اسکان یهودیان در فلسطین، طرحها: تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۸
الف ـ طرحهای اسکان پیش از تشکیل اسرائیل:
علاوه بر طرح های اصلی اسکانی، نظیر پروژه های قبرس، عریش، شرق آفریقا و آرژانتین، صهیونیست ها کمی قبل از برگزاری کنگره اول صهیونیسم (1897) و پس از آن، تلاش های متعددی برای اسکان یهودیان در مناطق مختلف با حمایت این یا آن قدرت استعماری به عمل آوردند. نمونه هایی از این تلاش ها عبارتند از: در سال 1891، "ماکس بودنهایمر" ثروتمندان یهودی را فراخواند که در تأسیس شرکتی برای اسکان یهودیان اروپای شرقی در منطقه بقاع در شمال لبنان سهیم شوند. بودنهایمر از میزان اهمیت این منطقه برای بریتانیا آگاه بود.
به همین دلیل بر آن شد تا حمایت امپراتوری ازاین طرح را به دست بیاورد و در مقابل، حفاظت منافع حیاتی انگلیس و برقراری ارتباط آن با مستعمراتش در هند توسط مهاجران یهودی را پیشنهاد می کرد. اما بریتانیا برای پرهیز از هر رویارویی بی دلیل با دولت عثمانی، هیچ اهمیتی به این طرح نداد.
در سال 1893، "هنری دو آویگدور" به عملیاتی برای خرید زمین هایی در منطقه حوران دست زد تا آن را پایگاه مهاجرت و اسکان یهودیان سازد. اما در پی مخالفت دولت عثمانی و در نتیجه، عدم اشتیاق رهبران یهودی نسبت به طرحی بدون حمایت یک قدرت بزرگ، تلاش های "دو آویگدور" ناکام ماند.
در همان سال، آویگدور به نمایندگی از انجمن دوستداران صهیون درباره اجازه اسکان یهودیان در منطقه شرق اردن، درخواستی به سلطان عبدالحمید ارائه داد. این درخواست پس از آن بود که حکومت عثمانی اعضای انجمن را از خرید زمین یا استقرار دائم در فلسطین منع کرد. در همین زمان، "بوهلندورف" که یک دانشمند صهیونیست آلمانی بود برای گردآوری بیشترین تعداد ممکن از یهودیان در شرق اردن برنامه ای نوشت.
براساس این برنامه یهودیان می بایست در این ناحیه مستقر شوند و حملات منظمی را به ساکنان آن ترتیب دهند که آنان مجبور به ترک منطقه شوند و پایه های یک دولت یهودی در آن جا گذارده شود. اما هیچ یک از این سه برنامه مورد قبول دولت عثمانی واقع نشد؛ زیرا این دولت از عواقب اسکان یهودیان در محیط عربی و درگیری های بی فایده پس از آن، به شدت بیمناک بود.
با تأسیس سازمان جهانی صهیونیسم، تلاش های اسکانی صهیونیست ها روند روزافزون ورویکردهای متعددی یافت. در سال های 1903 و 1904 هرتزل کوشید به وسیله مشاور خود موافقت سلطان عثمانی را با اسکان شماری از یهودیان در جنوب عراق جلب کند تا در مقابل، جنبش صهیونیسم به خدمت منابع حکومت عثمانی درآید و در حل بحران اقتصادی آن مشارکت کند. اما سلطان با مهاجرت و اسکان جمعی مخالفت کرد. زیرا ممکن بود اثرات سویی بر روابط عثمانی با بریتانیا و نیز روابط این دولت با اعراب داشته باشد. اما با شروطی با مهاجرت و اسکان یهودیان موافقت کرد و آن این که این مهاجرت و اسکان اولاً به صورت فردی باشد، ثانیا در مناطق مختلف داخل یا خارج عراق انجام شود و ثالثا مهاجران، تابعیت عثمانی داشته باشند.
بدیهی است صهیونیست ها که به تأسیس یک دولت یهودی چشم داشتند و فقط خواستار اسکان تعدادی یهودی نبودند، از این شروط استقبال نکردند.
