عرقوب، تجاوز اسرائیلی به ـ (1972ـ1970)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


از نظر صهیونیسم جهانی اشغال جنوب لبنان اهمیت ویژه ای داشت. این سازمان پس از صدور اعلامیه بالفور تلاش کرد که قسمت جنوبی لبنان را ضمیمه آن قسمت از کشورهای عربی کند که تحت قیمومیت بریتانیا در می آمد، زیرا خود را وارث قیمومیت می دانست. در ژانویه 1919 عده ای از سرانصهیونیسم جلسه ویژه ای را برای تعیین سیاست رسمی صهیونیسم قبل از برگزاری کنفرانس صلح، تشکیل دادند. در این جلسه هربر سموئیل مأموریت یافت پیش نویسی برنامه ای را تهیه کند که به وزارت خارجه بریتانیا تقدیم گردد.

حکومت بریتانیا، برای آنکه آشکارا در مقام شریک عملی با صهیونیستها دیده نشود، پیشنهاد کرد که آن را مستقیما به کنفرانس صلح تقدیم کنند. در اعلامیه پیوست به طرحی که بنا به پیشنهاد بریتانیا تعدیل هایی در آن وارد شده بود چنین آمده است:

"مرزهای فلسطین می باید از خطوط کلی زیر تبعیت کند: در شمال از نقطه ای آغاز می شود که در کنار شهر صیدا بر روی دریای مدیترانه قرار دارد. و سپس با ادامه مسیر آبها در کوهپایه های سلسله جبال لبنان امتداد می یابد تا به پل قرعون می رسد.

از آنجا با دنبال نمودن خط فاصل میان بستر رودخانه های دره قرن و تیم تابیده امتداد می یابد، و پس از آن با پیروی از خط فاصل میان دامنه های شرقی و غربی کوه شیخ (حرمون) تا نزدیک بیت جن به سمت جنوب امتداد می یابد. و سپس با دنبال کردن شاخه های رودخانه مغینه به سوی شرق امتداد می یابد تا آنکه به راه آهن حجاز نزدیک می شود و در غرب آن پایان می یابد."

مخالفت فرانسه با این موضوع تمامی این تلاشها را باطل کرد، و بالاخره توافق بر سر مرزهای بین المللی شناخته شده لبنان ـ فلسطین به عمل آمد.

پس از تأسیس اسرائیل، و عقب نشینی نیروهای آن از برخی روستاها که توانسته بود در طول جنگ 1948 آنها را اشغال کند و بنابر مقررات توافقنامه ترک مخاصمه دائمی میان لبنان و (اسرائیل) صورت گرفت، باز هم دولت صهیونیستی دست از طمع برنداشت و چشم طمع به رودخانه لیطانی دوخته بود و منتظر فرصت بود تا بتواند اهداف خود را در آن منطقه عملی نماید. از آنجا که این فرصت در طول جنگ 1967 (نک: جنگ 1967) پیش نیامد، لازم بود که بهانه مناسبی برای عملی کردن مطامع خودپیدا کند. از سوی دیگر صهیونیستها ناگزیر بودند نخست مناطق جدیدی را که در طی آن جنگ به دست آورده بودند مستحکم کنند سپس به اقدامات بعدی بپردازند.

در آغاز دهه 1970 اسرائیل از نو توجه خود را به جنوب لبنان معطوف کرد و درصدد زمینه سازی برای تجاوز به آن برآمد. توافقنامه ای که در تاریخ 3/11/1969 در قاهره میان سازمان آزادیبخش فلسطین و مقامات لبنانی منعقد شد این فرصت را به اسرائیل داد تا ادعا نماید آزادی عمل مقاومت فلسطین در لبنان که به دنبال موافقتنامه حاصل شده است امنیت اسرائیل را به خطر می اندازد.

