پرسترویکا و صهیونیسم

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


شعار پرسترویکا ابتدا در سالهای 1930ـ1920 توسط نیکولای بوخارین صهیونیست معروف و یکی از رهبران سرشناس بلشویک دوران انقلاب اکتبر طرح گردید. وی که در سالهای مزبور دبیر کل کمینترن بود، دیدگاه و نظریاتش در مسایل اقتصادی و سیاست خارجی، با دیدگاه و نظریات لنین و استالین متناقص بوده است. بوخارین در سال 1920 کتابی تحت عنوان "اقتصاد امپریالیستی طالب صلح" به رشته تحریر درآورد.

وی عقیده داشت که نباید کلاً با امپریالیسم از در ستیزه جویی وارد شد زیرا که در اقتصاد امپریالیستی نقاط مثبت فراوانی وجود دارد که می شود با آن همکاری نمود. همان گونه که امروزه به قول فیدل کاسترو، امپریالیسم آمریکا، کمونیسم را بهدو نوع شرور و منطقی تفکیک کرده است. در سالهای 1920 بوخارین امپریالیسم را به دو نوع پاک و ناپاک تقسیم نموده بود.

باری، او و تعدادی از همکارانش پس از این که در سال 1935 کوشیدند استالین را سرنگون کنند، دستگیر و اعدام شدند. استالین این گروه را (تروتسکیست های منافق) نامید. همسر و فرزندان بوخارین پس از مرگ او به آمریکا رفتند و از طرف جنبش صهیونیسم مورد استقبال و تقدیر قرار گرفتند. یهودیان آمریکا به منظور قدردانی از خانواده بوخارین (بنیاد فرهنگی بوخارین) را تأسیس کردند که سالها بعد، به صورت مرکزیتی جهت تجمع یهودیان و ناراضیان شوروی درآمد، و افکار و اندیشه های بوخارین و همفکرانش در آنجا ترویج می شد. به "اسیتص کوهین" دانشمند یهودی آمریکایی در مصاحبه اش با و یک نشریه روسی اظهار داشت "بوخارین یکی از شخصیتهای مهم و تاریخی کشور شماست. شناخت و اندیشه بوخارین کمک می کند به شناخت و فهم مردمی که زمینه های اصلاحات فعلی گورباچف را فراهم ساختند. به این دلیل پرسترویکای گورباچف مدیون اندیشه ها و نظریات بوخارین می باشد."

آگاهان به مسایل شوروی اعتقاد داشتند که سه تن از مستشاران و دستیاران گورباچف از فرزندان قوم بنی اسرائیل بوده اند به طوری که خط مشی سیاسی او را تعیین می کردند و در فکر و اندیشه و رفتار وی نقش بسزایی داشتند. این سه تن عبارتند از:

1) حیورحی ارکاد یویچ آریاتوف، آکادمیسین معروف شوروی و مدیر انستیتوی تحقیقات آمریکا و کانادا در مسکو. نامبرده برای تصدی ریاست آکادمی علوم شوروی کاندیدا شده بود اما در سال1368 ه. ش به عضویت شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی (پارلمان) انتخاب گردید.

2) والنتین رورین، استاد علوم تاریخ دانشگاههای شوروی که پیوسته همسفر میخائیل گورباچف در کشورهای خارجی بوده است.

3) یوگینی ماکسیویچ استاد و مدیر انستیتوی اقتصاد و روابط بین المللی مسکو. وی از سال 1965 لغایت 1970 به عنوان خبرنگار روزنامه "پراودا" در قاهره به سر می برد و از مناقشات اعراب و رژیم اشغالگر قدس شناخت عمیقی دارد.

علاوه بر این گروه سه نفره که سیاستهای داخلی و خارجی گورباچف را تنظیم می کردند، یک باند سه نفره یهودی دیگر نیز وجود داشت که دستگاههای تبلیغاتی و مطبوعاتی شوروی را قبضه کرده و چهره پرسترویکا را برای مردم روسیه مطلوب جلوه می دادند. اعضای این باند عبارتند از:

1) ویتالی کاروتیچ، عضو پارلمان و سر دبیر مجله روشنایی.

2) ولادیمر صمدای سردبیر روزنامه اخبار مسکو که به زبانهای عمده دنیا منتشر می شود.

3) ویتالی ایگناتینکا سردبیر مجله عصر جدید که به ده زبان بین المللی منتشر می شود.

روی هم رفته این نشریات که با تیراژ وسیع و به زبانهای زنده دنیا منتشر می شود، تأثیر بسزایی بر افکار عمومی مردم شوروی و جهان گذاشته اند.

