دجال
"دجال" معادل کلمه انگلیسی (Anti Christ) به معنای "ضد مسیح" است. عقیده به مسیح دروغین یا دجال عقیده ای آخرزمانی و مسیحی است که در مسیحیت اولیه پیدا شد و اهمیت آن با اصلاح دینی فزون تر گشت. این عقیده به شکلی ملموس صهیونیستی است؛ زیرا یهودیان را در مرکز نمایشنامه هستی درباره رهایی و خلاص جهان قرار می دهد، اما همچنین عقیده ای یهودستیز نیز هست؛ زیرا مرکزیت آنان در این عقیده از آن روست که آنان تجسم شر در تاریخ هستند و به همین سبب مسیحی کردن آنان (و پایان تاریخ) شرط اصلی خلاص و رهایی است.
در این عقیده دجال شخصیتی کافر، بی رحم و طغیان گر دارد؛ او فرزند شیطان است (حتی شاید خود شیطان مجسم باشد). از نشانه های او این است که پاهای او به جای انگشت، چنگال دارد. پدرش در شکل پرنده ای تصویر می شود که چهار پا دارد و سرش مثل سر گاو است با شاخ هایی تیز و موی سیاه انبوه.
دجال فرزند زنی یهودی است و از قبیله دان برمی خیزد (به استناد سخنان ارمیا سپاهیان دان زمین را لگدکوب خواهند کرد. البته در اصحاح هفتممکاشفه یوحنا وقتی قبایل عبرانی را برمی شمرد نامی از قبیله دان به میان نمی آورد). امروز در محافل مسیحی ظاهری مسلک، شایع است که دجال یهودی ای از سوریه خواهد بود.
گفته می شود دجال در آخرزمان از خاورمیانه ظهور می کند و او دشمن سرسخت مسیح است و پیش از ظهور او چند دجال ظهور خواهند کرد. او مدعی می شود که مسیح است و شمار زیادی او را تصدیق خواهند کرد؛ به ویژه که او قادر به آوردن بعضی معجزات است (و لذا "بوزینه خدا" نامیده می شود؛ یعنی کسی که می تواند از خدا تقلید کند؛ همان گونه که بوزینه از انسان تقلید می کند) و آذرخش (رعد) از او فرمان خواهد برد و شیاطین بعضی از گنج های زمین را برای او نگهبانی می کنند (و او نیز از آنها برای گمراه کردن بشر استفاده خواهد کرد).
دجال هیکل (معبد) را بنا خواهد کرد و رم (مقر پاپ) را ویران می کند، مردگان را زنده خواهد ساخت و همراه با شیطان برای مدتی که گفته می شود پنجاه سال است، بر زمین فرمان خواهد راند؛ اگرچه رأی غالب بر این است طول حکمرانی او از سه سال و نیم فراتر نمی رود و در تمام این کارها یهودیان او را یاری خواهند نمود. آن گاه که سختی و بدبختی به منتهای خود می رسد، خدا وارد می شود و ملائکه با دمیدن در صور فرارسیدن روز قیامت را صلا می دهند و مسیح نزول خواهد کرد (بازگشت دوم مسیح) تا آخرین بازماندگان صالح را نجات دهد.
کارزار جهانی که همان کارزار آرماگدون است به راه خواهد افتاد و در این کارزار دو سوم یهودیان نابود خواهند شد. الیاهو و انوخ بازخواهند گشت و دجال به کشتن آنان فرمان می دهد. اما پیش از آنکه کشته شوند، یهودیانی که به صورت شخصی (و نه به عنوان ملت) به مسیح ایمان آورده اند، مسیحی می شوند. از دهان مسیح شمشیری دو لبه بیرون می آید که با همان، کار دجال را می سازد و برای هزار سال (یا تاابد) بر عالم حکم خواهد راند و صلح و عدل در سراسر عالم گسترده خواهد شد.
در بسیاری از موارد دجال با ماشیح منتظر یهودیان همسان می شود. معتقدان به ظاهر کلمات کتاب مقدس و تفسیر تحت الفظی آن می گویند که تأسیس دولت اسرائیل نشانه نزدیک شدن بازگشت مسیح و در نتیجه هدایت شدن یهودیان است؛ همچنین ذهنیت پروتستانی دجال را با پاپ رم و هر شخصیتی که تجسم دیگری باشد، همسان می کنند (طرفداران روشنگری، قیصر آلمان، لنین، هیتلر، جمال عبدالناصر).
عقیده به دجال عقیده ای حلولی است که زمان و نیز فاصله میان خالق و مخلوق را از میان برمی دارد. سپس دیگران را به کلی از میان برمی دارد و آنان را از دایره قداست و توبه و هدایت خارج می کند. دیگران در اینجا همان یهودیان هستند و دجال نماد آنان است.
این عقیده تبلور بسیاری از ابعاد مواضع غرب در برابر یهودیان است. فرهنگ و تمدن غرب یهودیان (ملت اندام وار مقدس منفور و مطرود) را در مرکز هستی می گذارد به گونه ای که از دو راه نابود شوند: یا از طریق نسل کشی (هولوکاست) در کارزار آرماگدون (یا در اردوگاه های نسل کشی و اتاق های گاز) و یا از طریق مسیحی کردن آنان (یا ادغام و همانند کردن همه جانبه گسترده آنان در ایالات متحده و دیگر جاها؛ هولوکاست خاموش).
مأخذ:
- المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.