بحران صهیونیسم: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۲


الف ـ تعریف:

منظور ما از "بحران صهیونیسم" اشاره به مشکلاتی است که صهیونیم با آن روبروست. صهیونیسم، عقیده ای است که کشور صهیونیستی متکی به آن است و براساس آن، ادعای مشروعیت می کند و رابطه خود با یهودیان جهان و جهان غرب را بر مبنای آن پایه ریزی می کند.

طرح صهیونیسم موفقیت های بسیاری به دستآورد؛ مثل اشغال خاک فلسطین به زور، راندن شمار زیادی از فلسطینیان از کاشانه خود و قرار دادن باقی ماندگان تحت کنترل شدید اداری و نظامی. طرح صهیونیسم همچنین توانست یکی توده گسترده انسان را به این نقطه انتقال داده و اسکان دهد و ساختار زیربنایی یک کشاورزی صنعتی و نظامی را بنیان نهد و در چند جنگ علیه ارتش های کشورهای عرب به پیروزی برسد. طرح صهیونیسم از حمایت نامحدود تشکیلات تمدنی و سیاسی غرب، به ویژه ایالات متحده که در حال حاضر در رأس این تشکیلات قرار دارد، برخوردار است.

اما با همه این دستاوردهای مهم که نمی توان آن را دست کم گرفت، خود صاحبان طرح صهیونیسم، اقرار می کنند که طرحشان با یک بحران واقعی روبروست تا جایی که عبارت "بحران صهیونیسم" به یک اصطلاح اساسی در گفتمان سیاسی تبدیل شده است و هیچ روزنامه اسرائیلی نیست که عباراتی نظیر "صهیونیسم بدون روح صهیونیستی" و فروکش کردن صهیونیسم" در آن به چشم نخورد.

بحران صهیونیسم به طور مداوم در کنفرانسهای صهیونیستی که یکی پس از دیگری برگزار می شود مورد بررسی قرار می گیرد. به اعتقاد ما علل این بحران ساختاری است؛ یعنی ناشی از ساختار اسکان صهیونیستی است؛ لذا بحران با آغاز این اسکان (مهاجرت و اسکان در فلسطین) در سال 1882 شروع شد و تأسیس کشور نیز نه تنها آن را حل نکرد، بلکه این بحران را تشدید نمود و آن را در پس پرده نگاه داشت تا در سال 1967 به صورت آشکار درآمد و جنگ فرسایشی و جنگ 1973 بر شدت آن افزود و با شکست کشور صهیونیستی در لبنان و سپس با شعله ور شدن انتفاضه، به وخامت گرایید.

عناصر این بحران بسیار است و برجسته ترین آن از این قرار است، مسأله هویت یهودی (چه کسی یهودی است؟)، عادی سازی شخصیت یهودی، مشکل یهودیان شرقی، هویت کشور یهودی، بحران جمعیتی و اسکانی، واپس گرایی فرهنگ سیاسی صهیونیسم و فزونی معدل های جهانی سازی و آمریکاگرایی در مهاجرنشین صهیونیستی.

عناصر بحران صهیونیسم با یکدیگر درهم آمیخته است (که هنگامی که جوانب هر یک را به طور جداگانه بررسی کردیم این امر روشن خواهد شد)؛ زیرا مشکل هویت و نزاع میان مذهبی ها و غیرمذهبی ها ناشی از بحران جمعیتی است و این هر دو مشکل، از بحران مهاجرت و اسکان و از قضیه عادی سازی شخصیت یهودی نشأت می گیرد. بحران صهیونیست های داخل اسرائیل نیز از برخی جهات، ناشی از بحران صهیونیست ها (و یهودیان) خارج است. عناصر بحران صهیونیسم در قضیه یهودیان شرقی (شامل سفارادها، یهودیان عرب و یهودیان کشورهای اسلامی) نمود پیدا می کند.

