کردها و اسرائیل، روابط: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۷


الف ـ پیشینه روابط کردها و صهیونیستها:

درباره پیشینه تاریخی روابط صهیونیستها با کردها به ویژه کردهای عراق منابع و اطلاعات قابل توجهی وجود دارد که نقطه عطف آن به تاریخ جنبش صهیونیسم و فعالیت سازمان یافته این جنبش در جهان اسلام باز می گردد.

تاریخ جنبش صهیونیسم نشان می دهد که توجه این جنبش روی یهودیان کردستان متمرکز بوده است. صهیونیسم مدعی است که یهودیان کرد، از نخستین مهاجران یهودی خاورمیانه بوده اند که در قرن شانزدهم در فلسطین در نزدیکی شهر صفد، استقرار یافتند. در دایره المعارف جودائیکا آمده است: "در سال 1929 تعداد یهودیان کرد در فلسطین به 1900 تن افزایش یافت و در سال 1935 به 2500 نفر رسید." البته از اوایل دهه 30 میلادی برخی صهیونیستها همچون "ریوون شیلوا" به تجسس در اقامتگاههای کردهای عراق به ویژه کوهستانهای این کشور پرداختند تا در مورد آنها اطلاعاتی به دست آورند.

از همان زمان سرویسهای اطلاعاتیصهیونیستها به مسأله کردها به عنوان یک اقلیت در جهان اسلام که می توانند برای آنها در جهان اسلام مفید و مؤثر باشند علاقه مند شدند.

بعضی صهیونیستها و محافل صهیونیستی نیز یعقوب نیمرودی را عامل اصلی برقراری ارتباط بین کردهای عراق و محافل صهیونیست دانسته اند که سرانجام به شورش کردها منجر شده است. "اندرو ولسلی کاکبورن" نویسنده کتاب "ارتباط خطرناک" ضمن بیان ناگفته رابطه پنهان ایالات متحده آمریکا و اسرائیل در این کتاب در مورد یعقوب نیمرودی می نویسد:

"[آریل] شارون یکبار در توصیف [یعقوب] نیمرودی از وی به عنوان معمار اصلی روابطی که اثرات اقتصادی و سیاسی وسیعی داشته و از جمله به برپایی شورش کردهای عراق منجر شده است یاد کرد".

برخی محافل، نقش کردهای یهودی منطقه را در ایجاد و تقویت ارتباط بین دولت صهیونیستی با احزاب و گروههای کرد، اساسی و مهم ارزیابی کرده اند. به ویژه از اوایل شروع دهه چهل میلادی که به سال 1941 در جریان قیام رشید عالی گیلانی در عراق، جنبش صهیونیسم و سازمان سری صهیونیستی "جنبش عراقی پیشتاز برای یهودیان کر" فعال شدند.

اما در خارج عراق، صهیونیسم به سال 1923، سازمان صهیونیستی معروف به "اتحاد یهودیان در ایالتهای ارمنستان و آذربایجان" را به وجود آورد. در سال 1938 برای کردها دو جمعیت صهیونیستی یکی به نام "نستفی" (NASTAFI) و دیگری "القامشلی" (ALKAMISHLI) در سوریه تأسیس شد.

بعضی اسناد تعداد کردهای یهودی در فلسطین را تا قبل از پیدایش اسرائیل حدود بیست هزار نفر برآورد کرده اند که طی سالهای اولیه اعلام موجودیت دولت صهیونیستی حدود چهل هزار نفر نیز به آنها اضافه شده است. البته یادآوری می شود که کشتار کردهای عراق در سالهای 1919، 1920، 1929،1931، 1943، 1945 و 1946 که توسط استعمار انگلیس با همکاری دولتهای ارتجاعی عراق انجام شد یکی از عوامل کوچ کردهای یهودی عراق به فلسطین بود. همه این کشتارها نه تنها توجه صهیونیسم را جلب نکرد، بلکه برعکس به سازمان سری خود در عراق و خارج رهنمود داد که با استعمارگران انگلیسی و کابینه های مزدور عراق همکاری کنند.

تعداد کردهای یهودی قبل از پیدایش دولت اسرائیل در سال 1948، بیست هزار نفر بود؛ در طی سالهای 1950 و 1951 نیمی از یهودیان کرد به اسرائیل سفر کردند. این سفرها با موافقت کابینه نوری السعید که رویداد لازم را در اختیارشان گذاشت، انجام گرفت. در مجموع حدود چهل هزار یهودی کرد از مناطق کردستان عراق و ایران به آن سامان مهاجرت کردند. تعداد کردهای یهودی که اکثر آنها از کردستان عراق به اسرائیل مهاجرت کرده اند در حال حاضر حدود یکصد هزار نفر تخمین زده می شود که سی و پنج هزار نفر در بیت المقدس، پنج هزار نفر در طبریه، هفت هزار نفر در حیفا و بیست هزار نفر در شهرکهای یهودی نشین [در کرانه غربی رود اردن و نوارغزه ]و بقیه در مناطق مختلف زندگی می کنند.

کردهای اسرائیلی مصرند به اینکه انگیزه مهاجرتشان صرفا به دلیل پیروی از اندیشه های صهیونیسم و نه به سبب فرار از ستمهای ملی یا مذهبی بوده است؛ زیرا آنان هیچ گاه با تبعیض مذهبی و نژادی در کردستان مواجه نبودند و به همین علت هنوز هم خود را کرد می دانند و عادت و سنتهای محیط کردی خود را حفظ کرده اند [...] یهودیان کردستان فعالانه در زندگی سیاسی و اجتماعی [جامعه اسرائیلی] شرکت دارند و چندین نماینده مجلس و اعضای برجسته احزاب سیاسی و شهرداری های اسرائیل، کرد هستند. "حبیب شیمونی" رئیس انجمن ملی یهودیان کردستان بوده است.

