انرژی هسته ای اسرائیل

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


معمولاً مقصود از عبارت انرژی هسته ای (که به غلط آن را انرژی اتمی می نامند) انرژی ای است که از شکافت هسته های سنگین تر به هسته های سبک تر یا همجوشی هسته های کوچکتر برای تشکیل هسته های بزرگتر، به دست می آید. در هر دو صورت از تغییر ساختمان هسته ای، انرژی حاصل می شود. ساختمان اتمی در این دو فرآیند نقش مهمی ندارد و از این رو نام انرژی هسته ای واقعیت را بهتر بیان می کند. البته در اینجا مقصود از انرژی هسته ای مفهومی کلی تر و عمومی تر است و شامل دانش و توانایی فنی هسته ای نیز می باشد.

از آنجایی که این بخش به بررسی و ارزشیابی توان رژیم صهیونیستی در ساختن جنگ افزارهای هسته ای مربوط می شود، لازم است توضیحاتیپیرامون نیازهای لازم برای ساختن این گونه جنگ افزارها داده شود:

نیازهای عمده برای ساختن یک دستگاه رآکتور هسته ای عبارتند از:

1ـ دارا بودن کمیتهای کافی از ماده هسته ای از نوعی که برای ساختن جنگ افزار مناسب باشد.

2ـ وجود کارکنان ماهری که اطلاعات و دانشهای لازم برای طرح ریزی و ساختن دستگاه منفجر شونده را دارا باشند.

3ـ تأمین تکنولوژی و ابزارهای لازم.

انرژی یک جنگ افزار هسته ای، فرآورده ثانوی فرآیند انفجار در هسته اتم است. فرآیند یک بمب شکافنده، همانا شکافت اورانیوم و پلوتونیوم به اجزای سبک تر یعنی فرآورده های شکافنده است. دو نوع عمده از مواد هسته ای دارای قابلیت شکافندگی برای ساختن یک دستگاه رآکتور به کار می روند: اورانیوم بسیار غنی شده و پلوتونیوم. غنی ساختن اورانیوم در تأسیسات ویژه ای صورت می گیرد که در آنها عملیات فیزیکی و شیمیایی مختلفی برای افزایش نسبت اورانیوم ـ 235 در اورانیوم طبیعی از 7% تا بیش از 90% به کار می رود (اگرچه می توان نسبت نخست را نیز به کار برد) و برای افزایش نسبت پلوتونیوم نیز استفاده می شود.

این امور در نتیجه یک رشته طولانی از تحولات هسته ای انجام می شود و آن هنگامی است که در خلال فرآیند تشعشع در نیروگاههای هسته ای، اورانیوم 238، نوترونها را جذب می کند. با به کار گرفتن نیروگاههای تولید "کرسه" بیشترین راندمان حاصل می گردد. پس از آنکه پلوتونیوم از نظر شیمیایی ـ از انرژی تشعشع زای هسته ای جدا می شود، می توان آن را به شکل معدنی درآورد کهبرای ساختن دستگاههای رآکتور، مساعدتر خواهد بود.

به منظور حفظ واکنش متقابل زنجیره ای در انفجار شکافنده، ضروری است که حداقل کمیت معینی از مواد شکافنده وجود داشته باشد که از حد کل کمتر نباشد که اصطلاحا بلوک اضطراری نامیده می شود. مقدار این بلوک به خالص بودن ماده شکافنده، غلظت، شکل هندسی، امکان وجود مواد بازتابنده نوترون و دیگر عوامل، بستگی دارد. اگر جنگ افزار بخواهد با نیروی فراوان منفجر شود و مواد شکافنده با همدیگر و با شتاب فراوان جمع آوری شوند، انفجارهای سنتی برای این منظور به کار می روند.

بدین ترتیب مواد شکافنده، با همدیگر، با فشار یا بدون فشار، جمع آوری می شوند. و به گنجایشی می رسد که در حالت بمب پلوتونی نیازی نیست از مشت دست انسان بزرگتر باشد. در این لحظه، واکنش متقابل زنجیره ای آغاز می گردد.

بررسی انجام شده توسط سازمان ملل متحد در سال 1347 ه . ش (1968) پیرامون جنگ افزارهای هسته ای، 8 کیلوگرم از پلوتونیوم یا 25 کیلوگرم از اورانیوم 235 بسیار غنی شده را به عنوان کمیتی تعیین کرده است که برای انفجاری معادل 20 هزار تن از ماده منفجر شونده "تی. ان. تی" ضروری است.

الف ـ تاریخچه:

توجه به مسائل انرژی هسته ای در اسرائیل عملاً از همان آغاز تشکیل در سازمان انرژی هسته ای اسرائیل در 15 اوت 1948، یعنی سه ماه پس از ایجاد اسرائیل آغاز شد. ریشه های اولیه این توجه در علاقه صهیونیست ها به علوم طبیعی است که خیلی پیشتراز اینها وجود داشته است. در سالهای دهه 1920 دانشمندانی که از آلمان نازی گریختند با استقبال سازمانهای صهیونیستی و اولین مهاجران روبه رو شدند. اینان هسته تشکیل دهنده "تختیون" (Tekhtion) و انستیتوی علوم و ایزمن و سایر مؤسه های علمی اسرائیلی را به وجود آوردند.

البته لازم است در اینجا اشاره شود که حاییم وایزمن، اولین رئیس جمهور اسرائیل، که از دانشمندان بزرگ شیمی آلی بود و تماسهای وسیعی با دانشمندان کشورهای استعماری داشت، در جذب تعدادی از دانشمندان یهودی علوم هسته ای از اروپا و آمریکا برای کار در اسرائیل، نقش مهمی ایفا کرد. در سال 1949 بخشی برای پژوهش مواد تشعشعی در مؤسسه علوم "وایزمن" در "رحبوت" تأسیس شد. گفته می شد که این بخش در برگیرنده چهار آزمایشگاه فیزیک هسته ای تطبیقی، طیف شناسی، الکترون شناسی و زنگ مغناطیسی هسته ای است.

این مؤسه در سال 1949 به عملیات اکتشافی زمین شناسی گسترده ای در صحرای نقب دست زد تا میزان رسوبات فسفات و درجه تجمع اورانیوم در آنها را مشخص سازد.

از همان ابتدا موضوع انرژی هسته ای به کمیسیون مطالعات و برنامه ریزی وابسته به وزارت دفاع واگذار شد. اسرائیل با ادعای این که انرژی هسته ای تنها امید کشورهای فاقد نفت برای تأمین نیروی ارزان برق و رهایی از انحصارهای نفتی است. بر اهداف واقعی خود سرپوش می گذاشت. در سال 1952 اسرائیل کمیسیونی برای انرژی هسته ای تشکیل داد که زیرنظر وزارت دفاع بود و ریاست آن را دکتر "دیوید بیرگمن" کاشف اورانیوم در صحرای نقب و یکی از نزدیکان وایزمن بر عهده گرفت.

وظیفه اصلی این کمیسیون، ارائه نظر مشورتی به نخست وزیر درباره "افقهای آینده کاربردهای انرژی هسته ای و تحولات آن" بود. این کمیسیون جهت یافتن راههایی برای تصفیه اورانیوم که در ذخایر فسفات نزدیک بحرالمیت فراوان بود، تلاش می کرد و همچنین تولید آب سنگین با روشی جدید به عنوان خنگ کننده نوترونها به کار برده می شد. دانشمندان اسرائیلی در هر دو زمینه موفقیتهایی به دست آوردند. از یک سو دانشمند اسرائیلی "اسرائیل دوستروفسکی" موفق شد بدون استفاده از نیروی برق، تحولی در تولید آب سنگین به وجود آورد. و از طرف دیگر شیمی دانان انستیتوی علوم وایزمن نوعی رسوبات فسفات کشف کردند که محتوی یک هزارم تا یک صدم اورانیوم بود.

