قطعنامه 194 و مسئله آوارگان فلسطینی

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


الف ـ موضع رژیم صهیونیستی

با اینکه رژیم صهیونیستی به شرط پذیرش قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل، به عنوان عضوی از این سازمان به رسمیت شناخته شد ولی هم اکنون که بیش از نیم قرن از پیدایش مشکل آوارگان می گذرد، باز هم این رژیم با بازگشت آنان به فلسطین اشغالی مخالفت می کند. عمده استدلالهای اسرائیل بر چند محور استوار است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1 ـ اشکالات مرتبط با قطعنامه 194:

1) رژیم صهیونیستی مدعی است بر اساس منشور سازمان ملل، مجمع عمومی نمی تواند به جز در موارد مالی و بودجه، قطعنامه های الزام آور تصویب کند و علاوه بر این، قطعنامه مذکور در الفاظ نیز برای این رژیم الزام آور نیست. هر چند محتوای قطعنامه 194 قبل از سال 1948 به صورت عرف بین الملل درآمده و برای دولت ها الزام آور بود اما بنا بر ادعای رژیم صهیونیستی، قطعنامه 194 هیچ گونه حقی را برای آوارگان فلسطینی ایجاد نمی کند، زیرا بر اساس این قطعنامه، "باید" به آوارگان "اجازه" بازگشت داد و این موضوع هم مشروط به دو شرط است: 1ـ تمایل آنان به بازگشت 2ـ تمایل آنان به زندگی صلح آمیز با همسایگان خود. از دیدگاه رژیم صهیونیستی ، همه این موارد ثابت می کند قطعنامهمذکور فقط جنبه توصیه دارد نه الزام آور.

2) رژیم صهیونیستی ادعا می کند از آنجا که در قطعنامه 194 صراحتاً نامی از این رژیم و آوارگان فلسطینی برده نشده، بنابراین اجرای حق بازگشت فلسطینی ها برای اسرائیل ضروری نیست.

3) رژیم صهیونیستی مدعی است از آنجا که قطعنامه 194 حق بازگشت را فقط به آوارگانی که تمایل به زندگی صلح آمیز با همسایگان خود دارند، داده است، پس این رژیم حق دارد نوعی پالایش در پذیرش آوارگانی که به زادگاهشان بازمی گردند را طبق معیارهای خاص خود انجام دهد.

4) رژیم صهیونیستی معتقد است قطعنامه 242 که خواستار راه حل عادلانه مشکل پناهندگان است، در حقیقت قطعنامه 194 را اصلاح یا لغو کرده است.

5) اسرائیل ادعا می کند اصول قانون بین الملل یا مالکیت خصوصی تنها پرداخت غرامت را توجیه می کند و به "اجازه" بازگشت اشاره نمی کند.

2 ـ اشاره به قانون بین الملل:

1) کارشناسان اسرائیلی از جمله روث لپیدوث (Ruth Lapidoth)در بحث حق بازگشت که آن را "اجازه بازگشت" می خوانند، با اشاره به منشور جهانی حقوق سیاسی و مدنی مبنی بر اینکه نباید هیچ کس مستبدانه از حق ورود به کشورش محروم شود، عنوان می کنند این ماده قانونی تنها در مورد شهروندان یک کشور صدق می کند و بنا بر گفته سران رژیم صهیونیستی، فلسطینیان شهروند اسرائیل محسوب نمی شوند. در همین راستا اسرائیلی ها عنوان می کنند حق این شهروندان نیز یک حق مطلق نیست بلکه ممکن است بنا بر شرایطی محدود شود.

2) علاوه بر این، کارشناسان اسرائیلی معتقدند حق بازگشت و حق ورود به یک کشور در کنوانسیون بین المللی 1966، تنها به افراد اختصاص داده شده واین یک حق فردی است و به گروه زیادی از مردم که در نتیجه جنگ یا نقل و انتقال های سیاسی آواره شده اند مربوط نمی شود و سفر فلسطینیان از جایی که به اسرائیل موسوم شده همانند جابه جایی قوم ژرمن طی جنگ جهانی دوم از اروپای شرقی است و مشمول مسائل ذکر شده در این کنوانسیون نمی شود.

