هافمن، مایکل

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


مایکل هافمن (Micheal Hoffman) مورخ تجدیدنظرطلبی است که معیار و ملاک جدیدی از خلاقیت و دانش را به کار گرفته است، وی تحصیل کرده دانشگاه دولتی نیویورک در شهر اوسویگو (Oswego) است. وی گزارشگر سابق خبرگزاری آسوشیتدپرس بوده و در دفتر این خبرگزاری در نیویورک فعالیت کرده است. هافمن ساکن شهر کوردآلین (Coeur dAlene)در ایالت آیداهو است و مدیریت مرکز مطالعات تجدیدنظرطلبی ایالت آیداهو را برعهده دارد.

هافمن از سال 1987 کار نوشتن یک خبرنامهبه نام "تاریخ تجدیدنظرطلبی" (Revisionist History) را آغاز کرد. این خبرنامه به صورت ماهانه منتشر می شود. هافمن همچنین یک سایت اینترنتی تحت همین عنوان راه اندازی و گزارشهای تحقیقی کامل و جامع به ویژه در مورد جنایات رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی را در اختیار عموم جهانیان قرار می دهد.

تحقیقات وی در زمینه های تاریخی به ویژه تاریخ معاصر سهم مهمی در ایجاد رسانه مستقل و آزاد از استبداد قدرتهای دولتی و برتری جویی های نژادی ـ مذهبی دارد. هافمن با غرب (دموکراتیکی) که قوانین و استثناءهای ویژه در آزادی بیان و آزادی مطبوعات برای یک طبقه اجتماعی خاص وضع می کند، در مبارزه است و معتقد است که این طبقه خاص که خود را برگزیده و مقدس می پندارد با تعصبات مقدس و خودبزرگ بینی های نژادی اش، از مصونیت خاصی در برابر نقد و بررسی اساسی و افشاگری برخوردار است که هیچ فرقه و ایدئولوژی دیگری از این مصونیت بهره نمی برد.

هافمن از جمله تجدیدنظرطلبانی است که از اظهارات احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در مورد هولوکاست حمایت کرده است. وی معتقد است تاریخ حقیقی، با دستور و فرمایش به دست نمی آید. تاریخ حقیقی و راستین از طریق کنجکاوی و تحقیق حاصل می شود، نه از طریق تعصبات و پیش فرض ها.

بیان حقیقت در مورد اتاقهای گاز مورد ادعای یهودیان مانند بیان حقیقت در مورد مذهب یهودیت (که به عقیده هافمن، ارتباطی با کتب مقدس عهد عتیق ندارد، بلکه دنباله آداب و رسوم حاخام هاست) می تواند به بی ثباتی و تزلزل علت دولت یهودی منجر شود.

هافمن پیشنهادهایی نیز در راستای حمایت از مردم فلسطین، برای ایران دارد: ساخت فیلم بزرگی با کمک بهترین فیلمنامه نویسان، کارگردانان و هنرپیشگان در مورد هولوکاست رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین، بمب گذاری های تروریستی شارون در بیروت و کمک و همدستی دونالد رامسفلد و رونالد ریگان با صدام در جنگ عراق علیه ایران وبرپایی وب سایتی دولتی با عنوان "هولوکاست اسرائیل علیه فلسطینیان".

هافمن معتقد است اگر ایران، ملت فلسطین را با دوربین های کوچک فیلمبرداری دیجیتال مجهز کند، شواهد مناسبی برای ارائه در دادگاهی در مورد جنایات جنگی به دست می آید.

الف ـ آثار:

مایکل هافمن مقالات و کتب متعددی را به رشته تحریر درآورده است که عبارتند از:

1) "ترور ماسونی" ـ این اثر یکی از اولین کارهای هافمن است که در زمان دانشجویی (1978) در مورد مخفی کاری های فراماسون ها نگاشته شده است. این اثر به بررسی مختصر اما نافذ قتل سه شخصیت به نام های ژوزف اسمیت (Joseph Smith) مؤسس فرقه مورمون ها (شاخه ای از مسیحیت که در سال 1830 بنا شده است)، ادگار آلن پو (Edgar Alen Poe)شخصیت برجسته ادبی، و ویلیام مورگان (William Morgan)نویسنده، توسط فراماسون ها اختصاص دارد.

