یهودیت اصلاح طلب و صهیونیسم، روابط

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


دشمنی یهودیت اصلاح طلب Reform) (Judaism (که خواهان همگونی با جامعه بود) با جنبش صهیونیسم (Zionism) (که گرایش مشیحایی داشت) کاملاً بدیهی بود؛ زیرا صهیونیسم از گتوها و "تلمود" ستایش و تقدیر به عمل می آورد و از چارچوب تنگ حلول گرایی سنتی حمایت می کرد. اصلاح طلبان کنفرانسهای متعددی در مخالفت با صهیونیسم برپا کردند. آنها همچنین اعلامیه بالفور و تمامی تلاشهای سیاسی مبتنی بر ایده قوم برگزیده را مردود دانستند و هرگز نپذیرفتند که یهودیان ملتی یکپارچه هستند و منافعشان از منافع کشوری که درآن زندگی می کنند جداست.

این دشمنی تا مدتهای مدید در آمریکا ادامه یافت. یهودیان غرب بخش جدایی ناپذیر منافع اقتصادی و سیاسی و تاریخ و فرهنگ کشورشان هستند و این کشورها به طور کلی طرح صهیونیسم را تأیید می کنند و به همین دلیل ایده ها و اعتقادات اصلاح طلبانه هرگز نمی توانست در برابر امپریالیسم غرب که حامی صهیونیسم بود، ایستادگی کند.

به هر حال یهودیت اصلاح طلب شرایط حاکم بر دوران معاصر را محور و مرجع خود قرار داد و ناگفته پیداست که امپریالیسم بخشی از همین شرایط بود. به همین دلیل می بینیم که یهودیت اصلاح طلب رفته رفته از دیدگاه لیبرالیستی خود دور شد و عقایدش را با دیدگاههای صهیونیستی هماهنگ و سازگار کرد. در عمل نیز اصلاح طلبان به دیدگاه قومی یهودی صهیونیستی و ایده سرزمین مقدس بازگشتند و در قطعنامه کنفرانس کولومبوس در سال 1937 چنین آمد: "فلسطین در خاطرات و آرزوهای ما سرزمین مقدسی است". البته سرچشمه این قداست، نه عهد میان ملت و خدا بلکه خود ملت یهود است (این دیدگاه به دیدگاه یهودیت محافظه کار بسیار نزدیک است).

اصلاح طلبان سعی کردند این تغییر جهت را با بازگشت به میراث یهود توجیه نمایند؛ برای همین توضیح دادند که پیامبران رویکرد قومی دینی مردم را تأیید کردند و در عین حال به دفاع خود از اصول اخلاقی انسانی و جهانی ادامه دادند. اصلاح طلبان هیچ گونه تناقضی میان این دو امر نمی دیدند و به عبارت دیگر دو وضعیت انزواطلبی و جهانشمولی را بدون هیچ پرسشی پذیرفتند.

موضع گیری آنها در این زمینه مانند صهیونیسم فرهنگی و صهیونیسم وطنی بود که دو معیار مختلف را به کار می گیرند: یکی یهودیت را برای یهودیان مهاجر و اسرائیلی، قومی می داند و دیگری آن را برای تبعیدیهایی که نمی خواهند محل تبعید خود را ترک نمایند و در همین جایی که هستند احساس خوشبختی می کنند، دین و میراثی معنوی می داند.

نفوذ صهیونیسم در اردوگاه اصلاح طلبان چنان افزایش یافت که اتحادیه بین المللی یهودیت پیشرو (یعنی اصلاح طلب) پانزدهمین کنفرانس سالانه خود را برای اولین بار در پی جنگ 1967 و احساس شادی و یهودیان جهان که از پیروزی اسرائیل به خود می بالیدند، در شهر بیت المقدس منعقد ساخت. عناصر قومی نیز در شعائر اصلاح طلبان افزایش یافت و اکنون برخی نمازها به زبان عبری خوانده می شود و اصلاح طلبان در عید تحویل سال در کنیسه در بوق می دمند و برخی سنتها را در دیگر نمازها وارد کرده اند.

یهودیت اصلاح طلب از اواسط دهه هفتاد به شکل کاملاً روشن در جنبش صهیونیسم شرکت کرد و از خلال انجمن آراز (انجمن صهیونیستهای اصلاح طلب آمریکا) در آن حضور یافت. اتحادیه بین المللی یهودیت پیشرو در سال 1976 به [[صهیونیسم جهانی، سازمان|سازمان صهیونیسم جهانی]] پیوست. ارتسینو (انجمن بین المللی صهیونیستهای اصلاح طلب) به عنوان یک حزب صهیونیستی به این سازمان پیوست. یهودیت اصلاح طلب در اسرائیل کیبوتسها، مؤسسه های آموزشی و سازمانهایی برای جمع آوری کمکهای مالی تأسیس کرد.

آخرین کنفرانسهای اصلاح طلبان به منظور تجدیدنظر در دیدگاههای یهودی در سال 1976 در سان فرانسیسکو برگزار شد. در تصمیمات این کنفرانس عمق بخشیدن به بعد قومی یهودیت آشکارا هویداست. براساس مصوبه های کنفرانس، تنها واقعیت مهم در زندگی یهودیان، نسل کشی نازیستی است که بر پذیرش الهیات مرگ و الهیات پس از آشویتس دلالت دارد. یهودیت اصلاح طلب تا آنجا که می توانست پایبندی خود را نسبت به برخی شعائر سنتی حفظ کرد.

