پاسداران جدید: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۴


اصطلاح "پاسداران جدید" (New Guard)از سویی به گروهی اطلاق می شود که بیشترشان از نسل "صابرا" (نک: صابرا) هستند؛ یعنی پیش از سال 1948 در مهاجرنشین صهیونیستی در فلسطین تربیت یافته اند (به همین علت گاهی به آنها اصطلاح "صابرای پیش از دولت" نیز اطلاق می شود) و از سوی دیگر منظور از این اصطلاح کسانی هستند که مفهوم امنیت ملی رژیم صهیونیستی را شکل دادند (مثل ژنرال هاایگال یادین، اسحاق رابین، موشه دایان، ایگال آلون و شیمون پرز).

به همین علت جایگاه سیاسی بیشتر آنها ناشی از تلاش و دستاوردهای آنها در این زمینه است و از همین جهت در سیاست خارجی هم تأثیرگذار بودند (مثلاً شیمون پرز، "مهندس" روابط اسرائیل با فرانسه و آلمان توصیف می شود؛ زیرا او در انجام معاملات اسلحه که برای پاسخ به نیازهای نهاد نظامی صورت می گرفت، نقش داشت).

تصور غالب این است که پاسداران جدید، عمل گراتر و انعطاف پذیرتر از پاسداران قدیم هستند و میان این دو نزاعی در گرفته است. اما گفته می شود که هر دو گروه، ذهنیت و نگرش واحدی دارند. با این که پاسداران جدید ـ برخلاف پیشینیان خود ـ از لحاظ نظری وجود اعراب را قبول دارند، اما همان شیوه های گذشته را در پیش می گریند و اصرار دارند که با اعراب، با زور برخورد کنند. ضعف تدریجی پاسداران قدیم تغییر ملموس و آشکاری در تصورات نخبگان سیاسی به وجود نیاورد.

در نتیجه، مواضع اسحاق رابین، ایگال آلون،شیمون پرز و یاریو، چیزی جز همان مواضع گلدامایر، آبا ابان و اسحاق شامیر در شرایط جدید خود نیست. همه اینها نشانگر آن است که پاسداران قدیم چارچوب اعتقادی کشور صهیونیستی را مشخص کرده اند و این چارچوب، صرفا راهی برای حکومت کردن نیست، بلکه شامل ارزش ها، سنت ها و روش های پایدار است و به ماهیت اسکانی رژیم صهیونیستی ارتباط دارد.

علاوه بر این، برخی از پژوهشگران، دو نسل یا گروه را در پاسداران جدید از یکدیگر تفکیک می کنند: یکی نسل میانه (شامل موشه دایان، ایگال آلون و شیمون پرز) که گرایش به صهیونیسم و مهاجرت به ارض موعود در آنها تحت سایه امپریالیسم اروپا رشد یافت و دیگری، "نسل آمریکاییان" که در رأس آن اسحاق رابین، نخست وزیر پیشین قرار دارد. او خواستار اتکای کامل به امپریالیسم آمریکا بود. این تفکیک، از ارزش تفسیری چندانی برخوردار نیست و رخدادهای بعدی نیز همین را نشان می دهد؛ مثلاً شیمون پرز با مهارت کامل زیر چتر آمریکا عمل می کرده است.

پاسداران جدید، از آغاز در اسرائیل زندگی می کرده اند و در ایجاد آن، چه از لحاظ اقتصادی و چه جنگی مشارکت داشتند. اما آنها در ایجاد ایدئولوژی صهیونیسم، دخالتی نداشتند، بلکه آن را در خود جذب کردند و از آن مکیدند. محدوده اندیشه و رفتار آنها صهیونیسم و حفظ کشور است. این نسل، با دگرگونی سال 1977 و انتخاب مناخیم بگین به نخست وزیری، بار دیگر شاهد ظهور صهیونیسم تجدیدنظرطلب بود. همراه با آنها فعالیت نمایندگان یهودیان شرقی و طرفداران صهیونیسم نژادی که گرایش های مذهبی داشتند بیشتر شد.

همین نسل بود که وارد مذاکرات صلح با اعراب شد و در این مذاکرات، دو گزینه را در برابر خود دید: یکی پایبندی به اصول کلی و اساسی صهیونیسم، که مبتنی بر توسعه طلبی و سرزمین کامل اسرائیل بود و دیگری ورود به مذاکرات صلح با کشورهای عربی و ملت فلسطین. اما رهبران این نسل کوشیدند تا این دو گزینه را با هم جمع کنند؛ یعنی هم به طور کامل از طرح سرزمین اسرائیل دست برندارند و هم از به رسمیت شناخته شدن خود توسط اعراب و دستیابی به مشروعیت و مقبولیت برخوردار شوند. میان راستگرایان و طرفداران صهیونیسم کارگری یا میان طرفداران صهیونیسم مبتنی بر نابودی ملت فلسطین و حفظ سرزمین کامل اسرائیل (صهیونیسم زمین ها) از یک سو و طرفداران صهیونیسم عملگرا از سوی دیگر، اختلاف به وجود آمد.

صهیونیسم عملگرا معتقد است که رژیم اسرائیل نمی تواند همیشه در حالت جنگ با همسایگانش باشد. بنابراین باید به یک راه حل میانه منطقه ای (صهیونیسم جمعیتی) دست پیدا کند. برجسته ترین اعضای پاسداران جدید، رابین، پرز و شارون هستند.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد هفتم، چاپ اول، 1383.