ده فرمان

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


در عهد عتیق، در سفر تثنیه عبارت "عسیریت هادبروت" یا "کلمات دهگانه" (Ten Commandments; Decalogue)آمده که بر دو لوح سنگی نوشته شده بود تثنیه باب 4/13). تقریبا همین عبارت در سفر خروج (34/28) آمده است: "پس به دو لوح کلمات عهد یا کلمات دهگانه را نوشت".

در زبان انگلیسی گاهی میان عبارت Ten" "Commandments و کلمه "Decalogue" فرق گذاشته می شود؛ بدین ترتیب که اولی معمولاً برای اشاره به ده فرمان به کار می رود که در سفر خروج (20/1 تا 17) یا سفر تثنیه (5/6 تا 21) آمده است، اما واژه دوم به همین مفهوم اشاره دارد که البته با واژه و اصطلاحات دیگری در عهد عتیق آمده است و تنوع بسیار دارد. به هر حال، در بسیاری از موارد، این دو کلمه به صورت مترادف به کار می رود.

در مجموع می توان گفت که وصایا یا دستورات و یا کلمات ده گانه، لیستی از سفارشهایی است که خداوند به حضرت موسی(ع) در کوه طوردر سینا ابلاغ کرد و در همان زمان ـ یا پس از آن ـ در دو طرف یک لوحه سنگی نوشته شد. گفته می شود هنگامی که موسی از کوه طور پایین آمد، متوجه شد که پیروان او گوساله را می پرستند و در اطراف آن می رقصند، پس دو لوحه سنگی را شکست و دوباره به کوه رفت و با دو لوح سنگی جدید برگشت و به همین دلیل اصول اصلی شرعی که در دو لوحه اولی نوشته شده بود، از بین رفت.

بعضی از مورخین نتیجه گیری کرده اند که احکام دین موسی به دست خود موسی بر روی یک رقاق بردی نوشته شد. و آنها غیر از سفارشاتی است که بهدست خدا بر روی سنگ، همانطوری که در تورات آمده است، نوشته شده است.

برخی نیز معتقدند که ده فرمان، جوهر و اصل یهودیت و روح و مجموعه قوانین آن است؛ اما ما چنین نظری نداریم. زیرا یهودیت ترکیبی چند لایه است که در داخل آن بخشهای مختلف وجود دارد و ده فرمان با شکلهای گوناگونش تعبیری از همین ترکیب است و فرمانهایی را دربردارد که برخی توحیدی جهانی و اخلاقی دارد و نیز دربردارنده دستورات تورات است که جنبه حلولی گری نژادی دارد نه اخلاقی. از این رو مشکل است که از موضوعی سرشار از تناقض همچون ده فرمان به عنوان جوهر یهودیت نام ببریم، مگر آن که ترکیب چندلایه یهودیت را در ذهن داشته باشیم.

پس از سال 1426، مسیحیان به اصل سفارشات اعتراف کردند و هر چند در ترتیب و تفصیل آن با هم اختلاف دارند. کنیسه پروتستان (و در ضمن آن انگلیسیان) و کلیسای (کنیسه) ارتودکس ترتیب سفارشات را همان طوری که در سفر خروج ـ آمده (صحاح بیستم، آیات 17ـ1) قبول کردند. و کاتولیکها و لوتریها ترتیب آن را همان طوری که در سفر تثنیه آمده است (صحاح پنجم، آیات 12ـ6) قبول دارند. اختلاف در اینجا در مورد اهمیت سفارش و دخول آن در دیگران یا برعکس است هر چند که معنای عمومی فرقی ندارد و یکی است.

هر سفارش شامل تعدادی از کلمات است که بعضی از آنها از دو کلمه عبری قدیم تشکیل شده است. سفارش اول می گوید (من خدا و آقایی هستم که از طرف معبد به سوی تو آمدم و کسی را شریک من قرار مده) و این سفارش اساس جامعه ای است که بر فکر خدای واحد توانای میهن استوار است. سفارش دوم (مثالهایی را برای خدا درست نکن) فکر خدایی است که چشمها را نمی بینند و نمی توان او را تجسم کرد. سفارش سوم (اسم خدا را به باطل نبر) ازفرد با ایمان در مورد نام بردن خدا به عبث جلوگیری نکرده بلکه به طور مطلق نام خدا بردن را تحریم می کند. و دستور می دهد که هر آنچه در جای او قرار می گیرد را در صورت ضرورت جای او قرار دهند (هرچه مقصود از او را بیان می کند). سفارش چهارم (روز شنبه روز مقدسی است) اشاره بر حرام بودن کار کردن در این روز و صرف کردن آن در راه استراحت و عبادت، دارد.

