قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل ـ 2006

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۶ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ناکامی اسرائیل در تحقق بخشیدن به هدف خود مبنی بر از میان برداشتن حزب ا... طی حملات نظامی گسترده به لبنان که به جنگ ششم اسرائیل نیز بفروشد، سیاستمداران آن رژیم را وا داشت تا پس از یک ماه تجاوز و حمله به حزب ا... و لبنان و با حمایت دولت های غربی راهکار دستیابی به هدف را تغییر داده و رویه ای دیگر برای تحقق اهداف خود بیابند.

اگرچه نوعی اجماع بین المللی در مورد توافق بر توقف درگیری ها و ایجاد آتش بس بین کشورها حاکم و جاری بود اما موضع گیری شخصیت ها و دولت ها نسبت به ماهیت قطعنامه، متفاوت، متنوع و گاه متعارض بود.

الف ـ متن کامل قطعنامه:

شورای امنیت با یادآوری تمامی قطعنامه های پیشین مرتبط با لبنان به ویژه قطعنامه های 425 و 426 سال 1978، 520 سال 1982، 1559 سال 2004، 1655 سال 2006، 1680 سال 2006، 1696 سال 2006 و همچنین بیانیه های ریاست شورا درباره اوضاع لبنان به ویژه بیانیه های 18 ژوئن سال 2000، 2000/12/S/PRST19 اکتبر سال 2004،/S/PRST36، 4 مه 2005، 2005/17/S/PRST23 ژانویه سال 2006، 2006/3 S/PRSTو 30 ژوئیه2006، 2006/35 S/PRST نگرانی شدیدش را از ادامه خشونت ها در لبنان و اسرائیل از زمان حمله حزب اللّه لبنان به اسرائیل در 12 ژوئیه سال 2006 که منجر به کشته شدن صدها تن و مجروح شدن بسیاری در دو طرف شده و خسارات فزاینده ای را به زیرساخت های غیرنظامی وارد آورده و صدها هزار تن از مردم را نیز آواره ساخت بیان می دارد.

همچنین بر لزوم پایان دادن به این خشونت ها و تأکید بر لزوم پرداختن به ریشه های افزایش بحران کنونی از جمله آزادی بدون قید و شرط سربازان ربوده شده اسرائیل تأکید می کند و ضمن توجه به حساسیت مسئله زندانیان و ترغیب تلاش ها با هدف حل فوری مسئله زندانیان لبنانی دربند در اسرائیل از تلاش های نخست وزیری لبنان و تعهد دولت لبنان به طرح هفت بندی اش برای گسترش اقتدار دولت لبنان بر کل اراضی این کشور از طریق نیروهای مسلح مشروع لبنان استقبال می کند. از تعهد لبنان مبنی بر اینکه هیچ سلاحی بدون اجازه دولت لبنان و هیچ قدرتی به غیر از دولت لبنان وجود نخواهد داشت نیز استقبال می کند.

از نیروهای سازمان ملل که از لحاظ تعداد، تجهیزات، اختیارات و بعد عملیات تقویت شده و قرار دادن درخواست عقب نشینی فوری نیروهای اسرائیلی از جنوب لبنان در این طرح و تعیین اقدامی برای زودتر انجام شدن این عقب نشینی و یادداشت برداری از پیشنهادات ارائه شده از طرح هفت بندی دولت لبنان با توجه به منطقه "مزارع شبعا" و از تصمیم متفق دولت لبنان در 6 اوت سال 2006 برای استقرار 15 هزار نیروی مسلح لبنان در جنوب این کشور همزمان با عقب نشینی ارتش اسرائیل به پشت خطوط آبی استقبال کرده و از نیروهای ویژه UNIFILبه منظور تسهیل ورود نیروهای مسلح لبنان به این منطقه درخواستهمکاری می کند.

لذا با تأکید بر نیت شان (دولت لبنان و UNIFIL) برای تقویت نیروهای مسلح لبنان با تجهیزاتی که برای توانمندسازی آنها در عمل به وظایف شان ضروری است و اطلاع از مسئولیت های آنها برای کمک به تضمین آتش بسی دائمی و راه حلی بلندمدت برای این مناقشات و تعیین این امر که این اوضاع در لبنان تهدیدی را برای امنیت و صلح بین المللی ایجاد می کند، موارد زیر را خواستار است:

1 ـ توقف کامل خشونت ها به ویژه توقف فوری تمام حملات حزب اللّه لبنان و توقف فوری تمام عملیات های هجومی ارتش اسرائیل.

2 ـ با توقف کامل خشونت ها از دولت لبنان و UNIFIL خواسته می شود تا نیروهایشان را در منطقه جنوب لبنان مستقر و از دولت اسرائیل نیز خواسته می شود تا همزمان با آغاز این استقرار تمامی نیروهایش را از جنوب لبنان خارج کند.

3 ـ شورای امنیت بر اهمیت کنترل دولت لبنان بر تمامی اراضی لبنان مطابق با مفاد قطعنامه 1559 سال 2004 و قطعنامه 1680 سال 2006 و مفاد مرتبط با توافقنامه طائف برای حاکمیت کامل لبنان مبنی بر اینکه هیچ سلاحی بدون توافق دولت لبنان و هیچ قدرتی به غیر از دولت لبنان وجود نخواهد داشت، تأکید می کند.

4 ـ شورای امنیت بر حمایت قوی شورای امنیت برای احترام کامل به خط آبی تأکید دارد.

5 ـ شورای امنیت بر حمایت قوی از تمامیت ارضی، حاکمیت و استقلال سیاسی لبنان در چارچوب مرزهای بین المللی سازماندهی شده آنها همان طور که در توافقنامه آتش بس لبنان و اسرائیل در 23 مارس سال 1949 آورده شده است، تأکید دارد.

6 ـ شورای امنیت از جامعه بین المللی برای اتخاذ اقدامات فوری برای ارائه کمک انسانی و مالیبه مردم لبنان از جمله تسهیل در بازگشت امن آوارگان تحت کنترل دولت لبنان، بازگشایی فرودگاه ها، بنادر و درخواست برای بررسی کمک بیشتر در آینده به منظور مشارکت در بازسازی و توسعه لبنان درخواست می کند.

7 ـ شورای امنیت بر این نکته تأکید می کند که تمام طرف ها مسئول تضمین این امر هستند که هیچ اقدامی مغایر با بند یک که ممکن است بر یافتن راه حلی پایدار و دسترسی انسانی به مناطق پرجمعیت غیرنظامی از جمله عبور کاروان های بشردوستانه یا بازگشت امن و داوطلبانه آوارگان تأثیر بگذارد، انجام ندهند و از تمام طرف ها برای قبول این مسئولیت و همکاری با شورای امنیت درخواست می کند.

8 ـ شورای امنیت از لبنان و اسرائیل می خواهد تا از آتش بس دائمی و راه حل پایدار براساس اصول و موارد زیر حمایت کنند:

ـ احترام کامل دو طرف به خط آبی

ـ تدابیر امنیتی به منظور جلوگیری از آغاز مجدد خشونت ها از جمله ایجاد یک منطقه عاری از پرسنل مسلح و سلاح به غیر از سلاح های دولت لبنان و UNIFIL میان خط آبی و رود لیطانی.

ـ اجرای کامل مفاد مرتبط با توافقنامه طائف و قطعنامه 1559 سال 2004 و 1680 سال 2006 که خلع سلاح تمام گروه های مسلح در لبنان را خواسته است و سپس پیگیری تصمیم 27 ژوئیه سال 2006 کابینه لبنان مبنی بر اینکه هیچ سلاح یا قدرتی در لبنان به غیر از کشور و دولت لبنان وجود نخواهد داشت.

