زبان یدیشی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۰


زبان یدیشی (Yiddish) اصلاً زبان نیست و مجازا زبان خوانده می شود، بلکه گویشی آلمانی است که با حروف عبری نوشته می شود. یدیشی از سده های میانه تا دوران معاصر زبان یهودیان اشکناز شرق اروپا بوده است و به همین خاطر به آنها یهودیان یدیشی می گوییم. شیوه یهودیان جهان معمولاً چنین بوده است که به زبان کشوری که درآن زندگی می کرده اند سخن می گفته اند، اما تا اندازه ای رنگ عبری به آن می دادند و واژه های عبری را با آن در می آویختند. سپس از آن کشور می رفتند و آن گویشرا با خود می بردند و در حالی که در کشور اصلی از میان رفته بود، همچنان آن را حفظ می کردند. زبان یدیشی وابسته به این شیوه زبانی است.

زبان یدیشی در سال های 1000 تا 1350 میلادی پدید آمد؛ همان هنگام که یهودیان، زبان آلمانی سده های میانه را پذیرفتند.این زبان مردمی بود که یهودیان در میانشان زندگی می کردند. اما یهودیان در عین حال به اصطلاحات خاصی نیاز داشتند که بتواند زندگی ایشان را به عنوان گروه کارکردی و واسطه وصف کند. برای همین، برخی واژه های عبری و آرامی را به کار می گرفتند، خصوصا با توجه به این که اعضای هسته اصلی اقلیت یهودی آلمان از شمال فرانسه و شمال ایتالیا آمده بودند و با گویش خاص فرانسوی که به آن "لعز" گفته می شد، سخن می گفتند.

از این جا بود که آمیزه ای زبانی پدید آمد که در آغاز "یودیش دویچ" نامیده شد. این عبارت به معنای "آلمانی یهودی" بود، اما رفته رفته به "یدیش تایتش" و سپس به "یدیش" تبدیل شد.

در آغاز میان آلمانی سده های میانه و یدیش تایتش، جز در چند واژه و عبارت عبری و تفاوت هایی در گویش واژه های آلمانی و عبری، هیچ تفاوتی وجود نداشت.

هنگامی که برخی از یهودیان آلمانی به اروپای شرقی کوچیدند، گویش آلمانی خویش را با خود بردند و زمانی که در لهستان استقرار یافتند به عنوان آلمانی با آنها برخورد شد. ایشان در میهن جدید و اسلاوی خود، زبان لهستانی را به کار نگرفتند، زیرا از یک سو آلمان، تمدنی برتر داشت و از سوی دیگر نظام خشک فئودالی، آنها را از دیگر افراد جامعه جدا می کرد. یهودیان لهستان در سده شانزدهم، زبان خود را آلمانی می دانستند.

در این جامعه جدید، واژه ها و ترکیب های زبان اسلاوی با یدیشی درآمیخت و آن را از اصل آلمانی اش دور کرد. با این حال، زبان یدیشی همچنان گویشی آلمانی به شمار می رود که در حفظ گرایش آلمانی یهودیان شرق اروپا سهیم است.

آرتور کوستلر با چنین توضیحی برای آغاز زبان یدیشی مخالف است. او با تکیه بر دیدگاه های زبان شناسان می گوید: هیچ آثار زبانی برگرفته از آلمانی منتقل شده به فرانسه در یدیشی دیده نمی شود. او حتی ثابت می کند که مناطق میانی تر و آلمان غربی (حوالی فرانکفورت) نقشی در شکل گیری زبان یدیشی نداشته اند و تأثیر عمده را گویش های آلمان میانی و شرقی داشته اند که تا سده پانزدهم، زبان گفت وگوی مناطق اتریشی آلپ و باواریا و مناطق نزدیک به کمربند اسلاوی اروپای شرقی بوده است. او از این جا نتیجه می گیرد که یهودیان اروپای شرقی، تبار فرانسوی و راینی ندارند و تبار آنان را به یهودیانی باز می گرداند که از خزر کوچیدند و در لهستان استقرار یافتند.

اما چگونه زبانشان یدیشی شد؟ کوستلر اعتقاد دارد که فرهنگ آلمانی، فرهنگ نخبگان لهستان و طبقه بورژوای تحصیل کرده بود. آنها حتی به زبان آلمانی حرف می زدند (یا دقیق تر بگوییم با گویش های آلمان میانی و شرقی صحبت می کردند). بازرگان یهودی در هنگام صحبت با کارگزاران آلمانی اش از نوعی آلمانی ناسره استفاده می کرد، با بردگانش به زبان پست لهستانی سخن می گفت، در کنیسه زبان عبری داشت و همه اینها را در خانه با یکدیگر می آمیخت.