بدین گونه ملاحظه می شود که پژوهش علمی در جهت دست یافتن به دو ماده مهم در زمینه انرژی هسته ای یعنی اورانیوم و آب سنگین، هدایت شد.

اسرائیل اهمیت و کمیابی این دو ماده را در بازار جهانی درک کرد لذا کوشید اکتشافات علمی دانشمند اسرائیلی، دوستروفسکی را به منظور دستیابی به یک برنامه هسته ای پیشرفته با تکنیک و تجربه و تأسیسات لازم مبادله کند.

فرانسه در اوایل دهه 1950 به آب سنگین و اورانیوم تصفیه شده از مواد خام کم عیار نیاز مبرمی داشت و اسرائیل نیز علاقه شدیدی به فراگیری تکنولوژی پیشرفته هسته ای پیدا کرد. بدین ترتیب در نیمه اول سال 1953 قرار داد "همکاری در زمینه اتم" میان فرانسه و اسرائیل به امضا رسید که در پیشبرد برنامه هسته ای دو کشور به نحو چشمگیری مؤر بود. خبر امضای این قرار داد بیش از یکسال بعد در جریان مصاحبه ای با پروفسور "ارنست دیوید بیرگمن"(David Berkman) رئیس کمیته انرژی هسته ای اسرائیل (19/10/1954) فاش شد.

وی در این مصاحبه اعلام کرد:

"با قرارداد امضا شده میان دو کشور، فرانسه توانست امتیاز اختراع اسرائیلی ویژه تولید آب سنگین را در مقابل آموزش دانشمندان و تکنسین های اسرائیلی در تأسیسات پیشرفته تر و پیچیده تر اتمی فرانسه و نیز بهره مند شدن آنها از تجارب دانشمندان فرانسوی در زمینه اتم، خریداری کند."

این قرارداد به اسرائیل امکان داد که پروژه هسته ای اش از پیشرفتهای مهمی برخوردار شود. چه، منافع استعماری فرانسه و گرایش میلیتاریستی صهیونیسم همسو شده و این امر به وضوح در جریان تجاوز نظامی سه جانبه اسرائیل، فرانسه و انگلیس به مصر در سال 1956 و نیز متعهد شدن فرانسه به تأسیس رآکتور هسته ای اسرائیل در مستعمره "دیمونا" دیده شد.

فرانسه که بی صبرانه در تلاش ورود به جرگه کشورهای هسته ای بود تصمیم گرفت برای دستیابی به پلوتونیوم که در ساخت بمب هسته ای به کار می رفت از اورانیوم طبیعی در رآکتورهای خود استفاده نماید. روش اسرائیل برای پالایش اورانیوم از مواد اولیه کم عیار و همچنین تولید آب سنگین، برای فرانسه اهمیت حیاتی داشت. علاوه بر آن انگیزه های سیاسی دیگری که در دهه 1950 با رشد یافتن انقلاب الجزایر و افزایش کمک کشورهای عربی به آن، نیرومندتر می شد، فرانسه را در انعقاد این موافقتنامه تشویق می کرد.

توافق مربوط به این رآکتور از سال 1957 که عملیات ساختمانی آن آغاز شد، تا پایان سال 1960 محرمانه باقی ماند و تنها در این تاریخ بود که وزارتخارجه فرانسه و سفارت اسرائیل در پاریس با صدور دو بیانیه، گزارشهای جاسوسی پیرامون وجود یک قرارداد مشترک برای ساختن رآکتور هسته ای در اسرائیل را تأیید کردند. بن گوریون روز 21 دسامبر سال 1960 در کنیست اسرائیل (پارلمان) اعتراف کرد که:

"یک رآکتور هسته ای با قدرت 24 مگاوات با کمک فرانسه در صحرای نقب در حال احداث است و این رآکتور "برای کاربردهای مسالمت آمیز" اختصاص خواهد یافت و راه اندازی آن در سال 1964 آغاز می شود و به وسیله آب سنگین خنک خواهد شد."

در سال 1961 گفته شد رئیس جمهور فرانسه به مسئولان اسرائیل فهمانده بود که این کمک، تنها به ساخت و راه اندازی نیروگاه محدود می شود. تأسیسات دیمونا به هیچ وجه در معرض نظارت و بازرسی بین المللی قرار نگرفت. در سال 1963 هیأتهای آمریکایی از آن دیدن کردند. کارکنان آمریکایی گفتند که دیدار آنان برای تضمین عدم استفاده از نیروگاه جز برای هدفهای صلح جویانه، کافی نیست.

نقش آمریکا و اروپا:

تلاش اسرائیل برای دستیابی به پایگاهی تکنیکی و فعال به منظور دستیابی به سلاح هسته ای، به همکاری با فرانسه محدود نشد، بلکه کوشید قراردادهایی مشابه با آمریکا نیز به امضا برساند. به همین لحاظ دهه پنجاه آمریکا برای دستیابی رژیم صهیونیستی به بمب هسته ای کمکهای شایانی به این رژیم کرد. در این راستا برنامه "انرژی هسته ای برای صلح" آیزنهاور رئیس جمهور وقت آمریکا فرصتمناسبی را برای دانشمندان هسته ای رژیم صهیونیستی به منظور فراگیری دانش فنی فراهم ساخت، فرصتی که صهیونیستها از آن برای احداث اولین نیروگاه هسته ای خود در نزدیکی "ناحال سوریک" سود بردند.

به طور مشخص می توان تصریح کرد که همکاری آمریکا با اسرائیل در زمینه دستیابی این رژیم به سلاحهای هسته ای، با امضای قرارداد مورخ 12 ژوئیه 1955 و در پی تماسهای "ابا ابان" سفیر وقت اسرائیل در واشنگتن با "مورهد پاترسن" (Morhed Paterson) رئیس هیأت مذاکره کنندگان آمریکا در برنامه "اتم برای صلح" آغاز شد. در قرارداد مذکور نکات زیر تصریح شده است:

مبادله وسیع اطلاعات پیرامون رآکتورهای ویژه پژوهش هسته ای و کاربرد آنها و تحویل شش کیلوگرم اورانیوم 235 غنی شده به میزان 20% به اسرائیل.

ـ احداث رآکتور پژوهش علمی در "ریشون لتسیون" (Rishon Litsion) با قدرت 8 میلیون وات حرارت. اجرای این پروژه در سال 1957 آغاز شد.

احداث رآکتور "ناحال سوریک" (Nahal Sourik) ، واقع در دره رودخانه "سوریک" در جنوب تل آویو.

به موجب موافقتنامه بعدی، آمریکا مقدار اورانیوم غنی شده را به 10 کیلوگرم با نسبت 90 درصد افزایش داد. پس از آن بار دیگر مقدار اورانیوم به 40 کیلوگرم افزایش یافت. در موافقتنامه قید شده بود که سوخت هسته ای پس از مصرف باید به آمریکا بازگردانده و در صنایع تسلیحات هسته ای به کار برده شود. برای حصول اطمینان از این مطلب مقرر شده بود که بازدیدهای دوره ای جهت بازرسی انجام گیرد.