هیچ نیروی خارجی در لبنان بدون موافقت دولت لبنان وجود نخواهد داشت.

فروش یا عرضه سلاح یا موارد مرتبط نظامی به لبنان تنها با صدور مجوز از دولت لبنان خواهد بود.

ارائه تمامی نقشه های باقی مانده از زمین های مین گذاری شده در لبنان به سازمان ملل که تاکنون در تصرف اسرائیل بوده است.

9 ـ شورای امنیت از دبیرکل سازمان ملل برای حمایت از تلاش ها برای تضمین هرچه سریع تر توافق احتمالی دولت اسرائیل و لبنان با مفاد راه حل بلندمدت و ابراز تمایل برای مشارکت فعال در این امر دعوت به عمل می آورد.

10 ـ شورای امنیت از دبیرکل سازمان ملل برای همکاری با نقش آفرینان بین المللی و طرف های مرتبط با توافقنامه طائف و قطعنامه 1559 سال 2004 و 1680 سال 2006 از جمله خلع سلاح و تعیین مرزهای بین المللی لبنان به ویژه در مناطقی که این مرز مورد مشاجره است یا ابهاماتی در آن وجود دارد از جمله منطقه مزارع شبعا و همچنین ارائه پیشنهادی در این خصوص به شورای امنیت ظرف 30 روز، درخواست می شود.

11 ـ شورای امنیت به منظور تقویت نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان UNIFILاز لحاظ تعداد تجهیزات، اختیارات و بعد عملیات و افزایش آنها به حداکثر 15 هزار نیرو تصمیماتی اتخاذ می کند. این نیروها براساس قطعنامه های 425 و 426 سال 1978 براساس موارد ذیل عمل می کنند:

الف ـ نظارت بر توقف خشونت ها.

ب ـ حمایت از نیروهای مسلح لبنان همزمان با استقرار آنها در جنوب از جمله در طول خط آبی و عقب نشینی نیروهای ارتش اسرائیل از لبنان.

ج ـ هماهنگ سازی فعالیت های مرتبط با بند 2 پاراگراف 11 با دولت لبنان و اسرائیل.

د ـ افزایش کمک ها به منظور تضمین دسترسی انسانی به مناطق پرجمعیت غیرنظامی و بازگشت امن و داوطلبانه آواره ها.

ه ـ کمک به نیروهای مسلح لبنان در انجاماقداماتی در جهت ایجاد منطقه ای که در بند 8 به آن اشاره شد.

و ـ کمک به دولت لبنان در صورت درخواست آنها برای اجرای بند 14.

12 ـ شورای امنیت از درخواست دولت لبنان برای استقرار نیروی بین المللی به منظور کمک به این کشور در به دست گیری کنترل تمامی این کشور و اجازه به UNIFILبرای انجام اقدامات ضروری در مناطق استقرار نیروهایش به منظور تضمین این امر که از منطقه عملیاتی اش برای فعالیت های خشونت آمیز استفاده نمی شود و مقاومت در برابر تلاش ها برای جلوگیری از عدم انجام وظایف آنها که از سوی شورای امنیت تعیین شده و تضمین امنیت تردد آزاد پرسنل سازمان ملل و کارگران امدادرسان بدون تحت تأثیر قرار دادن مسئولیت های دولت لبنان در حفاظت از غیرنظامیان در برابر تهدیدهای قریب الوقوع و خشونت های فیزیکی حمایت می کند.

13 ـ شورای امنیت از دبیرکل سازمان ملل برای اتخاذ طرح ها به منظور تضمین توانمندی UNIFIL برای انجام فعالیت هایی که در این قطعنامه پیش بینی شده است، درخواست می شود و از کشورهای عضو نیز خواسته می شود تا مشارکت مناسب در UNIFIL را بررسی و به درخواست مشارکت و کمک به این نیروها به طرز مثبتی پاسخ داده و همچنین از کسانی که در گذشته در UNIFIL مشارکت داشته اند، قدردانی قوی می شود.

14 ـ شورای امنیت از دولت لبنان برای تأمین مرزهایش و دیگر ورودی های این کشور به منظور جلوگیری از ورود سلاح یا موارد مرتبط به لبنان بدون اجازه این کشور درخواست می شود و همچنین از UNIFIL نیز برای همکاری با دولت لبنان در صورت لزوم همان طور که در بند 11 آمده، درخواست می شود.

15 ـ شورای امنیت از تمام کشورها می خواهد اقدامات ضروری را به منظور جلوگیری از اقداماتی که در زیر به آنها اشاره شده از سوی اتباع شان یا اراضی شان یا استفاده از کشتی ها یا هواپیماهایشان به انجام رسانند:

الف ـ فروش یا عرضه سلاح یا تجهیزات نظامی از جمله سلاح و مهمات خودروهای نظامی و تجهیزات، تجهیزات شبه نظامی و قطعات یدکی به هر فرد یا هویتی در لبنان

ب ـ ارائه هرگونه آموزش فنی یا کمک های مرتبط با ساخت و استفاده موارد ذکر شده در بخش الف به هر فرد یا هویتی در لبنان این ممنوعیت ها شامل دولت لبنان یا UNIFILنمی شود.

16 ـ شورای امنیت درباره تمدید مأموریت UNIFIL تا 31 اوت سال 2007 و بررسی افزایش مأموریت آنها و دیگر اقدامات برای کمک به اجرای آتش بس دائمی و راه حل پایدار در قطعنامه بعدی تصمیم گیری می کند.

17 ـ شورای امنیت از دبیرکل سازمان ملل ظرف یک هفته گزارشی از نحوه اجرای این قطعنامه شورای امنیت درخواست می کند.

18 ـ شورای امنیت بر اهمیت و لزوم دستیابی به صلحی پایدار، جامع و منصفانه در خاورمیانه براساس تمام قطعنامه های مرتبط از جمله قطعنامه های 242 (22 نوامبر سال 1967)، 338 (22 اکتبر سال 1973) و 1515 (18 نوامبر سال 2003) تأکید می کند.

19 ـ شورای امنیت تمام موارد فوق را پیگیری می کند.

ب ـ قطعنامه 1701 از منظر ساختار و محتوا:

پس از قریب یک ماه تهاجم همه جانبه رژیمصهیونیستی به جنوب لبنان و مقاومت بی نظیر حزب ا... سرانجام در روز جمعه 20 مرداد (11 اوت) پیش نویس قطعنامه فرانسه و آمریکا با تغییراتی اندک و با درنظر گرفتن طرح 7 ماده ای نخست وزیر لبنان در قالب قطعنامه 1701 و با اجماع آراء با 15 رأی مثبت بدون هیچ رأی ممتنع یا مخالفی به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید.

این قطعنامه در یک مقدمه و 19 ماده با هدف "لزوم توقف اعمال خصمانه و جنگی میان لبنان و اسرائیل" از طرفین منازعه خواسته بود تا با برقراری آتش بس سریع به اقدامات خشونت آمیز خاتمه دهند.

در مقدمه قطعنامه، با اشاره به قطعنامه های قبلی درباره لبنان، از ادامه جنگ و تشدید آن مخصوصا در یک ماه گذشته ابراز نگرانی و بر ضرورت پایان بخشیدن به خشونت تأکید شده و در ادامه نیز از تلاش های نخست وزیر لبنان تشکر و حمایت به عمل آمده است.

این مقدمه همچنین اذعان می کند که تمامی طرف ها باید برای حل وفصل فوری بحران از جمله آزادی غیرمشروط دو اسیر نظامی اسرائیل تلاش کنند و به دنبال استقبال نخست وزیر لبنان از اعزام 15 هزار نیروی نظامی به جنوب این کشور و گسترش حاکمیت دولت در آن منطقه، خاطرنشان شده است که نباید بدون اجازه دولت مذکور، سلاحی به خاک لبنان وارد شود، اما علی رغم اشاره مستقیم و آشکار به آزادی اسرای اسرائیلی، به موضوع اسرای لبنانی به طور تلویحی اشاره و اعلام شده است که از تلاش ها برای آزادی اسرای لبنانی حمایت می شود.