در نتیجه، این یهودیان، زبان خزری خویش را فراموش کردند و زبان یدیشی پدید آمد. این پدیده جدیدی نیست؛ زیرا معمولاً نسل سوم مهاجران، زباناصلی خود را از یاد می برند. ظاهرا یهودیان قرایی (از منطقه خزر) تنها گروه یهودی هستند که از نظر زبانی با دیگر اقوام نیامیخته اند. برپایه نخستین سرشماری رسمی روسیه تزاری (1897) حدود 12894 یهودی قرایی در این کشور می زیسته اند که فقط 2632 نفر آنها به زبان روسی سخن می گفته اند. البته 9666 نفرشان نیز زبان اصلی خود را ترکی دانسته اند. این بدان معناست که احتمالاً اصل زبان ایشان خزری بوده است.

ریشه زبان یدیشی هرچه باشد، ترکیب واژگان آن بدین صورت است: 70 درصد آلمانی 20 درصد عبری و آرامی و 10 درصد لهستانی و اسلاوی. البته در سال های اخیر و پس از کوچ به آمریکا واژه های انگلیسی نیز به آن راه یافته است.

ساختار نحوی یدیشی به رغم دربرداشتن واژه های غیر آلمانی، آلمانی است و به همین دلیل "گویش" به شمار می رود.

زبان شناسان مراحل تحول یدیشی را چنین بیان می کنند:

ـ پایان مرحله پیدایش (تا سال 1250م).

ـ یدیشی کهن (از 1250 تا 1500م).

ـ یدیشی میانه (از 1500 تا 1700م).

ـ یدیشی نوین (از 1750 تاکنون).

این زبان از نظر جغرافیایی نیز چنین تقسیم می شود:

ـ یدیشی غربی که تقریبا از بین رفته است.

ـ یدیشی شرقی که خود دربرگیرنده گویش های شمالی (در لیتوانی) و گویش های جنوبی (در لهستان، اوکراین و رومانی) است. گویش های یدیشی در آمریکا به کار می رود. اما گویش معیار، گویش یدیشی شمالی است. در سده های دوازدهم و سیزدهم ادبیات شفاهی و مکتوب یدیشی پدید آمد وبرخی آثار یدیشی در سده شانزدهم به چاپ رسید.

یدیشی، زبان گتو است؛ زیرا کودکان یهودی ـ جز اندکی زبان عبری ـ تنها همین زبان را می آموختند. آن مقدار عبری هم که می آموختند بدین سبب بود که یهودیان گتو اعتقاد داشتند که هرکس به الفبای غیرعبری نگاه کند، چشمانش آتش می گیرد. سرانجام زبان یدیشی در هاله ای از قداست پوشیده شد که نمایانگر جریان حلول گرای قومی در یهودیت بود. با این همه، یدیشی در آغاز کار زبان مردم کوچه و بازار و زنان بود و ادبیاتی که با آن آفریده می شد، مخاطبی جز عوام نداشت. در برابر، عبری زبان نخبگان و روشنفکران و زبان آثار ادبی ایشان بود.

یدیشی زبان بازرگانی و معاملات ربوی شد و از عوامل انزوای یهودیان شرق اروپا گردید. هم می دانند که یهودیان در جوامع سنتی معمولاً با زبان یا گویشی متفاوت با زبان جامعه میزبان سخن می گفتند تا بتوانند به کار خود ادامه دهند. برخی معتقدند که آنها با این روش بهتر می توانستند بر سر دیگران کلاه بگذارند. یدیشی زبان جنایتکاران و قاچاقچیان نیز شد. برای همین، دولت های اروپایی در سده نوزدهم کاربرد زبان یدیشی در معاملات برای یهودیان ممنوع کردند. در آلمان قانونی تصویب شد که یهودیان را وادار می کرد اسناد تجاری خود را به آلمانی بنویسند.

لوییس بناپارت نیز در فرانسه همین کار را انجام داد. پیشگامان روشنگری یهودی نیز از یهودیان می خواستند که از انزوای زبانی خویش بیرون بیایند و به زبان جامعه میزبان سخن بگویند. فرایدلندر، رهبر آلمانی و یهودی اصلاح طلب، تأکید می کرد که عامل فساد دین و اخلاق یهودیان، همین زبان یدیشی است.

