درسهای یهودی در مدارس اسرائیل

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


محور برنامه در مدارس دینی و مدارس مدنی اسرائیل، درسهای یهودی است. این مواد، درسهای اجباری برای موفقیت در تحصیل به حساب می آید. افزون بر اینکه روح یهودیت در درسهای دیگر نیزدمیده شده است. این درسها عبارتند از:

الف ـ تورات و تلمود:

در صدر درسهای یهودی دو ماده تورات و تلمود قرار می گیرد. این دو درس پایه و چهارچوب هدفهای غایی آموزش و پرورش به حساب می آیند. "مایربار ایلان" می گوید:

"واجب است که روح تلمود و آگاهی عمومی نسبت به شرایع و آداب آن جزئی از درسهای هر متعلّم یهودی باشد حتی اگر از این زمینه درسی میدانی برای کار یافت نشود. این امر شبیه یادگیری فیزیک و ریاضی است. با اینکه همه دانش آموزان در این دو رشته متخصص نمی شوند و همه آنچه را که از این درس آموخته اند در زندگی عملی خود به کار نمی برند، اما هر دو درس برای آنها ضروری است که همه دانش آموزان بخشهای معینی از آن را حفظ کنند و روح خود را از آن سیراب سازند."

طبیعی است که در رابطه با این درس، برخی اختلافات بین مدارس دینی و لائیک وجود داشته باشد. در مدارس دینی، آموزگاران و دانش آموزان شعائر و مناسک دینی را به جا می آورند. روز درس با دعا و نماز شروع می شود. همچنین از دانش آموزان خواسته می شود که به هنگام "نماز لباسهای مخصوص بپوشند و در داخل کلاس کلاه مخصوص بر سر داشته باشند تورات را با تفسیرهای سنتی توضیح می دهند و شروح انتقادی جدید را منع می کنند.

در این مدارس بر اسفار پنجگانه که احیانا تدریس آن همه ساله تکرار می شود، تأکید می گردد. هدف از تدریس تورات در این مدارس کاشتن نهال ایمان به خداوند آفریننده و قانون گذاری است "که در کتابش کلمه را به ملت خود بخشیده" و تربیت دانش آموزان در جهت انجام تکالیف مربوط به خداوند و نسبت به حق مردم است.

اما در مدارس لائیک آموزش دینی بدون نماز و دعا و بدون تأکید بر اسفار پنجگانه صورت می گیرد. به علاوه مدت زمان در نظر گرفته شده برای تورات و تلمود کمتر از مدارس دینی است. با وجود این، تدریس تورات باری از تقدس و احترام به همراه دارد، چرا که تورات مملو از ذکر اماکن تاریخی است و به علت توجه خاص به آثار باستانی و اکتشاف آنها در اسرائیل درس تورات در این مدارس پویاتر و زنده تر از درس ادبیات نوین است.

برنامه اسرائیل، اهداف تدریس تورات در این مدارس را به شکل زیر معین می کند:

ـ دانش آموز، بزرگان، رهبران، انبیاء و قهرمانان امت خود را بشناسد و بر تاریخ "ملت در سرزمینش" آگاه گردد.

ـ دانش آموز "سرزمین اسرائیل"، طبیعت و آثار باستانی آن را بشناسد و بر ارتباط میان "ملت و سرزمینش" آگاه شود.

ـ دانش آموز پایه هایی را که اصول تورات بر آن استوار می شود و نیز آنچه را که تورات به تمدن انسانی تقدیم کرده است، بشناسد.

ب ـ درس تاریخ:

ماده درسی دیگری که مکمل تورات است و بر آن تکیه می کند، درس تاریخ است که ماده ای اساسی در برنامه درسی اسرائیل است. همان گونه که در مورد تدریس تورات بین مدارس لائیک و دینی اختلاف وجود دارد، در تدریس تاریخ نیز بین این دو نوع مدرسه اختلاف به چشم می خورد. در حالی که هدف از درس تاریخ در مدارس دینی، پرورش دانش آموزان در راستای اعتقاد راسخ نسبت به "حمایت الهی از اسرائیل" شناساندن انبیا بنی اسرائیل به ایشان، نشان دادن اهتمام یهود به تورات در طول تاریخ، توجه به عنایت داشتن به تدریس آن در طول تاریخ و نشان دادن حفظ مراسم و تشریفات از گذشته های دور بهایشان است. درس تاریخ در مدارس مدنی موارد زیر را هدف قرار می دهد:

