شبتانیسم، جنبش

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


"شبتانیسم" (Shabbateanism) اصطلاحی است که برای جنبشهای مشیحانی دینی و باطنی یهودی در غرب و اطراف کشور عثمانی پس از مسلمان شدن شابتای زوی به کار می رود. این جنبشِ سراسر بدعت، ضدیهودیت و خصوصا ضد یهودیت تلمودی بود. شبتانیسم، نوعی قیام علیه دین یهود و نمایانگر بحران یهودیت بود. کابالای لوریانی و گسترش آن زمینه را برای گسترش افکار شبتانیستی فراهم ساخت.

در واقع برداشت کابالا از چگونگی اصلاح اختلال وجودی (تیکون) بسیاری از مفاهیم سنتی یهودیت را کاملاً تغییر داد. رهایی به معنای بازگشتبه سرزمین موعود بود، اما تیکون، رهایی را به اصلاح خلل وجودی و پایان دادن به حالت تبعید که ویژگی کل جهان است، تفسیر کرد. بر مبنای چنین تفسیری تبعید به معنای یک وضعیت خارجی و نهفته در وجود یهودیان خارج فلسطین نیست بلکه یک وضعیت داخلی نهفته در سرشت انسان است که به شکل دوری انسان از خداوند و عدم همبستگی این دو با یکدیگر تجلی می یابد. بر همین اساس، اوامر و نواهی و ده فرمان برای یهودی و غیریهودی اهمیت می یابد.

روند رهایی از این جهان درونی و باطنی یعنی قلب و عقل انسان به عنوان پیش زمینه ای برای رهایی خارجی آغاز می شود؛ به این معنا که حالت عقلی و روانی از لحظه تاریخی مهم تر است. بدین ترتیب کابالای لوریانی گرایش باطنی (ذاتی) را با گرایش مشیحانی خارجی درهم آمیخت و باعث شد که دومی بر اولی مبتنی شود و زمینه را برای ظهور شابتای زوی و به طور کلی شبتانیسم فراهم گردد.

ولی پیروان شابتای زوی دیدگاه لوریانی را تصحیح نموده و به آن عمق بیشتری بخشیدند. کابالای "لوریانی" مانند کابالای "زُهَر" علی رغم حلول گرایی شدید و بدعت آمیز بودنش دربردارنده امکان عمق بخشیدن به پایبندی به شریعت و عمل به آداب و مناسک آن بود و در عمل، رهایی مشیحانی و اصلاح خلل وجودی را با انجام مناسک و اوامر و نواهی از سوی یهودیان مرتبط می دانست. اما شابتای و پیروانش آشکارا علیه شریعت و شعائر دینی موضوع می گرفتند و عمدا قوانین یهودیت را زیرپا گذاشته، اوامر و نواهی اش را نادیده می انگاشتند.

قوم یهود از نظر لوریانی محور رهایی به شمار می رود و از نظر شبتانیسم، ماشیح تشکیل دهنده اینمحور است. پس مؤمن کسی است که به افعال صوفیانه و خارق العاده شابتای زوی به عنوان ماشیح رهایی بخش ایمان دارد. تأکید بر شخصیت ماشیح به جای قوم یهود نشأت گرفته از حضور یهودیان در سرزمینهای مسیحی (لهستان و روسیه) و یا در نزدیکی مناطق مسیحی نشین (شبه جزیره بالکان) بود.

یهودیان مارانو به دلیل اعتقاد نداشتن به عیسی بن مریم به عنوان ماشیح واقعی دهها سال در رنج و محرومیت به سر بردند. آنها اعتقاد داشتند که ماشیح یهودی برای انجام قوم خود خواهد آمد. اینچنین بود که گرایش مشیحانی به ایمان به شخصیت ماشیح تغییر شکل داد. (نک: ماشیح)

ممکن بود که پیدایش شابتای زوی شکاف موجود میان ظاهر و باطن را پر کند، ولی او چنانکه انتظار می رفت کاملاً در این امر شکست خورد. همین موضوع باعث شد تا جنبش شبتانیسم با جهان بینی خاص خود پدیدار شود. نیتان غزاوی یکی از اندیشمندان مهم و مبلغان شبتانیسم محسوب می شود. او در تفسیر بسیاری از اندیشه های لوریانی بازنگری کرد و موارد جدیدی به آنها افزود و نظام فکری جدیدی ایجاد کرد که شاخه جدیدی از نظام لوریانی بود.

