طرحهای صلح اسرائیل از 1967 تا 1992

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۴ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


طرح صلح اسرائیل ـ 14/5/1989:

در چهاردهم ماه مه 1989، دولت اسرائیل طرح زیر را با 20 رأی موافق و 6 رأی مخالف تصویب کرد:

اصول کلی:

1ـ این سند اساس اقدامات سیاسی دولت اسرائیل برای پیگیری فرایند صلح، و پایان دادن به حالت جنگی با کشورهای عربی، و حل مشکل عربهای یهودا و سامره و نوارغزه، و صلح با اردن، و حل مشکل آوارگان در یهودا و سامره و نوارغزه، محسوب می شود.

2ـ این سند شامل بخشهای زیر است:

الف: محورهای اصلی طرح.

ب: جزئیات اجرایی طرح.

ج: مسأله انتخابات. جزئیات مسأله انتخابات و دیگر موضوعات نیز در این طرح بررسی خواهد شد.

فرضیه های اساسی:

3ـ این طرح، با فرض وفاق ملی، بر خطوط اساسی دولت اسرائیل و از جمله موارد زیر مبتنی است:

الف: اسرائیل در پی صلح و ادامه روند سیاسی مربوط به آن تنها از طریق مذاکرات مستقیم وبراساس معاهده کمپ دیوید است.

ب: اسرائیل با تشکیل کشور دیگر فلسطینی در نوارغزه و در منطقه میان اسرائیل و اردن مخالف است.

ج: اسرائیل هرگز با سازمان آزادیبخش فلسطین مذاکره نمی کند.

د: به استثنای مواردی که با خطوط محوری منافع دولت اسرائیل هماهنگ است، هیچ تغییری در وضع یهودا و سامره و نوارغزه ایجاد نمی شود.

4ـ موضوعات مربوط به روند صلح:

الف: اسرائیل معاهده کمپ دیوید را سنگ بنای مناسبی برای برقراری صلح در منطقه می داند، و همه را به تلاش برای تقویت صلح و گسترش آن از طریق مشورتهای مداوم فرامی خواند.

ب: اسرائیل خواستار برقراری روابط مسالمت آمیز با کشورهای عربی است که خود را در حال جنگ با این کشور می دانند. هدف از این اقدام زمینه سازی برای یافتن راه حل همه جانبه و پایان دادن به تحریم، و برقراری روابط دیپلماتیک، و متوقف ساختن تحرکات خصمانه سازمانها و تریبونهای بین المللی، و همکاری منطقه ای و دو جانبه.

ج: اسرائیل خواستار انجام تلاشهای بین المللی برای حل مشکل آوارگان اردوگاههای یهودا و سامره و نوارغزه و بهبود شرایط زندگی آنهاست، و آماده است که خود نیز در این تلاشها شرکت کند.

د: برای تسریع روند مذاکرات صلح، اسرائیل پیشنهاد می کند که انتخابات دموکراتیک و آزاد میان فلسطینیان ساکن یهودا و سامره و نوارغزه در فضایی سالم انجام گیرد. از این انتخابات هیأتی به نمایندگی از طرف فلسطینیان برای مذاکره در مورد دوره انتقالی خودمختاری تعیین می شود. این دوره مرحله آزمایشی همزیستی و همکاری است. پس از این مرحله، مذاکراتی در مورد راه حل همیشگی انجام می گیرد؛ و با بررسی همه راه حلهای پیشنهادی، صلح میان اسرائیل و اردن برقرار می شود.

ه : طرحهای یاد شده باید به صورت همزمان اجرا شود.

و: جزئیات بند دال:

محورهای طرح:

مراحل:

5 ـ این طرح از دو مرحله اصلی تشکیل شده است:

الف: مرحله اول: دوره انتقالی حل مرحله ای.

ب: مرحله 2: حل همیشگی.

6ـ ارتباط میان این مرحله براساس جدول زمانی تنظیم می شود که طرح براساس آن پی ریزی شده است. این طرح روند صلح را بر مبنای قطعنامه های 242 و 338، اساس معاهده کمپ دیوید، ترسیم می کند.

جدول زمانی:

7 ـ دوره انتقالی 5 سال است.

8 ـ در نزدیکترین زمان ممکن و حداکثر پس از گذشت سه سال از دوره انتقالی، مذاکره برای دستیابی به راه حل همیشگی آغاز می شود.