سپس به موجب قراردادی که آمریکا و رژیم صهیونیستی و آژانس بین المللی هسته ای در 18 ژوئن 1965 به امضا رساندند، نیروگاه مذکور در گرو ضمانتهای آژانس بین المللی انرژی هسته ای قرار گرفت. ولی تاکنون به بهانه آنکه ظرفیت آن کم است و تولید مقادیر بزرگ مواد انرژی را که می توان در صنعت سلاحهای هسته ای به کار برد اجازه نمی دهد، از طرف آژانس یادشده گزارشی درباره بازرسی این رآکتور ارائه نشده است. به هر حال می توان گفت که رآکتور "ناحال سوریک" آزمایشگاه مقدماتی آموزش دانشمندان اسرائیلی بود تا بتوانند برای رآکتور دیمونا که اهمیت بیشتری دارد آمادگی کسب کنند.

آمریکا در سال 1966 رآکتور هسته ای دیگری به نام "پیامبر روبین" ساخت، که قدرت آن 20 میلیون وات حرارت است و اعلام شد که برای شیرین کردن آب دریا و تولید انرژی برق در حدود 200 مگاوات، مورد استفاده قرار می گیرد.

صرف نظر از تبلیغات رسمی آمریکا علیه گسترش سلاحهای هسته ای، همین آمریکا به بهانه "همکاری هسته ای به خاطر صلح" تکنولوژی هسته ای، دانش تئوریک و تجارب علمی مربوط به آن را در اختیار اسرائیل گذاشته است.

"جابرفؤد" در کتاب خود به نام "سلاح هسته ای و استراتژی اسرائیل" نوشته است:

"آمریکا در اوت سال 1955 یک کتابخانه تخصصی شامل حدود 500 گزارش از گزارشهای کمیته انرژی هسته ای آمریکا درباره پژوهشها و پیشرفتهای هسته ای و نیز حدود 45 جلد کتاب پیرامون تئوری اتم و خلاصه هایی از چندین گزارش و مقاله در اختیار اسرائیل گذاشت."

اسرائیل به طور بسیار محرمانه به توسعه برنامههسته ای خود ـ البته با اطلاع آمریکا ـ همچنان ادامه داده است. این امر از مخالفت رژیم صهیونیستی با بازرسی آژانس انرژی بین المللی از تأسیسات هسته ای اسرائیل که جز کارشناسان آمریکایی هیچ کس از آن اطلاع ندارد، روشن می شود.

از سوی دیگر کشورهای قدرتمند هسته ای "کمک"هایی به اسرائیل می رسانند که آمریکا آن را نادیده گرفته است. روزنامه صهیونیستی "یدیوت آهارانوت" نوشت که مجله آلمانی اشتیرن (Stern) گزارش داد که انستیتو پژوهشهای هسته ای آلمان در "کارلسون" (Karlson) سرگرم مدرنیزه کردن یک رآکتور پیشرفته اسرائیلی است و این رآکتور به طور خودکفا پلوتونیوم لازم برای راه اندازی خود را استخراج خواهد کرد.

پروفسور شمعون یفتاح یکی از دانشمندان برجسته اتم شناسی اسرائیل نیز اظهار داشته است:

"آلمان و فرانسه آمادگی فوری دارند که بدون مبالغه در تحمیل قید و بندها و شرایط خود، چند رآکتور هسته ای به اسرائیل بفروشند."

نقش رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی:

همکاری هسته ای میان رژیمهای نژاد پرست حاکم بر فلسطین اشغالی و آفریقای جنوبی بدون تمایل آمریکا و دیگر کشورهای قدرتمند غربی امکان پذیر نمی گشت. زیرا این که میان این دو رژیم بدون همکاری و هماهنگی مؤسات ویژه پژوهشهای تکنولوژی تحت تسلط دستگاههای جاسوسی آمریکا و انگلستان و... همکاری هسته ای به وجود آید، از دید کارشناسان و آگاهان به مسائل سیاسی و هسته ای قابل قبول نیست.

روزنامه تایمز چاپ لندن در 3/4/1976 چنیننوشت:

"رژیم آفریقای جنوبی در نتیجه تحریم فروش جنگ افزار به این رژیم، از داشتن جنگ افزارهای نوین محروم است و اسرائیل یکی از معدود کشورهایی است که جنگ افزارهای مورد نیاز آن را تأمین می کند. در سالهای اخیر، وجوه تشابه میان آفریقای جنوبی و اسرائیل به ویژه میان رشد و توسعه رژیم صهیونیستی و رشد و توسعه رژیم آفریقای جنوبی بیشتر شده است."

رئیس کنگره یهودیان آمریکا در نامه ای که در سال 1976 برای دبیرکل سازمان ملل متحد ارسال داشت، متذکر شد:

"متأسفانه مشاهده می شود اسرائیل از معدود کشورهایی به شمار می آید که جنگ افزار در اختیار آفریقای جنوبی قرار می دهد".

رژیم آفریقای جنوبی در برابر کمکهای نظامی اسرائیل اورانیوم در دسترس خود را که مورد نیاز اسرائیل است در اختیار آن کشور قرار داده است. اسرائیل پس از نوامبر 1976 با استفاده از این اورانیوم، انبارهای خود را از بمب های هسته ای نظیر بمب هسته ای هیروشیما، حدود 13 تا 20 بمب انباشته است. پر ساخته است. (نک: آفریقای جنوبی و اسرائیل، روابط)

روزنامه اسرائیلی "هاآرتس" در 29/6/1975 مقاله ای از "شلومو آرنسون" منتشر ساخت. در آن مقاله نویسنده بر "ضرورت تجدید نظر در موضع استراتژی سیاسی اسرائیل" تأکید کرده است. وی نوشته است که "جنگ افزار هسته ای یکی از ابزارهایی است که در صورت تحقق پیروزی نهایی اعراب بر اسرائیل، می تواند عربها را خفه کند".

"برخی بمب های هسته ای اسرائیل جهت واردساختن زیانهای سنگین بر تمامی پایتختهای عربی و ویران کردن سد اسوان کافی است. همچنین با افزودن بر آنها می توانیم شهرهای متوسط و تأسیسات نفتی را بکوبیم. صدها هدف در جهان عرب وجود دارد که ویرانی آنها می تواند تمامی امتیازهایی را که عربها در جنگ رمضان 1973 به دست آورده اند، از دستشان باز پس گیرد."

این که چگونه رژیم صهیونیستی اسرائیل در استراتژی کلی قدرتها از چنان اهمیتی برخوردار شده که قادر به تهدید صلح جهانی گردیده است، هرتزل پیش تر در کتاب "دولت یهودی" خود آشکارا گفته است:

"نسبت به اروپا ما در فلسطین حمایت گر تمدن در برابر تهاجم وحشیان خواهیم بود." اما از آن پس رژیم اسرائیل به نقش نمایندگی استعمارگران غربی در خاورمیانه بسنده نکرده بلکه در موازنه قدرتها به مهره مهمی در دست آمریکا در بازی شطرنج سیاستهای جهانی تبدیل گشت.

انرژی هسته ای اسرائیل پس از صلح کمپ دیوید:

پس از این که برای طرفهای امضاءکننده موافقتنامه "کمپ دیوید" آشکار شد که خروج مصر از جبهه عربی ضد صهیونیستی بنا به تصمیم سادات، نه تنها اقدامات دیگر کشورهای عربی دارای پیوند با مردم فلسطین را انسجام بخشید و جنبش مقاومت ضدصهیونیستی در لبنان تبلور یافت، بلکه پایداری توانست از گسترش دامنه توطئه امپریالیستی ـ صهیونیستی در کشورهای عربی جلوگیری کند، محافل صهیونیستی کار افشای اطلاعات و اظهار مطالبی درباره فعالیتهای هسته ای اسرائیل را یک بار دیگر آغاز کردند. بهانه محافل صهیونیستی در موردافزایش فعالیت هسته ای اسرائیل این بود که: "مسابقه تسلیحاتی اعراب این تهدید را به وجود آورده که موازنه قوای نظامی به زیان اسرائیل در حال تغییر است."

