بتار، سازمان

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


نام سازمان بتار (Bettar) مخفف نام یک افسر یهودی ارتش تزار روسیه است به نام "بریت یوسف ترومپلدور" (Brit Yosef Trumpeldor) که هنگام وقوع زد و خورد در یکی از اردوگاههای مهاجران یهودی در منطقه "جلیله سفلی" به دست فلسطینیان کشته شد. این نام به معنای "پیمان ترومپلدور" است.

این سازمان جوانان صهیونیست تجدیدنظرطلب را یوسف ترومپلدور در سال 1923 در شهر ریگا (پایتخت لاتومی) تأسیس نمود، تا اعضای خود را با کارآموزی و آموزش کشاورزی وطن گزین و نیز آموزش زبان عبری و آموزش های نظامی برای زندگی در فلسطین آماده سازد. آموزش هایی که به اعضای سازمان داده می شد بازتاب تأثیر گرایش های فاشیستی رایج در اروپای آن زمان بود. مثلاً به آنان یاد داده می شد که انسان دو راه بیشتر در پیش رو ندارد "یا جنگ یا مرگ" و هر دو صاحب رسالتی تنها براساس شمشیر برپا شده است. به طور کلی، این سازمان تبلور و تجسم اندیشه های "ولادیمیر ژابوتنسکی"، رهبر صهیونیسم تجدیدنظرطلب، بود.

عده ای از جوانان که به تبعیت از محافظان هیتلر پیراهن قهوه ای به تن می کردند تحت این نام فعالیت نظامی داشتند. این گروه از جوانان برای رسیدن به اهداف ایدئولوژیک خود فعالیت نظامی را بر سایر اقدامات ترجیح می دادند و ژابوتنسکی را پیشوای مذهبی خود می دانستند.

این سازمان اولین کنفرانس خود را در ژانویه1929 در شهر ورشو برگزار کرد و طی آن مقرر شد که فعالیتهای سازمان فقط حول محور عملیات نظامی باشد.

در اوت 1929 زد و خوردی بین عده زیادی از اعضای مسلح سازمان بتار و مسلمانان در پای دیوار ندبه روی داد که منجر به تظاهرات و زد و خوردهایی در روزهای بعد گردید و در نهایت تعداد زیادی از مسلمانان و صهیونیستها کشته و زخمی شدند. (نک: براق، قیام).

اگرچه سازمان بتار در اساسنامه اش ذکر کرده بود که فعالیت عمده اش بر پایه مسائل نظامی است، ولی در مواقع لازم از فعالیت سیاسی نیز رویگردان نبود. یکی از آن موارد کمک به ژابوتنسکی در رسیدن به برخی از اهدافش در رابطه با تشکیلات تجدیدنظرطلبان بود.

در دهه سی، یکی از شعارهای رایج میان جوانان سازمان "ایتالیا برای موسولینی، آلمان برای هیتلر و فلسطین برای ژابوتنسکی" بود. همچنین اعضای بتار، به تقلید از سازمان های جوانان فاشیست، پیراهن قهوه ای می پوشیدند. در پی درگیری هایی که میان ژابوتنسکی و رهبران سازمان جهانی صهیونیسم رخ داد و منجر به جدای ژابوتنسکی و تشکیل "سازمان جدید صهیونیسم" و سپس "اتحادیه ملی" در سال 1934 شد، سازمان بتار نیز از سازمان جهانی صهیونیسم منشعب شد.

ژابوتنسکی که رهبری سازمان تجدیدنظرطلبان را به عهده داشت، طرفدار سیاست تشکیل دولت یهود در فلسطین بود ولی سازمان جهانی صهیونیسم برخلاف او پیرو سیاست گام به گام بود و از این نظر با او همسویی نداشت. در این مورد وقتی که ژابوتنسکی تلاشهای خود را بی ثمر دید، ضمن ابرازانزجار از مقامات سازمان، اقدام به ترک عضویت در آن نمود و از همفکران و هوادارانش نیز خواست به او تأسی کنند. ولی عده زیادی از هوادارانش از انجام این عمل خودداری کردند زیرا معتقد بودند چنین کاری سبب تضعیف سازمان جهانی صهیونیسم می گردد.

ژابوتنسکی به دنبال این تجدیدنظر در افکار و اعمال خود، و همچنین بحث و مجادله با هوادارانش، هنگامی که موفق به جلب نظر آنان نشد، تصمیم گرفت تشکیلات و سازمان تجدیدنظرطلبان را از کسانی که مخالف ترک سازمان جهانی صهیونیسم بودند، پاکسازی کند. به دنبال این تصمیم بدون مقدمه اعلام کرد که اعضای هیأت اجرایی سازمان تجدیدنظرطلبان را برکنار کرده است و اعضای سازمان باید طی یک رأی گیری، مخالفت یا موافقت خود را با این عمل اعلام کنند. رأی گیری در آوریل 1933 انجام شد و نتیجه آن، برخلاف انتظار، به نفع ژابوتنسکی تمام شد. در این رأی گیری 8/93 درصد به انجام این کار رأی مثبت دادند و تنها 2/6 درصد با آن مخالفت نمودند.