قطعنامه در 19 ماده ضمن تأکید بر لزوم برقراری آتش بس از لبنان خواسته است که اقدامات لازم و ضروری در جهت اجرای قطعنامه های 1559 و 1680 سازمان ملل (مبنی بر خلع سلاح شبه نظامیان لبنان و به رسمیت شناختن حق حاکمیتلبنان توسط سوریه و ترسیم مرزهای میان دو کشور) و بندهای مربوط به پیمان طائف را اجرا و حاکمیت خود را بر خاک لبنان کامل کند به گونه ای که سلاح و قدرت نظامی غیر از سلاح و قدرت دولت لبنان وجود نداشته باشد.

ماده 8 نیز در چهار بخش کلی از طرفین خواسته است تا براساس اصول ارائه شده به برقراری آتش بس دائم و ارائه راهکارهای صلح بلندمدت بپردازند. جالب آنکه اغلب تعهدات متوجه طرف لبنانی است. در دنباله قطعنامه، چندین بار به کشتزارهای شبعا در جنوب لبنان که در اشغال اسرائیل است اشاره و از طرفین خواسته شده است تا پیشنهادهای خود را ظرف مدت 30 روز به شورای امنیت ارائه دهند.

ج ـ تحلیل محتوای قطعنامه:

قطعنامه 1701 را می توان به شیوه های متفاوت تفسیر کرد. هم می توان این قطعنامه را به شیوه پاراگراف به پاراگراف بررسی کرد و هم می توان براساس محورهای مهم، آن را تحلیل محتوا کرد. به علاوه قطعنامه را می توان از نظر حقوقی (حقوق بین المللی) یا سیاسی تحلیل کرد. چون عامل سیاست در تصویب این قطعنامه بر جنبه حقوقی آن می چربد، نباید صرفا به بررسی حقوقی آن بسنده کرد. در این نوشتار مهم ترین محورهای قطعنامه 1701، با ترکیب دیدگاه حقوقی و سیاسی تحلیل می شوند.

به همین دلیل به زمینه ها و پیامدهای سیاسی بندهای مهم قطعنامه نیز پرداخته می شود. بندهای مهم قطعنامه آن گونه که در متن اصلی آن نیز آمده، به دو بخش "پاراگراف های مقدماتی (Preparatory paragraphs=pp) و پاراگراف های عملیاتی (operational paragraphs=op)دسته بندی می شوند و در این بخش نیز از این علائم اختصاریاستفاده می شود.

1 ـ عامل آغاز بحران:

معمولاً در قطعنامه های بین المللی، قبل از هر مسئله دیگری، آغازگر بحران معرفی می شود. البته چون تعیین این عامل به سادگی در مدت کوتاه و بدون انجام تحقیق توسط هیئت های تحقیقاتی امکان پذیر نیست، از این رو ممکن است این موضوع به طور تلویحی در برخی بندهای قطعنامه ذکر شود.

به هرحال چون پیامدهای بحران، متوجه عامل آغازگر آن (صریح یا تلویحی) است، تعیین عامل آغاز بحران بسیار مهم است. در قطعنامه 1701 به طور غیرمستقیم چندین بار از حزب اللّه به عنوان آغاز گر بحران نام برده شده است.

در پاراگراف مقدماتی (PP2) آمده است: "با بیان شدیدترین نگرانی ها از ادامه خشونت ها در لبنان و اسرائیل از زمان حمله حزب اللّه به اسرائیل در 12 جولای 2006" در پاراگراف pp3نیز آمده است که "با تأکید بر لزوم پرداختن به ریشه های افزایش بحران کنونی از جمله آزادی بی قید و شرط سربازان ربوده شده اسرائیل و..."

با استناد به این دو پاراگراف، حزب اللّه به عنوان آغازگر بحران معرفی شده است. زیرا به اسرائیل حمله کرده و سربازانش را ربوده است. درباره این دو پاراگراف باید گفت: که اولاً اقدام حزب اللّه در مورد این دو سرباز اسرائیلی "ربودن=abdcted" محسوب نمی شوند، بلکه آنها را "اسیر=Hostage" کرده است.

تفاوت میان این دو کلمه از نظر حقوقی بسیار زیاد است. ربودن جرم است اما اسیر بودن در چارچوب قوانین بین المللی به ویژه کنوانسیون ژنو دارای معنی ویژه ای است.

با یک استناد ساده می توان اسیر بودن ایهودگلدواسر (Ehud Goldwasser) و الداد رگو (Eldad Regev) را اثبات کرد. این دو "نظامی" اسرائیلی در روستای "عیتا الشعب" در داخل مرزهای لبنان دستگیر شده اند. یعنی هم "نظامی" بوده اند و هم در قلمرو لبنان که تحت اشغال است، دستگیر شده اند، پس "اسیر جنگی" محسوب می شوند.

ثانیا آنچه "حمله حزب اللّه در 12 جولای" نامیده شده، در رویه و حقوق بین الملل یک "حادثه مرزی" (Border incident) خوانده می شود و نباید یک حمله تمام عیار پاسخ یک حادثه مرزی باشد. اگر این گونه باشد، پس باید هر روز بین هند و پاکستان به علت درگیری ها و حوادث مرزی، جنگ تمام عیار رخ دهد. در حالی که پاسخ اسرائیل، تهاجم محسوب می شود نه اقدام مرزی حزب اللّه، که در داخل قلمرو لبنان رخ داده و حتی نمی توان آن را حادثه مرزی تعبیر کرد.

2 ـ برآورد نامتوازن از خسارت طرفین:

در ادامه پاراگراف PP2 آمده است: "که منجر به کشته شدن صدها تن و مجروح شدن بسیاری از دو طرف شده و خسارات فزاینده ای را به زیرساخت های غیرنظامی وارد آورده و صدها هزار تن از مردم را نیز آواره ساخته است."

این قسمت به صدمات طرفین اشاره می کند اما گستردگی آن را مقایسه نمی کند. در همان روزهای نخست که اسرائیل تهاجم هوایی بسیار گسترده خود را آغاز کرد، کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل اقدامات اسرائیل را "نامتناسب" (Disproportionate) تعبیر کرد. حتی برخی از مقامات انگلیسی و فرانسوی نیز، اصطلاح پاسخ نامتوازن و نامناسب با توجه به حجم و گستردگی حملات اسرائیل را مطرح کردند.

نگاهی به آمار تلفات و صدمات این بحران نشان می دهد که چقدر ناعادلانه و نامتوازن است.نسبت تلفات کل انسانی طرفین حدود 170 به هزار و سیصد نفر است و میزان تلفات غیرنظامیان لبنانی نیز در مقایسه با اسرائیل بسیار بالاتر است. در طرف اسرائیلی 118 نظامی و 41 غیرنظامی کشته شده اند اما به استثنای معدودی، تمامی تلفات لبنانی ها، غیرنظامیان را شامل می شود.

فقط در یک مورد یعنی بمباران مجتمع مسکونی قانا حدود 50 لبنانی غیرنظامی کشته شدند که اکثر آنها کودک بودند. نیروهای نظامی اسرائیلی، در مقابل هر یک غیرنظامی خود 25 غیرنظامی لبنانی را کشتند.

خسارات مادی طرفین نیز قابل مقایسه نیست.