9ـ مذاکرات مرحله اول میان اسرائیل و نمایندگان فلسطینیان ساکن یهودا و سامره و نوارغزه انجام می گیرد، و از اردن و مصر نیز در صورت تمایل دعوت می شود.

10 ـ مذاکرات مرحله دوم (حل همیشگی) میان اسرائیل و نمایندگان فلسطینیان و اردن انجام می گیرد، و مصر نیز می تواند در این مذاکرات شرکت کند. در مذاکرات میان اسرائیل و اردن، که هیأت نمایندگی فلسطینیان نیز در آن شرکت دارد، قرارداد صلح میان اسرائیل و اردن بسته می شود.

کلیات انتقالی:

11 ـ در دوره انتقالی به فلسطینیان یهودا و سامره و نوارغزه خودمختاری داده می شود تا امور روزانه زندگی خود را اداره کنند، و مسئولیت امنیت و روابط خارجی و همه مسائل مربوط به شهروندان اسرائیلی یهودا و سامره و نوارغزه بر عهده اسرائیل است. جزئیات اجرایی طرح خودمختاری در چهارچوب مذاکرات "حل مرحله ای" بررسی و در مورد آن توافق خواهد شد.

کلیات راه حل دائمی:

12ـ در مذاکرات مربوط به راه حل همیشگی، هر یک از طرفها می توانند همه موضوعات مورد نظر خود را مطرح کنند.

13ـ هدف مذاکرات باید در مورد زیر باشد:

الف: دستیابی به راه حل همیشگی مور قبول مذاکره کنندگان.

ب: ترتیبات صلح و مرزهای میان اسرائیل و اردن.

جزئیات عملی اجرای طرح صلح:

14ـ پیش از هر چیز باید میان فلسطینیان و ساکنان یهودا و سامره و نوارغزه و همچنین مصر و اردن ـ در صورتی که بخواهند نقشی در مذاکرات ایفا کنند ـ بر سر محورهای صلح، بحث و موافقتهای اولیه انجام گیرد.

15ـ الف ـ بلافاصله مقدمات برگزاری انتخابات فراهم می شود که در آن هیأتی به نمایندگی فلسطینیان یهودا و سامره و نوارغزه برگزیده می شود. اختیارات و وظایف این هیأت عبارت است از:

1) شرکت در مذاکرات مربوط به دوره انتقالی (توافق مرحله ای).

2) تبدیل شدن به قدرت خودمختار در دوره انتقالی.

3) تبدیل شدن به طرف اصلی گفت وگوهایی که برای مذاکرات حل و فصل همیشگی انجام می گیرد، البته بسته به توافقی که سه سال بعد انجام خواهد گرفت.

ب: در دوره آمادگی برای برگزاری انتخابات، خشونت در یهودا و سامره و نوارغزه فروکش می کند.

16 ـ توصیه می شود انتخابات به صورت منطقه ای برگزار گردد که جزئیات آن در مراحل بعد مشخص خواهد شد.

17 ـ هر فلسطینی ساکن یهودا و سامره و نوارغزه که از طرف ساکنان این مناطق انتخاب گردد به طور قانونی در اداره مذاکرات با اسرائیل سهیم است.

18 ـ رأی گیری آزاد و دموکراتیک و مخفیانه به عمل می آید.

19 ـ بلافاصله پس از تعیین نمایندگان فلسطینیان، مذاکره در مورد قرارداد موقت ویژه دوره پنج ساله انتقالی آغاز می شود. در این مذاکرات همه مسائل مربوط به خودمختاری و ترتیبات ضروری برای اجرای آن بررسی می شود.

20 ـ در نزدیکترین زمان ممکن و حداکثر با گذشت سه سال از خودمختاری، مذاکره در مورد حل و فصل همیشگی آغاز می گردد. در خلال مذاکرات تا امضای قرارداد حل و فصل همیشگی، خودمختاری ادامه خواهد یافت. این امر در مذاکرات مربوط به توافق مرحله ای نیز مطرح خواهد شد.

طرح شورای صلح مرحله ای:

نک: صلح مرحله ای، طرح شورای

طرح خطوط محوری دولت رابین:

نک: رابین، طرح خطوط محوری دولت ـ 7/1992

طرح رابین:

نک: رابین، طرح

وجوه مشترک طرحهای صلح اسرائیل:

ـ مخالفت با تشکیل دولتی فلسطینی.

ـ مخالفت با بازگرداندن قدس جدید و قدیم.

