وانونو، موردخای
مردخای وانونو، تکنسین هسته ای اسرائیلی در 13 اکتبر 1954 در مراکش متولد شد. در سال 1963 هنگامی که 9 ساله بود از مراکش به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کرد. وی سه سال در ارتش اسرائیل خدمت کرد و از سال 1976 تا 1985 به مدت 9 سال در مرکز تحقیقات هسته ای دیمونا واقع در صحرای نقب در جنوب سرزمینهای اشغالی فعالیت کرد.
وانونو که از سال 1976 تا 1985 در مرکز تحقیقات دیمونا فعالیت می کرد، همزمان در رشته فلسفه دانشگاه بن گوریون نیز تحصیل می کرد. وی با تعدادی از دانشجویان دیگر (چهار یهودی و پنج عرب) در اعتراض به سیاستهای رژیم صهیونیستی تشکلی دانشگاهی به نام کمپوس (Campus) را تشکیل داد. وی همچنین از یکی از اساتید آن دانشگاه به نام اورون پولاکوف (Evonpollakov) که از اشغال جنوب لبنان انتقاد و زندانی شده بود، حمایت کرد. وانونو همزمان عضو "جنبش تقویت صلح" گردید و دامنه انتقادات وی علیه رژیم صهیونیستی از جنبه نظری به مرحله عملی وارد شد. وی هنگامی که در پایگاه هسته ای دیمونا فعالیتمی کرد، حدود 60 قطعه عکس از بخشهای مختلف این تأسیسات گرفت و سپس از آنجا خارج شد. وانونو که از طریق نپال، برمه و تایلند به استرالیا رفت. مدتی هتل دار و سپس راننده تاکسی شد. وی به کلیسای محلی ست جونز (St Johns) رفت و توسط کشیش رف جان مک نایت (Rew John Makight) مورد استقبال قرار گرفت و در سال 1986 دین خود را از یهود به مسیحیت تغییر داد.
وانونو در کلیسای مذکور با یک خبرنگار کلمبیایی به نام اسکار گوررو (Oscar Gurerrero) آشنا شد. گوررو، وانونو را تشویق کرد تا اطلاعات خود درباره تأسیسات هسته ای دیمونا را با مطبوعات در میان بگذارد. تلاش گوررو برای انتشار مطالب وانونو در مطبوعات استرالیا به جایی نرسید. از این رو وی تلاش خود برای انتشار این مطالب در روزنامه های اروپا آغاز کرد تا اینکه با پیتر هونام (Peter Hounam)از نشریه ساندی تایمز انگلیس ارتباط برقرار کرد. هونام در تابستان 1986 به استرالیا سفر کرد و طی 12 ساعت گفتگو با وانونو، اطلاعات کاملی از تأسیسات هسته ای دیمونا را به دست آورد. وانونو برای آنکه مورد حمایت گروههای جنبش صلح و ضد تسلیحات هسته ای برخوردار شود و نیز برای انجام مصاحبه کامل تر با هونام به لندن سفر کرد. پس از آنکه ساندی تایمز در انتشار مطالب وانونو، تأخیر کرد، وی با نشریه ساندی میرور وارد گفتگو شد.
در تاریخ 5 اکتبر 1986 پیتر هونام در مقاله مفصلی همراه با تصاویری که وانونو گرفته بود، به تشریح و معرفی کامل نیروگاه هسته ای دیمونا پرداخت. وی که مطالب خود را به نقل از وانونو نوشته بود، در بخشی از این مقاله نوشت:
"اسرائیل کوچک به یک قدرت اتمی قابل رقابت با چین، فرانسه و انگلیس تبدیل می شود. دولت یهودی در اسرائیل در دو دهه گذشته به صورت مخفیانه در دیمونا حداقل 100 و حتی 200 صلاح هسته ای ساخته است".