ـ دانش آموز به این ارزش که تمدن انسانی نتیجه کوششهای مشترک یهود و ملتهای جهان در طول روزگاران بوده است برسد. و آنچه را که "ملت ما" در آن مشارکت داشته است و سهمی را که ملتهای دیگر در تکوین این تمدّن داشته اند، آن گونه که شایسته است گرامی بدارد.

ـ وجدان ملی یهود را در قلوب جوانان بنشاند، احساس ایشان را نسبت به سرنوشت مشترک یهودی تقویت کند و بذر محبت نسبت به همه یهودیان سراسر جهان را در قلبهایشان برویاند.

ـ دانش آموز اهمیت دولت اسرائیل در تأمین موجودیت زیستی و استمرار موجودیت تاریخی ایشان را درک کند. و احساس مسؤولیت فردی را نسبت به استحکام بخشیدن به ارکان دولت و نیز نسبت به تکامل و توسعه آن نزد خود رشد دهد. همچنین این درس برانگیختن روحیه آمادگی دانش آموزان برای خدمت به دولت و پاسخ به تقاضاهای آن را برعهده دارد.

ـ صفات رجال مشهور امت یهودی در دانش آموزان متجلی گردد.

ـ دانش آموز بحث و بررسی در مشکلات جامعه انسانی و قضاوت درباره آن را از طریق تحلیل و استنتاج منطقی بیاموزد و به آن عادت کند. و در جهت حل آنها به وسیله تفکر انتقادی مستقل اقدام کند.

به منظور دستیابی به این اهداف درس تاریخ سه حوزه را در بر می گیرد:

ـ تاریخ باستان یهود، از این جهت که در آن از ریشه های فرهنگی مشترک بحث می شود. برای اینکه یهودیان معاصر را قانع کنند که ایشان از سلاله ملتی هستند که در گذشته های دور تاریخ تورات در این پاره از زمین می زیسته اند. در اینجا درس تورات جزئی ازدرس تاریخ می شود.

ـ تاریخ یهود در دیاسپورا، به صورتی که نوجوانان را این گونه بسازد که به جای اینکه با نگاهی خشمگینانه به آن بنگرند، با دیدی افتخارآمیز به آن نگاه کنند. این کار از طریق تأکید بر کوشش فردفرد یهودیان به خاطر موجودیت ملی و بیان تاریخ دیاسپورا به عنوان مظهر جنب وجوش، قهرمانی قدرت سیاسی و اجتماعی، به جای نشان دادن آن به عنوان زنجیره ای از فعالیتهای "شهادت طلبی" و آفرینشهای ادبی صرف، صورت می گیرد.

بدینسان تدریس مطالبی درباره جوامع کنونی دیاسپورا به جریان می افتد: ساختار اجتماعی اقتصادی، مراکز سیاسی و قانونی و سازمانهای آن، فرهنگ و عادات آن و نیز وضعیت ارتباط آن با اسرائیل هدف از این محتوا، پیوند دادن جوان اسرائیلی با یهودیان جهان است، تا اسرائیلیت او بر یهودیت او چیره نگردد.

ـ حوزه سّوم، تاریخ دولت اسرائیل است. به خاطر تعمیق شناخت ملی، میهنی نزد دانش آموزان اکنون گرایشی آشکار گردیده است که آن را ماده درسی مستقلّی قرار دهند.

ج ـ زبان عبری:

ماده دیگری از درسهای یهودی که تدریس آن با تورات ارتباط دارد، زبان و ادبیات عبری است. زبان عبری از محدوده ای که قرنهای طولانی به عنوان "زبان دینی سنتی" به کار می رفت فراتر رفته است تا نقش یک "زبان ملّی" را بازی کند. بنابراین عبری فقط زبان دین و شعائر به حساب نمی آید. و حتی وسیله گفت وگو و ارتباط صرف هم نیست، بلکه به صورت ابزاری برای ایجاد وحدت در درون جامعه اسرائیل و وسیله ای برای تعمیق وابستگی و عشق به سرزمین درآمده است.