همه قضایای مذکور، چالشی برای صهیونیسم است و مشروعیت آن را در برابر یهودیان جهان، یهودیان مهاجرنشین صهیونیستی و یهودیان کشورهای غربی حامی طرح صهیونیسم، زیر سؤال می برد (این همان مشروعیت صهیونیسم در برابر مشروعیت وجود است؛ یعنی مشروعیت رژیم اسکانی در برابر ساکنان اصلی که فلسطینیان هستند).

بحران صهیونیسم باعث از هم گسیختگی و یا دست کم خوردگی قراردادهای اجتماعی صهیونیسم شد. در مورد برخی مقوله های اصلی نظیر این که یهودیان ملت یگانه ای هستند (و شامل مذهبیون، سکولارها، اشکنازها، سفارادها و غیره می شوند) وملتی هستند که در مورد این که صهیونیسم به حالت تبعید پایان خواهند داد و شخصیت یهودی را عادی خواهند ساخت، اتفاق نظر وجود داشت، اما صهیونیسم در همه این موارد شکست خورد؛ زیرا یهودی (که تشکیل دهنده اصلی ملت یهود است) به صورتی که مورد رضایت همه باشد تعریف نشد و این ملت از بازگشت به میهن قومی خود سر باز می زند که این موجب یک بحران جمعیتی و اسکانی می شود.

بنابراین دیگر در مورد عناصر اصلی صهیونیسم و اهداف اصولی آن اتفاق نظر وجود ندارد؛ زیرا این بینش در عالم واقع مصداق ندارد و واقعیت، یک امر مسلم و مستحکمی است که نمی خواهد به این بینش تسلیم شود.

این خوردگی، موجب بی توجهی به طرح صهیونیسم شده سبب بی اعتقادی به ارزش های "اولیه" صهیونیستی شده است؛ ارزش هایی که بر زهدگرایی، سخت گیری بر خویش و به تأخیر انداختن اشباع [برآوردن نیازها] استوار بود. به جای آن، گرایش مصرف، آمریکا، به جهانی سازی و خصوصی سازی ظهور کرد. این وضعیت فقط گریبانگیر صهیونیست ها نمی شود، بلکه هر جامعه ای که جهت نداشته باشد و مشکل معنا را حل نکرده باشد به این وضعیت دچار می شود اما علی رغم این تزلزل، یک اجماع صهیونیستی وجود دارد که متزلزل نشده است و آن، مخالفت با شناسایی فلسطینیان و حق آنها را در سرزمینی است که از آنها غصب شده است.

اما پیش از آن که عناصر مختلف بحران صهیونیسم را ذکر نماییم باید اشاره کنیم که جوامع بشری ـ اگر از خارج به آنها ضربه ای وارد نشود ـ می توانند ده ها سال در بحران مداوم به سر ببرند.بدون این که دچار "فروپاشی درونی" شوند. تجمع صهیونیستی نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ به ویژه که میزان کمک هایی که از سوی ایالات متحده بدان سرازیر می شود از هشت میلیارد دلار برای مجموع شمار جمعیت ـ که بالغ بر چهار میلیون است ـ بیشتر است؛ یعنی تجمع صهیونیستی (اسکانی و کارکردی) از جوامعی است که با توجه به شمار جمعیت بیشترین کمکهای خارجی را دریافت می کند. تجمع صهیونیستی در درون خود فاقد لوازم بقاء و تداوم است؛ لذا این لوازم را از یک کشور بزرگ حمایتگر و سرپرست می گیرد.

روشن است که اسرائیل از ابعاد بحران خود، و از این که در چارچوب کنونی اش، راه حلی برای آن وجود ندارد، آگاهی کامل دارد و همین موجب شده است که صهیونیسم دو قطبی شود و برای حل بحران دو راه حل مطرح گردد: یکی صهیونیسم حلولی اندام وار که از صلابت برخوردار است و دیگری صهیونیسم پست مدرن که [مفاهیم و طرح های آن] شناور و سیال است.