وی در شهر عقره کردستان متولد شده و به عنوان نماینده پارلمان اسرائیل از حزب کار فعالیتمی کند. با این حال ژنرال "اسحاق مردخای" از فرماندهان ارتش اسرائیل یکی از بارزترین شخصیتهای کرد یهودی به شمار می رود. وی نیز متولد شهر عقره است و از سیاستمداران کرد اسرائیلی محسوب می شود.

در آغاز قرن بیستم، تعدادی از یهودیان کردستان به فلسطین مهاجرت کردند، ولی اکثریت آنان در فاصله بین دهه 1940 و اوایل دهه 1950 و نیز بین سالهای 1970 و 1973 مهاجرت کردند. کردها به سه هزار یهودی عراق که همچنان در بغداد زندگی می کردند کمک کرده، آنها را از طریق کردستان به ایران فراری دادند که از آنجا به اسرائیل رفتند.

اسرائیل طی سالهای 1963 تا 1974 کمک مادی و نظامی از طریق ایران در اختیار شورشیان کرد عراق قرار می داد.

طبق مدارک موجود، طی دهه شصت میلادی، حضور و فعالیت جاسوسان اسرائیلی در مناطق کردنشین عراق چشمگیر و قابل توجه بود:

"دیوید کیمچی" (کیمخی) [ از مأموران کهنه کار موساد] مسافرتی را به یاد دارد که در سال 1965 به عنوان نخستین مأمور رابط اسرائیلی انجام داده و برای دیدار کردها در موطنشان به کردستان رفته است. سال بعد [1966] یکی از وزیران کابینه اسرائیل سوار سر قاطر کوهستانهای کردستان را در مدتی طولانی پیمود. این فرستاده که اریح الیاف Eliav) (Aryehنام داشت [...] علاوه بر بازدید این مقامات عالیرتبه، یعقوب نیمرودی در هماهنگی با همتایان خود در ساواک و نیروهای نظامی ایران، مسائل کردستان را تحت نظر داشت. بخش اعظم کمک اسرائیل به این نبرد چریکی به صورت ارائه رهنمودهای نظامی و آموزش نفرات بود.

حضور و نفوذ مأموران و مستشاران صهیونیست در میان کردهای عراق به گونه ای بود که آنها با لباس مبدل کردی در مقام عامل تصمیم گیر از ناحیه رهبران احزاب کرد اقدام و عمل می کردند.

در ماه ژوئن سال 1967، درست پیش از آغازجنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، یک هیأت نظامی عراقی، با هدف روبه رو ساختن دشمن صهیونیستی با یک جبهه واحد، از کردها تقاضای آتش بس نمود. یک چریک کرد در طرف مقابل این تقاضا را به شدت رد کرد. اما این شخص در واقع یکی از مستشاران اسرائیلی بود.

اسرائیلی ها همواره تلاش کرده اند تا حضور و نفوذ خود در میان احزاب سیاسی کردستان عراق را در نهایت پنهانکاری و در هاله ای از اسرار نگه دارند.

جزئیات عملیاتی آنچه در کردستان صورت گرفته هنوز هم در اسرائیل به شدت پنهان می شود، تحت سانسور قرار می گیرد و احتمالاً برای این کار دلایل خوبی وجود دارد.

سرویس اطلاعاتی و مأموران و جاسوسان موساد در کنار فعالیتهای جاسوسی، اطلاعاتی و نظامی در مناطق کردنشین عراق، در غارت آثار گرانبهای تاریخی آن سامان نیز نقش فراوان داشته اند.

موزه اسرائیل در بیت المقدس نمونه های زیادی از آثار تاریخی کردستان را تحت عنوان آثار تاریخی کردها در معرض نمایش قرار داده است تا از آثار تاریخی ایرانی ها، عراقی ها و ترکها متمایز باشد.

در نامه نمایندگان وزارت امور خارجه شاهنشاهی در تل آویو، مورخ 4/2/2536 [1356] به شماره 153/م که یکی از اسناد به جا مانده از دوران پهلوی است به برگزاری نمایشگاه آثار تاریخی و هنری مربوط به کردهای یهودی چنین اشاره شده است:

وزارت امور خارجه ـ اداره روابط فرهنگی و علمی و فنی

رئیس اداره خاورمیانه وزارت امور خارجه اینجا در ملاقات روز سی و یکم فروردین ماه جاری گفت هر دو سه سال یک بار موزه ملی اسرائیل واقع در بیت المقدس نمایشگاهی از آثار هنری و فولکلوریک و لباسهای محلی اقلیتهای یهود و یکی از کشورهای جهان را برگزار می کند و منظور از برگزاری این نمایشگاه آن است که ارتباط فرهنگی وقومی آن عده از یهودیانی که به تدریج از آن کشوها به اسرائیل مهاجرت کرده اند با موطن اصلی آنها محفوظ نگه داشته شود و به عنوان نمونه مثال آورد که در خلال هفت هشت سال گذشته دو بار چنین نمایشگاهی از آثار یهودیان مراکش و الجزیره ای [الجزایری]الاصل در آن موزه تشکیل شد و مورد استقبال و توجه عمومی قرار گرفت.

نامبرده پس از این مقدمه اظهار داشت که چون عده ای یهودی کردنژاد کمتر از ایران و بیشتر از عراق، ترکیه و سوریه به این کشور مهاجرت کرده اند اولیای آن موزه در نظر دارد در طی سال جاری این نمایشگاه را به معرض آثار هنری ـ موسیقی ـ لباسهای محلی و فولکلر و نوع زندگی یهودیان کردنژاد اختصاص دهند و از این رو در نظر دارند خانم (Orah shwartz) کارشناس امور فولکوریک در آن موزه را در معیت یک عکاس برای چند هفته به ایران اعزام دادند تا با راهنمایی سازمانها و مقامات مربوط دولت شاهنشاهی نمونه هایی از لباسها و آثار هنری کردهای یهودی ایرانی تهیه و از خانه و محیط زیست آنان عکسهایی بردارند و با آثاری از این قبیل که از یهودیان کردنژاد ترکیه و سوریه و عراق تدارک شده و یا در دست تهیه است ترتیب برگزاری نمایشگاه مورد نظر را بدهند.