با این همه در تعریف یهودی تجدیدنظر به عمل آمد و بر اساس تعریف جدید هر کس که از پدر یا مادر یهودی متولد شده باشد یهودی محسوب می شود؛ ازدواج با بیگانه نیز مباح دانسته شده به شرط آن که فرزندان یهودی باشند. این اصلاحاتهمه برای بقای یهودیان بود. در سال 1975 یک کتاب اصلاح طلبانه جدید برای نماز با نام "دروازه های نماز" چاپ و منتشر گردید. در این کتاب رویکردهای صهیونیستی گذشته نمایان است. این کتاب جایگزین کتاب منتشر شده در سال 1941 گردید.

ارتسینو در سال 1988 با صدور بیانیه ای موضع خود را نسبت به صهیونیسم توضیح داد و بر اهمیت اسرائیل برای جهان یهود در عین حال تعددگرایی در یهودیت تأکید کرد. بر مبنای این تعددگرایی، یهودی می تواند سکولار باشد و به همین دلیل، هم یهودیان پراکنده در جهان مورد تأیید هستند و هم یهودیانی که به اسرائیل مهاجرت می کنند. بیانیه مذکور از دولت اسرائیل خواست تا از سرکوب دینی و خشونت سیاسی دوری گزیند. این بیانیه همچنین از حقوق اعراب حمایت کرد و خواستار آن شد که با ارائه تضمین و امتیازدهی دوجانبه منازعه اعراب و اسرائیل حل و فصل گردد.

اولین کنیسه های اصلاح طلب فلسطین در سال 1936 در حیفا، تل آویو و بیت المقدس بنیان گذاشته شد. در سال 1939 نخستین مدرسه دینی غیرارتدوکس در فلسطین (اسرائیل) تأسیس شد. کنیسه این مدرسه به نام ایل که در سال 1958 تأسیس شد قدیمی ترین کنیسه اصلاح طلب (پیشرو) در اسرائیل است. دانشکده اتحادیه عبری در سال 1936 شعبه ای در بیت المقدس گشود که در سال 1987 توسعه یافت و در نهایت به پایگاه اصلی اتحادیه بین المللی یهودیت پیشرو مبدل گردید. بخشی در دانشکده وجود دارد که در آن اسرائیلیها به عنوان حاخامهای اصلاح طلب فارغ التحصیل می شوند.

اولین حاخام اصلاح طلب این مدرسه در سال 1980 فارغ التحصیل شد و تعداد حاخامهای فارغ التحصیل شده از این مدرسه در سال 1996 به 20 تن رسید. تمامی حاخامهای اصلاح طلب (پیشرو) اسرائیل در شورای حاخامهای پیشرو عضویت دارند. حاخامهای اصلاح طلب اسرائیل تعریف حاخامهای اصلاح طلب آمریکا از یهودی را قبول ندارند. دانشکده اتحادیه عبری در اسرائیل شعبه دارد. پایگاهاصلی اتحادیه بین المللی یهودیت پیشرو در سال 1972 به بیت المقدس منتقل شد.

جنبش بین المللی جوانان اصلاح طلب صهیونیست در سال 1980 در بیت المقدس تأسیس شد که دارای ده شعبه است. تعداد یهودیان اصلاح طلب اسرائیل از 20 هزار نفر تجاوز نمی کند.

ارتدوکسهای اسرائیل، یهودیان اصلاح طلب، حاخامهای آنان، ازدواجها و مراسم یهودی شدن آنها را به رسمیت نمی شناسد. مراسم یهودی شدن نزد اصلاح طلبان برخلاف ارتدوکسها، آسان و ساده است. این موضوع هرازچندگاهی با طرح شدن قانون بازگشت یهودیان به اسرائیل، سر و صدا ایجاد می کند. مشخص شدن تعریف یهودی، رابطه تنگاتنگی با این قانون دارد و به همین جهت ارتدوکسها می خواهند آن را به گونه ای تغییر دهند که شامل افراد یهودی شده توسط حاخامهای اصلاح طلب، نشود.

رهبران اصلاح طلب خواهان آن هستند که کمکهای در نظر گرفته شده برای نهادهای اصلاح طلب اسرائیل با میزان کمکهای مالی ارائه شده از سوی ایشان تناسب داشته باشد؛ زیرا بخش عمده این کمکها توسط یهودیان غیرارتدوکس پرداخت می شود و در عین حال بیشتر آنها به نهادهای ارتدوکس می رسد. برخی رهبران یهودیت اصلاح طلب همچون الکساندر شیندلر به ویژه پس از حادثه پولارد و انتفاضه کوشیدند تا فاصله میان خود و دولت صهیونیستی را حفظ نمایند. آنها بر محوریت دیاسپورا (پراکندگی یهودیان در خارج از فلسطین) در مقابل محوریت اسرائیل تأکید دارند و همچنین سعی می کنند بعد دینی را در برابر بعد قومی یهودیت پررنگ تر نمایند.

مأخذ

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد پنجم،

چاپ اول، پاییز 1382.