اسرائیل در طرح صلح آمریکا، مواضع و نقش ـ 1991

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۸ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


اندیشه کنفرانس منطقه ای که توسط آمریکا درسال 1991 ارائه شد بنابر نظر بسیاری از کارشناسان سیاسی منطقه و نیز اسناد و مدارک موجود، یک پیشنهاد آمریکایی بلکه اساسا پیشنهاد رژیم اسرائیل بود که نخست وزیر آن اسحاق شامیر به "ماراک گلدینگ" معاون دبیرکل سازمان ملل در تاریخ 14/6/1978 ارائه داد. در این زمان گلدینگ از سوی دبیرکل مأموریت یافته بود تا با سفر به منطقه، نقطه نظرات کشورهای منطقه را پیرامون کنفرانس صلح ارزیابی کند.

اگرچه کنفرانس منطقه ای مطرح گردید تا راه حل میانه ای باشد بین خواست اعراب مبنی بر کنفرانس بین المللی و خواست اسرائیل در مورد گفت وگوهای دوجانبه و مستقیم با اعراب براساس توافقنامه کمپ دیوید، لیکن اسرائیلیها از همان آغاز تلاش کردند تا کنفرانس منطقه ای را نیز از محتوای آن تهی سازند، تا به مذاکرات دوجانبه بین این رژیم با کشورهای عرب ذیربط، بدون هرگونه تضمین مشخص منجر گردد.

الف ـ عکس العمل اسرائیل در برابر تلاشهای صلح آمریکا:

در پی دیدارهای دوره ای جیمز بیکر وزیر خارجه وقت آمریکا، حدود هماهنگی آمریکا و اسرائیل برای تهی ساختن اندیشه کنفرانس منطقه ای هرگونه محتوای واقعی آن تعیین گردید تا آنکه جیمز بیکر با مقامات اسرائیل بر روی نکات زیر به توافق رسید:

1) موافقت اسرائیل در مورد مشارکت اتحاد جماهیر شوروی در کنفرانس، در صورت تحقق شرط اسرائیل منوط به اینکه مسکو روابط دیپلماتیک خود را با تل آویو از سر گیرد.

2) کنفرانس منطقه ای هیچ گونه قدرتی در تحمیل تصمیمات نخواهد داشت.

3) امکان بررسی دعوت کنفرانس در آینده و برای بار دیگر با نظر مثبت اسرائیل.

4) کنفرانس، مأموریت حل مسائل مشترک فیمابین در منطقه، مثل آب، مسائل اقتصادی، کاهش مسابقه تسلیحاتی، امنیت منطقه و غیره را خواهد داشت.

در عین حال اسحاق شامیر با لجاجت بیشتر سعی در تحمیل شرایط جدید دیگر نمود، از جمله:

نامگذاری دیدار منطقه ای به جای کنفرانس منطقه ای.

مشارکت ندادن ساکنان قدس شرقی در انتخابات.

کنفرانس تنها یک بار تحت عنوان جلسه افتتاحیه تشکیل می شود و پس از آغاز مذاکرات مستقیم، مجددا منعقد نخواهد گردید.

مذاکرات براساس اصل زمین در برابر صلح جریان نخواهد یافت چرا که اسرائیل از سرزمینهای اشغالی عقب نشینی نخواهد کرد.

آگاهان به مسائل سیاسی منطقه در نگاهی کلی به دیدگاه اسرائیل پیرامون راه حل صلح در خاورمیانه تصریح کردند که: رژیم اسرائیل از آغاز شکل گیری خود، گفت وگوی مستقیم را به عنوان تنها وسیله برای حل کشمکشهای عربی ـ اسرائیلی موردنظر داشته است. در توجه زیربنایی به این نقطه نظر، دلایل زیر از سوی رهبران این رژیم ارائه گردیده است:

1) گفت وگوهای مستقیم، معمولاً "و حکما" به معاهدات دوجانبه که معنای آن اعتراف به موجودیت اسرائیل از جانب کشورهای امضاءکننده می باشد منجر می شود که نتیجه این اعتراف، اختلاط سیاسیو اقتصادی در محیط عربی است.

