سکس

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۱ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


در زبان عبری از "سکس" (sex) به "مین" تعبیر می شود. یهودیت حاخامی معتقد است که سکس، غریزه ای انسانی و طبیعی است و انسان باید با روابط زناشویی آن را اشباع نماید. "تلمود" بخش عمده ای رابه این موضوع اختصاص داده است و افراد را جهت پاسداشت فضیلت و پارسایی به ازدواج زودرس تشویق کرده است. در دوران عادت ماهانه مرد نباید با همسر خود آمیزش کند. همبستر شدن یهودی با همسرش در دوران حیض یا نجاست "نیدا" حرام است.

با توجه به طولانی بودن این مدت، زن و شوهر معمولاً در رختخوابهای جداگانه می خوابند. زن یهودی در پایان این مدت باید غسل کند. دین یهود، زنا، هرزگی و همجنس بازی را در میان مردان حرام کرده است، ولی این اعمال برای زنان بیشتر مکروه است تا حرام. دین یهود تعدد زوجات را حرام نمی داند، هرچند که حاخامها آن را حرام کرده اند.

تلمود زنا با زنان غیریهودی مجرد و متأهل را حرام نمی داند. در "عهد عتیق"، این تحریم تنها در مورد همسر برادر است نه همسر بیگانگان. در یکی از فتواها زنان بیگانه "زونا" و جمع آن "زونوت" به معنی فاحشه است، حتی اگر یهودی شوند. البته فتواهای دیگری وجود دارد که به طور کلی زنا با زنان یهودی و غیریهودی را حرام می داند.

با این حال رفتار برخی از شخصیتهای عهد عتیق با ارزشهای دینی یهودیت کاملاً منافات داشت؛ به عنوان مثال می توان به تجاوز یکی از فرزندان یعقوب به کنیز پدرش، رابطه میان یهودا و عروسش تامار، داوود با همسر اوریا هیثی و ابراهیم و همسرش در مصر اشاره کرد. حاخامها باید به تفسیر و توجیه موارد یاد شده بپردازند و آنها را با دیدگاههای کلی دینی هماهنگ سازند.

در عهد عتیق به ویژه در سفر "هوشع" و "غزل غزلها" تصاویر صور جنسی به فراوانی آمده است. البته این صور مانند آنچه در اشعار صوفیانه آمده است، مجازی دانسته می شود.

در دوران معبد دوم، تصویر فرشتگان برصندوق عهد براساس برخی از آرا به شکل مرد و زن در حال هم آغوشی ترسیم شده بود. صندوق عهد در مراسم حج بر دوش افراد حمل می شد و حاخامها به مردم می گفتند: "خداوند این گونه به قوم یسرائیل عشق می ورزد" (تشبیه رابطه خدا با انسان به رابطه مرد با زن در اعتقادات حلول گرایانه امر رایجی بوده است). دیدگاه عهد عتیق در مورد روسپی گری بسیار مهم است. این ابهام تا زمان استقرار پایه های یهودیت حاخام ادامه یافت.

یهودیت حاخامی در مورد بی بند و باری جنسی موضع گیری شدیدی داشت. موسی بن میمون به پیروی از ارسطو حس لامسه را از آن جهت که بن غریزه جنسی مربوط می شود، نزدیک ترین حس دانسته است. این چارچوب حاخامی تلمودی توانست یهودیان را در انزوا قرار دهد و رفتار جنسی آنها را مهار نماید؛ به ویژه آن که ارتباط با اعضای جامعه میزبان و غیریهودی بر آنان حرام بود. نهاد حاخامی در آن زمان بسیار قدرت داشت؛ زیرا بر پایه اختیارات واگذار شده از سوی نظام حاکم، می توانست بر گروههای یهودی حکم براند.

در واقع فرآیند کنترل اجتماعی در جوامع کوچک از فرایند مذکور در شهرها و جوامع بزرگ آسان تر و موفق تر است. به همین دلیل می توان از دیوارهای کشیده شده در اطراف گتوها تا دوران رهایی، به عنوان دیوار اخلاقی نام برد.

آمارهای موجود نشان می دهد که درصد کودکان نامشروع (به عنوان یکی از بهترین نشانگرهای رفتار جنسی) در میان اعضای گروههای یهودی عرب از میزان آن در میان جوامع میزبان کمتر است. به نظر می رسد که رفتار جنسی یهودیان به محافظه کاری گرایش داشت.