ب ـ بحران ساختاری:

"بحران ساختاری صهیونیسم" (Structural Crisis of Zionism) اصطلاحی است که برای اشاره به ماهیت بحران صهیونیسم، به کار برده می شود. این بحران، ناشی از خود ساختار صهیونیسم است؛ زیرا برخلاف آن چه که برخی می پندارند، برخورد با ساکنان اصلی، یک مسأله عرضی نیست، بلکه نتیجه حتمی و ضروری تحقق طرح صهیونیسم در خاک فلسطین است.

بحران صهیونیسم، با وجود ساختاری بودن، برحسب شرایط تاریخی شدیدتر و گسترده تر شدهاست. این بحران پس از "پیروزی" 1967 شدت یافت و همین پیروزی باعث رشد آن شد. از آن جا که ماهیت بحران، ساختاری است، حل آن فقط از راه تغییر خود ساختار، یعنی تغییر روابطی که در عالم واقع وجود دارد، امکان پذیر است. به اعتقاد ما صهیونیستی بودن کشور (یا به اصطلاح، یهودی بودن آن) اساس نژادپرستی و مبنای تبعیض و ستمی است که در فلسطین بنیان نهاده شد. بنابراین، تنها راه حل بحران، زدودن ویژگی صهیونیستی از کشور صهیونیستی است.

ج ـ ساختار ایدئولوژی صهیونیستی:

افزون بر این که بحران صهیونیسم ناشی از علل متعدد ساختاری است که از بطن صهیونیسم مهاجرتی اشغالگر نشأت می گیرد ساختار ایدئولوژی صهیونیسم نیز به دلیل ویژگی هایی که دارد باعث تشدید بحران شده است. برخی از این ویژگی ها عبارتند از:

1. میان گفتار و کردار هر انسان، تفاوت وجود دارد؛ زیرا گفتار انسان کاملاً مطابق با کردار او نیست. اما در مورد گفتار صهیونیسم می بینیم که تفاوت آن با واقعیت، بسیار زیاد است؛ به طوری که (احیانا) گفتار به طور کامل به یک پوششی ظاهری تبدیل می شود که با هیچ واقعیتی سازگاری ندارد و هدف اول و آخر آن، توجیه و تجویز است. این وضعیت ناشی از آن است که صهیونیسم از اوضاع واقعی اعضای گروه های یهودی در جهان نشأت نگرفته است، بلکه یک ساختار اساسی است که تمدن غرب در دوران خیزش و آغاز تجربه استعماری اسکانی خود برای رفتار با گروه های یهودی وضع و بر آنها تحمیل کرد و آنها نیز آن را پذیرفتند؛ یعنی وضعیت دنباله روی وفرمانبرداری صهیونیسم از جهان غرب، فقط منحصر به امور سیاسی و اقتصادی نیست، بلکه ناشی از خود ایدئولوژی و اصول تمدنی و فکری آن است.

2. تمدن غرب این گروه ها را به صورت توده مستقل انسانی نقل مکان داد تا با استفاده از نیروی نظامی در مرکز جهان عرب اسکان یابند و به همین دلیل این شیوه با واقعیت جهان عرب ـ که محل کاشت این توده انسانی بود ـ هیچ سازگاری نداشت.

3. بنابر همین علل، صهیونیسم اندیشه ای تحویلی است که واقعیات را چه در مورد اعضای گروه های یهودی در جهان و چه در مورد فلسطینیان عرب، نادیده می انگارد. اندیشه اختصارگرا و تحویلی صهیونیستی تاریخ را انکار می کند و درصدد آن است که به تاریخ، یعنی تاریخ اعضاء گروه های یهودی و تاریخ عرب در فلسطین پایان دهد. اندیشه صهیونیسم، جغرافیا را نیز انکار می کند؛ زیرا از نظر این اندیشه، فلسطین به اسرائیل تبدیل می شود و اسرائیل کشوری است که مرزی ندارد؛ زیرا مرزهای آن در مفهوم مذهبی ارتس یسرائیل نهفته است.