سفارش پنجم (به پدر و مادرت احترام بگذار) می گوید که بنای اجتماع بر احترام به پدر و مادر استوار است و از مکان عالی تقدس برخوردار است. سفارش ششم (نکش) کشتن را حرام می کند. وصیت هفتم (زنانکن) دعوت به ازدواج می کند که یک جامعه سالم نمی تواند بر غیر آن استوار باشد. وصیتهای هشتم (ندزد) و نهم (شاهد زور نباش) نشانه های یک جامعه نمونه را معرفی می کند. اما وصیت دهم (آنچه مال دیگری است را آرزو مکن) دلالت بر تقدس مالکیت خصوصی دارد.

متفکران و مورخان در طول دورانها در میزان ارزش این سفارشات باهم اختلاف داشته اند. نظریات آنها در این دو زمینه متفاوت بوده است که گروهی آن را دارای اهمیتی بیش از حد می داند و گروهی عقیده دارند که ده فرمان خلاصه شده زیرکانه ای از اصول اخلاقی معروف در نزد ملتهای زیادی است که یهودیان به ویژه کنعانیان و حتیان در مجاورت آنها قرار داشتند.

طبق بعضی روایات فرمانهای ده گانه خداوند یا ده فرمان، که در پای کوه سینا به حضرت موسی (ع) نازل شد. عبارتند از:

1 ـ من هستم یهوه خدای تو که، ترا از مصر و از خانه فلاحی، بیرون آوردم؛

2 ـ ترا خدایان دیگر غیر از من نباشد. صورتهای تراشیده (بت) برای خود مساز؛

3 ـ نام یهوه، خدای خود را به باطل مبر؛

4 ـ روزسبت (شنبه) ـ استراحت ـ را یاد کن تا آن روز را تقدیس نمایی؛

5 ـ پدر و مادر خود را احترام نما؛

6 ـ قتل مکن؛

7 ـ زنا مکن؛

8 ـ دزدی مکن؛

9 ـ بر همسایه خود شهادت دروغ مده؛

10 ـ به خانه همسایه ات و زن و کنیز و غلام و گاو و الاغش طمع مکن.

باستان شناسان، قرینه هایی بین قوانین حمورابی و قوانین فوق دیده اند.

ده فرمان مشکلات متعددی را برانگیخته است: نخست آن که در میراث دینی یهود، این مسأله اجماعی است که حضرت موسی به کوه سینا رفت و چهل روز روزه گرفت و در آنجا ده فرمان بر او نازل شد، اما زمانی که فهمید گروهی از بنی اسرائیل گوساله طلایی را می پرستند آنها را به زمین زد و شکست. سپس بازگشت و چهل روز دیگر روزه گرفت و خداوند بار دیگر ده فرمان را به وی ابلاغ کرد. البته به طور دقیق معلوم نیست که آیا خداوند مستقیما این فرمانها را به او داده و او آن را به مردم رسانیده یا آن که در حضور مردم ده فرمان بر او فرود آمده و یا آن که مستقیما این فرمانها به مردم ابلاغ شده است.

در مورد همه این احتمالات اشارات بسیاری در سفر خروج (19/9 تا 25 و 20/2 تا 18) و سفر تثنیه (4/10، 5/4 و 5 و 5/22) آمده است. در برخی تفسیرهای حاخامی ادعا شده است که خداوند خود با انگشتانش فرمانها را بر لوح نوشته است و براساس آنچه در سفر خروج آمده (31/18 و 32/15 و 16) این فرمانها به شکل خواندنی بوده نه شنیداری.

اما مشکل بزرگ تر، مطلبی است که منتقدان "عهد عتیق" مطرح کرده اند و آن عبارت است از این که اشاره سفر خروج به ده فرمان به شکل معروف آن در سفر خروج (20/1 تا 7) و سفر تثنیه (5/6 تا 21)است، در حالی که در سفر خروج (34/28) و (34/11 تا 26) پیش از عبارت مربوط به "ده فرمان" چیزی آمده است که از نظر قالب و محتوا با دو شکل معروف ده فرمان کاملاً تفاوت دارد.

