مایر، گُلدا (1978ـ1898): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۹


سیاستمدار زن اسرائیلی است. در سال 1898 در "کیف" [روسیه تزاری ]متولد شد. نام حقیقی وی "گلدا مایرسون" است. در سال 1906 به همراه خانواده اش به ایالات متحده آمریکا رفت و به عنوان آموزگار به فعالیت پرداخت. در سال 1921 به فلسطین کوچ کرد و به کیبوتس "مرهاویا" پیوست. در سال 1924 کیبوتس مرهاویا را ترک کرد و از فعالین سازمان هیستادروت و حزب کارگر (ماپای) شد. او بعدا توانست به عضویت هیأت اجرایی سازمان هیستادروت و سپس ریاست دبیرخانه آن برسد. در سال 1936 رئیس اداره سیاسی سازمان هیستادروت شد. وی از جمله مخالفین برنامه پیشنهادی سال 1937 کمیسیون "پیل" مبنی بر تقسیم سرزمین فلسطین بود. پس از دستگیری موشه شارت در سال 1946 از سوی حکومت دست نشانده انگلیسیها، رئیس اداره سیاسی آژانس یهود شد.

در نوامبر 1947 و ماه مه 1948 به هنگام اعلام تأسیس کشور اسرائیل با ملک عبدالله پادشاه اردن ملاقات کرد. این ملاقات به منظور جلوگیری از پیوستن آن کشور به دیگر دولتهای عربی در جنگ با متجاوزین اسرائیلی انجام گرفت تا بدین وسیله اردن به موافقتنامه محرمانه ای که در خلال سالهای 1947 ـ 1946 بین طرفین به عمل آمده بود ملتزم باقی بماند. پس از تشکیل کشور اسرائیل در سال 1948، به عنوان سفیر سفارت اسرائیل در اتحاد جماهیر شوروی منصوب شد و تا سال 1949 در این سمت باقی بود. در همین سال به نمایندگی کنست انتخاب شد که تا سال 1974 مداومت داشت. اولین بار در دولت رژیم صهیونیستی در سال 1949 وزیر کار و امور اجتماعی شد. مسئولیت وی تدارک فرصتهای شغلی برای مهاجرین به فلسطین بود. از جمله بارزترین دستاوردهای وی در آن دوره تأسیس "سازمان بیمه ملی" بود.

در سال 1956 به جای موشه شارت ـ که ازسوی دیوید بن گوریون مجبور به استعفاء گردید ـ وزیر امور خارجه شد که تا سال 1966 به مدت ده سال به طول انجامید. وی در مدت مسئولیتش طرفدار سیاستهای بن گوریون بود. مایر اهتمام خاصی به گسترش روابط اسرائیل با کشورهای جهان سوم و به ویژه کشورهای آفریقایی داشت، زیرا آفریقا [از دیدگاه اسرائیل ]در واقع به مثابه زمینه حیات طبیعی اسرائیل به شمار می رود. هنگامی که وزیر امور خارجه بود از جمله رهبران اصلی حزب کارگر محسوب می شد و توانست اختلافات داخلی حزب کارگر را حل کند. او در سال 1966 از هیأت دولت استعفاء داد و دبیرکل حزب کارگر شد.

زمانی که در سال 1968 از سمت اخیر استعفاء داد به نظر می رسید حیات سیاسی وی نیز در شُرُف پایان یافتن است. ولی [علیرغم این تصور]، پس از استعفای لِوی اشکول، وی در سال 1969 به نخست وزیری برگزیده شد. هدف از این انتخاب جلوگیری از انشعاب احتمالی در حزب بین طرفداران دایان و طرفداران "ایگال آلون" بود.