2) "جوامع سری و جنگ روانی" ـ این اثر که در سال 2001 بازنگری و تکمیل شد، از جنایات و ایدئولوژی مخفی کاری ماسونی پرده برمی دارد.

3) "هافمن علیه خزرها" ـ شامل مجموعه ای از مناظرات اینترنتی مایکل هافمن در گروه خبری یوزنت (Usenet) با جمعی از "کارشناسان" یهودی است.

4) "آنها سفیدپوست و برنده بودند" ـ هافمن در این کتاب به شرح تاریخ ناگفته بردگی سفیدپوستان در آمریکای نوپا و همچنین در دوره صنعتی انگلیس می پردازد و با ارائه اسناد ثابت می کند که امروزه میلیون ها آمریکایی سفیدپوست وجود دارند که از نوادگان بردگان سفیدپوست محسوب می شوند.

5) "نفرت از سفیدپوستان، سینمای افترا"ـ این اثر تنها کتابی است که در مورد جنگ روانی هالیوود علیه سفیدپوستان، مسیحیان، آلمانها و غیریهودیان منتشر شده است. هافمن در این اثر، اسناد کاملی در مورد صدها فیلم و برنامه تلویزیونی ارائه می دهد کهبیشترین تبلیغات ضدسفیدپوستی را در تاریخ عصر ارتباطات داشته اند.

6) "خدایان عجیب یهودیت" ـ هافمن در این کتاب به بیان تئوری بحث انگیز خود در مورد یهودیت می پردازد و با ارائه اسنادی از منابع معتبر یهودی، ثابت می کند که یهودیت، مذهب مبتنی بر عهد عتیق نیست، بلکه سیستم اعتقادی فرقه فریسی ها است که به شکل نوینی تدوین شده است.

7) "هولوکاست اسرائیلی علیه فلسطینیان"ـ این کتاب اثر مشترک مایکل هافمن و موشه لیبرمن (Moshe Lieberman)است و اسنادی در مورد بی رحمی های فجیع رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان ارائه می دهد. این کتاب شامل عکسهای متعددی از ویرانگری های ماشین جنگی صهیونیسم و مرگ ملت فلسطین است. نویسندگان در این کتاب پرونده انکارناپذیری از جنایات جنگی اسرائیلی ها در سرزمین فلسطین عرضه می دارند و ثابت می کنند که اسرائیلی ها خود مرتکب هولوکاست شده اند.

8) "آزمایش عظیم هولوکاست: نبرد حساس برای آزادی بیان" ـ این اثر گزارشی به قلم هافمن از جریان دادگاه ارنست زاندل (Ernst Zundel)در سال 1985 است. این کتاب بارها تجدید چاپ شده است.

ب ـ دیدگاهها و مواضع:

مهمترین دیدگاهها و مواضع مایکل هافمن را می توان در موضوعات ذیل خلاصه نمود:

1 ـ هولوکاست:

مایکل هافمن معتقد است تا قبل از تحمیل موضوع هولوکاست بر جهانیان، امکان حیات برای اندیشه مستقل هنوز در این کره خاکی وجود داشت. اگرچه جهان در جنگ، طاعون و فریبکاری های سیاسی غوطه ور بود، اما این همه، در مقایسه با غوطه خوردن جهان امروز در یهودیت، ناچیز بود.

از دیدگاه هافمن، هولوکاست یک ابزار غیرمذهبی برای یهودی سازی جهان است. وی صراحتا اعلام می کند که واژه هولوکاست، بهچپاولگری ها و یورش های هیتلر اشاره نمی کند، بلکه به اغراق نامعقول و بیش از اندازه این تهاجمات اشاره دارد.

هافمن معتقد است یهودیان به نام مبارزه با نژادپرستی، از موضوع هولوکاست استفاده می کنند، حال آنکه هدف آنان مصون نگه داشتن نژاد برتر خود پنداشته شان است. هولوکاست مظهر انتقام جویی است و بزرگ ترین حمام خون قرن بیستم یعنی هولوکاستی که کمونیسم نام داشت را پنهان می کند. به عقیده هافمن، قتل عامی که هیتلر به راه انداخت در مقایسه با کشتارهای دوره کمونیسم بسیار ناچیز بوده است.