از آن جا که بسیاری از دلالان و شاغلان در تجارت بردگان سفید اروپا (و بلکه کل جهان) از1880 تا 1930 یهودیانی بودند که از منطقه اسکانی روسیه ـ بزرگترین صادرکننده روسی در آن زمان ـ آمده بودند، زبان یدیشی رایج ترین زبان در عرصه روسپی گری و فساد جنسی بود. البته پلیس بین المللی با همکاری دیگر یهودیان، این پدیده را از میان بردند.

اگرچه یدیشی مورد هجوم قرار می گرفت، اما تا آن جا به زندگی خود ادامه داد که زبان قومی یهودیان شرق اروپا و نسل آنان شد که در آمریکا پراکنده گشتند. اگر عبری "لایشون هاقدوش" یعنی "زبان مقدس" بود. یدیشی نیز "ماما لایشون" یعنی "زبان مادری" به شمار می رفت. برخی هواداران روشنگری، این زبان را به جای روسی، زبان ملی خود دانستند و آثارشان را به این زبان نوشتند. آنها از این جهت مانند دیگر اقلیت ها بودند و اما تنها دلیل استمرار و شکوفایی یدیشی در دو دهه آخر سده نوزدهم و در دهه نخست سده بیستم، این نبوده است.

برای تفسیر این پدیده باید به شرایط تاریخی و اجتماعی یهودیان شرق اروپا (هشتاد درصد یهودیان جهان) که زبانشان یدیشی بود باز گردیم. در سرشماری 1897 روسیه تزاری روشن شد که از 5054300 یهودی (2/4 درصد از جمعیت روسیه) حدود 97 درصد آنها به زبان یدیشی سخن می گویند. شمار یهودیانی که در منطقه اسکانی زندگی می کردند 4889427 تن بود که 6/11 درصد از مجموع 42338567 ساکن این منطقه را تشکیل می دادند.

تعداد یهودیانی که یدیشی زبان نبودند افزون بر 161500 نفر نمی شد. یهودیان لهستان نیز چنین وضعیتی داشتند. این اقلیت بزرگ در روسیه و لهستان، صادر کننده یهودیان یدیشی زبان به سراسر جهان بود که سبب می شد این زبان در گوشه گوشه جهان گسترش یابد. آلمان در همسایگی گالیسی و لهستان، گذرگاه میان روسیه و دیگر نقاط جهان بود وبه همین دلیل شمار بسیاری از یهودیان یدیشی زبان در آن ساکن شدند. البته بزرگ ترین اقلیت یهودیان یدیشی در آمریکا حضور داشتند که در اواخر سده نوزده، دومین مرکز یدیشی زبانان جهان به شمار می رفت.

زبان یدیشی تا مدتی در آمریکا و روسیه ادامه حیات داد که دلایل گوناگونی داشت؛ از جمله توقف مدرنیزاسیون در شرق اروپا و از میان رفتن پویایی اجتماعی و عملیات همگونی و آمیختگی یهودیان که سبب انزوای بیشتر ایشان می شد، به ویژه که آنها می توانستند بی هیچ نیازی به اکثریت، نیازهای یکدیگر را برآورده سازند و بنابراین، دلیلی برای همگونی و آمیزش در جامعه میزبان نمی دیدند. یهودیان یدیشی در آمریکا ظرف مدتی کوتاه به دو میلیون نفر رسیدند. آنها با دشمنی یهودیان آلمانی و سفارادهایی روبه رو شدند که لوترای خاص ایشان را بلد نبودند و افزون بر این یهودیان، غیر یهودیان نیز نسبت به آنان دشمنی می ورزیدند. آنها به عنوان گروهی مهاجر، با تکیه بر همبستگی شدید میان خود و با برپایی انجمن ها و نهادهای مالی و اجتماعی، احساس آرامش و امنیت می کردند.

بنابراین، زبان یدیشی از سال 1881 تا دهه بیست سده بیستم، زبان توده و ادبیات فولکوریک بیشتر یهودیان جهان (روسیه، لهستان، رومانی، آلمانی، آمریکا، آفریقای جنوبی، آرژانتین و دیگر کشورهای آمریکای لاتین) یدیشی بود. بیشتر این یهودیان تبار روسی و لهستانی داشتند و گفته می شود که حدود ده میلیون یهودی به این زبان سخن می گفته اند.