وارد کردن عبری به عنوان زبانی برای تدریس ازسالها پیش از ایجاد اسرائیل به تدریج صورت گرفت. از اواخر قرن نوزدهم مبارزه ای بین طرفداران زبان عبری و طرفداران تدریس به زبانهای بیگانه وجود داشت. دلیل گروه دوم عدم وجود کتب درسی مصوب بود که به زبان عبری تألیف شده باشد. اما کنگره معلمین یهود در سال 1891 بر این اساس که این نیاز درست همان چیزی است که کتب و کلمات مطلوب را خلق می کند، کاربرد زبان عبری در همه موضوعات درسی را مقرّر کرد.

تصمیم گرفته شد تدریس به زبان عبری در چهار کلاس اول ابتدایی شروع شود. اجازه داده شد که تدریس بعضی از درسها به زبانهای اروپایی صورت گیرد تا روزی فرا رسد که معلمین توانا بر تدریس به زبان عبری در دسترس باشد. به تدریج نسلی که به زبان عبری تکلّم می کردند پدید آمد سپس تعدادی از اساتید دانشگاهی یهود که از شیفتگان ترجمه کتب خارجی به زبان عبری بودند، از اروپا به اسرائیل آمدند. بنابراین قبل از آنکه "اعلامیه بالفور" به مورد اجرا درآید، دستگاههای تربیتی بر تدریس به زبان عبری توانمند شده بودند.

بی مناسبت نیست به این مطالب اشاره شود که گروهی از یهودیان ساکن فلسطین در آن هنگام در امکان موفقیت تدریس به زبان عبری تردید داشتند و بسیاری از آنان ترجیح می دادند که فرزندانشان را به مدارسی که به وسیله گروههای اعزامی بیگانه (گروههای تبشیری) اداره می شد، یا به خود اروپا بفرستند. اگرچه شماری از طرفداران و مدافعین صهیونیسم، شخصا فرزندان خود را برای تحصیل در مدارس یهودی، از اروپای شرقی به فلسطین می فرستادند. تعداد اینان هیچ گاه کمتر از نصف دانش آموزان نبود.

پس از تشکیل اسرائیل در سال 1948، عبری زبان رسمی شد و علاوه بر وزارت فرهنگ که اقتضای مسؤولیتش بود، "آژانس یهود" و "هیستادروت" وبسیاری از مؤسسات دیگر نیز در تعلیم زبان عبری کوشیدند. نتیجه این کوششها افزایش نسبت افرادی بود که به زبان عبری گفت وگو می کردند. این نسبت در سال 1948 به 5/69 درصد رسید. سپس در سال 1950 به علّت بازگشت انبوه یهودیان به 25 درصد کاهش یافت. و در خلال 4 سال بیشتر از 1 درصد افزایش نیافت. لیکن این نسبت برای خردسالان بیش از بزرگسالان است. و این به علت آموزش اجباری است که از کودکستان شروع می شود و تا کلاس هشتم ادامه می یابد. این وضعیت بر خانواده ها نیز بازتاب داشته است، چرا که بسیاری از اولیاء از طریق فرزندانشان زبان عبری آموخته اند.

در برنامه اسرائیل اهداف آموزش زبان عبری به صورت زیر تعیین شده است:

ـ دانش آموز منش متعالی امت و عقاید و احساسات آن را در طول مراحل تحول امت یهودی در دوره های مختلف، فرا گیرد. و پیوند تاریخی جداناپذیری را که بین "ملت"، کشور و فرهنگش همواره برقرار است تقویت کند. ضروری است که از کوششها و ابتکارات این نسل و نسلهای نزدیک به آن به خاطر نهضت قومی و رستاخیز تمدنی، فرهنگی و اجتماعی به شکل ویژه پرده برداشته شود.

ـ آماده ساختن دانش آموزان برای برخورد زنده و پویا با قضایا و جریانات فکری معاصر و نیز با انگیزه ها، مذاهب و مسلکهای ملت یهودی ما در طول تاریخ.