محتویات
الف ـ سابقه فعالیت وانونو (1982ـ1970):
موردخای وانونو در آغاز یک راستگرای افراطی و یک یهودی بسیار مذهبی و متعصب بود. به گفته برادرش "مئیر وانونو" وی فاصله چندانی با نژادپرستی نداشت و اندیشه های متعصبانه و نژادپرستانه حاخام "مائیر کاهانا" و جنبش غیررسمی وی به نام "کاخ" را می پذیرفت. وانونو نخست طلبه علوم دینی در مدرسه "بیت یعاکوف" وابسته به حرکت "آگودات اسرائیل" و پس از آن در دبیرستان "اوهالی شلومو" بود. اما نتوانست دبیرستان علوم دینی را با موفقیت پشت سر بگذارد. از این رو در سن 17 سالگی جذب ارتش شد. او در 1973 قصد ورود به دانشگاه را داشت و در دوره پیش دانشگاهی دانشگاه تل آویو در ریاضیات و فیزیک موفق بود، اما وقوع جنگ چهارم اعراب ـ اسرائیل وی را به خدمت ذخیره کشاند و پس از آن نیز مشکلات مالی اجازه ادامه تحصیل به او نداد.
وانونو در این زمان برای ورود به سرویس امنیت داخلی اسرائیل (شین بت) امتحان داد، اما او را به جهت شخصیت متناقض و ناسازگار رد کردند. با این حال در 1976 که برای کار در نیروگاه انرژی هسته ای دیمونا امتحان داد، در آزمون ابتدایی پذیرفته شد و برای مصاحبه اولیه از او دعوت به عمل آمد. پس از یک مصاحبه طولانی و تأیید شرایط امنیتی کهبه وسیله بخش تشخیص امنیتی شین بت انجام می شود برای دوره آماده سازی اولیه به منظور کار در نیروگاه استخدام شد.
این دوره دو ماهه، شامل آموزش زبان انگلیسی، ریاضی، فیزیک و معلومات مقدماتی بود که فرد را با دنیای ناشناخته و پیچیده رآکتورهای هسته ای آشنا می سازد. او و اغلب افراد دیگر در امتحان نهایی این دوره پذیرفته شدند و آن طور که وانونو خود می گوید از بین آنهایی که پذیرفته نشدند یکی سابقه اعتیاد داشت و دیگری خویشاوندان چپگرا. وانونو به این ترتیب، برای دوره آموزشی در نیروگاه دیمونا پذیرفته شد.
معنی این پذیرش این بود که وانونو می تواند از دیوار بلند نیروگاه بگذرد و روز اول ژانویه 1977 در مدرسه نیروگاه قدم گذارد. جایی که باید تعهدنامه بسیار مهمی را امضاء می کرد. برای ورود به نیروگاه به او شماره عبور امنیتی (8 - 9657) داده شد. او همچنین از نظر جسمانی تأیید شد تعهدنامه بسیار مهمی که امضاء کرد حاکی از آن بود که وی نباید درباره کارش در یک نیروگاه اتمی با کسی سخن بگوید. در مدرسه نیروگاه او دوره پیشرفته تری را در فیزیک هسته ای گذراند که تأکید اصلی در آن بر اورانیوم و مواد رادیو اکتیو بود. سپس به مدت ده هفته دوره کارآموزی در نیروگاه را گذراند و در اواخر ژوئن 1977 آزمون نهایی را با موفقیت پست سر گذاشت.
این موفقیت به معنی آن بود که وانونو می تواند از این پس در نیروگاه دیمونا که نزد تشکیلات امنیتی رژیم صهیونیستی مقدس ترین مکان بر روی زمین است و یا به عبارت دیگر "مقدس ترین مقدسها"ست پا بگذارد. درواقع به او اجازه داده می شد که با شمارهامنیتی جدید 320 وارد "ماخون 2" شود؛ جایی در نیروگاه دیمونا که خودش بعدا با روزنامه "ساندی تایمز" درباره آن سخن گفت و مدارک و شواهدی دال بر تولید سلاح هسته ای در آنجا ارائه داد.