ـ مخالفت با عقب نشینی از بلندیهای جولان.

ـ مخالفت با حق بازگشت آوارگان، و تشویق آنان به سکونت در خارج از فلسطین.

ـ به رسمیت نشناختن فلسطین و حق فلسطینیان.

ـ متوقف نساختن شهرک سازی و عقب نشینی نکردن از جولان.

ـ ادامه اشغال باریکه غزه.

نیروهای سیاسی مؤثر اسرائیل:

همه احزاب صهیونیستی سرسختی عربها را علت اصلی شکست طرحهای صلح می دانند و نهموضع منفی همیشگی اسرائیلیها را. این اندیشه به گفته ژابوتینسکی مبتنی است که "تنها راه دستیابی به صلح با عربها دیوار آهنی است، یعنی ایجاد نیروی یهودی در فلسطین که به هیچ وجه فشار عربها در آن مؤثر نباشد.

از این رو، برنامه ائتلاف لیکود، که در آستانه انتخابات پارلمان هشتم اسرائیل مطرح شد، بر محورهای زیر استوار بود:

1ـ حق یهودیان در سرزمین غیرقابل انکار است، و این امر با حق مردم ما در زمین و صلح ارتباط دارد، و هر طرحی در مورد تقسیم سرزمین اسرائیل، که به صورت مشروع آزاد شده مردود است.

2ـ صلح پس از جنگ به معنای امضای قرارداد صلح است که تنها با مذاکره مستقیم می توان بدان دست یافت. تجربه و واقعیت نشان می دهد که امنیت اسرائیل، که لازمه قرارداد صلح است، با حاکمیت بر مناطقی ارتباط دارد که دشمن در گذشته به عنوان پایگاه استفاده کرده و در آینده نیز ممکن است استفاده کند.

3ـ اشاره ائتلاف لیکود به شهرک سازی گسترده در کرانه باختری و نوارغزه و بلندیهای جولان حق مردم فلسطین را در موطن خودشان نادیده می گیرد. زیرا در بند الف آمده است که "کشور اسرائیل منطقه مان دریای مدیترانه و اردن است و سرزمین اسرائیل متعلق به یهودیان است و نه سازمان آزادیبخش فلسطین."

اما برنامه حزب کار نیز با مواضع ائتلاف لیکود تفاوت چندانی ندارد. مصوبات کنگره سوم این حزب در دسامبر 1980، حقوق مردم فلسطین را نادیده گرفت. در برنامه سیاسی این حزب، که در همین کنگره تصویب شد، آمده است: "بند 13 ـ اسرائیل مشکل فلسطین را درک می کند و آماده است که برای حل این مشکل در چارچوب کشوری اردنی ـ فلسطینی همکاری کند، به گونه ای که فلسطینیان هویت اصلی خویش را بیابند و مشکل آوارگان نیز حل شود. کشور اردنی ـ فلسطینی در شرق رود اردن و مناطقی پرجمعیت از کرانه غربی و نوارغزه تشکیل می شود؛ و با برقراری صلح، ارتش اسرائیل از اینمناطق عقب نشینی می کند. اسرائیل تشکیل کشوری فلسطینی را در منطقه میان اسرائیل و اردن رد می کند، زیرا چنین کشوری تهدیدی برای اسرائیل محسوب می شود و، به جای حل درگیری، بیشتر به آن دامن می زند. حل مشکل فلسطین در کشوری جدا از سرزمین اردن و ساکنان آن، که اغلب آنها را فلسطینیان تشکیل می دهند، امکان پذیر نیست.

احزاب و گروههای سیاسی و حتی دولتهای اسرائیل اساسا با اندیشه توده مردم اسرائیل مبتنی بر نادیده گرفتن حق فلسطینیان مرتبط است. نظرسنجیهای مختلف این مطلب را تأیید می کند. صرف نظر از جزئیات این نظرسنجیها، می توان گفت که نسل کنونی اسرائیل جز اسرائیل، که از بدو تولد شاهد آن بوده است، حقیقت سیاسی دیگر را نمی شناسد. این همان نسلی است که ارتش امروز و فردای اسرائیل را تشکیل می دهد. مؤسسه مطالعات اجتماعی اجرایی اسرائیل تأکید کرد که، در ماه مارس 1977، 46% از اسرائیلیها یا با بازگردان هیچ بخشی از سرزمینهای اشغالی موافق نبوده اند یا اینکه تنها با اعاده جزء کوچکی از این سرزمینها موافق بوده اند. نظرسنجی دیگر همین مؤسسه نشان داد که در چهارم ماه ژوئن سال 1978 این نسبت به 66% رسیده است. در سال 1983، انستیتو "مودیوین ازارحی" اعلام کرد که در ماه اکتبر، 6/83% از اسرائیلیها یا با اعاده هیچ بخشی از کرانه باختری و نوارغزه موافق نبوده اند یا اینکه تنها اعاده بخش کوچکی از این مناطق موافقت کرده اند.