3) توافقنامه های رژیم صهیونیستی با همسایگانش: کارشناسان اسرائیلی با استناد به توافقنامه های به امضا رسیده با همسایگان خود از جمله توافقنامه با مصر در کمپ دیوید در سال 1978، اعلامیه اصول خودمختاری فلسطینیان در سال 1993 میان رژیم صهیونیستی و ساف و معاهده صلح میان رژیم صهیونیستی و اردن در سال 1994، عنوان می کنند که در هیچ یک از این توافقنامه ها، حق بازگشت به اسرائیل برای پناهندگان در نظر گرفته نشده و از آن حمایت نشده است.

4) تخریب وجهه یهودی رژیم صهیونیستی: رژیم صهیونیستی ادعا می کند یهودی بودن یکی از شاخصه های مهم آن است و اکنون که اکثریت قریب به اتفاق ساکنان اسرائیل یهودی اند، صدور اجازه بازگشت برای سه میلیون و 500 هزار فلسطینی، یک خودکشی برای این رژیم محسوب می شود و تمام زیرساخت های یهودی این کشور که از سال 1948 تاکنون به وجود آمده اند را از بین خواهد برد و یهودیان در اقلیت بسیار اندکی نسبت به مسلمانان قرار خواهند گرفت.

5) متزلزل شدن امنیت رژیم صهیونیستی: رژیم صهیونیستی به بهانه اینکه ورود تعداد زیادی عرب، باعث به خطر افتادن امنیت این رژیم می شود و با استناد به اینکه قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل، خواستار بازگشت آوارگان در صورت تمایل آنان به زندگی صلح آمیز با همسایگانشان شده است، جلوگیری از بازگشت این افراد را حق طبیعی خود جلوه می دهد.

6) طرح مسئله بازگشت یهودیان سفاردی: رژیم صهیونیستی می کوشد مسئله بازگشت آوارگان فلسطینی به ویژه موضوع غرامت را به مسئله یهودیان سفاردی ـ که عمدتاً از عراق، مغرب و یمن پس از جنگ 1948 به اراضی اشغالی سفر کرده اندـ مربوط سازد. بر این اساس، دولت های عرب نیز باید به یهودیانی که مجبور به ترک آن کشورها شده اند، غرامت پرداخت کنند. بر اساس ادعای کارشناسان اسرائیلی، بر عکس رژیم صهیونیستی که اقدام به جذب یهودیان سفاردی کرده است، کشورهای عرب اقدامی در رابطه با جذب پناهندگان فلسطینی انجام نداده و همواره از این مسئله به عنوان یک اهرم سیاسی علیه این رژیم استفاده کرده اند.

7) تمایل شخصی فلسطینی ها برای ترک اسرائیل: بر اساس گزارش تهیه شده توسط افرایم کارش(Efraim Karsh) اکثر پناهندگان جنگ 1948 بنا بر تشویق و ترغیب آشنایان عرب خود و به منظور اجتناب از جنگ آتی عربها برای بیرون راندن یهودیان، با رضایت شخصی ، این مناطق را ترک کردند.

8) ادعای اقتصادی: علاوه بر اینها، رژیم صهیونیستی ادعاهای دیگری نیز در زمینه عدم اجرای حق بازگشت فلسطینی ها دارد که از جمله آنها می توان به عدم امکان شناسایی دقیق مرز مناطق روستایی و دارایی های فلسطینیان اشاره کرد. همچنین کارشناسان اسرائیلی در پاسخ به درخواست غرامت چند میلیارد دلاری فلسطینیان عنوان می کنند ارزش مجموع دارایی های آن هنگام فلسطینیان بیش از چند میلیون دلار نبود، چرا که بیشتر اراضی تحت تملک فلسطینیان، بیابانی و لم یزرع و فاقد ارزش تجاری بوده است و اکنون که بهای زمین و املاک در اسرائیل افزایش یافته تنها به خاطر پیشرفت های این رژیم در بعد اقتصادی است و ربطی به فلسطینیان ندارد.

9) مسئولیت کشورهای عربی: یکی از محورهای مورد تأکید رژیم صهیونیستی این است که مسئولیت پیدایش مسئله آوارگان بر عهده کشورهای عربی است زیرا آنها بودند که با حمله به اسرائیل موجبات آوارگی این فلسطینی ها را فراهم آوردند.

10) مشکل جغرافیایی: رژیم صهیونیستی بر این ادعاست که اصولاً حوزه جغرافیایی این رژیم ظرفیت پذیرش آوارگان فلسطینی را ندارد و نمی توان محلی برای سکونت آنان در اسرائیل یافت.