با این حال در این وضعیت کلی، موارد استثنا نیز یافت می شود. در اسپانیای مسیحی رفتار اشرافیهودی با بی بند و باری جنسی همراه بود؛ زیرا آنها ثروتمند بودند و گتو نیز در کار نبود در قضای بی بند و باری دوران رنسانس ایتالیا نیز همین پدیده به چشم می خورد. بسیاری از دختران یهودی پس از فرو رفتن در سکس به روسپی گری پرداختند. آمارهای ارائه شده توسط "رافائیل باتای"، دانشمند اسرائیلی، شاهد خوبی بر شیوع بی بند و باری جنسی در میان گروههای یهودی آن زمان است.

رافائیل می گوید در فلورانس قرن پانزدهم در حدود صد خانواده یهودی زندگی می کردند، ولی با این حال هشتاد هشت مورد علیه آنان شکایت شد که سی و چهار مورد مربوط به مسائل اخلاقی و هفده مورد در ارتباط با قمار بود. باتای می افزاید: این در حالی است که تنها در موارد خاصی مسائل به دادگاه ارجاع می شده است. و این نشان می دهد که آمار مربوط به زنا و قمار در یک جامعه صد خانواری بیش از اینها بوده است. البته وضعیت ایتالیا در این میان یک استثنا بود؛ زیرا اکثر یهودیان جهان میان کشور عثمانی و شرق اروپا تقسیم شده بودند.

پیدایش اندیشه حلول گرای کابالایی در گتوها باعث شد تا بسیاری از افکار و صور مجازی جنسی عهد عتیق متحول گردد و تا اندازه ای شکل محوری به خود بگرید. تصویری مجازی جنسی که در آن همبستگی اجزای هستی به آمیزش جنسی تشبیه شده است به عنوان یک تصویر مجازی عمده مطرح گردید که جهان را بدون آن نمی توان درک نمود. میراث کابالا بر اسطوره آفرینش، یعنی آفرینش خدا و آفرینش انسان تمرکز می یابد.

در کتاب زُهَر خداوند خود را از طریق تجلیات نورانی ده گانه می آفریند، اما از نظر کابالای لوریانی خداوند جمع شدن سپس گسترش یافتن و پراکندگی، خود را می آفریند. ذات الهی در کابالا دربردارنده عناصر مذکر و مؤنث است؛ به این ترتیب که حوخمایا پدر علوی (علت نخست مردانه) با بینا یا مادر علوی (علت نخست زنانه) رابطه جنسی برقرار می کند. این دو در کابالای لوریانی به عنوان پدر و مادر ذکر شده اند.

کتاب زُهَر چنین بیان می کند که این دو یک پسر (داماد یسرائیل) و یک دختر (قوم یسرائیل) به دنیا می آورند که باز در کابالای لوریانی، معادل دارند. اگر پسر و دختر یعنی خدا با یسرائیل متحد شوند، از اتحاد آنها خداوند و وحدت جهان پدید می آید که البته از زاویه تصویر مجازی جنسی به این اتحاد نگریسته می شود.

مقوله جنسی با این برداشت نمود پیدا می کند که یسود (اساس جهان) همان تسادیک یهودی (مرد صدیق متقی) است. صدیق، نرینه خداست که رحمت الهی از آن می گذرد تا به شخینا (تعبیر زنانه خداوند) برسد. شخینا مانند آلت زنانه است و همچون ظرفی خنثی، فقط گیرنده است و نه دهنده. پس شخینا همان قوم یسرائیل نیز هست و بدین وسیله اتحاد میان خداوند و قوم شکل می گیرد. کلمه عبری "یحود" از وحدت حکایت می کند و در متون قانونی به معنای آمیزش جنسی هم آمده است. به این اتحاد و یکی شدن، "هازیووج هاقادوش" یعنی ازدواج مقدس نیز می گویند.

موسی وقتی که بر فراز کوه سینا رفت به مانند پسر خدا بود که با شخینا همبستر شد. معبد نیز بستر شخینا است که خداوند برای همبستر شدن با وی در آن حلول می کند. برای همین پس از ویران شدن معبد، یحود یعنی یکپارچکی و به عبارت دیگر جماع نیز متوقف شد.

