وایز، استیفن (1949-1874)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


استیفن وایز (Stephen Wise) حاخام آمریکایی اصلاح طلب و از رهبران صهیونیسم وطنی است که در بوداپست متولد شد. خانواده او زمانی که وی 17 ماهه بود به آمریکا مهاجرت کردند. استیفن در سال 1900، حاخام شد و دکترای خود را در سال 1902 از دانشگاه کلمبیا گرفت. در سال 1906 منصب حاخامی کنیسه امانوئل نیویورک، که از معتبرترین مراکز دینی یهودی بود، به او پیشنهاد شد، اما میان او و لویس مارشال رئیس مرکز درباره حدود آزادی بیان اختلاف بروز کرد؛ مارشال اصرار داشت که حاخام باید در مسائل مهم از تصمیم های هیأت امنای مرکز پیروی کند، اما وایز با این نظر مخالف بود و کنیسه آزاد را در نیویورک پایه گذاری کرد که تا زمان مرگ، حاخام همین کنیسه بود.

این کنیسه بر این مبنا پایه گذاری شد که حاخام در ابراز عقاید خود آزادی کامل دارد و نظام جلوس نمازگزاران بر صندلی های کنیسه کاملاً آزاد و غیرمقید به میزان کمک مالی نمازگزار است. معروف است که صندلی های کنیسه ها به نمازگزاران فروخته می شد و قیمت آن هم به دوری و نزدیکی از طومارهای تورات بستگی داشت؛ هرچه نزدیک تر گران تر. نتیجه این وضع آن بود که صندلی های ردیف جلو به ثروتمندان اختصاص می یافت و افراد متوسط الحال و بی چیز هم در ردیف های پشت سر می نشستند؛ یعنی نظام نشستن در کنیسه خود منعکس کننده ساختار طبقاتی یهودیان بود.

فعالیت های صهیونیستی وایز در سال های نود قرن نوزدهم آغاز شد. او با هرتزل در کنگره دوم صهیونیسم در بال (1898) آشنا شد و از آن به بعد ارتباطی مستحکم با او داشت. پیش از این نیز دبیر جنبش صهیونیسم در آمریکا بود. در کنفرانس صلح ورسای، وایز به نام جنبش صهیونیسم سخن گفت. در سال 1916، همراه با چند تن دیگر، کنگره یهودیان آمریکا را تأسیس کرد و از سال 1936 تا 1949 نایب رئیس این کنگره بود. در این دوره وایز تلاش فراوانی کرد تا کنگره جهانی یهود و نیز کنگره ای را که به دعوت سرمایه دار یهودی آمریکایی، انترمایر، تشکیل شده بود، به شکست بکشاند. این دو کنگره تلاش داشتند که جنبش رو به گسترش تحریم دولت نازی از سوی یهودیان را سازمان دهند. هدف وایز از تلاش برای ناکام گذاشتن این جنبش، این بود که جنبش صهیونیسم بتواند از طریق معاهده هاعاورا به همکاری خود با آلمان نازی ادامه دهد.

به رغم نبرد شدیدی که وایز به نفع مهاجران، با یهودیان جهان آغاز کرده بود، او در درجه اول یک صهیونیست وطنی بود و پس از برپایی دولت صهیونیستی بدانجا مهاجرت نکرد؛ شاید اگر بیشتر عمر می کرد، بین او و بن گوریون اختلاف و برخورد پیش می آمد و قدرت و نفوذش از بین می رفت؛ همان گونه که در مورد بقیه رهبران صهیونیسم وطنی که تصور می کردند از طریق سازمان صهیونیسم خواهند توانست بر مهاجرنشین صهیونیستی حکومت کنند، چنین شد.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم،

چاپ اول، پاییز 1382.