اصلاحاتی که از سال 1364 ه. ش از سرزمین شوروی به عنوان دومین ابرقدرت جهان آغاز شد، به مرزهای جغرافیایی این کشور محدود نماند و در درجه اول به نزدیکترین کشورها به روسیه، یعنی اروپای شرقی سرایت کرد.

کشورهای اروپای شرقی به لحاظ ارتباط ووابستگی نزدیکشان به شوروی، در جوانب مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بیش از دیگران در معرض آزمایشات اصلاحی پرسترویکا قرار گرفتند. در این خصوص کشورهایی مانند مجارستان و لهستان سریع تر از دیگران اصول مارکسیسم لنینیسم را کنار گذاشته و به شعارهای سوسیالیسم و انترناسیونالیسم، دفاع از طبقه کارگر و زحمتکش، دیکتاتوری پرولتر و یا مبارزه با امپریالیزم و صهیونیسم خاتمه داده و اصلاحات گورباچف را پذیرفتند نکته مهم و قابل توجه در این دو کشور این است که دست صهیونیسم بین الملل در توجیه و اجرای سیاست اصلاحی، به وضوح آشکار می باشد در ابتدای دهه 1980 یهودیان لهستان وابسته به جنبش صهیونیسم بین المللی، در پشت کانون همبستگی ـ لخ والسا ـ سنگر گرفته و با استفاده از اوضاع آشفته اقتصاد کشور، کارگران را بر ضد هیأت حاکمه تحریک کردند. و این حرکت با رنگ مذهب و مبارزه با الحاد آرایش پیدا کرد.

همزمان با آغاز مبارزات کانون همبستگی، تبلیغات پردامنه و وسیعی در محافل مطبوعاتی غرب در دفاع از طبقه کارگر لهستانی به راه افتاد.

همزمان با این تحریکات، پاپ پولس اول رهبر مسیحیان جهان فوت کرد و یک پاپ لهستانی به نام ژان پل دوم به جای او منصوب گردید و چند ماه پس از انتصاب وی، مسأله دست داشتن قوم یهود در قتل حضرت مسیح (ع) منتفی اعلام گردید. یهودیان از این اتهام تبرئه شدند و بدین وسیله معما تاریخ بعد از گذشت نوزده قرن، توسط پاپ جدید حل گردید.

پس از عقب نشینی حزب کمونیست لهستان در برابر تهاجم قوی (سازمان همبستگی) وزیر امور مذهبی رژیم صهیونیستی در آگوست 1989 از ورشوپایتخت این کشور دیدن نمود و مقدمات از سرگیری مجدد روابط دیپلماتیک میان دو کشور را فراهم ساخت. در اواخر همان سال وزارت امور خارجه لهستان با انتشار اعلامیه ای آمادگی کشورش را برای برقراری مجدد روابط سیاسی با اسرائیل بیان داشت این روابط در فوریه سال 1990 م رسما از سر گرفته شد.

مجارستان نیز یکی از معدود کشورهای اروپای شرقی است که صهیونیسم بین الملل در دستگاههای اجرایی دولت به ویژه در حزب و مؤسات فرهنگی و اقتصادی آن نفوذ پیدا کرد. همزمان با اوج گیری بحران ایدئولوژیکی و اقتصادی در بلوک شرق، به منظور پیشگیری از هرگونه آشوب و اغتشاشات احتمالی، زمامداران دست نشانده مجاری در اکتبر سال 1989 لباس کمونیسم را از تن بیرون آوردند، نام خلق را از جمهوری مجارستان حذف کردند و به شیوه کشورهای غربی، شعار و خط مشی (دموکراسی) را برگزیدند.

مارکسیستهای مجار نیز که از سیستم و مرام سوسیالیستی سابق به ستوه آمده بود و برای پذیرش و اجرای پرسترویکا لحظه شماری می کردند، به سرعت تمام کلیه نشانه ها و علایم کمونیستی از قبیل مجسمه ها و ستاره و داس و چکش و آرم و آرمانهای قبلی خود را بر زمین کشیده و شعارهای جدید ملایم و متناسب با شرایط پرسترویکا را به دست گرفتند. علاوه بر این، کشور مجارستان برای مصالحه و آشتی با اسرائیل اشغالگر گوی سبقت را از دیگر کشورهای سوسیالیستی ربود و رسما با رژیم صهیونیستی روابط سیاسی برقرار نمود.

