صهیونیسم وطن گزین، آثار و نوشته ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


در دهه های آخر قرن نوزدهم، مؤلفان یهودی، مجموعه ای از آثار ادبی و غیرادبی پدید آوردند که این آثار در قالب رمان و خیال به جامعه صهیونیستی یا دولت صهیونیستی که در آن تمام مشکلات یهودیان حل شده، پرداخته است. در این نوشته ها میان خیال و واقعیت حدفاصلی وجود ندارد؛ و اصولاً این درآمیختن خیال و واقعیت فقط مربوط به این آثار ادبی نیست، بلکه نشان دهنده یک رویکرد اساسی در فرهنگ و تمدن غرب در آن دوره است:

1. فرهنگ و تمدن غرب، از همان آغاز برآمده از مفهوم پیشرفت بی حد و مرز و اعتقاد به امکان سیطره بر هر چیز و رسیدن به راه حل نهایی برای تمام مشکلات و برپایه بهشت زمینی در پایان تاریخ است.

2. پیشرفت های شگفت انگیز علمی در این دوره به این وهم و گمان ها دامن زد، به گونه ای که بسیاری عقیده پیدا کردند که پایان تاریخ پس از برداشتن چند گام دیگر عملی خواهد شد.

3. می توان گفت پیروزی های امپریالیسم غرب و تقسیم جهان به دست آن، این احساس را در انسان غربی تقویت کرد که او می تواند تمام مشکلات اجتماعی را از طریق صدور آن حل کند؛ استعمار وطن گزین (مهاجرتی) سازوکار اصلی این کار بود و مستعمرات برای همین منظور برپا شدند تا تندروان دینی و سیاسی پیوریتن و شورشیان و هرج و مرج طلبان (آمریکای شمالی) و مجرمان و جنایتکاران (استرالیا) و کسانی که در جوامع اصلی خود از تحرک و پویایی اجتماعی باز مانده بودند(بیشتر مناطق مهاجرنشین) و سرریز جمعیت یهودی (دولت صهیونیستی) در آنها اسکان یابند.

4. همزمان با اوج گیری انقلاب علمی و بالا رفتن میانگین های خردگرایی و سکولاریسم در جامعه، تفسیرها و برداشت های ظاهری، لفظی و مشیحانی از عهد عتیق نیز، چه در محافل مسیحی پروتستان و چه در محافل یهودی، رواج یافت (این پدیده خود مرتبط بود با اوج گیری حلول گرایی که شکاف و فاصله میان دال و مدلول و ظاهر و باطن را از میان برمی داشت؛ زیرا فقط برداشت های لفظی مستقیم را می پذیرفت و تفسیرها و برداشت های نمادین و مجازی را رد می کرد). این حقیقت به وضوح تمام در موضع ذهنیت و وجدان غربی (مسیحی و یهودی) درباره ارتس یسرائیل آشکار است؛ زیرا [این ذهنیت ]از یک مکان معنوی که مؤمن آرزو دارد در آن جا پادشاهی خدا را در آخرالزمان تأسیس کند (تا نور هستی از آن جا بیرون آید) به یک مکان عینی و دارای اهمیت استراتژیک تبدیل شد که سرریز جمعیت یهودی در آن ریخته می شود و از آن جا ارتشی بیرون می آید که دولت های همجوار را ادب می کند.

5. ملاحظه می شود که این آثار شبه ادبی، همگی پایانی خوش دارند و به پایان تاریخ می رسند. پس این آثار از همان قماش نوشته های اتوپیایی مشابه در قرن نوزدهم هستند که همچنان در چارچوب بینش سطحی خوش بینانه سیر می کردند؛ این بینش را اندیشه روشنگری مطرح ساخت و برآمده از ایمان ابلهانه به ضرورت پیشرفت (و ضرورت های دیگر) و امکان تغییر هر چیزی، از جمله خود طبیعت بشری بود؛ آن گونه که با ضروریات علم جدید سازگار شود! بر مبنای این نگرش، ایده آل ها می تواند به صورتواقعیتی اجتماعی در تاریخ محقق شود؛ درست برخلاف آرمان گرایی های اروپایی و غربی که در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم رایج شده بود و روح بدبینی بر آنها حاکم بود؛ زیرا بینش بشری با ژرف تر شدن، به این درک رسیده بود که سلطه مطلق و کامل بر هستی ممکن نیست و اگر هم بشود، فاجعه خواهد بود.