ابتدا متن شکل و صیغه غیرمعروف را می آوریم: "آنچه را که امروز به شما امر می کنم اطاعت کنید. من قبایل اموری، کنعانی، حیتی، فرزی، حوی و یبوسی را از سر راه شما برمی دارم. مواظب باشید هرگز با آن قبایل پیمان دوستی نبندید، مبادا شما را به راههای گمراه کننده بکشانند. بلکه باید بتها، مجسمه های شرم آور و قربانگاههای آنها را ویران نمایید؛ زیرا من خدای غیوری هستم و پرستش خدای غیر را تحمل نمی کنم.

ـ هرگز نباید با ساکنان آنجا پیمان دوستی ببندید؛ چون آنها به جای پرستش من، بتها را می پرستند و برای آنها قربانی می کنند، اگر با ایشان دوست شوید شما را به بت پرستی خواهند کشانید؛ شما دختران بت پرست آنها را برای پسران خود خواهید گرفت و در نتیجه پسران شما هم از خدا برگشته، بتهای زنان خود را خواهند پرستید.

ـ برای خود هرگز بت مسازید.

ـ عید فطیر را هر سال به مدت هفت روز جشن بگیرید. این جشن را همانطور که گفتم در ماه ابیب برگزار کنید؛ چون در همین ماه بود که از بندگی مصریان آزاد شدید.

ـ تمام نخست زاده های نر گاو و گوسفند و بز شما به من تعلق دارد. در برابر نخست زاده نر الاغ، یک بره به من تقدیم کنید و اگر نخواستید این کار را بکنید گردن الاغ را بشکنید. ولی برای تمام پسران ارشد خود حتما باید عوض دهید.

ـ هیچ کس نباید با دست خالی به حضور من حاضر شود.

ـ فقط شش روز کار کنید و در روز هفتم استراحت نمایید، حتی در فصل شخم و فصل درو.

ـ عید هفته ها را در هنگام نخستین درو گندم و عید سایبانها را در پاییز که فصل جمع آوری محصول است نگاه دارید.

ـ سالی سه بار تمام مردان و پسران قوم اسرائیل باید برای عبادت به حضور خداوند، خدای اسرائیل بیایند. زمانی که به حضور من می آیید کسی دست طمع به سوی سرزمین شما دراز نخواهند کرد؛ زیرا تمام قبایل بیگانه را از میان شما بیرون می رانم و حدود سرزمین شما را وسیع می گردانم.

ـ خون قربانی را هرگز همراه با نان خمیرمایه دار به حضور من تقدیم نکنید و از گوشت بره عید پسح تا صبح چیزی باقی نگذارید.

ـ هر سال بهترین نوبر محصولات خود را به خانه خداوند، خدای خود بیاورید.

ـ "بزغاله را در شیر مادرش نپزید" (خروج، 34/11 تا 26). ناقدان عهد عتیق معتقدند که این شکل (از فرمانها) به کهن ترین منبع عهد عتیق مربوط است که از نظر متن و مضمون، به کلی با منابع دیگر متفاوت است. آنان این شکل را "فرمانهای قربانی" نام می نهند؛ زیرا دربردارنده بسیاری از آداب و رسوم مربوط به اعیاد و قربانیهاست. همچنین اخلاقیات موجود در این فرمانها بسیار ابتدایی است به گونه ای که تصویر یک جامعه و محیط شبانی را منعکس می کند.

یکی از ناقدان عهد عتیق معتقد است که اشکال دیگر (ده فرمان) مانند آنچه در سفر خروج (13/3 تا 16 و 23/10 تا 19) آمده از نظر ابتدایی بودن با شکل سابق چندان تفاوتی ندارند و محیط شمالی را که غنی تر بوده منعکس می سازد. اشکال دیگری نیز به طور پراکنده در سفر تثنیه وجود دارد. اشکال مختلف این فرمانها بیانگر انقلابها و شورشهایی است که در پادشاهی شمالی و جنوبی علیه عبادات و پرستشهای بیگانه رخ داده است و هر انقلابی شکل جدیدی از این فرمانها را تأکید می کرده است.

مهم ترین اشکالی که در این زمینه وارد شده ـ همان طور که اشاره شد ـ در دو سفر خروج 20/1 تا 17) و سفر تثنیه 5/6 تا 21) آمده است. به جز در فرمان سوم که یک اختلاف اساسی میان دو متن وجود دارد و فرمانهای نهم و دهم که از لحاظ لفظ با یکدیگر متفاوت اند، این دو شکل از ده فرمان جز در اندکی از جزئیات که قابل توجه نیست، با هم شباهت تمام دارند.

