تسلیحات هسته ای اسرائیل

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


مقدمه:

ماده اصلی در تولید سلاحهای هسته ای پلوتونیوم است که از فرآورده های رآکتور اتمی دیمونا می باشد. در سال 1986 اطلاعاتی توسط "موردخای وانونو" کارشناس سابق در انرژی اتمی اسرائیل و فردی که در حدود 9 سال در دیمونا کار کرده بود منتشر شد مبنی بر اینکه دیمونا هر سال 40 کیلوگرم پلوتونیوم تولید می کند. بنابراین کارشناسان پیش بینی کردند که این نیروگاه لااقل 150 مگاوات قدرت دارد.

سیستم خنک کننده بزرگی نیز در دیمونا مستقر شده است. میانگین کار سالانه رآکتور بین 200 تا 300 روز است و برای هر روز مگاوات گرمایی 900 تا 1000 گرم پلوتونیوم تولید می کند. در هر سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی چهار تا پنج کیلوگرم پلوتونیوم استفاده می شود. سطح قدرت این نیروگاه 75 مگاوات تعیین شده است که در عمل بیشتر از این قدرت دارد و می توان آن را تا 200 مگاوات نیز افزایش داد.

کمیت تسلیحات هسته ای رژیم صهیونیستی روشن نیست و به صورت یک راز باقی مانده است. همچنین به درستی مشخص نیست که زرادخانه اتمی این رژیم از چه سلاحهایی ترکیب یافته است. در سال 1974 سازمان سیا تعداد سلاحهای این رژیم را بین ده تا بیست عدد تخمین می زد و این بیشتر براساس هدفهایی بود که آنها گمان می کردند صهیونیستها برای حمله در نظر می گیرند. گزارشهایی نیز وجود داشتمبنی بر اینکه رژیم صهیونیستی در سال 1973 (در زمان جنگ رمضان) سیزده بمب اتمی داشته است. رژیم صهیونیستی در دهه 80ـ1970 به صورت بالقوه از دوازده کلاهک هسته ای برخوردار شده و در دهه 1990 م. صد تا دویست کلاهک داشته است.

الف ـ راهبردهای هسته ای اسرائیل:

سابقه فعالیت هسته ای اسرائیل به اوایل تأسیس این رژیم باز می گردد. در سال 1949 واحد همدگیمل (Hemmed Gimmel) که جزء واحدهای علمی در نیروهای دفاعی اسرائیل بود، به جست و جوی منابع طبیعی به ویژه اورانیوم در صحرای نقب پرداخت. اگرچه این واحد به اورانیوم دست نیافت اما ذخایر سرشاری از فسفات را در آن منطقه کشف کرد که همین امر منجر به سرمایه گذاری بیشتر اسرائیل در زمینه دستیابی به فن آوری هسته ای شد. البته اخبار و گزارشهای بسیار زیادی در باب توانایی های هسته ای رژیم صهیونیستی، تاکنون منتشر شده اند که هیچ کدام به تأیید رسمی سران این رژیم یا سازمانهای رسمی مرتبط با این موضوع نرسیده است و علت اصلی این امر به استراتژی هسته ای رژیم صهیونیستی یعنی راهبردی ابهام هسته ای برمی گردد.

اسرائیل از همان آغاز، سیاست جذب جدیدترین فن آوریها برای تقویت توانایی نظامی خود را اتخاذ کرده بود.

بنیانگذاران این رژیم از آغاز به این نتیجه رسیده بودند که با توجه به شرایط جغرافیایی و استراتژیک اسرائیل بهتر است به برنامه هسته ای روی آورند؛ برنامه ای که تاکنون در نهایت اختفاء و هاله ای از ابهام پیش رفته است.

استراتژی امنیت ملی رژیم صهیونیستی، گزینه هسته ای را تنها عامل اتکای این رژیم در تأمین امنیت ملی خود نمی داند بلکه برعکس، رژیم صهیونیستی را بر آن می دارد تا در پی تفوق بی چون و چرا در زمینه توانمندی های نظامی متعارف در مقابل کشورهای متخاصم باشد. البته رژیم صهیونیستی راهبرد هسته ای خود را بر ابهام هسته ای و با هدف بازدارندگی بنا کرده است. راهبرد مذکور به استثنای مواردی خاص، تقریباً از سوی سران این رژیم به عنوان راهبرد رسمی اعلام و اعمال شده است. ابهام هسته ای، مبتنی بر پنهان کاری هسته ای است. فرهنگ پنهان کاری رژیم صهیونیستی ریشه در تفکرات اساسی این رژیم دارد و سالها درگیری با اعراب نیز آن را تقویت کرده است.

این فرهنگ بر پایه این عقاید بنا شده است: سلاحهای هسته ای برای امنیت اسرائیل حیاتی اند و حق انحصاری این سلاحها باید در اختیار اسرائیل باقی بماند و نباید به دولتهای عرب اجازه خرید این سلاحها داده شود و از لحاظ بین الملل، اسرائیل چاره ای جز این پنهانکاری ندارد.

رژیم صهیونیستی در قالب راهبرد ابهام هسته ای، ضمن عدم الحاق به N.P.Tاز ورود بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی و بازرسی از نیروگاههای خود ممانعت می کند. مجمع عمومی سازمان ملل از سال 1987 تاکنون با صدور 13 قطعنامه، از رژیم صهیونیستی خواسته است تا به امضای NPTگردن نهد که تاکنون بی نتیجه بوده است. رژیم صهیونیستی همواره با ایجاد تهدیدات تصنعی درصدد توجیه دستیابی به توانایی های هسته ای خویش است.

براساس گزارش مرکز پژوهشهای استراتژیک "جافی"، پس از صلح مصر با اسرائیل و فروپاشی شوروی و سپس حمله آمریکا به عراق و حذف صدام، مهمترین چالش های فراروی اسرائیل عبارتند از: تهدید جنبشهای فلسطینی مخالف اسرائیل و قدرت یابی کشورهای حامی این جنبشها به ویژه ایران. تهدیدهای منطقه ای، همواره مهمترین دلیل اسرائیلی ها برای عدم ورود به پیمان NPTو پیمانهای مشابه است. دیویدلوی وزیر امور خارجه وقت رژیم صهیونیستی در سال 1379 ایران و عراق را تهدیدهایی بسیار جدی برای امنیت اسرائیل نامید و در پاسخ به تلاشهای مصر در این رابطه، اعلام کرد: مصر نمی تواند به اسرائیل ضمانت بسپارد که حکومتهای ایران و عراق از تلاش برای تولید بمب اتمی و کاربرد آن علیه اسرائیل، باز خواهند ایستاد.

به زعم وی حکومت اسلامی ایران، آشکار و نهان به کوشش برای تولید و رسیدن به انواع سلاحهای کشتار جمعی، تسلیحات شیمیایی، بیولوژیک و اتمی ادامه می دهد و همزمان پروژه های تولید موشکهای دوربرد خود را دنبال می کند و حتی نام یکی از موشکها را "القدس "نامگذاری کرده با این امید که روزی بتواند آن را برای لطمه زدن به اسرائیل به کار گیرد.

در ادبیات هسته ای اسرائیلی ها، جلوگیری از وقوع هولوکاستی دیگر همچون هولوکاست ادعایی دوره جنگ جهانی دوم، به عنوان یکی از دلایل لزوم بهره مندی اسرائیل از تسلیحات هسته ای ، ذکر شده است.

جدعون فرانک مدیر آژانس انرژی اتمی اسرائیل، یک دهه قبل در توجیه چرایی دستیابیاسرائیل به توانمندی هسته ای و عدم عقب نشینی از آن، اعلام کرد: "عقب نشینی اسرائیل در زمینه های امور اتمی به پیشرفت دموکراسی در کشورهای عربی بستگی دارد. به گفته وی، اسرائیل هرگز با درخواست کشورهای عرب مبنی بر بازرسی زرادخانه هایش موافقت نخواهد کرد مگر سالهای زیادی از عادی سازی روابط دیپلماتیک و مبادلات اقتصادی میان اسرائیل و کشورهای عرب بگذرد و دیگر اختلافات نیز در چارچوب همکاریهای دوجانبه (و نه منطقه ای) و تبادل کارشناسان از سوی دو طرف و نه از سوی سازمانهای بین المللی انجام خواهد شد."

یائیر عورون استاد روابط بین الملل دانشگاه تل آویو در کتاب خویش با نام معمای هسته ای اسرائیل، آورده است: عواملی چون آسیب پذیری شدید اسرائیل، محاصره توسط کشورهای متخاصم عرب، هویت دینی و نژادی متفاوت از همسایگان و از همه مهمتر دفاع نیابتی از منافع غرب، باعث شدند کابوس ناامنی از اسرائیلیان دور نشود. وی با این نقل قول از اسحاق رابین که "دشمن، مکرر از ما شکست خورده است و دیگر از شکست نظامی هراس ندارد و به همین دلیل، ضروری است راهبرد بازدارندگی خود را تغییر دهیم و تأسیسات هسته ای خود را تکمیل کنیم، با این هدف که نه تنها دشمن را شکست دهیم بلکه قاطعانه او را به تسلیم وادار کنیم" علل تغییر استراتژی اسرائیل از بازدارندگی متعارف و کلاسیک به بازدارندگی هسته ای را به خوبی تشریح می کند.

