آلیانس اسرائیلی جهانی
این سازمان وطنی یهودی فرانسوی (Alliance Israelite Universelle) در سال 1860 در پاریس تأسیس شد و هدف آن دفاع از آزادی های مدنی و دینی گروه های یهودی و رشد و توسعه جوامع مختلف یهودی از طریق تعلیم و آموزش های فنی و حرفه ای و امدادرسانی به یهودیان در مواقع اضطراری بود. در واقع جایگاه فرانسه به عنوان یک دولت قدرتمند اروپایی آن زمان، این امکان را برای رهبران یهودی فرانسه به وجود آورده بود که اولین سازمان یهودی را در دوران معاصر در زمینه دفاع از حقوق یهودیان در سطح جهانی تأسیس و رهبری کنند. از سوی دیگر، این سازمان با نشر فرهنگ فرانسوی، نقش مهمی در خدمت به منافع استعماری فرانسه بازی کرد.
خاندان روچیلد در فرانسه نقش مهمی در این رویکرد داشتند؛ زیرا سیاست های سازمان را دگرگون کردند و بر آن تأثیر گذاشتند و آن را با منافع استعماری فرانسه مرتبط ساختند. همچنین آدولف کرمیو، دولتمرد یهودی فرانسوی و رئیس سازمان آلیانس در فاصله سال های 1863 تا 1880 در زمینه تحکیم همکاری میان سازمان و وزارت خارجه فرانسه و مقامات فرانسوی در مستعمرات، تلاش کرد.
در عرصه سیاسی، آلیانس به دفاع از حقوق یهودیان روسیه و رومانی و بلژیک و صربستان پرداخت. اولین دستاورد سیاسی سازمان، تضمین حقوق مدنی و دینی یهودیان سوئیس در سال 1867 بود. در کنگره برلین در سال 1878، سازمان برای دفاع از حقوق یهودیان بالکان با دیگر سازمان ها بههمکاری پرداخت و نیز به اوضاع یهودیان مغرب توجه کرد و در سال 1880 در کنفرانس مادرید، بهبود اوضاع آنان را از پادشاه مغرب خواستار شد. بعد از جنگ جهانی اول، سازمان در کنفرانس صلح ورسای (1919) برای حقوق یهودیان رومانی، لهستان، مجارستان و دیگر دولت های امضاکننده قرارداد، فعالیت کرد و نیز به نفع یهودیان مغرب و یهودیان ایران اقدامات و مداخلاتی کرد.
آلیانس همچنین در امدادرسانی به قربانیان یهودی جنگ و قحطی و بلایای طبیعی در نقاط مختلف جهان فعال بود. در قحطی سال 1869 به یهودیان اروپای شرقی کمک کرد؛ در حوادث سال 1881 و سپس در حوادث سال های 1903 و 1905 در روسیه به قربانیان یهودی این حوادث کمک نمود؛ همچنین قربانیان یهودی قحطی سال 1922 روسیه را یاری داد و نیز به قربانیان یهودی فجایع و درگیری های مذهبی رومانی، مغرب، ترکیه و دمشق کمک نمود.
همچنین آلیانس در سازماندهی و کمک به مهاجرت یهودیان اروپای شرقی از سال 1869 و به ویژه در جریان مهاجرت بزرگ یهودیان پس از سال 1881، مشارکت کرد و در شهر کونیگسبرگ با هماهنگی دیگر سازمان های یهودی کمیته ای برای تنظیم امور مهاجرت تأسیس نمود. این سازمان در چند کنگره که از سوی سازمان های یهودی برای تحقیق و بررسی امکانات مهاجرت و وطن گزینی درمناطقی جز ایالت متحده برگزار شده بود، شرکت کرد. آلیانس به شکلی خاص در امور مهاجرت با جمعیت یهودی مهاجرت و اسکان (ایکا) همکاری می کرد. در سال 1891، سازمان کمک های خود را به پناهندگان یهودی متوقف کرد تا موجب مهاجرت بیشتر یهودیان نشود.