از دیدگاه هافمن، ویژگی برجسته مذهب تمام عیار هولوکاست گرایی در این است که تبلیغات در مورد آن با مرور زمان افزایش می یابد. تبلیغات هنری در قالب فیلم و نمایشنامه و غیره مرتبط با جنگ جهانی دوم همچنان روبه افزایش است و این خلاف روند پیامدهای جنگ های دیگر تاریخ است، زیرا در دوران پس از جنگ، معمولاً زخم های کهنه التیام می یابند و حقایق و اطلاعات مسالمت آمیز برای مقابله و خنثی سازی دوران جنگ منتشر می شوند.

هافمن در بررسی روند پیدایش هولوکاست، به این مطلب اشاره می کند که تا قبل از سال 1968 و چاپ کتاب نورا افرون (Nora Ephron) به نام "هولوکاست" صحبتی از این پدیده در میان نبود. آنچه توجه غربی ها به ویژه آمریکایی ها را به این موضوع جلب کرد، پخش سریالهای کوتاه تلویزیونی در سال 1978 با نام "هولوکاست" اثر جرالد گرین (Gerald Green)بود و امروزه، "هولوکاست" بیانگر این آسیب شناسی است که یهودیان در میان تمام ستمدیدگان و رنج کشیدگان جهان، تنها خود را مدعیان منحصر به فرد تاریخ می دانند. با این بهانه که تنها یهودیان متحمل هولوکاست شده اند و همین نژادپرستی بیمارگونه، نیروی مخرب و هسته مرکزی فضای فکری و فرهنگی معاصر به شمار می آید.

هولوکاست امروزه در غرب و به ویژه در آمریکا به یک مذهب مبدل شده است. هافمن در توضیح این واقعیت، به این مطلب اشاره می کند که قانون اساسیآمریکا، کلیسا (دین) را از دولت جدا می داند و هیچ مذهبی نمی تواند به عنوان دین رسمی دولت آمریکا به شمار آید اما یهودیان این مسئله را از طریق "هولوکاست" دور زده و با تظاهر به اینکه هولوکاست بخشی از تاریخ است، کنیسه ها را به "موزه های هولوکاست" مبدل ساخته اند. "موزه هولوکاست آمریکا" که به دستور رونالد ریگان رئیس جمهور اسبق آمریکا با بودجه فدرال تأسیس شد، از قوانین مربوط به اسناد و مدارک پیروی نمی کند و اشیاء به نمایش گذاشته شده، به افراد عرضه نمی شود.

به عقیده هافمن، ممنوعیت شک و تردید در مورد موضوع "هولوکاست" نشان دهنده این واقعیت است که هولوکاست بخشی از تاریخ جنگ جهانی دوم نیست، بلکه نمایانگر مذهب یهودیت برای غیریهودیان می باشد.

هر گونه سؤال در مورد جزئیات اتاقهای گاز، فرد سؤال کننده را با اتهاماتی نظیر آنتی سمیتیست، یهودستیز و گسترش دهنده نفرت مواجه می کند، حال آنکه تمامی وقایع تاریخی می توانند مورد سؤال و شک و تردید قرار گیرند. هافمن معتقد است هولوکاست یک آیین مذهبی است که در قالب تاریخ درآمده و به عنوان ابزاری برای یهودی سازی جهان به کار گرفته می شود.

علاوه بر آن، به اعتقاد وی، دولت های اروپایی از یک الگوی ماسونی پیروی می کنند که براساس آن، یهودیت، ایدئولوژی برتر و سرچشمه معنویت است. بنابراین اگر اجازه بررسی آزادانه ماهیت اصلی "هولوکاست" داده شود، پایه و اساس دیدگاه ماسونی اتحادیه اروپا با خطر ویرانی مواجه می شود.