2) گفت وگوی مستقیم، ویژگی برتری در توازن نیرو در سطح سیاسی و نظامی برای اسرائیل را به دنبال خواهد داشت.

براساس دلایل مذکور، رژیم اسرائیل همواره گفت وگوهای مستقیم با کلیه کشورهای عرب، بدون مشارکت و دخالت یک گروه ثالث، را ترجیح داده است.

بدین ترتیب پیش از تشکیل کنفرانس در طول مذاکرات آمریکا با مسؤولان رژیم صهیونیستی، یکی از نقاط اختلاف این رژیم با اعراب را همین نکته تشکیل می داد. به طوری که جیمز بیکر گفت: یکی از نقاط اختلاف اساسی بین سوریه و اسرائیل که همچنان باقی می باشد، نقطه نظر اسرائیل مبنی بر این که کنفرانس تنها یک بار تشکیل شود.

ب ـ موضع اسرائیل در مورد دیگر سایر طرف ها:

دیدگاه رژیم صهیونیستی نسبت به سایر طرف ها نظیر اتحاد جماهیر شوروی (سابق)، جامعه اروپا، سازمان ملل و همچنین هیأت فلسطینی، که قرار بود هر یک به نحوی در کنفرانس منطقه ای مشارکت داشته و نقشی ایفا کنند، متفاوت بود. در ادامه به طور خلاصه به دیدگاه رژیم اسرائیل در این زمینه اشاره می شود:

1 ـ اتحاد جماهیر شوروی:

هماهنگی ای که بین آمریکا و شوروی در خلال جنگ خلیج فارس تجلی عملی پیدا کرده بود، در روند حل بحران خاورمیانه نیز تعمیم یافت. در این رابطه با توجه به عدم توانمندی شوروی در ایفاینقش به موازات آمریکا، مشارکت و حضور شوروی به عنوان یکی از سرپرستان کنفرانس صلح فقط می توانست چهره بین المللی به کنفرانس ببخشد. لذا آمریکا خواستار ایفای نقشی از سوی شوروی در سناریوی جدید ایالات متحده برای صلح در خاورمیانه بود.

امّا اسرائیلیها موافقت کردند که نمایندگان شوروی تنها در جلسه افتتاحیه شرکت کنند و پس از آن به کشور خود بازگردند بدون اینکه حقی برای مشارکت در تصمیم گیری و یا حتی اعتراض داشته باشند تا آنکه سرانجام این رژیم موفق گردید با تحصیل شرایط خود درخصوص مشارکت شوروی در کنفرانس صلح اولاً: استمرار انتقال یهودیان شوروی به فلسطین اشغال شده را تضمین کند و ثانیا: پیش از آغاز کار کنفرانس صلح خاورمیانه شوروی را به برقراری روابط دیپلماتیک با این رژیم قانع سازد.

2 ـ جامعه اروپا:

اسرائیل تلاش زیادی را برای دور نگه داشتن جامعه اروپا از تلاشهای صلح و شرکت ندادن آنها در کنفرانس منطقه ای انجام داد و حتی با مشارکت صوری این گروه از کشورها در کنفرانس موافقت نکرد، مگر در صورت تحقق شرایطی ازجمله، دریافت برخی کمکهای اقتصادی و مالی از جامعه اروپا و نیز کمکهایی در جهت تسهیل انتقال یهودیان شوروی و اتیوپی و غیره به اسرائیل.

در مقابل، جامعه اروپا و به ویژه فرانسویها حاضر شدند در ازای حضورشان در کنفرانس وعده هایی را به این رژیم بدهند. در این راستا اسحاق شامیر هنگامی که حکومت اسرائیل مسأله مشارکت اروپا را مورد بررسی قرار می داد اشاره کرد که جامعهاروپا آماده تغییر برخی از مواضعش در عوض کسب این فرصت می باشد.