کار وانونو اساسا نگهبانی و حفاظت از تشکیلات موجود در "ماخون 2" بود و معمولاً شیفت شب (8 ـ 30: 23) را به او می سپردند. او در چهار سال اول کار خود به عنوان یک نیروی پر کار و عالی شناخته شد. کسی که هیچ شکایتی از او نشد، با هیچ کس درگیری پیدا نکرد و کار خود را به نحو احسن انجام می داد.
اما روحیه او به گونه دیگری بود. او خیلی زود از این کار خسته شد. برای کاستن از خستگی و یکنواختی محیط کار در سال 1980 به دانشگاه رفت. دانشگاه "بن گوریون" در "بئرشوا" نزدیک دیمونا جایی که خانواده اش پس از مهاجرت به فلسطین اشغالی در آنجا ساکن شده بودند. (وانونو محل زندگی خود را نیز از دیمونا به بئرشوا تغییر داد). وی نخست اقتصاد می خواند و سپس جذب فلسفه و آثار فلاسفه بزرگ غربی از ارسطو تا اسپینوزا، دکارت، کانت، کی یر کگارد، نیچه و سارتر گردید. او با مفهوم مسئولیت فردی بیشتر آشنا شد و شاید برای اولین بار به پرسش از خود درباره وظیفه ای که نسبت به مردم و جامعه بشری دارد پرداخت.
وانونو همچنین تحت تأثیر جو دانشگاه تفکر سیاسی خاصی پیدا کرد که بی ارتباط با مطالعاتش در فلسفه نبود. او در ذهن خود سیاستهای نژادپرستانه و خشن رژیم صهیونیستی علیه اعراب را زیر سؤال برد و متوجه ستمدیدگی فلسطینیها شد. او به جنبش "کمپوس" پیوست که یک سازمان دانشجویان یهودی - عربی بود. و به عضویت شورای مرکزی آن پذیرفتهشد. کمپوس در نظر داشت به دفاع از حقوق دانشجویان عرب بپردازد.
جنبش به فعالیتهای سیاسی از جمله تظاهرات و راه پیمایی علیه جنگ در لبنان و حمله رژیم صهیونیستی به آنجا پرداخت. وانونو حتی کوشید که به عضویت بنیاد دانشجویی حزب کمونیست "راکاح" (Rakah) درآید. این اوج چپگرایی افراطی طلبه سابق بود که زمانی از فرط راستگرایی به بیماری شوونیسم مبتلا شده بود. زمانی که در 1982 او را به خدمت ذخیره در جنگ لبنان فراخواندند به اکراه پذیرفت، اما از خدمت در عرصه جنگ شانه خالی کرد. به همین دلیل او را به آشپزخانه فرستادند. حتی اعضای کمپوس نیز او را یک عضو تندرو و رادیکال می شناختند. او انرژی و نیروی بسیار خود را در زمان حضور بر دانشگاه صرف فعالیت سیاسی به نفع تفکرات سیاسی و فلسفی خود می کرد.
وانونو گاهی تسلط بر نفس را از دست می داد و کارهایی می کرد که از فردی با موقعیت او بعید بود. از جمله این اعمال برهنه رقصیدن او در یک محفل گروه کمپوس بود که عکسهای آن منتشر شد.
ب ـ نگاهی به تشکیلات امنیتی در ماجرای وانونو:
چنین رفتارهایی او را در مرکز توجهات قرار می داد و طبعا از چشم مأموران امنیتی پنهان نمی ماند. نیروگاه اتمی دیمونا خود دارای تشکیلات امنیتی و اطلاعاتی خاص خود است. همچنین وزارت دفاع رژیم صهیونیستی دارای نهاد امنیت ویژه درون خود می باشد که افسر ارشد امنیتی وزارت دفاع در رأس آن قرار دارد. افسر ارشد امنیتی در وزارت دفاع مافوق افسر ارشد امنیتی در رأس تشکیلاتامنیتی دیموناست. البته برای عزل و نصب افسر ارشد امنیتی در دیمونا افسر ارشد امنیتی در وزارت دفاع باید با مدیرکل وزارت دفاع، رؤسای شین بت و کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل هماهنگ نماید.