فضل شالاک (Fadl Shalak) رئیس شورای توسعه و بازسازی لبنان اعلام کرد که حملات اسرائیل به طور مستقیم 6/3 میلیارد دلار به لبنان خسارت وارد کرده و خسارات غیرمستقیم نظیر درآمد توریسم که 9 درصد GDP لبنان از محل آن تأمین می شود، هنوز محاسبه نشده است. وی گفت: با توجه به اینکه بازسازی زیرساخت های صنعتی ممکن است تا چهار سال دیگر به طول بینجامد، میزان صدمات غیرمستقیم حملات اسرائیل، بسیار زیاد خواهد بود.

با توجه به آنکه موشک های کاتیوشای حزب اللّه از قدرت تخریبی کمتری نسبت به حملات گسترده هوایی اسرائیل برخوردار بودند، طبیعی است که صدمات مالی اسرائیل پایین تر است. اسرائیل با توجه به برتری مطلق هوایی، بیش از هفت هزار بار تأسیسات زیربنایی لبنان از جمله پل ها، جاده ها، نیروگاه های برق، مخازن سوخت و... را هدف قرار داد.

به گفته سید حسن نصراللّه در اثر حملات اسرائیل به مناطق مسکونی بیش از 15 هزار واحد مسکونی ویران و حدود 300 ساختمان چند طبقه نیز در این رابطه نابود شده است.

3 ـ وضعیت مبادله اسرا:

یکی از بهانه های اصلی اسرائیل برای تهاجم به لبنان، آزادی دو اسیر خود بود. از این رو این موضوع نیز باید در قطعنامه 1701 انعکاس داشته باشد.

در پاراگراف pp4 "به آزادی بدون قید و شرط سربازان ربوده شده اسرائیل و توجه به حساسیت مسئله زندانیان و ترغیب تلاش ها با هدف حل فوری مسئله زندانیان لبنانی در بند اسرائیل" اشاره شده است. اگرچه هیچ سازوکاری برای آزادی دو اسیر اسرائیلی در این پاراگراف وجود ندارد اما ضمن استفاده از اصطلاح "ربوده شده" برای آنها خواستار آزادی بدون قید و شرط آنها شده در حالی که از آزادی فوری زندانیان لبنانی صحبتی به میان نیامده است.

4 ـ تضمین امنیتی یک طرفه:

روح کلی بندهای مختلف قطعنامه 1701 دادن تضمین امنیتی به اسرائیل است، در حالی که این مسئله برای لبنان مطرح نشده است. پاراگراف OP3 مقرر می دارد که "شورای امنیت بر اهمیت کنترل دولت لبنان بر تمامی اراضی لبنان مطابق مفاد قطعنامه 1559 (2004) و قطعنامه 1680 (2006) و مفاد مرتبط با توافقنامه طائف برای حاکمیت لبنان مبنی بر اینکه هیچ سلاحی بدون توافق دولت لبنان و هیچ قدرتی غیر از دولت لبنان وجود نخواهد داشت، تأکید می کند." وقتی این پاراگراف در کنار پاراگراف OP4 مبنی بر لزوم اتخاذ: "تدابیر امنیتی به منظور جلوگیری از آغاز مجدد خشونت ها از جمله ایجاد یک منطقه عاری از پرسنل مسلح و سلاح غیر از سلاح های دولت لبنان و یونیفل (نک: یونیفل) میان خط آبی و رود لیطانی" قرار داده شود، یک منطقه حائل برای حفظ امنیت اسرائیل ایجاد می شود، چون ارتش لبنان از قدیم الایام، بسیار ضعیف و ناتوان بودهاست و توانایی مقابله با حملات اسرائیل را ندارد.

در واقع هدف از استقرار ارتش لبنان در این منطقه دادن تضمین امنیتی به اسرائیل و مقابله با تحرکات نظامی حزب اللّه است. یونیفل نیز براساس این قطعنامه موظف شده که اقدامات ضروری در مناطق استقرار نیروهایش به منظور تضمین این امر که از منطقه عملیاتی آن برای فعالیت های خشونت آمیز استفاده نمی شود، انجام دهد.

یونیفل نیز در راستای دادن ضمانت امنیتی به اسرائیل فعالیت می کند و به وظایف این نیروی بین المللی برای کمک به حفظ امنیت لبنان در صورت حمله اسرائیل اشاره ای نشده است.

اگر پاراگراف های دیگر این قطعنامه که حاکی از خلع سلاح حزب اللّه است، در کنار پاراگراف های مذکور قرار داده شود، می توان نتیجه گرفت که لبنان به طور کامل خلع سلاح شده و دست بسته تحت نظارت نیروهای بین المللی در اختیار اسرائیل قرار داده می شود. البته مأموریت های دیگری برای ارتش لبنان و یونیفل تعریف شده اند که موضع فوق را تقویت می کنند.

برای مثال پاراگراف OP8 می گوید: "شورای امنیت از دولت لبنان برای تأمین مرزهایش و دیگر ورودی های این کشور به منظور جلوگیری از ورود سلاح درخواست می کند و همچنین از یونیفل برای همکاری با دولت لبنان درخواست می شود."

به علاوه پاراگراف OP15 می افزاید: شورای امنیت از تمام کشورها می خواهد اقدامات ضروری را به منظور جلوگیری از اقداماتی که در زیر به آنها اشاره شده، از سوی اتباع یا اراضی خود یا استفاده از کشتی ها یا هواپیماهایشان به انجام رسانند:

ـ فروش یا عرضه سلاح یا تجهیزات نظامی از جمله سلاح و مهمات، خودروهای نظامی و تجهیزات، تجهیزات شبه نظامی و قطعات یدکی بههر فرد یا گروهی در لبنان.

ـ ارائه هرگونه آموزش فنی یا کمک های مرتبط با ساخت و استفاده موارد مذکور،

ـ این محدودیت ها شامل دولت لبنان و یونیفل نمی شود.

با توجه به این شرایط است که الیاس المور (Elias-Al-murr) وزیر دفاع لبنان می گوید: قبل از آنکه از حزب اللّه بخواهیم خلع سلاح شود، باید بپرسیم که چه سیاست دفاعی می تواند امنیت لبنان را در آینده تأمین کند؟ وی می افزاید: چگونه حزب اللّه را باید خلع سلاح کرد در صورتی که توان نظامی اسرائیل در این منطقه همچنان باقی است؟

سایت وزارت امور خارجه اسرائیل نیز آثار امنیتی قطعنامه 1701 این گونه تحلیل می کند که اجرای این قطعنامه با افزایش نیروهای یونیفل و استقرار 15 هزار نیروی ارتش لبنان، به ثبات و امنیت بیشتری منجر می شود که حزب اللّه نتواند یک بار دیگر در منطقه بحران ایجاد کند.

همچنین پاراگراف OP1 نیز مقرر می کند "توقف کامل خشونت ها به ویژه توقف فوری تمام حملات حزب اللّه لبنان و توقف فوری تمام عملیات تهاجمی ارتش اسرائیل."

در این پاراگراف، حزب اللّه از انجام تمامی (all) حملات اما اسرائیل فقط از حملات نظامی تهاجمی (offensive millitary operation)محروم شده است.

سید حسن نصراللّه در اولین اظهارنظر خود درباره این قطعنامه گفت: مفاد آن نامتوازن است زیرا ما را از تمام حملات محروم کرده اما دست اسرائیل را برای برخی حملات باز گذاشته است.

سایت اینترنتی وزارت امور خارجه اسرائیل در همین رابطه می نویسد: شورای امنیت به اسرائیل اجازه داده تا "اقدامات دفاعی" خود را علیه حزب اللّهادامه دهد. پس تفسیر این پاراگراف از قطعنامه دست اسرائیل را در ادامه تهاجمات خود تحت عنوان اقدامات دفاعی باز گذاشته است. هلی برن نظامیان اسرائیلی به روستایی در دره بقاع که چهار روز پس از استقرار آتش بس و به بهانه جلوگیری از ورود مهمات جدید به حزب اللّه، با استفاده از تفسیر همین پاراگراف انجام شده و مقامات اسرائیل از جمله ایهود اولمرت نیز بر تداوم این شیوه تأکید کرده اند.