از نظر رژیم اسرائیل، عدم اشاره اروپا به ساف و نیز عدم درخواست تشکیل دولت مستقل فلسطینی، جزئی از این چشم پوشی اروپا از مواضع قبلی اش بود.

بیکر در دومین سفر خود به منطقه به منظور دستیابی به مواضع رژیم اسرائیل، طی طرح سؤلاتی نظر این رژیم را در مورد مشارکت جامعه اروپا جویا شد که در جلسه هیأت دولت اسرائیل در 20 آوریل 1991، رژیم اسرائیل اختلاف نظر اسرائیل و آمریکا را در این دانست که نقش پیشنهادی آمریکا چیزی بیش از یک ناظر و کمتر از سرپرست کنفرانس صلح می باشد.

سرانجام پس از کسب شرایط مورد نظر، اسرائیلیها با مشارکت اروپا در جلسه افتتاحیه کنفرانس موافقت نمودند که در مقابل فرانسه نیز مبلغ 155 میلیون دلار وام به هدف کمک به مسأله مهاجران یهود در اختیار این رژیم قرار داد.

3 ـ سازمان ملل متحد:

با توجه به این نکته که رژیم اسرائیل یعنی تنها کشوری که سازمان ملل بر رشد و شکل گیری آن ناظر بوده و همین سازمان ملل بود که در ماه نوامبر 1947 بر تقسیم فلسطین رأی داد، (نک: تقسیم فلسطین) معهذا این رژیم با حضور سازمان ملل در کنفرانس صلح منطقه ای مخالفت کرد.

به طور مشخص، اختلاف بین اسرائیل و سازمان ملل به سال 1975 یعنی زمانی که قطعنامه برابری صهیونیسم با نژادپرستی صادر گردید و نیز به مخالفت سازمان ملل با اشغال اراضی عربی از سویاین رژیم در سال 1967، برمی گردد.

"یوهان سالین" سفیر اسرائیل در سازمان ملل بین سالهای 1988 تا 1990 می گوید: چگونه از ما می خواهند به سازمانی اطمینان کنیم که سالانه حداقل 36 قطعنامه بر ضد اسرائیل صادر کرده است.

اسرائیل در سازمان ملل در مقابل 21 کشور عربی قرار گرفته که اکثرا از سوی کشورهای اسلامی غیرعرب و جناحی از کشورهای جهان سوم حمایت می شوند. حتی دیپلمات باتجربه این رژیم "اباابان" که اولین نماینده اسرائیل در سازمان بود، می گوید: "اعراب حتی اگر قطعنامه ای مبنی بر مسطح بودن کره زمین پیشنهاد کنند، موافقت دو سوم اعضای مجمع عمومی را کسب خواهند کرد".

در مقابل موضع رژیم اسرائیل در مخالفت با مشارکت سازمان ملل در کنفرانس صلح خاورمیانه "خاویر پرز دکوئیار" دبیرکل وقت سازمان ملل آمادگی این سازمان را در بازنگری برخی تصمیمات ضد اسرائیلی سازمان در عوض مشارکت آن در کنفرانس خاورمیانه اعلام نمود.

لغو قطعنامه 3379 مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر برابری صهیونیسم و نژادپرستی در تاریخ 16 دسامبر 1991 از جمله این بازنگریها به شمار می رود.

از دیگر خواستهای اسرائیل، عدم طرح مسائل اعراب و اسرائیل در شورای امنیت به موازات یا همزمان با جریان مذاکرات صلح خاورمیانه بود که این امر مورد موافقت آمریکا قرار گرفت.

سرانجام اسرائیلیها با مشارکت یک ناظر صامت و نماینده شخصی دبیرکل موافقت کردند.

