شامیر، اسحاق

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۲ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


نام اصلی او "اسحاق ایزرینتسکی" در سال 1915 در یکی از شهرهای لهستان به نام "روزنی" (Rozeny) به دنیا آمد. پدرش مدیر یک مدرسه عبری بود و این مسأله تأثیر زیادی در یادگیری زبان عبری او داشت به طوری که از همان دوران کودکی این زبان را به خوبی فراگرفت.

تحصیلات دوره متوسطه را در یک به پایان آموزشگاه عبری در شهر "بیالیستوک" Bialystokبه پایان رساند و تحصیلات دانشگاهی اش را در مدرسهحقوق دانشگاه ورشو آغاز کرد. اسحاق ضمن تحصیل در ورشو با عضویت در سازمان "بتار" به فعالیت سیاسی پرداخت. همچنین در سازمان جوانان صهیونیست تجدیدنظرطلب و سازمان تروریستی اِرگون واشترن فعالیت تروریستی داشت. علاوه براینها مدت ده سال در سازمان جاسوسی موساد فعالیت داشت و مسئول اداره موساد در اروپا بود.

او در سال 1935 به فلسطین رفت و وارد دانشگاه عبرانی بیت المقدس شد. ولی بعد از چندی تحصیلات را رها کرد و به فعالیت در سازمان اِرگون پرداخت. برای تأمین مخارج زندگی گاهی اوقات به کارهای ساختمانی می پرداخت (از همان زمان او برای مخفی کردن هویتش نزد انگلیسها نام شامیر را برای خود برگزید).

در سال 1936 به هنگام قیام مردم فلسطین او مربی یکی از شاخه های اِرگون بود. و از آنجایی که با سازمان "جهانی صهیونیست" مخالف بود یکبار به هنگام بمب گذاری در یکی از مراکز اعانه آن به همراه "الیاهوزوری" یکی از اعضاء اِرگون زخمی شد.

هنگامی که آواراهام اشترن یکی از اعضای برجسته "اِرگون" (نک: اِرگون) با عده ای از سران آن که با نظراتش موافق بودند در سال 1940 از زندان آزاد شدند. به دلیل مخالفت با مشی کلی سازمان و همچنین عدم پذیرش نظراتش از سوی انگلیسیها، از سازمان اِرگون منشعب شده و سازمان جدیدی به نام "اشترن" (نک: اشترن) به وجود آورد و اسحاق شامیر به عضویت آن در آمد. بعد از کشته شدن آوراهام اشترن در سال 1942، رهبری سازمان به یک گروه سه نفری محول شد که یکی از آن سه نفر شامیر بود.

رهبری اشترن برقراری رابطه و اعلام حمایت از فاشیسم ایتالیا را برای رسیدن به هدف سازمان کهعبارت بود از مهاجرت یهودیان اروپا به فلسطین مجاز دانست. او طوفان نازیسم را که نتیجه ای جز هلاکت یهودیان در اروپا نداشت عامل مثبتی برای بالا بردن پرچم صهیونیسم و پیشرفت آن به سوی جلو برای تحقق نژادپرستانه اش در فلسطین می دانست. شامیر نیز هم صدا با رهبری اشترن و بعد از آن هنگامی که خودش جزء یکی از رهبران بود این خط مشی را دنبال کرد.

او در مصاحبه اش با "نیکولاس بتل" به ارتباط و همکاری تجدیدنظرطلبان با مقامات ضد یهود حاکم بر لهستان اعتراف کرد و چنین گفت: "در حقیقت بین ما یک نوع توافق سیاسی برقرار شده بود. ولی کمک مقامات ضد یهود لهستان به ما البته دلیلی هم جز ضدیتشان با یهودیان نداشت. زیرا توانسته بودیم آنها را مجاب کنیم که اگر می خواهند از دست یهودیان آسوده شوند باید به جنبش صهیونیسم کمک کنند..." (کتاب "مثلث فلسطین" ص 41).

شامیر بعد از احراز پستهای رسمی و دولتی به نحوی سعی بر انکار این مسأله داشت و می خواست نقش خود را در این زمینه کم رنگ جلوه دهد.

در سال 1944، شامیر نقشه قتل لرد ـ موین کمیسر عالی حکومت انگلیس در خاورمیانه را طراحی کرد. این کار توسط دو نفر از اعضای اشترن انجام شد. یکی از انگیزه های لرد ـ موین این بود که به شدت مخالف پذیرش فلسطین به عنوان محل مهاجرت یهودیان اروپایی بود. قتل لرد ـ موین کمکی به یهودیان باقی مانده در کشورهای اروپایی نکرد بلکه سبب خشمگین شدن مردم و دولت انگلیس نسبت به اهداف صهیونیسم گردید.

به دنبال این مسأله اعضای اشترن ناچار شدند از پی گیری عملیات خود دست بردارند و به "جنبشمقاومت" صهیونیستها بپیوندند. جنبش مقاومت در سال 1945 با 000/40 عضو هاگاناه و 1500 عضو اِرگون و 300 عضو اشترن تشکیل شد. اعضاء اشترن که به جنبش مقاومت پیوستند از موقعیت و شخصیت جدیدی برخوردار شدند زیرا تا قبل از آن از آنها به عنوان فاشیست و تروریست نام برده می شد.

با انفجار هتل گینگ دیوید محل ستاد ارتش انگلیس در سال 1946، اتحاد اعضاء جنبش مقاومت به هم خورد و انگلیسیها که عناصر افراطی اِرگون و خاخام شامیر را عامل آن می دانستند، مقررات حکومت نظامی و منع رفت و آمد در تل آویو برقرار کردند تا افرادی را که در آن دخالت داشتند دستگیر کنند، در این میان شامیر نیز در حالی که ملبس به لباس خاخام بود دستگیر شد و به اتیوپی فرستاده شد. ولی بعد از مدتی توانست در ژانویه 1947 از زندان بگریزد و به پایتخت اتیوپی "آدیس آبابا" رفته و از آنجا به سومالی گریخت.