شیمون پرز رئیس جمهور رژیم صهیونیستی در یکی از آخرین اظهارات خود اعلام کرد ابهام هسته ای اسرائیل بازدارندگی خوبی ایجاد می کند. به زعم وی "اگر جهان در مورد این که اسرائیل می تواند بمبهسته ای را به کار برد، مشکوک است و این شک موجب بازدارندگی می شود، همین برای اسرائیل کافی است." وی با اعلام این که خواستار خاورمیانه ای عاری از تهدید تخریب هسته ای است در پاسخ به احتمال پیوستن اسرائیل به معاهده NPT گفت: "ما از سیاست ابهام هسته ای راضی بوده و چیزی فراتر از آن نمی خواهیم."

ب ـ سابقه فعالیت و فرآیند دستیابی رژیم صهیونیستی به تسلیحات هسته ای:

سابقه فعالیت و روند دستیابی رژیم صهیونیستی به تسلیحات کشتارجمعی، پیچیده، پرفراز و نشیب و به دقت برنامه ریزی شده است.

در واقع اولین تلاشهای رژیم صهیونیستی برای دستیابی به تسلیحات هسته ای به دوران نخست وزیری بن گوریون (اولین نخست وزیر) برمی گردد. وی خطاب به دانشمندان یهودی آلمانی گفت برای تجهیز اسرائیل به سلاح اتمی اقدامات و پژوهشهای لازم را انجام دهید و به دنبال آن در سال 1952 کمیته انرژی هسته ای تحت نظارت وزارت دفاع ایجاد شد. قابل ذکر است که حاییم وایزمن اولین رئیس جمهور رژیم صهیونیستی، دانشمند شیمی آلی بود که با دانشمندان جهان روابط نزدیکی داشت و در آوریل 1949 تعدادی از دانشمندان اسرائیلی برای فراگیری تخصص لازم در زمینه هسته ای به کشورهای اروپایی و آمریکا اعزام و پنج سال بعد بازگشته و مشغول به کارگیری یافته های خود شدند.

رژیم صهیونیستی به تدریج عوامل چهار گانه تولید سلاح هسته ای (دانشمند هسته ای ، راکتور و مواد هسته ای، منابع مالی لازم و اراضی مناسب برایآزمایشهای هسته ای) را فراهم کرد.

با گذر از مراحل مخفیانه دستیابی به فناوری هسته ای و سرقت اطلاعاتی از مراکز اتمی آمریکا توسط جاسوسان این رژیم، تأسیس کمیسیون انرژی اتمی رژیم صهیونیستی (IAEC)در سال 1952 گام دیگری به جلو بود. ارنست دیوید برگمن (Ernst David Bergman)رئیس این سازمان در حمایت از ساخت "بمب اسرائیلی" به روشنی اعلان داشت: "دیگر اجازه نخواهیم داد ما را مانند بره قتل عام کنند." برگمن رئیس بخش مطالعات دفاعی و پشتیبانی وزارت دفاع رژیم صهیونیستی (EMET) هم بوده است. تحت ریاست برگمن، فاصله میان نهادهای IAECو EMETبسیار کاهش یافت و این دو نهاد، پروژه ماخون (Machon 4)را به طور مشترک اجرایی ساختند.

تا سال 1953، پروژه ماخون 4، نه تنها به فرآیند استخراج اورانیوم از منطقه نقب منجر شد، بلکه روش جدیدی نیز برای تولید آب سنگین ابداع نمود و بدین ترتیب رژیم صهیونیستی توان تولید مهمترین اجزای سلاح هسته ای را به دست آورد.

رژیم صهیونیستی برای طراحی و ساخت رآکتور نیاز به کمک فرانسه داشت. همکاری هسته ای این دو به سال 1950 یعنی همکاری آنها در ساخت رآکتور آب سنگین نیروگاه 40 مگاواتی فرانسه و تأسیسات شیمیایی در "مارکوله" (Marcoule)باز می گشت. فرانسه و اسرائیل دارای منافع یکسان در این زمینه بودند، چرا که هر دو، از گزینه استقلال هسته ای به عنوان ابزاری برای افزایش توانمندیهای نظامی خود در محیط دو قطبی دوره جنگ سرد استفاده می نمودند.

اسرائیل بین سالهای 1955 تا 1960 راکتورهای رشیون لتزیون، ناحال سوریک و دیمونا را راه اندازی کرد.

در پاییز 1956، فرانسه موافقت خود را با ایجاد رآکتور تحقیقاتی 18 مگاواتی در سرزمینهای اشغالی اعلام کرد. اما بحران کانال سوئز مسیر همکاریها را تغییر داد. در پی بسته شدن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر، دولتهای فرانسه و انگلیس و رژیم صهیونیستی، تصمیم به حمله به مصر گرفتند. در این حال، تهدید این کشورها از سوی شوروی، نه تنها باعث ترغیب رژیم صهیونیستی برای دستیابی به سلاح هسته ای شد بلکه رهبران فرانسه را هم متقاعد به تقویت هم پیمان منطقه ای خود با تسلیحات هسته ای کرد. البته نقش یهودی دوستی سیاستمداران فرانسه و لابی های قدرتمند صهیونیستی را نمی توان نادیده گرفت. در همین راستا، گای موله (Guy Mollet)نخست وزیر وقت فرانسه در سخنرانی محرمانه ای گفت: "فرانسه، به اسرائیل، بمب اتم بدهکار است".

در 3 اکتبر 1957، فرانسه و رژیم صهیونیستی توافقنامه ای را امضا کردند که به موجب آن فرانسه متعهد می شد یک رآکتور 24 مگاواتی در اراضی اشغالی بسازد. در حالی که به گفته کارشناسان، سیستم خنک کننده و سایر تأسیسات برای سه برابر این ظرفیت طراحی گردیده و نیز پروتکلی محرمانه برای ایجاد تأسیسات شیمیایی امضا شده بود، این مجتمع به طور مخفیانه و دور از چشم بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، توسط تکنسینهای اسرائیلی و فرانسوی در صحرای نقب و زیر نظر "مینز پرات" (Manes Pratt)از فرماندهان ارتشصهیونیستی ساخته شد. سپس، سازمان اطلاعاتی جدیدی با عنوان اداره ارتباطات علمی لخم (LEKEM)با دو هدف کسب اطلاعات و ایجاد امنیت برای پروژه ایجاد گردید.

مسئولان فرانسوی در توجیه نقل و انتقال اجزای بزرگ رآکتور، مانند تانکر آب سنگین، اعلام کردند که این اجزاء به منظور ساخت تأسیسات نمک زدایی از آب دریا که در آمریکای لاتین احداث شده است منتقل می شوند و نیز پس از خرید آب سنگین از نروژ، نیروی هوایی فرانسه چهار تن آب سنگین را مخفیانه به فلسطین اشغالی منتقل کرد.

اما در ماه می 1960، در پی فشار فرانسه بر رژیم صهیونیستی برای آشکارسازی فعالیت های هسته ای این رژیم، روابط آنها به تیرگی گرایید. دوگل رئیس جمهور وقت فرانسه از این مسئله نگران بود که همکاری کشورش با رژیم مذکور، بخصوص در زمینه تأسیسات شیمیایی، پیامد منفی بر موقعیت فرانسه در صحنه بین الملل داشته باشد.

در همین راستا، دوگل در ملاقات با دیوید بن گوریون نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی پیشنهاد فروش هواپیماهای جنگنده را در ازای توقف تأسیسات هسته ای این رژیم ارائه کرد اما در حالی که به نظر می رسید رژیم صهیونیستی این پیشنهاد را پذیرفته است، مقامات صهیونیستی تصمیم گرفتند که رآکتور خود را بدون کمک فرانسه تکمیل نمایند.

در سال 2005 شبکه BBCبا ارائه اسنادی از آرشیو ملی انگلیس گزارش داد که انگلیس در سال 1958 حدود 20 تن آب سنگین را در ازای دریافت یک و نیم میلیون پوند به رژیم صهیونیستی فروخته است. جالب آن که امضاءکنندگان این قرارداد درصددمخفی نگه داشتن این معامله از آمریکا بوده اند. در سال 1961، رژیم صهیونیستی تقاضای خرید مقادیر دیگری آب سنگین از انگلیس را مطرح کرد که به دلیل افشای فعالیت های مخفی این رژیم در "دیمونا" و ترس انگلیس از واکنش افکار عمومی، با این تقاضا مخالفت شد.

آمریکا برای اولین بار در سال 1958 توسط عکسهای هواپیمای U-2از وجود دیمونا آگاه شد اما تا دو سال گمان نمی برد که دیمونا یک نیروگاه هسته ای باشد! مقامات رژیم صهیونیستی در پاسخ به پرسش آمریکا آن را تأسیسات ذوب آهن گزارش کرده بودند. تا این که بن گوریون در سال 1960 اعلام کرد مجتمع دیمونا یک مرکز تحقیقات هسته ای است که برای مقاصد صلح آمیز احداث شده است! البته به نظر می رسد که آمریکا از ابتدا در جریان فعالیت های هسته ای رژیم صهیونیستی قرار داشته است.

