جریانهای صهیونیستی

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


اصطلاح "جریانهای صهیونیستی" (Zionist Trends) برای اشاره به جریانهای فکری و تشکیلاتی داخلی جنبش صهیونیسم به کار برده می شود.

وحدت اساسی میان جریانهای گوناگون صهیونیستی ناشی از آن است که فعالیت همه این جریانها در چارچوب شکل و مضمون اصلی صهیونیسم پس از تبدیل به شکل و مضمون اصلی و فراگیر و نیز پس از یهودی سازی آن است. هرچه اختلاف میان دو جریان شدید باشد، باز هم یک وفاق و اجماع اصولی بر اهداف نهایی و ساز و کارهای اجرای آن وجود دارد. با این حال، انشعاباتی هم در درون جریانهای صهیونیستی رخ می دهد که می توان آن را بدین ترتیب تقسیم بندی کرد:

1 ـ تقسیم بندی بر مبنای عرصه فعالیت صهیونیستی:

از این دیدگاه، صهیونیست ها به دو دسته تقسیم می شوند:

وطن گزین (اسکان یافتگان) که در فلسطین فعالیت می کنند و وطنی ها که در خارج از فلسطین به فعالیت مشغول اند. (نک: "صهیونیسم وطنی" و "صهیونیسم وطن گزین").

2 ـ تقسیم بندی با مبنای نژادی (دینی ـ سکولار):

از دیدگاه نژادی، صهیونیست ها به دو جریان تقسیم می شوند: صهیونیسم نژادی دینی و صهیونیسم نژادی سکولار (نک: "صهیونیسم نژادی دینی" و "صهیونیسم نژادی سکولار").

این دو تقسیم در دو سطح مختلف با یهودیان برخورد می کنند و از همین جهت، تداخلی ندارند و هیچ تناقضی میانشان ایجاد نمی شود. هر یک دیگری را تکمیل می کند؛ مثلاً ممکن است صهیونیسم وطنی (که صهیونیسم سیاسی و دیپلماتیک استعماری و صهیونیسم یهودیان همانند شده غرب را در بر می گیرد) برای تأمین حمایت استعمار و ایجاد ساز و کارهای تخلیه یهودیان از اروپا و انتقال آنان به خارج از اروپا تلاش های فراوان، متمرکز و پیگیری داشته باشد.

صهیونیسم نژادی (دینی و سکولار) هم اصطلاحات لازم را برای برانگیختن شور و هیجان انبوه یهودیانی که باید منتقل شوند، می سازد. مثلاً آنها را "ملت یهود" می نامد و ارتباط عاطفی میان آنان در فلسطین یا به اصطلاح خودشان "ارتس یسرائیل" برقرار می کند صهیونیسم کارگری وطن گزین همحمایت نظامی و سیاسی واقعی را که برای وطن گزینی (انتقال و اسکان) در یک محیط لازم است تأمین می کند.

این روش دسته بندی جریانهای صهیونیستی ارزش تفسیری زیادی دارد و معیاری واقعی برای انشعابات صهیونیستی است.

3 ـ تقسیم بر مبنای نژادی (اشکنازی/سفاردی و غربی/شرقی):

تا قبل از سال 1948 یهودیان کشورهای عربی در تعیین و تکوین ایده صهیونیسم یا جنبش صهیونیسم مشارکتی نداشتند و صهیونیسم (با هر دو پاره شرقی وطن گزین و غربی وطنی اش) توجه خاصی به آنان نداشت و تلاشی برای بسیج عمومی و گسترده آنان نکرد. تأسیس دولت، پویه و تحرکی ایجاد کرد که فراتر از اراده آنان بود. همچنین، پس از انزوا یا انقراض یهودیان شرقی و خودداری یهودیان غربی از مهاجرت، نیاز دولت صهیونیستی به نیروی انسانی باعث شد که این دولت به یهودیان کشورهای عربی روی آورد، آنان را بسیج کند و سرانجام سرنوشتی صهیونیستی یعنی خروج از کشورهایشان را بر آنان تحمیل کند.

تمایل آنان به پیشرفت اجتماعی نیز (در چارچوب آنچه ما آن را صهیونیسم منفعت گرا می نامیم) به این روند کمکم کرد و تعداد بسیار زیادی از آنان در اسرائیل مستقر شدند، هر چند که استقرار تعداد بیشتری از آنان در خارج از اسرائیل نیز چشمگیر بود.

انشعاب با مبنای نژادی (اشکنازی/سفاردی و غربی/شرقی) انشعابی مهم و کارساز است و یا این که بر تزهای فکری و نظری اساسی صهیونیسم اثری نداشته، بیشترین تأثیر را بر دینامیسم های دولتصهیونیستی گذارده است.

4 ـ تقسیم بر مبنای عقیده سیاسی:

از دیدگاه سیاسی، صهیونیست ها به دو دسته عمده تقسیم می شوند: سوسیالیست (کارگری) و سرمایه دار لیبرال با طرفداری از اقتصاد آزاد. این تقسیم ارزش تفسیری ضعیفی دارد؛ زیرا دولت صهیونیستی یک دولت کارکردی است که امپریالیسم غرب هزینه همه بخش های آن را اعم از سرمایه داری و سوسیالیستی تأمین می کند.

طبقه بندی های سیاسی دیگری هم هست؛ مانند تقسیم صهیونیست ها به دموکرات و فاشیست و... اما این طبقه بندی هم به همان دلیل یاد شده از جهت توانایی تفسیر به اندازه طبقه بندی بر مبنای سوسیالیستی ـ سرمایه داری ضعیف است. شاید هم پس از فروپاشی نظام های سوسیالیستی در جهان این تقسیم دیگر ارزش چندانی ندارد. یک تقسیم هم براساس نگرش نسبت به مرزهای کشور و آینده آن وجود دارد. بنابراین معیاری که به عنوان مبنای طبقه بندی همه این جریانها پیشنهاد می شود این است که یک صهیونیست ناچار باید یکی از این چهار گرایش را داشته باشد:

1) صهیونیست وطنی دینی.

1) صهیونیست وطنی سکولار.

2) صهیونیست وطن گزین دینی.

2) صهیونیست وطن گزین سکولار.

نقشه احزاب در جامعه صهیونیستی این اختلافات را نشان می دهد. تقسیم احزاب با مبنای ایدئولوژیک (اقتصاد آزاد مثل لیکود و "کارگری" مثل معراخ)؛ برحسب دوگانگی دینی/سکولار (احزاب دینی مانند مزراحی و احزاب سکولار مانند مرتز)؛ براساس دوگانگی شرقی و غربی (حزب سفاردیگسژ و حزب روسی اسرائیل بعالیا) و با توجه به موضع گیری نسبت به مرزهای اسرائیل و ترکیب جمعیتی آن (مولدت و مرتس) انجام می شود. ممکن است یک حزب، بسیاری از این دوگانگی ها را در خود داشته باشد یا در میان آنها بعضی را ترجیح دهد (حزب سفاردی و دینی شاس که طرفدار توسعه طلبی و تصرف اراضی بیشتر است و گاهی هم از این موضع دست می کشد). اما شکل و مضمون اصلی و فراگیر صهیونیسم همچنان همان قرارداد اجتماعی خاموش و مرجعیت نهایی مورد قبول همگان است.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.