اسرائیل در آغاز سال 1970 یک سری تجاوزات را آغاز کرد. در تاریخ 2/1/1970 واحدهای اسرائیلی از مرزهای بین المللی عبور کرده وارد خاک لبنان شدند. آنها 12 لبنانی را در "کفر کلا" و 10 سرباز را از قصبه "تل النحاس" ربودند و مرکز نگهبانی آنان را ویران کردند. در همان زمان هواپیماهای اسرائیلی جاده های حاصبیا و راشیاالوادی را بمباران کردند که به مجروح شدن چندین غیرنظامی و از بین رفتن شش خودرو انجامید. در تاریخ 9 و 8 همان ماه هواپیماهای اسرائیلی مناطق عرقوب، راشیاالفخار، راشیاالوادی، کفر شوبا، کفر صام، صباریه و عین قنیه را بمباران کردند. به دنبال آن نماینده دائمی لبنان در سازمان ملل متحد یادداشتی را به نمایندگان چهار کشور بزرگ تسلیم کرد که در آن چنین آمده بود:

"1) اسرائیل تجاوزهای مکرری را بر علیه لبنان انجام داده که به همراه آنها یا در پی آنها تهدیدهائی نیز از سوی مسئولان اسرائیلی به عمل آمده است.

2) بالا گرفتن خشونت، از یکسو بر غیرنظامیان افزایش می یابد و از سوی دیگر، دشمن اسرائیلی نیازی به این نمی بیند که بنا به عادت دیرینه خود به بهانه پاسخگویی به مقاومت فلسطین متوسل شود، زیرا می داند که این گونه بهانه ها هیچ مسئولیتی را برای لبنانیها به وجود نمی آورد، و مسئولیت همچنان با خود اسرائیل خواهد بود، زیرا حضور فلسطینیها وفعالیت آنها در لبنان ناشی از سیاستهای خود اسرائیل است که آنها را آواره کرده و به قطعنامه های ملل متحد در این زمینه بی اعتنا مانده است.

3) اعمال خشونت باری که به صورت یکسان بر مراکز نظامی و غیرنظامی اعمال می شود، چیزی جز وحشیت و بربریت نیست.

4) موارد ربودن افراد غیرنظامی و نظامی که توسط نیروهای اسرائیلی انجام می گیرد انسان را به یاد سیاست گروگان گیری نازیها می اندازد که در جنگ جهانی دوم انجام می دادند و بشدت مورد مجازات قرار گرفت، همچنین انسان را به یاد گروگانگیریهای میان قبایل متخاصم می اندازد که در زمانهای بسیار دور معمول بوده است."

پس از آن تجاوزات اسرائیل به صورت مکرر روی داد. در تاریخ 28 فوریه یک گشتی اسرائیلی وارد خاک لبنان شد و چهار چوپان را از روستای رمیش با خود برد. در روز 7 ماه مارس تجاوز تکرار شد و این بار هدف آن روستای عیتا الشعب بود که در پی آن یک دیده بان لبنانی کشته شد، چندین غیرنظامی ربوده شدند و پنج خانه ویران گشت.

شکایتهای بسیاری از سوی کشور لبنان به شورای امنیت شد ولی ترتیب اثری به آنها داده نشد و این امر اسرائیل را در اقدام به یک تجاوز وسیع دیگر بر علیه لبنان در تاریخ 12/5/1970 تشویق نمود.

در تاریخ 12/5/1970 نماینده لبنان در شورای امنیت درخواست کرد جلسه ای برای بررسی وضعیت خطرناکی که امنیت لبنان و منطقه را تهدید می کند، برگزار شود، او گفت نیروهای اسرائیلی در ساعت 45/4 صبح همان روز به خاک لبنان حمله کردند، و واحدهای زرهی و چندین واحد پیاده و سوار که زیر پوشش بمباران توپخانه و هواپیما حمایت می شدند وارد خاک لبنان شده اند.

نیروهای تجاوزگر اسرائیلی از یک تیپ مکانیزه تشکیل می شد که شامل یک هنگ تانکهای سنتوریون مجهز به توپهای 105 میلیمتری، و یک هنگ پیاده مکانیزه که بر خودروهای نیم زنجیره ایمسلح با توپهای 90 میلیمتری ضدزرهی حمل می شدند، و یک هنگ پیاده که بر انواع مختلف خودروها حمل می شد، و واحدهای مهندسی مجهز برای گشودن راهها در مناطق تحت کوهستانی بود و از یک پوشش خوب که توسط توپخانه و نیروی هوایی تأمین می شد برخوردار بود.

