ماپام، حزب

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۹ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


الف ـ پیدایش:

واژه "ماپام" از حروف اولیه اسم عبری حزب "مفلیجت هابوعالم" به معنی "حزب متحد کارگران" گرفته شده است. بعد از شکافی که در حزب ماپام رخ داد، این حزب در ژانویه 1948 از اتحاد دو حزب "هاشومیرهاتسعیر" و "احدوت هاعفودا" ـ یوآلی تسیون" به وجود آمد. به دنبال آن گروههای چپ دیگری مانند کمونیستهای عبری و افرادی شبیه "موشه سنیه" به آن پیوستند. این حزب جزء بخشهای اصلی حزب سازمان جهانی صهیونیسم بوده و از سال 1949 در کمیته اجرایی آژانس یهود نماینده داشته و یکی از سه حزب اصلی در هیستادروت بوده و بر اداره اتحاد مزارع کشاورزی "کیبوتس" نفوذ مستقیم داشته است.

از آنجایی که این حزب خود را گروه صهیونیستی کمونیستی و طرفدار جناح چپ می دانست هدف از تشکیل آن اتحاد احزاب چپ گرای اسرائیل بود، ولی آن طور که انتظار می رفت این اتحاد و ادغام صورت نگرفت.

در سال 1951 که انتخابات دومین کنگره حزب انجام شد اختلاف نظرات سیاسی و عقیدتی حول سه محور موضع گیری در برابر اتحاد شوروی و انقلاب اکتبر، مشارکت در حکومت و پذیرش عضو عرب در حزب بین احزاب تشکیل دهنده آن ظهور کرد.

حزب "هاشومیرهاتسعیر" دید مثبتی نسبت به انقلاب شوروی داشت، در حالی که حزب

احدوت هاعفودا" موضع انفعالی اتخاذ کرده و فعالیت کمتری در زمینه همکاری با شوروی ارائه می داد. علاوه بر این حزب احدوت هاعفودا پذیرش عضو عرب در حزب را نیز رد می کرد. نتیجه این درگیریها این شد که در سال 1953 گروه چپ افراطی موشه سنیه از حزب اخراج شود و در سال 1954 به دلیل بالا گرفتن سطح اختلافات بین حزب احدوت و هاشومیرهاتسعیر، حزب احدوت از ماپام خارج گردید.

حزب ماپام تا سال 1969 حیات سیاسی مستقل داشت، ولی بعد از آن و خصوصا بعد از تشکیل تجمع کارگری معراخ به حزب ماپام و سپس به حزب کارگر نزدیک شد. تلاشهایی در جهت اتحاد آن با حزب کارگر صورت گرفت. این حزب با احزاب راست افراطی و مذهبی درباره برخی از مسائل اختلاف نظر دارد.

حزب ماپام از هنگام تأسیس به عنوان یک حزب کارگری سوسیالیستی صهیونیستی مطرح بود، ولی بعد از جنگ 1967 اعراب و اسرائیل و تأثیر نفوذ جریانات راست در هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی، حزب ماپام نیز دستخوش این تأثیر و تحول گردید و اصول مارکسیستی شوروی که زیربنای عقیدتی آن بود دچار خدشه گردید (زیرا معتقد بود که اسرائیل برای دفاع از خودی جنگد) و به جای آن پایه ریزی سوسیالیسم بر مبنای واقعیتهای درونی جامعه اسرائیل قوت گرفت و در سال 1969 با حزب کارگر به تجمع معراخ پیوست و تأثیر زیادی در سیاست آن گذاشت به طوری که تفاوتهای بین این دو حزب به حداقل ممکن رسید و به تدریج از قدرت ماپام کاسته شد به طوری که در سال 1977 از کل 37 کرسی معراخ در پارلمان فقط 5 کرسی از آن ماپام بود.

ب ـ ساختار تشکیلاتی:

ساختار تشکیلاتی این حزب عبارتست از:

1 ـ کنگره که بالاترین نهاد حزب است و هر چهار سال یکبارتشکیل می شود.اعضای کنگره را نمایندگیهای حزب در شهرها و مناطق عربی تشکیل می دهند.

2 ـ شورای عالی که جانشین کنگره است و جلسات آن هر دو سال یکبار تشکیل می شود.

3 ـ کمیته مرکزی که مسئول امور سیاسی وسازماندهی حزب است و هیئتهای دیگر را انتخاب می کند.

4 ـ دبیرخانه که بعد از کمیته مرکزی است و امور جاری حزب را پیگیری می کند.

5 ـ شورای رهبری که نقش رهبری حزب را دارد و منشی دبیرکل، منشی سیاسی، منشی کمیته مرکزی و برخی از شخصیتهای حزب در آن شرکت دارند.

رهبری حزب ماپام را از آغاز تأسیس "مائیرئیری" به عهده گرفت و بعد از او "مائیرتلمی" عهده دار این سمت شد. در سال 1980 "ویکتورشحتوف" به عنوان رهبر حزب مطرح شد.

ج ـ مشارکت در حکومت:

حزب ماپام به جز سالهای 55ـ1952 و 65ـ1962 از ابتدا در دولتهای اسرائیل مشارکت داشته و تا سال 1977 در پستهای مختلف دولتی حضور داشت. اما بعد از روی کار آمدن لیکود نقش زیادی نداشته است. در پارلمان اسرائیل بعد از حزب ماپام مقام دوم را به دست آورد. اما بعد از همکاری با شوروی شکست خورد و در دوره های بعدی به طور نسبی در پارلمان حضور داشت و تا پارلمان یازدهم در قالب تجمع معراخ به مجلس راه یافت.

حزب ماپام همواره از عملیات سرکوبگرانه اسرائیل علیه اعراب و سیاستهای توسعه طلبانه آن پشتیبانی کرده است.