ج ـ اسرائیل و اصل زمین در برابر صلح:

اهتمام اسرائیل در حفظ سرزمینهای اشغالیبه عنوان ضمانت امنیت استراتژیک، همواره مورد توجه این رژیم بوده است، لذا این رژیم بلندیهای جولان و کرانه غربی و نوار غزه و جنوب لبنان را به عنوان مراکزی برای کاهش خطر حفظ کرده است. در پاسخ به شعار اعلام شده از سوی [[بوش، جورج، فرایند صلح با اسرائیل در دوره ریاست جمهوری|جورج بوش]] رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اصل زمین در برابر صلح، اسحاق شامیر شعار صلح در برابر صلح را سر داد. این بدان معنا بود که شامیر نمی خواهد بر روی عقب نشینی از سرزمینهای اشغال شده هیچ گونه مذاکره ای صورت بگیرد بلکه آنچه بدان توجه داشت و دنبال می کرد، تسلیم کشورهای عرب یکی پس از دیگری در مقابل این رژیم بود.

اسحاق شامیر قبل از عزیمت به "مادرید" گفت: اسرائیل آماده برقراری صلح با کشورهای عرب و فلسطینیان در مقابل صلح است و نه در مقابل عقب نشینی از سرزمینهای ( اشغالی). رژیم اسرائیل اعتقاد داشت 90 درصد از سرزمینهایی را که در سال 1967 اشغال کرده بود، در پی قرارداد کمپ دیوید به حکومت مصر بازگردانده است. اما بقیه سرزمینها نظیر بلندیهای جولان، کرانه عربی، نوار غزّه، قدس شرقی و نوار امنیتی در جنوب لبنان، یا از سوی کنیست رسما به خاک اسرائیل منضم گردیده یا آنکه در چارچوب نیازهای امنیتی اسرائیل باقی خواهد ماند.

بنابراین صهیونیستها از آغاز خواستار صلحی بودند که بر مبنای آن، اعراب از درخواست سرزمینهایشان چشم پوشی کنند. مسئولان رژیم صهیونیستی و به ویژه رهبران حزب لیکود، فرایند صلح براساس اصل زمین در برابر صلح را چیزی جز برداشت غلط از قطعنامه 242 شورای امنیت تلقی نکردند، لذا با فشار بر آمریکا، این کشور را بر آنداشتند تا در مذاکرات، حق تفسیر در قطعنامه های 242 و 338 برای اسرائیل قائل شود.

در پاسخ به نظریه ای که از وجود موشکهای دوربرد حمایت کرده و معتقد است که پهنه زمین دیگر نمی تواند نقش مهمی را واجد باشد، "زلمان شووال" کارشناس برجسته نظامی اسرائیل می گوید: "در پاسخ به کسانی که ادعا می کنند هجوم موشکهای "اسکاد" به اسرائیل ثابت کرده که گسترش دامنه سرزمین نمی تواند مانعی به حساب آید، متذکر شوم که این جنگ مثل کلیه جنگها بر روی سرزمین آغاز شد و پایان گرفت و بنابراین ارزش کرانه غربی در هدف استراتژیکی در این جنگ مورد تأکید قرار گرفت."

د ـ اسرائیل و هیأت فلسطینی:

آن طور که از منابع رسمی و مطبوعاتی رژیم اسرائیل برداشت شده قضیه فلسطین از دیدگاه این رژیم، مسأله ای فرعی در کشمکش اعراب و اسرائیل است و این رژیم اعتقاد داشت که کنگره پیرامون مشکل فلسطین باید در پایان مذاکرات مطرح گردد و در آغاز آن درباره صلح با کشورهای عربی گفت وگو شود.

از نظر رهبران صهیونیست، باعث نگرانی این بود که این رژیم از سوی کشورهایی محاصره شده که کوچکترین گامی برای اعتراف به موجودیت اسرائیل برنمی دارند و بر این اساس، اولین گام لازم از سوی آمریکا در فرآیند صلح خاورمیانه را، قانع ساختن این کشورها در اعتراف به موجودیت رژیم اسرائیل می دانند. در این راستا تمامی جناحهای مختلف اسرائیل تأکید داشتند که بحران کشمکش اعراب ـ اسرائیل، پیش از حل بحران فلسطین حل و فصلشود.

در مورد سازمان آزادیبخش فلسطین این رژیم از آغاز فرایند صلح خاورمیانه هرگونه نقشی را برای این سازمان در جریان مذاکرات صلح به صورت مستقیم یا غیرمستقیم رد نمود.

