رابین، اسحاق (1995ـ1922): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۹


الف ـ زندگینامه:

اسحاق رابین سیاستمدار و نظامی اسرائیلی است. در اول مارس 1922 در یک خانواده سوسیالیست در بیت المقدس به دنیا آمد.

پدر وی از جمله پایه گذاران اصلی جنبش کارگران یهود در فلسطین بود. مادر وی "روزا کوهین" مدت چند سال نماینده شورای کارگران تل آویو بود. رابین قبل از پیوستن به گروه [تروریستی] پالماخ در مدرسه کشاورزی [کفَر تَبور] تحصیل کرد.

وی از همان ابتدای نوجوانی به فعالیت های نظامی پرداخت به طوری که هنوز محصل دبیرستان بود که به عضویت گروه ضربتی "پالماخ" به رهبری موشه دایان درآمد و نوزده ساله بود که به عضویت گروه "هاگاناه" درآمد و پس از مدتی در شمار فرماندهان آن قرار گرفت. رابین بخشی از تحصیلاتش را در دانشکده کشاورزی و بخشی را در دانشکده ستاد رژیم صهیونیستی به انجام رساند.

اسحاق رابین در سال 1941 در جریان جنگ جهانی دوم به همراه موشه دایان به نیروهای متفقین پیوست و پس از آن در عملیات مختلفی بر ضدحکومت انگلیس شرکت کرد. در سال 1947 به جانشینی فرماندهی نیروی پالماخ برگزیده شد و در سال 1948 فرماندهی تیپ هاریل را به عهده گرفت. تیپ "هاریل" در اولین جنگی که بین اعراب و اسرائیل در گرفت حضور داشت و در بیت المقدس و نَقب جنگید، و در جبهه جنوبی [جنگ] افسر عملیاتی بود. پس از پایان جنگ به ارتش پیوست و به مناصب بالایی دست یافت.

در عملیات تصرف بیت المقدس در رمله شرکت داشت و در سال 1954 بعد از بازگشت از انگلیس سرپرستی وزارت آموزش اسرائیل را به عهده گرفت.

با درجه ژنرالی رئیس اداره آموزش ارتش 1956 ـ 1953، فرمانده نظامی منطقه شمالی 1959 ـ 1956، رئیس واحد عملیات ارتش 1964 ـ 1959، و رئیس ستاد ارتش 1964 ـ 1961 بود.

از جمله مهم ترین موفقیتهای وی تشکیل یک مدیریت ستادی متشکل از افرادی نظیر "اسرائیل تال"، "ماتی بیلید"، و "آریل شارون" بود که دارای دیدگاهها و نظرات نظامی نوین به شمار می آمدند. رابین ارتش اسرائیل را در جنگ 1967 طراحی و فرماندهی کرد.

این جنگ سقوط قدس شرقی، کرانه باختری، غزه، جولان و صحرای سینا شد ـ به خاطر این پیروزی بزرگ شهرت زیادی پیدا کرد و از این طریق زمینه برای به دست آوردن پست نخست وزیری او آماده شد.

پس از اینکه دوران ریاست ستاد ارتش [1968 ـ 1964] را به پایان رساند و پس از کناره گیری از ارتش در سال 1968 تا سال 1973 در سمت سفیر اسرائیل در آمریکا خدمت کرد و نقشی مهم و اساسی در توسعه همکاریهای نظامی آمریکا و اسرائیل ایفاء نمود. رابین از جمله نزدیکان گلدا مایر نخست وزیر بود و روابط خویش را با وی با دور زدن از کنار "آبا اِبان" که وزیر خارجه بود، حفظ نمود.

در طول جنگ روانی سال 1970، رابین توصیه کرد که اسرائیل اعمال خاک مصر را بمباران نماید که حکومت اسرائیل پیشنهاد وی را نپذیرفت. پس از بازگشت از مأموریت واشنگتن وارد فعالیتهای سیاسی شد و در دوره هشتم انتخابات به نمایندگی مجلس انتخاب شد.

در سال 1973 به هنگام بروز جنگ اکتبر، برای همکاری با ژنرالهای دیگر مجددا به کار دعوت شد. بیشتر کسانی که در جنگ 1973 شرکت داشتند بهعلت شکست اسرائیل دچار تنزل موقعیت سیاسی شدند اما رابین جزء معدود کسانی بود که نه تنها به موقعیتش لطمه ای وارد نشد، بلکه وی از جمله بارزترین نامزدهای احراز مسئولیتهای مهم در هیأت دولت گردید.

در سال 1974 در دولت گلدا مایر به وزارت کار منصوب شد و پس از سقوط دولت در آوریل همان سال ریاست حزب کار احزاب حاکم اسرائیل و سپس به پست به نخست وزیری رسید. دولت وی سه سال دوام داشت و در طول آن پیمان ایجاد رابطه با مصر منعقد شد که منجر به توافقنامه صلح گردید. اما دولت وی با مشکلات زیادی به ویژه اقتصادی مواجه گردید که علت اصلی آن انجام بازسازی ارتش [و هزینه های سنگین آن] پس از جنگ 1973 بود. در رابطه با این مشکلات، روابط متشنج وی و رقیبش یعنی شیمون پرز وزیر دفاع مؤثر بود.

از سال 1974 به بعد به همراه شیمون پرز به شکل متناوب رهبری حزب کارگر را به عهده داشت.

پس از رسوایی کشف وجود حسابی به نام همسرش در یکی از بانکهای آمریکا در سال 1977 ـ که امری غیرقانونی برای مسئولین اسرائیل تلقی می شود ـ رابین استعفاء داد و این رسوایی باعث ناکامی حزب کارگر در انتخابات گردید. مدت 7 سال به فعالیت های فرعی پرداخت. در سال 1984 به صحنه سیاست بازگشت و پس از تشکیل دولت ائتلافی [حزب لیکود و حزب کارگر] در سال 1984، تا سال 1990 در مقام وزیر دفاع انجام وظیفه کرد. وی مسئول استفاده از سیاستهای "مُشت آهنین" و "شکستن استخوان" بود که ارتش اسرائیل عملاً آن را بر ضد انتفاضه مردم فلسطین به کار گرفت.

در سال 1992 مجددا رهبری حزب کار را در دست گرفت و در تابستان همان سال پس از پیروزی حزب کارگر در انتخابات به نخست وزیری و وزارت دفاع رژیم صهیونیستی رسید. او کابینه ای را تشکیل داد و ناچار شد شیمون پرز رقیب سرسخت خود را به سمت وزارت خارجه بگمارد.