در آن زمان سومالی تحت سلطه فرانسه بود. پلیس سومالی نیز او را دستگیر کرد و راهی زندان نمود به دنبال این جریان، نماینده اِرگون در فرانسه طی ملاقاتی با وزیر فرانسه از او خواست که دستور آزادی او را صادر کند. او در این ملاقات توانست رضایت نخست وزیر فرانسه را جلب کند.

بعد از فرمان نخست وزیر فرانسه در مورد آزادی شامیر به همراه یکی دیگر از اعضای فراری اِرگون با یک کشتی فرانسوی در اوایل 1948 به عنوان پناهنده سیاسی وارد فرانسه شد. و با تشکیل حکومت صهیونیستی در فلسطین در مه 1948 بار دیگر وارد فلسطین شد.

در 17 سپتامبر 1948 بعد از ترور "کنت فولک برنادوت" (Count Folke Bernadotte) میانجیسازمان ملل، بن گورین نخست وزیر وقت فرمان انحلال گروه اشترن را در بیت المقدس صادر کرد و متعاقب آن تعدادی از عناصر برجسته اشترن دستگیر شدند. شامیر بعد از دستگیری توانست از چنگ پلیس فرار کند.

از آن زمان تا 14 فوریه 1949 به دنبال پیروزی یالین مور (متهم به دخالت در قتل کنت برنادوت) در اولین دور انتخابات مجلس اسرائیل، که حکم عفو سایر افراد اشترن که متهم به دخالت در نقشه قتل کنت برنادوت بودند، صادر شد، شامیر در مخفیگاه زندگی می کرد. (بعدها مشخص شده که شامیر نقش اصلی را در قتل کنت برنادوت داشته است، مقاله "اسحاق شامیر، مردموز" در روزنامه هاآرتس سپتامبر 1983).

بعد از عفو عمومی اعضای اشترن و بازگشت به زندگی عادی، شامیر در آن "حزب مبارزان" (Fighters Patt)که مؤسس یالین ـ مور بود مشغول فعالیت شد. ولی بعد از یک سال بنا به دلیلی حزب مبارزان از هم پاشید و شامیر و یالین ـ مور با هم به کارهای تجاری پرداختند. ولی دیری نپایید که ورشکسته شده و نتوانستند به کار خود ادامه دهند. شامیر بعد از شکست در تجارت، مدیریت چند سینما را به عهده گرفت و دست آخر اقدام به تأسیس یک شرکت ساختمانی کرد.

در سال 1955، شامیر از سوی حکومت کارگری اسرائیل، از طرف سازمان موساد دعوت به کار شد. اخبار و گزارشهای موجود نشان می دهد که او طی دوره کارش در موساد از همکاران درجه اول رئیس موساد "ایزرهارل" (Isser Harel)بوده است.

او در چند مورد عملیات علیه دانشمندان آلمانی ضد یهود که عبدالناصر آنها را در مصر در زمینهپروژه های نظامی و صنایع موشکی به کار گرفته بود دخالت داشت. به ویژه نقشه ارسال نامه های حامل بمب مجرای آن دانشمندان را طراحی کرده است.

ده سال بعد یعنی سال 1965 از خدمت دولت بازنشسته شد و از سازمان موساد نیز کناره گیری کرد. و مجددا به امور تجاری روی آورد و شرکت فرانسوی ـ اسرائیلی پلاستیک را تأسیس نمود. اسحاق شامیر با فعالیت در جنبش یهودیان شوروی بار دیگر به فعالیت سیاسی روی آورد در سال 1970 به عضویت حزب "حیروت" (آزادی) در آمد و سرپرستی قسمت مهاجرت حزب را به عهده گرفت. در سال 1973 به عنوان یکی از نامزدهای حزب حیروت در انتخابات شرکت کرد و به کنست راه یافت. در سال 1975 سرپرستی فراکسیون حیروت در پارلمان را به عهده گرفت و در سال 1977 بعد از پیروزی جناح "لیکود" به ریاست پارلمان اسرائیل انتخاب شد. علی رغم وابستگی شامیر به مناخیم بگین و حزبش، از موضع افراطی اش دست برنداشت، و به عنوان ریاست پارلمان اسرائیل ماند و اقدام مهم کابینه بگین یعنی موافقتنامه کمپ دیوید 1978 و قرارداد صلح با مصر در 1979 را تأیید نکرد. او همچنان خواهان اقامت یهودیان در کرانه غربی و نوار غزه بود.

در سال 1980 بعد از کناره گیری "موشه دایان" از وزارت خارجه به جانشینی او منصوب شد. در روز دهم اکتبر 1983 پارلمان اسرائیل با 60 رأی موافق در مقابل 53 رأی مخالف اسحاق شامیر را برای نخست وزیری اسرائیل برگزید. شامیر پیروزیش را مرهون دادن امتیازاتی به حزب مذهبی "آکودات ایزرائیل" بود. هیچ کس به سوابق و اقدامات گذشته شامیر به خاطر عضویت در اشترن و رابطه او با مقامات فاشیسم ایتالیا و نازیسم آلمان اعترافی نکرد.

مآخذ:

  1. برنو، لنی: مشت آهنین، حسین ابوترابیان، انتشارات اطلاعات، 1370.
  2. مرکز الدراسات العالم العربی: النظام السیاسی فی اسرائیل، بیروت 1992.