پروفسور "شمعون یفتاح" دانشمند اتم شناس اسرائیلی در گفتگویی با روزنامه هاآرتس رکود در پیشرفت برنامه هسته ای اسرائیل را مورد انتقاد قرار داد و گفت:

"مبالغ بسیار هنگفتی از منابع مالی وجود دارد که باید صرف پیشرفت پروژه شود و اسرائیل امروزه می تواند با تکیه بر نیروی ذاتی خود یک ایستگاه هسته ای احداث کند."

"عموس ژوزف" (Amous Joseph) رئیس انستیتو تختیون (Tekhtion) نیز اعلام کرد:

"قرار بود نخستین ایستگاه هسته ای کشور در سال 1980 راه اندازی شود."

روزنامه صهیونیستی "یدیوت اهارانوت" نیز روز 9/5/1980 اطلاعاتی منسوب به دانشمندان آلمان غربی منتشر کرد که طی آن گفته شده بود، اینان معتقدند اسرائیل به اندازه کافی بمب هسته ای در اختیار دارد. این جوسازی تبلیغاتی، همزمان با افشای انفجار هسته ای مشترک میان اسرائیل و آفریقای جنوبی در روز 22/9/1979 انجام گرفت. در آن زمان تحلیل های فراوانی درباره ورود آفریقای جنوبی و اسرائیل به باشگاه هسته ای انتشار یافت و خبرگزاریها گزارشهای مربوط به دیدارهای محرمانه افسران و دانشمندان اتم شناس اسرائیلی با همگنان خود در کشورهای دیگر را با آب و تاب فراوان پخش کردند. مطبوعات خود اسرائیل نیز در این جوسازی تبلیغاتی پیرامون توان هسته ای اسرائیل ، به طور غیرمستقیم از طریق نسبت دادن خبرها به طرفهای خارجی و اقدامبه نشر آنها برای خوانندگان خود، شرکت کردند.

در این زمینه روزنامه صهیونیستی هاآرتس مورخ 30/3/1980 نوشت که شبکه تلویزیونی سی. بی. اس آمریکا گزارشی در مورد انفجار هسته ای مشترک آفریقای جنوبی و اسرائیل و مبادله تجهیزات الکترونیکی اسرائیل در مقابل ماده اورانیوم از آفریقای جنوبی، پخش کردند. وسایل ارتباط جمعی اسرائیل و غرب نیز اطلاعات مربوط به کتابها و عکسها و اسناد ویژه پژوهشهای هسته ای را که اسرائیل از آمریکا دریافت می کند منکر نمی شوند.

از آنچه گذشت روشن می شود که اسرائیل تا حدودی مشخص در نشان دادن خود به عنوان "کشوری که دارای توان هسته ای بازدارنده است" ذینفع است. چنین سیاستی ممکن است از دیدگاه طرفهای "کمپ دیوید" برای سیاست تسلیم طلبی در مقابل آن به بهانه "واقع گرائی" مفید باشد. برخی پژوهشگران و تئوریسین های سیاست سازش با اسرائیل چنین وانمود کرده اند که یکی از علل سرازیر شدن سلاحها و مهمات آمریکایی به سوی اسرائیل این است که آمریکا می داند "اسرائیل دارای سلاح هسته ای و یا در راه رسیدن به آن است".

اینان مدعی هستند که تحویل سلاحهای سنتی از سوی آمریکا به رژیم صهیونیستی، می تواند مسابقه تسلیحاتی هسته ای را به تأخیر اندازد. اما همه این "تئوری سازیها" در جهت خدمت به اهداف رژیم صهیونیستی یعنی تحمیل سیاست "عمل انجام شده" به سرزمینهای اشغالی و ساکنان عرب آن انجام می گرفت.

کارشناسان امور خاورمیانه معتقدند که بحران دراز مدت در منطقه، بر اندیشه نظامی رژیمصهیونیستی و از آن میان سیاستهای هسته ای اسرائیل تأثیر دارد. بحرانی بودن اوضاع در منطقه، چشمها را ـ علاوه بر فعالیتهای هسته ای اسرائیل در گذشته و حال ـ به آثار نظامی ناشی از سیاستهای هسته ای رژیم صهیونیستی جلب کرده است. همچنین بیانیه های مسئولان صهیونیست دراین باره، بر نگرانی کشورهای عربی افزوده است.

رژیم صهیونیستی، قرارداد منع آزمایشهای هسته در وجود و فضای خارجی و زیر سطح آبها را پذیرفته و امضا کرده است. این رژیم بارها یادآور شده است که آغازگر ورود جنگ افزارهای هسته ای به منطقه نخواهد بود. با این حال، تاکنون قرارداد عدم گسترش جنگ افزارهای هسته ای را امضا نکرده و بخش اعظم نهادهای هسته ای خود را زیر نظارت بین المللی قرار نداده است. بدین ترتیب چون رژیم صهیونیستی قانونا پایبند به ارائه فهرست تمامی نهادها و مواد هسته ای خویش به آژانس بین المللی انرژی هسته ای نبوده است، هاله ای از ابهام، ماهیت برنامه های هسته ای آن رژیم و گستره آن را فرا گرفته است.

در نتیجه، گزارشهایی که از دهه شصت به این سو منتشر گردیده و حاکی از آن است که رژیم صهیونیستی احتمالاً مشغول تکامل بخشیدن به توان انفجار هسته ای خویش است، نگرانی گسترده ای را در جهان باعث شده است. این گزارشها گویای این فرض است که رژیم صهیونیستی دارای تأسیساتی است که آن را به تولید مواد لازم برای ساختن جنگ افزار هسته ای قادر می سازد. از سوی دیگر، خبرها حاکی از افشای مخفی کرد کمیتهای فراوانی از مواد هسته ای در اماکن مختلف اسرائیل است.

ب ـ مواضع صهیونیستها نسبت به انرژی هسته ای اسرائیل:

پس از افشای خبر احداث رآکتور هسته ای اسرائیل در صحرای نقب نزدیک شهرک یهودی نشین "دیمونا" که ادعا شده بود یک کارخانه نساجی است، بن گوریون در 21 دسامبر 1960 طی بیانیه ای رسمی خطاب به کنیست اعتراف کرد که یک رآکتور هسته ای با کمک فرانسه برای "مقاصد علمی" در دست احداث است. سپس محافل صهیونیستی تلاش کردند با تناقص گویی و اظهارات مبهم اما بدون تهدیدهای مستقیم، تئوری "بازدارندگی از طریق شک" را به اجرا در آورند.

ایکال آلون می گوید:

"ما در جهانی زندگی می کنیم به نام "خود آن را بساز" و ادامه حیات کشور ما به توان ویژه ما در جهت دفاع از خود و بدون دریافت کمک، بستگی دارد."

ابا ابان وزیر خارجه اسبق اسرائیل نیز پیش از جنگ ژوئن سال 1967 اظهار داشت:

"به ایجاد مناطق غیرهسته ای اقدام نخواهیم کرد، زیرا کشورهای عربی درباره هیچ چیز با ما مذاکره نمی کنند."