رابین در دوران حکومتش (از سال 1992 به بعد) پیمان صلح با سازمان آزادی بخش فلسطین و اردن را عملی و محقق ساخت. در میان اسرائیلیهای متولد فلسطین، رابین اولین نخست وزیر آن گروه به شمار می رود.

وی در همان سال طرح "صلح با عربها و رهبری اسرائیل در دنیای بدون انزوا" را مطرح کرد. در 13 سپتامبر 1993 رابین، پرز و عرفات اعلامیه "اصول کلی" را در واشنگتن امضا کردند و در 24 ژوئیه 1994 ملک حسین در واشنگتن به رابین پیوست و اعلامیه پایان جنگ میان اردن و اسرائیل را امضا کرد.

دوران نخست وزیری سپهبد اسحاق رابین تا نوامبر 1995 به طول انجامید. زیرا وی به وسیله یک دانشجوی جوان یهودی با گرایشهای راست افراطی و عضو گروه "اییال" که مخالف روند صلح اعراب و اسرائیل و اجرای فرمول "زمین در قبال صلح" بود، در تاریخ 4 نوامبر 1995 در تل آویو ترور و فوت شد. پس از مرگ وی، "شیمون پِرِز" همکار و یار حزبی اش، مسئولیت نخست وزیری را به عهده گرفت. رابین به خاطر تلاشهایش در راه انعقاد قرارداد صلح خاورمیانه، جایزه صلح نوبل سال 1994 را به طور مشترک به اتفاق یاسر عرفات رهبر ساف و نیز شیمون پرز دریافت کرد. و نیز درجه دکترای افتخاری از چند دانشگاه اسرائیلی و آمریکایی دریافت کرد. تنها اثر وی کتاب "خاطرات رابین" است که سال 1979 در بوستون آمریکا منتشر شد.

ب ـ مواضع سیاسی:

1 ـ صلح خاورمیانه و مذاکرات اعراب و اسرائیل:

در بین سران رژیم صهیونیستی رابین به عنوان فردی میانه رو و صلح طلب مطرح بود همین صلح طلبی وی سبب شد راست گرایان افراطی به تبلیغات زیادی بر علیه او دست بزنند و به نوشته روزنامه "السفیر" وقتی از رابین سؤال شد که چرا مذاکرات صلح را آغاز کردید گفت: "افراد کمی در بین ما در سال 1977 فکری کردند که ما روزی شاهد صلح باشیم. صلح با سادات رئیس جمهوری مصر آغاز شد. نمی گویم که رئیس جمهور مصر با دیگران (رهبران عرب) که ما با آنان وارد مذاکره شدیم یک شبه به حقانیت جنبش صهیونیسم پی بردند، بلکه فهمیدند که از راه خشونت و زور نمی توانند به اهداف خود برسند پس بهتر دیدند که وارد مذاکرات صلح شوند".

اگر دلیل رابین، انگیزه ای برای پذیرش مذاکرات صلح از طرف سران ارتجاع عرب تلقی شود ارتباطی به پیشنهاد صلح و حتی دادن خودمختاری داخلی در منطقه غزه ـ اریحا از طرف رابین ندارد. رابین فرد جنایتکاری بود که نزدیک به پنجاه سال از عمرش را در خدمت ارتش گذراند و در تمام جنگهای بزرگ رژیم صهیونیستی از افراد مؤثر بود و شاید بتوان گفت بعد از مناخیم بگین کمتر رهبر اسرائیلی مانند او دستش به خون مسلمانان بی گناه آلوده است.

مسأله دیگر این که رابین از طرفداران سرکوب بدون قید و شرط انتفاضه اسلامی فلسطینی بوده و برای شکستهای خود در مقابل عملیات شهادت طلبانه قهرمانان انتفاضه به اردوگاه پناهندگان فلسطین در لبنان و فلسطینی حمله می کرد و آنها را به خاک و خون می کشیده علاوه بر خودش همسرش "لئیارابین" نیز یک نظامی بود که در سال 1948 زیر نظر رابین اقدام به کشتار مسلمانان کرده بود و اساسا این دو در همان کشتارگاههای فلسطینیان با یکدیگر آشنا شدند، مردی با این پیشینه که دستی طولانی در ریختن خون بی گناهان داشت چگونه به یکباره برگ زیتون صلح به دست می گیرد و خود را صلح طلب معرفی می کند و فریاد می زند که "خون ریزی دیگر کافی است نگذارید در سرزمین شیر و عسل فلسطین بیشتر از این خون ریخته شود".

این ندای صلح آمیز که رابین سرداد انگیزه ای به جز تغییر جهت دادن نوک پیکان مبارزه قهرمانان فلسطینی نداشت. رابین با نزدیک شدن به برخی از سران عرب و پیش کشیدن مذاکرات صلح و دادن خودمختاری به منطقه غزه ـ اریحا اولاً می خواست مسئولیت مبارزه با ناراضیان و مخالفان فلسطینی را به عهده دولت خودگردان بگذارد و در حقیقت مبارزه را از حالت "فلسطینی در برابر اسرائیلی" به "فلسطینی علیه فلسطین" تغییر دهد و ثانیا خود را به دولتهای منطقه و همسایه صلح طلب معرفی کند و زشتی برقراری ارتباط بین رژیم اشغالگر و دولتهای عرب را از بین ببرد، البته رابین بعدا به موفقیتهایی دست پیدا کرد. اما از آنجایی که انتفاضه مردم فلسطین برخاسته از متن توده های مردم مسلمان است، سازش و مذاکرات با سران عرب هیچ تأثیری در روز مبارزه ضد صهیونیستی مردم مسلمان نگذاشت و از این طریق رابین نتوانست در عمل موفقیتی برای خود کسب کند.

دلیل دیگر رابین برای روی آوردن به صلح دروغین این بود که تا قبل از فروپاشی شوروی سابق عملیات مهاجرت و اسکان یهودیان اروپا و آمریکا در مناطق اشغالی با مشکلات فراوانی روبه رو بود. بعد از فروپاشی شوروی سیل یهودیان این کشور به سویمناطق اشغالی سرازیر شد و این بار عملیات شهادت طلبانه قهرمانان انتفاضه آرامش را از چشم سران صهیونیسم و میهمانانشان می گرفت. به همین منظور رابین ناچار شد برای ایجاد یک زندگی آرام و بدون دردسر برای صدها هزار مهاجر یهودی دم از صلح با همسایگان عرب بزند. مسأله دیگری که رابین را وادار کرد تا شعارهای صلح طلبانه سردهد راه یافتن و استفاده از بازار پررونق خاورمیانه و بهره گیری از دلارهای نفتی بود.