تز "نور بی عقل" در برابر "نور عاقل" یکی از اندیشه های مهم نیتان بود. بر مبنای چنین تصوری این سوف (خداوند پنهان یا عدم) دو نور را درون خود جای داده است: اولی نیروی ویرانگر و بی عقلی است که برای فرآیند خلقت اهمیت چندانی قائل نیست بلکه با آن دشمنی می ورزد و همان نیروی عدم است. اما نور عاقل همان نوری است که به آفرینش می اندیشد و در نهایت به آن جامه عمل می پوشاند.حالت قبض الهی (صیم صوم) در وجود الهی با دو نور عاقل و غیرعاقل رخ نداده است بلکه تنها در نور عاقل روی داده است. تا زمینه را برای آفرینش آماده کند.

بدین ترتیب نور عاقل از نور بی عقل جدا گردید و در نتیجه، این نور عدمی نیرویی نشأت گرفته از این سوف و مستقل از آن تبدیل شد؛ بنابراین نیروی شر یعنی شر تجلی یافته در دنیا چیزی جز بخشی از خداوند نیست. این نور هرچه را که نور عاقل می آفریند از بین می برد، ولی با این همه نور عاقل توانست فضای علوی را شکافته، جهان را بیافریند، اما نیمه سفلی یعنی شکاف بزرگ (ماده سفلی) در تاریکی و دور از سلطه او باقی ماند. تلاش نور عاقل برای رسیدن به جهان سفلی و کوشش نور غیرعاقل برای جلوگیری از رسید پرتوهای نور عاقل، همان تضاد و دیالکتیک جهان هستی است. این مطلب قوی ترین تعبیر از دوگانه پرستی موجود در ترکیب چند لایه یهودیت است.

در واقع این پرتوها تنها توسط ماشیح می تواند به جهان سفلی راه پیدا کند. این تنها ماشیح است که می تواند پرتوها را به جهان تاریک رسانده و ساختار جهان سفلی را بازسازی نماید. روح ماشیح در جهان فرودست وجود دارد؛ زیرا یکی از شراره های الهی است که به پوسته (قلیبوت) چسبیده است و به همین دلیل او از "تورات" و قانون فرمان نمی برد و تنها اوست که می تواند فرآیند تیکون [اصلاح اختلال وجودی ]را آغاز کند.

همه انسانها در برابر سلطه شریعت خاضع و تسلیم اند. شریعت نمایانگر نور عاقل و ارواح متصل به آن است، برعکس ماشیح که از آن فرمان نمی برد. او دربردارنده دو نور است و مجاز به انجام کارهاییاست که برای انسانهای عادی ممنوع می باشد. همین اندیشه به نیتان غزاوی این امکان را داد تا کارهای عجیب ماشیح را توجیه نماید. او شابتای را گوساله قرمزی دانست که در "عهد عتیق" (اعداد 19) آمده است. او پاک کننده انسانهای ناپاک است ولی در عین حال خود ناپاک است. او اژدهای مقدسی است که اژدهاهای موجود در شکاف را تسلیم و رام می کند.

در واقع حروف واژه عبری "ناحاش" به معنی "اژدها" با حروف "ماشیح" در حساب ابجد برابر است و به همین دلیل او مقدس است هرچند که کارهای به ظاهر ناپاک انجام دهد.

این نوع نگرش به ماشیح مبتنی بر یکی از تزهای مهم شبتانیسم است؛ یعنی تز دو تورات: یکی "تورات دی اتسلیوت" یعنی تورات جهان علوی یا تورات فیض رسان و رهایی بخش و دیگر "تورات دی بریئا" یعنی تورات خلق یا تورات ظاهر و جهان حسی و سفلی. شبتانیسم با عمق بخشیدن به اندیشه کابالایی برای تورات دو معنای ظاهری و باطنی قائل شد. معنای ظاهری با این جهان یعنی جهان خیر و شر و مرگ و حیات و نیستی و ناپاکی و پراکندگی و تبعید در ارتباط است. به همین دلیل این تورات، "تورات خلق" است که دربردارنده فرمانها و اوامر و نواهی است که یهودی باید به آنها عمل کند تا به شخینای تبعید شده با یهودیان، در گرفتاری اش کمک نماید.