لیوی اشکول هم طی نطقی گفت:

"اسرائیل حاضر به امضای عهدنامه عدم گسترش سلاحهای هسته ای نیست، زیرا خطر شوروی و اعراب، سلامت اسرائیل را تهدید می کند."

دکتر دیوید بیرگمن رئیس وقت کمیته انرژی گفته است:

"توسعه انرژی هسته ای برای مقاصد مسالمت آمیز به انتخاب هسته ای منجر می شود، چرا که دو انرژی هسته ای اسرائیل، وجود ندارد."

شمعون پرز رهبر حزب کار و از طرفداران سرسخت برنامه هسته ای اسرائیل نیز در جلسه سال 1966 کنیست گفت:

"هیچ دلیلی نمی بینم که کشور اسرائیل از پشت این تریبون به جمال عبدالناصر اطمینان بدهد و به او اجازه دهد بداند که ما چه کاری خواهیم کرد و دست به چه کاری نخواهیم زد. من می دانم که اعراب نسبت به مقاصد هسته ای ما دچار شک و تردید هستند و می دانم که شک، یک نیروی بازدارنده است، بنابراین چرا باید این شک و تردیدها را کاهش دهیم."

به همین لحاظ رژیم صهیونیستی در جنگ ژوئن 1967 به شدت برنامه دستیابی به سلاحهای هسته ای را دنبال کرد. اما پس از جنگ، عدم تمایل رژیم اسرائیل در اشاره به استفاده از سلاحهای هسته ای علیه اعراب، همراه با ادامه مخالفت با نظارت بین المللی بر رآکتورهای هسته ای و خودداری از امضای پیمان عدم گسترش سلاحهای هسته ای مشهود بود. اما در جنگ اکتبر 1973 مسأله استفاده از بمب هسته ای را مورد بررسی قرار داد. پی آمدهای جنگ اکتبر سال 1973 از جمله فروپاشیده شدن ادعای اسرائیل پیرامون برخوردار بودن از "برتری کیفی" و توان ارتش اسرائیل در مورد "دفع" کل کشورهای عربی، باعث شد که اظهارات رسمی و انتشار گزارشهای متعدد پیرامون انرژی هسته ای اسرائیل از سر گرفته شود:

افرایم کتسیر رئیس سابق رژیم صهیونیستی در تاریخ 2/12/1974، به خبرنگاران گفت:

"اسرائیل قادر به تولید سلاحهای هسته ای است" و افزود: "اگر به آن هم نیاز پیدا کردیم، اجرایش خواهیم کرد."

و نیز در جایی دیگر در پاسخ خبرنگاری کهپیرامون نگرانی محافل بین المللی از وجود سلاح هسته ای در اسرائیل از وی سؤال کرده بود، گفت:

"این که جهان نگران شود... هیچ تأثیری روی ما ندارد."

دکتر ا. د. د. رئیس کمیته انرژی هسته ای اسرائیل نیز در تاریخ 11 آوریل 1974 در مصاحبه با روزنامه داوار که از شکاف رو به رشد تکنولوژیک و علمی بین اسرائیل و کشورهای عربی سخن می گفت، اظهار داشت:

"اعراب در زمینه علمی و تکنولوژیک 100 سال از اسرائیل عقب هستند."

پیش از آن نیز در مصاحبه با روزنامه داوار، براین گفته تأکید کرده بود که: "بقای اسرائیل به طور جدی از شکاف تکنولوژیک بین این رژیم و همسایگان آن ناشی می شود. برای آنکه بتوانیم حیات خویش را در آینده تضمین کنیم، نباید اجازه دهیم که این شکاف ذره ای کاهش یابد."

گلدامایر در جریان ملاقات با هلموت اشمیت صدراعظم وقت آلمان غربی به سال 1975 در لندن اعلام کرد:

"اطلاع داشته باشید که دفعه آینده وقتی با خطر انهدام مواجه باشیم ،در این امر درنگ نخواهیم کرد."

این گفته اشاره ای بود به گزارشهای مطبوعاتی درباره این که ماهواره های شوروی (سابق) کشف کرده اند که اسرائیل روزه 18/10/1973 برای مقابله با حمله سوریه به بلندیهای جولان، بمب های هسته ای خود را تجهیز کرد.

موشه دایان وزیر دفاع اسبق رژیم صهیونیستی نیز خطاب به اعضای اتاق بازرگانی اسرائیل و آمریکا گفت:

"اسرائیل باید یک انتخاب هسته ای را برایخود تأمین کرده و موشکهای دوربرد زمین به زمین تولید کند." و افزود: "هم اکنون امکان تولید بمب هسته ای را داریم. کشور کوچکی هستیم، و آمریکا دیگر ژاندارم جهان نیست، ما باید بتوانیم از خودمان دفاع کنیم."

در تاریخ 11/4/1976 نیز از قول وی در روزنامه صهیونیستی "یدیعوت اهارانوت" آمده است:

"اسرائیل باید به سلاح هسته ای دست یابد تا اعراب بدانند در صورتی که موجودیت کشور در معرض خطر قرار گیرد، ما می توانیم آنها را منهدم کنیم."

خبرگزاری وفا در 23/10/1983 گزارش داد: خبرنگار نظامی روزنامه "هاآرتس" می نویسد در یکی از کتابهایی که در سلسله کتابهای خط سرخ (کاف ادوم) از سوی مستعمره نشینهای متحد و مرکز آموزشهای استراتژیک دانشگاه تل آویو (یفیه) به قلم دکتر "شای فلدمان" منتشر شده آمده است که: "لازم است اسرائیل جنگ افزارهای هسته ای و کوبنده خود را تکامل بخشد." فلدمان در کتاب خود به نام "جنگ افزار هسته ای کوبنده برای اسرائیل" نوشته است: "از لحظه ای که اسرائیل به طور آشکار سیاست کوبنده هسته ای را پیش گیرد می تواند از تهدید اسرائیل توسط کشورهای عربی جلوگیری کند و حتی این بازدارندگی هسته ای، کشورهای عربی را برآن خواهد داشت تا خود نیز به دستگاههای بازدارنده هسته ای دست یابند".

مؤف کتاب فرق میان بازدارندگی آشکار هسته ای و روشی که وی آن را "بمب پنهان در زیرزمین" می نامد تشریح کرده و نتیجه می گیرد که: "بهتر است سیاست روش پاسخ آشکار در پیش گرفته شود." مؤف تأکید می کند: "گذر به سیاست کوبندههسته ای آشکار باید در یک شرایط سیاسی اجرا شود که بر روش انعطاف نسبت به مناطق اشغالی متمرکز باشد.

بدین ترتیب می توان موضع قابل انتظار آمریکاییان را انعطاف پذیر ساخت" همچنین توصیه می کند تا از هر گونه امکانی که منجر به تهدید هسته ای علیه اتحاد شوروی گردد و نیز از وارد کردن جنگ افزارهای هسته ای تاکتیکی در این محدوده دوری شود زیرا برای رسیدن به پیشرفت این چنین جنگ افزاری، به توان و انرژی فراوان نیاز می باشد.