فرهنگ و آموزش، دو عرصه مهم فعالیت های آلیانس بود و سازمان، شبکه آموزشی گسترده ای در کشورهای بالکان و خاورمیانه و شمال آفریقا پایه گذاری کرد. به یمن کمک های مالی بارون موریس دو هیرش آلیانس در این زمینه سریعاً پیشرفت کرد؛ بارون هیرش در سال 1874 یک میلیون فرانک طلا و در سال 1889 ده میلیون فرانک طلا به آلیانس کمک کرد.
اولین مدرسه آلیانس در سال 1862 در شهر تطوان در مغرب تأسیس شد و به دنبال آن آلیانس مدارس دیگری در طنجه (1869)، دمشق (1865)، بغداد (1865)، تهران (1898)، تونس (1878) و فلسطین تأسیس کرد. همچنین در سال 1897 در استانبول یک مدرسه حاخامی و مدارسی نیز در یونان، بلغارستان، رومانی و صربستان از سوی آلیانس تأسیس شد. در سال 1867 مدرسه اسرائیلی شرقی در پاریس به منظور تربیت معلم افتتاح گردید تا سال 1914 شمار دانش آموزان وابسته به مدارس آلیانس به حدود 48 هزار دانش آموز رسید.
آلیانس در سال 1868 گروه هایی را به منظور بررسی اوضاع یهودیان فلاشا به اتیوپی و در سال 1908 به یمن اعزام کرد. به دنبال جنگ جهانی اول اغلب مدارس آلیانس در بالکان بسته شد و فعالیت های آموزش آلیانس در شمال آفریقا و خاورمیانه متمرکز گردید. اما یهودیان این کشورها با مدارس آلیانس به مخالفت برخاستند. این یهودیان می ترسیدند که آموزش های سکولار غربی بر زندگی یهودیت سنتی تأثیر بگذارد. عملاً نیز این مدارس نقش مهمی در نشر فرهنگ فرانسوی میان یهودیان جهان عرب و اسلام بازی کردند؛ به ویژه در کشورهای مغرب عربی که تابع استعمار فرانسه بودند و یهودیان در آن جا به گروه های کارکردی تبدیل شده بودند که از نظر فرهنگی و ذهنی از محیط و پیرامون عربی خود جدا شده بودند و در خدمت منافع استعمار فرانسه در منطقه عمل می کردند.
در مغرب، مقامات اشغالگر فرانسوی، با درک اهمیت مدارس آلیانس، قراردادی با مؤسسه آلیانس در سال 1928 امضاء کردند که به موجب آن این مدارس زیرنظر اداره آموزش عمومی قرار می گرفت و تقویت و پشتیبانی آنها تضمین می شد. شمار مدارس آلیانس در مغرب در سال 1939 به 46 مدرسه رسید که 15761 دانش آموز در آنها تحصیل می کردند؛ این شمار در سال 1952 به 28 هزار نفر افزایش یافت. همچنین در شهر دارالبیضاء، مدرسه عالی عبری برای تربیت معلمان یهودی گشوده شد.
آلیانس، همچنین از سال 1867 در فلسطین فعالیتی اساسی داشت و شروع به تأسیس زنجیره ای از مدارس ابتدایی در قدس، حیفا، یافا، صفد و طبریه نمود. این مدارس آموزش های فرانسوی سکولار و نیز تعالیم دینی را با هم ارائه می دادند. در سال 1870، مدرسه کشاورزی میکوا اسرائیل با کمک و حمایت هیرش و ادموند دو روچیلد تأسیس شد؛ چند سالپس از آن نیز یک مدرسه فنی و حرفه ای در قدس گشوده شد.