5 ـ خلع سلاح اجباری حزب اللّه:

پاراگراف OP3 مقرر می دارد: "اجرای کامل مفاد مرتبط با توافقنامه طائف و قطعنامه های 1559 و 1680 که خلع سلاح تمام گروه های مسلح در لبنان را خواسته است و سپس پیگیری تصمیم 27 جولای 2006 کابینه لبنان مبنی بر اینکه هیچ سلاحی یا قدرتی در لبنان غیر از دولت لبنان وجود نداشته باشد."

این پاراگراف، دولت لبنان را موظف به خلع سلاح حزب اللّه می کند. در واقع قطعنامه 1701 برخلاف توافقنامه ها و قطعنامه های قبلی (بند 2.1A توافقنامه 1989 طائف و پاراگراف 3 قطعنامه 1559) که در آنها از اصطلاح میلیشیا (Militia) استفاده شده بود، اصطلاح تمام گروههای مسلح (all armed groups) را به کار می برد.

این قطعنامه، امکان سازش میان دولت لبنان و گروه های مسلح را نادیده می گیرد و دولت مرکزی را موظف به خلع سلاح آنها می کند و حتی اگر حزب اللّه توسط دولت لبنان، گروه مقاومت "Resistance" خوانده شود باز هم دولت موظف به خلع سلاح آن است. احتمالاً این پاراگراف برای خنثی کردن نتایج غیرمنتظره 9 دور گفت وگوهای ملی در لبنان که از ژانویه سال 2006 آغاز شده بود و در آن گروه های مختلف لبنانی در حال رسیدن به یکاجماع بودند، تنظیم شده و راه را برای رسیدن به چنین توافقی در آینده می بندد. در این گفت وگوها صحبتی از خلع سلاح حزب اللّه به میان نیامد.

دولت لبنان در حالی به خلع سلاح حزب اللّه مؤظف شده که محبوبیت این حزب پس از مقاومت یک ماهه و وارد آوردن ضربات جبران ناپذیر به اسرائیل نه تنها در داخل لبنان بلکه در منطقه بسیار افزایش یافته است و برخی از رهبران کشورهای عربی از جمله عربستان و مصر که ابتدا حزب اللّه را به دادن بهانه به اسرائیل متهم می کردند، در اواسط بحران موضع خود را تغییر دادند، به گونه ای که حتی حسنی مبارک رئیس جمهور مصر از حزب اللّه تقدیر کرد.

وقتی از یک گروه که دارای کارکردهای نظامی، اجتماعی و اقتصادی وسیع است و حداقل نیمی از مردم لبنان، از آن پشتیبانی می کنند، خواسته می شود خلع سلاح شود، در واقع جرقه جنگ داخلی روشن می شود زیرا خلع سلاح چنین گروهی به راحتی آن هم در اوج قدرت امکان پذیر نیست و شاید نویسندگان قطعنامه 1701 با پیش بینی این موضوع، به دنبال ایجاد جنگ داخلی در لبنانند.

6 ـ تداوم اشغال جنوب لبنان:

در پاراگراف pp6 تأکید شده است که "عقب نشینی اسرائیل هرچه زودتر انجام شود." در این پاراگراف با صراحت از اسرائیل خواسته نشده که فورا (Immediately) مناطق اشغال شده جنوب لبنان را تخلیه کند، بلکه درخواست شده این اقدام هرچه زودتر (The earliest) انجام شود، در این پاراگراف اشاره شده که پس از استقرار 15 هزار نیروی ارتش لبنان و 15 هزار نیروهای یونیفل، اسرائیل عقب نشینی می کند، لذا اسرائیل می تواند با مانع تراشی بر سر راه حضور نیروی بین المللی، اشغالجنوب لبنان را ادامه دهد.

برای مثال، قرار دادن شرط داشتن روابط دیپلماتیک با اسرائیل، برای کشورهایی که نیرو اعزام می کنند، باعث شد که این نیروها دیرتر استقرار یابند و به عنوان مثال مالزی که ریاست دوره ای کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی را برعهده دارد و در نشست این سازمان درخواست کرد که نیروهایی از کشورهای اسلامی حضور داشته باشند، با تصمیم اخیر اسرائیل، نتوانسته است، نیروهای خود را به جنوب لبنان اعزام کند.

با توجه به تلفاتی که نیروهای حافظ صلح کشورهای غربی در مناطقی مانند لبنان، بوسنی و افغانستان داده اند، تمایل زیادی برای اعزام نیرو به جنوب لبنان ندارند، برای مثال فرانسه ابتدا اعلام کرد که پنج هزار نیرو اعزام می کند که در واقع یک سوم نیروهای حافظ صلح را تشکیل می داد اما به تدریج از تصمیم خود برای فرماندهی نیروهای حافظ صلح در جنوب لبنان منصرف شد و پس از آن اعلام کرده که تنها 200 نظامی اعزام خواهد کرد و پس از گرفتن ضمانت هایی از سازمان ملل، با اعزام حداکثر دو هزار نظامی به جنوب لبنان موافقت کرد.

فرانسوی ها تجربه خوشایندی در لبنان ندارند زیرا در سال 1983 نیز تعداد زیادی از نیروهای حافظ صلح آنها در لبنان کشته شدند، به علاوه 167 نیروی فرانسوی هم در جریان بحران بوسنی کشته شدند.

ترکیه نیز که با توجه به روابط گرم آن با اسرائیل و کشورهای عربی انتظار می رفت، نقش فعالی در تأمین نیروهای حافظ صلح ایفا کند، با مشکلات داخلی مواجه شده است. برای مثال یکی از رهبران حزب اپوزیسیون در پارلمان ترکیه گفته است که دولت رجب طیب اردوغان باید به جای اعزام نیرو به جنوب لبنان، نیروهای خود را به داخل شمال عراق برای تعقیب نیروهای جدایی طلب حزب کارگران کردترکیه (پ ک ک) اعزام کند.

روزنامه هاآرتس در تحلیلی درباره نیروهای حافظ صلح در جنوب لبنان می نویسد، استقبال کشورها از اعزام نیرو به این منطقه بسیار کم است و استقرار 15 هزار نیروی حافظ صلح صرفا بر روی کاغذ مطرح شده و هر کشوری برای اعزام نیرو با محذوریت های داخلی روبه روست. برخی کشورها مانند پاکستان نیز که به اعزام نیرو تمایل دارند، به علت نداشتن رابطه دیپلماتیک با اسرائیل نمی توانند، نیرو اعزام کنند.

با توجه به چنین شرایطی است که فرمانده نیروهای کنونی یونیفل می گوید: استقرار 15 هزار نیروی حافظ صلح بسیار مشکل است و حداقل یک سال زمان می برد.

7 ـ احترام به برخی مرزها:

پاراگراف op4 بر احترام کامل به خط آبی (Blue Line) تأکید شده است. اگر قرار است که مرزهای تعیین شده توسط سازمان ملل محترم شمرده شوند، پس نباید تنها به خط آبی در جنوب لبنان بسنده کرد. مناطقی که اسرائیل در جنگ 1967 تصرف کرد، همه فراتر از خط مرزی بودند که سازمان ملل تعیین کرده بود.