4. بدین ترتیب می بینیم که عقیده صهیونیسم، یک ایدئولوژی فاشیستی و یک نظام اندام وار (ارگانیک) است که زمین (سرزمین موعود) و ملت (ملت برگزیده) را تقدیس می کند و دیگران را نفی می کند (نزاع با اغیار و ذهنیت گتویی). این گونه ایدئولوژی ها به معتقدان خود، نیرو، غرور و خودبرتربینی و استحکام می بخشند، اما در عین حال دچار جمود و بستگی هستند؛ لذا هنگامی که در عالم واقع پیاده می شوند، تضادهای نهفته در آن، به صورت خشن یا ناگهانی بروز می کند.

در داخل و خارج کشور صهیونیستی، تحولات عمیقی رخ داده است که از نمونه های مهم آن، ظهورنظم نوین جهانی، رشد میزان سکولاریزاسیون در میان یهودیان جهان و اتخاذ رویکرد عمل گرایانه توسط اردوگاه عرب بود. اما تجمع صهیونیستی و نخبگان حاکم بر آن، همچنان همان رویکرد قدیمی صهیونیستی را به کار می گیرند و درک آنها نسبت به جهان، مبتنی بر مقوله های قدیمی فرهنگ سیاسی صهیونیسم است و این وضعیت موجب تشدید بحران شده است.

5. ایدئولوژی صهیونیسم، بر نظریه هویت و تعریف اندام وار (ارگانیک) و محدود از هویت، استوار است. لذا هرگونه چالش این نظریه، شکاف عمیقی در جامعه به وجود می آورد.

6. در گفتار صهیونیسم نیز تضادهای متعددی وجود دارد. نه تنها میان گفتار و کردار صهیونیسم، بلکه میان گفتارهای صهیونیسم، بلکه میان گفتارهای صهیونیسم نیز تناقض وجود دارد. گویندگان صهیونیسم در بسیاری از قضایای اصلی نظری (مثل مرزهای کشور، هویت یهودی و موضعشان نسبت به یهودیان جهان) بر سر یک حداقل، به توافق نرسیده اند، بلکه فقط بر سر حداقلی از رفتار و عمل مثل انتقال برخی از یهودیان جهان به فلسطین و به خدمت گرفتن آنها در چارچوب یک کشور کارکردی با هم کنار آمده اند.

همه این ویژگی های ساختاری ایدئولوژی باعث تشدید بحران شده است، اما علت اصلی تشدید بحران این است که وقتی عقیده صهیونیسم به مرحله اجرا درآمد مشکلات زیادی پدید آمد که برخی از آن مربوط به مهاجرنشین صهیونیستی و یهودیان جهان است و برخی دیگر، مربوط به فلسطینیان که آن را "مسأله فلسطین" می نامیم. به نظر ما در چارچوب نظریه صهیونیستی عمل انجام شده،راه حلی برای هیچ یک از مشکلات وجود ندارد. صهیونیسم، راه حل های انعطاف ناپذیر راستگرایانه (صهیونیسم حلولی اندام وار) یا راه حل های چپ گرایانه سیال (صهیونیسم پست مدرن) را پیشنهاد می کند و به ریشه های مشکل توجهی ندارد.

بحران صهیونیسم، امری پیچیده است که عوامل آن با عوامل دیگر تداخل دارند و همچنین عوامل، نتایج ایدئولوژی و واقعیت نیز بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. با وجود این، بنا به ضرورت مطالعه، جنبه های این بحران را در چارچوب مشروعیت صهیونیسم به چهار بخش تقسیم می شود.

1. مشکل مذهب و سکولاریسم. (نک: سکولاریسم در اسرائیل)

2. بحران هویت. (نک: بحران هویت در اسرائیل)

3. بحران جمعیتی و اسکانی.

4. فروپاشی ایدئولوژی صهیونیسم، در اثر رشد مصرف گرایی، (سکولاریسم، آمریکایی شدن، جهانی شدن و خصوصی سازی).

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد هفتم، چاپ اول، 1383.