در این رابطه "بنیامین ناتانیاهو" معاون وزیر خارجه اسرائیل در گفت وگو با تلویزیون انگلیس گفت: "ما خواستار مذاکره با هر عرب فلسطینی و در واقع با هر عربی که به وجود اسرائیل معترف باشد، باشیم. ما ساف را نمی خواهیم چرا که این سازمان سعی در نابودی ما دارد."

در مورد نمایندگی فلسطینیان در مذاکرات، اسرائیلیها برای اینکه این نمایندگی در چارچوب هیأت مشترک فلسطینی ـ اردنی باشد اصرار ورزیدند با تأکید بر اینکه در بین اعضای هیأت، فلسطینیان قدس شرقی یا فلسطینیان خارج از سرزمینهای اشغالی حضور نداشته باشند. و هیأت مذکور فقط از فلسطینیان ساکن نوار غزه و کرانه غربی که هیچ وابستگی به ساف نداشته باشند، تشکیل شود.

در مورد مشارکت فلسطینیان در فرایند صلح خاورمیانه صهیونیستها تأکید داشتند که به طور مستقیم در تعیین اعضای هیأت فلسطینی شرکت کنند و یا به صورت غیرمستقیم حق اعتراض در نحوه انتخاب اعضای هیأت را داشته باشند.

ه ـ نظرات اسرائیل پیرامون طرح صلح آمریکا:

1) دیدگاهی که بتوان از بدوا بر روی آن توافق نمود تا مذاکرات براساس آن به نتیجه برسد مردود است و گفت وگوهای مستقیم تعیین کننده آینده مذاکرات خواهد بود.

2) گفت وگو با کشورهای عرب (سوریه و اردن به صورت خاص) به صلح دوجانبه، و با فلسطینیان، به حکومت خودمختار برای ساکنان کرانه غربی و نوار غزّه، بستگی دارد.

3) نمایندگی فلسطینیان به افرادی از دو منطقه اشغالی به استثنای قدس که به عنوان جزئی از دولت اسرائیل شناخته می شود، منحصر بوده و این نمایندگان باید به اتفاق هیأت اردن حاضر شوند و گفت وگویی پیرامون استقلال فلسطین وجود نخواهد داشت.

4) برای اسرائیل، حق تفسیر قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت وجود خواهد داشت.

5) آمریکا برای الغای تحریم اعراب علیه اسرائیل تلاش خواهد کرد.

6) ساخت شهرکهای یهودی نشین متوقف نخواهد شد.

7) هرگونه گفت وگو پیرامون قدس ممنوع است.

8) اسرائیل خود را به وعده هایی که آمریکا در تضمین نامه هایش به طرفهای عربی داده است، ملتزم نمی داند.

9) پیشرفت در مذاکرات دوجانبه و چندجانبه باید همزمان باشد.

10) اسرائیل از ایالات متحده می خواهد تا بیشترین تلاش خود را برای راضی ساختن طرفهای عربی بر توافقنامه شامل، بین اسرائیل و لبنان که در سال 1983 (توافقنامه 17 می) امضاء شد اعمال نماید.

پس از این مواضع یاد شده، آمریکا سعی کرد در طرح صلح پیشنهادی خود به اعراب، دیدگاهها و نقطه نظرات رژیم اسرائیل را مورد توجه قرار دهد.

مآخذ:

  1. روزنامه الحیات، 5/4/994 ـ 14/5/1991 ـ 3/8/1991.
  2. روزنامه السفیر، 20/3/1991.
  3. فصلنامه الدراسات الفلسطینیة، شماره 6، بهار 1991.
  4. سعیدی، زامل: لغو قطعنامه 3379 مجمع عمومی، بولتن دفتر مطالعات سیاسی بین المللی.
  5. مجله صوت فلسطین، آوریل 1992، شماره 291.
  6. مجله الامة، 1/9/1991، شماره 1412.
  7. روزنامه النداء، 1/11/1991.