در نظرسنجی بعدی، در دسامبر همان سال، این میزان به 6/77% رسید. در نیمه دوم سال 1984، انستیتو تحقیقاتی "راحاف" اعلام کرد که 74% از اسرائیلیها ضمیمه کردن این مناطق را تأیید می کنند و 15% با راندن فلسطینیان به کشورهای عربی و در مقابل 15% با اعطای حقوق کامل فلسطینیان موافق اند. همچنین 5/43% با ماندن فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی موافق اند، ولی بدون هیچ گونه حقوق سیاسی. نظرسنجی های عمومی ماه نوامبر سال 1985 نیز گویای همین ارقام، به ویژه در زمینه رد تشکیل هرگونه کشور فلسطینی، است.

در نتایج انتخابات حتی گرایش یهودیان شرقی به راستگرایان مشاهده شود. در سال 1977 ائتلاف لیکود 51% از آرای یهودیان شرقی را به خود اختصاص داد. این روند ادامه یافت تا اینکه در سال 1981، ائتلاف لیکود ـ تحیا به حدود 53% و در سال 1984 به 55% آرا دست یافت. در این سال، 5/2% نیز به حزب تندرو کاخ رأی دادند. همچنین سهم حزب کار از آرای یهودیان شرقی از 25% در سال 1977 به 5/22% در سال 1981 و 23% در سال 1984 کاهش یافت. 70 تا 75% از طرفداران ائتلاف لیکود و 25 تا 30% از طرفداران حزب کار از یهودیان شرقی هستند. میزان افزایش جمعیت یهودیان شرقی در اسرائیل بیش از یهودیان اروپایی است.

یورام بیری، جامعه شناس و تاریخدان نظامی سرشناس اسرائیل، عقیده دارد که "هر نسل یهودی که در اسرائیل بزرگ متولد می شود به جدایی نژادی نزدیکتر می گردد."

قدرت طلبی و سلطه جویی زمینه مساعدی در اسرائیل دارد. کشوری که بر اساس زور تشکیل شده و بقای آن در منطقه نیز به زور بستگی دارد تسلط طبیعی نظامیان بر این رژیم و نقش روزافزون نهاد نظامی در ساختار سیاسی اسرائیل و پیوند عمیق میان زندگی غیرنظامی و نظامی را موجب گردیده است. بیشتر یا شاید بتوان گفت همه رهبران اسرائیل را نظامیان تشکیل می دهند و این امر در طرحهای صلحی پیشنهادی آنان مؤثر است.

از این رو، موضع اسرائیل در حل و فصل سیاسی بحران منطقه حول محورهایی می چرخد که اساسا از ماهیت استعماری و نژادپرستانه اسرائیل ناشی می شود. مهم ترین این محورها عبارت است از:

1ـ تکیه بر حق اسرائیل در داشتن زندگی مسالمت آمیز در مرزهای امن براساس توازن قوا در منطقه.

2ـ کنار نیامدن با مسأله فلسطین که اساس بحران در منطقه محسوب می شود؛ و در پی آن، به رسمیت نشناختن مردم فلسطین و مخالفت با تشکیل کشوری فلسطینی.

3ـ ضرورت دستیابی اسرائیل بر مشروعیتمنطقه ای از طریق شناسایی رسمی و عادی سازی کامل روابط با کشورهای عربی.

4ـ توسعه جغرافیایی از طریق تسلط بر اراضی بیشتری از کشورهای عربی، و ارتباط دادن طرحهای صلح به امنیت ملی اسرائیل که لازمه آن حفظ توازن نظامی در منطقه به نفع اسرائیل و داشتن مرزهایی است که تجاوز به آن دشوار باشد.