2 ـ اسلام گرایی

رابین در آخرین مصاحبه اش با مجله آمریکایی "تایم" درباره بنیادگرایی اسلامی گفته بود:

"بنیادگرایی اسلامی تنها منبع تروریسم در جهان است".

3 ـ مقاومت فلسطین و مسأله تروریسم:

اسحاق رابین در مصاحبه با روزنامه "السفیر" گفته بود: اگر از من بپرسید چه مانعی در راه تحقق صلح وجود دارد می گویم "تروریسم" و اشاره کرده بود که بعضی از سازمانهای فلسطینی به تروریسم خود پایان داده اند ولی برخی دیگر همچنان به اقدامات تروریستی دست می زنند و هدف آنها بی ثبات کردن روند صلح است. در همین مصاحبه درباره حقوق اسرائیلیهای غیر یهود گفته بود: "از نظر من نکته مهم کشور یهود است که 80% ساکنان آن یهودی باشند. اما غیر یهودی اعم از فلسطینی، مسلمان، مسیحی باید از حقوق کامل برخوردار باشند زیرا نژادپرستی و صهیونیسم در اساس با یکدیگر تناقض دارند."

ج ـ چگونگی ترور اسحاق رابین:

اسحاق رابین در حالی که نخست وزیر رژیم صهیونیستی بود در 14 نوامبر 1995 بعد از ایراد سخنرانی در اجتماع حمایت از صلح در تل آویو (بیت المقدس) مورد اصابت چند گلوله یک جوان یهودی قرار گرفت و به هلاکت رسید.

منابع خبری اعلام کردند اسحاق رابین در اجتماع "حمایت از صلح" که در میدان پادشاهان اسرائیل برگزار شد شرکت کرد. بعد از ایراد سخنرانی از پشت تریبون پایین آمد و به هنگام سوار شدن به اتومبیل هدف چند گلوله جوان یهودی به نام "ایگال امیر" قرار گرفت. این در حالی بود که کمتر از دو ماه از تهدید راستگرایان افراطی به قتل وی می گذشت. رابین را در حالی که بیهوش بود به بیمارستان بردند و پس از چند دقیقه پزشکان خبر مرگ او را اعلام کردند.

"ایتان هابر" رئیس دفتر نخست وزیر اعلام کرد: دولت بلافاصله به ریاست شمعون پرز وزیرخارجه و کفیل نخست وزیری در تل آویو تشکیل جلسه داد.

"رادیو اسرائیل" مشخصات قاتل رابین را این گونه اعلام کرد: "او فردی است 27 ساله به نام "ایگال امیر". وی دانشجوی سال سوم رشته حقوق در دانشگاه بارئیلان در تل آویو باشد. این رادیو همچنین جزئیات قتل را اعلام کرد." قاتل در کنار اتومبیل رابین ایستاده و هنگامی که وی نیمی از بدنش را داخل اتومبیل بوده از فاصله یک متری به او تیراندازی می کند. در جریان حادثه محافظ شماره یک رابین نیز مورد اصابت گلوله قرار می گیرد اما او پس از عمل جرّاحی بهبود می یابد. نیروهای امنیتی ضارب را بلافاصله روی زمین انداخته و اسلحه را از دستش خارج می کنند."

مقامات بلندپایه امنیتی بلافاصله شخصاتحقیقات از ایگال امیر را شروع کردند. قاتل با خونسردی کامل در تحقیقات گفت که این قتل را از مدتی پیش طرح ریزی کرده بوده و ابدا از آن متأسف نیست. هنگامی که در جریان تحقیقات خبر رسید که رابین به هنگام عمل جراحی مرده است قاتل با خونسردی اظهار رضایت کرد. نتایج تحقیقات مشخص کرد که قاتل تمایلات شدید دست راستی داشته و در دانشگاه بارئیلان جزء فعالان افراطی دست راستی بوده است و چندبار اقدام به برپایی تظاهرات خشونت آمیز علیه صلح کرده است.

به گفته رادیو رژیم صهیونیستی ایگال امیر اعتراف کرد طی دو ماه و نیم اخیر دوبار در صدد قتل رابین برآمده اما هربار به علّتی نتوانسته این کار را انجام دهد. تحقیقات نشان می دهد ایگال امیر با تمایلات به شدت افراطی به احتمال زیاد عضو یک باند مسلحانه بسیار کوچک ولی بسیار افراطی و بنیادگرای یهودی است.

"عساف هیفتز" رئیس رژیم پلیس صهیونیستی نیز اعلام کرد دو گلوله به قسمت بالایی بدن رابین اصابت کرده است. وی افزود رابین بلافاصله به بیمارستان "ایملوف" در تل آویو منتقل شده شاهدان عینی گفتند رابین در حالی روی برانکارد قرار داشت که چشمانش بسته بود و روی سینه اش خون زیادی دیده می شده بلافاصله به بیمارستان منتقل شد. پزشکان حال وی را وخیم دانستند و چند دقیقه بعد اعلام کردند که وی مرده است.

"افرائیم سینه" وزیر بهداشت رژیم صهیونیستی گفت: این نتیجه تبلیغات راستگرایان است و آنها بهای سنگینی را برای آنچه اتفاق افتاده خواهند پرداخت. از زمان تأسیس دولت رژیم صهیونیستی رابین اولین نخست وزیری است که ترور می شود. این ترور در واقع دستگاه امنیتی اسرائیل را زیر سؤال برد که چرا رابین مسائل امنیتی فردی را رعایت نکرده و قاتل چگونه توانسته از فاصله یک متری او را هدف بگیرد و چرا هفتصد پلیس و محافظ شخصی رابین نتوانستند کاری کنند. روشن است که دستگاه امنیتی اسرائیل از نظر روانی آمادگی چنین کاری را نداشت و همیشه فکر می کرد یک عرب دست به این کار بزند نه یک یهودی به همین دلیل نتوانسته هیچ اقدام بازدارنده ای انجام بدهد.

در همین رابطه "موشه شحل" وزیر پلیس اسرائیل دیروز خواست که طرز عمل "شین بت" سازمان امنیت اسرائیل به طور جدی و دقیق مورد بررسی قرار گیرد تا روشن شود آیا کوتاهی در حفاظت از جان نخست وزیر روی داده یا نه؟

وزیر پلیس اسرائیل گفت: ایگال امیر قصد ترور شمعون پرز را نیز داشته است. وی همچنین اضافه کرد قاتل از گلوله هایی که آسیب بیشتری می رساند استفاده کرده، کاربرد این نوع گلوله در کنوانسیونهای بین المللی ممنوع است. سه تا از این گلوله ها به طهال، سینه و ستون فقرات رابین برخورد کرده است.