علاوه بر آن، اشغال بلندی های جولان که کنست آن را با تصویب به اصطلاح قانون به خاک اسرائیل ضمیمه کرده، نقض خطوط مرزی تعیین شده توسط شورای امنیت است. همین وضعیت در مورد قدس شرقی نیز وجود دارد. علاوه بر این، دیوار حائلی که اسرائیل در حال تکمیل آن است، به استثنای موارد اندک، در تمامی موارد در فاصله بسیار زیاد از خط سبز و در داخل مناطق فلسطینی در حال ایجاد است.

قطعنامه 1701 در حالی بر لزوم بازگشت بهخط آبی تأکید می ورزد که به تخلیه شبعا توسط اسرائیل اشاره ای نمی کند، شبعا که تنها 10 مایل مربع مساحت دارد و با داشتن ارتفاع پنج هزار متر از سطح دریا یکی از نقاط استراتژیک در جنوب لبنان محسوب می شود، از سال 1967 در تصرف اسرائیل است و نظامیان اسرائیلی پس از عقب نشینی سال 2000 از جنوب لبنان، با ادعای اینکه این منطقه بخشی از خاک سوریه است، از تخلیه آن خودداری کردند و در پاراگراف PP1 هیچ اشاره ای به تخلیه مزارع شبعا نشده است.

هنگامی که بر سر تدوین قطعنامه 1701 مشاجرات در شورای امنیت ادامه داشت، برخی منابع خبری اعلام کردند که آمریکا گفته است، هر قطعنامه ای که در آن به عقب نشینی از شبعا اشاره شده باشد را وتو خواهد کرد.

روزنامه هاآرتس در همان زمان از یک توافق ضمنی میان اسرائیل و آمریکا در این زمینه خبر داد و نوشت: این توافق عدم بحث در مورد مزارع شبعا و عقب نشینی از آن در شرایط کنونی را تضمین می کند، آمریکا به اسرائیل گفته بود که کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل مأموریت خواهد داشت که صاحبان واقعی مزارع شبعا (لبنان یا سوریه) را مشخص کند و آینده این مزارع در چارچوب مذاکرات میان اسرائیل و مالک آن تعیین خواهد شد.

به گفته یک مقام اسرائیلی، حتی اگر عنان مزارع شبعا را متعلق به لبنان بداند، اسرائیل ناچار نخواهد بود آن را تخلیه کند. ایهود اولمرت نیز گفته است که مزارع شبعا جزئی از بلندی های جولان محسوب می شود و عقب نشینی از آن نیازمند موافقت 61 تن از اعضای کنست است.

8 ـ توصیه هایی تشریفاتی:

پاراگراف OP6 از جامعه بین المللی می خواهدکه با کمک های مالی و بشردوستانه به دولت لبنان کمک کنند تا زمینه بازگشت کسانی که محل سکونت خود را ترک کرده اند، فراهم شود و دولت لبنان بتواند، بنادر و فرودگاه های خود را بازسازی کند.

اگرچه این پاراگراف از معدود پاراگراف هایی است که به سود لبنان است، اما صرفا نوعی توصیه بوده و فاقد ضمانت اجرا است. تجربه جنگ های عراق و افغانستان نشان داد که حتی برگزاری کنفرانس های بین المللی و وعده کمک از سوی کشورهای دیگر هرگز جنبه عملی به خود نمی گیرد.

دولت افغانستان بارها اعلام کرده است که کشورهایی که در کنفرانس بن، وعده کمک به بازسازی افغانستان را داده بودند، به وعده خود عمل نکرده اند، پس در مورد لبنان نیز نمی تواند به این نصیحت امیدوار بود. در مورد بازسازی لبنان، باید این قطعنامه، اسرائیل را به علت تهاجم گسترده، مقصر تشخیص می داد و هزینه بازسازی لبنان را از آن می گرفت.

9 ـ تضعیف موقعیت آوارگان فلسطینی:

یکی از پیامدهای قطعنامه 1701 که با صراحت در متن قطعنامه به آن اشاره نشده، تأثیرات منفی آن بر آوارگان فلسطینی است. با توجه به اینکه در لبنان هزاران آواره فلسطینی وجود دارد و براساس سیاستهای دولت لبنان، این آوارگان نتوانسته اند در میان بقیه مردم لبنان ادغام شوند و قطعنامه 1701 از دولت لبنان می خواهد که تمامی گروههای مسلح را خلع سلاح کند و مقر برخی گروههای فلسطینی نیز در میان محل سکونت این آوارگان قرار دارد، با این قطعنامه، دولت لبنان موظف به خلع سلاح آنها نیز می شود و با تأکیدی که قطعنامه 1701 بر اجرای قطعنامه 1559 دارد، دولت لبنان باید گروه های فلسطینی مسلح را نیز خلع سلاح کند.

علاوه بر این، گروه های فلسطینی مسلح باید در حد فاصل خط آبی تا رود لیطانی نیز، محل سکونت خود را ترک کنند. در واقع، اسرائیل با قطعنامه 1701، برای خلع سلاح گروه های فلسطینی مسلح در لبنان نیز یک تضمین به دست می آورد.

د ـ قطعنامه 1701 در منظر نقد تحلیلی:

آمریکا و متحدان آن تلاش فراوانی کردند تا منافع اسرائیل شکست خورده در جنگ با حزب ا... را از طریق مفاد قطعنامه 1701 تأمین و حفاظت و آنچه اسرائیل در حملات یک ماهه خود قادر به کسب آن نبود را به این رژیم هدیه کنند.

چنانچه قطعنامه 1701 را از منظر تحلیلی مورد نقد و بررسی قرار دهیم می توان به مجموعه نکات زیر به عنوان تلاش آمریکا و فرانسه برای تأمین منافع اسرائیل اشاره کرد:

1 ـ در قطعنامه 1701 به جای استفاده از کلمه جنگ (war) از کلمه منازعه (conflict)برای اشاره به بحران استفاده شده است تا مسائل حقوقی مترتب بر جنگ را از درجه اعتبار ساقط کنند. ضمن آنکه به اعتقاد تدوین کنندگان قطعنامه، حزب ا... لبنان آغازگر حملات بوده و از تمامی تجاوزات اسرائیل تحت عنوان دفاع "Offencive" یاد شده است.

2 ـ علی رغم اصرار حزب ا... مبنی بر گنجاندن بندی برای خروج کامل اشغالگران از خاک لبنان به عنوان یکی از شروط لازم آتش بس، قطعنامه مذکور، خروج ارتش رژیم صهیونیستی را موازی با استقرار نیروهای حافظ صلح اعلام کرده است.

این امر از چند وجه قابل اهمیت است: اولاً استقرار نیروهای 15 هزار نفری حافظ صلح سازمان ملل (یونیفل) به دلیل نابودی تمامی زیرساخت ها و راه های ارتباطی و مواصلاتی جنوب لبنان، مدت زمان زیادی به طول خواهد انجامید. دوم اینکهترکیب نیروهای یونیفل نیز دقیقا هماهنگ با منافع اسرائیل خواهد بود. فرانسه، نیوزیلند، ایتالیا و ترکیه آماده اند و به اعزام نیرو به جنوب لبنان تمایل دارند و لذا ترکیب غالب نیروهای اعزامی، از کشورهای ناتو است.

این مسئله زمانی اهمیت می یابد که بدانیم اسرائیل با ناتو در سال 2005 یک توافقنامه همکاری نظامی را به امضاء رساند و در همان سال و تحت نظر و حمایت ناتو، یک قرارداد همکاری نظامی نیز با چند دولت عربی از جمله مصر، مراکش، اردن و الجزایر تحت عنوان طرح همکاری استانبول (ICI) منعقد کرد. تمامی اینها نشان دهنده آن است که این نیروها به طور قطع پاسدار منافع اسرائیل در منطقه جنوب لبنان خواهند بود. منطقه ای که اتفاقا به لحاظ سوق الجیشی و تسلط بر مناطق شمالی فلسطین اشغالی از اهمیت فوق العاده ای برای حزب ا... برخوردار است.