د ـ درس بینش یهودی:

تأکید بر جنبه ملی لائیک در تدریس زبان عبری، تاریخ و حتّی تورات در مدارس لائیک و تأکید بر جنبه معنوی به هنگام تدریس این مواد در مدارس دینی به ایجاد موانع و دیوارهایی بین دستجات و گروههای اسرائیلی منتهی شده است. به این خاطر مسؤولین از خطراتی که در صورت دوام و بقای اینموانع پیش خواهد آمد و موجودیت رژیم صهیونیستی را تهدید خواهد کرد بیمناک شده اند. از طرف دیگر مسؤولان اسرائیل مشاهده کرده اند که جوانان اسرائیل در "احساس اسرائیلی بودن" در مقایسه با "احساس یهودی بودن" خود افراط به خرج می دهند. به این منظور به برنامه آموزشی اسرائیل، درس جدیدی که عنوان آن "بینش یهودی" است. اضافه کردند. این ماده درسی شامل مسائل زیر است:

ـ شناساندن نمازها، آداب و رسوم، عادات، فرهنگ عامه، سمبلهای دینی یهود به دانش آموز مدارس لائیک و برپایی مراسم شب شنبه و روزهای تعطیل دینی یهود در حیاط آن مدارس یا به طور کلّی کارهایی که جوّی یهودی و شرایطی ذهنی را می آفرینند که آن جو و حالت، دانش آموز را برای قبول ارزشهای میراث فرهنگی یهود بیشتر آماده می کند.

ـ قرار دادن جزء معینی از اسفار پنجگانه برای هر هفته، و پیوند این جزء اساسی تورات به مجموعه مراسمی که در تقویم سال عبری وجود دارد، در مدارسی که برنامه درسی آن شامل این اسفار نیست. و این چنین است که توراتی که در مدارس مدنی تدریس می شد چیزی از نوع ادبیات انسانی یا ملی بود که اهمیت دینی به آن باز می گردد.

ـ افزایش عناصر نسبی در درس ادبیات عبری که از طریق افزایش تعداد قطعات ادبی مأخوذ از تلمود و مواعظ دینی، علاوه بر ادبیات نوین عبری، صورت می گیرد.

ملاحظه می شود که هدف این درس عبارت است از:

ـ بیان اهمیت ارزشهای یهودی و سنتی در رویارویی با قضایای معاصر و مشکلات انسانی دیرپا.

ـ تقویت روابط جوانان یهودی اسرائیل با یهودیان سراسر جهان و افزایش آگاهی ایشان نسبت به سرنوشت مشترک و پیوند مستمر تاریخی یهود جهان با اسرائیل.

این درس چه از سوی جناح لائیک و چه از سوی جناح دینی با مخالفتهای تند روبه رو شد. جناح لائیک آن را کوششی برای وارد نمودن آموزش دینی از درهای پنهان تفسیر کرد. و جناح دینی به این علت با آن به مخالفت برخاست که امکان وجود بینش یهودی را، بدون اینکه بر اعتقاد به وحی الهی و کتب مقدس متمرکز باشد و بر پذیرش تمامی مفاهیم سنتی یهود و تقید به آنها بدون کمترین تغییر اصرار ورزد، نفی کرد.

ه ـ علوم ریاضیات:

تمرکز بر درسهای یهودی در برنامه آموزشی اسرائیل به معنی غفلت از زمینه های دیگر معرفتی نیست. در صدر این زمینه ها علوم و ریاضیات قرار دارد. قانون آموزش رسمی اسرائیل بر ضرورت پی ریزی بنیانهای تعلیم و تربیت بر پایه "ارزشهای فرهنگی یهود" و "دستاوردهای علمی" اشاره کرده است. مربیان صهیونیست از مدتها قبل از آن بر ضرورت تمرکز بر زمینه های علمی، بسیار تأکید کرده بودند. مایربار ـ ایلان می گوید:

"هرگاه بخواهیم دولتی مدرن باشیم، بر ما واجب است که اجازه ندهیم تعلیمات ما مسخ شود و منحصر به تدریس درسهای دینی و قومی مختص به ما باشد. چرا که در چنین وضعیتی به زودی ناچار می شویم که پزشکان و مهندسین را که احتیاج داریم، از کشورهای دیگر وارد کنیم. یا اینکه ناگزیر می شویم فرزندانمان را به دیاسپورا اعزام کنیم."