در سال 1905، دیویس تریتش، پس از شکست در طرح های قبرس و عریش و در ادامه تلاش های مهاجرتی و اسکانی خود از سلطان عثمانی اجازه مهاجرت و اسکان یهودیان در بخش ساحلی منطقه اضنه (در مجاورت ساحل سوریه) را خواست. اما سلطان عثمانی با همان بهانه ها که طرح جنوب عراق را رد کرده بود، با این ایده هم مخالفت کرد. پس از آن تریتش به فکر جزیره روس افتاد که به نظر می رسید برای اجرای طرح صهیونیسم مناسب باشد. زیرا هم در این راه آبی میان اروپای شرقی و فلسطین واقع شده بود و هم حدود پنج هزار نفر از مجموع جمعیت 30 هزار نفری آن، یهودی بودند. ولی این ایده هم مانند طرح های پیشین با مخالفت و بی اعتنایی مواجه شد.
به طرح های اسکان گروهی از یهودیان درآمریکای شمالی هم باید اشاره کنیم. همه این طرح ها مبنای احساسی داشت. زیرا ایالات متحده برای انسان غربی تجربه بزرگ مهاجرتی بود و به مهاجر نیاز داشت و هیچ بهانه ای برای اختصاص زمینی به منظور تأسیس دولت یهودی در آن یافت نمی شود.
از مهم ترین طرح های مهاجرت و اسکان در ایالات متحده تجربه موردکای نواه، موسوم به "کوه آرارات" بود تنها چیزی که از این تجربه باقی مانده است، سنگ بنای موجود در شهر بوفالوی آمریکا، در ایالت نیویورک است.
ب ـ طرحهای اسکان پس از تشکیل اسرائیل:
از زمان تشکیل دولت اسرائیل، طرحهایی جهت اسکان یهودیان مهاجر در مجتمع ها و همچنین شهرکهای یهودی نشین در فلسطین اشغالی به طور متناوب مطرح گردید و به مرحله اجرا گذاشته شد. از جمله طرح "ایگال آلون" بود که بعد از سال 1967 طی 10 سال حاکمیت حزب کارگر بر دولتهای متوالی اسرائیل، به اجرا درآمد. این طرح که تنها سه هفته پس از جنگ 1967 اعراب و اسرائیل ارائه شد، مبتنی بر انضمام اراضی اشغالی به اسرائیل و تسریع در ایجاد شهرکهای یهودی نشین و مراکز نظامی اسرائیل در مناطق مختلف کرانه غربی بود.
در دوران مابین 1977 تا انتخابات صهیونیستی در تاریخ 23/8/1984 طرحهای مهمی توسط رژیم اسرائیل ارائه شد و عملیات اسکان در خلال این مدت اکثرا اجرای محتوای امنیتی این طرحها بود که توسط سه نفر از بارزترین مهندسان طرحهای اسکان یهودیان در دوران حاکمیت حزب لیکود پیشنهاد شده بود. مهمترین این طرحها عبارتند از:1 ـ طرح پیشنهادی وزیر کشاورزی در دوران شارون
2 ـ طرح پیشنهادی وزارت دفاع رژیم صهیونیستی.
3 ـ طرح پیشنهادی متیتاهو دروبلس نائب رئیس بخش اسکان در آژانس یهود.
طرح شارون دربرگیرنده گسترش اسکان یهودیان براساس دو خط متوازی بود که شبکه ای وسیع از راههای طولی و عرضی آنها را به یکدیگر مرتبط می ساخت. این دو خط عبارت بود از خط ساحلی که 75% از جمعیت صهیونیستها را در بر می گرفت و خط شرقی در مقابل آن از: جولان در شمال تا شرم الشیخ در جنوب به طول 700 کیلومتر امتداد می یافت و سه مرکز اسکان در اطراف شهر قدس به منظور یهودی کردن این شهر برپا می شد.
همچنین یک خط اسکان حد فاصل، بین جامعه های عربی بزرگ شهرها در کرانه غربی و جوامع عربی واقع در دو طرف به اصطلاح خط آتش پیش از سال 1967 به منظور جلوگیری از هر گونه رابطه بین آنها، ایجاد می شد. این طرح افزایش نسبت یهودیان در ساحل غربی تا 10% را شامل می شد.
هدف طرح دوم که وزارت دفاع پیشنهاد کرده بود عزر وایزمن و وزیر دفاع وقت رژیم صهیونیستی مسئولیت آن را به عهده گرفته بود، جمع آوری مستعمره های کوچک و پراکنده در شش مرکز اسکان بزرگ بود که سه مرکز در اطراف شهر قدس متمرکز می شد تا به این شهر چهره ای یهودی بدهد و سه مرکز دیگر نیز باید در شمال کرانه غربی برپا می گشت.