در مدارس آلیانس در فلسطین آموزش به زبان فرانسوی و در کنار آن عبری انجام می شد. گفتنی است که مدارس آلیانس در فلسطین، فرصتی برای العیازر بن یهودا، پدر زبان عبری جدید، پدید آوردند که او بتواند اسلوب های آموزشی جدید را در تدریس زبان عبری به کار گیرد. آلیانس همچنین به افتتاح دبیرستان نیز توجه داشت؛ بزرگترین دبیرستان آلیانس به نام ادموند و موریس دو روچیلد بود و در حیفا قرار داشت.
نکته گفتنی این است که پایه گذاران و رهبران آلیانس در ابتدای امر با صهیونیسم مخالف بودند؛ آنان همانند شدن "ذلیلانه"ای را که هویت و بستگی یهودی را به کلی از بین می برد، رد می کردند و از همین رو بر آموزش و بازپروری به منظور حفظ شخصیت و هویت یهودیان و بهبود اوضاعشان، تأکید داشتند. در سال 1911، "دیوید ولفسون" رئیس سازمان جهانی صهیونیسم، نمایندگان آلیانس را به مشارکت در جنبش های ضد صهیونیستی در میان یهودیان دولت عثمانی متهم کرد همچنین "سیلویان لوی"، که در سال 1920 به ریاست آلیانس رسید، در کنگره صلح ورسای در سال 1919 موضعی ضدصهیونیستی اتخاذ کرد. آلیانس با دیگر سازمان های ضدصهیونیستی، مثل جمعیت انگلیسی یهودی همکاری می کرد. اما به دنبال جنگ جهانی دوم، کمیته مرکزی آلیانس موضعی تأییدآمیز نسبت به اهداف صهیونیسم در فلسطین گرفت و رنیه کاسین در سال 1947 از کمیته فلسطین سازمان ملل خواستار مهاجرت گسترده یهودیان، سرمایه گذاری و توسعه وطن ملی یهود در فلسطین شد.
اگرچه سازمان آلیانس هرگز وارد درگیری و کشمکش مستقیم با اعراب فلسطین نشد (چون فعالیت های آلیانس هیچ گاه شکل مستقیم سیاسی به خود نگرفت) اما به تحقق اهداف سیاسی جنبش صهیونیسم کمک کرد. این کمک آلیانس از طریق خرید اراضی فلسطین و سوق دادن شماری از خرده مالکان عرب به جذب مهاجران یهودی اروپای شرقی در آبادی های کشاورزی بود.
با رشد جنبش های آزادی بخش ملی در جهان عرب و شدت گرفتن درگیری بر سر فلسطین، آلیانس در کشورهای عربی در تنگنا قرار گرفت. با برپایی دولت اسرائیل در سال 1948 و سپس استقلال کشورهای مغرب عربی از فرانسه و به دنبال آن مهاجرت بیشتر یهودیان از مناطق عربی به اسرائیل یا فرانسه و دیگر کشورها در دهه پنجاه، اغلب مدارس آلیانس در عراق و سوریه و مصر بسته شد و در کشورهای مغرب عربی نیز شمار این مدارس کاهش یافت.
در مغرب [مراکش] شمار دانش آموزان این مدارس از 30123 نفر در سال 1959 به 13527 نفر در سال 1963 و 8054 در سال 1968 کاهش یافت؛ همچنین دولت مغرب این مدارس را در نظام آموزش خود ادغام کرد. در اسرائیل نیز مدارس آلیانس تابع نظام آموزشی اسرائیل و زبان آموزشی آنها نیز عبری شد.
در دهه شصت، توجه آلیانس به کار در داخل فرانسه بیشتر شد؛ به ویژه که بخش بزرگی از یهودیان مغرب عربی به فرانسه مهاجرت کرده بودند. همچنین آلیانس کتابخانه مهم و بزرگی دارد که شامل 30 هزار جلد کتاب و شماری از دست نوشته های کمیاب است.
مأخذ:
- المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.