در زمان وانونو افسر ارشد امنیتی دیمونا حقوق بگیر کمیسیون انرژی اتمی بود. اما خود را نسبت به افسر ارشد امنیتی در وزارت دفاع پاسخگو می دانست. چند واحد در شین بت بودند که درباره کار اشخاص و کارمندان به او دستوراتی می دادند. اداره حفاظت امنیتی نیز وجود داشت که به او توصیه می کرد. اداره تشخیص امنیتی در دیمونا وجود داشت که آزمونهای سنجش اعتمادپذیری نیروهای جدید را انجام می داد و قبلاً وانونو را تأیید کرده بود. همچنین دیمونا دارای مدیریت پرسنل و مدیرکل رآکتور بود.
شین بت خود دارای شعبه ضد جاسوسی و براندازی سیاسی است. وظیفه آن خنثی سازی براندازی سیاسی توسط یهودیان و دیپلماتهای خارجی، جمع آوری اطلاعات و نظارت بر اعمال یهودیان و دیپلماتهای خارجی است. واحد دیگری در شین بت وظیفه مشابهی را در رابطه با اتباع عرب انجام می دهد.
این تشکیلات امنیتی چند لایه و پیچیده لزوما خوب و هماهنگ عمل نمی کرد. درون آن اختلافات حرفه ای و سیاسی و رقابت وجود داشت و قسمتهای مختلف، گهگاه علیه هم توطئه می کردند، بنابراین همیشه اتحاد لازم در بین آنها دیده نمی شد. اداره امنیتی وزارت دفاع یک تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی است که نظارت بر مراکز حساس تحقیقاتی و تولیدی از قبیل دیمونا، نس زیونا (Ness Ziona) ، ناحال سوریک (Nahal Soreq) و برخی مراکز دیگر را برعهده دارد. با این حال همان طور که گفته شد آزادیعمل آن در عزل و نصب افسران امنیتی محدود است و به ویژه باید نظر شین بت را لحاظ کند. چندی پیش "یحیل هورف" افسر ارشد امنیتی وزارت دفاع کوشید به نوعی این اختیار را در دستهای خود متمرکز نماید، اما در نتیجه مخالفت "الیاکیم روبنشتاین" دادستان کل سابق، این طرح ناکام ماند.
ج ـ برخورد تشکیلات امنیتی با وانونو:
گفته می شد که تغییر روحیه و اقدامات وانونو از چشم مأموران امنیتی پنهان نمانده است. قبل از همه یحیل کی افسر ارشد امنیتی وقت در نیروگاه دیمونا از این مسئله مطلع شد و گزارش اعمال و اقدامات وانونو را به مقامهای بالاتر اطلاع داد که عبارت بودند از: زوی کی، آوراهام ساروسی، چیم کازمون و پلج ردای. وانونو به صورت کسی درآمد که باید بیشتر مراقب او بود.
در این زمان با توجه به مشکلات مالی در نیروگاه دیمونا که خود نتیجه کاهش بودجه دولتی بود برنامه ای برای اخراج کارکنان اضافی وجود داشت. به نظر یحیل کی و نیز شعبه ضدجاسوسی و براندازی سیاسی در شین بت از آنجا که وانونو اطلاعات بسیار سری و محرمانه داشت و در حساس ترین مکانهای نیروگاه کار کرده بود، لذا اخراج او و حتی انتقالش به یک قسمت دیگر باید تنها پس از موافقت مقامهای امنیتی صورت می گرفت. مقامهای این شعبه و به خصوص آوراهام بی با وانونو صحبت کردند و جزئیات روابطش در دانشگاه و فعالیتهای سیاسی او را از خودش جویا شدند و خواستند بدانند مبادا وانونو عهد خود را شکسته و از کارش در نیروگاه دیمونا با کسی سخن گفته باشد. وانونو چنین امری را تکذیب کرد، اما درباره فعالیت سیاسی خود به طورمفصل سخن گفت.