شاهد این مدعا جاسوسان هسته ای رژیم صهیونیستی و عکسهای هوایی است. به ویژه آن که واکنش آمریکا بعد از آشکار شدن مسئله، نه تنها بازدارنده نبود بلکه خود در ساخت سلاح هسته ای این رژیم به مشارکت پرداخت. در تاریخ 8 دسامبر 1960، سیا گزارشی را درباره پیامدهای منفی دستیابی اسرائیل به سلاح هسته ای بر تضعیف پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای منتشر ساخت. مأموران سیا در تل آویو در اواسط دهه 1960 اعلام کردند برنامه هسته ای اسرائیل تکمیل شده و غیرقابل برگشت می باشد. بازرسان آمریکایی در دهه 1960، هقت بار از دیمونا بازدید کردند، اما نتوانستند از فعالیتهای درون آن اطلاع دقیقی ارائه کنند. چرا که رژیم صهیونیستی کنترل شدیدی بر زمانبندی ودستور کار بازدیدها اعمال می کرد.

بازرسان اعلام کردند که رآکتوری با این حجم برای تحقیقات و استفاده صلح آمیز توجیه پذیر نیست اما با این حال مدارکی دال بر انحراف به سوی تسلیحات نیافته اند. علیرغم این ابهام هسته ای و احتمال قوی مبنی بر انحراف فعالیتهای هسته ای رژیم صهیونیستی، آمریکا هیچ اقدامی برای ممانعت از فعالیت آن به عمل نیاورد. گواه این بی اعتنایی آمریکا، سخنان "والورث باربور" (Walworth Barbour)سفیر اسبق این کشور در اراضی اشغالی است که در سالهای حساس برنامه هسته ای اسرائیل، عهده دار این مقام بوده است. وی در زمان حضور خود در اراضی اشغالی، گفت: "رئیس جمهور مرا اینجا نفرستاده است که برایش مشکل درست کنم." نقش باربور در هسته ای شدن رژیم صهیونیستی زمانی پر رنگ تر می شود که می بینیم وی بعد از جنگ 1967، جمع آوری اطلاعات نظامی پیرامون دیمونا را ممنوع کرد.

به علاوه در سال 1966 که رژیم اشغالگر، موشکهای دوربرد خود را به کلاهک اتمی مجهز کرد، وی با استفاده از اختیارات خود باعث شد این مسئله، درگیر و دار بوروکراسی اداری معطل شده و اقدامی صورت نگیرد. در سال 1968، سیا گزارشی را منتشر کرد که اعلام می داشت اسرائیل با موفقیت اقدام به تولید سلاح کرده است. اما این ارزیابی مبتنی بر مصاحبه غیررسمی "کارل دوکت" (Carl Duckett) رئیس دایره علوم و فناوری سیا با "ادوارد تلر") Edward Teller)پدر بمب هیدروژنی بود. تلر در این مصاحبه گفته بود: "اسرائیل توانسته سلاح هسته ای بسازد و آمریکا نباید منتظر آزمایش هسته ایباشد چرا که هرگز چنین اتفاقی روی نخواهد داد."

پس از آن، اسرائیل در جنگ 1973 به احتمال استفاده از سلاحهای هسته ای خود نزدیک شد. در این زمان آمریکا از آماده باش هسته ای اسرائیل آگاه شد و شوروی را نیز مطلع کرد. روسها نیز به منظور دفاع از اعراب به اقداماتی دست زدند که از جمله آنها گسیل یک کشتی به ظاهر مجهز به سلاح هسته ای بود.

ج ـ انواع تسلیحات هسته ای اسرائیل:

اسرائیل هم از بمبهای اتمی که به وسیله هواپیماها حمل می شوند برخوردار است و هم از کلاهکهای مخصوص موشکها. درباره کمیت این سلاحها رقم حداقل و تخمینهایی وجود دارد. مثلاً در سال 2000 م. آنها را تا چهارصد سلاح نیز تخمین زده اند. حداکثر را تا 200 و حداقل را 100 سلاح گفته اند. اگر چنین حدسهایی مثلاً 400 سلاح درست باشد این رژیم بیش از مجموع انگلستان و فرانسه سلاح هسته ای دارد.

موشکهای اسرائیلی شامل موشک لانس، اریحای 1، اریحای 2، و پوپی توریو می باشد. موشک لانس را نخست در میانه دهه 1970 آمریکا به رژیم صهیونیستی داد و نام آن "اس.اس.ام.لانس" بود. یک سیستم کوتاه برد (130 کیلومتر) که رژیم صهیونیستی به زودی مهمات خوشه ای بر آن سوار نمود. آمریکا زمانی این سیستم را در اختیار این رژیم گذاشت که شوروی نیز موشکهایی را در اختیار اعراب قرار داده بود.

اریحای 1 توسط فرانسویها طراحی شد. صهیونیستها آن را نخست در 1961 آزمایش کردند درسال 2000 در حدود یکصد موشک از این دست در زرادخانه رژیم صهیونیستی موجود بود. وزن آن 500 کیلوگرم و دارای 500 تا 750 کیلومتر برد است. صهیونیستها این موشکها را در بلندیهای "جولان" مستقر و آن را مجهز به کلاهکهای هسته ای ـ شیمیایی و مواد منفجره قوی نمودند.

موشک اریحا 2 در ادامه موشکهای مدل اریحا ساخته شد و اطلاعات موجود حکایت از آن دارد که این موشک نخستین بار در مه 1987 آزمایش شد. این موشک در آزمایش سپتامبر 1989، 1300 کیلومتر برد داشت. گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه موشک اریحا 2 ب نیز وجود دارد و برد آن 1500 کیلومتر است و محموله ای هزار کیلوگرمی را تا چنین مسافتی حمل می کند. رژیم صهیونیستی با موشک اریحا می تواند اغلب پایتختهای عربی و مناطقی از جنوب روسیه را هدف قرار دهد. اریحای 2 جزء پروژه ای است که "شاویت" خوانده می شود.

شاویت یک سیستم موشک فضایی است که می تواند ماهواره ها را به خارج از جو زمین ببرد. اسرائیل تجربه موفقیت آمیزی در انتقال دو ماهواره "افق" به کمک این سیستم داشته است. اگر شاویت را به صورت یک موشک بالستیک به کار ببرند. (پرواز افقی داشته باشد) می تواند یک کلاهک هسته ای را 5300 و بنابر یک برآورد دیگر تا 7200 کیلومتر انتقال دهد. (نک: موشکهای بالستیک).

"استیوفتر" فیزیکدان در دانشگاه مریلند آمریکا در 1990 محاسبه کرد که این سیستم به عنوان موشک بالستیک می تواند یک محموله 775 کیلوگرمی را 4000 کیلومتر انتقال دهد.

موشک پوپی توربو موشکی با برد کوتاه است(200 کیلومتر) که بر روی زیردریاییها مستقر می شود. این موشک از موتور توربو جت برخوردار است. پوپی توربو از خانواده موشکهای پوپی است و نیروی هوایی اسرائیل از آنها استفاده می کند و این ترکیبی از موشک پوپی است با موتور توربو جت و نوعی موشک کروز دارای 21 اینچ قطر و 16 پا (حدود چهارمتر و 87 سانتیمتر) طول می باشد. در مقام مقایسه با موارد مشابه روسی و آمریکایی مشابهت زیادی دیده می شود و آنها نیز چندان بزرگتر نیستند.

رژیم صهیونیستی می تواند با بزرگتر کردن محفظه سوخت این موشکها برد آنها را آن قدر افزایش دهد که تا 1500 کیلومتر نیز برسد.

نیروی دریایی رژیم صهیونیستی همچنین از زیردریاییهای مدل "دلفین" ساخت آلمان برخوردار شده است که به پیشرفته ترین امکانات جنگی و دریانوردی مجهزند. آلمان سه زیردریایی 1925 تنی از این مدل را برای این رژیم ساخته است که بهای هر کدام به 320 میلیون دلار می رسد. رژیم صهیونیستی از دو زیردریایی یکی در مدیترانه و یکی در دریای سرخ استفاده می کند و سومی را در حالت آماده باش و در نوعی مرخصی نگاه می دارد.

این زیردریاییها شش اژدرافکن 533 میلیمتری دارند که مناسب اژدرهای 21 اینچی است. از 10 اژدرافکن (6 مورد 533 میلیمتری و مناسب اژدرهای سنگین وزن) نیز صحبت شده است. این زیردریاییها می توانند موشکهای مجهز به تسلیحات هسته ای مانند موشکهای پوپی توربو را نیز حمل کنند. فایده حمل تسلیحات هسته ای از این دست، با زیردریایی از بین رفتن تضمین به نابودی قدرت هسته ای از این دست، با زیردریایی از بین رفتن تضمین به نابودیقدرت هسته ای این رژیم در ضربه اول و یا ضربه ناگهانی است.

در آغاز قرار بود این زیردریاییها با مشارکت شرکت کشتی سازی "اینگالز" آمریکا ساخته شود و شرکت آلمانی "تیسن نوردسیورکه" نیز شرکت کند. قراری که در 1990 به هم خورد. بنابراین آلمانیها خود ساختن آن را تا آخر دنبال نمودند و خدمه آینده زیردریاییها را نیز در ساختن آنها مشارکت دادند و آموزشهایی نیز به این افراد داده شد که ظاهرا رایگان بود. سومی که تکوماه (رستاخیر) نامیده می شود با حضور مدیرکل وقت وزارت دفاع رژیم صهیونیستی "ایلان بیران" در 9 ژانویه 1998 در آلمان به آب انداخته شد. قبلاً نیروی دریایی رژیم صهیونیستی از سه زیردریایی "گال" برخوردار بود که توسط کشتی سازی "ویکرز" بریتانیا در دهه 1970 ساخته شده بودند.

