچه آمار دقیقی در این رابطه وجود ندارد، اما تعداد آنها بسیار ناچیز است. امروزه به جای مهاجرت از یک مکان به مکان دیگر، مهاجرت یهودیان به صورت رفتن و آمدن بین مکانها (Back and forth)انجام می شود. تخمین زده می شود که حداقل 20 درصد یهودیان مهاجر آمریکا و اسرائیل و نیمی از مهاجران فرانسوی در اسرائیل جزء یهودیان مهاجر چند مکانی (Multi-Local) محسوب می شوند. آمار نشان می دهد که مهاجران چندمکانی به ویژه در میان مهاجران یهودی روسی و کانادایی و آلمانی به اسرائیل نیز زیادند. مهاجرت چندمکانی با اشکال متفاوت قابل ملاحظه است. برای مثال برخی از یهودیان یک هفته به کشور اصلی خود می روند و مجدداً به اسرائیل باز می گردند. برخی یک هفته در ماه را در کشور متبوع خود می گذرانند و برخی نیز از راه دور به تجارت و مدیریت کارهای خود می پردازند.

در ادامه این فصل آمده است که از سال 2003 مهاجرت به اسرائیل کاهش یافته و میزان مهاجرت یهودیان به این کشور طی سالهای 2006ـ2002، پایین ترین میزان مهاجرت از دهه 1980 تاکنون محسوب می شود. یکی از تدابیر دولت اسرائیل برای جلوگیری از پدیده مهاجرت چندمکانی، گرفتن مالیات زیاد از این گونه مهاجران است.

5 ـ سینما:

فصل پایانی این بخش به بررسی وضعیت سینمای یهودی اختصاص یافته است. در این فصل پس از یک مقدمه کوتاه درباره اهمیت فیلم و سینما برای یهودیان، تاریخچه و وضعیت کنونی سینما در اسرائیل، آمریکا و دیگر کشورهای جهان مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. اسامی مهمترین فیلمها و هنرپیشگان یهودی نیز در این فصل ذکر شده است. جایگاه سینمای یهودی در فرهنگ کنونی فیلم نیز از دیگر بخشهای مهم این فصل است.

مآخذ:

  1. بولتن رویداد و گزارش صهیونیسم، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، شماره 1384/9/23 98؛ شماره 138، 1385/8/16.