آوراهام بی گزارش تندی درباره وانونو ارائه نداد، اما توصیه کرد که سریعا به مسئله رسیدگی شود تا مشکل ادامه پیدا نکند. از جمله پیشنهادهای مطرح شده در اداره ضد جاسوسی و براندازی سیاسی شین بت این بود که از وانونو بخواهند با خبرچینی برای این اداره وفاداری خود را ثابت کند و گذشته را جبران نماید. این امر همچنین می توانست سبب شود که وانونو بهتر و بیشتر تحت نظر گرفته شود. ممکن بود وانونو فورا این پیشنهاد را رد کند. اما احتمال همکاری او نیز می رفت.
با این حال آوراهام بی به این نتیجه رسید که اگر وانونو همکاری کند گزارشهایش قابل اعتماد نخواهد بود یا اینکه مأموران شین بت گزارشهای او را قابل اعتماد نمی دانند و رابطه خود را با او قطع می نمایند. شاید هم او را فریب بدهند و در عین بی اعتمادی به گزارشها تظاهر به اعتماد نمایند. البته آوراهام بی مطمئن نبود که همه مأموران شین بت نیز اصولاً با خبرچینی فردی مثل وانونو موافقت کنند. به هر حال روشن بود که وانونو فردی با شغل بسیار حساس و برخوردار از اطلاعات بسیار محرمانه دیگر به کار خود علاقه مند نیست و چه بسا بی میل نباشد که او را بیرون کنند و راحتش بگذارند و بعد از آن مشخص نبود که با اطلاعات خود چه خواهد کرد. بنابراین مهم این بود که نگذارند وانونو با آنها قطع رابطه کند.
اما در سال 1985 اختلافات شدید ردای و آوراهام شالوم در شین بت و نیز رقابت درون تشکیلات امنیتی وزارت دفاع نتیجه سوء از نظر تشکیلات امنیتی رژیم صهیونیستی به بار آورد. علت اختلاف ردای و شالوم به ماجرای قتل دو گروگانگیر عرب در آوریل 1984 برمی گشت. این دو در گروگانگرفتن یک اتوبوس (اتوبوس شماره 300) و مسافران آن شرکت داشتند، اما عملیاتشان ناکام ماند و دستگیر شدند. ظاهرا این دو را به دستور شالوم در زندان کشتند. برای پنهان نمودن ماجرا، مأموران شین بت در دادگاه شهادت دروغ دادند و آثار جرم، و اسناد و مدارک را از بین برده و یا تغییر دادند.
این اعمال اعتراض مقامهایی نظیر ردای را در شین بت سبب شد و آنان خواستار استعفای شالوم شدند. همزمان بین چیم کارمون افسر ارشد امنیتی وزارت دفاع و یحیل کی افسر ارشد نیروگاه اتمی دیمونا اختلافاتی وجود داشت و کارمون از کار یحیل کی راضی نبود. با این حال چنانکه گفته شد کارمون بدون موافقت شین بت و نیز حمایت مدیرکل وزارت دفاع و برخی دیگر از مقامها نمی توانست یحیل کی را برکنار کند. ظاهرا از جمله دلایل نارضایتی کارمون از کار یحیل کی ظهور فردی مانند وانونو در دیمونا بود.