به این ترتیب رژیم صهیونیستی سیستم زیردریایی خود را نوسازی نمود. این زیردریاییهای جدید می توانند با حفظ اختفا هدف را شناسایی کنند و از امکانات الکتریکی وسیع تری برخوردارند، قابلیت ارسال دورتر پیامها را دارند و از سیستم جنگی مدرن و حس گرهای پیچیده ای برخوردارند.

د ـ ارزیابی وضعیت تسلیحات هسته ای رژیم صهیونیستی:

حجم واقعی زرادخانه رژیم صهیونیستی به طور دقیق تعیین نشده و موضوع ارزیابی های متفاوت بوده است. در سال 1967 ارزیابی ها حاکی از وجود دو بمب در زرادخانه این رژیم بوده است که در طی جنگ شش روزه، "لوی اشکول" نخست وزیر وقترژیم صهیونیستی دستور داد آنها را مسلح نمایند. همچنین در جنگ یوم کیپور در اکتبر 1973، ترس از نابودی، رژیم صهیونیستی را مجبور کرد تا 13 بمب 20 تنی را مسلح کند. در سال 1974 "دوکت" در ارزیابی خود عنوان کرد که رژیم صهیونیستی 20 بمب هسته ای دارد. در سال 1986 توضیحات و تصاویر تهیه شده توسط "مردخای وانونو" افشاگر مسائل هسته ای اسرائیل که در نشریه ساندی تایمز به چاپ رسید، نشان می داد که رژیم صهیونیستی حداقل 100 تا 200 سلاح هسته ای مختلف دارد.

در اواسط دهه 1990 ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریکا حاکی از این بود که رژیم اشغالگر قدس 75 تا 130 سلاح هسته ای دارد و در نهایت گزارش محرمانه آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا که در سال 1999 منتشر شد، گویای برخورداری رژیم صهیونیستی از 65 الی 80 بمب هسته ای است.

زرادخانه رژیم صهیونیستی شامل کلاهک های قابل حمل با موشک های جریکو 1 و جریکو 2 و نیز بمب های قابل حمل با هواپیماهای فالکن اف 16 آی و اف 15 به همراه مقدار قابل توجهی از انواع سلاح های تاکتیکی می باشد. رآکتور دیمونا منبع اصلی تأمین پلوتونیوم سلاحهای اسرائیل است و میزان سلاح های هسته ای اسرائیل را می توان بر مبنای حجم انرژی این رآکتور حدس زد. اطلاعات افشا شده توسط وانونو در سال 1986 حاکی از تولید سالانه 40 کیلوگرم اورانیوم غنی شده بود. بر این اساس کارشناسان، ظرفیت این نیروگاه را 150 مگاوات تخمین زده اند که دو برابر ظرفیتی است که در دهه 1970 پیش بینی شده بود. رآکتور دیمونا به طور متوسط 200 تا 300 روز در سال فعال است ومی تواند به ازای هر روز حدود 9/0 تا یک گرم پلوتونیوم تولید نماید.

رژیم صهیونیستی برای هر سلاح اتمی خود 4 تا 5 کیلوگرم پلوتونیوم مصرف می نماید. با ارزیابی این اطلاعات می توان حجم کلی زرادخانه اتمی رژیم صهیونیستی را میان 250 تا 375 سلاح تا سال 2008 تخمین زد. تصاویر دریافتی از ماهواره IKONOSو نیز تصاویر محرمانه ماهواره جاسوسی CORONA حاکی از این است که بین سالهای 1971 تا 2000، برج خنک کننده جدیدی در دیمونا احداث نشده است.

با توجه به این فاکتورها سرعت تولید پلوتونیوم رژیم صهیونیستی 20 کیلوگرم در سال است. برخی ارزیابی ها هم حاکی از این است که این رژیم به فناوری هایی دست یافته که می تواند کارآیی برجهای خنک کننده را بدون نیاز به ساخت برج جدید افزایش دهد. با فرض ثابت بودن توان نیروگاه دیمونا و با استفاده از محاسبه رگرسیون، حجم زرادخانه و توانمندی هسته ای اسرائیل را تا سال 2010 می توان حدود 125 سلاح هسته ای تخمین زد ولی در صورت افزایش حجم دیمونا و ملاک قرار دادن ارزیابی ها، این میزان تا حداکثر 250 سلاح قابل افزایش است.

سایر تأسیسات رژیم صهیونیستی که در برنامه سلاحهای اتمی مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از: پایگاه "ایلابون" که محل انبار سلاحهای اتمی تاکتیکی است، کارخانه "تویاکوو" که محل ساخت موشک های جریکو با توان حمل کلاهک هسته ای است، دو کارخانه تولید کیک زرد که توان تولید 30 تا 60 تن از این ماده را دارند، "ریهووت"، مرکز تولیدآب سنگین، "کفار زاخاریا" که محل نگهداری کلاهک های اتمی در بانکرهای زیرزمینی است، "ناحال سوریک" که نیروگاه تحقیقاتی و آب سبک است و "یودفات" که کارخانه تسلیحات سازی است.

سیستمهای حمل تسلیحات هسته ای رژیم صهیونیستی عبارتند از: هواپیماهای جنگنده اف 16 مدلهای I.D.C.B.Aو هواپیماهای تندر اف 15 مدل Iموشک های جریکو 1، جریکو 2 و زیردریایی دولفین.

به عنوان تحلیل سیاست هسته ای این رژیم می توان گفت: تا سال 1988، رژیم صهیونیستی به سیاست ابهام هسته ای پایبند بود، اما تغییرات عرصه بین المللی و قضایای جنوب آسیا و آزمایش "بمب اسلامی" توسط پاکستان، این رژیم را به ارزیابی مجدد سیاستهای پیشین خود واداشت. لیکن در ژوئیه 1998 شیمون پرز وزیر خارجه وقت رژیم صهیونیستی آشکارا اعلام کرد که اسرائیل به توانایی ساخت تسلیحات هسته ای دست یافته است. مدتها بعد آزمایش موشک شهاب 3 توسط ایران ـ که توان ضربه زدن به اسرائیل را دارد ـ عامل دیگری بود تا این رژیم تهدید به تجدیدنظر در سیاست ابهام هسته ای و تمایل به سیاست "نمایش هسته ای" نماید.

منابع حکومتی و پارلمانی رژیم صهیونیستی در اواخر ژوئن 1998 تهدید نمودند که این رژیم به طور رسمی در سیاست ابهام هسته ای خود تجدیدنظر می کند. اظهارات اولمرت در سال 2007 مبنی بر اعتراف ضمنی به بهره مندی از سلاح هسته ای و انکار آن طی روزهای بعد نیز در زمره تهدیدات مذکور بود.

تغییر دیگر در رهیافت های تدوین سیاستهسته ای رژیم صهیونیستی عبارتست از طرح ضربه پیشگیرانه. اگرچه سیاست بازدارندگی هسته ای کماکان در دکترین امنیت ملی رژیم صهیونیستی مهم است اما ایجاد و توسعه توان ضربه پیشگیرانه بسیار ضروری است. چرا که این رژیم به دلیل محدودیت قلمروی اشغالی نمی تواند مدت زمان طولانی درگیر جنگ باشد. اسحاق موردخای در زمان تصدی وزارت دفاع رژیم صهیونیستی اعلام کرد که مقامات حکومتی را برای اتخاذ سیاستی که به ارتش اجازه دهد در صورت مورد حمله قرار گرفتن، متوسل به تلافی هسته ای شود، زیر فشار گذاشته است.

توان هسته ای رژیم صهیونیستی و تلاشهای این رژیم در راستای گسترش تسلیحات کشتارجمعی، از سری ترین و محرمانه ترین برنامه ها و پیشرفتهای نظامی به شمار می رود. اما حساسیت ها باعث شده گزارشات رسمی و غیررسمی و نیز اسناد طبقه بندی شده مختلفی حول و حوش آن وجود داشته باشد. بسیاری از ارزیابی ها از برنامه تسلیحات هسته ای اسرائیل به ارزیابی های دهه های گذشته باز می گردد و هیچ داده یا گزارش رسمی و قابل اعتمادی از سوی این رژیم درباره توانایی، استراتژی ها، اهداف، سیستم ها و پیشرفتها ارائه نشده است.

ارزیابی ها حاکی از این است که به احتمال بسیار زیاد، رژیم صهیونیستی تسلیحات هسته ای کافی در اختیار دارد و توانایی ذخیره و نگهداری و کاربرد آن علیه شهرها، جمعیت ها و مناطق نظامی مورد نظر را به دست آورده است. از آنجا که جمعیت رژیم صهیونیستی اندک، متمرکز و قلمروی اشغالی آن کوچک است، طبیعی است که پاسخ رژیم صهیونیستی به حمله موشکی یا هسته ای، در قالب"انتقام گسترده" ـ کاربرد سلاح هسته ای در مقیاس گسترده ـ خواهد بود. البته رژیم صهیونیستی در تسلیحات هسته ای تاکتیکی ـ با کاربرد محدود ـ هم از قابلیت هایی برخوردار است. سیستم های تحویل یا سامانه های موشکی که قادر باشند تسلیحات اتمی و بیولوژیک را به مقصد کشورهای همسایه و ایران حمل نمایند نیز توسعه یافته می باشند.

