کشورهای عربی،تاریخ صهیونیسم: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۷


فعالیت های صهیونیسم در کشورهای عربی را به سه مرحله تاریخی اساسی تقسیم می شود که به طور اجمال در هر یک از این مراحل سیر تطور و تحول طرح صهیونیستی به طور کلی و نیز گرایش های مختلفی را که در حرکت صهیونیستی تأثیرگذار بوده است تبیین می شود.

مرحله اول:

این مرحله از پایان قرن نوزدهم تا آغاز جنگ جهانی اول به طول انجامید. در این مرحله اولین گروه های یهودی از اروپا به فلسطین مهاجرت کردند و در آنجا سکنی گزیدند. این مهاجرت، شکل موج های منظمی [از مهاجران] را به خود گرفت که گروه های دوستداران صهیون در روسیه بر آنها نظارت داشتند و با تبلیغات دینی و معنوی از قبیل "شوق دیدار سرزمین موعود" یا "بازگشت به صهیون" آنان را احاطه کرده بودند.

جنبش یهودی مهاجرت به فلسطین پس از به دست آوردن کمک های مالی سرمایه داران بزرگ یهودی اروپا، امثال "بارون دو روچیلد" و "بارون دو هرش" شتاب بیشتری گرفت. این عده از سرمایه داران در این کار از یک سو فرصتی برای گسترش حوزه نفوذ و سرمایه گذاری های خود می دیدند و از سوی دیگر آن را راهی برای خلاصی از دست جمعیت سربار یهودی می دانستند.

در این زمان ها فعالیت های سازمان یافته صهیونیستی بر تأسیس مؤسسات اقتصادی به منظور تأمین بودجه عملیات مهاجرت و اسکان در فلسطین، مثل شرکت توسعه اراضی فلسطین، جمعیت آبادانی فلسطین و صندوق ملی یهود، متمرکز بود. علاوه بر این، دامنه فعالیت سازمان جهانی صهیونیسم از طریق دفتر فلسطین برای نظارت بر مهاجرت و اسکان و نیزاز طریق فراهم آوردن راه های اسکان و استقرار و کار برای مهاجران جدید، به فلسطین نیز کشیده شد.

همچنین به منظور جمع آوری کمک های مالی و مادی و معنوی برای طرح های وطن گزین در فلسطین، تلاش هایی برای تشکیل سازمان های صهیونیستی در دیگر کشورهای عربی صورت پذیرفت. شعبه اگودات صهیون تونس، شعبه فدراسیون صهیونیستی فرانسه در مغرب، جمعیت برکوخبا و گروه های فرزندان صهیون و باشگاه های مکابی در مصر و جمعیت های پیشاهنگان (حالوتیسم) در سوریه و لبنان از مهم ترین این سازمان ها و تشکل ها بودند.

همچنین در همین دوره جناح صهیونیسم اقلیمی (سرزمینی) ظهور کرد؛ این جناح معتقد بود که جستجو برای مناطق دیگری خارج از فلسطین برای اسکان یهودیان اروپا، ولو به صورت مرحله ای، ضروری است. این در واقع همراهی و هماهنگی با مقتضیات طرح های استعماری غرب و منافع قدرت های اصلی استعماری آن روزگار بود. این دیدگاه در رویکرد صهیونیسم به منطقه عربی انعکاس پیدا کرد و صهیونیست ها تلاش هایی برای برپایی مهاجرنشین های در خارج از فلسطین کردند؛ مهم ترین طرح های ایجاد مناطق مهاجرنشین، طرح العریش در مصر، کوستی در سودان، برقه در لیبی و احساء در عربستان بود.

در این دوره یهودیان کشورهای عربی همچنان از حساب انگیزه های صهیونیستی مهاجرت یهودیان به خارج از اروپا دور بودند. شاید این دوری بدان سبب باشد که طرح صهیونیستی در ابتدا فقط "اشکناز"ها را به عنوان "یهودی" در نظر می گرفت و از این رو یهودیان جهان عرب (اعم از شرقی و سفارادی) همچنان خارج از حوزه نقشه های صهیونیستی که هدفشان خلاص کردن اروپا از دست یهودیان اروپا بود، باقی ماندند. افزون بر این وضعیت، یهودیان در جهان عرب تا آن زمان با هیچ لحظه بحرانی روبرو نشده بودند؛ بر خلاف یهودیاناروپا که در بحران و مشکلی دست و پا می زدند که نام "مسأله یهود" به خود گرفته بود.

مرحله دوم:

این مرحله از صدور اعلامیه بالفور در 1917 آغاز شد و تا برپایی دولت اسرائیل در سال 1948 ادامه پیدا کرد. در این دوره فعالیت های وطن گزین یهودی در فلسطین با کمک های کامل سیاسی و مالی بریتانیا که نماینده قدرت بزرگ استعماری آن روز بود، بیشتر و گسترده تر شد. در نتیجه فعالیت های سازمان های صهیونیستی در کشورهای عربی نیز گسترش یافت. هر دو جناح اساسی صهیونیسم در کشورهای عربی فعال شدند؛ یعنی هم جناح وطن گزین که هدفش تشویق مهاجرت یهودیان اروپا به فلسطین و برپایی مؤسسات لازم برای استقرار و اسکان آنها در آنجا بود و هم جناح وطنی که نقش آن منحصر به تأمین بودجه عملیات وطن گزینی و حمایت سیاسی و تبلیغاتی از آن بود.