گزارشهای یحیل کی درباره نحوه رفتار وانونو او را بیشتر عصبانی می ساخت. البته کارمون نیز نظر یحیل کی را تأیید می کرد که تغییر در وضعیت شغلی وانونو باید با اطلاع مقامهای امنیتی باشد. با این حال از معاون خود "یحیل هورف" خواست که یحیل کی، وانونو و دیمونا را زیر نظر بگیرد. (این اقدام مربوط به 1984 بود.)
در یک اتحاد نانوشته شالوم و کارمون در برابر ردای و دو مدیر دیگر شین بت قرار گرفتند. در این زمان بود که از اداره پرسنلی به وانونو اطلاع دادند کارش در ماخون 2 خاتمه یافته است و به واحد دیگری خواهد رفت. (تابستان 1985). این البته برخلاف نظر اداره ضد جاسوسی و براندازی شین بت و نیز شخص یحیل کی بود.
وانونو خشمگین خواهان آن شد که اگر او را بهدلیل نظرات سیاسی اش نمی خواهند، پس به کار او در نیروگاه خاتمه دهند. و جالب است که ساروسی مدیرکل اداره پرسنل و زوی کی مدیرکل رآکتور به سرعت این تقاضا را پذیرفتند. در اکتبر همان سال ردای و همفکران مخالفش در شین بت ناگزیر استعفا کردند. در این زمان یحیل کی که تازه متوجه اخراج محترمانه وانونو شده بود مطلع شد، که او قصد خروج از کشور را دارد و اتومبیل و منزل خود را فروخته است. او قضیه را به کارمون گزارش داد. اما کارمون ظاهرا خبر نداشت که وانونو دیگر در دیمونا کار نمی کند و تنها خواستار آن شد که مجوز امنیتی او در ورود به نیروگاه دیمونا را لغو کنند.
وقتی یحیل کی از این بی خبری او اظهار شگفتی کرد، خواهان آن شد که وانونو را Bc-edقرار دهند. به این معنی که نام او را به کنترل مرزی بدهند تا اینکه در هر مقصدی که دارد تحت نظر قرار گیرد. اما اداره ضد جاسوسی و براندازی شین بت در شرایط اختلاف با افسر ارشد امنیت وزارت دفاع به این توصیه اهمیت نداد. حتی در این زمینه بحث نشد که به بهانه هایی مثل عدم تعادل روانی (که ظاهرا پیشنهاد کارمون بوده) جلوی خروج او گرفته شود. لازم به ذکر است که یحیل هوروف نیز از سال 1984، کمی پس از درخواست کارمون برای زیر نظر گرفتن دیمونا به قصد تحصیل در دانشگاه امنیت ملی به مرخصی رفته بود و کارمون دیگر نظارت دقیقی بر دیمونا نداشت.
وانونو از فلسطین اشغالی خارج شد به تایلند و استرالیا رفت و در آنجا بی علاقگی خود به دین یهود و دولت یهود را آشکار کرد. وی به دین مسیحیت گروید و بعد از آن نیز ظاهرا با این عقیده که چنین رژیمی را مشروع نمی داند و اسرار آن برایش اهمیتیندارد به افشاگری پرداخت و اطلاعات محرمانه خود را برای مطبوعات و همکیشان جدید خود فاش ساخت. پس از آن مأموران موساد او را فریب دادند و به "رم" کشاندند و پس از تزریق داروی بیهوشی به فلسطین اشغالی بازگرداندند.
د ـ تصاویر و گزارشهای وانونو از دیمونا:
وانونو طی مدتی که در پایگاه هسته ای دیمونا مشغول به فعالیت بود، از بخشهای مختلف این پایگاه، 60 قطعه تصویر تهیه کرد که همه آنها در روزنامه ساندی میرور چاپ شدند. این تصاویر از اتاقهای فرمان، کارگاهها، آزمایشگاهها، اتاق کنترل کیفیت پلوتونیوم، تأسیسات محافظتی پایگاهها و مدلهای تولید شده تسلیحات هسته ای گرفته شده اند.
وی پس از تحمل 18 سال زندان سرانجام در 21 آوریل 2004 از زندان آزاد شد.