خواهشمند است دستور فرمایند در صورتی که حصول مقصود موزه مذکور به صدور پروانه تحقیق نیازمند می باشد مراتب را تلگرافی اعلام دارند تا نسبت به تکمیل و ارسال فرمهای مربوطه اقدام شود و در صورتی که نیازی به صدور پروانه تحقیق نیست در باب انجام سایر تشریفات و تحصیل موافقت سازمانهای مربوطه اقدام مقتضی معمول و نتیجه را اعلام دارند.

مرتضی ـ مرتضایی

نامه مورخ 21/2/36 [1356] شماره 53079/232 ساواک درباره تقاضای موزه ملی اسرائیل مبنی بر همکاری با عکاس اسرائیلی اعزامی به ایران نشان از فعالیت گسترده و جدی اسرائیلی هادر جمع آوری هرگونه آثار تاریخی، هنری و فرهنگی مربوط به کردهای یهودی در ایران، عراق، ترکیه و سوریه دارد:

درباره تشکیل نمایشگاه در اسرائیل

بدین وسیله فتوکپی نامه شماره 1094/4 ـ 41/17 مورخه 17/2/36 وزارت امور خارجه به انضمام دو برگ ضمائم آن درباره تقاضای موزه ملی اسرائیل مبنی بر برگزاری نمایشگاهی از آثار هنری و فولکوریک و لباسهای محلی یهودیان کردنژاد ایران ـ عراق ـ ترکیه و سوریه و اعزام خانم (Orah shwartz) و یک عکاس به ایران به پیوست ایفاد می گردد. خواهشمند است دستور فرمایید هرگونه نظری در مورد تشکیل نمایشگاه مزبور و مسافرت خانم یاد شده به ایران دارند مراتب را مستقیما به وزارت امور خارجه اعلام دارند.

گیرنده: مدیریت اداره کل هشتم جهت اطلاع و هر گونه اقدام مقتضی.

مدیرکل

ب ـ استراتژی اسرائیل در کردستان عراق:

درگیر کردن کشورهای منطقه با یکدیگر، به خصوص ایجاد و تشدید تنش بین ایران و عراق از یک سو و نیز ایجاد جنگ و ستیز بین کردهای عراقی با دولت آن کشور، بخشی از توطئه اسرائیل با هدف مشغول کردن دولتهای منطقه و گسترش و تعمیق اغتشاشات محلی و منطقه ای بود که در نهایت به سود دولت صهیونیستی تمام می شد. به بیان دیگر، صهیونیستها با تضعیف قوای داخلی کشورهای مسلمان و انحراف افکار عمومی منطقه، به اشکال مختلف در صفوف مسلمانان اخلال می کردند تا مانع اتحاد ضدصهیونیستی آنان شوند.

"عزرا دانین" از مأموران کهنه کار یهودی سرویس اطلاعاتی اسرائیل در خصوص شگردهای شیطانی اسرائیلی ها چنین اعتراف می کند:

برای من روشن بود کمکهایی را که ما بهرزمندگان کرد در عراق می دادیم، تفسیری جز این نمی توانست داشته باشد که ما از "تراژدی کردها در راه آرمانهای" خود بهره کشی می کردیم. ولی به هر حال حقیقت آن بود که ما از این راه با مشغول کردن بخش درخور توجهی از ارتش عراق در رویارویی با مسأله کردها، مزیتهای نظامی به دست می آوریم.

این عملیات بخشی از سناریوی بزرگ تر صهیونیستی، یعنی قسمتی از استراتژی پیرامونی اسرائیل بود. "ساموئل کاتز" از افسران سابق واحد اطلاعاتی نظامی اسرائیل درباره استراتژی پیرامونی اسرائیل در منطقه کردستان عراق نوشته است:

سالها بود اسرائیل برای رویارویی با یک جنگ تمام عیار با همه ملتهای عرب ـ از مراکش در غرب تا عربستان سعودی و عراق در شرق ـ آماده می شد. بار کسب توانایی جهت ایستادگی در این جنگ، اسرائیل استراتژی خاصی پدید آورده بود که می شد آن را "دفاع از پیرامون" نامید. براساس این استراتژی، اسرائیل با دولتها و ملتهای غیرعرب و غیرمسلمان در خاورمیانه اتحادهایی پدید می آورد. به خاطر ترس از یکی شدن نیروی اردن و عراق، تلاشهایی برای فعال کردن کردها از جنبه نظامی صورت می گرفت. [...].

اسرائیل فهمیده بود که حمایت از کردها فرصت عالی برای تضعیف عراق و ماشین قدرتمند نظامی آن است، از کردها به طور علنی حمایت می کرد. هم موساد و هم واحد اطلاعاتی نظامی از مبارزه نظامی آن پشتیبانی می کردند. ارتباط با کردها اطلاعات ذیقیمت و دست اولی را در مورد ارتش عراق در اختیار اسرائیل قرار می داد. ملاقاتهایی پنهانی بین کردها و افسران ارتش اسرائیل صورت می گرفت. از جمله افسرانی که به ملاقات کردها رفتند، سروان "آریک رجب" (Arik Regev) از افسران واحد نخبه تجسس و سرتیپ "رحیم (رفاویم) قندی ذهبی (زیوی)" (Rechavem "Ghandi" Zeevi)معاون فرمانده شاخه عملیاتی را می توان نام برد. واحد اطلاعات نظامی قادر بود از طریق شبکه موساد در کردستان تصویری به هنگام از ارتش عراق به دستآورد. این اطلاعات شامل آرایش جنگی عراق و نمودار سازمانی آن تا حد دسته، تعداد هواپیماهای جنگی قابل پرواز، و حتی نام اکثر خلبانان نظامی آن می شد.

در جنگ چهارم اعراب و اسرائیل معروف به جنگ رمضان در سال 1973 م/1352 ش، وقتی جاسوسان اسرائیلی حضور و ورود ارتش عراق برای مساعدت به نیروهای سوری و مصر علیه اسرائیل را جدی ارزیابی کردند، فورا دست به کار شدند، جبهه جدیدی را در منطقه کردستان علیه دولت عراق به جود آورند تا عراقی ها قادر به حضور در چند جبهه به طور همزمان، به خصوص جبهه ضد صهیونیستی نباشند.