ج ـ تأسیسات و منابع هسته ای اسرائیل:

1 ـ مؤسات:

مؤسات عمده هسته ای در فلسطین اشغالی عبارتند از: "کمیته اسرائیلی انرژی هسته ای" و "شورای ملی پژوهش و پیشرفت" که چندین مؤسه پژوهشهای هسته ای را اداره می کنند. این مؤسه ها عبارتند از:

1) بخش دانشهای هسته ای در مؤسه وایزمن در "رحبوت" و مؤسسه تختیون: "تختیون" (Tekhtion) (مؤسه تکنولوژی اسرائیل) بزرگترین مؤسسه تکنولوژی و با سابقه ترین نهاد دانشگاهی در فلسطین اشغالی است. تختیون به عنوان بخشی از تلاشهای شهرک سازی صهیونیستها به سال 1912 در فلسطین تأسیس گردید. حاییم وایزمن از بنیادگذاران آن بود فارغ التحصیلان این مؤسه، حدود نیمی از نیروی کارآمد و آموزش دیده را در فلسطین اشغالی تشکیل می دهند. در این مؤسه، دانشهای گوناگون از مهندسی و زیست شناسی گرفته تا شیمی تدریس می شود. "انجمن آمریکایی تختیون برای جمع آوری کمکهای مردمی" کمکهای مستقل این مؤسسه را درآمریکا جمع آوری می کرد. بعدها این کمکها را سازمانی به نام "ندای یهود" گردآوری کرد.

2) مرکز پژوهشهای هسته ای در "ناحال سوریک" و مرکز "دیمونا".

3) آزمایشگاههای پشتیبانی خودکار، که سوخت هسته ای پس از انجام عمل شکافندگی در داخل رآکتور، برای بعضی کارها به آنجا برده می شود. این آزمایشگاهها با کمک انگلیس در نزدیکی "ناحال سوریک" و "دیمونا" ساخته شده. و در جداسازی پلوتونیوم نقش اصلی را دارند. در انستیتوی علوم وایزمن دستگاه شتاب دهنده اتمی از نوع "وان وی گراو" وجود دارد که ظرفیت آن 3 میلیون الکترون ولت است. این شتاب دهنده و آزمایشگاههای یادشده علاوه بر تأسیسات هسته ای دیگر، نقش عمده ای در جذب تکنولوژی هسته ای مورد نیاز در زمینه های نظامی و جنگ افروزی ایفا می کنند.

مؤسساتی چون مؤسسه پژوهشهای محوری اسرائیل، انستیتو وایزمن، مرکز تحقیقات هسته ای سوریک، مرکز پژوهشهای هسته ای نقب و بسیاری از مؤسسات دیگر، شبانه روز سرگرم آموزش فیزیکدان و مهندس هستند تا پس از گذراندن دوره های مختلف برای کار در فازهای جدید مرکز نظامی در پایگاه نقب به آن منطقه اعزام شوند.

2 ـ نیروگاهها:

اسرائیل تا سال 1990 دارای چهار نیروگاه هسته ای در "ریشون لتسیون" "ناحال سوریک"، "دیمونا" و "نبی روبین" (پیامبر روبین) است. توان این نیروگاهها در مجموع به 237 مگاوات حرارتی می رسد.1) نیروگاه دیمونا:

اسرائیل در سال 1956 نیروگاه هسته ای دیمونا واقع در شمال صحرای نقب را تأسیس کرد و فعالیت در ساختمان رآکتور آن در سال 1963 و با کمک دانشمندان و مهندسان فرانسوی پس از شکست در تجاوزش به مصر شروع شد. فرانسه طراحی کامل رآکتور را به عهده گرفت و متعهد شد که کمبود نیاز آن به سوخت هسته ای و همچنین کمکهای فنی لازم را تأمین کند. این نیروگاه مشابه با نیروگاه هسته ای ایالات متحده آمریکا براساس قرارداد همکاری هسته ای فرانسه و اسرائیل 1956 ساخته شده است.

نخستین قدرت حرارتی نیروگاه دیمونا به 25 مگاوات بالغ شد. این نیروگاه، یک نیروگاه پژوهشی است که با اورانیوم طبیعی کار می کند و با آب سنگین خنک می شود. در آغاز برای سوخت رسانی این نیروگاه، 20 تا 25 تن اورانیوم لازم بود. تولید سالانه نیروگاهی بدین گنجایش، میان 8 تا 10 کیلوگرم است یعنی تقریبا معادل آنچه که برای تولید یک بمب هسته ای از پلوتونیوم، لازم می باشد. ویژگی اصلی این نوع رآکتورها این است که علاوه بر انرژی، مقداری پلوتونیوم 239 تولید می کنند که در صنعت تولید سلاحهای هسته ای مورد مصرف قرار می گیرد (سوخت بمب هسته ای که در پایان جنگ جهانی دوم بر ناکازاکی انداخته شد از پلوتونیوم 239 بود که در رآکتوری مشابه راکتور دیمونا تهیه شده بود).

طبق برآوردهای انجام شده، مصرف این رآکتور از اورانیوم از 100 ـ 20 تن در سال تخمین زده شده است. بیشتر ارزیابی ها در این باره حاکی از آن است که محصول سالانه پلوتونیوم این رآکتور برای ساخت یک بمب هسته ای با قدرت تخریبی مشابه بمب ناکازاکی، کافی می باشد. خصوصیت اصلی رآکتوردیمونا محرمانه بودن کامل آن است که تمام فعالیتهای مربوط به رآکتور را شامل می شود. روزنامه ها به جز اشاره هایی کلی، از این موضوع سخنی نمی گویند.

هر زمان که در کنیست اسرائیل بحثی درباره انرژی هسته ای به میان می آید، آن را بلافاصله به کمیته امور خارجی و امنیت که جلسات خود را محرمانه برگزار می کند، واگذار می کنند. لذا بسیاری از اطلاعات به دست آمده درباره این رآکتور تخمینی و احتمالی است، هر چند که محققانی که در این زمینه کار می کنند سعی کردند تا با استفاده از اطلاعات موجود و نفوذ خبرها و روشهای علمی، مسأله را به طور عینی مورد بررسی و مطالعه قرار دهند. ظاهرا برخی مقامات رسمی آمریکا بازدیدهایی برای بازرسی از این رآکتور انجام داده اند ولی تاکنون گزارشی از نتایج بازدید آنان منتشر نشده است.

علی رغم این که اسرائیل به طور رسمی تا سال 2001 به فعالیت رسمی در "دیمونا" اعتراف نکرد اما کارشناسان معتقدند که "دیمونا" محل تولید بمب هسته ای می باشد. در همین رابطه "مردخای وانونو" تکنسین هسته ای "دیمونا" در سال 1986 اعلام نمود از این پایگاه برای تولید بمب هسته ای استفاده می شود. وانونو به اتهام افشای اسرار اتمی رژیم صهیونیستی دستگیر و زندانی شد. پس از او "پیتر بیری" که یک کارشناس نظامی آمریکایی است در کتاب خود به نام "زرادخانه هسته ای اسرائیل" تصریح کرده است که نیروگاه دیمونا هر 12 ماه توانایی تولید 6 تا 8/7 کیلوگرم از پلوتونیوم لازم را برای ساخت 5/1 بمب را دارد، یعنی سالانه رژیم صهیونیستی قادر است 5/1 بمب هسته ای تولید کند.

این سلاحها در تونلهای زیرزمینی در زیر نیروگاه دیمونا یا در منطقه ای نزدیک به آن پنهانشده اند. صهیونیستها این بمبها را به صورت تفکیک شده نگهداری می کنند، زیرا به خوبی می دانند که قادرند ظرف مدت کمتر از 72 ساعت آنها را ترکیب کنند.