پیش از آزادی وی از زندان، مقامات رژیم صهیونیستی مذاکرات مفصلی با او انجام دادند تا از افشای بیشتر درباره تأسیسات هسته ای این رژیم جلوگیری شود.
وانونو در قبال دادن اطلاعات مذکور، وعده دریافت 100 هزار دلار را گرفته بود، اما با بازداشت وی دریافت این مبلغ منتفی شد. وانونو برای نخستین بار از وجود تسهیلات تفکیک و جداسازی پلوتونیوم که در سال قادر به تولید 40 کیلوگرم پلوتونیوم (هر بمب به چهار کیلوگرم پلوتونیوم نیاز دارد) خبر داده بود.
وی همچنین از وجود بمبهای نوترونی، هواپیماهای F-16 که توانایی حمل کلاهکهای مختلف را دارند و نیز از وجود کلاهکهای جریکو(اریحا) خبر داد.
هـ دستگیری وانونو:
پنج روز قبل از چاپ این مطالب، وانونو با شخصی به نام سیندی (Cindy) که قبلاً با وی در لندن آشنا شده بود، عازم رم شد. سیندی نام مستعار شریل بن توف (Cheryl Ben Tov)جاسوس زن موساد بود که خود را به عنوان یک توریست آمریکایی معرفی کرده بود. سیندی دو بلیت هواپیما به قصد رم گرفت. هونام به وانونو هشدار داد که ممکن است این زن عضو موساد بوده و برنامه مسافرت او یک توطئه است، اما وانونو این احتمال را نپذیرفت. پس از آنکه وانونو به رم آمد، توسط سه عضو موساد، بیهوش و با کشتی به تل آویو منتقل گردید. وانونو پس از دستگیری در دادگاه نظامی اسرائیل محاکمه و به جرم خیانت و جاسوسی به 18 سال زندان محکوم گردید.
وی سالهای نخست در زندان انفرادی بود و حتی اجازه برقراری ارتباط با سایر زندانیان را نداشت، اما مدتی بعد به بخش عمومی زندان منتقل گردید. وی دوره محکومیت خود را در زندان "شکما" (Shekma) در اشکلون (عسقلان) گذراند.
مقامات رژیم صهیونیستی جلسات متعددی برای نحوه نظارت بر او خارج از زندان برگزار کردند. در این رابطه طی چندین ماه، کمیته ویژه ای تشکیل شد که در آن شائول موفاز وزیر دفاع، یوسف لاپید، وزیر دادگستری، مناخیم مازوز، دادستان کل، یحیل هورف رئیس اداره امنیت وزارت دفاع و نمایندگانی از موساد، کمیسیون انرژی اتمی و شین بت عضویت داشتند. این کمیته راه حلهای مختلف را جهت جلوگیری از افشای اطلاعات بیشتر توسط وانونو بررسی کرد. در یکی از این جلسات، مازوز گفت،آزادی وانونو، از نظر امنیتی برای ما خطرناک است. نظر بقیه نیز این بود که اگرچه دو دهه از اطلاعات وانونو در مورد تأسیسات هسته ای می گذرد، اما به هر حال هنوز این اطلاعات برای اسرائیل مهم است.
یکی از پیشنهادات مطرح شده درباره وانونو بازداشت اداری وی بود. این نوع بازداشت براساس قوانین ویژه ای انجام می شود که در سال 1945 در زمان قیمومیت انگلیس در فلسطین اجرا می شد. به موجب این قانون هر فرد مظنون به فعالیت علیه امنیت انگلیس در فلسطین، در خانه اش تحت نظر قرار می گرفت و کلیه رفت و آمدها و تماسهای او نیز کنترل می شد. در چنین شرایطی هر زمان که پلیس و نیروهای امنیتی لازم می دانستند، چنین شخصی را بدون حکم قضایی دستگیر و به زندان می فرستادند. این قانون درباره یهودیان و مسلمانان فلسطین اجرا می شد. پس از تشکیل رژیم صهیونیستی و پایان قیمومیت، این رژیم قوانین فوق را درباره اعراب سرزمینهای اشغالی 1948 به کار گرفت.