مسؤولان اسرائیلی خواهان آنند که جهت گیری علمی دانش آموزان از خردسالی پی ریزی شود. شیمون پرز می گوید:

"بازی کودکان مدخلی شایسته برای پیشرفت در زمینه های الکترونیکی و مسافرتهای فضایی است. مدرسه مکانی است که کشف اسرار اتم و شکافتن هسته از آن آغاز می شود. و بر اسرائیل فرض است کهراه خود را از این منطق آغاز کند."

صهیونیسم حتی قبل از ایجاد اسرائیل، مراکز پژوهشهای علمی تأسیس کرده بود انستیتو تخنیون (تکنولوژیکی)،

نک: (تخنیون انستیتو)، انستیتو وایزمن، (نک: وایزمن انستیتو) و دانشگاه عبری را قبل از اعلام اسرائیل ایجاد کرد. هم اکنون در اسرائیل علاوه بر مراکز مطالعات علمی، پنج دانشگاه اسرائیلی نیز وجود دارد.

به این خاطر علوم و ریاضیات مقام بارزی را در برنامه آموزشی اسرائیل دارا هستند. این مسأله در مدارس دینی یا لائیک تفاوت ندارد، و یک ماده درسی پایه در مقاطع دبیرستان و ابتدایی به حساب می آید. و یکی از مواد اجباری در امتحان "بگروت" (امتحان نهایی دبیرستان) است. همچنین به کسی که در این رشته وارد دانشگاه می شود، اجازه می دهند که خدمت اجباری سربازی را تا پایان تحصیلات به تأخیر بیندازد. در سطح آموزش عالی نیز، 43 دانشجویانی که تحصیلات خود را بعد از لیسانس ادامه می دهند، در زمینه های علوم تجربی درس می خوانند.

و ـ کار دستی و کشاورزی:

علاوه بر علوم و ریاضیات برنامه آموزش اسرائیل به کارِ دستی و کشاورزی عنایت داشته است. همان گونه که گذشت، قانون آموزش رسمی اسرائیل برای جهت دهی مثبت نسبت به کارِ دستی و کشاورزی دانش آموزان از هنگام خردسالی آنها فعالیت می کنند. برای کارِ دستی ساعات معینی اختصاص یافته است. معمولاً پسران آن را در کارگاههای نجّاری یا فلزکاری و دختران در امور خانه داری سپری می کنند.

به همین ترتیب توجه به کشاورزی نیز اعمال شده است، و حتّی دانش آموزان شهری به مزارع مرکزی خارج شهر می روند. هدف این برنامه، تمریندادن هر فرد در به کار گرفتن دستها و آموختن عدم تحقیر کارگری و احترام به حرفه کشاورزی است. نکته قابل ذکر اینکه اوّلین مدرسه دبیرستانی یهودی که در فلسطین ایجاد شد، یک مدرسه کشاورزی بود.

علاوه بر دروس کشاورزی و فنی در مدارس آکادمیک، مدارس تخصصی کشاورزی و فنی ـ حرفه ای نیز وجود دارد.

مدت تحصیل در آنها 3 یا 4 سال بعد از دوره تعلیمات اجباری است. نیمی از وقت، در این مدارس به درسهای نظری و نیم دیگر آن به درسهای علمی اختصاص یافته است، که تقسیم اوقات یا براساس تقسیم هفتگی صورت می گیرد و یا برپایه تقسیم روزانه. دروس نظری شامل درسهای فرهنگ یهودی و درسهای علمی علاوه بر دروس نظری کشاورزی و فنی است. دروس علمی علاوه بر دروس نظری کشاورزی و فنی است. دروس علمی نیز گذراندن مدت متغیری از 6 هفته تا 3 ماه، در روستاهای کشاورزی یا کارگاههای فنی را در بر می گیرد.