طبق اظهاراتی که در این باره ابراز شده اعضای سازمان بتار را می توان عامل اساسی کسب موفقیت ژابوتنسکی در این کار به حساب آورد. "مردخای کاتس" (Mordechai Katz)یکی از عناصر مهم سازمان بتار علت حمایت از او را به این صورت بیان کرد: چون او رهبری یک انقلاب سودمند در جنبش صهیونیسم را به عهده داشته است، برای رهبری انقلاب باید جنبه تقدس قائل شد، دستورات ژابوتنسکی را چه درست و چه غلط باید اجرا کرد.

یکی دیگر از اقدامات سیاسی سازمان بتار عبارت بود از راه پیمایی در خیابانهای شهر تل آویو برای نشان دادن مخالفت سازمان با اتحادیه کارگری(هیستادروت). این کار در سال 1933 از سوی اعضای سازمان بتار صورت گرفت، زیرا تجدیدنظرطلبان با اهداف و اقدامات هیستادروت مخالف بودند.

در سال 1934 در نتیجه مخالفت سیاسی هیستادروت، یک سازمان جدید صهیونیستی تشکیل گردید. در درون بتار، نیروهای اصلی سازمان تروریستی ارگون و جنبش حیروت، شکل گرفتند. مائیر کاهانا، بنیانگذار گروه کاخ، عضو تشکل بتار بود.

در 11 سپتامبر 1938 کنفرانس سازمان بتار دوباره در "ورشو" برگزار شد. در آن زمان "مناخیم بگین" 25 سال داشت و با سخنرانیهای مکرّر و مهیج خود در طول کنفرانس، اعضای شرکت کننده در کنفرانس را علیه تهدیدهای آلمان تحریک کرده و در نتیجه جوّی به وجود آورد که اعضای سازمان بتار خواستار تصرف سرزمین فلسطین در اسرع وقت گردیدند. بگین همچنین از اعضای سازمان خواست که سوگند سازمانی خود را تغییر داده و به جای سوگند قبلی که "من فقط برای دفاع، اسلحه به دست می گیرم" بگویند "من اسلحه به دست می گیرم تا هم از قوم خود دفاع کنم و هم وطنم را به پیروزی برسانم."

این مسأله سبب شد که مشاجره ای بین بگین و ژابوتنسکی رخ دهد ولی علی رغم آن، اعضای بتار اصلاح سوگند را پذیرفته و تصویب کردند.

اهداف و برنامه های سازمان بتار در جریان اولین کنفرانس آن از سوی ژابوتنسکی به این ترتیب اعلام شد:

1ـ تشکیل امپراطوری اسرائیل در دو طرف رود اردن.

2ـ لژیونیسم (تشکیل گروههای نظامیداوطلب).

3ـ انضباط شدید.

4ـ تحکیم منزلت قوم یهود.

5ـ بسیج قوا.

6ـ زبان عبری.

7ـ مونیسم (تک گرایی).

در جریان کنفرانس بتار ژابوتنسکی اعلام کرد که صهیونیسم باید از هرگونه اختلاط اعم از سیاسی و مذهبی پرهیز کند.

عناصر این سازمان بعدها به رهبری مناخیم بگین، سازمان صهیونیستی جدیدی را که سازمان اصلی تروریستی اِرگون می باشد را تشکیل دادند.

فعالیت های سازمان بتار فقط به لهستان منحصر نبود، بلکه دامنه آن به شماری از کشورها نیز کشیده شد. در سال 1934 سازمان مرکزی برای آموزش دریانوردی در ایتالیا و مرکزی برای آموزش خلبانی در پاریس برپا کرد. همچنین شعبه هایی در لد (1938) و آفریقای جنوبی (1939) و نیویورک (1941) افتتاح کرد. تا آغاز جنگ جهانی دوم، پایگاه اصلی سازمان و هیأت رهبری آن در خارج از فلسطین بود و سپس به فلسطین منتقل شد که بعضی از اعضای بتار چند شهرک مهاجرنشین تعاونی در آن جا تأسیس کرده بودند. فرماندهان درجه اول سازمان صهیونیستی تروریستی اِرگون و رهبران جنبش حروت از میان صفوف سازمان بتار برخاستند؛ به طور مثال، یسرائیل شیف و مناخیم بگین از جمله این رهبران بودند.

پس از تأسیس دولت صهیونیستی، این دولت مرکز سازمان بتار در جهان شد. در اواخر دهه شصت شمار اعضای آن به هشتاد هزار نفر می رسید که نیمی از آنان در فلسطین و بقیه در 13 کشور پراکنده بودند.

مآخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد هفتم، چاپ اول، 1383 ، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382..
  2. برنر، لنی: مشت آهنین، حسین ابوترابیان، اطلاعات، 1370.