در این منطقه حدود هزار چریک فلسطینی وجود داشت که در نقاط مختلفی مستقر بودند. اسلحه اینها شامل سلاحهای فردی و ضد تانک بود. ارتش لبنان در سوق الخان پنج تانک و در جنوب کوکبا نیز پنج تانک داشت. یک واحد توپخانه سنگین 120 میلیمتری نیز داشت. اینها در کنار چریکها با نیروهای تجاوزگر وارد نبرد شدند و در معرض بمباران متمرکز توپخانه و نیروی هوائی قرار گرفتند.

واحدهای خط مقدم نیروهای اسرائیلی در ساعت 45/4 صبح روز 12/5/1970 از خط ترک مخاصمه لبنان ـ اسرائیل در منطقه میان خربه الدویر و غرب روستای مجیدیه عبور کردند. آنها برای آنکه عملی غافل گیرانه انجام داده باشند به سرعت به سمت شمال حرکت کردند و توانستند بدون آنکه با مقاومت چندانی روبرو شوند در ساعت هشت صبح همان روز به روستای خریبه برسند.

در اینجا آنها با آتش توپخانه، لبنان و سلاحهای ضد تانک وابسته به چریکها روبرو گشته و ناگزیر به توقف شدند. برای پشتیبانی از جناح راست خود نیروهای تقویتی فرستادند و یک واحد تانک نیز برای تقویت جناح چپ پیشروی خود را آغاز کرد. توپخانه سنگین اسرائیل نیز که در داخل زمینهای اشغالی مستقر شده بود مداخله کرد و کوشش داشت تا به مقاومت اعراب پایان دهد. نیروی هوائی اسرائیل نیز علاوه بر مواضع ارتش لبنان نیروهای چریکها را در راشیا الفخار و کفر حمام و کفر شوبا و هباریه بمباران کرد.

اسرائیل با روش فریبکارانه خود سعی کرد تا میان لبنانیها و فلسطینیها جدایی بیندازد، و به یکی از افسران لبنانی در کمیسیون مشترک ترک مخاصمهچنین اظهار کردند: "اقدام نیروهای اسرائیلی در منطقه عرقوب و شرق رودخانه حاصبای تنها به قصد از بین بردن چریکها صورت می گیرد و نیروهای اسرائیلی قصد ندارد که بر علیه ملت لبنان یا ارتش آن، چنانکه از چریکها طرفداری نکنند، وارد عمل شود." این یک کوشش مفتضحی بود که می خواست ارتش لبنان را به بی طرفی وادارد، ولی با شکست روبرو شد، و ارتشیان لبنان در کنار چریکها در مقابل حمله اسرائیلیها به مقاومت پرداختند، و آن را با دفاع مستحکم خود در روستای خریبه متوقف کردند. در پی آن منطقه به مدت سه ساعت در معرض بمباران شدید توپخانه و نیروی هوائی دشمن قرار گرفت.

نیروهای اسرائیلی در ساعت 30/11 پیشروی خود را به سوی هباریه از سر گرفتند. وقتی به بلندی شماره 528 رسیدند آتش پنج تانک لبنانی و واحد توپخانه 120 میلیمتری بر سر آنها باریدن گرفت و خسارتهای فراوانی بر تانکها و خودروهای اسرائیلی وارد آورد. نیروی هوایی اسرائیل به بمباران تانکهای لبنانی پرداخت و این عمل آنها نیروهای هوائی سوریه را وادار به دخالت کرد و هواپیماهای میگ 17 آن با هواپیماهای اسرائیلی درگیر شد و تا حدود زیادی جلوی آنها را گرفت. هواپیماهای سوریه نیز بر نیروهای اسرائیلی در منطقه راشیا الفخار حمله کردند و چندین واحد مکانیزه را ویران نمودند.

نیروهای اسرائیلی وارد برخی از روستاهای لبنان شدند و منع رفت و آمد در آنها را اعلام کردند، و از ساکنین آنها در مورد مواضع چریکها بازجویی کردند. پس از آن در ساعت چهار بعدازظهر عقب نشینی خود را زیر پوشش سنگین توپخانه از هباریه و پس از آن از راشیا الفخار و کفر شوبا و کفر حمام آغاز کردند. در طول عقب نشینی چریکها به نیروهای اسرائیلی حمله می کردند و این موجب گردید که نیروی هوایی در پوشش دادن به عملیات عقب نشینی شرکت کند و عملیات در ساعت 30/12 روز بعد به پایان برسد.