این آثار ادبی در همین چارچوب نوشته شد که البته ارزش ادبی چندانی نداشت و فقط دارای ارزش تاریخی بود و طرح های وطن گزین را به شکلی خیالی وصف می کرد. منابع صهیونیستی این آثار را اتوپیایی می نامند که به دلایل زیر اسمی بدون مسماست:

1. شماری از این آثار، شکل برنامه تفصیلی عملی و مشخص دارند که همان طرح وطن گزین است و تفاوت چندانی با طرح هایی که عملاً به اجرا درآمد ندارند و در این آثار عنصر خیال فقط به بعضی جزئیات می پردازد.

شاید به همین سبب هرتزل می گوید: "می توانم بگویم آنچه را که ما بدان معتقدیم اتوپیا نیست. پیش از توماس مور افکار اتوپیایی چندی پدید آمده اند، اما هیچ آدم عاقل و منطقی به عملی کردن این افکار، نیندیشیده است".

هرتزل بر روی حقیقت مهمی دست گذاشت و آن حقیقت این بود که اتوپیاهای صهیونیستی، اتوپیاهایی ظاهری و لفظی هستند و با دنیای آرزوهای فرازین ارتباطی ندارند و در طرح های مادی جامد ریشه دارند. اما آن جنبه ای که هرتزل نمی توانست درک کند، این بود که اتوپیای سرتوماس مور آرام بخش و تسلی دهنده نبود، بلکه اثری هنری و آرمانی بود، با آگاهی به این که مدینه فاضله در سرشتخود ناممکن است و نویسنده در آن می کوشد که تمایل انسان به دنیای آرمان های برتری از جهان ماده و حساب و کتاب های محدود آن را نشان دهد و از قیل می داند که آنچه می نویسد آرمان و آرزوست.

از همین رو، [اثر توماس مور ]لحنی گاه سخره آمیز دارد و توماس مور اصرار می ورزد که دنیای اتوپیایی او، دنیایی آرمانی است و بهشتی زمینی نیست، بلکه بهشتی است قلبی و بیانگر چیزی ازلی در انسان؛ این همان است که هرتزل (روزنامه نگار دست دوم اتریشی) از درک آن عاجز است.

2. این آثار شبه ادبی خیالی در برابر بسیاری از پرسش ها سکوت کامل اختیار کرده اند؛ پرسش هایی چون: اگر یهودیان نخواهند به مدینه فاضله موردنظر منتقل شوند چه می شود؟ از این مهم تر، بر سر ساکنان اصلی سرزمینی که قرار است مدینه فاضله در آن برپا شود چه خواهد آمد؟ آیا عدل و انصاف بر سر آنان نیز سایه می افکند یا شمشیر تیز در انتظار آنان است؟ البته در پاسخ می توان گفت که آثار ادبی خیالی نفیاً یا اثباتاً به این جزئیات نمی پردازند. اما پاسخ چنین سخنی این است که این آثار صهیونیستی به بسیاری از جزئیات توجه دارند [و پرسش های بالا را عمداً بی پاسخ گذاشته اند]، همان گونه که گفتمان صهیونیستی فریبکارانه بعدها به همین حیله متوسل شد؛ یعنی اصولاً هیچ نامی از ساکنان اصلی به میان نیاورد و آنان را به کلی نادیده گرفت.

داستان چهره بازگشت، از اولین داستان های اتوپیایی صهیونیستی بود. این داستان را ادموند ایسلر (1942-1850) نویسنده یهودی چکسلواکی در سال 1882 نوشت و در سال 1885 بدون ذکر نام خود منتشر کرد.