قاتل در بازجوئیهای اولیه انگیزه قتل را این طور بیان کرد که: هیچ کس به این موضوع توجه ندارد که رابین عملا یک کشور فلسطینی ایجاد کرده در حالی که طبق قانون هرکس بخشی از سرزمینهای اسرائیل را به خارجی واگذار کند به شدیدترین مجازاتها محکوم می شود.

سازمان یهودی ناشناسی به نام "منتقم" قبل از اعلام خبر مرگ رابین در تماس با تلویزیون اسرائیل مسئولیت ترور را به عهده گرفت. فرد ناشناسی نیز با رادیو اسرائیل تماس گرفت که ترور رابین به دست دو سازمان افراطی به نامهای "زوار تزینو" این کشوماست و "کاهانا زنده است" صورت گرفت.

جزئیات حادثه از زبان راننده رابین:

"مناخیم دماطی" راننده اسحاق رابین در مصاحبه با رادیو ارتش، جزئیات ترور را توضیح داد: "من دیدم رابین در پایان گردهم آیی از تریبون پایین آمد در حالی که همسرش در سه متری او بود. ماشین را روشن کرده بودم، از آن پیاده شدم و در را باز کردم. ناگهان مردی جلو آمد که یکی از دستانش را بالا برده بود و با دست دیگر به سمت رابین شلیک می کرد و می گفت این گلوله ها مشقی است، واقعی نیست. رابین را به طرف بیمارستان بردم و نمی دانستم که وضع وی خطرناک است. حدود 300 متر که راه رفتیم از او پرسیدم آیا تیر خورده است جواب داد بله. او درد می کشید با سرعت سرسام آوری رانندگی کردم هنگامی که به بیمارستان رسیدیم هیچ کس منتظر ما نبود. یکی از افراد امنیتی را دیدم و گفتم فورا برانکارد را بیاورید. با یکدیگر نخست وزیر را روی آن قرار دادیم و به طرف اتاق اورژانس رفتیم. پزشکان فورا به معالجه وی پرداختند. مدیر بیمارستان در این رابطه گفت از زمان شلیک گلوله تا لحظه شروع عملیات پزشکی تنها 9 دقیقه طول کشیده است."

د ـ بازتاب ترور رابین در فلسطین اشغالی و کشورهای منطقه و جهان:

به دنبال ترور اسحاق رابین اظهار نظرهای مختلفی از سوی طرفداران و مخالفت وی صورت گرفت. طرفداران وی در حزب کار این عمل را به شدت محکوم کردند و خواستار بررسی دقیق عملکرد سازمان امنیت اسرائیل و همچنین محدود کردن فعالیت های گروههای دست راستی شدند. جناح راست به نوعی از ترور رابین حمایت کرد و او را "خائن" و "یارتروریسم" نامید. بنجامین نتانیاهو رهبر جناح راست افراطی و مخالف اصلی حزب حاکم در تل آویو ترور رقیب خود را محکوم کرد. او در حالی که گریه می کرد از تلویزیون دولتی اسرائیل اظهار کرد "نمی توانم مرگ او را باور کنم".

در شهرک کریات اربع که محل زندگی یهودیان دست راستی افراطی و تندروست، مخالفین مرگ رابین را جشن گرفتند.

مردم و گروههای فلسطینی هر یک به نوبه خود از قتل رابین اظهار خوشحالی کردند. رمضان عبدا... دبیرکل جهاد اسلامی در این رابطه گفت: من از مرگ رئیس اول تروریسم در جهان متأسف نیستم. او افزود رابین مدافع پر حرارت تروریسم بود و اعتقاد داشت رژیم صهیونیستی باید در راه پیشبرد اهداف خود اصول بین المللی را نادیده بگیرد. مسئول روابط خارجی جنبش به خبرگزاری فرانسه گفت: اگر تمام مسئولان اسرائیلی نیز کشته شوند ما تا آزادی تمام اراضی فلسطین آرام نمی شویم. چندتن از اعضاء این جنبش یک آدمک پارچه ای رابین را در میدان اصلی اردوگاه پناهندگان عین الحلوه به آتش کشیدند و سپس با شعار ا... اکبر متفرق شدند.

"حسین موسوی" رئیس جنبش امل اسلامی لبنان ترور رابین را طبیعی خواند و گفت: رابین یک قاتل خون آشام بود و قاتلان باید در انتظار چنین روزی باشند. وی تأکید کرد جنگ ما با اشغالگران صهیونیست حتی بعد از مرگ رابین نیز ادامه یافته و تا اشغالگری باقی است رزم مسلمانان مبارز بی امان ادامه می یابد.

در این میان یاسرعرفات رهبر ساف گفت: از مرگ رابین یکه خورده است و آن را یک تراژدی برای روند به اصطلاح به صلح توصیف کرد.

در میان کشورهای منطقه، مقامات رسمی و حزبی لبنان قتل رابین را نتیجه تفکر تروریستی صهیونیستها بیان کردند. سوریه اظهار نظر صریحی در این باره نکرد. و فقط به اعلام خبر هلاکت رابین ازخبرگزاری رسمی (سانا) بسنده کرد. در مصر مقامات دولتی از قتل رابین اظهار تأسف کردند.

کشورهای غربی که در رأس آنان ایالات متحده قرار داشت مراتب تأسف خود را از مرگ رابین اظهار کردند. بیل کلینتون رئیس جمهوری آمریکا مدّعی شد که با مرگ رابین جهان یکی از بزرگترین مردان خود را از دست داد. هنری کیسینجر با القابی مانند کبوتر صلح، مرد کم حرف، شهید صلح از وی یاد کرد.

نخست وزیران کانادا، اسپانیا و آلمان از مرگ رابین اظهار تأسف کردند. صدراعظم آلمان او را از شخصیتهای بزرگ قرن خواند و نخست وزیر فرانسه از وی به عنوان مبارز راه صلح یاد کرد. نمایندگان مجلس فرانسه در این رابط یک دقیقه سکوت کردند. در نروژ پرچمها به حالت نیمه افراشته درآمد. در مجمع عمومی سازمان ملل، نمایندگان دو دقیقه سکوت ایستاده کردند. بیوه اسحاق رابین به نتانیاهو رهبر جناح لیکود اعتراض کرد و او را مسئول ایجاد فضای مناسب برای ترور رابین خواند. او گفت زمانی که چنین اقداماتی تشویق شود کسی هم پیدا شود که آن را انجام دهد. نتانیاهو این اتهامات را رد کرد و گفت کسی که مصیبت زده است هر حرفی می زند.