شورای امنیت، پس از مذاکراتی طولانی،اسرائیل را برای این تجاوز محکوم کرد. در قطعنامه شماره 280 که در تاریخ 19/5/1970 صادر گشت چنین آمده است:

"شورای امنیت. با آگاهی اینکه حمله نظامی اسرائیل بر علیه لبنان عمدی و با برنامه ریزی قبلی در سطحی وسیع صورت گرفته است. و با توجه به قطعنامه شماره 279 (1970) که در تاریخ 12 ماه مه 1970 صادر شده و در آن عقب نشینی فوری تمام نیروهای مسلح اسرائیل از خاک لبنان خواسته شده بود:

1) تأسف خود را در مورد عدم اطاعت اسرائیل نسبت به قطعنامه 262 (1968) که در تاریخ 31 دسامبر 1968 صادر شد و نیز قطعنامه شماره 270 (1969) که در تاریخ 26 اوت 1969 صادر شده است، اعلام می نماید.

2) اسرائیل را برای اقدام نظامی عمدی خود که برخلاف منشور [سازمان ملل] است، محکوم می نماید.

3) اعلام می نماید که از این پس در مقابل حمله های مسلحانه از این قبیل نباید سهل انگاری کرد، و هشدار مؤد خود را به اسرائیل تکرار می نماید که چنانچه این حمله ها تکرار شود، شورای امنیت، براساس قطعنامه شماره 262 (1968) خود به بررسی اقدامات و اجرائیات کافی و فعال برای عملی کردن مواد منشور در این باره و به اجرا درآوردن قطعنامه های خود، خواهد پرداخت.

لیکن این قطعنامه مانع آن نشد که اسرائیل پس از سه روز از صدور آن، یعنی در تاریخ 22/5/1970 به لبنان حمله هوائی کند و روستاهای یارون، بلیدا، عیترون و بنت جبل را بمباران نماید. این حمله هوایی منجر به شهادت 12 نفر و مجروح شدن 40 نفر که بیشتر آنان زنان و کودکان بودند و ویران شدن 150 خانه شد. به دنبال این حادثه نیز لبنان شکایت نامه ای به شورای امنیت تقدیم کرد.

تجاوزات همچنان تکرار شد و رو به افزایش داشت تا آنکه بنابر گفته وزیر خارجه لبنان در نامه ایکه به رئیس شورای امنیت فرستاد او در یک هفته آخر ماه اوت و یک هفته اول ماه سپتامبر همان سال 58 تجاوز متفاوت صورت گرفت. مهمترین اینها تجاوز روز 4 سپتامبر بود که با بمباران متمرکز هوائی شروع شد و پس از آن حمله نیروهای زمینی با شرکت زره پوشها و سربازان پیاده شروع شد که به تخریب شبکه جاده ها و ویران نمودن منازل اقدام کرده و سپس عقب نشینی نمودند.

تجاوزات اسرائیلی بر منطقه عرقوب متوقف نشد و هر زمان به شکلی خاص انجام می گرفت. گاهی بمباران هوائی بود و گاهی توپخانه ای. یک بار به بهانه جستجوی چریکها، گشتی های خود را به آن سوی مرزهای لبنان می فرستاد که رفت و آمد را در جاده های لبنان مختل و خودروها را نیز متوقف کند و بار دیگر نیروهای بیشتری را به داخل خاک لبنان می فرستاد که ساکنین را می ربودند و به بهانه آنکه خانه ها مورد استفاده چریکها قرار می گیرد آنها را منفجر می کردند. یکی از واحدهای اسرائیلی در تاریخ 5/1/1972 قصد آن را داشت که به منطقه عرقوب وارد شود و در جهت هباریه و برکه النقار پیش رود که نیروهای چریک در برابر آن ایستادند و آنها را به عقب نشینی واداشتند.

در یازدهم همان ماه واحدهای اسرائیلی دو مرکز مقاومت فلسطین را در کفر حمام و بنت جبیل در داخل زمینهای لبنانی، مورد حمله قرار دادند. درگیری در ساعت 10 سب دهم ژانویه آغاز شد و تا ساعت پنج صبح روز بعد ادامه یافت. یک گردان اسرائیلی در منطقه بنت جبیل و دو گردان چترباز در منطقه کفر حمام در آن شرکت داشتند. نبرد در داخل خانه های روستا با سلاحهای سبک و متوسط و نارنجکها دستی روی داد.