2 ـ تجدیدنظرطلبان تاریخی:

مایکل هافمن رسالت تجدیدنظرطلبان تاریخی را این گونه توصیف می کند. "انکار واقعیت ها، جمع وجور کردن مسائل و پوشاندن ادراک و بصیرت در لفافه زیبایی از جانبداری و تعصب، تمایل همیشگی انسان است. سرنوشت یک تجدیدنظرطلب در جست وجوی مداوم افق های ورای این لفافه ها و تعصبات رقم خورده است. یکتجدیدنظرطلب با آگاهی از خطای اولیه ذهنیت شخصی خود، همواره برای بیشتر دیدن و گزارش دادن آنچه می بیند، تلاش می کند؛ آن هم با بی اعتنایی کامل به نتایج و پیامدهای این حرفه ناپایدار.

حتی در هنگامه حاضر، تنها داشتن اخبار و اطلاعات کافی نیست. زیرا کلید نزدیکی هر چه بیشتر به حقیقت، دستیابی به حداکثر اخبار و اطلاعات نیست؛ بلکه به پرورش توانایی فردی در تشخیص فریبکاری بستگی دارد. اطلاعات قدرت است، اما خرد نیست.

تاریخ تجدیدنظرطلبی تشکیل شده است از هنر تشخیص فریبکاری و شهامت نمایان کردن علنی توهمات و تصورات باطل، حتی هنگامی که تمام جهان به شدت برای آن هیاهو برپا کرده است."

3 ـ حمایت جوامع غربی از جنایتهای رژیم صهیونیستی:

از دیدگاه مایکل هافمن، اروپا تاریخچه ای طولانی در سرکوب آزادی بیان دارد، اگرچه با جسارت و گستاخی، در مورد "دموکراسی" و "حقوق بشر" به مسلمانان بند و اندرز می دهد. ملت هایی همچون فرانسه، اتریش و آلمان در طول تاریخ بلندشان هرگز معیار آزادی بیان یکسانی را برای همگان اتخاذ نکرده اند.

هر دولت و حکومتی که با استفاده از ترور و قتل عام حکمرانی کند، به حکومت بربرها تشبیه می شود اما دولت رژیم صهیونیستی از این قاعده مستثنی است. حتی هنگامی که سران این رژیم دستور قتل رهبران عرب و فلسطینی را صادر می کنند، رسانه های جهان به ویژه رسانه های آمریکایی، آن را به عنوان یک عمل تروریستی مخابره نمی کنند، بلکه آن را "مبارزه علیه تروریسم" توصیف می کنند.

اقداماتی همچون حمله رژیم صهیونیستی به مدارس فلسطینیان و مسموم کردن کودکان فلسطینی با گاز سمی که به غلط گاز اشک آور نامیده می شود، از دیدگاه غربی ها هیچ گونه ارتباطی با مسئله حقوق بشر ندارد و به یک سرمقاله در مطبوعات آمریکا یاانگلیس مبدل نمی شود، این در حالی است که تبلیغات در مورد ادعای یهودیان مبنی بر مسمومیت گازی آنها در اردوگاه آشویتز (Auschwitz) در دوره نازیها به شکل بی امان و گسترده ای منتشر می شود. هافمن از این واقعیت چنین استنباط می کند که قانون "دیگر هرگز" شامل رژیم صهیونیستی نمی شود.

4 ـ مسیحیان:

مایکل هافمن در سایت اینترنتی خود، عکسهای فراوانی از رنج فلسطینیان و جنایات صهیونیستها منتشر کرده است که در میان آنها، عکسهایی از تظاهرات زنان مسیحی فلسطینی علیه کشتار شهروندان عرب توسط اسرائیلی ها مشاهده می شود. هافمن تأکید می کند که این گونه عکسها در نشریات و رسانه های غربی هرگز منتشر نمی شوند. زیرا انتشار آنها برای کسانی که اعراب را منحصرا مسلمان فرض می کنند، بسیار ناخوشایند است. برای بسیاری از مسیحیان یهودی زده آمریکایی، مسلمانان، شیاطین اصلی جهان امروز به شمار می آیند.