تصویر مجازی جنسی در ساختار دینی یهودیت تأثیر گذاشت و برای مثال، برگزیدن قوم از سوی خدا مانند برگزیدن زن توسط یک مرد شد. عذابی که قوم یهود به دلیل این برگزیدگی تحملمی کند نیز همچون عذابی است که زن از رابطه اش با مرد تحمل می کند و به همین دلیل، این درد و عذاب، لذت آور است. قوم یهود، تعبیر زنانه خداست؛ وی دختر صهیون است و نه پسر صهیون و همچنین تورات است؛ همان عروس خدا که در کنار وی بر عرش می نشیند و در زمان آمدن ماشیح به این جهان مانند عروس به حجله وی می آید.

غزل غزلها همان سرود فرستادن قوم (زن) به سوی خدا (مرد) است. تفسیر تورات مانند آمیزش جنسی است؛ زیرا تورات فراروی ما یعنی "تورات خلق"، صرفا پوشش است و در ژرفای آن "تورات فیض" وجود دارد (در اینجا تفسیر جنسی فیض مشاهده می شود). هرچه محقق در تورات عمیق تر می شود، تورات یکی از پوششهای خود را کنار می زند تا به معنای واقعی آن برسد و با آن رودررو شود و آن را بشناسد یعنی با آن نزدیکی کند؛ همان گونه که موسی، شخینا را دید و آن را شناخت یعنی با آن نزدیکی کرد.

هدف از نماز تحقق یحود (وحدت یا جماع) میان پادشاه و ماترونیت (عنصر زنانه) است و این که برکت الهی (که جنبه جنسی دارد) جریان پیدا کند. هدف از میتسووت (فرمانها) نیز همین است. به همین دلیل هر یهودی قبل از هر کاری باید این عبارت را بخواند: "برای اتحاد خدای مقدس و مبارک با شخینا". هدف از نماز صبح شرکت جستن در این فرآیند جنسی است و هر یک از عباراتش در برابر یکی از مراحل اتحاد قرار می گیرد؛ زیرا پس از عبارت نخست، دختر مقدس (ماترونیت) با کنیزانش جلو می آید و بعد از بخش دوم، خداوند دست خود را به دور گردن وی می اندازد، با او عشق بازی می کند و سپس سینه هایش را می فشارد و می مالد. با پایان گرفتن نماز، جماع نیز پایان می یابد.

حاخام لوب سفارش کرده است تا انسان درهنگام نماز به یک زن برهنه فکر کند تا بتواند به بالاترین سطوح معنوی برسد. کابالا در قرن شانزدهم در شرق اروپا رواج یافت و به عنوان اساس وجدان و منبع ارزشهای اخلاقی جایگزین "تلمود" شد تا این که کاملاً بر یهودیان یدیشی در شرق اروپا ـ که اکثریت یهودیان جهان را تشکیل می دادند ـ تسلط یافت.

رافائیل باتای می گوید: یکی از عوامل رواج کتابهای کابالا هرزه دری آنها بود و به همین دلیل مردم نسبت به خواندن آنها از خود شور و شوق زیادی نشان می دادند.

البته پدیده محوریت صور مجازی جنسی و رواج آن نیازمند تفسیر است. در واقع می توانیم بگوییم که یهودیت افراطی حاخامی، یهودیان را با مقدار زیادی از امور حرام و اوامر و نواهی احاطه کرده بود و حاخامها در بسیاری از موارد حلال خدا را حرام شمردند و به عنوان مثال می توانیم از مراسم شنبه یاد کنیم که طی سالیان متمادی شاخ و برگ فراوانی پیدا کرد. این سبب شده بود که یهودیان اروپا احساس گناه کنند؛ خصوصا که در منطقه ای مسیحی زندگی می کردند که نگاهش به تن و اندام، نگاهی کراهت آمیز بود و فقر و تنگدستی نیز بر محدودیت و بدبختی آنها می افزود.

این وضعیت، واکنشی شدید به همراه داشت و سبب شد که به گفته باتای "خدا، سکسی شود و سکس، خدای گون گردد". باید یادآور شویم که این پدیده منحصر به یهودیان نبود، بلکه بسیاری از جنبشهای صوفیانه و حلول گرا را در برمی گرفت؛ هرچند که در میان یهودیان شرق اروپا شکل افراطی تری داشت. همچنین نظامهای دینی حلولی و افراطی معمولاً در شکل اباحی گری و آزادی جنسی نمایان می شوند.

اگر خداوند در هر چیزی حلول کند، پس هر چیزی از جمله سکس، خدا خواهد شد. حتیمی توان گفت سکس بیش از هر چیز دیگری نمایانگر خدا می شود؛ زیرا پیچیده در راز و ابهام است و انسان در آن، خود را فراموش کرده احساس فیض می کند. باتای کابالا را با هندوییسم حلول گرا مقایسه کرد و ثابت کرد که این دو بسیار شبیه یکدیگرند.