در روزهای بعد دیده بانهای لبنانی و همچنین چریکها تحرکات نظامی اسرائیلیها را در مناطق نزدیک مرز لبنان مشاهده کردند. در چهاردهم همان ماه یک سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرد که یک واحد کماندو ارتش اسرائیل وارد زمینهای لبنان شدهو به یک روستا بنام کفره حمله کرده است و دو خانه را به انتقام عملیات بمباران دائمی چریکها از آن سوی مرز لبنان منفجر کرده است.

پس از آن دیوید الیعازار رئیس ستاد ارتش اسرائیل یک کنفرانس مطبوعاتی در تل آویو برگزار کرد و در آن چنین اظهارنظر نمود:

"ما نمی خواهیم تنها به اقدامات دفاعی بپردازیم و هرگاه که لازم باشد چریکها را تعقیب کرده و بر آنها ضرباتی وارد خواهیم کرد."

او اضافه کرد: ما می خواهیم برای مقامات و ارتش لبنان روشن کنیم که هرگز اجازه نخواهیم داد چریکها از آن سوی مرز عملیات خود را ادامه دهند."

کمال جنبلاط یکی از رهبران لبنان در پاسخ این اظهارات گفت: "قصد اسرائیل از این عملیات که بر علیه لبنان انجام می دهد آن است که لبنانیها را از مناطق مرزی براند." یاسر عرفات فرمانده کل نیروهای انقلاب فلسطینی نیز چنین گفت: "بمباران صفد و نهاریا نه از این سوی مرز لبنان بلکه از داخل زمینهای اشغالی صورت گرفت، زیرا چریکها موشکهائی که بتواند این مسافت را طی کند در اختیار ندارند."

روزنامه "هاآرتس" اسرائیلی به شکست نیروهای اسرائیلی در عملی کردن اهداف خود اعتراف و چنین اظهار کرد: "یکی از درسهایی که از عملیات نیروهای اسرائیلی در منطقه زمین فتح (فتح لاند) می باید گرفت آن است که عملیات نظامی که به قصد زیان رسانی به پایگاههای چریکها و عقب نشینی فوری پس از آن صورت می گیرد ارزش کمی دارد، زیرا چریکها پس از خروج نیروهای اسرائیلی به محل خود برمی گردند. بهترین راه حل آن است که منطقه فعالیت چریکها اشغال گردد. ولی این اقدام به دلایل سیاسی تقریبا ناممکن است. بنا بر این دو راه دیگر می ماند: اشغال مناطق فعالیت چریکها و نگهداری آنها به صورت موقت، یا مسلط شدن بر شاهراه حیاتی این مناطق. راه دوم آن است که تمامی منطقه مقدم (فتح لند) در دامنه های غربی کوه شیخ از کوه روس رازیر آتش داشته باشیم."

اسرائیل از فعالیتهای چریکهای فلسطینی که در گذشته در داخل سرزمینهای اشغالی انجام می شد بهانه ای ساخت. از جمله این فعالیتها، سقوط یک گشتی اسرائیلی در کمین بود که چریکها در منطقه مالکیه گذاشته بودند.

این اتفاق در تاریخ 24/2/1972 روی داد و منجر به کشته شدن ستوان فرمانده گشتی شد و هشت نفر از افراد آن مجروح شدند. اسرائیل این حادثه را بهانه قرار داد و بزرگترین تجاوز خود را، تا آن تاریخ، بر علیه لبنان انجام داد دیوید الیعازار رئیس ستاد ارتش اسرائیل هشدار شدیداللحنی به لبنان در این مورد داد. وی مسئولیت این کارها را چه از داخل لبنان صورت گرفته شده باشد یا از زمینهای اشغالی به عهده لبنان قرار داد. او هشدار خود را از طریق هیأت نظارت بین المللی فرستاد و در آن گفت: "ما می خواهیم که کلیه فعالیتهای چریکها برعلیه اسرائیل که از لبنان صورت می گیرد کاملاً متوقف شود."