ادبیات، مطبوعات و سینمای یدیشی در این دوره شکوفا گردید و در روسیه و آمریکا به اوج رسید. در آمریکا یازده تئاتر یدیشی در نیویوک و هفدهتئاتر غیریدیشی در دیگر شهرها وجود داشت. شمارگان نشریات یدیشی زبان روزانه حدود 500 تا 600 هزار نسخه بود. در شوروی نیز چنین وضعیتی دیده می شد. از همین جا بود که مقصود دبنوف از ملیت یهودیان دیاسپورا روشن گردید.

وی این ملیت را ملیت یدیشی می دانست و به همین دلیل خواهان حفظ زبان یدیشی به عنوان ظرف زبانی این ملیت بود. حزب بوند هم که بیشتر اعضای کارگرش به این زبان سخن می گفتند در همین دوره تشکیل شد. یدیشی، زبان رسمی این حزب بود و بیانیه هایش را با همین زبان صادر می کرد. بلشویک ها خواهان این بودند که یدیشی به عنوان یکی از زبان های ملی به رسمیت شناخته شود.

شوروی زبان یدیشی را به رسمیت شناخت و در منطقه بیروبیجان زبان رسمی همچنان یدیشی است. نظام آموزش یدیشی هم در این دوره به اوج رسید و دانش آموزان مدارس یدیشی در آمریکا دوازده هزار نفر بود. در شوروی هم دبستان ها و دبیرستان هایی با زبان دریس یدیشی و نیز دانشکده های تربیت معلم در این زمینه تأسیس شد. در سال 1926 نسبت یهودیانی که به این مدارس می رفتند، 51 درصد از مجموع دانش آموزان یهودی بود. در همین جا دانشکده مطالعات فرهنگ یدیشی برپا گردید.

درست پس از پایان دهه بیستم، سستی و پوسیدگی در پیکر زبان یدیشی ـ در آمریکا و شوروی ـ ریشه دوانید. این قضیه دلایل گوناگونی داشت؛ مثلاً در آمریکا، یدیشی زبانی منقول از محیطی کهن به شمار می رفت که در جامعه امروزی هیچ گاه اقتصاد و تمدنی نداشت و بنابراین نمی توانست آینده ای داشته باشد. از نیمه های این دهه با توقف مهاجرت، حرکت زبان یدیشی به سوی نابودی، شتابان تر گردید.فرزندان مهاجران ـ همان گونه که انتظار می رفت ـ زبان انگلیسی می آموختند و مدارس یدیشی رفته رفته خالی می شد. همایش های انستیتو ییوو (مرکز مطالعات یدیشی) هم اکنون با زبان انگلیسی اداره می شود و این مرکز با کمک سازمان های صهیونیستی و دولت آمریکا به حیات خود ادامه می دهد. اکنون در آمریکا فقط یک نشریه یدیشی زبان ـ آن هم یک روز در میان ـ و سه مجله با شمارگان بیست و دو هزار نسخه منتشر می شود که بیشتر خوانندگانشان سالمند هستند.

در شوروی هرچه مدرنیزاسیون گسترش یافت، دایره یدیشی تنگ تر شد. دانش آموزان یهودی مدارس یدیشی در سال 1931 فقط 33 درصد از مجموع دانش آموزان یهودی روسیه را تشکیل می دادند و این نسبت در 1939 به 20 درصد رسید. هم اکنون تقریبا همه مدارس یدیشی زبان تعطیل شده اند.

نویسندگان یهودی روسیه و آمریکا دیگر به زبان روسی و انگلیسی می نویسند و برخی از آنها آثار یدیشی خود را به انگلیسی ترجمه می کنند و دلیل این قضیه نه فقط رشد میانگین های مدرنیزاسیون، بلکه این است که زبان یدیشی ریشه تاریخی ندارد. این زبان همچنین از میراث ادبی برخوردار نیست و همین سبب می شود که نوآوری هنری در آن دشوار شود.

شاید به همین دلیل است که پدیده ای بسیار شگفت انگیز در این زبان دیده می شود؛ پدیده اندکی واژه های یدیشی با این که زبان چند ملیون یهودی بوده است. چه بسا دلیل قطعی این وضعیت، آن باشد که ادیب یدیشی زبان از آن جا که خواننده ای ندارد، نویسنده ای بی مخاطب می شود و این چیزی است که برای هیچ نویسنده ای پذیرفتنی نیست.