در این راستا موشه آرنز وزیر امور خارجه اسرائیل در سپتامبر سال 1989 از بوداپست دیدن کردو یک پروتکل همکاریهای مشترک را که انتقال یهودیان روسی به سرزمینهای اشغالی یکی از موارد آن است امضا نمود.

در اینجا ذکر این نکته ضروری است نکته نفوذ یهود و صهیونیسم بین الملل هر چند که در اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای بلوک شرق همگام با آمدن گورباچف، وسعت و گسترش یافت ولی همان گونه که صهیونیسم به تمامی مراکز تصمیم گیری آمریکا و دیگر کشورهای سرمایه داری غربی پنجه افکند، در بلوک شرق نیز از دهها سال قبل از شروع پرسترویکا ریشه دوانده بود. منتها به صورت پنهان و غیرآشکار که با اجرای پرسترویکای گورباچف چهره علنی به خود گرفت و صهیونیسم جایگاه سیاسی و موقعیتهای اجتماعی و فرهنگی خویش را در مراکز تصمیم گیری کلیدی روسیه و اروپای شرقی به دست گرفت و نقش اصلی خود را در تحکیم و توسعه رژیم اشغالگر قدس ایفا نمود.

چند مورد از فعالیتهای علنی صهیونیسم که در سایه پرسترویکا و اصلاحات گورباچف انجام گرفت عبارتند از:

1 ـ لغو ممنوعیت مهاجرت یهودیان شوروی به سرزمین اشغال شده فلسطین به گونه ای که پس از شکل گیری علنی پرسترویکا، روزانه یک هزار یهودی توسط آژانسهای مختلف به فلسطین انتقال می یافتند و مقرر شد در خلال پنج سال حدود دو میلیون یهودی از روسیه به فلسطین مهاجرت کنند. ناگفته نماند که تمامی این افراد از نیروهای جوان و دارای تخصصهای علمی بودند که در رشد و توسعه کیان صهیونیسم، نقش مؤری ایفا کردند.

2 ـ صدور مجوز جهت تأسیس مراکز روابط فرهنگی علمی، دینی، مطبوعاتی در شهرهای عمدهو در پایتخت جمهوریهای پانزده گانه شوروی. روند این حرکت به گونه ای وسیع و شتابان پیش رفت که از زمان روی کار آمدن میخائیل گورباچف تا زمان تقسیم شوروی به جمهوریهای مختلف، حدود 200 مرکز فرهنگی و آموزشی برای یهودیان در مناطق مختلف، افتتاح شد به عنوان مثال باید به مرکز علمی فرهنگی "سلیمان میکوبلز" اشاره نمود. این مرکز عظیم در سال 1989 با مشارکت سازمان جهانی صهیونیسم و کنگره جهانی یهود و سرویس یهودیان اسرائیل، رسما در مسکو افتتاح گردید.

3 ـ تشکیل کمیته روابط فرهنگی جهت توسعه همکاریهای گوناگون در زمینه های فرهنگی، اطلاعاتی، علمی و غیره، میان یهودیان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی به منظور ارایه خدمات مورد لزوم به مراکز جدید التأسیس و قریب الافتتاح یهودی در شهرهای شوروی.

آزادیهای گسترده ای که با شروع پرسترویکا در شوروی و بلوک شرق نصیب یهودیان شوروی گردید، نصیب هیچ کدام از اقوام و یا ملیتهای دیگر و یا پیرامون ادیان آسمانی مسیحیت و اسلام نشده است. عمده آزادیهایی که صهیونیسم بین الملل در اتحاد جماهیر شوروی کسب کرد، باعث شد نه تنها روی سیاست خارجی آن کشور بلکه بر مردم محروم و مستضعف جهان به ویژه مسلمانان آن کشور نیز اثر منفی بگذارد.

گورباچف در پرسترویکای خود گفته است "من تأکید می کنم که از نظر اصول هیچ گونه عداوت و دشمنی با اسرائیل نداریم. ما به حق وجود و مشروعیت اسرائیل اعتراض نمی کنیم"وی در بخش دیگری از پرسترویکای خود به تبلیغات رسانه های غربی که اتحاد شوروی را دشمن دیرینه اسرائیلتوصیف می کردند، چنین پاسخ داد:

"مطبوعات غربی در پیش داوری هایشان اتهامات نادرستی به اتحاد جماهیر شوروی نسبت می دهند این در حالیست که شوروی در ردیف اولین کشورهایی بود که رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخت."

مأخذ:

  1. صفاتاج، مجید: دانشنامه فلسطین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد دوم، تهران 1381.