صبح روز 25 فوریه ارتش اسرائیل حمله وسیعی را بر علیه زمینهای لبنانی آغاز کرد. در این حمله که منطقه وسیعی را در برمی گرفت و طول جبهه عملیات آن به 96 کیلومتر می رسید نیروهای هوایی، زرهی و پیاده مکانیزه نیز شرکت داشتند. جنگ به مدت چند روز ادامه یافت و در طی آن چندین خانه ویران شد و تعداد زیادی از ساکنین به گروگان گرفته شدند.

در ساعت شش صبح روز 25 فوریه، بیست هواپیمای جنگی اسرائیلی وارد حریم هوائی لبنان شدند و نخست به موازات ساحل در جهت صور و صیدا حرکت کردند و پس از آن به سمت شرق منحرف شدند. در همان وقت هواپیماهای دیگری بمباران روستاهای راشیا الوادی، دیرالعشایر، بکا، کفر قوق، عین عطا، حلوه، ینطا و مناطق اطراف آن را آغاز کردند. همزمان و با استفاده از پوشش این بمبارانها نیروهای زمینی اسرائیلی وارد خاک لبنان شدند. این نیروها از یک گردان تانک و یک گردانمکانیزه پیاده تشکیل می شد. آنها به سمت عیترون و عیناتا در منطقه بنت جبیل حرکت کردند و بیست خانه را منفجر ساخته و سپس عقب نشینی کردند. واحدهای چریکها و بعضی واحدهای ارتش لبنان که در منطقه بودند با آنها درگیر شدند.

در ساعت 15/7 حدود 30 هواپیمای دشمن بار دیگر منطقه را به مدت یک ساعت زیر آتش گرفتند. در ساعت 50/12 و پس از بمباران توپخانه ای سنگین یک گردان تانک به همراهی یک گردان پیاده به سوی هباریه حرکت کردند و پس از بازرسی روستا و منفجر کردن چند خانه در ساعت 16 عقب نشینی کردند. در همان زمان یک نیروی دیگر از مرز روستای عیحا حرکت کرد و پس از آنکه چندین خانه را منفجر کرد، زیر پوشش آتش سنگین توپخانه عقب نشینی نمود.

در ساعت 10 صبح روز 25 فوریه، در حالی که نبرد میان نیروهای تجاوزگر و نیروهای چریکها در جریان بود طرف اسرائیلی در کمیسیون ترک مخاصمه یادداشتی را ارائه کرد که متن آن چنین بود:

"تروریستها که پایگاه خود را در لبنان قرار داده اند مرتکب قتلهایی شده و به پایگاه خود بازگشتند. حوادثی که در بیست و چهار ساعت گذشته روی داده است شامل کشتن یک زن و شوهر نزدیک (شمرا) و مستقر کردن یک کاتیوشا در نزدیکی شهرک "کابری" و همچنین حمله به یک گشتی اسرائیلی نزدیک پل (بل) که به مجروح شدن هشت نفر انجامید، می شود.

این فعالیتها در زمانی روی می دهد که مقامات لبنانی وعده داده اند هرگونه فعالیت ضد اسرائیلی را متوقف کنند. نیروهای ارتش اسرائیل از این پس براساس هشدار مورخ 14 ژانویه 1972 عمل خواهند کرد. اقدامات نیروهای ما برعلیه تروریستها است و پس از پایان آنها نیروهای ما خارج خواهند شد. ما این نقطه نظر لبنانیها را که می گوید تروریستها می توانند از داخل زمینهای اسرائیلی نیز فعال باشند، نمی پذیریم. چنانچه این فعالیتها متوقف نشود وارد شدن به خاکلبنان و ایجاد تخریب همچنان تکرار خواهد شد. شما مسئولیت هر تروریستی را که در لبنان وجود دارد به عهده دارید. برای ما اهمیت ندارد که او چگونه فعالیتهای خود را انجام می دهد. اگر می خواهید ما از اقدامات خود صرف نظر کنیم بجاست که ما را از مواضع تروریستها و مراکز آنها مطلع کنید تا ما بتوانیم با حداقل ضرر و زیان ساکنین، آنها را از بین ببریم."

روز بعد یعنی در تاریخ 26/2/1972 دشمن صهیونیستی بار دیگر از ساعت شش صبح منطقه راشیاالفخار را نخست زیر آتش توپخانه قرار داد و سپس چندین موضع را زیر بمباران شدید و متمرکز هوائی گرفت. نیروهای فلسطینی نیز با وسایلی که در اختیار داشتند به پاسخگویی پرداختند.