پیدایش برخی جنبشهای مسیحی انشعاب یافته در روسیه از قرن هفدهم به بعد جنبه افراطی تری به این قضیه داد؛ بعضی از این گروهها خود را اخته کرده و برخی خود را می زدند. گروههای یادشده از یک سو آمیزش جنسی را کاملاً بر خود حرام می دانستند و از سوی دیگر مراسمی با بعد جنسی آن هم از نوع هرزه درا و غیراخلاقی داشتند. یهودیان یدیشی تحت تأثیر جنبشهای یادشده بودند. همه اینها زمینه را فراهم کرد که شابتای زوی خواهان رهایی از قید و بندها و حذف اوامر و نواهی شود. او رفتارهایی سکسی آغاز کرد که پیروانش به تفسیر نمادین آن می پرداختند.

پس از مسلمان شدن شابتای زوی جنبشهای شبتانیستی به ویژه دونمه ها و فرانکیستها پدید آمدند. آنها بی بند و باری جنسی را به عنوان یک مراسم اصلی دینی تلقی می کردند و خداوند را از طریق صور جنسی مجازی درک می نمودند. آنها می گفتند که هرچه انحطاط انسان بیشتر شود، جایگاه و مقام معنوی او بالاتر می رود و هرچه شرایع دینی بیشتر زیرپا گذاشته شود، نشان دهنده وصول و نزدیکی به خداست. آنها به این مطلب که انسان با پایین آمدن و پست شدن می تواند بالا برود و ارتقا پیدا کند، اعتقاد داشتند. جنبش حسیدیسم، بیشتر این گرایشهای اباحی گری و رهایی جو را به ارث برد و خواهان "عفودا بجشیموت" یعنی "رهایی به بدن" شد؛ هرچند که کوشید آن را به شکل نمادین تفسیر نماید.

این چارچوب فکری حاکم بر یهودیان اروپا در آستانه دوران رهایی به شمار می رفت و اندیشه هایشبتانیستی حتی در میان حاخامهای بلندپایه کاملاً نفوذ کرده بود. کابالا نیز کاملاً بر وجدان دینی یهودیان تسلط داشت و پایه شریعت و یا دست کم پایه تفسیر شریعت و شرایع محسوب می شد.

بدیهی است پدیده ای همچون فروید را تنها در چارچوب اندیشه های کابالایی و شبتانیستی می توان درک کرد. اگرچه او اسطوره یونانی "اودیپوس" و اصطلاحات لاتین مانند "ego ، Super ego و id" را برگزید، اما اصطلاح نهفته و برداشت بنیادینش را از میراث به جا مانده از کابالا گرفته بود؛ زیرا وی در وین کابالا را آموخت و یکی از مهم ترین هواداران کابالا در دوران خود به شمار می رفت. گفته می شود که کلمه "اید" خلاصه کلمه "یید" یدیشی به معنی یهودی است. همچنین سخن گفتن رولان بارت از لذت متن همچون لذتی جنسی، ریشه در اندیشه کابالایی دارد.

به همین دلیل عجیب نیست که می بینیم رفتار یهودیان غرب، قبل و بعد از دوران رهایی فرق کرده است. در واقع برچیده شدن گتو، فروپاشی یهودیت حاخامی و گسترش کابالا باعث شد تا یهودیان برای ورود بی پروا به دوران اباحی گری و بی بند و باری مدرن، نامزد و پیش قدم شوند. مشکل دار شدن مدرنیزاسیون در شرق اروپا باعث شد تا میلیونها نفر از روستاها و گتوهای خود به دنیای جدید مهاجرت کنند؛ دنیایی که در آن اصول و ساز و کارهای کنترل اجتماعی و دینی وجود نداشت. برای همین، نهاد خانواده در میان یهودیان فرو پاشید و تعداد کودکان نامشروع افزایش یافت، در حالی که در گذشته چنین پدیده ای تقریبا در میان گروههای یهودی غرب ناشناخته بود.