در سال 1983 رژیم صهیونیستی برنامه بلندمدتی را جهت اسکان یک میلیون صهیونیست در کرانه غربی تهیه کرد و به رغم تنگناهای اقتصادیرژیم، مبالغ فراوانی برای این منظور درنظر گرفته شد. منابع صهیونیستی فاش کردند که اسرائیل در بودجه سال 84 ـ 1983 مبلغ 22 میلیارد "شکل" برای طرح اسکان یهودیان در مناطق اشغال شده فلسطینی تخصیص داده است. اما این مبلغ به سبب تورم اقتصادی که به 160 درصد رسید، حدودا به 39 میلیارد ریال افزایش یافت. که این مبلغ،کمک اضافی سالانه رژیم اسرائیل به مهاجران یهودی ساکن کرانه غربی و نوار غزه، بالغ بر 80 تا 100 دلار را شامل نبود.
برنامه عمده اسکان، در سال 1983 توسط "متیتاهو دروبلس" رئیس بخش اسکان در آژانس یهود و نماینده جنبش حیروت در حرکت صهیونیسم عرضه شد، که خطرناک ترین طرح صهیونیستی پیشنهادی در طول مدت اشغالگری اسرائیل و شامل اسکان یک میلیون یهودی در کرانه غربی بود و صهیونیستها نام "برنامه مرکزی اسکان در کرانه غربی" را بر آن نهادند. هدف این طرح برپایی 12 تا 15 آبادی یهودی نشین در سال بود به طوری که در عرض پنج سال می بایست 120 الی 150 هزار مهاجر یهودی در آنها سکونت می یافتند. این شهرکها در تمامی نقاط ساحل غربی پراکنده گشت و به این ترتیب کرانه غربی را تقریبا به 22 منطقه اسکان تقسیم کرد.
درسال1983 تمرکز طرحهای شهرک سازی در منطقه "دره رود اردن" قرار داشت. جنبش متحد کیبوتص ها در اوایل ماه فوریه 1983 اعلام کرد که یک طرح شهرک سازی شامل احداث 6 ـ 7 آبادی را در دره رود اردن اجرا می کند و برای اجرای این طرح، یک کمیته عالی تشکیل می شود. همچنین متیتاهو دروبلس گفته بود که مبلغ 15 میلیون دلار جهت آماده سازی زمین در منطقه دره رود اردن، اختصاصیافته که طبق آن، طی دو سال 30 آبادی در آنجا ایجاد می شد، به طوری که شمار یهودیان از 4 هزار به 10 هزار نفر می رسید.
وی گفته بود که تا پایان سال 1983، 12 هزار جریب زمین جهت احداث شهرکهای یهودی نشین آماده می شود. محافل حزب کارگر، شهرک سازی در دره رود اردن را تشویق می کردند زیرا این موضوع با خطوط کلی "طرح آلون" همساز بود. این طرح بیانگر رؤیاهای حزب کارگر برای ایجاد راه حلی در مورد مناطق اشغال شده بود.
از پیشنهادها و طرحهای دیگری که در سال 1983 در مورد آنها گفت وگو شد، طرح توسعه در سالهای 1983ـ1984 بود که همان طرح "اسکان صدهزار یهودی" می باشد. این طرح در نتیجه همکاری میان وزارت کشاورزی رژیم صهیونیستی و شعبه اسکان آژانس یهود تدوین گردیده و مبلغ "5/1" میلیارد دلار جهت اجرای آن در نظر گرفته شده بود که براساس آن 75 شهرک جدید ایجاد می گشت و 25 هزار خانوار در 20860 آپارتمان اسکان داده می شدند. بخش اعظم این مبلغ جهت ایجاد کار برای 17300 کارگر اختصاص می یافت. طبق این طرح 400 کیلومتر راه احداث می شد، یک شبکه کامل برق به وجود می آمد که برای رفع نیازهای یهودیان و عربها کافی بود و به واسطه پیوندهای اقتصادی و تأسیساتی، میان آنان ارتباط ایجاد می گردد.
طبق یکی از مواد طرح: هرگونه راه حل سیاسی در آینده، در برگیرنده وجود پیوسته (یهودا و سامره) به اسرائیل بود". این طرح جزو یک طرح بلندمدت بود که یک دهه کامل به درازا می کشید و مبلغ 5 میلیارد دلار برای آن در نظر گرفته شده بود. سه میلیارد دلار برای کارهای ساختمانی و دو میلیارددلار برای طرحهای صنعتی و روبنایی.