این واقعیت که بعضی از اعراب، مسیحی اند و این مسیحیان توسط اسرائیلی ها قتل عام می شوند، موضوع مورد توجه رسانه های غربی و اغلب مسیحیان آمریکا نیست. اصولگرایان پروتستان به "سرزمین مقدس" سفر می کنند و اساتید معاصر مذهب فریسی ها را در آغوش می گیرند اما توجهی به برادران عرب مسیحی خود نمی کنند و حتی آنها را به باد انتقاد می گیرند.

5 ـ یهودیان:

یهودیت از دیدگاه هافمن، دشمن مهلک مسیحیت است و شبه مسیحیانی که به یهودیت یاری می رسانند یا آن را به عنوان بخشی از میراث معنوی غرب جلوه می دهند، در حقیقت به عیسی مسیح خیانت می کنند، زیرا یهودیان ارتدوکس براساس تعلیمات حاخام ها، مؤظفند هرگاه از کنار کلیسا یا گورستان مسیحی رد می شوند، نفرینی بر زبان آورند و بر هر صلیب که می بینند یا نزدیک آن، آب دهان پرتاب کنند. علاوه بر آن، یکی از دستورات شریعتیهود، سوزاندن کتب مسیحی است.

حتی در سال 2001 میلادی، عوادیا یوسف (Ovadia Yosef) حاخام اعظم یهودیان سفاردی دستور کشتار غیریهودیان را صادر کرد.

مایکل هافمن اظهارات احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در مورد آزادی توهین به پیامبران الهی در اروپا را کاملاً صحیح می داند و به این مسئله اشاره می کند که تلمود (شریعت یهود) با گفتن اینکه عیسی به دلیل انتقاد از اسرائیل مستحق کشته شدن بوده است، به این پیامبر توهین می کند و تمام اینها در اروپا قانونی است، زیرا حاخام ها براساس تلمود از پیامبران برترند.

بدین ترتیب، اروپا امروزه شاهد داستان سرایی حاخام ها در مورد قتل عام یهودیان در اتاقهای گاز آشویتز و رقم "شش میلیون" کشته است و این داستان، آخرین اعتقاد مقدس غربی هاست و کسانی که به آن اعتقاد ندارند، کاملاً ملحد محسوب می شوند.

6 ـ مسلمانان:

مایکل هافمن از رواج فساد و بی بند و باری در جامعه آمریکا به شدت انتقاد می کند. به عقیده وی، جامعه آمریکا در سال 2005 میلادی از جامعه سگان و خوکان هم پست تر شده است. وی آرزو می کند که ارتشی از مسلمانان به این کشور می آمدند و بر تن زنان سرگشته آمریکا، کمی لباس می پوشاندند.

هافمن معتقد است هیچ ملحدی به اندازه "مسیحیان" آمریکا تنزل نمی کند؛ مسیحیانی که چشم انداز گریزناپذیر آمریکا به شکل کارناوال شهوت رانی را "سرزمین مسیحی" می نامند. بی بند و باری از سال 1960 میلادی به بعد و در جریان رشد فزاینده صنعت تبلیغات، در این کشور گسترش یافته است، به طوری که زنان و دختران آمریکایی مانند بومیان جنگل لباس می پوشند و کودک آزاری جنسی در مقیاس وسیع رخ می دهد.

هافمن اعتقاد دارد که اسلام به قطع و یقین می تواند بر این ملت منحرف شده متشکل از مسیحیان تقلبی چیره شود و خداوند نیز اجازه اینعمل را می دهد تا سرزمین آمریکا را مجازات کرده باشد؛ همان گونه که اسرائیل باستان را مجازات کرد؛ تا بالاخره آمریکایی ها آنچه در جریان تغییر بازارها و دادوستدها قربانی کرده اند، یعنی آن احساس شرم و حیا را، مجددا نجات دهند و از پاکدامنی دختران و زنان در مقابل قدرت پول و لشکر سیاستمداران و قضات آن دفاع کنند.

به عقیده هافمن، اجداد مسیحیان حتی تا سال 1950 میلادی، نیازی به فراگیری عفت و شرافت از مسلمانان نداشتند و اگر زنان به شکل امروز لباس می پوشیدند، به جرم ابتذال بازداشت می شدند. اما شیادان "مسیحی نمای" امروز که تسلیم فساد و هوسرانی آمریکایی شده اند، باید از مسلمانان درس شرافت بگیرند و بالاخره هم خواهند گرفت.