ب ـ مواضع فلسطینیان:

با توجه به اینکه فلسطینی ها خود به عنوان قربانیان اصلی حادثه ای که موجب آوارگی آنان شده است در جایگاه شاکی این مسئله حقوقی قرار داشته و موضع آنان روشن است اما با این حال و با توجه به شرایط موجود و اهمیت مسئله آوارگان فلسطینی می توان فلسطینی ها را به دو دسته اصولگرا و سازش پذیر در مورد مسئله آوارگان تقسیم بندی کرد.

1 ـ اصولگرایان:

این فلسطینی ها که با استناد به عرف، مبانی حقوقی و قطعنامه های بین المللی حق بازگشت خود به فلسطین تاریخی (اراضی اشغالی 48، نوارغزه و کرانه باختری) و نیز دریافت غرامت و جبران آسیب های مادی و معنوی وارد شده بر خود را محفوظ می دانند، اجرای کامل قطعنامه های بین المللی در این مورد را خواستارند. در اینجا سعی شده است پاسخ این فلسطینی ها به بعضی از شبهات به وجود آمده، ذکر شود.

1) پاسخ اشکالات مربوط به قطعنامه 194:

1) اصولاً اسرائیلی ها در توجیهات خود بر این امر تکیه می کنند که حق بازگشت، مشروعیت خود را از قطعنامه های بین المللی گرفته است در حالی که حق بازگشت حتی پیش از زمان تأسیس رژیم صهیونیستیبه صورت یک معیار و عرف بین المللی درآمده بود که این خود حق بازگشت را الزامی می کند و قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل تنها تأکیدی بر آن بوده است و بدین ترتیب، اشکال اسرائیلی ها مبنی بر الزام آور نبودن قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل از میان می رود زیرا اصولاً این قطعنامه چیزی را وضع نکرده است و توصیه میانجیگر سازمان ملل در امور فلسطین (کنت فولک برنادوت) در پی تصویب قطعنامه 194 و نیز تفسیر نماینده آمریکا از بند 11 این قطعنامه مبنی بر اینکه در قطعنامه مذکور، اقدام به طرح موضوعی تازه یا اختراع حقی نشده، خود مبین همین مسئله است.

2) فلسطینیان در جواب این اشکال که چون در قطعنامه 194 نامی از رژیم صهیونیستی و آوارگان فلسطینی برده نشده است بنابراین قطعنامه مذکور در مورد آنها صدق نمی کند، عنوان می کنند اصولاً شرایط زمانی تصویب این قطعنامه مقارن با حوادث فلسطین و تشدید بحران آوارگان فلسطینی بود و نیز این قطعنامه بر اساس توصیه هایی که کنت برنادوت در مورد وضعیت آوارگان فلسطینی به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه کرده بود، تنظیم و تصویب شد. علاوه بر آن، همچنین به رسمیت شناخته شدن اسرائیل به عنوان عضوی از جامعه بین الملل، مشروط به پذیرش این قطعنامه بوده است. بنابراین، همه شواهد و مدارک حاکی از این است که آوارگان فلسطینی تنها مصداق و موضوع عینی این قطعنامه بوده اند.

3) در پاسخ به این اشکال اسرائیلی ها که قطعنامه 242، قطعنامه 194 را نقض کرده است باید گفت قطعنامه 242 خواهان حل عادلانه مشکل آوارگان شده است و راه حل عادلانه، احقاق حقوق آوارگان ذکر شده در قطعنامه 194 بوده و این قطعنامه لزوماً در متن قطعنامه 242 قرار دارد. علاوه بر این، قطعنامه 194، 35 بار دیگر نیز به تصویب مجمععمومی رسیده و است.

2) پاسخ اشکالات مربوط به قانون بین الملل:

1) در جواب این اشکال اسرائیلی ها که معتقدند فلسطینیان شهروند اسرائیل محسوب نمی شوند باید گفت بر اساس اصل جانشینی دولت ها، رژیم صهیونیستی در سرزمین فلسطین پیش از آن تحت قیمومیت انگلیسی ها قرار داشت تأسیس شده است و بنابراین باید به فلسطینیان تابعیت خود را بدهد.

2) اسرائیلی ها بر این عقیده اند که حق ذکر شده در کنوانسیون بین المللی سال 1966 تنها یک حق فردی است در صورتی که این حق بدون ذکر تعداد افراد و صرف نظر از این مطلب، به همه افراد اعطا شده است.