هرچند تاکنون رژیم صهیونیستی تلاش کرده تا راهبرد ابهام هسته ای را دنبال کند و هیچ گونه اطلاعاتی از برنامه های تسلیحات هسته ای خود ارائه ندهد، اما برخی مقامات این رژیم به وجود سلاحهای هسته ای در اسرائیل اعتراف کرده اند، مثلاً در مورد برخورداری رژیم صهیونیستی از کلاهک های هسته ای تا بیش از 200 عدد اخبار متعدد و نقل و قول های فراوانی از شخصیت های رسمی و اطلاعاتی و محققین وجود دارد که آخرین نمونه آن، اعتراف اولمرت نخست وزیر این رژیم به در اختیار داشتن سلاح هسته ای بود.

وی در اواخر پاییز سال 2006 طی مصاحبه ای با شبکه آلمانی "سات 1" تأکید کرد که "اسرائیل یک دولت دموکراتیک است که هیچ کشوری را به هیچ شکلی تهدید نمی کند. چیزی که ما سعی داریم به آن دست یابیم یک زندگی به دور از تروریسم است اما هیچ گاه هیچ کشوری را به نابودی تهدید نمی کنیم. این در حالی است که ایران با صراحت و وضوح اسرائیل را به محو و حذف از نقشه تهدید می کند. آیا شما هنگامی که از مجهز بودن آنان به سلاح هسته ای آگاه می شوید می توانید بگویید که آنان نیز مانند آمریکا، فرانسه، اسرائیل و روسیه دارای سلاح هسته ای اند و این دو امر یکسان است."

اعتراف اولمرت، واکنش های منفی گسترده ای در عرصه داخلی و منطقه ای را به همراه داشت و حتی از آن به پایان ابهام هسته ای یاد شد اما به سرعت افرادی چون شیمون پرز درصدد کنترل این وضعیت برآمدند و با اعلام این که راهبردی هسته ای اسرائیل همچنان بر ابهام هسته ای استوار است تلاش کردند، این اعتراف را در قالب نوعی اشتباه به تصویر بکشند.

ه ـ تسلیحات هسته ای اسرائیل در نگاه کشورهای منطقه و مجامع بین المللی:

1 ـ گزارش سازمان ملل در مورد تسلیحات هسته ای اسرائیل:

در یازدهم دسامبر سال 1979، مجمع عمومی سازمان ملل متحد از دبیرکل سازمان ملل درخواست کرد تا به کمک کارشناسان خبره، پژوهشی درباره تسلیحات هسته ای رژیم صهیونیستی به عمل آورد و گزارشی از آن را به سی وششمین اجلاس مجمع عمومی عرضه کند. پس از آن پنج کارشناس به مدت یازده ماه کار در این زمینه، گزارشی تهیه کردند که در ذیل به آن اشاره می شود:

توجه سازمان ملل متحد به تسلیحات هسته ای رژیم صهیونیستی:

با گذشت سالها، نگرانی فزاینده ای از بابت خطر ورود جنگ افزار هسته ای به خاورمیانه، کشورهای عضو سازمان ملل متحد را فرا گرفته است. علت ویژه این امر، خبرهایی مبنی بر این بود که رژیم صهیونیستی احتمالاً به توان انفجار هسته ای دست یافته است. این نگرانی، آشکارا، در چهارچوب توجه فراوان به بحران سیاسی و مسابقه تسلیحاتی درخاورمیانه یا در چهارچوب ممانعت از مسابقه تسلیحاتی به طور کلی، نمایان گردید.

عامل دیگری که باعث توجه به تحول هسته ای رژیم صهیونیستی گردید، وجود خصومت دیرینه در منطقه (خاورمیانه) است که چهار بار به صورت جنگ همه جانبه، شعله ور گردید. نگرانی کشورهای عضو سازمان ملل متحد نسبت به گسترش جنگ افزار هسته ای در خاورمیانه، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد آشکار گردید. این مجمع پس از سال 1974 چندین بیانیه صادر کرده و از طرفهای ذی ربط خواسته بود تا تصمیمات مؤثری برای به وجود آوردن منطقه ای تهی از جنگ افزار هسته ای در خاورمیانه، اتخاذ کنند و از آنها خواست تا به معاهده منع گسترش جنگ افزار هسته ای پایبند باشند.

مجمع عمومی در نخستین اجلاس استثنایی ویژه خلع سلاح، خواهان بررسی جدی و گامهای مؤثر و لازم جهت اجرای طرح مربوط به منطقه خالی از جنگ افزار هسته ای در خاورمیانه شد و از کشورهای منطقه خواست تا به طور متقابل، از تولید جنگ افزار هسته ای و دستگاههای انفجار هسته ای یا دستیابی یا مالکیت آن خودداری ورزند و به هیچ طرف دیگری اجازه قرار دادن جنگ افزار هسته ای در سرزمینهایش را ندهند و فعالیتهای هسته ای خود را زیر نظارت و تضمین "آژانس جهانی انرژی هسته ای" قرار دهند.

برخی کشورهای خاورمیانه در سی وسومین اجلاس مجمع عمومی، نظر مجمع را به مسأله همکاریهای نظامی و هسته ای میان برخی کشورهای عضو و رژیم صهیونیستی جلب کردند. این طرح منجر به تصویب بیانیه (33/71 الف مورخ 14دسامبر 1978) گردید که مجمع عمومی همساز با آن از شورای امنیت خواست همراه با کارهای دیگر، از همه کشورها بخواهد تمامی نقل و انتقالهای تدارکات هسته ای یا مواد نیم شونده یا فناوری آن را به رژیم صهیونیستی، متوقف سازند.

در سی وچهارمین اجلاس مجمع که به درخواست عراق ماده "تسلیحات هسته ای اسرائیل" در دستور کار آن قرار گرفت، مجمع عمومی، مصوبه (34/81 مورخ 11 دسامبر 1979) را به تصویب رساند که در کنار مسایل دیگر، نسبت به "افزایش اطلاعات و نشانه های مربوط به فعالیتهای اسرائیل به منظور در دست داشتن جنگ افزار هسته ای" اظهار نگرانی کرد. مجمع عمومی ابراز عقیده نمود که تکامل توان هسته ای رژیم صهیونیستی می تواند "بر بحران خطرناک کنونی که عملاً در منطقه وجود دارد بیفزاید و امنیت و صلح جهانی را تهدید کند".

مجمع عمومی از دبیرکل سازمان ملل خواست تا به یاری کارشناسان خبره، پژوهشی درباره تسلیحات هسته ای رژیم صهیونیستی به عمل آورد و گزارش آن را ارایه دهد. همساز با درخواستی که در آن بیانیه آمده بود، دبیرکل، گروهی از کارشناسان را مسئول تهیه پژوهش در مورد تسلیحات هسته ای رژیم صهیونیستی کرد.

رژیم صهیونیستی در سی وپنجمین اجلاس مجمع عمومی طرح (8 ،ال/35،اسی/1) را عرضه کرد. بیانیه آن از مجمع عمومی درخواست داشت تا از کشورهای خاورمیانه و کشورهای فاقد جنگ افزار هسته ای و نزدیک به منطقه بخواهد یک گردهمایی برای گفت وگو پیرامون یک عهدنامه چندجانبه به منظور ایجاد یک منطقه تهی ازجنگ افزار هسته ای در خاورمیانه برگزار کنند. این طرح با انتقاد شدید شماری از کشورهای عربی روبه رو گردید زیرا برای ایجاد این منطقه، شرایط قبلی قائل شده بود. رژیم صهیونیستی طرح خود را پس گرفت.

مصر، در نامه مورخ بیستم آوریل سال 1981 خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد (136/220) یادآور شد که جدیدا قرارداد منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای را به تصویب رسانده است. مصر پیشنهاد کرد با توجه به این مسأله و به منظور حفظ توان کششی ناشی از آن، شایسته است تا مسأله کشف راههای لازم جهت برپایی یک منطقه خالی از جنگ افزاهای هسته ای در خاورمیانه، بررسی گردد.

رژیم صهیونیستی در نامه ای به تاریخ نهم ژوئن سال 1981 به شماره (15/3/36/آ) خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد بار دیگر پیشنهاد خود را مطرح ساخت. این پیشنهاد بخشی از همان طرح بود که رژیم اشغالگر پیشتر ارایه کرده بود. این طرح از تمامی کشورهای خاورمیانه می خواست تا در نزدیکترین فرصت ممکن به منظور گفت وگو پیرامون یک قرارداد چندجانبه برای برپایی منطقه تهی از جنگ افزارهای هسته ای در خاورمیانه کنفرانسی برگزار کنند.

رژیم صهیونیستی یادآور شد اکنون که "به شکل رسمی و شتابان" به تمامی کشورهای خاورمیانه و کشورهای همجوار منطقه روی آورده، خواهان است که این کشورها طی سال 1981 با برگزاری کنفرانسی به منظور بررسی ابزارهای لازم جهت برگزاری گردهم آیی، موافقت کنند. همچنین، رژیم صهیونیستی از پیشنهاد مصر مبنی بر تهیه یک بررسی جهت برپایی منطقه تهی از جنگ افزارهای هسته ایدر خاورمیانه، ستایش نمود.