ژنرال زامیر رئیس موساد در این خصوص چنین می گوید:

25 مهرماه/52 [1973]

تیمسار نصیری عزیز مایلم بدین وسیله جنابعالی را در جریان وقایع جنگ بگذارم. در جبهه شمالی ارتش سوریه مشغول تجدید سازمان خود به خاطر دفاع از دمشق می باشد. سوریه مسئولیت منطقه جنگی را به عهده نیروهای عراقی گذارده که قبلاً با نیروهای ما برخورد پیدا کرده و به نحو شدیدی شکست خورده اند و به دلایل حیثیتی عراقیها هنوز مشغول اعزام نیروهای بیشتر به سوریه بوده و نیروها را در جبهه سوریه به جنگ واداشته اند.

همانطور که اطلاع دارید ملک حسین در مقابل فشارهای وارد مقاومت نکرده، و یک تیپ زرهی به سوریه اعزام نموده که اکنون در قسمت مقابل جناح جنوبی ارتفاعات جولان مستقر شده است.

این تیپ تحت فرماندهی لشگر عراقی در منطقه می باشد. نیروهای ما مشغول تقویت خود در خاک سوریه بوده و به طرف شمال و شرق پیشرفت می کنند.

جنگ اصلی در جبهه سینا هنوز شروع نشده است و ما درباره آن خوش بین هستیم. مصریها تلفات و خسارات زیادی متحمل شده اند. شورویها کماکانبه تلاشهای عظیم خود در جهت تأمین مجدد سلاحهای مختلف به مصر و سوریه از طریق هوا و دریا ادامه می دهند. شورویها اینطور استنباط می کنند که هر گونه موفقیت اعراب در این جنگ به عنوان موفقیت شوروی منظور خواهد شد و از این رو شدیدا تلاش می کنند تا از این جنگ به منظور توسعه منافع خود در سراسر منطقه بهره برداری نمایند.

ایالات متحده آمریکا از مقاصد شوروی آگاه است و ما در مقابل فعالیتهای آمریکا برای جلوگیری از تحقق نیات شوروی و همچنین حمایت بی دریغی که آمریکا از ما به عمل می آورد بی اندازه سپاسگزاریم.

گذشته از تأمین ساز و برگ نظامی به منظور احیاء کارآیی رزمی ارتشهای مصر و سوریه شورویها همچنین به کشورهای عربی فشار می آورند تا بیش از پیش خود را در جنگ کنونی درگیر نمایند. در این زمینه مایلم توجه جنابعالی را به اطلاعاتی که در مورد عربستان سعودی دریافت کرده ایم جلب نمایم. سعودیها که قبلاً به سوریه نیرو فرستاده بودند در نظر دارند نیروهای بیشتری شامل موشکهای ضدهوایی از نوع "هاک" به سوریه بفرستند. سعودیها ممکن است از ایران درخواست کنند که در مورد حمل و نقل هوایی این موشکها به سوریه به آنها کمک نماید. احتمال دارد عربستان سعودی این نکته را درک نکند که درگیری آنها به طور غیرمستقیم به منافع شوروی کمک می کند.

امیدوارم در صورتی که عربستان سعودی از شما درخواست کمک کند جنابعالی اهمیت استراتژیکی و واقعی این درخواست را استنباط بفرمایید.

در مورد اوضاع کردستان من عقیده خود را به ملامصطفی اطلاع دادم و توجه او را به این نکته جلب کردم که بخش بزرگی از ارتش عراق به سوریه فرستاده شده و این موضوع فرصت جویی را به دست کردها می دهد.

روز گذشته ما اطلاعاتی دریافت کردیم مبنی بر اینکه واحدهای نظامی عراق مستقر در مناطقکردنشین تضعیف گردیده و قسمتی از این واحدها به سوریه اعزام گردیده است. تردید نیست که این تحول فرصتی عالی در اختیار کردها به منظور شروع عملیات شدید می گذارد.

خواهشمند است تشکرات قلبی مرا به خاطر کوششهایی که در راه تأمین اطلاعات بسیار مهم پیرامون وقایع جاری مبذول داشته اید بپذیرید.

دوستدار ـ ژنرال زامیر

دکتر افرایم سنیه ژنرال کهنه کار صهیونیست در کتاب اسرائیل پس از 2000، درباره منفعت اسرائیل از کمک رسانی به کردهای عراق و تحریک و تجهیز آنها علیه حکومت آن کشور و حتی نقش افسران نظامی و اطلاعاتی اسرائیلی در مناطق جنگی مزبور می نویسد:

در دهه های 1960 و 1970 افسران ارتش اسرائیل به رزمندگان ملامصطفی بارزانی در جنگ با ارتش عراق کمک می کردند. همچنین راهنمایی های اسرائیل به کردها در میادین جنگ در شمال عراق مثمرثمر بوده و خود اکراد به این امر اذعان دارند. در آن دوران اسرائیلی ها به خوبی دریافتند که از طریق کمک به اکراد عراق، اسرائیل در سالهای آتی از یک دوست و هم پیمان خوب برخوردار خواهد شد.

در آن دوران استراتژی رژیم صهیونیستی، نه تلاش برای استقرار حکومت خودمختار برای مناطق کردنشین عراق، بلکه توطئه ای در جهت ایجاد و گسترش تشنج و اغتشاش در منطقه، چون آتش زیر خاکستر بود. اما آنچه امروز اسرائیلی ها خود را حامی و پشتیبان آن قلمداد می کنند، لزوم ایجاد کشور مستقل کرد در جهت استراتژی منطقه ای اسرائیل است. افرایم سنیه صهیونیست در این خصوص چنین می نویسد:

در زمان نگارش این کتاب [اسرائیل پس از 2000] تلاشهای جدی [از سوی محافل اسرائیلی] به منظور رفع کدورت بین بارزانی و طالبانی در جریان بود، چه اکراد تنها با اتحاد می توانند [...] اهداف خود را پیش ببرند. شکی ندارم که خاورمیانه پس از سال2000 شاهد به وجود آمدن کشور مستقل یا حکومت خودمختار کرد خواهد بود. چنانچه روابط پیشین یهودیان کردستان با همسایگانشان و نیز پشتیبانی گذشته اسرائیل از کردهای عراق را مدنظر قرار دهیم، می توان چنین فرض کرد که کشور مستقل (یا خودمختار) کرد، دوست اسرائیل خواهد بود و بر ما لازم است در صورت درخواست کردها، آنان را جهت تسریع در ایجاد کشور مستقل خود کمک کنیم.