3) پاسخ اشکال مربوط به تخریب وجهه یهودی رژیم صهیونیستی:

اصولاً رژیم صهیونیستی یک دولت مذهبی یهودی محسوب نمی شود، زیرا کلیه امور دولتی در اختیار بخش غیرمذهبی آن است و سیستم حقوقی این کشور سکولار بوده و ترتیبات مذهبی تنها در چهار مورد، رعایت می شوند:

1ـ تعطیلات شابات و جشنهای سنتی مذهبی 2ـ تأمین غذای کاشر در همه مؤسسات عمومی و دولتی 3ـ مراسم شخصی مانند ازدواج، طلاق و ارث 4ـ مدارس مذهبی که در بسیاری از کشورهای دیگر نیز وجود چنین مدارسی را شاهدیم.

بر این اساس، مرجع اختیارت، بخش غیرمذهبی است. اساساً شهروندان اسرائیل اجازه دارند به مذهب خود پرداخته و همگی از حقوقی مساوی در قانون برخوردارند. همچنین مخالفت با حق بازگشت فلسطینیان، با بیانیه استقلال این رژیم در تناقض است. در این بیانیه آمده است:

"آغوش دولت اسرائیل به روی مهاجرت یهود و گردآوری آوارگان باز است و موجبات توسعه کشور را در جهت منافع تمام ساکنان آن فراهم خواهد کرد واین امر بر مبنای عدالت، آزادی و صلح مورد نظر پیامبران بنی اسرائیل خواهد بود. دولت اسرائیل حقوق سیاسی و اجتماعی برابر را به طور کامل برای ساکنان خود صرف نظر از مذهب، نژاد یا جنسیت آنان فراهم کرده و آزادی مذهب، زبان، آموزش و فرهنگ را تضمین می کند، مکانهای مقدس همه مذاهب را حفاظت کرده و به منشور سازمان ملل پایبند خواهد بود."

4) پاسخ به مسئله بازگشت یهودیان سفاردی:

مسئله آوارگان فلسطینی و مهاجرت یهودیان سفاردی، دو موضوع مجزا از هم بوده و عملاً هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. ضمن آنکه، مهاجرت یهودیان سفاردی باید با کشورهای عربی و غیرعربی که این یهودیان در ابتدا آنجا سکونت داشته اند مطرح شود. همچنین به اقرار بن گوریون این اسرائیل بود که موجبات انتقال آنان برای اسکان در اراضی اشغالی 48 را فراهم آورد و آنان از آوارگی فلسطینیان منتفع شده اند و عوامل اسرائیلی، برای ترساندن این یهودیان خانه های آنان را در کشورهای محل سکونتشان منفجر کردند. این افراد به طور داوطلبانه تابعیت عربی خود را لغو کردند و می توانند دوباره به این کشورها بازگردند.)

5) پاسخ مشکل جغرافیایی:

براساس مطالعات جمعیت شناختی به عمل آمده، 80 درصد اسرائیلی ها در 15 درصد اراضی اشغالی 48 زندگی می کنند و 20 درصد نیز در 85 درصد اراضی دیگر هستند. همچنین از این 20 درصد، 18 درصد در شهرهای فلسطینی و دو درصد در کیبوتص زندگی می کنند. این در حالی است که در هر کیلومتر مربع از نوارغزه، شش هزار آواره بسر می برند. گفتنی است، تنها شمار یهودیان روسی وارد شده به اراضی 48،معادل کل آوارگان ساکن در لبنان و غزه است.

2 ـ فلسطینی های سازش پذیر:

بعضی از فلسطینیان غیراصولگرا در مورد مسئله آوارگان، سعی دارند با ارائه راه حلها و طرحهای ابتکاری، یک راه حل توافقی میان خود و اسرائیلی ها در جهت رسیدن به صلح پیدا کنند که از این جمله می توان به محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان اشاره کرد. با توجه به ادبیات سیاسی ابومازن این نکته دریافت می شود که وی به جای اصطلاح حق بازگشت از عبارت "راه حلی عادلانه برای حل مشکل آوارگان" استفاده می کند و معتقد است مسئله پناهندگان و آوارگان فلسطینی جزء معیارهای ثابت فلسطینی محسوب نمی شود و می توان در جهت سازش بر سر آن مذاکره کرد. این نکته در طرح ابتکاری مشترک او و یوسی بیلین قابل مشاهده است. علاوه بر این، وی چندین بار از کشورهای عربی درخواست کرده به آوارگان فلسطینی مقیم این کشورها تابعیت دائم خود را اعطا کنند.