در روز 27 فوریه نیز هواپیماهای اسرائیلی به همراهی توپخانه بمباران منطقه عرقوب را در طول روز ادامه دادند. در ساعت 14 نیروهای اسرائیلی که متشکل از یک گردان تانک و یک هنگ مکانیزه پیاده نظام بود، وارد خاک لبنان شدند. و تمامی روستاهای منطقه کفر شوبا و راشیاالفخار را اشغال کرده و خانه ها را مورد تفتیش قرار دادند و برخی از آنها را منفجر کردند. در ساعت 17 هواپیماها بار دیگر بمباران خود را که بر نبطیه متمرکز بود تکرار کردند.

نیروهای اسرائیلی در داخل لبنان ماندند و در صبح روز 28 فوریه از پیروزیهای خود استفاده کردند. آنها تمامی منطقه عرقوب را اشغال کرده و اشغال روستاهای کفر شوبا، کفر حمام، راشیاالفخار، فریدیس، هباریه، سوق الخان و شبعا را تکمیل نمودند. این عملیات پس از آنکه نیروهای کمکی رسید و خانه هائی را که پناهگاه چریکها به شمار می رفت منفجر کرد، انجام گرفت. علاوه بر آن دو راه از جنوب به طرف شمال گشوده شد که یکی به سمت هباریه و دیگری به سمت راشیاالفخار بود. بمباران هوائی منطقه همچنان ادامه یافت و هواپیماهای دشمن بر فراز شهرهای بیروت و صیدا و بنت جبیل و دیرالعشایر به پرواز درآمدند.

پس از آن نیروهای اسرائیلی به قصد ادامهپیشروی به شمال روستای سوق الخان رسیدند، و در اینجا نیروهای لبنانی که در منطقه بودند به همراهی نیروهای چریکها که از منطقه ای به منطقه دیگر در حال حرکت بودند در برابر آنها ایستادگی نموده و آنها را از ادامه پیشروی بازداشتند. در ساعت 30/13 نیروهای اسرائیلی با استفاده از پوشش سنگین توپخانه و نیروی هوائی عقب نشینی خود را آغاز کرد و در هر جا ارتش لبنان جای آن را می گرفت نیروهای اسرائیلی در حال عقب نشینی به دنبال تیراندازی چریکها که پشت سنگها و در دامنه ها مخفی بودند متحمل خسارتهای فراوانی می شدند، و هربار که نیروهای دشمن زیر آتش قرار می گرفتند نیروی هوائی برای پشتیبانی از آنها دخالت می کرد. عقب نشینی در روز 28 فوریه به پایان رسید.

این تجاوز واکنش های بسیاری را در پی داشت و همه کشورهای جهان آن را محکوم کردند. در بیروت و شهرهای دیگر لبنان تظاهراتی به حمایت از چریکها در خیابانها انجام شد. و در همان حال همه کشورهای عربی اعلام کردند که در کنار لبنان و مقاومت فلسطین خواهند ایستاد. این تجاوز، نیت برخی گروههای لبنانی را نیز آشکار کرد. برخی از اینان فریاد برآوردند که جلو فعالیت چریکها گرفته شود در حالی که دیگران خواستار مداخله نیروهای فوق العاده بین المللی شدند.

بدین ترتیب، گرچه اسرائیل در عملی کردن اهداف خود در جنوب لبنان با زور نظامی موفقیتی حاصل نکرد اما توانست میان مقاومت فلسطین و برخی گروههای لبنانی شکاف ایجاد کند و این فاصله گیری بعدها بازتابهای زیان آوری پیدا کرد.

شورای امنیت تجاوز اسرائیل به لبنان را در ماه فوریه 1972 مورد بررسی قرار داد و در تاریخ 28/2/1972 قطعنامه شماره 313 خود را صادر کرد. در این قطعنامه از اسرائیل خواسته شد که فورا اقدامات نظامی خود را متوقف کند و بلافاصله نیروهای خود را از تمامی زمینهای لبنانی بیرون ببرد.

مآخذ:

  1. مؤسه الدراسات الفلسطینیة: الکتاب السنوی للقضیة الفلسطینیة لعام 1970، بیروت 1974.
  2. الیومیات الفلسطینیة، جلد 15، بیروت 1974.