از تورات خلق به عنوان بالاپوش شخینا در هنگام اسارت نام برده می شود. اما معنای باطنی تورات با جهان علوی، جهان خیر و حیات ابدی به عنوان جهان ثابتی که در آن تبعید و پراکندگی نیست، در ارتباط است. تورات این عالم، همان تورات رهایی است که به باطن آن جز قدیسان و ماشیح راه ندارند. به رغم تشابه موجود میان دوتورات از نظر لفظ و محتوا، شیوه درک هر یک از آنها با یکدیگر فرق می کند؛ زیرا تفسیر هر یک از توراتها بر مبنای جهانی صورت می گیرد که به آن تعلق دارد.

تورات در دوران قبل از رهایی (عصر شبتانی یا مشیحانی) در پرتو فرماندهان، نواهی و تحریمهای شناخته شده نزد ما خوانده می شود. اما "تورات رهایی و فیض" انجام محرمات را جایز می داند بلکه نقض تورات خلق دلیل بر آمدن عصر جدیدی است که شابتای زوی بشارت آن را داد.

تمام اینها مبتنی بر مفهومی محوری در اندیشه شبتانیستی یعنی مفهوم مقدس بودن ناپاکی است. اعمال نادرست در واقع اعمال مقدسی است که فقط نمود بیرونی آنها ناپاک است (در اینجا تأثیرگذاری مارانو بار دیگر مشخص می شود) عقل ناپاک اگر با شور و شوق دینی عمل نماید مقدس می شود. شبتانیستها در "تلمود" توجیهی برای این دیدگاه خود یافتند؛ آنجا که می گوید گناهی که برای خودش انجام شود، بزرگ تر از فرمانی است که برای خودش انجام نشود. همچنین در مورد افراد مختار نمی توان براساس معیارهای عادی حکم کرد؛ زیرا قانون آنها با قانون فیض تفاوت دارد و ایشان فراتر از خیر و شرند (مانند ابر انسان نزد نیچه).

کسانی که در جهان تیکون زندگی می کنند هرگز نمی توانند مرتکب گناه شوند؛ زیرا شر در مورد آنان معنای خود را از دست داده است و آنها به رهایی کامل درونی رسیده اند.

باروخیا روسو به هواداران خود بشارت داد که سی وشش گناهی که شریعت یهود در مورد آنها حکم اعدام صادر کرده است تنها از دیدگاه تورات خلق معتبر است. اما اگر انسان به مرحله رهایی یا تورات فیض برسد، گناهان یاد شده حلال خواهند شد.شبتانیستها از انجام اوامر سر باز می زدند و از انجام نواهی ابایی نداشتند بلکه زیر پا گذاشتن شریعت را بر خود واجب می دانستند و تحت عنوان معانی باطنی و اصول عالی، مسائل اخلاقی رایج در اجتماع را نادیده می گرفتند.

شعار اصلی آنها این عبارت شابتای زوی بود که "خدایا تو را شکر می گوییم؛ ای کسی که حرامها را حلال می کنی".

معنای باطنی تورات از نظر بشارت دهندگان به جهان رهایی و کسانی که به آن رسیده اند، معنای واقعی آن است. از نشانه های واقعی ایمان آنها این است که دین واقعی خود را مخفی نگه می دارند و آن را از چشمان خلق نهان می کنند بلکه از نظر آنان بر هر مؤمن واقعی واجب است که در تمام ادیان وارد شود و به صورت ظاهری با آنها گرایش پیدا کند و دین حقیقی خود را مخفی نگه دارد. او بدین وسیله خواهد توانست ادیانی را که به مانند پوشش خارجی برای خود برگزیده از بین ببرد.

به نظر می رسد یهودیان مارانو که به ظاهر مسیحی و در باطن یهودی بودند در گسترش چنین عقیده ای نقش بسزایی داشتند. برخی پژوهشگران معتقدند که اندیشه شبتانیستی تا اندازه ای از میراث دینی مسیح تأثیر پذیرفته است. و این تأثیرپذیری خود را به صورت محوریت شخص ماشیح که به دار آویخته می شود، نشان می دهد. صلیب در اندیشه شبتانیستی گاهی واقعی انگاشته می شود و گاهی به ارتداد و ناپاکی تفسیر می شود.