یعنی پس از سقوط صدام و حزب بعث عراق، در مناطق کردنشین آن کشور، صهیونیستها تلاش پنهان و آشکار همه جانبه ای را در کردستان عراق شروع کردند.

ج ـ تسلیح و آموزش کردها:

اسرائیلی ها اگرچه بخش عمده کمکهای نظامی را از طریق ایران برای کردها ارسال می کردند، اما این بدان معنی نبود که تمامی این فعالیتها را با کسب مجوز از ساواک و با واسطه آنها انجام می دادند. آن گونه که از اسناد ساواک معلوم می شود، اسرائیلی ها در پاره ای مواقع بدون اطلاع و هماهنگی با ساواک خود مستقیما اقدام به این کار می کردند. در بخش آموزش نیروهای کرد عراقی نیز در بسیاری موارد، مأموران اطلاعاتی موساد بدون اطلاع ساواک کردها را تحت آموزش نظامی و اطلاعاتی قرار می دادند.

البته اسرائیلی ها در این زمینه به دو شکل اقدام می کردند. اسرائیلی ها با گزینش بعضی از کادرها و نیروهای کرد، آنها را به فلسطین اشغالی اعزام می کردند و در مراکز اطلاعاتی و نظامی اسرائیلی تحت تعلیمات نظامی و اطلاعاتی قرار می دادند. به علاوه مأموران اطلاعاتی موساد خود نیز آب حضور در مناطق کردنشین، به آموزش نظامی و اطلاعاتی کادرهای کرد اقدام و مبادرت می کردند.

برای نمونه، رئیس موساد در مذاکرات مورخ 18 تیر ماه 1352 با رئیس ساواک، درباره آموزش گروه های کرد در فلسطین اشغالی، می افزاید::

تیمی که آنها [کردها] برای آموزش تانک بهاسرائیل فرستاده بودند، تیم بسیار خوبی بود.

نامبرده در نشست اطلاعاتی دیگر با رئیس ساواک از او می خواهد که منطقه ای نزدیک مرز ایران و عراق به عنوان کمپ آموزشی در اختیار آنها قرار گیرد:

ژنرال خفی: من موضوع اکراد را که نخست وزیر هم خیلی به آن علاقه مند است، قبل از آمدن با او در میان گذاشتم. تصور می کنم وزیر دفاع هم از حقایق موضوع مطلع است. اگرچه جنگ [بین کردها و دولت عراق] در زمستان هم ادامه پیدا خواهد کرد ولی برای آموزش کردها باید از زمستان شروع کنیم. نمی دانم می شود منطقه ای را نزدیک مرز برای کمپ آموزشی در نظر بگیریم؟ تیمسار ریاست ساواک: اکیپ های 100 نفری می آیند و در کمپ آموزشی که ما در اردوگاه پسوه داریم و ارتش آن را به وجود آورده آموزش می بینند.

ژنرال خفی: آیا لزومی دارد که ما برنامه آموزشی بگذاریم و استادانی هم بفرستیم؟

تیمسار ریاست ساواک، البته اشکالی ندارد.

اگرچه طبق پاره ای اسناد، سابقه حضور و ورود مأموران اسرائیلی در میان کردهای عراقی به دهه 1930 برمی گردد، اما برخی منابع غربی درباره آغاز آموزش نظامی و اطلاعاتی کردهای عراقی از سوی مأموران صهیونیست نوشته اند:

"شیمون پرز" که در مقام معاونت وزارت دفاع باقی مانده بود، به طور نهانی با "کومران علی بدیرخان"، رهبر پیر کرد که از دهه های 1940 و 1950 برای اسرائیلی ها جاسوسی می کرد، دیدار به عمل آورد. نخستین دوره آموزشی افسران پیشمرگ کرد ـ با نام رمز "مرواد" (قالی) در اوت 1965 [1344 ]آغاز و به مدت سه ماه ادامه یافت. در تابستان بعد، "لوی اشکول" و "امیت" از "اریه لیووا ئلیاف"، معاون پرتلاش وزارت امور صنایع و توسعه،از حزب کار خواستند که به منطقه کردستان رفته و با ملامصطفی بارزانی دیدار کند.

در آغاز کار "حیم لواکف"، عرب شناس کهنه کار پالماه [گروه تروریستی پالماخ]، مسئول کمک اسرائیل به این برنامه بود، و یکی از نخستین کمکهای غیرنظامی، ایجاد یک بیمارستان صحرایی بود. خود اشکول در ژوئن 1966 [1345 ]و نیز "آبا ابان" وزیر خارجه، در پایان همان سال از تهران دیدار کردند. گزارش شد زمانی که بارزانی حمله بزرگ عراقی ها را در ژوئن 1966 درهم شکست از کمک اسرائیل برخوردار بود.

در یکی از اسناد ساواک (مورخ اردیبهشت 1352)، متن نامه رئیس نمایندگی اسرائیل در خصوص عزیمت یکی از مستشاران اسرائیلی به تهران به چشم می خورد. در این نامه ضمن معرفی مستشار اسرائیلی به ساواک، تصریح و تأکید گردیده که فرد یاد شده بنا به درخواست رئیس ساواک و در ارتباط با موضوع کردها به ایران اعزام شده است:

سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل جهت آقای "ژوزف لوبنتس" دارنده گذرنامه عادی اسرائیلی 559462 درخواست صدور روادید کرده است. طبق اظهار سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل قرار است آقای ژوزف جهت انجام اوامر تیمسار ریاست ساواک مربوط به اکراد در 10/2/53 به تهران عزیمت نماید. خواهشمند است دستور فرمایید سریعا نظر مرکز را ابلاغ فرمایند تا طبق آن عمل گردد.