بازتاب قتل رابین در فلسطین اشغالی دو دستگی و تشدید اختلاف میان گروههای چپ و راست را به دنبال داشت آگاهان می گویند مرگ رابین گرچه موقتا موجب اتحاد این کشور شده ولی در واقع یهودیان به طور خطرناکی دچار دودستگی و جدایی شده اند. وزیر کشور اسرائیل گفت: دولت باید تمام گروههای افراطی راست را که ممکن است دست به ترور بزنند غیر قانونی کند.

اما قتل رابین در میان مردم منطقه و مسلمانان مبارز به گونه دیگری رخ نمود. واکنش مردم مسلمان نیز در این مورد کاملاً با عکس العمل دولتهای آنها متفاوت و متناقض بود. در حالی که سران ارتجاع عرب در ماتم از دست دادن پدر تروریسم به سوگ نشسته و با اتخاذ موضع ذلت بار به تعظیم و کرنش در مقابل رژیم صهیونیستی پرداختند، مسلمانان مظلوم و مبارز در فلسطین اشغالی و جنوب لبنان و سایر نقاط جهان اظهار خوشحالی و شادمانی کرده و قتل رابین را عکس العمل طبیعی اعمال خشونت آمیزی دانستند. "خالدفاهوم" رئیس جبهه نجات ملی فلسطین گفت مردم فلسطین از به هلاکت رسیدن یک تروریست که قاتل شهید شقاقی و صدها انسان آزادی خواه بود بسیار شاد شدند.

بنابه گزارش خبرگزاریها در نقاط مختلف لبنان صدای تیراندازی به گوش می رسید و در حومه جنوبی بیروت اتومبیلها با چراغهای روشن دیده می شدند. در بقاع و و بعلپک نیز صدای تیراندازی و بوق اتومبیلها شنیده می شد.

واشنگتن پست درباره تناقض میان واکنش مسلمانان و سران ارتجاع نوشت: احساسات مردم عرب با واکنش سران این کشورها کاملاً متفاوت است. حسنی مبارک برای اولین بار به اسرائیل سفر می کند درحالی که مردم مصر نه تنها از مرگ رابین ناراحت نیستند بلکه خوشحال هم می باشند. به گزارش این روزنامه احساسات ضد صهیونیستی مردم مصر تنها محدود به ترور رابین نیست. در یک نظر سنجی که مدتها قبل به وسیله هفته نامه الاهرام انجام گرفت بیش از 50% از مردم با سفر اسرائیلیها به مصر مخالفند علاوه بر این 70% از مردم از خریدن کالاهای اسرائیلی دوری می کنند و 60% معتقدند روند سازش حقوق ضایع شده مردم فلسطین را تأمین نکرده است.

در لبنان به محض انتشار خبر مرگ اسحاق رابین، مردم به جشن و سرور پرداختند. "محسن دلول" وزیر دفاع لبنان، جناح چپ و راستگرای رژیمصهیونیستی را دو روی یک سکه خواند و گفت: اسحاق رابین که قربانی خشونت تندروها شد خود یکی از تروریستهای تندرو بود که بسیاری از جنایات در حق اعراب و فلسطینیان را شخصا هدایت کرد. وی افزود رابین که چهره صلح طلب به خود گرفته بود از طراحان جنگ 1967 علیه اعراب و مهندس ترورهای بسیاری بود.

"میشل اده" وزیر فرهنگ لبنان در این باره گفت: اسحاق رابین بهای تردید و دوگانگی خود را در جریان مذاکرات صلح پرداخت کرد. زیرا اگر افکارش با گفته هایش یکی بود از مدتها قبل روند صلح را به پایان می رساند ولی او سعی داشت با حفظ ماهیت عقاب گونه خود نقش کبوتر را بازی کند.

"علامه سید محمدحسین فضل ا..." روحانی برجسته لبنان در رابطه با ترور رابین گفت: ابراز خرسندی نسبت به ترور رابین در واقع شادی در خروج یک تروریست حرفه ای از صحنه جهان است که سعی داشت با قتل و کشتار اعراب آنان را به ذلت و خواری وادار نماید. حسین شاه اردن در این باره گفت: شخصا دوست شفیقی را از دست داده و جهان نیز یک قهرمان واقعی صلح را از کف داده است. این درحالی است که افکار عمومی اردن کاملاً برخلاف موضع گیریهای شاه حسین است. شیخ عبدالرحمن روحانی برجسته مصری که در زندان آمریکا به سر می برد در مصاحبه ای که در زندان انجام داد ترور رابین را به مسخره گرفت و گفت "دوستار صلح" به دست فردی یهودی کشته شد که خدا او را فرستاده است.

رهبر معنوی جماعت اسلامی مصر گفت: مسلمانان به علت تدابیر امنیتی نتوانستند رابین را بکشند ولی خدا فردی یهودی را فرستاد تا این کار را بکند. خاک کفش فتحی شقاقی هزاران بار بیشتر از کسانی مثل رابین ارزش دارد. حزب جبهه اسلامی اردن نیز طی بیانیه ای از قتل رابین اظهار خوشحالی کرد و افزود رابین قاتل بود و هرگز نمی توانست صلح طلب باشد. در کویت بازتاب قتل رابین متفاوت بود.

برخی نشریات لیبرال کشته شدن رابین را تهدیدی برای صلح دانستند، ولی "خالد لعدوه" نماینده اسلام گرای مجلس کویت در مطلبی تحت عنوان "تروریست با سابقه مرد" نوشت: رابین به سزای عمل خود رسید. این در حالی است که دولت کویت در این باره سکوت کرده است. اما برخی منابع اعلام کردند کویت بعد از سعودی به قافله محکوم کنندگان ترور رابین پیوست. دولت هند ترور رابین را محکوم کرد و به این مناسبت یک روز عزای عمومی اعلام کرد. ولی تعداد زیادی از مسلمانان هند از به هلاکت رسیدن رابین ابراز خوشحالی کردند و اعلام کردند رابین خود زمینه هلاکتش را فراهم ساخت. در همین رابطه "سیداحمد بخاری" نایب امام مسجد جامع دهلی اعلام کرد: خوشحالم که رژیم صهیونیستی طعم تلخ زهر تولیدی خود را چشید.