ما در اینجا شکل اول ده فرمان را به طور کامل می آوریم و در پرانتز شکل دیگر برخی فرمانها را خواهیم آورد:

"خدا با موسی سخن گفت و این احکام را صادر کرد: من خداوند، خدای تو هستم، همان خدایی که تو را از اسارت و بندگی مصر آزاد کرد.

ـ تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد. هیچ گونه بتی به شکل حیوان یا پرنده یا ماهی برای خود درست مکن. در برابر آنها زانو نزن و آنها را پرستش نکن؛ زیرا من که خداوند، خدای تو می باشم، خدای غیوری هستم و کسانی را که با من دشمنی کنند، مجازت می کنم. این مجازات شامل حال فرزندان آنها تا نسل سوم و چهار. نیز می گردد. اما بر کسانی که مرا دوست داشته باشند و دستورات مرا پیروی کنند تا هزار پشت رحمت می کنم.

ـ از نام من که خداوند، خدای تو هستم سوءاستفاده نکن. اگر نام مرا با بی احترامی به زبان بیاوری یا به آن قسم دروغ بخوری تو را مجازات می کنم.

ـ روز سبت را به یاد داشته باش و آن را مقدس بدار. در هفته شش روز کار کن، ولی در روز هفتم که سبت خداوند است هیچ کار نکن؛ نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه کنیزت، نه مهمانت و نه چهارپایانت. چون خداوند در شش روز آسمان و زمین و دریا و هرچه را که در آنهاست آفرید و روز هفتم دست از کار کشید. پس او روز سبت را مبارکخواند و آن را روز استراحت تعیین نمود [در سفر تثنیه چنین آمده است: "روز سبت را به یاد داشته باش و آن را مقدس بدار. من که خداوند، خدای تو هستم این را به تو امر می کنم. در هفته شش روز کار کن، ولی در روز هفتم که سبت خداوند است هیچ کاری نکن؛ نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه کنیزت، نه مهمانت و نه چهارپایانت. غلام و کنیزت باید مثل خودت استراحت کنند. به یاد آور که در سرزمین مصر غلام بودی و من که خداوند، خدای تو هستم با قدرت و قوت عظیم خود تو را از آنجا بیرون آوردم. به این دلیل است که به تو امر می کنم سبت را نگه داری"].

ـ پدر و مادرت را احترام کن تا در سرزمینی که خداوند، خدای تو به تو خواهد بخشید عمر طولانی داشته باشی [پدر و مادر خود را احترام کن؛ زیرا این فرمان خداوند، خدای توست. اگر چنین کنی در سرزمینی که خداوند، خدایت به تو خواهد بخشید عمری طولانی و پربرکت خواهی داشت].

ـ قتل مکن.

ـ زنا مکن.

ـ دزدی مکن.

ـ دروغ مگو.

ـ چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش. به فکر تصاحب غلام و کنیز، گاو و الاغ و اموال همسایه ات مباش".

می توان فرمانهای 1 تا 3 را چنین تقسیم کرد: رابطه انسان با خدا و رابطه انسان با انسان.

در این فرمانها با نام خداوند خود را معرفی می کند و مهم ترین خصوصیت این خدا، سهمی است که در تاریخ یهودیت دارد؛ زیرا او خود را به عنوان پروردگاری که "تو را از سرزمین مصر و سرزمین بردگی خارج کرد"، معرفی می کند. بنابراین آغاز این فرمانهای دهگانه از ویژگی حلول گرایی برخوردار است که احساس رابطه خاص با خدا را که به سودبنی اسرائیل در تاریخ دخالت می کند، تقدیم نموده احساس نفرت از بیگانگان (یعنی مصریها) را برمی انگیزد.

چنانچه ملاحظه می شود تفکر توحیدی در آن کامل نیست؛ زیرا به طور ضمنی به وجود خدایی دیگر اعتراف می کند. فرمان اول از خدای غیور صحبت می کند که گناه پدران را در پسران دنبال می کند و تا نسل سوم و چهارم از دشمنانش انتقام می گیرد و بدین ترتیب، صفات بشری را به خداوند نسبت می دهد و شامل اصول اخلاقی ابتدایی است؛ چرا که خیر و شر را مسأله ای موروثی و نه دینی مرتبط با ارزشهای اخلاقی، اختیار و مسئولیت فردی می داند.