رئیس نمایندگی اسرائیل

اما درباره کمکهای تسلیحاتی برای کردهای عراقی، نمونه گزارش ساواک (به تاریخ 16/10/1352) در خصوص مهمات مورد نیاز درخواستی از سوی کردها چنین است:

اظهارات آقای بهار در مورد مهمات درخواستی دوستان شمال

موشکهای فرانسوی 10 کک ـ 11 کک ضد تانک

12 عدد توپ ضدهوایی 30 میلیمتری

4000 مهمات دارد

50 دوشکا و مهماتش

3000 مهمات برای خمپاره انداز 120

1000 مین ضدتانک

1000 گلوله برای بازوکاوی مدل 5/3

مهمات انگلیسی برای 303 تفنگهای برنگ گان و تفنگهای معمولی مهمات 62/7

توپهایی که مثل هوتزر عمل می کند 122 میلیمتری با مهمات

یک تن وسایل طبی و بهداشتی (که ممکن است از سفارشات قبل از جنگ خودمان باشد) و وسایل براندازی و مخرب

جمعا 3000 تن می شوند که 250 تن آن آماده برای حمل می باشد.

راجع به تاریخ احتمالی کنفرانس تیمسار فرمودند اواسط فروردین 53.

موضوع ارسال تجهیزات موشکی از سوی اسرائیل برای کردهای عراق از فرازهای برجسته همکاری موساد و ساواک در تسلیح اکراد و پشتیبانی همه جانبه نظامی از آنها برای جنگ علیه دولت و حاکمیت عراق است. نامه "ناحوم ادمونی" معاون وقت موساد (به تاریخ 29 آگوست 1974/1353 به شماره 696 و با طبقه بندی سری) به رئیس ساواک که از سوی نمایندگی آن سرویس، مستقر در تهران، با نام رمز بهار به ساواک ارایه شده، حاوی اطلاعات صریح و روشنی در باره ارسال موشک برای ملامصطفی بارزانی با نام امام است:

موضوع موشک برای امام

1ـ بنا به تقاضای شما من پیغام شفاهی را که روز یکشنبه 26 اوت وسیله آقای ادمونی به اطلاع آن عالیجناب رسید خلاصه کرده ام.

الف ـ وضعیت نظامی امام ما را به این نتیجه رساند که تجهیز کردن امام به صلاحهای [سلاحهای]مدرن ضد تانک و ضد هوایی حائز اهمیت می باشد.

ب ـ موشکهای ضدتانک "ساگر" و موشکهای ضدهوایی "استرلا" که ساخت شوروی هستند در واحدهای ارتش اسرائیل مورد استفاده قرار می گیرند (این موشکها در خلال جنگ به غنیمت گرفته شده اند).

ما فکر می کنیم که تدارک موشکهای (ساگر و استرلا) ممکن است افراد امام را قادر سازند که تعدادی از تانکها و هواپیماهایی را که در ارتفاع کم پرواز می کنند منهدم سازند و بدین وسیله حمله عراقیها را حداقل تا پایان فصل زمستان متوقف نمایند.

ت ـ ما فکر کردیم که ایران به علت محدودیتهای سیاسی نمی تواند موشکهای ساخت آمریکا در اختیار امام بگذارد.

ث ـ با وجودی که موشکهای استرلا و ساگر در ارتش اسرائیل در واحدهای رزمی که به حالت آماده به سر می برند مورد استفاده می باشد، ما از ارتش اسرائیل 15 موشک استرلا و سی موشک ساگر دریافت نمودیم که مستقیما از واحدهای ما اخذ و به امام تحویل خواهد شد. ما آماده ایم که افراد امام را برای به کار بردن این موشکها آموزش دهیم.

ج ـ بدیهی است که برای گرفتن نتیجه در ایجاد وقفه در حمله عراقیها این موضوع حائز کمال اهمیت است که امام با تعداد خیلی بیشتری از 15 موشک استرلا و سی موشک ساگر تجهیز شود. متأسفانه به علت شرایط موجود در منطقه ما قادر نیستیم که موشکهای بیشتری را از بین واحدهای خود بدون دریافت موشکهای ساخت آمریکا برای جایگزین کردن آنان خارج نماییم.

چ ـ جایگزین موشک ساگر موشک "تو" و جایگزین موشک استرلا موشک "چشم قرمز" می باشد.

"SAGER" "STRELLA" "TOW""THE EYE"

ح ـ ما با آمریکاییها تماس گرفته و آنها را در جریان کامل وضعیت گذارده ایم. اگر آمریکاییهاموافقت نمایند که جایگزین موشکهای مذکور را در اختیار ما بگذارند ما قادر خواهیم بود که امام را با تعداد زیادی موشکهای روسی (استرولا و ساگر) که از واحدهای خود خواهیم گرفت تجهیز نماییم.

خ ـ پیشنهاداتی که وسیله آقای ادمونی ارائه شده به شرح زیر است:

1ـ آن عالیجناب امکان اینکه موشکهای "تو" و "چشم قرمز" را به عنوان جایگزین موشکهای روسی که به وسیله ما در اختیار امام گذارده خواهد شد. (بیشتر و بالاتر از 15 استرلا و 30 ساگر) بررسی نمایند.

اگر شما آماده باشید که موشکهای جایگزین را در اختیار ما بگذارید ما قادر خواهیم شد که امام را با صدها موشک ساخت شوروی تجهیز نماییم. همچنین خاطرنشان شد که اگر ما تعداد کافی موشک از آمریکاییان دریافت نماییم دیگر احتیاجی به موشکهای ایران نخواهد بود.