ج ـ موضع آمریکا:

موضع آمریکا در قبال مسئله فلسطین، از موضع یک میانجیگر، مشخصاً به حمایت از یکی از طرفین منازعه یعنی رژیم صهیونیستی مبدل شده است. همراهی آمریکا با این رژیم، در مورد محدود شدن حق بازگشت آوارگان فلسطینی به یک دولت فلسطینی و نه به اسرائیل، یکی از مشخصه های این مسئله بوده و همین موضوع باعث شده است دولت آمریکا 30 مصوبه شورای امنیت سازمان ملل را به نفع اسرائیل وتو کند که از جمله آنها می توان به وتو گزارش کمیته ای که به موجب قطعنامه 3376 مجمع عمومی تشکیل و به به شورای امنیت ارائه شد اشاره کرد. این گزارش پس از ژوئن 1976 که با وجود موافقت اکثریت شورای امنیت با آن، با وتو آمریکامواجه شد، چهار بار دیگر نیز پس از ارائه آن به شورای امنیت با همین سرنوشت مواجه شد.

در سال 1939، فرانکلین روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا طرحی را مبنی بر اخراج صدها هزار فلسطینی و اسکان آنها در عراق ارائه داد. بر این اساس، یک سوم هزینه طرح مذکور توسط یهودیان، یک سوم توسط دولت انگلیس و بقیه توسط دولت آمریکا تأمین می شد. مقامات رده بالای دولت آمریکا همواره از حضور پناهندگان فلسطینی در خاورمیانه و به خطر افتادن منافع این کشور در این منطقه ابراز نگرانی کرده اند. از این رو سیاست آمریکا در قبال مسئله پناهندگان فلسطینی بر اصول زیر مبتنی بوده است:

1ـ متوقف کردن ایده بازگشت جز برای شمار اندکی از آوارگان

2ـ محدود کردن مسئله فلسطینیان به یک مسأله اقتصادی و مرتبط ساختن آن به توسعه اقتصادی و کشاورزی مناطق عربی

3ـ پیشنهاد اجرای پروژه های مشترک میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی از طریق کمکهای اقتصادی خارجی

پس از جنگ دوم خلیج فارس نگرانی ها در مورد امکان توافق آمریکا با عراق پیرامون اسکان فلسطینیان در این کشور افزایش یافت و علاوه بر این، انتظارات در مورد طرح مشترک آمریکا، اسرائیل و فرانسه برای اسکان پناهندگان فلسطینی در لبنان در ازای پرداخت کمکهای مالی به این کشور بالا گرفت. همچنین طرح جانسون در مورد اسکان فلسطینیان در دره اردن و طرح های آیزنهاور و کیسینجر برای اسکان آنان در مناطق مختلف مطرح شدند و کلینتون و دیگر مقامات آمریکایی تلاشهای زیادی را برای اسکان فلسطینیان و خارج کردن آنان از معادلات سیاسی برای حصول توافق نهایی میان رژیم صهیونیستی و فلسطینیان انجام دادند و همان طور که ریگان اعلامکرد دولت آمریکا اسکان آوارگان فلسطینی در کشورهای دیگر را که مغایر با قطعنامه های بین المللی است امری نامشروع نمی داند.

پیام بوش به شارون در مورد حق بازگشت نیز که به وعده بالفور جدید موسوم شد و متضمن محدود شدن حق بازگشت آوارگان فلسطینی تنها به اراضی تحت اختیار یک دولت فلسطینی در آینده است، نمونه ای دیگر از دخالت آمریکا به نفع رژیم صهیونیستی در این نزاع محسوب می شود.

د ـ حق بازگشت در طرح های ابتکاری:

از آنجا که همواره مشکل پناهندگان فلسطینی یک مانع اساسی در برابر حصول توافق میان طرفین نزاع بوده است، چهره های سرشناس و مؤسسات فلسطینی با همکاری شخصیت ها و مؤسسات اسرائیلی و مراکز و طرف های بین المللی، اقدام به مطرح کردن طرحهای ابتکاری در مورد حل این نزاع دیرینه کرده اند. مهمترین این طرحهای ابتکاری، پیمان ژنو(یوسی بیلین ـ یاسر عبدربه)، طرح آیالون ـ سری نسیبه و طرح مشترک بیلین ـ ابومازن است. در اینجا تلاش می شود این طرح ها با توجه به دیدگاه آنان نسبت به مسئله پناهندگان مورد بررسی قرار گیرند. همه این طرح های ابتکاری در یک وجه با هم اشتراک دارند و آن هم تبرئه رژیم صهیونیستی در این رابطه است.