اما فرمان سوم، فرمانی است که در آن دو تفسیر مختلف برای مقدس شمردن روز شنبه وجود دارد. این طبعا به دلیل وجود منابع مختلف است. اما حاخامها این اختلاف را به این صورت تفسیر کرده اند که حضرت موسی، دو لوح عهد را شکست و زمانی که بازگشت نسخه دیگری از فرمانها را آورد که این نسخه دوم دقیقا مطابق نسخه اول نبود. برخی دیگر چنین تفسیر کرده اند که این عین معجزه است؛ زیرا خداوند هر دو نسخه را در آن واحد نازل نموده است. این تفسیری است رایج که تا حدود زیادی با ساختار چند لایه و انباشتی یهودیت که در آن لایه های متناقض دیده می شود، تناسب دارد.

برای این تفسیر حاخامی دلایل خاصی وجود دارد. شکلهای اول و دوم "ده فرمان" آن طور که گفته شد، تقریبا در همه جزئیات همگون اند، جز در فرمان سوم که به تقدیس روز شنبه مربوط می شود و هر یک منشأ قداست را به گونه ای تفسیر می کند. در متن سفر خروج (20/11) آمده است که خداوند زمین (و آسمان) را در شش روز خلق کرد و در روز هفتم استراحت نمود. اما در سفر تثنیه (5/15) گفته شده که این روز مقدس است؛ زیرا روزی است که خداونددر آن قوم بنی اسرائیل را از مصر خارج نمود.

بدین ترتیب با برقراری پیوند میان این دو شکل، مقدس با نامقدس (دنیایی) و الهی با قومی آمیخته می شود؛ زیرا در این دو شکل، حادثه ای وجودی (خلقت جهان یا طبیعت) با حادثه ای قومی و تاریخی (خروج از مصر) در ابتدای تاریخ یهودی برابر دانسته شده است. بنابراین تاریخ و طبیعت با یکدیگر پیوند می خورد و یهودیان روز شنبه را به دو سبب روز تعطیل می دانند: یکی دلیل وجودی و جهانی و دیگری دلیل تاریخی که با قوم و نژاد مقدس (یهود) مرتبط باست. اما این دو دلیل از نظر اعتبار برابرند. روز شنبه در این دیدگاه با بزرگ ترین عیدهای یهودی که عیدهای دینی و تاریخی و در عین حال، عیدهایی طبیعی و بی ارتباط با دین، تاریخ یا اخلاق اند، تفاوتی ندارد.

این بیانگر همان حلول گرایی موجود در یهودیت است که موجب آمیزش و تداخل نسبی و مطلق، و دنیایی و مقدس می شود و تاریخ یهودی را مرکز و محور وجود می انگارد.

بقیه فرمانها به قضایای کلی و مهم اخلاقی که لازمه سامان دهی هر جامعه ای است، می پردازد؛ هرچند در فرمان آخر یک تخصیص وجود دارد که فرد یهودی را به بدی نکردن به خویشان یهودی اش امر می کند و البته در مورد بیگانگان سکوت می کند.

این فرمانهای دهگانه از جهت موضوع، عناصر اصلی بخشها و ترتیب اجزای آنها شباهتی آشکار به معاهده های معروف حدود نیمه اول قرون 13 قبل از میلاد دارد، مانند معاهده های امضا شده میان پادشاهان حیتیها و دولتهای کوچک تابع آنها؛ زیرا این قراردادها با مقدمه ای تاریخی آغاز می شود و به دنبال آن شروطی که مربوط به قرارداد، می آید. ده فرمان مانند همین معاهده هاست. پروردگار (یهوه) همان حاکم الهی است که لطف و نعمتهای خوی بر بندگانش را برمی شمارد و سپس شروط خود را برایشان دیکته می کند و مخالفین را از عقوبت و مجازات می ترساند و همان گونه که چنین معاهدات و فرمانهایی ایجاب می کرد که آن را در جمع مردم جار بزنند و اعلام کنند؛ سبک ده فرمان نیز دلالت بر آن دارد که بایستی آن را با صدای بلند در حضور جمع بخوانند.

ده فرمان در تابوت عهد قرار داده شد که به عنوان قدمگاه پروردگار به آن نگریسته می شد و حقیقت آن است که این عادت در خاور نزدیک باستان رایج بوده است و نسخه هایی از قراردادها و پیمانها را زیر پاهای خداوند قرار می دادند تا شاهد آن باشد.