و ـ آخرین وضعیت وانونو:
آخرین تصمیماتی که قرار شد توسط شین بت به وانونو قبل از آزادی از زندان اعلام شود، محدودیتهای زیر بود که براساس مواد 108 و 109 قانون وضعیت اضطراری در دوره قیمومیت انگلیس انجام می شود:
ـ وانونو حق دارد، شهر محل اقامت خود را تعیین کند، اما اجازه خروج از این شهر را ندارد مگرآنکه قبلاً به پلیس محلی خروج خود را اطلاع داده است.
ـ وانونو حق ورود به ترمینالهای مهم از جمله فرودگاه بن گوریون، بنادر و یا مرزها با تشکیلاتخودگردان را ندارد.
ـ وانونو از حق داشتن ارتباط مستقیم با خارجیها شامل ارتباط رودررو یا به وسیله تلفن، فاکس و یا پست الکترونیک را ندارد. این محدودیت شامل ارتباط وی با خارجیهای مقیم اسرائیل نیز می شود.
ـ وانونو حق ندارد با سفارتخانه های خارجی رتباط برقرار کرده و یا اینکه در مورد دوره ای که در پایگاه و نیز نحوه دستگیری خود اطلاعاتی را ارائه دهد.
- وی حق داشتن پاسپورت نداشته و در نتیجه حق خروج از اسرائیل را نیز ندارد.
- این محدودیتها برای یک دوره شش ماهه در نظر گرفته شده بود تا گر وانونو طی این مدت، موارد مذکور را رعایت کند، پس از آن آزاد خواهد بود. وی چند روز فرصت داشت تا این محدودیتها را بپذیرد.
وانونو دو ماه قبل از پایان دوره محکومیت خود، در نامه ای به مسئولین زندان، درخواست صدور پاسپورت کرده بود. مسئولین زندان نیز درخواست وی را به وزارت دفاع و شین بت ارائه دارند و آنها نیز این درخواست را متوقف کرده و مانع از ارجاع آن به وزارت کشور برای صدور پاسپورت شدند.
وانونو گفته است قصد دارد در کنار خانواده اش در مینه سوتا (آمریکا) زندگی کند.
مردخای وانونو همچنین طی نامه ای از مقامات صهیونیستی خواسته بود که تابعیت اسرائیلی وی را لغو نماید. وی پیشاپیش برای جلوگیری از مخالفت دولت مبنی براینکه براساس قانون تابعیت اسرائیل که تمامی یهودیان دارای تابعیت اسرائیلی هستند و حق فسخ آن را ندارند، اعلام کرده است که در سال 1986 تغییر دین داده و به مسیحیت گرویده است و عضوفعال کلیسای انگلیکن نیز شده است. اسقف انگلیس نیز اعلام کرده در صورت نیاز به وی کمک خواهد کرد. اما مقامات رژیم صهیونیستی در مورد لغو تابعیت وی نظر خود را اعلام نکرده و صرفا به مسائل امنیتی اشاره کرده اند.
مآخذ:
- بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، (حوزه نظامی ـ امنیتی)، 11/3/1383، شماره 5ـ219.
- Delinda C.Hanley, after 18 years in prison, Mordechai vanono, Day of freedom Nears, washington Report April 2004.
- wwwNonviolence.org/vauonu/history/html.
- www.guardian. co-uk. (2004/4/16).
- www.guardian. co. uk. (2004/4/16).
- www.nonvinlence.org/vanunu
- www.Nonviolence.org/vanunu/20040309/Haarelz.html.
- http://www.haaretz.com.il/hasen/objects/p.../Print Article En. Jhtml? Item No=40617.