3 ـ در بند 9 قطعنامه 1701 از دبیرکل سازمان ملل خواسته شده است براساس فصل هشتم منشور سازمان ملل، برای حل وفصل درازمدت بحران لبنان و اسرائیل اقدام کند. این فصل از منشور سازمان ملل درباره "مسئولیت بین المللی دولت ها" است و در آن تأکید شده است که اگر یک گروه وابسته به یک کشور علیه یکی از کشورهای همسایه آن کشور، دست به اقدامی بزند یا فرد یا افرادی از اتباع آن کشور که مسئولیتی در نظام حکومتی دارند، علیه کشور همسایه اقدامی انجام دهند، مسئولیت این اقدام برعهده دولت آن کشور خواهد بود و باید ضمن جلوگیری از اقدامات گروه یا فرد یا افراد مزبور، پیامدهای بین المللی نظیر پرداخت خسارت را نیز بپذیرد، لذا این بند نیز دقیقا با هدف تأمین منافع اسرائیل تنظیم شده است، زیرا فصل هشتم منشور سازمان ملل درباره گروه ها و افرادی است که بدونارتباط با منافع ملی و خواست مردم کشور خویش، دست به اقدامی خصمانه و غیرقانونی علیه همسایگان می زنند و بدیهی است که هیچ یک از این موارد درباره حزب ا... لبنان مصداق ندارد، چرا که حزب اللّه جریانی فراگیر و مورد حمایت رسمی مردم و دولت لبنان است و حتی امیل لحود رئیس جمهور لبنان اذعان کرد که حزب ا... به نمایندگی از سوی مردم لبنان با اسرائیل می جنگد.

4 ـ عدم شفافیت در راهکار ارائه شده برای حل مسئله کشتزارهای شبعا نشان از ناکارآمدی و ناتوانی سازمان ملل در حل مسائل جهانی دارد و حتی این مسئله را به ذهن متبادر می سازد که حامیان رژیم صهیونیستی در سازمان ملل کمافی سابق به دنبال تعیین راهکاری برای حفظ منافع اسرائیل در این منطقه اند.

ه ـ جهت گیری های بین المللی در قبال قطعنامه 1701:

سه موضع و جهت گیری اصلی، در قبال قطعنامه در سطح بین المللی وجود دارد که عبارتند از: مواضع جانبدارانه، انتقادی و مخالف. سردمدار و سلسله جنبانان این مواضع سه گانه نیز به ترتیب آمریکا (با پشتیبانی بلوک غرب)، اتحادیه عرب و حزب اللّه (با همراهی سوریه و ایران) بوده اند.

1 ـ مواضع جانبدارانه:

جرج بوش رئیس جمهور آمریکا با بیان اینکه حزب ا... در جنگ شکست خورده است، گفت: حزب ا... آغازگر این جنگ بود و بنابراین مسئولیت وقوع بحران نیز بر عهده این سازمان خواهد بود. بوش افزود: قطعنامه 1701 شورای امنیت، حاکمیت دولت لبنان در جنوب این کشور تا مرزهای بین المللی را افزایش خواهد داد.

رئیس جمهور آمریکا، ایران و سوریه را نیز به حمایت از تروریسم و ایجاد اغتشاش در منطقه متهم کرد و از مقامات ایرانی خواست که به حمایت خود از گروه های مسلح لبنانی و عراقی پایان دهند.

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز اعلام کرد: اجرای کامل قطعنامه 1701 شورای امنیت، مانعی بر سر راه ایران و سوریه خواهد بود چرا که این امر اصول دموکراسی در لبنان را تقویت کرده و منجر به تثبیت اوضاع در مرزهای اسرائیل و لبنان خواهد شد. به اعتقاد وی با اجرای قطعنامه، حزب اللّه دیگر نمی تواند در جنوب لبنان آزادانه فعالیت کند و علاوه بر آن امکان تسلیح حزب ا... توسط سوریه نیز فراهم نخواهد شد. بنابر ادعای جرج بوش آمریکا و دیگر کشورها تلاش خواهند کرد قطعنامه مذکور به طور کامل اجرا شود.

ضمن آنکه بوش از جامعه بین المللی خواست تمامی بندهای قطعنامه را در عمل محقق سازند. وی جنگ حزب اللّه و اسرائیل را جنگ میان آزادی و تروریسم خواند و مقاومت و دفاع حزب ا... را تهاجم غیرمنطقی حزب ا... به اسرائیل دانست.

نخست وزیر رژیم صهیونیستی به عنوان یکی دیگر از حامیان قطعنامه 1701 بلافاصله پس از صدور آن از تلاش پیگیر جرج بوش در این زمینه تشکر کرد. ایهود اولمرت از تمامی بندهای قطعنامه ابراز خوشحالی کرده و این موفقیت را مدیون تلاش مشترک آمریکا، فرانسه و انگلیس دانست.

شیمون پرز قائم مقام نخست وزیر اسرائیل نیز در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه گفت: تلاش فراوانی شد تا مواضع اسرائیل در قطعنامه، مورد توجه قرار گیرد و تقریبا در نقطه نقطه قطعنامه 1701 به آنچه می خواستیم رسیده ایم. من نمی توانم متنی دلخواه تر از این برای اسرائیل به یاد آورم. ما همان چیزی را که بدان امید داشتیم در سازمان ملل به دست آوردیم.تقریبا تمامی درخواست های اسرائیل در قطعنامه گنجانده شده است و این بی سابقه است.

ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه و از طراحان اولیه پیش نویس قطعنامه، از اقدام یکپارچه و هماهنگ شورای امنیت در تصویب قطعنامه ای که خواستار آتش بس کامل در لبنان است اظهار خوشحالی کرد.

دوست بلازی وزیر امور خارجه فرانسه نیز عقب نشینی حزب ا... به پشت رودخانه لیطانی و خلع سلاح این جنبش را دو مسئله ضروری برای استقرار ارتش لبنان و تقویت نیروهای سازمان ملل در جنوب این کشور دانست. وزیر امور خارجه فرانسه اضافه کرد که شروط لازم برای موفقیت قطعنامه، اجرای دو شرط فوق است. ضمن آنکه استقرار ارتش لبنان و نیروهای یونیفل به موازات عقب نشینی ارتش اسرائیل از جنوب لبنان صورت می گیرد.

تونی بلر با اظهار خوشحالی از صدور قطعنامه گفت: ما باید با صدور قطعنامه به دنبال ریشه یابی علل اصلی این منازعه باشیم. آنجلا مرکل صدراعظم آلمان نیز گفت: صدور این قطعنامه ثابت کرد جامعه بین المللی مصمم به پایان تهاجمات نظامی در لبنان است.

روسیه صدور قطعنامه را یک مرحله مهم در پایان دادن به این بحران فوق العاده خطرناک دانست و وزیر خارجه این کشور از طرف های درگیر خواست تا کاملاً به قطعنامه پایبند باشند. چین نیز با ابراز خشنودی از صدور قطعنامه، تمامی طرف های درگیر را به رعایت مفاد آن و شکل گیری یک صلح پایدار در آینده هرچه نزدیک تر دعوت کرد.

اتحادیه اروپا ضمن استقبال از قطعنامه، از تمامی طرف های درگیر خواست تا بدون هیچ کم و کاستی مفاد آن را اجرا کنند. بنیتا فدررو والدنر مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا گفت: این قطعنامهچهارچوب لازم برای یک راهکار سیاسی که بتواند راه حلی مادام العمر برای بحران بیابد را تنظیم کرده است. وی اضافه کرد اتحادیه اروپا از اعزام نیرو به لبنان و افزایش تعداد آن در آینده حمایت خواهد کرد.

خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز گفت: اگرچه مدتی طولانی برای صدور قطعنامه وقت صرف شد اما در حال حاضر تمامی اعضای شورای امنیت درباره آن اتفاق نظر دارند و من امیدوارم دو کشور قطعنامه را به طور همزمان پذیرفته و آتش بس، شکل واقعی و حقیقی به خود بگیرد.

در لبنان نیز فؤاد سینیوره نخست وزیر در اظهارنظر جانبدارانه اظهار داشت: قطعنامه 1701 شورای امنیت به نفع لبنان است و بر این امر دلالت می کند که جهانیان در کنار لبنان ایستاده اند.

2 ـ مواضع انتقادی:

اتحادیه عرب علی رغم موضع ضعیف در قبال تهاجم اسرائیل به لبنان و حزب اللّه که با انتقاد شدید ملت های عرب مواجه شد، این بار موضعی نقادانه نسبت به قطعنامه شورای امنیت اتخاذ کرد. هیئت اعزامی اتحادیه عرب به سرپرستی وزیر امور خارجه قطر به نیویورک که با هدف تلاش برای تغییر مفاد پیش نویس قطعنامه آمریکا و فرانسه درباره لبنان به مقر سازمان ملل رفته بود، پس از تصویب آن گفت: قطعنامه را با ساختار کنونی آن به خاطر جلوگیری از ریختن خون بی گناهان و دور کردن لبنان و منطقه از ویرانی پذیرفته ایم اما این پذیرش به معنای آن نیست که (از محتوای آن) رضایت داریم. این قطعنامه به دلیل آنکه به اندازه کافی منافع لبنان و ثبات آن را مدنظر قرار نداده، نامتعادل و نابرابر است.

شیخ محمد آل ثانی وزیر امور خارجه قطر گفت: قطعنامه شورای امنیت بر استقرار نیروهای لبنان و سازمان ملل در جنوب لبنان و عقب نشینیاسرائیل تأکید کرده است اما به صورت روشن و صریح به ویرانی های ناشی از حملات تجاوزگرانه اسرائیل به غیرنظامیان و ساختارهای زیربنایی لبنان و مسئولیت قانونی اسرائیل در قبال این ویرانی ها و لزوم حل وفصل مسئله اسیران و بازداشت شدگان لبنانی به گونه ای برابر نپرداخته است.

وزیر امور خارجه قطر پس از طرح انتقادات خود از قطعنامه، از محتوای پاره ای از بندها نظیر تقویت نیروهای سازمان ملل متحد در لبنان استقبال کرد. او تأکید کرد که وقایع لبنان و فلسطین ناشی از شکست در تعامل واقعی با بحران خاورمیانه است و کشورهای عرب تلاش خواهند کرد تا در سپتامبر آینده، بار دیگر، مسئله خاورمیانه را در شورای امنیت بار دیگر مطرح کنند. سرپرست هیئت اعزامی اتحادیه عرب همچنین خواهان مسئولیت پذیری شورای امنیت برای حل درگیری در خاورمیانه به طور کامل و به صورت فعال و عادلانه شد.

3 ـ مواضع مخالف:

نبیه بری رئیس مجلس لبنان به عنوان یکی از مخالفان قطعنامه در اولین واکنش نسبت به تصویب آن، خطاب به شورای امنیت سازمان ملل گفت: "شما که به اسرائیل شکست خورده این همه امتیاز می دهید اگر در جنگ پیروز شده بود، چه می کردید؟" سید حسن نصراللّه دبیرکل حزب اللّه، ضمن غیرعادلانه خواندن این قطعنامه، خطاب به شورای امنیت گفت: "آنچه به اسرائیل داده اید از آنچه می خواست خیلی بیشتر است." به هرحال، دبیرکل حزب ا... از پایبندی این حزب به هر تصمیمی که دولت لبنان برای اجرای قطعنامه- شورای امنیت در ارتباط با توقف حملات اسرائیل به لبنان اتخاذ کند خبر داد.

وی گفت: مقاومت تا زمانی که جنایت های نظامیان رژیم صهیونیستی اشغالگر قدس ادامه داشتهباشد به قوت خود باقی است. در همین حال، وزیر کشاورزی لبنان که عضو جنبش حزب ا... نیز بوده، نسبت به بندی که اسرائیل را از مسئولیت جنایت ها مبرا و حزب ا... را به خاطر مقاومت محکوم می داند اعتراض کرد.

علی رغم اهتمام و تلاش پیگیر و همه جانبه متحدان و مدافعان رژیم صهیونیستی در تصویب و صدور قطعنامه ای در راستای تأمین منافع اسرائیل، این قطعنامه از ضعف هایی چند برای عملی شدن خود برخوردار است. پراکندگی مطالب و عدم انسجام در مواد این قطعنامه (با توجه به اعتراف دبیرکل سازمان ملل مبنی بر نامتوازن بودن 1701) اگرچه باعث ترک مخاصمه شد اما موجب ایجاد برداشت ها و تفاسیر متفاوتی نیز شده است و مشخص نشدن مسائل مهمی چون مزارع شبعا عملی شدن صلح پایدار در منطقه را با چالش جدی مواجه می سازد.

در خوشبینانه ترین حالت باید گفت که توقف جنگ با توسل به شورای امنیت سازمان ملل، شکست بزرگی برای اسرائیل است، زیرا رژیم صهیونیستی که همواره بر قدرت نظامی خود به عنوان یک اهرم قوی بالیده و به پشتوانه تاریخی آن یعنی شکست جبهه اعراب در جنگ ژوئن 1967 ظرف مدت شش روز استناد می کرد، این بار در مقابل یک گروه فاقد ارتش کلاسیک و تجهیزات مدرن جنگی، زمین گیر شد.

مآخذ:

  1. بولتن رویداد و گزارش صهیونیسم، مؤسسه تحقیقات سیاسی ـ علمی ندا، 6/6/1385، شماره 308 و 14/6/1385، شماره 309.
  2. الحیات الجدید، 24/5/1385.

ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین 22/5/1385 و 21/5/1385.

  1. www.mideastweb.org/1701.htm.
  2. www.Jurist.law.pitt.edu/forumy/2006/08/un- mideast-ceasefire-resolution.php.
  3. www.Aminyen.tpl? Idlanguge=l$$Ipublication=7$$NrArticle.
  4. www.dailystar.com.ib/article.asp?=74784/74854.
  5. www.alarabonline.org/print.asp?969htm.
  6. www.weekly.ahram.org.eg/print/2006/808/re600.htm.
  7. www.mfa.gov.il/MFA/about+the+ministry.
  8. www.imemc.org/index2.php?20998ltemi.
  9. www.Haaretz.com/hasen/No=752719.
  10. www.Imra.Imra.org.il/story.php3id=30690.
  11. www.themdialine.org/news/print-news- detail.asp?NewsID=4703.
  12. www.daralhayat.net/actions/print2.php.
  13. www.news.xinhuanet.com/English/2006-08/12 content 49543.htm.
  14. www.reuters.com/News/articlenews.aspx?ty=world News$$story ID=2006-8-12To 752217.
  15. www.ynetnews.com/Ext/comn/Article/Layout/cda Article Printpreview/125001.3289983.oo.html.
  16. www.Europa-un.org/articles/en/articte- 6188-en-htm.
  17. www.cnn.workdnews.com/cpt? Arab+ League+seeks+chonges+in+draft+ resolution...2006/08/17.
  18. www.townhall.com/News/News Article.aspx?contentguide=48a$$d924-4322.
  19. www.stopusa.be/scripts/print.php? id=24816.