در هیچ یک از این متون، حق بازگشت آوارگان به زادگاهشان به رسمیت شناخته نشده و حتی از واژه بازگشت در مورد آنان استفاده نشده و در عوض به دیگر گزینه های اقامت دائمی آنان اشاره شده است. گزینه های مطرح شده در این طرح ها عبارتند از:

الف) بومی کردن پناهندگان در کشورهای محل زندگی کنونی شان بدون در نظر گرفتن تمایل پناهندگان یا حاکمیت کشورهای مدنظر برای اسکانآنها.

ب) مهاجرت به کشورهای خارجی. تعداد پناهندگانی که توسط آن کشورها جذب خواهند شد بستگی به آن کشورها و شروط آنها برای مهاجران دارد.

ج) انتخاب مناطق تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان یا دولت فلسطین به منظور اقامت دائم بدون در نظر گرفتن ظرفیت این مناطق و شناسایی حق دخالت اسرائیل برای محدود کردن شمار آوارگان بر اساس ملاک های امنیتی یا توازن جمعیت شناختی مورد نظر آن.

گفتنی است پیمان ژنو شامل دو بند اضافی است:

1ـ شهرهای مخصوصی برای این پناهندگان در جنوب شرقی غزه و جنوب غربی کرانه باختری ساخته شود.

2ـ یک آواره فلسطینی، می تواند اسرائیل را به عنوان محل اقامت دائم خود انتخاب کند ولی اسرائیل سرزمین اصلی او محسوب نشده و دارایی هایش به وی بازگردانده نخواهد شد که البته شمار این آوارگان بسته به معیارهای اسرائیل محدود خواهد بود.

همه این طرحها خواستار محدود کردن شمار آوارگان به افرادی اند که در حال حاضر، خارج از مرزهای فلسطین تاریخی (اراضی اشغالی 1948، نوارغزه و کرانه باختری) زندگی می کنند و یک میلیون و 700 هزار پناهنده ساکن کرانه باختری و نوارغزه را از نظر دور داشته اند و از آنجا که این افراد در داخل فلسطین زندگی می کنند، آواره محسوب نمی شوند. همچنین طرحهای مذکور، از 250 هزار فلسطینی که در اراضی اشغالی 48 زندگی می کنند و تابعیت اسرائیلی دارند و حق دارند به روستاها و زمینهای خود برگردند، حرفی به میان نمی آورند.دیدگاه این سه سند به مسئله پناهندگان تنها یک دیدگاه اقتصادی است. بر این اساس، غرامت پرداختی به پناهندگان، قیمت اراضی آنان خواهد بود که توسط یک کمیته بین المللی تعیین خواهد شد. مسئولیت پرداخت این غرامت نیز بر عهده کشورهای کمک کننده و جامعه بین الملل خواهد بود و اسرائیل هیچ وظیفه ای در این مورد نخواهد داشت.

علاوه بر همه این موارد، پیمان ژنو با استفاده از زبانی تهدیدآمیز، آوارگان را مخاطب قرار داده و عنوان می دارد هر آواره ای که گزینه های پیشنهادی این طرح را برای اقامت دائم خود نپذیرد و نام خود را از فهرست آوارگان حذف نکند، حقوق خود را از دست خواهد داد. همچنین پیمان مذکور پیشنهاد داده است ظرف پنج سال، به کار آنها خاتمه داده شود و این خود به معنای تحت فشار قرار گرفتن پناهندگان برای انتخاب سریع گزینه مورد نظر است.

این در حالی است که تنها، نهاد تأسیس کننده این آژانس می تواند اقدام به انحلال آن کند و آن هم به عملی شدن خواسته های قطعنامه 194 یعنی حق بازگشت بستگی دارد.

مآخذ:

  1. www.jewishvirtu allibrary.org/jsource/Peace/refreturn.html.
  2. www.badil.org/Arabic-web/publications/Brief/BADIL%20Brief-No.8Arabic.htm.
  3. www.palestine remembered.com/Acre/Right-Of-Return/Story442.html.
  4. http://wais.stanford.edu/Israel/israel-and the Palestinerightofreturn. 51603.html.
  5. www.samsonblinded.org/said-end-peace -process/75right-return-Israel- not-viable.htm.
  6. www.alsbah.net/mynews/modules. php? neme=News$$file=article$$sid=7984.
  7. www.themodern religion.com/jihad/return-endIsrael.html.
  8. www.rebelliousa rabgirl.net/?p$$216
  9. www.prc.org.uk.