اعضای گروههای یهودی در اواخر قرن نوزدهم میلادی تا اندازه زیادی همبستگی خود را از دست دادند و تعداد زیادی از مردان و زنان فاحشه در میان آنان یافت شد که در بخش لذت (انتشار مجلات وکتابهای سکسی، کلوپهای شبانه و سینمای غیراخلاقی) کار می کردند. اعضای گروههای یهودی در جامعه پیرامون خود آمیخته شدند و میانگین سکولاریزاسیون در میان آنها افزایش یافت به گونه ای که از نظر بی بند و باری و عدم پایبندی مانند جامعه پیرامون خود شدند.

کشور اسرائیل، یکی از سکولارترین کشورهای جهان است و این بر رفتار اسرائیلیها که نشان از آزادی بی حد و حصر جنسی دارد، اثر گذاشته است. گردشگری برای جامعه اسرائیل که جامعه ای مهاجر است، از مهم ترین منابع درآمد ملی است. هم مهاجر و هم گردشگر به عنوان شخصیتهایی کارکردی و حاشیه ای تعهد خاصی نسبت به ارزشهای جامعه ندارند؛ خصوصا گردشگری که تنها در پی لذت و کامجویی است.

در نیروهای مسلح اسرائیل نیز شمار زیادی سرباز زن خدمت می کند که آنها در مناطق گوناگون و در شرایطی که هیچ نظم و کنترل اجتماعی بر آن حاکم نیست با سربازان مرد به سر می برند. و همین آنها را به آزادیهای جنسی و رفتار غیرمنضبط، تشویق می کند.

صهیونیسم، یهودیت را از اعتقادی دینی قومی به اعتقادی صرفا قومی مبدل ساخت. این امر بدان معناست که می توان با استفاده از آن، رفتار شهروند اسرائیلی را در سطح ملی کنترل کرد. البته رفتار جنسی شهروند در سطح شخصی را نمی توان با آن کنترل کرد. به همین دلیل پدیده های ناشی از آزادی جنسی از قبیل گسترش فحشا و اخیرا بیماری ایدز و افزایش تعداد کودکان نامشروع نمودار شده است.

اخیرا قانونی در اسرائیل به تصویب رسیده که به روسپی گری رسمیت می بخشد؛ پدیده ای که روز به روز بیشتر گسترش می یابد. البته در این مورد، آمار دقیقی در اختیار نداریم، ولی براساس آمار سال1986، 45 درصد دختران اسرائیلی 21 سال به بالا در حالی ازدواج می کنند که احتمال می دهند بچه دارند و 11 درصد دختران اسرائیلی صرف نظر از سن و سال آنها در هنگام ازدواج باردارند.

در واقع مجاز شدن سقط جنین تلاشی در همین راستا به شمار می آید به طوری که درصد سقط جنین در اسرائیل در مقایسه با سایر کشورهای جهان بسیار بالاست. بیمارستانهای دولتی اسرائیل سالانه هفتاد هزار مورد سقط جنین را ثبت می کنند و این نشان می دهد که موارد یاد شده بسیار بیشتر از اینهاست. همجنس بازی نیز در اسرائیل گسترش یافته است و گفته می شود که درصد آن در میان مردان به 10 درصد می رسد.

امنون روبنشتاین، وزیر سابق گردشگری، جامعه اسرائیل را یکی از بی بند و بارترین جوامع جهان دانست. وی از خیابان "دزنگوف" (یکی از بزرگ ترین خیابانهای تل آویو) به عنوان "خیابان آشغال" نام برد؛ زیرا در آن فیلمهای سکسی و مواد مخدر عرضه می شود. چندی پیش در این خیابان نمایش نامه ای به اجرا درآمد که در آن داوود پیامبر با دوستش یوناتان به هم جنس بازی می پرداخت.

زندگی روزمره در کیبوتسها همراه با آزادی جنسی است؛ زیرا جوانان اسرائیلی تقریبا تا سن هجده سالگی به طور مختلط تحصیل می کنند. آنها تا این سن تقریبا تمام وقت خود را با یکدیگر سپری می کنند و فعالیتهای گوناگون روزمره از قبیل استحمام و شنا را به طور مختلط انجام می دهند. البته به نظر می رسد رابطه جنسی میان اعضای این کیبوتسها مانند رابطه خواهر ـ برادری است و در موارد شبیه روابط اعضای یک خانواده با همدیگر است؛ البته به طور ناخواسته نوع خاصی از محدود و ممنوعیت میان دو جنس پدیدار شده است. گفتنی است که اعضای یک کیبوتس معمولاً با یکدیگر ازدواجنمی کنند بلکه با اعضای دیگر کیبوتسها پیوند زناشویی می بندند.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد پنجم، چاپ اول، پاییز 1382.