2) نیروگاه "ناحال سوریک":

نیروگاه پژوهشی "ناحال سوریک" (Nahal Sourik) یک نیروگاه آب سبک است که در دره رودخانه "سوریک" در جنوب تل آویو واقع شده و آن را آمریکا به رژیم صهیونیستی داده است. عملیات اجرایی این نیروگاه که با اورانیوم غنی شده با نسبت 90% کار می کند در سال 1959 آغاز شد و اسرائیل در سال 1960 از آن پرده برداشت و نیروگاه در ژوئن سال 1961 با انرژی یک مگاوات آغاز به کار کرد. با فرارسیدن سال 1969، انرژی آن به 5 مگاوات افزایش یافت. قدرت این رآکتور پنج میلیون وات حرارت است و سوخت آن اورانیوم غنی شده می باشد.

اسرائیل اعلام کرده که از این رآکتور برای مقاصد مسالمت آمیز استفاده می شود. این رآکتور از نوع "حوضچه شنا" بوده که به سادگی و بالا بودن ضریب اطمینان و همچنین آسانی کار برد اورانیوم فعال در آن، مشهور می باشد.

3) نیروگاه (پیامبر) روبین:

این نیروگاه مهم ترین نیروگاه اسرائیل است که در نوامبر 1966 آغاز به فعالیت نمود و طبق برآوردهای انجام شده، توان آن با طرحهای موجود، حدود 20 میلیون وات حرارت است. این نیروگاه علاوه بر کار اصلی که توان تولید سلاح هسته ای است، در جهت از بین بردن شوری آب دریا و تولید انرژی برق حدود 200 مگاوات، مورد استفاده قرار می گیرد.

4) نیروگاه رآکتور پژوهش علمی در ریشون لتسیون "

Rishon Litsion'

این نیروگاه در سال1957 آغاز به کار کرد. طبق برآوردهای انجام شده، توان این نیروگاه حدود هشت میلیون وات حرارت است.

د ـ توان هسته ای اسرائیل:

دانش هسته ای اسرائیل خدماتی نیز در زمینه های غیر نظامی و یا به تعبیری، برنامه های صلح آمیز ارائه می کند مانند تهیه و تأمین بسیاری از ایزوتوپها که در درمان پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد و کبالت 60 که برای بررسیهای ایدرولژیک و تجزیه عناصر ویژه اورانیم و توریم و ارزیابی میزان اشعه و خطرات آن و راههای کشف کردن آنها لازم است. اسرائیل همچنین بسیاری از ایزوتوپهایی اشعه زا را تولید و صادر کرده است.

در مورد کاربرد انرژی هسته ای در تولید برق و شیرین کردن آب دریا، اسرائیل، طرحهای آماده و تکنیک تئوریک ایجاد چنین ایستگاههایی را داراست. البته چنین ایستگاههایی فقط در ظرفیتهای 100 ـ 500 مگاواتی صرفه اقتصادی دارند و در این ظرفیتها، هزینه های آنها بسیار گران است. و اسرائیل برای احداث آنها علاوه بر سوخت فعال، به کمکهای مالی وسیع آمریکا نیازمند می باشد.

صنعت تسلیحات هسته ای اسرائیل شرایطی را ایجاب می کند که مهم ترین آنها فراهم بودن سوخت هسته ای و دانش و مهارت فنی لازم در این زمینه است. مسائل دیگر از قبیل طراحی سلاحها، آزمایش و وسایل پرتاب آنها مسائل نسبتا دست دوم می باشد. بنابراین هزینه اجرای چنین طرحی آن قدر بالا نیست که نتوان آن را در رژیم صهیونیستی که تأسیسات مناسب آن را از اوایل دهه 1950 فراهم کرده است به انجام رساند. برای دستیابی به سوخت هسته ای موردنیاز در ساخت بمب باید اورانیوم فعال شده را با نسبت بالایی فراهم کرد، یعنی نسبت اورانیم 235 و پلوتونیم 239 نباید از 90% کمتر باشد. برای ساختن یک بمب هسته ای از نوعی که بر روی هیروشیما و سپس ناکازاکی پرتاب شد حدود 10 ـ 5 کیلوگرم از چنین سوختی لازم می باشد.

تولید اورانیوم فعال با روش سنتی و در کمیتهای بزرگ بسیار دشوار است چه از لحاظ فنی و چه از نظر هزینه های بسیار بالای آن و بی شک از توانایی اسرائیل بیرون است. ولی گفته می شود که حدود 100 کیلوگرم از این ماده به نحوی از کارخانه تولید سوخت هسته ای در شهر "آپولو" در ایالت "پنسیلوانیا" با کمک "زالمان پیرو" که مدیر آن کارخانه بوده به اسرائیل انتقال یافته است. این مطلب را روزنامه ها و مجلات و خبرگزاریهای تخصصی آمریکا در سالهای 85 ـ 1977 فاش کردند.

احتمالاً دو دانشمند اسرائیلی به نامهای "اشعیا نیبنزال" (فیزیکدانی که در وزارت دفاع اسرائیل کار می کند) و "مناحیم لوین" روشی را برای به دست آوردن اورانیم 235 از اورانیم طبیعی با استفاده از لیزر کشف کرده و آن را در سال 1972 به ثبت رساندند. بعضی از گزارشها حاکی است چنانچه اسرائیل از این روش در عمل استفاده کند می تواند مقادیر معتنابهی از اورانیم 235 را به دست آورد.

در مورد پلوتونیم 239 که در ساخت بمب هسته ای به کار برده می شود تقریبا آن طور که برآورد شده، رآکتور دیمونا سالانه مقادیری از آن را تولید می کند که برای ساختن حداقل یک بمب با قدرت تخریب 20 هزار تن مواد منفجره (تی ـ ان ـ تی) کافی است. ولی این رآکتور نیازمند مقدار نسبتا زیادی از سوخت اورانیم طبیعی می باشد، که ظاهرا اسرائیل آنرا از مواد خام فسفات در "نقب" و نیز از آفریقای جنوبی به دست می آورد. در دهه های 1950 و 1960 نیز فرانسه آن را برای رژیم صهیونیستی تأمین می کرد. اسرائیل همچنین پس از آنکه عوامل جاسوسی اش (موساد) در سال 1967 بر یک کشتی کوچک به نام "شیرزبورگ" استیلا یافتند مقادیری از آن را به دست آورد. این کشتی که حدود 200 تن اورانیم را حمل می کرد از بندر "انتورب" بلژیک خارج گردید، ولی توسط عوامل اسرائیل ربوده شد و به بندری در فلسطین اشغالی انتقال یافت.

شرط دیگر برای صنعت تسلیحات هسته ای، دانش و مهارت فنی و پیشرفت در علوم طبیعی است که در اسرائیل فراهم می باشد.

یکی از موانع بزرگ صنعت تسلیحات هسته ای چیزی است که به آن "دوره سوخت هسته ای" می گویند و شامل جداسازی پلوتونیم 239 از سایر پس مانده های واکنشهای شکست هسته است. ظاهرا اسرائیل این مشکل را به تنهایی یا با همکاری فرانسه حل کرده است.

از همه اینها می توان نتیجه گرفت که اسرائیل از نظر نظامی یک کشور هسته ای به شمار می رود. فراهم بودن مقادیر کافی از مواد انرژی زا از آن گونه که در رآکتور دیمونا تولید می شود و همچنین وجود یک پایگاه عملی مانند آن که در تختیون و انستیتوی علوم وایزمن دیده می شده، اسرائیل را علی رغم نظر بیشتر کارشناسان در این زمینه، به ساختن سلاحهای هسته ای قادر ساخته است.