2ـ از جوابی که از گرین دریافت داشته ایم (وسیله بهار) چنین درک کردیم که شما آماده اید به عنوان جایگزین موشکهایی که ما برای امام ارسال خواهیم نمود موشک "تو" در اختیار ما بگذارید و همچنین متوجه شدیم که دارای موشکهای "چشم قرمز" نمی باشید.

3ـ همزمان با این موضوع ما جواب آمریکا را دریافت کرده ایم مبنی بر اینکه ایالات متحده آمریکا به طور کلی حاضر است جایگزین موشکها را در اختیار ما بگذارد ولی فعلاً به تعداد محدود.

4ـ ما آماده ایم که امام را با هر اسلحه ای که جایگزین آن را دریافت نماییم تجهیز کنیم.

5ـ ما هم اکنون مشغول آماده کردن تعدادی موشک استرلا و یک مربی هستیم که آنان را در اسرع وقت به منطقه خواهیم فرستاد.

6ـ آموزش موشک ساگر باید در اسرائیل صورت گیرد و ما ترتیباتی داده ایم که این دوره در ظرف چند روز شروع شود.

7ـ از آنجایی که ما مجبوریم تمام عملیاتتدارک و آموزش را طرح ریزی نماییم بسیار ممنون خواهیم شد اگر آن عالیجناب براساس این نامه بتوانند به ما پاسخ بدهند که آیا از طریق ایران نیز موشکهایی به عنوان جایگزین ساگر در اختیار گذارده خواهد شد. یعنی اگر شما آماده باشید که برای موشکهای اضافی "ساگر" که بلافاصله وسیله ما برای امام ارسال خواهد شد موشکهای "تو" به عنوان جایگزین در اختیار ما بگذارید. البته این تعداد بیشتر و بالاتر از تعداد موشکهایی است که وسیله آمریکاییها در اختیار ما گذارده خواهد شد.

گزارشی را که سرویس اطلاعاتی اسرائیل از طریق خود با ساواک، برای ارتشبد نصیری (رئیس ساواک) ارسال کرده، عمدتا درباره چگونگی تجهیز کردهای عراقی به سلاحهای جنگی و پشتیبانی و تقویت نظامی آنها در مقابل حکومت عراق از سوی اسرائیل است.

نکته قابل توجه که در این گزارش ـ سند ساواک مورخ 8/8/1353 به شماره 474 ـ ساواک به صراحت به آن اشاره شده، هماهنگی اسرائیل با ایالات متحده آمریکا در این باره است. در ادامه گزارش مزبور، لیست انواع سلاحهای جنگی مورد نیاز برای کردهای عراقی ضمیمه شده است. این لیست از سوی سرویس اطلاعاتی اسرائیل و با همکاری ساواک تهیه و به وزیر امور خارجه آمریکا تسلیم شده است:

تیمسار ارتشبد نصیری

درباره: اسلحه برای امام

عالیجناب

1ـ گزارش مربوط به تماس ما با وزیر امور خارجه ایالات متحد آمریکا به پیوست تقدیم می گردد.

2ـ به نظر ما وزیر امور خارجه آمریکا ضمن بازدید خود از ایران موضوع را با اعلیحضرتشاهنشاه آریامهر مورد بحث قرار خواهند داد.

3ـ خوشحال خواهم شد که هر گونه اطلاعات تکمیلی در این مورد را شفاها به عرض برسانم.

با تقدیم احترام ـ بهار

تاریخ: 7 آبان ماه 53

در یادداشت دستنویس حاشیه سند چنین آمده است:

این گزارش را رابط اسرائیل در غیاب تیمسار ریاست ساواک و قبل از سفر وزیر خارجه آمریکا به ایران بنابه تصویب قبلی تیمسار ریاست ساواک از طریق ساواک به شرفعرض پیشگاه مبارک ملوکانه رساند. تیمسار ریاست ساواک بعدا در تاریخ 18/1/54 ضمن اینکه گزارش مربوطه را به اینجانب دادند امر به ترجمه آن فرمودند که ترجمه به عرض رسید و اوامری فرمودند

24/1/54

انتظار می رود با آغاز زمستان از شدت جنگ در کردستان کاسته شود. از این موقعیت برای تقویت نیروهای کرد می توان استفاده نمود به طوری که آنها در صورت بروز جنگهای گسترده ای که قرار است در اوایل بهار 1354 آغاز گردد آماده باشند.

سفارش می کنم جزئیات مربوط به طرح تجهیزات ـ ملزومات و آموزش و غیره هرچه زودتر بین ما مورد بحث واقع شود.

نکته مهمی را که باید در نظر داشت این است که چند نوع از سلاحهای مشخص ساخت روسیه را که ما آماده می کردیم رو به اتمام است. ذخایر سایر سلاحهایی که در حال حاضر در دست کردها است به سرعت در حال تمام شدن است. باید منابعی برای جبران سلاحهای اساسی پیدا نمود. همچنین سلاحهایی را که نمی توان مهمات برای آنها پیدا کرد باید با سلاحهایی عوض نمود که بتوان برای آنها براساس روش جاری ملزومات مهمات تهیه نمود.

یک منبع احتمالی برای تهیه سلاحهای یدکی، نیروهای دفاعی اسرائیل می باشد که حاضر خواهد بود از ذخایر خود سلاحهای لازم را تحویل دهد بهشرط آنکه ایالات متحده آمریکا قبول نماید آنها را جبران نماید. انواع مشخصی از سلاحها را نیز می توان توسط واسطه های اسلحه از بازارهای جهانی تهیه کرد.

ما از وزیر امور خارجه آمریکا تقاضا نموده ایم که موضوع تعویض سلاحهای آمریکایی را با آن قسمت از سلاحها و مهماتی که ساخت آمریکا نیست و نیروی دفاعی اسرائیل حاضر است از محل انبارهای خود به کردها تحویل دهد مورد مطالعه قرار دهد. علاوه بر این ما از وزیر امور خارجه آمریکا تقاضا نموده ایم که موضوع کمک پولی به خرید سلاحهایی را که می توان از بازار خریداری نمود مورد بررسی قرار دهد.