رئیس جمهور ایران هلاکت رابین را انتقام الهی قلمداد کرد. سخنگوی وزارت امور خارجه کره شمالی گفت: ترور رابین امری محتوم در دولتی مانند اسرائیل است که از تروریسم حمایت می کند.

دولت بنگلادش، کوبا، اتحادیه عرب، سودان و برخی دولتهای دیگر نیز ترور رابین را محکوم کردند. دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی نیز ترور رابین را محکوم کرد و اظهار امیدواری نمود که روند سازش در خاورمیانه ادامه یابد. دبیرکل سازمان ملل نیز ترور رابین را به عنوان یک اقدام تروریستی محکوم کرد.

در یمن یهودیان به شیوه خاص خودشان ترور رابین را جشن گرفتند و از ایگال امیر که یک یهودییمنی تبار است تمجید کردند. "اسحاق عزرا" حاخام یهودیان منطقه رایده یمن گفت: حکم قتل رابین در تورات آمده: زیرا هرکی که به سرزمین لطمه بزند ملعون است. رابین نیز به معتقدات اصلی یهود خدشه وارد کرده است.

مطبوعات کشورهای اسلامی ضمن ارائه نقطه نظرات مردم و انعکاس بازتاب قتل رابین در میان مردم، خود نیز به اظهار نظر در این باره پرداختند. سردبیر روزنامه "الشعب" مصر گفت: هلاکت رابین انتقام خداوند به خاطر دستور قتل شهید شقاقی بوده است. وی اضافه کرد تعجب می کنم که اندوه ناراحتی غرب و آمریکا در مورد تروریسم تنها زمانی است که هدف یک اسرائیلی باشد کسی هم بیاید برای ما و رهبران ما بگرید. "هانی شکرا..." یکی از دبیران روزنامه الشعب نوشت: به نظر من اکثریت مردم مصر رابین را دشمن خود می پندارند و... فکر نمی کنم بتوان احساس مردم مصر را نسبت به رابین تغییر داد.

وی افزود، رابین همان فردی است که در اواخر دهه هشتاد هنگامی که وزیر دفاع بود دستور شکستن استخوان جوانانی را داد که علیه اشغالگران فلسطینی تظاهرات می کردند. وی اضافه کرد مردم مصر نمی توانند این واقعیت را فراموش کنند. روزنامه لبنانی "الدیار" در سرمقاله خود زیر عنوان "قاتل از هم فکران رابین است" نوشت قاتل اسحاق رابین از شاگردان مدرسه تروریسم بود که رابین خود معلم وی بود. روزنامه مسلم چاپ اسلام آباد نیز نوشت: رابین یک صهیونیست ثابت قدم بود و هدف روشن و اصلی زندگی او نابودی مردم فلسطین بود.

مسلم در ادامه یادآور شد که رابین در تحریف حقایق توانا بود و برخلاف بعضی تبلیغات اصلاً نمی توان گفت که وی طرفدار قانون بود. همچنین روزنامه "السفیر" در سرمقاله خود تحت عنوان "صلح ناقص قهرمانان خود را می کشد" نوشت: طبیعت وحشیانه صلح تحمیلی چنین است و حتی حمایت تمام عیار آمریکا نمی تواند خلاء موجود در آن را جبران کند. السفیر افزود: دیروز انورسادات رئیس جمهور مصر پس از امضای سازشنامه کمپ دیوید به کام مرگ فرستاده شد و امروز رابین در اوج شادی از پیروزیهای به دست آمده در صلح تحمیلی به هلاکت رسید.

ه ـ مراسم تشییع جنازه رابین:

مراسم تشییع جنازه و خاکسپاری اسحاق رابین نخست وزیر رژیم صهیونیستی با حضور عده ای از سران استکبار جهانی و ارتجاع منطقه در میان تدابیر شدید امنیتی انجام گرفت، خبرگزاریها گفتند 51 از کل جمعیت فلسطین یعنی یک میلیون نفر در مراسم تدفین شرکت داشتند. امنیت مراسم به وسیله ده هزار سرباز و نیروی امنیتی کنترل می شد. بنابه گزارشهای رسیده کلینتون رئیس جمهوری آمریکا، ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه، حسنی مبارک رئیس جمهور مصر، حسین شاه اردن، وزیر خارجه عمان، وزیر تبلیغات قطر، یک مقام دولتی از چین، پطرس غالی دبیرکل سازمان ملل متحد و... در بزرگترین مراسم تدفین نظامی تاریخ اسرائیل شرکت کردند. همچنین 6 وزیر از فلسطین در این مراسم شرکت کرد ولی عرفات علی رغم خوش خدمتیهایش به رژیم صهیونیستی عنصر نامطلوب شناخته شد و به او اجازه داده نشد در مراسم شرکت کنند.

طبق گزارشهای رسیده جسد رابین در یک گورستان در حومه شهر بر بالای تپه های بیت المقدس که بیشتر شخصیتهای صهیونیستی در آن مدفون هستند به خاک سپرده شد، نکته قابل توجه این که بیشتر سران شرکت کننده در مراسم از جملهبیل کلینتون کلاه مخصوص یهودیان را به سرگذاشته بودند. به هنگام گذاشتن جسد در تابوت، کلینتون و شاه حسین به کسانی که این کار را می کردند کمک کردند. همزمان با خاکسپاری رابین عده ای از یهودیان افراطی در شهرک کریات اربع مرگ رابین را جشن گرفتند. یکی از تظاهرکنندگان به خبرنگار گفت: من مانند هر یهودی دیگری احساس شادی می کنم، خدا را شکر که او به سزای عملش رسید. رادیو رژیم صهیونیستی اعلام کرد کلیه پروازهای عادی به فرودگاه بن گورین قطع شده است.

به گفته این رادیو همچنین رفت و آمد در کلیه خیابانهای شهر ممنوع شده و ده هزار پلیس و نیروی امنیتی مسئولیت حفظ جان مقامات شرکت کننده در مراسم را به عهده داشتند. در مراسم همچنین تعدادی از سران شرکت کننده و اِیزر وایزمن رئیس جمهور صهیونیستی سخنرانی کردند.

کلینتون رئیس جمهوری آمریکا طی سخنرانی خود، رابین را دوست و شریک خود خواند و با مقامات صهیونیسم ابراز همدردی کرد و آنان را به ادامه روند سازش دعوت نمود و قول داد که کشورش از آنها دست نخواهید کشید. بعد از او حسنی مبارک رئیس جمهوری مصر به ایراد سخنرانی پرداخت. قابل ذکر است که حسنی مبارک برای اولین بار بعد از احراز مقام مادام العمری ریاست جمهوری مصر به فلسطین اشغالی سفر کرده است.