رژیم صهیونیستی از سوی خود پیشنهاد کرد تا "کارشناسان شایسته ای از کشورهای خاورمیانه و از جمله میان اسرائیل" کار بررسی را به عهده گیرند.

در نهم ژوئن سال 1981 پس از حمله هوایی رژیم صهیونیستی به نیروگاه هسته ای عراق، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی هسته ای سخنانی در برابر هیأت مدیره آژانس ایراد کرده و گفت: نظام ضمانت بخش آژانس، عامل مهمی در قرار داد عدم گسترش جنگ افزارهای هسته ای است. اینک چاره ای نداریم جز این که نتیجه بگیریم که (یورش اسرائیل علیه نیروگاه هسته ای عراق)، یورشی بود علیه نظام ضمانت بخش آژانس بین المللی انرژی هسته ای.

در دوازدهم ژوئن سال 1981، هیأت مدیره آژانس طبق مصوبه ای، توصیه کرد تا گردهمایی عمومی آژانس در اجلاس آینده و عادی خود، تمامی آثار ناشی از یورش و از آن میان تعلیق بهره برداری رژیم صهیونیستی از امتیازات عضویت و حقوقش را بررسی کند.

این مصوبه، تصمیم مجمع عمومی (33/81) را که خواهان متوقف ساختن هرگونه انتقال ابزارهای هسته ای یا مواد نیم شونده یا تکنولوژی آن به اسرائیل گردیده بود به کشورهای عضو آژانس خاطرنشان نمود و توصیه کرد تا گردهمایی عمومی آژانس، هرگونه کمک به رژیم صهیونیستی در چهارچوب برنامه کمکهای تکنیکی آژانس را معلق نماید.

در نوزدهم ژوئن سال 1981، شورای امنیت مصوبه 487 را به تصویب رساند که طی آن، یورش رژیم صهیونیستی علیه تأسیسات هسته ای عراق به شدت محکوم گردید. شورای امنیت معتقد بود کهرژیم صهیونیستی به قرارداد منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای پایبند نبوده و عراق یکی از امضا کنندگان قرارداد از هنگام آغاز آن در سال 1980 بوده است. این سازمان، یورش یادشده را به عنوان تهدید خطرناکی علیه کل نظام ضمانت بخش آژانس بین المللی انرژی هسته ای به شمار آورد که بنیاد قرارداد عدم گسترش جنگ افزارهای هسته ای را تشکیل می دهد. شورای امنیت از رژیم صهیونیستی خواست تا به سرعت، نهادهای هسته ای خود را زیر نظارت و تضمین آژانس قرار دهد.

اهتمام کشورهای عضو آژانس به تحولات هسته ای رژیم صهیونیستی، تا مدتی مدید در گفت وگوهای مجمع عمومی درباره همکاری هسته ای میان رژیم صهیونیستی و آفریقای جنوبی، بازتاب می یافت. کشورهای آفریقایی در سی وچهارمین اجلاس مجمع عمومی، طرحی را پیشنهاد کردند که طی بیانیه (شماره 34/76 ب، مورخ 11 دسامبر 1979) مجمع عمومی به تصویب رسید. در این مصوبه آمده بود که مجمع عمومی در کنار مسایل دیگر، از دبیرکل می خواهد تا به یاری کارشناسان خبره، گزارش همه جانبه ای درباره برنامه های آفریقای جنوبی و توان آن کشور در زمینه های هسته ای تهیه کند. این گزارش بعدها تکمیل گردید و به سی وپنجمین مجمع عمومی عرضه شد.

2 ـ وضعیت اسرائیل در توافقات بین المللی:

جایگاه حقوقی یک کشور در حوزه بین المللی، براساس عضویت و تبعیت آن از سازمانها، پیمانها وتوافقات بین المللی تعریف می شود. اسرائیل از جمله کشورهایی است که در سازمان ملل متحد(UN) کنفرانس خلع سلاح (CD)آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA)سازمان منع تولید سلاح های شیمیایی (OPCW)و کمیسیون مقدماتی سازمان پیمان جامع منع آزمایشهای اتمی، عضویت رسمی دارد. اسرائیل در زمینه عضویت در پیمانها و توافقات هسته ای وضعیت متفاوتی دارد، زیرا این رژیم، پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای (NPT) را امضاء نکرده و از آنجا که عضویت در پیمان مذکور مستلزم به اجرا در آوردن پیمان جامع منع آزمایش های اتمی (CTBT)است لذا از امضای پیمان مذکور خودداری کرده است.

امتناع دائمی اسرائیل از پیوستن به NPT همواره موجب بروز نگرانی در سازمان ملل بوده و هر از چندگاهی اعضای سازمان را گردهم آورده تا با اعمال فشار بیشتر بر کشورهای دارای تسلیحات اتمی آنها را وادار به خلع سلاح کنند.

در همین راستا، مجمع عمومی سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی از سال 1987، در کنفرانس های خود، قطعنامه هایی را تصویب کرده اند که در آنها از اسرائیل خواسته شده است معاهده NPTرا بپذیرد اما هیچ یک از این قطعنامه ها به دلیل فقدان ماهیت الزام آور، مورد توجه قرار نگرفته اند.

3 - تأکید روسیه بر پیوستن اسرائیل به NPT :

از دوره دوم ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین، روسیه تمرکز و توجه خود را نسبت به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز کاهش داد و به منطقه خاورمیانه توجهبیشتری نمود که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1) تلاش روسیه برای کاهش اعمال فشار بر ایران در مورد پرونده هسته ای این کشور.

2) به رسمیت شناختن پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی در سال 2006 علی رغم واکنش منفی اسرائیل و غرب در این زمینه و حتی وعده ارائه کمک مالی به دولت حماس.

3) تشدید مناسبات دیپلماتیک میان مقامات روسیه و سران کشورهای عربی (سفرهای پی در پی خالد مشعل به مسکو و متعاقب آن سفر رؤای دو کشور مصر و اردن به روسیه، سفر همزمان لاوروف به منطقه و پس از آن سفر پوتین به عربستان، قطر و اردن).

4) تصاحب برترین جایگاه صادرات تسلیحات نظامی در جهان توسط روسیه و سبقت گرفتن از آمریکا در این زمینه.

در نگاهی عمیق تر و کلان تر می توان گفت روسیه از یک سو با ایران دارای روابط استراتژیک و از سوی دیگر با آمریکا درگیر سابقه تعارضات ایدئولوژیک بوده است. در این میان حلقه مشترکی نیز به نام اسرائیل میان روسیه و آمریکا وجود دارد. روسیه خواهان حضور اسرائیل در NPTبوده اما تأکید بر این امر روابط آن را با اسرائیل مخدوش می کند و این در حالی است که تأکید روسیه بر پیوستن اسرائیل به NPTباعث تحکیم روابط آن با ایران می شود.

اگر همسویی روسیه با کشورهای عربی و رقابت این کشور با آمریکا در نظر گرفته شود، خواهیم دید که روسیه به عنوان کشوری اثرگذار در منطقهخاورمیانه، در تلاش برای ایجاد جبهه ای قوی در برابر آمریکا بوده است که با حمایت از ایران و کشورهای عربی تا حدودی به این هدف نزدیک شده، اما اسرائیل را نیز به عنوان یکی از محورهای برجسته خاورمیانه همواره مورد توجه قرار داده است. لذا از یک سو همکاری های نظامی، تسلیحاتی، اقتصادی و... خود با اسرائیل را حفظ کرده و از سوی دیگر بر پیوستن آن به NPTتأکید نموده است.

4 ـ مواضع کشورهای عربی:

تسلیحات هسته ای رژیم صهیونیستی همواره یکی از نگرانی های کشورهای عربی منطقه بوده است. رژیم صهیونیستی که بلافاصله پس از استقرار در فلسطین اشغالی و اعلام استقلال، خود را در برابر حمله دفاعی کشورهای عربی مشاهده کرد، یکی از ضمانت های حیاتی برای تداوم موجودیت خود را بهره مندی از سلاح اتمی دانست و بدین ترتیب از همان ابتدا تلاشهایش را بر این مهم متمرکز کرد و به دلیل نداشتن عمق استراتژیک، تسلیح اعراب به جنگ افزارهای نوین و کلاسیک، قلت جمعیت و وسعت سرزمینی این رژیم در برابر کشورهای عربی و انزوای این رژیم از سوی کشورهای منطقه، برای دستیابی تسلیحات اتمی مصمم تر شد.

برخورداری رژیم صهیونیستی از حمایت دانشمندان صهیونیست در سطح جهان، همکاری قدرتهای بزرگ به ویژه فرانسه و حمایت مالی خارجی به موازات انگیزه های لازم، موجب شد تا ساخت نیروگاه دیمونا در دهه اول استقرار این رژیم، شروع شود.