7 ـ حمایت آمریکاییان از اسرائیل:

هافمن، نژاد سفید را ـ حداقل در وضعیت منحط امروزی آن در جامعه معاصر آمریکا ـ به گولم های (Golem) حاخام ها تعبیر می کند و به این واقعیت اشاره دارد که بدون حمایت های بی دریغ مالی و نظامی رهبران سفیدپوست آمریکایی و رأی دهندگان سفیدپوست این کشور، صهیونیست های اسرائیل حتی یک دهم قدرت کنونی شان را نداشتند.

8 ـ نژادپرستی ضدسیاهپوستان آمریکا:

وی در توصیف نژادپرستی ضدسیاهپوستان در آمریکا، به سخنان تونی مارتین (Tony Martin) پروفسور تاریخ آفریقا در دانشگاه ولسلی (Wellesley College) استناد می کند که در سخنرانی خود تحت عنوان "نقش یهودیان در تجارت بردگان سیاه پوست" ریشه نژادپرستی ضدسیاهان را در تفسیرهای میدراشی (Midrashi) در مورد حام پسر نوح می یابد. این دکترین حاخام ها به نوبه خود فراماسونها و هواداران ماسونی آنها را در داخل و خارج کوکلوس کلان (سازمان نژادپرست ضدسیاهان در آمریکا) تحت تأثیر قرار داد و آنها این اعتقاد و باور ظاهر فریب را گسترش دادند که پایه و اساس نژادپرستی ضدسیاهان در تورات و انجیل وجود دارد؛ حال آنکهاین نژادپرستی از حاخام های یهودی از جمله بزرگ ترین آنها به نام مایموندیس (Maimonides) سرچشمه می گیرد، نه از اسقف های کتاب مقدس و عهد عتیق.

هافمن، برتری سفیدپوستانی چون جرج بوش پدر، دونالد رامسفلد، دیک چنی، جرج بوش پسر و غیره را مترادف طلوع برتری یهودیان می داند و از این برتری های سفیدپوستان و یهودیان اعلام انزجار می کند.

9 ـ جرج بوش:

وی بسیاری از اظهارات جرج بوش رئیس جمهور آمریکا را زیر سؤال می برد، از جمله اظهارات بوش در مورد "اقتدار و حاکمیت" در زمانی که آمریکا را به مستعمره اسرائیل مبدل ساخته است یا اظهارات وی در مورد "ارزش ها" آن هم زمانی که بوش عضو جامعه سری "جمجمه و استخوان ها" (Skull and Bones) است.

به عقیده هافمن، سیاست بوش در ترغیب و تحریک انجام حملات تروریستی در این کشور را به دلیل حمایت بی چون و چرای وی از جنگی که آریل شارون علیه مردم فلسطین و قتل عام کودکان فلسطینی توسط ارتش اسرائیل به راه انداخته است، کاملاً غلط می داند.

10 ـ دولت آمریکا:

هافمن به این مطلب اشاره می کند که نمایندگان شیطان در دولت آمریکا قرار نیست در شنل های سیاه و سرخ، با دندان های نیش و با شاخ و دم ظاهر شوند، بلکه به تعبیر کتاب مقدس عهد جدید آنها "با ظاهری خداگونه" به میان مردم می آیند و به نام "ایمان، خانواده و جامعه" خود را خدمت سیستم دیکتاتوری تلمودی (شریعت یهودی) قرار می دهند.

مآخذ:

  1. www.Revisionisthistory.org.
  2. www.Whale.to/b/hoffman-m-h.html.
  3. www.Muslimsonline.com/babri/khazarl.htm
  4. www.Whale.to/b/hoffman-m-h.htm.
  5. www.Fpp.co.uk/Auschwitz/Leuchter/Leuchter Film8.html.
  6. www.Mehrnews.com/en/News Detail.aspx? NewsID=281819/269571.
  7. www.Blogger.com/profile/17586288.