فهرست تجهیزاتی که به نظر ما باید در طول مدت زمستان در دسترس کردها گذاشت به وزیر امور خارجه آمریکا تسلیم شده است.

به نظر ما وزیر امور خارجه ایالات متحده در دیدار آینده خود از ایران موضوع را با اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر در میان خواهد گذاشت.

رونوشت فهرستی که به وزیر امور خارجه ایالات متحده تسلیم شده به پیوست تقدیم می گردد.

اسلحه برای کردستان

1ـ فهرست سلاحها، مهمات و تجهیزات جایگزین سلاحهای شوروی در کردستان به قرار زیر است.

2ـ اینگونه سلاحها باید در اروپا یا در اسرائیل و در صورت امکان از مازاد و قسمتی به طور مستقیم از کارخانجات تولیدکننده خریداری شود. قیمتها بر همین اساس محاسبه شده اند.

3ـ از آنجا که هنوز به درستی معلوم نیست کلیه این اقلام در دسترس باشد این فهرست براساس شرایط موجود در بازار تغییرپذیر است.

4ـ چند قلم از این سلاحها را که خریداری آنها در بازار مشکل است می توان از نیروی دفاعی اسرائیل خواست که در مقابل سلاحهای مشابه ساخت آمریکا معاوضه نماید.

ژنرال "زامیر" رئیس موساد، در سال 1353 (16 مارس 1974)، طی نامه ای به نصیری رئیس ساواک، ضمن اشاره به درگیری قریب الوقوع بین کردها و دولت عراق، به طور تلویحی از موقعیت ملامصطفی بارزانی اظهار نگرانی کرد. نامبرده با یادآوری کمکهای نظامی ارسالی اسرائیل برای کردها به منظور تقویت و پشتیبانی از آنان در جنگ با دولت عراق، درخواست کرد که ایران عهده دار کمکهای اقتصادی به ویژه به بارزانی شود:

16 مارس 1974

جناب آقای تیمسار نصیری

من از تصمیم یک جانبه دولت عراق که ناقض توافقنامه مارس 1970 [1349] است اطلاع پیدا کردم. از گزارشهایی که به وسیله نمایندگان خود دریافت کرده ام چنین به نظر می رسد که ملامصطفی بارزانی تصمیم گرفته به مبارزه خود در راه حقوق ملت کرد و به منظور مخالفت با سیاستهای دولت عراق ادامه دهد. این تحول بحران بین کردها و دولت عراق را تشدید نموده و برخوردهایی بین آنها به وقوع پیوسته است. باید تیره تر شدن اوضاع را که منجر به تجدید جنگ گردد به عنوان یک احتمال در نظر داشت.

به نظر ما ملامصطفی بارزانی احتیاج فوری به کمکهای اقتصادی و نظامی دارد. ما تلاش ویژه ای را در این زمینه شروع کرده و هرچه زودتر یک یا دوهواپیما حامل مهمات و یا تجهیزات ضروری تر با توجه به نیازمندیهای فوری اعزام خواهیم داشت. من می دانم که نگرانی اصلی ژنرال بارزانی ناشی از فشار سنگین اقتصادی می گردد که به دلیل زیاد شدن هجوم پناهندگان به اراضی تحت کنترل وی هر لحظه بیش از گذشته می شود این موضوع می تواند به عنوان عامل مهمی در توانایی بارزانی و پیروانش برای ادامه مبارزه محسوب شود.

با توجه به موقعیت ما در زمان حاضر مشکل است کمک اقتصادی مهمی به بارزانی به عمل بیاوریم و من راهی ندارم جز اینکه از جنابعالی خواهش کنم که این کار را خود به عهده بگیرید البته اطمینان دارم که جنابعالی به خوبی از موقعیت ما در زمان حاضر آگاه هستید. امیدوارم هنگامی که اواخر این ماه با هم ملاقات می کنیم بتوانیم به طور مشروح پیرامون مسئله کرد و نیازمندیهای آنها برای آینده نزدیک مذاکره نماییم. اجازه بدهید خدمت جنابعالی و سرکار خانم نصیری گرم ترین تبریکات نوروزی خود و همسرم را تقدیم نمایم.

دوستدار ـ ژنرال زامیر

براساس یادداشت دستنویس حاشیه این سند، پاسخ رئیس ساواک که به صورت تلگرام در تاریخ 25/12/1353 برای رئیس سرویس اسرائیل ارسال شده، به شرح ذیل است:

مشکلات اقتصادی و مالی برای بارزانی بیش ازآن حدیست که اشاره فرموده اید. ما آنچه از دستمان برمی آید کوتاهی نخواهیم کرد، ولی جوابگوی احتیاجات آنها نیست. تصور می کنم با تهیه و تمرکزی که ارتش عراق در شمال می دهد در خاتمه پانزده روز مهلت دولت عراق درگیری سخت شروع شود و باید کمکهای نظامی قبل از آن روز به منطقه برسد. لذا خواهشمند است مقدار کمکی که باقیمانده زودتر ارسال دارید موجب امتنان و تشکر است. با عرض تشکر از تبریکات نوروزی آن تیمسار و بانو سپاس خود و خانم را متقابلاً معروض می دارم. [محل امضای رئیس ساواک]

مآخذ:

  1. تقی پور، محمدتقی: استراتژی پیرامونی اسرائیل، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، بهار 1383.
  2. مؤسسه "الارض" ویژه مطالعات فلسطینی: استراتژی صهیونیسم در منطقه عربی و کشورهای همجوار آن، انتشارات بین الملل اسلامی، تهران، پاییز 1363.
  3. کاکبورن، اندروولسکی: ارتباط خطرناک (داستان ناگفته رابطه پنهان ایالات متحده و اسرائیل)، محسن اشرفی، مؤسسه اطلاعات، تهران، 1371.
  4. Encyclopedia of Zionism and Israel, Edited by Rephael Patai, Herzl Press, New York, 1971.
  5. Encyclopedia Judaica, Aclal Project, Jerasalem 1972.