از مهم ترین عوامل مشترک در فراموش شدنزبان یدیشی در آمریکا و روسیه، دگرگون شدن وضع کارکردی یهودیان و راهیابی آنان به پیشه های گوناگون است؛ چیزی که سبب می شود هرچه بیشتر از نهادهای فرهنگی و یهودی سنتی خود دور شوند.

اینک فقط چند هزار سالمند در آمریکا باقی مانده اند که به زبان یدیشی سخن می گویند. در روسیه شمار یهودیانی که در دهه هفتاد اعلام کرده اند زبانشان روسی است 7/86 درصد بوده است. این بدان معناست که حداکثر 10درصد یهودیان به زبان یدیشی سخن می گفته اند که بیشترشان پیر و ساکن مناطق غربی (لیتوانی، لاتوی و مولداوی) بوده اند. این را نیز باید در نظر داشت که بسیاری از کسانی که تصریح کرده اند زبانشان یدیشی است، این را برای نشان دادن هویتشان گفته اند نه این که واقعا به این زبان سخن بگویند.

در آفریقای جنوبی زبان یدیشی تقریبا از میان رفت و نازی ها و نیز باقی ماندگان یهودیان لهستانی را که هنوز به زبان یدیشی سخن می گفتند، نابود کردند. حتی در لهستان هم که میانگین های مدرنیزاسیون تا جنگ جهانی دوم چندان رشدی نکرده بود، یهودیان از زبان یدیشی فاصله می گرفتند و لهستانی می آموختند. آنها هم نمی خواستند با آموختن این زبان به فرزندانشان، آنان را در چارچوب تنگ یهودی زندانی کنند و موجب انزوایشان شوند و به همین دلیل فرزندانشان را به مدارس عادی می فرستادند تا بتوانند از زندگی بهره ببرند.

بنابراین، ادعای صهیونیست ها که می گفتند شوروی فرهنگ یدیشی را از میان برده است، پایه ای ندارد؛ زیرا این زبان در آمریکا بی هیچ فشاری از بین رفت و این جامعه بود که به این زبان هیچ اعتنایی نکرد و برای همین خودبه خود مرد.

می توان گفت که جنبش صهیونیسم، نقشفعالی در شتاب بخشیدن به نابودی زبان یدیشی داشته است. صهیونیست ها از آغاز، این زبان را زبان تبعیدگاه دانسته با آن مبارزه کردند و عبری را به جای آن ترویج نمودند.

زبان یدیشی در دل و ذهن یهودیان شرق اروپا جایگاه بلندی دارد؛ زیرا ظرف دربرگیرنده فرهنگشان است؛ فرهنگی زنده که تجربه های تاریخی شان را با آن بیان کرده اند. برای همین، جوانان نسل صبرا (اشکناز) که عبری را زبانی خشک و بی ریشه می دانند، اشتیاقی عاطفی نسبت به یدیشی نشان می دهند بعضی اسرائیلی ها نامهای عبری خویش را کنار گذاشتند و بار دیگر به نامهای یدیشی پیشین بازگشتند. بسیاری از اندیشمندان و نخبگان حاکم بر اسرائیل (از نسل قدیم) همچنان به یدیشی سخن می گویند.

زبان یدیشی هنوز زبان تدریس در مدارس عالی دینی (یشیوا) اسرائیل است و فرقه ناطوری کارتا که عقایدی ارتدوکسی و ضد صهیونیستی دارند به زبان یدیشی حرف می زنند و عبری را زبان مراسم عبادی می دانند و بس. مهاجران شرق اروپایی و اشکناز هم زبانشان یدیشی است و این زبان اکنون از عوامل تمایز اجتماعی به شمار می آید. در بعضی خانه ها، جوانان این زبان را ـ بی آن که بخوانند و بنویسند ـ به صورت شفاهی می آموزند.

شماری از جوانان یهودی اسرائیل ـ حتی سفارادها و یهودیان جهان اسلام ـ می کوشند تا با زحمت بسیار به زبان یدیشی صحبت کنند؛ زیرا به تصور آنان، این کار سبب می شود که به طبقه حاکم نزدیک شوند. ضمنا موجب می گردد که احساس کنند به یک ارزش فرهنگی یهودی دست یافته اند و نیز بتوانند با مهاجران جدید ارتباط برقرار نمایند. در اسرائیل چندین روزنامه و مجله یدیشی منتشرمی شد و هنوز ادبایی به این زبان مطلب می نویسند که برخی صهیونیست ها و برخی ضد صهیونیست یا بی اعتنا به آن هستند.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.