از شخصیتهای مهم حزب می توان مائیر مائیری، یعقوب حزان، اسرائیل بلای، العیزر گرانوت، حایکی جروسمان را نام برد.

پایگاه اجتماعی حزب ماپام در میان کارگران و کشاورزان است. زیرا از ابتدا بر ادغام صهیونیسم و کمونیسم انقلابی تأکید داشت و شعار مبارزه با اختلافات طبقاتی و سرمایه داری و ایجاد نظام اقتصادی عمومی را سر می داد. از اقدامات عملی حزب در این زمینه می توان به تشکیل اردوگاههای جمعی اشاره کرد.

د ـ طرحهای صلح حزب ماپام:

1 ـ طرح 11/12/1969:

حزب ماپام اسرائیل، طرح صلحی را در تاریخ23/8/1968، براساس طرح قبلی این حزب در سال 1961 مطرح کرد.

در تاریخ 18/3/1969، کمیته سیاسی حزب ماپام فصل تازه ای برای حل قضیه آوارگان به طرح اوت 1967 افزود. سرانجام در تاریخ 11/12/1969، کمیته سیاسی این حزب، با تجدیدنظر نسبت به موضوع شهرکهای نظامی و غیرنظامی، طرح صلح تازه ای را تدوین کرد که به تصویب کنگره حزب رسید. این طرح از بندهای زیر تشکیل شده است:

1 ـ اسرائیل هر گونه راه حل سیاسی را مبتنی بر وجود دو کشور مستقل تأیید می کند و به تصمیمات فلسطینی ـ اردنی در مورد حق تعیین سرنوشت احترام می گذارد.

2 ـ ارتش اسرائیل تنها در صورت دستیابی به حل و فصل مسالمت آمیز و تعیین مرزهای امن برای خود، از مرزهای پس از جنگ شش روزه عقب نشینی می کند؛ هرچند دستیابی به راه حلی جزئی به عنوان مرحله ای از ادامه مذاکرات صلح امکان پذیر است.

3 ـ قدس یکپارچه پایتخت کشور اسرائیل است. در قرارداد صلح، برای خودگردانی اماکن مقدس مسلمانان و مسیحیان حقوق خاصی در نظر گرفته می شود. در صورت تحقق صلح، اسرائیل با واگذاری نظارت بر اماکن اسلامی به اشخاصی که کشور عربی مجاور تعیین می کند مخالفتی نخواهد داشت.

4 ـ مرز اسرائیل با سوریه بلندیهای جولان است و پس از مشخص شدن مرزهای نهایی، باقیمانده بلندیهای جولان جدا خواهد شد.

5 ـ قرارداد صلح با مصر بر بازگرداندن صحرای سینا و غیرنظامی شدن آن و همچنین ایجاد تغییرات مرزی ضروری برای امنیت اسرائیل استوار است.

6 ـ کرانه باختری در صورتی به کشورهای عربی بازگردانده می شود که تغییرات ضروری برای امنیت اسرائیل در مرزها ایجاد شود، و نیروهای نظامی کشورهای عربی نیز متعهد شوند که وارد غرب رود اردن نگردند.

2 ـ طرح 12/6/1976:

در نشست پایانی حزب ماپام در تاریخ 12/6/1976 خطوط سیاسی حل و فصل کامل باکشورهای عربی این گونه مشخص شد:

1 ـ منطقه جولان: برای تضمین امنیت و سلامت ساکنان جلیل اعلی و دره اردن، مرز اسرائیل با سوریه از بلندیهای جولان عبور می کند، و پس از تعیین مرزهای نهایی باقیمانده این منطقه غیرنظامی می شود.

2 ـ صحرای سینا: صلح با مصر بر غیر نظامی شدن بخش وسیعی از صحرای سینا و تغییرات مرزی ضروری برای امنیت اسرائیل استوار است. افزون بر این، باید تضمینهای کافی در مورد غیرنظامی ماندن این منطقه داده شود تا بار دیگر مرزهای جنوبی اسرائیل تهدید نشود. اما نوارغزه هرگز به مصر بازگردانده نمی شود، و وضعیت سیاسی این منطقه به موقع خود در مذاکرات همه جانبه صلح، با در نظر گرفتن امنیت اسرائیل و خواست ساکنان آن، مشخص می شود. در قرارداد صلح باید آزادی کشتیرانی برای اسرائیل تضمین شود.

3 ـ اردن: خاک اسرائیل در دو سوی رود اردن وطن مشترک یهودیان مهاجر و عربهای ساکن این سرزمین است. از این رو، اسرائیل در مذاکرات با اردن راه حلی مبتنی بر وجود دو کشور مستقل، اسرائیل و کشوری اردنی ـ فلسطینی را جستجو خواهد کرد. سرنوشت مردم فلسطین نیز در این کشور همسایه مشخص خواهد شد.

4 ـ قدس: قدس یکپارچه پایتخت اسرائیل است؛ و در قراردادهای صلح، حقوق خاص اماکن مقدس مسلمانان و مسیحیان تضمین می شود؛ و در چهارچوب شهری یکپارچه، تدابیری برای خودگردانی عربها در سطح امور شهری در نظر گرفته خواهد شد.

مآخذ:

  1. تاریخچه احزاب سیاسی در فلسطین اشغالی، روزنامه جمهوری اسلامی.
  2. عبدا... هانی: الاحزاب السیاسیة فی اسرائیل، بیروت، 1981.
  3. النظام السیاسی فی اسرائیل، مرکز الدراسات العالم العربی، بیروت، 1992.
  4. حداد، ترز: القرارات و المبادرات الخاصه بالقضیه الفلسطینیه، 1988ـ1947، عمان 1988.