این داستان، سرگذشت یک گروه یهودی است که به سبب سرکوب و ظلم و ستم گروهی نسبت به یهودیان، از اروپا مهاجرت می کنند. این گروه در فلسطین دولتی برپا می کنند که پادشاهی به نام آلفرد (اسم غیریهودی) بر آن حکومت می کند؛ این آلفرد قبلاً چنین مهاجرتی را پیشگویی کرده بوده است. این دولت با همسایگانش به جنگ های طولانی می پردازد و بر همه آنان پیروز می شود و با پیروزی آن، صلح و آرامش برقرار می گردد.

تئودور هرتزل در نوشتن داستان سرزمین باستانی جدید (تنیولند)، از همین داستان الهام گرفته است، هرتزل [در این داستان] تصور می کند که یهودیان در سال 1923، جامعه آرمانی خود را در سرزمین مقدس تأسیس خواهند کرد. این جامعه جدید را نهادی تعاونی اداره می کند، با تأسیس یک شرکت استعماری که یهودیان را از اروپا و دیگر جاها به سرزمین ویژه خودشان انتقال می دهد، تجربه جدیدی آغاز می شود.

این شرکت سهامی با عقد پیمانی با دولت ترکیه به یهودیان خودمختاری می دهد. در برابر ترک ها سالانه دو میلیون لیره استرلینگ دریافت می کنند و در یک چهارم سود آن شرکت استعماری سهیم خواهند بود. حاکمیت ملی همچنان در دست ترک ها باقی می ماند و سپس شرکت پس از عقد پیمان، دست به یک حمله تبلیغاتی گسترده میان یهودیان می زند و با دولت های مختلف برای تضمین خروج بی دردسر یهودیان از کشورهایشان و نیز فروش املاکشان وارد مذاکره می شود. شکل حکومت دموکراتیک خواهد بود و دولت جدید بر مبانی پیشرفته تکنولوژیک و سیستم کارآمد آبیاری تأسیس خواهد شد. شهرهای بسیاری رونق خواهد گرفت و قدس به شکل موزه ایدر خواهد آمد. در کنار تکنولوژی، اقتصادی تعاونی وجود دارد که سرمایه داری و آزادی مالکیت را با سوسیالیسم، که تحرک سرمایه ها را در بعضی موارد محدود می کند، درهم می آمیزد.

به رغم این که در جامعه جدید، یهودیان اکثریت دارند، اما غیریهودیان دور رانده نمی شوند. این جامعه، جامعه ای غربی است با فرهنگی اروپایی و مبتنی بر چندگرایی زبانی که هیچ نشانه یهودی ویژه ای ندارد (صهیون بدون صهیونیسم). اینها به تمامی با دیدگاه های هرتزل هماهنگی دارد؛ او نیز صهیونیست یهودی غیرهیوید بود. آحاد هاعام به این داستان به دلیل خالی بودن از مضمون یهودی، حمله کرده است.

رمان سرزمین باستانی جدید با کتاب دولت یهود چندان تفاوتی ندارد و به شیوه ای فریبکارانه و گفتمانی صهیونیستی نوشته شده است. می توان گفت فریبکاری در این رمان (به ویژه درباره ساکنان اصلی سرزمین) آشکارتر و عمیق تر است؛ هرتزل در همان حال که در این کتاب درباره مشارکت ساکنان اصلی در جامعه جدید و دور نکردن آنها می نویسد، در خاطراتش راه های اخراج و دور راندن ایشان را تدوین می کند. این بدان سبب است که رمان برای انتشار گسترده در میان مردم نوشته شده بود، در حالی که خاطرات، آینه افکار حقیقی هرتزل و آرزوها و آمال او بود.

بیشتر ادبیات آرمانی صهیونیستی، از اثر نویسنده آمریکایی ادوارد بلامی (1898-1850) به نام نگاه به پشت سر 2000-1887، که اتوپیا را در سوسیالیسم می بیند، تأثیر پذیرفته است. ماکس استربرگ وایرکف، نویسنده یهودی الاصل، یکی از نویسندگانصهیونیستی بود که از این کتاب تأثیر گرفت؛ او داستانی به نام دولت فراگیر یهود 6000 (2441) نوشت و آن را در سال 1893 انتشار داد.