مدارس کشاورزی و فنی ـ حرفه ای عموما شبانه روزی هستند. هر کدام از این مدارس از چندین گروه دانش آموزی 5 یا 6 نفره تشکیل شده که دارای وحدتی ذاتی است. در هر مدرسه یک مشاور اجتماعی وجود دارد که عضو هیأت آموزشی است، و مسائل افراد را پیگیری و آنها را راهنمایی می کند و فعالیتهایی را به وسیله گروه سازماندهی می نماید. معمولاً گروهها بعد از خروج از مدرسه و پایان تحصیلات واحدهای "ناحال"، (نک: ناحال)، را تشکیل می دهند و آنها را در یکی از آبادیها مستقر می سازند.

البته مدّت زمانی است که کشاورزی نتوانسته جایگاه قبلی خود را در رژیم اسرائیل حفظ کند، و حرفه های دیگر مثل حرفه های پزشکی و سیاسی با آن به رقابت برخاسته اند به این ترتیب هم اکنون گرایش به سوی تحصیلات آکادمیک و علمی بیشتر ازگرایش به تحصیل کشاورزی است. به این وجود، هنوز مقامات وزارت معارف اسرائیل، تحصیل کشاورزی را در مقایسه با سایر رشته ها، ترجیح می دهند. همچنین وزارت، اقدام به افزودن دروس نظری به برنامه مدارس کشاورزی نموده است، تا دانش آموزان این مدارس بتوانند در دستیابی به گواهینامه آکادمیک پیشرفت کنند.

ز ـ تربیت مدنی:

این درس یک بار در هفته تشکیل می شود. اخیرا مرسوم شده است که وقت آن روز جمعه باشد و موضوعات آن به انتخاب معلم واگذار شده است. در این درس علاوه بر آموزگاران، اولیای امور و دیگران نیز حاضر می شوند برنامه این درس، اهداف آن را به شکل زیر معین کرده است: تقویت عشق به میهن، ایجاد احساس مسؤولیت نسبت به ثروتهای ملّی و ایجاد آمادگی برای اقدام به کارهای گوناگون ـ خواه ساده باشد یا دشوار، متکرّر باشد یا ابتکاری، در حیاط مدرسه صورت گیرد یا در ساختمان آن ـ و به پایان رسانیدن این کارها با حالتی سرشار از روح مسؤولیت پذیری و تعلق خاطر.

برای دستیابی به آن اهداف، این ماده درسی در مدارس ابتدایی مشتمل بر بحث از مقتضیات شهروندی، مقررات اجتماعی، رفتار درست در مدرسه و منزل، و مشکلات شخصی و اجتماعی دانش آموزان است. همچنان که کمک به نویسندگان (مهاجرین) برای سازگاری با واقعیت های جامعه اسرائیل و استفاده از پناهگاهها در حین حملات هوایی را شامل می شود.

همچنین این درس شامل تهیه روزنامه های مدرسه ای و آموزش شیوه بهره گیری از کتابخانه های آموزشگاهی و نحوه اداره آن، تشویق به مطالعه در ساعات فراغت کمک به دانش آموزان معلول در انجام تکالیف درسی شان و نیز حفظ محیط و طبیعت است.

امّا محتوای این درس در دوره دبیرستان برکار کشاورزی و سمینارها متمرکز می گردد. برنامه این درس در دو کلاس 11 و 12، بر محور امور اقتصادی و اجتماعی و بحث از حوادث جاری و رویدادهای روز می چرخد. همچنین شامل مسافرتها و گردشهای علمی، برپایی نمایشگاهها، تأترها و بازدید از موزه ها نیز می شود. به علاوه گذراندن مدت کوتاهی (مدت یک هفته) در ادارات عمومی، روستاهای مهاجرین و بررسی طبیعت و محیط، و مناطق باستانی و تاریخی جزء برنامه این درسها است.

ح ـ آموزش نظامی:

در جدول دروس دوره دبیرستان دو ساعت در هفته در طول 4 سال برای آموزش نظامی اختصاص یافته است. دانش آموزان در خلال آن در جهت پیشگامی و بعضی امور نظامی پرورش می یابند، که خود مقدمه ای برای درآمدن به جرگه خدمت اجباری سربازی است. که از سن 18 سالگی و بعد از پایان دوره دبیرستان شروع می شود.