تأثیرگذاری اندیشه مسیحی بر اندیشه شبتانیستی همچنین خود را به صورت تأکید بر رهایی درونی و آزادی باطنی نشان می دهد. پژوهشگران به مثلث شتبانیستی خدای پنهان، خدایقوم یسرائیل و شخینا و شکلهای گوناگون این مثلت اعتقاد دارند. پس از مرگ زوی مراکز شبتانیستی در کشورهای همسایه عثمانی در بالکان، ایتالیا لهستان و لیتوانی تأسیس شد.

مهم ترین جنبش شبتانیستی جنبش یعقوب فرانک است. جنبشهای شبتانیستی تا اعماق اروپا گسترش یافته بود و شبتانیستها به درون یهودیت حاخامی رخنه کرده بودند، اما با پنهان نگه داشتن عقاید خود، مخفیانه مردم را به شبتانیسم دعوت می کردند تا آنجا که حاخام ایبیشویتز، یکی از استوانه های یهودیت حاخامی از مبلغان شبتانیسم بود.

شبتانیستها از مهم ترین عناصر انقلابی و هیچ انگار اروپا بودند و دیدگاههای خود را تا برپایی انقلاب فرانسه پنهان نگه داشتند؛ بسیاری از آنها در شمار رهبران این انقلاب بودند. مؤسس دوبروشکا، یکی از کاندیداهای تصدی منصب ریاست جنبش فرانک از رهبران انقلاب فرانسه بود که در سال 1794 به همراه دانتون اعدام شد.

شبتانیسم از جنبشهای مدرن یهودی مشیحانی است که بیانگر رنج و محرومیت یهودیان و بحران یهودیت است. و به پدیدار شدن حسیدیسم و به دنبال آن صهیونیسم انجامید. تمامی جنبشهای یاد شده، مردمی بودند و از زمان و مکان موجود می گریختند و خواهان انتقال از یک وضعیت تاریخی مشخص و بحرانی به جامعه ای جدید و ایده آل بودند که در سرزمین فلسطین برپا می شود. این جنبش گریزجو به دلیل حلول گرایی نهفته در یهودیت، شکل مشیحانی به خود گرفت.

یکی از اندیشمندان یهودی معتقد است که شبتانیستی آغاز یهودیت نوین است؛ زیرا پیدایش اینجنبش بیانگر ضعف یهودیت حاخامی است. شبتانیسم با زیر پا گذاشتن تمامی اصول و ارزشها در بسیاری از ابعاد به جنبشهای یهودی معاصر شباهت داشت؛ یهودیتی که می کوشد قوانین و مقررات سختگیرانه و تحمیل شده از سوی حاخامها را کنار بگذارد.

بنابراین وارث حقیقی شبتانیسم، یهودیت اصلاح طلب است. یهودیت اصلاح طلب نیز شورشی علیه سنتهای تلمودی حاخامی بود و گفته می شود که ارون کورین، یکی از رهبران برجسته یهودیان اصلاح طلب در مجارستان، در جوانی شبتانیست بوده است.

نظر دیگری وجود دارد که معتقد است وارث حقیقی شبتانیسم، جنبش صهیونیسم است. صهیونیسم اوامر و نواهی را مردود می داند و معتقد است که نباید منتظر باقی ماند تا ماشیح به خواست خداوند برای نجات یهود ظهور کند. لایه حلول گرایی یهودی، تمامی این جنبشها را که جلوه های گوناگون آن به شمار می روند در خود گرد آورده است. جنبشهای مذکور وجود خدای فراطبیعی و فرازمانی را انکار می کنند و به دنبال یافتن اصل مطلق و مرکز نهایی در خود ماده اند. به همین دلیل خداوند کاملاً در طبیعت و تاریخ حلول می کند و ماده مقدس می شود و بدین ترتیب تمامی امور تقریبا با یکدیگر برابر می شوند و اصول اخلاقی بی ارزش گشته، زشتیها و نیکیها جای خود را با یکدیگر عوض می کنند.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس

بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد پنجم، چاپ اول، پاییز 1382.