تلاش و کوشش سران رژیم صهیونیستی، موجب شد تا به تدریج شاهد جابه جایی عامل نگرانی باشیم. به بیان دیگر، شکست های مکرر اعراب از رژیم صهیونیستی، پخش اخبار متعدد مبنی بر برخورداری رژیم صهیونیستی از حدود 200 کلاهک اتمی، افشای اسرار دستیابی این رژیم به فن آوری تهیه و تولید اورانیوم غنی شده و بمب اتمی در اواسط دهه 1980 و به ویژه حمله آشکار به تأسیسات هسته ای اوزیراک عراق در سال 1981، موجبات نگرانی کشورهای عربی را فراهم کرد.

برملا شدن توانایی هسته ای رژیم صهیونیستی و نگرانی فوق الذکر موجب شد تا تحلیل های متعددی در جهان عرب در قبال تسلیحات هسته ای رژیم صهیونیستی ایجاد شده و این رژیم با واکنش های متفاوتی در جهان عرب روبه رو شود. به موازات آنها، راهکارهای متعددی نیز از اتکاء به خود تا خاورمیانه عاری از سلاحهای هسته ای پدید آید. شرایط جهانی، منطقه ای و داخلی کشورهای عرب به موازات جدیت این بازیگران در قبال هدف پیش رو، از عوامل مهم ایجاد وضعیت کنونی اعراب و رژیم صهیونیستی در مبحث تسلیحات هسته ای و تفوق هسته ای این رژیم در خاورمیانه است.

کشورهای عربی به ویژه مصر، سوریه، عربستان و عراق و همچنین اتحادیه عرب و دیگر سازمانهای عربی به موازات اظهارات کارشناسان و محققین عرب، ضمن خطرناک توصیف کردن سلاحهای هسته ای رژیم صهیونیستی، آن را موجب بر هم زدن توازن امنیتی منطقه ای و عامل رقابت تسلیحاتی دانسته اند. همچنین ممانعت از ایجاد صلح و ثبات و تخریب محیط زیست از دیگر مواردیاست که در قالب نگاههای اعراب به این موضوع قابل بررسی است. انواع تحلیلهای جهان عرب نسبت به سلاحهای هسته ای رژیم صهیونیستی عبارتند از:

1) امنیت زدایی:

یکی از ویژگی های خاورمیانه در مقایسه با دیگر مناطق دنیا، وجود بحرانهای متعدد و مستمر طی چند دهه حیات سیاسی رژیم صهیونیستی است.از آنجا که حضور رژیم صهیونیستی در خاورمیانه، ماهیتی بحران زا دارد، طبیعتاً هرگونه سیاست و عمل خارج از عرف، ناامنی موجود را افزایش می دهد. از همین رو، به زعم بخش عمده ای از اعراب، سلاح هسته ای رژیم صهیونیستی مانع صلح و ثبات منطقه ای و عاملی در جهت افزایش ناامنی است.

عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب، در این رابطه، اظهار داشت: برنامه گسترش سلاحهای هسته ای اسرائیل، امنیت منطقه خاورمیانه را تهدید می کند و باعث وخامت اوضاع می شود. روزنامه سوری تشرین با اعلام این که در پرتو برنامه هسته ای اسرائیل جایی برای صلح نخواهد بود، نوشت: هرگونه راه حل جامع برای حل و فصل مسئله خاورمیانه باید متضمن عاری کردن این منطقه از سلاحهای کشتار جمعی باشد زیرا صلح نمی تواند در سایه ارعاب و ترور هسته ای برقرار شود.

همچنین محمد البرادعی رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی و یکی از شخصیت های مصری، در این رابطه اعلام کرد: "به منظور برقراری صلح پایدار در منطقه خاورمیانه باید از قدرت هسته ای اسرائیل رهایی یافت." دکتر محمد عبدالمعطی الجاویش پژوهشگر مسائل استراتژیک در امارات متحده عربی، صلح تاریخی اعراب با رژیمصهیونیستی را مشروط به تخلیه زرادخانه هسته ای این رژیم دانست و اعلام کرد: "وجود سلاحهای هسته ای اسرائیل عامل گسترش ناامنی در خاورمیانه محسوب می شود. به زعم وی تا زمانی که سلاحهای کشتار جمعی در خاورمیانه وجود داشته باشد صلح حقیقی بر آن حاکم نخواهد شد و دولتهای منطقه نمی توانند بپذیرند که امنیت آنها تهدید شده و برای مهار این تهدید یا مقابله با آن، اقدامی به عمل نیاورند.

ایده مبتنی بر سکوت در برابر سلاحهای هسته ای اسرائیل، موجب نابودی هرگونه فرصت برقراری صلح عادلانه و همیشگی می شود"، در میان بخش بزرگی از محققین عرب، حاکم است.

2) رقابت تسلیحاتی:

خاورمیانه به صورت یکی از بزرگترین خریداران تسلیحات نظامی در دنیا درآمده است. هر چند که درآمدهای نفتی کشورهای منطقه در تشویق به خرید سلاحهای پیشرفته سهم بسزایی دارند اما این درآمدها معلول است و علت وجود مسابقه تسلیحاتی در منطقه، به وجود رژیم صهیونیستی برمی گردد که تلاش می کند با به کارگیری حداکثر قدرت نظامی، اهداف و مقاصد خویش را پیگیری کند. توافق آمریکا با اسرائیل در سال 2007 مبنی بر کمک 30 میلیارد دلاری به این رژیم طی ده سال آینده به موازات قرارداد نظامی 20 میلیارد دلاری آمریکا با عربستان و کشورهای خلیج فارس مبین مدعای فوق است.

کشورهای عربی همواره در سیاستهای خود، وجود سلاحهای هسته ای اسرائیل را عاملی در جهت گسترش رقابت تسلیحاتی عنوان می کنند. عمان به نمایندگی از کشورهای عربی عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی طی نامه ای به کنفرانس عمومی سالانهآژانس در سال 1386 اعلام کرد: "برخورداری اسرائیل از تسلیحات هسته ای، احتمالاً منجر به بروز یک رقابت مخرب در منطقه خاورمیانه برای رسیدن به سلاحهای هسته ای خواهد شد و به ویژه اگر تأسیسات هسته ای اسرائیل تحت هیچ نوع کنترل بین المللی نباشد احتمال آن شدت می یابد."

3) تخریب محیط زیست:

از حادثه چرنوبیل همواره به عنوان یکی از نمادهای تخریب محیط زیست یاد می شود. کشورهای عربی همواره نسبت به وقوع حادثه ای مشابه حادثه چرنوبیل در نیروگاه دیمونا که دوره پس از عمر مفید خود را می گذراند هشدار می دهند. در این راستا وزیران محیط زیست کشورهای عربی با هشدار نسبت به فجایع زیست محیطی ناشی از فعالیت نیروگاه هسته ای دیمونا در اسرائیل، خواستار تعطیلی آن شده اند. همچنین ذهنی الوحید، وزیر بهداشت وقت فلسطین با اعلام این که اسرائیل 80 تن زباله هسته ای را در مساحتی به وسعت 300 متر مربع در نابلس دفن کرده است، آن را عاملی برای تخریب محیط زیست و آلوده شدن آبهای زیرزمینی دانست.

4) عامل عدم توازن:

توازن امنیتی همواره یکی از اهرمهای تأمین امنیت در مناطق مختلف بوده است. در اظهارات سران و کارشناسان عرب و همچنین مقالات و نوشته های محققین عرب، از سلاحهای هسته ای اسرائیل به عنوان عامل بر هم زننده توازن امنیتی یاد شده است. نبیل المولا نماینده دائم کویت در سازمان ملل، ضمن درخواست برای امضای NPTتوسط اسرائیل اعلام کرد:

"زرادخانه هسته ای اسرائیل توازن قدرت در خاورمیانه را بر هم می زند و نگرانی کشورهای منطقهرا موجب می شود." وزیر امور خارجه قطر نیز ضمن اظهار نگرانی از وجود تسلیحات هسته ای اسرائیل، در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد: "به نظر ما سلاحهای هسته ای که به طور انحصاری در اختیار اسرائیل است یک عدم توازن استراتژیک و خطری برای صلح به حساب می آید و به همین دلیل، نابودی کامل سلاحهای کشتار جمعی در خاورمیانه را خواستاریم."

و ـ راهکارهای عربی برای مقابله با تسلیحات هسته ای اسرائیل:

کشورهای عربی برای مقابله با زرادخانه های رو به گسترش هسته ای اسرائیل، راهکارهای متعدد و بعضا همزمان را در پیش گرفتند. آنان در عرصه تبلیغاتی از تریبون های متعدد برای تحت فشار گذاشتن اسرائیل و حامیانش بهره گیری کرده و در عرصه اعمالی نیز، بعضی از این کشورها به ویژه عراق گامهای عملی برای دستیابی به انرژی هسته ای را در پیش گرفتند. راهکارهای اتخاذ شده از سوی اعراب در قالب عناوین زیر توضیح داده می شوند:

1 ـ فشار روانی بر رژیم صهیونیستی:

یکی از محورهایی که اعراب در مقابله با تسلیحات هسته ای رژیم صهیونیستی در پیش گرفته اند، مطرح کردن این امر در مجامع گوناگون به ویژه سازمان ملل است. طبیعی است این سیاست موجبات انفعال در دیدگاهها و سیاستهای هسته ای رژیم صهیونیستی را به دنبال خواهد داشت. هند عبدالعزیز ناصر العویس عضو هیئت دولت امارات، در سازمان ملل طی بحثهای رسمی اولین کمیته اینسازمان در زمینه خلع سلاح بین المللی اعلام کرد: "تمامی کشورها باید سیاست حمایت از اسرائیل را قطع کنند." در پنجاه و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل، سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان، احمد ماهر وزیر امور خارجه مصر و فاروق الشرع وزیر امور خارجه سوریه، از دولتهای بزرگ به دلیل فشار بر ایران، سوریه و برخی کشورهای دیگر برای پذیرش بازرسی های بیشتر و نادیده گرفتن خطر تسلیحات هسته ای اسرائیل انتقاد کردند. سران عرب به کرات با هدف فشار روانی بر رژیم صهیونیستی، در سازمانهای جهانی و منطقه ای به انتقاد از تسلیحات هسته ای اسرائیل پرداخته اند.