آموزش نظامی فعالیتهای متعدّدی مثل موارد ذیل را شامل می شود:

خدمت کوتاه مدّت (10 روز) در ارتش، اقدام به راه پیمایی در بعضی مناطق مثل "النقب" و "الجلیل" که 2 تا 5 روز طول می کشد، کار در کیبوتزها یا بعضی از پروژه های دیگر برای مدت دو هفته. در سال 1952 پیشنهاد اجرای برنامه "تخصص نظامی" در مدارس اسرائیل طرح شد. این برنامه پیشنهاد می کرد که تخصص نظامی شبیه تخصصهای "علوم انسانی"، "علوم طبیعی" و "علوم کشاورزی" موجود در دبیرستانها شود. و در کنار آنها قرار گیرد.

طرفداران این ـ پیشنهاد و در رأس آنها ژنرال یادین (Ygael Yadin)رئیس ستاد وقت ـ می گفتند که رسالت دبیرستانهای اسرائیل، فقط پرورش دانشمندان آینده نیست، بلکه تربیت افسران آینده نیزهست. تربیت افسران یک مسؤولیت مدنی در اسرائیل است. آموزش نظامی در این سطح به بالا رفتن سطح آگاهی و مهارت افسران ارتش می انجامد امّا این پیشنهاد به این دلیل که به نخبه پروری نظامی و ایجاد طبقه خاصی از افسران می انجامد، با مخالفت گروهی از آموزگاران دبیرستانها و جنبش کیبوتز مواجه شد. و با دستیابی به راه حل میانه ای به پایان رسید: برنامه تخصص نظامی در دبیرستانها لغو شد، اما "آکادمی نظامی" که با دو دبیرستان از مشهورترین دبیرستانهای اسرائیل مربوط بود تأسیس گردید. یکی از این دو مدرسه "ریالی"(Reali) در حیفا و دیگری مدرسه "هرزلیا" (Herzlia)در تل آویو بود. شرط شرکت دانش آموزان در برنامه آکادمی نظامی، داشتن رتبه های عالی در مدرسه ابتدایی و برخورداری از سلامت کامل است. همچنان که تستهای مربوط به شخصیت و گرایش درباره آنها اجرا می شود و آزمون درسهای ریاضیات و زبان و ادبیات از آنها به عمل می آید.

این دانش آموزان هنگامی که در مدرسه هستند لباس غیرنظامی می پوشند، اما در خارج از مدرسه از مقررات نظامی پیروی می کنند. و در خلال برخورداری از آموزش نظامی لباس نظامی می پوشند. بعد از پایان دوره تحصیل دبیرستان دانش آموزان با رتبه گروهبانی به ارتش می پیوندند و به دانشکده های افسری اعزام می شوند.

به منظور تشویق دانش آموزان برای پیوستن به این برنامه به آنها کمکهای مالی اعطا می شود. تعداد شرکت کنندگان در این برنامه در سال 1969 به حدود 40000 افسر رسید.

مآخذ:

  1. مرکز الأبحاث الفلسطینیة، الفکرة الصهیونیة، مرکز ابحاث، بیروت 1970.
  2. مرکز الأبحاث الفلسطینیة، مجله شؤون فلسطینیة:

شماره 49، بیروت 1975.

  1. مؤسسة الدراسات الفلسطینیة، الکتاب السنوی، بیروت 1969.
  2. عطاری، عادل توفیق: التربیة الیهودیة فی الفلسطین المحتلّة و "دیاسبورا"، مؤسسه الرساله، بیروت 1980.
  3. مرکز الدراسات السیاسیة و الاستراتیجیه فی الاهرام: العسکریة الصهیونیة، الجزء الثانی، قاهره 1974.
  4. بشور، منیر و الشیخ، خالد: التعلیم فی اسرائیل، مرکز الاّبحاث الفلسطینیة، بیروت 1969.
  5. بیرلموتو، عاموس: العسکریون و السیاسة فی اسرائیل، مؤسسة الأرض للدراسات الفلسطینیة، دمشق 1975.