به گفته بعضی منابع خبری حسنی مبارک به دعوت کلینتون به این مراسم رفته بود و قرار شده بود تا قبل از رفتن مبارک به فلسطین این خبر پخش نگردد. حسین شاه اردن دومین سخنران بعد از ایزروایزمن بود. او در سخنان خود به تقدیر از شخصیت رابین پرداخت و ضمن ابراز مراتب همدردی خود با صهیونیستها گفت که رابین برای من مانند یک برادر، همکار و دوست بود. او همچنین تأکید کرد ادامه دهنده راه رابین در راه تحقق صلح خواهد بود. وی در ادامه سخنانش گفت که تحکیم روابط با اسرائیل باید بدون خجالت و رودربایستی انجام گیرد. حسین در بخش دیگری از سخنانش گفت رابین نیز مانند پدر من در راه صلح کشته شد.

پس از پایان مراسم میان طرفداران و مخالفان رابین درگیری به وجود آمد. مخالفان فریاد می زدند. پرز هم باید کشته شود. سپس مقامات امنیتی در آرامگاه را بر روی مردم باز کردند و مردم وارد آنجا شدند و ناگهان فردی از میان آنان فریاد زد ایگال امیر پرز را هم باید می کشت. یک نظرسنجی در اسرائیل نشان داده است سه چهارم مردم با ممنوعیت فعالیت احزاب راستگری تندرو موافقند.

و ـ تأثیر قتل رابین در فرایند صلح خاورمیانه:

به دنبال هلاکت رسیدن اسحاق رابین رهبر حزب کارگر و حاکم بر اسرائیل، اظهار نظرهای مختلفی از سوی شخصیتهای سیاسی عرب و غیر مسلمان و همچنین مطبوعات، درباره روند صلح خاورمیانه صورت گرفت. برخی از این شخصیتها گفتند مرگ رابین هیچ تأثیری در گفت وگوهای صلح و مسائل منطقه ندارد، علامه سید محمدحسین فضل ا... روحانی برجسته لبنانی در این باره گفت: مرگ رابین هیچ تأثیری در مسائل منطقه و تصمیم نیروهای مقاومت برای ادامه مبارزات خود ندارد. زیرا کلیه سردمداران رژیم صهیونیستی تفکری مشابه رابین دارند و هر نیروهای مبارز لبنانی تا آزادسازی سرزمین خود به مبارزات ادامه می دهند.

اما برخی دیگر مانند مسئولان اردن به خاطر مرگ رابین از آینده صلح ابراز نگرانی کردند. اتحادیهعرب نیز ضمن محکوم کردن ترور رابین مرگ وی را شکستی در راه صلح خاورمیانه تلقی کرد. مطبوعات مخالف و موافق ترور رابین نیز نظرات مشخصی در این رابطه ارائه دادند. مطبوعات لیبرال در کویت نوشتند "ترور رابین زنگ خطری برای صلح است". اما آنچه مسلم است طرح پیشنهادی صلح رابین (زمین در برابر صلح) برای توده های مسلمان فلسطین و قهرمانان انتفاضه قابل قبول نبوده و نیست و در این میان تنها احزاب و گروههای وابسته و سران ارتجاع بودند که از طرح پیشنهادی رابین استقبال کردند.

طرح صلح رابین در داخل رژیم صهیونیستی نیز با مخالفتهای سخت و جدّی روبه رو شد. این مخالفتها به آنجا رسیده که گروههای افراطی تندرو تصمیم به از میان برداشتن رابین کردند و در یک فرصت مناسب این کار را عملی ساختند. ترور رابین نشان داد که تعداد زیادی از صهیونیستهای افراطی با صلح حتی از نوع رابینی آن نیز مخالفند چه رسد به صلحی پایدار و مبتنی بر حقوق از دست رفته مسلمانان مظلوم فلسطینی.

این حقیقت را نمی شود انکار کرد که نظام آموزشی حاکم بر اسرائیل و شستشوی مغزی حاخام های متعصب و طرفدار اسرائیل بزرگ (که حتی بعضی از آنها به ترور رابین فتوی داده بودند) که فرزندان یهودیان متولد شده در سرزمینهای اشغالی را همچنان در رؤیای اسرائیل بزرگ تربیت می کند و از سویی روحیه سازش ناپذیری و حق طلبی فرزندان قهرمان فلسطین هرگز نمی گذارد صلحی میان سران صهیونیسم و ملت عرب برقرار شود.

اسحاق رابین (Issac Rabin) رهبر برجسته سیاسی و نظامی و نخست وزیر اسرائیل و از پاسداران جدید بود. نام اصلی او، اسحاق رابینوویچ است. وی در قدس به دنیا آمد و در رشته کشاورزی تحصیل کرد و در سال 1940 به پالماخ پیوست و آموزش های نظامی را در آن جا طی کرد و سپس به مدت یک سال دوره آموزش فرماندهی را در دانشکده جنگ انگلیس طی کرد. وی به عنوان افسر عملیات و سپس فرمانده گردان در جنگ 1948 و به عنوان افسر عملیات در جبهه جنوبی شرکت داشت. در سال 1949 در هیأت اسرائیلی برای مذاکرات آتش بس با مصر در رودس حضور داشت.

وی در بیست سال بعد، مناصب بالایی را در ارتش اسرائیل به عهده داشت: فرماندهی سازمان شمالی (1959ـ1956)، رئیس شعبه عملیات و معاون رئیس ستاد ارتش (1964ـ1959) و رئیس ستاد ارتش (1968ـ1964). او فرماندهی ارتش اسرائیل را در جنگ 1967 نیز به عهده داشت. اما در اوایل سال 1968 از خدمت در ارتش بازنشسته شد. وی پس از آن سفیر اسرائیل در ایالات متحده شد و در مدت سفارت در واشنگتن، تحول مهمی در روابط راهبردی میان دو کشور به وجود آورد.

رابین در سال 1973 به اسرائیل بازگشت و وارد حزب کارگر شد. در سال 1973 به عنوان وزیر کار، وارد کابینه گلدامایر شد. پس از ناکامی دولت مایر که ناشی از آثار جنگ 1973 بود، حزب کارگر او را برای نخست وزیری برگزید. دولت او در ژوئیه 1974 از پارلمان رأی اعتماد گرفت. اسحاق رابین از بیم آن که جناح رافی از حزب کارگر کناره گیری کند، شیمون پرز را به وزارت دفاع منسوب کرد.