بنابراین فعالیت های دفتر فلسطین و صندوق ملی یهود، در فلسطین گسترش پیدا کرد و نیز به منظور فرو نشاندن خشم اعراب از نقشه استعمار فلسطین و از رهگذر آن فراهم آوردن فضا و زمینه مناسب برای رسیدن به این نقشه تلاش شد تا میان نمایندگان جنبش صهیونیسم و رهبران محلی عرب دیدارها و مذاکراتی انجام شود. اما تمام این تلاش ها از سوی اعراب که به اهمیت فعالیت های صهیونیستی پی برده بودند، با رد کامل روبرو شد.

این رد و مخالفت در کنگره اول عربی (1913) نشان داده شد که مصوبات آن بر عروبت فلسطین و پرده برداشتن از حقیقت تبلیغات صهیونیستی تأکید می کرد؛ یعنی همان تبلیغات دروغین و ریاکارانه ای که مهاجران یهودی را پیش آهنگان روشنگری و مدرنیسم وانمود می کرد و از اماکن همزیستی میان استعمارگران و قربانیان عرب آنها سخن می گفت. مهم ترین فعالیت های سازمان های صهیونیستی در مصر تأمین بودجه و آموزش سپاه یهودی موسوم به"گردان قاطری" بود. این سپاه در پی آغاز جنگ جهانی اول به عنوان بخشی از نیروهای رزمی بریتانیا تشکیل شد و افراد آن در پادگان قباری در اسکندریه آموزش دیدند و عده ای از تجار بزرگ یهودی مصر، همچون "ویکتور نجار، "رافائل هراری"، "منسی"، "جاتینیو"، "قطاوی" و عده ای دیگر در تأمین بودجه آن شرکت جستند.

از سوی دیگر، بیشتر سازمان ها و جمعیت های یهودی در مصر در هم ادغام شدند تا بدین طریق شعبه سازمان جهانی صهیونیسم از اتحاد و ادغام آنان پدید آید؛ این شعبه زیرنظر "لیون کاسترو" بود. در عراق مقامات انگلیسی به قانونی کردن سازمان های صهیونیستی کمک کردند. این سازمان ها، پیش از این در دولت عثمانی مخفیانه فعالیت می کردند.

در سال 1927، سازمان صهیونیستی موسوم به کمیته صهیونیستی بین النهرین در چند شهر عراق شعبه باز کرد، اما تجاوزهای صهیونیست ها به اعراب در فلسطین در سال 1929 (که به "حادثه براق" مشهور شد) دولت عراق را وادار کرد که فعالیت کلیه سازمان های صهیونیستی را در عراق ممنوع کند.

در سال های جنگ جهانی دوم فعالیت های صهیونیستی در کشورهای عربی سمت و سوی جدیدی به خود گرفت و تلاش هایی برای کوچاندن شماری از یهودیان عرب به فلسطین آغاز شد؛ این تلاش ها به خصوص در کشورهایی که شمار زیادی از یهودیان در آنها زندگی می کردند مثل عراق، یمن و مغرب بیشتر بود. انگیزه اصلی این اقدام ها نیاز به مهاجر برای اجرا، تقویت و تحکیم نقشه های صهیونیستی در فلسطین بود؛ البته عوامل دیگری نیز برای ترغیب این رویکرد در کار بود؛ از جمله اقدامات بعضی از دولت های عربی در جلوگیری از فعالیت صهیونیسم و در نتیجه برخوردها و درگیری های مترتب بر این اقدامات مثل حوادث فرهود عراق در سال 1941.

در کنار عملیات کوچاندن یهودیان عرب، فعالیت های صهیونیستی در کشورهای عربی به سویتقویت جریان مهاجرت یهودیان از اروپا از طریق برپا کردن مراکز تجمع برای آنان و آماده کردنشان برای انتقال به فلسطین نیز متوجه شد.

مرحله سوم:

این مرحله از تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948 شروع و تا جنگ 1967 ادامه داشت. در این مرحله فعالیت های سازمان های صهیونیستی در مهاجرت دادن یهودیان کشورهای عربی به فلسطین گسترش یافت و برای کوچاندن یهودیان به فلسطین از اسلوب ها و روش های خشونت آمیز تازه ای استفاده شد که هدف از آنها در بیشتر اوقات آن بود که یهودیان کشورهای عربی پیش خود به این نتیجه برسند که دیگر زندگی آنها در محیط عربی امکان پذیر نیست. از نمونه های این روش ها، انفجار بمب در قهوه خانه دارالبدع در بغداد در صبح روز عید پسح سال 1950 بود؛ این قهوه خانه پاتوق یهودیان بغداد بود. مدتی بعد بمبی نیز در مرکز فرهنگی آمریکا در عراق منفجر شد.

نباید به اشتباه گمان بریم که بیشتر یهودیان جهان عرب به جرگه صهیونیست ها پیوسته و به کارها و فعالیت های صهیونیستی می پرداختند، بلکه باید بدانیم که در میان یهودیان ثروتمندی که از نظر اقتصادی و فرهنگی با مصر مرتبط بودند، جنبش ها و جریان های یهودی ضد صهیونیستی نیز وجود داشت. همچنین بیشتر یهودیان طبقات کم ثروت تر که از فرهنگ مصری و عربی و اسلامی سیراب شده بودند، هرگز و به هیچ روی به صهیونیسم اعتنا و توجهی نشان ندادند.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.