2 ـ تلاش برای کنترل اسرائیل:

کشورهای عربی با استفاده از بعضی اهرمها همچون آژانس بین المللی انرژی اتمی و درخواست از این سازمان برای بازرسی از نیروگاههای اسرائیل، درصدد کنترل هسته ای این رژیم برآمدند هر چند که تاکنون ناموفق بوده اند. تلاش مصر و برخی از کشورهای عربی دیگر در سازمان ملل موجب شد تا برای اولین بار در بیانیه پایانی کنفرانس سازمان ملل درباره پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای (سال 1379)، نام اسرائیل به عنوان تنها کشور خاورمیانه که پیمان NPTرا امضاء نکرده است ذکر شود. دکتر صالح بن عبدالرحمان العدل نماینده عربستان در آژانس بین الملل انرژی اتمی، در چهل و نهمین نشست سراسری این آژانس از اسرائیل خواست تا پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای را امضاء کند. همچنین اعضای عرب حاضر در آخرین کنفرانس سراسری آژانس بین المللی انرژی اتمی (سپتامبر2006) پیش نویس طرحی را تقدیم آژانس کردند که رژیم صهیونیستی را وادار به امضای معاهده NPT می ساخت ولی کانادا و آمریکا مانع در دستور کار قرار گرفتن و تصویب آن شدند.

3 ـ منطقه عاری از سلاح هسته ای:

سران کشورهای عربی و کارشناسان این منطقه، یکی از راههای گریز از پیامدهای مخرب وجود سلاحهای هسته ای در خاورمیانه را، عاری ساختن این منطقه از سلاحهای هسته ای می دانند اما این طرح با توجه به این که تنها رژیم صهیونیستی برخوردار از این تسلیحات است و این رژیم نیز بنا بر نیازهای تعریف شده خود، به تسلیحات هسته ای روی آورده، طبیعتاً با پاسخ مساعدی مواجه نشده است.این راهکار (عاری سازی خاورمیانه از سلاحهای هسته ای) بخشی از سیاستهای اعلامی اعراب در برابر اسرائیل بوده است.

4 ـ برقراری صلح:

از آنجا که اسرائیل سلاح هسته ای را عاملی برای بازدارندگی در برابر دشمنان خود در خاورمیانه اعلام کرده، یکی از راهکارهای مقابله با سلاح هسته ای اسرائیل، حل بحران فلسطین اعلام شده است. ملک عبدا... پادشاه اردن، در پی فشار جهانی علیه ایران به منظور پایان بخشیدن به غنی سازی اورانیوم، اعلام کرد: "اسرائیل نیز باید تسلیحات هسته ای خود را کنار بگذارد. به زعم وی در صورت برقراری صلح، اسرائیل به تسلیحات هسته ای نیاز نخواهد داشت و با حل مناقشه اسرائیل و فلسطین، مناقشه میان اسرائیل و اعراب نیز خاتمه خواهدیافت."

5 ـ اتکاء به خود:

برخی کشورهای عربی، با آگاهی از این که اسرائیل هرگز به صورت اختیاری، تسلیحات هسته ای خود را کنار نمی گذارد، راهکار مقابله با آن را، اتکاء به توانایی های خود برای دستیابی به انرژی هسته ای و احیاناً تسلیحات هسته ای دانسته اند. مصداق بارز این گزینه، دولت عراق است که با ساخت نیروگاه اوزیراک در حال تکمیل فرایند هسته ای خود بود اما این نیروگاه در سال 1981 توسط نیروی هوایی اسرائیل نابود شد. همچنین دولت لیبی درصدد بود تا از طریق بازار سیاه و به طور قاچاقی، نیروگاه هسته ای خود را تأسیس و راه اندازی کند که سرانجام تحت فشارهای بین المللی، مجبور به حذف برنامه خود شد.

کنفرانس هسته ای بحرین (خرداد 1386)، کشورهای عرب را به در پیش گرفتن تدوین برنامه هسته ای صلح آمیز توصیه کرد. همچنین کمیته فنی اتحادیه عرب در پایان دوازدهمین نشست خود در قاهره (1381) و در پی گسترش همکاریهای نظامی و فنی هند با اسرائیل، ضمن توصیه به اعضای اتحادیه عرب، بر لزوم پیشرفت و نوآوری در صنعت فضایی (ماهواره ای) اعراب تأکید کرد.

از عربستان و مصر به عنوان محتمل ترین کشورهای عربی در برخورداری از انرژی هسته ای یاد شده است. ملک عبدا... پادشاه اردن در این رابطه اظهار داشت: "مصری ها و شورای همکاری خلیج فارس به دنبال یک برنامه هسته ای اند و ما نیز این برنامه را برای اهداف صلح آمیز دنبال می کنیم."همچنین نقل قول های متعدی از سران عرب از جمله سران سابق این کشورها همچون حافظ اسد، سادات، صدام و... وجود دارد.

طی تحقیقات صورت گرفته، اسرائیل در زمینه تهیه و انباشت تسلیحات هسته ای و شیمیایی، رتبه نخست را در خاورمیانه داراست. بنابر اظهارات منابع غربی، اسرائیل هم دارای بمب های شیمیایی است و هم دارای تسلیحات هسته ای، منابع مذکور همچنین معتقدند پس از رژیم صهیونیستی که صددرصد دارای تسلیحات کشتارجمعی شیمیایی و هسته ای است، نمی توان در آسیا کشوری را یافت که به طور یقین دارای چنین تکنولوژی هایی باشد.

مآخذ:

  1. شعرباف، جواد: نقد کتاب معمای هسته ای اسرائیل، فصلنامه مطالعات فلسطین، سال اول، شماره دوم، زمستان 1378، مؤسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا.
  2. عبداللهی، اسماعیل و زیبایی، مهدی: برآورد استراتژیک اسرائیل، مؤسسه ابرار معاصر تهران، 1381.
  3. لطفیان، سعیده: زرادخانه اتمی اسرائیل، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره 115 و 116 سال 74.
  4. بولتن رویداد و گزارش، مؤسه ندا، شماره مسلسل 356، 1386/6/22، سال دهم، شماره 22.
  5. بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، شماره 303، 25/4/1385.
  6. بولتن رویداد و گزارش اسرائیل (حوزه نظامی ـ امنیتی) شماره 5-222، 15/4/1383؛ شماره

7ـ220، 24/3/1383.

  1. نشریه خبرگزاری وفا، ارگان سفارت فلسطین در تهران، شماره 1417 و 1418 مورخه 22 و 24/10/1984.
  2. الحمیدی، القناص: جایگاه تسلیحات هسته ای در تفکر استراتژیک اسرائیل، ترجمه اسماعیل اقبال، بانک اطلاعاتی مؤسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا.
  3. الاسد، وائل: هسته ای کردن خاورمیانه، ترجمه زادفرج، بیترلیمون، بانک اطلاعاتی مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، (1382/9/20).
  4. المرشد، احمد: مسابقه تسلیحات هسته ای ایران و اسرائیل به کجا خواهد انجامید؟، ترجمه داوود کریمی، بانک اطلاعات مؤسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، 2007/3/7.
  5. www.ashabiba.com (7/3/7002).
  6. Dalia Dassa Kaye and Fredevic M. wehrey, A Nuclear Iran: The reactions of Neighhours Survival, vol. 49 no. 2 Summer 2007.
  7. www.ns.miis.edu (2005/1/8).
  8. www.Amin.org(2003/1/8).
  9. www.ejpress.org(2006/10/19).
  10. www.russia-ic.com/rus-international/in- denth/291.
  11. Avner Cohen, Ibid, p.21 Press,1998), P.12.
  12. www.globalsecurity.org.
  13. Symor Hersh, Israel's Nuclear Arsenal and American Foreign Policy, New York:
  14. (Randon House, 1991).
  15. U.S. Defence Intelligence Agency, The Decades Ahead, July,1999,p.38;$$Anthony Cordesman, Israeli Weapons of Mass Destruction, CSIS, 2008.
  16. www.globalsecurity.org.
  17. Israel wire, July 8991,41.
  18. Steve Rodan, Israel Mulls Stance Amid new Threats, Defence News,29 June 1998.
  19. http://www.fas.org/nuke/guide/israel/nuke/index.htmi p2-5.
  20. http://www.fas.fas.org/muke/guide/israel/misslet. Ericho1/Ericho 2.
  21. http://www.fas.org. muke/guide/israel/missile/p opeye-t.htm p1.