اختلاف میان این دو شدت یافت و پرز از حالت تشنج و خستگی عصبی رابین بهره برداری می کرد و صحنه سیاست کشور به صحنه درگیری این دو تبدیل شده بود. در زمان همین دولت، توافق هایی تفکیک نیروها با مصر و سوریه با میانجی گری آمریکا و توافق چند مرحله ای با مصر (در سال 1975)به دست آمد. در سال 1975 نیز نخستین یادداشت تفاهم میان اسرائیل و ایالات متحده نیز به امضا رسید.

دولت رابین، پایانی غیرطبیعی داشت. پس از آن که رابین جنگنده های جدید اف 15 را در روز شنبه از ایالات متحده دریافت داشت، حزب اگودات یسرائیل، این حرکت را بی حرمتی به روز شنبه دانست. علاوه بر آن پرز نیز توانسته بود از رسوایی مالی همسر رابین (که برخلاف قانون، حساب هایی به دلار در ایالات متحده داشت) پرده بردارد. پس از این وقایع، پارلمان به دولت رأی عدم اعتماد داد و رابین دیگر نتوانست در آن دوره به ریاست حزب بازگردد.

روش نظامی رابین و شخصیت او در ظاهر نمایانگر اعتماد به نفس، انسجام و قدرت بود. اما، فروپاشی عصبی او در آستانه جنگ 1967 و ابتلای او به بیماری روانی ترس از اشیاء خیالی، در حالی که در رأس ارتش قرار داشت، از شکنندگی روحیات حتی نخبگان تروریستی که در پالماخ تربیت شدند حکایت دارد و مبنای واقعی آن چه را که "نگرانی امنیتی" نامیده می شود روشن می سازد.

رابین همچنان در حزب کارگر در مقام اول قرار داشت و یکی از چهره های برجسته حزب بود و گرچه در برابر پرز تسلیم شد و به ایستادن در پشت سر او اکتفا کرد، اما در سال 1992 فرصت یافت تا بار دیگر، به ریاست حزب و نخست وزیری دست یابد. رابین پس از شکست حزب کارگر در انتخابات سال 1977، همچنان در اپوزیسیون پارلمان باقی ماند و در کمیته امور خارجی و امنیت عضویت داشت.

وی در طی اشغال لبنان در سال 1982 آشکارا از آریل شارون، وزیر دفاع وقت حمایت کرد. رابین در دولت وحدت ملی (1990ـ1984) وزارت دفاع را به عهده داشت و در سال 1985 پیشنهاد داد که ارتش اسرائیل از لبنان عقب نشینی کند و در جنوب لبنان کمربند امنیتی ایجاد شود. وی به هنگام آغاز انتفاضه در سال 1987 سیاست سرکوب بسیار خشنی را در برابر آن در پیش گرفت و سیاست شکستن استخوان را پیاده کرد که با تقبیح گسترده در سطح جهان روبه رو شد.

رابین در جریان روند سازش مبتنی بر کنفرانس مادرید در اکتبر 1991 به دولت اسرائیل خط می داد و گفته می شود که پس از تشدید اختلاف میان دولت لیکود به رهبری اسحاق شامیر و دولت آمریکا به رهبری جورج بوش بر سر شهرک سازی نقش محوری در دولت اسرائیل داشت. رابین در انتخابات حزبی سال 1992 که پیش از انتخابات پارلمانی انجام گرفت، رقیب خود شیمون پرز را شکست داد و به رهبری حزب کارگر برگزیده شد و در انتخابات پارلمانی به پیروزی رسید و دولت حزب کارگر را تشکیل داد که خود در آن علاوه بر مقام نخست وزیری، وزارت دفاع را نیز به عهده گرفت.

وی در طی این مدت، توافق اسلو و سپس توافق چند مرحله ای (توافق طابا) و در سال 1994 پیمان صلح با اردن را به امضا رساند. رابین در 4 نوامبر 1995 به دست یک راستگرای مذهبی ـ که مخالف توافق های سازش بود ـ به قتل رسید.

به نظر می رسد که موافقت رابین با امضای توافق های سازش با فلسطینیان به منزله تحولی در نگرش او نسبت به وجود اعراب و نشانگر درک او از عمق بحران طرح صهیونیسم بود. با این حال می توان گفت که انتفاضه و مقاومتی که مردم فلسطین از خود نشان دادند، باعث شد که او بحران صهیونیسم و ناتوانی آن را برای ادامه اشغالگری با همان روشهای قدیمی درک کند. بنابراین نظریه خودگردانی مبتنی بر سلطه اسرائیل بر سرزمین و نه بر ملت مطرح شد.

رابین همچون بیشتر رهبران صهیونیست، چه راست و چه چپ امیدوار بود که وقتی بیدار شود و ببیند که نوار غزه ـ که شدیدا در برابر اقدامات ارتش در آن جا مقاومت می کند ـ در دریا غرق شده است. توافق های سازش باعث شد که او به همراه پرز و عرفات، جایزه صلح نوبل را دریافت کند.

مآخذ:

  1. شریدة، محمّد: رهبران اسرائیل، بیژن اسدی و مسعود رحیمی، انتشارات کویر، 1378.
  2. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد هفتم، چاپ اول، 1383.
  3. علیزاده، ه : فرهنگ سیاسی لبنان ـ رابین، اسحاق، نشر سفیر، 1368.
  4. مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه: گزارش هفتگی، شماره 112 ـ 113.
  5. روزنامه اطلاعات: آخرین گزارشها از بازتاب قتل نخست وزیر رژیم صهیونیستی در جهان، 14/8/1374.
  6. روزنامه کیهان: رابین، طراح جنگ "67" و مهندس تروریسم، 24/8/1374.
  7. روزنامه اطلاعات: تشدید اختلافات میان جناحهای صهیونیستی در پی قتل رابین، 16/8/1374.
  8. روزنامه جمهوری اسلامی: ماتم سران استکبار و ارتجاع در مرگ رابین، 16/8/1374.
  9. روزنامه اطلاعات: ایگال امیر رؤیای اسرائیل بزرگ، 17/8/1374.
  10. روزنامه کیهان: واکنش دوگانه مردم و سران عرب در قبال هلاکت رابین، 16/8/1374.
  11. روزنامه جمهوری اسلامی: مواضع ذلت بار سران مرتجع منطقه در قبال هلاکت رابین، 17/8/1374.
  12. روزنامه ابرار: رابین مغضوب مسلمانان و مغلوب رقیبان، 17/8/1374.