مایر از همه نخست وزیران تاریخ اسرائیل مقبول تر به شمار می رود و حتی سیاستهای افراطی وی مورد تأیید اغلب اسرائیلی ها بود. اما در عین حال، بسیاری نیز شروع جنگ 1973 را نتیجه سیاستهای افراطی وی می دانستند. چنانکه پس از پایان جنگ، کمیته بررسی مسئولیت شکست [اولیه اسرائیل] در جنگ که به این منظور تشکیل شده بود، وی را از جمله مسئولینی که باعث شکست در جنگ شده اند محسوب نمود. در نتیجه، پس از انجام تظاهرات علیه وی و دولتش استعفای خود را تقدیم کرد. وی در خلال روزهای آخر مسئولیت نخست وزیری اش موافقتنامه های مربوط به ایجاد رابطه با مصر و سوریه را امضاء کرد.

علاوه بر مسئولیتهایی که اشاره شد، گلدامایر عضو پارلمان دوره اول تا هشتم رژیم صهیونیستی، عضویت در مجلس زنان کارگر، مدیریت شرکت "اخیروت" منشی هیستادروت، ریاست بخش سیاسی مؤسسه یهودی و سفیر رژیم صهیونیستی در مسکو نیز بود.

گلدامایر به هنگام نخست وزیرش طی دیداری که از آمریکا داشت در ملاقات با نیکسون رئیسجمهور آمریکا موفق شد او را از نقش مثبتی که اسرائیل می تواند برای حفظ مصالح آمریکا در خاورمیانه داشته باشد آگاه تر سازد برخوردهای احتیاط آمیزی را که بعضی از سیاستمداران آمریکا در قبال مسئله پیدایش اسرائیل در خاورمیانه اعمال می کنند، از میان بردارد و آنها را از اعلام موضع بی طرفی نسبت به اسرائیل به سمت اعلام موضع واقعی در قبال اسرائیل سوق دهد. همچنین او در این دیدار تأکید کرد که اسرائیل مأموریت دارد از مصالح آمریکا در خاورمیانه دفاع کند، و نگذارد خون آمریکایی در منطقه خاورمیانه بر زمین ریخته شود. گلدامایر با تکیه بر قدرت مطلق اسرائیل در منطقه افزوده که اسرائیل ضامن دفاع از منافع آمریکا در منطقه است و با استفاده از وسایل بازدارنده که در اختیار دارد نمی گذارد کشمکش بین آنها و اعراب به مجامع بین المللی و نزاع بین المللی تبدیل شود و با استفاده از آن وسایل تحقق انجام صلح را از بین می برد.

گلدامایر همچنین در این دیدار به اصولی که موجب تقویت روابط بین آمریکا و اسرائیل است اشاره کرده که در حقیقت (آن اصول) مورد توافق بین رهبران صهیونیسم و سازمانهای صهیونیستی آمریکایی است و هر دو طرف سعی دارند آن را به حقایق غیر قابل بحثی تبدیل کنند، به طوری که مسئله حمایت آمریکا از اسرائیل غیرقابل اجتناب شده و هیچ گاه تغییر و تحولی در آن رخ نداده ولو اینکه به عقب نشینی آمریکا از مواضع قبلیش منجر شود.

به دلیل مشارکت هایش در جامعه اسرائیل، در سال 1975 "جایزه اسرائیل" را دریافت کرد. و بالاخره پس از گذشت یک سال و نیم از شکست حزب او در انتخابات عمومی، در دسامبر 1978 درگذشت. در اسرائیل بسیاری بر این اعتقاد هستند که دوران نخست وزیری وی فرصت از دست رفته و گمشده ای بود که می توانست به حل سیاسی درگیری اعراب و اسرائیل منجر شود.

وی دارای تحصیلات در مدرسه تربیت معلم "میلواکی" آمریکا بود و یک اثر نیز به نام زندگی من (به زبان انگلیسی) 1975 از او منتشر شده است.

مآخذ:

  1. شریدة، محمّد: رهبران اسرائیل، بیژن اسدی و مسعود رحیمی، انتشارات کویر، 1378.
  2. پیش بینی ریسکهای سیاسی جهان (رژیم اشغالگر قدس)، مؤسسه آمریکایی فراست و سولیوان، ترجمه گروه تحقیق خبرگزاری جمهوری اسلامی، مورخ 16/1/1364.