میان جنبه اخلاقی این فرمانها و راهنمایی که در کنار مردگان در مصر دوره فراعنه دفن می شد تشابهی وجود دارد، این راهنما برای آن بود که مردگان را در جهان آخرت راهنمایی کند و معروف به "اعلان برائت یا بیگناهی" بود که در آن نوشته شده بود: "دزدی نکردم؛ به چیزی طمع نورزیدم؛ انسانی را نکشتم؛ دروغ نگفتم و زنا نکردم".

ده فرمان جزء نمازی شد که در روز "عید هفته ها" (عید نزول تورات) خوانده می شود و این دلیل آن است که یک عید یسرائیلی باستانی (برای تجدید پیمان) وجود داشته است که شامل خواندن متن ده فرمان بوده است. ده فرمان در اصل جزء نماز معبد بوده است، اما یهودیها می خواستند که آنها جزء نماز روزانه آنها شود. اما ایشان از این کار منع شدند تا ادعای گروههای بدعت گزار یهودی که مدعی بودند تنها این فرمانها از جانب خدا نازل شده و متون دیگر حاصل اجتهاد بشری است و بنابراین لازم الاتباع نمی باشد، رد شود.

در آگادا آمده است که این اوامر و نواهی بر دو لوح عهد و در جای خالی میان کلمات نوشته شده بود و این تلاش برای قداست بخشیدن به شریعت شفاهی بود که حاخامهای یهودی مشعل دار آن بودند.به همین دلایل، ده فرمان جزء نمازهای روزانه نشد. تنها ویژگی ده فرمان این است که نمازگزاران به هنگام تلاوت آن در معبد می ایستند و نیز در جشن تکلیف نوجوانان یهودی (برمیصوا) در معابد اصلاح طلبان توسط همان نوجوان ـ در حالی که مقابل "تابوت عهد" ایستاده ـ خوانده می شود.

حاخامهای یهودی، آنچه را که به آن اوامر و نواهی (میصووت) می گویند و تعداد آن 613 می باشد به آن افزودند. چیزی به نام "شریعت نوح" هم وجود دارد که مجموعه ای از اوامر و نواهی را که برای یهودیان و غیریهودیان لازم الاجراست، دربردارد.

یهودیان مؤمن هر سال به یاد نزول تورات، جشنی می گیرند به نام "زمن متن توراتنو" یا عید اعطای "تورا" که حقیقت همان عید Zeman-metan-Toratenuدر "شاووعوت" است. یهودیان، سالانه سه عید مهم را برگزار می کنند:

1 ـ عید پسح "Pesah" یا عید آزادی از مصر و رهایی از فرعون که مراسم خاصی به نام "سدر" (Seder) به معنی (با نظم ترتیب) دارد. این عید را فطیر، فصح، آزادی و عید بهار نیز می گویند که از پانزدهم ماه عبری نیسان (27 فروردین ماه) به مدت هشت روز برگزار می گردد.

2 ـ عید سایبانها یا عید "سوکوت" به معنی عید میوه بندان یا بید بندان، که به مدت هشت روز از پانزدهم ماه عبری تیشری (25 مهر) شروع می شود.

3 ـ عید "شاووت" یا عید هفته ها شامل عید اهدای نوبر میوه ها، عید درو (در فارسی عید گل) و عید اعطای تورات، از ششم ماه عبری سیوان به مدت دو روز به طول می انجامد.

هر یک از اعیاد سه گانه، یادآور خاطره ای از اجداد و نیاکان قوم یهود است که با شروع نوعی از فعالیتهای سالیانه کشاورزی مصادف می باشد. غیر از اینها نیز اعیاد و مراسم دیگری در بین یهودیان معمولو متداول می باشد.

مآخذ:

  1. حمیدی، سیدجعفر: تاریخ اورشلیم (بیت المقدس)، انتشارات امیر کبیر، 1364.
  2. بوست، جورج: قاموس الکتاب المقدس، بیروت 1911.
  3. ابراهیم، نجیب میخاییل: مصر و الشرق الادنی القدیم، دمشق 1964.
  4. دورانت، ویل: قصة الحضارة، ج 2، مجلد 3، قاهره 1961.
  5. حمیدی، سیدجعفر: تاریخ اورشلیم (بیت المقدس)، انتشارات امیر کبیر، 1364.
  6. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد پنجم، چاپ اول، پاییز 1382.
  7. Encyclopedia britannica: Vol 7 ,Decalogue.