در این داستان از برپایی دولت یهودی در فلسطین و روابط آن با دولت هایی که یهودیان را سرکوب می کردند و نیز روابط یهودیان درون این کشور با یهودیان دیاسپورا یا پراکندگی، سخن می رود. حاخام انگلیسی آمریکایی، هنری مندس با تأثیر از رمان بلامی و به همان سبک، داستانی به نام نگاه به پیش نوشت (1899)؛ او در این داستان دولتی یهودی را به پایتختی قدس به گونه ای به تصویر می کشد که مرکز صلح جهانی است و مدرسه ای است که به بشریت شیوه رفتار خردمندانه را می آموزد. این داستان همچنین حرکت اخراج/مهاجرت گروهی یهودیان از اروپا به فلسطین را ترسیم می کند.

از دیگر داستان های آرمانی (اتوپیایی) در این زمینه داستان دشمنی با دیگران در صهیون نوشته یهودی الجزایری ژاک باهار است (1898). نویسنده، در کنگره اول صهیونیسم (1897) نماینده یهودیان الجزایر بود. او در این کتاب، دولتی یهودی را به تصویر می کشد که در آن یک غیریهودی با اتهامی مشابه اتهام دریفوس در فرانسه، محاکمه می شود؛ و بر ویژگی مداراگرایانه و متسامح دولت یهودی، برخلاف دولت فرانسه کاتولیک، تأکید می کند.

دو داستان مهم دیگر در همین زمینه نوشته شده است: اولی نوشته نویسنده یهودی لهستانی اسحاق فرنهوف (1919ـ1868) به نام اندیشه که در آن دولتی یهودی در فلسطین را به نام اسرائیل به عنوان نظریه ای خیالی مطرح می کند که با وضعیت نکبت باری که نویسنده در لهستان و اوکراین در آن زندگی می کرد،در تضاد است. اما داستان دوم، داستانی ناتمام است که در نشریه یدیشی زبان لحظه به شکل سریال به چاپ رسید؛ نام داستان در کشور اسرائیل در سال 2000 است؛ نویسنده آن روزنامه نگار یهودی لهستانی هیلل زتیلین (1942ـ1871) است و انتشار این داستان از سال 1919 شروع شد. در آن زمان در نتیجه اعلامیه بالفور جوی از خشنودی و سرمستی در میان یهودیان و طرفداران صهیونیسم پدید آمده بود و انتشار این داستان نیز تحت تأثیر همین جو بود.

این اثر، دولت یهودی و مؤسسات و قانون اساسی آن را وصف می کند. نویسنده از خانواده ای حسیدی است و در جوانی به افکار اسپینوزا و نیچه گرایش داشته و سپس از سکولاریسم کامل به تصوف حلولی یهودی روی آورده است؛ از این رو با جنبه گنوسی یهودیت، آشکارا همدلی نشان می دهد.

در دوران سرپرستی انگلستان بر فلسطین، آثاری چند به زبان عبری پدید آمد که موضوع آنها طرح های خیالی وطن گزین بود و در آنها از نقش پیکار صهیونیستی و مبارزه با سرپرستی انگلستان بر فلسطین و از این دست افکار صهیونیست های وطن گزین سخن رفته بود. سرگذشت بوریس شلتر پیکرتراش یکی از همین داستان هاست که در آن از مشکلات مهاجران یهودی سخن به میان آمده و این که با برپایی دولت صهیونیستی که تمام قوانین ظالمانه را لغو می کند، انتظار می رود که این مشکلات نیز حل شود.

این نوشته ها به زبان های مختلفی تألیف شده است: آلمانی، یدیشی، فرانسوی و عبری. اما بیشتر آنها در واقع نوعی واکنش به حوادث محلی است، مثل کشتارهای کیشینف در روسیه که اولین انگیزه ومحرک داستان ایسلر بود؛ و یا ماجرای دریفوس که انگیزه اول و الگوی آرمانی داستان باهار بود.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.