شایسته است در اینجا اشاره شود که اسرائیل فعالیتهای هسته ای نظامی خود را به طور بسیار محرمانه انجام می دهد. این مطلب در حالی که لازم به نظر می رسد قابل درک نیز هست. اسرائیل تاکنون"پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای" را که براساس آن، کشورهای امضا کننده تعهد می کنند به تولید گسترش تسلیحات هسته ای اقدام نکنند و تأسیسات هسته ای خود را که برای مقاصد صلح آمیز اختصاص دارد زیر نظر آژانس بین المللی نیروی هسته ای قرار دهند، و در مقابل از تهدیدهای هسته ای مصون باشند و در زمینه های صلح آمیز نیروی هسته ای یاری و کمک دریافت کنند، امضا نکرده است.

موضع گیری اعلام شده دائمی اسرائیل آن است که در حال "حاضر" تسلیحات هسته ای ندارد، مهارتهای هسته ای خود را تنها در مقاصد صلح آمیز به کار می برد، و همچنین اولین کشوری نخواهد بود که سلاح هسته ای را به خاورمیانه وارد خواهد کرد. البته در سال 1974 "افرایم کتسیر" Ifraim Katsir)) رئیس جمهور اسرائیل اعلام کرد که اسرائیل توانایی و امکانات هسته ای در اختیار دارد. سالها پیش نیز "مردخای وانونو" دانشمند علوم هسته ای اسرائیل در انستیتو دیمونا (نقب) وجود بمب اتمی در اسرائیل را افشا کرده بود.

علاوه بر آن همکاریهای بسیار نزدیکی میان آفریقای جنوبی و اسرائیل در این زمینه وجود داشته است. سازمانهای جاسوسی آمریکا طی خبری افشا کردند که در تابستان 1979 انفجار هسته ای ناشناخته ای در جنوب اقیانوس هند روی داده و آفریقای جنوبی در آن نقش داشته است. همه اینها بر این نکته دلالت دارد که اسرائیل سلاح هسته ای در اختیار دارد و قادر به تولید آن می باشد.

مهم ترین دلیل، گرایش روزنامه هاآرتس در 8 اکتبر 1999 (16/7/1378) می باشد که اعلام کرد "طبق سند محرمانه دپارتمان انرژی آمریکا، اسرائیلبعد از پنج قدرت هسته ای جهان(روسیه، آمریکا، انگلیس، فرانسه و چین) با داشتن 300 الی 500 کیلوگرم پلوتونیوم قابل استفاده در سلاحهای هسته ای، ششمین قدرت هسته ای جهان است" بدین ترتیب اسرائیل دست کم می تواند 250 جنگ افزار هسته ای تولید کند. افزون بر این گزارش، شیمون پرز وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی (دولت شارون) در نوامبر 2001 در یک برنامه مستند تلویزیونی تحت عنوان "بمب پنهان" اسراری را در مورد چگونگی تجهیز اسرائیل به انرژی هسته ای توسط فرانسه فاش ساخت.

وی در این برنامه که از شبکه دو تلویزیون اسرائیل پخش شد تصریح کرد فرانسه نه تنها ما را به راکتورهای اتمی بلکه به اورانیوم نیز تجهیز کرده است. ـ پرز در آن زمان مدیر کل امور برنامه های اتمی در وزارت دفاع اسرائیل بود و روابط عمیق و حسنه ای با مقامات سیاسی و نظامی فرانسه داشت. در فیل مستند مذکور که در نوع خود برای اولین بار در اسرائیل پخش شد آشکار شد که اسرائیل در آن زمان، خواستار تجهیز به هواپیماهای میراژ با توان حمل بمب های هسته ای بوده است.

براساس گمانه زنی های کارشناسان نظامی بمبهای رژیم صهیونیستی از پلوتونیوم ساخته شده و ساختار انفجاری آن داخلی است. علاوه بر آن بمب های دیگری نیز از یورانیوم "سرقت شده" ساخته است. آنها تصریح می کنند که رژیم صهیونیستی در تعیین قطعی زرادخانه هسته ای دچار مشکل است زیرا گزارش حجم این زرادخانه را 500 کلاهک هسته ای و در گزارشی دیگر این رقم 31 بمب پلوتونیوی و 10 بمب اورانیومی که 10 تای آخر به به وسیله اورانیوم به سرقت رفته ساخته شده است. البتهاین کارشناسان نتیجه گیری کرده اند که بمبهای هسته ای رژیم صهیونیستی از حملات کشورهای اسلامی در امان باشد اندیشه توازن وحشت به قوت خود باقی است، اما نظر به این که بمب های هسته ای رژیم صهیونیستی در وحله اول برای قرار گرفتن بر روی موشک یا پرتاب از هواپیما ساخته نشده است، توان هسته ای این رژیم همواره در معرض خطر حملات غافلگیرکننده کشورهای اسلامی با سلاحهای هسته ای یا سنتی قرار دارد. زیرا از یک سو حمل بمب های هسته ای با هواپیما کار آسانی نیست و از سوی دیگر مسافت بین فرودگاههای رژیم صهیونیستی و کشورهای اسلامی بسیار کوتاه است.

هم اکنون جنگنده های سوری و اردنی قادرند ظرف مدت 10 دقیقه خود را بر فراز پایگاههای هوایی رژیم صهیونیستی برسانند، فریب رادار و گذر نامحسوس نیز بارها توسط خلبانان جنگی صورت گرفته است و رژیم صهیونیستی نیز خود این اقدامات را طی حمله به مراکز هسته ای عراق انجام داده است، پس دشمنان اسرائیل می توانند رژیم صهیونیستی را از وقت کافی جهت هشدار سریع محروم نموده و بمب افکنهای هسته ای اش را پیش از آن که بتوانند به هوا برخیزند منهدم کنند.

ابهام هسته ای و بازدارندگی

شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل طی یک سخنرانی در 30/8/2007 اظهار داشت: اگر جهان بر سر این که آیا اسرائیل می تواند بمب هسته ای را به کار برد، مشکوک است و این شک موجب بازدارندگی می شود، همین برای اسرائیل کافی است. پرز در گفت و گو با روزنامه زمان، چاپ ترکیه که وابسته به حزب اسلام گرای حاکم این کشور است، گفت: منخاورمیانه ای عاری از تهدید تخریب هسته ای را خواستارم. پرز در مورد نگرانی های موجود پیرامون دستیابی ایران به سلاحهای هسته ای گفت: سلاحها ویران نمی کنند بلکه انسانها به ویرانگری می پردازند. پاکستان بمب هسته ای دارد ولی هیچ چیزی را با آن هدف قرار نداده است. پرز همچنین درباره احتمال پیوستن اسرائیل به معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای گفت: ابهام هسته ای، ما را راضی می کند و چیزی فراتر از آن نمی خواهیم.

مآخذ:

  1. ربابعه، غازی اسماعیل: استراتژی اسرائیل، محمدرضا فاطمی، نشر سفیر 1368.
  2. مؤسه "الارض" ویژه مطالعات فلسطینی: استراتژی صهیونیسم در منطقه عربی و کشورهای همجوار آن، انتشارات بین المللی، 1363.
  3. خبرگزاری وفا: انرژی هسته ای اسرائیل، بولتنهای خبری شماره 1159 و 1420، 1419، 1417.
  4. بولتن رویداد و گزارش، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، شماره 46.
  5. بولتن رویداد و گزارش، شماره 107 به نقل از روزنامه الوطن 7 نوامبر 2001.
  6. مجله نداءالقدس، سال سوم، شماره 62، 1/12/1380.
  7. الموسوعة الفلسطینیه: الطاقه النوویة الاسرائیله، جلد سوم، 1984.
  8. روزنامه یدیعوت آحارنوت، 1/9/2007.