در همسازی با دیدگاههای دو نویسنده صهیونیست "اسرائیل تومار" و "ابراهام دیشون"، امکان تحقق این طرحها مبهم به نظر می رسید. طبق گفته تومار، این مسأله، با مسائل آینده و تعداد مهاجران یهودی مربوط می شد نه با شمار واحدهای مسکونی. در سال 1983 دروبلس بار دیگر پیرامون طرحهای ویژه قدس سخن گفت و از طرح "قدس بزرگ" سخن به میان آورد.
وی گفت تا پایان سده کنونی 7 شهرک غیرنظامی در قدس به وجود خواهد آمد که هریک به گنجایش 10 هزار سکنه و در 25 شهرک دیگر در هر یک 500 تا 5000 خانوار سکونت خواهند داشت و شمار ساکنان قدس در پایان قرن به 700 هزار یهودی و 415 هزار عرب خواهد رسید که نسبت یهودیان 60% خواهد بود. وی افزود که در برابر 314 هزار عرب، 315 هزار یهودی وجود داشته است.
روزنامه انگلیسی تایمز "در ماه مه 1983 برنامه و طرح "مردخای بن فورات" را فاش ساخت که دربرگیرنده یک برنامه فراگیر جهت توزیع دوباره ساکنان اردوگاههای نوزده گانه در کرانه غربی بود.
برنامه بن فورات شامل کوچ دادن پناهندگان فلسطینی از اردوگاههایشان به مکانهای جدیدی بود که توسط مقامات اشغالگر صهیونیستی در منطقه "الاغوار" (دره ها) ساخته می شد. عملیات کوچ دادن فلسطینیان با عملیات تغییر آثار و نشانه های اردوگاهها و محو موجودیت آنها همراه بود.
روزنامه تایمز نوشت مردخای بن فورات که وزیر بدون وزارتخانه بود، پس از اشغال شدن لبنان، کمیته ای به نام "کمیسیون وزارتی امور پناهندگان" به وجود آورد که شامیر و شارون که در آن هنگام بهترتیب وزیران خارجه و جنگ بودند در آن شرکت داشتند. بن فورات در یک گفت وگوی مطبوعاتی اعلام کرد که تمامی اعضای حکومت اسرائیل باید با این طرح موافقت کنند و خود این طرح ثمره کار یک کمیسیون وزارتی است که پیش از ارائه آن بیش از یک سال روی آن کار شده بود. وی گفت که این کار ناشی از جنبه های انسانی بهبود اوضاع زندگی ساکنان اردوگاههای فلسطینی است.
روزنامه "القدس" که در کرانه باختری اشغال شده منتشر می شود در شماره روز 28/6/1983 نوشت که "کمیسیون وزارتی امور پناهندگان" پیشنهادهای خود را به حکومت بگین عرضه داشته و توصیه کرده که اردوگاهها به سه نوع تقسیم شوند:
1 ـ نگهداری برخی اردوگاهها در مکانهای خود بی آنکه نیازی به کوچ دادن ساکنان آنها بوده باشد. این امر دربرگیرنده اردوگاههای کوچک و دور از خیابانهای اصلی بود.
2 ـ نگهداری برخی اردوگاهها در مکانهای فعلی شان اما پس از ویران ساختن ساختمانهای آن و برپایی ساختمانهای جدید به جای قدیمیها به منظور تغییر شکل آنها.
3 ـ اردوگاههای بزرگ واقع در نزدیکی خیابانهای اصلی ویران گشته و ساکنان آنها به اماکن جدید کوچ داده شوند.
این کمیسیون، سه مرحله را در مورد این اردوگاهها پیشنهاد کرده بود:
مرحله اول: ویران ساختن اردوگاههای موجود در حومه قدس و رام اللّه و منتقل کردن ساکنان آنها به منطقه "الاغوار".
مرحله دوم: ویران ساختن اردوگاههای "حلزون"، "دهیشه"، "الغزه" و "عایده" و نقل آنها بهمنطقه "الاغوار".
مرحله سوم: ویران سازی اردوگاه های "بلاطه"، "الغوار" و الغروب و انتقال ساکنان آنها به اماکن جدید دور از خیابان اصلی.