در برنامه احزاب اسرائیل، که در پارلمان سابق اسرائیل (انتخابات ژوئن 1992) نماینده داشتند، تغییر چندانی به ویژه در مورد صلح و اسکان به چشم نمی خورد. تنها تغییر از این قرار است: نرمش لفظی بیشتر، و نه عملی، در برنامه حزب کار، و تمایل بیشتر به سوی تندروی در برنامه برخی از احزاب کوچک، مانند: مودال، هاتحیاه و مولِدت. توجه به برخی از مفاد برنامه های احزاب اسرائیل مؤید این مطلب است:

ـ لیکود

ائتلاف لیکود در برنامه خود تأکید کرده است که:

الف ـ اسرائیل حق دارد حاکمیت خود را بر یهودا و سامره و نوارغزه حفظ کند.

ب ـ رد واگذاری هر بخشی از غرب رود اردن به هر گونه حاکمیت بیگانه.

ج ـ پذیرش خودمختاری فلسطینیان و رد تشکیل کشوری فلسطینی.

د ـ شهرک سازی جزئی از امنیت ملی اسرائیل محسوب می شود.

ـ حزب کار

الف ـ پذیرش اصل امتیاز اراضی به عنوان اساس فرآیند صلح، براساس قطعنامه های 242 و 338.

ب ـ رد عقب نشینی به مرزهای سال 1967 و رد تشکیل کشوری فلسطینی.

د ـ حفظ مناطقی که بیشترین ساکنان آن را غیرعربها تشکیل می دهند، مانند حوالی قدس و گوش عصیون.

ه ـ در هر گونه قرارداد صلحی با سوریه، حضور اسرائیل و ارتش این کشور را در جولان و حمایت از شهرک سازی در این منطقه منظور می گردد.

ـ جنبش مِریتز

الف ـ قبول اصل زمین در برابر صلح مسبوق به ترتیبات انتقالی.

ب ـ بدون دستیابی به راه حلی میانه، مبتنی بر شناسایی متقابل و حق تعین سرنوشت، صلح امکان پذیر نیست.

ج ـ اعطای نقش به سازمان آزادیبخش فلسطین در فرایند صلح، در صورتی که اسرائیل را به رسمیت بشناسد و تروریسم را رها سازد.

د ـ نساختن شهرکهای جدید.

ه ـ تقسیم نشدن قدس یکپارچه به عنوان پایتخت اسرائیل.

ـ جنبش هاتحیاه

این حزب بر ضرورت حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری و نوارغزه و لزوم متوقف شدن مذاکرات مربوط به خودمختاری تأکید کرد.

ـ جنبش مولِدت

این جنبش برای اولین بار کوچاندن فلسطینیان (ترانسفِر) را به عنوان راه حل قانونی و عادلانه مشکل فلسطینیان و زمینه ای برای ضمیمه کردن مناطق مورد نظر اسرائیل و پیش شرط دستیابی به صلح مطرح ساخت.

ـ جنبش تسومِت

در برنامه این حزب صریحا با خودمختاری مخالفتی نشده، ولی این امر به چارچوب اختیارات شهرداریها محدود شده است. این حزب همچنین اصل صلح در برابر صلح را اساس فرایند صلح می داند و اردن را به عنوان وطن جایگزین برای فلسطینیان مطرح می سازد.

ـ مِوْدال

این جنبش تنها حزب دینی صهیونیستی و افراطی ترین حزب این کشور محسوب می شود. در برنامه این حزب، تشکیل هر گونه کیان عربی در سرزمین اسرائیل و خودمختاری، چنانکه در معاهده کمپ دیوید آمده، رد شده و آمده است که هدف نهایی اسرائیل باید حاکمیت بر کرانه باختری باشد.

ـ ائتلاف یهودی تورات

برنامه های پیشنهادی این حزب از برنامه های حزب "اگودات اسرائیل" در سال 1988 افراطی تر است، زیرا تأکید می کند که سرزمین اسرائیل تنها به یهودیان اختصاص دارد، و مذاکره با سازمان آزادیبخش فلسطین و تشکیل کشوری فلسطین را رد می کند.

ـ جنبش شاس

این حزب از سایر احزاب دینی اسرائیل میانه روتر است، چون اصل عقب نشینی از زمین را رد نمی کند و حیات یهودیان را مهمتر از زمین می داند.

مأخذ:

  1. گرفته شده از نشریه مرکز مطالعات استراتژیک ـ خاورمیانه، شماره 38، تهران ـ 13 شهریور 1372.