حکومت بگین، متخصصان ویژه اجرای این برنامه را آماده ساخت. در همان حال اشغالگران صهیونیست برنامه ها و نقشه های لازم جهت احداث یک مجتمع مسکونی در منطقه "فصائل" میان "جفتلک" و "اریحا" را تدوین کردند. طرح بن فورات چیز تازه ای نداشت بلکه حلقه ای از یک رشته تلاشهای پیوسته صهیونیستی جهت محو وجود ملت فلسطین بود. پیش از این طرح، طرحهای مشابهی جهت محو اردوگاههای پناهندگان صورت گرفت که مهمترین آنها عبارت بود از:
طرح کمیسیون "برونو"، طرح "روخدبوت"، برنامه "رعنان فایتس" و طرح دایان که در نوار غزه به اجرا درآمد.
هدف تمامی این طرحها، ذوب کردن ملت فلسطین و جذب آنان در مناطقی بود که مجبور شدند به آن پناه ببرند. این طرحها تلاشهای صهیونیستی آشکاری بود که محو وجود فلسطینیان و حقوق ثابت مردم فلسطین را هدف قرار داده بود تا مسؤولان رژیم صهیونیستی بتوانند، شکل قانونی به وجود خود در فلسطین بدهند. مسئولان اسرائیل امیدوار بودند تا طرحهای مطرح شده اسکان به تغییر شکل مسأله فلسطین منجر گردد. زیرا طبق عقیده و برنامه های آنان و پس از حل جنبه های اقتصادی و انسانی مسأله، به آسانی می توان به سوی حل سیاسی آن روی آورد.
این امر، آشکارا در گفت وگوی مردخای بن فورات با رادیوی اسرائیل در روز 23/11/1983که تنها دو روز پس از اعلام رسمی طرح وی صورت گرفت، مشخص گردید. بن فورات گفت: "اسرائیل اکنون می کوشد، شرایط زیست فلسطینیان در اردوگاههای کرانه غربی و نوار غزه را که از سیاستهای آمیخته به اشتباه رهبرانشان رنج برده اند، بهبود بخشد.
اسرائیل از کشورهای عربی می خواهد تا همین شیوه انسانی را که اسرائیل با پناهندگان در پیش گرفته است اتخاذ کنند." قصد وی از این امر، اسکان پناهندگان در اماکن موجود در کشورهای عربی و جذب آنان به منظور جلوگیری از خواسته هایشان برای بازگشت به فلسطین بود.
بن فورات می افزاید که:
"طرح اسکان پناهندگان در اماکن موجود آنها یک تلاش انسانی است که ربطی به راه حل سیاسی ندارد، ما می کوشیم تا پناهندگان را در برنامه ریزی و اجرای طرح به کار گیریم". این سخنان بیانگر هدف رژیم اسرائیل از عملیات اسکان و همانا حل جنبه های اقتصادی، اجتماعی و انسانی مسأله بود بدین معنا که فلسطینیان در اماکن موجودشان ذوب شوند تا در نتیجه، حل جنبه سیاسی، که بدون سایر جنبه ها از مضمون خود تهی خواهد بود امکان پذیر شود. آنها طرحهایی در مورد باریکه غزه: دوایر شهرک سازی صهیونیستها در سال 1982 و طرحی برای اسکان ده هزار یهودی در باریکه غزه، عرضه کردند.
در سال 1983 سخنی از طرحهای فراگیر در میان نبود اما گفته می شد طرحی برای ساختن یک شهرک در شمال باریکه غزه وجود داشته که 1500 خانوار از افسران و درجه داران ارتش و صنایع هواپیمایی در آن سکونت می کنند. مکان این شهرکدرمیان دو شهرک "ایلی سینای" و "ناحال نسینید" قرار داشت و گفته می شد که احداث آن پس از تصویب "کمیسیون وزارتی امور مهاجران" شروع شد.
"روبین روزنبلت" رئیس شورای استانی شهرکهای نوار غزه در همان سال اظهار داشت که در نتیجه درخواستهای فزاینده جهت شهرک سازی در نوار غزه، تصمیمی اتخاذ شده تا مهاجران یهودی غیرمتدین) در آبادیهای ویژه جذب شوند. دولت هم قول داده تا از این گونه آبادیها حمایت و مناطق صنعتی و خدمات جهانگردی و دیگر مؤسات خدماتی را در منطقه ایجاد کند. (ن. ر. شهرک سازی های یهودی نشین)
مآخذ:
- چامسکی، نوم: مثلث سرنوشت، هرمز همایون پور، چاپ اول، نشر آگه، پاییز 1369.
- المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.
- بولتن خبری، خبرگزاری وفا، 1985 ـ 1984.
- الموسوعة الفلسطینیة، جلد اول، دمشق 1984.